لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه19
فهرست مطالب
چکیده2- تعریف استراتژی و مدیریت استراتژیک
2-1- استراتژی3- ضرورت استفاده از مدیریت استراتژیک 4- مزایای مدیریت استراتژیک 5- فرآیند مدیریت استراتژیک
5-2- تدوین استراتژی5-1- تحلیل وضعیت
5-3- اجرای استراتژی
5-4- ارزیابی استراتژی
6- موانع و مشکلات طراحی برنامههای استراتژیک
این مقاله به صورت خلاصه مدیریت استراتژیک و ضرورت و موانع بکارگیری آن را در سازمانها مورد بررسی قرار میدهد. تعریف استراتژی و مدیریت استراتژیک، ضرورت استفاده از مدیریت استراتژیک، مزایای مدیریت استراتژیک، فرآیند مدیریت استراتژیک، تحلیل وضعیت، تدوین استراتژی، اجرای استراتژی، ارزیابی استراتژی، موانع و مشکلات طراحی برنامههای استراتژیک، بررسی موانع اجرای برنامههای استراتژیک مباحث این مقاله را تشکیل میدهند.
کلیدواژه : مدیریت استراتژیک؛ استراتژی؛ برنامهریزی استراتژیک
1- مقدمه
آیا تا به حال از خود پرسیدهاید که چرا بعضی از شرکتهای بزرگ و موفق در مدت زمان کوتاهی با از دست دادن سهم بزرگی از بازار خود به موقعیتی معمولی و حتی تأسف بار تنزل یافتهاند و چرا برخی از شرکتهای کوچک و گمنام به یکباره به جایگاههای ممتازی در صحنه رقابت بین الملل رسیدهاند؟ آیا در این مورد فکر کردهاید که چرا برخی از مؤسسات، نوسانهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی را به راحتی تحمل
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه19
فهرست مطالب
چکیده.. 1
پیشگفتار.. 2
مقدمه.. 2
تعریف مدیریت.. 3
استراتژی.. 4
مدیریت استراتژیک.. 5
تجزیه و تحلیل محیطی.. 7
پایهگذاری جهتگیریهای سازمانی.. 7
هدف گذاری.. 8
تعیین و تدوین استراتژیها.. 9
بسترسازی و اجرای استراتژیها.. 9
کنترل استراتژیها.. 11
مزایای مدیریت استراتژیک.. 15
چکیده
آنچه که برنامه ریزیهای استراتژیک بدان جهت مهم هستند که در راستای استراتژی سازمانی تدوین شده و مورد حمایت مدیریت ارشد سازمان قرار می گیرند و اجرای موثر آنها دستیابی به بهترین منافع سازمانی و نیازهای علمی آینده سازمان را محقق می سازد. اجرای دقیق برنامههای استراتژیک نه تنها به ارتقای کیفی عملکرد کارکنان و بهبود بهرهوری سازمان خواهد انجامید بلکه حتی کاهش هزینه هایی را که از راه پایین بودن بهرهوری پدید می آیند را نیز در پی خواهد داشت. به عبارت دیگر، مهمترین اهدف عمده این برنامهها شامل کمک به طراحی و مدیریت بهسازی است. به طوری که کارکنان بتوانند کار خود را بهتر انجام دهند. ضمن اینکه در اثر به کارگیری موثر این نوع برنامه ریزی اقداماتی مانند نیازسنجی، برنامه ریزی، اجرا و ارزشیابی بیشتر به گونه فعالیتهای پویا، منسجم و یکپارچه در نظر گرفته می شود تا مجموعهای جدا و ناپیوسته. برنامههای استراتژیک بر یکپارچگی سازمانی تاکید کرده و مواردی همچون تلفیق برنامههای آموزشی با برنامهریزی استراتژیک سازمان و پذیرش برنامههای آموزشی و نتایج آن از سوی مدیران ارشد را در پی خواهد داشت.
پیشگفتار
این مقاله به بحث مدیریت استراتژیک میپردازد؛ ابتدا بحث با تعریفی پیرامون مدیریت و استراتژی آغاز و فرایند مدیریت استراتژیک در پنج مرحله، تجزیه و تحلیل محیطی، پایهگذاری جهتگیری سازمانی، هدفگذاری، تعیین و تدوین استراتژیها، بسترسازی و اجرای استراتژیها و کنترل استراتژیها توضیح داده شده است. مهارتهای بنیادین شامل مهارت تعامل، تخصیص، نظارت و سازماندهی میشود.
مقدمه
از لحاظ مفهومی مدیریت استراتژیک با تحول در تئوریهای مدیریت همگامی دارد. مکاتب کلاسیک رفتاری و کمی مدیریت بر جنبههایی از سازمان و عملکرد آن تأکید
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه18
فهرست مطالب
1- تجزیه و تحلیل محیطی
2- پایه گذاری جهتگیریهای سازمانی
3- هدفگذاری
4- تعیین و تدوین استراتژیها
5- بسترسازی و اجرای استراتژیها
استراتژی
«استراتژی (Strategy) مجموعه ای از اهداف اصلی و سیاستها و برنامههای کلی به منظور نیل به این اهداف است به گونه ای که قادر به تبیین این موضوعات باشد که در چه کسب و کاری (Business) و چه نوع سازمانی فعالیت میکنیم و یا میخواهیم فعالیت نماییم.»
تعریف دیگری هم از استراتژی میتوان ارائه کرد: « استراتژی یک برنامه واحد، همه جانبه و تلفیقی است که محاسن یا نقاط قوت اصلی سازمان را با عوامل و تغییرات محیط مربوط میسازد و به نحوی طراحی میشود که با اجرای صحیح آن از دستیابی به اهداف اصلی سازمان اطمینان حاصل شود».
سپس نظریه پردازن علم مدیریت، استراتژی را چگونگی تخصیص مطلوب منابع کمیاب،جهت رسیدن به اهداف اقتصادی تعریف کرده اند. استراتژی تعیین کننده زمینههای فعالیت در محیطی پیچیده و پویا و ابزاری است که به عنصر انسانی در یک نظام سازمانی حیات بخشیده و افراد را به حرکت وا میدارد.آنسوف(Ansoff) به عنوان اولین دانشمندی که استراتژی را به شکل جامع و معنادار توضیح داد، معتقد است که هر قدر بین اهداف و فعالیتهای فعلی سازمان سازگاری بیشتری وجود داشته باشد، نرخ رشد و توسعه بزرگتر و منظم تر خواهد بود.
شاندلر (Chandler,1962) استراتژی را به این صورت تعریف میکند:
استراتژی عبارت است از یک طرح واحد، همه جانبه و تلفیقی که نقاط قوت وضعف