تشخیص و درمان تعریف:
زخم معده و اثنی عشر که اصطلاحاً به آن زخم پپتیک گفته می شود،وجود زخم یا خراش در پوشش (مخاط) معده و اثنی عشر(دودنوم) است.معده اسید ترشح می کند و مخاط معده و اثنی عشر مکانیسم هایی برای محافظت از خودشان در برابر آن دارند.وقتی این روش به عللی متوقف شود،تاثیر اسید بر پوشش داخلی معده باعث زخم گوارشی می شود.زخم پپتیک(گوارشی) حدوداً 1-2 سانتیمتر قطر داشته و شبیه زخم بزرگ دهان هستند.زخم اثنی عشر در برخی نقاط بر روی 10% افراد در طول زندگی شان تاثیر می گذارند و در سنین20-45 دیده می شود. زخم معده چندان شایع نیست و معمولاً افراد بالای 50 سال را تحت تاثیر قرار می دهد.
این فایل دارای 12 صفحه می باشد.
فهرست مطالب
مقدمه. 3
فصل اول: چالش و مشکلات
گوشه گیری برخی دانش آموزان. 8
تاثیرات طلاق والدین بر دانش آموزان مقطع ابتدائی.. 9
پائین بودن سطح یادگیری در برخی دانش آموزان. 11
عدم جذابیت درس انشاء برای دانش آموزان پایه ششم.. 12
بی انضباطی دانش آموزان در پایه ششم.. 12
فصل دوم: راهکارها، پیشنهادات و برنامه ی آینده
راهکارهای مربوط به گوشه گیری و کمرویی در دانش آموزم. 15
راهکارهای مربوط به دانش آموزان فرزند طلاق.. 16
راهکارها و پیشنهادات برای بالا بردن سطح یادگیری دانش آموزان. 19
راهکارهای جذاب نمودن درس انشاء برای دانش آموزان پایه ششم.. 25
راهکارهای حل مشکل بی انضباطی دانش آموزان پایه ششم.. 26
برنامه های آینده. مقدمه
" اَیُّها النّاسُ اعلَموُا اَنَّ کَمالَ الدّینَ طَلَبُ العِلمِ"
" ای مردم! هشیار باشید که کمال دینداری، دانش آموختن و عمل بر مبنای علم است."
کافی، ج 1، ص 35
اکنون که با عنایات پروردگار، مسئولیت نظام تعلیم و تربیت بر دوش من گذاشته شده است و با توجّه به اهمّیت این موضوع با نظر به حدیث فوق لازم بر این داشته و دارم که در مدت این بیست سال خدمت، تمام تلاش و همت خود را صرف تعلیم و تربیت صحیح کرده و بتوانم با ارائه راهکار هایی مناسب به حل برخی از مشکلات دانش آموزان و نسل آینده ساز جامعه بپردازم و از خداوند متعال هم همواره مدد جسته و می جویم.
از میان تمامی عوامل آموزشی و تربیتی،نقش معلم به عنوان مهم ترین عامل نظام تعلیم و تربیت جایگاه و اهمیت بسزایی دارد.معلم در رشد و پرورش دانش آموزان ،نقش مهمی را ایفا می کند.
تمامی فعالیت های معلم،مانند شناخت فرآیند رشد کودکان و نوجوانان، شیوه های تدریس و علاقه مندی به رشته تدریس خود ،از عواملی هستند که در آموزش و پرورش دانش آموزان ،دخالت زیادی دارند. معلمانی که در تدریس خود از شیوه های متعددی استفاده می کنند بر محتوای رشته تدریس خود تسلط دارند و به کار خود عشق می ورزند.اغلب،دانش آموزانی توانا و خلاق پرورش می دهند.
معلم برای کسب موفقیت در تدریس باید از نظریه های نوین آموزشی و روانشناسی آگاهی و اطلاعات لازم وکافی داشته باشد.روش تدریس معلم باید با اصول و اهداف آموزش و پرورش و ویژگی های شخصیتی دانش آموزان هماهنگ باشد تا بتواند ضمن جهت دادن به فعالیت های تربیتی و آموزشی خود شاگردان را به سوی اهداف تعلیم و تربیت هدایت و راهنمایی کند.
فراگیرندگان در هریک از دوره های آموزشی نیازهای ویژه ای دارند .بنابراین آشنایی مربیان و معلمان با خصوصیات رشد و نیازهای دانش آموزان در هر یک از دوره های تحصیلی می تواند در پیشرفت یادگیری و رشد و تکامل شخصیت آنها مؤثر باشد.
از آنجایی که معلم خود انسانی است که عهده دار تعلیم و تربیت اجتماعی کودکان است.انسانی که خود تحت تأثیر عوامل خانوادگی و محیطی و اجتماعی قرار دارد. پس توانایی یادگیری و بکاربستن دانش مهارت، اصول و نتایج حاصل از تحقیقات روانشناسی را در تدریس داشته باشد.
با علم در جریان تدریس زمینه و شرایطی را برای دانش آموزان فراهم کند تا یادگیری و آموزش برای آنها آسان شود از آنجا که معلم با روح و روان شاگردان سر و کار دارد، باید در درد و رنج آنان را بشناسد،در حفظ اسرار و جلب اعتماد و اطمینان آنها بکوشد، مسائل و مشکلاتشان را ببیند و سعی کند علّت مشکلات را بررسی و کشف کند.
بویژه به دنبال عواملی باشد که شاگردان را از درون متحول کند و به فعالیت و کوشش مناسب وادارد. معلمان در حیطه ی کلاس مدیرانی هستند که باید کارکردهای مدیریت را با توجه به چند بعد مهم تربیتی در خود مد نظر داشته باشند تا بتوانند در حیطة کلاس مدیری مدبر با کارکرد مناسب باشند.
ویژگی هایی که یک معلم شایسته باید داشته باشد:
چون معلمی شغل انبیاست و کاری بزرگ و پرارزش است پس:
1- باید علم و تخصص در حیطه کاری داشته باشد.
2- همچنین از شیوه های تربیتی آگاهی داشته باشد. تربیت ذهنی،روحی،عاطفی و ... دانش آموزان را بشناسد و آگاه باشد
3- و چون دانش آموزان از معلمان تأثیر می پذیرند پس بنابراین معلمان باید اخلاص عمل و کرامت داشته باشند تا در نظر دانش آموزان باوقار و در نزد آنان محسوب شوند وسخنان وی در دانش آموزان مؤثر واقع می شود.
4- معلمان باید عمل به علم و گفتار خود داشته باشند.امام صادق(ع)می فرمایند:هرگاه عالمی به علم خود عمل نکند گفتار او در دل ها نفوذ پیدا نمی کند.
5- معلمانی می توانند به اهداف آموزشی تعلیم و تربیت دست یابند که خوش اخلاق و خوش کردار باشند.
6- و معلم نیز باید ظاهری آراسته و ساده و باوقار داشته باشد و تدریس آنها باید همراه با پندهای اخلاقی و تربیتی باشد.
7- در فرصت مناسب کلاس به نکات تربیتی و اخلاقی،دینی و از مثال های گویا و مناسب برای تفهیم دروس خود استفاده کند.
8- رابطة عاطفی خوبی با دانش آموزان برقرار کند و به دانش آموزان الگوهای مناسب رفتاری ارائه دهد.
9- به منظور کسب فضایل اخلاقی با رعایت اصول و ضوابط تربیتی از تشویق و تنبیه استفاده کند.
10- و باید اعتماد به نفس آنان را تقویت دهیم تا فاصلة میان دانش آموز و معلم کوتاه تر شود تا بهتر بتوانند رابطة خوبی با آنان برقرار کنند.
11- معلم باید روح و اندیشة دانش آموزان را پرورش دهد و در وهلة اول می باید روح و توجه شان به مهر و دوستی با بچه ها نواخته شود و در نتیجه مربی راحت تر و آسان تر می تواند به یک ارتباط مفید در یک فضای صمیمانه دست یابد.خدا را شکر می گویم که به من توفیق داد تا به مدت چندین سال در پست معلمی در روستاهای شهر فراهان در مدارس آن به امر مهم تدریس و تعلیم و تربیت دانش آموزان مشغول باشم و امید دارم که زحمات اینجانب مورد لطف و توجه خداوند قرار گرفته باشد.
به امید فردایی روشن برای فرزندان ایران زمین.
این تجربیات به صورت ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 32صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن office2010 به بالا بازکنید
دانلود پایان نامه آماده
دانلود پایان نامه رشته روانشناسی بررسی مشکلات کودک عقب مانده ذهنی با فرمت ورد و قابل ویرایش تعداد صفحات 155
مقدمه
وجود یک کودک عقب مانده ذهنی مسائل فراوانی را در خانواده و اعضای آن بوجود می آورد و تأثیر آن بر رفتار و واکنشهای والدین موضوعی نیست که قابل اغماض و انکار باشد. این تأثیر تنها بر روی نحوه ارتباط والدین با یکدیگر و یا ارتباط بین کودک معلول با سایرین نیست، بلکه ارتباط متقابل و تعاملات افراد خانواده را نیز تحت تأثیر قرار می دهد (تیم چاک ، به نقل از نظامی 1366). وجود کودک عقب مانده ذهنی معمولاً منجر به تغییر رفتار اعضای خانواده می شود. والدینی که با هزاران امید و آرزو منتظر تولد طفل طبیعی و سالم و زیبا می باشند، با تولد کودک عقب مانده با مرگ آرزوها و امیدها و افول انتظارات خود مواجه می شوند و آینده ای مبهم و تاریک را برای خود ترسیم می نمایند. وقتی کودک از لحاظ بدنی طبیعی بدنیا می آید، انتظارات والدین تا اندازه ای برآورده می شود. اما بعدها اگر در جریان رشد کودک مشکلی رخ دهد ممکن است که این توقعات تغییر کند و درست در همین زمان است که برچسب هایی از قبیل کندآموز، کندذهن و عقب مانده ذهنی از طرفین والدین مورد استفاده قرار می گیرند (الکساندر و تیم چاک ، به نقل از نظامی 1366). در نگاهی گذرا به مسئله عقب ماندگی ذهنی و تأثیری که این پدیده بر روابط والدین با یکدیگر و با کودک و از طرفی با دیگران می گذارد، می توان والدینی را مشاهده کرد که تا مرز نابودی و از بین بردن فرزند خویش پیش رفته و یا درصدد طرد کامل او برآمده اند. از سویی دیگر، والدینی را نیز می توان یافت که تمام هم و غم و نیز تلاش خود را صرف رشد و شکوفایی و درمان و تربیت فرزند عقب مانده ذهنی خود کرده اند. شاید این برخوردها و واکنش های متضاد از طرف والدین بیانگر این باشد که آنها در هنگام برخورد با فرد عقب مانده ذهنی دچار نوعی ابهام می شوند و این باهام شاید به دلیل عدم شناخت موضوع عقب ماندگی ذهنی، انواع و عوامل بوجود آورنده آن باشد. بنابراین قبل از هر چیز با توجه به مسائل متعدد کودکان عقب مانده ذهنی ضروری به نظر می رسد که درک روشنی از تعاریف، طبقه بندی و علل و عوامل مؤثر در بروز عقب ماندگی ذهنی ارائه گردد. چرا که در هر مقطع زمانی تعریفی خاص با توجه به نگرش های حاکم بر جوامع از پدیده عقب ماندگی ذهنی ارائه می شود و در نتیجه وظایف والدین نیز بر اساس این تعاریف و نگرشها، تعیین و مشخص می شوند (تیم چاک ، به نقل از نظامی 1366). والدین نه تنها نسبت به فرزند عقب مانده ذهنی خود واکنش عاطفی نشان می دهند. فشار گروهها خواه واقعی باشد یا غیرواقعی، اغلب والدین را به کناره گیری از تماس های عادی اجتماعی شان وادار می سازد. خانواده بی اختیار گوشه گیر می شود و به دلیل افزایش این طرد اجتماعی و گوشه گیری، والدین تمایل به تمرکز دائمی و بیش از حد بر فعالیت های کودک پیدا می کنند. این افزایش توجه و تمرکز به ناتوانائی های کودک، موجب بروز اختلالات شخصیتی و روانی بیشتر والدین می گردد (داور منش، 1370). وجود کودک عقب مانده ذهنی اثرات عمیقی بر روی نحوه ارتباط اعضای خانواده با هم و هر یک از آنان با کودک می گذارد و همین اثرات، چنانچه به گونه ای منطقی و چاره جویانه حل نشود، ضایعات جبران ناپذیری بر والدین و سایر اعضای خانواده و خصوصاً کودک عقب مانده وارد می کند. عامل هرگونه تفاهم و پذیرش یا عدم تفاهم در اصل خود والدین می باشند. بنابراین نوع عکس العملی که پدر و مادر در مقابل عقب ماندگی ذهنی فرزندشان از خود بروز می دهند در ایجاد جوی مساعد هم برای خود کودک و هم برای سایر افراد خانواده نقش بسیار حساسی را دارد (میلانی فر، 1370).
تعریف عقب ماندگی ذهنی :
تاکنون تعاریف متعددی از عقب ماندگی ذهنی توسط دست اندرکاران و متخصصان مختلف ارائه گردیده است. اما باید اذعان نمود که تعریف دقیق و روشن عقب ماندگی ذهنی چندان آسان نیست، زیرا که عقب ماندگی ذهنی با شرایط یکسان و به یک میزان و با علل مشابه و آثار همانند در همه افراد عقب مانده ذهنی مشاهده نمی شود. عقب ماندگی ذهنی یک پدیده تک بعدی نمی باشد، بلکه یک شرایط مرکب و پیچیده ذهنی است. به همین جهت بسیاری از متخصصین امور تربیتی، روان شناسی و روان پزشکی و پزشکی علاقمند به بررسی ابعاد مختلف عقب ماندگی ذهنی می باشند. بدیهی است که در این میان، پزشکان در تعریف عقب ماندگی ذهنی عمدتاً توجه خاصی به ضایعات مغزی معطوف داشته و روان شناسان بیشتر به چگونگی رفتار در افراد عقب مانده ذهنی توجه می نمایند. در هر حال آنچه که مورد نظر غالب متخصصان آموزش و پرورش کودکان عقب ماندگی ذهنی می باشد، ارائه یک تعریف جامع از عقب ماندگی ذهنی و نمایان نمودن تمامی ویژگی های مربوط به تأخیر در رشد ذهنی و روانی و عاطفی و اجتماعی افراد عقب مانده است (افروز، 1370). انجمن عقب ماندگی امریکا تعریفی بدین قرار ارائه می دهد، عقب مانده ذهنی به شرایطی اطلاق می شود که در آن عملکرد کلی ذهن به طور مشخصی پایین تر از میانگین است و همزمان با آن در رفتارهای انطباقی نارسایی هایی دیده می شود که این وضعیت در دوران رشد پیش می آید (گروسمن، به نقل از منشی طوسی، 1369). عملکرد کلی ذهن بر اساس نتیجه آزمونهای هوشی استاندارد سنجیده می شود. زمانی که گفته می شود عملکرد ذهنی فرد پایین تر از میانگین است یعنی دو انحراف معیار نمره هوشی او از حد متوسط پایین تر است و رفتار سازگارانه عبارتست از درجه رسیدن فرد به معیارهای مناسب سن و گروه اجتماعی در استقلال فردی و مسئولیت اجتماعی می باشد (منشی طوسی، 1369). کـانـر دو طبقه از اشخاص مبتلا به نقص ذهنی را برحسب موقع و منزلت بزرگسالیشان تعریف کرد. تعاریف او میزان معلولیت را با توجه به شرایط محیطی که فرد معلول باید خود را با آن منطبق سازد مورد توجه قرار می داد و کندذهنی نسبی و مطلق را با توجه به تعابیر ذیل مورد تمیز و تفکیک قرار می داد.
فهرست مطالب
مقدمه 4
فصل اول: بیان چالش ها و مشکلات
مشکل بی علاقگی دانش آموزان مقطع ابتدایی به درس قرآن 10
چالش افت تحصیلی دانش آموزان در دوران بلوغ 11
مشکل کمبود منش اخلاقی و رفتار اسلامی در دانش آموزان 14
عدم جذابیت درس انشاء برای دانش آموزان ابتدایی 17
فصل دوم: ارائه راهکارها و پیشنهادات و بیان برنامه آینده
راهکارهای حل مشکل بی علاقگی دانش آموزان مقطع ابتدایی به درس قرآن 19
راهکارهای کاهش افت تحصیلی 20
راهکارهای حل مشکل کمبود منش اخلاقی و رفتار اسلامی در دانش آموزان 22
راهکارهای جذاب نمودن درس انشاء برای دانش آموزان 28
برنامه های آینده 30
اوست خدایی که در میان مردم درس نخوانده پیامبری از خودشان مبعوث کرد تا آیاتش را بر آنها بخواند وآنها را تزکیه کند وکتاب وحکمت بیاموزد . (سوره مبارکه جمعه ، آیه 2 )
تعلیم و تعلم از شئون الهی است و خداوند، این موهبت را به پیامبران و اولیای پاک خویش ارزانی کرده است تا مسیر هدایت را به بشر بیاموزند و چنین شد که تعلیم و تعلم به صورت سنت حسنه آفرینش درآمد. معلم، ایمان را بر لوح جان و ضمیرهای پاک حک می کند و ندای فطرت را به گوش همه می رساند. همچنین سیاهی جهل را از دل ها می زداید و زلال دانایی را در روان بشر جاری می سازد.در این مسیر مقدس ، بزرگانی همچون علامه شهید استاد مرتضی مطهری گام نهاده اند که نامشان بر تارک زمان می درخشد . شهید مرتضی مطهری یکی از آن معلمان راستین است که با نگاه ترکیبی به همه معارف بشری نظر می کند و تمامی تلاشهای علمی و عملی را مقدمه ای برای عبادت می داند و با شهادت، عبادت عملی و علمی خود را کامل می سازد . به همین مناسبت روز شهادت این بزرگ مرد فرزانه را روز معلم نامیدند .
امام خمینی (ره) در رابطه با نقش معلم می فرمایند:
نقش معلم در جامعه، نقش انبیاست؛ انبیا هم معلم بشر هستند. تمام ملت باید معلم باشند؛ فرزندان اسلام تمام افرادش معلم باید باشند و تمام افرادش متعلم.
حضرت امام جعفر صادق (ع) در رابطه با مقام ومنزلت معلم می فرمایند:
«هنگامی که روز قیامت شود، خداوند تمام انسان ها را جمع می کند و چون ترازوی اعمال نهاده شد و خون شهیدان را با مرکب قلم عالمان و معلمان بسنجند، ارزش مرکب آنان بر خون شهیدان فزونی خواهد داشت ». این ارزش بدان جهت است که شهیدان در سایة علم و تربیت معلمان و تعلیم شایستة آنان به خدا راه یافته و لیاقت شهادت نصیبشان شده است.
حضرت امام سجاد (ع) در رابطه با مقام معلم می فرمایند:
حضرت سجاد (ع) در فرمایشات خود سفارش بسیاری در حفظ حقوق معلم از سوی شاگردان دارند و می فرماید:« حق کسی که عهده دار تعلیم توست آن است که او را بزرگ شماری و مجلس او را سنگین بداری و نیکو به وی گوش فرا دهی و روی خود را بر او کنی و با او بلند سخن نگویی و کسی را که از او چیزی می پرسد تو پاسخ ندهی و بگذاری که خود او پاسخ گو باشد و در مجلس او با هیچ کس به صحبت ننشینی و در محضر او بدگویی از کسی نکنی و اگر از او در نزد تو بدگویی شد از او دفاع کنی و عیب پوشش باشی و فضایل و مناقب او را آشکار کنی و با دشمنش همنشینی نکنی و با دوستش دشمنی نورزی؛ پس چون چنین کردی، فرشتگان خدای تعالی به سود تو گواهی خواهند داد که مقصد و مقصود تو از او و فرا گرفتن دانش او فقط برای خدا بوده نه به خاطر مردم ».
این تجربیات به صورت ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 32صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن office2010 به بالا بازکنید
دانلود پایان نامه آماده
پایان نامه رشته روانشناسی مقایسه مشکلات روانشناختی والدین کودکان ناتوان هوشی و والدین کودکان عادی با فرمت ورد قابل ویرایش تعداد صفحات 168
چکیده :
مقایسه مشکلات روانشناختی والدین کودکان ناتوان هوشی و والدین کودکان عادی شهر اراک به منظور بررسی مشکلات روانشناختی والدین کودکان ناتوان هوشی تعداد 100 نفر از والدین کودکان ناتوان هوشی با 100 نفر والدین کودکان عادی مورد مقایسه قرار گرفتند . افراد مورد نظر ازوالدین دانش آموزانی بودند که در مدارس استثنایی و عادی شهر اراک در پایه های دوم تا پنجم ابتدایی مشغول به تحصیل بودند .وبا روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند از تعداد کل نمونه 100 نفر را مادران و 100 نفر را پدران تشکیل می دهند به این ترتیب که والدین کودکان ناتوان هوشی را 50 مادر و 50 پدر و والدین با کودکان عادی نیز شامل 50 پدر و 50 مادر می باشد. همچنین وجود مشکلات روانشناختی در پدران و مادران با کودکان ناتوان هوشی مورد مقایسه قرار گرفت . نتایج آزمون t مستقل برای دو گروه از والدین نشان داد که والدین با کودکان ناتوان هوشی مشکلات روانشناختی بیشتری را در مقایسه با والدین کودکان عادی تجربه می کنند . تفاوت بین آنها در زمینه های شکایات جسمنانی ، حساسیت فردی ، افسردگی ، اضطراب ، پرخاشگری ، روان پریشی و حالات وسواسی معنا دار بوده و در زمینه های ترس مرضی حالت پارانوئیدی تفاوت معناداری بین والدین دو گروه وجود ندارد ، نتایج آزمون t وابسته برای بررسی وجود یا عدم وجود تفاوت بین پدران و مادران با کودکان ناتوان هوشی نشان می دهد که مادران مشکلات روانشناختی بیشتری را در مقایسه با پدران تجربه می کنند و تفاوت بین پدران و مادران در زمینه های شکایات جسمانی، حساسیت بین فردی ، افسردگی ، پرخاشگری ، اضطراب ، حالات وسواسی تفاوت معنی داری وجود دارد ودر زمینه های ترس مرضی ، روان پریشی و حالات پارانوئیدی تفاوت معناداری بین پدران و مادران کودکان با ناتوانی هوشی وجود ندارد .
مقدمه
انسانها برای تامین نیازهای مادی ، معنوی و عاطفی خویش گروه تشکیل می دهند. یکی از طبیعی ترین گروه هایی که می تواند نیازهای انسان را ارضاء کند خانواده است. فلاسفه و متفکران از دیرباز مدعی این نظریه بوده اند که خانواده نهادکلیدی در ساختار اجتماعی هر جامعه است وهرچه سلامت ورشدخانواده بیشتر باشد، بالندگی جامعه نیز افزون ترخواهد بود . برهمین اساس در فرهنگهای مختلف همواره تمهیداتی برای رشد هر چه بیشتر خانواده تدبیر شده است. با شروع تحولات نوین میل محققان به ارزشیابی عملی نظریه های موجود شدت گرفت وبه تبع آن ، نظریه مذکور نیز به محک آزمایش گذاشته شد. از جمله شاپ و یندتفلت (1994)نشان دادند که بین تعامل های خانواده وآسیب شناسی روانی آنان ارتباط وجود دارد. (حسینی فر ،1384) خانواده یک نظام اجتماعی واز ارکان جامعه می باشد که ازطریق تفاهم بین زن وشوهر تشکیل می گردد. وظیفه خانواده مراقبت از فرزندان وتربیت انها،برقراری ارتباط سالم اعضاء با هم و کمک به استقلال کودکان است حتی اگر کودک کم توان ذهنی باشددر هر صورت کودک یکی از اعضاء نظام خانواده است. کودک کم توان ذهنی و والدین نه تنها بریکدیگر تاثیر متقابل دارند ، بلکه سایر اعضای خانواده یعنی دیگر فرزندان را تحت تاثیر قرار می دهند در این زمان آرامش خانواده از بین می رود و تمام نگاههای خانواده به سوی کودک معلول معطوف می شود، به بیان دیگر معلولیت یکی از فرزندان مانع آن می شود که خانواده بتواند کارکردهای متعارف خود را به نحوئ مطلوب داشته باشد(دیسون 2000)از جمله این کارکردهاتامین محیطی دلپذیربرای اعضاء و ایجاد پایگاهی برای برقراری روابط اجتماعی اعضاءبا دیگران است. زن وشوهر هر کدام خودیا دیگری را مسئول تولد فرزند معلول می دانند ومشاجرات خانوادگی از همین جاشروع می شودودر نهایت ممکن است به طلاق وجدایی ،مشکلات روحی، روانی وبرهم خوردن سازگاری اعضای خانواده منجر شود. وجود کودک معلول می تواند ضایعات واثرات جبران ناپذیری بر وضعیت بهداشت روانی خانواده داشته باشد. پدرومادرممکن است از داشتن چنین فرزندی به شدت رنج ببرندودچار حالاتی همچون افسردگی، اضطراب پرخاشگری ،ترس وخجالت شوند وآروزی مرگ داشته باشند.