برای شناخت دنیای کودک مشاور باید اطلاعاتی پایه درباره ی بیماری و ناراحتی که ناتوانی در کودک بوجود آورده است داشته باشد اینکه نشانه ها و مشخصه های کلی کودک دارای اختلال فراگیر رشد چیست ؟ محدودیت های کودک چیست ؟ نقاط قوت و توانایی های بالقوه کودک کدام است ؟
اختلالات فراگیر رشد مربوط به3سال اول زندگی میشوند یعنی ظهور و بروزشان در سال های اولیه زندگی است بنابراین تاریخچه ی شروع مشکلات کودک باید سؤال شود.
باید از والدین کودک سؤال شود که آیا کودک قادر به شناخت و تفکیک پدر و مادر و افراد مهم زندگی است یا خیر ؟ آیا اضطراب جدایی دارد ؟ آیا از رفتارهای غیر کلامی مثل نگاه چشم در چشم و وضعیت اندامی استفاده می کند ؟ همه چنین سؤال های دیگری که باید مطرح شود اینست که آیا دوستانی دارد ؟ رابطه اش با آنها و با خواهر و برادرهایش چگونه است ؟ آیا اسباب بازی های خود را به دوستانش و شما نشان می دهند ؟ آیا ادا و اطوار یا رفتارهای حرکتی خاصی دارد ؟ همچنین باید به ارزیابی سطح هوشی کودک بپردازیم. در ادامه باید بپرسید که آیا کودک حرکات کلیشه ای خاصی با دست انجام می دهد ؟ (مثل گره کردن انگشتان یا حرکات شستن دست). آیا به درستی راه می رود ؟آیا حرکات بدنی او هماهنگ است ؟ آیا از شادی دیگران لذت میبرد و ابراز شادی می کند؟
تفکر کودکان در سالهای اولیه زندگی عینی است و توانایی تفکر انتزاعی ندارند آنها بیشتر افکار خود را از طریق بازی بیان می کنند بنابراین بازی به عنوان روشی خوب برای ارتباط با کودک است در کودکان دارای اختلال فراگیر رشد به دلیل نقایص زبانی و شناختی بهتر است از سؤال های بسته پاسخ استفاده کنیم.
به طور کلی پرسیدن سؤال های ساده نسبت به سوال های پیچیده ارجحیت دارد همچنین در کودکان دارای اختلال رشد می توان از سؤال های دو گزینه ای و چند گزینه ای استفاده کرد.
برخی از کودکان مثل کودکان دارای اختلال فراگیر رشد، رشد مهارت های زبانی در سطح پایینتری دارند و در مکالمه ضعیف تر هستند با چنین کودکانی برقراری ارتباط از طریق ابزار غیر کلامی بایستی مورد تأکید قرار گیرد.
ثبت ارزیابی های قبلی تکاملی ضروری است، بهتر است از والدین بپرسیم اولین بار چه زمانی نگران این مسئله شدند که رشد کودکشان کاملاً خوب پیش نمی رود. از والدین بخواهیم که با بازنگری و درک ما وقع سعی کنند به یاد بیاورند که آیا قبل از اینکه نگران شوند همه چیز به خوبی پیش می رفته و اگر چنین نبوده احتمالاً چه چیزی غیر طبیعی بوده است.
توجه ویژه ای به جنبه های رشد بازی، اجتماعی شدن و زبان باید ابراز کنیم. در مورد مراحل رشد زبان باید پرسش ها را به صورت کاملاً اختصاصی مطرح کنیم. والدین بسیار تمایل دارند که تمام صداهای کودک را به عنوان سخن گفتن تلقی کنند. در نتیجه اگر سؤالاتی جزئی تری بپرسیم نظیر اینکه کودک چه موقع کلمات ساده معنادار یعنی کلماتی به جز بابا و ماما را به کار برده است مفید خواهد بود. یا اولین کلماتی که او به کار برده چه بوده اند ؟ و نیز چطور نشان می داد که معنی آنها را می داند ؟ همچنین باید سؤالاتی راجع به اجتماعی شدن بپرسیم مثلاً بپرسیم وقتی فرزندتان نوپا بود چقدر با محبت بود. برای سنین 12 – 6 ماهه لازم است از پدر و مادر بپرسیم : آیا کودک هنگامی که با او صحبت می کنند مستقیماً به صورت والدینش نگاه می کند ؟ آیا دست هایش را بالا می گیرد تا بلندش کنند ؟ وقتی در آغوش گرفته می شود آرام می گیرد ؟ اگر او را ترک کنید ناراحت می شود ؟ آیا از غریبه ها می ترسد ؟ اینکه آیا کودک از آمدن والدین به خانه خوشحال می شود ؟ آیا بازی های تخیلی می کند و یا سربه سر شما می گذارد ؟ مصاحبه کنندگان به منظور تعیین اینکه بازی های کودک در سن دو سالگی طبیعی بوده است باید در مورد استفاده کودک از اسباب بازیها و اشیاء سؤال کند. آیا کودک از اسباب بازیهای خود به صورت معمول استفاده می کند یا با آنها کارهای عجیب و غریب انجام می دهد ؟
بعد از تهیۀ تاریخچه ی رشد بازی، روابط اجتماعی و زبان – با تأکید بر 5 سال اول زندگی – لازم است یک گزارش کاملاً اختصاصی در مورد رفتار کودک در این زمینه تهیه شود.
بهتر است ابتدا کمی کودک را آزاد بگذاریم تا به بازی با وسیله ها و اسباب بازی ها پرداخته و به میل خودش فعالیت کند با این کار می توان علایق او را شناخت.
کودکان اوتیستیک دارای عقب ماندگی ذهنی شدید به سختی می توانید خود را با تغییراتی که در محیط بوجود می آید سازگار کنند عکس العمل آنها در مقابل این تغییرات ناسازگارانه است.
مصاحبه با کودکان دارای اختلال فراگیر رشد بهتر است که با حضور کلیه اعضای خانواده او شروع شود این کار سبب می گردد که کودک خود را در کنار کسانی که با آنها آشنا است احساس کند و درنتیجه آرامش در جلسه مصاحبه برقرار باشد. مصاحبه با این کودکان به دلیل نقایص زبانی و شناختی احتیاج به وقت بیشتری دارد.
ارتباط با کودکان مبتلا به اوتیسم برای مصاحبه گر کار مشکلی است. مصاحبه گر ابتدا باید به خوبی با کودک و شرایط و آشنا شود و در مقابل هر کدام از این کودکان روشی را برای برقراری ارتباط پیدا کند که متناسب با وضعیت آن کودک باشد. بعضی از کودکان مبتلا به اوتیسم یک سری فعالیت های حرکتی تکراری را به طور دایم و یک نواخت انجام می دهند برای مثال پاها یا دست هایشان را به شکل ثابتی به جلو یا عقب حرکت می دهند. مصاحبه گر برای برقراری ارتباط با چنین کودکی می تواند دست او را بگیرد و دست خودش را هم با همان سرعت و آهنگ با او به حرکت درآورد. در مرحله بعد می توان سرعت حرکت دست خود و کودک را به تدریج کاهش داده و به این ترتیب کنترل حرکت دست ها را در اختیار گرفت بعد از آن مصاحبه گر می تواند حرکت مشترک جدیدی را با کودک شروع کند و با هم به انجام آن حرکت بپردازند.
کودکان مبتلا به اوتیسم در بعضی از جنبه ها دارای امتیازات نسبی و گاهی امتیازات فراوان هستند. برای مثال برخی از آن ها دارای استعداد موسیقی، حافظه ی قوی و نیز درک ریاضی بالایی می باشند. مصاحبه گر می تواند از این استعدادها به عنوان وسیله ای برای ایجادارتباط با این کودکان استفاده کند. برای مثال کودک مبتلا به اوتیسم که دارای استعداد موسیقی است و از شنیدن آهنگ های مختلف لذت می برد مصاحبه گر می تواند با او همراه شود و به موسیقی گوش دهد و زمینه را برای برقراری ارتباط فراهم نماید.
در مصاحبه با کودکان و نوجوانان مبتلا به اوتیسم باید صبر و شکیبایی زیادی داشته باشید. این کودکان از همان ابتدا وقتی در جلسات بعدی در مقابل کوشش های شما برای برقراری ارتباط مقاومت می کنند شما نباید ناامید شوید.
منابع :
1 ) حسین قمری گیوی، فنون مصاحبه و روان درمانی کودک، ناشر : شیخ صفی الدین سال 1378.
2 ) فیلیپ بارکر، مصاحبه های بالینی با کودکان و نوجوانان، ترجمه دکتر محمد خدایاری فرد و سید کامران علوی، انتشارات دانشگاه تهران، تابستان 1387.
3 ) اکهارت اوتمر و زگینده اوتمر، اصول مصاحبه های بالینی بر مبنای DSM . IV ، مترجمان : دکتر حسین آرزومندی، دکتر محسن بهشتی چاپ اول زمستان 77 ، انتشارات ارجمند.
4 ) مایکل هرسن، ساموئل ام ترمز، مصاحبه ی تشخیصی، ترجمه دکتر سعید شاملو و دکتر محمدرضا محمدی، انتشارات رشد، تهران 1374.
5 ) دیوید کلد برگ و رابین ماری، راهنمای روانپزشکی عملی مودزلی، ترجمه دکتر غلامرضا میرسپاسی و دکتر احمد شریف تبریزی، انتشارات نسل فردا، 1383.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 4 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
تولد بهار
درست ۱۲۰ سال پیش در چنین روزی در منزل میرزا محمد کاظم صبوری ،ملک الشعرای آستان قدس رضوی در مشهد پسری به دنیا آمد که پدر نام اورا محمد تقی گذاشت. محمد تقی که بعدها راه پدر راپیشه کرد وبه شاعری پرداخت همان کسی است که در تاریخ از اوبه نام ملکالشعرای بهار نام برده شده است.
بهار دروس نخستین را در نزد پدر دانشمندش که علاوه بر ملک الشعرایی آستان قدس رضوی دارای ثروت بالایی به ارث رسیده از پدرش حاج محمد باقر کاشانی ، رییس صنف حریربافان مشهد بود فراگرفت.وپس از مرگ پدر درحالی که تنها ۱۸سال داشت ، تحصیلات ادبی خود را نزد مرحوم ادیب نیشابوری که از ادبا و شعرای مشهور بود و نیز سایر فضلای معاصر، دنبال کرد. وی مقدمات عربی و اصول کامل ادبیات فارسی را در مدرسه نواب در خدمت استادان آن فن تکمیل کرد. بهار به رسم معمول آن زمان بعد از درگذشت پدر ، به ملک الشعرای آستان قدس رضوی رسید اما این امر او را که در عفوان جوانی بود وسری پرشور داشت راضی نکرد وبر همین اساس به انتشار روزنامه بهار در مشهد اقدام کرد.
بهار از سنین کودکی و در زمان حیات پدر قریحه ادبی خود را هر از گاهی نشان میداد و ذوق فطری و خدادادی خود را ضمن گفتار و کردار کودکانه آشکار می کرداینن در حالی بود که پدر نمیخواست فرزندش حرفه شاعری پیشه کند و بر همین اساس در تشویق او به شعرو شاعری کوتاهی کرده و او را به کسب و تجارت تشویق میکرد.
اما چون بهار ذاتا شاعر بود و شاعر هیچگاه نمیتواند به عالم مادیات و کسب مال و منال قدم بگذارد ، به رغم آمال پدر و به ذائقه ذوق فطری و طبع سرشار ادبی دنبال سخنوری و شاعری و نویسندگی را گرفت و تا بدان پایه رسید که در فن خود شهرت فراوان یافت. بهار پس از فوت پدر در گفتن شعر، چنان مهارت به خرج داد که جز معدودی از استادان، سایر فضلای خراسان آن را باور نکرده و میگفتند اشعار پدرش را به نام خود میخواند.
در همان ایام بود که موضوع مسافرت مظفرالدین شاه به خراسان، در مشهد شایع شد، بهار برای اینکه سمت ملکالشعرایی خود را پس از صبوری محرز سازد و خود را به شاه بشناساند اولین قصیده خود را برای عرضه داشتن به شاه پس از ورود به مشهد ساخت ، که مطلع آن این است:
رسید موکب فیروز خسرو ایران
ایا خراسان، دیگر چه خواهی از یزدان
پس از مدتی بهار محیط مشهد را کوچک دید وراهی تهران شد ،البته در این مهاجرت که بیشتر اجباری بود عمال روس وانگلیس در خراسان که وجود وی را مانعی برای اقدامات خود می دانستند نیز بی تاثیر نبودند. او در سال ۱۳۳۶هجری شمسی انجمن ادبی دانشکده را در تهران تاسیس کرد و با دیگر ادیبان به فعالیت پرداخت. همزمان وی با شخصیت مستقل و خاصی که یافته بود وارد زندگی سیاسی و اجتماعی شد.
بهار ازآن جمله جوانانی بود که در چنین جریانهای سیاسی حاد بدون تردید و دو دلی و با ایمان راسخ به صف انقلابیون پیوست و در واقع روح پرشور شاعرانه و احساسات تند میهن پرستانه او را ، هیچ دسته دیگری قانع نمیکرد.
نخستین اشعار سیاسی و اجتماعی بهار در بین سالهای ۱۳۲۵و ۱۳۲۶قمری و هنگام کشاکش بین شاه و مجلسیان و سال اول بسته شدن در مجلس در روزنامه خراسان که آن هم محرمانه چاپ میشد، بدون امضا انتشار مییافت و بر دلهای آزادیخواهان مینشست.
گوینده این اشعار و مقالات در ابتدا نامعلوم بود اما رفته رفته معرفی شده و مورد تحسین و ستایش عموم واقع شد، چنان که خود مینویسد: من در خراسان یکی از آنها بودم که از وضع تهران راضی نبودم و به انجمنهای سری ، سر می زدم و دست داشتم.
در این هنگام در مشهد حزب تندرو و دمکرات قدرت بسیاری یافت و کمیته حزب دمکرات خراسان، انتخاب شد و بهار هم یکی از اعضای این کمیته بود. پس از تشکیل این کمیته، بهار روزنامه نوبهار را به امتیاز و مسوولیت خود به عنوان ناشر افکار حزب در مشهد انتشار داد. اشعار بهار زبان حال مردم، و نماینده افکار و آمال توده آزادیخواه بود و او با سرودههایش از اوضاع مملکت و امور سیاسی آن دوره انتقاد میکرد.
بهار در دوره چهارم از شهر بجنورد ، در دوره پنجم از ترشیز و در دوره ششم از تهران به مجلس شورای ملی فرستاده شد. اما از اواخر دوره ششم در اثر جریانهای سیاسی خاصی که پیش آمده بود امکان فعالیتهای سیاسی از بهار سلب شد.
بهار مدت یکسال در دارالمعلمین عالی که هسته نخستین دانشسرای امروزی است به تدریس تاریخ ادبیات ایران و همچنین به تصحیح کتابهای تاریخ سیستان ، تاریخ طبری ، مجمل التواریخ ، جوامعالحکایات و تالیف کتب درسی پرداخت. درهمین ایام بود که بهار در اثر دروغهای دروغپردازان، به اتهامهایی ناروا زندانی و چهارده ماه به اصفهان تبعید شد.
دوره زندان و تبعید از پر بهرهترین سالهای زندگی ادبی او بوده است ، مثنوی کارنامه زندان، غزل معروف من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید قطعه مفصل و معروف شباهنگ و قصاید دیگر را او در این زمان سروده است. بهار در سال ۱۳۲۴شمسی در زمان نخست وزیری دوم احمد قوام، به وزارت فرهنگ منصوب شد.
وی در دوره پانزدهم نیز از تهران انتخاب شد و به مجلس رفت و ریاست فراکسیون دموکرات را به عهده گرفت ، اما کسالت مزاج و اختلافهایی که پیدا شده بود نگذاشت او در مجلس کار کند. بهار در سال ۱۳۲۶برای معالجه به سوئیس رفت و پس از بهبود در سال ۱۳۲۸ به ایران بازگشت، آخرین فعالیت اجتماعی بهار که در واقع از نظر او فعالیت سیاسی نبود، ریاست جمعیت هواداران صلح بوده است.
دیوان شعرا، سبک شناسی، تاریخ مختصر احزاب سیاسی و بیش از صد مقاله در زمینههای مختلف که در مجلات و روزنامههای روزگار آن زمان به چاپ رسیده از دیگر آثار ملکالشعرای بهار به شمار میرود. او همچنین به تصحیح کتابهای تاریخ سیستان، تاریخ طبری، مجمل التواریخ، جوامع الحکایات و تالیف کتابهای درسی عصر خود پرداخت و مجلههای نوبهار، تازه بهار و مجله دانشکده را نیز منتشر کرده است.
محمدتقی بهار شاعر و نویسنده توانا و از رجال سیاسی ایران ملقب به ملک الشعرا و متخلص به بهار سرانجام یکم اردیبهشت سال ۱۳۳۰خورشیدی در گذشت و در شمیران ، در باغ آرامگاه ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.
خیز و طعنه بر مه و پروین زن در دل من آذر برزین زنبند طره بر من بیدل نهتیر غمزه بر من غمگین زنیک گره به طره مشکین بندصد گره بر این دل مسکین زنیک سخن ز دو لب شیرین گویصد گواژه بر لب شیرین زنخواهی ار زنی ره تقوا رازان دو زلف پرشکن و چین زنتو بدین لطیفی و زیباییرو قدم به لاله و نسرین زنگه ز غمزه، ناوک پیکان گیرگه ز مژه، خنجر و زوبین زنخواهی ار کشی، کش و نیکو کشخواهی ار زنی، زن و شیرین زنگر کشی، به خنجر مژگان کشور زنی، به ساعد سیمین زنگر همی بری، دل دانا برور همی زنی، ره آیین زنگه سرود نغز دلارا سازگه نوای خوب نو آیین زنبامداد، باده روشن خواهنیمروز ، ساغر زرین زنرو بهار از این سخنان امروزبر سخنوران خط ترقین زنزین تذرو و کبک چه جویی خیر؟رو به شاهباز و به شاهین زنشو پیاده ز اسب طمع و آنگاهپیل وش به شاه و به فرزین زنتا طبرزد آوری از حنظلگردن هوا به تبرزین زنتا جهان کژیت بننمایدکحل راستی به جهان بین زنگرت ملک و جاه برین بایدتن به ملک و جاه فرودین زنبنده شو به درگه شه و آنگاهکوس پادشاهی و تمکین زنشاه غایب آن که فلک گویدش:تیغ اگر زنی، به ره دین زنرو ره امیری چونان گیرشو در خدیوی چونین زنای ولی ایزد بی چون! خیزره بر این گروه ملاعین زنبر بساط دادگری پا نهبر کمیت کینهوری، زین زنگه به حمله بر اثر آن تازگه به نیزه بر کتف این زنخیمه خلاف اعادی رابرکن از جهان و به سجین زندین حق و معنی فرقان رابر سر خرافه پارین زناز دیار مشرق بیرون تازکوس خسروی به در چین زنپای بر بساط خواقین نهتکیه بر سریر سلاطین زنپیش خیل بدمنشان، شمشیرچون امیر خندق و صفین زنبا مداد تیره خون خصمبر بیاض دین، خط تزئین زنبر کران این چمن نوخیزبا سنان آخته پرچین زنتا به راستی گرود زین پسبانگ بر جهان کژ آیین زنچهر عدل را ز نو آذین بندکاخ مجد را ز نو آیین زنگر فلک ز امر تو سر پیچیدبر دو پاش بندی رویین زنطبع من زده است در مدحتنیک بشنو و در تحسین زنبرگشای دست کرم و آنگاهبر من فسرده مسکین زنتا جهان بود، تو بدین آیینگام بر بساط نو آیین زنمدد نما ای عشقفسا - غلامحسین موسیزاده(اندیشه)همیشه مایه ویرانی دلم این بودکه حکم چرخ خطا بود و چاره تمکین بودبه یک نگاه نظر میکنم به رفته ‡عمربه سالهای سیاهی که سرد و غمگین بودز استغاثه نشد مستجاب آمدنتاگر چه دیده پراشک ما خدا بین بودبیا که بی تو نگردد به کام ما این چرخهمیشه گردش ایام بر سر کین بودنگشت پای مرادم به پشت زین هرگزهماره دوش پر از زخم کهنه زین بودقمار بازم و با باخت الفتی دارمکه برد در ید نامردمان بی دین بودتو در قمار قیامت مدد نما ای عشقمرا که باختن هست و نیست آیین بودبده به وادی محشر تو خال بالا راکه خال بازی دنیا همیشه پایین بود .
پس از مرگ صبوری در سال ۱۳۲۲ ه. ق. منصب وی و لقب ملکاشعرا به دستور مظفرالدین شاه قاجار به محمدتقی هجدهساله رسید. در دوران استبداد صغیر در سال ۱۳۲۸ ه.ق. بهار به مشروطهطلبان خراسان پیوست و در انتشار روزنامهٔ خراسان با آنان همکاری کرد. وی شعرهایی را در این روزنامه چاپ میکرد، از جمله شعر معروف «کار ایران با خداست» با مطلع «با شَهِ ایران ز آزادی سخن گفتن خطاست». این روند تا فتح تهران در ۱ رجب ۱۳۲۷ ه. ق. (۲۸ سرطان ۱۲۸۸) بهدست مشروطهطلبان و استعفای محمدعلی شاه ادامه یافت.
پس از فتح تهران، بهار نویسندگی را نیز شروع کرد و اولین مقالات سیاسی و اجتماعیاش در طوس با امضای «م. بهار» و بعضی از مقالاتش نیز بدون امضا در حبلالمتین چاپ کلکته منتشر شد.
بهار در ۱۳۲۸ ه. ق. در مشهد روزنامهٔ نوبهار را که نظرات حزب دموکرات را که در همان سال راهاندازی شده بود منتشر میکرد، تأسیس کرد. بهار همزمان به عضویت کمیتهٔ ایالتی این حزب انتخاب شد. بهگفتهٔ خود بهار، در روزنامهٔ نوبهار (و بعد از آن تازهبهار)، برنامهاش «مخالفت با بقای قوای روسیه در ایران و مخاصمه با سیاست آن دولت بود». نوبهار بهدستور کنسول روسیه توقیف شد و بهار بلافاصله روزنامهٔ جدیدش تازهبهار را منتشر کرد. اما تازهبهار هم در محرم ۱۳۳۰ ه. ق. بهدستور وثوقالدوله وزیر خارجهٔ وقت تعطیل شد. بهار و نه نفر از اعضای حزب دموکرات را نیز دستگیر کرده و به تهران فرستاندند.
یک سال بعد ملکاشعرا دوباره به مشهد برگشت و با اجازهٔ نیرالدوله والی خراسان دوباره روزنامهٔ نوبهار را راهاندازی کرد. ولی بهعلت محدودیتهای سیاسی این بار در زمینهٔ مسائل اجتماعی، اخلاقی، و دینی مینوشت. بهار یک سال در نوبهار کار کرد و پس از آن، تقریباً همزمان با آغاز جنگ جهانی اول، به نمایندگی دورهٔ سوم مجلس شورای ملی، از درجز و کلات و سرخس، انتخاب شد. نوبهار مجدداً از طرف کنسولگریهای روسیه و بریتانیا توقیف شد و بهار از راه روسیه به تهران رفت.
در تهران اعتبارنامهٔ بهار برای وکالت مجلس با مخالفت روبرو شد ولی پس از شش ماه بالاخره قبول شد. بهار روزنامهٔ نوبهار را این بار در تهران دوباره راهاندازی کرد که بعد از ماجراهایی مجدداً توقیف شد و بهار به خراسان تبعید شد.
پس از انقلاب روسیه و شکوفایی مجدد احزاب در ایران، بهار دوباره به تهران برگشت و دوسال پیاپی نیز به عضویت کمیتهٔ مرکزی حزب دموکرات انتخاب شد. در این دو سال بهار انجمن ادبی دانشکده و مجلهٔ ادبیای با همین نام دایر کرد و نوبهار را نیز مجدداً برای مدتی راه انداخت. طبق گفتهٔ خود وی، در این دوران به این نتیجه رسید که باید بهجای روشهای قبلیاش، به ایجاد یک دولت مقتدر مرکزی کمک کند. در این باره، بهار مینویسد: «نه به جنگلیها عقیده داشتهام نه با خیابانی همراه و همسلیقه بودهام و نه با قیام کلنل محمدتقی خان (به آن طریق) موافقت داشتهام».
با ظهور سردار سپه (رضاشاه پهلوی بعدی) و وعدهٔ جمهوریاش، بهار با سردار سپه همراه شد ولی پس از مدتی «سر و کلهٔ دیکتاتوری عظیمی را از پشت پرده» دید و انتقاد از دولت سردار سپه را شروع کرد. بهار از قول سردار سپه (پس از روی گرداندن بهار از وی) مینویسد: «من ملک را خیلی دوست داشتهام ولی خود او نخواست از من استفاده کند».
با باز شدن مجلس پنجم که بهار در آن نمایندهٔ ترشیز است، فرار احمدشاه، و فرمانروایی کامل سردار سپه بر ایران، بهار به مخالفتهای خود ادامه میدهد (و از جمله در ۹ آبان ۱۳۰۴ رأی مخالف میدهد). در نتیجه به مجلس مؤسسان که اکثر نمایندگان مجلس پنجم در آن عضوند دعوت نمیشود. در مجلس ششم بهار برای آخرین بار و این بار از تهران به نمایندگی انتخاب شد و با پایان این دوره از زندگی سیاسی کنارهگیری میکند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله31 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
1) جواز یا عدم جواز تلقیح مصنوعی
در اینکه مداوای عقیم مثل سایر امراض، نزد مسلمین مستب است، اختلافی نیست و دلیل آن احادیثی از پیامبر (ص) است.
عربی نزد پیامبر آمد و گفت: «یا رسول الله الا نتداوی؟ قال نعم یا عبادالله به تداوا فان الله لم یضع داء الا وضع له شفاء او قال دواء الا داء واحداً، قالو یا رسول الله و ما هو؟ قال الهرم»
«هیچ مرضی خدا قرار نداد، مگر اینکه شفاء یا دوای آن را نازل کرد».
در مورد لقاح اسپرم مرد در رحم همسرش به غیر جماع، شافعیه و حنفیه قائل به اباحه هستند و آن را حلال می دانند و شاغفعیه احکام فقهیه مختلفی را مثل وجوب عده در بعضی از صور ثبوت نسب، بر آن مترتب می کنند.
بسیاری از فقهای محدثین استفاده از طریقه تلقیح مصنوعی را اعم از داخلی (وارد کردن اسپرم مرد در فرج زن) و خارجی (انجام عمل لقاح خارج از رحم زن و منتقل کردن نطقه در رحم زن تا محل تکوین جنین) با اشکال مختلف آن، در صورتی که منجر به علاج عقیم بودن زوجین شود مباح می دانند، به شرطی که احتیاطات لازم در رابطه با مقدمات آن مراعات شود و این عمل توسط مرد اجنبی انجام نشود. مگر ضرورت اقتضا کند که در این صورت کسانی که شایستگی مداخله در این امر را دارند به ترتیب اولویت زن پزشک مسلمان، زن پزشک غیرمسلمان، مرد پزشک مسلمان و مرد پزشک غیرمسلمان که در علم طبابت مورد اطمینان باشند، هستند.
در بین مسلمانان، هیئت مشاوره ی اسلامی مصر، شاید اولین مجمع افتایی باشد که در پی فتاوای صریح « علامه شیخ محمود شلتوت» (رض) – فوت 1963 م- در کتاب «الفتاوِِی» دربارهی تلقیح اظهار نظر نمود. این هیت در 23 مارس 198 م، در اولین نظریه ی رسمی در باره ی تکنیک های مختلف تلقیح(یعنی GIFT,ZIFT-AID-AIH) اظهار داشت«تلقیح اسپرم غیرشوهر به رحم زن، به هر صورتی که باشد حرام است و اگر این کار با علم و آگاهی انجام شود، رابطه ی نامشروع و زنای محصنه است». پنج سال پس از این اظهار نظر، شورای اتحاد اسلامی مصر، در ژانویه 1985م، به مناسبت زمینه سازی عده ای از متخصصان تحصیل کرده در اروپا، که به منظور مشروعیت دادن به اینگونه کارها، قصد داشتند قانونگذاران را تحت تأثیر قرار داده و زمینه ی تصویب برخی قوانین را در این مورد فراهم نمایند، اظهار نامه ای صاد رو در آن حکم شرعی روش های مختلف تلقیح را به تفکیک بیان کرده و مجدداً بر نظریه ی هیئت مشاوره ی اسلامی مصر تأکید نمودند.
در کویت، سازمان اسلامی علوم پزشکی ، در سال 182 م، به اتفاق آرا چنین اظهار نظر نمود: «تلقیح اسپرم غیرشوهر در رحم زن بیگانه، چه شوهر داشته باشد یا نداشته باشد و چه شوهر به این امر راضی باشد یا نباشد مطلقاً حرام است».
در عربستان مجمع فقه اسلامی مکه، در سال 1983م، پس از برگزاری یک سمینار تخصصی، نظریه ای مشابه نظریه ی سازمان اسلامی علوم پزشکی کویت صادر نمود و تلقیح اسپرم غیرشوهر را مطلقاً حرام و نامشروع دانست.
شورای مجمع فقه اسلامی سازمان کنفرانس اسلامی، به دنبال سؤال های مکرر درباره ی انتقال اسپرم اجنبی، بالاخره در اجلاسیه ی ماه اکتبر 1986 م در عمان پایتخت اردن، مصوبه ای به شماره ی 16/4د3 صادر نمود. این مصوبه که به اتفاق آرای نمایندگان فقهی تمام کشورهای اسلامی به تصویب رسید، حکم شرعی و اسالمی تمام روش های تلقیح بیان شده و تلقیح اسپرم غیرشوهر را به هر صورت که باشد، حرام اعلام کرد پس از صدور این مصوبه، در محافل علمی و تخصصی جهان، نظریه ی مذکور به عنوان نظر اسلامی پذیرفته و مورد توجه بوده است.
در کشور اردن هم کمیته علوم پزشکی فقهی اسلامی تشکیل شده و در جلساتی بحث در تلقیح مصنوعی، اعم از داخلی و خارجی مطرح شد، لذا پیرامون این مباحث نظراتی مطرح و جواز شرعی تلقیح مصنوعی داخلی به وسیله طبیب با شروط تالیه صادر گردید، این نظرات عبارتند از:
1- زوجیت بین زن و مرد باقی باشد، اسپرم مرد به رحم زن داخل و تلقیح شود.
2- اجرای عمل تلقیح بعد از ظن طبیت به بروز نتایج مثبت انجام شود و بیشتر ازیک بار می تواند اجرای تلقیح را تکرار کند.
3- پزشکانی که مساعدت به این کار می کنند، مورد اطمینان باشند.
4- ایجاد بانک های اسپرم چنانچه در غرب رایج است، جایز نیست و همچنین جایز نیست که اسپرم زوج بعد از وفاتش برای اجرای تلقیح حفظ شود.
5- اجرای تلقیح داخلی صحیح است در صورتی که اسپرم زوج به رحم زوجه اش در مقابل زوج داخل شود تا تلقیح صورت گیرد.
6- اسپرم مرد گرفته شود و در لوله آزمایشگاه و ظروف طبی خاص قرار داده شودو برروی آن اسم نوشته شود، آن گاه توسط خود آن مرد یا فرد مورد اطمینان او به آزمایشگاه فرستاده شود تا یک سری آزمایشات برری آن انجام شود و چون این امر مدتی طول می کشدکه ممکن نیست این عملیات در مقابل زوج صورت گیرد. لذا باید در مراکز مورد اطمینان انجام شود، بعد مرد آن اسپرم را از آزمایشگاه بگیرد و به مطب پزشک مراجعه کرده و در مقابل زوج آن اسپرم داخل رحم زوجه شود.
زمانی که تلقیح تخمک زوجه با اسپرم زوج در لوله آزمایشگاهی باشد، بعد نطفه به رحم زوجه برگردانده شود(تلقیح مصنوعی خارجی)، شروطی در آن لازم است که عبارتند از:
1- رابطه ی زوجیت بین آنها برقرار باشد.
2- با رضایت دو طرف باشد.
3- به واسطه ضمانات برای نقل و استعمال نکردن اسپرم غیر زوج و تخمک زوجه یا رحم غیرزوجه در جمیع مرال عمل تلقیح، از مخلوط شدن انسان در امان باشد.
4- کمیته پزشکی مورد اطمینان از نظر علمی و دینی در مرکز حکومت باشد یا مؤسسه رسمی غیرتجاری وجود داشته باشد که اقدام به اجرای این عمل کنند.
• در مورد تلقیح با اسپرم شوهر اکثریت فقهای اهل سنت این نوع تلقیح را در صورت رعایت ضوابط و شرایط معینی جایز می دانند و در مقابل عده کمی چون شیخ احمد الحجی این عمل را جایز ندانسته اند.
مهمترین دلیل موافقین آن است که این کار سبب می شود زوجین صاحب فرزند شوند ودر میان آنها مودت بوجود آید و زندگی آنها استمرار یابد و در مقابل مخالفین می گویند دارا شدن فرزند فقط از طریق مقاربت امکان پذیر است و بچه دار نشدن مشیت الهی است که تلقیح مصنوعی با آن مخالف است.
در مورد تلقیح با اسپرم غیرشوهر (اجنبی) فقهای اهل سنت عمدتاً این نوع از تلقیح را حرام می دانند که در ادامه به دو مورد از مهمترین ادله آنها اشاره می شود:
الف) بدون شک این عمل انسان را به سوی دایره ی حیوانات و نباتات سوق می دهد از انسانیت و جامعه مدنی خار می سازد این عمل جرمی زشت و گناهی بزرگ است که با زنا دارای یک ماهیت می باشد و نتیجه شان یکی است (هر دو قراردادن عمدی منی مرد در رحم زن نامحرم است) و در ثانی این عمل از فرزند خواندگی پست تر است چرا که در آنجا معلوم است که این طفل فرزند دیگری است ولی در اینجا معلوم نیست و یک عنصر بیگانه وارد == می شود.
ب) استناد به آیه شریفه «وادعوهم لآبائهم هواقسط عندالله» خداوند در این آیه بیان می کند فرزندان را به پدران خود نسبت دهید ولی در این نوع تلقیح اختلاط نسب پیش می آید و فرزند در حالی به زوج نسبت داده می شود که از نطفه او تشکیل نشده و وی به طور قطع می داند که این طفل فرزندش نیست و در نتیجه باید او را نفی کند نه این که فرزند خود به حساب آورد.
چنین به دست می آید که جواز تلقیح مصنوعی داخلی بین زوجین اجماعی است، اما نسبت به مسئله تلقیح مصنوعی خاری اختلاف نظر وجود دارد، بعضی از علما اجازه داده اند و بعضی دیگر جایز ندانسته اند.
2) نسبت
از جمله معاصرینی که این موضوع را مورد بحث قرار داده اند، شیخ عبدالباسط است. ایشان می گوید: «اگر تخمک زن با اسپرم مرد اجنبی تلقیح شود وزن غیر متزوجه باشد، فرزند منسوب به آن زن است مثل ولدالزنا و به صاحب اسپرم منسوب نمی شود، چون نطفه او هدر رفته است، اماا اگر زن متزوجه باشد، فرزند منسوب به زوج است به واسطه قول پیامبر(ص) که فرموده اند: «الولد للفراش و للعاهر الحجز، فرزند منسوب به زوج او است». همچنین اگر زوج یقین داشته باشد که فرزند از او نیست، می تواند با لعان کردن، فرزند را از خودش نفی کند و نکاح بین آن دو فسخ شود که در این صورت نسب ولد از زوج منتفی می شود و فقط به مادرش ملحق می شود. اما اگر علم داشته باشد که از او نیست، ولی راضی به او باشد، نسب ولد به زوح ثابت می شود ولی زوج گناهکار است و چنانچه آن فرزند پسر باشد، بر دختران این مرد واجب است که خود را از اوبپوشانند و حجاب خود را رعایت کنند و اگر دختر است به خاطر احتیاط پسران این مرد با او ازدواج نکنند.
«شیخ عطیه صفر» در بحث خود پیرامون این مسئله، این نظریه را قبول کرده است.
بنابر این، در هر دو نوع تلقیح، فرزند منسوب به همسر(زوج)مادر است که حامل این حمل بوده این حکم از اصلش تغییر نمی کند، چون احکام مبنی بر ظاهر است. در مثل این قضیه پیامبر(ص) به همین حکم ، یعنی «الولد للفراش و للعاهر الحجر» قضاوت کرد و حکمی برای احدی بعد از پیامبر نیست.
نتیجه ای که از این بحث حاصل می شود این است که طبق نظر فقهای اهل تسنن، نسب مولود از تلقیح مصنوعی به زوج حامل ملحق می شود، حتی اگر از اسپرم اجنبی باشد. اما اگر زن حامل غیر متزوحه باشد، فرزند پدر ندارد و فقط منسوب به امل است و مادر دارد، برخلاف نظر فقهای امامیه که در هر صورت نسب فرزند را به صاحب اسپرم ملحق می کنند.
3) موارد حرمت تلقیح مصنوعی
طرفی که در تلقیح مصنوعی، اعم از داخلی و خارجی استخدام آن حرام است عبارتند از:
1- تلقیح بین نطفه زوج و تخمک زن اجنبی باشد ، بعد نطفه در رحم زوجه قرار داده شود.
2- تلقیح بین نطفه اجنبی و تخمک زوجه باشد، بعد به رحم زوجه منتقل شود.
3- تلقیح خارجی بین اسپرم و تخمک زوجین باشد، بعد در رحم استیجاری قرار داده شود، یا در رحم زنی که تبرعاً جمل آن جنین را به عهده گرفته، قرار گیرد.
4- تلقیح خارجی بین اسپرم و تخمک مرد اجنبی و زن اجنبیه باشد، بعد نطفه در رحم زوجه قرار گیرد.
5- تلقیح خارجی بین اسپرم و تخمک زوجین باشد، بعد در رحم زوجهدیگر مرد که چند همسر دارد قرار گیرد.
در بین صورت های مختلف تلقیح حرام که ذکر گردید، یکی از صورت هایی که بسیار محل بحث و اختلاف نظر می باشد، صورت سوم است(رحم استجاری) که در ادامه حکم این مسئله را از دیدگاه اهل تسنن مورد بررسی قرار می دهیم.
4) حکم رحم استیجاری
اکثر علمای که در این قضیه بحث کرده اند اعتبار را در مادر حمل و ولادت می دانند و استدلالشان بر این مطلب به آیات قرآن می باشد که عبارتند از:
1- «ان امهاتهم الا اللائی و لدنهم...»
2- حملته امه کرهاً وضعته کرهاً...»
3- «لا تضار والده بولدها...»
4- «والله اخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شیئاً...»
«شیخ عبدالباسط» در مقاله ای تحت عنوان «طفل آزمایشگاهی» بیان می دارد: «فرزند منسوب به مادرش است که او را حمل کرده، اما صاحب تخمک مثل مرغی است که تخم می گذارد و جوجه اش منسوب به او نیست ، بلکه منسوب به کسی است که حضانت آن را داشته، همچنین مادری که تخمک را حمل می کند و جنین در رحم او رشد کرده و تغذیه می کند ومتحمل دردها و سختی هایی می شود، فرزند منسوب به او است و از آن مادر ارث می برد و زن هم از آن فرزند ارث می برد و آن زن همه احکام فرزند را نسبت به نفقه و حضانت بدست می آورد، اما صاحب تخمک نقشی ندارد و احامی بر او مترتب نمی شود».
اما دکتر «محمدعباس» در جواب شیخ عبدالباسط می گوید:«اصل جنین تخمک است که همه صفات مادر و پدر را بعد تلقیح حمل می کند و اساس حنین می باشد، مثل بذر برای گیاه و رحمی که آن تخمک را حمل کرده مثل زمنی است که بذر در آن قرار داده می شود، چگونه علاقه صاحب تخمک به آن جنین هدر می رود؟ وی در نهایت می گوید: هر کدام از صاحب تخمک و رحم، مادر هستند، یکی از آن دو از جهت نسب و آن صاحب تخمک است و دیگری مثل مادر است از جهت رضاع»
وقتی بین علما در این قضیه اختلاف باشد، پس احتیاط در انساب این است که از کاشتن جنین در غیر رحم مادر منع شود، اگر چه زن صاحب رحم، همسر دیگر صاحب اسپرم باشد، پس سزاوار است عمل تلقیح مصنوعی بین زوج و زوجه، یعنی صاحب تخمک و صاحب اسپرم اکتفا شود. این نظر «شیخ علی الطنطاوی» است که قلمرو این عمل را به همین مقدار، به سبب احتمال بروز مشکلاتی که بر این امر مترتب می شود، محدود نموده است.
5) نظر چند تن از علمای اهل سنت در مورد تلقیح با اسپرم بیگانه
سؤال: اگر تلقیح بین اسپرم مرد در رحم زن اجنبیه صورت گیرد آیا زنا محسوب می شود؟
- شیخ مصطفی زرقاء: «ممکن نیست این صورت مثل زنای حقیقی مباشر باشد، چون در آن رکن معروف زنا که دخول و مباشرت است، نیست و ممکن نیست که قاتل به استحقاق عقوبت به حد زنا که شرع در حالت زنای حقیقی، واجب دانسته شویم، فقط این عمل چون ممنوع بودهف اگر انجام شود مستوجب تعزیر است».
- شیخ عطیه صقر: اگر تلقیح مصنوعی به غیر اسپرم زوج باشد، چه با رضایت او باشد چه نباشد، حرام است، چون فرزند مرد دیگر است و از خانواده شمرده نمی شود اما تلقیح با داخل کردن فرد غریبه در خانواده صورت زنان را جمع می کند که انساب با آن مخلوط می شودف روابط ضعیف شده و حقوق ضایع می شود و حسد و کینه را در دلها می کارد و اگر صورت تلقیح با صورت زنا مختلف نبود، حدی که برای زنا مقرر شده به این تلقیح هم واجب می شود».
- شیخ محمود شلتوت: زمانی که تلقیح با اسپرم مرد احنبی باشد، انسان را از سطح انسانی خارج می کند و این عمل در نظر شریعت گناه بزرگ است، با زنا در یک چارچوب قرار می گیرد و حقیقت شان و نتیجه شان یکی است، چون قرار دادن اسپرم مرد اجنبی است در رحمی که بین آن دو ارتباط به سبب عقد زوجیت شرعیه نیست. اگر در صورت جریمه کوتاهی نبود حکم تلقیح در این حالت حکم زنا بود».
- شیخ الطنطاوی: «خیر، زنا محسوب نمی شود و حد بر او جاری نمی گردد، چون اقامه حد شروطی دارد که اینجا محقق نشده، ولی تعزیر می شود».
6- نتیجه
از نظراتی ه فقهای اهل تسنن در مورد تلقیح با اسپرم بیگانه بیان نمودند، چنین به دست می آید که این صور، زنا محسوب نمی شود، چون حقیقت زنا بر آن صدق نمی کند و فاقد شرایط زنا(دخول مباشرت و لمس) است، پس حد بر آن جاری نمی شود، ولی تعزیر می شود. اما بعضی از ایشان هم قائلند که زنا محسوب می شود، ولی در اجرای حد زنا تردید می کنند.
همچنین در مورد انتقال تخمک زنی به زن دیگر یا انتقال جنین به رحم اتیجاری، باید گفت: این دو ملحق به صورت اولی می شوند که طبق نظر علما، فقط بر آن تعزیر مترتب است.
فصل چهارم: آثار فقهی و حقوقی مترتب بر تلقیح مصنوعی:
1- ماهیت و شرایط پذیرش نسب
اهمیت بحث نسب در احام وضعی بسیار بوده زیرا با تشخیص انتساب فرزند حاصله از طریق درمان ناباروری با استفاده از روش تلقیح مصنوعی و جنین می توان در مورد مسائل مهم دیگر همچون محرمیت، ارث، نفقه، حضانت و ... نظر دارد. بنابراین صرف نظر از جواز یا عدم جواز تلقیح مصنوعی ضروری است، نسب صفل متولد از آن بررسی گردد.
مفهوم نسب
نسب از نظر لغت مصدر به معنی قراب، اصل، نژاد، خویشاوندی و علاقه و رابطه بین دوشی (انسان) معنا شده است.
با آنکه باب اول ای کتاب هشتم قانونی مدنی ایران به احکام مربوط به نسب اختصاص داده شده است ولی تعریف صریحی از ماهیت نسب در این قانون به چشم نمی خورد، از این رو حقوقدانان به منظور شناسایی ماهیت حقوقی نسب تعاریف مختلفی را ارائه داده اند.
به منظور دستیابی به تعریف جامعی از ماهیت حقوقی نسب، لازم است ابتداءاً تعاریفی را که در این زمینه از سوی فقها و حقوقدانان ارائه شده است را مورد بررسی قرار دهیم.
صاحب جواهر در تعریف نسب می نویسد:
«نسب عبارتست از منتهی شدن ولادت شخصی به دیگری مانند پدر و پسر یا انتهای ولادت دو شخص با ثالث، مانند دو برادر و پدر»
ایرادی که در تعریف فوق به نظر می رسد این است که اتصال ولادت در حقیقت، منشأ اعتبار رابطه نسبی است ولی حقیقت نسب امری است که از اتصال ولادت انتزاع می شود لذا در این تعریف بین امر اعتباری و منشأ امر اعتباری خط شده است.
دکتر حسین امامی، نسب را این چنین تعریف کرده است: «نصب مصدر است و به معنی قرابت و خویشاوندی می باشد» سپس اضافه می کند: «نسب امر است که به واسطه انعقاد نطفه از نزدیکی زن و مرد به وجود می آید از این امر، رابطه طبیعی خونی بین طفل و آن دو نفر که یکی پدر و دیگری مادر باشد موجود می گردد».
محمد بروجردی عبده می نویسد: «نسب علاقه ای است بین دو نفر که به سبب تولد یکی از آنها از دیگری یا تولدشان از شخص ثالث حادث می شود».
ایرادی که در این تعاریف و دیگر تعاریف مربوط به نسب ملاحظه می شود این است که نسب را به امر حاصل از انعقاد نطفه زن و مرد و ارتباط تکوینی و واقعی تعریف نموده اند و چون در مقام تعریف باید از الفاظ مبهم پرهیز شود، از این رو تعاریف فوق موجه به نظر نمی رسد.
به نظر می رسد، علت عدم انطباق مفهوم نسب در تعرایف گوناگون ناشی از نحوه تعرف آنهاست یعنی عده ای از حقوقدانان به جای تعریف نسب به تعریف قرابت نسبی که دامنه آن از نسب وسیع تر می باشد، پرداخته و ازنسب تعریفی نکرده اند، به عبارت دیگر قرابت نسبی و نسب با هم فرق دارند. علیهذا برای روشن شدن بحث لازم است نسب خاص را از قرابت نسبی یا نسب عام تفکیک کرده و هر یک را علحده تعریف کنیم:
نسب عام: نسب عام یا قرابت نسبی عبارت است از علاقه و رابطه خونی و حقوقی موجود بین دو نفر که در اثر تولد یکی از آنها از دیگری یا تولد هر دو از شخص ثالث به وجود آمده است.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 159 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
انواع پلهها
ـ پلههای موزائیکی
این نوع پلهها به دو صورت پیشساخته و یا در جا به کار رفته و از دو قسمت تشکیل میشوند:
الف: قسمت زیرین که از بتن رده 35C (عیار 400 کیلوگرم سیمان) باشد.
ب: قشر رویی مانند قشر رویی موزائیک بوده و در صورتی که طول پلههای بتنی از یک متر بیشتر باشد، باید در آن میلگرد فولادی به کار رود. در ساختمانهای عمومی و پر رفت و آمد، باید لبه پلهها به نبشیهای آهنی (دارای شاخک در بتن) یا نبشی آلومینیومی آجدار مخصوص پله که در بتن جاسازی و نصب شده و یا با پله ریخته میشود، مجهز باشد. پلهها ممکن است با زاویه قائمه و یا با زاویه صاف و یا لبهدار ساخته شوند. برای جلوگیری از سر خوردن بخصوص در فضای باز میتوان در کف پله چند شیار (چفت) ایجاد نمود. ممکن است بدین منظور از نوارهای مخصوص استفاده شود. عرض کف پله و ارتفاع آن، باید متناسب و برابر مشخصات معماری باشد. دستگاه نظارت در هر صورت، باید زاویه، عرض، طول، ارتفاع، چگونگی قفل و بست و سوار شدن پلهها بر روی هم را مشخص و به پیمانکار ابلاغ نماید.
ـ پلههای سنگی
سنگهایی که برای پله به کار میرود، به شرح زیر است:
الف: سنگهای یکپارچه که دستتراش بوده و یا به وسیله ماشین تهیه میشوند.
ب: سنگهای پلاک به ضخامت 2 تا 10 سانتیمتر شامل کف پله و سنگ قرنیز.
سنگهایی که در فضای باز و یا پر رفت و آمد به کار میرود، باید از نوع سخت و مقاوم بوده و کف پلهها تیشهای یا کلنگی شود. در داخل و یا خارج ساختمان اگر کف پله تیشهای نمیشود، باید حداقل سه ردیف شیار (چفت) در پله تعبیه شود تا مانع سر خوردن گردد و یا بدین منظور نوارهای مخصوص، تهیه و چسبانده شود. سنگ پله (کف و قرنیز) میتواند قائم، زاویهدار و یا لبهدار باشد که در هر حال دستگاه نظارت باید شکل و مشخصات آن را تعیین کند.
ـ سایر انواع پله
پله ممکن است از چوب، آهن، آلومینیوم و یا سایر مصالح بنایی نظیر آجر ساخته شود، پله باید در هر حال برابر نقشه و مشخصات اجرا گردد. بنا به دستور دستگاه نظارت میتوان برای پوشش کف از موکت، پلاستیک، چوبپنبه و مانند آن و برای نبش پلهها از نبشیهای لاستیکی مخصوص پله که با چسب مخصوص چسبانده میشوند استفاده نمود.
نصب پله
الف: زیرسازی و نصب پله
در صورتی که پلهها در طبقات باشد، نصب به چند طریق صورت میگیرد. یکی آن که طاق پلهها قبلاً با تیرچه و بلوک، تیرآهن و طاق ضربی و یا دال بتنآرمه اجرا شده باشد که در آن صورت دیوار جانبی کنار طاق پله بین کف تا پاگرد یا بین دو پاگرد را باید با ملات گچ و خاک یا ملات ماسه سیمان به ارتفاع حدود 50 سانتیمتر اندود نموده و سپس خط پلهها را روی آنها پیاده و پس از کنترل، مبادرت به نصب پلهها نمود. اگر پلهها سیمانی و موزائیکی پیشساخته است، باید مطابق ابعاد تعیین شده از سمت پایین به بالا نسبت به نصب آنها اقدام نمود، در این حالت پلهها باید طوری نصب شوند که کف پله کمی به سمت جلو و حدود (1%) شیب داشته باشد. فضای بین طاق و پله، باید با ملات ماسه سیمان و بتن کاملاً پر شود. به هیچوجه برای نصب پله در پشت کار، نباید از گچ استفاده نمود. چنانچه برای نصب از گچ استفاده شده، باید بعداً آن را کاملاً تمیز و جمعآوری نمود.
در صورتی که از موزائیک درجا استفاده شود، باید به نحوی که در قسمت مصالح ذکر شده، ابتدا زیرسازی آن با بتن، انجام و سپس قشر رویی موزائیک شود. نصب نبشی و طرز سائیدن و صیقل دادن و بطانه کردن پله عیناً همان است که در قسمت موزائیک شرح داده شده است. در صورتی که از سنگ ریشهدار استفاده میشود، نصب آن عیناً مطابق پله موزائیکی پیشساخته خواهد بود.
چنانچه کف و قرنیز پله از سنگ پلاک و تکیهگاه آن طاق ضربی باشد، پس از خطکشی پله روی دیوار، نصب از پایین به سمت بالا انجام میشود. ابتدا قرنیز را کار گذاشته و پشت آن را با ملات ماسه سیمان (دوغاب) پر کرده و برای اینکه قرنیز جابهجا نشود، از کمی گچ در پای آن استفاده میکنیم، پس از گیرش ملات گچ، باید به طور کامل جمعآوری و تمیز شود. قرنیز پله باید کاملاً قائم و تراز باشد. آنگاه سنگ کف پله روی ملات ماسه سیمان به ضخامت حداقل 3 سانتیمتر نصب میشود. سنگ پله باید کمی به جلو شیب داشته باشد، حدود (1%) و کاملاً روی ملات قرار گیرد. سنگ کف پله میتواند حداکثر 3 سانتیمتر نسبت به سطح قرنیز خروجی داشته باشد. میتوان جلوی پله را گرد نمود که تیزی آن برطرف شود و یا در سنگ 2 تا 3 چفت تعبیه نمود. در صورت لزوم باید زیر سنگ در قسمت خروجی، آبچکان تعبیه نمود. پلههای بعدی به ترتیب اجرا و نصب خواهد شد. بهتر است سنگهای کف پله یک تکه باشد و اگر دستگاه نظارت اشکالی در استفاده از دو یا چند تکه سنگ در کف پله نمیبیند، باید به نحو متقضی نسبت به یکنواختی درزها عمل شود.
در صورتی که روی پله، پارکت، چوبکاری، کفپوش لاستیکی و یا پلاستیکی، موکت و مانند آن به کار میرود، ابتدا باید پلهها طبق خطکشی دقیقاً آجرچینی شده و سپس اندود ماسه سیمان شامل آستر و رویه اجرا شود و آنگاه پس از خشک شدن ملات، طبق دستورالعملهای ذکر شده مبادرت به کفپوش شود.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 13 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
شارل ادوارد ژانره معروف به لوکوربوزیه ، پدر معماری و یکی از پیشگامان معماری مدرن ، ( مدرن متعالی) ، آرشیتکت ، مهندس و معمار معروف سوئیسی فرانسوی ، قرن بیستم ، در 4 می سال 1897 قدم به عرصه وجود نهاد . او در دفتر دو تن از معروف ترین معماران آن دوره در اروپا، یعنی اگوست پره و پیتر بهرنز به مدت چند سال کار کرد و سپس به بالکان، آسیای صغیر ، یونان و رم سفر نمود.
لوکوربوزیه هنوز خیلی جوان بود که به نشر افکار انقلابی خود در باره لزوم تحول در سبک معماری پرداخت و بعد از آن که افکار خود را با ایجاد بناهایی در گوشه و کنار جهان به مرحله عمل درآورد ، شهرت بین المللی یافت . و در اکثر ممالک بزرگ و کوچک جهان بناهایی از او به یادگار مانده است.
نقش لوکوربوزیه در معماری نو مانند نقش پیکاسو در نقاشی نو بود . او مانند پیکاسو زندگی درویشانه بسیار ساده ای داشت و تا آخر عمر در همان آتیله محقر خود که در جوانی تاسیس کرده بود ، کار کرد. این آتلیه ، اتاق کوچکی بیش نبود و شمار همکاران لوکوربوزیه هرگز از چهار یا پنج نفر بیشتر نشد. گاه اتفاق افتاد که تنگی جا سبب شود نقشه های اجرایی کارها در جایی دیگر رسم شوند.
این آرشیتکت و معمار برجسته جهان در قرن بیستم پس از 68 سال زندگی روز 27 اوت 1965 میلادی هنگام استحمام طبی در پلاژ " رک برون " فرانسه غرق شد .
"مختصری از سبک معماری لوکوربوزیه "
سبک معمار لوکوربوزیه ، معماری مدرن متعالی است. و لی بهتر است قبلا توضیحاتی در رابطه با سبک کلی معماری مدرن داده شود.
معماری مدرن که سبکی غالب و جهانگیر در قرن بیستم میلادی بوده ، ریشه در تحولاتی دارد که خاستگاه آن شهر فلورانس در شمال ایتالیا ، در حدود چهار صد سال پیش از ظهور معماری مدرن بوده است. ولی باید توجه داشت که معماری مدرن بصورت یک مکتب معماری با مبانی نظری مدون و ساختمانهای ساخته شده بر اساس اندیشه مدرن،از اواخر قرن 19 میلادی شکل گرفت. خاستگاه این معماری در شهر شیگاگو ، و در اروپا شهرهای پاریس ، برلین و وین بود. و همچنین قابل ذکر است که معماری مدرن ، نقطه عطفی در تاریخ معماری غرب و یا به عبارت دیگر ، در تاریخ معماری جهان بود. زیرا برای اولین بار ، نگرش از سنّت و تاریخ و گذشته ، بعنوان منبع الهام معماری تغییر جهت داد و آینده و پیشرفت ، بعنوان موضوع و هدف اصلی معماری مطرح شد.
معماران و نظریه پردازان مدرن سعی کردند ، معماری را با علم ، تکنولوژی و جهان در حال تحول همگون سازند.
به هر حال اگر بخواهیم اعضای خانواده معماری مدرن را نام ببریم شامل سه دوره اصلی ، معماری مدرن اولیه ، معماری مدرن متعالی و معماری مدرن متاخّر ، خواهد بود که هر کدام از آنها نیز دارای زیر مجموعه هایی هستند. ولی همانطوری که قبلا اشاره شد ، سبک معماری لوکوربوزیه ، معماری مدرن متعالی بود که به اختصار به شرح این نوع سبک میپردازیم.
معماری مدرن متعالی و یا به عبارتی اوج معماری مدرن در بین دو جنگ جهانی اول و دوم ، یعنی عمدتاَ در دهه های 20 و 30 میلادی در اروپا و آمریکا مطرح بود. در دوره معماری مدرن اولیه ، کماکان سبکهای تاریخ گرایی , همچون نئوکلاسیک ، رمانتیک و بالاخص التقاتی ، بعنوان سبک های مهم و رایج در غرب ، حائز اهمیت بودند. مانند مکتب شیگاگو ، که بعد از یک دوره نسبتاَ کوتاه بیست ساله ، در مقابل سبکهای تاریخ گرایی نتوانست دوام بیاورد. نهضت هنر نو نیز در اروپا بلا رقیب نبود و بسیاری از ساختمانهای مهم ، به سبک های مختلف تاریخی در اروپا ، همچنان احداث می شد. ولی با پایان جنگ جهانی اوِّل و نیاز شدید به ترمیم خرابی های جنگ و تولید انبوه ساختمان ، گرایش به سمت معماری مدرن افزایش یافت. لذا استفاده از تکنولوژی روز، مصالح مدرن ، پیش ساختگی ، عملکرد گرایی و دوری از سبکهای پر زرق و برق تاریخی ، مورد توجه قرار گرفت .
در این دوره معماری مدرن بعنوان تنها سبک مهم در غرب مطرح شد و دامنه نفوذ آن بصورت یک سبک جهانی ، در اقصا نقاط گیتی گسترش یافت.
یکی از موضوعات کلیدی و بسیار مهم در دوره مدرن متعالی ، مسئله صنعت ، تولیدات صنعتی و تکنولوژی بود. تمامی معماران صاحب نام ، در این دوره به نوعی با مسئله تکنولوژی درگیر بودند. و معماران دیگری مانند والتر گروپیوس و میس ونده رو ، که همفکر با لوکوربوزیه بودند ، سعی در قطع کردن وابستگی های معماری مدرن ، به گذشته و تاریخ گرایی داشتند. و بجای آن خواهان جایگزینی تکنولوژی و عملکرد ، بعنوان منبع الهام معماری شدند. و گروهی دیگر نیز مانند فرانک لوید رایت و آلوار آلتو خواهان استفاده از امکانات مدرن ، برای رسیدن به یک معماری همگون با طبیعت بودند.
الگوی شهر طراحی شده لوکوربوزیه
لوکوربوزیه شهرهای آینده را شهرهایی تجسم نمود که از آسمانخراشهای عظیم و مرتفع تشکیل شده است . در هر یک از این آسمانخراشها ی چند عملکردی ، حدود صد هزار نفر کار و زندگی خواهند کرد. در این ساختمانها ، آپارتمانهای مسکونی ، ادارات ، فروشگاه ها ، مدارس ، مراکز تجمع و کلیه احتیاجات یک محله بسیار بزرگ فراهم است. ساکنان این مجتمع ها ، از دود و سر و صدای ترافیک اتومبیل ها به دور هستند و بجای آن از آفتاب و دید و منظر زیبا استفاده میکنند.
بر اساس این نظریه ، دو شهر مهم در دهه پنجاه میلادی ، طراحی و اجرا شد. یکی شهر چندیگار در هند بود که توسط خود لوکوربوزیه طراحی شد. البته به درخواست جواهر لعل نهرو ، نخست وزیر وقت هند ، که از او خواسته بود شهری جدید با نگرش به سمت توسعه و آینده در پنجاب هند طراحی کند. برای طرح این شهر که چندیگار نام گرفت ، لوکوربوزیه از جدیدترین ظوابط شهر سازی و معماری مدرن که عمدتاَ خود او مسئول تبیین آنها بود ، استفاده کرد.
یک مرکز اداری وسیع برای استقرار ساختمانهای ایالتی و تعدادی محلات مسکونی در اطراف آن. بعلاوه خیابانهای عریض ، پارک های وسیع و مغازه های بزرگ برای این شهر در نظر گرفته شد.
لوکوربوزیه خود چند ساختمان مهم ایالتی، از جمله ساختمانهای پارلمان و ساختمان دادگاه عالی را با بتن نمایان طراحی کرد. این شهر از سال 1952 آغاز شد.
دومین شهری که توسط عقاید لوکوربوزیه طراحی شد ، شهر برازیلیا ، پایتخت برزیل بود که توسط لوچیو کوستا و اسکار نیمایر در سال 1957 طراحی شد. نمایر خود با لوکوربوزیه ، در طراحی ساختمان وزارت آموزش و پرورش برزیل در سال 1936 همکاری کرده بود.
همچنین ساختمان طراحی شده توسط نورمن فاستر ، معمار سبک های-تک ، بنام برج هزاره توکیو 1989 در ساحل شهر توکیو را میتوان نمونه کاملی از برج های چند منظوره نظریه لوکوربوزیه تلقی کرد.
لوکوربوزیه عقاید مطرح شده خود در مورد معماری مدرن را ، در طرح ویلا ساووا ، در پو آسی در شمال پاریس ( 30-1928 ) به نمایش گذارد. وی تکنولوژی بعنوان منبع الهام معماری مدرن و پنج اصل ساختمان مدرن را بصورتی هنرمندانه و شاعرانه و با توجه به عقیده قبلی خود که " خانه بعنوان ماشینی برای زندگی میباشد " را در این ماشین زیستی پیاده کرد. عملکرد این ساختمان ، که همچون ماشینی بی آلایش ، در وسط و مسلط بر محیط اطراف قرار گرفته ، فراهم نمودن شرایط آسایش برای انسان است.
ویلا ساووا ، در پو آسی در شمال پاریس ( 31-1928 )
" شرح آثار لوکوربوزیه "
طرحها و پروژه های لوکوربوزیه در بسیاری از کشورها به اجرا در آمد . ولی بیشترین کارهای او در فرانسه و هندوستان بود که به اختصار به قسمتی از آثار او پرداخته و سعی شده است آثار لوکوربوزیه به ترتیب تاریخ اجرای پروژه توضیح داده شود که در ذیل به 30 آثار وی با عکسهای مربوطه ، میپردازیم.
با توجه به تاریخ شروع اولین پروژه ایشان ، شاید بتوان گفت که وی جزو یکی از فعالترین معماران در عرصه معماری بوده است. چرا که پروژه خانه دم اینو را در سال 1914 و درست در17 سالگی، طراحی و اجرا کرده است.
1) پروژه خانه دم اینو – فرانسه ( 1914 )
فرم کلّی این پروژه بصورت مستطیل بوده و کاربرد ستونهای بتنی ، برای نگهداری سقف و کف بدون اتَکا به دیوارهای باربر را بصورت کامل نشان میدهد.
لوکوربوزیه (۲۷ آگوست ۱۹۶۵–۶ اکتبر ۱۸۸۷)، اسم مستعار چارلز ادوارد ژان نرت گریس است. او یک معمار معروف بود که با سبکی که امروزه سبک بین المللی نامیده می شود به همراهی لودویگ میس واندر روهه، والتر گروپیوس و تئو وان داربورگ کار می کرد. او همچنین در طراحی مبلمان دستی داشت.
لوکوربوزیه در لشودفوند (La Chaux-de-Fonds)، شهر کوچکی در شمال غربی سوئیس، در نزدیکی مرز فرانسه متولد شد. لوکوربوزیه علاقه ی زیادی به هنرهای بصری داشت و نزد شخصی به نام چارلز لپلاتنیه، که معلم یک مدرسه ی هنرهای زیبای محلی بود و خود در بوداپست و پاریس درس خوانده بود، به آموختن مبانی هنر پرداخت.
اولین خانه هایی که او طراحی کرد در لشودفوند و متعلق به خود وی بودند، مانند ویلا فالت (Villa Fallet) ویلا شوآب (Villa Schwob) و ویلا ژان نرت (این خانه ی آخر را برای پدر و مادرش ساخته بود). این خانه ها یادآور سبک معماری رایج، منطبق بر طبیعت کوه های بومی در آن منطقه، یعنی رشته کوههای آلپ بودند.
لوکوربوزیه همیشه برای فرار از محدودیت های حاکم در شهرش، به دورتا دور اروپا سفر می کرد. در حدود سال ۱۹۰۷به پاریس رفت. در آنجا در دفتر یک فرانسوی پیشگام تولید بتن تقویت شده، به نام آگوست پرت (August Perret ) کار پیدا کرد. بین اکتبر ۱۹۱۰و مارس ۱۹۱۱برای پیتر بیرنس–معمار و طراح معروف آن زمان–در نزدیکی برلین کار کرد و در آنجا با لودویگ میس واندر روهه ی جوان ملاقات کرد. در آن موقع می توانست آلمانی را بسیار روان و سلیس صحبت کند. هر دوی این تجربه ها تأثیرات زیادی بر زندگی شغلی او در آینده گذاشتند.
لوکوربوزیه، در اواخر سال ۱۹۱۱ به کشورهای بالکان رفت و از یونان و ترکیه نیز دیدن کرد. دفترچه ای از اسکیس های او در این مسافرت، حاوی طرح هایی از معبد پارتنون، به خوبی اثبات کننده ی تأثیرات ارائه شده در کار بعدی او به نام ورس اون آرکیتکچر (Vers Une Architecture) در سال ۱۹۲۳ بود.
او در سال ۱۹۱۶و در سن ۲۹ سالگی برای همیشه به پاریس نقل مکان کرد و در سال ۱۹۲۰، لقب لوکوربوزیه را که اسم پدربزرگ مادری اش بود به عنوان اسم مستعار خود انتخاب کرد.
لوکوربوزیه در طرح های خود بسیار تحت تأثیر فضای کلی شهری و سیستم شهرنشینی منطقه به منطقه بود که به کارش جذابیت بالایی می بخشید. او همچنین عضو انجمن بین المللی معماران مدرن شد.
او یکی از اولین کسانی بود که در زمان خود تأثیر ماشین را، انباشتگی انسان ها بیان کرد! او این مطلب را چنین توضیح می داد که در آینده، شهرها حاوی آپارتمانها و ساختمان های بزرگی خواهند شد که هر کدام به طور مجزا، گویی در کنار بقیه پارک شده اند. تئوری ها و طرح های لوکوربوزیه خصوصا توسط صنف ساختمان سازان کاملا مورد قبول قرار می گرفت، چنان که لوکوربوزیه می گفت: به طور قانونی تمام ساختمان ها باید سفید باشند. و دیگر معماران از این گفته پیروی می کردند و از هر گونه تزئینی به شدت انتقاد می کردند. لوکوربوزیه از ترکیب های بزرگ منظم در شهرها همواره با عبارت های خسته کننده و ناهماهنگ با افراد پیاده در شهر، یاد می کرد. پلان شهری برزیل نیز بر همین ایده های او بنا شده بود.
آخرین آثار لوکوربوزیه بیان کننده ی یک برداشت پیچیده از فشارهای مدرنیته در زمان خود بودند ولی در عین حال طراحی های معماری شهری او دارای حالت استهزا و انتقادگرایانه هستند.
اسکناس با طرح لوکوربوزیه و سیستم مدولار
سوئیسیها به لوکوربوزیه، معمار بزرگ کشور خود میبالند. برای خیلیها که تاکنون لوکوربوزیه را با ملیت فرانسوی میشناختند، دیدن تصویر او بر روی اسکناسهای 10 فرانکی سوئیسی اندکی تعجببرانگیز است اما واقعیت این است که او علیرغم تمرکز فعالیتهایش در کشور فرانسه، یک سوئیسی به حساب میآید و تصویر او و آثارش بر روی اسکناسهای 10 فرانکی این کشور، به همین خاطر و در ستایش او و تأثیرات غیرقابل انکارش بر معماری مدرن صورت گرفته است. بر روی اسکناس تصویر لوکوربوزیه را میبینم با همان عینک قاب مشکی آشنایش و در پشت اسکناس تصویری از نظام مدولاری که او برای طراحی معماری و اجزایش ابداع کرده است. در پسزمینه پشت اسکناس تصویری از نمای بنای دادگاه عالی چندیگر در هندوستان که بر مبنای همین تقسیمات مدولار طراحی شده نیز به چشم میآید
سوئیسیها به لوکوربوزیه، معمار بزرگ کشور خود میبالند. برای خیلیها که تاکنون لوکوربوزیه را با ملیت فرانسوی میشناختند، دیدن تصویر او بر روی اسکناسهای 10 فرانکی سوئیسی اندکی تعجببرانگیز است اما واقعیت این است که او علیرغم تمرکز فعالیتهایش در کشور فرانسه، یک سوئیسی به حساب میآید و تصویر او و آثارش بر روی اسکناسهای 10 فرانکی این کشور، به همین خاطر و در ستایش او و تأثیرات غیرقابل انکارش بر معماری مدرن صورت گرفته است. بر روی اسکناس تصویر لوکوربوزیه را میبینم با همان عینک قاب مشکی آشنایش و در پشت اسکناس تصویری از نظام مدولاری که او برای طراحی معماری و اجزایش ابداع کرده است. در پسزمینه پشت اسکناس تصویری از نمای بنای دادگاه عالی چندیگر در هندوستان که بر مبنای همین تقسیمات مدولار طراحی شده نیز به چشم میآید
لوکوربوزیه معماری است که کوشید تا به زبانی مدرن، نظامی ریاضی و برخاسته از تناسبات انسانی به معماری ببخشد. نظام مدولار ابداعی لوکوربوزیه بر دو مفهوم نسبت طلایی و دنباله اعداد فیبوناچی در ریاضیات استوار است و تشریح آن بصورت خلاصه چنین است:
لوکوربوزیه انسانی با قد 83/1 متر را در نظر گرفت و بر مبنای این ارتفاع استاندارد و قابلیت تقسیمبندی پیکر انسانها به فواصل مبتنی بر تناسبات طلایی، چهار نقطه از بدن انسان را به عنوان نقاطی که دارای تناسبات طلایی فیبوناچی در فواصل خود نسبت به یکدیگر هستند را معرفی کرد. چهار نقطه مذکور عبارتند از کف پا، ناف، نوک سر و نوک انگشتان دست در حال بلند کرده و این بدان معناست که بر مبنای این نظام "فاصله بین کف پا تا ناف" با مجموع "فاصله بین نوک انگشتان دست با نوک سر" با "فاصله بین نوک سر تا ناف" برابری میکند. (به تصویر پایین که در موره تکنیک وین از مدل واقعی طرح لوکوربوزیه گرفته شده، توجه کنید).
لوکوربوزیه معماری است که کوشید تا به زبانی مدرن، نظامی ریاضی و برخاسته از تناسبات انسانی به معماری ببخشد. نظام مدولار ابداعی لوکوربوزیه بر دو مفهوم نسبت طلایی و دنباله اعداد فیبوناچی در ریاضیات استوار است و تشریح آن بصورت خلاصه چنین است:
لوکوربوزیه انسانی با قد 83/1 متر را در نظر گرفت و بر مبنای این ارتفاع استاندارد و قابلیت تقسیمبندی پیکر انسانها به فواصل مبتنی بر تناسبات طلایی، چهار نقطه از بدن انسان را به عنوان نقاطی که دارای تناسبات طلایی فیبوناچی در فواصل خود نسبت به یکدیگر هستند را معرفی کرد. چهار نقطه مذکور عبارتند از کف پا، ناف، نوک سر و نوک انگشتان دست در حال بلند کرده و این بدان معناست که بر مبنای این نظام "فاصله بین کف پا تا ناف" با مجموع "فاصله بین نوک انگشتان دست با نوک سر" با "فاصله بین نوک سر تا ناف" برابری میکند
ویلا شودان
کلیسای نوتردام رونشان
ویلا ساوا
لوکوربوزیه ( 27 آگوست 1965 – 6 اکتبر 1887) ، اسم مستعار چارلز ادوارد ژان نرت- گریس(Charles Eduard Jeanneret-Gris) است . او یک معمار معروف بود که با سبکی که امروزه سبک بین المللی نامیده می شود به همراهی لودویگ میس واندر روهه ، والتر گروپیوس و تئو وان داربورگ کار می کرد . او همچنین در طراحی مبلمان دستی داشت .
لوکوربوزیه در لشودفوند (La Chaux-de-Fonds) ، شهر کوچکی در شمال غربی سوئیس ، در نزدیکی مرز فرانسه متولد شد . لوکوربوزیه علاقه ی زیادی به هنرهای بصری داشت و نزد شخصی به نام چارلز لپلاتنیه ، که معلم یک مدرسه ی هنرهای زیبای محلی بود و خود در بوداپست و پاریس درس خوانده بود ، به آموختن مبانی هنر پرداخت .
اولین خانه هایی که او طراحی کرد در لشودفوند و متعلق به خود وی بودند ، مانند ویلا فالت (Villa Fallet) ویلا شوآب (Villa Schwob) و ویلا ژان نرت ( این خانه ی آخر را برای پدر و مادرش ساخته بود) . این خانه ها یادآور سبک معماری رایج ، منطبق بر طبیعت کوه های بومی در آن منطقه ، یعنی رشته کوه های آلپ بودند
. ژانه در سال 1920 نام مستعار لوکوربوزیه را برای کارهای معماری خود انتخاب کرد؛ولی تا سال 1928، نقاشیهایش را با نام ژانره امضاء کرد. در اکتبر سال 1920 ماکت پیشنهادی خود برای یک خانه در گالری پاییز شهر پاریس به نمایش گذارد. او به قصد تعریف از کارخانه اتومبیل سازی سیتروئن فرانسه واین باور که ماشین های جدید زندگی قرن بیستم را دگرگون ساخته ؛ این خانه را سیتروهان نامید.
او در کتاب « به سوی یک معماری نوین » بیان می کند که خانه های دنیای قدیم از فضاهای دارای عملکرد نامطلوب ساخته شده اند. گرد هم آوردن یک سری اطاقهای بزرگ، فضاهای محدود و تلف شده ای را بوجود آورد است. ولی خانه طراحی شده توسط او یک ماشین زندگی است؛ همچون یک وسیله، همچون یک ماشین تحریرکه هر قسمت آن کاری درست انجام می دهد. این مسکن دارای نشانه های عصر صنعت از قبیل سطح مسطح، دیواره های صاف شبیه به سطوح فلزی و پنجره هایی شبیه به پنجره های کارخانه است.
خانه سیتروهان، جواب لوکوربوزیه به شرایط اقتصادی زمان او بود. دیوارهای جانبی با مصالح بنایی ساخته می شدند که تمامی کارگران در هر جای کشور قادر بودند آنرا بسازند و سقف ها و کف ها از بتن مسلح بود. ترکیب بندی طراحی، تکنیکهای مورد استفاده ژانره در نقاشی را بیان می کند. ولی فضا و نور خوب در نظر گرفته شده برای خانه سیتروهان از یک رستوران در پاریس الهام گرفته شد که محل رفت و آمد ژانره و ازنفان بود .
لوکوربوزیه دائما ً برای فرار از محدودیت های حاکم در شهرش ، به دورتا دور اروپا سفر می کرد . در حدود سال 1907 به پاریس رفت . در آنجا در دفتر یک فرانسوی پیشگام تولید بتن تقویت شده ، به نام آگوست پرت (August Perret ) کار پیدا کرد . بین اکتبر 1910 و مارس 1911 برای پیتر بیرنس – معمار و طراح معروف آن زمان – در نزدیکی برلین کار کرد و در آنجا با لودویگ میس واندر روهه ی جوان ملاقات کرد . در آن موقع می توانست آلمانی را بسیار روان و سلیس صحبت کند .هر دوی این تجربه ها تأثیرات زیادی بر زندگی شغلی او در آینده گذاشتند .
لوکوربوزیه ، در اواخر سال 1911 به کشورهای بالکان رفت و از یونان و ترکیه نیز دیدن کرد . دفترچه ای از اسکیس های او در این مسافرت ، حاوی طرح هایی از معبد پارتنون ، به خوبی اثبات کننده ی تأثیرات ارائه شده در کار بعدی او به نام ورس اون آرکیتکچر (Vers Une Architecture) در سال 1923 بود .
او در سال 1916 و در سن 29 سالگی برای همیشه به پاریس نقل مکان کرد و در سال 1920 ، لقب لوکوربوزیه را که اسم پدربزرگ مادری اش بود به عنوان اسم مستعار خود انتخاب کرد .
لوکوربوزیه در طرح های خود بسیار تحت تأثیر فضای کلی شهری و سیستم شهرنشینی منطقه به منطقه بود که به کارش جذابیت بالایی می بخشید . او همچنین عضو انجمن بین المللی معماران مدرن شد .
او یکی از اولین کسانی بود که در زمان خود تأثیر ماشین را ، انباشتگی انسان ها بیان کرد ! او این مطلب را چنین توضیح می داد که در آینده ، شهرها حاوی آپارتمانها و ساختمان های بزرگی خواهند شد که هر کدام به طور مجزا ، گویی در کنار بقیه پارک شده اند . تئوری ها و طرح های لوکوربوزیه خصوصا ً توسط صنف ساختمان سازان کاملا ً مورد قبول قرار می گرفت ، چنان که لوکوربوزیه می گفت : به طور قانونی تمام ساختمان ها باید سفید باشند . و دیگر معماران از این گفته پیروی می کردند و از هر گونه تزئینی به شدت انتقاد می کردند . لوکوربوزیه از ترکیب های بزرگ منظم در شهرها همواره با عبارت های خسته کننده و ناهماهنگ با افراد پیاده در شهر ، یاد می کرد . پلان شهری برزیل نیز بر همین ایده های او بنا شده بود .
آخرین آثار لوکوربوزیه بیان کننده ی یک برداشت پیچیده از فشارهای مدرنیته در زمان خود بودند ولی در عین حال طراحی های معماری شهری او دارای حالت استهزا و انتقادگرایانه هستند .
معماری مدرن
تکنولوژی ما در معماری است، یعنی معماری از بطن تکنولوژی زائیده شده و میشود. این نکته نه تنها در مورد معماری مدرن بل در معماری کلاسیک و از آن پیشتر در نخستین بناهایی که آدمی ساخته صادق است.
در واژه Architechture به معنی معماری که اکنون در زبانهای اروپایی یا بیشتر آنها رایج است،تِخ یا تِک (tech) اصل یونانی دارد و در واژه technology نیز موجود است و این خود مؤید این معنی است. یکی از دلایل اصلی بریدن معماری مدرن از نئوکلاسیک قرن نوزدهم نیز ـ چنانکه میدانیم ـ این بود که این معماری از اصل خود به دور افتاده بود؛ بدین معنی که در نئوکلاسیک ظاهر ساختمان کلاسیک (یا رنسانس و یا باروک) ساخته میشد اما با تکنولوژی یا تکنیک جدیدی که تازه آن زمان شناخته شده بود. در معماری معماران مدرنِ نخستین، به ویژه در سالهای آغازین که تازه معماری مدرن رخ مینمود این پیوند دیرین و جاودانة تکنولوژی و معماری کاملاً آشکار است.
فیالمثل در خانه دُمینو (1915)، لکوربوزیه نشان داد اساس هر معماری همان است که سازة آن را میسازد. پس معماری مدرن از اصل خود یعنی تکنولوژی زاده شد. اینکه بعداً دگرگونیها و گرایشهای مختلف پیدا کرد در مراحل گسترش و رشد بود و اینکه در دهههای اخیر تبلیغ میشود معماری مدرن از ریشة تاریخی خود برید، صحت ندارد. برای اینکه بتوانیم تأثیر تکنولوژی را بر معماری مدرن ببینیم لازم است تجلی معماری مدرن را در اروپا و در آن سوی دیگر آتلانتیک از یکدیگر بازشناسیم، ـ اگر چه بین این دو پدیده شباهتهای بسیار وجود دارد و بسیاری از تحولات معماری مدرن در آمریکا به ویژه در دهههای چهل و پنجاه قرن بیستم توسط معمارانی صورت گرفت که اصل اروپایی داشتند ولی چنانکه اشاره کردیم بازشناسی ریشههای معماری مدرن در هر دو قاره ما را در بحثی که آغاز کردهایم بیناتر خواهد ساخت. در اروپا، تجلی معماری مدرن به راستی پاسخی بر کهنهپرستی قرن نوزدهم بود که فارغ از امکانات تازه تکنولوژی و مصالح جدید ساختمانی همچنان به تقلید فرمها و مفاهیم معماری قدیمی ادامه میداد.
از همین رو در بررسی ریشههای معماری مدرن در اروپا بیشتر صاحبنظران صاحبنام و اعتبار از ساختمانهایی چون «قصر بلورین» نمایشگاههای جهانی، کارخانهها و انبارها و حتی پلها سخن به میان میآورند و به تشریح و تحلیل چنین ساختمانهایی میپردازند. چرا؟ برای اینکه در چنین ساختمانهایی نوآوریهای تکنولوژی به بارزترین صورتی به کار گرفته شده و عیان و مجسم بود. به عبارت دیگر، تکنیکهای جدید ساختمانی چندین گام مؤثر از معماری پیش افتاده بود. آنجه در معماری مدرن اروپایی ـ و البته در آمریکا با کیفیات خاص خود ـ تجلی کرد نخست آزادی ساختمان از ملاحظات یا دقیقتر تحملبار ساختمان به شیوههای قدیمی بود. جالب آنکه ممکن است متناقض به نظر رسد که این آزادی را خود مهندسان سازه فراهم آورده بودند. در همین زمان بود که مهندس سازه «انسان متعالی» نام یافت. برای اینکه وی [مهندس سازه]، معمار ـ در این زمان ـ عقب افتاده را به خود آورد و کارهایش را در ساختمانهایی که تکنولوژی به بهترین صورتی میتوانست خود را به نمایش گذارد، نشان داد.
در ساختمانهای صنعتی و در نمایشگاههای جهانی که میبایست در مدتی کوتاه و به سرعت ساخته شوند و در پلها که ماهیتاً به نظر میرسید ساختمانهایی صرفاً مهندسی باشند و در پیوندی نزدیک با معماری. اما همة این چنین ساختمانهایی برای معماران سرمشق شد و دیری نپایید که معماران و معماری دیدگان خود را به تکنولوژی جدید و امکانات تازة آن گشودند و راه به نوعی معماری بردند که ما امروز آن را به نام معماری «مدرن» میشناسیم. در قاره جدید نیز معماری مدرن به همان نتیجهای رسید که در اروپا در حال تکوین بود، اما از راهی از برخی نظرها متفاوت با آنچه در اروپا میگذشت.
در این قاره معماری نئوکلاسیک به اندازهای که در اروپا ریشه دوانیده، نبود که معماری مدرن را پاسخی بر آن فرض کنیم. اگر چه هنوز هم آمریکائیان عامی، دلباختة معماری نئوکلاسیکاند و در مراحلی حتی معماران آمریکایی خود را یافتند و در مقابل اروپاییان دچار عقده حقارت شدند. معماری مدرن در آمریکا مستقیماً در پاسخ به معماری نئوکلاسیک ریشهدار اروپایی نشأت نگرفت بلکه موقعیت و شرایط خاص این قاره از انگیزههای مهم آن بود. در صدر این شرایط که بر معماری این کشور تأثیر گذاشت فراوانی منابع و ثروت و کمبود استادکار ماهر قرار داشت که بتواند معماریها و اجزای پیچیده معماریهای قدیمی اروپایی را شبیهسازی یا تقلید کند.
از همین رو از همان آغاز نوعی سادگی در معماری آمریکایی بروز کرد که بعداً راه به کارهای با اهمیت معماری مدرن برد. اما ـ خاصه برای بحث ما ـ جالب آن که در پس این سادگی، تکنولوژی منبعث از شرایط این کشور نقش اساسی بازی کرد.
تکنولوژی نه تنها روشهای ساختن را در موارد متعدد تسهیل کرده و آن را امکانپذیر ساخته، بلکه در عرصههای جنبی نیز راههایی گشوده و میگشاید که نویدهای بسیار برای آیندة معماری به همراه دارد. استفاده از کامپیوتر در معماری، هم اکنون مفهوم فرا دو بعدی شهر را در اذهان بیشمار پدید آورده است و اطمینان دارم در آیندهای نزدیک انقلابی در مفاهیم معماری پدید خواهد آورد. تصاویر معروف به انیمیشن که قادر است فضاهای هر پروژه معماری را قبل از تحقق تا میزانی قابل قبول و نزدیک به واقعیت نشان دهد، سرمنشأ یکی از این نویدهاست. اکنون استفاده از این شیوه به علت هزینه نسبتاً سنگین آن چندان مرسوم نیست اما میتوان روزی را تصور کرد که هر دانشجوی معماری با استفاده از چنین تصاویری فضاهای معماری خود را به چشم ببیند و طرحش بر اساس این فضاهای مجسم باشد.
لوکوربوزیه "آرشیتکت ،مهندس و معمار معروف قرن بیستم ،قدم به عرصه وجود نهاد" .لوکوربوزیه "هنوز خیلی جوان بود که به نشر افکار انقلابی خود در باره لزوم تحول در سبک معماری پرداخت و بعد از آن که افکار خود را با ایجاد بناهایی در گوشه و کنار جهان به مرحله عمل درآورد ،شهرت بینالمللی یافت وی روز 27 اوت 1965 میلادی در فرانسه غرق شد.......
این دفعه با استفاده از نظریه های لوکوربوزیه و تذکراتی که به معماران داده اصولی رو که برای طراحی لازمه بررسی می کنم .
اصولی برای طراحی :
توده :
چشمان ما ساخته شده اند تا ما را به دیدن صورتها (فرمها) در روشنایی قادر سازند .صوراولیه(اصلی) صوری زیبا هستند زیرا به روشنی درک می شوند .معماران امروز دیگر به چنین صور ساده ای دست نمی یابند .مهندسان با کار از طریق محاسبه صور هندسی را به کار می گیرند و چشمان ما را با هندسه شان و فهم ما را با ریاضیاتشان ارضا می کنند ؛ کار آن ها در خط مستقیم هنر خوب است .اما آنچه در طراحی توده مهم است فرم به مثابه عملکردی شاخص است.
"از زیر بار مسئولیت شانه خالی نکن ،خودت را با فرم درگیر کن.در فرم است که تو انسان را باز خواهی یافت." لوئیجی اسنوزی
فرم:
تظاهر حسی و واضح یک شیئی است و این بیانی است که خود را در معرض قضاوت قرار می دهد.وطراحی باید در راستای فرم که طبیعت موضوع است حرکت کند.وقتی که اولین بار یک طراح به یه موضوع برای طراحی بر می خورد،اثرات و احساساتی که در مورد موضوع در آن به وجود می آید زمینه فکری اولین خطوطی که میکشد و ایده اصلی فرمهای معمار و طراح را تعیین می کند .اما چه نکات دیگری را در طراحی از لحاظ فرمی باید در نظر گرفت . . .
ابعاد ،تشکیل شدند از نقطه ، خط ، صفحات و احجام .اما متاسفانه در بیشتر طراحی هایی که من می بینم رابطه معقولی میان این عناصر بوجود نیامده .
سطح :
توده در سطح خاص خودمحصور شده است ، سطحی که مطابق با خطوط هدایت کننده و زاینده ی توده تقسیم می شود ؛
معماران امروز از عناصر هندسی تشکیل دهنده ی سطوح می ترسند .مسایل بزرگ ساختمان سازی باید رها حلی هندسی داشته باشند .مهندسان در اجبار به کار در هماهنگی با نیازهای اکیدِ شرایطِ دقیقا معین از خطوط زاینده و آشکار برای صورت ها (فرمها) استفاده می کنند .آن واقعیت های تجسمی (پلاستیک)شفاف و متحرکی خلق می کنند.
نقشه :
نقشه زاینده است .
بدون یک نقشه شما گرفتار بی نظمی و خودسری هستید .مسائل بزرگ فردا ، که ضرورت های جمعی آن را تحمیل می کند،مسئله "نقشه" را در شکل جدیدی مطرح می کند .زندگی مدرن خواستار و منتظر نوع جدیدی از نقشه ، هم برای خانه و هم برای شهر است .
خطوط تنظیم کننده :
عنصری اجتناب ناپذیر در معماری .
ضرورتی برای نظم ، خط تنظیم کننده تضمینی است دز مقابل خودسری . این موجب رضایت فهم می شود .خط تنظیم کننده ، وسیله ای است برای هدفی ؛ یک نسخه و دستورالعمل نیست .انتخاب آن و نحوه های بیان آن جزو تجزیه ناپذیری از آفرینش معماری به شمار می روند .
لوکوربوزیه : نابغه ای خلاق یا کپی کاری شهرت طلب
شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که شیفته کار هنرمند یا نویسنده و متفکر معروفی باشید اما با آگاهی از زوایایی از زندگی خصوصی آنها که چندان با کار هنری شان همراستا نیست دچار احساسی ناخوشایند شده باشید. از جمله همجنس باز بودن فوکو یا اعترافات ژان ژاک روسو یا ارتباطات هایدگر با حزب نازی. در اکثر این موارد بنا را بر این می گذاریم که خوب اثر هنری هنرمند چیزی است که باید مستقل از زندگی شخصی اش قضاوت شود و خلط این دو چندان محلی از اعراب ندارد.
اما چه اتفاقی خواهد افتاد اگر زندگی شخصی هنرمند واقعیت های غیر قابل پیش بینی را در مورد کار حرفه ای و هنر هنرمند بر ملا سازد. یک نمونه خیلی جا لبش را هفته پیش در یک سمینار در دانشکده شاهد بودم. سخنران سمینار دکتر ژان کنت بیرکستد از دانشکده معماری بارتلت می خواست اسراری را در مورد زندگی خصوصی لوکوربوزیه فاش کند. سخنرانی در واقع نتیجه تحقیقی بود در زمینه منابع الهام بخش لوکوربوزیه , سرد مدار معماری مدرن , که قرار است به زودی در غالب کتابی با عنوان " “Le Corbusier and the Occult توسط انتشارات M.I.T نیز چاپ شود.
سخنران که در واقع یک انسان شناس است توضیح می داد که چطوربا خواندن تصادفی چند جمله از کتاب 1913-Carnet Automne کوربوزیه جرقه های اولیه این تحقیق زده شد جایی که اشاراتی مبهم به یک معمار قرن هیجدهمی فرانسوی به نام بلانژه می شود. سپس محقق بر آن می شود تا راجع به این معمار نا مشهور تحقیقات بیشتری به عمل آورد و نتایج وی را شگفت زده می کند چون که تشابهات زیادی بین پلانها مقاطع یا ایده هایی چون باغ در بام , پلان آزاد یا مقطع پیچیده مجتمع هبیتاسیون کوربوزیه با کارهای بلانژه وجود دارد.
سپس این کنکاش شرلوک هولمزی ادامه می یابد تا گوشه های بیشتری از زندگی خصوصی کوربوزیه از جمله نامه ها , یاد داشتها , ارتباطات با افراد سرشناس و به قول سخنران آثار جرم احتمالی را پوشش دهد. نتایج جالبند : یکی از کتابهایی که در مورد بلانژه نوشته شده در کتابخانه کوربوزیه پیدا می شود که به خاطر طبقه بندی اشتباه از نظرها پنهان مانده بوده است اما ظاهر کتاب نشان می دهد که کوربوزیه بارها و بارها آن را ورق زده است اما گویا کوربوزیه علاقه ای به مطرح کردن این ارتباط نداشته است.
یاد داشتهای حذف شده , قرارهای ملاقات با افراد سرشناس و صاحب قدرت از جمله انجمنهای فراماسیونری و تمامی نظامی که گویا به دقت توسط کوربوزیه چیده شده بود تا او را هر چه زودتر به شهرت برساند و به عنوان سر دمدار معماری مدرن به جهان بشناساند آشکار می گردد. تا آنچه که او می خواهد از او خوانده شود به خوانندگان معرفی شود .مجموعه ای از انتشارات , سردبیران , منتقدان هنری.چیزی که سخنران آن را صنعت لوکوربوزیه ساز نامید .
حال اگر چه این واقعیات از زندگی خصوصی لوکوربوزیه می تواند تصویری که از او در ذهن ما به عنوان قهرمان و سردمدار معماری مدرن نقش بسته را خدشه دار سازد یک دفاعیه از کوربوزیه می تواند این باشد که به هر حال ترجمه این ایده ها به زبان نو و صورت واقع بخشیدن به آنها نیازمند نبوغی است که شاید هر کسی از آن برخوردار نباشد ولی پنهان کردن این منابع هنوز مساله ایست که ذهن محققین کنجکاوی چون دکتر بیرکستد را آرام نمی گذارد.
آثار لوکوربوزیه
لوکوربوزیه * 1887 : شارل ادوارژانره معروف به لوکوربوزیه در ششم اکتبر در شهر لشودفوند در شمال غربی سوئیس پا به عرصه گیتی نهاد. پدرش ساعت ساز و مادرش موسیقیدان بود. 1906. وی در دانشکده هنر پاریس دررشته مبانی هنر به تحصیل پرداخت . 1907 : آغاز کار حرفه ای ، وی همزمان با ادامه تحصیل برای تأمین مخارج زندگی در دفتر ساختمان یک مهندس فرانسوی به نام « آگوست پره » به کار پرداخت . 1910 : لوکوربوزیه پس از پایان تحصیلاتش در پاریس به آلمان سفر کرد و در آنجا دردفتر پیتر بهرنس آلمان به کار پرداخت . او در سال 1965 به خواب ابدی فرورفت . معماران تأثیر گذار * آگوست پره : یکی ازاولین پیشگامان استفاده از بتن مسلح در ساخت و ساز بود. لوکوربوزیه برای اولین بار در نزد او با بتن و چگونگی کاربرد و کارایی آن آشنا شد که این آشنایی باعث شد وی در اکثر کارهایش از بتن به عنوان سازه استفاده کند. 1952 : در مسابقات جهانی طراحی مجلس شورای اتحاد شوروی شرکت کرد و طرح وی بعنوان طرح برتر برنده شد.* همچنین او عضو انجمن بین المللی معماران مدرن بود. کارهای برجسته خانه دم اینو * مکان : فرانسه * تاریخ ساخت : 1917 – 1915 میلادی * ویژگی : برای اولین بار ازاسکلت و کنسول استفاده شد . و دیوارها دیگر نقشی در ایستایی و سازه ی ساختمان نداشته اند. فرم کلی پروژه مستطیل شکل است و کاربرد ستون های بستی برای نگهداری سقف و کف بدون اتکا به دیوارهای باربر بصورت کامل نشان می دهد. در این اثر لوکوربوزیه، معماری به اساسی ترین عوامل سازنده ی یعنی ستون ، کف و پله تجزیه شده است *ویلا سیتروئن مکان : پاریستاریخ ساخت : 1920 *ویلا فاله مکان : پاریستاریخ ساخت : 1923-1920 * خانه اوزن فانت تاریخ ساخت : 1925-1922 *ویلا ساوا مکان : پاریس تاریخ ساخت : 1931 – 1925 ویژگی : این ویلا که شاید مهمترین کار لوکوربوزیه باشد یکی از برجسته ترین کارهای اوست که می توان تمام تمام تفکرات ، اصول ، عقاید و ایده های او را در آن دید . ویلا ساوا در دل طبیعت ولی جدا از آن طراحی شده است و مانند نگین دردل طبیعت خود نمایی می کند و نظر بیننده را به خود جلب می کند درست عکس خانه ی آبشار رایت که در دل طبیعت و همگون در طبیعت اطراف خود است . *آپارتمان های مارسی مکان : مارسی تاریخ ساخت : 1952 – 1947 ویژگی : هنگامی که از او برای طراحی مجتمع مسکونی مارسی دعوت بعمل آمد لوکوربوزیه ازاین فرصت برای به ظهور رساندن ایده هایی که 25 ساله روی آن ها تفکر کرده بود ، استفاده نمود. اهالی این مجتمع این ساختمان را صرفاً خانه لوکوبوزیه می داشتند. درا ین آپارتمان ها از رنگ های تند و خالص قرمز ، زرد و سبز استفاده شده است . ولی در نما از آنها استفاده نشده است . این مجتمع برای 1600 نفر ساخته شده است . ویژگی کار او این است که در این مجتمع محلی برای زندگی اجتماعی فراهم شده است . سازه ی مجتمع از بتن مسلح است . 17 پیلوت از بتن آرمه اسکلت ساختمان را تشکیل می دهد . کف ها ، سقف ها و دیوارهای این مجتمع از سازه مستقل اند لذا عایق صوتی کامل است . نمای شمالی این مجتمع پنجره است و سه نمای دیگر بالکن هایی دارند که به واحد های مسکونی تعلق دارند. و پارتیشن های جدا کننده با رنگ های کرم رنگ آمیزی شده است . فاصله ها نیز مدولار بدست آمده اند. جالبترین جنبه ی این آپارتمان های مسکونی فروشگاه آن است که به جای طبقه اول در طبقه ی 7 و 8 قرار گرفته اند و در نمای ساختمان فوراً ایده می شوند چون به جای پنجره آفتابگیرها دارند که با ردیف هایی از پنجره های مربع شکل به نما سرزندگی و حیات می دهد. برای لوکوربوزیه تراس سقف یک المان مهم در عملکرد اجتماعی آپارتمان تعریف شده است . * کلیسای رونشان مکان : نوتردام فرانسه تاریخ ساخت : 1957- 1955 ویژگی : در این کلیسا برای اولین بار باید گفت برخلاف سنت ومعماری همیشگی کلیساها ، از احجام و خطــــــوط متضاد ( منحنی و شکسته ) استفاده شده است و لوکوربوزیه به کمک نیروی قرینگی در پلان سعی داشته است تا این تضاد با سایر کلیسا ها را به تعادل برساند. سازه ی کلیسا از جنس بتن است ، نور کلیسا از سقف و دیوارهای اطراف سالن کلیسا و دو برج استوانه ای تأمین می شود. شکل کلی کلیسا و سقف آن بنا دیدگاه های مختلف شبیه بادبان کشتی و پوسته ی خرچنگ و...می باشد. * ویلا شودان مکان : احمد آباد هند تاریخ ساخت : 56-1955 ویژگی : ویلا شودان را می توان سرآمد تفکرات لوکوربوزیه در معمای مدرن دانست چون اصل معماری مدرن را بیان می کند و مانند ویلا ساوا پلان و نمای آزاد را هم می توان در این ویلا دید . فرم ویلاشودان بخوبی با اقلیم حاره ای هند تعامل دارد . * سقف ویلا همانند چتری عمل می کند و سوراخ ها در دل بنا این مکان را می دهند که نسیم خنک از بین آنها و تراس ها عبور کند. * مجلس اتحاد شوری مکان : استالینگراد شوروی تاریخ ساخت : 1963 – 1953 ویژگی : در این بنا لوکوربوزیه نشان داد که چگونه می توان سازه وعوامل سازه را به عرصه ها یا فضاهای معماری راه داد واز آنها به صراحت ودلیری در ترکیب معماری استفاده کرد . با ساختمان در این طرح لوکوربوزیه توسط قوس آهنی بسیار بزرگی که در عین حال نقش اساسی در ترکیب معماری آن دارد تحمل می کند. این طرح لوکوربوزیه سالها جلو تر از فن آوری و تکنولوژی آن زمان بود. * دیرلاتورت مکان : فرانسه تاریخ ساخت : 1960 – 1957 میلادی * دادگاه عالی چاندیگارهند مکان : ایالت پنجاب هند تاریخ ساخت : 1958 میلادی ویژگی : این شهر برای نیم میلیون نفر طراحی شده است . در طراحی این شهر ازسیستم مدولار استفاده شده است و ورودی همه ی ساختمان ها پشت به خیابان ها بود. * ویلاشوابتاریخ ساخت : 1959 * خوابگاه دانشجویان سوئیس مکان: پاریس تاریخ ساخت : 1960 از دیگر کارهای او می توان ویلافاور، ویلاژاکومه ، ویلا ژان نرت در لشودفوند که برای پدر و مادرش ساخت ، دانشگاه هاروارد چین و کلیسای ساگرافیمیلیا و... نام برد . کارهای او بیشتر از فرانسه و هندوستان بوده است . سبک سبک معماری لوکوروزیه معماری مدرن متعالی است . این سبک با شروع انقلاب صنعتی و تولید مصالح و تجهیزات جدید مانند بتن ، فولاد ، جرثقیل و ... در صنعت ساختمان سازی موقعیت برای تولید یک سبک جدید به وجود آورد و این سبک زاده ی 2 سبک بودند اولی * مکتب شیکاگو ( لویی سایوان ) بود که اصولش : 1. استفاده از بتن برای استراکچر ساختمان 2. نمایش بدون هراس و واهمه ی استراکچر در نمای ساختمان 3. عدم تقلید از سبک های گذشته 4. استفاده نکردن از تزئینات درصنعت ساختمان سازی 5. استفاده از پنجره های عریض و طویل که کل دهانه ی بین ستون ها را پوشش می داد. *مکتب آرت نوو که از اروپا شکل گرفت و اصول آن مقابله با سنت گرایی بود. 1. جدایی ازگذشته 2. ابداع فرم های جدید 3. استفاده شدیدازمکتب های تقلیدی 4. استفاده از هنر متناسب زمان 5. استفاده از تولیدات مدرن برای سازه و نما 6. استفاده ازتزئینات و فرم های طبیعی و رمانتیک سبک مدرن متعالی در اواخر قرن نوزدهم و اویل قرن بیستم شکل گرفت و می توان نقطه ی جدایی سبک های قدیمی و کلیشه ای با سبک های جدید دانست و نقطه عطفی درمعماری جهان است ، زیرا برای اولین بار نگرش از سنت گرایی و تاریخ بعنوان منبع الهام درمعماری تغییر کرد و به جای آن آینده و تکنولوژی جای گرفت . معماران این سبک ها در جهت همگن سازی معماری با تکنولوژی روزآمدند. شاخص های معماری مدرن متعالی 1. عملکرد و کارایی بهتر فضاها 2. آسان شدن ساخت و ساز با استفاده از مصالح و ماشین آلات روز دنیا 3. استفاده ازعناصر و مصالح پیش ساخته در معماری 4. بوجود آمدن استاندرد ها و قوانین در معماری و مصالح 5. استفاده از علوم جدید ماند ریاضی ، هندسه ، و ... در معماری سبک معماری مدرن شامل جنش های کوبیسم و سوررئالیسم ( توهم گرایی فرا واقع گرایی) پوریسم ( ناب گرایی ) و بروتالیسم ( خام گرایی ) بود. لوکوربوزیه طرفدار بروتالیسم بوده است . ویژگی ها تندیس گرایی، سازه گرایی و بروتالیسم در همه ی آثار او وجود دارند. درآثار نخستین لوکوربوزیه معماری از هر گونه زینت خالی و عریان بود می توان گفت لوکوربوزیه یک شهر ساز ، یک معمار ، یک هنرمند ، یک مجسمه ساز و یک شاعر با حساسیت فوق العاده بود که این 5 شخصیت در شخصیت لوکوربوزیه تجلی یافته بود. لوکوربوزیه توانست در طی فعالیت خود استفاده از شاخص ترین مصالح ساختمانی مدرن یعنی بتن را به نهایت زیبایی برساند وکارهای او مورد تقلید جهانی قرار گرفت . لوکوربوزیه استفاده از تیر آهن و بتن و پیش ساختگی را مسیر آینده ی معماری تقلی کرد . تندیس گرایی و سازه گرایی او مورد توجه بقیه معماران بوده است . در طرح شهرهای لوکوربوزیه تراکم جمعیت در هر هکتار 3000 نفردر نظرگرفته شده است . سیستم طراحی اومدولار است . لوکوربوزیه توانست با استفاده از کنسول ، پلان و سازه را از هم جدا کند ، همچنین از رامپ برای ارتباط طبقات و ارتفاعات مختلف استفاده کرد . دیدگاهها لوکوربوزیه درطرح های خود بسیار تحت تأثیر فضاهای کلی شهری و سیستم شهرنشینی منطقه به منطقه بود. او از اولین کسانی بود که تأثیر ماشین آلات را انباشتگی انسانها بیان کرد و شهرهای آینده را شهرهایی حاوی آپارتمان ها وآسمانخراش ها ی بزرگ دانست که کنار هم پارک شده اند.وی گفته بود : «