قالب بندی : word
شرح مختصر : در ادبیات حسابرسی مفهوم کنترلهای داخلی و مسئولیتپذیری مدیریت در قبال تصمیمات مأخوذه در سازمان هموراه مورد پردازش قرار گرفته است و نقش و جایگاه مدیریت سازمان به عنوان فرد مسئول و تصمیمگیر در قبال اعمال کنترلهای داخلی و کفایت آنها تبیین شده است اما بنظر میرسد برای جامعه حرفهای این نقش و وظیفه و رابطه مدیریت با مفاهیم کنترلهای داخلی به عنوان یک مفهوم به هم پیوسته تا حدودی بسیار کم بررسی و مورد چالش قرار گرفته است بطوریکه سؤالات متعددی در این رابطه برای جامعه حرفهای حسابرسی و یا مدیریتهای سازمانی وجود دارد که برخی از این سؤالات عبارتند از:
1.مسئولیت مدیریت سازمان در قبال اعمال و نظارت بر کنترلهای داخلی تا چه میزان است؟
2.مسئولیت شفافسازی در عملکرد سازمان به عهده کیست؟
3.مفاهیم کنترلهای داخلی در تئوریهای جدید دارای چه ابعادی میباشد؟
4.در صورت اجرای بهینه کنترلهای داخلی تا چه میزانی به مدیریت در قبال اطمینانبخشی نسبت به عملکرد بهینه فعالیتها کمک خواهد کرد؟
5.چگونه می توان ابعاد کنترلهای داخلی را بصورت مؤثرتری در سازمان پیادهسازی کرد؟
بر همین اساس ضمن بررسی مفهوم کنترل داخلی و نقش و جایگاه مدیریت در سازمان خواستار ارائه پاسخ به پرسشهای مطروحه میباشیم.
عنوان مقاله : نقش گزارشات مالی و اطلاع رسانی شرکتها در حمایت از حقوق صاحبان سهام
قالب بندی : Word
شرح مختصر :
طبق نظر هیأت استانداردهای حسابداری مالی (FASB) یکی از اهداف گزارشگری مالی فراهم ساختن اطلاعاتی پیرامون وضعیت مالی، عملکرد و انعطاف پذیری مالی واحد تجاری است و هدف دیگر پاسخگویی مدیران به سرمایه گذاران و مالکان است تا معلوم شود که آیا مدیران بابت منابعی که بصورت امانت به آنان سپرده شده کوتاهی کرده اند یا خیر. همچنین طبق نظر هیأت استانداردهای حسابداری مالی، گزارشگری مالی منحصر به تهیه و ارائه صورتهای مالی نیست بلکه سایر طرق ارائه و تفسیر اطلاعات را که به طور مستقیم یا غیرمستقیم با اطلاعات مالی ارتباط دارد را نیز دربر می گیرد و صورتهای مالی تنها بخشی از گزارشگری مالی است
فهرست :
مقدمه
عملکردهای یک سیستم حسابداری
گزارشگری مالی
اهداف گزارشگری مالی
استانداردهای گزارشگری
ضرورت وجودی چارچوب مفهومی گزارشگری مالی
مکانیزمهای مؤثر بر کاهش تقلب در گزارشات مالی
ویژگیهای کیفی گزارشگری مالی
عوامل مؤثر بر قابلیت اتکاء گزارشات مالی
استفاده کنندگان گزارشات مالی و نیازهای اطلاعاتی آنان
هزینه های گزارشگری
روشهای بهبود گزارشگری مالی در حمایت از حقوق صاحبان سهام
پیشنهادات
نتیجه گیری
منابع
قالب بندی : WORD
شرح مختصر : امنیت شبکه یک موضوع پیچیده است که از نظر تاریخی فقط توسط افراد با تجربه و آنهایی که آموزش کافی دیده اند مورد توجه قرار می گیرد. با اینحال ، همچنان که افراد بیشتری به شبکه متصل میشوند ، تعداد افرادی که بایستی اصول امنیت را در دنیای شبکه شده بدانند ، نیز افزایش می یابد. این مقاله بر اساس ماربری کامپیوتر و مدیریت سیستمهای اطلاعاتی که در خاطرم بوده است نوشته شده است و مفاهیم مورد نیاز برای آشنا شدن با بازار و خطرات و نحوه مواجه شدن با آنها را توضیح می دهد. بهترین راه برای بدست آوردن یک امنیت مطلق برای ماشین این است که آنرا از شبکه و برق جدا کرده آنرا درون یک جای امن قرار داده و آنرا به کف اقیانوس بفرستیم. متاسفانه ،در اینحالت از ماشین نمی توان استفاده کرد. یک ماشین با دسترسی مطلق برای استفاده بسیار راحت است : این ماشین به آسانی در جایی قرار می گیرد ، و بدون هیچ پرسشی ، تاییدی ، کدرمزی یا هر مکانیسم دیگری ، می توانید هر چه را که می خواهید از او بخواهید. متاسفانه ،این حالت امکان پذیر نیست یا اینکه اینترنت یک همسایه بد است و در صورتی که یک آدم خراب کار و کله خراب به کامپیوتر فرمان کاری همانند خراب کردن خوش را بدهد ،مدت طولانی این سیستم پایدار نمی ماند. این وضعیت با زندگی روزمره ما فرقی ندارد. ما مرتباً تصمیماتی را در مورد اینکه چه ریسکی را قبول کنیم ، اتخاذ میکنیم . وقتی که ما درون خودرو نشسته و به محل کار می رویم ، برخی مخاطرات وجود دارند که می توانند اتفاق بیفتند ،این احتمال وجود دارد برخی چیزها به طور کامل از کنترل خارج شده و باعث شود که ما در بخشی از تصادفی که در بزرگراه اتفاق افتاده قرار بگیریم. زمانیکه ما وارد یک هواپیما می شویم مقداری خطر را به قیمت آسایش و راحتی، پذیرفته ایم . با اینحال برخی از مردم یک تصویر خیالی از یک ریسک قابل قبول دارند و در بیشتر موارد آنرا نمی پذیرند. اگر من در طبقه بالا باشم و بخواهم سرکار بروم خودم را از پنجره پرت نمی کنم . بله ، اینکار بسیار راحت است اما خطر آسیب دیدگی بخاطر این راحتی وجود دارد.
عنوان مقاله: بررسی روشهای حاکمیت شرکتی در کشورهای مختلف
قالب بندی : Word
شرح مختصر :
حاکمیت شرکتی ( CG ) با توجه به افزایش توجه به شرکت های بزرگ در سراسر جهان به دلایل مختلف ازجمله رسوایی شرکت های بزرگ ، افزایش نیاز به اعتماد ذینفعان به مدیریت شرکت های بزرگ ،همچنین نقش روز افزون شرکت های بزرگ در اقتصاد جهانی مورد توجه واقع شده است . هدف حاکمیت شرکتی گرد هم آوردن نیاز و به حداکثر رساندن ارزش بلند مدت سهامداران به طور مستمر با شیوه های کسب و کار اخلاقی است .پس حاکمیت شرکتی به جنبه های مختلف عملکرد سازمانی، و درهسته اصلی آن به حکمرانی خوب شرکت های بزرگ با استانداردهای اخلاقی بسیار بالایی اشاره دارد، که اغلب از طریق معیارهای عالی شرافت بوده و همچنین نشان دهنده شفافیت و پاسخگویی بیشتر در فرآیند تصمیم گیری می باشد. جزئیات خاص و شیوه های حاکمیت شرکتی با توجه به تفاوت عملکرد مدیریت در نقاط مختلف جهان یکی از جنبه های مهم برای عملکرد شرکت ها در سراسر جهان بشمار می رود. این مقاله به بررسی نیاز به بهبود اداره امور شرکت ها در هند و روند جاری در اداره امور شرکت هادر نقاط مختلف جهان ، به ویژه ایالات متحده آمریکا و اروپا پرداخته وتاثیرحکمرانی خوب در ارزش بازار و عملکرد شرکت علاوه بر بررسی طرح های مختلف با هدف بهبود حاکمیت شرکتی در سراسر جهان ، با تمرکز بررهنمودهایCII در هند را بررسی می کند. همچنین با استفاده از رهنمودهای CII به بررسی شیوه های حاکمیت شرکتی در شرکتهای هندی بدون ارائه توصیه هایی در مورد چارچوبهای قانونی و داوطلبانه حاکمیت شرکتی بمنظور اطمینان از نظارت موثر شرکت های بزرگ پرداخته است .
فهرست :
مقدمه
بررسی ادبیات تحقیق
توصیه های خاص به اروپا
توصیه های خاص به ایالات متحده آمریکا
ارزیابی تکامل حاکمیت شرکتی در هند
یافته های این نظرسنجی
نتیجه گیری و پیشنهادات
عنوان لاتین مقاله: Strategic Thinking: A Continuum of Views and Conceptualisation
عنوان مقاله ترجمه شده: تفکر نظام مند (استراتژیک): زنجیره پیوسته ای از دیدگاه ها، تفکرات و مفاهیم
ترجمه: شهلا سهرابی (دانشجوی دوره دکتری مدیریت)
موضوع: مقالات ترجمه شده / مدیریت راهبردی
سال انتشار(میلادی): 2012
وضعیت: تمام متن
منبع انتشار اصل مقاله: Tim O"Shannassy, School of Management, RMIT
چکیده: در دهه 90 میلادی بحثی در گرفته بود که آیا استراتژی باید به عنوان هنر، علم و یا تلفیقی از هر دو تلقی شده و به کار رود یا خیر. در بین نویسندگان گوناگون، نویسندگان نامداری در حوزه ادبیات توصیفی و تلفیقی چون اُهمائه (1982)، مینتزبرگ (1994) و اِستیسی (1993) به این بحث پرداختند که استراتژی عمدتاً باید به عنوان روند فکری ای مبتنی بر خلاقیت، حس و ادراک و تفکر واگرا (تفکری مبتنی بر خلاقیت) باشد و این یعنی استراتژی باید به عنوان هنر تلقی شود. نویسندگان دیگری در حوزه ادبیات تجویزی مانند اَندروز (1965)، آنسوف (1965) و پورتر (1980، 1985، 1990) از این باور حمایت کرده اند که استراتژی روند فکری ای مبتنی بر منطق، تحلیل و تفکر همگرا (تفکری مبتنی بر اینکه همیشه یک جواب درست وجود دارد) است، بنابراین استراتژی باید به عنوان علم تلقی شود. نویسندگان دیگری عمدتاً در اواخر دهه 90 اینگونه استدلال می کردند که استراتژی باید هر دو دیدگاه و رهیافت را برای رسیدن به بهترین نتایج با هم ادغام کند (ویلسون، 1994، 1998؛ ریموند، 1996؛ لییِدکا، 1998a، 1998b؛ هِراکلیوس، 1998). بررسی دقیق یافته های نویسندگان نامدار متعدد و گوناگون و قرار دادن آنها در زنجیره پیوسته استراتژی به عنوان هنر و استراتژی به عنوان علم، دیدگاه و بینش شگرفی را نسبت به ادبیات و پیشرفت های اخیر در حوزه استراتژی ایجاد کرده است. این دیدگاهها به آماده سازی تفکرات و مفاهیم و نیز مدل تفکر نظاممند (استراتژیک) کمک می کنند. مقدمه
گلاک، کافمن و والک (1980) از ظهور و بروز الگوی استراتژی با توجه به مرحله طراحی و برنامه ریزی استراتژیک در دهه 70 و مرحله مدیریت استراتژیک در دهه 80 خبر می دهند. استیسی (1993) و هراکلیوس (1998) هر دو بر این باور بودند که در ادبیات دیدگاهی وجود دارد مبنی بر اینکه در حال حاضر الگو در حال گذار به مرحله تفکر استراتژیک در دهه 90 است. در حوزه استراتژی ، واژه شناسی به صورت عمده ای موضوع مورد مباحثه نویسندگان گوناگونی بوده است که از واژه های طراحی و برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت استراتژیک به طرق مختلف استفاده کرده اند. در حال حاضر ایجاد و معرفی واژه تفکر استراتژیک در حوزه ادبیات استراتژی منجر به سردرگمی بیشتر شده و نیز مباحثات سخت تری در خصوص اینکه واقعاً تفکر استراتزیک متشکل از چیست را در بر می گیرد.
یک دیدگاه در این مباحثه که مبتنی بر ادبیات استراتژی توصیفی و تلفیقی است بر این باور است که در یک محیط نامطمئن تجاری، استراتژی های موفق تجاری از روندی نشأت می گیرند که لزوماً شرقی (ریموند، 1996) ادراکی و احساسی ، خلاقانه ، واگرا و مربوط به نیمکره راست مغز است (اهمائه، 1982؛ پیترز و واترمن، 1982؛ مینتزبرگ، 1994). در این مقاله این رهیافت به عنوان، استراتژی به عنوان هنر تحلیل خواهد شد. دیدگاه دیگری که در ادبیات استراتژی تجویزی (اندروز، 1965؛ آنسوف، 1965 ؛ پورتر، 1980) ریشه دارد این است که در یک محیط ثابت تر تجاری یک رهیافت غربی (ریموند، 1996) مربوط به نیمکره چپ مغز ، تحلیلی و همگرا کارسازتر خواهد بود. در آخر دیدگاهی هست مبنی بر اینکه نیاز مبرمی برای اعمال هر دو دیدگاه وجود دارد، یعنی استراتژی به عنوان هنر و استراتزی به عنوان علم تا هر دو به صورت مناسبی در مقوله تفکر استراتژیک تلفیق شوند (ویلسون، 1994، 1998؛ ریموند، 1996؛ لییدکا، 1998a؛ هراکلیوس، 1998). این چشم انداز باعث ایجاد تعادل در سهمی است که هر یک از حوزه های ادبیات تجویزی، توصیفی و تلفیقی در ادبیات دارند.
بررسی دقیق دیدگاه های نویسندگان نامدار متعدد در خصوص این الگو و نیز قرار دادن پیشنهادات آنها بر پیوستار استراتژی به عنوان هنر/استراتزی به عنوان علم یا نیمکره راست مغز/نیمکره چپ مغز (رجوع شود به نمودار 1-پیوستار نویسندگان نامدار و تفکر استراتژیک) بینش آشکاری را در خصوص ادبیات در این زمینه در اختیار می گذارد. این امر در خصوص مفهوم سازی تفکر استراتزیک و ایجاد مدلی برای تحقیقات آینده مفید به نظر می رسد.