بازیهای کامپیوتری رفته رفته جای خود را در زندگی انسان باز می کنند.
شاید از ظهور این پدیده بیش از دو دهه نگذشته باشد ولی در این مدت فراز ونشیب ها و نقاط برجسته ای در تاریخچه آن وجود داشته است. در این مقاله سعی می کنیم مرور کوتاه واجمالی به سه دوره اصلی بازیهای کامپیوتری داشته باشیم. این دوره ها عبارتند از:
دهه هشتاد – نسل اول
در حقیقت شروع بازیهای کامپیوتری را می توان از بازی های اولیه شرکت Atari
( دستگاههای TV Game) دانست. بازیهایی مانند Pong که تنها شامل دو خط ، یک توپ و یک زمین مانند زمین تنیس بودند.
از طرف دیگر در همین سالها بازی هایی نیز برای سیستم های بزرگ (Main Frame) ساخته شد. اولین نمونه های آنها بازی ماجرایی Colossal Caves (که ساختش هم ماجرایی جالبی دارد)
این زمان بین 1982 – 1978 بود وهنوز چیزی به عنوان بازی های کامپیوتری به مفهوم امروزی مطرح نبود. ولی ناگهان علاقه به بازیهای ویدیوئی رشد زیادی یافت و به دنبال آن دستگاهها یا به عبارت درست تر کنسولهای گوناگون بازیهای کامپیوتری از سوی شرکتهای مختلف وارد بازار شد.
بازیهای این دوره بیشتر معمایی ویا Actionهای ساده بودند. از نمونه های برجسته این بازی ها می توان به Defender,Pacman,SpaceWars,SpaceInvades اشاره کرد.
ومهمترین کنسول ها نمونه های نسل دوم Atari و Nintendo بودند. رفته رفته با ظهور سیستم هایی مثل C-64 با توانایی های زیادی در بازی وگرافیک،بازی های کامپیوتری شکل امروزی تری به خود گرفت.
این زمان (اواسط دهه هشتاد) بازی ها بیشتر به سمت بازیهای جنگی (WarGames)سوق پیدا کرد.شاید یکی از دلایل این امر (علاوه بر مسائل فنی)جو متشنج اواخر دهه هشتاد آمریکا (ناشی از جنگ سرد با شوروی سابق)بود ودیگری برنامه های فضایی رئیس جمهور وقت آمریکا یعنی ریگان که اینگونه بازی ها را در مرکز توجه مردم قرار داد. مهمترین بازی های این دوره Balance of Power وStar Flight بودند. نقطه عطف دیگر این زمان ظهور غول بازی های کامپیوتری یعنی EA (Electronic Arts) بود که با ساخت بازی Archon پابه این عرصه نهاد. پس از این بازی EA به سرعت خود را به عنوان شرکتی مهم در این زمینه مطرح کرد وبلافاصله بازی هایی چون Archon II,Seven Cities of Gold و Lord of Conguest را عرضه کرد.
بازی های ماجرایی نیز در این زمان از استقبال زیادی برخوردار بودند ونسخه هایی چون Infidel فروش مناسبی یافتند. با پیشرفت تکنولوژی رفته رفته گونه های تازه ای نیز وارد شدند.
اولین گونه تازه بازیها ، RPG یا بازی های نقش آفرینی بود بازی های نقش آفرینی اولیه شباهت زیادی به بازیهای Action داشتند و تنها تفاوت مسیر پازل گونه بازیگر بود.
سری بازیهای Ultima اولین نسخه های اینگونه بازی بود.
قابلیت های تازه سیتم هایی مثل C-64 بازی های جالبی را در اواخر این دهه معرفی کرد. بازیهایی مثل Phantasie یا Magic candle از گونه RPGو آغاز سری Lemmings توسط Locas Arts که آینده بازی ها را در دهه 90 روشن نشان می داد
در سال 1972 ، یک جوان برنامه نویس و همسر جوانش که عاشق غارنوردی بودند تصمیم به کشف مسیرها و تالارهای تازه ای در غارهای ماموت ایالت کنتاکی گرفتند.
شامل 17 صفحه فایل word قابل ویرایش
خط و نوشتار در واقع وسیله ای برای ذخیرهسازی اطلاعات است. در جوامع اولیه، پیش از بهرهگیری از نوشتار، ذخیرهسازی اطلاعات به کمک حافظه انجام میگرفت. بسیاری از باستان شناسان بر این عقیده پایبندند که فرایند نوشتار از زمانی شکل گرفت که مادهای برای نوشته شدن وجود داشت؛ به عبارت دیگر، موجودیت نوشته وابسته به موجودیت مادهای بود که بتوان روی آن نوشت. نوع این ماده بر تکامل خط، شکل و اندازه ابزار نوشتار تأثیر داشته است. همانطور که گفته شد پیشینه نوشتار به معنی عام، حدوداً به 20000 سال میرسد و از جمله موادی که نوشتار روی آنها صورت گرفته میتوان به سنگ، چوب، فلز، پوست، برگ درخت، استخوان، صدف، گِلرُس و غیره اشاره کرد.
انسان ها در غارها برای نخستین بار، تصاویر را بر روی سنگ و دیوار رسم کردند. انها در مرحله نخست تصویرهای واقعی را برای ارتباط ترسیم کردند و با این کار خط تصویری آغاز شد. از آن پس تقریبا هفده هزار سال طول کشید تا هنر خط و نوشتار، شگفت انگیزترین دستاورد انسان، به صورت تدریجی تکامل یابد. باستان شناسان معتقدند که احتمالا انسانهای اولیه علامتهای مکتوب را به منظور حفظ حکایتهای خود و تاریخ نویسی ابتدایی به کار گرفته اند.تعداد فراوان تصویر ها وعدم امکان نقش کردن مسائل عاطفی، کمبودهای این روش نگارش بود.کم کم تصویرها شکل ساده تر و نمادین تری به خود گرفتند و برای مفاهیم عاطفی علائمی قراردادی وضع شد. (مثلا نقش دو پا نشانه راه رفتن وچشم اشک آلود نشانه اندوهگینی بود) و در نهایت مجموعه این تلاشها نوعی خط اندیشه نگار را در دسترس نگارندگان قرارداد.
اهمیت نوشتار در سیر تحول جوامع انسانی به حدّی است که به اعتبار بهرهگیری یا عدم بهرهگیری از خط، جوامع انسانی را به دو گروه "دارای خط" و "فاقد خط" تقسیم کردهاند.
خط و نوشتار را میتوان با دو مفهوم عام و خاص مورد اشاره قرار داد. مفهوم عام آن بر هر گونه استفاده از فرایند نوشتار جهت ذخیرهسازی و انتقال اطلاعات دلالت میکند. بدیهی است که نوشتار با این مفهوم، کلیه نگارههای ما قبل تاریخ و مفاهیم منقوش بر دیواره غارها، خطوط تصویری و حتی خطوط امروز را نیز در برگرفته در حالی که نوشتار به معنی خاص یعنی مجموعهای از نشانههای نوشتاری که بر پایه ویژگیهای آوایی زبان نظام یافته باشد پدیدهای است که امروزه به آن "الفبا" گفته میشود. پیشنیه نوشتار با این مفهوم به حدود هزاره سوم پیش از میلاد میرسد و از کهنترین سرزمینهایی که از آن بهره گرفتهاند میتوان به بینالنهرین، چین، مصر، و یونان اشاره کرد.
ضرورت و اهمیت تحقیق
همچنانکه به سمت دوره جدید تکنولوژی اطلاعات پیش می رویم، ذخیره سازی، حفظ و در نهایت اشاعه دانش به تدریج وابستگی خود را به فرایند نوشتار و خط از دست می دهد. رایانه ها با استفاده از ضربه های مثبت و منفی، اطلاعات را در یک حافظه الکترونیکی ذخیره می کنند، کاری که روزگاری در عصر سنتهای شفاهی در مغز انسان انجام می شد. حال که در اطراف ما همه چیز در حال دگرگونی است، شاید وقت ان فرا رسیده باشد که به ارزیابی دوباره ای از مفهوم نوشتار و خط بپردازیم اما اینبار آن را از دیدگاه کارایی در ذخیره سازی اطلاعات و نه صرفا زبان مد نظر قرار دهیم، اطلاعاتی که طبعا در بقای اقتصادی و سیاسی یک جامعه ضروری و حیاتی می نمایند.
هدف از تحقیق
هدف از این تحقیق توجه به خط و نوشتار در مفهوم موجود در گذشته و اکنون به عنوان عامل ذخیره سازی اطلاعات و بررسی کنش متقابل میان جامعه و نوشتار در اعصار مختلف است.
فرضیات تحقیق
1- اینطور به نظر می رسد که اختراع بخش اعظمی از خطوط مورد استفاده توسط اقوام در محدوده های جغرافیایی مختلف با انگیزه تجارت و بازرگانی همراه بوده است؟
2- خط در هر منطقه جغرافیایی زائیده شرایط همان منطقه بوده و ویژگی ها و خصوصیات خط های دیگر در ماهیت انها تاثیری نداشته است؟
3- به نظر می رسد، توسعه تکنولوژی و در نیتجه ان کاهش اهمیت خط و نوشتار در حال حاضر، تاثیر مثبتی در رواج خط تصویری داشته است.
چکیده
ضرورت و اهمیت تحقیق
هدف از تحقیق
فرضیات تحقیق
خط چیست و چه کسی بدان نیازمند است؟
1- خط در منطقه هلال حاصلخیز
خط میخی
خطوط دیگر
تصویر نگاشته های مایائی
نتایج
پیشنهادات
منابع و ماخذ
خط میخی.
خط سند.
خط کرتی.
خط قبرسی.
خط لیبیایی.
3- خطوط بومی امریکا
خطوط آمریکای مرکزی.
خط پرو.
خط چینی.
خط در کره.
خط در ژاپن.
خط ویتنام.
خط در غیر چینی های ساکن جنوب غربی چین.
خط فنیقی.
خط آرامی.
خط عبری.
خط سریانی.
خط عربی.
خط سبایی.
خط اتیوپیایی.
خط سغدی.
خط اویغوری.
خطوط هندی.
خط خروشتی.
خط برهمایی.
خط در جنوب شرقی آسیا .
الفبای یونان.
الفبای رومی.
شامل 187 صفحه فایل word
برنامه عملیاتی در واقع سر رسید سازمان می باشد.
برنامه ریزی عملیاتی بازوی اجرایی برنامه ریزی استراتژیک است در حالیکه برنامه ریزی استراتژیک در تعیین دور نماو مسیر حرکت برای آینده کمک می کند.
برنامه عملیاتی در واقع یک سند و مدرک با نتایج اختصاصی مشخص در یک دوره زمانی ( معمولاً یک سال ) می باشد .
برنامه عملیاتی دارای فعالیتهای اختصاصی همراه با منابع لازم برای آنها، جهت حصول نتایج می باشد .
فرایند برنامه ریزی عملیاتی در واقع درگیری مستمر و مداوم مجریان، مدیران و کارمندان کلیدی در تهیه برنامه های عملیاتی برای کل سازمان و نیز برای واحدهای اختصاصی سازمان می باشد .
vاز زمانی که بشر به فردای خود اندیشید، برای آینده هدف تعیین کرد و بدین ترتیب فرایند برنامهریزی آغاز شد. vبرنامهریزی گذر از یک گام به گام بعدی نیست بلکه فرایندی خلاق است و
استعدادیابی
- فقدان طرح یکپارچه، اجرایی و ساختارمند استعدادیابی
- فعال نبودن آموزش و پرورش در امر استعدادیابی
- ضعف امکانات و تجهیزات مناسب برای استعدادیابی
- گسترده نبودن مراکز استعدادیابی در کشور
- عدم توجه به ورزش مدارس به عنوان پایه ورزش قهرمانی
پرورش ورزشکار
- فقدان مراکز پرورش ورزشکاران نوجوان (مدارس ورزشی)
- فقدان نظام و شیوه اجرایی صحیح برای پرورش ورزشکار
- سهم اندک باشگاه های ورزشی در ورزش قهرمانی کشور (توسعه نیافتگی باشگاه های ورزشی)
- کمبود کمی و کیفی مربیان ورزش قهرمانی
مسابقات
•فقدان برنامه کلان برای ساماندهی مسابقات داخلی
•عدم ارتباط میان انواع مسابقات داخلی کشور
ورزشکار
•مشارکت کم جامعه در ورزش قهرمانی (اندک بودن جمعیت ورزش قهرمانی)
•اندک بودن تعداد ورزشکاران شرکت کننده در بازیهای المپیک و آسیایی
کسب مدال
•وضعیت نسبتاً نامناسب کسب مدال طلا در بازیهای المپیک
•عدم توفیق در کسب مدال در رشتههای تیمی در بازیهای المپیک و مسابقات جهانی
•جایگاه نامناسب کشور در بازیهای المپیک و آسیایی
عمومی
•فقدان معیارهای اولیتبندی رشتههای ورزشی
•فقدان شیوه و برنامه برای شناسایی رشتههای مستعد ورزشی
•ناکافی بودن برنامههای حمایت مستقیم از ورزشکاران
•توجه ناکافی به استفاده از قهرمانان ورزشی کشور پس از پایان دوره ورزشی آنان
•ضعف فرهنگی ورزش قهرمانی در کشور
•کمبود منابع مالی عمده نهادهای ورزش قهرمانی
•فقدان اطلاعات صحیح و به روز در مورد ورزشکاران قهرمانی در کشور
مدیریت برنامه استراتژیک
چگونه ضرورت مدیریت استراتژیک پیدا شد؟ ایگور انسف عقیده داشت که اشباع بازار مصرف در امریکا که بعد از جنگ جهانی دوم بوجود آمد، اولین جرقه برای برنامه ریزی استراتزیک بود.
هیچ برنامه ای را نمی توان قطعی دانست زیرا هم پیچیدگی و هم تغییرات در محیط زیاد است. به همین دلیل باید مدیر از دو ابزار کمی و کیفی که شامل شهامت خطر پذیری، صبر و متانت، در مواجه با مشکلات برخوردار باشد.
این مسائل ونیز مسائل تخصصی نشان داد که در سازمان، حوزه مسئولیتی وجود دارد که در حیطه هیچ یک از مدیریتهای تخصصی قرار نمی گیرد و تخصص خاصی است که مدیریت استراتژیک نام دارد.
السن وایدی برنامه ریزی استراتژیک را تلاشی منظم و سازمان یافته در جهت اتخاذ تصمیمات و انجام اقدامات بنیادی تعریف نمودند که به موجب آن، اینکه یک سازمان چیست، چه می کند و چرا اموری را انجام می دهد، مشخص خواهد شد. برنامه ریزی استراتژیک، ارتباطات و مشارکت را سهولت بخشیده، علایق و ارزشهای ناهمگرا را با یکدیگر همسو و منطبق می کند.
از دیدگاه لارنس و کلوک، مدیریت استراتژیک فرایند اتخاذ تصمیماتی است که منجر به توفیق، ادامه حیات یا مرگ مؤسسه می گردد. وظیفه استراتژیستها عبارتست از بهترین نوع استفاده از منابع مؤسسه در یک محیط در حال تغییر
استراتژیک
}مسیری را که سازمان در نظر دارد چارچوب فعالیتهای خود را در آن ایجاد کند تا به اهداف مورد نظر دست یابد استراتژی می گویند.
}استراتژی نوعی رویکرد سازگار (منعطف) در طول زمان است که نگرش سازمانی را در دستیابی به اهدافش مشخص می سازد. مقصود از استراتژی عبارت است از نگهداری و حفظ موقعیت مزیتی سازمان از طریق سرمایه گذاری در نقاط قوت و به حداقل رساندن نقاط ضعف یک سازمان. برای انجام این امر یک سازمان باید فرصتها و تهدیدهایی را که از محیط های داخلی و خارجی ناشی می شود را شناسایی کند.
برنامه ریزی راهبردی- استراتژیک- فرایندی است سازمانی برای تعریف راهبرد سازمان و تصمیم گیری برای چگونگی یافتن منابع مورد نیاز برای رسیدن به مقصود استراتژی، صورت میگیرد. این فرایند افراد و منابع را نیز شامل میشود.
برای آنکه سازمان بداند به کجا خواهد رفت باید بداند اکنون دقیقاً کجا قرار گرفته است. پس از آن باید آنچه میخواهد باشد را به درستی تعریف کرده و چگونگی رسیدن به آن جایگاه را مشخص کند. مستندات حاصل از این فرایند را برنامهٔ راهبردی سازمان مینامند.
برنامه ریزی راهبردی برای برنامه ریزی مؤثر به منظور تصویر کردن طرح و برنامه یک سازمان بکار میرود، اما هرگز نمیتواند مشخصا پیشبینی کند بازار در آینده دقیقاً چگونه خواهد بود و در آیندهٔ نزدیک چه اتفاقاتی رخ خواهد داد.
به هر رو، متفکران استراتژی در سازمان میباید استراتژیهای سازمان را بر اساس زنده ماندن در شرایط سخت طراحی کنند.
درواقع برنامه ریزی راهبردی به نوعی تصویر رسمی آیندهٔ سازمان است. هر برنامهٔ راهبردی دست کم به یکی از پرسشهای زیر پاسخ خواهد داد: ۱- ما دقیقاً چه کار میکنیم؟
۲- برای چه کسی کار میکنیم؟
۳-چگونه کار خود را به بهترین شکل ممکن انجام دهیم؟
در برنامه ریزیهای تجاری ممکن است پرسش سوم به شکل زیر پرسیده شود:
چگونه میتوان رقیب را از سر راه برداشت یا از رقابت اجتناب کرد؟
در این رویکرد بیشتر بدنبال شکست دادن رقیبان هستیم تا بهترین بودن!
در بسیاری از سازمانها برنامه راهبردی دربارهٔ این است که سال آینده سازمان به کجا خواهد رسید که به طور معمول تر در خصوص سه تا پنج سال آینده (دراز مدت) نیز صادق است، اگرچه بعضی از سازمانها چشم انداز خود را تا ۲۰ سال آینده گسترش دادهاند.
چشم انداز: چگونگی سازمان در آینده را تعریف میکند. چشم انداز یک افق دراز مدت است که گاهی جهانی را که سازمان در آینده در آن فعالیت میکند توصیف میکند. برای مثال، نیکوکاری که به فقیری کمک میکند ممکن است بیانیه چشم اندازی داشته باشد که میگوید: «یک جهان بدون فقر». یک بیانیه چشم انداز آیندهٔ سازمان را به صورت خلاصه بیان میکند. این بیانیه بر روی آینده متمرکز میشود.
مأموریت: هدف بنیادی یک سازمان یا یک سرمایهگذاری را بیان میکند، مختصراً توضیح میدهد چرا سازمان وجود دارد و برای رسیدن به چشم اندازش چه کاری انجام میدهد.
گاهی مأموریت برای نمایش تصویر سازمان در آینده به کار میرود. یک بیانیه مأموریت گاهی جزییات کارهای را که انجام داده در اختیار میگذارد و به سؤال "چه کاری انجام میدهیم؟" پاسخ میدهد. برای مثال ممکن است نیکوکار "کار آموزی برای بیکار و بی خانمان" را فراهم سازد. یک بیانیه مأموریت مشتری و فرایندهای مهم را تعریف میکند. این بیانیه سطح کارایی مطلوب را به آگاهی شما میرساند و معیار تصمیم گیری صریح را مهیا میسازد.
در معدودی از شرکتها یک بیانیه چشم انداز ممکن است شبیه یک بیانیه مأموریت باشد، اما این میتواند یک خطای سنگین باشد چرا که میتواند موجب سردرگمی مردم شود.
کدام یک اول میآیند؟ بیانیه مأموریت یا بیانیه چشم انداز؟ بستگی دارد. اگر شما یک کسب و کار تازه یا طرح یا برنامهٔ جدید برای خدمات جاری خود داشته باشید، آنگاه چشم انداز، مأموریت و باقی برنامههای استراتژیک را هدابت خواهد کرد. اگر شما یک کسب و کار تأسیس شده دارید در حالیکه مأموریت ایجاد شده، آنگاه مأموریت، چشم انداز و باقی برنامههای استراتژیک را هدایت میکند. در هر صورت شما نیازمند دانستن اهداف بنیادی خود یعنی -ماموریت، موقعیت کنونی شما از نظر منابع درونی و قابلیتها (تعداد نفرات و/یا نقاط ضعف) و شرایط بیرونی (فرصتها و/یا تهدیدها)، و اینکه به کجا میخواهید بروید - و چشم انداز آینده هستید. این مهم است که شما پایان و نتیجه مطلوب را از ابتدا در نظر بگیرید.
تدوین «برنامهریزی استراتژیک» یک فرایند است. برای آنکه سازمان بداند به کجا خواهد رفت باید بداند اکنون دقیقاً کجا قرار گرفته است. پس از آن باید آنچه میخواهد باشد را به درستی تعریف کرده و چگونگی رسیدن به آن جایگاه را مشخص کند. مستندات حاصل از این فرایند را برنامه راهبردی سازمان مینامند. به دیگر سخن، برنامهریزی راهبردی تلاشی منظم و سازمانیافته جهت اتخاذ تصمیمها و مبادرت به اقدامات بنیادی است که به موجب آن، اینکه یک سازمان (یا هر موجودیت دیگر) چیست، چه میکند و چرا اموری را انجام میدهد مشخص خواهد شد (السن و ایدی، ۱۹۸۲؛ نقل در: [۴]). در متون مختلف، از این نوع برنامهریزی با عناوین: برنامهریزی جامع، استراتژیک و راهبردی یاد میشود. اساساً هر نظام برنامهریزی استراتژیک باید به این «چهار پرسش اساسی» پاسخ دهد (لورنچ، ۱۹۸۰؛ نقل در: [۴]).
- به کجا میرویم؟ (فلسفه وجودی)
- چگونه میخواهیم به مقصد برسیم؟ (استراتژیها)
- امکانات ما برای اقدام چیست؟ (بودجه)
- چگونه آگاه میشویم که در مسیر درست حرکت کنیم؟ (کنترل)
در ادامه به مراحل برنامهریزی استراتژیک در متون مختلف اشاره میشود.
مراحل مختلف فرایند برنامهریزی راهبردی[ویرایش]
الوانی (۱۳۷۴) در کتاب «مدیریت عمومی» مراحل ذیل را برای برنامهریزی استراتژیک نام برده است:
مراحل برنامه ریزی راهبردی (الوانی، ۱۳۷۴)
تعیین و تدوین اهداف آینده سازمان: این مرحله، به عنوان مهمترین مرحله معرفی شده است. وظیفه تعیین و تدوین اهداف آینده به عهده مقامات سطوح بالای سازمان و به معنی درک و تشخیص صحیح مأموریت و مقاصد سازمان است. ارزشها و انتظارات جامعه از سازمان و امکانات و منابع سازمان، در تعیین اهداف اهمیت دارد.شناخت اهداف و استراتژیهای موجود سازمان: منظور بررسی اهداف و مأموریتهای فعلی سازمان و تعیین وجوه افتراق و اختلاف آنها با هدفهای تعیین شده است.تجزیه و تحلیل شرایط محیطی: در این مرحله باید از عوامل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، فنی و اقلیمیمؤثر بر سازمان و اهداف آن آگاهی کامل داشت. بدین منظور به سنجش تغییرات عوامل محیطی و آثار آن بر سازمان و همچنین شناسایی و تحلیل تهدیدها و فرصتهای محیط خارجی بر سازمان پرداخته میشود. برایسون (۱۹۸۸) معتقد است، عوامل محیطی (بیرونی)، عواملی هستند که سازمان کنترلی بر آنها ندارد. فرصتها و تهدیدها را میتوان از طریق نظارت بر روندها و عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، تکنولوژیکی و ... موجود در محیط شناسایی نمود. واژه الگو:PEST: Political, Economical, Social, Technological سرنام مناسبی برای این عوامل و روندهاست. علاوه بر این عوامل، توجه به گروههای ذیعلاقه از جمله ارباب رجوعها، مشتریان، مالیات دهندگان، رقبا و همکاران نیز ضروری است.تجزیه و تحلیل منابع و امکانات سازمان: در این مرحله برنامه ریزان تلاش میکنند امکانات سازمان از جهت منابع کلیدی و استراتژیک را ارزیابی کنند و همچنین شمایی کلی از امکانات سازمان برای تحقق اهداف آینده به دست آورند. شناسایی ضعفها و نارساییهای داخلی سازمان نیز در این مرحله صورت میگیرد. بررسی و ارزیابی محیط داخلی با توجه به منابع (دروندادها)، استراتژیهای جاری سازمان (فرایندها) و عملکردها (بروندادها) باید صورت پذیرد.شناخت وضع موجود سازمان: این مرحله، حاصل اطلاعات جمعآوری شده در سه مرحله پیش، یعنی: به دست آوردن تصویر کاملی از اهداف موجود، منابع موجود، شرایط محیطی سازمان و آثار آنها بر یکدیگر میباشد.تعیین تغییرات مورد لزوم در استراتژیها: تعیین فاصله میان اهداف و استراتژیهای آینده و پیش بینی ضرورت انجام تغییرات و اقدامهای لازمتصمیم گیری در مورد استراتژی مطلوب: در این مرحله در ابتدا استراتژیهای ممکن تعیین میشود. سپس به ارزیابی هر یک از این استراتژیها پرداخته میشود و در نهایت استراتژی اصلح از میان استراتژیهای یافت شده انتخاب میشود.اجرای استراتژی مطلوب: اجرای استراتژی تعیین شده و عملاً به محک آزمون نهادن آن استراتژیکنترل و سنجش استراتژی جدید در عمل: انجام و اعمال کنترلهای لازم در مورد اجرای درست استراتژی و تحقق اهدافی که استراتژی برای نیل به آنها طراحی شده و ارائه اطلاعات لازم در این مورد توسط بخشهای مختلف به برنامهریزان
«رضائیان» (۱۳۸۰) فراگرد برنامهریزی راهبردی را به صورت زیر نمایش داده است:
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه19
فهرست مطالب ندارد.
مقدمه
تغذیه میتواند به عنوان یک سری از مراحل که یک سیستم در آن ایفای نقش می کند، تعریف شود که در آن هضم غذا برای پیشرفت و رشد، برای مصرف انرژی، برای بازسازی بافت های از بین رفته یا آسیب دیده، و همچنین برای پیشگیری از چند نوع بیماری انجام میشود. اما تغذیه شامل مراحل بسیاری می شود. و بدین ترتیب می تواند معانی بسیاری بر خود گرفته باشد. از میان دیگر معانی ها و تعریف ها، تعریف « مندل» برای تغذیه به عنوان « شیمی زندگی» ازنظر علمی مورد تحسین قرار گرفته است. و این به دلیل مراحلی است که اجزای ترکیبی غذا در آن هضم می شود، تبدیل می شود و مورد استفاده قرار می گیرد، فهمیده می شود و چنانچه اداره شود، و این فقط زمانی میسر میشود که شیمی آنها فهمیده شده باشد. در وضعیت کنونی هند، بیشتر شیمی زندگی، عقلانی و درست فهمیده می شود، کمبودهای تغذیه ای، به راحتی تشخیص داده و با موفقیت درمان شده است.