فرمت فایل: ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 27
بررسی شعر نو( نیمایی)
فهرست موضوع:
عنوان
زبان شعر نو( نیمایی)
گذری بر ابهام در شعر نو
ویژگی ها و سویه های مدرن
نوآوری نحوی در شعر نو
داستان پردازی اشعار شعر نو زبان شعر نو( نیمایی)
پیدات زبان گفتار و زبان شعر دراجزاء با یکدیگر وجه اشتراک دارند. در هر دو نحوه ی بیان« واژه» عنصر اساسی و بنیادین است. اصولاً زبان از ترکیب و هم نشینی واژگان در یک ساختار منظم بوجود می آید. لیکن آنچه مرز میان این دو نحوه ی بیان است شکل برخورد گوینده( یا شاعی با واژه برخورد واژه ها با یکدیگر در شعر و کارکرد خاص آنها می باشد. گفته شد« برخورد واژه ها در شعر» زیرا« اگر میان واژه ها برخوردی نباشد، شعر بوجود نمی آید. شعر از زبان فراتر رفته، قواد آن را در هم می ریزد میان واژگاه جابجایی پیش می آید این، یعنی برخورد واژه ها که موجد ساختاری به نام شعر است. در زبان گفتار صرفاً یک نشانه ااست به اشیایی آنکه تصویر شوند گفته می شوند. گوینده در زبان گفتار آنها را به نام می خواند بی آنکه نشانی نشان دهد. لیکن در زبان شعر، واژه نام شیء نیست، خودشیء است و شاعر بی آنکه بگوید نشان می دهد و مخاطب بجای آنکه بشوند می بیند. فرانسیس پونژ می گوید:
« هرگز واژهای را از نزدیک دیده اید؟ واژه ای را بردارید ؟ خوب بچرخانید و به حالتهای مختلف درآورید تا عین مصداق خود شود.» خود پونژ واژه ی « کروش»Croche (= کوزه) را مورد بررسی شاعرانه قرار داد و ادعا کرد که هر صرف این واژه بیانگر جایی از کوره ی گلی است. بعقیده او هیچ واژه ی دیگری رنگ کوزه ندارد. این است جایگاه واژه در شعر.
آنچه مسلم است این است که شعر هنری زبانی است مثل زبان از عناصری چون واژه و لحن در یک ساختار دقیق ساخته شده و از این نظر نیز از جهات صوری، کاملاً مطنبق با زبان گفتار است. و اگر آن ۲ سطح را بنگریم کاملاً یکی شان می یابیم، زیرا هر دو از ابزار و مصالح مشترکی شکل گرفته اند، فقط با نگریستن از دیگرسو، با چشمانی که طور دیگری ببیند، می توان شکاف عمیقی و فاصله میان آن دو نحوه بیان را دریافت. واژه در زبان گفتار یک علامت است و در شعر معنا. ساختار در زبان گفتار- اگر باشد- زائیده ی تصادف با مصالحی ا ز تسامح است؛ و ساختار در شعر، نتیجه ی هوشمندی ب ابزاری از ذوق و زیبایی است؛ و گاه چنان نظام مند که نتوان خشتی را جای خشتی نهاد بی آنکه به معماری زییاشناختی آن آسیبی وارد شود.
مختصر آنکه زبان شعر معانی خاص را ر هم می ریزد تا از مستقیم گویی بگریزد و انتقال دهنده ی معناهایی باشد که در ذهن شاعر به بلوغ رسیده است. و از این نظر،نه تنها با زبان گفتار که با زبان علم نیز که بخاطر دقت و تأکید ناشی از روح علمی و تحقیقی، نافی رمزگویی و تعدد و تنوع معانی است، متفاوت است.
اساساً فرق علم و کشفیات علمی با تجربه های شعری در این است که تجربه های علمی در شعر ضدترین لحظه ها شکل می گیرند و حال آنکه شاعر در ناخودآگاه ترین لحظه های خود دست به تجربه و کشف می زند. این حقیقت را مولوی به زیبایی گوشزد می کند:
تا که هشیارم و بیدار یک دم نزنم تو مپندار که من شعر به خود می گویم بی شک زبان چنین فرآورده ای بطور ذاتی تابع احساس ناخودآگاه است. نه تابع قوانین حاکم بر زبان
گذری بر ابهام در شعر نو
ابهام در شعر نو و معاصر ناشی از زبان است و گاه در بیان شاعرانه محاکمات شعری است و گاه در فطرت و ذات آن.
شاعر سعی می کند که در این مقاله به ابهام هاس هسندی( شاعرانه و نیمه شاعرانه) بپردازد. آنها با بکارگیری صور خیالی که در محکمات شعری خود می آفرینند شعر را تا حدود زیادی مبهم می سازد و معنا را در پرده ای از خیال پنهان می کند تشبیهات، کنایات، تمثیلها، و رفرمها .و …. کلام آنها را دشوار می کند.
ابهام (Ambignty) : در حوزه ی بدیع سخنی است که احماق د ویا چند معنی متقابل دارد.
امپسون در کتاب« هفت نوع ابهام» خود معتقد است« درهر جز کلامی که واکنش های متعددی را برانگیزد ابهام وجود دارد و پایه شعر نو و شعر سرای خصوصاً در شعر نو همین ابهام است.
تأثیر فرهنگ مردم و مسایل تاریخی و اجتماعی بر شعر نیمایی:
ریشه های قومی احساس نیما برپهنه ی زمین فرورریخته و در خون مردم تنیده است. جانش جان نجیبی است که با خودش مرزوبوم می سوزد نیما که یکی از شاعران معاصر اس شاعری اجتماعی و نمادگر است و علت نمادگرایی او هم تأثیر اوضاع سیاسی زمان بر شعر اوست.
این شعر نو سرشار و همنواز رمز است و همین رمزها به ابهام شعر می افزایند. مهتاب می تواند رمز یک هادی روشن اندیشه باشد موج جریان در زندگی است است که بر آن تیره ی جامعه این شاعران خصوضاً نیما می گذرد.
زبان شناسی در شعر نو از دیدگاه نیما
طرح آرای زبان شناسانه در سده ی اخیر تأثیر و تحولی در طرز تفکر تلقی و نگرش به ادبیات بوجود آورده است. در شعر زبان نقش شش گانه ای ارتباطی، به ترتیب، نقش عاطفی، ترغیبی، ارحاعی، فرازبانی، همدلی و نقش اوجی است را می آفریند.
هنجارگریزی بعنوان منظری تازه برای نگرش به ادبیات و شعر از مهمترین مسائل قابل توجه در شعر نو است. در شعر نیمایی وزن دست خورده است. نگاه به قافیه سنتی عوض شده است. نگاه زیبایی شناسانه به شعر از نگاه سنتی توجه به تشبیه استعاره و کنایه و …. است.
طبقه بندی انواع هنجارگریزی نیز چندان روشمند و منطقی نبوده است و به دسته بندی هشتگانه ای قائل شده است. هنجارگریزی واژگانی نحوی،آوایی، نوشتاری، معنایی، گویشی، سبکی، زمانی جالب توجه این است که این مقوله، شیوه تنها در شعر نو می تواند کاربرد داشته باشد.
ما آنچه که در اهمیت جایگاه و انواع هنجارگریزی در شعر نو گفته شد نگارنده ضمن ارائه نمونه های از هنجارگریزی آوایی، گویشی، سبکی، زمانی، نحوی، در شعر نیما توجه پایه گذار شعر نو در ایران را از قاعده اقرایی به سمت هنجارگریزی نشان می دهد در هنجارگریزی شاعران در این شیوه از قواعد آوایی واژه ها گریز می زنند و تلفظ واژه را با تغییر مصوتها از شکل آشنا و هنجار آن دور می کند نیما در این زمینه به این شیوه به چند صورت بهره برد:
۱- ساکن کردن یک یا چند حرف متحرک:
-… این زمان بالش در خونش فرو
جغد بر سنگ نشسته است خموش
۲- متحرک کردن حروف ساکن و ساکن کردن حروف متحرک:
بازمی گوید« مرده زن من
بچه ها گرسنه هستند مرا
برو بینمشان روی دمی
خوکها گوی بیایند و کنند
۳- تشدید مخف:
عقل او از سر بپریده
خیره می گوید شمی مشیکان …
۴- حذف کردن اضافه در مکان مختوم به های غیرملفوظ:
از دورن پنجره ی همسایه من یا زناپیدای دیوار شکسته ی خانه ی من
۵- حذف یای متحرک میان کلمات مختوم به دو صورت بلند و ضمای متصل:
مانند آنکه همین آرزویش بود
بپرید، از برابر زندان…
….
به هر وصف نیما در شیوه ی مختلف و مخالف با قیاس و غرابت استعمال را با تعدی که برای سنت شکنی دارد و نیز با شیوه ی خلاف انتظار و عادت خود و در زمان، برای هنرآفرینی بکار می برد.
مخالفت با قیاس:
اینگونه از مخالفت با ساخت قیاسی واژه را می توان در فعال صفت، قید و …نشان داد.
غرابت در استعمال:
در حقیقت غرابت استعمال یا کاربرد ناآشنا نقطه ی مقابل مخالف با قیاس است یعنی این شیوه بر موافقت با قیاس، قیاس است. اما موافقتی که کاربرد آشنا نداشته باشد کاربرد این شیوه در کلمات مرکب امکان پذیر است آن هم به وسیله ی شاعران خلاق مسلط به زبان و استعدادهای آن.
نیما دراین باره می گوید:
« شاعری که فکر آن تازه دارد، تلفیقات تازه هم دارد. در حافظ و نظامی و بعد در سبک هندی این توانگری را بخوبی می توان مشاهده کرد.
در شعر نو شاعر اسیر و مطیع زبان نیست بلکه این زبان است که دراختیار و رام شاعر است این دیدگاه ناشی از تأمل در دیدگاه شعر شاعران کلاسیک ها و نیز مطالعه در شعر و نثر شاعران دنیاست.
ویژگی ها و سویه های مدرن:
یکی از انتقادهایی که شاعران معاصر بویژه نیما به شعر فارسی وارد می کند سوبژکیتول(Subjective) بودن آن می ب
فرمت فایل: ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 66
نقش واقعی و مناسب از تکنولوژی برای ایجاد فرهنگ یادگیری
شاید شما شنیده که کلاسهای آموزشی از بین رفت که یادگیری از طریق تکنولوژی سریعتر، ارزانتر و بهتر است. فقط به جریان بیافتند و در هر زمان و مکان یاد بگیرید. اما من همچنین شنیدهام که دوره یادگیری براساس تکنولوژی در حال تمام شدن است، تکنولوژی جدید امروزی با قدرت زیاد به طور ناگهانی به وجود آمد. کدام یک از این دو عقیده درست میباشد؟
چگونگی حقیقت در بعضی جاها در اعتدال است. مدیران و مربیان امیدی شبیه به این داشتند که تکنولوژی میتواند یک راهحل و یا علاج برای تشکیلات و مسائل کسب و کار (تجارت) باشد. فقط تکنولوژی یادگیری جدید قابل دسترسی است. اغلب برای استفادهکنندگان به عنوان یک عقیده به نظر میرسد تا یک راهحل برای آن. ولی از آنجایی که همه ما راحتی بیشتر و تجربههایی را از طریق تکنولوژی به دست میآوریم ولی ما مجبور هستیم آن را وسیلهای با عنوان یادگیری تشکیلات بفهمیم نه به عنوان یک راهحل. حقیقتاً رفتن از کلاسهای آموزشی به یادگیری کنترل شده یا از تدریس حرفهای به مخزن اطلاعات کنترل شده نه تنها ضمانتی را ندارد حتی یادگیری را نیز بیشتر نمیکند. در حقیقت، وقتی به طور غیرمقتضی استفاده میشود، تکنولوژی میتواند یک مانع باشد و همچنین گران میباشد.
هنوز برای تکنولوژی یادگیری هزاران نقش مناسب و بزرگ وجود دارد. برای دانستن اینکه چطور تکنولوژی میتواند استفاده از یادگیری را تسهیل کند این مهم است که آن سوی چشمانداز آموزش کلاس سنتی را ببینیم. چیزی که تنها راه است برای تسهیل یادگیری و تنها راه برای استفاده از تکنولوژی در تلاش و کوشش.
این بخش به راههایی برای یادگیری و استفاده از تکنولوژی با افغان اینکه چطور مردم یاد میگیرند، هر روز، و ابزارهارهایی که برای آسان کردن یادگیریشان استفاده میکنند. این نشان میدهد که چهارچوبی برای خلق یک اقدام مهم برای یادگیری و حمایت شده به وسیله ۵ ارکان مهم مربوط به مهم میباشد: آموزش مدیریت دانش، عمل جامعه، حمایت عملکردها و تنظیم استعداد. همة این ارکانها برای نگهداری یک فرهنگ باز یادگیری ضروری است. بیتوجه بودن به آن باعث میشود که عملکردهای گروهی و انفرادی معیوب باقی بماند و تکنولوژی، به طور مقتضی و قوی از هر یک از ارکانها استفاده میکنند، بهرهمندی درست از یک ساختار درست مثل دوباره حساب کردن واقعی و درست میباشد.
موفقیت استفاده از تکنولوژی در خلاقیت یک فرهنگ یادگیری که کمتر وابسته به آخرین زنگها و ستونهای نرمافزار و سختافزار است و بیشتر به یادگیری به روش معمولی اشاره دارد. آینده تکنولوژی یادگیری امیدوار و نامعلوم نیز میباشد. مسیر یک نقشه دریایی به راحتی نیست، اگرچه ما میتوانیم لرزشهایی دارد گذشته شاهد باشیم.
تعدادی مبحث داستانی: Some historicod perspectire
اگرچه اساس آموزش کامپیوتری در انواع مختلف و بیشتر از ۳۰ سال است، راهنمایان تجارت به خوبی متحد شده و همیشه به آن به عنوان حاشیه رسیدگی کردهاند. برای اکثر قسمتها، تشکیلات آموزشی و تعداد کمی از برنامهها در تحصیلات با لا با سختافزارها و نرمافزارهای جدید مورد آزمایش قرار گرفته است. جابهجا کردن درس (رشته) فرعی که امیدوار بودند به انقلاب سازمان یادگیری فقط برای دستیابی به سیستمهای عملیاتی مختلف و نسخههای مختلف از آن سیستمها که مستلزم انتشارات گوناگون از همان محصول میباشد. بنابراین ظرفیت این رشتهها احتیاج داشت تا برای همیشه به روز درآورده شود و دور
گسترش آنها طولانی میباشد. اما چیزی که حتی مهمتر است، استفاده از تکنولوژی برای یادگیری، نماینده، موجب تصمیمگیری بنیادی برای مردم است که بیشتر سنتی آموزش دیدهاند و هیچ تجربه قبلی نسبت با یادگیری تکنولوژی نداشتهاند. بنابراین سرمایهگذاری و منابع برای آموزش، شامل پرسنل و تسهیلات هم میشود. در کوتاهی موانع و کوتاهی این روایات، درخواستها و مدلها، آن نگرانی نیست که آموزش در کلاس ادامه پیدا کرده در حکم کردن چشمانداز یادگیری.
پس اینترنت متولد شد. به یکباره مشکلات از بین رفت. تمام چیزهایی که شما نیاز داشتید یک کاوشگر بود و به خاطر برنامهها میتوانست به سرعت به
روزرسانی شود. آموزش کنترل شده میتواند ادامه پیدا کند با سرعت تغییر و تحولات این یک مشوق بزرگ اقتصادی بود برای سازمانها برای وارد شدن به آموزش و یادگیری الکترونیکی. نصبها به دو جین از شرکتها جاری شد که کتابخانهای از هزاران رشته ساخته شد. سیستم مدیریت یادگیری به عنوان ابزاری ضروری برای تشکیلات آموزشی مشتاق تبدیل شد تا با آموزش کنترل شده چیزی که آنها در کلاسهای آموزشی انجام میدادهاند که اولین ایست مغازه را طریق عملیات که احتیاجات آموزشی را شامل میشود. دیگر سازمانها که یک بار تلاشهایشان را برای اولین بار جلب کردند حالا میخواستند کنترل بیشتری را قرار بدهند. بعضی شرکتها همه یا قسمتی از عملیاتهای در دست از کنگره سوم در کاربران را قرار دادند. ظرفیت خریده شده با سطل زباله، کامپیوتر مرکزی را اشباع کرده و آن را
برای همه فرا هم کرده بود (اصطلاح). هر کسی فرضیههایی را فراهم کرده بود که اگر آموزش کنترل شده کمی خوب است بیشتر از آن باید بهتر باشد.
بعد از بحثهای اقتصادی مطرح شده از سال ۱۹۹۰، اقتصاد در سرتاسر جهان شروع به تلاش و کوشش کرد، چیزی که علت بودجههای تعلیم و آموزش را سخت مورد انتقاد قرار میدهد و نگرانیهای عمیق را افزایش میدهد. برای اولین بار بیشتر از ده سال، سازمانها در حال سؤال کردن نه فقط دربارة ارزش پایگاهی
تکنولوژی یادگیری همچنین ارزش آموزش به طور عمومی. بعضی شرکتها حذف میکنند یا خارج از منبع و حوزة آموزشی درست قرار دارند. بعضی دیگر آن به پشت میاندازند بنابراین چندین که آنها شدیداً در اثرگذاری بیاثر میشوند. البته تعداد زیادی از شرکتها تعهداتشان را به آموزش در همه شکلها حفظ میکنند. ولی شکی وجود ندارد که ارزش زیاد تکنولوژی یادگیری ترکیب میشود با واقعیتهای اقتصادی جدید، که معامله شده با آموزش اقتصادی جدید یک وزش سخت و دقیق.
نقش مناسب تکنولوژی در یادگیری چه چیزی است؟
حال، که مبهم و سرگیجگی تکنولوژی یادگیری فروکش کرد، اشخاص حقوقی - نه فقط اداره آموزشی - در حال سؤال هستند، بعد چه چیزی است؟ هیچکس قبول نمیکند که یادگیری بیربط است یا اینکه تکنولوژی هیچ بازی در این نقش ندارد. اما بیشتر هوشیاران و روشنفکران ممکن است در خیلی از زمان نقش آن را مورد بررسی قرار بدهند.
به آرامی، ولی مطمئن، ۴ واقعیت در حال پدیدار شدن است که اساساً چشمانداز یادگیری را تغییر میدهند:
۱) این اعتقاد که کلاس رودرروی آموزشی در حال ناپدید شدن است مثل راهنمایی نادرست و فکر نادرست که اینترنت یک گذرگاه مسخره است: کلاس ادامه خواهد داشت تا انتقادی بشود برای همه حالتهای یادگیری. آن جایی را فراهم میکند جایی که مردم بتوانند بر هم تأثیر متقابل و همکاری داشته باشند و خلاقیت. و در حالی که همه آن قابل کنترل است، کلاسهای تک (آزمایشگاهها) طبیعی یک محیط بزرگ را فراهم میکند برای فعالیتها. به علاوه، زمانهایی وجود دارد وقتی یک زندگی یک ساختار را گزارش میکند آن برای توضیح و مشاهده، راهنمایی و دادن نصیحت ضروری است.
۲) اساس یادگیری تکنولوژی اینجا میماند: تکنولوژی این اختیار را به سازمانها میدهد تا هم زمان و هم مکان را در رساندن مهارت و علم و آگاهی تسخیر کند. آن به ظرفیت ثابت اجازه میدهد تا به روز و تسهیلات ربطدهندهگان مردم جدا از هم با منطقههای زمانی و مرزهای سازمانها کمک کند. بنابراین هم آموزش سنتی و هم کنترل شده نقش مهمی در آیندة یادگیری بازی میکند. کلید، البته، وقتی مشخص خواهد شد که وقتی هر کدام باید استفاده بشود.
۳) تصدیق هزینهها از تکنولوژی یادگیری چیزی بیشتر از یک کار سخت نیست. حتی در بحثی که تکنولوژی میتواند پول ذخیره کند در مدت زمانی ممکن است کافی نباشد اگر نتایج عملیات آنجا نیستند. این ارتباطات ملاکی برای تغییر مکان از نتایج تحصیلاتی (آیا آنها یاد گرفتهاند) به نتایج عملیاتی است. (چه کاری میتوانند انجام بدهند و چطور به تجارت کمک خواهند کرد؟)
۴) یادگیری سازمان یافته تسهیل پیدا میکند از طریق حالتها و تکنیکهایی که خیلی آن طرفتر از آموزش میرود: یادگیری احتیاجی از انفرادیها و سازمانها که هرگز به تنهایی با آموزش انجام نمیشود. یادگیری و تکنولوژی یادگیری فقط به کلاس متعلق نیستند اما در دیگر مکانهای کاری مانند خانه، در اتاقهای هتل - هر جایی که مردم کارهایشان را انجام دادهاند و میدهند صورت میگیرد.
با اعتماد به موارد پیشین که به ما این اختیار را میدهد تا قدمهای اشتباهی که ما در گذشته برداشتهایم و این چهار واقعیت این اختیار را به ما میدهند تا ما آینده را در راه جدیدی ببینیم. نقش تکنولوژی در یادگیری ما را وابسته به دوباره فکر کردن دربارة طبیعت از خود سازمان یادگیری مینماید.
تفاوت بین آموزش و یادگیری: Learning and training are different
تعلیم و تربیت نمیتواند همة نیازهای یادگیری را انجام بدهد. گاهی اوقات ما در کلاس یاد میگیریم ولی همچنین راههای زیادی برای یادگیری میباشد. یادگیری و آموزش در یک معنی و راستا قرار ندارند. در این مورد فکر کنید. حد متوسطی از کارمندان در حدود ده روز در یک سال کمتر از ۴ درصد از زمان کارشان در آموزش رسمی صرف میشود. پس چطور آن ۹۶ درصد بقیه از زمان را یاد میگیرند؟ آنها آموزش غیررسمی را در زمان صحبت و نگاه کردن به دیگران یاد میگیرند همچنین از کاغذ نوشتهها و اطلاعات نفوذ یافته اخبار رسانههای گروهی دادرسی ساده وعقیدههای نادرست یاد میگیرند.
دانلود کتاب تجزیه و تحلیل صورت های مالی از دکتر اصغر طاهرپور اصل به همراه فهرست و متن کامل
فرمت فایل: pdf
تعداد صفحات: 100
فهرست مطالب:
فصل اول: مروری بر صورت های مالی
فصل دوم: تجزیه و تحلیل صورت های مالی
بخش اول: اهداف تجزیه و تحلیل صورت های مالی
بخش دوم: استانداردهای مقایسه در تجزیه و تحلیل صورت های مالی
بخش سوم: منابع اطلاعاتی برای تجزیه و تحلیل صورت های مالی
بخش چهارم: ارزیابی کیفیت سود ویژه یک شرکت
بخش پنجم: ابزار و تکنیک های تجزیه و تحلیل صورت های مالی
فرمت فایل: ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 15
نیکویی در اشعار شاعران
مقدمه نیکویی در اشعار دیگر شاعران
نیکویی در شعر سعدیحکایاتی از بوستان با موضوع نیکوکاری
مقدمه :تو نیکی می کن و در دجله اندازمثل معروفی ، برگرفته از اشعار سعدی است که در پایان مثنویاتش آمده است :
تو نیکویی کن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز
که پیش از ما چو ما بسیار بودند
که نیک اندیش و بدکردار بودند
بدی کردند و نیکی با تن خویش
تو نیکو کار باش و بد میندیش(۱)
اما ماجرا چیست؟ چرا باید نیکی و احسان را در دجله افکند؟ داستان این مثل مشهور را ابوالمعالی کیکاووس بن وشمگیر در قابوس نامه چنین می آورد:
در روزگار متوکل ، ” فتح ” فرزند خوانده ی او می خواست شنا بیاموزد، اما در حین آموزش در دجله گم شد، پس از هفت روز او را سالم یافتند و به گمان آن که گرسنه است آب و غذا برایش بردند؛ اما اظهار سیری کرد و گفت : هر روز بیست نان بر طبقی نهاده بر روی آب می رسید و از آن سیر می شدم ، بر هر نانی هم نوشته بود: ” محمد بن الحسین الاسکاف”. متوکل فوراً برای یافتن فرد مزبور جایزه ای مقرر کرد، سرانجام او را یافتند و دلیل کارش را پرسیدند ، او نیز چنین گفت : ” یک سال است که نان در آب می افکنم، زیرا شنیده ام: نیکی کن و به رود انداز که روزی بر دهد.” متوکل نیز گفت : ” اکنون ثمره ی آن نیکی یافتی ” سپس پنج روستا را در اطراف بغداد به او بخشید. (۲)
اگر چه مؤلف قابوس نامه در صحت این داستان اظهار می دارد که فرزندان این مرد را در بغداد دیده ، ولی در صورت عدم صحّت هم ، از اهتمام فراوان گذشتگان ما به کار خیر و عمل نیک نشان دارد.
نیکویی در اشعار دیگر شاعران :صائب تبریزی با استفاده از این مضمون می سراید:
می کند نیکی و در آب روان می افکند
هر که نقد جان نثار تیغ قاتل می کند…
نیکی از آب روان چون تیغ بر می گردد ز سنگ
زیر تیغ یار صائب می توان جان باختن…
چو بر می گردد از آب روان نیکی، همان بهتر
که در سرچشمه ی شمشیر نقد جان بر افشانیم…
اوحدی مراغه ای در کتاب جام جم بیان می کند که اگر نیکی را در چاه هم بیفکنی، اثرش به تو باز می گردد:
نیکی کن ای پسر تو، که نیکی به روزگار
سوی تو بازگردد، اگر در چَه افکنی
شاعر خوش ذوق معاصر نیز از منظری طنزبه این موضوع نگریسته و چنین سروده است :
نیکی بکن و به دجله انداز
صدبار شنیدم این نصحیت
نیکی بنمودم و ندیدم
جز شر ز بشر، بدی ز ملّت
این است سزای نیکی من
ای بر پدر تو دجله لعنت! (۳)
” حبله رودی” در” جامع التمثیل” ، مثلی با مضمون ” تو نیکی می کن و در دجله انداز” آورده :
” نیکی ، راه به صاحب خانه ی خود می برد”(۴)
و یا در همان جا می خوانیم:
نیکی کنی به جای تو نیکی کنند باز
ور بد کنی به جای تو از بد بتر کنند(۵)
این نکته در میان اشعار شاعران فارسی سرا از جمله توصیه های رایج اخلاقی است:
نیکویی بر دهد به نیکوکار
باز گردد بدی به بدکردار(۶)
یا:
هر چه ورزش کنی همانی تو
نیکویی ورز، اگر توانی تو
(اوحدی مراغه ای)
یا:
یکی با سگی نیکویی گم نکرد
کجا گم شود خیر با نیکمرد؟
(سعدی)
کرم کن چنان کت بر آید ز دست
جهانبان در خیر بر کس نبست(۷)
و:
انبیا تو را گفتند نیک باش و نیکی کن
تا که نیکویی بینی از اماثل* و اقران
(بهار)
پروین اعتصامی نیز چنین می سراید :
خون یتیم درکشی وخواهی
باغ بهشت و سایه طوبا را
نیکی چه کرده ایم که تا روزی
نیکو دهند مزد عمل ما را
دانش آموز و تخم نیکی کار
تا دهد میوه های خوبت بار
(اوحدی مراغه ای)
از این رو است که همواره شاعران به نکوکاری توصیه کرده اند :
همه نیکویی باد کردار ما
مبیناد کس رنج و تیمار ما
(فردوسی)
بیا تا بردباری پیشه سازیم
بیا تا تخم نیکویی بکاریم
(باباطاهر)
خیز تا رخت دل بر اندازیم
وز پی نیکویی سر اندازیم
(خاقانی)
شکر آن را که دگر باز رسیدی به بهار
بیخ نیکی بنشان و ره تحقیق بجوی
(حافظ)
تو را باد پیروزی از آسمان
مبادا به جز داد و نیکی گمان
(فرودسی)