فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 47 صفحه
چکیده
در این مقاله، موانع کاربرد فناوری اطلاعات بررسی و از نگاه مدیریت تغییر، تحلیل میشوند. بدین منظور، ابتدا با اشاره به سرمایهگذاریهای ملی و جهانی در این زمینه، شواهدی از میزان موفقیت و شکست کاربرد این فناوری ارائه میگردد. بررسی پژوهشها و مطالعات پیشین در زمینة موانع کاربرد این فناوری، بخش بعدی مقاله را تشکیل میدهد که در آن در مجموع به 31 مانع اشاره میشود. سپس لزوم دستهبندی این عوامل تبیین و معیارهای دستهبندی آنها بیان میشوند. از آنجا که فناوری اطلاعات به عنوان عاملی برای تغییر شناخته میشود، مدلهای تغییر نیز در دستهبندی مفهومی عوامل مؤثر بر کاربرد آن قابل استفاده هستند. برای این دستهبندی از دو گونة «مدلهای محتوایی» و «مدلهای فرایندی» تغییر استفاده شد. مدلهای محتوایی، مدلهایی هستند که بر محتوای تغییر تأکید دارند و سازمان را به ابعادی تفکیک میکنند که تغییر باید در آنها صورت پذیرد. مدلهای گونة دوم نیز مدلهایی هستند که به مراحل و اقدامهای لازم برای انجام یک تغییر اشاره میکنند. در این مقاله، از مدل هفت بعدی «وارد» و «الوین» به عنوان مدل محتوایی و مدل هشت مرحلهای «کاتر» به عنوان مدل فرایندی تغییر برای دستهبندی و تحلیل موانع کاربرد فناوری اطلاعات استفاده شده است.
کلیدواژهها : فناوری اطلاعات، پذیرش فناوری اطلاعات، کاربرد فناوری اطلاعات، موانع، مدیریت تغییر، مدلهای تغییر، دستهبندی.
مقدمهاهمیت و نقش فناوری اطلاعات به عنوان عاملی پرقدرت در تغییرات اقتصادی و اجتماعی (Winter and Taylor 2001, 1, 17; Freeman 1994) باعث گردیده سرمایهگذاریهای زیادی برای توسعة آن صورت گیرد (Feinberg and Tokic 2004). این سرمایهگذاریها در سال 2004 میلادی در بازار جهانی فناوری اطلاعات و ارتباطات بیش از 6/2 تریلیون دلار بوده است و برای سال 2007 میلادی 2/3 تریلیون دلار پیشبینی میشود (WITSA 2004, 15). توجه جدی به این فناوری در ایران از سال 1381 به بعد و در قالب قانون بودجه و آییننامههای اجرایی آن بود که هزینهکرد صدها میلیارد تومان را در این حوزه بویژه در بخش دولتی امکانپذیر ساخت (قانون بودجة سال 1381، 42-44، 996؛ قانون بودجة سال 1382، 56-58، 1055؛ قانون بودجة سال 1383، 65-67، 998؛.هیئت وزیران 1381؛ هیئت وزیران 1382).
با وجود حجم سرمایهگذاریها در این حوزه و منافعی که برای کاربرد آن بیان شده (Peansupap and Walker 2005)، شواهد نشان میدهند میزان موفقیت کاربرد این فناوری چندان رضایتبخش نبوده است (Luna-Reyes et al. 2005). به همین دلیل پژوهشهایی در زمینة عوامل شکست یا موانع آن صورت گرفته است. در این مقاله، نتایج این پژوهشها بررسی و تحلیل میشوند. بدین منظور، ابتدا شواهدی از ناکامیها در کاربرد فناوری اطلاعات ارائه میگردد، سپس با مرور پژوهشها و مطالعات پیشین، موانع کاربرد فناوری اطلاعات شناسایی و از نگاه مدیریت تغییر، در چارچوب دو مدل محتوایی و فرایندی دستهبندی میشوند.
ناکامی در کاربرد فناوری اطلاعات
با وجود سرمایهگذاریهای وسیع در حوزة فناوری اطلاعات، به دلایلی گوناگون اطلاع دقیقی از حاصل این سرمایهگذاریها در دست نیست. اما شواهد نشان میدهد ناکامی در این سرمایهگذاریها نسبت به توفیق در آنها رایجتر بوده و در سطح سازمانی و ملی کارایی و اثربخشی مورد انتظار از سرمایهگذاری در این زمینه به دست نیامده است (Edwards 2002; Avgerou 1998; Santos and Sussman 2000). به عنوان نمونه، دانشگاه «شفیلد»[1][2] در پژوهشی در سطح کشور انگلستان، تجربة 45 پژوهشگر و مشاور ارشد این کشور را در 14000 سازمان بررسی کرد. نتایج این پژوهش نشان میدهد 80 تا 90% سرمایهگذاریها در زمینة فناوری اطلاعات به هدفهای عملکردی خود دست نمییابند و در حدود 80% از سیستمهای جدید با تأخیر و با هزینهای بالاتر از پیشبینی تحویل داده میشوند (Clegg et al. 1996). «آیتی کورتکس» نیز با بررسی و ارائة نتایج پنج پژوهش انجام شده از سال 1995 تا 2001 میلادی در کشورهای گوناگون به این نتیجه میرسد که پروژههای فناوری اطلاعات بیشتر احتمال ناکامی دارند تا موفقیت و از هر پنج پروژه تنها یکی از آنها رضایت کامل را به بار آورده است ((IT Cortex n.d..
در کشورهای در حال توسعه نیز وضع به همین منوال بوده است. «هیکس» با مرور گزارشها و موردپژوهشهای انجام شده دربارة کاربرد این فناوری در چنین کشورهایی به نتیجة مشابهی رسیده است. این شواهد، نرخ بالای ناکامی را در کاربرد فناوری اطلاعات در کشورهای در حال توسعه نشان میدهند (Heeks 2002). وی در مطالعهای با بررسی نوشتههای مختلف، نظرخواهی از متخصصان دولت الکترونیکی و تحلیل بیش از 40 گزارش دربارة دولت الکترونیکی از کشورهای در حال توسعه، نتیجه میگیرد که تنها 15% از ابتکارعملها در این زمینه موفق بودهاند، اما 35% آنها کاملاً شکست خورده و 50% نیز با ناکامی نسبی مواجه شدهاند (Heeks 2003).
مطالعات نشان میدهد ناکامی در کاربرد فناوری اطلاعات، اقتضایی است. به عبارت دیگر، این ناکامی تابعی از شرایط کاربرد فناوری اطلاعات به شمار میرود (Dehning and Richardson 2002). وجود چنین واقعیتهایی باعث شده مطالعات و پژوهشهای زیادی به بررسی موانع کاربرد این فناوری در سازمانها اختصاص یابد که در ادامه به نتایج مهمترینِ آنها اشاره میشود
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات: 13
فهرست مطالب :
جهانی شدن :
مفهوم فناوری :
جامعة اطلاعاتی :
آموزش و پرورش در عصر اطلاعات و ارتباطات :
نقش معلمان در عصر اطلاعات :
راهکارهای پیشنهادی :
فناوری اطلاعات و ارتباطات و ایجاد تحول در آموزش و پرورش :
نتیجه گیری :
منابع و مأخذ :
امروزه ، فناوری اطلاعات و ارتباطات در نظام های آموزشی پیشرفته حرف اول را میزنند ، اما پایه و اساس این حرف ها بر یافته های علمی به ویژه ، یافته های علوم تربیتی ، روان شناسی رشد ، دانش و هنر آموزش مبتنی است .
بنابراین نباید فراموش کنیم هر کجا که می خواهیم از فناوری های گوناگون در آموزش استفاده کنیم ، دانش و هنر آموزش مقدم بر فناوری است . در حقیقت فناوری آموزش باید در خدمت آموزش باشد نه به عکس ، در عین حال یادآوری این نکته ضروری است که بدون فناوری های اطلاعاتی و ارتباط به روز ، تغییر و تحول اساسی در شیوه ها ، نگرش ها و مهارت های آموزشی مناسب با عصردانایی رخ نخواهد داد . بنابراین ، تاثیر متقابل یافته های علمی بر فناوری و قابلیت ها و توانایی های فناوری در به کار گیری یافته های علمی انکار ناپذیر است . و فناوری های اطلاعات و ارتباطات با علم تعلیم و تربیت در آموزش های مبتنی بر خود - رهبری ، تفکر انتقادی و پرورش خرد ورزی همسویی و سازگاری بیشتری دارند .
تعداد صفحات : 20 صفحه -
قالب بندی : word
فناوری اطلاعات بر وجوه مختلف یک جامعه تاثیر خواهد گذاشت آموزش و روشهای یادگیری نیز دستخوش تغییراتی خواهند شد.
آموزش چیست؟
آموزش تجربهای مبتنی بر یادگیری است که به منظور ایجاد تغییرات نسبتاً ماندگار در انسان صورت میپذیرد. آموزش میتواند موجب تغییر مهارتها، دانش، بینش و رفتار اجتماعی گشته و از روشهایی چون ارائه سخنرانی، برگزاری سمینار، شبیهسازی، دورههای آموزشی و غیره انجام پذیرد در آموزش، فراگیران با تفکر هوشمند و خلاق، باید ساختارهای فکری خود را اصلاح و در صورت ضرورت تعویض کنند. آموزش باید شامل ایجاد یک جو عدم تعادل گردد تا فراگیران بتوانند فرایندهای فکری خود را بازنگری، تعویض و اصلاح کرده و یا دوباره آن را بسازند.
نیاز به آموزش
دلایل نیاز انسان به آموزش مختلف است این دلایل میتواند شامل موارد ذیل باشد:
الف- بالقوه بودن انسان
انسان موجودی است که بالقوه به دنیا میآید. او کمال طلبی است که به دنبال کمال واقعی خویش میگردد و به جز استفاده از روشهای آموزشی نمیتواند به کمال خویش دست یابد.
ب- حقیقت طلبی انسان
انسان موجودی حقیقت طلب است که میخواهد بداند، کشف کند ودانش خود را گسترش دهد .
ج- اجتماعی بودن انسان
انسان موجودی است اجتماعی که بسیاری از نیازهای او در اجتماع بر آورده میگردد و زندگی مشترک مستلزم روابط بین افراد ومنابع مشترک است پس برای داشتن یک ارتباط خوب و یک جامعه مناسب روابط حاکم بر آن اجتماع باید شناخته و بکار گرفته شود.
از طرفی رشد و توسعه نیازمندیهای انسان و گسترش جوامع بشری موجب خلق مشاغل و مهارتهای متنوع و پیچیده شده است. چنین شرایطی بیانگر ضرورت و اهمیت آموزش انسان بعنوان رکن اصلی جوامع بشری است. بشر برای زندگی خود ضروری است تا اطلاعات مورد نیاز را در زمینههای مختلف اعم از موضوعات عمومی چون آداب و رسوم اجتماعی و قواعد حقوقی تا مهارتها و تخصصهای شغلی فرا گیرد. در واقع آموزش به عنوان شرط اساسی توسعه اقتصادی شناخته شده است. و عاملی کلیدی برای رشد فردی و سرچشمه اصلی سعادت بشری و رفاه اجتماعی به شمار میآید.
فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 31 صفحه
چکیده
جرقههای پیشرفت فناوری، اغلب توسط کارآفرینان و فن آفرینان زده می شود.کارآفرنیان از ویژگیهای خاصی چون بصیرت، جسارت، ابتکار، تعهد، پشتکار، تفکر مستقل، انگیزه، موفقیت و آرمانگرایی برخوردارند. اکثر آنها علاقه ویژه ای به یک فناوری خاص داشته و از مهارت های انگیزشی بالا و شخصیت حکمران برخوردارند. کارآفرنیان موفقی که از شم بازاری نیز برخوردار باشند، قدرت ماندگاری بالایی دارند. مثالی از این گروه کارآفرینان دره "سیلیکون" و "بیرمنگام" هستند. لکن برای بروز استعدادها و ظرفیتهای کارآفرینان، وجود محیطی مستعد و کارآفرین و به عبارتی فضای کسب و کار مناسب الزامی است. به این دلیل است که فضای کسب وکار و بررسی آن توسط سازمانهای بین المللی از جمله بانک جهانی مورد توجه قرار گرفته و شاخص هایی نیز برای بررسی و محاسبه ی آن ارائه شده است. این مساله چند سالی است که در محور توجه دست اندرکاران تدوین قانون و سیاستمداران کشور از جمله مرکز پژوهشهای مجلس و وزارت کار و امور اجتماعی نیز قرار گرفته و اختصاص ده ماده از برنامه پنجم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و بخشی از سیاستهای کلی اشتغال به بهبود فضای کسب و کار دلیلی بر اهمیت آن درکشور است. با توجه به همین مساله در این مقاله ابتدا به بررسی فضای کسب و کار کشور پرداخته می شود، سپس نگاهی به برنامه پنجم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و سیاستهای کلی اشتغال خواهیم داشت و در نهایت به بررسی نقش آن در پیدایش دو انقلاب مهم جهان، "انقلاب صنعتی" و"فناوری اطلاعات" پرداخته میشود.
مقدمه
در طی تاریخ، فناوری تاثیری عمیق بر توسعه انسانی و پیشرفت تمدن بشری داشته است. حدود دومیلیون سال طول کشید تا انسان ها از حالت قبایل سرگردان همواره در جستجوی غذا، به کشاورزانی تبدیل شوند که توانایی استفاده از ابزار و حیوانات اهلی را داشته باشند. این توسعه چشمگیر با طلوع تمدن بشری مقارن بود. در طی هزاران سال بعد شاهد ساخت چرخ، درشکه و وسایل مکانیکی بودیم. از زمان پیدایش موتور بخار و سیستم کارخانه ای حدود دویست سال می گذرد، تحولی که سرآغاز" انقلاب صنعتی" بود. انرژی تولید شده از آب و منابع مکانیکی، الکتریکی و هسته ای به انسان امکان داد تا درزندگی خود تحولی بی سابقه بوجود آورد. امروزه فناوری درتمام زوایای زندگی بشر نفوذ کرده و این نفوذ کماکان بیشتر می شود. فعالیتهای سازمان های دولتی، خصوصی و جهانی کاملابه فناوری وابسته است. با گذشت زمان، نرخ پیشرفت فناوری و وابستگی جامعه به آن بیشتر می شود(خلیل، 2000).
فناوری را می توان کلیه فرایند ها، دانش ها، ابزارها، روش ها و سیستم های بکاررفته در ساخت محصولات و خدمات دانست. "زلنی" فناوری را شامل سه جزء می داند:1)سخت افزار(ساختار فیزیکی و منطقی تجهیزات و ماشین آلات که برای انجام وظایف لازم بکار می روند)،2) نرم افزار(دانش استفاده از سخت افزار در راه انجام وظایف)، 3)مغز افزار(دلایل استفاده از فناوری در مسیری مشخص). البته علاوه بر 3 عنصر فوق، " دانش فنی را نیز می توان عنصر چهارم محسوب نمود. به دانش کسب شده/مهارت های فنی مرتبط با چگونگی انجام کارها دانش فنی گفته میشود. این دانش را می توان از طریق تجربه یا انتقال فناوری و یا کارآموزی بدست آورد. به هرحال فناوری، نقشی اساسی در خلق ثروت داشته و سطح استاندارد و کیفیت زندگی مردم را به شدت تحت تاثیر قرارداده و نقش تاثیر آن چنان بوده که پیشرفت تمدن بشررا غالبا با توجه به فناوری برتر هرعصرمشخص میکنند(خلیل، 2000)
نواز شریف"، فناوری را ابزاری معرفی می کند که موجب افزایش توانایی های انسان شده و جهت سازگاری فطری با محیط برای رهایی ازنیروهای قهار طبیعت مطرح است و بخشی از زندگی انسان را تشکیل می دهد(ذبیحی، 1385). از نظراعرابی، فناوری،کاربردعلم، تجربه ومهارتهای انسانی جهت مرتفع کردن نیازهای بشری است. به عبارتی فناوری مجموعهای ازابزارها،مهارتها،دانشواطلاعات است که به اجزاء فناوری معروف هستند که نهتنهاعدم حضوریکی ازاجزاء، بلکهعدم هماهنگی میان آنها درکارآیی واثربخشی فناوری موثراست(اعرابی ومنتی، 1389)
"شورای ملی فناوری آمریکا"در گزارش خود با عنوان "توجه به فناوری در سطح ملی" ، بیان می کند که پیشرفت فناوری، به تنهایی مهم ترین عامل تعیین کننده رشد پایدار اقتصادی کشور آمریکا است. تحقیقات "بوسکین و لائو" نشان داد که در دوره تحت مطالعه، حدود نیمی از رشد اقتصادی درازمدت 50 سال گذشته کشورهای های توسعه یافته: آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و ژاپن، ناشی از فناوری بوده است به عبارتی، پیشرفت های فناوری مهمترین عامل رشد اقتصادی بوده و بیش از 50 درصد تاثیر گذاشته است. البته کشورهای صنعتی و توسعه یافته، از فناوری به شکلی مناسب و در جهت خلق ثروت استفاده می کنند و همین استفاده موثر ومناسب از فناوری است که موجب خلق ثروت می شود. دومثال بارز در این زمینه موفقیت های آلمان و ژاپن در بازاهای جهانی و توانمندی اقتصادی آنهاست. بعضی ها ادعا می کنند که فناوری، می تواند جای انسان را بگیرد و فرهنگ اجتماعی را تهدید نماید و با این ادعاها سعی می کنند تصویر تاریک و مبهمی از فناوری ارائه دهند. هر چند فناوری به طور موقت می تواند جایگزین شکل خاصی از نیروی کار (مثل نیروی کار فیزیکی) شود ولی افراد می توانند از طریق باز آموزی، در سطح وظایف بالاتری(مثل کارهای فکری) بکارگرفته شوند. گزارش رییس جمهور ایالات متحده در فوریه 1994 این حقیقت را تایید می کند: "از زمان انقلاب صنعتی، خیلی ها ادعا کرده اند که فناوری و اتوماسیون، مشاغل را تهدید می نماید. اما تاریخ نشان داده که در گذشته هیچ گاه این ادعا صحت نداشته و احتمالا در آینده نیز اینگونه نخواهد بود. به مرور زمان پیشرفت های فناوری، زمینه افزایش دستمزدها و بهبود سطح زندگی را فراهم آورده، ولی هیچگاه موجب بیکاری گسترده نشده است. این دقیقا چیزی است که ما انتظار داریم در قرن 21 نیز به وقوع بپیوندد ودولت باید به این فرآیند کمک کرده و زمینه رشد را فراهم نماید، نه آنکه در آن اختلال بوجود آورد(خلیل، 2000).