همپای تحولاتی که در مفهوم، دامنه، نوع و کیفیت « جرم » و « بزهکاری » در سدههای اخیر رخ داده و دولتها را با بزهکاری نوین که پیچیده و متفاوت از گذشته است؛ روبرو کرده ، « واکنش اجتماعی علیه جرم » نیز به تناسب شاهد دگرگونیهای وسیعی بوده است. در این میان، زندان به مثابهی مهم ترین شکل واکنش اجتماعی علیه جرم و فرد اجرای کیفرهای اصلاح کننده ، دستخوش دگرگونیهایی شده است. در ادوار بسیار دور ، ضمانت اجراهای کیفری در قالب مجازاتهای شدید بدنی و ترذیلی اعمال میشد. در این دوره ، مجازات بر پایه انتقام و سرکوبی مجرم استوار بود و به شکل مجازاتهای بدنی قهرآمیز ـ بویژه اعدام ـ و سایر مجازاتهای غیرانسانی و خشن متظاهر شد. هر چند مجازات زندان از عهد کهن و باستان وجود داشته است، به دلیل استفادة محدود و جزئی از آن نمیتواند در ردیف مجازاتهای شایع آن اعصار تلقی شود؛ اما زندان با گذشت زمان به تدریج بعنوان مجازات وارد زرادخانهی کیفری شد. در ابتدا، جانشینی مجازات زندان، با وجود وضعیت نامناسب و رقت بار زندان، بجای مجازاتهای شدید بدنی بسیار امیدوار کننده بود. ولی، به مدور اصلاح طلبان اجتماعی در جهت بهبود شرایط نامطلوب و وضعیت وخیم آن اقدامهای مهمی انجام دادند.
این فایل دارای 91 صفحه می باشد.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:25
فهرست مطالب
رابطه اخلاق و آزادی
مقدمه: طرح مسأله
مفهوم اخلاق
مفهوم آزادی
دلایل ضرورت آزادی
آزادی، چونان روش و ارزش
موانع و محدودیتها
خاتمه: جمعبندی و نتیجهگیری
پرسش از نسبت اخلاق و آزادی را می توان از منظرهای مختلف معرفتشناختی مطرح ساخت. از این رو پرسشهای متنوع و متکثری پیش روی پژوهشگر نهاده و از هر زاویه بحثی گشوده می شود. از جمله می توان به طور کلی این پرسش را مطرح کرد که اساساً چه نوع رابطهای میان اخلاق و آزادی وجود دارد؟ آیا اخلاق و ارزشهای اخلاقی در دستیابی به آزادی و پایداری و استمرار آن تأثیرگذار است یا در از دست دادن و مقید شدن آزادی؟ آیا آزادی میتواند برای رسیدن به یک جامعه اخلاقی به انسانها مساعدت نماید یا اینکه رسیدن به جامعه ضد اخلاقی را تسریع میکند؟ مبانی و معیارهای مفهوم اخلاق و آزادی کدام است؟ آیا آزادی میتواند و یا باید بر مبانی اخلاقی استوار باشد یا تحقق اخلاق در جامعه به تحقق آزادی در آن جامعه بستگی دارد؟
در نسبتی دیگر و از منظری دیگر میتوان پرسشهای مذکور را به گونهای دیگر نیز طرح کرد. از جمله اینکه: آیا نهال اخلاق در فضا و بذر آزاد به بار مینشیند و یا برعکس، این آزادی است که خود را با قامت اخلاق متناسب مینماید؟ آیا بدون آزادی و آزاداندیشی میتوان معرفت اخلاقی کسب نمود و یا اینکه اعتبار آزادی نیز بر پیشدانستهها و مبانی اخلاقی مبتنی است؟ آیا اساساً آزادی میتواند ارزشهای اخلاقی را تقویت نماید یا اینکه وجود فضای آزاد باعث کاهش تأثیر ارزشهای اخلاقی در جامعه میشود و چه بسا اخلاق را از میان میبرد؟
این مقاله با این هدف نگارش شده است تا به تبیین رابطه و سنجش دو مفهوم آزادی و اخلاق، با تأکید بر اندیشة آیتالله مرتضی مطهری، بپردازد و تأثیر هر یک بر دیگری را بکاود. به عبارت روشنتر تقدم و یا تأخر آزادی یا اخلاق را بر دیگری تبیین نماید. در این رابطه نگارنده بر این باور است که برخلاف آنچه در رابطه اخلاق و سیاست در نزد اندیشمندان مسلمان معروف شده است ـ که همانا تقدم اخلاق بر سیاست است و به همین نسبت این بحث به رابطه اخلاق و آزادی نیز کشیده میشود و اخلاق مقدم بر آزادی فرض میشود ـ نوشته حاضر این فرضیه را طرح مینماید که در اندیشة آیتالله مطهری، آزادی، به لحاظ رتبی و زمانی، مقدم بر اخلاق است. از این رو میبایست برای چیدن میوههای اخلاقی و سر برآوردن و رشد نمودن اخلاق در جامعه از آزادی عبور نمود و تحقق اخلاق در جامعه منوط به تحقق حد اقلی از آزادی در حوزه جمعی است. البته هم اخلاق و هم آزادی از ضروریات زندگی فردی و به ویژه زیست جمعی و برای رسیدن به هدفهای خاصی مورد نیاز آدمی است، گرچه این هدفها از منظرهای مختلف که به آنها نگاه شود ناهمگون جلوه نماید.
در جامعهای که استبداد در آن حاکم است و شیوههای استبدادی و توتالیتری در آن مقدم بر اخلاق و آزادی است، هم آزادی غایب و هم اخلاق جامعه منحط و فاسد است. اخلاق مناسب و درخور یک جامعه که مبتنی بر مبانی معرفتشناختی و انسانشناختی و هستیشناختی معتبر باشد تنها در جامعهای رخ مینماید که بهرهای از آزادی داشته باشد و تملق و چاپلوسی و... در آن راه به جایی نبرد و اخلاق و ارزشهای اخلاقی حاکم باشد. هنگامی که تملق و چاپلوسی در سطح جامعه رواج داشته باشد و کارها بر مبنای آن پیش رفته و حل و فصل شود و حاکمان از انتقاد و اعتراض و صداقت و صراحت استقبال نکنند چگونه میتوان از اخلاق و ارزشهای اخلاقی سخنی به میان آورد و ارزشهای اخلاقی را ستود؟ و چگونه میتوان از آزادی سخن گفت و برای تحقق و نهادینه شدن آن تلاش نمود؟
مباحثی که در پی میآید به تقدم آزادی بر اخلاق اشاره دارد و در طی مباحثی همچون مفهوم آزادی، دلایل ضرورت آزادی، آزادی چونان روش و ارزش و موانع و محدودیتها به اثبات این مسأله با تأکید بر اندیشه و آرای آیت الله مرتضی مطهری میپردازد.
لازم به یادآوری است که در بحث حاضر، اخلاق و آزادی در مقابل و ضد یکدیگر نیستند، بلکه اساساً آزادی یک فضیلت اخلاقی و بلکه مهمترین و اساسیترین فضیلت اخلاقی شمرده میشود. از این رو از پژوهش فرا روی و پرسشهای طرح شده، نمیتوان این گونه تلقی کرد که آزادی و اخلاق از یکدیگر جدا بوده و در مقابل یکدیگر صفآرایی کردهاند، که در این صورت دیگر نمیتوان از رابطه و نسبت آنان با یکدیگر گفتوگو نمود؛ زیرا حکم به تقابل آنان و در نتیجه فقدان رابطه میان آنان صادر شده است. همین طور می توان گفت که آزادی در مقابل عدالت نیز صفآرایی نمیکند، که آزادی خود در شمار مصادیق عدالت است.
نکته دیگر قابل اشاره این است که نقطه تمرکز مباحث بیش از آنکه بر اخلاق مبتنی باشد، بر آزادی مبتنی است. از این رو مباحث بیش از آنکه به اخلاق بپردازد ـ بجز مفهوم اخلاق ـ به بحث آزادی میپردازد و مباحث مربوط به آزادی در مقاله حاضر بر مباحث اخلاقی میچربد. به دیگر سخن، پارهای از مباحث اخلاقی همانند مشروعیت اخلاق و معیار بودن اخلاق در زندگی و مباحثی از این دست، که عمدتاً در فلسفه اخلاق از آنها گفتوگو میشود، مفروض گرفته شده است و از آنها بحثی به میان نخواهد آمد.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه30
فهرست مطالب
ابزارهای چندسویه برای توسعه آزادی
اولویتها
طراحی و شکل دهی صحیح جنگ:
اجتناب از شالوده و ساختارهای غلط
برای خیلی ها هدف از ترویج آزادی در عرصه جهانی، تخیلی، امپریالیستی و خطرناک بنظر می رسد. چرا؟ در مقایسه با چه چیز؟ آیا ترویج دموکراسی در عراق، مصر یا عربستان سعودی امری یا وظیفه ای سنگینتر از شکست دادن فاشیسم در آلمان قدرتمند یا کمونیست وریکی از ابر قدرتهای جهان بنام روسیه می باشد آیا پیشنهادادت بعدی استراتژی بهتری برای افزایش امنیت ملی آمریکا ارائه می دهد؟ بر اساس بازبینی نزدیکتر سایر اهداف سیاست خارجی و استراتژیهای آن به سختی قابل دسترسی هستند یا تصویری نادرست از یک ماهیت سیستم یسن المللی و حکومت امریکایی یا آمیزه ای از هر دو مورد می باشند.
انزوا طلبی خطرناکترین گام پیشنهاد می باشد اما بعد از یازده سپتامبر همچنین به نظر می رسد ترین مسئله باشد ما نمی توانیم یک قلعه نظامی آمریکایی بسازیم حتی تنومندترین سیستم پدافند موشکی یا سیاست امنیت وطنی ایالات متحده را بی پناه باقی خواهد گذارد.
تفسیر چپ گرا از انزوا طلبی (یعنی زندگی کن و بگذار زندگی کنند) یا احترام به حق مالکیت دولت و رابطه با تمامی واحدها، همچنین نه پیشرونده است نه توانند(شاید هوشیار). نیم قرن قبل هنجارهای غیر استعماری تقریباً با هنجارهای حق مللکیت دولت ارتباط نزدیکی داشت آنها اکنون باید از هم جدا شوند تهاجم آمریکایی به حاکمیت افغان در ترویج حقوق فردی مردم افغانستان(بخصوص زنان) پیشرو بود در عوض آنهایی که حق حاکمیت
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:48در کشور ما، هرچند در نزد روشن فکرها و عالمان آگاه و دل سوز، در رابطه با سرنوشت ایران و اسلام، از آزادى سخن مىرفت، اما کشانیده شدن این مقوله پرسش انگیز به میان جامعه و مردم کوچه و بازار، از دوران
مشروطیت آغاز گشت. آزادیخواهى و عدالتطلبى در عصر استبداد زده قاجار، بسیارى را دل باخته خویش ساخته و در راه نجات و پدید آوردن حاکمیت ملتبرانگیخته بود. در این جهت، نمىتوان نقش و تاثیر سخنان بیدارگرانه فیلسوف و مفسر بزرگ سید جمال الدین اسدآبادى را نادیده انگاشت. (1) مخاطبان وى در میان تحصیل کردههاى متقدم و متجدد - در داخل و خارج از کشور - به میزان شایستهاى به خود آگاهى اجتماعى و تاریخى دستیافته، و پس از تبعید و شهادت او در دوره ناصرى و مظفرى تاثیرگذار بودهاند. (2) به هر حال در طى سالیانى که بر ما گذشت، همچنان آزادى، ذهن و جان ایرانیان را به خود مشغول داشته و شهیدها برگرفته است.
امام خمینى و آزادیها
آزادىهاى فردىآزادى زنان
آزادى مذهب
آزادى احزاب
آزادى اندیشه
آزادى بیان
پىنوشتها:
رابطه آزادی و ولایت در اندیشه
سیاسی امام خمینی1
رابطه آزادی و ولایت در اندیشه سیاسی امام خمینی 2
پاورقی
لینک دانلود " MIMI file " پایین همین صفحه
تعداد صفحات : "25"
فرمت فایل : "word"
فهرست مطالب :
رابطه اخلاق و آزادی
مقدمه: طرح مسأله
مفهوم اخلاق
مفهوم آزادی
دلایل ضرورت آزادی
آزادی، چونان روش و ارزش
موانع و محدودیتها
خاتمه: جمعبندی و نتیجهگیری
چکید
بخشی از فایل :
مقدمه: طرح مسأله
پرسش از نسبت اخلاق و آزادی را می توان از منظرهای مختلف معرفتشناختی مطرح ساخت. از این رو پرسشهای متنوع و متکثری پیش روی پژوهشگر نهاده و از هر زاویه بحثی گشوده می شود. از جمله می توان به طور کلی این پرسش را مطرح کرد که اساساً چه نوع رابطهای میان اخلاق و آزادی وجود دارد؟ آیا اخلاق و ارزشهای اخلاقی در دستیابی به آزادی و پایداری و استمرار آن تأثیرگذار است یا در از دست دادن و مقید شدن آزادی؟ آیا آزادی میتواند برای رسیدن به یک جامعه اخلاقی به انسانها مساعدت نماید یا اینکه رسیدن به جامعه ضد اخلاقی را تسریع میکند؟ مبانی و معیارهای مفهوم اخلاق و آزادی کدام است؟ آیا آزادی میتواند و یا باید بر مبانی اخلاقی استوار باشد یا تحقق اخلاق در جامعه به تحقق آزادی در آن جامعه بستگی دارد؟
در نسبتی دیگر و از منظری دیگر میتوان پرسشهای مذکور را به گونهای دیگر نیز طرح کرد. از جمله اینکه: آیا نهال اخلاق در فضا و بذر آزاد به بار مینشیند و یا برعکس، این آزادی است که خود را با قامت اخلاق متناسب مینماید؟ آیا بدون آزادی و آزاداندیشی میتوان معرفت اخلاقی کسب نمود و یا اینکه اعتبار آزادی نیز بر پیشدانستهها و مبانی اخلاقی مبتنی است؟ آیا اساساً آزادی میتواند ارزشهای اخلاقی را تقویت نماید یا اینکه وجود فضای آزاد باعث کاهش تأثیر ارزشهای اخلاقی در جامعه میشود و چه بسا اخلاق را از میان میبرد؟
این مقاله با این هدف نگارش شده است تا به تبیین رابطه و سنجش دو مفهوم آزادی و اخلاق، با تأکید بر اندیشة آیتالله مرتضی مطهری، بپردازد و تأثیر هر یک بر دیگری را بکاود. به عبارت روشنتر تقدم و یا تأخر آزادی یا اخلاق را بر دیگری تبیین نماید. در این رابطه نگارنده بر این باور است که برخلاف آنچه در رابطه اخلاق و سیاست در نزد اندیشمندان مسلمان معروف شده است ـ که همانا تقدم اخلاق بر سیاست است و به همین نسبت این بحث به رابطه اخلاق و آزادی نیز کشیده میشود و اخلاق مقدم بر آزادی فرض میشود ـ نوشته حاضر این فرضیه را طرح مینماید که در اندیشة آیتالله مطهری، آزادی، به لحاظ رتبی و زمانی، مقدم بر اخلاق است. از این رو میبایست برای چیدن میوههای اخلاقی و سر برآوردن و رشد نمودن اخلاق در جامعه از آزادی عبور نمود و تحقق اخلاق در جامعه منوط به تحقق حد اقلی از آزادی در حوزه جمعی است. البته هم اخلاق و هم آزادی از ضروریات زندگی فردی و به ویژه زیست جمعی و برای رسیدن به هدفهای خاصی مورد نیاز آدمی است، گرچه این هدفها از منظرهای مختلف که به آنها نگاه شود ناهمگون جلوه نماید.
در جامعهای که استبداد در آن حاکم است و شیوههای استبدادی و توتالیتری در آن مقدم بر اخلاق و آزادی است، هم آزادی غایب و هم اخلاق جامعه منحط و فاسد است. اخلاق مناسب و درخور یک جامعه که مبتنی بر مبانی معرفتشناختی و انسانشناختی و هستیشناختی معتبر باشد تنها در جامعهای رخ مینماید که بهرهای از آزادی داشته باشد و تملق و چاپلوسی و... در آن راه به جایی نبرد و اخلاق و ارزشهای اخلاقی حاکم باشد. هنگامی که تملق و چاپلوسی در سطح جامعه رواج داشته باشد و کارها بر مبنای آن پیش رفته و حل و فصل شود و حاکمان از انتقاد و اعتراض و صداقت و صراحت استقبال نکنند چگونه میتوان از اخلاق و ارزشهای اخلاقی سخنی به میان آورد و ارزشهای اخلاقی را ستود؟ و چگونه میتوان از آزادی سخن گفت و برای تحقق و نهادینه شدن آن تلاش نمود؟
مباحثی که در پی میآید به تقدم آزادی بر اخلاق اشاره دارد و در طی مباحثی همچون مفهوم آزادی، دلایل ضرورت آزادی، آزادی چونان روش و ارزش و موانع و محدودیتها به اثبات این مسأله با تأکید بر اندیشه و آرای آیت الله مرتضی مطهری میپردازد.
لازم به یادآوری است که در بحث حاضر، اخلاق و آزادی در مقابل و ضد یکدیگر نیستند، بلکه اساساً آزادی یک فضیلت اخلاقی و بلکه مهمترین و اساسیترین فضیلت اخلاقی شمرده میشود. از این رو از پژوهش فرا روی و پرسشهای طرح شده، نمیتوان این گونه تلقی کرد که آزادی و اخلاق از یکدیگر جدا بوده و در مقابل یکدیگر صفآرایی کردهاند، که در این صورت دیگر نمیتوان از رابطه و نسبت آنان با یکدیگر گفتوگو نمود؛ زیرا حکم به تقابل آنان و در نتیجه فقدان رابطه میان آنان صادر شده است. همین طور می توان گفت که آزادی در مقابل عدالت نیز صفآرایی نمیکند، که آزادی خود در شمار مصادیق عدالت است.
نکته دیگر قابل اشاره این است که نقطه تمرکز مباحث بیش از آنکه بر اخلاق مبتنی باشد، بر آزادی مبتنی است. از این رو مباحث بیش از آنکه به اخلاق بپردازد ـ بجز مفهوم اخلاق ـ به بحث آزادی میپردازد و مباحث مربوط به آزادی در مقاله حاضر بر مباحث اخلاقی میچربد. به دیگر سخن، پارهای از مباحث اخلاقی همانند مشروعیت اخلاق و معیار بودن اخلاق در زندگی و مباحثی از این دست، که عمدتاً در فلسفه اخلاق از آنها گفتوگو میشود، مفروض گرفته شده است و از آنها بحثی به میان نخواهد آمد.