لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:3
فهرست مطالب
این سوره در ((مکه )) نازل شده و داراى 6 آیه است .
محتواى سوره :
لـحـن سوره نشان مى دهد در زمانى نازل شده که مسلمانان در اقلیت بودند وکفار در اکثریت , و پیغمبر اکرم (ص) از ناحیه آنها سخت در فشار بود, و اصرارداشتند او را به سازش با شرک بکشانند, پـیامبر(ص) دست رد بر سینه همه آنهامى زند, و آنها را بکلى مایوس مى کند, بدون آن که بخواهد با آنها درگیر شود.
ایـن سـرمـشـقى است براى همه مسلمانان که در هیچ شرائطى در اساس دین واسلام با دشمنان سـازش نـکـنـنـد, و هـر وقت چنین تمنائى از ناحیه آنها صورت گیردآنها را کاملا مایوس کنند, مخصوصا در این سوره دو بار این معنى تاکید شده که ((من معبودهاى شما را نمى پرستم )) و این تـاکـیـد بـراى مایوس ساختن آنها است , همچنین دوباره تاکید شده که ((شما هرگز معبود من , خـداى یـگانه را نمى پرستید)) و این دلیلى است بر لجاجت آنها, و سرانجامش این است که ((من و آیین توحیدیم , و شما وآیین پوسیده شرک آلودتان ))!.
فضیلت تلاوت سوره :
در حـدیـثـى از پـیغمبراکرم (ص) نقل شده که فرمود: ((کسى که سوره ((قل یا ایهاالکافرون )) را بـخـوانـد گـوئى ربـع قـرآن را خـوانـده , و شیاطین طغیانگر از او دورمى شوند, و از شرک پاک مى گردد, و از فزع بزرگ (روزقیامت ) در امان خواهد بود)).
و در حدیثى از امام صادق (ع) مى خوانیم که فرمود: ((پدرم مى گفت : ((قل یاایها الکافرون )) ربع قـرآن است , و هنگامى که از آن فراغت مى یافت مى فرمود: من تنها خدا را عبادت مى کنم من تنها خدا را عبادت مى کنم )).
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:11
فهرست مطالب
سوره کوثر
سوره کوثر مکى است و سه آیه دارد
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
إِنَّا أَعْطیْنَک الْکَوْثَرَ(1)
فَصلِّ لِرَبِّک وَ انحَرْ(2)
إِنَّ شانِئَک هُوَ الاَبْترُ(3)
ترجمه آیات
به نام اللّه که به نیک و بد بخشنده
و به نیکان مهربان است . محققا ما به تو خیر کثیر (فاطمه (علیهاالسلام ) دادیم (1).
پس به شکرانه اش براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى کن (2).
و بدان که محققا شماتت گوى و دشمن تو ابتر و بلا عقب است (3).
بیان آیات
در این سوره منتى بر رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) نهاده به اینکه به آن جناب کوثر داده ، و این بدان منظور است که آن جناب را دلخوش سازد و بفهماند که آن کس که به وى زخم زبان مى زند که اولاد ذکور ندارد و اجاق کور است ، خودش اجاق کور است ، و این سوره کوتاه ترین سوره قرآن است ، و روایات در اینکه آیا این سوره در مکه نازل شده و یا در مدینه مختلف است ، و ظاهرش این است که در مکه نازل شده باشد.
و بعضى از مفسرین به منظور جمع بین دو دسته روایات گفته اند: ممکن است دو نوبت نازل شده باشد یکى در مکه و بار دیگر در مدینه .
ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 638
اقوال مختلف درباره مراد از ((کوثر)) و بیان شواهددال بر اینکه مراد از آن ذریّه پیامبر (صلى الله علیه و آله ) یعنى فرزندان فاطمه(علیه السلام ) است
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:26
فهرست مطالب
یات 1 - 8، سوره جمعه
سوره جمعه مدنى است و بیست و یک آیه دارد
ترجمه تفسیر المیزان جلد 19 صفحه 443
ترجمه آیات
اشاره به مطالب سوره جمعه
بیان آیات
این سوره به بیانى کاملا انگیزنده ، مسلمین را وادار مى کند که نسبت به نماز جمعه اهتمام بورزند، و آنچه در به پاداش تنش لازم است فراهم سازند، چون نماز جمعه از شعائر بزرگ خدا است که تعظیم و اهتمام به امر آن ، هم دنیاى مردم را اصلاح مى کند، و هم آخرتشان را، و خداى تعالى بیان این مطلب را با تسبیح و ثناى بر خود آغاز کرد که در میان قومى امى رسولى از خود آنان مبعوث کرد تا آیات او را بر آنان بخواند، و با اعمال صالح و اخلاق پاک تزکیه شاءن کند، و کتاب و حکمتشان بیاموزد و به همین منظور کتاب خدا و معارف دینش را به بهترین وجهى بر آنان و افرادى که به آنان ملحق مى شوند، و نسل هاى بعد از آنان تحمیل کرد،
ترجمه تفسیر المیزان جلد 19 صفحه 444
و زنهارشان داد از این که مثل یهود نباشند که خداى تعالى تورات را بر آنان تحمیل کرد، ولى آنان آن را حمل نکردند، و به معارف آن معتقد نشدند، و به احکامش عمل نکردند، در نتیجه مانند الاغى شدند که بارش کتاب باشد.
و در آخر به عنوان نتیجه دستور مى دهد که وقتى بانک نماز جمعه بلند مى شود بازار و دادوستد را رها نموده ، به سوى ذکر خدا بشتابند. و نیز افرادى را که خلاف این دستور عمل مى کنند، و رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) را در حالى که مشغول خطبه نماز است رها نموده ، به سوى دادوستد مى روند، سرزنش مى کند، و این رفتار را نشانه آن مى داند که این گونه افراد معارف کتاب خدا و احکامش را نپذیرفته اند. این سوره در مدینه نازل شده است .
معناى اینکه آنچه در آسمان و زمین است خدا را تسبیح مى کنند
یُسبِّحُ للَّهِ مَا فى السمَوَتِ وَ مَا فى الاَرْضِ المَْلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الحَْکِیمِ
کلمه ((تسبیح )) به معناى منزه دانستن است . وقتى مى گوییم : ((سبحان اللّه )) معنایش این است که طهارت و نزاهت از همه عیوب و نقائص را به او نسبت مى دهیم .
و اگر از تسبیح ، در آیه با صیغه مضارع تعبیر کرده ، براى این است که استمرار را بفهماند. پس معناى آن این نیست که نامبردگان ، در آینده تسبیح مى کنند، بلکه معنایش این است که همواره و مستمرا تسبیح مى کنند. و کلمه ((ملک )) - به فتح میم و کسر لام - کسى است که مقام حکمرا نى در نظام جامعه مختص به او است . و کلمه ((قدوس )) صیغه مبالغه از قدس است ، که آن نیز به معناى نزاهت و طهارت است . و کلمه ((عزیز)) به معناى مقتدرى است که هر گز شکست نمى پذیرد. و کلمه ((حکیم )) به معناى متقن کار، و کسى است که هیچ عملى از وى از جهل و گزاف ناشى نمى شود، هر چه مى کند با علم مى کند، و براى آن مصالحى در نظر مى گیرد.
این آیه شریفه مقدمه و زمینه چینى است براى آیه بعدى ، یعنى ((هو الذى بعث ...)) که متعرض مساءله بعثت رسول اللّه است ، و مى فرماید: غرض از بعثت او این بود که مردم به کمال و به سعادت برسند، و بعد از ضلالتى آشکار که داشتند هدایت گردند.
و اما اینکه چگونه آنچه در آسمانها و زمین است خدا را تسبیح مى کنند؟ جوابش این است که موجودات آسمانى و زمینى (همان طور که با آنچه از کمال دارند از کمال صانع خود حکایت مى کنند همچنین ) با نقصى که در آنها است و جبران کننده آن خدا است ، و با حوائجى که دارند و برآورنده اش خدا است ، خدا را از هر نقص و حاجت منزه مى دارند، چون هیچ حاجت و نقصى نیست مگر آن که تنها کسى که امید برآوردن آن حاجت و جبران کردن آن نقص در او مى رود خداى تعالى است ، پس خود او مسبح و منزه از هر نقص و حاجت است ،
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:3
فهرست مطالب
سوره جمعه
۱- امام صادق ( ع ) فرمودند : از جمله وابات بر هر فرد مومن که از پیروان ما باشد آن است که در نماز شب جمعه سوره جمعه را در رکعت اول و سوره سبح اسم ربک الاعلی را در رکعت دوم بخواند و در رکعت اول نماز ظهر جمعه سوره جمعه و در رکعت دوم سوره ی منافقین را بخواند / پس اگر چنین کند گویی عملی چون عمل رسول خدا ( ص ) انجام داده و ثواب و پاداشش بر خداوند بهشت است .
۲- نبی اکرم ( ص ) فرمودند : کسی که سوره جمعه را بخواند به تعداد کسانی که در نماز جمعه شرکت کرده و یا نکرده اند در شهرهای مسلمین ده حسنه داده خواهد شد .
هر که صبح و شام سوره جمعه را بخواند از وسوسه ی شیطان لعین رجیم ایمن گردد .
نوشته شده توسط گروه منتظران ظهور در یکشنبه بیست و دوم مرداد 1385 ساعت 19:0 | لینک ثابت | 5 نظر
نماز جماعت و نماز جمعه
در اینجا برخی خصوصیات نماز جماعت و نماز جمعه را ذکرمیکنم.میدانیم نماز جماعت در اسلام سنتبسیار مؤکدی است ولیمستحب است نه واجب،مگر اینکه به شکل اعراض از جماعتباشدیعنی کسی به هیچ شکلی در هیچ جماعتی شرکت نکند که این کارشحرام است و اگر زمانی باشد که حکومت،حکومت اسلامی باشد چنینفردی را مجبور به شرکت در جماعت میکنند.پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حتیقصد کردند که خانه کسانی را که اعراض از جماعت داشتند خراب کنند;
فرمودند:شرکت نکردن به طور مطلق در جماعت مسلمین نوعی نفاقاست.به هر حال مساله نماز جماعتیکی از خصوصیاتش این است کهفی حد ذاته مستحب است.
خصوصیت دیگر نماز جماعت این است که نماز جماعت را بهصورت متعدد هم میشود اقامه کرد;یعنی در یک شهر،مسجد هر محلیو مسجد جامع شهر هر کدام میتوانند نماز جماعت مستقلی داشته باشند.
در شیعهگاهی یک مسجد ده تا نماز جماعت دارد که این دیگر تقریبا نمازتفرقه است.برخی نماز جماعتهای شیعه شده است نمازهای تفرقه،چون در بسیاری از مساجد چندین نماز جماعتبر پا میشود.
خصوصیتسوم این است که نماز جماعتبا نماز فرادی اختلافزیادی ندارد،همان نماز فرادی است که به صورت جمعی خواندهمیشود و تفاوت فقط در این جهت است که امام،قرائتیعنی حمد وسوره را میخواند و مامومین استماع میکنند.امام نیابت میکند از آنها درقرائتحمد و سوره.البته مامومین در حرکات و سکنات و اذکار و اورادهم باید پیرو و تابع امام باشند،قبل از امام به رکوع نروند،قبل از امام بهسجود نروند و ذکری نگویند.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:21
فهرست مطالب
تفسیر سوره واقعه
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین...اعوذ بالله من الشیطان الرجیم:
بسم الله الرحمن الرحیم×اذا وقعت الواقعة×لیس لوقعتها کاذبة×خافضة رافعة×اذا رجت الارض رجا×و بست الجبال بسا×فکانت هباء منبثا×و کنتم ازواجا ثلاثة×فاصحاب المیمنة مااصحاب المیمنة×و اصحاب المشئمة ما اصحاب المشئمة×و السابقون السابقون×اولئک المقربون×فى جنات النعیم×ثلةمن الاولین×و قلیل من الاخرین (1)
سوره مبارکه واقعه است که به نام«واقعه»هم نامیده شده است.
تقریبا مىتوان گفت که تمام این سوره مربوط به قیامت است.اینچنینشروع مىشود: «اذا وقعت الواقعة» آنگاه که واقع شد«واقع شده».کلمه«وقوع»،ظاهرا کلمه دیگرى وجود نداشته باشد که معنایش از خودشروشنتر باشد.با هر کلمه دیگرى بخواهیم آن را تفسیر کنیم باز به اندازهخودش یا بیشتر از خودش روشن نیست.گاهى مىگویند وقوع یعنىحدوث.ولى وقوع با حدوث متفاوت است.هر وقت«حدوث»گفتهشود عنایت به این است که یک چیزى که نبود بعد وجود پیدا کرد.
مىگویند حدوث یعنى وجود بعد از عدم.ولى در«وقوع»این جهت قیدنشده یعنى شىء اگر وجود بعد از عدم پیدا کند وقوع پیدا کرده است واگر وجودش بعد از عدم هم نباشد باز واقعیت و واقع است.در اصطلاحقدیم خودمان و مخصوصا در اصطلاح جدید، کلمه«واقعیت»زیاداستعمال مىشود،مىگویند واقعیتیعنى حقیقت قطع نظر از تصور وفکر ما یعنى قطع نظر از اینکه ما بدانیم که آن هستیا نیست،آن رامىگوییم واقعیتى است،یعنى خودش فى حد ذاته وجود دارد،حقیقتدارد.اینجا که راجع به قیامت،تعبیر به«واقعه»مىشود یعنى امرىمحقق و امرى موجود،کما اینکه در آیه دیگر تعبیر به«حاقه»شده است:
«الحاقة ما الحاقة» (2) .مىشود گفت که در این تعبیرات این معنا نهفته است کهشما به قیامت به چشم یک امرى که واقع نشده است و در آینده بایدواقع شود نگاه نکنید،آن را یک امر واقع شده بدانید،حال یا از آن جهتکه به تعبیر بعضى آنچنان قطعى الوقوع است که باید آن را واقع شدهفرض کنید و یا از آن جهت که مساله قیامت،مساله زمان نیست که درزمان آیندهاى مىخواهد رخ بدهد،مساله به اصطلاح«اطوار»است واینکه الآن هم آن عالمى که نامش«عالم قیامت»است به یک معنا وجوددارد،آن یک واقعیتى است که وجود دارد.عجیب این است که در سورهواقعه وقتى که راجع به دنیا صحبت مىکند گویى از امر گذشته صحبت مىکند.مثلا: «و لقد علمتم النشاة الاولى» (3) نشئه اولى را قبلا مىدانستید.یاراجع به اصحاب الشمال مىفرماید(این خیلى صریح است): «و اصحابالشمال ما اصحاب الشمال فى سموم و حمیم و ظل من یحموم لا بارد و لا کریم انهم کانواقبل ذلک مترفین» (4) .مثل اینکه الآن ما در قیامت واقع هستیم بعد مىگویدکه چرا اصحاب الشمال اینچنین سرنوشتشومى دارند و چرا اینقدرمعذبند؟[مىفرماید]اینها قبلا مترف بودند.آیه مطلب را به گونهاى بیانمىکند که[گویى]دنیا در مرحله گذشته است. «انهم کانوا قبل ذلک مترفینو کانوا(و چنین بودند نه چنین هستند)یصرون على الحنث العظیم و کانوایقولون (چنین مىگفتند)...» (5) .تعبیرات، این گونه است.
به هر حال:آنگاه که امر واقع شده واقع شد،یعنى قیامت. «لیسلوقعتها کاذبة» .این آیه را مفسرین دو جور تفسیر کردهاند:یکى اینکه«کاذبة»را مصدر گرفتهاند به معنى کذب.در زبان عربى گاهى این وزن بهمعنى مصدر هم مىآید،مثل«عافیة».گفتهاند که «لیس لوقعتها کاذبة»
جملهاى است مستقل از «اذا وقعت الواقعة» ،آن،جزایش محذوف است:
آنگاه که واقع شد امر واقع شده.«آنگاه چه»یعنى دیگر نمىگوییم که چهشد؟خودت دیگر فکرهایش را بکن که چه شد.به عقیده بعضى ازمفسرین «لیس لوقعتها کاذبة» جملهاى است مستقل که معنایش این استکه در وقوع این قضیه هیچ گونه دروغى وجود ندارد یعنى حقى است کههیچ گونه احتمال خلافى در آن نیست.ولى این کمى خلاف ظاهر جملهاست چون باید «کاذبة» را که به صیغه اسم فاعل است به معنى مصدربگیریم و لام «فى وقعتها» را هم به
معنى«فى»بگیریم یعنى لیس فی وقعتها بعضى دیگر از مفسرین به همان ظاهرش گرفتهاند و آن به نظر مادرستتر است.کاذبة یعنى تکذیب کننده،کسى که بتواند درباره آندروغى بگوید.مقصود این است که در ظرف قیامت و در مرحله قیامتدیگر تکذیب و دروغ گفتنى یعنى دروغگویى وجود ندارد چون در نوقتحقایق همه مکشوف است (فکشفنا عنک غطائک فبصرک الیومحدید) (6) .تکذیب مربوط به مرحله دنیا و ظرف دنیاست.در آنجا حتىکافرترین کافرها هم دیگر نمىتواند تکذیب کند چون واقع شده.آنجاهر کسى به راى العین شهود مىکند و مىبیند.
«خافضة رافعة» پایین برنده است و بالا برنده،پست کننده است وبلند کننده.یک مصداق واضح از پست کردن و بلند کردن این است کهخیلى از بلندهاى در دنیا،آنهایى که در دنیا در مقامات رفیع قرار گرفتهاندآنجا پستند و خیلى افرادى که در دنیا پست و حقیر و کوچک شمردهمىشوند آنجا بالا هستند.در آنجا بالاهاى دنیا پستخواهند شد وپستهاى دنیا بالا خواهند شد.نه مقصود این است که هر بالایى پستمىشود و هر پستى بالا،بالاهایى از بالا به پایین خواهند آمد و پایینهایىاز پایین به بالا خواهند رفت.البته بدون شک این یک مصداقش است،ولى همان طور که بسیارى یا همه مفسرین گفتهاند مقصود این است کهتمام شؤون دنیا در آنجا زیر و رو مىشود یعنى اصلا عالم زیر و رومىشود،باطنهایى ظاهر مىشود و ظاهرهایى باطن.البته آن تعبیرامیر المؤمنین در مقام امتحانهاست ولى در آنجا هم صادق است:مثلدیگى که وقتى به جوش مىآید آن چیزهایى که در زیر است مىآید رو وآنهایى که در رو هست مىرود زیر:«لتبلبلن بلبلة و لتغربلن غربلة و لتساطنسوط القدر حتى یعود اسفلکم اعلاکم و اعلاکم اسفلکم» (7) .مىفرماید در آیندهامتحاناتى پیش خواهد آمد،مورد ابتلا قرار خواهید گرفت چگونه،وغربال خواهید شد چگونه.مثل غربالى که به دستیک-در خراسانمىگویند-«رهواردار»است که وقتى تکان مىدهد این دانهها پایین[و]بالا مىروند، ریزها در مىروند و درشتها باقى مىمانند،همینطورتکانهاى سختى بر شما مسلمین وارد خواهد شد و مانند غربال عدهاىخارج خواهید شد،و آنچنان که دیگ[حاوى آب و مواد دیگر] وقتى کهزیرش آتش و حرارتى نباشد یک حالت آرامشى دارد،جسمهایى کهسنگینتر هستند و وزن مخصوصشان از آب بیشتر است پایین مىروند،آنهایى که سبکترند رو باقى مىمانند، آنهایى هم که پایین مىروندسنگینترها زودتر مىروند و سبکترها دیرتر،همین قدر که حرارت آمد وآن را به جوش آورد،مىبینید مثلا آن نخود یا آن لوبیایى که در آن تهخوابیده بود چگونه قل مىزند مىآید بالا،وضع جامعه مردم هم درحرارت امتحانات این جور مىشود، زیرها بالا مىآیند،بالاها زیرمىروند،خلاصه انقلاب به تمام معنا.کلمه«انقلاب»هم-که امروزمعمول شده و انقلابات اجتماعى را«انقلاب»مىگویند-یعنىزیر و رو شدن.