فایل حاضر کامل ترین و دقیقترین مقاله ایست که برای همه پایه ها قابل استفاده است در قالب ورد و قابل ویرایش تعداد صفحات 219طراحی گردیده است و طبق آخرین بخشنامه های آموزش و پرورش بروز رسانی گردیده است و آماده چاپ می باشد. در نگارش این مقاله تمامی نکات مورد نیاز اداره آموزش و پرورش لحاظ گردیده است.به همراه این مقاله دقیق و کارآمد سه نمونه فرم ویژه ارتقای شغلی هم برای شما اسال می گردد
بیان مسئله
در سال های اخیر، با توجه به تلاش های بسیاری که در آموزش مفاهیم دینی در مدارس صورت گرفته و نیز فعّالیّت های بی وقفه ای که مربیان تربیتی برای آشنایی کودکان با مبانی دینی انجام داده اند ، تنها شاهد انبوه سازی مطالب ذهنی آنان به عنوان محفوظات هستیم و این آموزه های تعالی بخش که سبک زندگی و شیوه ی اعتقادات آینده ی فرد را می سازد ، اگر با بینش و بصیرت صحیح صورت نگیرد به مرور کمرنگ شده و یا در مواجهه فرد با زرق و برق های فرهنگ های بیگانه دچار سردرگمی و در نهایت حذف اعتقادات آنها می گردد . تغییرات برنامه های درسی در دوران ابتدایی و نگرش های جدید مسئولان آموزش و پرورش در تدوین کتب آموزشی ، حاکی از آن است که گام های مؤثری در این راه برداشته شده است ، اما هنوز نیاز به ارائه ی راهکارها و الگوهای آموزشی مناسب تر جهت انتقال آموزه های دینی خصوصاً نماز در مدارس هستیم.
تربیت دینی صحیح در طول دوران ابتدایی می تواند به عنوان یکی از مهم ترین عوامل جلوگیری از ناهنجاری های رفتاری و رشد اندیشه های دینی و تقویت باورهای اعتقادی در فرد باشد . هنگامی که از نهادینه شدن تربیت دینی صحبت به میان می آید ، منظور این است که کودکان به عنوان نسل فردا باید سیر زندگی و اهداف خود را در بستر نظام اعتقادی جامعه مشخص کنند . دکتر باهنر در این باره می نویسد : تجربیات موجود و تحقیقات انجام شده نشانگر آن است که مسأله آموزش دینی از وضعیت مطلوبی برخوردار نبوده و گاهی با تأثیرات معکوسی نیز همراه گردیده است . ( باهنر ، 1385 )
در سال های اخیر در میان نسل جـوان و نوجـوان ، نوعی تردید در همه ی باورها و خود باختگی
در برابر نئومدرنیسم دیده می شود . به گونه ای که اسلامی که در کلاس های دینی بیان می شود ،
نمی تواند پاسخگوی دانش آموزان و مشکلات آنها باشد . ( قائمی ، بی تا )
به نظر می رسد که دغدغه های فکری بسیاری از اندیشمندان اسلامی نیز همین موضوع باشد ، که
چگونه می توان با توجه به فرصت های استثنایی دوران تحصیل باورهای دینی و اعتقادات زیر بنایی مذهبی کودکان را در جهت تثبیت ایمان مذهبی آنها در آینده شکل داد . چون به وجود آوردن و شکل دادن یک بینش صحیح و ارتباط دادن ارزش های فرد با ارزش های دینی از طریق روش های خلاقانه می تواند در این امر مهم بسیار موثر و مفید واقع شود ، بنابراین پژوهش حاضر سعی دارد معلوم نماید که راهکارهای آموزش خلاق در آموزش مفاهیم دینی ( نماز ) به کودکان و نوجوانان و تعمیق باورهای دینی آنان ، چیست ؟ امیرالمؤمنین حضرت علی(ع ) در نهج البلاغه چنین می فرمایند :
" لا تقسیروا اولادکم علی آدابکم فانهم مخلوقون لزمان "
فرزندان خود را بر آن اساس که خود تربیت شده اید تربیت نکنید که اینان برای زمان غیر از زمان شما آفریده شده اند . ( به نقل از قائمی ) به وضوح می توان از این سخن مولای متقیان برداشت نمود ، که شرایط جدید نیاز به خلاقیت های جدید و شیوه های آموزشی جدید دارد . روان شناسان و جامعه شناسان عصر حاضر نیز حداقل براین نکته اتفاق نظر دارند ، که انتقال مفاهیم به نسل های جدید نیاز به روش های همخوان با اوضاع و شرایط جدید دارد و تنوع اطلاعاتی در جهان می تواند در صورت بد عمل کردن و تاکید بر شیوه های سنتی ، به سادگی مورد بی توجّهی نسل جدید قرار گرفته و تمام تلاش های ما را بی ثمر سازد .
2.1. اهمّیّت و ضرورت موضوع :
آموزش مفاهیم و اعمال مذهبی به عنوان اصول اولیه زندگی اجتماعی در جامعه اسلامی محسوب می گردد . جامعه ای که تمام ارکان آن از ابتدایی ترین نهادها تا پیچیده ترین بنیادهای آن ، وابسته به احکام اسلام و برگرفته از اعتقادات دینی شیعه می باشد ، باید در انتقال اصول به کودکان ، بهترین شیوه های کاربردی را به کار بندد . انتقال و آموزش رفتارهای مختلف به کودکان امری بسیار پیچیده و حساس است و یکی از موضوع های مهمی است که روان شناسان در آن اتفاق نظر ندارند . یادگیری امری پیچیده و در عین حال ساده می باشد . تئوری های مختلف یادگیری و روش های انتقال مفاهیم به کودکان دارای تنوع بسیاری است . از تئوری های یادگیری و پرسش و پاسخ گرفته تا شرطی ابزاری و شرطی کلاسیک تا روش های جدیدی که توسط تئوریسین های مختلف علوم انسانی ارائه شده است .
امروزه شناخت به عنوان یکی از مورد پسندترین و پرکاربردترین مفاهیم روان شناسی محسوب می گردد و بسیاری از روان شناسان عصر حاضر با ارائه ی الگوهای مختلف شناختی ، سعی در اثبات نظریات خود از دیدگاه های مختلف دارند . اهمیت شناخت در آموزش و پرورش و درک پدیده ها و را در سیستم های مختلف آموزش و پرورش به وجود آورده است .
در جامعه ای که ما در آن زندگی می کنیم ، اعمال و رفتارهای اجتماعی تا حدود زیادی متأثر از آموزه های مختلفی است که توسط رسانه های جمعی ارائه می گردد . اگر ما نتوانیم در مواجهه با این سیل اطلاعات مختلف ، اهداف و آرمان های اولیه و زیر بنایی خود را منتقل و تثبیت کنیم ، بدون شک در آینده ی نزدیک با بحرانی فراگیر روبه رو خواهیم گشت که در آن شرایط ، دیگر نمی توان با ابزارهای سنتی و ساده به جنگ آنها رفت. لازم است در ابتدای تشکیل و تکمیل مفاهیم و اصول زیر بنایی اعتقادی افراد ، ما نیز با درایت خاص ، روش های مؤثرتر و خلاقانه تری را به کار ببریم و نوع دیدگاه ها و نگرش های نوجوانمان را بر پایه ی اعتقادات دینی و ارزش های معنوی دین اسلام محکم و استوار سازیم .
تحولات صنعتی ، بنیاد زندگی بشر را تغییر داده و حتّی محیط خانوادگی را نیز متحوّل ساخته است . بنابراین نباید روش هایی را به کار ببریم که برای آموزش ما از آن استفاده شده است . اصول دین همیشه ثابت و بدون تغییر است . ( حلال محمد ، حلال الی یوم القیامه ) امّا در نحوه ی آموزش می توان از راه های جدیدی استفاده کرد . سفر حج واجب است ، اما ضرورتی ندارد که در حال حاضر نیز ، با اسب یا شتر انجام شود . ( قائمی ، بی تا )
اگر ما زمان شناسی و جریان شناسی را به عنوان یک اصل بپذیریم ، نباید شاهد این قضیه باشیم که در امر آموزش مفاهیم دینی به فرزندانمان از سایر ادیان و جوامع عقب تر هستیم . باید مبنای کاری ما بر این باشد که آموزش مفاهیم دینی را با شیوه های جدید که دارای جذابیت ، مقبولیت و سبب ایجاد رغبت کامل در فرد باشد ، ارائه دهیم و بین آموزه های دینی و زندگی پیوندهای ناگستنی برقرار نماییم .
نماز به عنوان ستون دین اسلام در میان مسلمانان از جایگاه خاصی برخوردار است و به عنوان نماد عینی و اعتقادی مسلمین محسوب می گردد . اگر ما بتوانیم مسیر آموزش صحیح نماز را در مدارس به نحوی پیش ببریم که فرد بدون تذکر و یا اجبار با بینش و اراده ی کامل آن را به جا آورده و ارزش های خود را به طور کامل وابسته به ارزش های دینی بداند ، می توانیم ادعا کنیم که توانسته ایم در انتقال این ارزش بنیادی به نسل های جدید موفق عمل کرده ایم و در ضمن وابستگی فرد به این فریضه ، می تواند جلوی بسیاری از ناملایمات و بزهکاری های فردی و گروهی را بگیرد .
3.1. اهداف تحقیق :
هدف اصلی این پژوهش شناخت راه ها واصول آموزش خلاق در آموزش مفاهیم دینی ( نماز ) می باشد . در راستای این هدف اصلی ، اهداف فرعی دیگری نیز مدّ نظر است که عبارتند از :
1 – شناخت جایگاه نظر در آموزش مفاهیم دینی ( نماز )
2 – نقش خلاقیت و آموزش خلاق در تعمیق باورهای دینی ( نماز )
3 – بصیرت دینی و شناسایی نقش آن در تعمیق باورهای دینی
4.1. سؤال های تحقیق :
با توجه به اهداف در نظر گرفته شده ، سوال های این تحقیق عبارتند از :
1 – به منظور آموزش مفاهیم دینی به دانش آموزان ( نماز ) چه راه هایی وجود دارد ؟
2 – چگونه می توانیم آموزشی خلاق را برای انتقال مفاهیم دینی طراحی کنیم ؟
3 – تفکر در آموزش مفاهیم دینی ( نماز ) از چه جایگاهی برخوردار است ؟
4 – اصولی که به مربیان پرورشی می تواند کمک کند تا آموزشی عمیق و پایدار داشته باشند ، چیست ؟
دانلود کنش پژوهی شناخت راه ها واصول آموزش خلاق به دانش آموزان در آموزش مفاهیم دینی ( نماز ) با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات219
بیان مسئله
در سال های اخیر، با توجه به تلاش های بسیاری که در آموزش مفاهیم دینی در مدارس صورت گرفته و نیز فعّالیّت های بی وقفه ای که مربیان تربیتی برای آشنایی کودکان با مبانی دینی انجام داده اند ، تنها شاهد انبوه سازی مطالب ذهنی آنان به عنوان محفوظات هستیم و این آموزه های تعالی بخش که سبک زندگی و شیوه ی اعتقادات آینده ی فرد را می سازد ، اگر با بینش و بصیرت صحیح صورت نگیرد به مرور کمرنگ شده و یا در مواجهه فرد با زرق و برق های فرهنگ های بیگانه دچار سردرگمی و در نهایت حذف اعتقادات آنها می گردد . تغییرات برنامه های درسی در دوران ابتدایی و نگرش های جدید مسئولان آموزش و پرورش در تدوین کتب آموزشی ، حاکی از آن است که گام های مؤثری در این راه برداشته شده است ، اما هنوز نیاز به ارائه ی راهکارها و الگوهای آموزشی مناسب تر جهت انتقال آموزه های دینی خصوصاً نماز در مدارس هستیم.
تربیت دینی صحیح در طول دوران ابتدایی می تواند به عنوان یکی از مهم ترین عوامل جلوگیری از ناهنجاری های رفتاری و رشد اندیشه های دینی و تقویت باورهای اعتقادی در فرد باشد . هنگامی که از نهادینه شدن تربیت دینی صحبت به میان می آید ، منظور این است که کودکان به عنوان نسل فردا باید سیر زندگی و اهداف خود را در بستر نظام اعتقادی جامعه مشخص کنند . دکتر باهنر در این باره می نویسد : تجربیات موجود و تحقیقات انجام شده نشانگر آن است که مسأله آموزش دینی از وضعیت مطلوبی برخوردار نبوده و گاهی با تأثیرات معکوسی نیز همراه گردیده است . ( باهنر ، 1385 )
در سال های اخیر در میان نسل جـوان و نوجـوان ، نوعی تردید در همه ی باورها و خود باختگی
در برابر نئومدرنیسم دیده می شود . به گونه ای که اسلامی که در کلاس های دینی بیان می شود ،
نمی تواند پاسخگوی دانش آموزان و مشکلات آنها باشد . ( قائمی ، بی تا )
به نظر می رسد که دغدغه های فکری بسیاری از اندیشمندان اسلامی نیز همین موضوع باشد ، که
چگونه می توان با توجه به فرصت های استثنایی دوران تحصیل باورهای دینی و اعتقادات زیر بنایی مذهبی کودکان را در جهت تثبیت ایمان مذهبی آنها در آینده شکل داد . چون به وجود آوردن و شکل دادن یک بینش صحیح و ارتباط دادن ارزش های فرد با ارزش های دینی از طریق روش های خلاقانه می تواند در این امر مهم بسیار موثر و مفید واقع شود ، بنابراین پژوهش حاضر سعی دارد معلوم نماید که راهکارهای آموزش خلاق در آموزش مفاهیم دینی ( نماز ) به کودکان و نوجوانان و تعمیق باورهای دینی آنان ، چیست ؟ امیرالمؤمنین حضرت علی(ع ) در نهج البلاغه چنین می فرمایند :
" لا تقسیروا اولادکم علی آدابکم فانهم مخلوقون لزمان "
فرزندان خود را بر آن اساس که خود تربیت شده اید تربیت نکنید که اینان برای زمان غیر از زمان شما آفریده شده اند . ( به نقل از قائمی ) به وضوح می توان از این سخن مولای متقیان برداشت نمود ، که شرایط جدید نیاز به خلاقیت های جدید و شیوه های آموزشی جدید دارد . روان شناسان و جامعه شناسان عصر حاضر نیز حداقل براین نکته اتفاق نظر دارند ، که انتقال مفاهیم به نسل های جدید نیاز به روش های همخوان با اوضاع و شرایط جدید دارد و تنوع اطلاعاتی در جهان می تواند در صورت بد عمل کردن و تاکید بر شیوه های سنتی ، به سادگی مورد بی توجّهی نسل جدید قرار گرفته و تمام تلاش های ما را بی ثمر سازد .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:17
فهرست مطالب
تعریف اخلاق
دسته بندى مسائل اخلاقىاخلاق خانواده
رابطه فرزند با پدر و مادر رابطه زن و شوهر
_
وزارت علوم ، تحقیقات و فن آوری
مؤسسه آموزش عالی جهاد دانشگاهی واحد یزد
(شعبه اردکان)
عنوان تحقیق:
اخلاق در خانواده
استاد : آقای قانعی
دانشجو: مهناز محمدی
بسم الله الرحمن الرحیم
تعریف اخلاق
علم اخلاق عبارت است از فنى که پیرامون ملکات انسانى بحث مىکند، ملکاتى که مربوطبه قواى نباتى و حیوانى و انسانى اوست، به این غرض بحث میکند که فضائل آنها را از رذائلشجدا سازد و معلوم کند کدام یک از ملکات نفسانى انسان خوب و فضیلت و مایه کمال اوست، وکدامیک بد و رذیله و مایه نقص اوست، تا آدمى بعد از شناسائى آنها خود را با فضائل بیاراید، واز رذائل دور کند و در نتیجه اعمال نیکى که مقتضاى فضائل درونى است، انجام دهد تا دراجتماع انسانى ستایش عموم و ثناى جمیل جامعه را بخود جلب نموده، سعادت علمى و عملىخود را به کمال برساند.
ترجمه تفسیر المیزان جلد 1 صفحه 558 علامه سید محمد حسین طباطبائى
دسته بندى مسائل اخلاقىفلاسفه اخلاق تاکنون، به پیروى از ارسطو، اخلاق را به ملکات راسخه در نفس که در اثر تکرار عمل حاصل مىشود تفسیر کردهاند. و از آنجا که منشا اعمال و رفتار انسان قواى نفسانى اوست، هماهنگ با تنوع و تعدد قواى نفسانى، فصول اخلاق را به اقسام متنوعى تقسیم کردهاند. آنان مىگویند: قوایى که در پیدایش فعال و به دنبال آنها ملکات انسان مؤثر هستند سه دستهاند: 1 - قوه عقلیه. 2 - قوه شهریه. 3 - قوه غضبیه. هر یک از این قواى سه گانه، رفتارها و کردارهاى ویژهاى طلب مىکنند و نیز به ترتیب اولویت این قوا، به بررسى اعمال و رفتار انسان مىپردازند. و علماى اخلاق اسلامى هم غالبا به پیروى از ارسطو کم و بیش همین تقسیم بندى را رعایت کردهاند.
اکنون، در ارتباط با تقسیم فوق دو سؤال قابل طرح است که دقت در آنها در جاى مناسب خود قابل ملاحظه خواهد بود: نخست آنکه آیا تقسیم قواى نفس به این سه قوه درست است و آیا مىتوان قواى نفس را در این سه خلاصه کرد؟ دوم آنکه تقسیم اخلاق و رفتار و ملکات اخلاقى بر اساس تنوع قواى نفسانى آیا مىتواند مطلوب باشد و یا اینکه بهتر است روش دیگرى براى تقسیم آنها پیدا کنیم؟
مىتوان گفت: هر دو مطلب فوق تا حدى قابل مناقشه است و ما مىتوانیم در این زمینه تقسیمات دیگرى ارائه کنیم که مبتنى بر تنوع قواى نفس نباشد و یا تقسیماتى که مبتنى بر قواى نفس باشد; ولى، قواى نفس را در این سه قوه منحصر نکنیم و تعداد بیشترى از قوى نفس و تنوع ظریفترى از آنها را اساس کار خود و ریشه تقسیم رفتارها و ملکات اخلاقى قرار دهیم چنانکه به یارى خداوند بزودى مطرح خواهیم کرد.
از نظر ما موضوع علم اخلاق اعم از ملکات نفسانى است که فلاسفه اخلاق تاکنون به عنوان موضوع علم اخلاق بر آن تاکید داشتهاند و چنانکه قبل از این گفتهایم: موضوع اخلاق اعم از ملکات اخلاقى است و همه کارهاى ارزشى انسان را که متصف به خوب و بد مىشوند و مىتوانند براى نفس انسانى کمالى را فراهم آورند یا موجب پیدایش رذیلت و نقصى در نفس شوند، در بر مىگیرد و همگى آنها در قلمرو اخلاق قرار مىگیرند.
چنانکه به نظر ما قرآن کریم و روایات نیز این سخن را تایید مىکنند. بنابراین، مىتوان گفت: موضوع اخلاق، موضوع وسیعى است که شامل ملکات و حالات نفسانى و افعالى مىشود که رنگ ارزشى داشته باشند.
اکنون، پس از روشن شدن حد و مرز موضوع اخلاق، مىتوانیم به عنوان طرح بررسى و روش مطالعاتى آن، تقسیمات گوناگونى را، بر اساس تنوع قواى نفس یا به صورت دیگرى، ارائه دهیم تا در سیر مطالعاتى و تحقیق، نقاط ورود و خروج و تسلسل منطقى مباحث را روشن کند.
ما هم مىتوانیم مسائل اخلاقى را به تناسب تنوع قواى نفس تقسیم بندى کنیم و هم به تناسب تنوع متعلقات افعال اخلاقى. و به عبارتى هم مىتوانیم تقسیم را از مبدا فعل شروع کرده و افعال اخلاقى را به تناسب مبادى گوناگون نفسانى آنها به گروههاى گوناگون تقسیم و در ردههاى مختلف قرار دهیم، چنانکه پیروان ارسطو عمل کردهاند با این تفاوت که تقسیم دیگرى از قواى نفسانى مورد نظر، خواهد بود که به یارى خدا ارائه خواهیم داد و هم ممکن است که تقسیم را از متعلق و طرف رابطه شروع کرده و موضوعات اخلاقى را بر اساس تنوع متعلقات افعال اخلاقى ردهبندى و منظم سازیم.
در مورد تقسیم به تناسب متعلقات مىگوییم: متعلق افعال اختیارى یا خود فاعل استیا دیگران هستند و یا اینکه با خداى متعال ارتباط پیدا مىکند که مىتوان به تناسب هر یک، نام متناسبى نیز بر آن اطلاق کرد. نخستین قسم را «اخلاق فردى» بخش دوم را «اخلاق اجتماعى» و بخش سومین را «اخلاق الهى» نام مىگذاریم. و این تقسیمى دلنشینتر از تقسیم گذشته خواهد بود.
در تقسیم به تناسب مبادى نفسانى افعال همانطور که در بالا گفتیم: مىتوان مبادى نفسانى افعال و به عبارتى قواى نفس را به صورتهاى دیگرى تقسیم کرد و ما در اینجا یک تقسیم را به این صورت مطرح مىکنیم که افعال انسان: 1 - گاهى منشا غریزى دارد; یعنى، فعل و انفعالاتى بدنى مستقیما منشا انگیزش آنها مىشود مثل: خوردن یا روابط جنسى و نظایر آنها که منشاشان میل به خوردن یا میل جنسى است و این تمایلات به سبب فعل و انفعالات فیزیولوژیک تحقق مىیابند. 2 - گاهى دیگر منشا افعال، تاثرات روحى انسان نظیر حالات ترس و وحشت و اضطراب هستند که در روانشناسى با عنوان انفعالات نام برده مىشوند. 3 - برخى دیگر کارهایى هستند که از تمایلات عالى انسانى و به اصطلاح تمایلات فطرى نظیر: حقیقت جویى، کمال طلبى، میل به فضایل اخلاقى و پرستش، منشا مىیابند یعنى تمایلاتى که منشا بدنى و عضوى ندارند، برخاسته از عوامل مادى و فیزیولوژیک نیستند و مبدا و غایت مادى ندارند. 4 - در مواردى نیز رفتارهاى انسانى منشا احساسى و عاطفى دارند که این خود به دو نوع تقسیم مىشود: یکى رفتارهایى است که عواطف مثبت انسان مثل انس و محبت آنها را برانگیخته است، و دوم رفتارهایى که منشاشان عواطف منفى انسان نظیر حسد و کینه و نفرت خواهد بود.
طرح مورد نظر و شرح آنما در این نوشته طرح و تقسیم بندى به تناسب متعلقات افعال را دنبال مىکنیم به این معنا که آنها را چنانکه گفتیم، تقسیم مىکنیم به: 1 - اخلاق الهى یعنى کارهاى انسانى که به خدا مربوط مىشود، مثل یاد خدا، توجه به خدا، خشوع و خوف از خدا، رجاء و ایمان به خدا و غیره که عباداتى بر اساس آنها انجام مىشود مثل نماز و روزه و غیره. 2 - اخلاق فردى یعنى کارهایى که به خود شخص مربوط مىشود و در انجام دادن آنها اصالتا رابطه با خدا منظور نیست گو اینکه ممکن استبا خدا و احیانا با مردم هم ارتباط پیدا کند; ولى، در آن بالاصاله فقط رابطه با خود انسان ملحوظ است; مثل شکم بارگى، شهوترانى. چه اینکه انسان پرخور باشد یا کم غذا و دنبال شهوات برود یا نرود در اصل به خود شخص مربوط است گرچه به این لحاظ که ممکن است در یک صورت اطاعتخدا و در یک صورت مخالفتخدا باشد، با خداوند هم ارتباط پیدا مىکند و یا مثل ارضاء غریزه جنسى که منشا آن صفت نفسانى شهوترانى است و به منظور پاسخگویى به آن انجام مىشود پس اصلا به خود شخص مربوط مىشود ولى این بدیهى است که ناگزیر با شخص دیگرى نیز ارتباط پیدا کند. 3 - اخلاق اجتماعى که محور اصلیش ارتباط انسان با دیگران است و از معاشرت با دیگران و زندگى اجتماعى پدید مىآید: مثل احسان به دیگران، احترام یا توهین به دیگران که محور اصلى آنها را روابط اجتماعى تشکیل مىدهد.
اکنون، اشاره به این حقیقت لازم است که گرچه رفتارهاى انسانى چنانکه در بالا تقسیم کردیم متنوعند و در سه ردیف اخلاق فردى، اخلاق اجتماعى و اخلاق الهى قرار مىگیرند ولى، همه آنها از یک سرى مبادى مختلف نفسانى سرچشمه مىگیرند که کلیاتش مشترک است. ما در مباحث انسان شناسى مطرح کردهایم که افعال اختیارى انسان بطور کلى از هر یک از دو مبدا نفسانى به وجود مىآید: 1 - بینشها و شناختها 2 - تمایلات و گرایشها. و نیز گفتیم: که این دو نوع مبدا افعال نفسانى نسبتبه انجام فعل دو اثر متفاوت دارند که یکى فقط روشنگرى مىکند و اثرش کشف واقعیتهاست، و دیگرى تحریک کننده است و انسان را به طرف انجام کار بر مىانگیزد که البته این انگیزش با حالات و کیفیاتى نفسانى مثل ترس و امید، توام است که در نتیجه در بسیارى از موارد به فعالیتبدنى منتهى مىشود و در مواردى نیز صرفا یک فعل درونى تحقق مىیابد و گرچه ممکن استبه وسیله اندامهایى از بدن مثل مغز و اعصاب انجام شود ولى به بیرون بدن سرایت نمىکند. که این افعال هم از آنجا که در زمره افعال اختیارى انسان هستند در قلمرو اخلاق قرار مىگیرند.
نکته دیگرى که قابل ملاحظه خواهد بود این است که در «مبادى و فلسفه اخلاق» عقلا و کتابا و سنتا به این نتیجه رسیدیم که ارزش اخلاق به دو عامل وابسته است: یکى صلاحیتخود فعل، و دوم نیت و انگیزه فاعل; که این دو در حقیقتبه منزله جسم و روح عمل اخلاقى هستند. یعنى کار اخلاق هم خود به خود باید صالح و درستباشد و هم علاوه بر آن، لازم استبا نیت و انگیزه صحیحى انجا گیرد تا ارزش پیدا کند. بنابراین، در همه افعال خواه و ناخواه با نیت ارتباط داریم که از سویى در واقع روح عمل و اساس ارزش را تشکیل مىدهد و از سوى دیگر نیتیکى از همان کارهاى درونى مخفى است و در قلب انسان انجام مىپذیرد. چنانکه قبلا، «نیت» مورد نظر اسلام را نیز مطرح کردیم که در هر حال به شکلى ارتباط با خدا در آن ملحوظ است و مرتبهاى از تقرب به خداوند را واجد خواهد بود که یا عمل را از روى خوف از خدا انجام مىدهد یا به طمع نعمتهاى خدا و یا اینکه انگیزه شخص فاعل اطاعت امر خدا و تقرب به خداوند استبدون آنکه طمع به نعمتهایش یا خوف از عذابش واسطه شوند.
اخلاق خانواده
گفتیم مطلوبیت زندگى اجتماعى و پیوند دادن زندگى فرد با فرد یا افراد دیگر، از آن رو استکه نیازهاى مادى و معنوى افراد در زندگىهاى دست جمعى (اجتماعى) بهتر تأمین مىشود .در همین رابطه باید گفت اصیلترین نیازهاى آدمى در ظرف خانواده تأمین مىگردد، زیرا در محیط خانواده است که نیاز تکوینى فرزند به پدر و مادر و نیاز مستقیم زن و شوهر به یکدیگر و نیازهاى عاطفى اعضاى خانواده به یکدیگر، پاسخهاى خود را مىگیرند.
رابطه فرزند با پدر و مادرمهمترین رابطه میان انسانى با انسان دیگر، رابطه فرزند با پدر و مادر است که اصل وجود فرزند وابسته به آنها است.آنچه پدر و مادر براى فرزند انجام مىدهند، به هیچ وجه قابل جبران و مقابله نیست و از این رو نمىتوان بر اساس قاعده قسط و عدل رفتار آنان را پاسخ داد.گویا به همین دلیل است که قرآن کریم معیار ارزش را در رابطه با پدر و مادر، احسان قرار داده است و در هیچ آیهاى نیامده که فرزند باید با پدر و مادر رفتارى عادلانه داشته باشد؛ زیرا در چنین موضوعى، عدل کارایى ندارد.
قرآن کریم در آیات فراوانى فرزند را توصیه به احسان به پدر و مادر خویش مىکند و تعبیرهاى خاصى در این باره به کار مىبرد که حاکى از اهمیت فوق العاده مسأله است.در آیه 36 از سوره نساء پس از امر به عبادت خدا و شرک نورزیدن به الله، بىدرنگ مىفرماید: «و به پدر و مادر احسان کنید» . (1)
در آیه 23 از سوره اسراء تعبیر و قضى ربک الا تعبد الا ایاه و بالوالدین احسانا؛ «و پروردگار تو مقرر ساخت که جز او را مپرستید و به پدر و مادر خویش احسان کنید» .قضا در این جا به معناى تکلیف حتمى و مؤکد است.بالاترین تکلیف انسان عبادت خداوند است و پس از آن احسان به پدر و مادر قرار دارد.در آیهاى دیگر مىفرماید: «ما به انسان سفارش کردیم که نسبت به پدر و مادر خویش به خوبى رفتار کند» .و از آن جا که این سفارش ممکن است موجب این توهم شود که فرزند باید به طور کامل تسلیم پدر و مادر باشد، مىفرماید : «اما اگر آنان کوشش کردند تو را به کفر بکشانند دیگر اطاعت نکن» . (2) تقارن این دو مطلب بیانگر آن است که انسان چه اندازه باید در برابر پدر و مادر خویش خاضع و تسلیم باشد.نفس ایناستثنا حاکى از گستره لزوم اطاعت و سرسپارى و فروتنى در برابر والدین است.در سوره لقمان پس از بیان همین مطلب که «اگر تو را وادارند تا درباره چیزى که تو را به آن دانشى نیست به من شرک ورزى، از آنان فرمان مبر» سفارش مىکند در عین حال که ایشان مشرکاند و تو را به شرک فرا مىخوانند، باید در دنیا به خوبى با آنان معاشرت کنى و رفتارت نسبت به آنان نیکو باشد. (3) از دیگر تعابیر شگفت قرآن در این باره آن است که مىفرماید: ان اشکر لى و لوالدیک؛ (4) «[به انسان سفارش کردیم] که شکرگزار من و پدر و مادرت باش» .در هیچ جاى دیگر از قرآن این تعبیر وجود ندارد که خداوند شکرگزارى خود را مقارن با دیگرى قرار داده باشد و این حاکى از اهمیت بسیار و سرشار احسان به پدر و مادر و رعایت حقوق ایشان است.
در جایى دیگر، قرآن کریم سفارش مىکند که در برخورد با پدر و مادر پیر و فرتوت خود، اظهار خستگى و ناشکیبایى نکنید و آن گونه نباشید که آنان احساس کنند شما از خدمت کردن به ایشان خسته شدهاید: «اگر یکى از آن دو یا هر دو در کنار تو به سالخوردگى رسیدند به آنها اف مگو، به آنان پرخاش مکن و با آنها سخنى شایسته بگوى.و از سر مهربانى، بال فروتنى بر آنان بگستر و بگو: پروردگارا، آن دو را رحمت کن، چنان که مرا در کودکى پروراندند» . (5)
رابطه زن و شوهربخش دیگرى از اخلاق خانواده درباره روابط زن و شوهر در محیط خانواده است.در قرآن کریم مباحث اخلاقى و حقوقى مرتبط با این بحث توأمان مطرح شده (6) و شاید بتوان گفتدر همه مواردى که احکام حقوقى بیان شده در کنار آن احکام اخلاقى نیز یادآورى شده است و این از آن رو است که احکام حقوقى به تنهایى نمىتوانند سعادت و کمال انسان را تضمین کنند.
پیش از این اشاره کردیم که اصل ازدواج اگر با نیت خیر تؤام باشد، داراى ارزش اخلاقى مثبت بوده امرى ستوده و پسندیده است و هر چه این نیت خالصتر گردد، ارزش اخلاقى آن فزونتر است.از جمله شرایط صحت ازدواج در اسلام تعیین مهریه است که از احکام حقوقى نکاح است .اما مسأله اخلاقى در این ارتباط آن است که مهریه نباید چندان سنگین باشد که اصل ازدواج را با موانع مواجه سازد.هر چند از نظر حقوقى زن حق دارد مهر خود را هر اندازه که بخواهد تعیین کند، اما از نظر اخلاقى نباید فقر مالى فرد موجب محروم شدن او از ازدواج گردد .در این موارد باید بر خدا توکل کرد و خداوند کسانى را که فقیرند، بىنیاز خواهد کرد . (7)
در عین حال کسانى هستند که در اثر شرایط خاصى ـ صرف نظر از اینکه نمىتوانند مهر را نقدا بپردازند ـ نمىتوانند مخارج خود و خانواده خود را تأمین کنند.براى چنین کسانى ازدواج موقت توصیه شده است، که یک راه قانونى براى ارضاى غریزه جنسى است. (8) اگر کسى نتواند حتى مهر عقد موقت را بپردازد، بهتر آن است که از ازدواج خوددارى کرده، تلاش کند مالى به دست آورد و از فضل خداوند بهرهمند شود؛ آنگاه ازدواج کند: «و کسانى که وسیله زناشویى نمىیابند باید عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خویش بىنیاز گرداند» . (9) مسأله دیگر تعدد زوجات است که در بعد حقوقى آن امرى جایز و مباح است، اما به لحاظ اخلاقى مقید به رعایت عدالت میان همسران است و اگر کسى بیم آن داشت که نتواند عدالت را میان ایشان برقرار سازد، نباید بیش از یک همسر اختیار کند: «پس اگر بیم دارید که به عدالت رفتار نکنید، به یک زن اکتفا کنید» . (10)
دیگر مسایلى که در قرآن کریم درباره اخلاق خانواده، مطرح شده، به طور خلاصه عبارتند از:
یکم: اساس زندگى خانوادگى بر محبت است: و «و از نشانههاى او این که از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفرید تا بدانها آرام گیرید و میانتان دوستى و رحمت نهاد.آرى، در این [نعمت] براى مردمى که مىاندیشند قطعا نشانههایى است» . (11)
دوم: در خانواده مسایلى رخ مىدهد که تنها بر اساس عاطفه حل نمىشود و اگر مرجع صلاحیت دارى براى حل آنها پیش بینى نشده باشد، ممکن است بنیان خانواده را متزلزل سازد.از همین جا است که نیاز به تعیین شخصى در خانواده به عنوان سرپرست و مدیر خانواده پیدا مىشود و از نظر حقوقى این سرپرست مرد خانواده (شوهر و پدر) است: «مردان سرپرستان زنانند» . (12) از نظر اخلاقى نیز باید حدود پدر در خانواده محفوظ باشد.
سوم: در مسایلى که ارتباط زیادى با زن دارد و اگر مرد بخواهد به تنهایى تصمیم بگیرد، مشکلاتى به وجود مىآید؛ مانند مسأله شیر دادن به بچه و چند و چون آن، مشورت با همسر توصیه شده است: «پس اگر پدر و مادر بخواهد با رضایت و صلاحدید یکدیگر کودک را از شیر بازگیرند، گناهى بر آن دو نیست» . (13) در سوره طلاق نیز مىفرماید: «در این زمینه نیز به شایستگى با یکدیگر مشورت کنید» . (14) باید توجه داشت که اصل مشورت در خانواده یک امر اخلاقى است، نه حقوقى.چهارم: در آن جا که یکى از طرفین ـ دست کم از نگاه دیگرى ـ از منطق عقل خارج مىشود و بر سخن خود پاى مىفشرد و به حکم عقل تن نمىدهد، باز هم نباید پیوند ازدواج را بر هم زد و محیط خانواده را از بین برد.در چنین موردى زن و شوهر باید انعطاف نشان داده به گونهاى با یکدیگر سازش کنند؛ هر چند به این قیمت که یکى از حق مسلم خویش بگذرد: «و اگر زنى از شوهر خویش بیم ناسازگارى یا رویگردانى داشته باشد، بر آن دو گناهى نیست که از راه صلح با یکدیگر به آشتى گرایند، که سازش بهتر است» . (15)
این قبیل آیات نشان مىدهد که اسلام سعى دارد محیط خانواده ـ تا آنجا که امکان دارد ـ از هم نپاشد و صلح و آرامش بر آن حاکم باشد.
پنجم: یکى از بیشترین مواردى که قرآن کریم احکام حقوقى را با احکام اخلاقى در آمیخته و توأمان ذکر مىکند و بر جنبه اخلاقى آن تأکید مىورزد، مسأله طلاق است.در آیات مربوط به طلاق قرآن کریم کرارا موعظه مىکند.گاه تهدید مىکند که مبادا بر خلاف احکام الهى رفتار کنید و از حدود الهى سوء استفاده نمایید؛ مبادا در صدد زیان رساندن به همسر برآیید و مانند آن. (16)
لطایف اخلاقیدرمان با سوره یس
یکى از مشایخ روایت مى کرد که در سوره مبارکه یس اسمى هست که به برکت آن کورى مادر زاد و پیسى برطرف مى شود، او را گفتند که آیا اگر کسى تمام سوره را بخواند نفعى از این مقوله که مى گویى به او خواهد رسید؟
جواب داد: هرگاه حکیم یک دوا را براى مرضى مقرر کرده باشد و آن دوا در دکان عطارى باشد و مریض برود تمام ادویه دکان او را بخورد آیا نفعى به او خواهد رسید؟(17)
روزى جناب استاد شعرانى از آزادگى و بى اعتنایى مرحوم جلوه به اعتبار دنیوى براى ما حکایت فرمود که آن بزرگوار در مدرسه دارالشفاى تهران حجره داشت ، وقتى مریض شد و ناصرالدین شاه با تنى چند از ارکان مملکت به عیادتش رفتند، نخست از اسم جلوه بین شاه و حکیم جلوه سؤ ال و جوابى رد و بدل شد که از اظهار آن در این محفل منفعلم .( 18)
شاه بعد از شنیدن آن جواب به فکر جبران آن افتاد، چون حکیم جلوه مریض بود به حکم ضرورت شیشه شربتى دارو در کنارش بود، شاه به مطایبت گفت : ((معلوم است که آقا اهل مشروبات هم هست ))، حکیم جلوه در جوابش گفت : النّاس على دین ملوکهم . پس از آن جناب جلوه به شاه گفت : من روزى به حکم ضرورت از مدرسه در آمدم و دیدم در خیابان نظامیان جلوى مردم را مى گیرند و پى در پى امر مى کنند که بروید، دور شوید، من به یکى از آنان گفتم : این میهن و مرز و بوم مردم است ، به کجا بروند و چرا دور شوند؟ در جوابم گفت : شاه دارد مى آید. من به آن نظامى گفتم : از من به شاه بگویید که شاه باید کسى باشد که به مردم بگویند بیایید و نزدیک شوید، مگر شاه چه مى کند که مردم باید از او دور شوند؟(19)
پىنوشتها:
و اعبدوا الله و لا تشرکوا به شیئا و بالوالدین احسانا. (سوره نساء، آیه 36) و ر.ک : سوره انعام، آیه .151و وصینا الانسان بوالدیه حسنا و ان جاهداک لتشرک بى ما لیس لک به علم فلا تطعهما. (سوره عنکبوت، آیه 8) . و ان جاهداک على ان تشرک بى ما لیس لک به علم فلا تطعهما و صاحبهما فى الدنیا معروفا . (سوره لقمان، آیه 15) . سوره لقمان، آیه 14.همچنین ر.ک: سوره بقره، آیه 83 و 180 و سوره مریم، آیه 14 و .32اما یبلغن عندک الکبر احدهما او کلاهما فلا تقل لهما أف و لا تنهرهما و قل لهما قولا کریما و اخفض لهما جناح الذل من الرحمة و قل رب ارحمهما کما ربیانى صغیرا. (سوره اسراء، آیه 23 و 24) . با این که حقوق و اخلاق هر دو در حوزه ارزشها قرار دارند و رفتارهاى اختیارى انسان را تنظیم مىکنند، میان آن دو تفاوتهایى وجود دارد که به مهمترین آنها اشاره مىکنیم :یکم.احکام حقوقى تنها بر رفتارهاى اجتماعى انسانها نظارت دارد، ولى اخلاق شامل همه رفتارهاى اختیارى انسانها (اعم از اجتماعى و فردى) مىشود.
دوم.هدف از حاکمیت یک نظام حقوقى در نظامهاى حقوقى بشرى، تأمین سعادت و خوشبختى در زندگى مادى و دنیایى براى افراد جامعه است؛ در حالى که هدف از اخلاق، تکامل روحى و معنوى انسان و رسیدن به کمال نهایى و سعادت جاودانه است.
سوم.کلیه قواعد حقوقى داراى ضمانت اجرایى بیرونى است و دولت اجراى آن را متعهد شده مردم را به رعایت آن قواعد، الزام و اجبار مىکند و متخلفان را کیفر مىدهد؛ اما در اخلاق ضمانت اجراى درونى مطرح است.
چهارم.نیت و انگیزه انسان در ارزشهاى حقوقى نقشى ندارد؛ بر خلاف ارزشهاى اخلاقى.
و انکحوا الایامى منکم و الصالحین من عبادکم و أمائکم ان تکونوا فقراء یغنهم الله من فضله. (سوره نور، آیه 32) فما استمتعتم به منهن فآتوهن اجورهن فریضة. (سوره نساء، آیه 24) و لیستعفف الذین لا یجدون نکاحا حتى یغنهم الله من فضله. (سوره نور، آیه 33) و ان خفتم الا تعدلوا فواحدة. (سوره نساء، آیه 3) و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا إلیها و جعل بینکم مودة و رحمة ان فى ذلک لایات لقوم یتفکرون. (سوره روم، آیه 21) الرجال قوامون على النساء. (سوره نساء، آیه 34) فان ارادا فصالا عن تراض منهما و تشاور فلا جناح علیهما. (سوره بقره، آیه 233) و أتمروا بینکم بمعروف. (سوره طلاق، آیه 6) . و إن امرأة خافت من بعلها نشوزا او اعراضا فلا جناح علیهما ان یصلحا بینهما صلحا و الصلح خیر. (سوره نساء، آیه 128) . نگاه کنید به: سوره بقره، آیه 233 و 231؛ سوره طلاق، آیه 1، 2، 6 و 7؛ سوره احزاب، آیه .4917- هزار و یک نکته ، ج 1 و 2، ص 122 - 121.
18- خلاصه این که نام مرحوم جلوه ((ابوالحسن )) بوده است ، شاه پرسید که نات حسن است ؟ جلوه گفتش که ((ابول )) هم دارم .
19- در آسمان معرفت ، ص 343 - 342
_
مقاله با عنوان فوق که در اولین کنفرانس بین المللی مدیریت، نوآوری و کارآفرینی ارائه شده آماده دانلود می باشد.
محل برگزاری کنفرانس:شیراز
سال برگزاری کنفرانس:1389
تعداد صفحات مقاله:12
محتویات فایل: فایل زیپ حاوی یک pdf
چکیده
بازی بهترین راه ملموس گردیدن واقعیات زندگی برای کودک می باشد. کارشناسان با درک اهمیت و ضرورت پرورش انسان در دوران کودکی، به دسته بندی و طراحی بازی هایی پرداخته اند که هوش، خلاقیت و مباحث اخلاقی مرتبط را از دوران کودکی رشد می دهند. کارشناسانِ تعلیم و تربیت، جهت تدارک فرصتهای یادگیری و اکتشاف، بر ضرورت ایجاد محیطی با تجهیزات مورد نیاز و در دسترس کودکان تاکید می ورزند. «پارک های خلاقیت» در دنیا برای دستیابی به این امر، برنامه ریزی و طراحی شده اند. در این پارک، پرورش خلاقیتهای ذهنی، مهارتهای فیزیکی، مهارتهای ارتباطی و گفتاری، خلاقیت و حس استقلال هدف قرار داده شده است. مهمترین دستاوردهای ایجاد این پارک بر روی کودک، در هم شکستن «فکر قالبی»، ایجاد تفکر واگرا، ایجاد تصویر مثبت از خود در کودک و ایجاد انگیزه و نشاط در فرآیند یادگیری می باشد.«پارک های خلاقیت» گام بلندی در راستای ایجاد «شهر خلاق» و پرورش «شهروند خلاق» است. برنامه ریزی برای دستیابی به این هدف، بدون توجه و تمرکز بر کودکان و پرورش خلاقیت آن ها، به عنوان سرمایه های بالقوه امروز و کارآفرینان فردای کشور، امکان پذیر نمی باشد.
فایل بصورت ورد (قابل ویرایش) و در 23 صفحه می باشد.
چکیده...................................
مقدمه...................................
روش های تدریس فعال......................
توضیح دادن در دبیرستان..................
نقشهی مفهومی............................
سطوح مختلف یادگیری و طرح پرسش های استاندارد
ارائه تکلیف دانش آموزی..................
آموزش شیمی به صورت انفرادی و گروهی......
پیشنهاد.................................
واژگان کلیدی............................
فهرست منابع