کارگاه فیلم سازی اصغر فرهادی در موسسه کارنامه جلسه 4
فایل صوتی با فرمت MP3
به مدت 4 ساعت و 50 دقیقه
مناسب برای علاقه مندان فیلم سازی و کسانی که دسترسی به کلاس های سینمایی ندارند. بسته ی آموزشی در 8 جلسه
مقدمه
((اینجا اتاقی است ، تاریک با پرده ای سپید و کوچک در انتهای آن که با نوری سحر انگیز روشن می شود . و سایه ای حقیقی صدساله را پیش روی چند نفر از حاضران می گستراند . شاید هم سایه ای از حقیقتی دو هزار ساله که افلاطون از آن سخن می راند .
اینجا چند نفر خسته و شوریده و خسته به نظاره نشته اند . تا شبح واقعیت تخلیشان را بر پرده ببینند . و بعضی به تاثیر ، به کنار دستی شان میگویند ، این جا اتاق رویا سازی است . جایی که تصویرها و صداها در هم میآمیزد تا معجزة یک قرن ، پس از هزاران بار، بار دیگر روی می دهد.
این جا مرکز تلاقی ذهن است . از علم و تکنولوژی تا هنر ، از فلسفه و سیاست تا اقتصاد ، ار کژاندیشی و بی مایگی تا خلاقیت ، از دوستی تا دشمنی ، این جا خلاصه آدمی جاری است .
این جا خاطرات گذرا نیستند . حرکات نامیرانید . و اصوات تا ابد می مانند . و این همه برای توصیف نام انسان کافی است . این جا اتاقی است تاریک با پرده ای سپید و کوچک در انتهای آن
سینما پدیده ای است که فرا تبار شناسی آن ، باب تاثیر دو سویه ای را بر زندگی برونی انسان گشوده است . در فرآیند بزرگنمایی فریمهای کوچک تا ابعاد محصور کنندة و غول آسای پرده جادواییاش حد میانه ای را می توان فرض کرد . که حتی از دیدگاه بصری منطبق با سازوکار و زندگی انسان است .
در ادامه به تاریخچة فرهنگ نمایش و چگونگی پدید آمدن نمایش در جوامع مختلف می پردازیم .
آغاز نمایش در هر سرزمینی را باید در آداب و رسوم . مناسک مذهبی همان قوم و در فعالیتهای انسانی برای تنازع بقا جستجو کرد .
انسان بدوی که در بیان افکار و عواطف خود ناتوان بود . حرکت را به کمک طلبیده و از طریق حرکات موزون سعی در بیان افکار و عواطف خود کرد و برای درک لذت و به عنوان نیایش و سخن گفتن با خدایان خود شروع به انجام حرکات موزون ( رقص ) می کند .
بنابراین اولین هنرهای نمایشی در درون همین مراسم جادوئی و حرکات موزون است که شکل می گیرد .
شاید بتوان گفت یکی از شرایط ضروری برای پیدایش تئاتر فراهم آمدن درک نسبتاً پیچیده ای از جهان است که در آن امکان داشتن نظر گاهی عینی و بیطرفانه از مسائل انسانی وجود داشته باشد . مثلاً یکی از علایم این فرایافت ، ظهور یا بروز یک برخورد کمدی با مسائل است زیرا برای آنکه در راه خیر و سعادت مردم از معیارهای مضحک را برگزینیم ، نیاز به بینشی عینی و بیطرفانه داریم . علامت دیگر گسترش حس زیباشناختی است . مثلاً هنگامی که فرایافت های انسان از جهان خود تغییر می کند ، اغلب از اجرای آیین و توسل به اسطوره ها برای رسیدن به خوشبختی صرف نظر می کنند .
دو شرط دیگر نیز که مربوط به حس زیباشناختی است دارای اهمیت اند ، پیدا شدن اشخاصی که می توانند عناصر تئاتری را به تجربه هائی متعالی وافرتر بدل کنند ، و جامعه ای که قادر باشد ارزش تئاتر را به عنوان فعالیتی منتقل و ویژه بپذیرد ، چرا که تئاتر آموزش می دهد ، ارشاد می کند و می کوشد تماشاگر خود را آرامشی روحانی ببخشد . و او را با حیات درونی خویش واحد است بعنوان مرکزی اجتماعی نیز قابل توجه است و در ایران نیز به عنوان یک مرکز دسته جمعی بمنظور بیان مسائل فرهنگی و تفریحی نقش ایفا می کند و می توان بعوان یک عامل کمک دهنده در این راستا مورد توجه قرار گیرد .
سینما در ایران همانطور که گفته شدیک صنعت نوپا و خالی از هرگونه محتوا و فرم است و جهت مشخصی در این صنعت و هنر دیده نمیشود این عامل در کشور ایران بعنوان یک عامل صنعتی مورد توجه قرار رفته است که قادر باشد در مسائل اقتصادی کشور موثر باشد و اگر چه جنبة هنری ندارد با این وجود نمی توان منکر این مهم شد که سیل افراد شایق و به سینما رو به مراتب کمتر از سایر تفریحات دسته جمعی می باشد . و به همین نسبت فضاهای مورد نیاز به خصوص در مرکز بیشتر از سایر فضاهای همسو می باشد . پس از چنین مکانهایی با توجه به مشخصات آنها جهت رهبری عموم مردم می توان استفاده نمود . سینما از جهت رابطه با فرد عامی این مرز و بوم تا حد زیادی قابلیت بهره برداری دارد شخص در محیط سینما با یک تکنیکی روبرو است که از لحاظ آسانی بیان به سایر وسائل ارتباط جمعی یک حس راحت دارد . و نیز سینما از لحاظ محیط فیلم با یک وسعت زیاد ، توجه تماشاچی را به خود جلب می کند و با استفاده از امکانات فنی ، محیطی دور از ذهن را به آسانی برایش بازگو می کند .
فرد در محیط سینما خواص یک محیط اجتماعی را بدست می آورد به جای هرگونه محیط اجتماعی دیگر امکان آموزش در سینما بیشتر می باشد پس برای آنکه از عامل سینما بتوان در حداکثر وضع موجود استفاده نمود باید محتوای آن را کنترل نمود و در سطح بالاتری قرار داد برای این منظور با در اختیار گذاردن وسائل و فضاهای تکنیکی این حالت را بوجود آورد .
مقدمه
فصل اول طرح مسئلهضرورت پروژه روش مطالعه وتحقیقسامان پروژه مطالعاتی فصل دوم : شناخت2-1 شناخت سینما
2-1-1 - سینما چیست ؟
2-1-2- اختراع سینما
2-2-1 فرهنگ ونمایش ونقش آن درایران
2-2-2- تاریخ سینمای ایران
2-2-3 – سینمای حال حاضر ایران
2-2-3-1- نقدینگی
2-2-3-2- مواد اولیه
2-2-3-3- نیروی انسانی
2-3- معماری وسینما
2-3-1- پیوند (وجه اشتراک معماری وسینما )
2-3-2- نقد
2-3-4- بیانیه
2-3-3- الهام
2-4- بررسی چند نمونه خارجی وداخلی
2-4-1-
2-4-2-
فصل سوم : ضوابط واستانداردها3-1- ظرفیت سالن
3-2 شکل واندازه تصویر پردازش
3-3 پرده ها وتصویرپردازی
3-4 لنزهای پردازش
3-5 پوشش تصویر
3-6 شیب کف وصندلی ها
3-7 شیب کف سالن نمایش تصویر
3-8 فاصله گذاری ردیف ها وراهروها
3-9 پرده ها
3-10 سالن نمایش اصلی
3-11سالن های نمایش فرعی
3-12 بخش جنبی خانه فیلم وسینما
3-13 فضاهای ورودی
فصل چهارم : مطالعات پایه4-1- مطالعات منطقه ای ومحیطی
4-1-1- موقعیت جغرافیایی استان تهران
4-1-2- موقعیت جغرافیایی شهرتهران
4-1-3- کوهپایه ها وارتفاعات ورودخانه ها
4-1-4- ارتباطات
4-1-5- چگونگی شکل گیری شهر تهران
4-1-6- تاریخچه تهران
4-1-7- مطالعات فرهنگی واجتماعی
4-2- مطالعات اقلیمی
4-2-1- دما
4-2-2- بارش
4-2-3- رطوبت نسبی
4-2-4- باد
4-2-5- ساعات آفتابی
4-2-6- روزهای بارانی
4-3- معیارها وضوابط استقرار واحدهای ساختمانی درسایت
فصل پنجم : مطالعات کالبدی5-1 تجزیه وتحلیلی سایت
5-1-1- بررسی موقعیت سایت درشهر
5-1-2- دید ومنظر ازدرون به برون سایت
5-1-3- دید ومنظر ازبرون به درون سایت
5-1-4- کاربریها وهمجواریها بلافصل
5-1-5- نظام توده فضا
5-1-6- گزینه منتخب لکه گذاری
5-2-1 - موقعیت شهری محل مورد نظر(سایت)
5-2-3 - موقعیت قرار گیری سایت در منطقه5-2-4- دسترسی های سایت در منطقه
5-2-5- کاربریهای موجود در محدودة سایت5-3- مشخصات و توانمندیهای موقعیت شهری سایت
5-4- تحلیل و تجزیة تصویری سایت
5-4-1- دید بنا نسبت به محدودة اطراف سایت
فصل ششم : معرفی مجتمع فرهنگی – سینمایی تهران6-1- جدول برنامه فیزیکی
6-2- مدارک ونقشه ها
منابع و ماخذ
لینک پرداخت و دانلود "پایین مطلب:
فرمت فایل: word (قابل ویرایش)
تعداد صفحه: 37
فهرست مطالب:
فیلمنامه: بایسیکلران
بیمارستان اول، روز.
تفریحگاه عمومی، روز.
بیمارستان دوم، روز.
تفریحگاه عمومی، ظهر.
جلوی یک قهوهخانه، روز.
بیمارستان دوم، روز.
ساختمانی نیمه تمام، روز.
گود آجرپزی، شب.
قهوهخانه گود، شب.
خیابانها، روز.
خیابانها، روز.
میدان تمرین اسبدوانی، روز.
محل مسابقة موتورسواری، عصر.
انبار متروکة سیرک قدیمی، شب.
انبار متروکة سیرک قدیمی، روز اول.
میدان مسابقة موتور سواری، روز اول.
انبار متروکه، روز اول.
بیمارستان، شب اول.
انبار متروکه، شب اول، برهوت و جاده، زمان گذشته.
انبار متروکه، روز دوم.
انبار متروکه، شب دوم.
خانة شرطبند اول، نیمه شب.
کنسولگری روسیه، همان زمان.
فرمانداری، لحظهای بعد.
خیابانها، میدانی در شهر، روز سوم.
درون آمبولانسها، روز سوم.
بیابان، غروب.
قسمتی از متن:
میدان مسابقة موتور سواری، روز اول.
موتورسواران از حلقة آتش میپرند. شرطبندان بزرگ در جایگاه مخصوص هستند. مردم نیز به تماشا آمدهاند.
شرطبند اول: یه سوژة خوب. خبر آوردند از دیروز یه افغانی سوار دوچرخه شده که هفت شبانه روز دور بزنه. چی فکر میکنی؟
شرطبند دوم: (فکر میکند.) به دلم افتاده که نمیتونه.
شرطبند اول: من روش دو میلیون میذارم که بتونه. اون باید بتونه. حاضری روش شرط ببندیم؟
شرطبند سوم: من تا سوژه رو نبینم باور نمیکنم.
انبار متروکه، روز اول.
شلوغتر شده است. چند طوّاف در اطراف جنس میفروشند. مردی در کنار زمین سلمانی میکند. جماعتی از افغانیها و دیگران به تماشا ایستادهاند. نسیم سوار بر دوچرخه دور میزند. بعضی با صدای بلند، لبو، شلغم، باقلا، تخمه و آش میفروشند. کسی قهوهخانة سرپایی راه انداخته است. زنی برای دخترش بادکنک میخرد.
دختربچه: مامان! این آقا برای چی دوچرخه سوار شده؟
زن: برای این که مردم تفریح کنن.
شرطبندان با ماشینهایشان از در بزرگ وارد میشوند و در گوشهای به تماشا میایستند.
معرکهگیر: (با فریاد) قهرمان افغان از دیروز روی این دوچرخه زندگی کرده. هرکی حالشو داره مهمون ما باشه تا شاهد یه رکورد جهانی باشه. به ریختش نیگا نکن. قهرمانهای روسیه رو شکست داده.
دوچرخهسوار، دو تک زنگ میزند.
معرکهگیر: (به جمعه) قضای حاجت داره. آفتابه رو بده بهش.
جمعه، آفتابهای را به پدرش میدهد و نسیم زیر پالتو روی همان دوچرخهای که میراند، ادرار میکند. جماعت، هو میکنند و متلک میگویند. بعضی روی میچرخانند. جمعه تحقیر میشود. آفتابه را از دست نسیم میگیرد و دور میشود. در همین اثنا یک زن کولی به همراه دخترش وارد جمعیت میشود و بساطش را زمین میگذارد.
زن کولی: سیخ کباب، قندشکن، چخماق، بادبزن، آتیش گردون، کفبینیام میکنیم.
حواس معرکهگیر، متوجه زن کولی میشود . دوچرخهسوار، تک زنگی میزند.
معرکهگیر: (به جمعه) گشنشه.
شرطبند دوم: از حالا داره گیج گیجی میره. دو میلیون میذارم که نمیتونه. من رو حرف دلم شرط میبندم. ولی بعدش روش برنامه میریزم.
شرطبند اول: یه داور صدا کن! (به سومی) رو تو حساب کنیم؟
شرطبند سوم: من رو حیوون و ماشین شرط میبندم. به حیوون بیشتر میشه اعتماد کرد. آدمو میشه خرید.
شرطبند اول: (در گوش نوچهاش) بفرست سراغ آمبولانس! از فرمانداریام اجازه بگیر!
مینی بوسی داخل انبار میایستد و عدهای نوجوان با لباس راه راه زندانیان و سرهای تراشیده، همراه با چند محافظ و مربیشان پیاده میشوند. در دست هر یک گلی است. معرکهگیر به استقبالشان میرود. شرطبندان بیرون میروند. نوجوانان زندانی، دور زمین به صف میایستند. معرکهگیر برای مربی دارالتأدیب صندلی میگذارد. مربی روی صندلی میرود.
یک محافظ: (به معرکهگیر) یه دقه درها رو ببند، کسی در نره!
مربی: (رو صندلی، سخنرانی میکند.) شما رو آوردیم این جا که درس زندگی بگیرین. تو زندگی شما به یه جایی میرسین که دو راه جلوی روی شماست. دزدی و کار خلاف، و مبارزهای سالم برای زنده موندن. اون جاست که باید یکی رو انتخاب کنین. یکی عین این مرد راه شرافتمندانه زندگی کردنو انتخاب میکنه؛ یکی عین تو (به یک نوجوان زندانی) راه دزدی رو.
نوجوان زندانی: مادرم داشت میمرد آقا.
مربی: همسر این مرد هم داره میمیره. ولی اون راه شرافتمندانه رو انتخاب کرده. یا مثلاً تو (به نوجوان دیگر)، تو یک نمک نشناسی. کسی رو که به تو اعتماد کرده بود و تو رو توی خونهاش راه داده بود، با چاقو زدی و شبونه از خونهاش فرار کردی.
نوجوان دوم: بهم نظر بد داشت آقا.
مربی: تو به همه بدبینی. باید خودتو عوض کنی. حالا همگی، این مرد شرافتمند و مبارز رو گلباران میکنیم.
نوجوانها به سر دوچرخهسوار گُل میریزند؛ چنان که گویی به او سنگ میزنند.
مربی: (در گوشه معرکهگیر) من میتونم برات مشتری بیارم خیلی جاها هست که بودجه برای فعالیت فوق برنامه دارن نمیتونن جذبش کنن.
معرکهگیر: ما از خدامونه. شما بیار، باهاتون نصف بهاء حساب میکنیم.
بیمارستان، شب اول.
جمعه به سراغ حسابداری میرود. پول را روی پیشخوان میگذارد. حسابدار او را میبیند. میخواهد حرفی بزند که جمعه میدود و دور میشود. وقتی جمعه به اتاقی میرسد که نقره در آن بستری است، نقره را از روی تخت به زمین گذاشتهاند و ماسک اکسیژن را از بینی او برداشتهاند و دوباره در حال جان کندن است. جمعه در دهان او فوت میکند. دو پرستار سر میرسند و او را روی تخت میگذارند و ماسک اکسیژن را به صورتش وصل میکنند. کمکم حالش طبیعی میشود. برای نقره، درون یک ظرف سوپ و مرغ میآورند و روی میزی میگذارند. جمعه به جای او با ولع مشغول خوردن میشود. نقره به او نگاه میکند و به موهایش دست میکشد. جمعه به او میخندد و به خوردن ادامه میدهد و با بستة قند و نمک بازی میکند.
جمعه: (با دهان پر) غم آتهرو نخور! کُلگی سِیلِش میکنن. سر بایسکل کار میکنه. ( نمای کوتاهی از تصویر نقره: شوهرش نسیم، درون یک اتاقک شیشهای در حال ساختن دوچرخهای است که دستههایش مثل دو بال بلند پرواز است و زین آن به عقابی میماند. تماشاچیان با اعجاب او را مینگرند.) بوبو! خداحافظ.
فرمت فایل:word (قابل ویرایش)
تعداد صفحات :13
فهرست مطالب :
علت انتخاب موضوع:
نتایج حاصل ازمطالعات ضوابط طراحی
مجموعه سینمایی :
• سالن نمایش اصلی
• سالن نمایش فرعی
• فضای ورودی
• قسمت ویژه (حراست)
قسمت پذیرائی و رستوران
• آشپزخانه مجموعه
• قسمتهای تشکیل دهنده بخش پذیرائی و سطح زیربنای آنها
• فهرست قسمتهای جنبی مجموعه سینمائی و سطح زیربنای آن
• پارکینگ
توضیحات
در گستردگی واژه عشق، سینما جایگاهی عجیب دارد، عشق سینما تکرار شدنی است، تنوعپذیر است، پویا و نامیراست، سهل و ممتنع است. به روایت از «کریستین متنر»: سینما هنری است ساده که هر آن ممکن است قربانی این سادگی شود.
و شاید این تنها محاسن سینما نباشد چرا که به قول شاعر فرانسوی «آندره بازن»: اهمیت سینما در چگونگی آن نیست در تأثیرگذاری آن است.
بدون شک نمیتوان سینما را در خط و صفحه گنجاند و از این رو شاید بتوان اشتراکی اصیل بین سینما و معماری برقرار کرد. چرا که ریشه هر دو در اعماق وجود انسان است. هر دو از بذر احساس روئیده و با چشمه عقلانیت سیراب گشتهاند.
از یک اثر سینمایی به تعداد تمام انسانهای کره زمین برداشت و تلقی وجود دارد همانگونه که از یک طرح معمارانه ولو حرکتی ساده با احجام در فضا باشند میتوان هزاران تأثیر متفاوت به جا نهاد.