لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه23
فهرست مطالب ندارد
مقدّمه
بحث انتظار و ظهور مهدی موعود ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ از ابعاد گوناگونی مورد چالش قرار گرفته است؛ از جمله:
مهمترین فلسفهای که برای تحقّق قیام مهدی برشمردهاند، تحقّق عدالت فراگیر و گسترده است. با توجّه به اینکه یکی از علل ضرورت معاد نیز همین ضرورت تحقّق کامل است و با توجّه به اینکه دنیا فقط دارگذر، و اصل و مقصد نهایی، آخرت است، دیگر تحقّق عدالت فراگیر در دنیا چه ضرورتی دارد و چرا باید در این دنیا انتظارِ عدالت داشته باشیم؟ در آیات و احادیث برای برخی اعمال جایگاه خاصی قائل شدهاند: نماز ستون دین دانسته شده، و امربه معروف و نهی از منکر، مایه قوامِ بقیه احکام، و... . در این میان انتظار فرج، افضل اعمال شمرده شده است. چرا انتظار، چنین جایگاهی دارد؟ به ویژه اگر توجّه کنیم که در بقیه موارد، فعل ایجابی و اقدام صورت میگیرد؛ اما ظاهراً انتظار، فعل سلبی و اقدام نکردن و منتظر ماندن است. چگونه کاری نکردن مهمترین و برترین کار دانسته شده است؟ یکی از مباحثی که امروزه جدّی مطرح میشود، بحث جهانیشدن است و میدانیم حکومت مهدی(عج) نیز حکومت جهانی است. قیام او فلسفهای جهانی دارد و الگوی اسلامی جهانیشدن را میتوان همان حکومت مهدی(عج) دانست. اگر از این زاویه نگریسته شود، آیا جهانیشدن رنگ و بوی دیگری نخواهد گرفت و در آن صورت، وظیفه ما در قبال آنچه امروزه به صورت جهانیشدن مطرح شده، چیست؟
گذشته از اینگونه پرسشها که در خصوص اصل مهدویت و انتظار مطرح است، خود مفهوم انتظار، در درون خود نیز با چالشهایی جدّی مواجه است که شاید مهمترین آنها این باشد که با توجه به اینکه در احادیث آمده ظهور، زمانی رخ میدهد که جهان پر از ظلم شده باشد، آیا هرگونه تلاش اصلاحی عملاً ظهور را به تاخیر نمیاندازد؟ اگر باید منتظر ظهور بود، پس باید از اقدامات اصلاحی دست برداشت و این به معنای نفی وظایف اجتماعی است که در دین بر دوش انسان گذاشته شده است (نظیر امر به معروف و نهی از منکر)، و اگر قرار است به آن وظایف عمل کنیم، دیگر چگونه میتوان منتظر بود؟ به بیان دیگر اگر قرار است سیر بشر با این اصلاحات ما، سیر تکاملی باشد، این سیر به همین ترتیب به آخر میرسد و دیگر چه نیازی به ظهور مهدی؟
اینها و سؤالاتی از این دست، نگاهی دوباره و عمیق به مسأله مهدویت در اسلام را میطلبد که میتوان کلّ مسأله را در این جمله خلاصه کرد: از ما خواسته شده: انتظار ظهور و قیام مهدی(عج) را داشته باشیم، و مسأله ما این است که چرا و چگونه؟
در این مقاله قصد داریم با استفاده از اندیشههای شهید مرتضی مطهری پاسخ این سؤال را به دست آوریم.
سؤال از چرایی، دوگونه پاسخ میتواند داشته باشد: یک بار، سؤال چرایی، سؤال از علل شیء است و اینجا باید به تبیین فلسفه مهدویت پرداخت؛ یعنی سؤال از اینکه چرا باید منتظر بود، به این برمیگردد که چرا قیام مهدی ضرورت دارد که انتظار آن ضرورت داشته باشد؟ پاسخ دیگر، پاسخ از طریق نتایج (معلولات شیء) است؛ یعنی باید منتظر بود؛ زیرا منتظر بودن، این آثار را برای ما به همراه دارد؛ امّا بحث از چگونگی، بین این
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه16
فهرست مطالب
اثبات شیعه
علایم ظهور
یب وهابیت !!!
شناخت کوتاه از حضرت مهدى(عج)
نام: محمّد.
پدر: امام حسن عسکرى(ع).
مادر: نرجس.
القاب: حجت، خاتم، صاحب الزّمان، قائم، منتظَر، و از همه مشهورتر مهدى.
شکل: چون ستاره درخشان نورانى، و داراى خالى سیاه بر گونه راست.
زاد روز: شب نیمه شعبان 255، هنگام طلوع فجر.
زادگاه: شهر سامراء.
غیبت صغرى: از سنّ پنج سالگى به مدّت 69 سال.
نمایندگان: چهار نفر از شخصیّتهاى شیعه به نامهاى:
1. ابو عمرو، عثمان بن سعید بن عمرو عمرى اسدى، وکیل و نماینده پیشین امام هادى و امام عسکرى علیهما السّلام.
2. فرزند او، ابو جعفر، محمد بن عثمان بن سعید، در گذشته304.
3. أبوالقاسم، حسین بن روح بن ابیبحر نوبختى، در گذشته326.
4. ابوالحسن على بن محمد سمرى، در گذشته329.
محل اقامت نامبردگان بغداد، و کلیّه امور شیعیان و خواستهها و نامههاى آنان به وسیله این چهار نفر انجام و ردّ و بدل میشد؛ و آرامگاه آنان نیز در بغداد مشهور است.
غیبت کبرى: با در گذشت چهارمین نماینده و سفیر آن حضرت از سال 329 آغاز گردید؛ و تا به هنگام فرمان الهى مبنى بر اجازه ظهور و قیام آن بزرگوار، همچنان ادامه خواهد داشت.
نمایندگان و وظیفه مردم در دوران غیبت کبرى: کسیکه فقیه خویشتن دار، مخالف هواى نفس، و فرمانبر امر خداوند باشد، او نماینده امام زمان است؛ و بر دیگران لازم است از او پیروى کنند؛ زیرا اینگونه افراد از طرف امام بر مردم حجّتاند، و امام از طرف خداوند بر آنان حجت باشد.
هنگام ظهور: آنگاه که منادى حقّ از جانب آسمان ندا دهد: حقّ با آل محمّد است. نام مهدى بر سر زبانها افتد؛ مردم دلباخته او شوند؛ و از کسى جز او سخن نگویند.
محل ظهور: مکّه معظّمه.
محل بیعت (تعهّد مردم در پیروى از امام): مسجدالحرام، میان رکن و مقام.
نشانى: فرشتهاى از بالاى سر او فریاد میزند: این مهدى است، او را پیروى کنید.
یادگار أنبیاء: انگشتر سلیمان در انگشت او، عصاى موسى در دستش، و بطور خلاصه آنچه خوبان همه دارند او تنها دارد.
یاران: سیصد و سیزده نفر (به عدد اصحاب بدر)، افرادى باشند که هسته مرکزى زمامدارى او را تشکیل دهند؛ و در حقیقت کارگردانان اصلى قیام مهدى(ع)، و کارگزاران درجه اوّل انقلاب جهانى اسلام خواهند بود که از اطراف جهان به دور حضرتش گرد آیند.
روش حکومتى: بر اساس قرآن و سیره پیامبر(ص) و امام امیرمؤمنان(ع).
شعاع و دامنه حکومت: سراسر جهان را فرا گیرد؛ و زمین را از عدل و داد پر کند در حالى که از جور و ستم پر شده باشد.
مرکز حکومت: مسجد کوفه، مرکز خلافت و حکومت جدّ بزرگوارش على(ع).
چگونگى پیروزى بر دشمنان: همانند پیروزى جدّ عالى مقامش پیامبر اکرم(ص) بر کافران و مشرکان، خداوند او را با گروههاى منظّم هزار نفرى از فرشتگان یا سه هزار نفرى که از آسمان فرود آمدند یا پنج هزار نفرى که داراى نشان مخصوص بودند مدد داد؛ و نیز در جبهههاى جنگ یاریش کند، آنچنان که مؤمنان را در حال شکست در بدر و دیگر جبهه هاى فراوان و روز تاریخى حنین یارى و پیروز فرمود و در جنگ احزاب، رعب و وحشت در دل کفار و مشرکان فرو ریخت.
مدت زمامدارى: روایات که اکثراً مربوط به اهل تسنّن است در این باره باختلاف سخن گفته، امّا به عقیده شیعه خدا آگاه است.
وزیر و معاون: عیسى(ع) از آسمان فرود آید و به عنوان وزیر با حضرتش همکارى نماید.
برکات حکومت و رهبرى او: درهاى خیر و برکت از آسمان به روى مردم گشوده شود؛ عمرها به درازا کشد؛ مردم همه در رفاه و بینیازى بسر برند؛ شهرها همه بر اثر آبادانى و سرسبزى به هم پیوسته گردند، آنچنان که مسافران را به برداشتن توشه نیازى نخواهد بود؛ و اگر زنى یا زنانى تنها از مشرق به مغرب روند کسى را با آنها کارى نباشد.
احادیث علایم ظهور
من در تمام قسمتهایی که مربوط به علایم ظهور است تنها احادیث را می آورم و خود چیزی نه اضافه و نه چیزی را حذف میکنم !!!
چرا که دارای علم تفسیر احادیث نیستم !!! اما در مواردی که منبع ، توضیح بیشتری برای درک بیشترداده است ؛ من هم آن را می آورم که باعث اشتباه نشود !!!
تمامی این مطالب از کتاب یوم الخلاص می باشد .
در اینجا نیز مطلبی را متذکر میشوم که منظور من را از اهل بدعت کامل متوجه شوید !!!