مولانا

مولانا

 

 

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات21

فهرست

مقدمه 1
ولادت 2
مولانا و شعر 6
مولانا و شب 11
مولانا و موسیقی و سماع 16
وصیت مولانا 20
منابع 22

مقدمه
تأثیر نفس گرم و نفوذ کلام پرشور مولانا جلال‌الدین محمد مولوی عارف بی‌بدیل سده هفتم هجری، چنان ژرف و گسترده است که هنوز، با گذشت قرن‌ها از حیات جسمانی این شیخ شوریده، حیات روحانی‌اش آرام‌بخش ذهن و قلب و روح سالکان و عارفانی است که جویای حق و حقیقت‌اند و می‌خواهند به کشف بایسته‌ها و شایسته‌های طریقت راه یابند؛ تا آنجا که حتی مولوی شناسی نزد انسان سده بیست و یکم به شاخه‌ای مهم در شرق شناسی تبدیل شده است.
محقق حاضر به هدف آشنایی با جنبه‌های مختلف شخصیت مولانا و آثار، سلوک، کرامات و نحوه زندگانی او تدوین شده و در آن، از رابطه او با سایر عرفای هم عصرش نیز سخن رفته است.



خرید و دانلود مولانا


شاخه مرجان (رمزپردازی حیوانات درمثنوی)

شاخه مرجان (رمزپردازی حیوانات درمثنوی)

شاخه مرجان نام کتابی است که  با محوریت موضوعی «رمز پردازی حیوانات در مثنوی معنوی» نگاشته شده در 600 صفحه توسط نشر ثالث در سال 1386 منتشر و در دو فصل «واژه های اختصاصی» و «واژه های عمومی» تنظیم شده است.

در بخشی از مقدمه کتاب می خوانیم: وی (مولانا)تمام شخصیتهاها را، اعم از انسانی و حیوانی، به خدمت می گیرد تا حکایت لب شیرین معشوق خود بنماید. بیشه زار معنوی حجم عظیمی از حیوانات و مجموعه وسیعی از حیات وحش را دربر می گیرد که اگر بخواهیم بر اساس تقسیم بندی زیست شناسی این حیوانات را طبقه بندی نماییم، مشاهده می کنیم حیات وحش مولانا تقریباً شامل همه این طبقات می شود. مولانا نام حدود 81 حیوان را در مثنوی آورده است که از این میان خر، شیر و شتر دارای بیشترین بسامد حکایت ها و واژه هاست. با نگاهی کلی به حیات وحش مولانا در می یابیم که بیشترین حیوانات را پستانداران (34) و پرندگان (25) تشکیل می دهند و نغمه آواز مرغان و پرندگان جورواجور و رنگانگ حیات وحش مولانا را تحت شعاع خود قرار داده است. ما او را در کنار طیف وسیعی از این مرغان با خلق و خوهای مختلف و مشرب های گوناگون می بینیم؛ گویا وی سلیمانی است که زبان همه مرغان را می داند؛

لیک از معنی مرغان بی خبر

جز سلیمان قرآنی خوش نظر

و ترجمان حالات و روحیات آن ها است؛ او معتقد است که باید با مرغان به اندازه قوه درک و فهم و زبان اعتقاد و علایق شان سخن گفت؛

مرغ جبری را زبان جبر گو

مرغ پر اشکسته را از صبر گو

مرغ صابر را تو خوش دار و معاف

مرغ عنقا را بخوان اوصاف قاف

«حیوانات در بیشه زار معنوی با چهره های گوناگون و نمادهای متنوع جلوه گری می نمایند و شخصیت هر فرد ثابت نمی ماند؛ گاه حیوانی دارای برترین شخصیت هاست (باز نماد حضرت حق) و گاه منفورترین آن ها (باز نماد شیطان). برخی شخصیت های وی از چهره های تنفر آمیز فرهنگ عرفانی اوست و تنها در نقش منفی ظاهر می گردند (بوزینه، نسناس، زاغ، غراب، جعل، خوک، عنکبوت و ...) و برخی دیگر از چهره های محبوب مولانا و فقط در نقش مثبت جلوه گری می نمایند (آهو، مرجان، هما، سیمرغ، فاخته، بلبل، سمندر و ...) و عده ای هم گاه در چهره مثبت و گاه منفی (آهو، باز، شتر، شیر، فیل، گوسفند، طاووس، کبوتر، زنبور و ...) پدیدار می شوند

«آهو، باز، سیمرغ، شتر، فیل، مرجان و هما نماد حضرت حق واقع می شوند و باز، دیوچه، خر، خرگوش، خارپشت، شیر، سگ، مار، عنکبوت، صقر، غراب، کبک، گرگ، مگس، و گاو نماد شیطان و اژدها، خر، خرگوش، خفاش، دیوچه، زاغ، سگ، سوسمار، شتر، شیر، مار، موش، بره، کرم و گرگ نماد نفس نیز می گردند

«انسان مسخ شده به هیئت خر، بوزینه، نسناس و خوک در می آید و امیال نهفته در نهاد انسان به شکل سگ، باز و گربه جلوه می کند و اعمال انسان های گناه کار و بدنهاد در روز رستاخیز به صورت اژدها، خر، خوک، کژدم، گرگ و مار تجسم می یابد.

 



خرید و دانلود شاخه مرجان (رمزپردازی حیوانات درمثنوی)


مقاله مولانا و عشق

مقاله مولانا و عشق

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:17

مثنوی دفتر یکم

مثنوی دفتر ششم

مثنوی دفتر پنج

مثنوی دفتر دوم

دفتر اول

دفتر پنجم

دفتر ششم

دفتر ششم

دفتر یکم (4- 1982)

مثنوی، کتاب ششم (9- 4138)

دفتر چهارم (8- 1402)

مقدمه

سخن گفتن از عشق در مثنوی معنوی جلال‌الدین محمد بلخی آن ستارة درخشان آسمان عرفان و آن یگانة دوران کاری به غایت دشوار است زیرا عشق از دیدگاه حضرت مولانا بحری است بس ژرف و عمیق که کس به ژرفای آن نتوان رسید و سیاحان این بحر برای فراچنگ  آوردن در و مروارید آن چه بسا در آن غرقه گشته‌اند و آب دریا غریقان این بحر را در ساحل افکنده است اما حضرت مولانا غواصی است ماهر که با پاچیلة معرفت در اعماق ژرف این دریا رفته و گوهرها را به سلک نظم کشیده است.

 انصاف را که اگر نفحه‌ای از آن نسیم عشق از انفاس حضرت مولانا بر مشام جان وزیدن گیرد جان از آن نفحة الهی سرمست شود و از آن سرمستی از هر هستی مجازی خویش تهی گردد حسن معشوق آتش در وجود او افکند و او را از خویشتن فانی گرداند.

عشق از دو عالم بیگانه است و مردم عامی که عاشق را که از هفتاد و دو عالم بیگانگی دارد دیوانه می‌خوانند و در واقع در عشق هفتاد و دو نوع جنون نهفته است. عشق از سویی خلاف عقل است زیرا آثار عقل در همه جا پیداست در حالی که در نهانخانة عالم پنهان است و در واقع عشق پنهانترین پنهانهاست. از نشانه‌های عشق تحیر است و در مقامات عرفانی وادی حیرت از مقامات سلوک و شرط لازم برای وصول به مرتبة فناست. در نتیجه مولانا از عشق به دریای عدم تعبیر می‌کند.

 



خرید و دانلود مقاله مولانا و عشق


مقاله آشنایی با صوفی گری

مقاله آشنایی با صوفی گری

تحقیق فوق مقاله ای در باب صوفیگری و آداب و ارکان آن می باشد. این مقاله در ابتدا اطلاعات کلی از ماهیت صوفیگری را در اختیار خواننده گذاشته و در قدم بعدی وی را با فرقه ی مولویه آشنا میکند. در انتها خواننده را به سمت صوفیگری مولانا کشانده و حقایقی قابل تامل از زندگی مولانا را در اختیار خوانندگان میگذارد.

لازم به ذکر است که این مقاله شامل فایل پاورپوینت مرتبط نیز هست. (مقاله و پاورپوینت در راستای هم بوده و مناسب ارائه در کلاس است) علاوه بر این، ویدیویی عجیب از صوفیگری چندی از هموطنانمان در اختیار است که در صورت درخواست میتوان آن را در اختیار خریدار قرار داد.

 

مقاله 9 صفحه ورد

21 صفحه ی پاورپوینت



خرید و دانلود مقاله آشنایی با صوفی گری


تحقیق در مورد مولانا از بلخ تا قونیه

تحقیق در مورد مولانا از بلخ تا قونیه

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه44

 

فهرست مطالب

تولد ربیع الاول

مولوی،شعر وشاعری:                                  

ساختار

موسیقی شعر

موسیقی و شعر مولانا:

        مولانا از بلخ تا قونیه:  
  جلال‌الدین محمد بلخی ـ مولوی ـ هشتصد سال پیش در شهر بلخ متولد شد. به سن نوجوانی نرسیده‌بود که پدرش ـ بهاءالدین‌ الولد سلطان ‌العلما ـ به دلیل رنجش از پادشاه وقت ـ سلطان محمد خوارزمشاه ـ دست زن و بچه‌اش را گرفت و از بلخ خارج شد.

جلال‌الدین محمد بلخی ـ مولوی ـ (1) هشتصد سال پیش(2) در شهر بلخ متولد شد. به سن نوجوانی نرسیده‌بود که پدرش ـ بهاءالدین‌ الولد سلطان ‌العلما ـ به دلیل رنجش از پادشاه وقت ـ سلطان محمد خوارزمشاه ـ دست زن و بچه‌اش را گرفت و از بلخ خارج شد.(3) بین راه، در گذر از نیشابور به ملاقات شیخ فریدالدین عطار رفتند. گفته‌شده که عطار با یک نگاه به مولوی پی به استعدادهای نهفته در وی برد: «زود باشد که پسر تو آتش در سوختگان عالم زند.» و حتی کتاب اسرارنامه‌ی خود را هم به وی هدیه دادپس از ترک نیشابور و زیارت مکه، بهاءالدین‌ و خانواده‌اش در قونیه ساکن شدند.(3) می‌گویند بهاء‌الدین تا آخر عمر در قونیه ماند و به ارشاد خلق پرداخت و سال‌ها بعد که از دنیا رفت، پسرش جلال‌الدین ـ که حالا جوان 24 ساله‌ای بود ـ کار پدر را ادامه داد و مدتی هم فقه و سایر علوم دین را درس می‌داد. بنا به روایاتی پیش از آن، جلال‌الدین در هجده سالگی ـ در همان سالی که مادرش را از دست داد ـ در شهر لارنده به فرمان پدرش با گوهر خاتون دختر خواجه لالای سمرقندی ازدواج کرده‌بود.
سال 642 هجری بود که تحول بزرگ زندگی مولوی رخ داد. جلال‌الدین هنوز چهل سال نداشت که شمس تبریزی(4) وارد قونیه شد. آمده‌است که شمس بر سر راه مولانا رفت و از وی پرسید: «محمد(ص) بزرگتر است یا بایزید بسطامی؟» مولانا سخت برآشفت و فریاد برآورد که محمد والاترین است و بایزید را با خاتم انبیا چه کار. شمس پرسید: «پس چرا محمد گفت "ما عرفناک حق معرفتک" و بایزید گفت "سبحانی ما اعظم شانی"؟» این سوال مولوی را چنان به خود مشغول کرد که باعث شد شش ماه با شمس در حجره‌ی شیخ صلاح‌الدین زرین‌کوب خلوت گزیند و به بحث بنشیند. در این مدت جز شیخ صلاح‌الدین هیچ‌کس اجازه‌ی ورود به خلوت آن‌دو را نداشت. مولوی که تا پیش از ملاقات شمس مردی زاهد و معتبد بود و کارش تفسیر و توضیح اصول و فروع دین بود، پس از پایان این شش ماه دین و وعظ و منبر را کنار گذاشت و صوفی شد و به مسلک عشق و شعر و شاعری روی آورد:



 





خرید و دانلود تحقیق در مورد مولانا از بلخ تا قونیه