فایل بصورت ورد (قابل ویرایش) و در 177 صفحه می باشد.
بسیاری از انسان ها قادر به حل مساله و برطرف کردن ، به حداقل رساندن و یا تحمل استرس
نمی باشند و معمولاً از مقابله های ناکارآمد، ناسازگار و مضری استفاده می کنند که باعث بروز استرس های بیشتری می گردد که اثرات آنها وخیم تر و عظیم تر از استرس اولیه است.
افراد افسرده نسبت به آینده دید انعطاف پذیری ندارند. آنها احتمالاً بیشتر از افراد غیر افسرده آینده خود را منفی می بینند و به نظرشان احتمال دستیابی به تجارب خوشایند کمتر است به همین دلیل افراد افسرده به جای تلاش برای دستیابی به موفقیت های با ارزش در آینده تمام نیروی خود را صرف اجتناب از موقعیت های ناخوشایند موجود می کنند ( ورتهایم [1] ، 1983).
افراد افسرده احساس غمگینی می کنند چون مشکلات خود را پایدار [2] ، کلی [3] و درونی [4] تلقی می کنند ( هایمبرگ ، ورمیلیا، دوج [5] ، بیگر . و پارلو 1987؛ پترسون و سلیگمن ، 1987؛ رپس [6] ، پترسون ،رینمارد، ابرامسون [7] و سلیگمن [8] 1982؛ سویینی [9] و همکاران 1986) :
پایداری : افراد افسرده رویدادهای منفی زندگی شان را همیشگی و پایدار تلقی می کنند، یعتی تغییر دادن آنها را بعید می دانند. افراد غیر افسرده تجارب منفی را به عنوان موانع موقتی که زیاد هم طول نمی کشد در نظر می گیرند.
[1] - Werlheim
[2] - Stable
[3] - global
[4] - internal
[5] - Dodge
[6] - RaPs
[7] - Abramson
[8] - seligman
[9] - sweeng
فرمت فایل:word
تعداد صفحات:26
مقدمه :
براساس تحقیقات انجام شده فرد افسرده خودرا بازمانده بی کفایتی می بیند که باید حکم تقدیر ناکامی محرومیت وذلت وشکست را بپذیرد در این نتیجه که تفاوت آشکاری میان ارزیابی شخص انتظارات وامیال انسان افسرده وموقیتهای واقعی اش که گاه حیرت انگیز هم هست وجود دارد معلوم شد که افسردگی حاصل اختلال فکری است فرد افسرده درباره خود ومحیط و آینده اش برداشتی منفی وشخص دارد . ذهنیت بدبینی بر روحیه انگیزه ورابطه اش با دیگران اثر گذاشته اسباب افسردگی وتک در خاطر او را فراهم می کند با توجه به انبوه اطلاعات پژوهشی وبا لینی که مردم می توانند با استفاده از چند روش به نسبت ساده برنوسانات روحی وخفت طلبی خود غالب شوند انسان افسرده ونگران باطرز تلقی وغیر منطقی با مسایل برخورد می کند و به ذلت می رسد .
افسردگی تقدیر ناچاری انسان نیست با مطالعه کتاب افسردگی می توان سبب احساس افسردگی را یافت ودر اسرع وقت از شر آن خلاص شد برای این کار به کمی صرف وقت احتیاج هست تا مانند ورزشکاری که هر روز تمرین می کند به تدریج بر توانایی واستقامت خود بیفزاید .
با آنکه افکار سبب افسردگی تخریب شده وبی اساس است قدرتمندی از حقیقت ایجاد می کند .
احساس وواقعیت لزوما یکی نیست با این احساس غیر طبیعی هم مثل احساسات ناشی از افکار درست وتعریف نشده طبیعی ودرست به نظر می رسد ودر نتیجه واقعی بودن آنها کمترین تردیدی به خود راه نمی دهد به همین علت که افسردگی را جادوی سیاه ذهن ناامیده اند .
روانشناس افسردگی – دیوید برنز – مترجم مهدی قراچی داغی ص 16و15
روانشناس افسردگی – دیوید برنز – مترجم مهدی قراچی داغی ص 21
تعریف افسردگی افسردگی گرفتاری عجیبی است افسردگی نه به خاطر شناخت دقیق حقیقت که ناشی از خطای ذهن است ذاتی نیست ساختگی واز روی ساده دلی است . هنگام افسردگی روحیه کسل وتصویر ذهنی خراب می شود وجسم از انجام وظایف خویش باز می ماند قدرت اراده تحلیل می رود واعمال به گونه یی است که انسان را به جانب شکست وناکامی سوق می دهد به همین خاطر است که انسان افسرده این قدر بی روحیه است . افسردگی بزرگترین مسئله ای است که سلامت نوع بشر را تهدید می کند ودر واقع چنان گسترش وسعی دارد که در میان ناراحتی های روانی می تواند به عنوان سرماخوردگی معمولی تصور شود . دیوید برنز چاب یازدهم پائیز 1379 صفحه 45 مولف دیوید برنز چاب یازدهم پائیز 1379 صفحه 25-29 علل افسردگی علل افسردگی وسالمندان 1- اختلاف مغزی 2- عوامل بیوشیمیایی 3- علل روان شناختی این علل افسردگی در سالمندان وجود بیماری های جسمانی ومصرف دارو برای درمان آن باشد کم کاری یا پرکاری غده تیروئید ،بیماری کوشینگ ،بیماری پارکینسون ، اختلاف قلب وعروق وریه کمبود ویتامین B12 واسید فولیک ،سرطان وسکته مغزی را نام برد . بسیاری از داروهایی که سالمندان مصرف می کنند می تواند در افراد مستعد موجب ایجاد افسردگی شود .
یکی ازعلل احساس افسردگی این است که مرتب وبدور ازهرگونه واقع بینی خود را آماج حملات بیرحماه انتقاد قرار می دهید ومحکوم می شوید اغلب شعله های سرکش انتقاد وجودتان را در بر می گیرد علتش این است که راه برخورد با انتقاد را نمی شناسید وبا روشهای موثر مقابله با آن آشنا نیستید وحال آنکه احاطه به هنر ومهارت مبارزه کلامی وبرخورد آگاهانه با انتقاد کار ساده ای است.
علت بسیاری از افسردگی
فرمت فایل:word
تعداد صفحات:107
فهرست مطالب
عنوان
تشکر و قدردانی :
چکیده :
فصل اول : مقدمه
1ـ1ـ بیان مسئله
1ـ2ـ اهمیت مسئله
1ـ3ـ اهداف تحقیق
بیان فرضیه
1ـ4ـ فرضیه تحقیق
1ـ5ـ اصطلاحات مهم و تعاریف عملیاتی متغیرها
1ـ افسردگی
2ـ شیوع
3ـ دانشجوی بومی و غیر بومی
فصل دوم : مرور بر ادبیات تحقیق
2ـ1ـ افسردگی
2ـ2ـ نشانه های افسردگی
2ـ3ـ طبقه بندی
2ـ4ـ نظریه های افسردگی
2ـ5ـ درمان اختلالات خلقی
2ـ6ـ تحقیقات انجام شده درمورد افسردگی دانشجویان
فصل سوم: طرح تحقیق
3ـ1ـ توصیف روش تحقیق
3-2ـ جامعه تحقیق
3-3- روش نمونه گیری
3ـ4ـ متغیرها و کنترلهایی که اعمال شده است
3ـ5ـ روش جمع آوری داده ها
3ـ6ـ ابزار اندازه گیری
3ـ7ـ روش آماری
فصل پنجم : خلاصه و نتیجه گیری
5ـ1ـ توصیف روش های مورد استفاده در تحقیق
5ـ2ـ نتیجه گیری
5ـ3ـ توجیه و تفسیر نتایج
5ـ4ـ توصیه برای پژوهشهای بعدی
5ـ5ـ محدودیتها
منابع فارسی
منابع انگلیسی
پیوستها
چکیده :
همانطور که می دانیم افسردگی و مانیا یکی از اختلالت خلقی شایع می باشند که بیشتر اختلالات عاطفی نامیده می شوند . اختلالات خلقی گروهی از بیماریهای روانپزشکی می باشند که به شکل خلق پایین و تصورات ذهنی ناهنجار بروز می نمایند .
نمای بالینی افسردگی می تواند بصورت خلق افسرده ، احساس ناامیدی ، احساس غم ، بی ارزشی ، آشفتگی خواب و اشتها و یا فقدان انرژی و میل جنسی بروز کند . این اختلالات می توانند منجر به مشکلاتی در عملکرد شغلی ـ تحصیلی ـ اجتماعی و روابط بین فردی گردند . بدین منظور و جهت شناخت بیشتر وضعیت و شیوع افسردگی تحقیقی را بر روی دانشجویان پسر بومی و غیر بومی دانشگاه تربیت معلم تهران واحد حصارک کرج انجام دادیم . مطالعه با استفاده از تست بک (BDI) بر روی 280 نفر از دانشجویان پسر انجام گردیده است .
روش تحقیقی که از آن استفاده شد ، روش تحقیق یا علّی ـ مقایسه ای با روش آماری مقایسة بین میانگین دردو گروه مستقل و بااستفاده از فرمول t بوده است . روش نمونه گیری نیز بطور تصادفی ساده و با مراجعه به جدول اعداد تصادفی و به تعداد 140 نفر از هر گروه بوده است . روش جمع آوری اطلاعات نیز با بهره گیری از تست افسردگی بک صورت گرفته است . با قرار دادن نمرات خام درفرمولt وبا سطح اطمینان 90% و در سطح به علت کوچک تر بودن عدد بدست آمده از عدد جدول فرض تحقیق معنی دار نیامد و می توان گفت که « تفاوت معنی داری بین میانگین شیوع افسردگی در دو گروه دانشجویان بومی و غیر بومی وجود ندارد .»
فصل 1
مقدمه
خلق یا Mood مایة هیجانی یک وضعیت عاطفی پایدار است که در طول طیفی بهنجار از غم وشادی تجربه می شود . اختلالات خلقی با احساسهای نابهنجار افسردگی یا سرخوشی مشخص می شوند که در برخی موارد شدید با خصوصیات پسیکوتیک همراهند . اختلالات خلقی به انواع اختلالات دو قطبی و اختلالات افسردگی تقسیم می شوند . این علائم در برخی گروههای خاص از نظر جنس و سن و وضعیت روانی اجتماعی افراد متفاوت می باشد .
در این پژوهش افسردگی نه بعنوان یک بیماری ، بلکه بعنوان واکنشی روانی در مقابل مسائل و مشکلاتی که دانشجویان با آنها گریبانگیر هستند ، مطرح است .
بیشتر دانشجویان بخاطر تحصیل دردانشگاه از خانواده و شهر یا روستای خود جدا شده ، در محیط جدیدی قرار گرفته اند که احیاناً ازنظر عاطفی مشکلاتی برایشان بوجود می آید . این مشکلات روانی و عاطفی موقعی تشدید پیدا می کند که آنان نتوانند خود را با محیط جدید دانشگاه تطبیق دهند .
عدم سازگاری با محیط آموزشی دانشگاه ، محیط سکونت در خوابگاه و قرار گرفتن در شبکة جدید روابط ، برخی عکس العملهای عاطفی از جمله افسردگی را بدنبال دارد .
1ـ1ـ بیان مسئله:
شاید کمتر کسی باشد که در طول زندگی خود لحظاتی از نگرانی و افسردگی را احساس نکرده باشد . افسردگی یک اختلال شایع عاطفی است . اگر شدت اینحالت از حد معمول بگذرد ، عرصة زندگی را بر فرد تنگ کرده او را از همه چیز حتی از خودش بیزار می کند . بنظر می رسد ادعای اینکه اصولاً افسردگی جزئی از زندگی بشر است زیاد مشکل نباشد .
تورو می گوید :« اکثر مردم عمرشان در افسردگی خاموش می گذرد » و شوپنهاور چنین نوشت :« زندگی انسان بین ملال و اندوه نوسان دارد ».
دراین تحقیق افسردگی عبارت از واکنشی است در برابر عوامل اجتماعی و محیط .
بعبارت دیگر حالتی است عاطفی به نحوی که فرد قدرت و توانایی لازم و کافی برای انجام امور و تکالیف عادی روزمرةخود را ندارد و کاهش چشمگیر در فعالیتهای سازندة وی دیده می شود .
افراد افسرده گرایش دارند به اینکه به تشریح درونی شکستها و تشریح بیرونی موفقیت هایشان بپردازند ، بعبارت دیگر به بروز و بیان شکست هایشان و عدم بروز موفقیت هایشان می پردازند . امروزه دانشمندان رشتة روانشناسی و روانپزشکی انسان را بعنوان مجموعه ای متشکل از واحدهای زیستی ، روانی ـ اجتماعی می شناسند .
( نور بالا ، احمد ، رابطة بین مذهب و بهداشت روانی از دیدگاه اسلامی ـ دارو و درمان ، 1371 ، تهران ).
بین انسان و محیط زندگیش کنش و واکنش مداوم وجود دارد بطوری که رفتار در کشاکش بین نیروهای محیط و عکس العمل های فرد شکل می گیرد . عواملمحیطی نقش مهمی درنوع رفتار او به عهده دارند . مسئله تحقیق حاضر در اینجا بیان این موضوع است که آیا تغییر و تحول در محیط فرد می تواند عاملی برای تغییر خلق و عاطفة وی قلمداد گردد . به عبارتی دیگر آیا استرس های ناشی از قرار گرفتن در محیط فیزیکی جدید با انتظارات و مسئولیتهای جدید می تواند عامل بروز تغییرات عاطفی ـ روانی در فرد گردد .سؤال پژوهش حاضر در این زمینه مطرح می شود که آیا ارتباطی بین میزان شیوع افسردگی و بومی یا غیر بومی بودن دانشجویان وجود دارد یا خیر ؟ و اگر ارتباطی وجود دارد آیا این ارتباطات فقط تحت تأثیر همین تغییر در شرایط محیط زندگی است یا اینکه عوامل و فاکتورهای متعدد و متنوع دیگری در این زمینه دخیلند ؟ عواملی مثل زمینة زیستی ویا دلواپسی های آنان از آیندة شغلی و اقتصادی ، همراه با وجود ابهام در این زمینه ها می تواند درفرد درجاتی از پایین بودن خلق و افسرده خویی را ایجاد نماید .
1ـ2ـ اهمیت مسئله :
مسئله حاضر از این جهت حائز اهمیت می باشد که با بررسی این مطلب آیا تفاوتی بین میزان افسردگی دانشجویان بومی وغیر بومی وجود دارد یا خیر ؟ اگر این تفاوت چشمگیر باشد باید از مسئولین مربوطه انتظار بهبود و رفع معضلات ناشی از شرایط زندگی و تحصیل این قبل دانشجویان را داشته باشیم .
1ـ3ـ اهداف تحقیق :
دانشجویان به اقتضای سن و موقعیتی که در آن قرار دارند در معرض ابتلاء به انواع اختلالات عاطفی می باشند بیشتر آنان از یکطرف بخاطر تحصیل دردانشگاه از خانواده و شهر خود جدا شده و در محیط جدیدی قرار گرفته اند که باید با مشکلات خود مبارزه نمایند . از طرف دیگر با توجه به اینکه دانشجویان باید در حین فراغت از تحصیل و یا پس از فراغت از تحصیل ، خود را برای تشکیل خانواده و زندگی جدید آماده نمایند و نیز شغل مطلوب خود را بدست آورده و وارد بازار کار شوند ، این مسائل خواه ناخواه نوعی اضطراب و نگرانی در آن ها فراهم می آورد .
یکی از زمینه های مشکلات روحی دانشجویان مسئله انتخاب شغل و حرفه و به مفهوم گسترده تر امنیت شغلی است ، دانشجویان وقتی از سال اول پا به دانشگاه می گذراند یکی ازمسائلی که دائماً ذهن آنها را به خود متوجه می کند اینست که آیا پس از اتمام این دوره تحصیل ، قابلیت کافی برای آن وظیفه و شغل و حرفه ای که در نظر دارم پس از اتمام تحصیلات به آن بپردازم ، در من پدید می آورد ومسائلی از این قبیل موجبات اغتشاش ذهنی آنها را فراهم می آورد .
زمینة دیگر مشکلات دانشجویان تمایل شدید به ازدواج در برابر موانع و مقتضیاتی که از انجام آن جلوگیری می کند می باشد خود این مسئله نگرانی و اضطراب شدیدی را در دانشجویان فراهم می کند .موقعیت سنی و مرحلة رشد ایجاب می کند که در فکر ازدواج باشند ، یاحداقل درمورد انتخاب های خود جدی تر بیندیشند .
مورد بعدی به دلیل جوان بودن ودارا بودن توانائیهای جسمانی و انرژی ، دانشجویان تمایل به تفریحات سالم اجتماعی دارند . این تمایل به خودی خود اشکال ندارد اما وقتی که این تمایل در برابر ضرورت و تمایل زیاد به درس خواندن قرار می گیرد قضیه را دشوار می کند .
در اینجا وجود یک برنامه ریزی درست برای پاسخگویی به نیازهای جسمانی و روانی و ذهنی می تواند یک راه حل باشد ـ مورد دیگر که زمینة مشکلات و نگرانی های دانشجویان را فراهم می کند نیاز مبرم به پیشرفت دردروس است .احساس بی کفایتی، عدم فهم دروس و گرفتن نمرات کم زمینة یکسری اضطرابها و نگرانی ها را دردانشجویان فراهم می کند .
با توجه به اینکه دانشجویان در هر جامعه ای آینده سازان و برنامه ریزان و مدیران آن جامعه خواهند بود سلامت روانی آنان می تواند نقش مؤثری در فرآیند توسعه داشته باشد . در صورتی که آنان از بهداشت روانی برخوردار نبوده و به خاطر مشکلاتی که ذکر آن رفت دچار اختلالات روحی و عاطفی از جمله افسردگی شوند ،نه تنها خود دراین جریان ضربه می بینند ، بلکه در نهایت جامعه نیز متضرر می گردد . شناخت عواملی که مشکلات روانی دانشجویان را فراهم می آورد مستلزم مطالعات علمی است. از طریق شناخت این عوامل است که می توان به برنامه ریزی در جهت مرتفع ساختن مشکلات عاطفی دانشجویان همت گماشت و بهداشت روانی آنان را تأمین کرد . تا زمانی که بهداشت روانی درمیان دانشجویان وجود نداشته باشد نه تنها انواع اختلالات روحی از جمله افسردگی ، از خود بیگانگی و … گریبان گیر آنها خواهد شد، بلکه این امر منجر به افت تحصیلی و هدر رفتن سرمایه گذاریهایی خواهد شد که در این راه به کار گرفته شده است .
بیان فرضیه
1ـ4ـ فرضیه تحقیق :
میزان افسردگی در بین دانشجویان پسر غیر بومی نسبت به دانشجویان پسر بومی بالاتر است .
1ـ5ـ اصطلاحات مهم و تعاریف عملیاتی متغیرها :
1ـ افسردگی :
افسردگی اصطلاحی وسیع و مبهم است . برای شخص عادی حالتی مشخص با غمگینی و گرفتگی و بیحوصلگی و برای پزشک گروه وسیعی از اختلالات عاطفی با زیر شاخه های متعدد را تداعی می کند . ( پور افکاری 1373)
خصوصیت اصلی و مرکزی حالات افسردگی کاهش عمیق میل به فعالیتهای لذت بخش روزمره ، مثل معاشرت ، تفریح ، ورزش ، غذا و سکس است . این ناتوانی برای کسب لذت حالتی نافذ و پایدار دارد . 0 پور افکاری 1364)
اصطلاح افسردگی بوسیلة لویس (1934) درتوصیف طبقه ای حالتهای افسردگی در مطالعه بر روی 61 مورد بکار رفته است . به این دلیل مطالعات بعدی نیز از این وضعیت تأثیر پذیرفته اند . (سمیز 1995)
افسردگی هر چند از شایعترین اختلالات روانی انسان است معهذا شاید بیش از هر اختلال روانی دیگر ناشناخته مانده یا در تشخیص آن اشتباه می شود . یکی از علل پنهان ماندن و عدم تشخیص افسردگی در آمیختن آن با غمگینی معمولی است . در زندگی هرکس موقعیتهایی پیش می آید که خواه ناخواه او را غمگین می سازد ، اما این حالت با آشفتگی روانی واقعی و تقلیل بینش معنوی شخص همراه نیست .
فرمت فایل:word
تعداد صفحات:24
ترس و اضطراب :
چند اختلال وجود دارد که ترس و اضطراب در آنها عملاً توسط هر فرد احساس میشود که این اختلال ها به دو طبقه تقسیم می شود : اختلال های ترس و اختلالهای اضطراب . فرق این دو در آن است که در اختلال ترس ، ترس و اضطراب از یک موضوع خاص یا بر مبنای مبالغه خطر واقعی است . در حالی که در اضطراب موضوع خاصی فرد را تهدید نمی کند ولی فرد احساس می کند بسیار مضطرب است یعنی بر اساس خطر مبهم استوار است .
اختلال های اضطراب :
عناصر : اضطراب هم مانند ترس چهار عنصر دارد :
1-عنصرشناختی : که انتظار خطری مبهم است .
2-عنصر بدنی که به دو طبقه تقسیم می شود :
الف)تغییرات بیرونی مثل رنگ پریدگی ، یبوست ، ظاهر شدن دانه های عرق روی پیشانی ، مرطوب شدن کف دستها ، تنیده شدن عضلات و ...
ب)تغییرات درونی که عناصر فیزیولوژیکی فرد هستند و شامل تند شدن ضربان قلب ، تشدید تنفس ، گشاد شدن رنگهای پیرامونی ، ترشح غدد عرق و ...
3-عناصر هیجانی : شامل دلهره ، وحشت ، تهوع ، لرزش ، احساس مورمورشدن و ورم معده که این عناصر برای ما آشناترند .
4-عناصر رفتاری : که دو نوع رفتار ارادی و غیرارادی را شامل می شود ، در رفت غیرارادی فرد رفتارهایی را که به شیوة کلاسیک شرطی شده اند نشان می دهد و در رفتار ارادی دو نوع پاسخ جنگ و گریز بروز می کند .
انواع اختلال های اضطراری :
الف)اختلال وحشتزدگی : اختلال وحشتزدگی شامل حملات وحشتزدگی مکرر است ، و شامل سه نوع می باشد :
1-غیرمنتظره (وابسته به نشانه) : در این نوع حمله ، از دیدگاه شخص میان آغاز آنها و یک موقعیت راه انداز بیرونی یادرونی رابطه ای وجود ندارد .
2-وابسته به موقعیت (یا نشانه): اختلالی که همواره بلافاصله در رویارویی با نشانة موقعیتی یا راه انداز ، یا به لحاظ پیش بینی آن روی می دهد .
3-حمله های با زمینة موقعیتی : مشابه حمله های وحشت زدگی وابسته به موقعیت است اما همواره با نشانهای رابطه ندارند و لزوماً پس از رویارویی با نشانه رخ نمیدهند .
فرمت فایل:word
تعداد صفحات:17
مقدمه:
در زندگی هر فردی فراز و نشیبهایی وجود دارد. این فراز ونشیبها تا وقتی که بیش ازاندازه نباشند موجب می شوند زندگی ما جالب وچالش انگیز شود. امازمانی که به طوراستثتایی احساس افسردگی و غمگینی می کنید یا زمانی که برای یک دوره طولانی بی حوصله و گرفته هستید ، لازم است وضعیت را ارزیابی کنید و به دنبال پاسخهای مقایسه ای باشید.
علایم افسردگی
انجمن روانپزشکی آمریکا (1994) اظهار می دارد که ممکن است افراد دچارافسردگی بالینی به مدت 2 هفته یا بیشتر علایم زیر را تجربه کنند.
* تغییر اشتها یا کم اشتها می شوند و وزن از دست می دهند و یا پر اشتها میشوند
* بی خوابی یا خواب بیش از معمول و کاهش انرژی
* احساس بی ارزشی ، خود سرزنشی یا گناه زیاد وکاهش توانایی تفکر یا تمرکز
* افکار تکراری در باره مرگ ، افکار خود کشی
عوامل زیر بنایی افسردگی
تعدادی از پژوهشگران وجوه مشترک افرادی را که به احتمال زیاد افسرده می شوند شناسایی کرده اند.و معتقدند افرادی که از افسردگی رنج می برند سبک های زیر به صورت عادت در می آیند .آنها باید یاد بگیرند به خاطر حفظ سلامتی خودشان از این سبک ها دست بردارند . وابستگی غیرواقع بینانه به دیگران: افراد افسرده عزت نفس خود را به تایید دیگران می دانند. برخوردار نبودن از سیستم حمایت اجتماعی: افراد مستعد افسردگی بیشتر درونگرا و منزوی هستند. آ نها از مهارتهای لازم برای حفظ روابط حمایت کننده استنفاده نمی کنند.
یک تمرکزبر خود افسرده ساز:افراد افسرده ساز ذهن خود را با مسایل منفی مشغول می کنند وهرگز راهبردهای مقابله ای خود را تحقق نمی بخشند. آسیب پذیری کمال گرایانه: افراد افسرده اصرار دارند که کامل باشند وچون کامل نیستندخودشان را بی ارزش و زندگیشان را بیهوده تلقی می کنند.
-کنترل بیرونی: افراد افسرده فکر می کنند رویدادهای مهم زندگیشان خارج از کنترل آنهاست.
تغبییر دادن موقعیت
مهمترین اصل در مورد تغییر دادن یک موقعیت ناخوشایند واقع بینی است .شما باید این حقیقت را بپذیرید که بسیاری از رویدادهای زندگی که منجر به احساس افسردگی شما می شوند خارج از کنترل شما هستند. بنابر این سا زگارانه نیست که خودتان را با این گونه افکار غیر واقع بینانه ناراحت کنید.
((چرا باید این اتفاق می افتاد.))
((کاش طور دیگری عمل می کردم.))
((این منصفانه نیست.))
((کاش شانس دیگری داشتم.))
افراد افسرده خود را ناتوان و درمانده می کنند ، زیرا بسیاری از موقعیت ها را ناخوشایند در نظر می گیرند.(رودولت وذون، 1989) . وقتی رویداد ناخوشایندی درزندگی خارج ا زکنترلتان است به نفعتان است که حقیقت را قبول کنید وانرژیتان را متمرکز بر ارزیابیها و پاسخهای مقابله ای خود کنید. خود خوری کردن در باره رویدادی که نمی توانید تغییرش دهید هیچ نتیجه ای ندارد . رینولد نایبر در ((نیایش آرامش )) خود این اولین مهارت مقابله ای را این طور جمع بندی می کند.
((خدایا به ما رحمت عطا کن تا چیزها یی را که نمی توانیم تغییر دهیم با آرامش بپذیریم.شهامت عطا کن تا چیزهایی را که باید تغییر یابند تغییرشان بدهیم،وخرد عطا کن تابین این دو تمایز قایل شویم)).
مهارت مقابله ای1-پذیرفتن موقعیتهای ناخوشایند زمانی که خارج ازکنترل شماست.ازجمله رویدادهای زندگی که گاهی می توانید برروی آنها تاثیربگذارید، رویدادهایی هستند که به روابط بین فردی مربوط می شوند. اگر به دلیل آنکه کسی با شما درست برخورد نکرده ،یا نیازهای شما را برآورده نکرده ، احساس ناراحتی می کنید، می توانید از طریق مذاکره و گفتگو ، یا از طریق استفاده از مهارتهای اجتماعی موقعیت را تغییر دهید. زمانی که افراد دیگر نیازهای ما را بر آورده نمی کنند ،واکنش طبیعی ما نسبت به این برخورد گوشه گیر شدن ،عصبانی شدن وآویزان شدن لب ولوچه است. مفهوم پاسخ دهنده بودن یعنی اینکه وقتی شما چیزی را از دیگران می خواهید غالبا باید اول خودتان آن را به دیگران بدهید.
وقتی تقاضایی دارید به جای انجام کارهایی که حاکی از جلب توجه دیگران از طریق ایجاد احساس گناه در آنهاست ، بهتر است مستقیما وبا جرات تمام تقاضای خود رامطرح کنید. واقعیت این است که در خواست چیزی و سپس محروم شدن از آن ناخوشایند نیست . با این حال صریح و رورا ست باشید حد اقل دیگران از موضع شما مطلع می شوند. حتی اگر آنها چیزی را از شما دریغ کنند باز هم می توانید از طریق ارزیابی های انطباقی و استفاده ازمهارتهای مقابله ای زندگی خودتان را کنترل کنید.اگر شما می خواهید با شما خوب رفتار کنند شما هم باید با دیگران خوب رفتار کنید.
یک مهارت ارزشمند گوش دادن به خود واقعی خویش است . یاد بگیرید ارزیابیهای اولیه غلطی را که موجب ناراحتی شمامی شوند زیر سؤال ببریدو اصلاحشان کنید.
کنترل بایدها ونبایدها
وقتی امیال و خواسته های افراد به صورت خواسته های مشخص با باید و حتما در می آید دچار افسردگی می شوند. افراد افسرده به جای این که بگویند ((متاسفم که شکست خوردم )) می گویند(( من نمی توانم شکست را تحمل کنم)).
افراد افسرده به جای این که بگویند (( چند نقطه ضعف دارم)). می گویند ((من شخص بی ارزشی هستم )).
ا فراد افسرده به جای بگویند ((در آینده هم تجارب مثبت وهم منفی خواهم داشت)) می گویند ((مطمئنم که آینده ام وحشتناک است)).
اتخاذ یک دیدگاه انعطاف پذیر نسبت به آینده
افراد افسرده نسبت به آینده دید انعطاف پذیری ندارند. آنها احتمالا بیشتر ازافراد غیرافسرده آینده شان را منفی می بینند واحتمال دستیابی به تجارب خوشایندراکمتر می دهند .(آندرسون ،1990،پیزنسکی ،هولت و گرینبرک ،1987). به همین دلیل افرادافسرده به جای تلاش برای دستیابی به موفقیتهای با ارزش در آینده تمام نیروی خود را صرف اجتناب از موقعیتهای نا خوشایند موجود می کنند . افراد افسرده احساس غمگینی می کنند چون مشکلات خود را پایدار ، کلی و درونی تلقی می کنند .
حفظ احساس کنترل
ما وقتی احساس افسردگی می کنیم که هیچ راهی برای بهبود بخشیدن اوضاع و احوال نمی بینیم و در گیر الگو های تفکر منفی می شویم.حفظ احساس کنترل، خودکار آمدی و تسلط بر زندگی در هنگام افسردگی مهارت مهمی است به خاطر داشتن این نکته مهم است که در هر حال کنترل درونی و خود کار آمدی ناشی از رویدادهایی است که9 در همین دنیا رخ می دهد نه رویدادهایی که خارج از دنیا اتفاق می افتد . احساس کنترل تعهد شما را نسبت به پذیرفتن مسئولیت مشکلات خود و استفاده از مهارت های مساله گشایی برای یافتن راه حلهایی برای چالشهای زندگی تقویت می کند.
ارزیابیهای اولیه منطقی
حتی اگر شما ارزیابی نا درستی مانند انههیی که در بخش قبل توصیف شدند نکنید باز هم ممکن است رویدادی در زندگی شما را افسرده کند. وقتی چنین اتفاقی می افتد چه چیزهایی به خودتان میگویید؟ ایا ارزیابی شما درست و منطقی است؟ به عنوان مثال فرض کنید کسی با شما دوستانه برخورد نمی کند. اگر شما این رویداد را به صورت((حتما من عیب و ایرادی دارم))ارزیابی کنیدچه احساسی خواهید داشت؟این ارزیابی احتمالا موجب احساس غمگینی در شما می شود چون احساس ارزشمندی خود را بر اساس نحوه رفتار دیگران با شما استوار کرده اید.