دانلود تحقیق آماده با عنوان بررسی میزان آشنایی معلمان با اهداف آموزشی و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی

دانلود تحقیق آماده با عنوان بررسی میزان آشنایی معلمان با اهداف آموزشی و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی

عنوان :

بررسی میزان آشنایی معلمان با اهداف آموزشی علوم سال چهارم ابتدائی و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان

 

با فرمت قابل ویرایش word

تعداد صفحات: 75 صفحه

 

 

1-1– مقدمه

اساس زندگی هر موجود زنده بر تغییر و تحول همراه با دگرگونی متکی است. آدمی ذاتاًٌ در حال رشد و تکامل است و حیات هر انسان، بر چگونگی تربیت او در کودکی استوار است. آنچه مسلم است، این است که ضمیر کودک در بدو تولد، پاک و عاری از هر گونه تصاویر و نقش بندی است.

در دوره طفولیت، بویژه قبل از سه سالگی، کم کم صفحات خالی ذهن نقش می‌گیرد و در 4 و 5 سالگی استعدادهای عقلی به مرور آشکار و نمایان می‌شود.

6سالگی، سن ایجاد رابطه کودک با دبستان است. نوآموز خردسال کم کم با مدرسه آشنا می‌شود. معلم کلاس او که با فنون تدریس و علم روانشناسی آشنائی دارد آموخته است که چگونه بیاموزد. او با علاقه و توانائی، لحظات طلائی عمر خود را نثار فراگیرندگان می‌کند و اصول مهمی را که در موفقیت یک معلم موثر است مد نظر دارد.

بچه های مدرسه ابتدائی پرسشگرند. آنها مجذوب محیط اطراف، ‌حیوانات، گیاهان، بدنشان، ‌آسمان و ماوراء آن و انواع پدیده هایی که ممکن است برای آنها سحر آمیز باشند می‌شنوند.

این علاقه مندی ذاتی دانش‌آموزان به علم، به معلم کمک می‌کند تا تدریس علوم به کودک برای معلم نسبتاٌ آسان و لذت بخش باشد.

زمان زمان رشته نظامهای آموزشی است. بطور کلی جامع مشخص کرده است که نظامهای مدرسه ای ما نیازهای جاری را برآورده نمی‌سازند و ما باید به سمت یک بازسازی حرکت کنیم اما از آن مهمتر، شاغلین نظامهای آموزشی به کوششهایی که برای بازسازی صورت می‌گیرد جهات تازه ای داده اند، و برای مسائلی که آموزش و پرورش با آن روبروست دیدگاه سیستمی را ایجاد کرده اند [1].

نخستین طبقه بندی در زمینه هدفهای تربیتی در حیطه شناختی در سال 1956 توسط بلوم و دیگارن پایه گذاری شد.

گرچه پس از تدوین این اثر تا مدتی به آن توجه و عنایتی نشد اما بتدریج در کشور آمریکا با موفقیت و استقامت روبرو شد و سپس در اروپا و سایر نقاط جهان شهرت یافت. علت موفقیت آن به خاطر عقلائی کردن، به نظم درآوردن و ارزشیابی امور آموزشی که مدتهای مدید بر اساس ذهنیات و قضاوتهای شخصی انجام می‌شد، بود.

از مزایای طبقه بندی بلوم این است که وی مطالب را با بیانی آشنا برای معلمان توضیح می‌دهد و فعالیتهای پیچیده یادگیری را به روشنی تقسیم بندی و تفکیک می‌کند و تعداد سطوح و طبقاتی که بلوم در زمینه یادگیری ارائه می‌دهد اندک و سازمان یافته است. همچنین از نظر ساخت از اصل آسان به مشکل پیروی می‌کند [2].

در این طبقه بندی، هدفهای آموزشی ابتدا به سه حوزه شناختی، عاطفی و روانی حرکتی تقسیم شده اند. حوزه شناختی، دانش و معلومات و توانائی و مهارتهای ذهنی را شامل می‌شوند.

حوزه عاطفی با علاقه و انگیزش و نگرش سروکار دارد و حوزه روانی – حرکتی به فعالیتها و مهارتهایی که هم جنبة روانی و هم جنبه جسمانی دارد، مربوط می‌شود [3].

بطور کلی تا وقتی انسان به مشکلی برخورد نکند و زندگی او از روی عادت و یا بر مبنای دور زدن مشکلات سیر کند خلاقیتی در کار نخواهد بود.

ولی همینکه به مشکلی برخورد کرد و خواست آن را حل کند فرایند فکری و اعمالی که متعاقب آن برای حل مشکل ایجاد می‌شود خلاقیت نام دارد و اگر بخواهیم فرضیه پرورش خلاقیت کودک فراهم شود ضروری است در برنامه‌ریزی درسی و تنظیم محتوی، محتوای کتاب و اهداف آموزشی را طوری سازماندهی کنیم که در یادگیری مفاهیم و پرورش آنها، یادگیرنده، خود با توجه به فعالیتهای یادگیری در کلاس و خارج از آن، سبب می‌شود که فرد اطلاعات بیشتری در اختیار داشته باشد و هم زمینه رشد اتکای به نفس و استقلال فکری وعدم وابستگی به دیگران را فراهم کند.

با پیشرفت علوم و پیچیده شدن جوامع، نیازهای فردی و اجتماعی نیز پیچیده می‌شود.

ارضای این نیازها احتیاج به علوم و فنون پیچیده دارد. کسب این علوم در سایر روشهای آموزشی پیشرفته امکانپذیر است. بنابراین وظیفه و مسئولیت معلم نسبت به گذشته سنگینتر و مشکلتر شده است.

چشم انداز تغییر در برنامه درسی علوم اکنون در حال شکل گیری است. اهداف آموزش این درس باید معطوف به شرایط زندگی فردی و رفع نیازهای اجتماعی باشد و برای آماده ساختن دانش‌آموزان جهت ورود به قرن جدید اصلاح ضروری می‌باشد.

از آنجائیکه یکی از اهداف عمده موسسات، آموزش و پرورش فوه تفکر منطقی دانش‌آموزان است این سئوال پیش می آید که آیا نظام تعلیم و تربیت کشور ما به گونه ای طراحی شده که دانش‌آموزان را صاحب تفکر خلاق بکند و منطقی بار بیاورد ؟ آیا محتوای کتاب درسی بطور کلی در جهت منطقی بار‌آوردن تدوین شده است یا نه ؟ و آیا به الگوهای روشهای جدید که بر اساس تفکر منطقی و پرورش خلاقیت پی ریزی شده اند توجهی شده است ؟

در سیستم متمرکز، ‌طراحان و برنامه‌ریزان درسی اهداف محتوا، روشهای تدریس و سازماندهی و ارزشیابی را در قالب کتب درسی تهیه و تدوین می‌کنند بنابراین یکی از جنبه های بررسی و قسمت مهم آن بدون شک بررسی دقیق اهداف و آشنا بودن معلمان با این اهداف می‌باشد که میتوان نتیجه گرفت که سیستم آموزشی در نهایت چه اهدافی را دنبال می‌کند و تمایل دارد فراگیران به چه توانمندیها، نگرش و دانش هایی و تا چه حد و در چه سطحی دست یابند.

حال در پی آن هستیم که معین کنیم میزان آشنایی معلمان با اهداف کتاب علوم تجربی سال چهارم ابتدائی و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان چگونه است ؟ چون تا معلم با اهداف کتاب درسی آشنائی نداشته باشد نمی‌تواند تغییرات لازم را در شاگردان بوجود آورد.

 

2-1- بیان مسئله پژوهش :

سه حوزه طبقه بندی بلوم بخصوص اهداف حوزه شناختی ارزش یکسانی ندارد بطوریکه برخی از آنها ارزشمندتر هستند و بیش از انواع دیگر دانش‌آموزان را در جهت درک جهان پیرامون خود کمک می‌کنند از این رو شناخت برنامه درسی و تعیین موفقیت هر کدام می‌تواند کمک شایانی به روند رو به رشد یادگیری فراگیران بنماید.

تغییرات روزافزون علوم و تکنولوژی و نیز اندیشه های نو ایجاب می‌کند تا کتابهای درسی حاوی آخرین یافته های علمی‌باشند. با وجود گذشت یک قرن که آموزش علوم به صورت درسی مستقل در برنامه های درسی مقاطع مختلف وارد شده اما تا امروز کاملاٌ به اهداف خود نرسیده است. با توجه به مطالب عنوان شده ما پژوهشگران قصد داریم به این موضوع بپردازیم که :

میزان آشنایی معلمان علوم با هداف کتاب درسی علوم سال چهارم ابتدائی در ناحیه 3، شهرستان مشهد و ناحیه 6 و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان چگونه است ؟

 

3-1- هدف پژوهش :

هدف کلی پژوهش با توجه به موضوع مشخص می‌شود.

 

هدف کلی تحقیق :‌

بررسی میزان آشنائی معلمان علوم تجربی سال چهارم ابتدائی با اهداف درس علوم و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان است.

 

4-1- سئوالات پژوهش :

1- آیا هر چقدر آشنایی معلمان با اهداف بیشتر باشد پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان بیشتر است ؟

2- آیا پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان بر حسب سابقه خدمت معلمان فرق خواهد کرد؟

3- آیا پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان بر حسب سطح تحصیلات معلمان فرق خواهد کرد ؟

4- آیا پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان بر حسب نوع تحصیلات معلمان فرق خواهد کرد؟

5- آیا پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان بر حسب اینکه معلمان دوره ضمن خدمت را دیده اند یا ندیده اند فرق خواهد کرد ؟‌

 

5-1- بیان فرضیه های پژوهشی :‌

1- هر چقدر آشنائی معلمان با اهداف بیشتر باشد پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان بیشتر است.

2- هر چقدر سابقه خدمت معلمان بیشتر باشد پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان بیشتر است.

3- دانش‌آموزانی که معلمین آنها دارای مدرک لیسانس هستند، پیشرفت تحصیلی بیشتری نسبت به معلمین دارای مدرک فوق دیپلم و دیپلم دارند.

4- دانش‌آموزانی که معلمین آنها داری دیپلم تجربی هستند پیشرفت تحصیلی بیشتری نسبت به معلمین دارای دیپلم انسانی دارند.

5- دانش‌آموزانی که معلمین آنها دوره ضمن خدمت را دیده اند دارای پیشرفت تحصیلی بیشتری نسبت به معلمینی که دوره ضمن خدمت را ندیده اند هستند.

6-1- تعاریف عملیاتی متغیرها :‌

واژه ها و اصطلاحات در این تحقیق عبارتند از :

اهداف کتاب علوم، منظور هدفهای تدوین شده از طرف دفتر تحقیقات و برنامه‌ریزی درسی وزارت آموزش و پرورش برای کتاب علوم تجربی سال چهارم ابتدائی که برای یک سال تحصیلی تدریس می‌شود « مقاصدی هستند که مبتنی بر تغییر مورد نظر در رفتار شاگرد هستند » [4] آشنائی، میزان آگاهی معلمان از اهداف کتاب علوم سال چهارم ابتدائی که بوسیله یک پرسشنامه محقق ساخته اندازه گیری می‌شود. رشته تحصیلی، منظور شامل دانشسرا، علوم انسانی، علوم تجربی، ریاضی و فنی می‌باشد. سابقه کار، منظور معلمانی است که دارای سابقه کار 5 تا 10 سال، 10 تا 15 سال، 15 تا 20 سال، 20 سال به بالا هستند. مدرک تحصیلی، ‌منظور میزان تحصیلات معلمانی که دارای مدرک دیپلم، فوق دیپلم، لیسانس هستند.

 

و................



خرید و دانلود دانلود تحقیق آماده با عنوان بررسی میزان آشنایی معلمان با اهداف آموزشی و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی