فصل اولمطالعات مقدماتی و اصول عمومی طراحی فضاهای زیرزمینی
اگر حفر قنوات بخشی از عرضه تونلسازی محسوب شود آنگاه قدمت این فن به 2800 سال قبل از میلاد بر میگردد. زیرا باستانشناسان معتقدند که حفر قنوات در مصرو ایران از آن زمانها معمول بوده است. تذکر این نکته در اینجا در خور توجه است که در سال 1962 طول کل قنوات در ایران را 000/160 کیلومتر تخمین زدهاند. اگر از این مورد که ذکر شد صرفنظر شود اولین تونل زیرآبی در 2170 سال قبل از میلاد در زمان بابلیها در زیر رودخانه فرات و بطول یک کیلومتر ساخته شد که هر چند بصورت حفاری تونل اجرا نشده است ولی همین، کار حداقل تجربه و تبجر معماران آن عصر را نشان میدهد. از این نوع کار دیگر اجرا نشده است تا 4000 سال بعد که در 1825 تونل تیمز زیر رودخانه تیمز ندن ساخته شد. تونلزنی درون سنگها به علت شکل حفاری و عدم امکانات و عدم نیاز ـ به جز موارد بسیار محدود ـ فقط در دو قرن اخیر توسعه یافته اس. هر چند اختراع باروت به قرنها قبل بر میگردد و بعضی آنرا حتی به قرن دوم میلادی نسبت میدهند ولی کاربرد آن در شکستن سنگها احتمالاً در قرن 16 بوده است و اختراع دینامیت در قرن 19 موجب تحولات تدریجی ولی اساسی در سهولت ایجاد تونل در سنگها شد گرچه ایجاد تونل در سنگها به علت سختی سنگ نیاز به مواد منفجره و یا وسایل بسیار سخت و برنده دارد ولی در سنگهای خیلی نرم و در رسوبات سخت نشده، مشکل تونلزنی به لحاظ نگهداری تونل است. بطوری که تا قبل از اختراع شیلد توسط در سال 1812، ایجاد تونلهای بزرگ مقطع در رسوبات سست فوقالعاده مشکل مینمود. اولین کاربرد شیلد در 1825 در حفر تونل زیر رودخانه تیمز بود. هر چند حفر این تونل 5/1 کیلومتری حدود 18 سال طول کشید روش شیلد بعداً توسط تکمیل گردید و بعلاوه نامبرده کاربرد هوای فشرده را نیز در شیلد عملی ساخت (1886) با گسترش شهرها، اختراع ترنها، افزایش جمعیت، پیشرفت صنایع و نیاز مبرم به معادن گسترش شبکههای زیرزمینی، هم به منظور عبور و مرور و هم بمنظور انتقال آب و فاضلاب و نیز در پیشروی معادن و غیره ضرورت یافت و با سرعت روز افزون از اواخر قرن 19 تاکنون پیشرفتهای چشمگیری حاصل گردیده است. بگونهای که در سالهای اخیر استفاده از ماشینهای حفر تمام مقطع تونل رشد سریعی داشته است. ایده استفاده از این ماشینها از زمانهای دور است. اولین ثبت شده در امریکا توسط جان ویلسون در سال 1856 برای تونل هوساک در ماساچوست بوده است ولی تنها توانسته 3 متر از تونل 7600 متری را حفر نماید در دهههای اخیر توسعه بسیار زیادی پیدا کرده بطوری که در بسیاری از موارد بعنوان اولین گزینه برای حفر تونل میباشد.
مقدمه
در جمعاوری و تهیه اطلاعات موردنیاز برای طراحی هر نوع حفاری زیرزمینی پس از انجام مطالعات اقتصادی و فنی (امکانپذیری مقدماتی طرح) پیجوئیهای لازم و مقایسهگرینههای مختلف و انتخاب راهحل مطلوب مقدماتی که برای دسترسی به هدف موردنظر ممکن میباشد، مطالعات مقدماتی و تفصیلی زمینشناسی و اقلیمشناسی منطقه اجرای طرح بایستی توسط مهندسین مشاور ذیصلاح پذیرد.
اقدام به جمعآوری این اطلاعات و انجام مطالعات، اولین اقدام لازم در طراحی هرگونه فضای زیرزمینی بهر نوع و بهر شکل و برای هر هدفی که باشد خواهد بود شناخت زمینشناسی محل احداث سازه، زیرزمینی از دیدگاه تنشهای موجود و بارهای وارده بر وسائل نگهداری و انتخاب روشهای کاربردی مطلوب حائز کمال اهمیت است.
اطلاعاتی که از نقشههای زمینشناسی بزرگ مقیاس حاصل میشود عمومی و کلی بوده و تمامی نیازهای طراحان سازههای زیرزمینی را در بر نمیگیرد. لذا برای تعیین دقیق مشخصات زمینشناسی، مطالعات کلی و دقیقتر خاک و سنگ از ضروریات اولیه طراحی است.
هدفهای اصلی اکتشافات زمینشناسی
1ـ تعیین شرایط اولیه تشکیل و وضعیت واقعی سنگها، شرایط فیزیکومکانیکی آنها در محدوده حفریات و فاصله بین حفریات تا سطح زمین
2ـ تعیین شرایط سطحی زمین از نقطهنظر آبهای سطحی، زهکشیهای طبیعی، قناتها، چشمه و رودخانهها
3ـ جمعآوری اطلاعات مربوط به گازدهی، حرارت و آب در زیرزمین
4ـ تعیین مشخصات زمین ساختی، تنشها و اثرات آنها روی دامنه فشارها در محدوده حفریات زیرزمینی
مـراحـل اکتشـافی زمینشناسی از دیدگاه حفر و احداث حفریات زیرزمینی
اقدامات اکتشافی از دیدگاه احداث حفریات زیرزمینی شامل سه مرحله زیر است:
الف ـ تحقیقات و اکتشافات مربوط به مشخصات عمومی طرح قبل از شروع طراحی
1ـ الف ـ بررسی کلی منطقه از دیدگاه تاریخی و آمارهای موجود، سنگشناسی چینهشناسی و محیط زیست
2ـ الف ـ بررسی عکسهای هوائی، وضعیت گیاهان منطقه، مشخصات بارز شیمیائی سنگها و کشف شرایط اولیه تشکیل آنها (آذرین یا رسوبی)، مطالعه گسلها و چینخوردگیها
3ـ الف ـ مطالعات آبشناسی، وضعیت رودخانهها، سیلها، تعیین PH آب، تعیین مشخصات حرارتی و شیمیائی و املاح موجود در آبهای سطحی برای تشخیص طبیعت سنگها و جنس زمین
4ـ الف ـ مطالعات ژئوشیمی برای تعیین مشخصات شیمیائی سنگها و خاکهای سطحی
5ـ الف ـ تعیین مشخصات ژئوفیزیکی با روشهای مقاومت الکتریکی، لرزهنگاری و غیره و مقایسه آنها با نمونههای حاصل از گمانههای اکتشافی
6ـ الف ـ مطالعات دقیق درزهها، گسیختگیها و تهیه نقشههای مربوطه
ب ـ تحقیقات دقیق ژئوتکنیکی (زیرزمینی) بموازات طراحی و قبل از شروع عملیات احداث
1ـ ب ـ جمعاوری اطلاعات مسلم از شرایط فیزیکی و شیمیائی سنگهای دربرگیرنده حفریات، هوازدگی، وزن مخصوص و مقاومت آنها
2ـ ب ـ جمعاوری اطلاعات در مورد استقرار و شیب لایهها، چینخوردگیها، گسلها، سطوح لایهبندی و درزهها
3 ـ ب ـ جمعاوری اطلاعات مربوط به: مقدار، کیفیت، خواص شیمیائی و عمق آبهای زیرزمینی
4 ـ ب ـ جمعاوری اطلاعات مربوط ب: مقدار، کیفیت و خواص شیمیائی گازها و افزایش درجه حرارت زمین نسبت به عمق
ج ـ تحقیقات تکمیلی در زمان عملیات احداث حفریاتتحقیقات تکمیلی زیر نه تنها برای کنترل اطلاعات داده شده توسط طراحان که برای اطمینان از درستی روش اجرائی انتخاب شده و در صورت لزوم اصلاح و تغییر روشها بایستی صورت گیرد.
نمونه این تحقیقات تکمیلی در زمان احداث حفریات زیرزمینی عبارتند از:
1ـ ج ـ حفر پیش تونلها و نمونهگیری از سنگهای جلوتر از سینهکار و مطالعه سایر شرایط زمین محل طرح
2 ـ ج ـ تجزیه شیمیائی آبها و گازها
3ـ ج ـ اندازهگیری تنشها و تقارب مقاطع
نتیجهگیری
احداث سازههای زیرزمینی، در جهت دستیابی بهر هدف و یا در مسیر حل هر مشکلی که باشد، نسبت به احداث سازهای مشابه در روی زمین بسیار پیچیدهتر و مشکلتر و در نهایت بسیار گرانتر و پرهزینهتر خواهد بود
اجرای اینگونه طرحها، حتی با بکارگیری بهترین امکانات و توجه به کلیه مقررات ایمنی، نسبت به سازههای روی زمین، با خطرات جانی و مالی بیشتری روبرو میباشد با توجه به این حقایق است که تهیه طرح توسط مهندسین مشاور، که بر پایه مطالعات مقدماتی و تفصیلی زمینشناسی صورت پذیرفته باشد از الزامات و ضروریات هر پروژه زیرزمینی است.
بدین ترتیب مشاور انتخابی برای طراحی سازههای زیرزمینی باید دارای توانائیهای لازم جهت انجام دقیق اکتشافات و مطالعات موردنیاز بوده و قدرت تحلیل و طبقهبندی اطلاعات و کاربرد آنها را در طراحی صحیح پروژه داشته باشد و با کلیه دستورالعملهای بینالمللی اجرائی و روشهای مدرن حفاری آشنا باشد.
بررسی نیروهای وارده بر فضاهای زیرزمینی1ـ تنش در پوسته زمینوضعیت تنش در پوسته زمین، برای زمان و مکان معین، نتیجه تأثیر نیروهایی با خصوصیات و فشارهای گوناگون میباشد. معمولاً قبل از شروع هر کار مهندسی در ساختارهای زمینی سعی میشود وضعیت تنش را بدست آورد. وضعیت تنش زمین در حالت بکر پس از انجام عملیات حفاری و ایجاد ساختار دچار دگرگونی شده است و توزیع جدیدی از تنش در سنگها و محدوده آن به وجود میآید.
تنشهای مؤثر بر هر نقطه از پوسته زمین را میتوان ناشی از فشاهای زیر دانست.
1ـ تنشهای ثقلی: این تنشها بر اثر وزن طبقات فوقانی ایجاد میشود. به واسطه محصور بودن سنگها در دل زمین، تنشهای جانبی نیز در اثر فشار ثقلی گسترش مییابد. (اثر پواسون)
2ـ تنشهای تکتونیکی: این تنشها بواسطه تنشها بواسطه تأثیر نیروهای تکتونیکی و زمین ساختی نظیر کوهزائی و یا گسل بوجود آید.
3ـ تنشهای محلی: این تنشها بواسطه ناهمگونی در جنس طبقات یا سنگهای همجوار بوجود میآیند. نظیر تمرکز تنش در عدسیهای ماسه سنگی یا اطراف کنکرسیونها.
4ـ تنشهای باقیمانده: این تنشها در حین تشکیل طبقات یا توده سنگها و در اثر فرآیندهایی نظیر کریستالیزاسیون، دگرگونی، رسوبگذاری، تحکیم و بیآب شدن در سنگها بسته به مورد گسترش مییابد. مثلاً تنش حاصل در مرز بین کریستالهای یک سنگ که دارای خواص فیزیکی متفاوت بوده و سرد شدن آنها متشابه یکدیگر نیست از این نوع میباشند.
از بین انواع تنشهای فوق تنشهای ثقلی را میتوان از طریق محاسبه بدست آورد. ذیلاً به انواع تنشهای ثقلی و نحوه برآورد آنها اشاره میکنیم.
مقاله توضیح الیا فرهای فولادی در مقاطع مستطیل
در این مقاله روش محاسباتی به منظور پیش بینی تعداد الیافرهای گذرنده از یک مقطع مستطیل نوضیح داده می شود و قسمت اعظم مقاله در مورد محاسبه تئوریکی فاکتور جهت گیری بحث می کند.
فاکتور جهت گیری در اینجا به عنوان طول میانگین برآمدگی (qrojectio) بر روی محور طول همه الیاف های گذرنده از یک سطح مقطع که توسط طول الیاف تقسیم می شود تعریف می گردد.
هنگامیکه فاکتورجهت گیری بدست آمد با یک محاسبه ساده می توان تعداد الیاف های گذرنده از یک را بدست آورد. مقایسه بین تعداد الیاف های محاسبه شده و الیاف های عبوری از سطح مقطع، نشانگر پیش بینی خوب این روش می باشد.
1ـ مقدمه: یکی از توانایی های بسیار مهم الیاف فولادی، توانایی انتقال تنش از مقطع یک ترک می باشد. این توانایی اکثراً با پارامتر شناخته می شود که مقیاس برای انرژی مصرف شده در طول یک آزمایش می باشد. تحقیقات تجربی در دانشکده مهندسی عمران K.u.peven نشان داده است تناسب بزرگی بین و تعداد الیاف های بکار رفته در مقطع کنجکاو می کند.
تعداد الیاف های موثر تنها وابسته به مقدار معینی الیاف نیست بلکه به فاکتور جهت گیری و نیز فاکتور بازدهی طول وابسته می باشد. در این مقاله تعداد کلی الیاف ها(اعم از مؤثر یا غیر مؤثر) محاسبه می گردد.
برای محاسبات بیشتر می توان فرض کرد تعداد الیاف های مؤثر متناسب با تعداد کمی الیاف ها می باشد.
محاسبه این ضریب تناسب که وابسته به کارایی الیاف می باشد در این مقاله مورد بحث قرار نخواهد گرفت.
2) دیدگاه کلی:
به منظور محاسبه تعداد کل الیاف ها به دانستن فاکتور جهت گیری ضروری است Krechel[S] نشان داد می توان تعداد کل الیاف ها را از رابطه زیر بدست آورد.
که در آن n : تعداد الیاف بر واحد سطح است. : ضریب جهت گیری است. : کسر جمعی الیاف و : سطح مقطع یک الیاف است.
محاسبه فاکتور جهت گیری مورد توجه بسیاری از محققان بوده است نخست فاکتور جهت گیری برای حالتیکه، الیاف می توانست آزادانه در همه جهات بچرخد محاسبه گردیداین حدود در ناحیه 1 شکل 1 آمده است.
دوم: شرط وزی در نظر گرفته شد موازی با جهتی که فاکتور جهت گیری تعیین می شد و (ناحیه 2 در شکل 1) و سرانجام شرطی وزی موازی با جهتی که فاکتور جهت گیری تعیین می شد ولی این بار عمود بر شرایط وزی اولیه تعیین می گردد. و این الیافی را در گوشه قالب ( ) شبیه سازی می کند h,b به ترتیب عرض و ارتفاع مقطع می باشند lf طول الیاف می باشد در زیر هفت فرض برای محاسبه فاکتور جهت گیری در هر یک از این سه ناحیه در نظر گرفته شده است.
1ـ الیاف ها صاف می باشند برای الیاف های با سر قلاب دار تا زمانیکه بتوان تأیید قلاب را بر فاکتور جهت گیری ناچیز تلقی کرد می توان از فاکتور جهت گیری مشابه با حالت الیاف صاف استفاده کرد.
2ـ اگر بتون تازه برای مدت زمان طولانی تکان داده شود الیاف ها تمایل خواهند داشت تا در جهت افقی جهت گیری کنند این جهت گیری وابستگی شدیدی به مدت زمان ارتفاعش و چرخش (Dibroto) و فرکانس کارایی و ترکیب دارد و تعیین آن بسیار مشکل است. با این وجود از تحقیقات دیگر
این نتیجه حاصل شده است که ارتفاعش و تکان دادن تأکید مؤثری بر روی جهت گیری ندارد و اگر ( ) تنها به مدت 1 تا 6 دقیقه تکان داده شود و اگر کارایی خیلی زیاد نباشد تأکید ارتفاعش و تکان دادن بر روی جهت گیری الیاف ها در این مقاله بررسی نخواهد شد.
3ـ موقعیت الیاف در تیر (beam) بوسیله و گرانش آن شخص می گردد هر نقطه از سطح مقطع دارای شانس و احتمال یکسانی برای در نظر گرفته شدن به عنوان نقطه گرانش الیاف می باشد.
4 ـ جهت گیری الیاف در ناحیه (1) شکل (1) تحت هیچ شرایطی تحت تأثیر شرایط وزی قرار نمی گیرد.
5ـ جهت گیری الیاف در ناحیه ای تنها بوسیله یک سطح (جدار) از قالب ( ) تحت تأثیر قرار می گیرد.
6ـ جهت گیری الیاف در ناحیه (3) شکل (1) تحت تأثیر دو جدار از قالب قرار می گیرد.
7ـ فرض می شود سطح فوقانی مقطع دارای شرایط وزی یکسانی مانند جداره های قالب باشد.
بعد از ریختگی (قالب) این سطح صاف و صیقلی گردیده است تا هیچ الیافی بیرون نزند.
بر روی سطح فوق می تواند تعداد زیادی الیاف قرار گیرد، این تأیید در این مقاله بررسی نمی شود. هنگامیکه فاکتور جهت گیری برای نواحی 1 و 2و 3 (شکل 1) به ترتیب شناخته شد پس فاکتور جهت گیری کلی بدین صورت قابل محاسبه است.
: فاکتور جهت گیری در ناحیه (1) شکل (1) : فاکتور جهت گیری در ناحیه فاکتور جهت گیری در ناحیه (3) شکل (1) می باشند.
3) فاکتور جهت گیری در قسمت انباشتگی
یک الیاف در ناحیه 1 شکل (1) توسط هیچکدام از شرایط وزی محدود نشد و می تواند به سادگی حول نقطه گرانش خود بچرخد. اگر همه جهت گیری های ممکنه الیاف در نظر گرفته شود نقاط انتهای الیاف توصیفگر سطح یک کره می باشد. هر نقطه بر روی کده شانس این را دارد که انتهای الیاف باشد. این بدین معنی است که احتمال اینکه الیاف با محور طول تیر زاویه درجه بسازد متناسب با سطح Da می باشد شکل (2):
سطح سهم مقطع dA از فاکتور جهت گیری عبارتست از
انتدال گیری از نصف کره و تقسیم آن بر نصف سطح کره می دهد.
بر پایه اصول Stereologial به نتایج مشابهی رسیدند.
نشان داده شده در شکل (2) نشانگر وضعیتی است که یک طول جایگزین همان و با نصف طول الیاف باشد. liet of [a] موارد بسیاری را بررسی کرده است که طول جایگزین متفاوت از نصف طول الیاف می باشد. در این مقاله تنها ارائه یک روش ساده جهت محاسبه ضریب جهت گیری میانگین الیاف ها در دقت بررسی است و اینکار بدون در نظر گرفتن طول های جایگزین ممکن برای الیاف ها صورت می گیرد.
4) فاکتور جهت گیری الیاف با یک شرط وزی:
این موردی است که در ناحیه 2 شکل (1) اتفاق می افتد فرض کنید نقطه گرانش الیاف در فاصله y از قالب ( ) باشد. y<lf/2، الیاف نمی تواند زیاد بچرخد، نقاط انتهای کره ای را توصیف می کنند که به شکل کلاه کروی بریده شده است شکل (3)
اگر دوباره زاویه بین الیاف با محور طول باشدو از صفر شروع به کند هیچگونه مقاله ای حادث نخواهد شد به شرطی که:
تحت این شرایط سطح اولیه dA هنوز توسط معادله (2) قابل حصول است.
هنگامیکه زاویه شود dA تا خطوط پر رنگ در برش A-A کاهش می یابد شکل (3)
در عبارت مربوط به بایستی به عنوان پارامتر مد نظر گرفته شود.
انتگرال عددی رفته شده از عبارت 7 مقدار 6/0 را برای که منتقل از طول الیاف می باشد اگر چه طول الیاف یک از پارامتر هایی است که در عبارت 7 وجود دارد ولی هیچگونه تأثیری بر روی نتیجه عبارت ندارد. طول الیاف تنها موجب اختلافی در ضریب جهت گیری کل می شود که در فرمول (1) محاسبه گردید.
S) ضریب جهت گیری الیاف با دو شرط وزی:این عددی است که در ناحیه 3 از شکل (1) نشان داده شده است. الیافی با و گرانش در فاصله y از یک جدار قالب و به فاصله7 از جذر دیگر قالب که عمود بر اول باشد در نظر بگیرید. شکل (4) دو مورد وجود دارد.
مروری بر ریشههای مسئلهی فلسطین
مقدمه
نوشتهی حاضر کوششی است برای بررسی اجمالی ریشههای مسئلهی فلسطین. مهمترین هدف این بررسی، معرفی ریشههای اختلاف با نگاهی به سیر رویدادهای قرن گذشته است. اگر نسبت به پیوندهایمان با سرزمین مادری بیتفاوت نباشیم و به سرنوشت و مسیر حرکت آن حساس باشیم، نمیتوانیم وقایع کلان کشورهای اطراف ایران را نادیده بگیریم، چرا که بعضی از این جریانات تاثیر مستقیمی بر سرنوشت دیگر اهالی منطقه دارد. بدیهیترین این تاثیرات کم یا زیاد شدن ثبات منطقه و تاثیرات بهسزای اقتصادی آن است. بحث عدالت و جایگاه ما بهعنوان یک انسان عدالتمدار هم که جای خود دارد. یکی از مهمترین این مسائل منطقهای، بیتردید مناقشات اعراب و اسراییل است. شاید اکثریت خوانندگان این نوشته تابهحال بارها مجبور به موضعگیری در مورد این مناقشه شدهاند و همین گزاره من را از بیان اهمیت این موضوع بینیاز کند. نگارنده بر این عقیده است که علیرغم حجم عمدهی این موضعگیریها، سطح عمومی درک ما از تاریخ شکلگیری مشکل فلسطین مطلوب نیست و نوشتهی حاضر تلاش دارد تصویری مقدماتی از موضوع به دست دهد. داشتن اطلاعات لازم، اولین قدم برای یک قضاوت عادلانه در مورد هر مطلبی است و سعی من این است که نوشتهی حاضر را تا اندازهی ممکن ناقل اطلاعات کنم نه موضعگیریهای شخصی (به جز بخش آخر). قبل از هرچیز تاکید بر این نکته ضروری است که بههیچ وجه خود را متخصص تاریخ نمیدانم و پیشاپیش از کاستیهای مقالهی حاضر عذرخواهی میکنم.
بررسیمان را از سالهای پایانی سدهی نوزدهم میلادی و شکلگیری جنبش صهیونیسم آغاز میکنیم. چگونگی شکلگیری کشوری به نام اسراییل در ١٩۴٨، مرکز توجه این نوشته است. بررسی حتی اجمالی همهی رویدادهای مهم بعد از ١٩۴٨، نوشتهای بسیار مبسوطتر از یک مقاله در ماهنامهای الکترونیکی میطلبد، به جای اینکار چند رویداد مهمتر از دههی ۵٠ تا ابتدای دههی ٨٠ انتخاب شده و به شکل موردی بررسی شدهاند. به چند دلیل سالهای دههی ٨٠ را برای پایان انتخاب کردهام، اول اینکه احتمالا بسیاری از خوانندگان کموبیش با وقایع متاخرتر آشنایی مقدماتی دارند. دوم، تاکید بسیار دارم که وارد مباحث سیاست داخلی و خارجی حکومت ایران نشوم و شاید یک مولفهی عمدهی وقایع مربوط به فلسطین در چند دههی گذشته موضعگیری حکومت ایران در این مورد باشد. سومین دلیل هم نقصان شناخت شخصیم از وقایع متاخرتر به دلیل دسترسی نداشتن به منابع مدون تاریخی در مورد این وقایع است. حداکثر تلاشم را کردهام که تحلیلی بیطرفانه از مناقشه به دست دهم، هرچند بیطرفی محض در مباحث تاریخی، بهخصوص برای غیرمتخصصین دشوار است. بههرحال آرشیو مقالات سازمان ملل در مورد مشکل فلسطین، بهعنوان یک منبع بیطرف، برای مطالعهی بیشتر و جامعتر بر روی تور جهانگستر (World Wide Web) قابل دسترسی است (ر.ک. به مراجع).
جنبش جهانی صهیونیسم
یهودستیزی در جوامع اروپایی از دورانهای بسیار دور رواج داشته و بعضا ریشهی آن را در باورهای مذهبی مسیحیت میتوان جستجو کرد. بههرحال برای مطالعهی ما شاید بیان مثالهایی از اواخر قرن نوزدهم میلادی مناسب باشد. تئودور هرتسل (Theodor Herzel) را میتوان پدر جنبش صهیونیسم دانست و بهزودی نقش بزرگ او را در این حرکت بررسی میکنیم. یکی از وقایع تکاندهنده برای هرتسل، محاکمهی یک افسر یهودیتبار ارتش فرانسه به نام آلفرد دریفوس (Alfred Dreyfus) در سال ١٨٩۴ است. هرتسل در آن سالها یک روزنامهنگار اطریشی-مجاری بود که وقایع محاکمهی دریفوس را دنبال میکرد. اگرچه شاید خود شخصیت دریفوس چندان جالب توجه هرتسل نبود ولی برخورد جمعیت ناظر بر مجازات دریفوس به جرم جاسوسی و فریادهای «مرگ و بازهم مرگ بر یهود» برای هرتسل تکاندهنده بود [۱ ]. هرچند به دلیل استفادهای که از ماجرای دریفوس در مظلوم نمایی یهود در اروپا شد، بعضی هدایت جریان دریفوس را در برنامههای صهیونیستی دانستهاند ولی شدت و تعدد موارد یهودستیزی در اروپا بسیار بیشتر از آن است که بتوان منکر کل قضیه شد. در ١٨١٩ و ١٨٣٠ دو بار شورشهایی بر ضد یهودیان شکل میگیرد که لااقل در یک مورد انگیزهی غیرعقیدتی و به واسطهی سوءظن به بانکداران، رباخواران، و سرمایهگزاران یهود انجام میشود. بعضی از یهودیان اروپای مرکزی در همین دوران به ایالات متحده مهاجرت میکنند. مثال تکاندهندهی دیگر، سوءقصد ١٨٨١ به تزارالکساندر دوم در روسیه است که هرجومرج و مشکلات بعدی آن، باز به فساد مالی یهود نسبت داده شده و در اثر حملات مردم به یهودیان حمام خونی به راه افتاد که نام «قتلعام قوم یهود» به خود گرفته است.
موج اندیشههای ضدسامی سبب مهاجرت بسیاری از یهودیان به کشورهای دیگر از جمله ایالات متحده، کانادا، بریتانیا، و آفریقای جنوبی شد. در عین حال بعضی از یهودیان هم از سال ١٨۵۶ به بعد که سلطان عثمانی به آنها اجازهی خرید زمین و سکونت در اراضی فلسطین داد، در آن منطقه ساکن شدند. اوج اندیشههای ضدسامی در اروپا رشد «صهیونیسم» را موجب شد، واژهای که شاید اولین بار در سال ١٨٨۶ انتشار یافت. در همین زمانهاست که تاکید روی ارتباطی تاریخی بین یهود و فلسطین میشود که ریشههای آن برمیگردد به رجوع حضرت موسی در ١١٠٠ قبل از میلاد به فلسطین و سکونت یهودیان در آنجا. در ١٣۵ میلادی این گروه مغلوب سپاه روم میشود و با نابودی اورشلیم (بیتالمقدس) «آوارگی» قوم یهود از فلسطین (Diaspora) آغاز میشود [۱].
هرچند بررسی تشکیل یک کشور یهودی به سالها قبل از انتشار کتاب «دولت یهود» هرتسل برمیگردد و در مقدمهی همین کتاب اشاره شده که اندیشهی چنین دولتی یک ایدهی جدید نیست، ولی به علت نقش عمدهی هرتسل در پیشبرد حرکت صهیونیسم، او را پدر این جنبش مینامند. هرتسل در این کتاب فلسطین و آرژانتین را به عنوان سرزمینهای مناسب برای کشور یهودی پیشنهاد میکند. بهعلاوه بعدها کشورهای دیگری از جمله مواردی در آفریقا نیز در نظر گرفته میشود. هرتسل اشارهای نمیکند که با سکونت یهود در این کشورها و ایجاد کشور به اصطلاح یهود، تکلیف ساکنان این کشورها چه میشود. بههرحال او در ١٨٩۶ بهعنوان نمایندهی جنبش صهیونیسم در سفری به استانبول پیشنهادی به سلطان عثمانی میدهد که در جواب، اخطاریهای دریافت میدارد مبنی بر این که سلطان به فلسطین به شکل گهوارهی همهی ادیان از جمله یهود مینگرد. ازآنجا که هرتسل نمیتواند نظر مساعد روچیلد سیاستمدار یهودی انگلیسی را نیز جذب کند شروع به بسیج افکار عمومی یهود میکند و در اولین کنگرهی صهیونیسم در ١٨٩٧ در «بال» (Basel)، سازمان جهانی صهیونیسم به شکل رسمی ایجاد میشود. هرتسل در یک جمله نتیجهی کنگره را به این شکل خلاصه میکند: «در بال، دولت یهود را بنیان گذاشتم» [۲]. بههرشکل روشن است که هدف اصلی این جنبش ایجاد کشور یهودی است و بههیچ وجه نمیتوان تامین منافع دولتهای دیگر را منشا ایجاد این جنبش دانست. کمااینکه هرتسل تلاش بسیار دارد تا با دادن وعدههای اقتصادی (بهواسطهی ثروت یهودیان) به دولت عثمانی نظر مساعد آنان را جذب کند. بعدها خواهیم دید که این جنبش بعد از تلاش سیاسی فراوان و رایزنی با کشورهای مختلف، همراهان خود را در جمعی از سیاستمداران بریتانیا مییابد.
جنگ اول و وعدهی استقلال اعراب
در جریان جنگ جهانی اول، یکی از برنامههای دولت بریتانیا در جبههی شرقی و در مواجه با امپراطوری عثمانی، همکاری با اعراب در مبارزه علیه حکومت عثمانی است. وعدهی استقلال اعراب، انگیزهی لازم را برای همیاری آنان، فراهم میکند. داستان لورنس عربستان که فیلمی هم از روی آن ساخته شده مربوط به همین زمان است. ماموریت لورنس بهعنوان یک افسر انگلیسی آموزش و یاری مبارزین عرب در جنگ با حکومت عثمانی است. البته ریشهی جنبش استقلال اعراب به سالهای پیش از جنگ اول برمیگردد. گزارشها از دوران انتهایی قرن نوزدهم نارضایتی چشمگیر اعراب از حکومت ترکان را نشان میدهد. بههرحال با اینکه جمعیت اعراب در سرزمینهای امپراطوری عثمانی حدود دو برابر ترکان بود ولی اولویتهای قبیلهای در میان اعراب مانع از یک جنبش فراگیر ملیگرایی در بین آنان بود. بههرحال در کنار مخالفتها با ترکان عثمانی، مشغلهی دیگر اعراب فلسطین در دهههای آخر قرن، موضوع مهاجران یهودی بود که روزبهروز بر تعداد آنها افزوده میشد. از اوایل قرن بیستم اعراب مبارزات جدیتری را برای کنترل مهاجرتها و مخالفت با اهداف صهیونیسم آغاز کردند.
در آغاز جنگ بیشتر آلمانها هستند که شروع به تحکیم روابط خود با مسلمانان و از جمله اعراب میکنند. حتی حسینابنعلی، شریف مکه که نفوذ فراوانی در ساکنین اطراف اماکن مقدس مکه داشت، قبول میکند که به گسترش نفوذ آلمانها کمک کند. بههرحال بریتانیای در حال جنگ نیز تلاش دارد به اعراب زیر سلطهی عثمانی نزدیک شود، بهویژه نارضایتی اعراب از دولت عثمانی شرایط چنین همکاریی را بهتر میکند. عبدالله، فرزند حسین شریف، در ماه آوریل ١٩١۴ حمایت بریتانیا را از قیام احتمالی اعراب بر ضد ترکان جلب میکند ولی درواقع با شروع جنگ این همکاری شکل جدیتری به خود میگیرد و در نامهای به نمایندگان بریتانیا، حسین شریف با یادآوری اهداف استقلالطلبانهی اعراب، پیشنهاد اتحاد اعراب با بریتانیا را در مبارزه با دولت عثمانی مطرح میکند. بعد از رشتهای از مکاتبات، سرانجام در اکتبر ١٩١۵، مکماهون (McMhon)، نمایندهی بریتانیا، در نامهای به شریف علی حمایت کامل از استقلال اعراب را اعلام میکند ولی بحث مرزهای سرزمین عربی را به اندازهی کافی مبهم میگذارد [۱]. این ابهام شاید به نوعی برای آزادی عمل در آینده درنظر گرفته شد ولی مکاتبات محرمانهای که در سال ١٩٧۴ توسط مجلهی تایمز برملا شد آشکار کرد که دولت بریتانیا بهوضوح فلسطین را بخشی از وعدهی بریتانیا به اعراب میداند [۲]. در بخشهای بعدی خواهیم دید که بریتانیا لااقل از دو جهت به وعدههای خود به اعراب در طول جنگ وفادار نبوده است.
توافق سایکس-پیکو
در جریان جنگ اول و پیش از پایان آن، دول برتر در جنگ مذاکراتی را برای چگونگی تقسیم منافع پس از پیروزی در جنگ آغاز میکنند. بهخصوص مذاکرات محرمانهی فرانسه و بریتانیا منجر به توافق سایکس-پیکو (Sykes-Picot) میشود که در آن سرزمینهای خاورمیانهای امپراطوری عثمانی بین دو دولت تقسیم شده و بعداً اصطلاحاً تحت قیمومیت این دو دولت قرار میگیرند. این قرارداد متعاقباً گسترش پیدا میکند تا منافعی را برای روسیه و ایتالیا نیز درنظر بگیرد [۳]. روسیه بهواسطهی انقلاب اکتبر ١٩١٧ از جنگ کنارهگیری میکند و متعاقباً لنین دست به افشای محتوای این قرارداد میزند. افشای قرارداد از آنجا که تاحدودی با وعدههای مکماهون بهعنوان نمایندهی بریتانیا به اعراب در تناقض است، منشا سوءظن اعراب میشود بهطوریکه آثار این سوءظن برای یک دورهی طولانی بر وعدههای بریتانیا سایه میافکند[۴]. با این وصف همان طور که قبلا اشاره شد، آخرین نامهی مکماهون به حسین به اندازهی کافی مبهم است و جا برای تفسیرهای گوناگون دارد [۵]. در توافق سایکس-پیکو، بخشی از سوریه و لبنان به فرانسه و منطقهی بینالنهرین تحت کنترل مستقیم بریتانیا قرار میگیرد. بهعلاوه دو منطقهی تحت نفوذ هم تعریف میشود ولی ادارهی بیتالمقدس و سرزمینهای اطراف آن به شکل بینالمللی در نظر گرفته میشود. برای مشاهدهی جزییات این تقسیمبندی میتوانید به نقشههای وبگاه http://www.firstworldwar.com/source/graphics/sykespicot.jpg و http://www.jewishvirtuallibrary.org/jsource/History/sykesmap1.html مراجعه کنید.
شایان ذکر است که اولین نکته در این توافق به رسمیت شناختن یک دولت عربی «یا» مجموعهای از دولتهای عربی است. از نحوهی تقسیم و سپردن قسمتهای مختلف به دول مختلف، بعید به نظر میرسد که تشکیل یک دولت عربی ممکن باشد. بعضی از مورخان هم تکهتکه کردن سرزمینهای اعراب را، از اهداف فرانسه و بریتانیا برای جلوگیری از تشکیل یک کشور بزرگ عربی میدانند. در کنار این موضوع با توجه به تعارضات و رقابت آشکار سران اعراب، که بعداً نمونههای بارزی از آن را خواهیم دید، تشکیل چنین دولت فراگیری، حتی درصورت نبودن این فشارهای خارجی، امری بسیار دشوار بوده است.
اعلامیهی بلفور
بعد از ناامیدی از همکاری دولتهای مختلف، جنبش صهیونیسم ابزارها و ارتباطات لازم برای پیشبرد اهدافش را در سیاستمداران بریتانیا یافت. حاییم وایزمن (Chaim Weizmann) از همان اولایل شکلگیری رسمی جنبش صهیونیسم یکی از چهرههای مطرح این حرکت است. او که دکترای خود را در شیمی گرفته بود، در دوران جنگ اول در عین داشتن مناصب علمی در بریتانیا، تلاشهای فراوانی در پیشبرد سیاستهای صهیونسیم دارد. او که در ششمین کنگرهی صهیونیسم در ١٩٠٣ برضد طرح سکونت در اوگاندا رای داده بود، درطول سالهای جنگ بیش از پیش به استحکام روابط و چانهزنی با سیاستمداران بریتانیا روی آورد تا هدف تشکیل دولت یهود را در بریتانیا پیش برد. بهخصوص با توجه به توافق سایکس-پیکو، سرنوشت چنین هدفی عمدتاً به سیاستهای آیندهی بریتانیا برمیگشت. ارتباطهایی با چهار سیاستمدار عمده برقرار شد: لوید جورج (Lloyd George) نخستوزیر آیندهی بریتانیا، آرتور بلفور (Arthur Balfour) وزیر امورخارجهی آینده، هربرت ساموئل (Herbert Samuel) مامور عالی بریتانیا در فلسطین بعد از جنگ (High Commissioner of Palestine)، و مارک سایکس که پیشتر توصیفش رفت. نکتهای که علاقمندم مورد توجه قرار گیرد، آشنایی کامل رهبران جنبش صهیونیسم به سازوکار سیاسی در ممالک پیشرفته در آن زمان است. این موضوع بعدها در مورد سیاستهای ایالات متحده، از آن زمان که جنبش به فکر استمداد کمک از آن کشور افتاد نیز روشن است. این آشنایی چندان موضوع قریبی نیست وقتی درنظر بگیریم که اغلب این رهبران، تحصیلکردگان اروپاییاند. در مقابل ناتوانی اعراب در چنین سازوکارهایی را نیز باید درنظر گرفت.
طی یک دورهی طولانی گفتوگو و مکاتبه، سرانجام دولت بریتانیا در فوریهی ١٩١٧ زمانی که بلفور وزیر امورخارجه است، بیانیهای در حمایت از اهداف صهیونیسم صادر میکند که به اعلامیهی بلفور معروف است. کلمه کلمهی این بیانیهی مورد استفادهی طرفین در مناقشههای بعدی قرار میگیرد. متن این بیانیه که خطاب به لرد روچیلد از اعضای یهودی مجلس اعیان نوشته شده به شرح زیر است [۱] (برای متن اصلی ر.ک. [۲]):
دولت اعلیحضرت، به برپایی یک وطن ملی برای یهودیان به نظر مساعد مینگرد و حداکثر توان و سعی خود را جهت ایجاد تسهیلات لازم و تحقق به این هدف مبذول میدارد، این نکته به طور کامل قابل درک است که هیچ چیز نباید اسباب نقض حقوق مذهبی و اجتماعی جوامع غیریهود در فلسطین را فراهم آورد، یا حقوق سیاسی و موقعیت اجتماعی یهودیان در سایر کشورها را خدشهدار سازد.
انگیزههای مختلفی در دلیل حمایت بریتانیا از اهداف صهیونیسم میتوان برشمرد. علاوه بر نفوذ در میان چهرههای سرشناس، چنین وعدههایی سررشته در منافع بریتانیا نیز دارد. به ویژه این همکاریها حس همدردی یهودیان روسیه و ایالات متحده را نیز برمیانگیخت. بهعلاوه بعضی از سیاستمداران ارشد بریتانیایی تاکید ویژهای بر اهمیت فلسطین داشتند. این تاکید از یک طرف همسو با تلاشهای صهیونیسم برای ترغیب فرانسه به قبول حاکمیت بریتانیا بر فلسطین است ، کما اینکه بعد از جنگ و تاحدودی برخلاف توافق سایکس-پیکو، فلسطین تحتالحمایه بریتانیا قرار میگیرد. از طرف دیگر تاکید روی اهمیت فلسطین برای بریتانیا در تضاد با سودای تشکیل حکومت مستقل یهودی در آن است. بههرشکل ظاهراً برآیند همهی این اختلافات اعلامیهی بلفور است و در آن همهی آنچه جنبش صهیونیسم در نظر دارد تامین نمیشود. وایزمن در نوشتههایش بهوضوح به این موضوع اشاره میکند و یادآور میشود که ممکن بود با اصرار بیشتر دولت بریتانیا کل قضیه را از دستورکار بیاندازد. چند تفاوت اساسی بین پیشنهاد اولیهی جنبش صهیونیسم و آنچه در اعلامیهی بلفور قرار گرفت وجود دارد، از جمله میتوان به درنظر گرفتن حقوق مذهبی و اجتماعی ساکنان فعلی اشاره کرد. بهعلاوه علیرغم تاکید بر سازمان صهیونسم در نسخهی اولیه، هیچ اشارهای به این سازمان در نسخهی نهایی وجود ندارد.
اینکه چه قدر میتوان به اعلامیهی بلفور بهعنوان یک متن حقوقی در تقسیمبندیهای بعدی استناد کرد جای سؤال فراوان دارد. بهخصوص که عدهای در خارج به بحث و عقد قرارداد در مورد سرزمینی بپردازند، بدون اینکه با اکثریت ٩٠ درصدی اهالی آن صحبتی شود (با فرض اینکه جنبش صهیونیسم را نمایندهی جمعیت ١٠ درصدی یهودی فلسطین در اوایل قرن بیستم بدانیم). جالب اینجاست که درحالیکه بهوضوح از حقوق سیاسی یهودیان یاد میشود، تنها بر حفظ حقوق مذهبی و اجتماعی اهالی فعلی تاکید میشود، هرچند همین مقدار هم وقتی نوشتههای وایزمن را در دلخوری از این بند مرور کنیم جای شکر دارد: «دومین متن، موضوع حقوق اجتماعی و مذهبی ساکنان فعلی غیریهود را به نوعی عنوان میکند که انگار یهود اهداف احتمالی ستمگرانه دارند، و میتواند به نوعی تفسیر شود و چنان محدودیتهایی برای کار ما اعمال کند که آن را کاملا فلج کند»! این اعلامیه بعدها بیشتر در اختلافات صهیونیسم و بریتانیا استفاده میشود.
علاوه بر درنظرنگرفتن اهالی اصلی فلسطین در تعیین سرنوشت آن در اعلامیهی بلفور، این قول و قرار با وعدههای بریتانیا به اعراب نیز در تضاد بود. تردیدی نیست که جمعیت فلسطین در این دوره اکثریت حدود ٩٠ درصدی اعراب را شامل میشود و همانطور که قبلا اشاره شد، حتی برداشت بعضی سیاستمداران بریتانیا از وعدههای مکماهون به حسین هم این است که فلسطین مشمول سرزمینهای عربی میشود. بههرحال منافع بریتانیا بهخصوص در دوران جنگ مسبب قراردادهای ضدونقیض با اعراب و صهیونیسم میشود. البته شاید بریتانیا هیچگاه واقعا نیت واگزاری خودمختاری آنطور که مدنظر اعراب بوده را نداشته است.
پروژه تونل امامزاده هاشم
فصل اول
کلیات پروژه
مشخصات کلی پروژه :
پیمانکار این طرح ابتدا در زمستان 1379 شروع به تجهیز کارگاه نمود و در بهار 1380 عملیات حفاری را در دو جبهه ورودی و خروجی با مبلغ ریالی 120میلیارد ریال آغاز کرد.
قطعه یک واریانت گردنه امامزاده هاشم به طول 4/5 کیلومتر شامل یک قطعه تونل 3189 متری با سطح مقطع تقریبی 85 متر مربع، شیب 5/2 درصد و عرض مقطع 9/11 متر که پس از لاینینگ به 5/8 متر خواهد رسید، به همراه گالریها ی ورودی و خروجی آن، پنج دهانه پل و عملیات راهسازی به طول 22/2 کیلومتر می باشد.
گردنه امامزاده هاشم که در حدود 25 کیلومتر طول داشته و بخش مهم و صعب العبور جاده هراز را تشکیل می دهد، دارای شیبهای صعودی و نزولی (حتی تا 9 درصد) و شعاع قوسهای کوچک و بزرگ تا 35 متر می باشد، لذا این قسمت از محور هراز جدا از مسائل ایمنی و مشکلات سرما، یخبندان و نزول بهمن از مشخصات هندسی بسیار پائینی برخوردار بوده و حدود 40 درصد مشکلات کلی جاده آمل- رودهن و بیش از 70 درصد مشکلات زمستانی محور فوق مربوط به این بخش از جاده هراز می باشد.
با ارائه مطالب فوق اهمیت احداث تونل قطعه یک و پس از آن قطعه دوم در ایمن سازی مسیر و جلوگیری از تلفات انسانی مشخص می شود، لذا تسریع در اجرای پروژه و در پی آن بهره برداری از پروژه اهمیت بسزایی در این امر خواهد داشت.
موقعیت جغرافیایی مسیر پروژه :
از لحاظ موقعیت جغرافیایی این تونل در حدواسط بین استان تهران و مازندران در کیلومتر 95 جاده تهران- آمل نرسیده به آبشار پلور واقع شده است.
این واریانت از کیلومتر 100+107 جاده هراز از سمت آمل و در حدود 5/4 کیلومتری جنوب پلور آغاز و در کیلومتر 448+1 وارد تونل شده و پس از خروج از تونل، مسیر تا کیلومتر 400+5 در دره مشاء امتداد می یابد. از نظر تقسیمات کشوری شروع واریانت در محدوده استان مازندران (پلور) و انتهای واریانت در محدوده استان تهران (مشاء- دماوند) واقع می باشد.
هدف از اجرای پروژه :
در فصل زمستان به دلیل ریزشی بودن ترانشه های منطقه آبعلی و نیز بهمن گیر بودن گردنه امامزاده هاشم و شیبهای طولانی جاده موجود مشکلات ترافیکی شدیدی بوجود می آید، لذا برای جلوگیری از ترافیک و کاهش خسارات مالی و جانی و نیز کاهش مسافت راه از 25 کیلومتر به 9 کیلومتر، تصمیم به احداث تونل در این منطقه گرفته شد.
وضعیت رشد ترافیکی محور هراز در مقاطع مختلفی از سال و متعاقب با آن روند افزایش هزینه سوخت تلف شده، در ادامه بحث آورده شده است که تجزیه و تحلیل آن، لزوم اجرای این پروژه را بیشتر نمایان می سازد.
وضعیت ترافیک(عبور ومرور) محورهراز :
باتوجه به مدل انتخابی برای تعیین روند و جریان ترافیکی محور هراز، وضعیت ترافیک در سالهای ذکر شده در جدول زیر آورده شده است.
لازم به ذکر است برآورد ارائه شده در این گزارش بر اساس گزارش مشاور و بررسی های صورت گرفته بر روی ترافیک عبوری از این جاده می باشد که نشان دهنده میزان صرفه جوئی در هزینه تأمین سوخت توسط دستگاه های اجرائی کشور می باشد.
فصل دوم
زمین شناسی منطقه
نگاهی کلی
این تونل با طولی نزدیک به 3200 متروبه قطر11متروباراستای شمال شرق- جنوب غرب در بخش غربی بارگاه امامزاده هاشم در دست احداث است.
از لحاظ زمین شناسی این تونل در زون البرز مرکزی واقع شده و بدلیل آنکه این زون بیشترین مراحل تکتونیزه را در البرز تحمل نموده است، لذا سنگهای دربرگیرنده تونل تحت تأثیر عملکرد تکتونیک منطقه قرار گرفته بطوریکه در قسمت جنوبی این تونل گسل معروف مشا- فشم که خود جزء گسلهای اصلی و معروف درایران می باشد، واقع شده است.
در قسمت شمالی تونل، گسلهای اصلی مانند گسل پلور و نیاک در فاصله چند کیلومتری آن قرار گرفته اند. با توجه به عملکرد این گسلها و نیروهای اصلی بوجود آورنده آنها، گسلهای موضعی نیز در منطقه زیاد بوده که بعضی از آنها در طول تونل سبب خرد شدگی و در نتیجه پائین آمدن مقاومت و کیفیت سنگ در مسیر حفاری تونل می شود.
– سازندهای منطقه :
به لحاظ سازندهای تشکیل دهنده منطقه حفاری تونل، 5 سازند اصلی مشاهده می گردد که به ترتیب از سمت دهانه ورودی به خروجی عبارتند از:
سازند شمشک (ژوراسیک)سازند الیکا (تریاس)سازند مبارک (کربونیفر)سازند جیرود (دونین)سازند لالون (کامبرین فوقانی)سازند شمشک :دارای لیتولوژی متفاوتی بوده که شامل شیلهای سیلتی و رس دار، لایه های شیلی ذغالدار و ماسه سنگهای کوارتزی، ماسه سنگهای خاکستری و هوازده است. ماسه سنگها دارای 4 سیستم درزه می باشند که حالتی کاملاً بلوکه را به سنگ داده و به لحاظ مقاومت فشاری بسته به دارا بودن درصد سیلیس و یا هوازدگی آنها، مقاومتی در حدود 120 مگاپاسکال تا 150 مگاپاسکال را دارا می باشند.
طولی معادل 1400 متر رز این تونل در این تشکیلات واقع می گردد. مقاومت فشاری در شیلها بسته به نوع آنها در حالت طبیعی حدود 27 تا 55 مگاپاسکال ودر حالت اشباع حدود 60 تا 75 مگاپاسکال می باشند. درشیلها 3 سیستم درزه مشاهده شده که دارای خصوصیات زیر می باشند:
پرشدگی (Filling) آنها بیشتر از رس (Clay) می باشند.ب) باز شدگی دهانه آنها حداگثر به یک سانتیمتر رسیده و سطح درزه ها بیشتر دارای حالت مواج است که این مورد در ماسه سنگها بصورت زبر و پله کانی دیده می شوند.
یادآور می گردد که زونهای گسله (موضعی) کیفیت سنگ را بسیار پائین آورده ودر تمامی موارد با اضافه شدن دبی آب همراه می باشند.