همپای تغییری که در مفهوم ، دامنه نوع و کیفیت جرم و بزه در سالهای اخیر روی داده است و نظامها و دولتها با بزهکاری جدید که پیچیده و متفاوت از قبل است رو به رو و مواجه گشته واکنش اجتماعی علیه جرم نیز به تناسب آن گواه تغییرات بزرگی بوده است در این میان مجازات حبس و زندان به مثابه اصلی ترین شکل واکنش اجتماعی علیه جرم و فرد واجد مجازاتهای اصلاح کننده نیز دستخوش دگرگونی شده است . در دوره های بسیار دور ضمانت اجرای کیفر در قالب مجازاتهای بدنی اعمال می شد . در این دوره مجازات بر پایه انتقام و سرکوبی مجرم برقرار است و به شکل مجازاتهای بدنی قهرآمیز بویژه اعدام- و سایر مجازاتهای غیر انسانی و خشن متظاهر می شد . هر چند مجازات زندان از عهد کهن و باستان وجود داشته است به دلیل استفاده محدود و جزئی از آن نمی تواند در ردیف مجازاتهای شایع آن عصر تلقی شود . اما زندان با گذشت زمان به تدریج به عنوان مجازات وارد زرادخانه کیفری شد ، در ابتدا جانشین مجازات زندان با وجود وضعیت نامناسب و رقت بار زندان به جای مجازاتهای شدید بدنی بسیار امیدوار کننده بود ولی به مرور اصلاح طلبان اجتماعی در جهت بهبود شرائط نامطلوب و وضعیت وخیم آن اقدامات مهمی انجام دادند . جنبش اصلاح سیستم زندانها با توجه به شرائط زندانیان و رعایت حقوق آنان با انقلاب فرانسه شدت بیشتری گرفت و دامنه آن از اروپا فراتر رفت و به قاره آمریکا و بطور کلی جهت گیری زندان از محل تحمیل درد به مرکز اصلاح آغاز شد .
فایل ورد 6 ص
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:21
فهرست و توضیحات:
تعریف بزهکاری
تعریف بزه در رویکرد های مختلف
رویکرد حقوقی جرم
رویکرد جامعه شناختی
رویکرد جرم شناسی
تعریف انواع بزه های
رویکرد ها در مورد علل بزهکاری
رویکرد شکل ظاهری (Body type theories)
رویکرد شکل ظاهری یکی از قدیم ترین نظریه های بزهکاری است که بر اساس ساختار زیستی و ظاهری بدنی بزهکاری را تبیین نموده است. این رویکرد در مورد بزه، نظری کاملاً متفاوت با رویکرد های دیگر دارد. شلدون و کراچمر اندیشه تأثیر ریخت بدنی در پاسخ های فرد را نسبت به موقعیت، مطرح نمودند و بر اساس آن سه تیپ شخصیتی اندومرفیک، مزومرفیک و اکتومرفیک را معرفی کرده اند. در مطالعات شلدون نشان داده شده است که تیپ های شخصیتی تأثیر بسیاری در رفتار بزهکارانه دارند. بعد ها مطالعات گلاک(Glueck)، در مورد 500 نفر که بزهکاری آن ها ثابت شده است در مقابل 500 نفر غیر بزهکار، تیپ شخصیت مزومورف را خشمگین تر و مساعد تر برای رفتار بزهکارانه تعریف کرده است. اگر چه در مطالعه او چهل و دو عامل فرهنگی اجتماعی نیز با بزهکاری همبستگی داشته اند. در ارزیابی این رویکرد دی موی مینویسد، آنچه در باور این اندیشه امروزه باقیمانده است در نقش های شخصیتی هنرپیشگانی است که در فیلم های سینمایی و یا تلویزیون مشاهده میکنیم. معمولاً نقش های خشن و بزهکارانه را افراد زشت صورت ایفا میکنند و نقش های مثبت توسط افراد جذاب ایفا میشود. بعضی از مطالعات نیز در تأیید موضوع به نتیجه قضاوت های قضات پرداخته اند . یافته های برخی از آن ها نشان میدهند تمایل قاضی در تأیید بیگناهی افرادی است که از جذابیت ظاهری بیشتری برخوردارند