دانلود مقاله تاریخ معماری ایران

 

 

مقدمه ای برمـعـمـاری قـبـل از اسـلام در ایران
معـماری ایرانی را باید بطور صحـیح از اعـماق تاریخ ایـن سرزمـیـن کهـن مـورد بررسی قـرار داد. معـماری ایرانی به شـش قـرن قـبل از میلاد مسیح باز می گـردد، که مـشـخـصات هـر دورهً معـماری را در دوره های مـخـتـلف تاریـخـی شـرح می دهـیـم :
1- معـماری دوران ماقـبـل تـاریخ تـا زمان حـکـومت مادها.
2- معـماری از زمان حکـومت مـادهـا تـا پـایان دوره حـکـومت ساسانیان .
در رابـطه با معـماری ایران، بایـد به خـوانـنـدگـان یـادآوری شـود، تـغـیـیـراتی کـه در رابـطه بـا هـنـر پـیـشـیـنـیان ایـران در معـماری داده شـده و نـحـوهً ساخـتمان سازی آن دوران. در سخـنی کـوتاه مـی تـوان به : حکـاکـی بـر روی سـنگ، گچکاری، نقاشی، آجرکاری، آئینه کاری، کاشی کاری، موزائیک کاری و دیـگـر کـارهـای تـزئـیـنی اشـاره کرد. الـبـتـه مـا بایـد استـثـنـاهـایی هـم بـرای ساخـتـمان هـای چـنـد شـکـلی کـه بـرای مـواردی خـاص اسـتـفـاده می شد، قـائـل شـویم. این گـونـاگـونـی بـرآمـده از نـیـازهـای خـاص مـردم در زمـانـهـای مـتـفـاوت بـوده است.هـنـرمـنـدان ایـرانی بـه دنـیـا ثـابـت کـردن کـه تـوانائـی هـای بالایی دارنـد و شـامـل احـتـرام بـسیار، بـخـاطر اثـرهـای تـاریخـی مـنـحـصر بـفـرد فـراوانـی کـه از خـود بـجـای گـذاشـتـه، هـسـتـند.

بـنـظر مـشکـل می رسد که بـتوان معـماری ایرانی را از زمانـهـای بـسـیـار دور تـا بـحـال طـبـقـه بـنـدی کرد. اما، تـرتـیـبات زیـر مـی تـواند چـشـم انداز وسـیـعـی از ایـن کـارهـا در اخـتـیـار شـمـا قـرار دهـد: کـلـبه هـای ماقـبل تـاریـخ، شهـرهـا و قـصـبه های اولـیه، اسـتحـکـامات و دژهـای نـظـامی، معـابـد و آتـشـکـده ها، مـقـبـره ها و آرامـگـاه هـای بـزرگ، مـکـانهـای عـظـیـم تـاریـخـی، سـدهـا و پـلـهـا، بـازارهـا، حـمام هـا، جـاده هـا، مسـاجـد عـظـیـم، بـرجـهـا و مـنـاره هـا، ساخـتـمانهـای مـذهـبـی و محـلهـایی از دوران اسلامی، و هـمچـنـیـن بـنـاهـا و یـاد بـودهـای گـسـتـرده در کـشـور ایران.از دیگـر چـیـزهـای مهـمی که بـرروی معـماری ایرانی تـاثـیـر گـذار بوده است، شـرایط مهـم آب و هـوائی در فلات ایران بوده است. بطور مـثـال سبک معـماری در شـمال کـشـور و کـوهـپـایـه های ایران بـا سـبک معـماری در جـنـوب و کویر ایران تـفـاوت دارد. اکـنـون با مصـادف شـدن بـا اطاعـات تـمام نـشـدنـی و حـیرت آوری کـه امـکـان آن در هـیچ کـشور دیـگـری نـیـست، نگـاهـی داریم گـذرا بـه معـماری ایرانی.

صحـبت کردن در مـورد معـماری باستانی، بدون ایـنکـه نـمونه هایی از آن وجود داشتـه باشـد تـقـریـباً غـیـر مـمـکـن است. یکی از قـدیـمی ترین بـناهای کـشف شده در فلات ایران مربـوط می شود به بـنای رنگ شـده " زاغ تـپـه " در قـزوین. در تاریخ گـذشـته کـه مربوط می شود به قـرن هـفـتم و اوایل قـرن شـشم قـبل از میـلاد، بایـد بـسیار مورد رسیدگـی قـرار گـیرد که در آن زمان قـبل از تاریخ، چـگـونـه و با چـه وسائـلی این بـنا را آراستـه کـرده اند. از این بـنا بـرای جـمع شـدن و اجـتماعـات استـفاده مـی شده است.
در این بـنا از شومـیـنه برای گـرم کـردن ساخـتمان در فـصلهای سرد سال اسـتـفاده می شده است. هـمـچـنـین محـلی بـرای درست کردن کـباب داشـتـه است. هـمچـنـین این ساخـتمان دو محـل برای نگـهـداری ابزارها و وسائـل، بعـلاوه اتاقـی کـوچـک که از آن به عـنـوان نـشـیـمن استـفاده می کردند. دیـوارهـا بـوسـیله نـقاشـی از بـز کـوهـی تـزئـیـن شـده است. بـه احـتـمال خـیـلی زیـاد از این مـکـان برای انجـام مراستم مـذهـبـی خـود استـفاده می کـردنـد. تـپـه سـیالک در نـزدیکـی کاشان نـیـز یکی دیگـر از این مکـانهـای تـاریـخی است، که بـه قـرن شـشم و پـنجـم قـبل از مـیـلاد بـرمـی گـردد.

نمایی از معـبد چغـازنبـیل در خوزستان
اولین بار که مردم به منطقه سیالک رفـتـند، نمی دانستـند که چگـونه باید خانه ساخت، و زیر کـلبه هایی که با برگ درخـتان تهـیه شده بود زندگـی می کردند. اما بزودی آنهـا فرا گـرفـتـند که چگـونه با گـل، خشت خام درست کرده و مورد مصرف در خانه سازی قرار دهـند.در قـرن چهـارم قـبل از مـیـلاد مسیح مردم سیالک بصورتی جامع شروع کردند به بنا نهادن بناهـای جـدید، که بخوبی مشخص است. این بناهـا بصورتی یکجا و توده، و تماما تهـیه شده از آجر خام بود. این آجـرهای اولیه کـه بـصورتی بیضی شکـل تهـیه می شد، در آفـتاب گـذاشته شده و خشک می شدند؛ و بعـد از آن مورد استـفاده قـرار می گـرفـتـند. معـماری این دوره تـمام بـناهـا را با رنگ قـرمز تـزئـین کرده و تمام درهای این بـناهـا کوتاه و باریک بوده و قـد درها بـیشتر از 90 - 80 سانتی متر نبود.
تـپـه حسن در نزدیکی دامغـان، تـپه ایلـبـلیس در 72 کیلومتری کـرمان، و تـپه حسنـلو در آذربایجان غربی از بـناهایی هـستـند که بوسیله حفاری های باستان شناسی از زیر خاک بـیرون آورده شده اند.
در حفاری های تپه حسنلو، سه بنای عـظیم کـشف شد که تمام آنهـا با نـقـشه ای یکسان درست شده بودند. این بـناها به 1000 - 800 سال قـبل از مـیلاد مسیح بـرمی گـردند. تمام آنهـا دارای دروازهً ورودی، حـیاط سنگـفرش شده، اتـاقـهـا و انـبار بوده اند. در معـماری تـپه حسنلو، ساختمانهـا بـنـظر از چوب بنا شده اند؛ مربع و بصورت برج با پـایه های چـوبی که بدون برش بصورتی عمودی از آنهـا بعـنوان پایه و ستون استـفاده شده بود. یکی از اتاقـهـا بصورتی سنگـفرش شده با خشت خام کشف شد. نکـته جالب توجه اینکه اتاقی دیگـر را که بعـنوان آشپـزخانه از آن استـفاده می شده دارای جاهای مخصوص با شومینه دور آنها بود.یکی از معـماریهای مهـم ایران مربوط است به قرن 13 قـبل از میلاد؛ معـبد چـغـازنـبـیل ( 1250 قبل از میلاد ) است که در کنار رودخانهً کرخه در استان خوزستان در جنوب ایران قرار گـرفـته است. این معـبد بوسیله "هـونـتاش هـوبان" پادشاه ایلام بر روی خرابه های شهر باستانی "دور - آنـتـش" ساخته شده بود. این معـبد نشانگـر اوج و شکوه معـماری در آن دوره است. این بـنا بصورت چـهـارگـوش و به صورت یک ساخـتمان پـنج طبقه است، که هـر طبقه از طبقه قـبلی کوچکـتر است و نمائی بصورت مخروطی را نشان می دهـد. معـبد اصلی در آخرین طـبـقـه ساختـه شده بود. موادی که در ساختمان این معـبد بکـار رفـته است، بـیـشـتر از آجرهـای پـخـته لعـاب دار هـمراه با ساروج بـسیار قـوی بوده است.گـنـبد غـربی معـبد چـغازنـبـیل که بصورتی ماهـرانه ساخته شده بود هـنوز هـم پس از گـذشت سـه هـزار سال از تاریخ آن بصورتی عـجـیب و حیرت آور در وضعـیتی خوب بسر می برد. ساخـتـن طاقـهـای هـلالی شکـل برروی راهـروهـا و پـلـکـان هـای داخل معـبـد نـشـانگـر مـوفـقـیت فوق العـاده و شگـفت آور معـماری در ایران باستان است. چـیـزی که باعـث تعـجب و شوک بـسیار در معـماری چـغـازنبـیل است، اینکه ابـتـکار هـنـرمندان آن دوره در اخـتراع و ساختـن یک سیستم جدید که آب آشامـیدنی ساخـتمان را تهـیه می کرده است. آب تسویه شده بوسیله عبادتـگـران و پـرستـشگـران و ساکـنین آن منطقه مورد استـفاده قرار می گـرفت.
معماری ایران از صدر اسلام تا عصر سلجوقیان
معماری ایران از سلجوقیان تا پایان عصر تیموریان
معماری ایران از صفویان تا دوران معاصر
ایران و سرزمین‌هاى شرقى در آغازین دورهٔ اسلامی، سهم بسیار در تاریخ جهان اسلام داشتند. سلطهٔ مغولان بر این سرزمین سبب شد تا ایران مرکز بلامنازع نوآورى هنرى و فرهنگى در جهان اسلام گردد. چنانکه مى‌توان شاخصهٔ هنرهاى تجسمى را از ۱۲۵۰ م به بعد در بیشتر سرزمین‌هاى اسلامی، توجه و اتکا به الگوها و افکار ایرانى دانست. مثلاً در معماری، ترتیب قرار گرفتن چهار ایوان برگرد صحنى باز در مساجد ایرانى قرن ۱۲ م معمول بوده؛ این طرح در معرکه طرح ستون‌دار سنتى در آن رایج بود معمول گردید و دیرى نپایید که طرح چهار ایوانه در دوردست‌هاى شرق و غرب اسلامی، بکار گرفته شد.
از قرن هفتم تا نیمهٔ قرن نهم یعنى تا دو قرن و نیم، اندیشهٔ ایرانى برتر از اندیشه‌هاى قدرت‌هاى منطقه‌اى بود.
سرزمین کهنسال ایران با سابقه‌اى درخشان و طولانى در هنرهاى گوناگون، سهم بزرگى نیز در توسعه و تکامل معمارى جهان دارد.
بناهاى تاریخى و آثار جالبى که در سراسر این کشور باستانى وجود دارد و آنچه که در طول زمان به دلایل مختلف از بین رفته است، نتیجهٔ قرن‌ها کار و تلاش نیاکان ماست که در این مورد از هیچ کوششى دریغ نکرده‌اند.
این آثار ارزشمند معمارى که معرف فرهنگ و تمدن ایران و ایرانى است، دستاورد تلاش متمادى هنرمندانى است که با ایمان و ابتکار در تکامل و گسترش هرچه بیشتر معماری، به‌خصوص در دوران اسلامى مشتاقانه کوشیده‌اند.
سابقهٔ معمارى ایران براساس بررسى‌ها و کاوش‌هاى باستان‌شناسى به حدود هزارهٔ هفتم قبل از میلاد مى‌رسد. از آن زمان تاکنون این هنر در ارتباط با مسائل مختلف، بویژه دلایل مذهبى گسترش و تکامل یافته است.
معمارى ایران داراى ویژگى‌هایى است که در قیاس با معمارى سایر کشورهاى جهان، ارزشى مخصوص به‌خود دارد. ویژگى‌هایى چون طراحى متناسب، محاسبات دقیق، ستون‌هاى بلند، گوناگون که هر کدام در عین سادگى معرف شکوه معمایر این سرزمین است. به اعتقاد استاد پیرنیا معمارى ایران بر اصولى چون مردم‌‌داری، خودبسندگی، پرهیز از بیهودگی، درون‌گرایى و ... نهاده شده است.
در دوران اسلامی، احداث نیایشگاه‌ها بیش از هر نوع بناى دیگر مورد توجه بوده است؛ تا جایى که اگر شهرى مسجد جامع یا آدینه نداشت، بعنوان یک شهر تلقى نمى‌شد. نیایشگاه‌هایى چون تاریخانهٔ دامغان، مسجد کبود، مسجد گوهرشاد، مسجد شیخ لطف‌الله، از یادگارهاى باارزش معمارى مذهبى است که معماران این بناها، هنر خود را با عشق درآمیخته‌اند. مقابر و آرامگاه‌هاى بزرگان دین و سیاست نیز همانند نیایشگاه‌ها با نقشه‌هاى متفاوت، پوشش‌هاى گوناگون گنبدى و تزئیناتى چون گچبری، کاشیکاری، آجرکاری، معمارى این دوره را اعتبار خاصى بخشیدند. مجموعه‌هاى زیباى بسطام و نطنز و حرم حضرت رضا (ع) با شیوه‌هاى متفاوت معمارى نمونه‌هاى باشکوهى هستند از این شاخه از بناهاى دورهٔ اسلامی. در هیچ جاى جهان بناهاى آرامگاهى همانند ایران یافت نمى‌شود که اینچنین عمر طولانى و مقبولیت ریشه‌دار و سطح عالى و پابرجا در خود داشته باشد.

 



مسجد گوهرشاد و مجموعه حرم امام رضا (ع)، مجموعه آستان قدس رضوی، مشهد
بعد از آن‌که فضاى آموزشى از نیایشگاه‌ها جدا شد و شیوهٔ تدریس به‌تدریج دگرگون گشت، احداث مدارس شکل تازه‌اى یافت. تدریس علوم دینى و مذهبى که در مساجد صورت مى‌گرفت به مدارس انتقال یافت. فضاى معمارى مدارس نیز همزمان با تحولات معمارى مساجد وارد مرحلهٔ تازه‌اى شد و از نقشهٔ چهار ایوانى براى ساختمان آن بهره گرفته شد و در تزئین آن از کاشیکارى و سایر تزئینات استفاده شد. مدارسى چون چهارباغ، سپهسالار و ... را مى‌توان معرف فضاى آموزشى در معمارى ایران دانست.
در شهرهاى ایران اسلامى اماکن عمومى در مسیر گذرگاه‌هاى اصلى و فرعى شهر ساخته مى‌شدند. تکایا، حسینیه‌ها، مصلى‌ها در بافت بسیارى از شهرها جاى ویژه‌اى داشتند و در ایام سوگوارى از این بناها استفاده مى‌شده است. مصلى‌ها نیز خارج از شهر در برگزارى مراسم عیدین نقش ویژه‌اى در مراسم مذهبى مسلمانان ایفا مى‌کرد.
معمارى سنتى ایران روندى پیوسته و ملایم و استوار را تا دورهٔ قاجار پیمود و دگرگونى‌هاى لازم در هر مرحله یا دوره متناسب با نیازها و خواسته‌ها در آن پدیدار شده تا به بهترین نحو ممکن، متناسب با شرایط و امکانات هر دوره پاسخگوى نیازهاى کارکردی، فضایى و بصرى ممکن باشد.
در دورهٔ قاجار همزمان با گسترش روابط ایران با اروپائیان، زمینه‌هاى نفود فرهنگ و تمدن آنان در ایران نیز به‌تدریج فراهم شد و بسیارى از عرصه‌هاى فرهنگی، اجتماعی، شهرى و از جمله معمارى را تحت‌ تأثیر قرار داد.
ورود تکنولوژى غرب و بویژه در مرحلهٔ نخست ورود اتومبیل، به همراه دگرگونى ساختار اجتماعى - شهری، دگرگونى‌هاى اساسى در بافت شهرى ایجاد کرد و خیابان‌ها و گذرگاه‌هاى مستقیم به‌تدریج بوجود آمدند و گسترش یافتند. دسترسى ساده و آسان، اهمیتى فراوان یافت و در نتیجه ساختمان‌هاى واقع در کنار خیابان مورد توجه قرار گرفتند. بویژه که براساس نظام جدید شهری، دکان‌ها و سایر فضاهاى خدماتى و تجاری، در طبقهٔ همکف ساختمان‌هاى واقع در کنار خیابان‌ها جاى گرفتند. نور و منظر بسیارى از این ساختمان‌ها از خیابان تأمین مى‌شد، در نتیجه اتاق‌ها به شکل خطى در کنار هم و در امتداد لبهٔ خیابان ساخته شدند.
در طراحى این گونه ساختمان‌ها، از معمارى غرب اقتباس مى‌شد و بسیارى از عناصر و تزئینات آن عیناً یا با دگرگونى‌هایى مورد استفاده قرار مى‌گرفت. کاربرد این عناصر غالباً بدون تأمل صورت مى‌گرفت و آن‌را به شکل نوعى جریان گذرا در تاریخ معمارى ایران متجلى مى‌ساخت و تلفیقى هنرمندانه صورت نمى‌گرفت. همین ضعف سبب شد تا بسیارى از نوآورى‌ها و اقتباس‌ها در این دوران (اواخر قاجار و دهه‌‌هاى نخست عصر حاضر) در دورهٔ بعد فراموش شدند، به‌گونه‌اى که گویا جزئى از تاریخ معمارى و فرهنگ ما نبوده‌اند. بعضى اقتباس‌ها نیز که دوام یافته‌اند مانند احداث بالکن به سمت گذرگاه‌هاى عمومی، هنوز از ویژگى‌هاى لازم کارکردى براى هماهنگى با شرایط فرهنگى و اجتماعى کشورمان برخوردار نشد، و در نتیجه یا تغییر شکل یافته‌اند یا به‌صورت انبار و یا محلى بدون استفاده درآمده‌اند، که این نکته خود نشانگر فقر دانش معمارى است.
جدا شدن از ارزش‌ها و تجربیات معمارى سنتى و رو آوردن به غرب از آن زمان تا امروز نیز کمابیش ادامه یافته و بعنوان یک روند اصلى در بین بسیارى از متخصصان استمرار یافته است. نباید از نظر دور داشت که توجه به معمارى سنتى و بومى کشور از سوى متخصصان در دهه‌هاى پیشین، غالباً تحت تأثیر اندیشه‌هاى غربى همچون پست مدرنیسم بوده است.
بناهای دوره اسلامی در ایران
بناهای مذهبی

مسجد گوهرشاد مشهد آب‌انبار اردستان مدرسة آقابزرگ کاشان

 

مطالعه دربارهٔ معمارى ایران، نشان‌دهندهٔ چگونگى گسترش آن در پانزده قرن گذشته است. در هر دوره بناهایى با ویژگى‌هاى گوناگون در روستاها، شهرها، جاده‌هاى کاروانی، مناطق کویری، گذرگاه‌هاى روستایى و شهرهاى ساحلى ایجاد گردیده که کاربردهاى متفاوتى داشته‌اند.
اهمیت معمارى اسلامى زمانى آشکار مى‌گردد که بدانیم در ساخته‌هاى این دوره به کاربرد مادى و معنوى بناها توجه شده است.
به‌طورکلى بناهاى دورهٔ اسلامى به دو گروه عمده تقسیم مى‌شوند:
- بناهاى مذهبى شامل مساجد، آرامگاه‌ها، مدارس، حسینیه‌ها، تکایا و مصلى‌ها.
- بناهاى غیرمذهبى شامل پل‌ها، کاخ‌ها، کاروانسراها، حمام‌ها، بازارها، قلعه‌ها، آب‌انبارها، خانه‌ها، باغ‌ها.
در دو گروه فوق از بناهاى دورهٔ اسلامی، مکانى براى عبادت، تجارت و سکونت وجود داشته است.

مجموعه بازار قزوین مجموعه بازار کرمان
روند شکل گیری برخی بناهای مهم در ایران
در طول زمان، بناهایى مجموعه‌اى در بسیارى شهرهاى ایران ساخته شده که گروه ویژه‌اى را در معمارى تشکل مى‌دهند. ساخت این‌گونه بناها سابقه‌اى طولانى دارد. در نتیجهٔ کاوش‌ها و بررسى‌هاى مناطق باستانی، معلوم شده است که این مجموعه‌ها به‌دلایل گوناگون نظامی، مذهبى و اقتصادى شکل گرفته‌اند و توسعه یافته‌اند. از مجموعه‌هاى قبل از تاریخ مى‌توان حسنلو در آذربایجان، چغازنبیل در خوزستان، نوشیجان در همدان را نام برد. در دورهٔ تاریخى نیز ساخت این مجموعه بناها ادامه یافت. از جمله بناهاى فیروزآباد، نیشابور، نسا در مرو، تخت سلیمان در آذربایجان. در دورهٔ اسلامى نیز ایجاد و توسعهٔ این مجموعه‌ها فزونى یافت و شاهکارهایى بوجود آمد. پیدایش این مجموعه‌ها با ایجاد یک آرامگاه ساده یا یک مکان مذهبى یا سیاسى شروع مى‌شود و بعد در طول زمان، بناهاى دیگرى مانند مساجد، مدرسه، کتابخانه، خانقاه، آب‌انبار، کاروانسرا و ... به آن اضافه مى‌شود و تبدیل به یک مجموعهٔ بسیار زیبا و باشکوه مى‌شود مانند مجموعهٔ حرم حضرت رضا (ع)، بقعهٔ شیخ نعمت‌الله ولى در کرمان و مجموعه شیخ صفى در اردبیل.
ایجاد چنین مجموعه‌هایی، عمدتاً در بافت اصلى و مراکز شهرها به صورت سمبل بوجود مى‌آید. مانند مجموعهٔ مرقد حضرت معصومه در قم.
عناصر تشکیل دهنده معماری ایران
هر بناى دورهٔ اسلامى چه بناى مذهبی، مانند مسجد و مدرسه و چه غیرمذهبی، مانند کاروانسرا و کاخ از فضاهاى گوناگون تشکیل مى‌شود و گاهى ممکن است فضاى تازه‌اى به‌صورت الحاقى به بناهاى دیگر اضافه شود؛ مثلاً مناره در مسجد که جزیى از بناست و به‌طور مجزا هم کاربرد دارد.
حیاط و صحن
میانسرا - حیاط و صحن - یکى از ویژگى‌هاى معمارى اسلامى است. مساجد، مدارس و کاروانسراها عمدتاً داراى صحن یا حیاط مرکزى هستند. میانسرا بنا را از سروصدا و فعالیت زندگى روزمره و عادى جدا مى‌کرد و هم نیاز مسلمانان به وضوخانه و محل تطهیر در مساجد و مدارس و نیاز مسافران را به استراحت، بارگیرى و باربندى در حیاط کاروانسرا تأمین مى‌کرد. میانسرا معمولاً به شکل مربع یا مستطیل بود. راه دسترسى به شبستان و راه‌پله‌ها، اتاق‌ها و ... از میانسرا مى‌گذشت و داراى دو یا چهار ایوان بود.
ایوان
مى‌شوند از سه طرف بسته و به طرف میانسرا باز مى‌شود. ایوان‌ها از اجزاى مهم معمارى بنا هستند. و موجب شکوه بنا مى‌شوند و امکان ایجاد تزئین در بنا را فراهم مى‌سازند. ایوان‌ها، فضاهاى ورودى و خروجى هستند و از تابش آفتاب جلوگیرى مى‌کنند.
از دوره اشکانى ایوان مورد استفاه قرار گرفته است و معمولاً از یک طاق آهنگ تشکیل شده است.
رواق
رواق فضاهاى سرپوشیدهٔ ستوندار است و یا از چشمه طاق‌هایى تشکیل یافته که در طرفین سحن یا میانسراى مسجد یا اماکن مذهبى ساخته مى‌شود. دهانهٔ اینگونه فضاها رو به صحن است و در ورودى مسجد را به شبستان یا گنبدخانه متصل مى‌کند.
گنبد
گنبد از مهم‌ترین عناصر معمارى است که از قبل از اسلام بکار مى‌رفته است. گنبدهاى ایرانى داراى اشکال مختلفى است که برخى از آنها عبارتند از: گنبد مخروطى یا رُک، گنبد یک پوش، گنبد دوپوش و سه‌پوش، گنبد پیوسته و گسسته. معماران ایرانى روى بناهاى گوناگونى مثل مساجد، مدارس و مقبره‌ها، گنبدهاى زیبایى ساخته‌اند. در دورهٔ اسلامی تشکیل شده است.
شبستان‌هاى ستون‌دار
این شبستان‌ها در طرفین گنبدها به ‌گونه‌اى ساخته شده‌اند که مى‌توان با افزودن یا برداشتن دهانه‌هایی، آنها را توسعه داد یا کوچک کرد.
حجره
حجره یا اتاق در اطراف حیاط مرکزى یا میانسرا بصورت مربع، مستطیل یا چند ضلعى ساخته مى‌شد. در مدارس این حجره‌ها براى استفادهٔ طلاب و در کاروانسراها براى استراحت مسافران و گاه چله‌نشینى و غرلت‌گزینى درویشان بنا مى‌شد.
مناره
مناره یا منار، بنایى کشیده و بلند است که در کنار بناهاى مذهبى مثل مدارس و مساجد و مقبره‌ها ساخته مى‌شدند. قبل از اسلام مناره‌ها براى راهنماى بکار مى‌رفتند و یا معرف آتشکده و آتشگاه‌ها بودند و به آن میل مى‌گفتند. در دورهٔ اسلامی، احداث این بناها گسترش یافت.
مناره
در ایران منارهٔ مسجد جامع سمنان و دامغان از قدیمى‌ترین مناره‌هاست. از دورهٔ سلجوقى به بعد بود که مناره‌ها به صورت زوج به سردر ورودى یا بر ایوان اصلى احداث شدند. مناره شامل پایه، ساقه و کلاهک یا تاج و بخش‌هاى پلکان و نورگیر مى‌باشد. مناره‌هاى اولیه ساده بودند اما بتدریج با تزئیناتى چون آجرکاری، کاشى‌کاری، مقرنس و کتیبه آراسته شدند.
بادگیر
با توجه به شرایط اقلیمى و جغرافیایى مناطق گوناگون ایران، معماران ایرانى شیوه‌هاى مختلف را در شهرهاى گوناگون توسعه بخشیدند. بادگیرها در مناطق کویرى بدلیل گرما رواج داشته است. هر بادگیر شامل برج‌هاى تهویه بر فراز ساختمان است. در بالاى هر برج یک رشته دهانه‌هاى عمودى وجود دارد که در مقابل بادهاى وزان قرار گرفته و براى گرفتن نسیم و هدایت آن به اتاق همکف یا زیرزمین، تعبیه شده است. در شهرهاى کویرى مانند کاشان، یزد و کرمان از بادگیر در بناهاى مختلف به نحو مطلوب استفاده شده است.
پله
راه‌پله‌هاى مارپیچ مناره‌ها و پله‌هایى که به فضاهاى داخلى و خارجى بنا یا به پاشیرهاى سراشیبى آب‌انبارها منتهى مى‌شوند، اهمیت ویژه‌اى در معمارى دارند. بعضى مواقع پله‌ها وسیلهٔ سبک کردن حجم‌هاى ساختمانى نیز هستند.
مدرسهٔ غیاثیهٔ خرگرد، هشت دستگاه پله دارد. مسجد کبود تبریز نیز پله‌هایى در شش قسمت دارد. در ساختن پله‌ها اغلب از آجر استفاده مى‌شود.
سردابه
در تعدادى از آرامگاه‌ها، محل تدفین در طبقه‌اى پایین‌تر از سطح زمین ساخته مى‌شد. احداث سردابه بیشتر در آرامگاه‌هاى شمال و آذربایجان مرسوم بوده است. در این بناها طبقه همکف محلى براى زیارت یا مراسم مذهبى بوده است.

 


تزئینات وابسته به معماری ایران در دوره اسلامی
آجرکاری
گچبری
کاشی‌کاری
منبّت‌کاری و تزئینات چوبی
آئینه‌کاری
هنرمند ایرانى از ابتداى کار و از هنگام بکارگیرى آجر که جزء مصالح اولیه بنا به شمار مى‌رفته، زیباترین نقش‌ها و طرح‌ها را هنگام ایجاد دیوارها و پوشش گنبدها و ایجاد گوشواره‌ها، مقرنس‌ها و طاق‌نماها خلق کرده و در روند تکاملى آن با گره‌چینی، گل‌اندازی، گره‌سازى و آجرکارى شاهکارهاى بى‌نظیرى را بوجود آورده است.

کاشیکاری گنبد مسجد جامع تزئینات مسجد جامع اردستان
هنگام استفاده از گچ با خلق گچبرى‌هایى با نقوش هندسی، گیاهی، حیوانى و انسانى دنیایى بى‌مانند را آفریده و در استفاده از چوب براى پنجر‌ه‌ها و درها با بهره‌گیرى از هنرهایى نظیر منبّت، مشبّک، معرّق، کنده‌کاری، خاتم‌سازى و نقاشى روى چوب، اعجازى باور نکردنى را پدید آورده است.براى تزئین بنا از کاشى‌هاى یک رنگ، هفت رنگ، معرق، طلایى و یا شیشه و آیینه در اشکال و ابعاد گوناگون، کمک گرفته و دنیایى سرشار از زیبایى و خلاقیت را عرضه کرده است.شکوه و زیبایى معمارى ایرانى بخصوص در دورهٔ اسلامی،به تزئینات آن بستگى دارد. این تزئینات در تمامى ادوار اسلامى رواج داشته و در هر دوره‌اى با امکانات آن روزگاران پیشرفت نموده است.بناهاى باقیمانده از دوران اسلایم داراى تزئینات گوناگونى است که معرف اهمیت این هنر در ادوار مختلف است.تزئینات معمارى توسط ایرانیان، تکامل هنرى عمده‌اى یافته است و در بسیارى از کشورهاى اسلامی، توسط هنرمندان ایرانی، بناهایى با تزئینات مختلف انجام گرفته است.
ایران و سرزمین‌هاى شرقى در آغازین دورهٔ اسلامی، سهم بسیار در تاریخ جهان اسلام داشتند. سلطهٔ مغولان بر این سرزمین سبب شد تا ایران مرکز بلامنازع نوآورى هنرى و فرهنگى در جهان اسلام گردد. چنانکه مى‌توان شاخصهٔ هنرهاى تجسمى را از ۱۲۵۰ م به بعد در بیشتر سرزمین‌هاى اسلامی، توجه و اتکا به الگوها و افکار ایرانى دانست. مثلاً در معماری، ترتیب قرار گرفتن چهار ایوان برگرد صحنى باز در مساجد ایرانى قرن ۱۲ م معمول بوده؛ این طرح در معرکه طرح ستون‌دار سنتى در آن رایج بود معمول گردید و دیرى نپایید که طرح چهار ایوانه در دوردست‌هاى شرق و غرب اسلامی، بکار گرفته شد.
از قرن هفتم تا نیمهٔ قرن نهم یعنى تا دو قرن و نیم، اندیشهٔ ایرانى برتر از اندیشه‌هاى قدرت‌هاى منطقه‌اى بود. سرزمین کهنسال ایران با سابقه‌اى درخشان و طولانى در هنرهاى گوناگون، سهم بزرگى نیز در توسعه و تکامل معمارى جهان دارد. بناهاى تاریخى و آثار جالبى که در سراسر این کشور باستانى وجود دارد و آنچه که در طول زمان به دلایل مختلف از بین رفته است، نتیجهٔ قرن‌ها کار و تلاش نیاکان ماست که در این مورد از هیچ کوششى دریغ نکرده‌اند.
این آثار ارزشمند معمارى که معرف فرهنگ و تمدن ایران و ایرانى است، دستاورد تلاش متمادى هنرمندانى است که با ایمان و ابتکار در تکامل و گسترش هرچه بیشتر معماری، به‌خصوص در دوران اسلامى مشتاقانه کوشیده‌اند.
سابقهٔ معمارى ایران براساس بررسى‌ها و کاوش‌هاى باستان‌شناسى به حدود هزارهٔ هفتم قبل از میلاد مى‌رسد. از آن زمان تاکنون این هنر در ارتباط با مسائل مختلف، بویژه دلایل مذهبى گسترش و تکامل یافته است.
معمارى ایران داراى ویژگى‌هایى است که در قیاس با معمارى سایر کشورهاى جهان، ارزشى مخصوص به‌خود دارد. ویژگى‌هایى چون طراحى متناسب، محاسبات دقیق، ستون‌هاى بلند، گوناگون که هر کدام در عین سادگى معرف شکوه معمایر این سرزمین است. به اعتقاد استاد پیرنیا معمارى ایران بر اصولى چون مردم‌‌داری، خودبسندگی، پرهیز از بیهودگی، درون‌گرایى و ... نهاده شده است.
در دوران اسلامی، احداث نیایشگاه‌ها بیش از هر نوع بناى دیگر مورد توجه بوده است؛ تا جایى که اگر شهرى مسجد جامع یا آدینه نداشت، بعنوان یک شهر تلقى نمى‌شد. نیایشگاه‌هایى چون تاریخانهٔ دامغان، مسجد کبود، مسجد گوهرشاد، مسجد شیخ لطف‌الله، از یادگارهاى باارزش معمارى مذهبى است که معماران این بناها، هنر خود را با عشق درآمیخته‌اند. مقابر و آرامگاه‌هاى بزرگان دین و سیاست نیز همانند نیایشگاه‌ها با نقشه‌هاى متفاوت، پوشش‌هاى گوناگون گنبدى و تزئیناتى چون گچبری، کاشیکاری، آجرکاری، معمارى این دوره را اعتبار خاصى بخشیدند. مجموعه‌هاى زیباى بسطام و نطنز و حرم حضرت رضا (ع) با شیوه‌هاى متفاوت معمارى نمونه‌هاى باشکوهى هستند از این شاخه از بناهاى دورهٔ اسلامی. در هیچ جاى جهان بناهاى آرامگاهى همانند ایران یافت نمى‌شود که اینچنین عمر طولانى و مقبولیت ریشه‌دار و سطح عالى و پابرجا در خود داشته باشد.

مسجد گوهرشاد و مجموعه حرم امام رضا (ع)، مجموعه آستان قدس رضوی، مشهد
بعد از آن‌که فضاى آموزشى از نیایشگاه‌ها جدا شد و شیوهٔ تدریس به‌تدریج دگرگون گشت، احداث مدارس شکل تازه‌اى یافت. تدریس علوم دینى و مذهبى که در مساجد صورت مى‌گرفت به مدارس انتقال یافت. فضاى معمارى مدارس نیز همزمان با تحولات معمارى مساجد وارد مرحلهٔ تازه‌اى شد و از نقشهٔ چهار ایوانى براى ساختمان آن بهره گرفته شد و در تزئین آن از کاشیکارى و سایر تزئینات استفاده شد. مدارسى چون چهارباغ، سپهسالار و ... را مى‌توان معرف فضاى آموزشى در معمارى ایران دانست.
در شهرهاى ایران اسلامى اماکن عمومى در مسیر گذرگاه‌هاى اصلى و فرعى شهر ساخته مى‌شدند. تکایا، حسینیه‌ها، مصلى‌ها در بافت بسیارى از شهرها جاى ویژه‌اى داشتند و در ایام سوگوارى از این بناها استفاده مى‌شده است. مصلى‌ها نیز خارج از شهر در برگزارى مراسم عیدین نقش ویژه‌اى در مراسم مذهبى مسلمانان ایفا مى‌کرد.
معمارى سنتى ایران روندى پیوسته و ملایم و استوار را تا دورهٔ قاجار پیمود و دگرگونى‌هاى لازم در هر مرحله یا دوره متناسب با نیازها و خواسته‌ها در آن پدیدار شده تا به بهترین نحو ممکن، متناسب با شرایط و امکانات هر دوره پاسخگوى نیازهاى کارکردی، فضایى و بصرى ممکن باشد.
در دورهٔ قاجار همزمان با گسترش روابط ایران با اروپائیان، زمینه‌هاى نفود فرهنگ و تمدن آنان در ایران نیز به‌تدریج فراهم شد و بسیارى از عرصه‌هاى فرهنگی، اجتماعی، شهرى و از جمله معمارى را تحت‌ تأثیر قرار داد.
ورود تکنولوژى غرب و بویژه در مرحلهٔ نخست ورود اتومبیل، به همراه دگرگونى ساختار اجتماعى - شهری، دگرگونى‌هاى اساسى در بافت شهرى ایجاد کرد و خیابان‌ها و گذرگاه‌هاى مستقیم به‌تدریج بوجود آمدند و گسترش یافتند. دسترسى ساده و آسان، اهمیتى فراوان یافت و در نتیجه ساختمان‌هاى واقع در کنار خیابان مورد توجه قرار گرفتند. بویژه که براساس نظام جدید شهری، دکان‌ها و سایر فضاهاى خدماتى و تجاری، در طبقهٔ همکف ساختمان‌هاى واقع در کنار خیابان‌ها جاى گرفتند. نور و منظر بسیارى از این ساختمان‌ها از خیابان تأمین مى‌شد، در نتیجه اتاق‌ها به شکل خطى در کنار هم و در امتداد لبهٔ خیابان ساخته شدند.
در طراحى این گونه ساختمان‌ها، از معمارى غرب اقتباس مى‌شد و بسیارى از عناصر و تزئینات آن عیناً یا با دگرگونى‌هایى مورد استفاده قرار مى‌گرفت. کاربرد این عناصر غالباً بدون تأمل صورت مى‌گرفت و آن‌را به شکل نوعى جریان گذرا در تاریخ معمارى ایران متجلى مى‌ساخت و تلفیقى هنرمندانه صورت نمى‌گرفت. همین ضعف سبب شد تا بسیارى از نوآورى‌ها و اقتباس‌ها در این دوران (اواخر قاجار و دهه‌‌هاى نخست عصر حاضر) در دورهٔ بعد فراموش شدند، به‌گونه‌اى که گویا جزئى از تاریخ معمارى و فرهنگ ما نبوده‌اند. بعضى اقتباس‌ها نیز که دوام یافته‌اند مانند احداث بالکن به سمت گذرگاه‌هاى عمومی، هنوز از ویژگى‌هاى لازم کارکردى براى هماهنگى با شرایط فرهنگى و اجتماعى کشورمان برخوردار نشد، و در نتیجه یا تغییر شکل یافته‌اند یا به‌صورت انبار و یا محلى بدون استفاده درآمده‌اند، که این نکته خود نشانگر فقر دانش معمارى است.
جدا شدن از ارزش‌ها و تجربیات معمارى سنتى و رو آوردن به غرب از آن زمان تا امروز نیز کمابیش ادامه یافته و بعنوان یک روند اصلى در بین بسیارى از متخصصان استمرار یافته است. نباید از نظر دور داشت که توجه به معمارى سنتى و بومى کشور از سوى متخصصان در دهه‌هاى پیشین، غالباً تحت تأثیر اندیشه‌هاى غربى همچون پست مدرنیسم بوده است.
سبک اصفهانی
شیوه اصفهانی آخرین شیوه معماری ایران است. معماری بومی آذربایجان پدید آورنده سه شیوه معماری ایران از جمله شیوه اصفهانی بود پس خاستگاه این شیوه شهر اصفهان نبوده ولی در آنجا رشد کرده و بهترین ساختمان های آن در این شهر ساخته شده اند . شیوه اصفهانی دربرگیرنده شیوه هایی است که در نوشته های غربی به شیوه صفوی افشاری و قاجاری و زند – قاجار نامیده شده اند . این شیوه کمی پیش از روی کار آمدن صفویان از زمان قره قویونلوها آغاز شده و در پایان روزگار محمد شاه قاجار دوره نخست آن به پایان می رسد . دوره دوم آن زمان پسرفت (انحطاط) این شیوه است که در واقع از زمان افشاریان آغاز شد و در زمان زندیان دنبال شد ولی پسرفت کامل از زمان محمد شاه آغاز شد و در دگرگونی های معماری های تهران و شهرهای نزدیک به آن آشکار شد . البته در گوشه کنار ایران در شهرهایی که به دور از این روند بودند ساختمان های ارزشمندی ساخته شد بویژه خانه های زیبایی که زمان قاجاریان ساخته شده است . از آن پس دیگر شیوه ای جانشین شیوه اصفهانی نشد و با اینکه تلاش شد این رشته پیوسته در معماری ایران پاره نشود اما دیگر معماری آن سیر و روند تکاملی پیشین را پی نگرفت .
بعد از سلسله افشاریه کریم خان زند زمام امور را در جنوب ایران به دست گرفت و شیراز را به پایتختی ایران برگزید . در زمان یکی از جانشینان او به نام لطفعلی خان در گیری هایی با آقا محمد خان ( ازایل قاجار ) رخ داد که در نهایت به شکست لطفعلی خان منجر شد و دئر سال 1209 با مرگ او سلسله زندیه نیز منقرض گردید .
معماری
ویژگی های این شیوه چنین بررسی می شود :
1- ساده شدن طرح ها که در بیشتر ساختمان ها فضاها و یا چهارپهلو( مربع ) هستند یا مستطیل .
2- در شیوه آذری با به کارگیری یک هندسه قوی طرح های پیچیده ای ساخته شدند اما در شیوه اصفهانی هندسه ساده و شکل ها و خطهای شکسته بیشتر به کار رفت .
3- در تهرنگ ساختمان ها نخیر و نهاز ( پیش آمدگی و پس رفتگی ) کمتر شد ولی از این شیوه به بعد ساخت گوشه های پخ در ساختمان رایج تر شد .
4- همچنین پیمون بندی و بهره گیری از اندام ها و اندازه های یکسان در ساختمان دنبال شد .
5- سادگی طرح در بناها هم آشکار بود .
نیارش
تنگی زمان و کم شدن معماران چیره دست در این شیوه کیفیت ساختمان سازی را بسیار پایین آورد و دیگر ساختمانها را همچون گذشته پایدار و ماندگار نمی ساختند . یکی از ویژگی های نیارشی در معماری ایران این بوده که معماران ما همواره به نشست کلی ساختمان در روند ساخت و اثر آن بر نما سازی توجه داشته اند . می دانیم ساختمان به مرور زمان نشست می کند در شیوه رازی زبره و نما یا سفت کاری و نازک کاری با هم انجام می شد . یعنی کار« همچین» می شد و برای اینکه نشست یکسان پدید آید زبره را با نمای هشت و گیر یا باهم چفت و بست می کردند . اما در شیوه آذری چون در ساختن شتاب داشتند زبره و نما جداگانه ساخته می شدند . این روش در شیوه اصفهانی نیز پی گیری شد و شاید از دید فنی روش درست تری بود . همچنین در این شیوه همه گونه ها ی تاقها و گنبدها بکار برده شد . گنبدهای گسسته میل تهی در بیشتر ساختمان های این شیوه به زیبایی دیده می شوند مانند :
گنبد مسجد امام اصفهان، گنبد مدرسه چهار باغ، گنبد مدرسه آقا بزرگ کاشان و دیگر جاها .
در این شیوه برخی ساختمایه ها در نخست دگرگون کرده و سپس بکار می بردند که این روش کیفیت ساختمان را پایین می آورد و به فن ساختمان نیز آسیب می زد . معماران گذشته هر ساختمایه ای را به شکل نخست خود به کار می بردند . برای نمونه آجر را بدون تراشیدن و چوب را بگونه گرده ( تنه درخت ) بکار می بردند . مثلا در مسجد بنان در مراغه چوب های آسمانه گرده هستند یا در گنبد قابون آجر آب مال بکار رفته و در شیوه رازی آجر پیش بر بکار می بردند . اما در این شیوه از آجر آبساب یا آجر تراشه بهره گرفتند و چون آجر را می تراشیدند درز میان آجرها در آجر چینی کم می شد . بدین گونه بندهای افقی و عمودی هم اندازه می شدند . این آجر کاری پس از زمانی که لبه آجرها می پرید زشت می شد . در زمان قاجاریان کوربندها کنار گذاشته شد و آجرها را بگونه پاپیلی ( ذوزنقه ) در آوردند . بدین گونه زاویه ای میان دو آجر پدید می آمد و باز پس از زمانی لبه های آجر می پرید . در آجر چینی گونه ای گل هماند لعاب بکار می بردند که پس از زمانی نمای آجر چینی را آبله رو می کرد .
افزون بر اینها شیوه اصفهانی دارای کاستی های دیگری هم هست که در شیوه های پیشین نبوده است . مانند خوانچه ها و پوشش های آویخته و دروغین بی باکی و جسارت بیش از اندازه در پوشش گنبدها و بویژه کلاه فرنگی ها آزادی بی حساب در نهادن جرزها و ستون های بابر بر روی تاقهای زیرین و حتی کانه ها و بسیاری از این دست که همگی از سر شتاب در ساختمان سازی بود .
آرایه
در شیوه اصفهانی از همه آمودهای شیوه پیشین بهره گیری شد . البته از کاشی خشتی هفت رنگ بجای کاشی تراش (معرق ) بهره گیری شد . برای نمونه در مسجد امام اصفهان ( شاه ) سردر آن کاشی تراش است که شاهکار کاشی کاری است . ولی در نماهای درونی آن چون روند ساخت آن به درازا کشیده شده بوده کاشی هفت رنگ کار شده است .
بر این اساس سبکی که در کوشک باغ جهان نما و کوشک های دیگر که در زمان زندیه توسط کریم خان زند بنا گردیدند از این سبک پیروی می کنند.

تاریخ نقاشی و رنگ در معماری ایران
تجربه نشان داده که اگرچه دانشجویان رشته مرمت از طریق کنکور هنر جذب دانشگاه‎ها می‎شوند، اما بنا به ضروریات سیستم‎های اداری و مالی، متأسفانه کم کم گرایشات هنری خود را از دست می‎دهند و بیشتر به امور ساختمانی تمایل پیدا می‎کنند. بطوری که موفقیت‎های خود را در نسبت مستقیم با اطلاعات صرفاً فنی خود می‎دانند. شاید ضایعه این نوع گرایشات درحال حاضر چندان چشم‎گیر و شناخته شده نباشد، اما در آینده‎ای نزدیک چهرة واقعی این معضلات نمایان خواهد شد. البته این بحث مفصلی است که باید بطور مستقل و با ارائه نمونه‎های عینی بررسی شود.
مرمت بدون شناخت دنیای لطیف هنر، بدون غور در عمق شاعرانه اشیاء و بدون برخورداری از نگاه عارفانه ممکن نیست. امیدوارم با حرکت‎های اینچنینی که دانشجویان انجام می‎دهند، پیوند ناگزیر مرمت و روحیات هنری مثل سال‎های اول دانشگاه تا دوران حرفه‎ای شما باقی بماند.
شاید مجبور باشیم که قبول کنیم در حوزه میراث فرهنگی نسل بدشانسی هستیم. چراکه باید وظیفه‎ای سخت و حیاتی را با کمترین اجری به دوش بکشیم. این وظیفه این است که پیش از آنکه حرف‎های نهایی را بزنیم، کمک کنیم تا برداشت سطحی و تقلیدی از لزوم حفظ این میراث ـ که از یک موج و مد جهانی متأثر شده است ـ تبدیل به یک اندیشه بنیادی و فراگیر شود.
اگر تنها به مرمت کالبدی میراث فرهنگی اکتفا کنیم،‌ تقریباً باخته‎ایم. مگر فقط پی بناها رطوبت می‎کشند؟! بنیادهای فکری هم نم برمی‎دارند. ذوق‎های هنری هم نشست می‎کنند. مگر حیات و تداوم فرهنگی ارزشی کمتر از حفظ یک اثر فرهنگی دارد؟! اتصال به ریشه‎های تاریخی مگر کم‎اهمیت‎تر از موزه کردن یک ریشه و پیشینه است؟! سئوال این است که راز جاودانگی چیست؟ و بر روی محور زندگی، هنر و اندیشه و… نقطه و مبداء معتبر سنجش کجاست؟ مکاتب غربی و بخصوص هیاهوهای هنری روز؟ و اگر نه به کجا و کدام سرچشمه جوشان چشم باید دوخت؟ آیا برداشت‎های هنرمندان گرافیست و نمونه‎برداری از آثار گذشته کافی است؟ از طرفی در مرمت بناها، مکرراً به مرمت تزئینات و نقاشی‎های دیواری برخورد خواهیم کرد که عدم شناخت کافی از این هنر حتی در مرمت‎های سازه‎ای هم تأثیرات منفی خواهد گذاشت.
این فرصت بهانة خوبی است برای اینکه از موضوعی صحبت کنیم که هم به عالم هنرهای تجسمی ارتباط داره و هم بطور اختصاصی به تاریخ معماری. یعنی حضور رنگ و نقاشی در بناهای تاریخی ایران. البته با وجود ارتباط تنگاتنگ آثاری مثل موزائیک‎های رنگی، کاشی‎های الوان و نقوش گچبری و نقش‎برجسته‎های سنگی، بیشتر به طرح‎های رنگین و سطوح رنگ‎آمیزی شده که با آزادی عمل کامل ـ چه از لحاظ فنی و چه از لحاظ مضمون و… ـ خلق شده‎اند و آنچه با ابزار ابتدائی تقریباً نقر شده و فاقد بعد سوم است، اشاره می‎کنیم.
متأسفانه تا به حال آنچنان که شایسته باشد بطور علمی و اختصاصی به این موضوع پرداخته نشده است. باید گفت تاریخ نقاشی در ایران فاقد یک شجره‎نامة دقیق و روشن است. این بی‎توجهی آنقدر جدی و عمیق است که در یک کتاب معتبر که زیرنظر یک سازمان معتبر و توسط اساتید شناخته شده در مورد تزئینات وابسته به معماری نگاشته و منتشر شده است، نامی از نقاشی به معنای اختصاصی آن به میان نیامده، اگرچه حتی فصلی به مثلاً منبت‎کاری اختصاص دارد. در اغلب منابع نیز به این مهم تنها با اشاره به بعضی خطوط و نقوش هندسی اکتفا شده است. شاید به این خاطر که پژوهشگران هنر نقاشی، با معماری تاریخی آشنا نیستند و محققین آثار تاریخی به هنر نقاشی. باستان‎شناسان به‎عنوان اولین گروهی که به این آثار برخورد می‎کنند، اغلب محو اطلاعات معمول باستان‎شناسی مثل بقایای سفالین و استخوان مردگان می‎شوند، و به‎قدر کافی نگاهی زیبائی‎شناسانه به آثار نقاشی نمی‎اندازند. یافته‎های باستان‎شناسی و گزارشات مربوطه نیز چندان به‎سهولت در اختیار پژوهشگران هنر و تاریخ نقاشی قرار نمی‎گیرد و یا ایشان تمایلی نشان نمی‎دهند. حال آنکه هر دو گروه به یافته‎های یکدیگر نیاز دارند. و مهمتر اینکه آثار نقاشی در مقایسه با انواع دیگر مواد تزئینی و مصالح معماری مثل کاشی و آجر و… دوام خیلی کمی دارند. در اثر تغییرات جوی به سرعت تخریب می‎شوند و ضخامت اندک آنها باعث می‎شود در مقابل عوامل مخل فیزیکی و شیمیائی مقاومت بالایی بروز ندهند.
• نقاشی و رنگ در تاریخ معماری
به شکلی می‎توان رشد آدمی را از دوران کودکی تا بلوغ و جوانی با رشد و بالندگی بشریت در طول قرن‎ها و نسل‎ها مقایسه کرد. به‎عنوان نمونه به نقاشی کودکان نگاه کنید که چه ساده و با چند خط وارد دنیای نقاشی می‎شوند. چند خط در هم و به‎ظاهر نامربوط را به تناسب قدرت دستشان می‎کشند و آن را سمبل پدر و… تشریح می‎کنند. برای کشیدن دسته‎ای از کودکان مشغول بازی به چند دایره توپر بسنده می‎کنند و طرح‎های هندسی را بی‎وسواس چندان رسم می‎کنند. (دقت در این نوع نقاش‎های کودکانه که گاهی هر بخش از یک شیء را از زاویه‎ای تازه می‎بینند و برخلاف قواعد و اصول پرسپکتیو چند زاویة دید بدون نقطه گریز دارند، دریافت مفاهیم نگارگری را ساده‎تر می‎کند.) شاید تاریخ نقاشی نیز به‎گونه‎ای اینچنین است و برخلاف تصور عامه از نقاشی رئال آغاز نمی‎شود. اگرچه بشر اولیه نقوش اولیه را با نگاه به طبیعت و الهام از اطرافش خلق می‎کرده، اما به‎شدت تحت تأثیر برداشت‎های شخصی و باورهای قومی بوده و متناسب با نیاز و توان اجرائی خود برای انتقال مفاهیم ـ فارغ از شباهت بی‎نقص با نمونه‎های اصلی ـ تلاش می‎کرده. این را در نقوش کاملاً گرافیکی و استرلیزه‎ای (تجریدی) که بر سفال‎ها می‎زده و یا از آن در خطوط اولیه تصویری استفاده می‎کرده و حتی نقش‎های هندسیش می‎توان فهمید. بیشتر از آنکه مقید به شباهت و طبیعت‎گرایی بوده، به تصویر کردن آنچه لازم می‎دانسته پرداخته و در نقش‎هایش به انتزاع و نمادسازی روی می‎آورده. مثلاً از نقش بسیار ساده‎ای از آفتاب ـ که با یک دایره نه‎چندان هندسی و چند اشعه نوری می‎کشیده ـ معنایی از مهربانی را اراده می‎کرده، در تصویر کردن صورت انسان گاهی از یک دایره و دو نقطة چشم پیشتر نمی‎رفته و… این نقاشی‎ها کاملاً با آئین‎ها و مبانی اعتقادی این انسان‎ها عجین بوده. به‎گونه‎ای سعی می‎کردند با نقش‎های ماوراء طبیعی با نیروهای فوق طبیعت ارتباط برقرار کنند. گاهی با طرحی از موجودی خیالی بلایای آسمانی را دفع می‎کردند و با تصویر گاومیش تیرخورده‎ای شکار پربارتر فردا را آرزو می‎کردند. بر پایة ایمانی جادوئی چیرگی بر جانوران را آرزو می‎کردند و با تکرار تصاویر جانوران مورد شکار بر صخره‎ها به افزایش تعداد آنها و باروری نسلشان امید می‎بستند.
با حرکت انسان از دوران گرسنگی و وحشت از مرگ به سمت زندگی مطمئن‎تر و تأمین آذوقه و مسکن بهتر، این نقوش نیز از سمت معانی سحر و جادو به سمت مراسم عبادی و پرستشی پیش می‎رود. به این ترتیب نقاشی توانائی مقدسی شمرده می‎شد و شاید در اختیار افراد خاصی قرار داشت. و در حقیقت رئالیسم و ناتورالیسم (طبیعت‎سازی) پس از گذشت دوره‎های متمادی تنها می‎توانسته از امتداد شاخه‎ای غیرقدسی زائیده شود. همین انسان نخستین وقتی قصد کشیدن نقاشی از روی موضوعات زنده و طبیعی را داشته با ابتدائی‎ترین لوازم ـ مثل ذغال، مخلوط ذغال و پیه جانوری و گل اخرا و خاک سرخ و استخوان و سنگ ـ چنان هنرمندانه عمل کرده است که نمی‎توان از حافظة تصویری او شگفت‎زده نشد. جالب اینکه همة این تصاویر در ورودی غارها نقش نشده‎اند. بلکه بسیاری از این نقوش را می‎توان در اعماق تاریک این غارها مشاهده کرد. مثل نقوش غار لاسکو در فرانسه. این موضوع دلیل دیگری است که ثابت می‎کند این نقاشی‎ها تنها از روی تزئین و تفنن نبوده. به هر حال با وجود آثار دیگ

خرید و دانلود  دانلود مقاله تاریخ معماری ایران


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.