لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:20
فهرست مطالب
نقش قرآن در هدایت گری در تشخیص حق و باطل
تقریر مطلب به زبان حکمت الهی
نگاه مارکسیسم به تاریخ
درجهان بینی توحیدی اصالت قائل شدن برای شر، ظلمت، باطل، عبث و این گونه امور امکان پذیر نیست یعنی اینها با جهان بینی توحیدی سازگار نیست. جهان بینی توحیدی اساس خلقت را برخیر و حسن و نیکی می داند که درآیه هایی از قبیل الذی احسن کل شی خلقه 1 یا: ربنا الذی اعطی کل شیء خلقه 2 روشن است، و بعلاوه منطقاً هم چنین است. این مسئله یکی از مهمترین و عمیق ترین مسائل الهیات است و از یک نظر مشکله خیلی بزرگی است که بسیاری درهمین جا لغزیده و به مادیگری گرایش پیدا کرده اند یعنی گفته اند که اگر عالم چنان مبدئی داشته باشد که الهیون می گویند (مبدأ مستجمع جمیع صفات کمالیه) باید خلقت، خیر محض و حق محض و نور محض باشد و حال آنکه ما درخلقت این جور نمی بینیم. ما خلقت را لااقل مخلوطی از ایندو می بینیم 3 و جهان موجود جهان مطلوب نیست (تعبیری که بعضی به کار می برند). اگر جهان مطلوب می بود باید به گونه دیگری می بود. ما اینها را درعدل الهی تا حد زیادی مطرح کرده ایم.
تقریر مطلب به زبان حکمت الهی
جوابی که الهیون می دهند، نه فقط به عنوان یک جواب برای اینها، بلکه اصلاً حل مسئله فی حد ذاته به این صورت است که اصالت با خیر و حق و حسن کمال و زیبایی است؛ نقصها، باطلها، شرها ضرورتهایی هستند که لازمه هستی آن خیرها و حق ها هستند، به صورت یک سلسله لوازم ذاتی لاینفک، ولی نه لوازمی که اصالت دارند بلکه لوازمی که وقتی اینها را با مقایسه با حق و خیر بسنجیم به منزله نمودهایی هستند در مقابل بودها، اما این نمودها لازمه این بوده است که اگر آن بودها بخواهند باشند این نمودها هم قهراً هستند.
البته این مطلب به نحو عالی درمحل خودش بیان شده است. درآن مرحله خیلی دقیقش - که آن کمتر به ذهن عامه می رسد - نظیر پیدایش ماهیت است به تبع وجود. خیر محض، هستی است ولی درعین حال درمرتبه ذات هستی که مرتبه ذات حق است نه ماهیت است و نه نیستی، اما لازمه فعل بودن یک فعل و اینکه چیزی فعل یک فاعل (ذات باری) باشد تأخر از فاعل است یعنی یک نوع ضعف وجود درمقایسه با فاعل است والا آن فعل فعل نیست. و ازهمین جا ماهیت پیدا می شود که لازمه فعل بودن، ماهیت داشتن است. و همین طور باز فعل فعل قهراً یک درجه از آن نازلتر خواهد بود. و به این ترتیب نیستی در عین اینکه اصالت ندارد، در هستی راه پیدا می کند؛ تامی رسیم به عالم طبیعت که از نظر علم الهی و حکمت الهی ضعیفترین عوالم وجود و هستی است. در اینجا نشانه های ضعف وجود- که به یک اعتبار نشانه های ضعف وجود است و به یک اعتبار نشانه های ماهیت و نیستی- بیشتر پدیدار است.
فایل : word
قابل ویرایش و آماده چاپ
تعداد صفحه :110
1-1- بیان مسئله
با توجه به اینکه فطرت انسان فطرتی است حق خواه و حق پسند، پس از مشخص شدن حق برای فرد، فطرت و عقل سلیم، حکم به پیروی از آن می کند اما این مساله ما را با این سوال مواجه می کند که چرا در طول تاریخ همواره افراد در مواجه با حق به دو دسته تقسیم می شوند عده ای در برابر آن سرتسلیم فرود آورده و می پذیرند وعده ای آن را نمی پذیرند و گاهی موضع گیری نیز می نمایند.
با توجه به این مساله برآن شدم تا به تبیین زمینه ها و عوامل موثر در پذیرش یا انکار حق بپردازیم.
1-2- سوالات تحقیق
پیرامون عوامل موثر در پذیرش یاانکار حق سوالات زیادی وجود دارد که این تحقیق برآن است که به پاسخ این سوالات تا حد توان بپردازد. از پرسشهای ویژه این تحقیق عبارتند از :
حق از نظر لغوی واصطلاح به چه معناست؟حق در آیات و روایات به چه معناست ؟عوامل موثر در پذیرش حق چیست؟عوامل موثر در انکار حق چیست؟
1-3- هدف تحقیق
هدف از این تحقیق که از نوع تحقیقات کتابخانه ای می باشد عبارتند از :
شناسایی و مشخص نمودن معنای حق و مصادیق آن در قرآن و روایات و اینکه چرا بعضی حق را می پذیرند و بعضی نمی پذیرند و اینکه قرآن در این مورد چه می گوید و ائمه اطهار (ع) چه عملکردی دراین زمینه داشته اند و روش شدن عوامل و زمینه های تاثیرگذار در پذیرش حق یا انکار آن در قرآن و احادیث.
1-4- فرضیات تحقیق
1- مصادیق حق در قرآن و روایات آمده است.
2- عوامل موثر در پذیرش یا انکار حق بسیارند.
3- عواملی در درون وجود انسان و عواملی خارج از وجود انسان در پذیرش یا انکار حق در فرد موثرند.
1-5- روش تحقیق
روش تحقیق دراین رساله به این ترتیب بوده است که پس از توجیهات لازم توسط استاد راهنما، طرح پایان نامه تهیه و چند پایان باموضوعاتی نزدیک مطالعه و بررسی شد، در مرحله بعد تحقیق به روش کتابخانه ای به صورت فیش برداری از منابع لغوی، تفسیری، روایی، اخلاقی انجام گرفت و سپس به جداسازی و طبقه بندی فیشها پرداخته و فصول رساله را براساس اهدافی کرد این تحقیق داشتم تنظیم نمودم.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:18
فهرست مطالب
حقوق مدنی
حق
1- حق مالی 2- حق غیرمالی
حق مالی
حق مالی تقسیم می شود به 1- حق مبنی 2- حق یعنی یا شخصی
حق مالکیت
حق تحجیر:
حق شفعه فوری
حق وثیقه
مال منقول
اجرت:
2- اجرت المثل
حقوق مدنی
حق : حق یعنی ساطه، افتخار اختیار- حق عبارتست از سلطه و انحدای که قانون هر کشور به افرادی دهد و بوسیله آن می توانند بهتر و با قاعده و صحیحی زندگی کنند.
حق به دو نوع تقسیم می شود. 1- حق مالی 2- حق غیرمالی
حق مالی و حق غیرمالی سه تفاوت با هم دارند. 1- حق مالی قابل تقویم و ارزیابی به پول است. مثال من مالک این نیز هستم. یعنی حق مالکیت به این نیز چند است. حق مالیکیت یک حق مالی است و قابل تقویم به پول ولی حق غیرمالی قابل تقویم و ارزیابی به پول نسبت مثل حق زوجیت، حق ابوت، نبوت، ولایت.
3- حق مالی اصولا قابل و نقل و انتقال است . ولی حق غیرمالی به هیچ وجه قابل نقل و انتقال نیست. بود از نقل و انتقال نقدا متوقف می باشند ولی با هم تفاوت دارند. نقل عبارت است از انتقال ازای بوسیله عقد. ولی انتقال عبارت است از منتقل شدن قهری در اثر اراده.
استثناعا حق مالی قابل نقل و انتقال نیست. مثلا حق شفعه یک حق مالی است. ولی قابل نقل نیست شفع که مناسب اصولا خیات را یک حق مالی هستند خیارات در کاخ غیرمالی هستند. یک خیار هست که قابل انتقال نیست و با مرگ صاحب آن از بین می رود. مانند خیارشرط برای ثالث با فوت ثابت بوراث منتقل نمی شود م 447- (خیار شرط قابل نقل نیست)
ولی حق غیرمالی به هیچ وجه نه قابل نقل به دیگران است و نه انتقال و چسبیده به شخصیت.
3- حق مالی قابل اشکال است یعنی صاحب حق فقط به ارائه خودش می تواند حق خود را از بین ببرد. ولی حق غیرمالی قابل اسقاط نیست . مثال برای حق مالی، شخصی که مالک ممیز است ممیز خود را امر می اندازد. حق غیرمالی از بین می رود ولی قابل استفاده اولیه علت از بین رفتن می تواند اسقاط، مایع، صلح، هبدیا .. .باشد.
حق مالی
حق مالی تقسیم می شود به 1- حق مبنی 2- حق یعنی یا شخصی
حق عینی یعنی حق گویی معین مانند مالکیت. حق دینی عبارتست از حق روی شخص. به حق دینی یا شخصی طلب می کند طلب هر نقطه حقی است که شخص روی شخصی دیگر دارد. مثال شخصی تعهد به کنون چاه می کند برای شخص دیگر. شخص دیگر طلبکار است طلب یعنی تعهد. هر کس در مقابل کسی تعهد کند اولی را متعهد دعوی را طلبکار گزیند. حق دینی مستقیم روی شخص و غیرمستقیم تعهدی مال است.