هویت یکی از مقولههای کلان در فرایندهای اجتماعی و فرهنگی محسوب میشود که در یک محیط زمانی ( عصر و دورهای که در آن واقعیم ) و مکانی ( محدوده جغرافیای زندگی ) شکل میگیرد و قوام مییابد. هویت از منظر علوم مختلف فلسفه، جامعهشناسی، علوم سیاسی، جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی مدنظر قرار گرفته است و یکی از مسائل دوران معاصر حیات بشر است؛ یعنی زمانی که مفهوم «دیگری» مطرح میشود.
در یک تعبیر هویت را مجموعه عناصری از شخصیت فرد تعریف کردهاند که به وی امکان میدهد تا موضع خود را نسبت به جهان و دیگران مشخص کند. فرد صاحب هویت که تصویری خاص و روشن از خود و جامعه و جهان داشته باشد ، در واقع معیار درونی نیز دارد. در این صورت هویت نایافتگی، مساوی نبود معیار و نداشتن موضعی معین نسبت به وقایع اطراف میباشد .
هویت در دو سطح فردی و جمعی مطرح می شود. در هویت فردی، که بیشتر روانشناسان و نظریه پردازان شخصیت بدان پرداخته اند، هویت را دردرجه اول امری فردی و شخصی میدانند که بیشتر با احساس تمایز شخصی و احساس استقلال شخصی تعریف میشود . ( اکبری ، 1386 )
ولی در کنار این هویت و انواع آن، از آنجا که اختلال روانی غالبا غیر عادی، عجیب یا آزار دهنده است، نگاه های بسیاری را به خود جلب کرده و حتی به بررسی رابطه بین هویت و اختلال روانی که یکی مثبت و دیگری منفی است، پرداخته شده است. در بروز اختلالات رفتاری، واکنش های متفاوتی ممکن است دیده شود. این واکنش میتواند به صورت خشم، تنفر و اکراه ، ترس و سردرگمی همراه باشد. برخی از اختلالات به راحتی در زندگی شغلی و اجتماعی فرد تاثیر گذاشته و عمدتا عملکرد او را مختل میسازند، که این در مورد هویت و حتی در بحران هویت نیز دارای نقشی زیاد می باشد. در تحقیق حاضر به دنبال بررسی نقش هویت در اختلال رفتاری می باشیم.
1-2- بیان مسأله
هر چند امروزه جنبه های گوناگون مسأله هویت از سوی متفکران و نظریه پردازان اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است و شرایط کنونی ارتباطات جهانی، توسعه و رشد تکنولوژی های مختلف، رویارویی مداوم فرهنگی و ... سبب شده است که مسأله هویت در ابعاد مختلف به موضوعی کانونی در بررسی های اجتماعی تبدیل شود. ( سفیری و همکار، 1386: 2 ) ولی بعضی از عوامل هستند که در ایجاد هویت شناسی مطمئن خدشه وارد می کنند و هر ساله تعداد زیادی از به دلیل همین اختلال ها دچار مشکلات اساسی میشوند. این دسته از افراد گذشته از درمان درد خود، می توانند با بازیابی هویت، به درمان خود کمک زیادی نمایند. یکی ازموضوعات با اهمیت در مسیر تشخیص اختلالات روانی، بکارگیری ابزارهای مناسب و دارای نتایج خوب برای ارزیابی یک ساختار میباشد. این ابزارها باید از نظر شکل و محتوی به درستی تعریف شده باشند. یکی از این ابزارها، می تواند هویت باشد که در صورت ترسیم چهره ای غلط از آن،می تواند خود در ایجاد بحران رفتاری بسیار مشکل آفرین باشد و از آن جایی که آدمی همواره در مورد سلامت جسم ، روابط اجتماعی و جایگاه خود در این عالم نگران بوده است و در این زمینهها سوالات بسیاری مطرح کرده و پیرامون آنها نظریاتی ابراز داشته است. هویت و بازیابی آن می توان کمک زیادی به این نوع بشری نماید. حال سوالات اساسی در این است که اصولا در اختلالات رفتاری چگونه می توان هویت را دخالت داد؟ و نقش هویت در میزان اختلالات رفتاری چیست؟.
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق
نیاز به داشتن هویت آن چنان بر روان و اندیشه فرد سایه می افکند که او را به تکاپوی خستگی ناپذیر در راه کسب آن وا می دارد. آرمان گرایی، عشق و محبت، رقابت، هنرنمایی، استقلال طلبی و بسیاری از ویژگی های دیگر، از شاخص های مهم این حرکت است. فرد برای کسب هویت از عوامل گوناگونی هم چون خانواده، نهادهای تربیتی و پرورشی، رسانه های گروهی و مطبوعات متاثر است که در این میان، دو عامل نخست، بعضی عوامل بیشتر و بعضی دارای نقش کمتری می باشند. با توجه به اهمیت هویت ومضراتی که اختلالات می تواند بر فرد و جامعه بگذارد، ضرورت دارد تا هر دوی این مقوله ها شناخته شود و با ارائه تفسیر درست از هر کدام، با بازشناسی معنای درست هویت، تا حدودی زمینه را برای کاهش اختلالات فرد مهیا نمود.
1-4- اهداف تحقیق
1-4-1- هدف کلی
بررسی تأثیر هویت در اختلالات رفتاری، به عنوان هدف اساسی تحقیق مدنظر می باشد.
1-4-2- اهداف جزئی
- آشنایی با هویت و اختلالات رفتاری.
- بررسی رابطه بین نقش خانواده در بازیابی هویت فرزندان.
- بررسی رابطه بین وضعیت اقتصادی در بروز اختلالات رفتاری و بحران هویت.
1-5- سوالات پژوهشی
1- آیا میزان درآمد و اقتصاد خانواده ها در ایجاد اختلالات رفتاری اثرگذار می باشند؟
2- آیا دوستان و همسالان در بروز اختلالات رفتاری افراد اثر گذار می باشند؟
3- آیا می توان به وسیله بازشناسی هویت، اختلالات رفتاری را کاهش داد؟
4- آیا بین اختلالات رفتاری و شخصیت افراد رابطه وجود دارد؟
5- آیا اختلالات رفتاری می تواند در از بین بردن هویت افراد نقش داشته باشند؟
1-6- فرضیه های تحقیق
- به نظر می رسد وضعیت اقتصادی با اختلالات رفتاری افراد دارای رابطه معناداری می باشد.
- به نظر می رسد دوستان وهمسالان در اختلالات رفتاری افراد دارای نقش زیادی می باشد.
- به نظر می رسد تحصیلات والدین در اختلالات رفتاری دارای نقش زیادی می باشد.
- به نظر می رسد رسانه ها و محیط های تحصیلی در اختلالات رفتاری دارای نقش زیادی می باشد.
- به نظر می رسد هویت و شخصیت فرد با اختلالات رفتاری دارای رابطه معناداری می باشد.
1-7- تعریف متغیرها
هویت: هویت عبارت است از نیاز احساس متمایز و جدا از دیگران. کاستلز بر این نظر است که هویت، امری است که توسط کنشگران و بصورتی جمعی ساخته می شود.
هویت در اصطلاح جامعه شناختی ، کوشش فرد به منظور تحقق یکتایی خویشتن است در شرایطی که در حال شکل دادن به رفتار خویش می باشد. نیاز به داشتن هویت آن چنان بر روان واندیشه جوان سایه می افکند که او را به تکاپوی خستگی ناپذیر در راه کسب آن وا می دارد . آرمان گرایی ، عشق و محبت ، تشخص طلی، رقابت، هنرنمایی، استقلال طلبی و بسیاری از ویژگی های نوجوانی ، از شاخص های مهم این حرکت است. ( مزروعی، 1387 )
اختلالات رفتاری: عموما اختلالات شایع و ناتوان کننده ای هستند که برای معلمان و خانواده ها مشکلات بسیاری ایجاد می کند و به میزان بیشتری همراه با معضلات و روابط اجتماعی بوده و نسبت به کودکان بدون اختلال ، با شکست های تحصیلی بیشتری مواجه می شوند.همچنین در نوجوانی ، در خطر آشفتگی های رفتاری و اجتماعی خواهند بود.(راتو، تیزارد، ویتمور، 1970؛ به نقل از کشکولی، 1379)
روش تحقیق
در تحقیق حاضر از روش پیمایشی استفاده شده است .
تعداد صفحات :59
فرمت فایل:Word
اصطلاح «اختلال رفتاری» واژه ای بحث انگیز و منشاء اختلاف نظرهای بسیاری است که با توجه به نیاز جدی متغیر های پژوهشی به شفافیت، صراحت و خالی از ابهام بودن، لازم است. هر چند کوتاه و مختصر آن را مورد بررسی قرار داده شود. طبقه بندی اختلالات کودکان این سؤال را مطرح می کند که «چند نوع اختلال وجود دارد؟» سؤال اساسی در همه گیر شناسی این است که چه تعداد از کودکان در جمعیت کلی دچار این اختلالات هستند همچنین همه گیر شناسی با تشخیص علل یا عوامل همراه با انتشار اختلالات در جمعیت نیز سر و کار دارد (کار، 1999).
اختلالات رفتاری طیف وسیعی از مشکلات کودکی را از رفتارهای پرخاشگرانه و تکانشی تا رفتارهای افسرده گونه و گوشه گیری را در بر می گیرد کودکان با اختلالات رفتاری بنا بر ماهیت رفتارهایشان احتیاجات روانی، تربیتی و آموزشی متفاوتی با سایر کودکان دارند لذا برای آموزش، تربیت و ترمیم رفتارهای آنان لازم است. چگونگی طبقه بندی این اختلالات را با توجه به انواع و دشواری های رفتاری آنان تعیین می شود. درباره چگونگی طبقه بندی اختلالات رفتاری، اختلاف نظرها و بحث های گوناگون و فراوانی وجود دارد. اشکالات طبقه بندی اختلالات رفتاری بنابر علل زیر می باشد:
علل متفاوتی می تواند زیر بنای مشکلات رفتاری مشابهی باشد و در مقابل انواع متفاوت مشکلات رفتاری می تواند از علل مشابهی حاصل آمده باشد.
فراوانی و تنوع رفتارهای ناسازگارانه بسیار گسترده است.
چگونگی شروع این گونه رفتارها و کیفیت رشد و پیشرفت آنان متفاوت است.
میزان و درجه رشد آنان مختلف است.
چگونگی پاسخ دهی این گونه رفتارها با روش های درمانی متفاوت می باشد.
همچنین سؤالاتی مانند: سودمندی و دسته بندی اختلالات رفتاری چیست؟ کدام نشانه های رفتاری مرضی و واقعی در کدام یک ساختگی و زودگذر است؟ کدام متغیر از اهمیت خاصی برخوردار می باشند و باید مورد توجه قرار گیرد؟ و سؤالاتی مشابه اینها که در متون این رشته فراوان به چشم می خورد، خود نیز از عوامل مهمی در دشواری دسته بندی این رده از کودکان به شمار می آید.(کاکاوند،1385)
انواع اختلالهای رفتاری
انواع مختلفی از اختلالات در منابع مختلف ذکر شده است که مهمترین آنها عبارتند از:
الف. اوتیسم: یکی از شایعترین اختلالهای روانپزشکی کودکی اوتیسم میباشد. علیرغم دامنه وسیع رفتارهایی که بهوسیله واژه اوتیسم پوشش داده میشود، تقریبا چهار نشانه وجود دارد که بهطور غیرقابل تغییر مورد تأکید است: انزوای اجتماعی، عقبماندگی ذهنی، نقایص زبانی و رفتارهای کلیشهای. این کودکان از هر تماس اجتماعی کنارهگیری میکنند؛ وضعیتی که در تنهایی افراطی اوتیسم نامیده میشود. از نظر ارتباط اجتماعی، اوتیسم را میتوان به سه طبقه فرعی تقسیم کرد:
کنارهگیر: کودک، بهندرت یک ارتباط اجتماعی خود به خودی برقرار میکند.منفعل: کودک، شروعکننده تماس نیست اما به تماس دیگری پاسخ میدهد.فعال: کودک، به دیگران به طریق غیرمعمول نزدیک میشود.ب. اختلال بیشفعالی – کمبود توجه: یکی از مشکلات نسبتا شایع کودکان دبستانی است. از برجستهترین ویژگیهای این اختلال، بیقراری افراطی و فراخنای توجه بسیار ضعیف است که به رفتار فاقد سازمان و هدف منجر میشود. این نوع کودکان در پیگیری آموزش و به پایان رساندن تکالیف مشکلات عدیدهای دارند. آنها اغلب نمیتوانند حتی به یاد آورند که باید چهکار کنند. مطالعات اخیر پیرامون هوشبهر این کودکان نشان میدهد که هوش این کودکان از توزیع بهنجار متفاوت نیست، به این معنی که پیوستار هوشی آنها از سرآمدی (هوشبهر 115 به بالا) تا عقبماندگی ذهنی شامل میشود.
پ. اختلال سلوک: نوع دیگر از رفتارهای پرخاشگرانه که اغلب پیامدهای آن جدیتر از بازی نافرمانی است، اختلال سلوک نام دارد. این افراد به هنجارهای اجتماعی و قواعد رفتاری که متناسب با سن آنهاست، آشکارا بیاعتنا هستند. برخی از آنها پرخاشگرند، نزاع میکنند، از داخل یا خارج از خانه دزدی میکنند. دروغ میگویند، دیگران را تهدید میکنند، از خانه و مدرسه فرار میکنند، در سنین اولیه درگیر مسائل جنسی میشوند، به عضویت گروههای بزهکار درمیآیند، اموال دیگران را از بین میبرند و معمولا چنین کودکانی دوستی نداشته و یا دوستان بسیار اندکی دارند.
ت. اختلال لجبازی – نافرمانی: در این اختلال، کودک به شیوهای منفیگرایانه، خصمانه و توام با نافرمانی در مقابل اشکال قدرت عمل مینماید. اما برخلاف اختلال سلوک، این رفتارها منجر به نقض جدی قانون و پایمال شدن حقوق دیگران نمیشود. برجستهترین ویژگیهای تشخیصی این اختلال عبارتند از: جر و بحث کردن با بزرگسالان، بیاعتنایی به دستورات، ایجاد مزاحمت برای دیگران، کینهتوزی و پرخاشگری و سرزنش دیگران.
ث. اختلال تیک: یک فعالیت حرکتی یا صوتی است که بهطور ناگهانی، سریع، نمودکننده، غیرموزون و کلیشهای اتفاق میافتد. افرادی که تحت تاثیر تیک قرار دارند، معمولا آن را غیرقابل مقاومت تلقی میکنند اما میتوانند آن را برای مدت نسبتا طولانی متوقف سازند. همه شکلهای تیک تحت تاثیر فشار روانی بدتر میشوند و در جریان فعالیتهای مورد علاقه و لذتبخش رو به کاهش میگذارند. تیکهای حرکتی و صوتی را میتوان به انواع ساده و مرکب تقسیم کرد. تیکهای حرکتی ساده شامل پلک زدن، تکان دادن گردن، بالا انداختن شانه، و شکلک درآوردن است. تیکهای صوتی ساده عبارتند از: صاف کردن گلو، خرخر کردن، بالا کشیدن بینی و فین کردن و پارس کردن است. تیک حرکتی مرکب شامل حرکات بیانگر چهرهای، پریدن، لمس کردن و پا به زمین کوبیدن است. تیکهای مرکب عبارتند از: تکرار کلمات یا عبارات خارج از متن، هرزهگویی، مکررگویی و پژواکگویی.
بیشتر اختلالات تیک گذرا هستند و تحت درمان دارویی برطرف میشوند.
ج. فوبیها(ترسهای مرضی): ویژگی اصلی ترسهای مرضی، وجود ترس آشکار و مداوم از اشیاء یا شرایط خاص است. ترسهای مرضی با سنین مختلف رشد کودکان ارتباط دارند. معمولا نوجوانان و بزرگسالان مبتلا به این اختلال به این موضوع شناخت کافی دارند که ترسهای ایشان غیرمنطقی است ولی این مساله ممکن است در مورد کودکان صادق نباشد. کانون ترس ممکن است پیشبینی آسیب دیدن از شی یا موقعیت مورد نظر باشد. اضطراب و ترس در کودکان ممکن است با گریه، بیقراری، سفت کردن اعضای بدن یا محکم چسبیدن ابراز شود. لازم به ذکر است ترس یا اجتناب باید به اندازهای شدید باشد که باعث پریشانی در فرد شده و با عملکردهای مختلف او تداخل نماید.
در نوع دیگر از ترسهای مرضی که با بافت ترسهای خاص متفاوت است، نوعی کنارهگیری افراطی از افراد غیرآشنا وجود دارد که این امر باعث میشود این کودکان در تماسهای اجتماعی روزانه دچار مشکل گردند. فوبی اجتماعی، ترس شدید از موقعیتهای اجتماعی ویژه و پرهیز از آنهاست. رایجترین محرکهایی که فوبی اجتماعی را ایجاد میکنند عبارتند از: صحبت کردن در جمع، تعامل در موقعیتهای اجتماعی، خوردن، نوشیدن و نوشتن در جمع و استفاده از توالت عمومی. (کاکاوند،1385 )
طبقه بندی اختلالات رفتاری از دیدگاه های متفاوت الف) گروه بندی بر اساس مزاج
بقراط (460-377 قبل از میلاد) پزشک و دانشمند یونانی که به پدر پزشکی شهرت دارد و نیز بنیان گذار روش های عینی و دقیق مانند شرح حال نگاری در تشخیص و درمان نا بهنجاری های روانی و اختلالات رفتاری می باشد، احتمالاً اولین کسی است که اختلالات رفتاری را به ترشحات بدن نسبت داده است. بقراط معتقد بود که اختلالات روانی و رفتاری به علت آسیب مغزی یا بیماری های مغزی و یا زیاد شدن نسبت به یکی از ترشحات بدن یا اخلاط چهار گانه (دموی یا خونی، صفراوی، سوداوی و بلغمی) ایجاد می شود. بقراط عقیده دارد این چهار خلط به طور عادی در مقاطعی از دوران رشد انسان غالب است و لذا هر دوره ویژگی مزاجی خاصی را بر عهده دارد و نیز احتمال ثبات یا اختلال در هر دوره می رود.اظهار نظرهای دیگر نیز در ارتباط با ساختمان فیزیکی و زیستی بدن انسان و رابطه آن با بیماری های روانی و اختلالات رفتاری مطرح شده است از آن جمله طبقه بندی کرچمر شلدن در این خصوص میباشد. این دانشمندان معتقدند افرادی که دارای ساختمان یا اسکلت بندی بدنی خاصی هستند، شخصیت و ویژگی های رفتاری خاصی نیز دارند و به لحاظ ساختمان بدنی آنان، میزان تأثیر پذیری شان نسبت به هنجارهای روانی متفاوت است. (نراقی و نادری، 1374).
ب) گروه بندی بر اساس رفتارهای اولیه و ثانویه
از دیگر طبقه بندی هایی که در زمینه اختلالات رفتاری مطرح شده است، تقسیم اختلالات رفتاری به انواع اولیه و ثانویه می باشد. بدین معنا که کودکان با اختلالات رفتاری از اوان زندگی با رفتارهایی سازش و تطبیق یافته اند که متناسب با سن تقویمی و سن عقلی آنان می باشد. به عبارت دیگر توانایی سازش و تطبیق محیطی را ندارند و چنین به نظر می رسد که رشد رفتاری آنان در مراحل پائین تری متوقف شده است. کودکان با اختلالات رفتاری ثانویه، کسانی هستند که در ابتدای زندگی دارای رشد طبیعی بوده اند اما در مقطعی از زمان به دلایل مختلف جسمی یا فشارهای روانی، رفتارهای آنان به مراحل پائین تر رشد بازگشت می کند و نشانه هایی از وابستگی و مشکلات رفتاری در آنان تظاهر می نماید. (میلانی فر، 1374).
ج) گروه بندی بر اساس سن
بر اساس سن نیز طبقه بندی دیگری از اختلالات رفتاری شده است. به عبارت دیگر برای هر دوره سنی رفتارهای انحرافی غالبی را مشخص کرده اند که در ذیل ذکر می گردد.
1-دوره اول کودکی (تولد تا 3 سالگی)
واکنش های رفتاری بیمارگونه کودکان در این دوره اکثراً از نوع واکنش های روان تنی مثل ناراحتی های گوارشی (اسهال، دل درد، یبوست و بی اشتهایی)، تنگی نفس، تهوع، استفراغ می باشد.
2-اختلالات رفتاری دوم (4 تا 6 سالگی)
اختلالات رفتاری در این دوره بیشتر به صورت ترس، انواع عادات نا مطلوب مثل جویدن ناخن، مکیدن انگشت، شب ادراری، پرخاشگری و تخریب اسباب بازی، یا لوازم منزل، بی خوابی و بی اشتهایی می باشد.
3-اختلالات رفتاری دوره سوم کودکی ( 7 تا 11 سالگی)
اختلالات این دوره بیشتر به صورت دروغگویی، امتناع از رفتن به مدرسه، لکنت زبان و انواع تیک ها (پرشهای بی اراده عضلانی) می باشد.
4- اختلالات رفتاری دوره نوجوانی (12 تا 14 سالگی)
اختلالات رفتاری در این دوره بیشتر در ارتباط با انجام تکالیف مدرسه و برآوردن توقعات و انتظارات تحصیلی از طرف معلم و والدین و همچنین رفتارها و اعمال غیر اجتماعی می باشد.
5- اختلالات رفتاری در دوره بلوغ و جوانی (15 تا 20 سالگی)
بیشتر ارتباط با داشتن اختلاف سلیقه و عقیده با نحوه زندگی و ارزش های والدین است(نراقی و نادری، 1374).
د) گروه بندی بر اساس سبب شناسی
این حیطه به دو قسمت تقسیم می شود:
1-اختلالات رفتاری با زیر بنای ارگانیکی یا جسمی
2- اختلالات رفتاری با زیر بنای روانی و بدون مشکلات جسمی
در اختلالات رفتاری که منشاء عضوی دارند مشکلات رفتاری به علت آسیب یا بیماری های مغزی و یا اختلال در وظایف غدد مترشحه داخلی و مانند آن بوجود می آید. البته باید توجه داشت که در بحث اختلالات رفتاری، مسائل عقب ماندگی های ذهنی و مشکلات مربوط به آن مورد توجه است. پس ازانجام آزمایشات و معاینات کامل، اگر بررسی ها نشان دهد که اختلالات رفتاری زیر بنای ارگانیکی دارد سریعاً بایستی به برطرف کردن علت آن مبادرت نمود.
اگر آزمایشات و معاینات و بررسی های جسمی مشکلی ارگانیکی را بر ملا نسازد، در این صورت اختلالات رفتاری ریشه روانی دارد و باید از طریق درمان های روانی مناسب برطرف گردد.
و) گروه بندی از دیدگاه متخصصان آموزش و پرورش
به طور خلاصه، از دیدگاه آموزشی اختلالات رفتاری در چهار دسته جای می گیرند:
بی نظمی در سلوک
اضطراب و گوشه گیری
رفتارهای نامناسب و نا پخته
رفتارهای ضد اجتماعی (به نقل از نراقی و نادری، 1374)
انواع اختلالات رفتاری
اختلال بیش فعالی/کمبود توجه
طبق چهارمین ویراستار راهنمای تشخیصی و آماری اختلات روانی (DSM-IV) اختلال کمبود توجه/ بیش فعالی (ADHD)، یک الگوی ثابت بی توجهی و بیش فعالی است. که فراوانتر و شدیدتر از آنچه کودکان با سطح رشد مشابه است میباشد. بعضی از علائم باید قبل از 7 سالگی ظاهر شوند، هر چند تشخیص بعضی از کودکان سالها پس از آنکه علائم آشکار بوده است ظاهر میگردد. تخریب باید حداقل در دو زمینه وجود داشته باشد و تداخل در کار کرد متناسب با رشد باید در زمینه های اجتماعی، تحصیلی یا کاری روی دهد. این اختلال نباید در جریان اختلال فراگیر رشد، اسکیزوفرنی یا سایر اختلالات پیسکوتیک روی دهد و اختلال روانی دیگر توجیه بهتری برای آن نباشد. این اختلال شایع است، در پسرها بیشتر از دخترها دیده می شود و در مدرسه و خانه موجب آشفتگی می گردد. این اختلال با میزان توجه کوتاه نا متناسب از نظر رشدی یا ویژگی های نا متناسب با سن بیش فعالی یا رفتار تکانشی، یا هر دو مشخص است. طبق چهارمین چاپ راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی(DSM-IV) تشخیص با تائید علائم متعدد در زمینه بی توجهی یا بیش فعالی تکانشگری، یا هر دو به عمل می آید. به این ترتیب ممکن است کودکی فقط با علائم بی توجهی یا با علائم بیش فعالی و تکانشگری اما نه بی توجهی، مشمول این تشخیص گردد. بعضی از کودکان در هر دو بعد علا ئم متعدد نشان میدهند. مطابق آن ( (DSM-IV سه نوع فرعی اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه منظور کرده است:
عمدتاً نوع بی توجهی، عمدتاً نوع بیش فعال – تکانشگر و نوع مختلط، یک ملاک تشخیص دیگر ((DSM-IV، وجود علائم در دو یا چند موقعیت، نظیر مدرسه، خانه یا محیط کار است. (کاپلان و سادوک،1379 (
ملاکهای تشخیصی ((DSM –IV برای اختلال بیش فعالی/کمبود توجه، بی توجهی، که حداقل در 6 مورد از موارد زیر به مدت 6 ماه مشاهده میشود:
- غالباً ازتوجه کافی به جزئیات در میماند یا در کار تحصیلی، کار یا سایر فعالیتها اشتباهات ناشی از بی دقتی مرتکب میشود.
- غالباً از حفظ توجه بر روی تکالیف یا فعالیتهای مربوطه به بازیها ناتوان است.
- غالباً به نظر میرسد وقتی مستقیماً با او صحبت میشود گوش نمیدهد.
- غالباً دستورالعملها را کامل اجرا نمیکند، کار درسی، وظایف و تکالیف محیط کار را تکمیل نمی کند (نه به دلیل رفتار مقابلهای یا نفهمیدن دستورات).
- غالباً در سازماندهی تکالیف و فعالیتها ناتوان است.
از تکالیفی که نیازمند فعالیت ذهنی مستمر است اجتناب میکند، نفرت دارد، یا در اقدام به آن مردد است (مثل کار درسی در مدرسه یا تکالیف خانگی).
- غالباً اشیاء لازم برای انجام تکالیف و فعالیتها را گم میکند (مثل تکالیف درسی، مداد کتاب یا وسائل آموزشی).
محرکهای برونی غالباً حواس او را به آسانی پرت میکند.
در فعالیتهای روزمره غالباً فراموشکار است.
فرمت فایل :Word
تعداد صفحات :101