راهکارهای توسعه فرهنگ کارآفرینی
چکیده
کارآفرینی، مفهومی است که همراه با خلقت بشر وجود داشته است. به تعبیری دیگر، کارآفرینی، کانون و مرکز ثقل کار و تلاش و پیشرفت بشر در عصر مدرنیته، تلقی میشود. به زبان ساده، ”کارآفرینی“ همان فرایند تاسیس و یا توسعه کسبوکار، برمبنای یک فکر و ایده نو است. کارآفرینی، به منظور رشد و نمو در جوامع، نیازمند وجود فرهنگ خاصی است. با توجه به اهمیت کلیدی کارآفرینی در اقتصادهای نوین (ایجاد شرکتهای کوچک و متوسط)، کشورهای مختلف، برنامههای مفصلی را برای بسط چنین فرهنگی در جامعه خود تدارک دیدهاند تا بتوانند همچنان مسیر رشد و پویاییشان را ادامه دهند. بنابراین، شناسایی عوامل موثر بر ایجاد و توسعه فرهنگ کارآفرینی در جامعه و نیز ویژگیهای منحصر به فرد کارآفرینان در سازمان شغلی یک فرد در دنیای امروزین به عنوان عنصر رشد و توسعه از ابعاد مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی محسوب می¬شود؛ به گونه¬ای که عنصر کارآفرینی به عنوان موتور حرکتی تولید و توسعه اقتصادی و از سویی پرورشدهنده و تقویت کننده روحیه سرمایه¬گذاری و بهره¬وری در نیروی انسانی تلقی می-شود. از همین رو مقاله حاضر نیز با دیدگاه توصیفی- تحلیلی، مؤلفه¬ها و عوامل تأثیرگذار بر ایجاد و توسعه فرهنگ کارآفرینی در سازمانها را برشمرده و به تشریح هر یک از آنها می¬پردازد.
مقدمه
فرهنگ را میتوان مجموعهای از باورها، آیینها، اندیشهها، آداب و رسوم، و ارزشهای حاکم بر یک جامعه دانست. به دیگر سخن، فرهنگ مقولهای است که در سطح جامعه، گروه و در تعامل میان آنها معنا مییابد و شیوه برقراری ارتباط و تعامل میان افراد آن جامعه را بیان میکند. (Joseph & Igor، 1999)
از سوی دیگر اگر از دیدگاه ”شیوه زندگی“ به فرهنگ بنگریم، نمیتوانیم آن را از مقوله کار و نحوه کسب درآمد نیز جدا بدانیم. کار و فرهنگ همواره و در تمام جوامع بر یکدیگر تاثیر متقابل داشتهاند. روشهای رایج کسب درآمد تا حد زیادی بر نحوه رفتار افراد و تعامل آنها با یکدیگر موثر است. گسترش کارآفرینی نیز به عنوان عامل ایجاد اشتغال و تولید ثروت در جامعه، نتایج فرهنگی ویژهای را در پی خواهد داشت که قابل تامل و بررسی است. در واقع بدون توجه کافی به مقوله «توسعه فرهنگ کارآفرینی» نمیتوانیم به شـاخصهای رشد و توسعه که از طریق تغییر در رونــد تولید، بهرهوری و توان¬افزایی فنی و صنعتی در عرصه اقتصاد حاصل میشود، دست یابیم. (Joseph & Igor، 1999)
ادبیات کارآفرینی
فرایندی که بتوان با استفاده از خلاقیت، عنصر جدیدی را همراه با ارزش جدید با استفاده از زمان، منابع، ریسک و به کارگیری دیگر عوامل، به وجود آورد، کارآفرینی گویند. کارآفرینی فقط فردی نیست، سازمانی هم میتواند باشد. (Thompson & ALVY، 2000)
به عقیده «آرتورکول» کارآفرینی عبارت است از فعالیت هدفمند که شامل یک سری تصمیمات منسجم فرد یا گروهی از افراد برای ایجاد، توسعه یا حفظ واحد اقتصادی است. از دیگر سو «روبرت نشتات» فرهنگ کارآفرینی را قبول مخاطره، تعقیب فرصتها، ارضای نیازها از طریق نوآوری و تأسیس یک کسب و کار میداند. (داریانی، 1380)
جامعه¬شناسان و روانشناسان، ابعاد فرهنگی و اجتماعی تأثیرات محیط بر فرد و ویژگیهای شخصیتی آن را بررسی کرده¬اند. بی¬شک در توسعه فرهنگ کارآفرینی نیز عوامل متعددی دخیل هستند که ضروری است، درجه تاثیرگذاری هر یک از آنان مشخص شود.
نظریه¬ فرهنگ کارآفرینی پارسنز
پارسنز، جامعه شناس شهیر آمریکایی که نظریههای خود را در چهار نظام زیستی، فرهنگی، نظام اجتماعی و دینی بیان کرده است، توسعه فرهنگ خلاقیت و ابتکار را محصول نظام اجتماعی و تحت تاثیر نهاد خانواده و مدرسه می¬داند که در پرتو آن، انگیزه کنشگران برای به عهده گرفتن نقشهای تولیدی بالا می¬رود. در همین خصوص باید به شیوه جامعه¬پذیری، میزان رشد و انسجام شخصیت، استقلال فردی، طرز تلقی از کار در جامعه، سخت¬کوشی، پشتکار و وقت شناسی اشاره کرد.
نظریه¬ فرهنگ کارآفرینی ماکس وبر
ماکس وبر جامعه¬شناس بزرگ آلمانی در تشریح تبیین چگونگی شکل¬گیری تمدن نوین صنعتی و سرمایه¬داری در مغرب زمین به مفهومی اشاره می¬کند که این مفهوم به زبان امروزی، همان فرهنگ کارآفرینی است.
وبر توسعه فرهنگ کارآفرینی را متأثر از چهار عامل تشویق به کار برای سعادت، خطرپذیری برای تغییر سرنوشت، برنامهریزی برای آینده و صرفه جویی میداند. (Haug & Pardy,1999)
نظریه¬ فرهنگ کارآفرینی مککلهلند
مک کله¬لند، روانشناس اجتماعی معاصر، نظریه نیاز به موفقیت را برای اولین بار در مباحث اجتماعی مطرح کرد. وی معتقد بود جوامعی که دارای نیاز به موفقیت پایین هستند، نرخ سرمایه¬گذاری، خطر¬پذیری در آنها پایین است و به تبع آن توسعه¬نیافته هستند و در جوامعی که نیاز به موفقیت بالا است، نرخ سرمایه¬گذاری و خطر¬پذیری نیز بالاست. در این جوامع، افرادی پیدا می¬شوند که کسب و کار جدیدی راه¬اندازی می¬کنند، شرکت یا واحد اقتصادی را سازماندهی می کنند و ظرفیت تولیدی و بهره¬وری آن را افزایش و بهبود می¬بخشند. مک کله¬لند چنین افرادی را کارآفرین می¬نامد و عواملی نظیر شیوه جامعه¬پذیری، شیوه¬های تربیتی والدین، طبقه اجتماعی والدین، ایدئولوژی حاکم، مذهب و تحرک اجتماعی را عوامل موثر بر توسعه فرهنگ کارآفرینی می¬داند. توجه خاص او به فرهنگ در امر کارآفرینی است و مناسبترین نوع جامعه¬پذیری را تقویت استقلال فردی و ایجاد اعتماد به نفس می¬داند که موجب کارآفرینی می¬شود. (Brockhaus & Hurwitz,2000)
ویژگیهای فرهنگ کارآفرینی
- کارآفرینی؛ فرهنگ درک تغییر و کشف فرصت
کارآفرینان و شرکتهای کارآفرین، همگام با تغییرات گام برمیدارند و میکوشند فرصتهای ایجادشده در جریان این تغییرات را کشف و از آنها بهرهبرداری کنند. همگامی با تغییرات، مستلزم بستری فرهنگی است که به تغییر بها میدهد و به استقبال آن میرود. بستری که میتواند در صورت لزوم، رهیافتها و عملکردهای سنتی و قدیمی را کنار گذارد و رهیافتهای نوینی را برگزیند (Jeffrey & Baron, 2000).
در عمیقترین لایههای فرهنگ کارآفرینی یک باور اساسی نهفته است و آن اینکه:
”نمیتوان در امواج سهمگین تحولات، جزیرهای کوچک و باثبات ساخت و با قراردادن حصارهای به ظاهر مستحکم، جامعه را از تبعات مثبت و منفی تحولات، مصون نگاه داشت“.
- کارآفرینی؛ فرهنگ مشارکت
در شرکتهای کوچک، کارآفرینی، ساختار سازمانی سادهتری دارد و سلسله مراتب، بسیار مختصر و مفید است. درحالی که در ساختارهای منسجم و گسترده سازمانهای سنتی، سلسله مراتب گستردهای حکمفرماست. در این سازمانها، فرهنگ تضمین امنیت شغلی، در مقابل ”اطاعت“ شکل میگیرد. اما در کارآفرینها بیشتر ساختار شبکهای وجود دارد و به جای فرایندهای عمودی، فرایندهای افقی در آنها جاری است. با کمشدن سلسله مراتب و برداشتن مرزها، روابط بیشتر بر مبنای مشارکت و درک متقابل شکل میگیرد. (Jeffrey & Baron, 2000)
- کارآفرینی؛ فرهنگ خلاقیت
کارآفرینان، افراد خلاقی هستند که ایدههای نو تولید می کنند و آن را در قالب یک شرکت به سرانجام میرسانند. به علاوه در شرکتهای کارآفرین، کارکنان میتوانند به دنبال ناشناختهها بروند و روشهای جدید را به محک تجربه بگذارند. در این شرکتها افراد با خلاقیت و ابتکار عمل، تشویق میشوند. بها دادان به خلاقیت نه تنها در درازمدت باعث رشد و توسعه شرکتها میشود، بلکه زمینه مناسبی را برای رشد و شکوفایی استعدادها و ظرفیتهای انسانی فراهم میکند. (Jeffrey & Baron,2000)
- کارآفرینی؛ فرهنگ استقلالطلبی و قبول مسئولیت
کارآفرینان، افرادی هستند که روحیه استقلالطلبی (روی پای خود ایستادن) را دارند و حاضرند مسئولیت کار و اشتغال خود (و حتی دیگران) را برعهده گیرند. این افراد معتقدند باید برپایه تواناییها، شایستگیها و فکرهای خود، امرار معاش کنند و اساساً روحیه ”کارمندی“ ندارند. در ساختار سازمانهای گسترده و سنتی ”امنیت شغلی“ بهایی بود که در مقابل ”اطاعت“ به کارکنان پرداخت میشد. اما در شرکتهای کوچکِ کارآفرین، نه ”امنیت شغلی“ به معنای فراگیر آن وجود دارد و نه ”اطاعت“. در چنین شرکتی کارکنان، خودگردان، خطرپذیر و مسئولیتپذیرند و همه خود را در برابر منافع خود و شرکت و جلب رضایت مشتری، مسئول و پاسخگو میدانند. (Joseph & Igor,1999)
- کارآفرینی؛ فرهنگ مخاطرهپذیری
کارآفرینان، باید مخاطرهپذیر باشند، یعنی بتوانند نسبت به موقعیت، شرایط، امکانات و در یک کلام آینده خود خطرکرده و برای کسب ”موفقیتی محتمل“ مبارزه کنند. باید دولت یا دیگر حامیان مستقل، حاضر به پذیرش مخاطره مورد نیاز کارآفرین باشند و ”سرمایه مخاطرهپذیر“ برایش فراهم و او را در مراحل مختلف کارآفرینی همراهی کنند. افرادی که دارای روحیه محافظهکاری و یا کارمندی هستند، اســاساً کارآفرینان موفقی نخواهند بود. (Elwood & Eliza,1999)
چنانکه می دانیم کارآفرینی را فرایند خلق چیزی نو و با ارزش به کمک راه اندازی یک کسب و کار از طریق اختصاص زمان و تلاش بسیار زیاد ، پذیرش ریسک های مالی ، روحی و اجتماعی به منظور رضایت شخصی ، استقلال و دریافت پاداشهای مالی تعریف کرده اند . این برداشت که راه اندازی شرکتی جدید امری است لازم ،از مطالب مختلفی از قبیل فرهنگ ، خرده فرهنگ ، خانواده ، معلمان و هم قطاران نشأت می گیرد .فرهنگی که برای مؤسس موفق فعالیت اقتصادی جدید ارزش قائل است در مقایسه با فرهنگی که این ارزش را قائل نیست در شکل گیری فعالیتهای کار آفرینانه ، نقش مؤثری دارد . در فرهنگی که برای تمام جنبه های کارآفرینی همچون رئیس خود بودن ، فرصتهای شخصی ر ا دنبال کردن ، موفقیت و پول درآوردن ، ارزش زیادی قائل است ، درصد بالای تشکیل شرکت تعجب آور نیست . از سوی دیگر در بسیاری از کشورهای تاسیس موفقیت آمیز فعالیت اقتصادی جدید و بدست آوردن پول چندان با ارزش نیست و شکست و رسوایی به شمار می رود .این کشورها درصد تشکیل فعالیت اقتصادی بالایی ندارند. هیچ فرهنگی بصورت تمام و کمال موافق یا مخالف کارآفرینی نیست . بسیاری از خرده فرهنگها که سیستم ارزشی را شکل می دهند درون چارچوب فرهنگی عمل می کنند . در خرده فرهنگهایی که حامی و حتی مشوق کارآفرینی هستند و کارآفرینی را یکی از مهمترین مشاغل قلمداد می کنند جای تعجب نیست که افراد بیشتری بطورفعالانه بنگاههای اقتصادی جدید را طرح ریزی می کنند.در این مقاله از طریق مروری بر موضوع فرهنگ ، فرهنگ کارآفرینی و مشخصه های فرهنگی به بررسی ارتباط فرهنگ و کارآفرینی و نقش فرهنگ در توسعه کارآفرینی پرداخته می شود.
چرا کارآفرینی؟
دلیل اوّل آن مطالبات حیاتی شهروندان از مسوولان است. مسائلی مثل جامعه امن تر، فرصت های فراوان تر، سرمایه گذاری بیشتر در آموزش و بهداشت، محیط زیست پاکتر و برخورداری از اقتصادی سالم و رشد کافی از جمله این مطالبات است.
در آینده سه حوزه اساسی برای ایجاد اشتغال است. یکی اقتصاد بدون نفت (یعنی تولید انرژی غیر وابسته به نفت) که دنیا در این جهت بسیج شده است. حوزه دیگر حوزه مواد است و حوزه سوم که خیلی مهم و مد نظر ما است حوزه ساخت انسان است یعنی حوزه ای که شغل پیامبران است.
مطالبات مهم مردم ما از دولت عبارتند از: رفع بیکاری، افزایش درآمد، آموزش عالی، توسعه بهداشت.
سئوال این است که شاه کلید پاسخ به این مطالب چیست؟
این کار دو شاه کلید دارد اول فرصت سازی و دوم ثروت سازی که حاصل این دو جامعه ای سرآمد خواهد بود. باید یک کارآفرین ما از اوّل در ذهنش باشد که هدفش گرفتن بازارهای بینالمللی است.
در کتاب رویارویی بزرگ سه اقتصاد در حال خیزش یعنی آمریکا، آلمان و ژاپن را با هم مقایسه می کند و در مورد ژاپن می گوید اگر شرکتی یک نفره هم در ژاپن تشکیل شود از ابتدا هدفش گرفتن بازارهای دنیا است.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 14 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید