ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه35
فهرست مطالب
مقدمه :
کلیات :
تهدید سیاسی – ایدئولوژیک طالبان علیه ایران
مخدوش سازی چهره انقلاب اسلامی و اسلام
سیاست دینی قومی طالبان
طالبان و تأثیر آن بر روابط ایران و پاکستان
طالبان و تأثیر آن بر روابط ایران و عربستان
طالبان و تأثیر آن بر روابط ایران و آسیای میانه
طالبان و یک سویی با آمریکا
بحران در شکل گیری مرزهای شرقی ایران
تولید مواد مخدر و صدور آن از قلمرو طالبان
مهاجرین افغانی در ایران
با خروج قوای شوروی در تاریخ 15 فوریه از خاک افغانستان و ساقط شدن آخرین دولت کمونیستی به ریاست نجیب الله ، حضرت صبغه الله مجددی ( رهبر جبهه نجات ملی افغانستان ) به عنوان اولین دولت نهضت مقاومت با نام دولت مجاهدین اداره کشور را در کابل بر عهده گرفت . [1] بعد از این اتفاقات و به دست گرفتن قدرت در عرصه ی سیاسی افغانستان توسط مجاهدین عوامل بسیاری سبب عوض شدن اوضاع افغانستان و وخیم تر شدن اوضاع کشور گردید .
این دولت تازه روی کار آمده در افغانستان به مرور ضعف هایی را مرتکب گردید به مانند قوم گرایی ، دور شدن از اصول جهادی و اسلامی و تقسیم ناعادلانه قدرت بر مبنای وابسته بودن به احزاب ، فراهم نکردن امنیت جانی و مالی و حاکمیت شبه نظامیان ، این اشتباهات در کنار عوامل مدت دار دیگری مانند خستگی مردم از جنگ و هرج و مرج های قبلی و کنونی ناشی از نزاع میان دولت مجاهدین و شبه نظامیان ، ضعف فرهنگی و مادی و ... اوضاع سیاسی کشور به سمت وخامت بیشتر پیش برد .[2]
این بی ثباتی های افغانستان علاوه بر تباهی ملت افغانستان ، هویت انقلابی – اسلامی نهضت اسلامی افغانستان ( مجاهدین ) و همچنین امنیت ملی – منطقه ای همسایگان افغانستان مخصوصاً جمهوری اسلامی ایران با مشکلات و تهدیدات مهمی رو به رو
ساخت .
به هر حال این بی ثباتی ها و نامناسب بودن اوضاع اقتصادی ، اجتماعی و
به خصوص سیاسی آینده ای جدید و متفاوت را برای مردم و کشور افغانستان
رقم زد .
طالبان محصول و پیامد این بی ثباتی ها و هرج و مرج هاست . اما نکته ای که وجود دارد و نباید از نظر دور داشت این است که تاریخ و گذشته ی کشورهاشان می دهد که اگر کشور در داخل وضعیتی بغرنج و أسف ناک داشته باشد به خودی خود نظر دیگر کشورها را به سوی خود جلب می کند و باعث می شود که کشورهای با قدرت و سود برنده و ذینفع از این موقعیت استفاده کرده و در کشور مناسب برای دخالت اعمال نفوذ کنند . ظواهر امر نشان دهنده این است که کشورهایی در منطقه و سایر نقاط دنیا در قضیه افغانستان مخصوصاً در دهه 90 دخیل هستند و بی ارتباط با طالبان نیستند که هیچ ، بلکه به عنوان پشتیبان طالبان جلوه گر شده اند . به هر شکل طالبان گروهی بودند که در عرصه سیاسی افغانستان ظاهر شده اند و با تمام ویژگی ها و جنبه های سیاسی ، اقتصادی ، نظامی خود نشان داده اند که اثرات قابل توجه و مهمی بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران
گذارده اند .
اکنون به چگونگی و کیفیت و کمیت این اثرات بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران پرداخته می شود .
منطقه قفقاز جنوبی بین دریای سیاه و دریای خزر در جنوب روسیه، شمال غرب ایران و شمال شرق ترکیه قرار گرفته است و شامل کشور های گرجستان، آذربایجان و ارمنستان می شود. در این پژوهش مراد از لفظ قفقاز جنوبی، همین سه کشور می باشند. این منطقه که در دوران جنگ سرد بخشی از قلمرو شوروی بود، به دنبال فرو پاشی این کشور، در سال 1991 و شکل گیری سه کشور مذکور، از اهمیت خاصی در ژئوپلتیک جهان پس از جنگ سرد برخودار شد. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در 1991 پایان دوره ای مهم از روابط بین الملل بود، که دوران جنگ سرد یا دوران نظام دو قطبی خوانده می شود. بر اثر این فروپاشی ساختار سیاسی نظامی و اقتصادی جهان دچار دگرگونی شد، خلأ ناشی از فروپاشی شوروی و وجود منابع سرشار انرژی و مسایل مربوط به آن در این منطقه توجه قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای و شرکتهای بزرگ سرمایه داری را به این حوزه جلب کرد. موقعیت جغرافیایی و اهمیت راهبردی این منطقه، آن را به یکی از مهمترین مناطق جهان تبدیل کرده است. با گذشت چندین سال از فرو پاشی اتحاد شوروری، همچنان این منطقه برای روس ها که به دلایل گوناگونی از گذشته راهبرد سیاسی و منافع ملی و منطقه ای تعریف کرده اند؛ اهمیت زیادی دارد. اما از طرف دیگر آمریکا با توجه به خلاء قدرتی که بعد از فرو پاشی شوروری در منطقه به وجود آمد، با سرمایه گذاری اقتصادی به ویژه در زمینه انرژی و توسعه همکاری های نظامی با کشورهای منطقه به دنبال گسترش نفوذ خود در منطقه است و با روسیه قدرت پیشین این منطقه رقابت می کند. بنابراین این موقعیت جغرافیایی استراتژیک قفقاز جنوبی باعث شده است از یک طرف منافع راهبردی، ژئوپلوتیک و اقتصادی آمریکا تامین شود و از طرف دیگر دارای ظرفیت بیشتری برای ایجاد بحران است که در واقع تهدیدی برای روسیه محسوب می شود.
«اهمیت قفقاز جنوبی برای روسیه به عنوان بخشی از حوزه شوروی مورد نظر همه کارشناسان روسی و غیر روسی است. این منطقه را می توان در یک تحلیل اندام وار، به قلب راهبردی روسیه تشبیه کرد و این راهبرد را باید به عنوان بخشی از راهبرد کلان این کشور در برابر حوزه شوروی تحلیل و ارزیابی کرد». این منطقه به واسطه اهمیت راهبردی و ژئواکونومیک خود، پس از 1991 به شدت مورد توجه غرب و در راس آن آمریکا قرار گرفت. اگرچه سیاست خارجی آمریکا در 45 سال رقابت با شوروی، در دوران طولانی جنگ سرد با هدف ها و اولویت های معین ترسیم می شد، اما سناریوی جغرافیایی سیاسی کنونی تفاوت زیادی با گذشته داشت به همین دلیل آمریکا برای رسیدن به منافع ملی خود هدف هایی را دنبال می کرد. از جمله اهداف شامل: دستیابی به نفت و گاز و در اختیار داشتن استخراج و صادر آن، گسترش بازرگانی و دستیابی به بازارهای منطقه ای، ایجاد ثبات با از میان برداشتن کشمکش های قومی و توسعه دوستی و حقوق کشورهای منطقه، رویارویی با نفوذ روسیه و ایران در منطقه و پشتیبانی از گسترش نفوذ ترکیه، رقابت با چین در مقیایس منطقه و جهان (احمدیان، 41:1387)، حضور نظامی در منطقه و افزایش همکاری های نظامی با بهبودی قفقاز در قالب طرح هایی چون مشارکت برای صلح و گسترش ناتو به شرق، رقابت ها با سایر قدرت ها بر سر امتیازهای بیشتر به ویژه در کنترل منابع انرژی (نیلر، 17:1379)، حمایت از تمامیت ارضی و استقلال سیاسی جمهوری قفقاز جنوبی و کمک به آن ها برای آنکه زیر فشار و تطمیع روسیه و ایران قرار نگیرد (فیروزبان، 53:1388) و ... . بنابراین به نظر می رسد در یک دیدگاه کلی، هدف های ایالات متحده شامل مهار روسیه و ایران، اطمینان به در دست گرفتن کنترل منابع انرژی دریای خزر، راه های دستیابی به منابع جایگزین و پاداش دادن به متحدان منطقه ای شامل ترکیه، گرجستان و آذربایجان، و فراهم کردن فضا جهت حضور بیشتر در این منطقه (قفقاز جنوبی) می باشد.
فایل ورد 28 ص