دانلودمقاله نگرشى بر دوران غیبت صغرى و نقش نواب خاص

 
على غفارزاده
یکى از مسائلى که پیروان ادیان‏و مذاهب گوناگون ، اعم از یهودیان ،مسیحیان ، زرتشتیان و مسلمانان وهمه ملل عالم بر آن اتفاق نظر دارند،مساله ظهور یک مصلح حقیقى ومنجى اعظم در آخرالزمان است. همه‏ادیان و مذاهب حاکم بر جهان، ازکسى که نجات‏دهنده بشریت وخاتمه‏دهنده به ظلم و ستم ، جنگ،فساد، فقر و ناامنى است، سخن به‏میان آورده و آمدن او را نویدداده‏اند. همه، چشم به راه و آماده‏اندکه شایسته‏ترین انسان روى زمین،پا به عرصه ظهور گذاشته ، کمال‏واقعى انسان را ارزانى بدارد، کژیهاو کاستى‏ها را ریشه‏کن سازد،فضیلت و تقوى را بگستراند و پرچم‏هدایت و ایمان را در همه جهان‏برافرازد. محرومیت و ناکامى را ازمیان برداردو بشر را از نعمت‏آسایش بهره‏مند سازد. چرا که این‏وعده الهى تخلف‏ناپذیر است.
علامه طباطبایى رحمه الله در این زمینه‏مى‏نویسد:
«بشر از روزى که روى زمین‏سکنى گزیده ، پیوسته در آرزوى‏یک زندگى اجتماعى مقرون به‏سعادت مى‏باشد و به امید رسیدن‏چنین روزى قدم برمى‏دارد و اگر این‏خواسته تحقق خارجى نداشت،هرگز چنین آرزو و امیدى در نهادوى نقش نمى‏بست ; چنانچه اگرغذایى نبود، گرسنگى نبود، اگر آبى‏نبود تشنگى تحقق نمى‏یافت و ... ازاین روى ، به حکم ضرورت (جبر)آینده جهان روزى را در برخواهدداشت که آن روز جامعه بشرى پر ازعدل و داد شده و با صلح و صفازندگى خواهند کرد و افراد انسانى‏غرق فضیلت و کمال مى‏شوند و البته‏استقرار چنین وضعى به دست‏خودانسان خواهد بود و رهبر چنین‏جامعه‏اى منجى جهان بشرى و به‏لسان روایات «مهدى‏» خواهد بود.» (1)
بنابراین ، اعتقاد به «مهدى‏» تنهایک باور اسلامى نبوده و رنگ خاص‏دینى ندارد، بلکه عنوانى ست‏براى‏خواسته‏ها و آرزوهاى همه انسانهابا کیشها و مذاهب گوناگون وهمچنین ، بازتاب الهام فطرى تمامى‏مردم است که با همه اختلافاتشان‏در عقیده و مذهب ، دریافته‏اند که‏براى انسانیت در روى زمین، روزموعودى خواهد بود که با فرارسیدن آن ، هدف نهایى و مقصدبزرگ رسالتهاى آسمانى تحقق‏مى‏یابد و طومار ستمگران درهم‏پیچیده مى‏شود.
آرى ، جهان به سوى آینده‏درخشان و تکامل روحانى و عقلانى‏و نظام واحد و مستحکم دینى وغیبت صغرى از زمان‏شهادت‏امام‏حسن‏عسکرى‏علیه السلام‏در هشتم ربیع‏الاول‏سال‏260ق‏که حضرت‏ولى‏عصر علیه السلام متولى امرامامت گردید، آغاز شده وبا وفات «على بن محمدسمرى » چهارمین و آخرین‏نایب حضرت، در نیمه‏شعبان سال 329 ق پایان‏یافته است.
الهى،و عصر صلح و صفا و برادرى‏و همکارى پیش مى‏رود . روز موعودنزدیک است ، نشانه‏هایش یکى پس‏از دیگرى ظاهر مى‏شود و ما درآستانه فرا رسیدن روز رهایى‏انسانها از زیر یوغ استعمار واستبداد هستیم.
على‏رغم اتفاق‏نظر تمام ملل دراصل وجود «مصلح‏» در مصداق وتطبیق آن اختلاف وجود دارد.روایات نقل شده درباره حضرت‏مهدى علیه السلام و بحث از نواب خاص آن‏حضرت که در طول هفتادسال‏واسطه بین شیعیان و حضرت‏بوده‏اند و همچنین تجزیه و تحلیل‏دوران غیبت صغرى ، این اعتقاد رااز محدوده «ذهن‏» به دنیاى‏«واقعیات‏» مى‏آورد; یعنى: او یک‏حقیقت فرضى و خیالى نیست‏بلکه‏یک موجود واقعى است و وجود او رااز آینده به حال انتقال داده است تا به‏جاى باور داشتن و چشم دوختن به‏نجات دهنده‏اى که در آینده‏ناشناخته و دور پدید مى‏آید ، به‏رهایى‏بخشى ایمان داشته باشیم که‏اکنون هست و خود نیز همانند دیگرمنتظران ،چشم به راه رسیدن روزموعود است. بنابراین ، موضوع‏مهدى علیه السلام، نه اندیشه چشم به راه‏نشستن کسى است که باید زاده‏شود ونه، یک پیشگویى است که بایددر انتظار مصداقش ماند. بلکه‏واقعیت استوار و فردمشخصى است‏که در میان ما زندگى مى‏کند، ما رامى‏بیند و مانیز او را مى‏بینیم و دراندوه و شادیهامان شریک است. احادیث و نیز تاریخ غیبت صغرى،این باور را در جان مازنده مى‏کند که‏مصداق آن مصلح و موعود منتظر ،کسى جز فرزند امام حسن عسکرى‏علیه السلام و امام دوازدهم شیعیان حضرت‏مهدى علیه السلام نیست; که وجودش به‏تجربه تاریخى ثابت‏شده است.
درباره مصلح جهان ، مسائل بس‏فراوانى وجود دارد که بیان و تحلیل‏علمى و فلسفى آن ظرافت و دقت‏خاصى لازم دارد و محققان اسلامى‏در این مورد کتابهاى فراوان ومقاله‏هاى متنوع به زبانهاى مختلف‏دنیا نوشته‏اند که هر یک گوشه‏هاى‏مختلف این حادثه را روشن‏مى‏سازد.
در میان این مسائل ، موضوع‏«غیبت‏» و مسائلى که ارتباط مستقیم‏و غیرمستقیم با مساله غیبت دارند ،از اهمیت‏خاصى برخوردار است ،لذاضرورى به نظر مى‏رسید این‏موضوعات را به عنوان مباحث‏مقدماتى به صورت اجمالى بررسى‏کنیم و در مراحل بعدى به مباحث‏مورد نظر که بررسى زندگانى نواب‏خاص امام زمان علیه السلام است، بپردازیم.
غیبت
امام مهدى علیه السلام بنابر قول‏مشهور، در سال 255 ق چشم به‏جهان گشود . پنج‏سال بعد، پس ازشهادت امام حسن عسکرى علیه السلام‏ماموران دستگاه عباسى ، به خانه‏امام علیه السلام هجوم برده و در جستجوى‏فرزند و جانشین آن حضرت‏برآمدند. از این حادثه و پیشامد،معلوم شد که خطر جدى جان امام‏آینده را تهدید مى‏کند. لذالازم بودجهت محفوظ ماندن جان باقیمانده‏سلسله امامت و سلاله نبوت ومصلح بزرگ بشریت ، اقدامى جدى‏به عمل آید و به همین خاطر حضرت‏از تیررس چشمان کارگزاران خلفاى‏عباسى پنهان گردید.
غیبت امام زمان علیه السلام براى‏شیعیان بسیار سخت و دشوار بود واحتمال قوى بود که در این دوران‏دچار حیرت و سرگردانى و تشتت‏شوند، ولى براى این که شیعیان به‏غیبت امام علیه السلام عادت کنند و باغیبتش دچارشک و تردید نشوند واحساس وحشت نکنند، پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم و ائمه معصومین علیهم السلام ازسالها قبل ، تدابیر لازم را اندیشیده‏بودند و در بیانات نورانى و پرمحتواى خویش ، مساله غیبت را به‏طور گسترده یادآورى نموده وافکار عمومى را جهت پذیرش غیبت‏مهیا ساخته بودند. (2)
برخى از محدثین شیعه ، اخبارمربوط به امام زمان علیه السلام و غیبت آن‏حضرت را از پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم و ازائمه معصومین علیهم السلام به ترتیب نقل‏کرده‏اند. (3)

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  18  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلودمقاله نگرشى بر دوران غیبت صغرى و نقش نواب خاص


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.