در ایـن فصـل، ابتدا مبانی نظری مرتبط با کانون توجّه و سپس تصویرسازی ذهنی را مورد بررسی قرار میدهیم. در زمینۀ اثرگذاری کانون توجّه بر یادگیری و اجرا، مدارک علمی بیشماری در دسترس محقّقین قرار دارد و با توجّه به اینکه در زمینۀ تصویرسازی ذهنی نیز تحقیقات زیادی صورت گرفته، کـه اکثـر ایـن تحقیقـات تـأثیـر مثبت آنرا در فـراگیری مهارتهای حرکتی به اثبات رساندهاند (فلتز و لندرز[1]، 1983). به همین لحاظ در ادامه، مجمـوعة تحقیـقـات کانون توجّه و تصویرسازی و ترکیب این دو را مورد بررسی قرار می دهیم.
تعریف توجّه
سالهاست که موضوع توجّه و نقش آن در اجرا و یادگیری انسان، توسط بسیاری از محقّقین رفتار حرکتی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. ویلیام جیمز (1890) یکی از نخستین روانشناسان آمریکایی، توجّه را چنین تعریف کرد: انتخاب ذهنی چیزی در شکلی روشن و واضح از میان اشیاء یا زنجیرهای از افکار ممکن. و این ایجاب میکند که برای برخورد مؤثرتر با برخی چیزها، از چیزهای دیگر صرفنظر کرد. اگرچه از دورۀ جیمز تاکنون روانشناسان به نحو وسیعتری این موضوع را مورد تحقیق قرار دادهاند. امّا توجّه، هنوز بهعنوان فرآیندی تلقی میشود که انتخاب محرّکهای مربوط از محیط (درونی، بیرونی) را تسهیل کرده و محرّکهای دیگر را نادیده میگیرد و منجر به پاسخ به محرّکهای مربوط، می گردد. از آنجا که توجّه، فرآیندی فعّال و جهتدار است که حتّی بعد از اینکه پاسخی به محرّک داده شود، ادامه مییابد (مرتضوی، 1378). وقتیکه واژه توجّه در متون مربوط به اجرای انسان بهکار میرود، به درگیری در فعالیّتهای ادراکی، شناختی و حرکتی اجرای مهارتها اشاره مینماید. ممکن است که این فعالیّتها، هوشیارانه یا به صورت ناهوشیار انجام شوند، برای مثال، کشف اطّلاعات در محیط، فعالیّتی است که به توجّه نیاز دارد. ما برای کشف ویژگیهایی که در تعیین مهارت و چگونگی اجرای آن به ما کمک میکنند، به مشاهده و توجّه به محیطی که در آن حرکت میکنیم، میپردازیم (مگیل، 1993). به طور کلّی توجّه، به معنی قابلیّت فرد در پردازش اطّلاعات میباشد (اشمیت[2] 1991، مگیل 1993). همانطور که نورمن[3] (1976) و موری (1970) خاطر نشان کردند که تعاریف زیادی از توجّه وجود دارد و افراد این اصطلاح را به شیوۀهای مختلف مورد استفاده قرار میدهند. اگر چه تلاشهای زیادی برای تعریف واژه توجّه صورت گرفته است (استلماخ و هاگز[4]، 1983). امّا هنوز معنای روشن و قابل فهمی برای آن ارائه نشده است.
تاریخچه توجّه
دانشمندان از اوّلین روزهای تحقیق درباره رفتار انسان، علاقه زیادی به بررسی توجّه داشتهاند. برای مثال در اوایل سال 1859 ویلیام هملتون[5] ، تحقیقاتی درباره توجّه در بریتانیا انجام داد. تقریباً در همان زمان، ویلیام وونت[6] که عموم او را پدر روانشناسی تجربی میدانند، در دانشگاه لایپزیک[7] آلمان به بررسی مفهوم توجّه پرداخت. در آمریکا، ویلیام جیمز یکی از اوّلین تعاریف توجّه را در سال 1890 ارائه نمود. توصیف او از توجّه، بهصورت کانونیکردن، تمرکز و هوشیاری بود. محقّقان به موضوعات مختلف مرتبط با توجّه، مانند اجرای همزمان بیش از یک بخش مهارت، اجرای تکالیفی که مستلزم تصمیمگیری سریع درباره چند پاسخ حرکتی هستند، و اجرای تکالیفی که به حفظ طولانیمدّت توجّه نیاز دارند، علاقهمند شدند. این علاقهمندی مجدد به مطالعه توجّه، تاکنون نیز ادامه یافته است و دانشمندان درتلاشند تا به یکی از مهمترین محدودیتهای اثرگذار بر یادگیری و اجرای انسان پی ببرند (مگیل، 1993).
این مقاله به صورت ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 52صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن office2010 به بالا بازکنید
چکیده تحقیق
پژوهش حاضر با نام «بررسی رابطه منبع کنترل (درونی - برونی) با عزت نفس» که با هدف یافتن رابطه بین عزت نفس و منبع کنترل در پسران و دختران دانشجو و همچنین یافتن تفاوت منبع کنترل و عزت نفس بین دانشجویان دختر و پسر انجام شد.
منبع کنترل که دارای دو بعد درونی و بیرونی است و بنابر فرضیات راتر افرادی که دارای منبع کنترل درونی هستند معتقدند که اعمالشان نقش عمدهای در به حد اکثر رساندن برون دادهای بد یا خوب دارد و افراد دارای دارای منبع کنترل بیرونی فکر میکنند برون دادهای بد یا خوب ارتباطی با رفتار انها ندارد.
عزت نفس به مقدار ارزشی گفته میشود که فرد به خود نسبت میدهد و فکر میکند دیگران برای او به عنوان یک شخص قائل هستند.
جامعه آماری مورد نظر در این پژوهش دانشجویان دختر و پسر دانشگاه اصفهان بوده و نمونه انتخاب شده نیز 60 نفر از دانشجویان که شامل 30 دختر و 30 پسر بوده که در کتابخانه ادبیات مشغول به درس خواندن بو دند و روش نمونه گیری نیز نمونه گیری در دسترس است.
روش آماری که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفت با توجه به این که پژوهش دارای دو متغییر بوده که هر کدام نیز دارای دو بعد بودند روش خی دو بود.
نتایج بدست آمده از پژوهش حاضر از قرار زیر است:
1-بین عزت نفس ومنبع کنترل دختران دانشجوی دانشگاه اصفهان رابطه معناداری وجود ندارد.
2-بین عزت نفس ومنبع کنترل پسران دانشجوی دانشگاه اصفهان رابطه معناداری وجود ندارد.
3-بین عزت نفس دختران و پسران دانشجوی دانشگاه اصفهان تفاوت معناداری وجود ندارد.
4-بین منبع کنترل دختران و پسران دانشجوی دانشگاه اصفهان تفاوت معناداری وجود ندارد.
چکیده تحقیق
مقدمه
1- فصل اول
1-1- بیان مسئله
1-2- اهمیت پژوهش
1-3- هدف پژوهش
1-4-سوالات پژوهش
1-5-متغیرهاو تعاریف نظری و عملیاتی آنها
1-5-1- منبع کنترل
1-5-1-2-تعریف عملیاتی
1-5-2-عزت نفس
2- فصل دوم
پیشینه نظری
2-1- نظریه روانشناسان و جامعه شناسان درباره عزت نفس
2-1-1- نظریه جیمز
2-1-2- نظریه مید
2-1-3- نظریه کولی
2-1-4- نظریه روزنبرگ
2-1-5- نظریه سالیوان
2-1-6- نظریه هورنای
2-1-7- نظریه آدلر
2-1-8- نظریه راجرز
2-1-9- نظریه مزلو
2-1-10-نظریه ی آلپورت
2-1-11-نظریه ی دیگر روانشناسان
2-1-12-عزت نفس و غرور
2-1-13-نقش خانواده در شکل گیری عزت نفس
2-1-14-نقش پدر خانواده بر عزت نفس فرزندان
2-1-15-کمک تخصصی برای افزایش عزت نفس
2-2-منبع کنترل
2-2-1-رویکردها و نظریه های متفاوت درباره منبع کنترل
2-2-2-مفاهیم اساسی نظریه یادگیری اجتماعی
2-2-3-تفاوت های فردی
2-2-4-کنترل
2-2-5-واکنش در برابر از دست دادن کنترل
2-2-6-منبع کنترل
2-2-6-1-منبع کنترل درونی
2-2-6-2-منبع کنترل بیرونی
2-2-6-3-ویژگی های افراد با منبع کنترل درونی
2-2-6-4-ویژگی های افراد با منبع کنترل بیرونی
2-2-7- تصور راتر در باره انسان
3- فصل سوم
3-1 – طرح پژوهش
3-2- جامعه ی مورد پژوهش
3-3- نمونه روش نمونه گیری
3-4-ابزارتحقیق
3-4-1-آزمون منبع کنترل
3-4-2-آزمون عزت نفس
3-5-روش اجرای پژوهش
3-5-1-اجرای اصلی
3-6-1-روش آمار
4- فصل چهارم
تجزیه و تحلیل آماری
4-1-یافته های مربوط به سوال پژوهش
فصل پنجم
5-1-بحث و نتیجه گیری
5-2-پیشنهادات
منابع
ضمائم
دانلود پایان نامه رشته روانشناسی بررسی رابطه منبع کنترل (درونی- برونی) با عزت نفس با فرمت ورد وقابل ویرایش تعدادصفحات 106
چکیده
پژوهش حاضر٬ با نام « بررسی رابطه منبع کنترل ( درونی- برونی) با عزت نفس » که با هدف یافتن رابطه بین عزت نفس و منبع کنترل در پسران و دختران دانشجو وهمچنین یافتن تفاوت منبع کنترل و عزت نفس بین دانشجویان دختر و پسر , انجام شد.
منبع کنترل که دارای دو بعد درونی و بیرونی است و بنابر فرضیات راتر ,افرادی که دارای منبع کنترل درونی هستند معتقدند که اعمالشان نقش عمدهای در به حد اکثر رساندن برون دادهای بد یا خوب دارد و افراد دارای دارای منبع کنترل بیرونی٬ فکر میکنند برون دادهای بد یا خوب ارتباطی با رفتار انها ندارد.
عزت نفس به مقدار ارزشی گفته میشود که فرد به خود نسبت میدهد و فکر میکند دیگران برای او به عنوان یک شخص قائل هستند.
جامعه آماری مورد نظر در این پژوهش دانشجویان دختر و پسر دانشگاه اصفهان بوده و نمونه انتخاب شده نیز 60 نفر از دانشجویان که شامل 30 دختر و 30 پسر بوده که در کتابخانه ادبیات مشغول به درس خواندن بو دند و روش نمونه گیری نیز نمونه گیری در دسترس است.
روش آماری که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفت ٬با توجه به این که پژوهش دارای دو متغییر بوده که هر کدام نیز دارای دو بعد بودند روش خی دو بود.
نتایج بدست آمده از پژوهش حاضر از قرار زیر است:
1-بین عزت نفس ومنبع کنترل دختران دانشجوی دانشگاه اصفهان٬ رابطه معناداری وجود ندارد.
2-بین عزت نفس ومنبع کنترل پسران دانشجوی دانشگاه اصفهان٬ رابطه معناداری وجود ندارد.
3-بین عزت نفس دختران و پسران دانشجوی دانشگاه اصفهان٬ تفاوت معناداری وجود ندارد.
4-بین منبع کنترل دختران و پسران دانشجوی دانشگاه اصفهان٬ تفاوت معناداری وجود ندارد.
مقدمه
در جوامع کنونی و بویژه با ورود به قرن بیست و یکم اکثریت قریب اتفاق افراد به اصول بهداشتی مربوط به ابعاد مختلف جسمانی خویش آگاهی دارند به والدین از طریق رسانه های گروهی و به فرزاندان از طریق آموزشگاهها این مهم توصیه و سفارش می شود.
ولی اکثریت جامعه متاسفانه به امر بسیار مهم بهداشت روانی خود و فرزندان اهمیت نمی دهند و بهتر آنکه بیان نمائیم آگاهی ندارند. در حالی که بر حسب آمارهای کشورهای مختلف تعداد افراد مبنی بر مشکلات و معضلات روانی رو به فزونی است.
در این میان یکی از مباحث مهم در امر بهداشت روانی عزت نفس یا همان خود بزرگواری می باشد. که یکی از خصوصیات مهم و اساسی شخصیت هر فردی را تشکیل می دهد و به طور حتم روی سایر جنبه های شخصی انسان اثر می گذارد. و کمبود یا فقدان آن باعث عدم رشد سایر جنبه های شخصیت یا ناموزونی آنها خواهد شد و حتی ممکن است پایه گذار بیماریهای روانی گوناگون مانند افسردگی، کمرویی، پرخاشگری، ترس و ... شود (بیابان گرد، 1373،ص 10) عزت نفس عبارت است از ارزشی که اطلاعات و اعتقادات خود فرد در مورد تمام یا چیزهایی که از او ناشی می شود به دست می دهد (شاملو، سعید، ص 70).
عزت نفس و منبع کنترل از جمله مفاهیمی هستند که در چند دهه اخیر مورد توجه بسیاری از روانشناسان و پژوهشگران قرار گرفته اند، اما قدمت تاریخی این موضوع در مباحثی که علماء و فلاسفه تعلیم و تربیت در گذشته داشته اند نیز به چشم می خورد در طول صد سال گذشته نیز بسیاری از روان شناسان این نظر را پذیرفته اند که انسان دارای یک نیاز به عزت نفس می باشد (مانند آدلر 1930، آلپورت 1937، راجرز 1959، سالیوان 1953، طارن هورنی 1937، جیمز 1890 ، مازلو ، 1970) از میان افراد طارن هورنی 1937 روشی را که افراد تلاش می کنند بواسطه آن یک خود پنداره مطلوب از خود بدست آورده و از آن محافظت و دفاع نمایند را مورد بحث قرار داده است.
فرنچ (1968) و ارگو (1972) از عزت نفس به عنوان یک سپر فرهنگی در مقابل اضطراب نام می برند. کوپراسمیت(1967) در تحقیق خود به این نتیجه رسید که کودکان با عزت نفس بالا افرادی هستند که احساس اعتماد به نفس، استعداد، خلاقیت و ابراز وجود می کنند و به راحتی تحت تاثیر عوامل محیطی قرار نمی گیرند.
افزایش پیشرفت تحصیلی، افزایش تلاش فرد در کسب موفقیت، داشتن اعتماد به نفس، متکبر و پرخاشگر بودن، تمایل به داشتن سلامتی بهتر، افزایش پیشرفت تحصیلی، افزایش تلاش فرد در کسب موفقیت، داشتن اعتماد به نفس، متکبر و پرخاشگر بودن، تمایل به داشتن سلامتی بهتر، لذت بردن از روابط با دیگران، پیش بینی مثبت نسبت به موفقیتهای بعدی، ارتباط تنگاتنگ در بین عزت نفس و ابراز وجود، از نشانه های بارز سطوح عزت نفس بالا در افراد است.
جورج کلی 1955 در کتاب روانشناسی ساخت های شخص این نظریه را مطرح کرده است، انسان در پی آن است که محیط خود را پیش بینی و کنترل کند. کلی پیشنهادی کرده است که هر فرد بشر ساخت ها برای خود تدوین کرده که از طریق آنها رویدادهای جهان را ملاحظه و تفسیر می کند و از این راه می تواند رویدادها را پیش بینی و کنترل کند. وی خاطر نشان کرد «ساخت ها تجاربی هستند که پویش های ذهنی در آن جریان دارند. این ساخت ها انتظار توام با پیش بینی تغییر در رویدادها را ممکن می سازند». کلی خاطر نشان می سازد که وقتی ساخت های شخص در ایفای نقش شکست می خورند، فرد احساس تهدید، گناه، خصومت و پرخاشگری می نماید (جورج کلی، کتاب روانشناسی ساخت های شخصیت، 1955، ص 3-2)