هرفضای ورودی از یک یا چند جزء تشکیل می شده است که هر کدام از آنها دارای خصوصیات کارکردی و کالبدی کما بیش معینی بوده است .
جلو خان ( صحن جلو خان )
جلو خان فضایی وسیع وبزرگ است که درجلوی پیش طاق بعضی ازبناهای بزرگ ومهم ، طراحی و ساخته می شده است . یکی از اهداف احداث جلوخان ، اهمیت بخشیدن به فضای ورودی بنا و تمایز بهتر آن از فضای معبر یا میدان بوده است . دربرخی موارد مانند مسجد امام ( سلطانی ) در تهران ، تعدادی دکان درفضای جلوخان ساخته می شد . تجمع کوتاه مدت برخی از مردم و انجام بعضی از انواع تماسها و تبادلات اجتماعی وگاه اقتصادی در این فضا موجب می گردید که جلو خان نقش یک فضای شهری را نیز ایفاء نماید .
بدنه های جلوخانها را معمولاً طراحی می کردند و به شکلی زیبا می آراستند . آن جبهه از بدنۀ جلوخان که فضای ورودی بنا در آن قرار داشت از بهترین طراحی و تزیین برخوردار می شد .
دربرخی موارد ، استقرار جلوخان در کنار یک میدان ممکن بود موجب شود که حدّ و قلمرو جلوخان از فضای میدان تأثیر پذیرد که دراین صورت با طراحی و احداث یک عنصر معماری از جمله یک دست انداز ، یا سکوّ ، قلمروجلوخان را از فضای میدان متمایزمیکردند . نمونه ای از این اقدام در مسجد امام در اصفهان قابل ملاحظه است.
پیش طاق
پیش طاق فضایی سرپوشیده و نیمه باز مانند ایوان است که درجلوی در گاه ورودی طراحی و ساخته می شده و فضای دسترسی را از فضای معبر متمایز می کرد .
توقف وانتظار برای ورود به بنا در همین فضا صورت می گرفته است . در بسیاری از موارد در کنارهر یک ازدو بدنۀ پیش طاق یک سکّومی ساختند که درهنگام انتظار یا ملاقات وگفتگو یا گذراندن بخشی از اوقات فراغت از آن استفاده می کردند .
عموماً ارتفاع پیش طاق از ارتفاع سایر سطوح و حجمهای مجاور آن بیشترگرفته می شد تا ضمن آن که نمایانگر اهمیت بنا بود ، نشانه ای از موقعیت آن نیز به شمار آید . در مواردی درمرتفع ساختن پیش طاق چنان اغراق می شد که ارتفاع آن به چند برابر...
این مقاله به صورت ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 39 صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن office2010 به بالا باز کنید
اگر عده ای بر این باور هستند که پرش اسب مرحله ای از مراحل چهارنعل متوسط یعنی شلنگی قوی و بلندتر است، در اشتباه هستند. از جهاتی پرش از روی مانع با چهارنعل متوسط و چهارنعل کار تفاوت دارد. کافی است بدانید؛ مرحله تعلیق چهارنعل زمانی شروع می شود که دست داخل اسب از روی زمین بلند و با قرار گرفتن پای خارج روی زمین تمام می شود. اما در پرش این حرکت واژگون است . تعلیق پرش با جدا شدن پاها از روی زمین شروع و با تماس یکی از دو دست روی زمین تمام می شود. علیرغم تفاوت های دیگر شباهتی چشمگیر هم وجود دارد. لحظه شناور بودن که تمام وزن اسب روی یکی از دستها است در همان لحظه هم کپل بالا آمده تا برای حرکت بعدی بیشتر درگیر شود، که این حرکت در پرش دوبار اتفاق می افتد؛ ولی در چهارنعل یکبار اتفاق می افتد ( عکسهای 8و 20 و 54 قسمت A را مقایسه کنید ) .
در گام چهارنعل جمع و متوسط در چنین حالت مشابه تنها ستون تحمل کننده وزن یکی از دو دست است( فیلم C قسمت 13).
یکی دیگر از وجوه عدم تمایز؛ آن است که در گام چهارنعل و تاخت هر دو پای اسب هم زمان درگیر نیستند، در حالیکه در لحظه بلند شدن از روی نقطه جهش ، هر دو پا درگیر می شوند. در تمام گامها حتی گام های جمع هر یک از چهار دست و پا فعال و پس از آن خنثی می شوند(مگر اینکه آهنگ حرکت اسب درست نباشد)، اگر یکی از پاهای اسب خنثی باشد دیگری در حال جلو راندن او است. در تمام گامها هر یک از پاهای اسب مانند پاندولی که به کفل الصاق شده باشد عمل میکنند.هر چه پای اسب بیشتربه زیر شکم او کشیده شود ، در برگشت بیشتر به عقب خواهد رفت ( این حرکت در لحظه اوج گیری از روی نقطه جهش مصداق ندارد ) . در این لحظه خنثی بودن پاها است که هر یک با فشار برروی زمین بدن را به جلو می رانند( عکس 7 از قسمت A ). هر چه زمان خنثی بودن بیشتر باشد زمان رانش به جلو بیشتر خواهد بود.
اگر درباره فعال بودن صحبت می کنیم به این دلیل است که اصلی است بر زمان خنثی بودن و همواره هم بر آن مقدم است.
این که همه می گویند ، هر دو پای اسب را همزمان و دائم زیر بدنش نگه دارید، به جز در مقوله پیافه( یورتمه درجا) در مفهوم خاص خود غلط است. در انواع گامهای چهارنعل ، حداکثر زمانی که هر دو پای اسب زیر بدن او هستند یک ششم ثانیه است. این حالت از چهارنعل در عکس های 1 تا4 قسمت A و یا 1 تا 4 قسمت C که نشان دهنده چهارنعل کار و در عکس های 13 تا 18 قسمتD در حالت چهارنعل بسیار جمع نشان داده شده است. دقت کنید که در مورد قبلی این زمان لحظه ای بیش نبود و هر دو پا کنار هم قرار داشتند.
در لحظه پرش از روی نقطه جهش ، هر دو پا کنار هم در یک خط روی زمین قرار می گیرند. و این زمان قرار گیری هر دو پا با هم روی زمین و فشار وارده از آنها بر روی زمین، اسب را بر روی مانع به پرواز در می آورد. این مورد را شما به روشنی در عکسهای 24 از قسمتA ، عکس 14 از قسمت E و یا عکس 9 از قسمت F می بینید. این فشاره وارده برای پرتاب نه از پشت کپل ها که از زیر آن صادر شده و پس از آن پاها در زمانی که حتی روی هوا هستند به طرف عقب و پشت دم حرکت می کنند.
اگر اسب با آهنگ منظم در گام چهارنعل و یا یورتمه ، به نقطه جهش برسد ، آهنگ حرکت تحت تأ ثیر زمانی قرار می گیرد که پرش اسب شروع می شود.
تلاش برای پریدن که اصولاً هم همواره یکسان است، ممکن است ضعیف یا قوی، ناشیانه یا استادانه، وحشیانه یا آرام، هوشمندانه یا احمقانه، با نقطه جهش یا فرودی دورتر یا نزدیک تر باشد. به هر حال این مشخصه های تلاش برای پریدن از روی مانع نتیجه چگونگی نزدیک شدن به مانع است. در نتیجه من این تحقیق را با تجربه و تحلیل آنچه به هنگام نزدیک شدن اتفاق می افتد شروع می کنم. این موضوع به طور طبیعی در برگیرنده عقایدی اصولی شامل تعادل اسب در حرکت ، روش حرکت او در گامهای مختلف و در حقیقت هر آنچه بر پرش اسب اثر می گذارد می باشد.
این مقاله به صورت ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 151صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن office2010 به بالا بازکنید
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه82
فهرست مطالب
آمادهسازی بدنه خودرو
مقدمه:
روشهای فیزیکی تمیزکاری:
تمیزکاری بوسیله مواد شیمیایی:
فسفاته کاری:
آماده کردن فلزات برای استفاده در ساخت بدنه خودرو:
علاوه بر ساختار شیمیایی فلزات، ساختار سطح فلزات نیز بر روی خواص ظاهری سیستم رنگی که در مراحل بعد اعمال میشود مؤثر میباشند. ساختار سطح فلزات کم و بیش متأثر از پروسه تولید فلزات و نحوه شکل دهی آنها میباشد. به همین دلیل زبری سطح فلز را طی عملیات تمیزکاری بوسیله برس زنی، سندینگ و بلاستینگ بوسیله ذرات فولادی یا سند، تغییر میدهند، تا بوسیله ایجاد زبری مناسب خواص سیستم رنگ را بهبود دهیم.
از آنجا که خواص ظاهری و حفاظتی لایههای رنگ که در مراحل بعد اعمال میشوند وابستگی شدیدی به ساختار سطح فلزات دارد، به همین علت در نظر گرفتن فاصله قله تا دره و اختلاف بین بلندترین قله و عمیقترین دره اهمیت بالایی دارد.
در صورتیکه زبری سطح فلز زیاد باشد حتی بعد از اعمال لایههای مختلف رنگ میتوان به وضوح تأثیر آن را پس از اعمال رنگ رویه مشاهده کرد. در شکل زیر یک نمونه از میزان تأثیر زبری سطح بدنه بر روی زبری لایههای مختلف رنگ، را میتوان مشاهده کرد.
علاوه بر برخی مواد مورد استفاده در ساخت یک قطعه صنعتی همانند ساختار سطح و نحوه آمادهسازی، یکی از عوامل دیگری که به شدت بر روی کیفیت
معدن چغارت در 14 کیلومتری شمال شرقی شهرستان بافق واقع شده است. بافق نزدیکترین شهر به معدن چغارت میباشد. این معدن در طول جغرافیایی 55 درجه و 24 دقیقه و عرض 45 دقیقه میباشد که در 120 کیلومتری جنوب شرقی شهرستان یزد واقع شده است.
یک راه آسفالته چغارت ـ بافق و بافق ـ یزد را به هم مرتبط میسازد. طول راه آهن بین اصفهان و بافق 550 کیلومتر میباشد، که مواد اولیهی شرکت ذوب آهن اصفهان از طریق این راه حمل میگردد.
آب و هوا:
با توجه به اینکه چغارت در حاشیهی کویر مرکزی ایرن قرار گرفته است دارای آب و هوای گرم و خشک میباشد. حداکثر درجه حرارت به 50-45 درجه سانتیگراد و حداقل آن به زیر صفر درجه سانتیگراد میرسد، در زمستان یخبندان بندرت مشاهده میشود، میزان بارندگی بسیار کم بوده و در بعضی موارد در صورت طویل شدن مدت بارندگی جریان آبهای سطحی و سیلابها براه میافتد.
وزش باد تقریباً همیشگی است و از جنوب به شمال و در بعضی مواقع از شمال غربی به سمت جنوب شرقی خواهد بود.
متوسط بارندگی در بافق 50 میلیمتر و میزان تبخیر 40 میلیمتر ورطوبت نسبی %27 میباشد.
وسعت شهرستان بافق 20000 کیلومترمربع و ارتفاع آن از سطح دریا 955 متر میباشد و مختصات آن 55 درجه و 3 دقیقه تا 56 درجه و 19 دقیقه طول شرقی و 56 درجه و 19 دقیقه تا 32 درجه و 3 دقیقه عرض شمالی میباشد.
خصوصیات زمینشناسی منطقه:
در ساختمان زمینشناسی منطقه کمپلکسهای گستردهای از سنگهای رسوبی، ولکانیکی، متامورنیک وجود دارد که بعلت پوشیده شدن آنها و کمبود نقشههای زمینشناسی استاندارد بصورت طرحی است که از مطالعات ژئومکانیکی و تحقیقات قبلی و مشاهده در مسیر کمک گرفته شده است.
چینهشناسی منطقه:
سنگ شدگی و درجه متامورف شدگی سنگهای منطقه کانسار، مشخصکنندهی سه نوع کمپکلس پرکامبرین (بطور قراردادی)، مزوزوئیک، کوارترنری دوران چهارم میباشد. قسمت اعظم منطقه بوسیلهی رسوبات آبرفتی دوران چهارم پوشیده شده است که در بین آنها بیرون زدگیهایی از نوع افوزیورسوبی متعلق به دوران پرکامبرین و سنگهای درونی بصورت سکوسکو (جزیره) مانند، نمایان شدهاند. همچنین سنگهای متعلق به دورهی غروزوئیک بیشتر بصورت کوههای مرتفع و سنگی درآمدهاند.
تشکیلات پرکامبرین که ترکیب اساسی آنها بصورت فیلیت، شیستهای کریستالیزه، سنگهای سبز رنگ و مرمر میباشد در قسمت شمال و شمال شرقی بافق قرار گرفتهاند. این تشکیلات بوسیلهی سنگهای نفوذی که دارای سنگهای مختلفی میباشند قطع و در معرفی دگرگون مجاورتی ناحیه ای قرار گرفتهاند، ضخامت این تشکیلات در حدود 1000 متر میباشد.
در بین تشکیلات پرکامبرین تودههای ولکانیکی دریایی دگرگون شدهای که به دوران کامبرین مرتبط میباشد دیده شده است که به سری ریزوووزّو نسبت داده شده است. این تشکیلات بوسیلهی ماسه سنگها، پشت ها (فیلیت، سنگهای آهکی، دولومیتها) سنگهای بیرونی که در بین آنها کنگلومراها و سنگهای توفدار و سلیسی آهندار مشخص و با اندکی جابجایی بر روی تودههای سنگهای پرکامبرین قرار گرفتهاند وضخامت این تشکیلات را با تشکیلات ریف [Refey] در اورال شوروی و سینین [Sinian] میتوان مقایسه کرد و امکان آن میرود که قسمتی از آنها به تشکیلات کامبرین پایینی نسبت داده شود.
این تشکیلات بوسیلهی قسمت عمدهی سنگها در مرز کانسارهای منطقه، شامل سنگهای بیرونی با ترکیبات اسیدی (کوارتز، آلیتوفیر) با رگههای نازکی از سنگهای کربناتی، پشتها ]فیلتها[ ماسه سنگها و سنگهای رسی می باشند.
مرمرها، سنگهای تیز شده و دولومیتها همراه با لایههای نازکی از شیستهای سلیسی میکادار در فاصلهی 3 کیلومتری شرق ـ شمال شرقی کانسار چغارت گسترده شدهاند. سنگهای کربناتی از قرار معلوم در منطقه سنگ معدن کانسار گسترش یافتهاند. ]وجود فسیلها، کربناتیزه شدن و ترکیبات ماشینی کلیست دار و سنگ معدن[ این حقیقت را ثابت میکند. ولی بعداً آنها بوسیلهی حمل متاسوماتیک سنگ معدن پنهان شدهاند. تشکیلات مزوزوئیک در فاصلهی 6 کیلومتری شرق کانسار چغارت قرار گرفته است. آنها بوسیلهی رشته کوههای تخته سنگی که از شمال غرب کشیدهاند مشخص گردیده و اسکلت درهی بافق را تشکیل میدهند. این تشکیلات بنوبهی خود بوسیلهی سنگ آهکها، دولومیتها، لایههای نازک افقی کنگلومرا و در پایین و پایهی آنها بوسیلهی سنگهایی که در قشر عظیم هوا زده شده مشخص گردیدهاند ضخامت این طبقات حدود 400 الی 700 متر میرسد. تشکیلات دوران چهارم بوسیلهی فرماسیون با فشار مختلف رسوبات قارهی سنگی که بوسیلهی اجسام و شنهای بادی ] ماسه نرم و خاک[ همراه باژیپس و نمکها شن، خرده سنگهای مختلف و سنگ معدن مانیتیتدار تشکیل یافته است. ضخامت این تشکیلات به 150ـ100 متر در منطقه کانسار میرسد.
این مقاله به صورت ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 52صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن office2010 به بالا بازکنید
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل 1- معادلات دیفرانسیل و مشتقات جزئی 7
1-1- مقدمه 7
1-2- خواص اپراتور خطی 19
فصل 2- کاربرد معادله هدایت حرارت هذلولوی با توجه به نوع شرایط مرزی 22
2-1- مقدمه 22
2-2- معادله ریاضی حاکم بر هدایت هذلولوی گرما 22
2-3- ماهیت و شکل جواب معادله هدایت هذلولوی 23
2-4- روشهای حل معادله هدایت حرارت هذلولوی 24
2-5- هدایت هذلولوی با شرط مرزی جابجایی 25
2-6- هدایت هذلولوی با شرط مرزی تابش 27
2-7- هدایت حرارت هذلولوی با شرط مرزی نوسانی 29
2-8- جمعبندی 29
2-9- منابع 30
فصل 3- تحلیل عددی انجماد سریع پوست 32
3-1- مقدمه 32
3-2- مدل های انتقال گرما 33
3-3- مدل سهموی هدایت گرمایی 34
3-4- معادله انتقال حرارت هذلولوی 35
3-5- انجماد مواد بیولوژیکی 36
3-6- تشریح و فرمول بندی مسئله 38
3-7- قسمت منجمد شده 39
3-8- قسمت منجمد نشده 40
3-9- شرایط اولیه و مرزی 40
3-10- تنش گرمایی 42
3-11- روش حل عددی 44
3-12- نتایج 47
3-12-1- مشخصات فیزیکی پوست 48
3-12-2- موقعیت تغییر فاز نسبت به زمان 49
3-12-3- مقایسه تغییرات دما نسبت به مکان 51
3-12-4- تغییرات تنش حرارتی نسبت به مکان 52
3-13- جمع بندی 53
3-14- مراجع 54