لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:4
فهرست مطالب
یک تذکر مهم
لعنت شدگان کیانند؟
1- کافران
2- مشرکان
3- منافقان
4- فساد کنندگان در زمین
5- یهودیان
6- مرتدان
8- شیطان
9- دروغگویان
یک نکته مهم
مواردی که دروغ گفتن جایز است
شایعه پراکنی
نتیجه
دروغ از روی شوخی نیز گناه است. بعضی تصور می کنند به عنوان شوخی و مزاح و جلب توجه و خنداندن مردم دروغ بگوید اشکالی ندارد، چرا که در این گونه موارد جنبه ی شوخی و مزاح نه جدی؛ اما این نکته را باید در نظر داشت که در شرع مقدس اسلام دروغ گفتن به طور کلی نهی شده و هر گونه دروغ، اعم از شوخی و جدی منافی با ایمان شمرده شده است، چنانکه حضرت علی(ع) می فرماید:
- هیچ بنده ای مزه ی ایمان را نمی چشد تا دروغ را- شوخی یا جدی- مطلقاً ترک کند.
و نیز می فرماید:
- دروغ چه جدر چه شوخی ناپسند است و مصلحت نیست به فرزند خود وعده ای بدهد و وفا نکند؛ زیرا دروغ انسان را به هرزگی و بی بند و باری می کشاند. که نتیجه آن آتش جهنم است.
به هر حال، دروغ کوچک یا بزرگ، شوخی یا جدی، گناه است و در نامه اعمال انسان نوشته می شود.چه بسا دروغ هایی که امکان دارد از نظر مردم گناه نباشد ولی از نظر اسلام قبیح و ناپسند است.
مرحوم مجلسی می گوید: متاسفانه یکی از گناهانی که بسیاری از مردم، حتی خواص به آن مبتلا هستند؛ تعارفات معمول است که از حقیقت عاری است و شائبه ی دروغ در آن مشهود است.مثلاً با این خوردن غذا و آشامیدن مشروبی متمایل اند؛ هنگامی که میزبان چیزی را به آنها عرضه می دارد اظهار بی میلی می کنند. و همچنین با اینکه نسبت به شخصی علاقه ی قلبی ندارند آنقدر اظهار اخلاق و محبت به او می کنند که گاهی مطلب بر خود گوینده نیز مشتبه می شود.
اگر چه این گونه دروغها نسبت به دروغهای بزرگ و مفسده انگیز، کوچک و ناچیز است ولی در شریعت مقدس گناه و حرام است. در صورتی که ضرورت یا مصلحت اهمّی در میان نباشد باید از آن احتراز کرد.
مرحوم مجلسی در تایید این مطلب، این داستان را طرح می کند:
از اسماء بنت عمیس نقل شده است که در شب زفاف عایشه من با گروهی از بانوان، او را به حضور رسول خدا(ص) همراهی می کردیم. آنگاه که حضور آن حضرت شرفیاب شدیم پیامبر اکرم ظرف شیری به عایشه داد.عایشه از روی شرم از گرفتن آن امتناع کردو من به او گفتم: دست رسول خدا را رد مکن و ظرف شیر را بگیر. با شرمندگی ظرف را گرفت و قدری از آن نوشید. سپس رسول خدا(ص) به من فرمود:ظرف شیر را به زنانی که همراه تو هستند تا از آن بیاشامند. زن ها خجالت کشیدند و با این که میل داشتند؛ گفتند: میل نداریم. رسول خدا فرمود: میان گرسنگی و دروغ جمع نکنید.
اسماء می گوید: خدمت آن حضرت عرض کردم: یا رسول الله! اگر به چیزی که میل داریم اظهار بی میلی کنیم، دروغ گفته ایم؟ فرمودند: دروغ هر چند کوچک باشد در نامه ی عمل ن.شته می شود.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:4
فهرست مطالب
یک تذکر مهم
لعنت شدگان کیانند؟
2- مشرکان
3- منافقان
4- فساد کنندگان در زمین
5- یهودیان
6- مرتدان
7-
8- شیطان
9- دروغگویان
یک نکته مهم
مواردی که دروغ گفتن جایز است
شایعه پراکنی
نتیجه
احادیثی درباره ی دروغ:
دروغ از روی شوخی نیز گناه است. بعضی تصور می کنند به عنوان شوخی و مزاح و جلب توجه و خنداندن مردم دروغ بگوید اشکالی ندارد، چرا که در این گونه موارد جنبه ی شوخی و مزاح نه جدی؛ اما این نکته را باید در نظر داشت که در شرع مقدس اسلام دروغ گفتن به طور کلی نهی شده و هر گونه دروغ، اعم از شوخی و جدی منافی با ایمان شمرده شده است، چنانکه حضرت علی(ع) می فرماید:
- هیچ بنده ای مزه ی ایمان را نمی چشد تا دروغ را- شوخی یا جدی- مطلقاً ترک کند.
و نیز می فرماید:
- دروغ چه جدر چه شوخی ناپسند است و مصلحت نیست به فرزند خود وعده ای بدهد و وفا نکند؛ زیرا دروغ انسان را به هرزگی و بی بند و باری می کشاند. که نتیجه آن آتش جهنم است.
به هر حال، دروغ کوچک یا بزرگ، شوخی یا جدی، گناه است و در نامه اعمال انسان نوشته می شود.چه بسا دروغ هایی که امکان دارد از نظر مردم گناه نباشد ولی از نظر اسلام قبیح و ناپسند است.
مرحوم مجلسی می گوید: متاسفانه یکی از گناهانی که بسیاری از مردم، حتی خواص به آن مبتلا هستند؛ تعارفات معمول است که از حقیقت عاری است و شائبه ی دروغ در آن مشهود است.مثلاً با این خوردن غذا و آشامیدن مشروبی متمایل اند؛ هنگامی که میزبان چیزی را به آنها عرضه می دارد اظهار بی میلی می کنند. و همچنین با اینکه نسبت به شخصی علاقه ی قلبی ندارند آنقدر اظهار اخلاق و محبت به او می کنند که گاهی مطلب بر خود گوینده نیز مشتبه می شود.
اگر چه این گونه دروغها نسبت به دروغهای بزرگ و مفسده انگیز، کوچک و ناچیز است ولی در شریعت مقدس گناه و حرام است. در صورتی که ضرورت یا مصلحت اهمّی در میان نباشد باید از آن احتراز کرد.
مرحوم مجلسی در تایید این مطلب، این داستان را طرح می کند:
از اسماء بنت عمیس نقل شده است که در شب زفاف عایشه من با گروهی از بانوان، او را به حضور رسول خدا(ص) همراهی می کردیم. آنگاه که حضور آن حضرت شرفیاب شدیم پیامبر اکرم ظرف شیری به عایشه داد.عایشه از روی شرم از گرفتن آن امتناع کردو من به او گفتم: دست رسول خدا را رد مکن و ظرف شیر را بگیر. با شرمندگی ظرف را گرفت و قدری از آن نوشید. سپس رسول خدا(ص) به من فرمود:ظرف شیر را به زنانی که همراه تو هستند تا از آن بیاشامند. زن ها خجالت کشیدند و با این که میل داشتند؛ گفتند: میل نداریم. رسول خدا فرمود: میان گرسنگی و دروغ جمع نکنید.
اسماء می گوید: خدمت آن حضرت عرض کردم: یا رسول الله! اگر به چیزی که میل داریم اظهار بی میلی کنیم، دروغ گفته ایم؟ فرمودند: دروغ هر چند کوچک باشد در نامه ی عمل ن.شته می شود.
عنوان :
تأثیر یهودیان در شکل گیری رویدادهای مهم سیاسی نیم قرن اول هجری
با فرمت قابل ویرایش word
تعداد صفحات: 107 صفحه
تکه های از متن به عنوان نمونه :
مهمترین مسأله در بررسی یهودیان در مسائل سیاسی نیم قرن اول هجری، فعالیت آنها به عنوان گروه های فشار حامیان و مشاور خلفا و توطئه گران سیاسی قابل بررسی است.
هدف یهودیان به دست گرفتن قدرت و حکومت نبود بلکه می خواستند به حکومتگران تأثیر بگذارند در اصطلاح سیاسی به این گروه ها «گروه های فشار» و«ذینفع»[1] یا «لابی»[2] گفته می شود. این گروه ها تشکیلاتی غیرسیاسی هستند که هدفشان گرفتن قدرت و اعمال قدرت نیست بلکه در حال که خارج از قدرت باقی میمانند، آن را متأثر میسازند و بر آن فشار وارد می کنند. گروه های فشار جامعه اسلامی در نیم قرن اول هجری از نظر نیرو، اندازه، میزان نفوذ و تأثیر و منافعشان متفاوت بودند. اما یکی از مهمترین آنها یهودیان تازه مسلمان بودند. آنها می کوشیدند تا برای پیش برد منافع خود بر حکومت تأثیر بگذارند.
توجه: افکار عمومی در نظام سیاسی صدر اسلام از جمله مسائلی بود که یهودیان تازه مسلمان در نظر داشتند و با اثر گذاران بر افکار عمومی خصوصاً از طریق قصاص، غیرمستقیم بر حکومت ابوبکر، عمر و عثمان و امویان تأثیر گذاردند. آنها این کار را از طریق تبلیغات دروغین توسعه دادند.
دو مسأله در بررسی رابطه این افراد با نظام سیاسی وقت قابل بررسی است یکی میزان نفوذی که آنها بر تصمیم گزیدگان اعمال کردند و دوم شیوه های اعمال این نفوذ و جهت گیری آن.
این دو مسأله در موفقیت آنها برای نفوذ بر تصمیم گیرندگان سیاسی اهمیت بسیاری داشت. در این زمینه منابعی که آنها در اختیار داشتند این امکان را برایشان میسر می کرد که تأثیری بر فرایند تصمیم گیری بگذارند. یک عاملی یا منبع مهم برای آن این بود که خواسته های آنها با ارزش های مسلط جامعه هماهنگ بود و حداقل در تعارض با آن نبود.
ماهیت نظام سیاسی حاکم پس از رحلت پیامبر(ص) و نوع تصمیمات سیاسی که در هر مرحله فرایند سیاسی گرفته می شد از نگرش ها، ارزش ها، ایدئولوژی ها و الگوی رفتاری جامعه متأثر بود. و فرهنگ مهمترین گزینه ای بود که زندگی سیاسی را شکل می داد. وفاداری مذهبی، قومی، محلی، تعهد نسبت به ارزش ها یا نهادهای دیگر و… همه نقش مهمی در رفتارهای سیاسی افراد داشت. یهودیان با تبلیغات و حربه ای خاص فرهنگی و پتانسیل جامعه عرب در پذیرش افکار جاهلی و بازگشت به برخی از آداب و رسوم جاهلیت، به عنوان الگوی جامعه جدید، نفوذ سیاسی خود را بر دستگاه خلافت تقویت کردند و ارزش های جامعه را به سمت قوم محوری، تعصب، بی تفاوتی، قصه گویی، عامه گویی، سنت ستیزی و ا جتهاد محوری هدایت کردند و تأثیر مهمی بر فرهنگ سیاسی داشتند.
فرهنگ سیاسی نشان دهنده سطح آگاهی و اداراک طبقاتی مختلف، گروه های اجتماعی و افراد از قدرت و سیاست بود و در شکل گیری و عملکرد حکومت وقت مؤثر بود. و نظام های ارزشی نقش مهمی در رفتار سیاسی داشت.
این نظام کلیت منسجم و به هم پیوسته ای از موضوعات حیات مادی و معنوی بود که فرد، گروه یا طبقه اجتماعی ارزش منفی و مثبت معینی به آن می داد و همین ارزش ها متقابلاً فعالیت آنها را کنترل می کرد و در جهت خاصی هدایت می شدند. با تغییر فرهنگ سیاسی و نظام ارزشی موجود یهودیان بر اوضاع سیاسی نیم قرن اول هجری مسلط شدند.
دین به بیراهه کشیده شد و اهل بیت و امام علی (ع) فراموش شدند. امام علی(ع) در این خصوص می فرمایند:[3]
« با تبلیغات دیگران و عده ای نزد مردم مشهور شده و دیگران به فراموشی سپرده شدند ما از کسانی بودیم که فراموش شده و آتش ما خاموش شد و صدایمان محو گردید. سالها به همین روش گذشت به طوری که اگر افرادی که ما را می شناختند وفات یافتند و کسانی که شناختی از ما نداشتند به وجود آمدند»
حربه های سیاسی یهودیان
یهودیان از حربه های چندی برای اعمال نفوذ بر جامعه سیاسی نیم قرن اول هجری استفاده کردند که با توجه به اوضاع زمانه متفاوت بود. حیله های سیاسی یهودیان عصر پیامبر(ص) با یهودیان دورا خلفا و امویان هیچ شباهتی به هم نداشت.
اولین روابط سیاسی یهودیان با جامعه اسلامی، پس از ورود پیامبر (ص) به مدینه و انعقاد پیمان نامه مدینه که مجموعه ای از چندین قرارداد بود، رسماً شکل گرفت. پیامبر(ص) با انعقاد پیمان برادری میان مسلمانان روابط آنها را بهبود بخشید اکنون باید بین یهودیان و مسلمانان پیمانی بسته می شد که پایگاه دین جدید از هر جهت محفوظ بماند و روابط پیروان هر دو دین به صورت مدرن ادامه یابد. با توجه به روحیه عهد شکنی یهودیان، این پیمان مکتوب شد و به امضاء رؤسای قوم یهود و مسلمانان رسید. عناصر ستیزه جو و غیرمتجانس شهر مدینه با هم پیوند خوردند به حقوق و تعهدات تمام گروه ها تعریف شد و هسته به ظاهر متجانسی از اقوام مدینه پدید آمد که باعث شد آورنده دین جدید با آرامش بیشتری به تبلیغ بپردازد. این پیمان با یهود به شرط مسالمت بسته شد و هر دو در ابتدای کار از انعقاد این پیمان راضی بودند. توازن قوا ایجاد شد و یهود با امید به اینکه پیامبر شخصیتی منفعل دارد و می توان به راحتی بر او تأثیر گذارد عهدنامه را پذیرفتند. آنها امیدوار بودند سروری یثرب را بر مکه ادامه دهند و به حیات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی خود رونق بخشید و یا ملعبه گرفتن یک نفر قریش، بر قریش مسلط شوند.
یهودیان در طی سالهای گذشته با تفرقه افکنی بین دو گروه مهم اوس و خزرج با امنیت و آسایش در مدینه زندگی می کردند و اکنون این دو گروه در کنار عبد الله ابن ابی جمع شده بودند و قصد اتحاد داشتند و سرنوشت و آینده موهوم یهودیان آنها را به پیامبر جدید نزدیک کرد. یهودیان برخی قوانین و تعالیم دین جدید را نیز با دین خود هماهنگ می دیدند و قبله مسلمانان و یهود یکی بود. بنابراین اولین سیاست بزرگان یهود، همراهی و هر چند ظاهری – با پیامبر جدید بود.
و.............
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:5
فهرست و توضیحات:
یهود اصفهانی در سلسله ساسانی
خاندان های پیش از صفویه و یهودیان اصفهان پس از اسلام
اصفهان، یهود و صفویان
یهودیان اصفهان از سرنگونی صفویه تا سلطنت قاجاریه
از عهد بسیار قدیم، یهودیان اصفهان می گفته اند این شهر را اسرای یهکنون اصفهان نامیده میشود از نخستین کانون های زندگی قوم یهود در ایران بوده است و تاریخ ورودشان به حدود 7 قرن پیش از میلاد برمیگرود که «بخت النصر» از کشور یهودیه به بابل کوچ داده بود و پس از وی به ایران مهاجرت کرده اند، تأسیس نموده اند. و این مسئله در «دایرة المعارف یهود» نیز مورد تاکید قرار گرفته است. نیاکان آنان هنگامی که به ناحیه «جبال» ایران رانده شدند، در مسیر خود، هیچ منطقه ای را شبیه تر از اصفهان به بیت المقدس نیافتند و در این شهر ساکن شدند. طبق نوشت جغرافی دانان و تاریخ نگارانی همچون «ابنفقیه»، «استخری»، «ابن حوقل»، «مقدسی»، ... و «ابنخلدون» یهودیان چون به اصفهان رسیدند در مکانی که ترجمه عبری آن «اردو زدن» معنی میدهد («اشکهان»: در اینجا مینشینم) منزل کردند. و آب و خاک آن را هم وزن با آب و خاکی که از اورشلیم همراه خویش آورده بودند، یافتند. همچنین در جلد سوم کتاب «اوصر نگینوت اسرائیل»، لغت اصفهان را عبری دانسته اند و آن را مشتق از «سپان» به معنی پناهگاه میدانند.
ولی به نظر میرسد این تعابیر نادرستند و اصفهان امروزی همان شهری است که در زمان ساسانیان «سپاهان» نامیده میشد و پیش از آن نیز در تاریخ با نامهای «شهرستان» و «گی» (جی) شناخته میگردید. یک سند بسیار روشن و در برابر دیدگان شهروندان اصفهانی، «مادی»های کنده شده در سطح شهر هستند که دیرینگی آن را به سلسله ماد میرساند. در ایران باستان برای رساندن آب روی زمین، جوی میکندند که در پارهای از آنها هنوز آب روان است مانند مادیهای اصفهان که باید زمان مادها کنده شده باشند. میرزا حسن خان در صفحه 37 «جغرافیای اصفهان» مینویسد: مادی به لفظ فرس قدیم، ممر و مجرای آبها را گویند که از رودخانه کوچکتر و از نهر بزرگتر است.
استقرار یهودیان در اصفهان را بایستی به کوروش بزرگ یا داریوش یکم نسبت دهیم. بدین ترتیب که، آن عده از اسرای یهودی که به سمت جنوب «کلده» کوچانیده شده بودند، پس از آن که به دست هخامنشیان آزاد گردیدند در اوایل این سلسله از طریق بصره کنونی به اطراف کارون – خصوصاً شوش – و بعدها «استخر» و «پازارگاد» مهاجرت نمودند و سپس تا اصفهان و ناحیه لنجان پیش رفتند دستهای از یهودیان نیز در سال 79 میلادی به سبب حمله تیتوس، امپراتور روم، از طریق شوش و ایلام وارد ایران شده در اطراف اصفهان آرام گرفتند. اصفهان و مناطق گسترده ای پیرامون آن به جایگاه سکونت یهودیان تبدیل گشته بود، چنان که از «گز» در شمال شرقی اصفهان تا آبادیهای «پریشان»، «خیزان» و «بنه اصفهان» در غرب آن و از منطقه «زفره» در جنوب شرقی تا «لنجان» در جنوب غربی اصفهان یادگارهایی از این قوم برجای مانده است. برای نمونه در پیربکران، در فاصله 30 کیلومتری جنوب غربی اصفهان، قبرستان وسیع و باستانی یهودیان اصفهان قرار دارد که مقبره «استر خاتون» و یا به قول خود کلیمیها «سارَح بَت آشِر» در آن است. قدیمیترین سنگ نوشته یهودیان اصفهان، به طول 95 و عرض 75 سانتیمتر، در سال 1323 در آنجا یافت شد و اکنون بر دیوار یکی از تاق نماهای داخل کنیسه نصب شده است. کتیبه این لوح به خط عبری برجسته مشتمل بر آیاتی از تورات بوده و تاریخ آن مربوط به عصر اشکانیان، از اوایل قرن دوم مسیحی، متعلق به شخصی به نام «داود بن یعقوب» می باشد.
لینک دانلود " MIMI file " پایین همین صفحه
تعداد صفحات : " 45 "
فرمت فایل : " word "
فهرست مطالب :
۱ تعریف۲ سازوکار پاکسازی قومی۳ پاکسازی قومی در طول تاریخ۳.۱ کشتار کنعانیان به دست یهودیان۳.۲ اسکانهای اجباری توسط آشوریان۳.۳ کشتار دانمارکیان توسط انگلیسیها۳.۴ اخراج یهودیان از انگلستان۳.۵ اخراج یهودیان از فرانسه۳.۶ اخراج یهودیان از اسپانیا۳.۷ اخراج مسلمانان از اسپانیا۳.۸ جابهجاییهای اجباری امپراتوری عثمانی و روسیه۴ استعمار و پاکسازی قومی۴.۱ نابودی تائینوها۴.۲ جابهجایی اجباری سرخپوستان در آمریکای شمالی۴.۳ پاکسازی قومی در جزیره دیگو گارسیا۵ پاکسازیهای قومی در قرن بیستم میلادی۵.۱ موج نخست۵.۱.۱ پیش از جنگ جهانی اول۵.۱.۲ در جنگ جهانی اول۵.۱.۲.۱ نسلکشیهای ترکان عثمانی۵.۱.۲.۲ پاکسازی قومی توسط امپراتوری روسیه۵.۲ موج دوم۵.۲.۱ در جنگ جهانی دوم۵.۲.۱.۱ نسلکشی و پاکسازی قومی توسط آلمان۵.۲.۱.۱.۱ هولوکاست۵.۲.۱.۲ پاکسازی قومی توسط رومانی۵.۲.۱.۳ پاکسازی قومی توسط شوروی۵.۲.۱.۴ پاکسازیهای قومی محلی۵.۲.۲ پس از جنگ جهانی دوم۵.۲.۲.۱ اخراج آلمانیها۵.۲.۲.۲ فلسطینیها۵.۳ موج سوم۵.۳.۱ در جنگ سرد۵.۳.۱.۱ یونانیان و ترکان قبرس۵.۳.۲ پس از جنگ سرد۵.۳.۲.۱ پاکسازی قومی در یوگسلاوی۵.۳.۲.۲ پاکسازی قومی در قفقاز جنوبی۵.۳.۲.۳ پاکسازی قومی در رواندا۶ پاکسازی قومی و حقوق بینالملل۷ مبانی نظری۷.۱ انگیزه عاملان۷.۲ پاکسازی قومی و فلسفه۷.۲.۱ پاکسازی قومی و دموکراسی۸ جستارهای وابسته۹ منابع
بخشی از فایل :
تعریف
پاکسازی قومی ترجمهٔ فارسی عبارت انگلیسی ethnic cleansing و آن خود ترجمهٔ تحتالفظی عبارت صربی-کرواتی etničko čišćenje است. این واژه در دهه ۹۰ قرن ۲۰ میلادی و به دنبال نسلکشیهایی که در جریان فروپاشی یوگوسلاوی سابق اتفاق افتاد، وارد ادبیات سیاسی جهان شد. هر چند که برخی معتقدند پاکسازی قومی ریشهای تاریخی دارد. ممکن است حامیان حملات خشن صربها این واژه را ابداع کرده باشند؛ و شاید نیز صربها این واژه را که قبلاً خود برای اشاره به فشار آلبانیاییتبارها به صربهای کوزوو در دهه ۸۰ میلادی استفاده میکردند، احیا کردهاند. پس از حوادث جریان فروپاشی یوگوسلاوی سابق، پاکسازی قومی به یکی از اصطلاحات رایج در میان واژگان مربوط به خشونت علیه گروههای انسانی تبدیل شد.
شاید بتوان گفت پاکسازی قومی، نوعی نسلکشی است که بیشتر برای زدودن قوم هدف از یک منطقه جغرافیایی خاص انجام میپذیرد و معمولاً سبب تغییر جغرافیای قومی-نژادی-مذهبی آن منطقه میشود. بزرگترین شباهت میان نسلکشی و پاکسازی قومی را میتوان نابودی اجباری گروههای قومی، نژادی، ایدئولوژیکی دانست. از آنجایی که پاکسازی قومی تعریفی رسمی در مجامع بینالمللی ندارد، نمیتوان بهدرستی تفاوتی قضایی، میان نسلکشی و پاکسازی قومی قائل شد. انگیزهٔ اغلب پاکسازیهای قومی مدرن، یکدستسازی ترکیب دینی-قومی و یا نژادی بودهاست، در حالی که در قرون وسطی و اوایل دوران مدرن، انگیزهٔ پاکسازیها عموماً برپایهٔ مذهب بودهاست. پاکسازی قومی نه تنها میتواند به حذف اجباری گروههای قومی اشاره کند، بلکه میتواند به حذف گروههای مشابه مرتبط [به جز اقوام] نیز اشاره داشته باشد.
قومیت معمولاً نشانگر گروهی با هویتی ریشهدار فرهنگ و تاریخ مشترک است، اما به طور گستردهتر قومیت میتواند به گروهی که از نقطه نظر دیگران هویت متفاوت و متمایزی از بقیه دارد، هم گفته شود [بدون اینکه آن گروه از افراد لزوماً فرهنگ و تاریخ یکسانی داشته باشند]. قومیت همچنین با اشکال دیگر از هویت، که مهمترین آنها دین است، همپوشانی دارد اما این پرسش که دقیقاً چه مشترکات هویتی میان گروههایی که هدف حذف قرار میگیرند وجود دارد، در مقایسه با رابطهٔ بین عاملان و قربانیان، دارای اهمیت کمتری است. معمولاً عاملان پاکسازی قومی گروههایی را حذف میکنند که وجود آنها را ذاتاً تهدیدی علیه خود محسوب میکنند.
مفهوم پاکسازی قومی با مفاهیم «مهاجرت اجباری» و «انتقال جمعیت» در ارتباط است. مهاجرت اجباری مفهومی کلیتر از پاکسازی قومی است و به نوعی پاکسازی قومی را نیز در برخی موارد شامل میشود، اما همچنین برخی جابهجاییهای جمعیتی به دلایلی مختلف مانند پروژههای کاری عمومی را نیز دربر میگیرد که اینها جز پاکسازی قومی محسوب نمیشود. در نقل و انتقالات سازمانیافتهٔ جمعیت، کشورها در انتقال و یا تبادل گروههای خاص در داخل مرزهای بینالمللی شان به توافق میرسند. قوانین منظم برای نقل و انتقال باعث میشود که این کار نسبت به اخراج کمتر خشونتآمیز باشد. با این حال، براساس کتابچهٔ مطالعات نسلکشی دانشگاه آکسفورد به دو دلیل، وجود تمایزی قوی بین انتقال منظم جمعیت و پاکسازی قومی را میتوان زیر سؤال برد. اول اینکه در جابهجایی جمعیت ممکن است تمامی قوانین مهاجرت رعایت نشود. دوم اینکه نقل و انتقالات جمعیت، حتی اگر با توجه به امنیت شهروندان انجام شود، هنوز هم اجباری است و گروههایی را تنها به دلیل اینکه هویتی خاصی دارند مجبور به ترک میکنند. بنابراین حتی سازمانیافتهترین انتقالهای جمعیت نیز خود شکلی از پاکسازی قومی میباشد.
نخستین مقاومتها در برابر بکارگیریِ واژهٔ پاکسازی قومی از این جهت بود که برخی استدلال میکردند که استفاده از این نوواژه ممکن است باعث حسن تعبیر نسبت به ماهیت آن شود و بر خشونتهای محصول آن سرپوش بگذارد و یا آن را صلحآمیزتر از چیزی که هست جلو دهد. اما علیرغم قابلیت کژفهمی، واژهٔ «پاکسازی قومی» بهسرعت برای توصیف شکل مهمی از خشونت در سطحی گسترده رایج شد. مفهوم «پاکسازی قومی» از چندین جهت مورد مجادله میان محققان بودهاست. اولین مورد مشخص کردن دقیق تمایز آن با نسلکشی است. مورد دیگر این است که آیا پاکسازی قومی ریشه در تحولات قرن بیستم میلادی دارد؟ برخی از محققان، تبعید و اسکانهای اجباری میلیونها نفر توسط آشوریان در ۹ و ۷ قرن پیش از میلاد را از اولین نمونههای پاکسازی قومی در نظر میگیرند. دیگر پژوهشگران میگویند که پاکسازی قومی، بر خلاف اسکانهای اجباری قبلی، نتیجهٔ تحولات خاص و منحصر به فرد قرن بیستم میلادی، مانند ظهور پدیدهٔ «دولتهای ملی» حاصل از ایدئولوژیهای ملیگرایانه و شبه نژادپرستانه و مقارن شدن آن با گسترش تکنولوژیهای پیشرفته و ارتباطات بودهاست.
سازوکار پاکسازی قومی
کمیسیونی که از کارشناسان سازمان ملل، جهت رسیدگی به وقایع بوسنی و هرزگوین تشکیل شدهبود، نخستین تعریفها از پاکسازی قومی و سازوکارهای انجام آن را اینگونه بیان کرد:
«
از سازوکارهای انجام پاکسازی قومی میتوان «قتل، شکنجه، دستگیری و بازداشت خودسرانه، اعدامهای فرا قضایی، تجاوز به عنف و ضرب و جرح جنسی، و همچنین اخراج و اجرای حملات نظامی علیه غیرنظامیان» را برشمرد.
»
به عنوان مثال یکی از روشهای صربها برای پاکسازی قومی مسلمانان بوسنی و هرزگوین، تجاوز جنسی سربازان صرب به زنان مسلمان بود. آنان به زنان مسلمان تا زمانی که باردار میشدند تجاوز میکردند و تا زمان بیخطریِ سقط جنین، آنان را زندانی کرده و سپس آنها را آزاد میکردند. منطق این کار، پاکسازی نژادی توسط بچهدار کردن به وسیلهٔ نژاد صرب، و همچنین وادار کردن مسلمانان به مهاجرت بود.با اینکه پاکسازی قومی در طول تاریخ، با استفادهٔ مکرر از زور جهت حذف گروه خاصی از مناطقی مشخص همراه بودهاست، اما سازوکارهای آن نیز تناقضآمیز بودهاست. از طرفی پاکسازی قومی توسط کشورهای قدرتمند جهت تغییر نقشهٔ قومی، به خصوص در مناطق مرزی انجام میشدهاست، و از طرفی دیگر فروپاشی چنین کشورهایی نیز خود میتوانست به جنگِ قدرتی بینجامد که پاکسازی قومی اغلب یکی از پیامدهای آن بود. به این ترتیب، نورمن نیامارک، پاکسازی قومی را «محصول پیشرفتهترین توسعه در عصر مدرن» میداند و مایکل مان استدلال میکند که احتمال اینکه دموکراسیهای جدید دست به پاکسازی قومی بزنند، حتی از رژیم استبدادی پایدار نیز بیشتر است. یکی دیگر از تناقضات پاکسازی قومی این است که حداقل بخشی از انگیزهٔ درگیری، اختلافات قومی و مذهبی بودهاست یا چنین اختلافاتی به درگیریها دامن زدهاست، اما همین عوامل نیز گاهی اوقات، حداقل در فرم اصلاحشده، به عنوان چارهای برای جلوگیری و حل درگیری استفاده میشوند.