خورشید اسلام در زمانى طلوع کرد که درگیریهاى قومى و طایفهاى، برخوردهاى عقیدتى و فرهنگى و کشمکشهاى دو امپراتور (ایران و روم) براى قدرت طلبى و بهرهکشى بیشتر در اوج خود بود و پردههاى جهل و ناآگاهى، همگان را در هالهاى از تاریکى فرو برده بود. از سویى شرک و بتپرستى جاى عبودیتحق را گرفته و عقاید باطل و افکار پر از اوهام در میان عامهى مردم ریشه دوانده; و از سوى دیگر، ادیان تحریف شدهاى چون یهودیت، مسیحیت، مجوسیت و صابىگرى رواج یافته بود. علاوه آن که گروههایى به نام «زنادقه»، «دهریه» و «ملاحده» از فلاسفه و طبیعتگرایان همچنان بر افکار عدهاى از مردم حکومت مىکردند تا بتوانند نور شرایع توحیدى که از حضرت ابراهیم، موسى و عیسى علیهم السلام باقى مانده بود، خاموش سازند.
در چنین زمانهاى که گردبادهاى هواپرستى و شرک آلود همچنان مىوزید، جزیرة العرب، خاستگاه آخرین دین خداوند، وضعیتى بهتر از دیگر اماکن نداشته است.
فهرست مهمترین نحل و گروههاى اعتقادى را، مىتوان چنین برشمرد:
الف) بتپرستى
«بت» در عقیدهى اسلامى و در عرف قرآن کریم هر نشانهى مادى یا غیر مادى باطل است که انسانها براى تقرب به خداوند متعال و در عرض پرستش الهى آن را بپرستند و اصطلاح قرآنى آن «صنم» (1) و «وثن» (2) است.
بیشتر مفسران براى بت عینیت قایلند و مىگویند: بت عبادت از تندیسى است که به اشکال گوناگون از موادى مانند زر، سیم، سنگ و غیره مىسازند و به جاى خداوند به پرستش مىگیرند.
در حدود بیش از سى آیه از آیات قرآن کریم دربارهى ویژگىها و نامهاى بتانى که مشرکان مىپرستیدهاند، سخن گفته شده که برخى از آنها مربوط به عرب زمان جاهلیت و برخى دیگر متعلق به امتهاى دیگر است.
سرزمین مکه که روزگارى پایگاه توحید ابراهیمى بود و از ذریهى آن حضرت، اوصیایى به حکومت و سیادت و ترویج توحید پرداخته بودند، بعد از گذشتسالیانى، دستخوش انحراف فکرى و سپس مرکز بتانى شد که اولین بار، عمرو بن لحى در سفرش به شام، براى مکیان سوغاتى آورده بود. (3)
«مناة» از قدیمىترین بتان بود که بر ساحل دریاى سرخ میان مکه و مدینه نصب شده بود و قبایل عرب به ویژه دو قبیلهى اوس و خزرج، آن را محترم مىشمردند.
بت «لات» از دیگر بتان با سابقهاى بود که میان عرب شمال و عرب حجاز شهرت داشت و جایگاه پرستش آن در زمان ظهور اسلام، در شهر طائف بود.
«عزى» سومین بتبزرگ و قدیمى بود که مشرکان عرب پس از حج و طواف کعبه، به دور آن (در شرق مکه) طواف مىکردند و برخى معتقد بودند که ارواح خدایان در این بتحلول کرده است. (4) قرآن کریم، این سه بت را نام مىبرد و از این که مشرکان آن سه را دختران خدا قلمداد مىکردند، مذمت مىکند. (5)
علاوه بر آن سه بت، بتانى که در قرآن کریم از آنان نام برده شده است عبارتند از: انصاب (6) (نصب) (7) ، بعل (8) ، ود، سواع، یغوث، یعوق و نسر. (9)
قرآن، یکى از اهداف بتپرستى مشرکان را چنین ذکر مىکند:
«والذین اتخذوا من دونه اولیاء ما نعبدهم الا لیقربونا الى الله زلفى...» . (10)
بت پرستان مکه، غالبا به وجود خدا هم معتقد بودند و در حقیقت ایمان به خدا و شرک را به هم آمیخته بودند چنان که آیه مذکور و نیز آیه 106 سوره یوسف بر آن دلالت دارد.
ظهور دین اسلام براى چنین مردمى، فرصت طلایى و خوبى را فراهم کرده بود تا آنان به دین اجداد اولیهشان (دین ابراهیم حنیفعلیه السلام) برگردند و انحرافاتى که در آیین توحیدى رخ داده بود، از میان بردارند. شاید بر همین اساس باشد، که قرآن، در حقیقت «اسلام» را احیاگر دین ابراهیمعلیه السلام و یا ادامهى همان شریعت معرفى مىکند. (11)
ب) مادیگرایى
گروهى دیگر که در جزیرة العرب زندگى مىکردند، افرادى بودند که به «دهریه»، «دهریون» و «زنادقه» خوانده مىشوند. آنان به اصطلاح امروز مادىگرایانى بودند که وجود آفریدگار هستى را منکر بودند و آفرینش را به خودطبیعت استناد مىدادند. (12) قرآن از اعتقادات آنان چنین گزارش مىدهد:
«وقالوا ما هى الا حیاتنا الدنیا نموت ونحیا وما یهلکنا الا الدهر وما لهم بذلک من علم ان هم الا یظنون» (جاثیه/24).
و گفتند:«غیر اززندگانى دنیاى ما [چیز دیگرى] نیست، مىمیریم و زنده مىشویم، و ما را جز طبیعت هلاکت نمىکند».و[لى] به این [مطلب] هیچ دانشى ندارند[و] جز [طریق] گمان نمىسپرند.
ج) معاد انکارى
غالب مردم جاهلیت اعتقاد به خدا را به شرک آمیخته بودند، و همین اکثریت سبتبه زندگى پس از مرگ اعتقادى نداشتند و «معاد» و زنده شدن بدنهاى از بین رفته و استخوانهاى پوسیده را «بعید» مىشمردند و مىگفتند:
«...ان هى الا حیاتنا الدنیا و ما نحن بمبعوثین» . (13)
«جز زندگى دنیاى ما[زندگى دیگرى] نیست و برانگیخته نخواهیم شد».
و گاهى با سوگند به خدا، زنده شدن پس از مرگ را انکار مىکردند:
«واقسموا بالله جهد ایمانهم لا یبعث الله من یموت بلى وعدا علیه حقا و لکن الناس لا یعلمون» . (14)
«و با سختترین سوگندهایشان به خدا سوگند یاد کردند که خدا کسى را که مىمیرد بر نخواهد انگیخت. آرى، [انجام] این وعده بر او حق است، لیکن بیشتر مردم نمىدانند».
د) حنیفیت
در قرآن کریم کلمهى «حنیف» ده بار و جمع آن «حنفاء» دو بار (در سورههاى حج/31 و بینه/5) آمده است که در مجموع چنین برمىآید که مراد از آن توحید فطرى و روش و نگرش انبیاى الهى مخصوصا حضرت ابراهیم علیه السلام بوده است و به نوعى نقطهى مقابل شرک و مشرکان شمرده مىشود. از آیهى 79 سورهى انعام و 30 سورهى روم و آیات دیگر برمىآید که بین حنیفیت و فطرت( یعنى نگرش پاک و بىآلایش) و گرایش غریزى و فطرى نسبتبه آفریدگار جهان پیوندى هست.
از آیهى 135بقره و 67 آل عمران دو نکته استنباط مىشود: الف) حنیفیت نه یهودیت است و نه مسیحیت، و ب) با مسلم بودن (در معناى قبل از «اسلامى» آن) مترادف است.
سیره نویسان مانند ابن هشام و دیگران اشاره کردهاند که پیش از بعثتحضرت رسولصلى الله علیه و آله و سلم، تنى چند از قریش به نامهاى: ورقة بن نوفل و عبید الله بن جحش و عثمان بن حویرث و زید بن عمرو بن نفیل از پرستش بتها دورى جستند و در طلب دین حنیف که دین ابراهیم باشد برآمدند. این اشخاص را حنفاء خواندهاند و نیز گفتهاند: حنیف کسى بوده است که از عبادت اصنام و هر چه مربوط به ایشان است پرهیز مىجسته است و در ذهن و حافظهى قریش و مردم مکه بوده است که ابراهیم علیه السلام جدایشان، دین حنیف داشته و از بتها بیزار بوده است. البته دین ابراهیم علیه السلام جد عرب و بانى کعبه که دین توحید بود، به تدریج در مکه منسوخ شده و برافتاده بود. اما چیزى از آن در ضمیر مردم مانده بود و آن این که ابراهیم علیه السلام مسلم و حنیف بوده و مشرک نبوده است. (15)
ه) مجوس
برخى از ساکنان جزیرة العرب، مجوسى بودهاند. لفظ مجوس (16) فقط یک بار در قرآن مجید (سوره حج، آیه 17) به کار رفته است و به گونهاى از آن یاد شده که نشان مىدهد از اهل کتاب هستند. مجوس عنوان کلى معتقدان به دو اصل نور و ظلمتشناخته شده است; منتها در فرق میان ایشان و مانویه یا ثنویه گفته شده است که به عقیدهى مجوس، نور ازلى و قدیم است اما ظلمتحادث است. (17)
گفتهاند: مجوسیت در قبیلهى تمیم راه یافته بود. از اینان، زرارة بن عدس تمیمى و پسرش حاجب، اقرع بن حابس و ابو سود، جد وکیع بن حسان را برشمردند. (18)
ناگفته نماند که دلایل قطعى در دست نیست که مجوسى بودن عرب جاهلى، حتما از همان نوع زردشتى یا مزدکى و مانویت و... باشد. در هر حال، اینان یک گروه اعتقادى هر چند کوچک را در میان عرب جاهلى تشکیل داده بودند.
و) یهودیت
یهود یا قوم یهود، اصطلاحى که، مترادف با عبرانیان و اسرائیلیان، براى معرفى اخلاف قبایل اسرائیل متدین به دین موسى یا دین یهود به کار مىرود. (19) بعضى بر آنند که از آن جهت این امت را یهود گویند که موسى گفت:
«انا هدنا الیک» .
«ما به تو بازگشتیم و توبه کردیم».
در قرآن کریم به یهود، هم «الذین هادوا» و هم بنى اسرائیل گفته شده است، و «الیهود» هشتبار(یک بار هم کلمهى یهودى) به کار رفته است، و دو بار با وصف «هود»(جمع هائد) یاد شده است، و چنین برمىآید که در عرف قرآن کریم مراد از بنىاسرائیل، یهود قدیم و مراد از یهود، یهودیان معاصر حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم ساکن مدینه و شهرکها و قلعههاى پیرامون آن است. (20)
در میان عرب جاهلى، برخى از مردم (همانند گروهى از مردم تبع از سردمداران یمن) به یهودیت روى آورده بودند. چنان که بنى قریظه، بنى قینقاع از جمله قبایل یهود جزیرة العرب بودند که در نزدیک مدینه زندگى مىکردند و گروههایى از یهود هم در فدک، خیبر، وادى القرى به سر مىبردند.
یهود در عصر رسالت، تمام تلاش را براى حفظ افکار و مبانى اعتقادى خویش به کار گرفت و در موارد متعدد رو یا روى رسالت نبى خاتم صلى الله علیه و آله و سلم قرار گرفته، ولى بالاخره تن به حکومت اسلامى داده با دادن جزیه به زندگى خویش پرداختند و افرادى هم به دین جدید (اسلام) گرایش پیدا نمودند.
ز) مسیحیت
از جمله اعتقادات برخى از اقوام عرب جاهلى، مسیحیتبوده است. کلمهى «نصارى» در قرآن کریم به معناى مسیحیان یا عیسویان(پیروان حضرت مسیح علیه السلام ) 14 بار به کار رفته است. «لفظ نصارى در عربى ماخوذ از لفظ سریانى نصرا مىباشد و شاید با نجران یا نصران قرابت اشتقاقى داشته باشد.». (21)
در زمان بعثت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم بعضى از قبایل عرب، نصرانى مذهب بودند که از میان آنان مىتوان، بنى تغلب (22) ، قبیله بهرائى (23) از قبایل قضاعه و تنوخ (24) را نام برد. گروهى از اینان در سال نهم هجرت با صلیبهاى طلایى در مدینه حضور پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم رسیدند و جهت فرار از جزیه، صلحى را امضا کردند که بر آیینشان باقى باشند ولى فرزندانشان را به این آیین دعوت نکنند. (25)
بحث و گفتگوى اعتقادى میان پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم و مسیحیان نجران (شهرى که مرکز سکونت کشیشان مسیحى بود) که به صورت هیئتبه مدینه منوره آمده بودند، به جایى نرسید و چون آنان مباحث اعتقادى صحیح درباره حضرت مسیح علیه السلام را نپذیرفتند، قضیهى مباهله میان پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم و آنان اتفاق افتاد. (26)
غیر از اینها، گروههاى گوناگون و متعددى از عربهاى مسیحى بودند که در «حیره» زندگى مىکردند و «عبادى» خوانده مىشدند. (27)
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 38 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
پیشگفتار :
در طول دوره کارآموزی در شرکت مخابرات استان قزوین با اطلاعات بسیار ارزنده ای آشنا شدم ، فعالیت در یک شرکت عظیم و بسیار پر مخاطب با تعداد بسیار بالای کارکنان در سراسر کشور و همچنین مباحث خاص به این شرکت باعث شد تا در این دوره تجارب ارزنده ای کسب کنم ، آشنایی با سیستم های حقوق و دستمزد و نحوه عقدق قرارداد ها در این سازمان و همچنین نحوه محاسبات حقوق و مزایای پرسنل و آشنایی با سیستم های حسابداری و انبارداری موجود در این شرکت از دیگر تجارب کسب شده در این دوره بود که در زیر به استحضار شما استاد گرامی خواهم رساند .
فصل اول
معرفی اداره مخابرات استان قزوین
مقـــدمه
امروزه توسعه ارتباطات افق های نوینی را پیش روی بشر قرار داده است. افقهایی که به پیشرفت دانش، حذف فاصله های جغرافیائی،تسهیل ارتباطات در حوزه های صنعت، اقتصاد، فرهنگ، سیاست و اجتماع منجر میشود. ابزار رشد و ارتقاء جوامع با توجه به قابلیتهای ناشی از دستاوردهای نوین صنعت ارتباطات و فن آوری اطلاعات دگرگون و متحول شده است. شرکت مخابرات استان قزوین همپای تحولات عظیم حوزه ارتباطات از گذشته تاکنون بر مدار توسعه روز افزون و دستیابی به آخرین تکنولوژی های ارتباطی توانسته است علاوه بر ارتقاء جایگاه خود با ایجاد امکانات مخابراتی و ارتباطی نیازمندی های موجود در بخش ارتباطات استان را تسهیل نماید. در این مختصر نگاهی کوتاه به تاریخچه فعالیتهای شرکت مخابرات استان از بدو تاسیس تا کنون می اندازیم.
اولین تلفن مغناطیسی در سال 1288 ه.ش با 169 شماره دایر شدکه شماره های مرکز را با ودیعه 600 تومان بصورت اقساط به متقاضیان واگذار می کرد. طی سالهای 1326 تا 1341 نرخ رشد تلفن به کندی پیش می رفت، بطوریکه در سال 1341 تعدادمتقاضیان 750 نفر بود. در این میان وزارت پست و تلگراف وتلفن به منظور خودکار کردن مرکز تلفن قزوین و توسعه خطوط تلفنی یک مرکز 2 هزار شماره ایی EMD از نوع F6 از آلمان خریداری کرد. اوایل سال 1341 از مرکز جدید به مشترکان شماره تلفن چهار رقمی واگذار شد و مشترکان قادر به برقراری ارتباط خودکار شدند و اپراتوری که در مرکز مغناطیسی وظیفه برقراری ارتباط را داشت حذف شد.مردم با مشاهده این امکانات به خرید خط تلفن رغبت نشان دادندو مخابرات از نظر در آمدی رونق خوبی گرفت . بدین ترتیب ودیعه تلفن 2200 تومان شد که بصورت نقد واقساط به متقاضیان واگذار می شد . می توان گفت از آن سال ساختار مخابرات به شکل امروزی در آمدو توسعه یافت و سر انجام شرکت مخابرات استان قزوین در شهریور ماه 1376 تاسیس شد.
تلفن ثابت
از بدو تاسیس شرکت مخابرات استان قزوین تاکنون، 322 مرکز مخابراتی پرظرفیت و کم ظرفیت در این استان مورد بهره برداری قرار گرفته است. بر اساس این گزارش، در حال حاضر تعداد 378390 شماره تلفن ثابت در استان مشغول به کار است که شرکت مخابرات آمادگی واگذاری 12 هزار شماره دیگر را در مراکز مختلف دارد.
بطور کلی میتوان گفت ضریب نفوذ تلفن در استان قزوین 30/32درصد است که به طور تقریبی 5 برابر نسبت به ده سال گذشته رشد داشته است . به عبارت دیگر از هر 100 نفر بیش از 32 نفر در استان قزوین دارای تلفن خانگی هستند.این رقم در شهر قزوین ، به عنوان مرکز استان از94/11 درصد به 15/39 درصد طی یک دهه اخیر افزایش یافته است.
ارتباطات سیار
با توجه به این که استان قزوین در مسیر 9 استان کشور واقع شده است ، به عنوان یک منطقه عبوری مطرح است. بنابراین خدمات دهی به مشترکانی که از طریق قزوین عبور و مرور می کننداز جمله موضوعاتی است که همواره در زمینه ارتباطات سیار استان مطرح است.
هم اکنون 277 ایستگاه BTS در استان قزوین وجود دارد که 275 ایستگاه آن پس از استان شدن این منطقه نصب و راه اندازی شده است . واگذاری تلفن همراه در استان قزوین در حال حاضر به روز است و تعداد 447546 شماره تلفن همراه دائمی و اعتباری در این استان دایر است. درحال حاضر 477 کیلومتر از جاده های اصلی و 839 کیلومتر از کل جاده های آسفالته استان تحت پوشش تلفن همراه قراردارند. همچنین ضریب نفوذ تلفن همراه نیز در این استان از 11/0 در صد در شهریور ماه 76 به 20/38 درصد در وضعیت کنونی افزایش یافته است.
فناوری اطلاعات
در سال 85 اینترنت پرسرعت برای نخستین بار در قزوین راه اندازی شد . هم اکنون تعداد پورتهای دسترسی به دیتا توسط شرکتهای ADSL تعداد 10274 پورت و 2728 مشترک است .تعداد مشترکین دیتا (ملی) 895 مشترک است. ضریب نفوذ اینترنت در پایان مرداد ماه سال گذشته 31/18 در صد بوده است ، که در حال حاضر این رقم 03/26 درصد پیش بینی شده است.
بر اساس این گزارش ، 227 کیلومتر شبکه خطوط اصلی فیبر نوری و 1905 کیلومتر شبکه خطوط فرعی فیبر نوری در استان ایجاد شده است . تعداد 24 شهر استان قزوین تحت پوشش شبکه دیتا قراردارند.
ارتباطات روستایی
در زمینه ارتباطات روستایی ، 810 روستای دارای ارتباط وجود دارد که از این تعداد 647 روستا پس از تاسیس شرکت مخابرات استان برقراری ارتباط شده اند. هم اکنون 565 روستا دارای تلفن خانگی هستند که 535 روستا پس از تاسیس شرکت دارای امکان برقراری ارتباط شده اند.
جهت پوشش دهی ارتباطات روستایی با توجه به اینکه استفاده از کابل و سوییچ ثابت نیازمند زمان و سرمایه قابل توجهی بوده است ، بسیاری از روستاهای استان با استفاده از GSM روستایی تحت پوشش قرار گرفته اند.
تجهیز 178 روستای انسان به پروژه ICT روستایی از دیگر اقدامات شرکت مخابرات استان قزوین در زمینه برقراری ارتباطات روستایی است که همگی مورد بهره برداری قرار گرفته اند. ارتباطات روستایی در استان قزوین دارای ضریب نفوذ 17/28 درصد است. این رقم در بدو تاسیس شرکت 49/1 درصد بوده است.
تعداد تلفن های همگانی در حال حاضر 3733 دستگاه می باشد.
کلیات اساسنامه :
ماده1-شرکت سهامی مخابرات استان که در این اساسنامه به اختصار «شرکت» نامیده می شود بر اساس قانون اصلاح ماده 7 قانون تاسیس شرکت مخابرات استان مصوب 6/2/1373 تاسیس می گردد تا برابر مقررات این اساسنامه و مقررات مربوط به شرکتهای دولتی اداره گردد.
ماده 2- مرکز اصلی شرکت مرکز اداره کل مخابرات موجود استانها است و شرکت می تواند برای اجرای فعالیتهای مقرر، در سایر نقاط استان نسبت به تشکیل واحدهای تابع اقدام نماید.
ماده 3- شرکت دارای شخصیت حقوقی و استقلال مالی است و وابسته به شرکت مخابرات ایران است.
ماده 4- مدت شرکت از تاریخ تاسیس نامحدود است.
ماده 5- موضوع و هدف شرکت ، عبارت است از تاسیس و توسعه شبکه و تاسیسات مخابراتی در حوزه عملیاتی شرکت و نگهداری و بهره برداری از آن در قالب تحقق اهداف و برنامه های وزارت پست و تلگراف و تلفن و شرکت مخابرات ایران و انجام وظایف و اختیارات مقرر در قانون تاسیس شرکت مخابرات ایران در حوزه استان …………… و اجرای تکالیف شرکت مخابرات در مواردی که تفویض اختیار می شود.
تبصره 1-آن قسمت از فعالیت شرکت مخابرات ایران در بخش ارتباطات بین شهری و بین المللی اعم از تاسیس ، توسعه ، نگهداری و بهره برداری مراکز تلفن بین شهری (اس. تی. دی) ایستگاههای ماهواره ای مایکروویو و غیره و نیز متعلقات آن همچنان تحت مسئولیت و کنترل شرکت مخابرات است.
تبصره 2-تصمیمات مجمع عمومی شرکت مخابرات ایران (شرکت مادر) ناقض مصوبات مجمع عمومی شرکتهای استانی نخواهد بود
چارت سازمانی :
فصل دوم
آشنایی با نحوه محاسبات سیستم حقوق و دستمزد در شرکت مخابرات استان قزوین
۱- تعریف قرارداد کار
قرارداد کارعبارت است از قراردادی کتبی یا شفاهی که به موجب آن کارگر در قبال دریافت حقالسعی کاری رابرای مدت موقت یا مدت غیرموقت برای کارفرما انجام میدهد. در کارهایی که طبیعت آنها جنبه مستمر دارد درصورتی که مدتی درقرارداد ذکرنشود، قرارداد دائمی تلقی میشود، شروط مذکوردر قرارداد کار و یا تغییرات بعدی آن در صورتی نافذ خواهد بود که برای کارگر مزایایی کمتر از امتیازات مقرر درقانون کار منظور ننماید.
۲- ویژگیهای قرارداد کار
برای صحت قرارداد کار در زمان انعقادقرارداد رعایت شرایط ذیل الزامی است:
مشروعیت مورد قرارداد
معین بودن موضوع قرارداد
عدم ممنوعیت قانونی و شرعی طرفین در تصرف اموال یا انجام کار مورد نظر لازم به ذکراست اصل بر صحت کلیه قراردادهای کار است مگر آنکه بطلان آنها در مراجع ذیصلاح به اثبات رسد. قرارداد کار علاوه بر مشخصات دقیق طرفین باید حاوی موارد ذیل باشد:
نوع کار یا حرفه یا وظیفه ای که کارگر باید به آن اشتغال یابد
حقوق یا مزد مبنا و لواحق آن
ساعات کار، تعطیلات و مرخصی ها
محل انجام کار
تاریخ انعقاد قرارداد کار
مدت قرارداد، چنانچه کاربرای مدت معین باشد
موارد دیگری که عرف و عادت شغل یا محل ایجاب نماید
در مواردی که قرارداد کتبی باشد قرارداد در ۴ نسخه تنظیم میگردد که یک نسخه از آن به اداره کار محل و یک نسخه نزد کارگر و یک نسخه نزد کارفرما و نسخه دیگر در اختیار شورای اسلامی کار و درکارگاههائیکه فاقد شورا هستند در اختیار نماینده کارگر قرار میگیرد.
۳- دوره آزمایشی
طرفین با توافق یکدیگر میتوانند مدتی را به نام دوره آزمایشی کار تعیین نمایند. در خلال این دوره هر یک از طرفین حق دارد بدون اخطار قبلی و بی آنکه الزام به پرداخت خسارت داشته باشد، رابطه کار را قطع نماید. درصورتی که قطع رابطه کار از طرف کارفرما باشد وی ملزم به پرداخت حقوق تمام دوره آزمایشی خواهد بود و چنانچه کارگر رابطه کار را قطع نماید کارگر فقط مستحق دریافت حقوق مدت انجام کار خواهدبود.
مدت دوره آزمایشی باید در قرارداد کار مشخص شود. حداکثر این مدت برای کارگران ساده و نیمه ماهر یک ماه و برای کارگران ماهر و دارای تخصص سطح بالاسه ماه میباشد.
۴- قراردادهای کارمزدی
کارمزد عبارت است از مزدی که بابت انجام مقدار کاری مشخص که از نظر کمی قابل اندازه گیری یا شمارش باشد به ازای هر واحدکار تعیین و پرداخت می شود. کارمزد برحسب آنکه حاصل کار موردنظر مربوط به یک نفر یا یک گروه مشخصی از کارگران یا مجموعه کارگران کارگاه باشد به ترتیب به صورت کارمزد انفرادی، کارمزد گروهی و کارمزدجمعی تعیین میگردد.
در نظام کارمزد گروهی و جمعی باید علاوه برشغل هر یک ازکارگران، سهم هر یک درمیزان فعالیت و کارمزد متعلقه از قبل مشخص گردد و موضوع موردقبول کارگران باشد.
قرارداد کارمزدی برحسب آنکه اولین واحد یا قطعه، ملاک محاسبه کارمزد قرار گیرد ساده و چنانچه برای مازاد بر تعدادمشخص باشد ترکیبی است. در صورت ترکیبی بودن، نرخ کارمزد تعیین شده نباید کمتر از جمع مزدثابت تقسیم بر تعداد کاری که مزدثابت بابت آن تعیین شده است باشد.
درصورت توقف کار به واسطه قوای قهریه یا حوادث غیرقابل پیشبینی که وقوع آن از اراده طرفین خارج باشد مقررات ماده ۱۵ قانون کار اجراء خواهدشد. ولی هر گاه عوامل توقف کاربرای کارفرما قابل پیش بینی بوده و خارج از اختیار کارگر باشد، کارفرما علاوه بر مزد ثابت (در مورد قرارداد کار ترکیبی) مکلف به پرداخت مزد مدت توقف کار به ماخذ متوسط کارمزد آخرین ماه کارکرد کارگر خواهد بود. در صورت بروز اختلاف، تشخیص موراد فوق با وزارت کار و امور اجتماعی است.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 35 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
پیشگفتار :
انسان با قبول اینکه پریشانی براو مقدر بوده است به حیات خویش ادامه می دهد . انسان با نگرش به مقدرات و یا درد و رنجهای گریز ناپذیر خود ارزش ها را مورد شناسایی قرار می دهد . بنابراین درد و رنج نیز دارای مفهوم است از دید فرانکل انسان با نگرش به مقدرات که شامل درد و رنجهای گریز ناپذیر می باشد با معنایی خاص با آنها برخورد می کند و هر یک از درد زنجها و نقیصه های مختلف می تواند برای هر شخصی دارای معنا و مفهوم ویژه باشد .
نقص بدنی و معلولیت هرگز نمی تواند مبنایی برای جنبه های پاتولوژیک باشد چرا که انسان پویاتر و آزادتر از آن است که معلولیت مادرزادیی و بیماری وی را کاملاً در چهار چوب خویش نگهدارد و تمام زندگی وی را ترسیم کند . در حقیقت طرز تلقی فرد از معلولیت خویش بسیار اهمیت پیدا می کند . وجود یک نقص در انسان می تواند عامل تقویت ابعاد دیگر او باشد . انسان روحی دارد و جسمی و انسانیت وی وابسته به روح است نه جسم . پس بیایید توان مندی های فرد معلول را باور کنیم چرا که او از عمق جانش فریاد بر می آورد که :
مرا باور کن ، روزی خواهم شکفت
چکیده
این پژوهش که یک مطالعه پس رویدادی است توسط خانم پروین جعفری به منظور بررسی تاثیر معلولیت جسمی ، حرکتی ( ناشی از فلج مغزی ) بر میزان هوش بهرکودکان
هوش بهر و مقایسه IQ افراد سالم و معلول صورت گرفته است .
در این پژوهش 30 کودک دختر عادی و سالم و 30 کودک دختر دچار معلولیت در گروه سنی 10- 7 سال از مدارس توان خواهان 1و2 و مدارس عادی شهر تهران انتخاب شدند و به منظور گردآوری اطلاعات از تست و کسلر کودکان استفاده گردیده است . همچنین جهت نیل به اهداف تحقیق از آزمون T گروه های مستقل استفاده شده است .
نتایج یافته ها در ارتباط با هدف کلی پژوهش نشان داده است که با 99 درصد اطمینان :
کودکان با معلولیت جسمی – حرکتی ( ناشی از فلج مغزی ) نسبت به کودکان عادی از هوش بهر پایین تری برخوردارند .
فصل اول – کلیات
مقدمه :
همه ما در معرض معلولیت های جسمی قرار داریم و این نکته ای است که هرگز نباید آن را از خاطر ببریم .
معلولیت های جسمی، شاید آشکارترین نقایصی باشند که فرد مبتلا را در میان جمعی از افراد سالم انگشت نما می سازند . تاریخ بشری نشان گر آن است که معلولیت جسمی از دیر باز با زندگی بشر آمیخته بوده و نیاکان ما نیز با گروه های متفاوت از معلولان روبه رو بوده اید .
آسیب های جسمی می توانند معلول بیماری های ارثی و اکتسابی یا حوادث و سوانح باشند . با توسعه تمدن بشری و پیشرفت علم پزشکی گرچه از شمار بیماری های ارثی و اکتسابی که پدید آورنده معلولیت های جسمی هستند کاسته شده است اما شرایط و عواملی را مهیا کرده است که به گونه ای دیگر معلولیت زایی می کنند . استفاده از اشعه ایکس در دوران حاملگی استفاده از داروهای خاص دو سه ماهه اول بارداری ،سوانح ناشی از برخورد مصنوعات دست بشر با افراد و ... از جمله این عوامل به شمار می آیند .
آسیب های جسمی علیرغم اینکه با کنش زیر هنجار ذهنی، توأم نیستند ولی مبتلایان به آنها در نگاه اول با عقب ماندگان ذهنی ، روان پریش ها و سایر گروههای استثنایی یکسان تلقی می گردند . این مطلب گویای ضعف آگاهی های اجتماعی _فرهنگی ما در این حیطه است .
کودکان مبتلا به معلولیت های جسمی غالباً مورد پذیرش هم سالان خود واقع نمی شوند و گاه با تمسخر و استهزاء و طرد و تحقیر نیز روبه رو می گردند . نظام آموزش و پرورش ما هنوز نتوانسته است جایگاه خاص این کودکان را در مدارس، مشخص کند در نتیجه کودک مبتلا به معلولیت جسمی _حرکتی یا از نعمت آموزش، بی بهره می ماند یا با جایگزینی در مدارس استثنایی فرصت رشد و شکوفایی از او سلب گردیده و منجربه وازدگی او از تحصیل می گردد . در حال حاضر، دانش آموزان معلول جسمی قادرند ،اندکی از مدارس عادی استفاده کنند .
واقعیت تلخ دیگری که در این زمینه وجود دارد ضعف آگاهی های معلمان و مدیران ما در مورد این کودکان می باشد . در حالی که اگر چنین ضعفی موجود نبود بسیاری از این کودکان در مدارس عادی مشغول به تحصیل می شدند . دانش آموزان معلول جسمی غالباً به دلیل نیازهای درمانی و ناتوانی خاصی که دارند علیرغم برخورداری از هوش معمولی به دلیل غیبت های پی در پی که برای دریافت خدمات درمانی و ناتوانی که دارند معمولاً از ادامه تحصیل در مدارس عادی محروم می شوند .
بیان مسئله :
امروزه متجاوز از چهارصد میلیون کودک و فرد استثنایی در سراسر این جهان پهناور زندگی می کنند که اگر چه آنها کم و بیش برای جوامع بشری شناخته شده است ولی کمتر کسی از توانایی آنها اطلاع دقیق و واقعی دارد لذا مهمترین اصل در این طریق شناخت گروه های مختلف استثنایی از طرف جوامع و آگاهی از توانایی های آنان در کنار محدودیت یا معلولیت شان می باشد اگر پذیرای این واقعیت باشیم که همه انسان ها حتی گروهی که از هوش بهر بالایی برخوردار هستند امکان دارد. در پاره ای از علوم و فعالیت ها در حدی متوسط باشند و کمتر کسی است که در تمام علوم و فنون انسانی برتر و سرآمد به شمار آید و همچنین معلولیت در یکی از توانایی ها برای هیچ فردی نمی تواند مانع پیشرفت او در سایر جنبه های گردد ،ولی با اینهمه باید حقیقت را پذیرفت که هر معلولیتی در رابطه با جامعه محدودیت هایی را سبب می گردد که هر جامعه با خصوصیات فردی و اجتماعی این گروه بیشتر آشنا باشد این محدودیت ها کمتر خواهد بود ( پاکزاد 1363 )
همانگونه که کودکان از نظر ظاهر با هم متفاوت هستند از نظر توانایی ، کفایت ، هوش ، یادگیری و مهارت های گوناگون نیز با یکدیگر تفاوت دارند یکی از وظایف مهم مربی شناخت این تفاوت ها و استفاده از توانایی ها در تعلیم و تربیت است . برای آنکه مربی بتواند در کار خود موفق گردد قبل از هر چیز باید کودک را بشناسد، نقص او را بیابد، توانایی های او را تشخیص دهد و در کنار معلولیت و کمبود وی از سایر توانایی ها او حداکثر استفاده کند .
مسأله معلولیت های جسمی _ حرکتی و تأثیر آن بر هوش بهر کودکان از جمله موضوعات مهمی است که کمتر مورد توجه دست اندرکاران امر تعلیم و تربیت و نظام آموزش و پرورش ما واقع می شود . این پژوهش در پی یافتن پاسخ روشنی به این سوال می باشد
آیا کودکان دارای معلولیت جسمی _ حرکتی از هوش بهر پایین تری نسبت به کودکان عادی برخوردار هستند ؟
فرصفه تحقیق :
الف) کودکان دارای معلولیت جسمی _ حرکتی از هوش بهر پایین تری نسبت به کودکان عادی برخوردارند .
متغیرها و تعاریف عملیاتی :
متغیر اول ( متغیر مستقل ) : معلولیت جسمی _ حرکتی
متغیر دوم ( متغیر وابسته ) : میزان هوش بهر
معلولیت های جسمی _ حرکتی :
به طور کلی معلولین جسمی _ حرکتی کسانی هستند که به دلیل نقص جسمانی دچار مشکل حرکتی می باشند این نقص ممکن است به دلیل ضایعه مغزی ، آسیب دیدگی نخاع ، ضایعات استخوانی و عضلانی و به صورت فلج عضوی یا ناموزنی عضو حرکتی ( دست ها و پاها ) نمایان می گردد باید توجه داشت که هر نقص جسمانی لزوماً دلیل بر توانایی فرد در انجام امور مربوطه نمی باشد.
به عبارت دیگر معلول کسی است که به دلیل نقص جسمی _ حرکتی قادر نیست فعالیت های عادی زندگی روزمره را به نحو مطلوب انجام دهد و یا در انجام فعالیت های مربوطه با محدودیت هایی مواجه است . معلولیت های جسمی غالباً با یک یا چند معلولیت اضافی همراه هستند مثل اختلالات ارتباطی ، مشکلات گفتاری و ... که از عملکرد صحیح و سالم یادگیری مثبت و موثر جلوگیری می کنند .
هوشبهر :
هوش عبارت است از توانایی یادگیری و انبطاق با آنچه برای ادامه حیات در فرهنگی که در آن زندگی می کنیم لازم است هوش را می توان توانشی بسیار کلی دانست می توان آن را مجموعه ای از توانش های نسبتاً کلی مثل ( مهارت های کلامی ) یا ( مهارت های عددی ) یا مجموعه ای از استعدادهای خاص مثل توانایی به خاطر سپردن اعداد و توانایی در واژه سازی دانست .
معلولیت :
سازمان بهزیستی کل کشور معلولیت را چنین تعریف می کند :
معلولیت عبارتست از محرومیت مستمر ناشی از نقص یا ناتوانی یک فرد مشخص که انجام وظیفه ای را که براساس شرایط سن و جنس و عوامل فرهنگی برای افراد غیر معلول عادی دانسته شده است محدود نموده و مانع می گردد .
معلول به کسی اطلاق می شود که بر اثر ضایعه جسمی _ روانی ناشی از توارث ، بیماری ، جنگ ، و یا حادثه اختلال قابل توجهی به طور مستمر در سلامت و کارآیی عمومی بدن و یا در شئون اجتماعی و حرفه ای او به وجود آید چنان که این اختلال از استقلال وی در زمینه های اجتماعی و اقتصادی می کاهد .
تعریف دیگری از معلول :
در حال حاضر معلول را به عنوان فردی که توانایی کمتر از حد طبیعی ( بهنجار ) یا یک نارسایی کالبد شناختی یا کنشی را داشته باشد و در نتیجه برای او مشکل است که با هم سالان خود رقابت کند تعریف می کنند .
تعریف فرد عادی ( سالم ) : از نظر ما در این پژوهش فرد عادی کسی است که دارای نقص فیزیکی و بدنی نباشد و هیچ گونه معلولیت جسمی نداشته باشد .
تعریف هوشبهر :
منظور از هوشبهر در این تحقیق غره ای است که آزمودنی در آزمون و کسلر بدست می آورد .
تعریف معلول :
معلول فردی است که از دست و پا و یا یکی از آن ها فلج شده و اختلال حرکتی داشته باشد و علت معلولیت وی یکی از انواع فلج های مغزی بوده و این معلولیت از استقلال وی در شئون اجتماعی و حرفه ای بکاهد .
اهداف تحقیق
تعیین فراوانی معلولیت های جسمی به دلیل توأم بودن با معلولیت های دیگر معمولاً با مشکلات بسیاری همراه است به همین علت برآورد دقیق و حساب شده ای از فراوانی این دسته از کودکان در دست نیست با توجه به گستر کودکان دارای معلولیت جسمی _ حرکتی لازم است به تشخیص و شناسایی آنان و طرح و برنامه و تدارک امکانات برای آنها توجه خاصی شود هدف اساسی از انجام این تحقیق، بررسی عوامل معلولیت های جسمی _ حرکتی و تأثیر آن بر میزان هوشبهر کودکان و رسیدن به این نتیجه که کدامیک از اقدامات آموزشی، برای این کودکان باید صورت پذیرد از دیگر اهداف این تحقیق است ودر آخر به این امر که میزان معلولیت فرد چه تأثیراتی یا تأثیراتی در رشد ذهنی او و ارتباط او با افراد جامعه دارد .
اهمیت و ضرورت تحقیق :
ناتوانی های جسمی در تمامی سنین گروه های اجتماعی و جوامع وجود داشته اند و برای مبتلایان مشکلات بی شمار به همراه داشته اند. متأسفانه در کشور ما ایران هنوز جایگاه خاص این کودکان روشن نشده است و آنها از حمایت های مالی و قانونی لازم که پشتوانه آموزش و پرورش این عزیزان است برخوردار نیستند امید است که این مطالعه شروعی برا ی پاسخگویی به برخی ابهامات و سوالات معلمان ، مشاوران و روانشناسان در مورد معلولیت های جسمی _ حرکتی و تأثیر آن بر میزان هوشبهر باشد و مورد استفاده تمامی دست اندرکاران تعلیم و تربیت قرار گیرد هم چنین محققان و پژوهش گران را جهت انجام تحقیقات هر چه بیشتر در این موضوع تشویق نماید و در آینده ای نه چندان دور بتوانیم در راستای خدمت به این کودکان گامی هر چند کوچک برداریم .
فصل دوم
تاریخچه :
تاریخ بشری از دیر باز با ناتوانی های جسمی آشنایی داشته است . تاریخچه فلج اطفال که یکی از عوامل پدید آورندۀ این گونه معلولیت هاست از حدود 6000 سال پیش فراتر می رود و شواهدی از وجود فلج مغزی که یکی دیگر از طبقات ناتوانی های جسمی است در زمان های اولیه وجود دارد . به هر شکل تا اوخر قرن 19 برنامه هایی خاص که به منظور آموزش و پرورش این کودکان تهیه شد، باشد موجود نبود .
پیش از این کودکان مبتلا ب معلولیت های جسمی _ حرکتی به عنوان افرادی تلقی می شدند که صرفاً محتاج مراقبت جسمی و احیاناً عمل جراحی به خصوص برای کودکان مبتلا به فلج مغزی بودند . کودکان مبتلا به فلج اطفال شاید نخستین کسانی بودند که ضمن بهره وری از برنامه ریزی های صحیح آموزشی این نیاز و فکر را ایجاد کردند که کودکان معلول جسمی _ حرکتی به همان میزان کودکان طبیعی نیاز به آموزش دارند . اولین کلاس برای این کودکان در مدرسه عادی در سال 1899 در شیکاگو تأسیس شد .
این کلاس مختص معلولان جسمی بود و کودکان دارای آسیب های تندرستی را تحت پوشش خود قرار نمی داد . کودکان مبتلا به فلج مغزی به علت مشکلات جسمی و یادگیری چند گانه ای که داشتند با تأخیر بیشتری در انتظار بازگشایی مدارس مخصوص خودشان بودند . در سال 1913 اولین مدرسه عادی در شهر نیویورک تأسیس شد . در سال 1930 این کودکان ازحمایت های قانونی بهره مند شدند . جنگ جهانی اول و دوم موجب پیشرفت هایی در زمینه های توان بخشی و دفع نقایص استخوانی برای ناتوانی هایی چون قطع عضو ، ضایعات ناشی از ضربه ، اختلالات ارتباطی و اختلالات هماهنگی _ حرکتی ناشی از ضایعۀ مغزی شد .
تحقیقات در زمینۀ نقش ازدواج فامیلی در ایجاد معلولیت و بیماری های کودکان از 100 سال پیش آغاز شده و تا کنون صدها تحقیق توسط متخصصان ژنتیک در کشورهای مختلف انجام شده است . این تحقیقات نشان می دهد که میزان معلولیت در فرزندان ازدواج های فامیلی بیشتراز ازدواج های غیر فامیلی است .
فلج مغزی
فلج مغزی که بیشترین در صد کودکان مبتلا به آسیب های جسمی را در بر می گیرد شامل معلولیت های حرکتی است، که عموماً با اختلال در هماهنگی عمل عضلات ، ناتوانی در ابقاء وضعیت و تعادل طبیعی و انجام حرکات و مهارت های طبیعی همراه است . بوبات و بوبات ( Bobath ) فلج مغزی را به عنوان اختلال حرکتی و وضعیتی خاص ناشی از تغییر جسمی در بافتها و نقص دائمی و غیر پیشرونده در مغز نارس تعریف کرده اند .
فلج مغزی پیشرونده نیست یعنی حالت شخص بدتر نمی شود مگر اینکه توانایی و مهارت های موجود در اثر عدم کاربرد آنها در مدتی طولانی از بین برود . میزان توانایی جسمی باقی مانده برای یک فرد فلج مغزی تا حد زیادی متفاوت است . بعضی مبتلایان تنها در هماهنگی حرکات ظریف مشکلات جزئی دارند و برخی دیگر با اشکال زیادی راه می روند . دسته ای دیگر حتی این توانایی را نیز ندارند و محدود به صندلی چرخ دار هستند . طبقه بندی فلج مغزی بر اساس اعضای مبتلا شده یا بر اساس ماهیت حرکت غیر طبیعی است .
اصطلاحات زیر طبقه بندی بر اساس اعضای مبتلا شده می باشد :
1- مونوپلژی ( Monoplegia ) : که به فلج یک عضو گفته می شود .
2- پاراپلژی ( Paraplegia ) : به فلج هر دو عضو تحتانی اطلاق می شود .
3- همی پلژی ( Hemiplegia ) : که به فلج دو عضو در یک طرف بدن گفته می شود مثل فلج دست و پای راست یا دست و پای چپ .
4- دی پلژی ( Diplegia ) : حالتی است که در آن هر چهار عضو بدن ( دستها و پاها ) فلج هستند اما ناتوانی در پاها بیش از دستهاست .
5- کوادری پلژی ( Quadriplegia ) : به حالتی گفته می شود که در آن هر چهار عضو بدن ( دستها و پاها ) به میزانی تقریباً مساوی به ناتوانی دجار می کردند .
6- از سوی دیگر فلج مغزی را می توان بر اساس نوع اختلال حرکتی به شرح زیر طبق بندی کرد :
1 – فلج اسپاتیک ( spastic ) : در این نوع فلج مغزی انقباض عضلات غیر طبیعی داشته و به عضلات حالت سختی می بخشد . در این نوع ما با فعالیت های زیاده از حد و تشنج مانند روبه رو هستیم که به حرکات مبتلایان جنبه غیر طبیعی آشکار می دهد .
2 – فلج آتتوئید ( athetoid ) : به حالتی گفته می شود که طی آن حرکات ظاهر شده حالت پیچ و تابی دارد و تقربیاً همه بدن را در بر می گیرد . در واقع در این جا ما شاهد انقباض عضلانی نوسان هستیم که سبب ایجاد الگولهای بدون کنترل و نامنظم می شود .
کنترل اعضای ناتوان حتی برای حرکات عمده و نیز مشکل و شدت حرکت غیر عادی وقتی افزایش می یابد که فرد تحت فشار قرار گیرد یا دچار هیجان عاطفی شود . مشخصه خاص کودکان مبتلا به فلج مغزی آتتوئید بی حسی عضلانی ، حرکات تکراری و غیر ارادی آنان است . مشکل اصلی آنها در قسمت مفاصل است زیرا حرکات غیر ارادی به طور غیر منظم از مفاصل سرچشمه می گیرد .
3- فلج آتاکسیک ( ataxic ) : این نوع فلج به فقدان هماهنگی و کنترل ضعیف تعادل و حرکت اطلاق می شود . حفظ وضعیت عمودی و کنترل واکنش های تعادلی در این حالت دشوار است .
4 – فلج ترمور ( termor ) : در این نوع فلج ما با حرکت لرزشی غیر ارادی قسمتی از بدن خصوصاً در دستها و پاها رو به رو هستیم .
5- حالت مختلط ( mixed ) : در این حرکات توصیف شده بالا عموماً در ترکیب با هم اتفاق می افتند .
احتمال بروز فلج مغزی در کودکان مدرسه رو نزدیک به دو در هزار است . دستیروفی عضلات از فقدان پروئین در رنج هستند و در نتیجه مبتلایان به سرعت خسته می شوند زمین می خورند یا در انجام تکالیفی ساده چون باز کردن در با مشکل رو به رو می گردند . این بیماری معلول را به سرعت به مرگ نزدیک می کند و معمولاً در دهه ی دوم ابتلا به مرگ منتهی می شود . همراه با دستیروفی عضلانی معمولاً عقب ماندگی ذهنی حفیفی نیز دیده می شود .
اسپینا بینیدا ( spina bifida ) : شامل بد شکلی و ناقص الخلقه بودن ستون فقرات و نخاع بین گردن و استخوان پشت لگن خاصره است و ضایعه ای است که در اثر بخشی از طناب تحاعی به وسیله قوس مهره ای به وجود می آید . عوارض آن طیفی وسیع از فقدان حفیف حسی و حرکتی ناپاراپلژی و عدم کنترل ادرار را در بر می گیرد .
اختلافات مجاری ادرار تغییر شکل های استخوانی و حساسیت های پوستی نیز از دیگر عوارض این بیماری هستند . ضایعه طناب نخاعی نیز محدودیت های را در تحرک ایجاد می کنند . انقباضات عضلانی ، عفونت های مجاری ادار و دستگاه تنفسی از حمله عوارض این ضایعات می باشند .
آترونی عضلانی – تحاعی یک اختلال ارثی پیش رونده است که باعث از دست رفتن عضله می شود . این اختلال از حالت کند و مزمن شروع می شود سرعت می گیرد و به مرگ زود رس می انجامد . این اختلا از پا ها آغاز می گردد و سپس به عضلات کمری ، شانه ای ، بازویی و گردن پیشرفت می کند .
علل فلج های مغزی :
اصولاً فلج مغزی ارثی نیست اما در موارد بسیار نادر وقوع فلج نیم تنه ( spastic ) از طریق ارث مشاهده می شود . ناسازگار های خونی ( زمانی که R H مادری منفی و RH جنین مثبت است ) بیماری های عفونی دوران بارداری، مصرف زیاد دارد برای زایمان های به اصطلاح راحت ، تولد نارس ، تولد زودرس ، ضایعات زمان تولد ، کمبود اکسیژن در هنگام تولد ، ضربه های وارده به سرکودک در اثر تصادفات ، بیمارهای مسری و مسمومیت ها ، نارسایی در جریان خون رسانی به مغز و تومور های مغز از جمله عوامل مؤثر در ایجاد فلج های مغزی می باشد .
علل ناتوانی جسمی و معلولیت های حرکتی :
از دیدگاه نظری می توانیم عوامل دخیل در پیدایش ناتوانی جسمی و معلولیت های حرکتی را به 3 دسته تقسم کرد :
1- عوامل مربوط به پیش از تولد ( prenatal factors )
2- عوامل مربوط به حین تولد ( prenatal factors )
3 – عوامل مربوط به بعد از تولد ( pastnatal factors )
در دسته ی نخست ما با دو گروه کلی از علل پدیده آورنده ی این آسیب ها رو به هستیم . ابتدا عوامل ژنیتکی و سپس عوامل مادرزادی ( خارج جنینی ) که جنبه ی ارثی ندارد . اختلالات ژنیتکی ممکن است در یکی از والدین یا در هر دو نفر دیده شوند . مثلاً هموفیلی و دستیروفی عضلانی و بیماری وابسته به جنس هستند و معمولاً در جنس مؤنث ظاهر نمی شوند و به جنس مذکر اختصاص دارند عوامل مادرزادی می تواند در برگیرنده ی مصرف زیاد مشروبات الکلی ، استعمال دخانیات ، تغذیه ناکامی ، اعتیاد یا در معرض ضربه ی شدید قرار گرفتن ما در باشد .
در دسته ی دوم که با اولین درد زایمان شروع می شود و با اولین تنفس طبیعی کودک پایان می گیرد معمولاً با مسائلی چون آنوکسی ( Anoxia ) یا فقدان اکسیژن ، استفاده از فوزسپس ( foaceps ) پیچش بند ناف به دور گردن روبه رو هستیم .
در دسته ی سوم با عواملی رو به رور هستیم که عمدتاً ناشی از:
ضربه وتصادفها ،بیماری های عفونی ، مسمومیت ها ، آنسفالیت ، متژیت و غیره هستند که در این میان ضربه ها و تصادفات عمده ترین نقش را ایفا می کنند .
عدم هماهنگی حرکتی :
این اختلال هماهنگی مربوط به رشد جسمی می باشد . در این اختلال فرد قادر به هماهنگی حرکات پیچیده نظیر راه رفتن و گاه حرکات جزئی نظیر حرکت انگشتان به طور منظم برای انجام یک عمل نمی باشد مثل نوشتن . این عمل اختلال ناشی از عقب ماندگی ذهنی با یک اختلال جسمی مشخص مثل ضربه های مغزی نوع ( c.p ) نمی باشد . اما پیشرفت تحصیلی و سایر فعالیت های روزمره فرد را دچار اختلال می کند .
سبب شناسی : 3 فرضیه در مورد علت این اختلال وجود دارد .
1- ضربه های جزئی مغزی فرد را آماده ابتلا به این اختلال می کند . مثل سوئ تغذیه مادر و پایین بودن وزن هنگام تولد ، بیماری های دوران حاملگی مادر یا ضربه های وارده به جنین .
2 – فرضیه ی مربوط به رشد ناشی از تأخیر در رشد مهارت های درکی – حرکتی : در این فرضیه معتقدند که بعد از ورتی که تکامل جسمی حاصل می شود این اختلال رفع می گردد .
3- در این فرضیه معتقدند که بعضی از کودکان بدون ضایعه ی مغزی ، عمل طبیعی مغز آنها شبیه به کودکان با ضایعه ی مغزی می باشد . این کودکان در درک گشتالتی ، هماهنگی حرکات ، هماهنگی حرکتی – بینایی و قدرت دقت و کنترل اعمال و رفتار دچار رفتار مشکل می باشند که این عوارض به ارث رسیده می باشد .
ویژگی های کودکان مبتلا به ناتوانی های جسمی و معلولیت های حرکتی :
وجود نقایص عضلانی و ابتلا به ناتوانی های جسمی – حرکتی به نوعی مانع از فعالیت های طبیعی فرد می گردند و می توانند بر سازمان روانی و شخصیت این کودکان تأثیرات نامطلوبی داشته باشند که ما این تأثیرات را به دو دسته تقسم می کنیم :
1- تأثیرات نامطلوب اولیه : این تأثیرات شامل اثراتی است که ناتوانی های جسمی با خود به همراه می آورند و شامل طیف وسیعی از محدودیت های است که فرد مبتلا باید آن را تحمل کند . منع بازی های که مستلزم تماس های بدنی شدید یا برخوردهای طبیعی می باشد مثل فوتبال ، بسکتبال ، کشتی ، مشت زنی و ... برای آنها به منزله ی اهرم های فشاری است که اثرات سؤ بر سازمان روانی این افراد دارد
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 77 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
تولد: 8 بهمن 1328، کرمانشاه
تحصیلات: دبیرستان موسیقی
تخصص موسیقی: سه تار
آلبوم ها: آتش در نیستان، گل صدبرگ، در گلستانه، زمستان، لیلی و مجنون، موسی و شبان، صدای سخن عشق، بهاران آبیدر، مطرب مهتاب رو، حیرانی، کنسرت کامکارها، چشم به راه، شاهنامه کردی، شورانگیز، یادگار دوست، غم زیبا عاشق نشوید و...
شهرام ناظری در نخستین کنکور موسیقی ایران با نام آزمون باربد در رشته آواز به مقام اول دست یافت و از سال 1354 در سن 26 سالگی در رادیو و تلویزیون همکاری خود را با گروه شیدا و عارف با استاد محمدرضا شجریان، محمدرضا لطفی، حسین علیزاده و در آلبوم های چاووش آغاز و در دوران انقلاب آثار بدیع، حماسی و متفاوتی را ارایه کرد.
این هنرمند نامی در سال 1365 با آلبوم گل صدبرگ که در آن زمان چه در شیوه آوازی، تحریرها و چه در اشعار، جنس موسیقی و سازبندی های آن از نوآوری های خاصی برخوردار بود، به میان عموم مردم آمد. او به نوعی مبدع موسیقی عرفانی ایران به شمار می آید و نخستین کسی بود که اشعار آهنگین و پرشکوه مولانا را وارد موسیقی ایران کرد.
.:: آتشی در نیستان ::.
یک شب آتش در نیستانی فتاد
یک شب آتش در نیستانی فتاد
سوخت چون اشکی که بر جانی فتاد
سوخت چون اشکی که بر جانی فتاد
شعله تا سرگرم کار خویش شد
شعله تا سرگرم کار خویش شد
هر نیی شمع مزار خویش شد
هر نیی شمع مزار خویش شد
شعله تا سرگرم کار خویش شد
هر نیی شمع مزار خویش شد
هر نیی شمع مزار خویش شد
نی به آتش گفت:
نی به آتش گفت:
کین آشوب چیست؟
مر تو را زین سوختن مطلوب چیست؟
گفت آتش بی سبب نفروختم
گفت آتش بی سبب نفروختم
دعوی بی معنیت را سوختم
گفت آتش بی سبب نفروختم
گفت آتش بی سبب نفروختم
دعوی بی معنیت را سوختم
سوختم
زانکه می گفتی نیم با صد نمود
زانکه می گفتی نیم با صد نمود
همچنان در بند خود بودی که بود
همچنان در بند خود بودی که بود
مرد را دردی اگر باشد خوش است
درد بی دردی علاجش آتش است
درد بی دردی علاجش
آتش است
آتش است
سوخت چون اشکی که بر جانی فتاد
سوخت چون اشکی که بر جانی فتاد
.:: حیرانی ::.
یاوران مسم
یاوَران مَسِم(من مستم دوستان)
یاوَران مَسِم(من مستم دوستان)
مِن مَسِ مَخمور باده ی اَ لَسِم(من مست مخمور باده ازلی هستم)
لوتفِ دوس هاما مُوحکَم گِرد دَه سِم(لطف دوست امد و محکم دستم را گرفت)
شوئله ی نارِ عِشق پَر چی ﮊََه پُوسِم (شعله اتش عشق از پوستم بیرون زد)
شوئله ی نارِ عِشق پَر چی ﮊََه پُوسِم (شعله اتش عشق از پوستم بیرون زد)
خالی ﮊَه خاکی مَملو ﮊَه دوسِم(از چیزهای خاکی و دنیوی خالی شدم و حالا وجود دوست تمام وجودم را فرا گرفته است)
یاوَران مَسِم(من مستم دوستان)
یاوَران مَسِم(من مستم دوستان)
مِن مَسِ مَخمور باده ی اَ لَسِم(من مست مخمور باده ازلی هستم)
لوتفِ دوس هاما مُوحکَم گِرد دَه سِم(لطف دوست امد و محکم دستم را گرفت)
**************
یاوَران مَسِم(من مستم دوستان)
یاوَران مَسِم(من مستم دوستان)
مِن مَسِ مَخمور باده ی اَ لَسِم(من مست مخمور باده ازلی هستم)
لوتفِ دوس هاما مُوحکَم گِرد دَه سِم(لطف دوست امد و محکم دستم را گرفت)
لوتفِ دوس هاما مُوحکَم گِرد دَه سِم(لطف دوست امد و محکم دستم را گرفت)
فَرماوَه ساقی بلوا مینای مِن(ساقی گفت از مینای من بنوش )
سَرشار که سا غَر بِدهَ پَیا پِی (ساغر جام لبریز را پیاپی بده)
پَیا پِی پِر کِرد پَیا پِی نوشام(پیاپی پر کرد و پیاپی نوشیدم)
تا کِه دیده ی دِل هِجرَ دوس نوشا (تا چشم دل دوری دوست را احساس کرد)
شوئله ی نارِ عِشق پَر چی ﮊََه پُوسِم (شعله اتش عشق از پوستم بیرون زد)
شوئله ی نارِ عِشق پَر چی ﮊََه پُوسِم (شعله اتش عشق از پوستم بیرون زد)
خالی ﮊَه خاکی مَملو ﮊَه دوسِم(از چیزهای خاکی و دنیوی خالی شدم و حالا وجود دوست تمام وجودم را فرا گرفته است)
یاوَران مَسِم(من مستم دوستان)
یاوَران مَسِم(من مستم دوستان)
مِن مَسِ مَخمور باده ی اَ لَسِم(من مست مخمور باده ازلی هستم)
لوتفِ دوس هاما مُوحکَم گِرد دَه سِم(لطف دوست امد و محکم دستم را گرفت)
لوتفِ دوس هاما مُوحکَم گِرد دَه سِم(لطف دوست امد و محکم دستم را گرفت)
اِی دِل تا کَسی چُو خوم نای وَ جوش (ای دل تا کسی مانند خم نجوشد)
اِی دِل تا کَسی چُو خوم نای وَ جوش (ای دل تا کسی مانند خم نجوشد)
حَلقه ی بَندَگی عِشق نَه کِی وَ گوش (و حلقه بندگی عشق را به گوش نکند)
مَحرَمِ نمو هرگز وَ اَسرار (هرگز محرم اسرار نمیشود)
مَحرَمِ نمو هرگز وَ اَسرار (هرگز محرم اسرار نمیشود)
نَخلِ ئومیدِش دوسی نایِر بار(نخل امیدش میوه دوستی نمی گیرد)
نَخلِ ئومیدِش
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 10 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
چکیده:
این مقاله کوششی است برای تعریف و تبیین «اصل عدم استناد به ایرادات در اسناد تجاری» خارج از چارچوب یک نظام قانونی خاص که در این باره، مطالبی در زمینه مفهوم، مبنا و قلمرو اصل بیان میشود. سپس به جایگاه این اصل در حقوق ایران اشاره میشود؛ به این بیان که حقوق خصوصی ایران به طور کلی بر ایده حمایت از مالک متکی بوده و اصل عدم قابلیت استناد به ایرادات در محدوده اسناد تجاری، فاقد دلیل قانونی میباشد و رویه قضایی نیز نسبت به آن متزلزل است. از اینرو، دکترین تنها دلیل اثبات اصل در حقوق ایران است و برای تعیین قلمرو این اصل در حقوق ایران، کنوانسیون 1930م. ژنو مناسبترین قاعده بهمنظور جبران سکوت مقنّن است.
در بخش پایانی مقاله، شرایط تحقّق اصل و استثنائات آن در پنج مورد بیان میشود.
مقدّمه
«قابلیت انتقالپذیر بودن حقوق مالی» همواره متضمن یک شرط بدیهی با عنوان «وجود حق» است؛ به عبارت دیگر، حقی را که نیست، نمیتوان به دیگری منتقل کرد؛ هر چند که دو طرف آن را اراده کرده باشند.(1)
در حقوق مدنی، اعم از سیستمهای حقوقی نوشته شده و یا نظام «کامنلا» طبق یک قاعده عمومی در قراردادها «در تمامی موارد انتقال حقوق، انتقالگیرنده نمیتواند بیش از حقوقی که انتقالدهنده داشته، حقوقی را دارا شود». این قاعده که در قوانین صریحا ذکر نگردیده، بر پایه این فکر منطقی استوار است که هیچکس نمیتواند حقوقی را که به وی تعلّق ندارد، انتقال دهد و براساس قاعده حقوقی کاملاً شناخته شده «کسی که مالک چیزی نیست، نمیتواند آن را به دیگری انتقال دهد»(2) توصیف میشود.
تحمّل آثار این اصل عقلانی، هنگام برخورد با ضرورتهای زندگی اجتماعی انسان، بهویژه در بعد اقتصادی، دشوار مینماید. درست است که لازمه انتقال حق، وجود حق است، امّا در بسیاری از اوقات، وضعیت ظاهری به گونهای است که انتقالگیرنده با اعتماد کامل به وضع موجود، حقّی را که غیر موجود است، موجود پنداشته و در ازای آن، عِوضی را میپردازد؛ در این صورت، اعتماد انتقالگیرنده به وضع ظاهر، حقّ غیر موجود را موجود نمیکند، امّا زمینههای تمایل به این عقیده را فراهم میکند که اشخاصِ زمینهساز این اعتماد، در مقابل انتقالگیرنده مسئولیتی را عهدهدار شوند که معادل با حقّ غیر موجود است.
این تمایل اگرچه از انتقالگیرنده حمایت میکند، متقابلاً منجر میشود به مسئول شناخته شدن کسانی که با وجود دخالت داشتن در ایجاد وضع ظاهر، به هیچوجه مرتکب تقصیری نشدهاند؛ مثلاً در فرض خیانت امین و فروش مورد امانت به غیر، مالک، حقی بر مال فروختهشده ندارد و تنها میتواند از امین مطالبه خسارت کند؛ بدینترتیب، گرایش به هر عقیده، مستلزم تحمیل زیان و مسئولیت به یکی از دو طرف است، یعنی مالک حقیقی و دارنده فعلی. از این رو، باید در تقابل منافع و حقوق مالک حقیقی و اعتمادکننده به وضع ظاهر، یکی را بر دیگری ترجیح داد.
بدون شک در فرضی که مالک در ایجاد وضع ظاهر مرتکب تقصیر شده است، میتوان پذیرفت که حمایت از اعتمادکننده به وضع ظاهر به عدالت نزدیکتر است، امّا در فرض مخالف، هیچ دلیلی بر ترجیح یکی از این دو وجود ندارد. در این حال، آنچه قانونگذاران را به سمت صحیح راهنمایی میکند، لزوما توجه به حقوق یکایک اشخاص نیست، بلکه باید مصالح جامعه را به عنوان یک موجود مستقل از اعضای خود در نظر گرفته و مصلحت کلی جامعه را ملاک ترجیح قرار دهند.
تشخیص این مصلحت، خود موضوع مطالعه و تحقیقی مستقل است که لااقل تلفیق عقاید اقتصاددانان و حقوقدانان را میطلبد، اما فرض مسلّم آن است که در مورد «پول»، ضرورتا راهی جز مالک شناختن گیرنده پول وجود ندارد، هر چند که نقل و انتقالات قبلی باطل بوده باشد؛ چرا که در غیر این صورت، ترویج این سند به عنوان وسیلهای ساده و مطمئن در مبادلات اقتصادی میسّر نخواهد بود؛ بنابراین، حکومت اصل عدم قابلیت استناد به ایرادات در مورد پول، از بدیهیات است و به گونهای در اذهان رسوخ کرده که در بادی امر خلاف قاعده بودن آن در نظر مجسّم نمیگردد. امّا وضع در مورد اسناد تجاری جانشین پول بیشتر محل تأمل است.
اسناد تجاری جانشین پول (با اسناد تجاری به مفهوم خاص) معرّف حقّ دینی حال یا با وعده کوتاهمدت است که موضوع آن، مقدار معینی پول است که چک، سفته و برات از مصادیق بارز آن به شمار میآید. بازرگانان و اقتصاددانان همواره علاقهمندند که اسناد مذکور بتواند در رونق معاملات اعتباری و نقل و انتقال آسان و امن ثروت، نقش مهمی را ایفا کند.(3) از این رو، در جریان تحوّل و تکامل قواعد حاکم بر اسناد تجاری، بخشی از خواصّ پول به این اسناد سرایت کرده است؛ از جمله اینکه پذیرنده این اسناد باید اطمینان داشته باشد که عدم صحّت نقل و انتقالات پیشین سند (انتقال طلب) در حقوق وی تأثیری نخواهد داشت؛ زیرا در غیر این صورت، انتقالات متعدّد سند تجاری به تضعیف و تزلزل بیشتر موقعیت دارنده آن منجر میشود.(4) این ویژگی، در حقوق فرانسه به «اصل یا قاعده عدم قابلیت استناد به ایرادات» معروف است که در ادبیات حقوقی ایران، افرادی آن را به «اصل عدم توجه به ایرادات» ترجمه کرده و به کار بردهاند.
از آنجا که ارزش پول، قائم به خود و قدرت حاکم است و این قابلیت را دارد که هر آن میتواند با هر کالایی مبادله شود و دارنده آن از اعتماد و اطمینان کامل برخوردار است، اما اسناد تجاری که نقش پول را به عهده دارد، این درجه از اعتماد و اطمینان را فاقد است. دارنده سند تجاری که در سررسید برای مطالبه وجه آن مراجعه میکند، ممکن است از طرف مدیون با ایراد فسخ معامله یا پرداخت وجه مواجه شود، حال آنکه پول، در گردش خود، دارنده را با هیچگونه ایراد و اعتراضی مواجه نمیکند؛ لذا به منظور اینکه اسناد تجاری بتواند هر چه بیشتر جانشین پول شود و دارنده، مطمئن گردد که در سررسید هیچ مانعی بر سر راه نقد شدن سند وجود نخواهد داشت، در قوانین کشورهای مختلف، تصمیماتی از قبیل قاعده غیر قابل استناد بودن ایرادات اتّخاذ شده است تا وجه سند بدون هیچگونه ایراد و اعتراضی به دارنده پرداخت شود.
قاعده «غیر قابل استناد بودن ایرادات»، قاعدهای است خلاف قواعد عمومی حاکم بر قراردادهای مدنی، با این مضمون که متعهّد سند (مدیون) نمیتواند در برابر دارنده آن دفاعی کند که به روابط او و ظَهرنویسان پیشین با صادرکننده ناظر باشد؛ برای مثال، اگر ادّعا شود که برات مورد مطالبه به اکراه از متعهّد اصلی گرفته شده است یا وجه آن به سببی به یکی از ظهرنویسان پرداخت شده است، این ادّعا در برابر دارنده کنونیِ سند پذیرفته نیست و حقوق کسی را که از راه مشروع و با حسن نیّت بر آن دست یافته است، ضایع نمیکند.
حکمت اصلی این قاعده، ایجاد اعتماد نسبت به اعتبار این اسناد است؛ زیرا اگر بنا باشد که متعهّدِ سند بتواند به تمام ایرادهای ناشی از روابط خود با دستهای پیشین در برابر دارنده کنونی استناد کند، دیگر هیچ اطمینانی به وصول دین باقی نمیماند و بازرگانان میکوشند تا از پذیرفتن اینگونه اسنادِ متزلزل خودداری کنند و جامعه از مزایای گردش این اسناد محروم میماند.(5)
تعیین و تشخیص کاربرد اسناد تجاری و مصادیق آن (برات، سفته، چک و...) مستلزم شناخت کامل مقررات، اصول و قواعد ناظر به آنها میباشد که متأسفانه در ایران چندان مورد بحث و بررسی قرار نگرفته و قوانین وضعشده در این باره، نقش بسیار اندکی در تبیین آن داشته است.
آنچه بیشتر مورد توجه مؤلفان و حقوقدانان تجارت واقع شده است، شرایط، اوصاف و خصوصیات شکلی اسناد تجاری است؛ از این رو، مسائلی نظیر «ماهیت اسناد تجاری» و «اصل عدم استناد به ایرادات در اسناد تجاری در مقابل دارنده سند با حسن نیّت» چندان واضح نیست که بدون شک این امر، یکی از موضوعات پیچیده در قلمرو حقوق تجارت و بلکه حقوق خصوصی است.
قانون تجارت ایران نیز که از قانون تجارت 1807 فرانسه اقتباس شده است، نسبت به مسائل مذکور غالبا ساکت است. به این دلیل که این مسائل، از جمله «اصل غیر قابل استناد بودن ایرادات» بعدها، یعنی در سال 1935 م. ـ زمان اصلاح قانون تجارت فرانسه و پیوستن این کشور به مقررات متحدالشکل ژنو راجع به برات و سفته مصوّب 7 ژوئن 1930ـ وارد قانون تجارت فرانسه شد. البته قبل از اینکه این اصل در قانون تجارت فرانسه وارد شود، رویّه قضایی آن کشور تمایل خود را به آن کاملاً نشان داد(6) و در آرای مختلف و متعدّد، مورد تأکید قرار گرفت. رویّه قضایی در ایران نیز با این قاعده، چندان بیگانه نبوده است و آن را از اصل مسئولیت تضامنی صادرکننده و ظهرنویسان و براتگیر مندرج در مادّه 249 ق.ت.ا. مورد استفاده قرار داده است.
همانطور که اشاره شد، این اصل یکی از مباحث پیچیده حقوق خصوصی، بهویژه حقوق تجارت است. قانون تجارت ایران صراحتا به آن اشارهای ندارد و رویّه قضایی در مواجهه با سکوت قانونگذار به ایفای وظیفه نپرداخته است، بلکه با صدور آرای متناقض عملاً زمینه کاربرد صحیح و مفید اسناد تجاری را در اقتصاد کشور از میان برده است. از سوی دیگر، «دکترین» نیز توفیقی در راهبری رویّه قضایی نیافته است، امّا به نظر میرسد که نحوه تبیین موضوع و انتخاب مبنایی صحیح از شناخت دقیق موضوع مطالعه کماهمیتتر نیست؛ لذا با توجه به این هدف، مطالبی را به صورت خلاصه در زمینه مفهوم، مبنا، شرایط، قلمرو و استثنائات اصل عدم استناد به ایرادات در اسناد تجاری بیان میشود.
مفهوم، مبنا و قلمرو اصل عدم قابلیت استناد به ایرادات در اسناد تجاری
1. مفهوم اصل
ارائه تعریفی جامع و مانع از اصل عدم قابلیت استناد به ایرادات در مقابل دارنده با حسن نیّت سند تجاری، همانند تعریف اغلب پدیدههای حقوقی، دشوار و بلکه ناممکن است؛ از این رو، به هدف آشنایی اجمالی با اصل، تعاریفی ارائه میشود، صرفنظر از انتقاداتی که ممکن است نسبت به هر یک وارد آید؛ لذا ابتدا تعاریف موجود در قوانین داخلی و معاهدههای بینالمللی و سپس تعاریف حقوقدانان از این اصل ارائه میشود.
الف) تعاریف قانونی
مادّه 17 کنوانسیون ژنو راجع به برات و سفته که بیش از 29 کشور بدان ملحق شدهاند،(7) اصل عدم قابلیت استناد به ایرادات را چنین تعریف کرده است:
اشخاصی که به موجب برات علیه آنها طرح دعوا شده است، نمیتوانند در مقابل دارنده برات به روابط خصوصی خود با براتکش یا با دارندگان قبلی برات استناد کنند؛ مگر آنکه دارنده، هنگام دریافت برات آگاهانه به زیان بدهکار عمل کرده باشد.(8)
این تعریف، اگرچه ناظر به برات است، اما با توجه به قاعده دیگر که کلیه اسناد تجاری به مفهوم خاص را مشمول احکام واحد قرار داده است، سایر اسناد را نیز دربرمیگیرد.
مادّه 77 کنوانسیون ژنو راجع به برات و سفته، اصل مذکور را در مورد سفته نیز جاری میداند، بعلاوه، کنوانسیون ژنو راجع به چک نیز در مادّه 22، مفاد مادّه 17 کنوانسیون مذکور را تکرار کرده است.(9)
تعریف مزبور، تقریبا مفاد اصل و حدود و ثغور آن را معرفی میکند، اما لااقل با یک ابهام اساسی در مفهوم عبارت «روابط خصوصی» (شخصی) روبهروست؛ چرا که از مفهوم مخالف این تعریف، این نتیجه به دست میآید که ایرادات ناشی از روابط فاقد وصف خصوصی، قابل استناد خواهد بود؛ بدینترتیب، وجه ممیّز روابط خصوصی از سایر روابط در تعریف مذکور روشن نیست.
با وجود این، به طور مختصر اصل فوق را بررسی میکنیم. یکی از آثار مهم اصل استقلال امضاها، غیر قابل استناد بودن ایرادات در برابر دارنده با حسن نیّت است. به بیان مادّه 17 قانون متحدالشکل ژنو، اصل غیر قابل استناد بودن ایرادات به این معناست که صاحبان امضای مورد تعقیب نمیتوانند در برابر دارنده برات به روابط شخصی خود با براتکش یا دارندگان قبلی برات استناد کنند.(10)
منظور از روابط شخصی، همه روابط معاملاتی است که موجب صدور یا انتقال سند مزبور شده و همچنین اموری مانند پرداخت وجه برات یا تهاتر، تبدیل تعهّد، که بین صاحبان امضا یا براتکش یا دارندگان قبلی (ید سابق) واقع میشود، با توجه به تعریف مزبور، فقط ایراداتی قابل استناد نیست که مربوط به روابط شخصی باشد، اما اگر ایرادی مربوط به خود سند و تعهّد براتی باشد؛ از قبیل ایراد مجعول بودن امضا یا عدم اهلیّت صادرکننده در حین صدور سند در مقابل دارنده قابل استناد است.
همچنان که از تعریف فوق برمیآید، ایرادات فقط در مقابل ید یا یدهای غیر مستقیم و باواسطه، قابل استناد نیست، اما در مقابل شخصی که سند مستقیما به او واگذار یا منتقل شده است، این ایرادات قابل استناد است.(11)
هر چند که تفکّر جدیدی در راستای تقویت اسناد تجاری قوّت گرفته است که به موجب آن حتی در مقابل ید مستقیم نیز نمیتوان به ایرادات ناشی از تعهّد پایه استناد جست، لکن این نظریه در قانون و رویّه قضایی ایران پذیرفته نشده است.(12)
در مقابل کنوانسیون یکنواخت ژنو، دو منبع مهم حقوق اسناد تجاری در «کامنلا» (قانون بروات انگلیس و قانون تجارت آمریکا) از ارائه تعریف خودداری کرده و مستقیما به بیان احکام و فروع مسئله پرداختند. بعلاوه کنوانسیون برات و سفته بینالمللی مصوّب 1988 سازمان ملل متحد نیز تحت تأثیر «کامنلا» فاقد تعریفی از اصل میباشد.(13)
ب) تعاریف حقوقدانان
حقوقدانان برای جبران سکوت قانونگذاران و یا رفع نقایص تعاریف قانونی از این اصل کوششهایی کردهاند که اشاره به آنها برای تحقق هدف این گفتار، خالی از فایده نیست.
در برخی از تعاریف، قلمرو محدودی از اصل، مورد نظر قرار گرفته و کاربرد آن تنها به مواردی منحصر شده است که میان انتقالدهندگان متوالی سند تجاری، معاملاتی وجود داشته است و تصرفات غیر متّکی بر معامله نظیر یافتن سند، سرقت و... خارج از شمول اصل دانسته شده است، از جمله:
... اسناد تجاری به خودی خود معرّف طلب صاحب آن میباشد و روابط حقوقی که ممکن است بین امضاکنندگان و ظهرنویسان موجود باشد و ادّعاهایی که هر یک از آنها بر دیگری درباره معاملهای که به صدور سند تجاری منجر شده است، در حقوق صاحب سند تجاری تأثیری ندارد... .(14)
و یا:
متعهّد برات، سفته و یا چک به موجب امضای این اسناد در مقابل دارنده سند متعهّد میشود و در مقابل او نمیتواند به روابط شخصی خود با انتقالدهنده سند استناد کند؛ به عبارت دیگر، متعهّد برات در مقابل دارنده آن نمیتواند به ایراداتی متوسل شود که میتوانست آنها را در مقابل انتقالدهنده ـ به لحاظ معاملهای که به سبب آن، سند براتی صادر شده و به جریان افتاده است، مطرح کندـ زیرا تعهّد براتی از تعهّد حاصل از معامله اصلی جدا و مستقل است.(15)
حقوقدانان فرانسوی نیز به تکرار مادّه 17 کنوانسیون ژنو و یا ارائه تعاریفی مشابه پرداختهاند، از جمله:
اصل عدم قابلیّت استناد به ایرادات به دارنده قانونی برات اجازه میدهد تا از ایراداتی که خوانده دعوای برات میتوانست به استناد آنها از پرداخت معاف گردد، مصون باشد.(16)
همچنان که اشاره شد، قانون تجارت ایران اشارهای صریح به اصل عدم توجه ایرادات ندارد، اما تأسیس قواعد حاکم بر مسئولیت تضامنی، ظهرنویسی، قبولی برات و آثار آن، بدون قبول تلویحی اصل عدم قابلیت استناد به ایرادات امکانپذیر نبوده است و در نتیجه، میتوان گفت مفهوم اصل عبارت است از حقوقی که دارنده سند تجاری با اعتماد متعارف به ظاهر سند برای خویش تصوّر کرده است و قانونگذار آن را به رسمیّت شناخته و مورد حمایت اوست.
2. مبنای اصل
اصل عدم قابلیت استناد به ایرادات در چارچوب آثار قانونی ناشی از عمل حقوقی (اعم از عقد یا ایقاع) و همچنین در چارچوب اسباب سنّتی ضمان قهری (بهویژه تقصیر) توجیهپذیر نیست؛ بنابراین، مبنای اصل آن است که در تقابل منافع مالک حقیقی و اعتمادکننده به ظاهر، حمایت از شخص اخیر به رعایت مصالح اقتصادی جامعه نزدیکتر است (نظریّه ظاهر).(17)
تأسیس حقوقی اسناد تجاری و مقررات خاص و جدید آن، منطبق با نیازهای تجارت پیچیده امروز و کاربردهای مورد نظر آن در معاملات بوده است وقانونگذار نیز با حمایتهای لازم از دارنده با حسن نیّت سند، موجب استحکام سند و اطمینان خاطر دارنده آن شده است. ایجاد اصل استقلال امضاها، اصل مسئولیت تضامنی امضاکنندگان، اصل غیر قابل استناد بودن ایرادات، توجّه خاص به فرم و شرایط صوری سند و نیز اعطای امتیازاتی علیحده در مورد این اسناد از سوی قانونگذار، تماما برای حمایت از حقوق ذینفع با حسن نیّت سند صورت گرفته است. قانون مدنی به رغم جامعیتی که دارد، چنین مقرراتی را به نحو خاص پیشبینی نکرده است، البته چنین انتظاری هم از قانون مدنی که گویای تمامی مقررات و احکام مربوط به پدیدههای جدید حقوقی در زمینههای مختلف، مخصوصا زمانی که کاربرد و جنبه بینالمللی آنها مطرح باشد، منطقی و موّجه به نظر نمیرسد.(18)
3. قلمرو اصل
قلمرو اصل از چهار نظر محدود است:
اولاً، اسنادِ مشمول اصل معمولاً اسنادی است که ضرورت جانشینی آنها به جای پول، اجرای اصل را نسبت به آنها اجتنابناپذیر میسازد. چک، سفته و برات مصادیق بارز اینگونه اسناد میباشد.
ثانیا، ظاهر ناشی از امضا مبتنی بر اراده معتبر در چارچوب اصل قرار میگیرد؛ بنابراین، امضای صغیر یا امضای جعلشده و نظایر آن هر چند ظاهر قابل اعتمادی را فراهم میآورد، امّا به سود دارنده سند و به زیان صاحبان امضا قابل استناد نیست.
ثالثا، دارنده سند نیز باید دارنده با حسن نیّت تلقی گردد. ملاک اصلی در تشخیص حسن نیّت آن است که به هنگام تحصیل سند تجاری، سوء استفاده از امتیازات ناشی از عدم قابلیت استناد به ایرادات، تحقق نیافته باشد.
رابعا، دارنده سند در تحصیل آن مرتکب تقصیر سنگین نشده باشد؛ مثلاً نمیدانسته سند دزدی است، امّا سند ده میلیونی را به یک میلیون خریده است.(19)
لازم به ذکر است که حقوق خصوصی ایران به طور کلی متّکی بر ایده حمایت از مالک بوده و حسن نیّت و اعتماد به ظاهر، اصولاً اثری در تملّک ندارد و اصل عدم قابلیت استناد به ایرادات در محدوده اسناد تجاری در ایران فاقد دلیل قانونی بوده و رویّه قضایی نیز نسبت به آن متزلزل است؛ بدینترتیب، «دکترین» تنها دلیل اثبات اصل در حقوق ایران است و برای تعیین قلمرو اصل در حقوق ایران، کنوانسیون 1930 ژنو مناسبترین قاعده برای جبران سکوت مقنّن است.
برای درک بهتر موضع رویّه قضایی درباره مفهوم اصل استقلال امضاها و اصل غیر قابل استناد بودن ایرادات، آرای ذیل قابل توجه است:
1. مستفاد از مواد 310، 312 و 314 ق.ت.ا. این است که صادرکننده چک، وجوهی را که نزد دیگری دارد، میتواند به موجب آن شخصا مسترد دارد یا به دیگری واگذار کند، در هر صورت، صادرکننده آن واگذارکننده وجه چک شناخته شده و مسئول تأدیه وجه در صورت استنکاف محالعلیه از پرداخت آن میباشد. از مجموع مواد استفاده میشود که چک در وجه حامل مثبت انتقال وجه آن است که صادرکننده، مدیون دارنده آن و ضامن پرداخت وجه چک میباشد، در این صورت، عنوان استحقاق صادرکننده چک به استرداد وجه آن از دارنده چک برخلاف مستفاد از مواد مزبور خواهد بود.(20)
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 26 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید