لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه125
بخش دوم : عشق و شهادت
ای خدای حسین0آستان حسین تو بر پا برهنگان وگمنامانو از قلم افتادگان ومهر باطل گشاده تر است0
ای خدای شام غریبان 0غریبی و بی کسی تق دیر اهل وعیال توست0ما را تب وتاب غربت و تاب و توان قرابت عنایت فرما0ای خدای زهیر0وقتی شمشیر ولایت دراطراف خیمه یدلمان وزیدن میکرد روح پرهیز و ستیز را از ما بستان وروح تسلیم ورضا عنایتمان کن0
ای خدای حر 0هر روز عا شوراستو هر زمین کربلاو انسان هر لحظه در معرض آز مایش وفتنه وبلا رو سفیدمان کن0
سر مقاله
0000 حسین را گنج بان وحی خویش قرار داده و او را با شهادت
کرامت بخشیدم وپایانی بس باسعادت برای وی مقرر داشتم 0
اوست برترین شهیدان و درجه اش از همه بالا تر 0کمه تامه ی خود را همراه او قرار دادم و حجت رسای خویش را نزدش نهادم و
بوسیله ی خاندان او پاداش وکیفر میدهم0
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه16
فهرست مطالب
دوران کودکی سیدالشهدا(ع)
حسین(ع) و صبر و شکیبایی
در جبهههای نبرد با ناکثین و قاسطین
مخالفت حسین با معاویه در بیعت یزید
پیام آوران قیام کربلا
چکیده
اِنَّ الحُسینَ مِصْباحُ هدی و سَفینَة نجات
تاریخ گذشته، تومار بازی است در برابر تومار بسته آینده. بهوسیلة این تومار باز،باید بخش بسته را گشود و خطوط حرکت آینده را ترسیم کرد، و از زندگانی گذشتگاندرسهایی فراون آموخت
امام حسین(ع) از جهات فضیلت و کمال اخلاقی بر همه کس برتری و رجحانداشته است. عشق و اراده، صبر و فداکاری، حسن خلق، تواضع، ادب، بخشش، صله رحم،راستی، درستی، عبادت، فراست و ذکاوت، شجاعت و شهامت، آزادی و سعادت، فداکاری وگذشت، امیدواری و آرزو، شرافت و عشق، مرام و مسلک، سیاست ملی و مظلومیتاجتماعی، بر همه کس صراحت دارد که اگر حسین(ع) نبود این کلمات معنا نمیشد.
حسین(ع) از جهت امامت و ولایت با پدر و برادرش در یک سطح قرار داشتهاند وسایر ائمه هدی هم در همان صف بودهاند ولی هر یک از آنها در بروز خصال و مکارمشخصی یک اهمیت و مزیت خاصی داشتهاند و از میان همه آنها حسین(ع) ویژگیخاصی دارد، زیرا او مکتب تربیتی خاصی گشود و در مکتب عملی خود درس فضیلت واخلاق داد و روش اخلاقی او و پرورش تربیتی او چنان بود که پیغمبر(ص) و علی(ع) و خلفاو اصحاب همه، در اکرام و احترام او تأکید و مبالغه داشتند و حتی معاویه که رقیبسرسخت او، پدرش و برادرش بود حضوراً و غیاباً نسبت به حسین نهایت احترام میکرد واعتراف به مقام و فضیلت او مینمود.
مقدمه
ای گشته فلک منور از رأی حسین افتاده ملک چو سایه در پای حسین
شد رنگ قمر عارض زیبای حسین طوبی خجل از قامت رعنای حسین
ای گشته عیان بنزد اقبال حسین دانسته زقول نبوی حال حسین
خواهی که خداوند تو را دارد دوست در دل جا ده محبت آل حسین
ملل پیشرفتة جهان ملتی هستند که برای آیندهشان از گذشته سرمشق گیرند ومسیر بزرگان، آباء و اجداد و اقوام خود را انتخاب کنند تا به مطلوب خود برسند. ملترستگار آن است که اخبار تاریخی ـ ملی خود را حفظ و در آن سیر کند تا به سرحد کمالنائل گردد.
جالبترین صفحات اوراق گذشته تاریخ، شرح حال رجال و پیشوایان جامعةبشری است که برای سعادت خانواده یا ملت خود قیام کرده و گامهای بلند برداشته و باخطرات خانمان برافکن مبارزه کردهاند و در نتیجه، نسل آینده و اخلاف آنها از اینمجاهدت برای پیشرفت و ارتقاء فردی و جمعی استفاده نمودهاند. بهرهگیری از سیرةبزرگان، سنت بشری است که هر قوم و ملتی آداب و عادات، حرکات و سکنات، کردار وگفتار بزرگان خود را به عمل گذاشته و به صورت شئون ملی و رسوم اجتماعی درآوردهاست. پس مجموعة اندیشه و گفتار و کردار بزرگان یک قوم آداب ملیت و شئون قومیتآن جامعه را تشکیل میدهد.
هرکه ناموخت از گذشت روزگارهیچ ناموزد زهیچ آموزگار
میلاد سید الشهدا
اشعة آفتاب وجود مبارک «با سوابقی که جبرئیل به پیغمبر خدا از مولود او خبردادهبود» روز پنج شنبه سوم شعبان سال چهارم هجرت در مدینه از مشرق دامانفاطمه زهرا3 در خانة امیرالمؤمنین(ع) پرتو افکن گردید. او دومین ثمرة پیوند فرخندةعلی(ع) و حضرت فاطمه3 بود.
حسین بن علی(ع) در دوران
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه42
اگر کسی بخواهد تنها با تتبع درسی سال تاریخ اسلام ، حادثة سال شصت و یکم هجری را تحلیل کند ، ممکن است به چنین نتیجه أی برسد :
از نیمة دوم خلافت عثمان تا پایان دوران حکومت معاویه بتدریج ، اصول و یا بعضی از اصول رژیم حکومت اسلامی دگرگون شد و به اصطلاح مسلمانان بدعتها در دین پدید گشت. در حکومت معاویه این دگرگونی به نقطة اوج رسید ، از آن جمله عدالت که رکن اصلی این دین است ، تقریباً منسوخ گردید. قتلها ، تبعیدها ، مصادرة اموال بدون مجوز شرعی یا به استناد مجوزهای قابل انتقاد ، شکنجه و آزار به خاطر گرویدن به مذهبی خاص ، یا داشتن طرز فکری مخصوص ، رواج یافت . ظهور این بدعتها سبب پدید آمدن و رشد سریع مردم ناراضی شد و جامعة عربستان آن روز را مهیای شورش ساخت. اما در سراسر زندگانی معاویه مانعی بزرگ مجال نمی داد ناخشنودان ، با وی یا با عاملان وی درافتند. این مانع ، قدرت مرکزی شام در سایة زیرکی و کاردانی زمامدار از یک سو و هوشیاری و شدت عمل حاکمان و ماموران آشکار را درهم می ریخت و هر توطئه را در کوتاهترین مدت سرکوبی می کرد. مرگ معاویه و زمامداری یزید درچه أی به روی مردم ناراضی گشود. آنان فرصتی یافتند تا گرد هم آیند و یزید را که گذشته از نداشتن شرایط اخلاقی لازم برای عهده داری خلافت ، بر خلاف رژیم معمول اسلامی عهده دار حکومت شده بود براندازند و خلافت رژیم معمول اسلامی عهده دار حکومت شده بود براندازند و خلافت را به مسیر نخستین خود ، انتخاب پیشوا از راه اجماع امت ـ مراجعه به آرا’ عمومی ـ برگردانند و چندان که بتوانند بدعتها را نسخ کنند.
بظاهر هدف مخالفان و ناخشنودان این بود. اما از سوی دیگر حکومت تازة دمشق که برپایة قدرت موروثی و بر خلاف سیرت مسلمانی بنا گردید ، می خواست تا هرچه زودتر اساس سلطنت نوبنیاد را محکم کند. طبیعی است که در چنین موقعیت
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه
45
فهرست مطالب
سجایای امام حسین (ع)
شهادت امام حسین (ع)
امام حسین (ع) در سوم ماه شعبان و به روایتی در پنجم شعبان سال چهارم هجرت به دنیا آمد . رسول اکرم (ص) او و حسن را بسیار دوست داشت و پیوسته می گفت :
« خداوندا ! من این دو و پدر و مادر این دو را بسیار دوست دارم . خدایا! دشمن ایشان را دشمن و دوست ایشان را دوست بدار .»
از امام رضا (ع) نقل می کنند که شب عید بود و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) چون سایر کودکان ، لباس عید می خواستند و فاطمه(س) ایشان را دلخوشی می داد که جامه های شما نزد خیاط است و چون آماده شود ، خواهد آورد . شب عید شد و باز کودکان درخواست خود را تکرار کردند . فاطمه (س) به آنها وعده داد . پاسی از شب گذشته بود که در زدند . فاطمه (س) چون در را گشود مردی را دید آراسته که بقچه ای را به او تقدیم کرد . فاطمه (س) بسیار خوشحال شد و جامه ها را بر فرزندان پوشانید . روز عید پیامبر (ص) بر آنها وارد شد و فرزندان خود را بوسید و فرمود :
« ای فاطمه ! آن کس را که این جامه ها را آورد شناختی ؟»
فاطمه (س) گفت :
« نه ، بخدا سوگند