لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:15
فهرست و توضیحات:
پیشگفتار
بیان مسئله
مقدمه
وقایع سال ششم هجرت
هجرت پیامبر اعظم (ص ) و نقش آن در گسترش اسلام
غزوهها
کسی جز رسول خدا صلی الله علیه و آله و امام علی علیه السلام و تعداد انگشتشماری از مسلمانان در مکه باقی نمانده بودند که سران قریش تصمیم نهایی را گرفتند. آنها در دارالندوه (مجلس شورای مکه) گرد آمدند و به پیشنهاد ابوجهل قرارشد از هر قبیله، جوانی شجاع انتخاب شود و همگی شبانه، دستهجمعی به خانه پیامبر هجوم ببرند و او را بکشند. این فکر به اتفاق آرا تصویب شد و قرار شد چون شب فرا برسد، آن افراد ماموریت خود را انجام دهند.
در این هنگام جبرئیل فرمان هجرت به مدینه را از جانب خداوند به آن حضرت ابلاغ نمود.
آن شب (شب پنج شنبه اول ماه ربیع الاول سال چهاردهم بعثت)، علی علیه السلام به جای پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در بستر خوابید.(خداوند درباره همین شب « لیلة المبیت » و فداکاری امام علی آیه 207 سوره بقره را نازل کرده است.) با ناکامماندن نقشه قریش، پیامبر اکرم پس از سه روز توقف در غار ثور ، به مدینه هجرت نمود. وی روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول، نزدیک ظهر وارد منطقه قبا واقع در 6 کیلومتری مدینه شد و در مدت توقف خود (که مدتش را از 3 تا 23 روز نقل کرده اند)، اولین مسجد اسلام « مسجد قبا » را بنا نهاد و پس از پیوستن علی علیه السلام و بعضی افراد خانوادهاش وارد مدینه شد. سپس مسجدالنبی را بنا نهاد و پس از امضاء صلحنامه با یهودیان مدینه، بین مسلمانان پیمان برادری منعقد نمود.
در سال دوم هجرت قبله مسلمانان از بیت المقدس به کعبه تغییر یافت. در همین سال اولین نبرد مسلمانان با کفار به نام نبرد بدر اتفاق افتاد که با پیروزی قاطع مسلمانان پایان یافت.
ازدواج امام علی علیه السلام با حضرت فاطمه، دختر پیامبر، از دیگر وقایع سال دوم هجرت است.
قریش برای انتقام جنگ بدر دست به تهیه لشگر و تجهیزات زد که منجر به جنگ دیگری به نام غزوه احد گردید که با شهادت بسیاری از مسمانان خاتمه یافت.
در همین سال بلافاصله پس از غزوه احد، حمراءالاسد واقع شد وسپس غزوه ذی امر ، بحران ، سریه های محمد بن مسلمه و زید بن حارث .
غزوهها و سریههای سال دوم هجرت: غزوه بواط، عثیده، غزوه سفوان *، بدر، بنی قینقاع ، سویق ، عبدالله بن جحش ، عمیر بن عدی ، سالم بن عمیر
نیمه ماه رمضان این سال ولادت حضرت امام حسن علیه السلام است؛ در این سال سریه رجیع و سریه بئر معونه واقع شده که با توطئه کفار به شهادت گروهی از مسلمانان منتهی شد.
غزوه بنی نضیر با یهودیان بنی نضیر که به خروج آنها از مدینه منتهی شد و غزوه ذات الرقاع و غزوه بدر صغری و سریه ابو مسلم و سریه عمربن امیه در سال چهارم هجرت واقع شد. در این سال امام حسین علیه السلام متولد شد، مادر علی علیه السلام، فاطمه بنت اسد ، وفات یافت و حکم حرمت شراب نازل گشت.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:12
مقدمه
مبانى نظرى تعلیم و تربیت در اسلام
اصول عملى تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام
مقدمه
هر نظام آموزشى و پرورشى بر اساس بینش و نگرش بنیانگذاران آن، نسبت به حقیقت انسان و ابعاد وجودى وی، و نیز بر حسب هدف یا اهدافى که از تعلیم و تربیت، در نظر میگیرند و نیز بر اساس اعتقادى که به کیفیت رشد و حرکت انسان بسوى هدف مطلوب دارند بنا میشود. و در واقع، این بینشها و نگرشهاست که مبانى تعلیم و تربیت هر نظامى را تشکیل میدهد هرچند آگاهانه مورد توجّه واقع نشود یا مورد تصریح، قرار نگیرد.
طبعاً نظام آموزش و پرورش اسلامى هم مبتنى بر یک سلسله مبانى خاصّى است که از بینش اسلام دربارهى موضوعات یاد شده، نشأت میگیرد. از اینروی، لازم است قبل از تبیین نظام آموزش و پرورش اسلامی، این مبانی، مورد توجّه واقع شود و سپس بر اساس آنها اصول عملى تعلیم و تربیت، مبیّن گردد.
بر اساس بینش اسلام، نسبت به حقیقت انسان و ابعاد وجودى و هدف آفرینش و کمال نهائى و کیفیت حرکت وى بسوى آن، میتوان این نکات دوازدهگانه را بعنوان مبانى تعلیم و تربیت اسلامى در نظر گرفت. البتّه هدف از تعلیم و تربیت اسلامى جز فراهم کردن زمینهى تکامل هر چه بیشتر انسانها نخواهد بود و هدفهاى کاربردى نیز همگى در این راستا قرار میگیرند.
مبانى نظرى تعلیم و تربیت در اسلام
1ـ حقیقت انسان. از دیدگاه اسلام، انسان تنها ارگانیسم محسوس نیست بلکه داراى عنصرى ماورائى است که بعد از متلاشى شدن بدن هم باقى میماند.1 و حیاتى جاودانى و سعادت یا شقاوتى ابدى خواهد داشت. و در واقع، انسانیت انسان به روح اوست و بدن بمنزلهى ابزارى براى فعّالیت یا مرکبى براى سیر و حرکت است که البّته میبایست در همین حدّ به آن، بها داد و در حفظ سلامت و نیرومندى آن کوشید آنچنانکه میبایست به سلامت و نیرومندى ابزار و مرکب، اهتمام شود.
2ـ موقعیّت انسان در جهان. در میان موجودات این جهان، انسان از مواهب خدادادى و قابلیّتهاى خاصّى برخوردار است که او را از دیگر آفریدگان،ممتاز میسازد مانند ظرافتهایى که در ارگانهاى ظاهرى و درونى و بویژه در مغز و سیستم عصبى او بکار برده شده و توانشهاى روانى ویژهاى که در سایر موجودات زنده، یافت نمیشود. و در اثر همین ویژگیهاست که میتواند در همهى پدیدههاى طبیعت تصرف کند و آنها را در راه تعالى خودش بکار گیرد. دادن این امتیازات به انسان، نوعى «تکریم» تکوینى الهى است که در قرآن کریم ، به آن اشاره شده است.2
3ـ انسان بر سر دوراهى (بین دو بینهایت). نیروها و استعدادهایى که خداى متعال به انسان، عطا فرموده سرمایههاى تکوینى و فطرى براى حرکت وى بسوى هدف نهائى است. ولى بکار گرفتن این مایههاى خدادادی، منوط به اراده و اختیار و انتخاب و گزینش خود اوست، و همچنانکه میتواند از این نعمتها حسن استفاده کرده با بهرهگیرى از آنها مسیر تکامل حقیقى را بپیماید و سعادت ابدى را بدست بیاورد همچنین میتواند با سوء استفاده از آنها در راه سقوط و انحطاط، قدم بردارد تا آنجا که از حیوانات درنده هم پستتر شود3 و شقاوت ابدى را براى خودش بخرد. از اینروی، میتوان مسیر انسان را بین دو بینهایت در نظر گرفت که از یک سوى به کمال و سعادت بینهایت، صعود و عروج میکند و از سوى دیگر به شقاوت و عذاب بینهایت، سقوط میکند.4 پس ارزش و کرامت نهائى انسان، در گرو انتخاب راه تقوى است5 و طبعاً همهى انسانها داراى ارزش مطلق و یکسانى نخواهند بود. بلکه اهل ایمان و عمل صالح، داراى ارزش مثبت، و اهل کفر و عصیان داراى ارزش منفی، و هر یک داراى مراتب مختلفى خواهند بود.6
4ـ هدف از آفرینش انسان (کمال نهائی). انسان با ویژگیهاى خاصّ خودش براى این، آفریده شده که مسیر تکامل را با ارادهى آزاد و انتخاب آگاهانه بپیماید7 و لیاقت درک فیوضات خاصّى که در سایهى حرکت اختیاری، افاضه میشود را پیدا کند و به مقام قرب الهى که توأم با سعادت جاودانى است برسد. ولى چون این سیر و حرکت باید بصورت اختیارى انجام گیرد ناچار باید مسیر دیگرى در جهت مخالف آن، وجود داشته باشد که به شقاوت و عذاب ابدی، منتهى گردد.8
5ـ دنیا مقدّمهى آخرت است. با توجّه به هدف آفرینش انسان، روشن میشود که زندگى وى در دنیا، یک دوران محدود و مقدّماتى براى خودسازی، و پرورش دادن و بفعلیّت رساندن استعدادهاست که نتیجهى ثابت و ابدى آن، در عالم آخرت، ظاهر میگردد و در صورتى که بشر، در این دنیا جهت کمال را انتخاب کند به دار نعمت و رحمت ابدی؛ و در صورتى که جهت ضد آن را برگزیند به دار عذاب و هلاکت جاودانى خواهد رفت. و به تعبیر قرآن کریم، جهان دنیا «دار آزمایش»9 است تا نیکوکاران از تبهکاران، متمایز شوند و هر یک در عالم آخرت به آنچه سزاوار آنند برسند.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:14
مقدمه و طرح بحث
1. «دین پژوهی در پرتو قرآن» سلسله مباحثی است که به مطالعه، بحث و تحقیق درباره مهمترین مفاهیم و تعالیم دینی در پرتو نخستین منبع اسلام یعنی قرآن کریم میپردازد و میکوشد از منظر “درون دینی” به اهم پرسشهای جدید دربارة دین پاسخ دهد و سیمای ایجابی و اثباتی از اندیشة اسلامی در این زمانه ارائه دهد. مخاطب اصلی این مباحث دینداران هستند و هدف از آن تعمیق و ارتقای معرفت دینی است.
2. در دین پژوهی، از «دین» سه مراد میتوان داشت: مراد اول دین در متون اصلی آن یعنی کتاب خدا و سنت پیامبر است. مراد دوم: فهم عالمان دین و مفسران تعالیم دینی و عرف دینشناسان است و مراد سوم: دین در سنت و سیرة عملی دینداران میباشد. واضح است که زندگی دینداران منبع مطمئنی برای ارزیابی دین نیست، هر چند غفلت از این زاویة جامعه شناختی نیز پذیرفته نیست. فهم عالمان دین نیز رنگ و بوی مقتضیات زمانه آنها دارد و به هر حال امری بشری و تاریخی است. مراجعه به سطح اول در این زمانه نیز به هر حال تفسیری دیگر از متن دین است و در زمره دین در مراد دوم آن قرار میگیرد. آنچه از “دینپژوهی در پرتو قرآن” اراده کردهایم. پژوهشی در چارچوب مسایل این زمان و درگیر کردن آیات قرآن کریم با مباحث زندگی امروز است.
3. تعالیم قرآنی همانند دیگر گزارههای دینی از سه ویژگی برخوردار است: اول سازگاری درونی. نمیتوان به یک مجموعه ناسازگار ایمان داشت. دوم عادلانه بودن. نمیتوان گزارهای را ظالمانه و غیر عادلانه دانست و در عین حال آن را دینی شمرد. سوم برخلاف عقل نباشد. واضح است که فوق عقل بودن بامنافی عقل بودن متفاوت است. معیارهای این سه ویژگی در طول زمان چه بسا دچار تحول و تغییر گردد. برای قبول و باور هر گزارة دینی در این زمان چارهای جز جریان این سه ضابطه مطابق فهم و درک همین زمان نداریم. هر گزارة دینی امروز نیز میباید در نظر دیندار عادلانه، عقلایی و سازگار با مجموعه تعالیم دینی باشد. در غیر این صورت گزارة فاقد چنین ضوابطی، گزارة فرازمانی دینی محسوب نمیشود بلکه از تعالیم زمانمند و موقت دینی به حساب میآید که دوران اعتبار آن به سر رسیده است. تفکیک گزارههای فرازمانی از گزارههای زمانمند و مناسب با مقتضیات زمان و مکان نزول از لوازم دینپژوهی پویا و زنده است. مگر ممکن است دینی از حل مسایل خاص عصر نزول غفلت کرده باشد؟! در «دین پژوهی در پرتو قرآن» متکای بحث گزارههای فرازمانی دینی است که در قرآن بیش از سنت یافت میشود. چنین گزارههایی ذاتیات دین را تشکیل میدهند. یعنی اموری که دین بدون آنها دین نمیشود. معنای این سخن آن است که در این مجموعه عرضیات نیز یافت میشود که نبود آنها در بعضی زمانها خللی به اصل دین نمیزند و تفکیک بین ذاتیات و عرضیات دین همانند تفکیک بین گزارههای فرازمانی و زمان بند دینی کاری دشوار و حساس و در عین حال لازم و ضروری است و بدون چنین تفکیکی کار سترگ دین پژوهی به سامان نمیرسد.
4. در نخستین دورة سلسله مباحث «دین پژوهی در پرتو قرآن» ایمان دینی مورد مطالعه قرار گرفت و اینک همزمان با عید سعید مبعث که جشن تولد اسلام است دومین دورة این مباحث را حول محور «پیامبری» آغاز میکنیم. پیامبری نیز همانند ایمان از ذاتیات دین است و سؤالات فراوان مرتبط با آن باعث تقدم مطالعة آن نسبت به دیگر مفاهیم بنیادی دین شده است.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 8
فهرست مطالب:
مکتب توصیه گرا
مکتب اخلاقی اسلام
اسلام و ضمانت اجرا
گوشه ای از امتیازات اخلاقی اسلام
ثبات ارزش ها2 جهانی بودن
اعتدال
نقش عبادات در تزکیه اخلاق
مکتب توصیه گرا
در موضوع اخلاق و فلسفه اخلاق در طول تاریخ، مکاتب و دیدگاه های بسیار متعدد و متنوعی از سوی اندیشمندان و فیلسوفان شرق و غرب پدید آمده است. بسیاری از فیلسوفان از روزگار یونان باستان تا عصر حاضر، همواره کوشیده و می کوشند تا متناسب با مبانی فکری و فلسفی خود، نظامی اخلاقی ارائه دهند. این مکاتب و نظام های اخلاقی از سوی نویسندگان مختلف ، به گونه های متفاوت دسته بندی و تنظیم شده اند. لطفا در این زمینه به برخی از مهمترین دسته بندی های انجام گرفته اشاره نمایید.
اولین دسته بندی مفاهیم و جمله های اخلاقی، دسته بندی تاریخی است. به این طریق که برخی از نویسندگان در بررسی مکاتب اخلاقی توالی و تعاقب تاریخی آنها را مورد توجه قرار داده اند . به این صورت که معمولا از نظریه اخلاقی سقراط شروع کرده و سپس به ترتیب به بررسی نظریات اخلاقی افلاطون، ارسطو و سایر شاگردان و پیروان سقراط پرداخته و به همین ترتیب پس از بیان نظریات و مکاتب اخلاقی یونان باستان به بررسی اخلاق مسیحی و اندیشمندان بزرگ قرون وسطی مبادرت ورزیده اند و در نهایت به بررسی نظریات اخلاقی دوران جدید می رسند. به عنوان مثال می توان به کتاب تاریخچه فلسفه اخلاق مک اینتایر، یکی از مشهورترین فیلسوفان اخلاقی معاصر، اشاره کرد که آقای انشا الله رحمتی آن را ترجمه و توسط انتشارات حکمت به چاپ رسیده است. دیگر تقسیم که به نظر می رسد بهترین و معروفترین تقسیم درباره مفاهیم و جمله های اخلاقی باشد، تقسیم به توصیفی و غیرتوصیفی است. معتقدان به نظریه توصیفیDescriptive( برای جمله های اخلاقی ویژگی خبری و گزارش از عالم واقع قائل هستند. به نظریه توصیفی، شناختی cognitive( و واقعی factual( هم گفته می شود. معتقدان به نظریه های غیرتوصیفی non -Descriptive( قائلند که جمله های اخلاقی از عالم خارج انسان خبر نمی دهند. به نظریه غیرتوصیفی، غیرشناختی non -natural( هم گفته می شود. برخی از معتقدان نظریه های توصیفی، تحلیلی تجربی از مفاهیم و جمله های اخلاقی ارائه می دهند، یعنی مفاد آنها را اموری تجربه پذیر می دانند و بین جمله های اخلاقی و سایر گزاره های تجربی تفاوت ماهوی قائل نیستند. طبیعت گرایی naturalism( نام این گروه از نظریه های توصیفی است، که به سه دسته فرعی، زیست شناختی، روان شناختی و تکاملی تقسیم می شوند. مفاهیم اخلاقی در نوع زیست شناختی با استفاده از مفاهیم زیست شناسی و در نوع روان شناختی با استفاده از مفاهیم روان شناسی و در نوع تکاملی با استفاده از مفاهیم مربوط به تکامل و ترقی توضیح داده می شود.
گفتنی است برخی از نظریه های توصیفی در تحلیل و توضیح مفاهیم و جمله های اخلاقی از مفاهیم فلسفی سود می برند که به نظریه های فلسفی معروفند و برخی مفاد جمله های اخلاقی را امر و نهی یا میل و کراهت خداوند می دانند که به نظریه های الهیاتی معروفند. گاهی مجموع این سه دسته نظریه توصیفی، یعنی تجربی، فلسفی و الهیاتی، طبیعت گرا نامیده می شوند.
بنابراین طبیعت گرایی دو معنا دارد: یکی همان تحلیل تجربی (معنای خاص و دیگری تحلیل های تجربی، فلسفی و الهیاتی (معنی عام. استعمال طبیعت گرایی در معنای عام خود به تاریخ فلسفه مربوط است که یکی از پیشگامان فلسفه اخلاق یعنی آقای جرج ادوارد مور، تمام این سه گروه را متهم به ارتکاب مغالطه طبیعت گرایی کرده و باعث شد تامجموعه آنها به نام طبیعت گرایان معروف شوند و الا معنای طبیعت گرایی همان تحلیل تجربی مفاد جمله های اخلاقی است و تحلیل فلسفی یا الهیاتی را در بر نمی گیرد.
اما نظریه های غیر توصیفی که بر انکار اینکه نقش جمله های اخلاقی، اطلاع دادن از چیزی یا در توصیف آن مشترکند، این انکار به چه دلیل است؟
باید گفت این انکار از اعتقاد به دو حکم اساسی ریشه می گیرد: عقیده به اینکه احکام اخلاقی محرک انجام کاری هستند و اینکه هیچ حکم معرفتی خالص درباره عالم خارج نمی تواند محرک انجام کاری بشود، پس احکام اخلاقی نمی توانند فقط گزارشگر امور واقع باشند، بلکه اخلاقی بودن آنها به چیز دیگری از قبیل بیان احساسات و یا امر و توصیه بستگی دارد.
برخی از این نظریه های غیر توصیفی، منکر دخالت هرگونه وجه معرفتی در احکام اخلاقی اند و نقش آنها را ابراز احساس یا افشای امر و نهی می دانند. برخی از اینها ضمن قبول بار معرفتی احکام اخلاقی، معتقدند اخلاقی بودن حکم، به وجه غیرشناختی آن بستگی دارد. خلاصه اینکه نقش جمله های اخلاقی در نظریه های غیرشناختی چیزی غیر از خبر از عالم واقع است و به همین دلیل مفاد آنها با جمله های خبری علمی یا فلسفی ارتباط منطقی ندارد.
باتوجه به ملاکی که شما برای دسته بندی نظریات اخلاقی بیان کردید آیا پاره ای از این نظریات را براساس مدل توضیح داده شده تقریر می نمایید؟
اگر ما به ملاک توصیفی و غیرتوصیفی بودن نظریه های مختلف در باب مفاهیم و جمله های اخلاقی دقت نماییم متوجه می شویم آن دسته از مکاتب و نظریاتی که احکام و جملات اخلاقی را از سنخ جملات انشایی دانسته و بدین ترتیب آنها را از چرخه احکام و قضایای واقعی که قابلیت صدق و کذب را داشته باشند در ذیل مکاتب و نظریات غیرتوصیفی و یا غیر واقع گرا جای می دهد. براین اساس نظریاتی مانند احساس گرایی، توصیه گرایی، جامعه گرایی، قراردادگرایی و نظریه امر الهی یا حسن و قبح شرعی نظریاتی غیر توصیفی هستند.
نظریه احساس گرایی و توصیه گرایی که دو نظریه غالب نظریات غیر توصیفی هستند، هریک را می توان این گونه تقریر نمود: احساس گرایی که در قول آقای آیر دیده می شود نقش احکام و مفاهیم اخلاقی را تا حد اصوات تنزل می دهد. بهترین استدلال احساس گرایان این است - که البته نقدهای فراوانی بر این استدلال وارد است - که هر گزاره و قضیه باید از نوع تجربی باشد تا علی الاصول بتوان صدق و کذب آن را براساس ملاحضات تجربی معلوم کرد و یا از نوع تحلیلی - مربوط به روابط و نسبت های مفهومی -، در حالی که جمله های اخلاقی هیچ یک از آن دو نیستند و از این رو گزاره و قضیه نبوده و نقش آ نها ابراز احساسات متکلم و انگیزش عواطف مشابه در مخاطب است. توصیه گرایی که مدافع اصلی اش هیر است بیان می دارد که کارکرد احکام اخلاقی مشابه اوامر و نواهی است - توصیه انجام کاری - مکاتب واقع گرا یا توصیفی را در یک تقسیم بندی می توان به دو دسته تقسیم نمود: مکاتبی که واقعیت احکام و قضایای اخلاقی را واقعیت های طبیعی می دانند و مکاتبی که واقعیت آنها را در امور متافیزیکی و مابعدالطبیعی جستجو می کنند.
دسته اول که به واقع گرایی طبیعی نامبردار است شامل نظریاتی همچون: لذت گرایی، سودگرایی، دیگرگرایی یا عاطفه گرایی، قدرت گرایی و تطور گرایی، وجدان گرایی می شود.
دسته دوم که به واقع گرایی مابعدالطبیعی معروف است شامل: مکتب کلبی، مکتب رواقی، مکتب کانت، مکتب سعادت گرایی و مکتب اخلاقی اسلام می شود
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:8
نام سوره کوثر است بر وزن فوعل که صیغه ی مبالغه است ازماده کثرت . و اینجابه معنی فراوانی است مطلق فراوانی ؛یعنی کثرت در هر چیزی را شامل می شود و به قرینه ی آیات بعدی ، اشاره به کثرت در خیر می باشد . کثرت در هرچیزی که انسان طالبش است و به آن نیازمند است . طبیعت انسان را خداوند طوری خلق کرده است ؛ که زیادت طلبی یکی از ویژگی های شخصیتی اوست .منتهی باید تعدیل شود و به تعادل برسد . مال زیاد می خواهد ، بالاترین مقام می خواهد ، طولانی ترین عمر را می خواهد و نهایتا" انسان می خواهد نمیرد این معنای سوره است .این سوره یک سوره مکی است ، لذا محور سوره هم مشخص است که اصلاح بینش است وقتی که کسی می خواهد خداوند را بندگی کند و دیگران را به بندگی دعوت کند ، می بایست احساس ضعف و کمبود نکند و گرنه در دعوتش موفق نخواهد شد و این نکته بسیار مهم می باشد .باید اهل کوثر بود و به کم قانع نشد .بایستی قادر و مقتدر باشی ؛ چون خدای تو قادر و مقتدر می باشد . بایستس نچنان از هز حیث قوت بگیری و دارای همت بلند شوی که در هرمیدانی حق انتخاب را از ان خود سازی . مجال ندهی که دیگران تو را انتخاب کنند . بلکه تو انتخاب کردن کار انسان های مقتدر است ، کار انسان های توانا است . اگر انسان از لحاظ علمی معلوماتش بالا باشد ، چه در زمینه علوم تجربی و چه در زمینه های دیگر ، حرف اول را می زند و مسلمانان نباید همیشه گیرنده و ریز خوار باشند بلکه باید از هر حیث بخشنده و قوی باشند و ما این استعداد را داریم اصلاح بینش خود مبنی براین که تا انسان خود را اهل کوثر نسازد و در راستای حرکت نکند که خداوند کوثر را از آن او بگرداند ،نمی تواند بندگی کوفقی را داشتته باشد .