فرمت فایل: word
تعداد صفحه:114
دانشگاه تهران پردیس هنرهای زیبا
دانشکدة هنرهای نمایشی و موسیقی
پایان نامه جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد
رشته ادبیات نمایشی
عنوان :
تأثیر متقابل ادبیات داستانی مدرن و تئاتر نو
فهرست مطالبمقدمه
( تأثیر متقابل ادبیات داستانی مدرن و تئاتر نو )
فصل اول : ادبیات مدرن ؛ تعریف و ویژگیها۷
مقدمه ۸
۱-۱- سبک گریزی ۱۴
۱-۲- برجسته سازی ِسبک۲۱
۱-۳- شیئ گرایی۲۳
۱-۴- انسانیت زدایی۲۷
۱-۵- فرم گرایی۳۱
۱-۶- علم گرایی۳۵
۱-۶-۱- وسواس۳۶
۱-۶-۲- تسکین دهندگی۳۷
۱-۶-۳- عینیت گرایی۳۸
۱-۶-۴- چند گانگی۳۸
۱-۶-۵- ادبیات در مقام شاخه ای از دانش۴۱
فصل دوم : تأثیر ادبیات مدرن بر تئاتر نو۴۲
مقدمه۴۳
۲-۱- تعریف تئاتر نو ۴۴
۲-۲- سبک گریزی؛ «گذشته؟گذشته ای وجود نداشته است!»۴۶
۲-۳- برجسته سازی سبک در تئاتر نو۶۱
۲-۳-۱- تلمیح،تقلید،هزل۶۲
۲-۳-۲- چند گانگی زبان در تئاتر نو۶۳
۲-۳-۳- کاربست زیبایی شناسی پراکنده۶۵
۲-۳-۴- تکنیک ضرباهنگ ۶۶
۲-۴- شیئی گرایی؛ « هنوز کیفم هستچه دلخوشی هایی! »۶۹
۲-۵- انسانیت زدایی؛ « این رقص بی قرار با تو می گوید:دوستم بدار!»۷۳
۲-۶- علم گرایی؛ « قوانین طبیعت؛بی خیالفریبنده! »؛۷۵
فصل سوم : تأثیر متقابل تئاتر نو بر ادبیات مدرن۸۰
مقدمه۸۱
۳-۱-تأکید بر بدن۸۵
۳-۲-اهمیت مکان۸۷
۳-۳-نفی زمان۸۸
۳-۴-جنبش نگاری۹۰
۳-۵-خود ویرانگری ۹۱
۳-۶-گرایش به گفتگو۹۳
پیوست فصل سوم : تأثیر تئاتر نو بر آثار« مارگریت دوراس» ۹۵ نتیجه گیری۱۰۵
فهرست منابع ۱۰۷
۱- ارسطو؛ فن شعر، ترجمة: عبدالحسین زرّین کوب ، تهران: انتشارات امیر کبیر،۱۳۸۱
۲- آرتو، آنتونن؛ تئاتر و همزادش ، ترجمة: نسرین خطاط؛ تهران: نشر قطره، ۱۳۸۳
۳- آداموف، آرتور؛ همان طور که بوده ایم ،ترجمة: رضا کرم رضایی،[بی.ن.] ،۱۳۴۹
۴- اسلین، مارتین ؛ بررسی آثار پینتر، ترجمة: فرشید ابراهیمیان و لیلی عمرانی، تهران:جهاد دانشگاهی،۱۳۶۶
۵- آلبی، ادوارد؛ چه کسی از ویرجینیا ولف می ترسد؟ ، ترجمة: عبدالرضا حریری تهران : (بی.ن.۲۵۳۶)
۶- آلبی، ادوارد؛ سه زن بلند بالا ، ترجمة: هوشنگ حسامی؛ تهران:نشر تجربه،۱۳۷۸
۷- آلوارز،آ. ؛ بکت، ترجمة: مراد فرهاد پور؛ تهران: طرح نو، ۱۳۸۱
۸- اوبر، رنه ریس؛ «ردیابی بنگ» ، ترجمة: منوچهر ربیعی؛ فصلنامة سمرقند، سال دوم، شماره ششم، تابستان ۱۳۸۳
۹- ایگلتون، تری؛ پیش درآمدی بر نظریة ادبی، ترجمة: عباس مخبر؛ تهران: نشر مرکز، ۱۳۸۰
۱۰- ایبسن، هنریک؛ جان گابریل بورگمن، ترجمة: ناصر ایرانی؛ تهران: سروش، ۱۳۷۵
۱۱- بارت، رولان؛ اتاق روشن، ترجمة: فرشید آذرنگ، تهران: نشر ماه ریز، ۱۳۷۹
۱۲- بکت، ساموئل؛ آخر بازی، ترجمة: نجف دریابندری؛ تهران: شرکت سهامی جیبی،
۲۵۳۶
۱۳- بکت، ساموئل؛ آخرین نوار کراپ، ترجمة: نجف دریابندری؛ تهران: شرکت سهامی جیبی، ۲۵۳۶
۱۴- بکت، ساموئل؛ خلواره، ترجمة: نجف دریابندری؛ تهران: شرکت سهامی جیبی، ۲۵۳۶
۱۵- بکت، ساموئل؛ آه!ای روزهای خوش، ترجمة: نجف دریابندری؛ تهران: شرکت سهامی جیبی، ۲۵۳۶
۱۶- بکت، ساموئل ؛ در انتظار گودو، ترجمة: نجف دریابندری؛ تهران: شرکت سهامی جیبی، ۲۵۳۶
۱۷- بکت، ساموئل؛ مالون می میرد، ترجمة: مهدی نوید؛ تهران: پژوهه، ۱۳۸۳
۱۸- بکت، ساموئل؛ بنگ، ترجمة: منوچهر ربیعی؛ فصلنامة سمرقند، سال دوم، شماره ششم، تابستان ۱۳۸۳
۱۹- بکت، ساموئل؛ صدای پا، ترجمة: مراد فرهاد پور؛ فصلنامة سمرقند، سال دوم، شماره ششم، تابستان ۱۳۸۳
۲۰- بکت، ساموئل؛ نفس، ترجمة: محمد رضا خانی؛ فصلنامة سمرقند، سال دوم، شماره ششم، تابستان ۱۳۸۳
۲۱- بکت، ساموئل؛ چی کجا، ترجمة: تینوش نظم جو؛ تهران: نشر تجربه، ۱۳۸۱
۲۲- برونل، پی یر؛ مرگ گودو، ترجمة: مازیار مهیمنی؛ تهران: انتشارات نمایش، ۱۳۷۹
۲۳- پاینده، حسین؛ نظریه رمان (مجموعه مقالات)، تهران: نشر نظر، ۱۳۷۴
۲۴- پاینده، حسین و مریم خوزان؛ زبان شناسی و نقد ادبی، تهران: نشر نو، ۱۳۸۱
۲۵- پینتر، هارولد؛ درد خفیف، ترجمة: غلامرضا صراف، تهران: دات، ۱۳۸۲
۲۶- پینتر، هارولد؛ مستخدم ماشینی، ترجمة :غلامرضا صراف، تهران: دات، ۱۳۸۲
۲۷- پینتر، هارولد؛ سرایدار، ترجمة: منصور پورمند، پرویز صیاد؛ تهران: مرکز نمایش پدید،۱۳۴۷
۲۸- پینتر، هارولد؛ بازگشت به خانه، ترجمة: اختر شریعت زاده، تهران: آگاه، ۲۵۳۶
۲۹- جویس، جیمز؛ دوبلینی ها، ترجمة: پرویز داریوش، تهران: انتشارات اساطیر؛ چاپ سوم،۱۳۷۱
۳۰- چایلدز، پیتر؛ مدرنیسم، ترجمة: رضا رضایی؛ تهران: نشر ماهی، ۱۳۸۲
۳۱- چخوف، آنتوان؛ مجموعة نمایشنامه ها، ترجمة: سعید حمیدیان، کامران فانی؛ تهران: نشرقطره،۱۳۷
۳۲- ژان، رمون؛ دربارة رمان، ترجمة: رضا سید حسینی؛ تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۳
۳۳- دوراس، مارگریت؛ باغ گذر، ترجمة: قاسم روبین؛ تهران: نیلوفر، تهران، ۱۳۷۸
۳۴- دوراس، مارگریت؛ گفتا که خراب اولی؛ ترجمة: قاسم روبین؛ تهران: نیلوفر،۱۳۸۱
۳۵- دوراس، مارگریت؛ نوشتن_ همین وتمام_ ابان، سابانا، داوید؛ ترجمة: قاسم روبین؛ تهران:نیلوفر، ۱۳۷۶
۳۶- روز-اَونز، جیمز؛ تئاتر تجربی، ترجمة: مصطفی اسلامیه؛ تهران: سروش، ۱۳۷۶
۳۷- ساروت، ناتالی؛ عصر بدگمانی، ترجمة: اسماعیل سعادت؛ تهران: کتاب پرواز، ۱۳۸۱
۳۸- سجودی، فرزان؛ ساختگرایی،پسا ساختگرایی و مطالعات ادبی ؛ تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزة هنری، ۱۳۸۰
۳۹- سلدن، رامان؛ نظریة ادبی و نقد عملی، ترجمة:جلال سخنور و سیما زمانی، تهران: فرزانگان پیشرو، ۱۳۷۵
۴۰- سلدن، رامان و پیتر ویدوسون؛ راهنمای نظریة ادبی معاصر، ترجمة: عباس مخبر؛ تهران: طرح نو ، ۱۳۷۲
۴۱- فلچر، جان و ملکم براد بری؛ مدرنیسم و پسا مدرنیسم در رمان، ترجمة: حسین پاینده؛ تهران: روز نگار،۱۳۸۳
۴۲- کافکا، فرانتس؛ دربارة مسخ، ترجمة: فرزانه طاهری؛ تهران: نیلوفر، ۱۳۸۰
۴۳- کامیابی مسک، احمد؛ «آیا کرگدن بی معناست؟»، فصلنامة هنر، شمارة ۵۴، زمستان ۱۳۸۱
۴۴- کامیابی مسک، احمد؛ یونسکو و تئاترش، تهران : انتشارات نمایش، ۱۳۸۲
۴۵- کامیابی مسک، احمد؛ «تئاتر موقعیت»، مجلّة نمایش، شمارة ۱۰،۱۳۷۶
۴۶- دیویس،کان و لاری فینک؛ نقد ادبی نو، ترجمة: هاله لاجوردی، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ارغنون: شمارة ۴، ۱۳۸۳
۴۷- کنان، ریموند؛ «مولفة زمان در روایت»، ترجمة : ابوالفضل حرّی؛ فصلنامة هنر، شمارة۵۳، پاییز ۱۳۸۱
۴۸- کالوینو، ایتالو؛ شش یادداشت برای هزارة بعدی، ترجمة: لیلی گلستان تهران:کتاب نادر،۱۳۷۵
۴۹- کوندرا، میلان؛ هنر رمان، ترجمة:پرویز همایون پور، تهران: نشر گفتار، چاپ چهارم ، ۱۳۷۷
۵۰- لاج، دیوید؛ پسامدرنیسم در ادبیات، ترجمة: حسین پاینده؛ تهران: روز نگار،
۱۳۸۳
۵۱- لبلی، فردریک؛ دوراس یا شکیبایی قلم، ترجمة افتخار نبوی نژاد؛ تهران: نشر و پژوهش فرزان روز، ۱۳۸۰
۵۲- لوکاچ، جورج؛ جامعه شناسی رمان، ترجمة: محمد جعفر پوینده؛ تهران: نشر تجربه، چاپ دوم،۱۳۷۵
۵۳- گشایش، فرهاد؛ سبک و مکتب های هنری، تهران: عفاف، ۱۳۸۰
۵۴- گلدمن، لوسین؛ جامعه شناسی رمان، ترجمة: محمد جعفر پوینده؛ تهران: نشرتجربه، ۱۳۷۱
۵۵- ناظرزاده کرمانی، فرهاد؛ تئاتر پیشتاز: تجربه گر و عبث نما، همراه با ترجمه نمایشنامه نقاشی اثر اوژن یونسکو؛ تهران: دفتر مرکزی جهاد دانشگاهی ۱۳۶۵٫
۵۶- ویر کندله، آلن؛ حقیقت و افسانه: سیری در احوال و آثار مارگریت دوراس، ترجمة قاسم روبین؛ تهران: نیلوفر، ۱۳۸۰
۵۷- هولتن، اورلی؛ مقدمه ای بر تئاتر آینه طبیعت، ترجمة: محبوبه مهاجر، تهران: سروش، ۱۳۷۶
۵۸- لینتن، نوربرت؛ هنر مدرن، ترجمة: علی رامین؛ تهران: نشر نی، ۱۳۸۲
۵۹- یونسکو، اوژن؛ خانم آوازه خوان کله تاس، ترجمة: محمد تقی غیاثی، تهران: پیام، ۱۳۵۲
۶۰- یونسکو، اوژن؛ صندلی ها، ترجمة: مهدی زمانیان؛ شیراز: خانه کتاب، ۱۳۵۳
۶۱- یونسکو، اوژن؛ مستأجر جدید، ترجمة: سحر داوری، تهران: نشر تجربه، ۱۳۸۰
۶۲- یونسکو، اوژن؛ نقاشی، ترجمة: فرهاد ناظرزاده کرمانی، تهران: دفتر مرکزی جهاد دانشگاهی ۱۳۶۵٫
۶۳- یونسکو، اوژن؛ آمده،یا چطور از شرش خلاص شویم؟، ترجمة: پری صابری، تهران: تئاتر تلویزیون،۱۳۵۲
۶۴- یونسکو، اوژن؛ بداهه گویی آلما، ترجمة:سحر داوری، تهران: نشر تجربه، ۱۳۷۶
۶۵- یونسکو، اوژن؛ کرگدن، ترجمة: جلال آل احمد، تهران: دنیای کتاب، ۱۳۵۰
۶۶- Abrams,M.H.; A Glossary of Literary Terms ,
London & new york: Harcourt brace college publishers, 1993
67-Aronson, Arnold; American Avant-garde Theatre, London & NewYork: Routledge press, 2000
68- Lodge, David; Modern Criticism and Theory, London: Longman, 1988
69- Howthorn, Jeremy; A Glossary of Contemporary literary Theory, London & NewYork, Arnold publishers, 1998
70- Hutcheon, Linda; the Politics of Postmodernism , London & newYork,Routledge : ۲nd edition, 2003
71- Travers, Martin; European Literature from Romanticism to postmodernism, London & NewYork : continuum publishers, 2001
72- Carlson, Marvin; Theories of Theatre, Ithaca & London: Cornell university press, 1984
73- Leitch, Vincent B.; The Norton Anthology of Theory and Criticism, London & NewYork :w.w.Norton & Company, 2001
74- pattie,David; The Complete Critical Guide to Samuel Beckett, London & NewYork:Routledge press, 2000
75- Worton, Michael; waiting for Godot and Endgame; Theatre as Text, at:”The Cambridge Companion to Beckett”, edited by : John Pilling , CambridgeUniversity press, 1996
76- Finter, Helga; Antonin Artaud and The Impossible Theatre: The legacy of the theatre of cruelty, at: Antonin Artaoud;edited by Edward Scheer, London & NewYork: Routledge, 2004
77- Foucault, Michel; Political Body, at: Performance Analysis, edited by; Colin Counsell and Laurie Wolf, London & NewYork: Routledge,2001
78- Fortier,mark; Theory/Theatre, London & NewYork: Routledge, 4th edition , 2004
مقدمه:وجوه ادبی متون نمایشی همواره مورد بحث ادیبان ومنتقدین بوده است. عده ای عقیده داشتند که متن نمایشی فقط برای اجراست مانند نت موسیقی که فقط رهبر ارکستر و نوازندگان می توانند آن را بخوانند و بسیاری دیگر متون نمایشی را در زمرة متون ادبی دانسته اند به خصوص وقتی صحبت از متون کلاسیک تئاتر باشد که به شعر نوشته شده اند.
مارتین اسلین ، منتقد مشهور انگلیسی نظریاتی جالب دربارة تئاتر « نو » یا آوانگارد قرن بیستم داشته است.او ادبیات نمایشی را از یک سو نمود کاملی از ادبیات زمانة خویش یا ادبیاتی که از اوایل قرن بیستم با سنت شکنی ها ، ابداعات و گرایشات منحصر به فردش، با سرعت، راهی را با تحول اساسی می پیمود، می داند و از دیگر سو، معتقد است که پیوندی محکم بین نمایشنامه به عنوان متن ادبی و اجرای نمایشی آن بر قرار است که بدنة ادبیات سالهای بعد را متحول ساخته است. آلن رُب گریه یکی از برجسته ترین نویسندگانی است که پایه گذار رمان نو بوده است. او ابداعات زیادی در ادبیات انجام داد از جمله اینکه در این رمان ها حرکت دَوَرانی وجود داشت که انتهای داستان بازگشتی بود به ابتدای داستان و شخصیت دادن به اشیاء از خصوصیات این نوع رمان ها بود که ما در فصل سوم تأثیر رمان نو را بر تئاتر نو بررسی خواهیم کرد.
فصل یک:ادبیات مدرن ؛ تعریف ، ویژگیها مقدمه:برای دستیابی به تحلیلی دقیق از تأثیرپذیری «تئاتر نو» از ادبیات داستانی مدرن، ابتدا لازم است بر خصوصیات و مشخصات ادبیات مدرن به طور نسبی احاطه یابیم؛ ویژگیهایی که به تمایز ادبیات مدرن از آثار ادبی پیش از خود انجامیده است. این تمایز یا حاصل ابداعات تکنیکی است که به صورت اغراق در استفاده از صناعات ادبی پیشین و یا کشف امکانات جدید سبکی در آثار مدرن جلوه مییابد، و یا از گرایشات فکری و فلسفی مدرن منتج میشود که در قالب نوعی نگرش و یا محتوا قابل بررسی است.
اگرچه در این فصل، بحث بر سر وجوه صرفاً ادبی در باب مدرنیسم ممکن است به اطناب کشیده شود و این خود دوری از بحث اصلی – یعنی ریشههای ادبی تأثیرگذار بر بدعت تئاتر «نو» – را سبب میشود، اما بیشک فهمی دقیق از ساختارشکنی ادبی تئاتر نو بحثی جدی و تخصصی در باب ادبیات را طلب میکند.
مدرنیسم در ادبیات را مفهومی مقید به زمان در نظر گرفته اند که در این صورت آنرا مربوط به سالهای ۱۸۹۰ تا ۱۹۳۰ میشمارند ؛ با توجه به اینکه از اواسط قرن نوزدهم رشد یافته و در اواسط قرن بیستم رفته رفته تأثیرخود را از دست داده است ) چایلدز، ۱۳۸۲،۱۲). اما بیشک دهة ۲۰، یعنی دهه ظهور اولیس « جیمز جویس » ، سرزمین بایر «تی.اس.الیوت »، خانم دالووی « ویرجینیا وولف» و بخشی از مجموعه سترگ در جستجوی زمان از دست رفته «مارسل پروست» را باید دورة اوج مدرنیسم دانست. (دیویس وفینک، ۱۳۸۳، ۱)
«هنرمند حساس درمییابد که باد تندی وزیدن گرفته است.» از اینروست که «ویرجینیا وولف»[۱] این گسست عظیم از سنت، این فروپاشی کامل تاریخ چندصدساله کلاسیسیزم، در عرض کمتر از ده سال را به گونهای شهودی با چند جمله ماندگار خویش به استقبال میرود: «حدود دسامبر سال ۱۹۱۰ شخصیت انسانی تغییر کرد.[...]تمامی روابط انسانی تغییر کردهاند- روابط بین اربابان و خدمتکاران، زن و شوهر، والدین و فرزندان. همزمان با تغییر روابط انسانی، گسستهایی نیز در دین و رفتار و سیاست و ادبیات به وقوع میپیوندد.» (دیویس و فینک، ۱۳۸۳، ۲)
از سوی دیگر مدرنیسم در ادبیات را میتوان خارج از محدودة زمان، در قالب نوعی نحله فکری و گرایشی سبکی و سنتشکن، در مقابل ادبیات کلاسیکِ همواره متمایل به رئالیسم، نگریست. در این صورت (با نادیده انگاشتن جنبشهایی پراکنده و بی قاعده) باید ظهور زودهنگام رمان تریسترم شندی (۱۷۶۰) اثر لارنس استرن[۲] را مقدمة شکلگیری زیباییشناسی و بازی فرمی ادبیات مدرن دانست. (بازیای که از طریق شیوه روایتگری، نوآوری در استفاده از« نقطه» و« ویرگول» و« خط تیره» و نیز فصلهای یک سطری و صفحات سفید و جملههای ناتمام حاصل میشود.) «تریسترم شندی در واقع اولین رمانی است که در آن تکنیک، آگاهانه به نمایش درمیآید. همچنین این رمان طلیعه یا پیشدرآمد مهم ادبیات داستانی «ذهنی»[۳] جیمز جویس[۴] و ویرجینیا وولف است.» (سلدن، ۱۳۷۵، ۶۴)
اما در زمینه تئوریک و به صورت دیدگاهی منسجم و چالشگر، مدرنیسم ریشه در ادعاهای گوستاو فلوبر[۵] مبنی بر برتری «شکل» بر مفهوم دارد که در نهایت به سودای خلق «کتابی دربارة هیچ» میانجامد. زیباییشناسی رادیکالی فلوبر در قالب گرایش مفرط به «سبک» به عنوان «ارزش» غایی و غیرشخصی و قائم به ذات کردن ادبیات، آموزههایی است که او را به عنوان اولین نظریه پرداز مدرن رمان به شهرت می رساند.
واژهنامه اصطلاحات نقادی مدرن ، مدرنیسم را چنین تعریف می کند: «هنری آزمایشگر، به لحاظ فرم بغرنج، فشرده و موجز، همراه با تصوراتی در باب فاجعه و بلایای فرهنگی …» (چایلدز، ۱۳۸۲، ۱۱) .
میتوان به این فهرست خصوصیاتی همچون دروننگری عمیق، گرایش شدید به ضمیر آگاه یا ادراک، بازیهای فرمی، بدعتهای زبانی، نظریهپردازی فلسفی، کاربرد متفاوت زمان، گرایش به طنز و کنایه، درونگرایی ادبی، همراه با نوعی انسانیتزدایی از اثر و اغراق در بهکارگیری فنون و صناعات ادبیای همچون هزل، تقلید، تلمیح، ترکیب و چندگانگی سبکی و تکنیک ضرباهنگ را افزود.
ریشههای فلسفی و علمی این گرایشات را البته باید در نحلههای فکری و انقلابهای ایدئولوژیک پیشگامان آن دانست؛ اندیشمندانی که در فاصله زمانیِ کوتاهی مفهوم انسان، مذهب، تاریخ، علم، زبان و زمان را دچار تغییرات بنیادین کردند.
کتاب زوال داروین بیش از نظریه «تکامل» او در ادبیات و هنر رسوخ کرد. ادبیات دهههای ۱۸۸۰ و ۱۸۹۰ ادبیاتِ انسانِ رو به نابودی بود. انسانی که از کشف ریشههای اجدادی خود به لرزه درآمده بود و با وحشت از «اصل انتخاب طبیعی» تباهی خویش را به انتظار نشسته بود. انسانی از مذهب بریده که دیگر نه به سِفر پیدایش باور داشت و نه به افسانه رستگاری دلخوش بود.
«فروید» با اصل انگاشتن درونِ انسان و مهمتر از آن با مطرح کردن «ضمیر ناخودآگاه» به عنوان مرکز کنش و دلالتگری رفتار و همچنین با نشان دادن نقش «گذشته» در ترسیم «حال» شخصیت، چیزی را رقم زد که «من» گرایی مشخص شخصیتهای آثار مدرن، از تأثیرات آن است.
درک متفاوت «هانری برگسون» از زمان با تغییر مفهوم ثابت و مشخص آن و تقسیم آن به زمان روانشناسانه و فردی و نیز تقسیم دیرش[۶] یا کشش زمانی حیات انسان بین «خاطره» و «میل» اساس تکنیک «جریان سیال ذهن» در رمان مدرن بود. اغراق نیست اگر رمان برجستة در جستجوی زمان از دست رفته « مارسل پروست»[۷] را پاداش دنیای هنر به این کشف برگسون بدانیم.
از سوی دیگر، نظریه نسبیت اینشتین اگرچه کل نظام فلسفی و ارزشی پس از خود را تحت تأثیر قرار داد، ولی به طور اخص در ادبیات در قالب نسبیت در روایتگری، تعدد زاویه دید، ظهور راوی اعتمادناپذیر و مطلقستیزی جلوه کرد.
اما شاید تأثیرگذارترین متفکران در شکلگیری قالب مدرن، «کارل مارکس» و «فردینان دو سوسور» باشند.
نقش آموزههای مارکس بر تفکر و هنر مدرن غیرقابل انکار است. بیدلیل نیست که بزرگترین و تأثیرگذارترین مکتب انتقادی مدرنیسم، یعنی «مکتب فرانکفورت»، مکتبی عمیقاً مارکسیستی است. حرکت ادبیات مدرن ، گاه در همراهی با مارکسیسم و گاه در ضدیت با آن به خلق گرایشات فکری و ابداعات تکنیکی بسیاری انجامیده است. شیئگرایی محصول جامعه مصرفی، نمود زندگی بیگانه شده شهری و جلوه زیباییشناسی «آشفتگی» در قالب تکنیکهایی همچون مونتاژ، کولاژ، چندگانگی زاویه دید، گزارش گونگی و ساختار اپیزودیک از یک سو با تأیید مارکسیسم و جلوه کردن فقدان هویت جمعی و گرایشات عمیقاً فردی و ضدتاریخی و نیز انزوای هنرمند در نظام تولیدی از سوی دیگر و در رد مارکسیسم ، بخش نسبتاً کوچکی از تغییرات بنیادین ادبیات پس از مارکس است. (سلدن، ۱۳۷۵، ۲۹۶ و ۲۹۷)
و در پایان باید به نقش «سوسور» به مثابه نقطه نهایی تفکر سنتی و منبع تقریباً تمامی مکاتب کاملاً مدرن قرن بیستم در زمینه هنر، ادبیات، سیاست، جامعهشناسی، روانشناسی نیز توجه کرد.
در پایان از نویسندگان شاخص ادبیات مدرن نام میبریم. نویسندگانی مانند «هنری جیمز»، «جوزف کنراد» ، «دی.اچ لارنس»، «فورد مدوکس فورد»، «ای.ام.فورستر»، «گرترود استاین»، «مارسل پروست»، «ویرجینیا وولف »و «جیمز جویس»، که به نوآوریها و ویژگیهای سبکی خاص هر یک از آنها اشاره خواهیم کرد.
اساس بخشبندی این رساله، طرح ویژگیهای اساسی و نمونهوار ادبیات داستانی مدرن در قالب بخشهایی با گرایشات محتوایی یا تکنیکی است. بدیهی است که مجزا کردن این ویژگیها تنها برای ساده کردن و کمک به شناخت کل مبحث است و هر یک از آنها ممکن است در بخشهایی با دیگری همپوشی داشته باشد.
در این دستهبندی سعی شده شمایی کلی از جنبش مدرنیسم در ادبیات ترسیم شود. هر یک از بخشهایی که در این طبقهبندی ششگانه معرفی میشود در فصل بعد پی گرفته شده تا معادلهای تئاتری آن در آثار نویسندگان تئاترنو و نقش آن در تحول بنیادین ادبیات نمایشی بررسی شود.
لینک پرداخت و دانلود "پایین مطلب:
فرمت فایل: word (قابل ویرایش)
تعداد صفحه: 37
فهرست مطالب:
فیلمنامه: بایسیکلران
بیمارستان اول، روز.
تفریحگاه عمومی، روز.
بیمارستان دوم، روز.
تفریحگاه عمومی، ظهر.
جلوی یک قهوهخانه، روز.
بیمارستان دوم، روز.
ساختمانی نیمه تمام، روز.
گود آجرپزی، شب.
قهوهخانه گود، شب.
خیابانها، روز.
خیابانها، روز.
میدان تمرین اسبدوانی، روز.
محل مسابقة موتورسواری، عصر.
انبار متروکة سیرک قدیمی، شب.
انبار متروکة سیرک قدیمی، روز اول.
میدان مسابقة موتور سواری، روز اول.
انبار متروکه، روز اول.
بیمارستان، شب اول.
انبار متروکه، شب اول، برهوت و جاده، زمان گذشته.
انبار متروکه، روز دوم.
انبار متروکه، شب دوم.
خانة شرطبند اول، نیمه شب.
کنسولگری روسیه، همان زمان.
فرمانداری، لحظهای بعد.
خیابانها، میدانی در شهر، روز سوم.
درون آمبولانسها، روز سوم.
بیابان، غروب.
قسمتی از متن:
میدان مسابقة موتور سواری، روز اول.
موتورسواران از حلقة آتش میپرند. شرطبندان بزرگ در جایگاه مخصوص هستند. مردم نیز به تماشا آمدهاند.
شرطبند اول: یه سوژة خوب. خبر آوردند از دیروز یه افغانی سوار دوچرخه شده که هفت شبانه روز دور بزنه. چی فکر میکنی؟
شرطبند دوم: (فکر میکند.) به دلم افتاده که نمیتونه.
شرطبند اول: من روش دو میلیون میذارم که بتونه. اون باید بتونه. حاضری روش شرط ببندیم؟
شرطبند سوم: من تا سوژه رو نبینم باور نمیکنم.
انبار متروکه، روز اول.
شلوغتر شده است. چند طوّاف در اطراف جنس میفروشند. مردی در کنار زمین سلمانی میکند. جماعتی از افغانیها و دیگران به تماشا ایستادهاند. نسیم سوار بر دوچرخه دور میزند. بعضی با صدای بلند، لبو، شلغم، باقلا، تخمه و آش میفروشند. کسی قهوهخانة سرپایی راه انداخته است. زنی برای دخترش بادکنک میخرد.
دختربچه: مامان! این آقا برای چی دوچرخه سوار شده؟
زن: برای این که مردم تفریح کنن.
شرطبندان با ماشینهایشان از در بزرگ وارد میشوند و در گوشهای به تماشا میایستند.
معرکهگیر: (با فریاد) قهرمان افغان از دیروز روی این دوچرخه زندگی کرده. هرکی حالشو داره مهمون ما باشه تا شاهد یه رکورد جهانی باشه. به ریختش نیگا نکن. قهرمانهای روسیه رو شکست داده.
دوچرخهسوار، دو تک زنگ میزند.
معرکهگیر: (به جمعه) قضای حاجت داره. آفتابه رو بده بهش.
جمعه، آفتابهای را به پدرش میدهد و نسیم زیر پالتو روی همان دوچرخهای که میراند، ادرار میکند. جماعت، هو میکنند و متلک میگویند. بعضی روی میچرخانند. جمعه تحقیر میشود. آفتابه را از دست نسیم میگیرد و دور میشود. در همین اثنا یک زن کولی به همراه دخترش وارد جمعیت میشود و بساطش را زمین میگذارد.
زن کولی: سیخ کباب، قندشکن، چخماق، بادبزن، آتیش گردون، کفبینیام میکنیم.
حواس معرکهگیر، متوجه زن کولی میشود . دوچرخهسوار، تک زنگی میزند.
معرکهگیر: (به جمعه) گشنشه.
شرطبند دوم: از حالا داره گیج گیجی میره. دو میلیون میذارم که نمیتونه. من رو حرف دلم شرط میبندم. ولی بعدش روش برنامه میریزم.
شرطبند اول: یه داور صدا کن! (به سومی) رو تو حساب کنیم؟
شرطبند سوم: من رو حیوون و ماشین شرط میبندم. به حیوون بیشتر میشه اعتماد کرد. آدمو میشه خرید.
شرطبند اول: (در گوش نوچهاش) بفرست سراغ آمبولانس! از فرمانداریام اجازه بگیر!
مینی بوسی داخل انبار میایستد و عدهای نوجوان با لباس راه راه زندانیان و سرهای تراشیده، همراه با چند محافظ و مربیشان پیاده میشوند. در دست هر یک گلی است. معرکهگیر به استقبالشان میرود. شرطبندان بیرون میروند. نوجوانان زندانی، دور زمین به صف میایستند. معرکهگیر برای مربی دارالتأدیب صندلی میگذارد. مربی روی صندلی میرود.
یک محافظ: (به معرکهگیر) یه دقه درها رو ببند، کسی در نره!
مربی: (رو صندلی، سخنرانی میکند.) شما رو آوردیم این جا که درس زندگی بگیرین. تو زندگی شما به یه جایی میرسین که دو راه جلوی روی شماست. دزدی و کار خلاف، و مبارزهای سالم برای زنده موندن. اون جاست که باید یکی رو انتخاب کنین. یکی عین این مرد راه شرافتمندانه زندگی کردنو انتخاب میکنه؛ یکی عین تو (به یک نوجوان زندانی) راه دزدی رو.
نوجوان زندانی: مادرم داشت میمرد آقا.
مربی: همسر این مرد هم داره میمیره. ولی اون راه شرافتمندانه رو انتخاب کرده. یا مثلاً تو (به نوجوان دیگر)، تو یک نمک نشناسی. کسی رو که به تو اعتماد کرده بود و تو رو توی خونهاش راه داده بود، با چاقو زدی و شبونه از خونهاش فرار کردی.
نوجوان دوم: بهم نظر بد داشت آقا.
مربی: تو به همه بدبینی. باید خودتو عوض کنی. حالا همگی، این مرد شرافتمند و مبارز رو گلباران میکنیم.
نوجوانها به سر دوچرخهسوار گُل میریزند؛ چنان که گویی به او سنگ میزنند.
مربی: (در گوشه معرکهگیر) من میتونم برات مشتری بیارم خیلی جاها هست که بودجه برای فعالیت فوق برنامه دارن نمیتونن جذبش کنن.
معرکهگیر: ما از خدامونه. شما بیار، باهاتون نصف بهاء حساب میکنیم.
بیمارستان، شب اول.
جمعه به سراغ حسابداری میرود. پول را روی پیشخوان میگذارد. حسابدار او را میبیند. میخواهد حرفی بزند که جمعه میدود و دور میشود. وقتی جمعه به اتاقی میرسد که نقره در آن بستری است، نقره را از روی تخت به زمین گذاشتهاند و ماسک اکسیژن را از بینی او برداشتهاند و دوباره در حال جان کندن است. جمعه در دهان او فوت میکند. دو پرستار سر میرسند و او را روی تخت میگذارند و ماسک اکسیژن را به صورتش وصل میکنند. کمکم حالش طبیعی میشود. برای نقره، درون یک ظرف سوپ و مرغ میآورند و روی میزی میگذارند. جمعه به جای او با ولع مشغول خوردن میشود. نقره به او نگاه میکند و به موهایش دست میکشد. جمعه به او میخندد و به خوردن ادامه میدهد و با بستة قند و نمک بازی میکند.
جمعه: (با دهان پر) غم آتهرو نخور! کُلگی سِیلِش میکنن. سر بایسکل کار میکنه. ( نمای کوتاهی از تصویر نقره: شوهرش نسیم، درون یک اتاقک شیشهای در حال ساختن دوچرخهای است که دستههایش مثل دو بال بلند پرواز است و زین آن به عقابی میماند. تماشاچیان با اعجاب او را مینگرند.) بوبو! خداحافظ.