فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 11 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
چکیده
یکی از ویژگیهای محیط امروزی افزایش سطوح رقابت است.مؤسساتی که خواهان افزایش سهم بازار خود و کسب سود و منافع هستند باید خود را با تغییرات محیط موجود وفق دهند.ازاین رو تغییرات بسیاری در روشهای کسب و کار در حال شکل گیری است یکی از آنها فرآیند مهندسی مجدد کسب و کار است که به عنوان بازاندیشی و طراحی دوباره و بنیادی فرآیندهای کسب و کار به منظور بهبود چشمگیر معیارهای عملکرد امروزی تعریف شده است. امروزه در سراسر دنیا این تغییرات انقلابی را با نام مهندسی مجدد می شناسند،مهندسی مجدد (BPR) روندی است که در آن وظیفه های فعلی سازمان جای خود را با فرآیندهای اصلی کسب و کار عوض کرده و بنابراین سازمان از حالت وظیفه گرایی به سوی فرآیند محوری حرکت می کند.همین امر موجب سرعت بخشیدن به روند کسب و کار و کاهش هزینه ها و در نتیجه رقابتی شدن سازمان می گردد .مهندسی مجدد در پی اصلاحات جزئی و وصله کاری وضعیت موجود و یا دگرگونیهای گسترشی که ساختار و معماری اصلی سازمان را دست نخورده باقی می گذارد، نیست بلکه به معنای ترک کردن روشهای دیر پا و کهنه و دستیابی به روشهای تازه ای است که برای تولید کار و خدمات به مشتری لازم است.
واژگان کلیدی : مهندسی مجدد، مدیریت هزینه، طراحی مجدد فرآیندهای کسب و کار
مقدمه
اکثر کتابها و مقالات علمی،سابقه مهندسی مجدد را در دهه 1980 دانسته اند در این دهه در بیشتر سازمانهای اقتصادی آمریکا یک نارضایتی فراگیر به علت عدم حصول ارزش افزوده بالا از فناوری اطلاعات حاکم شد.این شرکتها با اینکه سرمایه عظیمی برای توسعه فناوری اطلاعات صرف کرده بودند اما این سرمایه گذاری تأثیر چندانی در افزایش بهره وری و عملکرد آنها نداشته است برای حل این مشکل نظریه های متفاوتی ارایه شده است که مهمترین آن مهندسی مجدد می باشد.مهندسی مجدد سازمانها از جهات مختلف محصول تکامل طبیعی و عملی استراتژی های کار بردی برخی از رویکردهای مدیریتی می باشد که تأثیر عمده ای بر نحوه نگرش مدیریت و دگرگونی سازمانها داشته است. مهندسی مجدد، تغییر هدفدار و برنامهریزی شده است، یعنی پیش از آنکه تغییر از بیرون سازمان بر سیستم تحمیل شود، سیستم خود را بهبود میبخشد و لایههای اضافی خود را حذف میکند.مهندسی مجدد سازمانها یک رویکرد کل نگر است که طی فرآیندی،استراتژی رقابت سازمان را با پردازشهای درونی و کارکنان آن مرتبط می کند.
تاریخچه مهندسی مجدد
پیش زمینه مهندسی مجدد طرح مطالعاتی مدیریت در دهه نود دانشگاه انیستیتوی تکنولوژی ماساچوست بوده است.مایکل همر نخستین نظریه پردازی است که مفهوم مهندسی مجدد را مطرح کرد او با مقاله اتوماسیون کار ساز نیست،فعالیتهای زاید را حذف کنید، در مجله Harvard Business Review در سال 1991،مهندسی مجدد را به جهان دانش مدیریت معرفی کرد،سپس کتاب مهندسی مجدد،منشور انقلاب سازمانی را با کمک جمیز چمپی در سال 1993 نوشت و مهندسی مجدد را در قالب یک تئوری تشریح کرد.
به عقیده همرنظریه مهندسی مجدد فرایندهای کسب و کاربه اندازه اندیشه های آدام اسمیت در زمان خودش،انقلابی و دور از دسترس می نماید، از طرف دیگر افرادی چون داونیورت،شورت،هارسیون و فیوری معتقد به تعریف چارچوبی مشخص برای مهندسی مجدد هستند و استفاده از تجربیات در مهندسی مجدد را لازم می دانند و معتقدند برای انجام پروژه مهندسی مجدد،ارائه طرحها و برنامه های کاری به همراه آموزش و انگیزش افراد الزامی است.
مفهوم مهندسی مجدد
مهندسی مجدد ، برای اولین بار توسط همر و چمپی چنین تعریف شد: بازاندیشی بنیادین و طراحی نو و ریشه ای فرآیندها،برای دستیابی به بهبود و پیشرفتی شگفت انگیز در معیارهای حساس امروزی،همچون قیمت،کیفیت،خدمات و سرعت ،که چهار عنصر کلیدی این تعریف عبارتند از:
1) تفکر بنیادین:یعنی ترک پیش فرضهای پذیرفته شده در مورد کار،به فراموش سپردن نحوه انجام کار در گذشته و پاسخ به این پرسش اساسی که شرکت «چه کاری»را باید انجام دهد و «چگونه».
2) طراحی ریشه ای:طراحی ریشه ای یعنی کاری را از بن و دوباره طراحی کردن.
3) نتایج شگفت انگیز:هدف مهندسی مجدد دستیابی به جهش چشمگیر است.مهندسی مجدد از بهبودهای جزئی و تدریجی اجتناب می کند و بهبودهای عظیم در ظرف کمتر از یکسال را باعث می شود.
4) فرآیند:مجموعه گامهایی است که یک یا چند درونداد را به کار گرفته و بروندادی می آفرینند که برای مشتری سودمند و خواستنی است.
آقایان بپارد و رولاتد، مهندسی مجدد را یک فلسفه بهبود می دانند که هدفش دستیابی به بهبودهای مرحله ای در عملکرد به وسیله طراحی مجدد فرآیندهاست و در این طراحی مجدد،سازمان می کوشد فعالیتهای ارزش افزا را به حداکثر و دیگر فعالیتها را به حداقل برساند.
و از دیدگاه آقای اُبُلنسکی ، مهندسی مجدد مجموعه کارهایی است که یک سازمان برای تغییر فرآیندها و کنترل های درونی خود انجام می دهد تا از ساختار سنتی عمودی و سلسله مراتبی،به ساختار افقی،میان فعالیتی،مبتنی بر تیم و سطح تبدیل شود که در آن همه پردازشها برای جلب مشتریان صورت میگیرد.
باتوجه به این تعاریف، مهندسی مجدد تحولات تدریجی را نمی پذیرد و با درنظر گرفتن دگرگونیهای پرشتاب فناوری بازار و اقتصاد، دگرگونیهای بنیادین و شدید را مدنظر قرار می دهد. این دانش تمام روشهای سازماندهی، مدیریت تحول و ابزارهای مهندسی صنایع را مورداستفاده قرار می دهد. تا بر ویرانــه ســازمــاندهی بوروکراتیک (دیوان سالاری)، سازمانهای نوین فرایندگرا و انعطاف پذیر را بسازد. مهندسی مجدد با دگرگون سازی و طراحی جدید، تغییر ذهنیت، فرهنگ و نظام ارزشی در ساختار فرآیندها و روش استفاده از منابع و امکانات تحول بنیادی ایجاد مینماید.
بطور خلاصه مهندسی مجدد بر اصول زیر استوار می باشد:
الف) آرمان محوری
ب) تأکید بر فرآیندهای دارای ارزش افزوده
پ) تغییر ریشهای فرآیند محوری
ت) رقابت پذیری
ث) بازنگری در نحوه مصرف منابع و هزینهها
ج) تأکید بر گسترش کاربردهای تکنولوژی اطلاعات
چ) تأکید بر اصل بهبود مستمر فرآیندها
با وجود این اصول، مهندسی مجدد زمانی با معنی خواهد بود که بهبود فرآیند، سازگار و هماهنگ با رسالت و استراتژیهای سازمان باشد.
مقایسه طراحی مجدد و مهندسی مجدد
واژه های طراحی مجدد و مهندسی مجدد گاهی اوقات به جای یکدیگر بکار می روند. اگرچه نتایج مورد نظر این دو ظاهراٌ یکسان به نظر می رسند. اما این دو واژه تفاوت زیادی با یکدیگر دارند؛ فرایند طراحی مجدد روش سیستماتیک که در صدد تسحیل و ساده کرده فرآیندهای فعلی شرکت است در حالیکه مهندس مجدد فرایندهای جدیدی ایجاد می نماید و باعث تغییرات ریشه ای و نوآورانه در شیوه های کسب و کار می گردد، کارشناسان معتقدند که طراحی مجدد فرآیند هنگامی اتفاق افتاده است که ده الی بیست درصد جریان کار تغییر یابد و مهندسی مجدد هنگامی اتفاق افتاده ا ست که هفتاد الی صددرصد فرآیندهای کار تغییر یافته است.
اهداف مهندسی مجدد
اهدافی که مهندسی مجدد به دنبال آنها است اهداف جهشی هستندیعنی رسیدن به این اهداف سبب بهبود و ارتقاء چشمگیر و اساسی در عملکرد سازمان می شود. هدف مهندسی مجدد، بازنگری دوباره فرایند کسب و کار بصورت جامع است یعنی نمی توان واحد یا بخشی از سازمان را مهندسی مجدد کرد، زیرا یک واحد سازمانی مسئول کل یک فرایند نیست، بلکه تنها وظایف محدودی را انجام می دهد. بدون توجه به فرایند کار و داشتن دیدگاه فرایند گرا، هرگونه کوششی برای بهسازی کسب و کار ناموفق بوده و این گونه اصلاحات سیستم را پیچیـــده تر می کند.بر اساس دگرگونیهای که مهندسی مجدد دنبال میکند همه ابعاد سازمانی از استراتژی و برنامهریزی گرفته تا سیستمهای سازمانی و نیروی انسانی و تحول تکنولوژیکی و مهندسی تشکیلات و سازمان را بر پایه نیازهای مشتری و سازماندهی بر محور فرآیندها را در بر میگیرد.
مراحل مهندسی مجدد
معمولا فرایند مهندسی مجدد از طراحی تا اجرا شامل چهار مرحله اساسی می باشد:
مرحله 1- نیاز سنجی: اغلب ، فعالیتهای مهندسی مجدد زمانی شروع میشود که شرکتها ازوضعیت موجود ناراضی هستند یا از طرف فرایندها و سیستم های موجود جهت پاسخ به فرصتهای تجاری جدید یا به دست آوردن اهداف خاص تحت فشار هستند ، در حقیقت مهندسی مجدد به عنوان ابزاری برای به دست آوردن اهداف کسب و کار جدید یا نشان دادن مشکلات کسب و کار استفاده می شود.
مرحله 2- حمایت و پشتیبانی از سوی مقامات بالای سازمان: بدون حمایت فعال و مستمر مدیریت ارشد ، یک فعالیت بنیانی مثل مهندسی مجدد دیر یا زود شکست خواهد خورد .در مهندسی مجدد منابع انسانی مجریان رده بالای منابع انسانی نیاز به حمایت قوی از طرف مدیران ارشد سازمان دارند.بعد از کسب حمایت از طرف مدیریت ارشد سازمان معمولا در این مرحله تصمیمات لازم با توجه به ماموریت فعالیت مهندسی مجدد ، حوزه کاری این فعالیت و منابع مورد نیاز جهت کاراتخاذ میگردد.
مرحله 3- تشکیل تیم راهبری: تیم راهبری متشکل از مدیران ارشد منابع انسانی، مدیران MIS ، مدیران میانی و مشاوران خارجی معمولا در این مرحله تشکیل میشود. در این مرحله تیم راهبری میتواند مسیر کلی مهندسی مجدد را تعیین کرده و مشاوران و فروشندگان درخواستهای سخت افزاری و نرم افزاری را انتخاب کند.
مرحله 4- تشکیل تیم های اجرایی: تیم های اجرایی برای خلق راه حل جهت هریک از فرایند های هدف گیری شده تشکیل میشوند. در این مرحله افراد تیم ، فرایند موجود را شناسایی کرده و راه حلهای چندگانه برای فرایند ایجاد میکنند، برای هر راه حل تحلیل سود- هزینه انجام میدهند و در نهایت ساختار ،نیروی انسانی و نیازهای سیستمی فرایندانتخاب شده راتعیین میکنند.طرحهای عملی برای تست آزمایشی، نصب تجهیزات ، تغییر ،آموزش و استخدام نیز در این مرحله فرمول بندی و اجرا میشود.
در نهایت فعالیتها و فرایند های اصلی باید پیاده سازی و اجرا شوند تا پیشرفت و اثر تجاری فعالیتهای مهندسی مجدد نمایان شود.
متدولوژی های مهندسی مجدد
1-روش مهندسی مجدد کندور :گامهای این روش عبارتند از:
1-1-بهبود مستمر
2-1-درک فرایندهای موجود
3-1-ارزشیابی فرآیندهای مجدد
4-1-بکارگیری فرآیندهای مجدد
2-روش مهندسی مجددجوهانسون 1993
این روش توسط جوهانسون در سال 1993ارائه شد که گامهای تشکیل دهنده این روش عبارتنداز :
1-2-کشف:تنظیم استراتژی ها وچشم انداز برای کسب وکار
2-2-طراحی مجدد:طراحی مجدد کلیه فعالیتها ،مهارتهاوفرآیندها
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 11 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
گفتار اول: پیش درآمد :
اگر چنانچه جیمز ادعا می کند: « درمان واقع در مسیر صواب هنوز هم مستقل ترین انعطاف پذیرفتن و غول آسانترین نوع ادبی است » واژه ی رئالیسم هم که در بحث رمان از آن فراوان سخن می رود. بی گمان باید مستقل ترین و انعطاف پذیرترین و غول آسانترین نوع اصطلاح در نقد ادبی باشد
به راستی که واژه ی رئالیسم با استقلال ظاهری اش از هر توصیف صوری و محتوایی و با انعطاف پذیری مهار ناپذیرش عجوبه ای است که اغلب اشخاص احساس می کنند. بدون آن هم می توانند راحت سر کنند نکته ای که دقیقاً نشان دهنده ی بی ثباتی مزمن این واژه است تمایل شدید آن به جذب این با آن کلمات توصیفی است که حکم تکیه گاه معنایی را پیدا می کنند. خواننده لازم نیست وقت زیادی را صرف تورق تألیفات انتقادی کند تا به کلمات توصیفی برسد از قبیل:
رئالیسم آرمانی، رئالیسم انتقادی، رئالیسم استمراری، رئالیسم بدبین ، رئالیسم بویا ، رئالیسم تجمعی، رئالیسم خارجی ، و انواع دیگر آن از قبیل . خوش بین . ذهنی ، رمانتیک روان شناختی، روزمره ، سوسیالیستی ، شاعرانه، صوری، طنز آلود، عینی ، فانتزی ، هجایی و رئالیسم ناتورالیستی و ملی اشاره کرد.
بسیاری از این ها در کتاب حرج بکر که مجموعه ای انسانی در مورد رئالیسم است پراکنده اند والنر لاشی در کتابش « رئالیسم در رمان معاصر» رئالیسم های مختلف را دست بندی کرده است . رئالیسم چوپانی شاتو برچان، رئالیسم روحانی دو آمیل ، رئالیسم خود کاوانه ی پروست و حتی رئالیسم کلان شهری ژول روهن.
پس هم می توان این سخن و پیشنهاد معقول بکر را جدی گرفت که :
« برای تسهیل گفتگو بهتر است از این به بعد روی هر اتفاقی که افتاد اسم تازه ای بگذاریم و آن را با گونه یا شکل دیگری از واژه ی رئالیسم نام گذاری نکنیم »
و هم سخن منتقدی را که با کمی ناشکیبایی می گوید:
من نمی خواهم همچون خر در گل تعریف های مختلف واژه ی رئالیسم بمانم واژه ی رئالیسم در واقع حکم بزهکاری را دارد که نویسندگان یا با قرار دادن آن تحت مراقبت کلمات دیگر یا با زدن دستبند گیومه بر دستها بشر بی اعتمادی خود را به رفتار آن نشان داده اند. ارتگا امی گایست که او علی الاصول راه دوم را برگزیده است : « من اکنون نمی توانم وارد بحث اصطلاح بغرنجی شرح که همیشه برای مظلوم نشان دادنش آنرا داخل گیومه
قرار داده ام» .
رئالیسم اصطلاحی است که از فلسفه به حوزه ی نقد راه پیدا کرده است. آن هم در وضعیتی که بر اثر خونریزی های ناشی از نبودهای پیشین ضعیف شده است. پس ما ابتدا باید دست کم طرفین جنگ را بشناسیم به هر حال شاید به نظر می رسد که رئالیستی (ولو نابرابر) دل به دو دلبر ایدئالیسم و ماتریالیسم سپرده است، تعهد شر را به واقعیت از یاد بوده است و دلیلش این است که خود مفهوم واقعیت نیز در ذهنیت معاصر بی آبرو شده است. این ما را به سرچمشه ی مشکلاتمان می رساند فیلیپ او می گوید : « دیگر به دون مسلم و فخر کردن واقعیت نمی توان از شیوه های واقع گرایانه استفاده کرد» بو فارد برگانزی در سمپوزیومی که اخیراً برگزار شده است می گوید که امروزه ما نمی توانیم مثل تولستوی بنویسیم ، « چون واقعیت برای ما معنی مشترکی ندارد» این موضع خائنانه را فیلسوفان به دیده ی تحقیر می نگرند همه می دانیم که امروزه فلسفه هر گونه ادعایی را نسبت به آنچه که زمان نخستین کارکرد آن به شمار می آمد کنار گذاشته است. و به یک کارکرد جنبی، بعضی بررسی نفس امکان شناخت، بسنده کرده است. پس فلسفه تا حد شناخت شناسی کوچک شده است.
ادوین بسیبل هولت از رئالیست های نو می گوید که « اینکه واقعیت چیست چندان مورد علاقه من نیست » با این همه می بینیم که برخی نویسندگان همچنان برای پیدا کردن نوعی ثابت در معنی تلاش می کنند، در حالیکه دیگران از آن فاصله می گیرند. نمونه های البوت ، جویس و لارنس نشان دهنده ی اختلاف نیت ها در ارایه واقعیت است.
واقعیت به جسم شناوری مانند است
آری از گرده ی در تلاش ذهن عاصی
برای تعریف از آن سواری می گیرد
یا به آن ماهی، که همه ی جانداران دیگر را می بلعد
و سپس دریایی را که در آن شناور است سر می کنند.
اندیشمند تحلیل گر باید به دنبال کردن قدم های آهسته تر حقیقت ، به دون قصد پیشی گرفتن از آن بسنده کنند.
در جواب این پرسش بیلاطس که حقیقت چیست؟ فلسفه نه تنها پاسخ های مختلف بلکه انواع مختلف از پاسخ های را فراهم می آورد که نماینده ی رویکردهای مختلف به مسئله اند ولی نمی توان این پاسخ ها را به دو گروه متضاد و مکمل تقسیم کرد. به دین سان می توان حقیقت را یا علمی دید یا شاعرانه ، که یکی در روند شناخت کشف می شود و دیگری در روند ساخت آفریده می شود اول را اهل فن نظریه هم سازی می خوانند و دومی را نظریه ی همبستگی نظریه ی هم سازی ( corres pond ence ) تجربی و شناختی است اعتقاد واقع گرایانة خام با عامه فهمی به واقعیت دنیای خارج دارد و می پندارد که ما با مشاهده و مقایسه می توانیم این دنیا را بشناسیم حقیقتی که مطرح می کنند حقیقتی است که با واقعیت مستند همسازی دارد، نزدیکی دارد، و آنرا با دقت و امانت داری منتقل می کند، حقیقت اثبات گرا ( پوزیتیویست ) یا حقیقت حتمی گرا ( دترمینیست ) یی است که قصدش مستند کردن و تعیین حدود کردن و تعریف کردن است.
در قتل در کلیسا بکت به قاتلانش می گوید: « شما به واقعیت تسلیم می شوید » نظریه ی همسازی خود به خود به واقعیت تسلیم شده و تکلیف می کند که حقیقت با آن سنجیده می شود، دموکرات است و اعتماد به نفس خود را از طریق اصول اکثریت در توصیف واقعیت می گیرد ، که از آن جهت آنرا عین می خواند، از سوی دیگر در نظریه ی همبستگی فرآیند شناخت شناسانه با ادراک آن شهودی شتاب می گیرد یا کوتاه می شود. حقیقت با زحمت تسنید و تحلیل به دست نمی آید ، ساخته می شود از یک آلیاژ ، آماده ، و رواج می یابد، مثل سکه ای، با اطمینان ، « اطمینان به حقیقت » بداهت بی نیاز از اثبات می گردد.
در مورد اول حقیقت . نسبت به چیزی حقیقی است . در مورد دومی ، حقیقت به گونه ای حقیقی است که خط یا لبه ای را که راست و بی نقص باشد گویند حقیقی است بعضی در برگیرنده ی حقیقت است نه صرفاً نشان دهنده ی آن یا اشاره کننده ما به آن در اولی، واقعیت را حقیقت گویی نگه می دارد، می ایستاند. در دومی ، واقعیت در خود عمل در آن کشف می شود و به تعبیری آفریده می شود، یک بازداشت است و دیگری رهایی برای روشن شدن تفاوت ، می توان مثال زد که حقیقت این خطاب دان { شاعر انگلیسی } به خورشید است که :
اینجا بمان بر ما، ای که تو که هستی همه جا
مرکزت این بستر و مدارت این دیوارها
بستگی به حقیقت علمی کیهان شناسی بطلیموس ندارد.
دان اگر دلش می خواست می توانست بنویسید :
( خورشید گم شده است و نیز زمین ، با و به عقل هیچ انسانی نمی رسد که کجا بگردد از پی آن )« طلوع خورشید » منشاء یک تصور، یک فرضیه می گردد که خود آن توجیه کننده آن است . برتراند راسل اعتقاد دارد که نظریه ی همسازی یک تصور معنایی از حقیقت است و نظریه همبستگی یک تصور نحوی از حقیقت یک معنی سنجش پذیری را می جوید و به آن ارجاع می دهد و دیگری حقیقت را اظهار می کند که چون سدی در ذهن افراشته می شود و واقعیت در پشت آن انبار می شود.
هیچیک از دو نظریه ی درباره ی حقیقت را نمی توان در تضاد کامل یا حتی استقلال کامل نسبت به دیگری پنداشت.
در همه ی موارد استفاده از رئالیسم می توان تنش مشابهی میان همسازی و همبستگی به عنوان ملاک واقعیتی که بازتاب می یابد یا به دست می آید تشخیص داد.
نظریه ی همسازی بیانگر چیزی است که می توان آنرا وجدان ادبیات نامید، وجدان که وقتی ادبیات واقعیت خارجی را نادیده می گیرد با حداقل دست کم می گیرد و ارتزاق و موجودیت خود را تنها در گرو تخیل بی قید و بند می گذارد که دکتر جانسون آنرا « ملکه ی ولگرد و هرزه» می نامد اعتراض می کند همین وجدان است که موجب استغفار رهبو در پایان فصل در دوزخ می شود. « باید تخیلم و خاطراتم را دفن کنم منی که خودم را محبوس و ملک می خواندم و فارغ از اخلاق می پنداشتم ، به زمین باز گردانده می شوم، با تکلیفی که عهده دار شوم، و واقعیت خنثی که در آغوش کشم من از این بابت که از در واقع تغذیه کرده ام پوزش می طلبم. »
همین وجدان در شعر و شاعری و الاس استیونز نیز فعال است و می توان چکیده ی آنرا در مثل از امثال او یافت ؛
« دنیای خیال بالاخره جذابیت خودش را از دست خواهد داد»
با نظریه این رئالیسم است که ادبیات می خواهد خود را تسلیم دنیای واقع بکند و دروازه هایش را مطیعانه به روی آسواران تعلیم بگشاید، تخیل گیج و منگش را باورزندی حقیقت به حال تعادل در آورد و قالب ها و قراردادها و تلقیات تقدس یافته اش را تسلیم قهر آلایش زدای واقعیت کند. این رئالیسم « شکایت صریح از نقد به طبیعت است» که جانسون در پیشگفتاری بر شکسپیر مطرح می کند، گرچه اکنون شکایت از آن اکاذیب ادبیات است ، نه نقد.
این رئالسیم خواهان حذف آن مقوله ی خاص یا قرار داد هنری است که جانسون می گوید:
« حتی کسانی که در تجربه ی روزمره احساس می کنند کاذب است
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 22 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
انقلاب در لغت به معنی زیر و رو شدن یا پشت و رو شدن و نظیر این معانی است قرآن مجید هم این کلمه را هر جا بکار برده به همین مفهوم به کار برده است نه به مفهوم اصطلاحی رایج آن در امروز ماده انقلاب تقلیب، منقلب، ینقلب و امثال اینها در قرآن آمده است.
از جمله: و من ینقلب علی عقیبه فلن یضرا… شیئا … (آیه 144- سوره آل عمران) و ما محمد رسول قدخلت من قبله الرسل افان مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم )144-آل عمران).
این آیه در جنگ احد در آن هنگام که شایعه شد رسول خدا کشته شده است و بدنبال آن عدة زیادی از مسلمانان فرار کردند نازل شد. آیه خطاب به مؤمنان می گوید محمد پیامبری بیش نیست که قبل از او هم پیامبران دیگری بودند یعنی هر پیامبری که آمده است مردن دارد کشته شدن دارد محمد برای شما از جانب خدا پیامی آورده است خدای او زنده است اگر فرضاً بمیرد یا کشته شود آیا شما باید به عقب برگردید.
در اینجا حرکت اسلامی به تعبیر قرآن حرکت به جلو است و بازگشت این گروه از دین به معنی برگشت به عقب و یا انقلاب است. انقلاب در تعبیر قرآن یعنی رو در جهت پشت قرار گرفتن و پشت در جهت رو …
فلاسفه انقلاب را به جایی می گویند که ذات و ماهیت یک شیی لزوماعوض شده باشد انقلاب در عربی معنای ثوره و در اصطلاح انگلیسی به معنای «رولوسیون» است. انقلاب به معنایی که در جامعه شناسی مطرح است همان دگر شدن است حتی نباید بگوییم دگرگون شده زیرا دگرگون شدن یعنی اینکه گونه و کیفیتش جور دیگر شود. به عوض باید بگوییم دگر شدن یعنی تبدیل شدن به موجودی دیگر.
انقلاب به معنای نوعی شدن است. و در هر اصطلاحی لغوی، فلسفی و فقهی امری است از نوع فعل لازم.
انقلاب اسلامی یا اسلام انقلابی؟
1 - فرق انقلاب اسلامی یعنی انقلابی که ماهیت اسلامی و راه اسلامی و هدف اسلامی دارد با اسلام انقلابی
(اصطلاح " اسلام انقلابی " به وسیله گروههای فرقان و منافقین رایجشد البته ممکن است افراد دیگری نیز این اصطلاح را به کار برده باشند بدون آنکه مقصود آنها را در نظر داشته باشند) یعنی اسلامی که ماهیت و راه و هدف انقلابی دارد به عبارت دیگر فرق میان آنجا که اسلام هدف و معیار انقلاب است باآنجا که انقلاب ، هدف و معیار اسلام است .
2 - نقش وارد کردن خود آگاهی طبقاتی و تضاد طبقاتی در شعور مردم و اینکه از نظر اسلام انقلابی یگانه راه همین است برخلاف انقلاب اسلامی که به هویت اسلامی و هویت الهی قائل است .
3 - راجع به ریشه مذهب ، از دیده اسلام انقلابی ، خود اسلام و مذهبراستین تاریخ خاسته از طبقه محروم است و همیشه جنگها جنگ مذهب علیهمذهب بوده است و کفر خود مذهب است نه بی مذهبی ، و اینکه اسلام همواره دعوت به جنگ با مذهب کفر کرده است نه به جنگ با لامذهبی مثلا ماتریالیسم و مارکسیسم که این جنگها اختراع مذهب شرک است !
4 - یکی از تفاوتهای این دو بینش قضاوت درباره اخلاق است از نظر اسلام انقلابی ، مبارزه محور است ، آنتی تز بودن ، محور و اساس است، بر خلاف انقلاب اسلامی .
5 - تفاوت دیگر در خوشبینی و بدبینی نسبت به گذشته و تاریخ است ازنظر اسلام انقلابی گذشته سراسر ظلم و ظلمت و تاریکی است و جهان تاکنون به ناحق و باطل برپا بوده است ، بر خلاف انقلاب اسلامی که معتقد است همواره غلبه با حق است .
6 - تفاوت دیگر در آینده تاریخ است که هر دو به آینده تاریخ و بشریت خوشبینند اما اسلام انقلابی آینده را و پیروزی را از محرومین میداند و انقلاب اسلامی از انسان مؤمن عامل به رشد فکری و اخلاقی و پیوستگی به عقیده و ایمان رسیده .
7 - از نظر اسلام انقلابی در طول تاریخ همواره مذهب علیه مذهب میجنگیده نه مذهب علیه لامذهبی ، و اکنون نیز وظیفه مذهب جنگیدن علیه مذهب است پس مذهب توحید و شرک همواره در برابر یکدیگر بوده اند نه مثلا اسلام و مسیحیت یا یهودیت ، یا اسلام و الحاد ، اسلام و ماتریالیسم که این جنگها انحراف است !
8 - از نظر اسلام انقلابی خاستگاه مذهب توحیدی محرومینندو خاستگاه مذهب شرک ، اغنیا و مترفین ، و جنگ مذهب با مذهب همین جنگ دوطبقه است !
فرق انقلاب با کودتا
فرق انقلاب با کودتا این است که انقلاب ماهیت مردمی دارد ولی کودتا چنین نیست در دومی ، یک اقلیت مسلح و مجهز به نیرو ، در مقابل اقلیت دیگری که حاکم بر اکثریت جامعه است ، قیام میکنند و وضع موجود را در هم میریزد و خود جای گروه قبلی قرار میگیرد و این استقرار ارتباطی به صالح یا ناصالح بودن کودتاگران ندارد آنچه که اهمیت دارد اینست که در کودتا اکثریت مردم از حساب خارج هستند و در فعل و انفعالات نقشی ندارند.
ما ایرانیها در دوره عمر خودمان ، کودتاهای زیادی دیده ایم اگر چه دست اندرکاران آنها ، نام انقلاب روی عمل خود گذاشته اند در 1952 میلادی در مصر ، چند افسر که رأس آنها ژنرال نجیب و جمال عبدالناصر قرار داشتند علیه حکومت موجود کودتا کردند اما در جریان این کودتا که به انقلاب مشهور شد ، مردم مصر ، بپانخاستند و این بود که با رفتن آن افسران ، کان لم یکن شیئا مذکورا ، گوئی هیچ چیز وجود نداشتهاست در ایران خودمان ، در سال 1299 سید ضیاء و رضاخان کودتا کردند.
یکی از خیابان های تهران در روز کودتا
اما در این مورد هم مردم از حساب خارج بودند در تاریخ معاصر در چند قرن اخیر ، غیر از معدودی از تحولات عمیق اجتماعی نظیر انقلاب کبیر فرانسه ، انقلاب اکتبر و چیزی که بشود نام انقلاب بر آن گذاشت واقع نشده است تازه حتی در انقلاب روسیه و یا در انقلاب چین ، ارتشی قوی و منظم در کنار مردم وجود داشت در میان این کودتاها و شبه انقلابها ، انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب بهتمام معنی واقعی است که در واقع اگر قرار باشد نظیری برای آن پیدا کنیم ، شاید بتوانیم انقلاب صدر اسلام را مثال بزنیم ماهیت انقلابی این انقلاب ، از بسیاری از انقلابهای اصیل در تاریخ ، اصیلتر است در این انقلاب ، توده مردم یک سرزمین ، اکثریت افراد یک ملت ، از زن و مرد و پیر و جوان ، با دست خالی ، اما با روحیه ای انقلابی علیه یک رژیم قدرتمند قیام کردند و به پیروزی رسیدند.
در نقطه مقابل انقلاب ، اصلاح قرار داد معمولا تغییراتی که در یک جامعه روی میدهد ، اگر بنیادی نباشد ، یعنی جامعه را از نظر بنیاد و ساختمان اصلی و نظامات حاکم ، دگرگون نسازد ، بلکه تنها تغییراتی در جهت بهبود اوضاع بوجود آورد اصلاح مینامند انقلاب و اصلاح تنها در مورد اجتماع صادق نیستند بلکه درباره افراد نیز صدق میکنند گاهی دیده میشود که وضع سلوک اخلاقی و رفتار اجتماعی یک فرد نسبت به گذشته بهتر میشود و اما گاهی نیز ، اساسا دگرگونی روحی در افراد پیدا میشود ، آنچنانکه گوئی این آدم امروز همان فرد سابق نیست توبه در اصطلاح بمعنی ایجاد یک انقلاب روحی و یک دگرگونی بنیادی در طرز عمل و سلوک و رفتار است.
چرایی وقوع انقلاب اسلامی ایران
-=انقلاب اسلامی ایران علل چهارگانه وقوع انقلاب را، در نوع نیرومند آن نشان داد: =-
1-نارضایتی عمیق از شرایط حاکم با شاخص هایی مانند خستگی و تنفر مردم از وعده تکراری و دروغین رسیدن به دروازه های تمدن بزرگ شاه و شعارهای طردکننده رژیم مانند مرگ بر شاه و نظام شاهنشاهی نابود باید گردد، آشکار بود. برخلاف همه یا بیشتر انقلابهای معاصر که تنها گروههای خاصی در آنها شرکت داشتند در ایران اکثر قریب به اتفاق جمعیت کشور از رژیم پهلوی ابراز تنفر می کردند. با توجه به این واقعیت که ناخشنودی مردم با جنبه های فکری و عقیدتی آمیخته گردید می توان گفت نارضایتی در ایران از دیگر انقلابهای معاصر شدیدتر و عمیق تر بود.
2-گسترش و پذیرش اندیشه و ایدئولوژی جدید جایگزین در انقلاب اسلامی با شاخص شعارهای انقلابیان در بیان آرمان های جدید که در تظاهرات های خیابانی، سخنرانی ها و نوشته های زمان وقوع انقلاب دیده می شد و بی توجهی همگانی به شعارهای گروههای غیر اسلامی به رغم تبلیغات گسترده آنها قابل مشاهده بود. به طورکلی، در پی شکست مارکسیسم و ناسیونالیسم، با تلاش گروههای اسلامی، اندیشه احیای دین و بازگشت به خویشتن روز به روز نیرومندتر شد و کسانی که در انقلاب شرکت جستند به اینکه ایدئولوژی اسلامی باید جایگزین ایدئولوژی قدیم حاکم گردد، معتقد گردیدند.
از سوی دیگر جمعیت پذیرنده آرمانهای انقلاب اسلامی نیز که بر خلاف سایر انقلابهای
معاصر بسیار بود، به گونه ای که می توان گفت جز بخشی از روشنفکران که با عقاید مارکسیستی یا لیبرالی در انقلاب شرکت داشتند و عموم مردم از آرمانهای اسلامی و اندیشه های امام خمینی طرفداری می کردند. افزودن بر این اصالت فرهنگی ایدئولوژی انقلاب ایران از تفاوتهای عمده انقلاب اسلامی با دیگر انقلابهای معاصر است.
3-در وقوع انقلاب اسلامی، وجود نوعی رهبری ویژه همراه با ساختارهای خاص نقش آفرین مانند نهاد روحانیت، شبکه مساجد و انجمن های اسلامی نیز آشکار بود.
رهبری هوشمند و بلامنازع امام خمینی، اعتماد خاص مردم به وی و پیوند دینی و تاریخی روحانیت و مردم وضعی استثنایی پدید آورد و به موفقیت سریع در برانگیختن نارضایتی از وضع موجود، گسترش آرمانهای انقلاب اسلامی، ایجاد و گسترش روحیه انقلابی و بسیج عمومی انجامید. شعارهایی مانند «نهضت ما حسینی است رهبر ما خمینی است» «حزب فقط حزب الله رهبر فقط روح الله»، «تا خون در رگ ماست خمینی رهبر ماست» بر پذیرش همگانی رهبری امام خمینی در انقلاب اسلامی گواهی دهد.
4-روحیه انقلابی در انقلاب اسلامی با شاخصهایی چون عدم تسلیم انقلابیان در برابر اقدامات رفرمیستی رژیم شاه؛ (مانند تغییر نخست وزیران، آزادی زندانیان سیاسی و آزادیهای کنترل شده مطبوعات) و بی توجهی آنان به اقدامات سرکوب گرانه (مانند حکومت نظامی) مشخص می شود.
برای کاوش در زمینه چگونگی وقوع انقلاب اسلامی مانند هر انقلاب دیگر باید به تاریخ کشور مرجوع کرد. از سوی دیگر، در بحث چگونگی وقوع انقلاب، توجه به ماهیت انقلاب بسیار راه گشا می نماید. ماهیت دینی انقلاب اسلامی و پیروزی سریع آن که با این ماهیت ارتباط داردبازگو کننده نقش مهمتر تعدادی از علل مربوط به چگونگی وقوع انقلاب اسلامی است.
علتهایی مانند دین مبین اسلام، مذهب تشیع و ویژگی ظلم ستیزی و عدالت خواهی آن، نهضتها و حرکتهای شیعی گذشته، مراسم مذهبی (عزاداری در ماههای محرم و صفر به ویژه روزهای تاریخی تاسوعا و عاشوراحسینی)، نهاد روحانیت و ارتباط دائمی آن با مردم و رهبری هوشمند و قاطع امام خمینی. در حقیقت فرهنگ مذهبی مردم ایران به رغم نمودهای آشکار فرهنگ پرزرق و برق غربی، نهادهای فرهنگی تاریخی و رهبری امام خمینی در ایجاد و پیروزی سریع انقلاب نقش اساسی داشت.
نقش اسلام درتکوین و پیروزىانقلاب ایران
اسلام در شکلگیرى و تکوین انقلاب نقش اساسى و تعیین کننده داشته است. منظور از اسلام در این فیش «مکتب تشیع» است که مذهب رسمى جامعه ایران قلمداد مىشود و مشتمل بر جهانبینى و نظام فقهى، حقوقى، سیاسى و اخلاقى خاص خود مىباشد. با توجه به آنچه گفته شد، به منظور تبیین فرضیه فوق، بحث را در محورهاى ذیل پى مىگیریم:
• سرشت دین و انقلاب
• خطوط کلى اسلام و انقلاب اسلامى
• اسلام زدایى رژیم گذشته و واکنش نیروهاى مذهبى
• رهبرى
• نقش مساجد
• نمادهاى اسلامى
• روحیه شهادتطلبى و ایثار
سرشت دین و انقلاب
گفتگو پیرامون موضوع این نوشتار مبتنى بر یک سلسله فرضهاست; از جمله پذیرش این مطلب که اسلام با سیاست آمیخته است و این دو یکى هستند. مساله دیگر بحث قلمرو دین است. بحث در این است که سرشت و ماهیت دین نسبتبه تغییرات اجتماعى و انقلاب چیستبه دیگر سخن، آیا قلمرو و گستره دین شامل پدیدههایى چون انقلاب نیز مىشود؟ و آیا دین مانع انقلاب استیا برانگیزاننده آن؟
دیدگاههاى متعددى پیرامون این مساله وجود دارد. برخى مذهب را صرفا براى پاسخگویى به نیازهاى روحى و فردى قلمداد مىکنند. بر اساس این پندار، دین یک سلسله تعالیم اخلاقى و پند و اندرز است. در این رویکرد، دین نظامى از باورها و ایدههاى مجزا و فارغ از موقعیتهاى اجتماعى و سیاسى جامعه است. این تلقى بیشتر با آیین تحریف شده مسیحیت و تحولات پس از رنسانس، که منجر به جدایى دین از سیاست شد، منطبق است. اسلام با این نگرش به شدت مخالف مىباشد.
دیدگاه دیگر نسبتبه دین نگرش محافظهکارانه دارد. تحلیل مارکسیستى از دین در این چارچوب قابل ارزیابى است. بر اساس این رویکرد، دین تنها در خدمتبرخى از اقشار جامعه مىباشد. یکى دیگر از دیدگاهها نگرش مثبت و خلاق نسبت به دین است. (2)
بر اساس این رهیافت، دین کارکردهاى مؤثرى از خود در عرصه اجتماع باقى مىگذارد و دربردارنده راهبردهایى به منظور تاثیرگذارى بر همبستگى و یکپارچگى اجتماعى و تنظیم زندگى انسان در عرصه اجتماع است. بر اساس این دیدگاه، مذهب مىتواند میزان خشونت در جریان انقلاب را افزایش دهد. انقلاب فرانسه با هدف جدایى دین از سیاست صورت گرفت. لذا، در تکوین این انقلاب، آیین مسیحیت نقشى نداشت و رهبران این انقلاب نه تنها دخالت مذهب را در امور سیاسى منع مىکردند، بلکه بر اساس فرهنگ منتج از تحولات پس از عصر نوزایى، مذهب را صرفا در قلمرو مسائل شخصى قلمداد کردند. (3)
همچنین در صدد تبیین این مساله هستیم که انقلاب اسلامی نقطه مقابل انقلاب فرانسه است. ریشه این انقلاب از اسلام است و با هدف احیاى دین و حاکمیت ارزشهاى دینى در عرصه اجتماع شکل گرفت.
خطوط کلى اسلام و انقلاب اسلامى
اسلام مبتنى بر یک نظام ارزشى است. در این نظام ارزشى، ویژگىها و مشخصههاى جامعه سیاسى آرمانى عرضه شده است. رهبران دینى بر اساس نظام ارزشى، شیوهها و راهکارهاى عملى دگرگونسازى جامعه در جهت دستیابى به جامعه آرمانى را ارائه مىدهند. اسلام در کارپردازى روشها و شیوهها، در مقایسه با سایر مکاتب، ملاکها و معیارهاى ویژهاى دارد که با آنچه امروزه در جهان متداول است، متفاوت مىباشد. حرکت در چارچوب اسلام و حاکمیت اخلاق و اینکه اسلام استفاده از هر وسیله در جهت دستیابى به هدف را مجاز نمىشمرد، از خطوط کلى حاکم بر این شیوههاست.
قرآن کریم بسیارى از ابعاد نظام آرمانى اسلام را مشخص کرده است. تاریخ سراسر مبارزه شیعه نیز الهامبخش جامعه ایرانى در خلق انقلاب اسلامى بود. ارائه درک صحیح، دقیق و سازنده از تاریخ اسلام و تحول، موجب دگرگونى فکر و اندیشه مردم است. به اعتقاد برخى از محققان، محرک اصلى ایجاد انقلاب در ایران روح حاکم بر تفکر و جهانبینى اسلامى بود. پیش از ایجاد انقلاب جمعى در عرصه اجتماع، انقلاب فردى در درون رخ مىدهد. (4)
قرآن کریم مىفرماید: مردم و جامعه تغییر نمىکنند، مگر آنکه خود افراد یکایک تغییر و تحول یابند. (5)
ازآنجا که در جهت ایجاد انقلاب در اندیشه، باید در جهانبینى و وضعیت روحى جامعه تحول ایجاد شود، از رسالتهاى مهم پیامبران و رهبران الهىعلیهمالسلام دگرگونى فکر و اندیشه است.
نظام اعتقادى اسلام نقش مهمى در موضعگیرى انسان در عرصه اجتماع دارد. هر چه اعتقادات و باورهاى جامعه از استحکام منطقى بیشترى برخوردار باشد نقش فعالترى در مواجهه با مشکلات و مصایب ایفا مىکند، روح حقیقى توحید نفى فراعنه و طواغیت را در پى دارد و در رویارویى و مبارزه با شرک و ظلم قدرت مقاومت و پایدارى مىدهد. یکى از نویسندگان خارجى معتقد است که عقاید تشیع بهگونهاى است که عناصر مبارزاتى و نیروى انقلابى به نحو چشمگیرى در آن وجود دارد و مقاومت علیهمقتدرترینظالمهاراتوجیهمىکند. (6)
اعتقاد به حیات اخروى، الهامبخش مبارزه در چارچوب آرمان شهادت طلبى و رسیدن به فوز عظیم و یا پیروزى و اجراى حدود الهى در جهان است. نبوت و امامت نیز گویاى سیره رفتارى و گفتارى رهبران دینى به عنوان اسوه و راهنماى مردم به شمار مىرود. زندگى سراسر مبارزه و جهاد ائمه اطهارعلیهمالسلام در تاریخ پرافتخار تشیع، درس بزرگى براى پیروان آنان در طول تاریخ است. از اینرو، تحولات انقلاب در طول تاریخ پس از عصر غیبت ریشه در قیام عاشورا و موضعگیرى سیاسى - مبارزاتى ائمهعلیهمالسلام دارد.
نظام حقوقى اسلام، ضرورت حاکمیت الهى در جامعه و ایجاد حکومت، عنصر اجتهاد و نهاد مرجعیت، ابوابى چون جهاد، امر به معروف و نهى از منکر نقش مهمى در اتخاذ روشهاى انقلابى در مواجهه با حکام غیردینى دارد. در نظام تربیتى اسلام نیز عناصر مهمى براى مواجهه با طواغیت وجود دارد. استاد شهید مطهرىرحمه الله معتقد است که نفى روحیه تمکین و سازش و در مقابل، واجد روحیه پرخاشگرى بودن، طرد و انکار از زمینههاى مهم عصیان و مقاومت علیه رژیمهاى ضد دینى به شمار مىرود. (7)
شعارهاى آرمانى اسلام از قبیل آزادى، برابرى، برادرى و عدالت خواهى از ملاکهاى مهم نظام تربیتى اسلام است که با اهداف مشخص، افراد جامعه را در گسستن زنجیرهاى اسارت و بردگى یارى مىدهد.
در یک نگرش کلى کارکردهاى مهم ایدئولوژیک دین از سویى، به چالش طلبیدن وضع موجود جامعه و از سوى دیگر، ترسیم آیندهاى مطلوب و آرمانى و ارائه راهکارهایى براى حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب است.
اسلام زدایى رژیم گذشته و واکنش نیروهاى مذهبى
در روند شکلگیرى انقلاب در ایران، اسلامزدایى رژیم گذشته به مثابه یکى از شاخصهاى متمایز کننده آن به شمار مىرود. بر اساس اندیشه شیعى، حکام سیاسى، فاقد مشروعیتحکمرانى مىباشند. با شکلگیرى جنبشها و نهضتهاى اصلاح و احیاى دینى، طى صد سال اخیر، اسلام از موانع عمده در مقابله با استعمار و استبداد به شمار مىرفته است. در عصر حاکمیت پهلوى، این رژیم، که با مساعدت استعمارگر انگلیس روى کار آمده بود، اسلامزدایى و سنتستیزى از اصول ثابتسیاسىاش محسوب مىشد. محورهاى عمده اسلامزدایى رژیم گذشته را مىتوان در موضوعهاى ذیل برشمرد:
ملىگرایى
از آنجا که دین در جامعه عامل همبستگى به شمار مىرفت و با امیال رژیم گذشته سازگار نبود، لذا، درصدد برآمد با تاکید بر ملىگرایى ناسیونالیسم، آرمان دیگرى را که در همبستگى ملى، کارکردهایى مشابه دین اسلام ایفا مىکند جایگزین آن نماید. از اینرو، فلسفه سیاسى آن رژیم بر اساس ملىگرایى استوار گردسده بود. ملىگرایى داراى دو جنبه داشت: از سویى، اسلامزدایى را وجهه همتخود قرار مىداد و از سوى دیگر، به تبلیغ باستانگرایى مىپرداخت. محورهاى مهم باستانگرایى، که در جهت اسلامستیزى مطرح شده است، بر سیاستهاى ذیل استوار بود:
الف اسطورهسازى ملى: تکیه بر پیشینه تاریخى، راهى در جهت کسب مشروعیت رژیم تلقى مىشد و شاه به عنوان مظهر وحدت ملى و حافظ ایرانزمین معرفى مىگردید. (8)
ب برگزارى جشنها و یادبودهاى واهى: در عصر پهلوى اول، یادبود هزاره فردوسى با هدف تاکید بر زبان فارسى، ملیت ایرانى و آیین زرتشتى و شاهنشاهى در مقابل دیانت اسلام مورد تاکید قرار گرفت و در عصر پهلوى دوم، جشنهاى 2500 ساله با تبلیغات فراوان داخلى و خارجى و با هزینه هنگفت در تخت جمشید برگزار شد که منجر به واکنش شدید حضرت امام خمینى رحمه الله و مجامع و محافل مذهبى در داخل و خارج گردید. (9)
ج بازنویسى تاریخ باستان: رژیم گذشته در جهت فراموشى و تحقیر فرهنگ و تمدن اسلامى، به بازنویسى آثار تاریخ باستان اقدام کرد و کوشید تاریخ 2500 ساله بهگونهاى نوشته شود که دوره اسلامى کمرنگ، حقیر و عامل عقبماندگى جامعه قلمداد گردد.
د تاکید بر زبان فارسى و حذف واژههاى عربى: یکى از ابعاد باستانگرایى احیاى زبان فارسى کهن و حذف واژههاى عربى بود. هدف از این اقدام، انقطاع فرهنگى جامعه با پیشینه دینى آن بود. این سیاست در بسیارى ازکشورهاى اسلامى و از جمله ترکیه اعمال شد، اما در ایران با مقاومت اندیشمندان دینى و مردم مواجه گردید و به شکست انجامید.
تخریب عقاید و تضعیف ایمان مردم
القاى شبهه با هدف تضعیف فرهنگ دینى یکى از اقدامات رژیم گذشته بود. رژیم با استخدام نویسندگان، احکام دینى را در قالب مکتوباتى چون رمان و داستان به استهزا مىگرفت و با انتشار کتابهایى، که توسط مستشرقان و غربزدگان نوشته مىشد، در القاى بىدینى، پوچگرایى و شبهه تلاش داشت. از دیگر اقدامات رژیم، تضعیف اندیشمندان دینى و مراجع بود. نگارش مقاله «رشیدى مطلق» در حمله به رهبر انقلاب در سال 1351 از جمله این اقدامات مىباشد. نگارش این مقاله موجب واکنش مردمى و رخداد قیام19 دى و شتاب گرفتن انقلاب در ایران گشت.
جایگزینى قوانین عرفى به جاى قوانین اسلامى در محاکم قضایى، از دیگر اقدامات رژیم در جهت اسلامزدایى بود که از سال 1305 آغاز گردید و تا پیروزى انقلاب تداوم و تعمیق یافت. (10)
دامنزدن به فساد و فحشا از دیگر اقدامات رژیم قبل در این جهتبود که با هدف بىتفاوتسازى و انفعال نسل جوان جامعه شکل مىگرفت. (11)
تقویت ادیان ساختگى و تحریک اقلیتهاى دینى از دیگر مظاهر اسلامزدایى آن رژیم به شمار مىرفت. گسترش روابط با اسرائیل و حمایت از بهاییان نیز از سیاستهاى مهم آن رژیم بود که موجب اعتراض شدید حضرت امام خمینى قدس سره قرار گرفت.
وابستگى و غربزدگى
در حالى که در منابع دینى بر نفى سلطه کفار بر مسلمانان تاکید شده است و در قرآن کریم، مسلمانان از روابطى که منجر به نفوذ و استیلاى کفار بر جوامع اسلامى باشد برحذر داشته شدهاند، (12)
رژیم پیشین با حمایت دول استعمارى روى کار آمد. از اینرو، به آنها وابسته بود و فرهنگ غرب را در ایران رواج مىداد. تصویب قانون کاپیتولاسیون در سال1343، که موجب اعتراض گسترده امام خمینى رحمه الله و مردم شد، از نمونههاى مهم این امر به شمار مىرود.
رهبرى
رهبرى از دیگر شاخصهاى اسلام در انقلاب ایران محسوب مىشود. رهبرى این انقلاب در شخصیت امام خمینى رحمه الله تبلور یافته بود. رهبرى در حرکت انقلابى، نقش هماهنگکننده اصلى نیروهاى درگیر را ایفا مىکند. در رویکرد نظرى، درباره نقش رهبرى در انقلابها دیدگاههاى متفاوتى وجود دارد. برخى آن را از جنبه روانشناختى مورد ارزیابى قرار مىدهند که متاثر از روانکاوى فروید است.
ریمون آرون مردم جامعه را از نظر فکرى به سه دسته کلى تقسیم مىکند:
دسته اول: تولیدکنندگان اندیشه و نظریهپردازان انقلابى;
دسته دوم: انتشاردهندگان آن و کسانى که به اشاعه، ترویج و توزیع اندیشههاى دیگران مىپردازند.
دسته سوم: مصرفکنندگان آن.
رهبر، نظریهپرداز انقلاب است و ویژگىهاى شخصیتى
او،قدرتونفوذکلامشازعواملمهمجلبوفادارىمردممىباشد. (13)
ضرورت وجود رهبرى در مبانى اندیشه سیاسى اسلام، امرى انکارناپذیر است. حکومت و پیشوا، هر دو، از ضروریاتىاند که صرفنظر کردن از آن ممکن نیست. از بین بردن موانع استفاده از شیوههاى مشروع (نه تحمیلى و قهرى) و پیشبرد مبارزات در قالب مفاهیم اسلامى براى افراد جامعه قابل درک است. (14)
از ویژگىهاى رهبرى انقلاب ایران آن بود که مبارزه و انقلابش بر پایه دین و معنویتبود و عمل به وظیفه به عنوان یک اصل حاکم اصالت داشت. قدرت رهبرى بر اتکال به خداوند و پذیرش عمیق مردمى استوار بود. پایان دادن به افسانه «جدایى دین از سیاست» از دیگر ویژگىهاى رهبرى بود که مبارزه را به کانون اصلى یعنى شاه معطوف کرد. مخاطبان رهبرى، تودههاى مسلمان انقلابى بودند، نه احزاب و گروههاى خاص. امام خمینىقدس سره از روزهاى آغازین انقلاب در سال 1342، آمریکا و اسرائیل را اساس بدبختىهاى جامعه برشمردند و تا پایان نهضتبر آن پافشارى نمودند. در مقایسه با نهضتهاى پیش از انقلاب، از جمله مشروطه و ملى شدن نفت، امتیاز انقلاب سال1357 آن بود که از موضع فقاهت و مرجعیتبرخوردار بود.
رهبر انقلاب و شاگردان فکرى ایشان با ترسیم تصویرى واقعى از دین، نقش مهمى در احیاى فکر دینى و انقلاب ایجاد کردند. رهبرى در جهت ایجاد انقلاب، در جهانبینى و نظام ارزشى حاکم تاثیر مهمى از خود بر جاى گذاشت. بسیارى از مفاهیم دینى، که مورد سوء استفاده رژیم واقع مىشد - وجههاى از دین که پاسخگوى مشکلات عصر و از امعیتبرخوردار بود - مورد بازنگرى واقع گردید و تلقى صحیح و جدیدى از آن ارائه شد. از سوى دیگر، از میان بردن موانع احتمالى، که ممکن است در پیشبرد حرکت انقلابى ایجاد سد کند، از سوى رهبرى کنار زده شد. در این راستا، تمسک به «تقیه» براى کند کردن حرکت انقلابى در سالهاى آغاز نهضت تحریم گردید. از دیگر کارهاى ویژه رهبرى دمیدن روح اعتماد به نفس و مقابله با خودباختگى در مردم بود.
با ارتباطى که رهبرى انقلاب ایران با روحانیت داشت، شبکه وسیعى از نیروهایى که مروج و بیانکننده اندیشه و فکر رهبرى در نقاط گوناگون کشورند، شکل گرفت و به مثابه یک حزب سیاسى در ایران عمل کرد، در حالى که ویژگىهاى ظاهرى حزب را نداشت. تجربه تاریخى یکصد سال گذشته ایران نیز نشانگر نقش اندیشمندان دینى و روحانیت در تحولات اجتماعى است. پیامهاى رهبرى در قالب مفاهیم اسلامى نقش مهمى در بسیج مردمى در طول شکلگیرى انقلاب داشته است. تحلیل محتواى این پیامها و موجى که توسط آن در بین مردم ایجاد مىشد بیانگر ماهیت و محتواى فکرى این انقلاب است. مهمترین هدفى که رهبرى در بسیارى از اعلامیهها بدان پاى مىفشرد اعلاى کلمه حق و استحکام مبانى دینى بود که رژیم گذشته در صدد محو و نابودى آنها مىکوشید.
.با نگاهى به مواضع رهبرى در روند شکلگیرى نهضت، مشاهده مىکنیم که نخستین مخالفتها از سوى امام خمینىقدس سره، که در آن قید اسلام و سوگند به قرآن کریم حذف شده بود، در اعتراض به لایحه «انجمنهاى ایالتى و ولایتى» آغاز شد. در جریان همهپرسى آن نیز اعتراضات وسیعى از سوى رهبرى آغاز شد که منجر به اعتراضات وسیع مردمدرشهرهاىگوناگونگردید.
فاجعه کشتار مدرسه فیضیه در سال 1342 و قیام 15 خرداد، که منجر به شهادت صدها تن شد، نتیجه واکنش رهبرى در قبال سیاستهاى ضد اسلامى رژیم بود. شهادت فرزند امام راحلرحمه الله در سال1356 و اعتراض رهبر انقلاب به شاه در همان سال از نقاط عطف حوادثى به شمار مىرود که در نهایت، منجر به سقوط رژیم شاه در سال1357 گردید.
نقش مساجد
نقشى که مساجد در جریان انقلاب ایفا کردند یکى دیگر از مشخصههاى اسلام در تکوین انقلاب به شمار مىرود. مساجد یکى از کانونهاى مهم تجمع و تبادل پیامهاى انقلاب و تعمیق جریان انقلاب محسوب مىشدند. در رویکرد نظرى، سازماندهى و تشکل از عناصرى است که برخى از نظریهپردازان انقلاب بر آن تاکید کردهاند. از منظر اینان، بدون یک چارچوب سازمانى براى مبارزه، گروههاى انقلابى در نوعى سرگشتگى و تحیر به سر خواهند برد. چارلز تیلى، از جمله نظریهپردازان انقلاب، معتقد است که انقلابها بر اساس گسیختگى اجتماعى به وجود نیامدهاند. وى بر نقش سازماندهى در ایجاد انقلاب تاکید بسیارى دارد. (16)
سازمان باید قادر باشد که ارتباط منظمى میان انقلابیان با یکدیگر، انقلابیان با توده مردم و این دو با رهبرى ایجاد کند. رسالت دیگر سازمان، اطلاعرسانى و ابلاغ پیامهایى است که دسترسى بهنگام به آنها، نقش مهمى در برنامهریزى و هدایت توده مردم دارد. به هر میزان که رهبر از کمیت و کیفیت نیروهاى انقلابى و وسعت و دامنه اقدامات آنان و از بازتاب رژیم نیز اطلاعات کافى داشته باشد، دقیقتر عمل خواهد کرد و ضریب خطاى کمترى خواهد داشت.
در تکوین انقلاب اسلامى، نهادهایى چون مساجد نقش سازماندهى نیروهاى درگیر با رژیم را ایفا مىکردند. مساجد، که یکى از تجلیات فرهنگ اسلامى محسوب مىشوند، در بقاى اولیه آنها در صدر اسلام نیز، علاوه بر آنکه به مثابه کانونى براى عبادات محسوب مىشدند، مرکز فعالیتهاى اجتماعى نیز به حساب مىآمدند. از سوى دیگر، در حملات دشمنان به جهان اسلام نیز مساجد از اولین کانونهایى بودهاند که مورد تخریب و هتک حرمت قرار گرفتهاند. (17) مسجد در طول تاریخ اسلام از همان آغاز، کانون عبادت، آموزش، پایگاه قضایى و داورى منازعات، کانونى براى ارتباط جمعى و تبادل اخبار و پایگاه جهاد و حرکتهاى انقلابى بوده است.
با رواج خرافهها و تغییر در مفاهیم دینى و به دنبال افول تمدن اسلامى، کارکردهاى مسجد نیز دچار دگرگونى شد. البته تحولات فرهنگى پس از عصر نوزایى در غرب نیز منجر به دینستیزى در عرصه اجتماع گردید. مسجد در چند قرن اخیر، صرفا کانونى در جهت عبادت تلقى مىشده است. نهضت احیاگرى حضرت امام خمینىرحمه الله، که موجب احیاى مفاهیم، نمادها و تحلیلهاى اسلامى بود، موجب تحول در کارکرد دین و ایفاى همان نقشهاى اولیهاى گردید که مسجد داشت. امام راحلقدس سره در این زمینه فرمودند: «مسجد در صدر اسلام همیشه مرکز جنبش حرکتهاى اسلامى بوده است. از مسجد تبلیغات اسلامى شروع مىشده است و از مسجد قواى اسلامى براى سرکوبى کفار و وارد کردن آنها در زیر بیرق اسلام (حرکت مىکرده است) و همیشه در صدر اسلام، مسجد مرکز حرکات و مرکز جنبشها بوده است.» (18)
از دیدگاه رهبرى، مساجد به منزله سنگرند که باید از آنجا به دشمن شبیخون زد، (19) محلى براى انقلاب فردى; یعنى مرکز تجمعى براى نمازهاى جماعت، که نمایشى از وحدت و همدلى مؤمنان است، (21) و محلى براى تبادل اخبار جامعه و تعمیق بینش سیاسى - فرهنگى و مذهبى مردم. امام امترحمه الله در این زمینه در سال1357 در پیامى اعلام مىکنند که گویندگان در مساجد وظیفه دارند مصایب رژیم را در طول پنجاه سال سلطنت پهلوى به اطلاع مردم برسانند و آنها را آگاه کنند. (22)
امروزه در جهان اسلام مساجد محل تجمع انقلابیان است. از اینرو، رژیمهاى حاکم بر کشورهایى نظیر مصر، الجزایر و سایر کشورها مىکوشند مساجد را تحت کنترل خود درآورند و سخنرانان مساجد را از طریق دولت منصوب نمایند. نتیجه آن که نقشى که مساجد در شعلهور ساختن و گرم نگهداشتن انقلاب تا پیروزى آن به عهده داشتند و تعرضى که رژیم به برخى مساجد داشت، که منجر به تعطیلى و بستن برخى حسینیهها و مساجد و آتشزدن بعضى از آنها گردید، نشاندهنده ماهیت انقلاب و به عبارت دیگر، نقش اسلام در تکوین و شکلگیرى انقلاب است. در سالهاى پیش از انقلاب، برخى از مساجد به دلیل برخوردارى از سخنرانان انقلابى و حضور انقلابیان در آنها، از شهرت ویژهاى برخوردار بودند. در شهرها و مراکز استانها مساجد خاصى کانون اصلى و مرکز تجمع انقلابیان بود و مساجد کوچکتر نقش پایگاههاى نیمه فعال را ایفا مىکرد.
نمادهاى اسلامى
نمادهاى اسلامى نشانه همبستگى جامعه محسوب مىشوند. تاسوعا، عاشورا و اعیاد اسلامى از جمله این نمادها هستند. رژیم پیشین مىخواست روزهایى چون جشن تاجگذارى را به عنوان جایگزین معرفى کند و این نمادها را، که ریشه در اسلام و فرهنگ ایران داشت، کمرنگ جلوه دهد و از بین ببرد. نمادهاى اسلامى از دیگر شاخصهایى است که بیانگر نقش اسلام در تکوین انقلاب است. بزرگترین اعتراضات مردمى در طول انقلاب در تاسوعا و عاشوراى حسینى شکل گرفته است. قیام 15 خرداد نیز مصادف با ایام عاشورا بود. در سال1357، بیش از دو میلیون نفر در تهران در راهپیمایى این روز شرکت کردند که موجب شگفتى ناظران خارجى شد. (23)
برگزارى مراسم یادبود براى شهدا از دیگر نمادهاى دینى است که موجب تداوم حرکت انقلاب شد. این کار از سال1356 شروع گردید. یک نویسنده خارجى در این زمینه مىنویسد: «برگزارى مراسم چهلم از بهترین نمونههاى استفاده از سنتهاى شیعى در جهت اهداف سیاسى بود.» (24)
حضرت امام خمینىرحمه الله با توجه به نقشى که محرم و صفر در تکوین و تداوم انقلاب داشت، بر حفظ سنتهاى آن تاکید فراوانى داشتند و آن را ضامن حفظ و تداوم انقلاب مىشمردند. (25) حمید عنایت نیز در این زمینه مىنویسد: «امام خمینى شاید بیش از هر متاله شیعه، که داراى منزلتى قابل قیاس با وى باشد، خاطره کربلا را با احساس جارى از ضرورت سیاسى به کار گرفت.» (26)
به این ترتیب، مىتوان نتیجه گرفت که نقطه آغاز انقلاب، موقعیتها و ایامى بود که در آن انقلاب شتاب فزایندهاى به خود مىگرفت. ایام و موقعیتهاى مذهبى متعلق به اسلام نظیر تاسوعا، عاشورا و اربعین امام حسینعلیهالسلام از این قبیل بود.
انقلاب اسلامى در میان انقلابهاى بزرگ جهان
مقایسه انقلاب اسلامی ایران با انقلاب فرانسه و روسیه که بزرگترین انقلابهای معاصر اروپا و جهان خوانده شده و منشاء رواج گفتمان لیبرالیستى و سوسیالیستى در قرنگذشته شدند، نشان مىدهد که چگونه انقلاب اسلامى ایران، از جهات متعدد،عمیقتر، جدىتر و مردمىتر از آن دو بوده و گفتمان سومى را به بشریت معاصر عرضهکرده است.
سعى شده که انقلاب اسلامى با انقلابهاى فرانسه و روسیه که از بزرگترینو معروفترین انقلابهاى جهان مىباشند در وجوه اقتصادى، سیاسى و اجتماعى مقایسهشود.
• موقعیت اقتصادى رژیمهاى پیش از انقلاب
• اقتدار نظامى رژیمهاى پیش از انقلاب
• پیچیدگى و استحکام رژیمهاى قبل از انقلاب
• قدرت اجتماعى
موقعیت اقتصادى رژیمهاى پیش از انقلاب
در فرانسه در دوران قبل از انقلاب 1789 نشانههاى روشنى دال بر وخامت موقعیت اقتصادى از هر لحاظ وجود داشته و این کشور از پنجاه سال قبل از انقلاب، دچار مشکلات و بحرانهاى مالى و اقتصادى فراوانى بودکه روزبروز بر دامنه و ابعاد آن افزوده مىگشت.
شرایط اقتصادى در روسیه نیز قبل از انقلاب، از آغاز دهه اول قرن بیستم وضع مطلوبى نداشت. دو جنگخارجى که در این دوره اتفاق افتاد بر شدت نابسامانیهاى اقتصادى افزود، رکود اقتصادى که تا سال 1909دوام داشتشرایط ناگوارى را براى کارکنان و دهقانان ایجاد کرده بود، از یک سو بیکارى را سخت دامن مىزد واز سوى دیگر شرایط کار و میزان درآمد این دو طبقه را طاقت فرسا و غیر قابل تحمل ساخته بود اعتصاباتى کهدر این دوران کارگران راه مىانداختند عمدتا ماهیت اقتصادى داشت و مرتبا بر تعداد اعتصابات و شمارهشرکت کنندگان در اعتصابات افزوده مىگشت.
حال آنکه در ایران، در اواخر حکومتشاه رژیم، ایران در مطلوبترین سطح از قدرت اقتصادى که در تمامسلطنت 57 ساله رژیم پهلوى بىسابقه بود به سر مىبرد. با افزایش سریع و غیر قابل پیشبینى درآمد نفت ،رژیم ایران نه تنها تبدیل به یکى از دولتهاى ثروتمند شده بود بلکه جامعه ایرانى را به یک جامعه کاملامصرفى تبدیل کرده بود. (3) بدین ترتیب ملاحظه مىگردد در حالى که دولتهاى فرانسه و روسیه از نظراقتصادى در بدترین شرایط بودند و در حقیقت در مرحله ورشکستگى نهایى قرار داشتند دولت ایران با توجهبه افزایش ناگهانى و غیر قابل پیشبینى قیمت نفت از نظر ذخائر ارزى و توانائیهاى مالى در مطلوبترین ومناسبترین شرایط اقتصادى در تاریخ خود بوده است.
اقتدار نظامى رژیمهاى پیش از انقلاب
از مهمترین و در عین حال محسوسترین ابزار قدرت و اعمال حاکمیت هر رژیم سیاسى به ویژه نظامهایىکه با بحرانها و فشارهاى داخلى مواجه مىباشند و نیاز به تهدید و ارعاب و احیانا سرکوب حرکتهاى معارض ومخالف خود را دارند قدرت نظامى آنها مىباشد. هر گاه در یک نظام سیاسى، قدرت نظامى از انسجام لازمبرخوردار نباشند و روحیه خود را در اثر شکستیهاى پى در پى از دستبدهد و همچنین دولتبخاطرمشکلات اقتصادى امکان تامین تدارکات و خواستههاى آنها را نداشته باشد و در نهایت قدرت نظامى اعتقاد وایمان خود را به رژیم سیاسى از دستبدهد نه تها قدرت سیاسى قادر به بهرهبردارى از چنین نیروى نظامىبراى سرکوب قدرت اجتماعى معارض نخواهد بود، بلکه خود بصورت یک مدعى خطرناک درآمده و احیانا بهگروههاى اجتماعى مخالف خواهد پیوست و احتمال سقوط قدرت سیاسى را شدیدا افزایش خواهد داد.
فرانسه در طول پنجاه سال قبل از انقلاب مدت 26 سال در جنگ و منازعات مهم بینالمللى بوده است ودر این منازعات جز یک ایالت، نه تنها چیزى بدست نیاورده، بلکه شکستها و خسارتهاى عظیم مالى، جانى وارضى به همراه داشته و قابل پیشبینى بود که افسران ارتش نسبتبه سرکوب مقاومت در دورهاى که بحرانبرعلیه مقامات دولتى افزایش یافته بود بىعلاقه باشند و این امر موجب اختلاف و تضاد سیاسى و اجتماعىشد به طورى که نهایتا هر حرکت محدودى را براى سرکوب مخالفین پادشاه و طبقات محافظه کار مسلط غیرممکن مىساخت و زمینه را براى پیروزى انقلاب فرانسه مهیا کرد.
موقعیت نظامى روسیه نیز در اروپا بدلیل جنگهاى کریمه و جنگ 1905 تغییر کرده بود. کشورى که در1815 تنها قدرت قوى قاره اروپا بود و بعد از 1848 به نظر مىرسید که هنوز فاصله زیادى با سایر قدرتهاىاروپایى داشتبعد از جنگ کریمه به حد یکى از چند قدرت مساوى، تنزل یافت و تا زمانى که تزار در سنپطرزبورگ حاکم بود هرگز موقعیت 1815 را پیدا نکرد. جنگ جهانى اول از نظر وسعت و مدت و نزدیکى بهمرزهاى روسیه از جنگ روس و ژاپن به مراتب مهمتر بود و تاثیر بیشترى در داخل کشور بر جاى گذاشتبطوریکه قواى نظامى این کشور را کاملا به تحلیل برده و سربازان کستخورده و بازگشته از جبهه را بصورتمدعیانى براى قدرت سیاسى حاکم درآورد و به همین علتبود که انقلاب روسیه در اوج اشتعال جنگ جهانىاول بوجود آمد.
با این ترتیب ملاحظه مىگردد که نظام سیاسى حاکم بر روسیه قبل از انقلاب نه تنها نیروى نظامى و قواىمسلح نیرومند و وفادار به قدرت سیاسى با خود نداشتند بلکه ارتشى شکستخورده، روحیه از دست داده وعاصى شده از نظام با پیوستن به کارگران اعتصابى نقشى مهم در پیروزى انقلاب بازى کردند.
اما ارتش شاهنشاهى ایران بر خلاف فرانسه و روسیه در طول حداقل 57 سال قبل از پیروزى انقلاب درهیچ جنگ خارجى مهمى شرکت نکرده بود. بیش از هر پادشاهى در ایران محمدرضا شاه به نیروهاى مسلحتوجه داشت. او بعنوان فرمانده نیروهاى مسلح، احساس مىکرد که یک ارتش قوى و نیرومند و در عین حالوفادار به پادشاه، نه تنها مىتواند نظام سیاسى او را در قبال مخالفین داخلى حفظ کند بلکه با توجه به جاهطلبیهایش مىتواند ابزار و اهرم لازم را براى دخالت در امور منطقه و همسایگانش و پیشبرد اهداف بینالمللىاو فراهم نماید.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 19 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دبیر سمینار دولت الکترونیک و تکریم ارباب رجوع گفت: بدون ایجاد دولت الکترونیک، و بکارگیری ابزار ITو ICTتوسعه کشور پایدار نخواهد ماند.
"بهزاد نیک نژاد" افزود: کاهش هزینه ها، استفاده بهینه از منابع انسانی، سرعت در انجام امور، ارتقای کیفیت خدمات و رضایتمندی ارباب رجوع از جمله مزایای ایجاد و گسترش دولت الکترونیک است.
وی از روند ایجاد دولت الکترونیک در کشور ابراز تاسف کرد و اظهار داشت: این امر مستلزم ایجاد زیرساختهای ارتباطی، فرهنگسازی و گسترش آموزش است.
وی تصریح کرد: اما مهم این است که طی سالهای گذشته علی رغم اجرای طرحهای گوناگون در زمینه دولت الکترونیک، هنوز به نقطه امیدواری نرسیدهایم.
دبیر سمینار دولت الکترونیک در مورد مخاطبان این سمینار گفت: شهرداری ها یکی از مهمترین مراکز تعامل و ارتباط با مردم هستند، ضمن آنکه نقش شهرداریها در ایجاد دولت الکترونیک بسیار مهم و اساسی است.
نیک نژاد ادامه داد: در این سمینار تلاش خواهد شد با حضور مسوولان شهرداریها کلان شهرها، معاونان برنامهریزی، مالی و اداری و همچنین مدیران روابط عمومی مناطق مختلف شهرداری تهران، مبنای دولت الکترونیک، موانع ایجاد و توسعه دولت الکترونیک، شهروند الکترونیک به عنوان مخاطب دولت الکترونیک مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
به گفته وی، همچنین دولت الکترونیک و زیرساختهای مورد نیاز، تکریم ارباب رجوع و دولت الکترونیک و همچنین وبلاگ نویس و نقش آن در توسعه دولت الکترونیک از دیگر مباحث مورد بحث و بررسی در این سیمنار است.
وی افزود: محمد سلطانی فر، داوود زارعیان، حمید ضیایی پرور، منصور دهستانی و میرزابابا مطهری نژاد سخنرانان این سمینار هستند.
وی ادامه داد: مجتمع فنی تهران و شهرداری منطقه ۲برگزارکننده این سمینار است و علاقه مندان برای حضور در این سمینار میتوانند از طریق سایت http://software.mftsite.comبه صورت رایگان ثبت نام کنند.
سمینار دولت الکترونیک و تکریم ارباب رجوع روز سه شنبه هفدهم آبان ماه برگزار و به تمامی شرکتکنندگان گواهینامه رسمی حضور در سمینار از طرف مجتمع فنی تهران اعطا میشود.
فناوری شگفتانگیز اطلاعات و ارتباطات که در طول تاریخ به صورتهای مختلفی همراه بشر بوده و گاهی به صورت زبان و نماد، گاهی به صورت کاغذ و مداد، گاهی به شکل پیغام و وسیله ارتباطی زمانی با ماشین چاپ، زمانی با تلفن و رادیو و امروز با رایانههای شخصی، تلفن همراه و شبکههای اطلاعاتی ظاهر شده خود یک فناوری تاریخ ساز است.
به گزارش ستاد خبری دبیرخانه کنفرانس تخصصی مدیریت فناوری اطلاعات و توسعه ملی، دکتر "سید علی اکرمی فر" با بیان مطلب فوق افزود: در آغاز هزاره سوم بسیاری از دولتها برای ارتقای کارآمدی خود از این فناوری حداکثر استفاده را میبرند.
وی اظهار داشت: اگرچه توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات به شرایط و ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی این کشورها ارتباط پیدا میکند، اما همه آنها وجوه مشترکی دارند، مفاهیم جدیدی چون ارایه خدمات یکپارچه مورد توجه بیشتر کشورها قرار گرفته است.
دبیر کمیته مطالعات دفتر همکاریهای فناوری ریاست جمهوری تصریح کرد:
توسعه فناوری اطلاعات در بخش دولتی و ارتقای کارآمدی آن باعث کاهش هزینهها، افزایش سرعت خدمات دولتی به شهروندان، ارتقای کیفیت خدمات، افزایش دسترسی زمانی و مکانی به خدمات و کاهش اطلاعات تکراری و نامنسجم در بخش دولتی میشود.
وی بزرگ بودن ساختار دولتی را یکی از بزرگترین موانع و چالشها بر سر راه توسعه دولت الکترونیک و ارتقای کارآمدی حاکمیت از طریق فناوری برشمرد و گفت: در خطر بودن منافع برخی از مدیران به دلیل شفاف شدن فعالیتها، بیاطلاعی و ناآشنایی مدیران با نتایج واقعی توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات و جزیرهای بودن توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات در بخشهای دولتی از دیگر موانع است.
گفتنی است کنفرانس تخصصی مدیریت فناوری اطلاعات و توسعه ملی روز اول آذرماه با حضور کارشناسان و متخصصان امر فناوری اطلاعات برگزار میشود.
علاقه مندان برای اطلاعات بیشتر میتوانند به سایت WWW.ITMGROUP.IR مراجعه کنند.
تدوین سیستم مدیریت کیفیت “ ISO 9001-2000 ”
طراحی نظام های تحول اداری بر محور مدیریت کیفیت از جمله موارد اصلاح روشهای انجام کار می باشد. عدم شناخت عمیق موضوع مدیریت کیفیت از سوی افراد در سازمانها و تفاوت های آن با مدیریتهای سنتی از جمله مشکل هایی است که موجــــب می شود در برنامه اصلاح روشهای انجام کار و در مجموع استقرار سیستم مدیریت کیفیت وقفه ایجاد شود. در حالی که این امر نیاز به تعهد و حمایت بدون وقفه و جامع و کامل مدیریت دارد.
در حال حاضر نیاز به تحول و تغییر بیش از پیش احساس می شود و سازمانهای خصوصی و دولتی نیز با درک این ضرورت به دنبال راه حلی برای رسیدن به آن هستند و در این خصوص نقش سیستم مدیــریت کیفیت و طراحی و استــــقرار آن حــائز اهمیت می باشد. موسسه بین المللی استاندارد اولین همایش مدیریت کیفیت را در سال 1377 و همچنـین ســازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور با همکاری موسسه استاندارد و موسسه I ,G,A دومین کنفرانس مدیریت کیفیت را در راستای اجرای ضرورت استقرار سیستم مدیریت کیفیت در سازمانهای دولتی برگزار نمودند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 20 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
در دو دهه اخیر بحث بازیافت واستفاده مجدد از موادکم ارزش و باطله در صنایع مختلف مورد توجه زیادی قرار گرفته است چراکه با این کار علاوه بر حل مشکل زیست محیطی آن عامل ،به جنبه اقتصادی این مسئله نیز توجه می شود..چنانچه می دانیم درکارخانه ذوب آهن جهت جدایش آهن از سایر ناخالصی های موجود در سنگ معدنی آهن از موادی به عنوان کمک ذوب مانند آهک و... استفاده می شود .این مواد باسایر ناخالصی های موجود در سنگ معدنی آهن مانند سیلیکاتها،کلسیتها و اکسیدها و... در کوره واکنش داده و به صورتی ترکییی یکپارچه که به آن سرباره گفته می شود درآمده وبه خاطر چگالی پایین نسبت به آهن در بالای کوره تجمع می کنند و آهن مذاب نیز به خاطر وزن مخصوص بالاتر در قسمت تحتانی کوره جمع می گردد.در نهایت این دو ازدودریچه مختلف که در بالا وپایین کوره تعبیه شده است خارج می گردند.صنعت فولاد مقادیر بسیار زیادی سرباره تولید می کند.تنها سرباره تولیدی در قسمت کوره بلند 23/0تا1/0تن به ازای تولید هر تن فولاد است.این در حالی است که در سایر کوره های ذوب فلزشبیه قوس الکتریکی و... نیز سرباره داریم.سرباره ها می توانند قسمت زیادی از فضای کارخانه ذوب آهن را اشغال می کند که این نیز می تواند باعث ایجادیک سری مشکلات زیست محیطی از جمله ایجاد گرد وغبار در نواحی شهری گردد.مصارف سرباره ها تاکنون بسیار محدود بوده است .این مصارف شامل استفاده به عنوان لاشه در زیر سازی جاده ها و راه آهن ،ایجاد فرودگاهای صحرایی،ساخت آجر نسوزو...می باشد.البته تلاشهایی جهت استفاده بهینه از سرباره در کشورهای مختلف انجام گرفته است که همه این تلاشها به خاطر غیر اقتصادی و غیر عملی بودن بدون نتیجه باقی مانده است.
سربارة صنایع آهن و فولاد، زباله یا مادهای ارزشمند؟
در فرآیند تولید آهن و فولاد، علاوه بر محصول اصلی، محصولات دیگری نیز تولید میگردند که محصولات جانبی (By-Product) نامیده میشوند. در صورت عدم توانایی صنایع فولادی در بازیابی و استفاده از این محصولات، با توجه به حجم تولید بالای آنها، این محصولات مشکلات زیادی را از نظر آلایندگی ایجاد مینمایند. از جمله محصولات فرعی تولید آهن و فولاد، سرباره، گردوغبار، لجن، ورقهای پوسته شده و لایههای اکسیدی هستند که در میان این محصولات، سرباره به سبب میزان تولید بسیار بیشتر در مقایسه با سایر محصولات جانبی، توجه بیشتری را میطلبد:
تاریخچه
حدود 350 سال پیش از میلاد مسیح(ع) ارسطو ف یزیکدان یونانی ، از سربارة آهنسازی برای التیام جراحتها استفاده نمود. در روم باستان نیز از دانههای سرباره برای راهسازی استفاده میکردند. از آن دوران به بعد کاربردهای دیگری نظیر ساخت موزاییکها و گلولههای توپ هم برای سرباره ابداع گردید. با وجود این، با شروع قرن بیستم و توسعه فرایندهای نوین آهن و فولادسازی بود که استفاده تجاری از سرباره در ابعاد زیاد ، مرسوم شد. امروزه با کمک فرایندهای پیشرفته، از سرباره در بیشتر صنایع سازه ای چون راهسازی، سیمان، بلوکهای ساختمانی سبک، سلختمانسازی، بتونهای ساختمانی، بتونهای آسفالتی، ماسههای خطوط راهآهن، پشم سنگ و صنایع شیشه استفاده میشود.
ترکیب سرباره
در صنایع آهن و فولادسازی، دو نوع سرباره وجود دارد: 1) سرباره کورة بلند (سربارة آهن خام) و 2) سرباره فولادسازی. برطبق تعریف جامعه آزمون و مواد آمریکا (American Society of Testing & Materials) ، سربارة کورة بلند، ترکیبی است غیرفلزی که دارای سیلیکاتها و آلومینوسیلیکاتهای کلسیم و سایر عناصر بازی است و در کورة بلند به همراه آهن به صورت مذاب تولید میشود. همچنین طبق تعریف این جا م عه، سربارة فولاد سازی، ترکیبی غیرفلزی است که دارای سیلیکاتهای کلسیم، فر یتهای کلسیم و اکسیدهای آهن ، آلومینیوم، منگنز، کلسیم و منیزیم است و به طور همزمان با فولاد تولید میشود.
با توجه به این تعریفها مشخص میشود که این دو دسته سرباره، از لحاظ ترکیب شیمیایی اختلاف زیادی باهم دارند؛ سربارة کوره بلند بر خلاف سربارة فولادسازی که ترکیبات متنوعی دارد ، ترکیبی نسب تا ً یکنواخت دارد. این یکنواختی ترکیب سربارة کوره بلند، سبب سادهتر شدن کاربرد آن شده است. در مقابل، وجود ترکیباتی نظیر اکسید آهن در سربارة فولادسازی، استفاده گسترده از این محصول را بهویژه در صنایع سیمان محدود کرده است.
ویژگیهای فیزیکی هر یک از این دو دسته ثابت نیست و خصوصیاتی نظیر وزن، انداز ة دانه، ویژگیهای ساختاری و غیره، بر حسب نوع فرآیند تولید سرباره ، تغییر میکند.
سرباره کوره های ذوب فلز، در صورت آسیاب و آماده سازی، ضمن وارد کردن محلول Al2O3، به عنوان منبعی برای تامین آلومین، سیلیکا، آهک و اکسید منیزیم در بار شیشه محسوب می گردند. سرباره های خام، گرچه برای تولید پشم معدنی کاربرد قابل ملاحظه ای دارند به طور کلی از دو دیدگاه کیفیت شیمیایی و فیزیکی برای تولید شیشه مناسب نیستند. از این رو جنبه آماده سازی سرباره ها از اهمیت فراوانی برخوردار است و برای مصرف در ساخت شیشه ترکیب شیمیایی آن باید به شدت کنترل شود، حتی اگر مشخصات فیزیکی آنها (دانه بندی) یکنواخت باشد.
در ایالات متحده سرباره های کوره های ذوب فولاد و آهن، مصارف عمده ای را در شیشه پیدا کرده و سرباره های فسفاته نیز کاربرد محدودی یافته اند.
سرباره ها گستردگی بسیاری دارند و با توجه به تنوع صنعت و نوع مواد اولیه می توانند ترکیبات متفاوتی داشته باشند.
سرباره های ذوب آهن عموما" از سیلیس و کلسیم غنی باشند.
سرباره های ذوب مس عمدتا" حاوی آهن و سیلیس می باشند.
در کشوره های متعددی از سرباره ذوب آهن در ساخت شیشه سرامیک و کاشی کف و دیوار استفاده شده است.
سرباره را می توان در آب سرد کرد و هم می توان هوا سرد شده آن را مورد استفاده قرار داد.
آنالیز نمونه ای از سرباره کوره بلند از شرکت سهامی ذوب آهن اصفهان به شرح ذیل می باشد:
سرباره کوره بلند بصورت های دانه بندی (مرطوب و خشک) و کلوخه ای تولید می شود و مورد استفاده آن در کارخانجات تولید شیشه و شیشه سرامیک و سیمان (به میزان حداکثر 30% بصورت مستقیم جایگزین کلینگر می گردد.) و عایق های حرارتی و صوتی (پشم و شیشه)، تهیه بتون سبک می باشد.
فلزات داخل سرباره
یک سرباره ایده آل مقادیر زیادی CaO وMnO2 مقادیر متوسطFeOو Al2O3 و SiO2دارد.همچنین یک سرباره ایده آل بایدحاوی MgO و موادآلکانی پایین باشد.همچنین باید حداقل تغییرات رادر خواص شیمیایی داشته باشد
حجم تولید سرباره
دادههای آماری در ارتباط با مقدار واقعی تولید سربارة آهن و فولاد در جهان، در دسترس نیست؛ اما میزان تولید این ماده را میتوان حدود 25 تا 30 درصد تولید آهن خام (Pig Iron) و 10 تا 15 درصد تولید فولاد خام تخمین زد. با استفاده از این تخمین میتوان آماری برای تولید سرباره در جهان، ایالات متحده و ایران ارایه نمود
میزان مصرف سرباره
از نظر صاحبان صنایع آهن و فولاد در جهان، سرباره و سایر محصولات جانبی نه تنها زباله نیستند، بلکه به این محصولات به عنوان موادی باارزش نگاه میشود. در این صنایع سعی بر این است که علاوه بر بازیابی فلزات از این محصولات جانبی، برای این محصولات به ویژه سرباره، کاربردهایی یافته تا از این مواد، بهصورت مؤثر استفاده شود. این موضوع سبب شده است که سربارة تولیدشده در صنایع آهن و فولاد، خود بازار قابل توجهی داشته باشد.
در سال 2002، در کشور آمریکا حدود 19میلیون تن سرباره به ارزش 300میلیون دلار مصرف شده است که حدود 60 درصد آن، سربارة کوره بلند به ارزش 270میلیون دلار بوده است. (دلیل مصرف بیشتر و نیز ارزش بیشتر سرباره کوره بلند در مقایسه با سرباره فولادسازی، همان نکاتی است که پیشتر ذکر شد).
جدول زیر آمار بازار سرباره را در ایالاتمتحده بین سالهای 1998 تا 2002 ارایه میکند. (آمار بر حسب هزار تن). همانطور که از آمارهای جدول پیدا است، ایالات متحده در این سالها، مقدار قابلتوجهی واردات سرباره نیز داشته است.
در حال حاضر، فعالیت صنایع آهن و فولاد در بخش محصولات جانبی، بر افزایش بازیافت مواد از این محصولات و یافتن بازارها و موارد مصرف برای آنها متمرکز شده است.
کاربردهای مرسوم سرباره
اگر سربارة تولیدشده در کوره بلند را به حال خود گذاریم تا سرد شود و یا آن را با استفاده از آب، سریع سرد کنیم، از آن میتوان در بتونسازی، ساخت جادهها، خاکریزها، آبراههها، تولید پشم سنگ، ساخت شیشه، ساخت بلوکهای ساختمانی سبک و مواد اولیه سیمان سربارهای، استفاده کرد.
اگر سرعت سردکردن سرباره مذاب بیشتر شود، سرباره به حالت شیشهای درمیآید. از این محصول میتوان در ساخت سیمان، پرکنندههای سبک و مواد اولیه شیشهسازی استفاده کرد.
سرباره تولیدشده در فولادسازی نیز کاربردهای متنوعی دارد. از این سرباره در ساخت روکش مقاوم و پایا برای جادهها، تولید آسفالتهای مقاوم در برابر لغزش و زیرسازی و شانهسازی جادهها، استفاده میشود. علاوه بر این ، سربارة فولادسازی در ساخت سیمان پرتلند نیز استفاده میشود. استفاده از این ماده در سیمان پرتلند، سبب افزایش ظرفیت ، کاهش آلودگی محیطزیست و صرفهجویی در مصرف انرژی میگردد.
کاربردهای کشاورزی و کمک به بهبود زیستمحیطی سواحل نیز از کاربردهای دیگر سربارههای آهن و فولاد است. سربارة فولادسازی به سبب داشتن ترکیباتی مفید برای کشاورزی از جمله اکسید مولیبدن، میتواند سبب بهبود خاکهای زراعی و به تبع آن افزایش تولید محصولات کشاورزی شود. به عنوان مثال، از دیرباز از این سرباره در کشت ذرت و سویا استفاده میشده است. علاوه بر این ، استفاده از سربارة فولادسازی در کشت نیشکر و برنج نیز نتایج مطلوبی درپی داشته است . هم اکنون برای گسترش استفاده از سربارة فولادسازی در کشاورزی، تحقیقات مختلفی در حال انجام است.
اخیراً، در ژاپن برای بازسازی و ترمیم وضعیت سواحل و تقویت رشد گیاهان، ماهیها و سایر موجودات دریایی، از سربارههای آهن و فولادسازی استفاده شده است. برای این منظور، با استفاده از ذرات و بلوکهایی از جنس سرباره، بسترهایی درکف دریا ساخته میشود که به محلی برای رویش گیاهان و زندگی جانوران دریایی تبدیل میگردند.
عوامل موثر در کاهش تشکیل سرباره
1. قراضه
قانونی قدیمی در صنعت آلومینیم وجود دارد که به ازای هر یک درصد آلودگی شارژ شده به کوره مذاب، حداقل یکدرصد پرت مذاب وجود خواهد داشت. نوع قراضهها و آمادهسازی آنها قبل از شارژ، تفاوت قابل ملاحظهای در میزان تشکیل سربار ایجاد خواهد کرد. البته همیشه انتخاب نوع قراضه مناسب برای شارژ امکانپذیر نمیباشد. آلودگی قراضه (نظیر آب، روغن، رنگ، پلاستیک و آلودگیهای دیگر) فرایند ذوب را مختل کرده و میزان بازیافت آلومینیم موجود را کاهش خواهد داد. روشهای مختلفی برای کاهش آلودگی قراضهها وجود دارد. اصلیترین روش جداسازی و مرتبکردن قراضهها، «دستی» است، بهطوریکه مواد زائد از آنها با دست جدا و حذف شوند. از این فرایند، بیشتر در کشورهای پیشرفته مخصوصاً در نقاطی که نیروی انسانی ارزان است، استفاده میشود. در حالت پیشرفته، قراضهها به صورت اتوماتیک در خطوطی مخصوص جداسازی میشوند. در این روش، قراضهها به اندازههای مناسب برش داده شده و مواد زائد، از طریق جداسازهای مغناطیسی و یا «ادیکارنت» حذف میشوند.
در شرکتهایی که بهطور وسیع و در مقادیر زیاد از قراضههای پوششدار و رنگی استفاده میکنند، سیستمهای پوششزدایی اغلب برای حذف پوششهای آلی بهکار میروند. پوششزدایی، فرایندی حرارتی است که در آن مواد آلی نظیر پلاستیکها و رنگها تحت شرایط کنترل شده، بخار میشوند. بسته به تیراژ تولید میزان صرفهجویی حاصل از کاهش 1 تا 2درصد پرت مذاب میتواند بیشتر از هزینه تجهیزات پوششزدایی باشد. علاوه بر بحثهای اقتصادی، این سیستمها در کنترل مواد مضر و حفظ محیط زیست، موثر هستند.
2. نحوه شارژ کوره
طراحی کوره میتواند عاملی اصلی در تشکیل سرباره باشد. شارژ کوره، گام مهم بعدی در کنترل تشکیل سرباره است. قادر بودن به غوطهوری قراضههای سبکتر در زیر مذاب، همیشه مزیت بوده اما بسته به انواع قراضه و کوره مورداستفاده، همواره امکانپذیر نیست. بهصورت قانونی کلی، قراضه سبک باید از تماس مستقیم با شعله دور بماند.
در شارژ اولیه برای شروع عملیات ذوب، بهتر است اول قراضههای سبک و سپس قراضههای سنگینتر شارژ شوند. در کورههای شعله مستقیم، استفاده از مواد در اندازههای بزرگتر بهتر است. هدایت حرارتی انجام شده از طریق این نوع مواد، به ذوب سریعتر مواد کمک کرده و میزان اکسیداسیون سطوح خارجیتر را کاهش خواهد داد.
زمانی که مواد دارای پروفیل نازک، نظیر ورق شارژ میشوند، مواد مذاب مستقیماً از شارژ به سمت دیوارهها و در کوره رانده میشوند. این امر به اکسیداسیون مذاب در این مناطق میانجامد. ماشینهای شارژ مدرن (شکل2) برای شارژ سریع بار طراحی شدهاند و میتوانند شارژ را در کل کف کوره به طوری مناسب توزیع کنند. این ماشینها بهطوری موثر، چرخههای شارژ کوره را کاهش داده و باعث بهبود بازیافت کلی مذاب میشوند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 14 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید