چکیده
حق آزادی بیان که یکی از حقوق اساسی و مهم بشری است در اسلام با عنوان اصل شورا، امر به معروف و نهی از منکر، قول احسن و... مورد حمایت و تاکید قرار گرفته است؛ همچنین در اسناد بینالمللی حقوق بشری نیز این حق مورد حمایت قرار گرفته و به کرات از آن نام برده شده است. کشور جمهوری اسلامی ایران از یک طرف حکومت خود را بر مبنای قوانین اسلامی بنا نهاده و از طرف دیگر جزو ملتها و کشورهایی است که از جمله امضاکنندگان اسناد بینالمللی حقوق بشری است، لازم به توضیح است که دولت ایران در سال 1347 بدون هیچگونه پیش شرطی میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی را امضا کرده و در سال 1354 به تصویب مجلس رسانده است، بنابراین با توجه به آنکه کشور ایران عضو این میثاق است، لذا ملزم است مفاد آن را به طور کامل رعایت کند. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در بخش مربوط به حقوق ملت، از حق آزادی بیان حمایت شده و آن را جزو حقوق اساسی افراد به شمار آورده است و این خود نشان میدهد که این حق در قانون ایران دارای ارزش و اعتبار حقوقی است و کسی نمیتواند منکر آن شود. در این پژوهش سعی شده است با بهره گیری از منابع موجود و تحلیل محتوا به بررسی وضعیت حقوق بشر و عقیده در پرتو قانون اساسی ایران بپردازیم
کلمات کلیدی: آزادی بیان ، حقوق بشر ، قانون اساسی ایران ، آزادی سیاسی
مقدمه :
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به صراحت از عبارت آزادی بیان و اندیشه یادی به میان نیامده اما آزادی بیان و عقیده را میتوان به طور ضمنی از اصل 23 استنباط کرد. این اصل مقرر میدارد: «تفتیش عقاید ممنوع است و هیچکس را نمیتوان به صرف داشتن عقیدهای مورد تعرض و مواخذه قرار داد...». ظاهرا این اصل فقط به آزادی عقیده اشاره دارد اما به نظر میرسد منظور از تدوین این اصل، آزادی بیان و عقیده است چرا که این امر بدیهی است تا زمانی که یک عقیده و اندیشهای ظاهر و ابراز نشود، نمیتوان آن را مورد مواخذه و تعرض قرار داد، پس بنابراین میتوان آزادی بیان عقیده و اندیشه را از این اصل استنباط کرد. اصل دیگری که میتوان گفت به آزادی بیان اشاره دارد، اصل 24 قانون اساسی است که در آن مقرر شده «نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آنکه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد. تفصیل آن را قانون معین میکند». در این اصل به یکی از مصادیق برجسته و بارز آزادی بیان یعنی«آزادی مطبوعات و نشریات» اشاره شده که افراد (شهروندان) میتواند دیدگاهها، اندیشهها و عقاید خود را از طریق نوشتههای کتبی یعنی مطبوعات و نشریات ابراز دارند. اگرچه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (اصل 24) آزادی بیان به صراحت و به طور کامل همچون عبارات مندرج در این میثاق بینالمللی، بیان نشده و فقط به عبارت آزادی مطبوعات اشاره شده است ولی میتوان گفت با توجه به آنکه در ماده 19 میثاق، عبارت آزادی بیان و اطلاعات از هر نوع و قید به صورت شفاهی، کتبی، چاپ یا به صورت هنری یا به هر وسیله دیگر، به خوبی نشان میدهد که با توجه به عضویت ایران در این میثاق، اعمال حق آزادی بیان تمام مصادیق بالا را شامل میشود. در واقع یکی از تکالیف قانونی دولت جمهوری اسلامی ایران اهتمام در «بالا بردن سطح آگاهیهای عمومی در همه زمینهها با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانههای گروهی و وسایل دیگر» (بند 2 اصل سوم) است. این اصل تایید بر این مطلب است که مطبوعات و نشریات به عنوان مصداق آزادی بیان مورد استفاده افراد است چرا که میتواند ابزار مناسبی برای رشد فرهنگی و ارشادی شهروندان جامعه باشد.
افزودن به سبد خرید
این فایل در 6 صفحه تهیه شده است که شامل اظهار نظرهای دکتر سروش در زمینه آزادی بیان و عقیده می باشد.
شاید بحث از مبانى فلسفى و نظرى حقوق بشر، بحثى غیر ضرورى و اختلاف برانگیز باشد. ولى هدف اصلى این نوشته، که گزارش مختصرى از نظریات عمده قدیم و جدید دراین مساله است، عبارت است از نشان دادن اینکه حقوق بشر على رغم استفادههاى احتمالى یا واقعى ابزارى از آن، مفهومى عمیق و ریشهدار در تفکر انسانى و دینى است. نظریات و مکاتبى که در این مقاله به اختصار به آنها پرداخته شده عبارتند از: مکاتب طبیعى، موضوعه، فایده گرا، مارکسیستى، جامعه شناختى، نظریه عدالت، نظریه کرامت انسانى و بالاخره نسبیت گرایى و جهان شمولى.
در ابتداى هزاره سوم، حجم عظیمى از قواعد حقوق بشر به برکت تلاشهاى بى وقفه سازمان ملل متحد، وارد حقوق بین الملل شده و به لحاظ حقوقى، دولتها را در قبال اجراى آن، متعهد ساخته است.
(1) فرایند بین المللى شدن حقوق بشر با تصویب و لازم الاجرا شدن منشور ملل متحد
(2) تصویب اعلامیه جهانى حقوق بشر
(3) میثاق بین المللى حقوق مدنى و سیاسى
(4) میثاق بین المللى حقوق اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى
(5) معاهدات گوناگون در سطح جهانى
(6) منطقهاى مورد پذیرش دولتها
حال که از نظر حقوقى، این مسیر طولانى، پیموده شده، بحث از مبانى فلسفى این نظام بین المللى حقوق بشر، چه ثمرى دارد؟ آیا پرداختن به مباحث نظرى، به سستشدن وفاق جهانى در مورد ضرورت حمایت از حقوق بشر نمی انجامد؟
این مقاله در قالب فایل WORD قابل ویرایش و در 52 صفحه ارائه شده است
تعداد صفحات : 35 صفحه -
قالب بندی : word
مقدمه
پیش ازاین سخن از آزادى عقیده و مسائل مربوط به آن در میان بود. در آن مباحث روشن شد که آزادى انسان درانتخاب عقیده امرى است ضرورى . تسخیر قلوب که لازمه باور و رکن اعتقادات است بااکراه ممکن و میسر نمى گرددازاین روى اسلام آزادى انتخاب وایمان آگاهانه را به عنوان اصلى ازاصولى اساسى مکتب پذیرفته و مردمان را ازاکراه واجبار بر دین باز داشته است . قتال و جنگ نیز نه به خاطر دعوت واجبار بر دین که در راه رفع موانع دعوت و جلوگیرى از فتنه و ستم تشریع و تجویز شده است .
آنچه به دنبال این موضوع مى باید مورد بحث قرار بگیرد آزادى بیان وانتشار عقیده است قرار بگیرد آزادى بیان وانتشار عقیده است که آیا در نظام اسلامى انسانهااز چنین حقى برخوردار هستند یا خیر؟
اهمیت موضوع
رمز ترقى اندیشه ها و بهره هاى ناشى از آن دراظهارنظر و تضارب آراء نهفته است .ابتکار و خلاقیت مرهون محیط آزاداجتماعى است . در چنین محیطى است که عقول وافکار به سوى میدانهاى گسترده علوم اجتماعى و فرهنگ سالم و سر چشمه هاى زلال دیانت و شریعت که زیربناى نظام و سلامت جامعه است رهنمون مى گردد. آزادى گفتار وحدت و همبستگى را در جامعه گسترش مى دهد و با کاهش حقد و کینه ها نکات ضعف و سستى و نارساییهاى
پنهان یک جامعه را آشکار مى کند و در نهایت مانع از بروزاستبداد واختناق و طغیان اجتماعى مى گردد .
و در مقابل جلوگیرى از بروزافکار و عقاید موجب تنبلى مغزها و سلب قوه ابتکار مى گردد.افراد قالبى بار مى آیند و جوانه هاى استعداد مى خشکد و حرکت و تحول افول مى کنداستبداد رخ مى نماید و کینه ها و حقدها در سینه ها رشد مى نماید و در نتیجه زمینه نفاق واختلاف و پنهان کارى و نافرمانى به وجود مى آید و موجبات انحراف و دین سازى و بدعت نیز پدیدار مى گردد.
آزادى بیان با همه ارزشمندى و آثار بسیارى که در بر دارداز حساسیت خاص برخورداراست که توجه به نکاتى اهمیت مساله را آشکارتر مى نماید از جمله :
1.استفاده هاى ناروایى است که همواره در طول تاریخ حکام جائراز دین کرده و مى کنند واستبداد دینى را به خدمت مقاصد شوم خود در آورده اند. چه بسا سردمداران کلیسا که به نام دفاع از دیانت زبانها را بریده و قلم ها را شکسته اند و در تاریخ اسلام نیز با آن همه توصیه ها و سیره روشن پیشوایان صدراسلام به آزادى بیان در زمان تسلط و نفوذ بنى امیه و بنى عباس از دیانت سوءاستفاده هاى بى شمار کردند و به اسم دین به قلع و قمع بسیارى از زبان آوران و بزرگان دین دست یازیدند.این حرکت پلید در دوران خفقان حکومتهاى مستبد از جمله معاویه بنیانش نهاده شد. یکى از محققان اهل سنت این عصر توحش را پایان آزادى عقیده نامیده است و در تحلیل تاریخ اسلام فصلى را به[ پایان آزادى ابراز عقیده] اختصاص داده و معاویه را سردمداراین این جریان قلمداد کرده است . دراین رابطه قضایایى را همچون : برخورد معاویه با حجرین عدى و یارانش و مروان بن حکم با سود بن مخرمه و تهدید حجاج به قتل عبدالله بن عمر در پاسخ اعتراض شخصى را نسبت به طولانى شدن خطبه عقبه بن ولید و کشته شدن وى به خاطراین اعتراض و نیز تهدید عبدالملک مروان مردم مدینه را در صورت سفارش وى به تقوا نقل مى کند.
وجود چنین رویدادهایى این اندیشه را براذهان ممکن است وارد آورد که اصولا دیانت با آزادگى و آزادى ناسازگاراست . و جز تقلیداز رهبران و سکوت در مقابل اعمال آنان راهى دیگر ممکن نیست .
2. در مقابل سوءاستفاده هاى بسیارى است که همواره استعمارگران به نام دموکراسى و آزادى عقیده و بیان انجام داده و مى دهند. به نام آزادى بیان و عقیده شدیدترین ضربه ها بر آزادى وارد آورده اند و در لواى آن بویژه در کشورهاى جهان سوم واسلامى به ایجاد تفرقه و مسلک سازى پرداخته اند وارزشهاى والاى دینى وانسانى را به بازى گرفته اند. جدیدترین ترفند دشمنان آزادى را هم اینک در دفاع همه جانبه
آنان از سلمان رشدى مرتد مشاهد مى کنیم که در لواى آزادى بیان و عقیده به مقدسات میلیونهاانسان توهین روا مى دارند واین در حالى است که به اسم دفاع از قانون مانع آزادیهاى مشروع مسلمانان درانجام فرائض در بسیارى از سرزمین هاى مدعى دموکراسى مى شوند.
3.اکثرصاحب نظران اسلامى واصل آزادى بیان را قبول دارند ولى درابعاد آن دچارافراط شده اند. به گفته شهید بهشتى :
[مساله آزادى بیان مساله اى بسیار حساس است که کوچکترین انحرافى درباره آن انسان را به دامن افراط و تفریط مى کشاند.انسان باید بسیار هوشیارانه آن را مطرح کند تا آن را بر خط مستقیم اسلام طرح کرده باشد مخصوصا باابعاد و جوانبى که در بر دارد]. 2
بنابراین ابعاد گوناگون موضوع مى بایست مورد دقت قرار بگیرد.از جمله : آیا آزادى حقى است مربوط به همه انسانها و یا ویژه گروهى خاص ؟
نکته دیگر قلمرواین آزادى است که آیا تنها عرصه سیاسى واجتماعى را شامل مى شود و یا مسائل مربوط به عقیده واندیشه را نیز در بر مى گیرد؟
باید مشخص گردد که آیا در تمام مسائل اسلامى اعم ازاصول و فروع حق تفحص و تحقیق وجود دارد یااین که به مسائل اجتماعى و سیاسى اختصاص پیدا مى کند و مسلمانان ازاظهارنظر در مسائل اعتقادى واصول دین محرومند و دراین نوع مسائل اصل بر تعبد و تقلیداست . نکته دیگر حدود آزادى است که باید براساس متون دینى معتبر مشخص گردد و گرنه اصل وجود حد و مرز براى آزادى از جمله آزادى بیان امرى است عقلایى و مورد پذیرش همگان .