دانلود مقاله جامعه شناسی نفاق در قرآن

 

 

 

 

مقدمه
فرهنگ و نظام اجتماعی –سیاسی اسلام ،در جریان رشد و پویایی خویش همواره در معرض خطراتی بوده و می باشد . باتوجه به تاریخ اسلام و متون دینی می توان دریافت ،گاهی خطراتی که از درون فرهنگ و نظام اسلامی را در معرض آسیب قرار داده است با اهمیت تر از تهدیداتی است که ازبیرون با آن مواجه بوده است . بنابراین در صورت موفقییت نیروهای خطرساز درونی، ضربه های کاری تری وارد می آورند .
توضیح اینکه: با دقت در مشاهدات اجتماعی چنین نتیجه گیری می شود که برخی انسانها بر شخصیت واقعی خویش روکش ایمان کشیده و دینداری را ابزاری جهت دنیا محوری خود قرار داده اند ، و چون از بیشتر راهکارهای اجتماعی نظام اجتماعی –سیاسی جامعه اطلاع دارند و می توانند مشکلاتی جدی در مسیر رشد و پویایی فرهنگ اسلامی ایجاد کنند .در فرهنگ دینی به اینگونه افراد منافق گفته می شود .
نفاق مشکلی است که اسلام از ابتدای ظهور با آن مواجه بوده است و در قرآن و روایات جزء های آن بارها مورد تأکید قرار گرفته است . از اینرو بهترین روش جهت رفتار شناسی و درنتیجه کنترل این قشر از جامعه برسی متون مذهبی و دینی است که در این برسی ارجحیت با قرآن می باشد.بنابراین با توجه به خطرهایی که از ناحیه این گروه جامعه را تهدید می کند، شناخت کنش های منافقان در عرصه های مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی می تواند به شناخت ساخت نظام کنش منافقان و روابط اجتماعی آنها در عرصه های مختلف و تعیین چگونگی واکنش منافقان نسبت به قضایای مختلف، کمک کند . بنابراین سعی ما در این پژوهش این است که با توجه به آیات قرآن از ویژگی های این گروه و راه های کنترل خطرات آنها آگاه شویم و سپس تحلیلی جامعه شناسانه از نوع رفتار و عملکرد منافقان ارائه دهیم. علاوه بر این استخراج مفاهیم اجتماعی قرآن پیرامون موضوع مورد پژوهش از نکات مثبت پژوهش می باشد .
در پایان برخورد لازم می دانم از دفتر تبلیغات اسلامی که امکان این پژوهش را برای این جانب فراهم آورد ،همکاری خوب و صمیمانه گروه علوم اجتماعی دفتر تبلیغات اسلامی خراسان ،ناظر محترم جناب حجة السلام والمسلمین دکترغلام رضا صدیق اورعی که علاوه بر نظارت بر پژوهش ،در نظرات ایشان نهایت و همکار کوشا و صبورغیر قابل انکار است، سرکار خانم نرگس اصفهانی، نهایت تقدیر و تشکر را داشته باشم و موفقیت گروهی و فردی این بزرگواران را از خدای منان آرزو مندم
والسلام
مشهد مقدس
محمد جواد فضائلی اخلاقی
زمستان1381

موضوع پژوهش:
‹‹ جامعه شناسی نفاق در قرآن ›› موضوع تصویب شده برای این پژوهش است . با مشورتی که در یک نشست کوتاه با جناب اقای دکتر رفیع پور داشتم ، ایشان این عنوان را قابل نقد می دانستند و پیشنهاد ایشان تغییر موضوع بود . پس از چندی که مقداری از پژوهش انجام شد و برای تأیید و اظهار نظر به ناظر محترم تقدیم شد ، با توجه به موضوع تصویب شده، ایشان کار ما را بر شناسایی سنخ اجتماعی منافق و صورت کنش متقابل این سنخ در قرآن ››متمرکز کردند .

 

بیان مسئله:
انسان موجودی است نفع طلب و اساس همه کنشهای بشری جلب منفعت و دفع ضرر می باشد ولی مصداق نفع و طلب بر اساس باورها و ارزشها متغییر است . شاید به همین دلیل از کنشگران مختلف براساس باورهای متفاوت و ارزشهای گوناگون ، در مسئله گروهی ، کنشهای متفاوتی صادر می شود . عده ای کنشهایشان ابزاری صرف ،بعضی دیگر ارزشی صرف و جمعی نیز ابزاری، ارزشی است .منافقان را می توان دسته ای دانست که کنشهای آنان ابزاری صرف بوده و جهت جلب منفعت بیشتر از هر وسیله ای استفاده می کنند ، یکی از این ابزار تظاهر به پایبندی به فرهنگ عمومی جامعه و ایجاد تضاد میان اقشار و دسته های مختلف اجتماعی و حداکثر استفاده از تضاد موجود است .
کفار نیز از همین ویژگی برخوردار بوده و برای به دست آوردن حداکثر منفعت از هیچ عملی رویگردان نیستند ، یکی از کارهای آنان کاهش همبستگی و ایجاد تضاد، در جامعه اسلامی است . این مهم در صورتی محقق می شود که کفار بتوانند با دسته هایی از جامعه اسلامی که دارای باور و ارزشی مشترکی هستند به وحدت منافع رسیده و جهت دستیابی به این هدف در تعامل مستمر باشند .
از طرفی مؤمنان در تعاملاتشان بر پایبندی به دین تأکید دارند ،تعاملات منافقان و مؤمنان با تأکید بر تظاهر به پایبندی دین صورت می گیرد تعاملات منافقان با کافران با تأکید بر تظاهر به عدم پایبندی به دین تحقق می یابد. کفار نیز در تعاملاتشان بر عدم پایبندی به دین تأکید دارند . از همینرو احتمال دستیابی منافقان به اهدافشان بیشتر از کفار است .
نتیجه تظاهر به پایبندی به دین در جامعه دینی ،زمینه سازی دستیابی افرادی به ثروت ، قدرت و منزلت می باشد که کنشهایشان ابزاری صرف بوده و نگرش آنها به معنویات نگرشی منفی است. دستیابی افراد به ثروت ، قدرت و منزلت از این شیوه کم کم سبب می شود تظاهر به پایبندی به دین ،جایگزین پایبندی به دین شده و در دراز مدت میان مؤمنان شکاف ایجاد کند و جامعه دینی را به نابودی بکشاند .
خلاصه اینکه ، نفاق ورزیدن که حاصل آن منافق است ،عملی اجتماعی است و آثار زیانباری برای گروه مؤمنان و به تبع جامعه ایمانی به دارد . علاوه بر این سرایت چنین کنشی به لایه های مختلف اجتماعی و در بر گرفتن افراد بیشتری از جامعه، که یکی از آثار زیانبار آن به شمار می آید ، تهدیدی جدی محسوب می شود .
از آنجا که مفهوم واژه نفاق وقتی محقق می شود ، که مفاهیمی همچون ایمان و کفر مصداق خارجی داشته باشد ،کار جامعه شناسان و دین شناسان خطیر تر بوده و ضرورت همکاری این دو دسته از اندیشمندان نمود عینی بیشتری پیدا می کند، لذا با توجه به سنت و فرهنگ جامعه ما ،که برای تبیین مفاهیم دینی و دستیابی به تدابیر قابل اجرا به کتاب خدا و سنت پیامبر او مراجعه می شود ، ما نیز در تبیین مفهوم نفاق و منافق و چگونگی کنش آنان با مؤمنان و کافران و بیان این موارد و تحلیل آن به زبان جامعه شناسی ، کتاب خدا، یگانه مرجع غیر قابل خدشه در نزد همه مسلمین را در پیش روی خود قرار داده و به بازیابی مجدد آن با بهره گیری از روشهای جامعه شناسی، می پردازیم .
هدف و ضرورت
هدف از انجام این تحقیق و ضرورت پرداختن به آن شامل موارد ذیل می گردد:
1-شناخت ساخت نظام کنش اجتماعی منافقان در عرصه های اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی و به تبع آن خنثی کردن خطرهای منافقان در عرصه های مختلف با توجه به آیات قرآن .
2-بهره گیری از مسائل اجتماعی مطرح در قرآن در علم جامعه شناسی .
3-استفاده از گنجینه غنی قرآن در خصوص مسائل اجتماعی مبتلا به جامعه .
4-تعریف منافق و تعیین کنش او در عرصه های اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی در طول دوران نزول وحی .
5-تعیین استراتژی و خط مشی منافقان در شرایط مختلف زندگی .
6-تعیین نشانه ها و علامات مشخصه منافقان و به عبارت دیگر ریخت شناسی منافقان در شرایط مختلف با توجه به آیات قرآنی .
7-تعیین استراتژی و خط مشی منافقان در برخورد با نظام اسلامی در شرایط مختلف .
8-تعیین خط مشی منافقان ( نوع رابطه متقابل منافقان با دشمنان نظام اسلامی‌ ) در شرایط گوناگون .
9-خط مشی منافقان در هنگام بروز بحرانهای اجتماعی ،فرهنگی ، اقتصادی و جنگ های رو در رو .
10-روابط متقابل و درون گروهی منافقان با همدیگر .

 

 

 

 

 

فصل دوم : ادبیات پژوهش
الف: بیان مفاهیم
مقدمه:
قابل ذکر است که در این بخش ما به دنبال آموزش و یا نقد و برسی مفاهیم اجتماعی نمی باشیم بلکه ذکر آن مقدمه ای است برای وارد شدن به اصل پژوهش ، دیگر اینکه ، در این پژوهش منافقان به عنوان یک سنخ اجتماعی در برابر مؤمنان و کافران در نظر گرفته شده اند ، لذا به برسی صورت کنش متقابل منافقان با خود و دو سنخ دیگر- مؤمنان مؤمنان و کافران- خواهیم پرداخت ، از این رو توضیح اجمالی مفاهیم به کار رفته در پژوهش ، بیانگر نحوة نگرش پژوهشگر به موضوع پژوهش می باشد .

 

1-مفهوم سیستم
مفهوم سیستم (system)-که در فارسی به دستگاه و نظام ترجمه شده است بطور عام عبارت است از ‹‹مجموعه ای از عناصر مرتبط و هماهنگ که دارای کار و اثر جمعی باشند.››
2-مفهوم فراگیر سیستم اجتماعی
کسانی که از نگاه سیستمی به وواقعیت ها نگاه می کنند ،واقعییت های اجتماعی را ‹‹ سیستم ›› دانسته اند . یعنی آنها را مجموعه ای در ارتباط با یکدیگر (متحد المقصد) و دارای کار و اثری که مرتب بر مجموعه عناصر است ، یافته اند، بنابر این اجتماعات کوچک و بزرگ انسانی را ‹‹نظام اجتماعی›› (social system) نامیده اند
البته در چهارچوب علم جامعه شناسی اصطلاح ‹‹نظام اجتماعی››( social system) مفهوم خاص دارد که بعداً آن را مطرح خواهیم کرد .
در مجموعه واقعیت اجتماعی ،امور گوناگونی وجود دارد که در یک مطالعه دقیق ،باید هرکدام از آنها را شناخت ،در عین اینکه باید ارتباط هر‹‹امر اجتماعی›› ( social fact) با سایر واقعییتهای اجتماعی را معلوم کرد . برای انجام چنیین کاری باید از کوچکترین و محسوس ترین واقعیت اجتماعی آغاز کنیم و آن را بشناسیم و ارتباط آنرا با سایر واقعییتها نیز شناسایی کنیم …بنابر این با طرح کلیدی در جامعه شناسی و و توضیح آن سعی خواهیم کرد ‹‹واقعیتهای اجتماعی›› ( social fact) را معرفی کنیم
3-مفهوم رفتار behavior
رفتار در مفهوم عام ، دگرگونی ، حرکت یا پاسخ هر موجود یا واحد یا مجموعه در برابر وضع و شرایط محیط پیرامون است .
پارک(R.E.park) می نویسد ‹‹ واقعیت این است که هر دانشی در هر جا، در جستجوی توصیف و تبیین حرکتها ، دگرگونیها و واکنشها ، یعنی رفتار جزئی از جهان در برابر ماست ››
4-مفهوم عمل(action) ، عمل اجتماعی(social acion) و تعامل اجتماعی(ntraction)
اگر رفتار دارای معنی باشد ،عمل نامیده می شود و اگر عمل انسان به سوی شخص یا گروهی دیگر جهتگیری شده باشد و ‹‹دیگری›› در انجام دادن و نحوه آن مورد نظرباشد به چنین عملی ‹‹عمل اجتماعی››(social action) گویند .
عمل اجتماعی(social action)دو سویه ،تعامل نامیده می شود .
5-گروه اجتماعی social group
گروه اجتماعی عبارت است از : افراد دارای تعامل نسبتاً مستمر با احساس پیوند

 


6-هنجار (norm)
تعامل انسان با انسان در مواردی موضوعاً موقت و منقطع است مثل اینکه از کسی ساعت و زمان را بپرسیم . اما در مواردی موضوع تعامل قابلیت تداوم دارد . در چنیین مواردی اگر تعامل و شکل و اندازه آن مورد توافق طرفین باشد ، تعامل ادامه می یابد و اگر مورد توافق نباشد منجر به ترک تعامل یا نزاع می شود تعامل منجر به نزاع ، ستیز نامیده می شود . ستیز نیز ممکن است تداوم یابد یا ترک شود . ترک ستیزه یا به به علت خستگی و احساس بی ثمری در طرفین است و یا در اثر غلبه یکی و تسلیم دیگری است و یا بر اثر ایجاد توافق جدید .اگر به ذکرشد توجه کنید در می یابید که تعامل مستمر حاصل نمی شود مگر با توافق یا با اجبار . رضایت از تعامل نتیجه توافق بر تعامل است و نارضایی و عدم توافق به یکدیگر وابسته اند و ترک تعامل یا نزاع و ستیزه نتیجه نارضایتی و عدم توافق است…. اما اگر طرفین بر وجود و تعامل بین خود و نوع تعامل و انتظارات متقابل و چند وچون و زمان و مکان و فاعل عمل توافق داشته باشند آن تعامل مورد توافق و قابل دوام است . قاعده ای که همه نکات یاد شده را بیان می کند و مورد توافق طرفین است ،هنجارnorm)) نامیده می شود . افراد
در شرایط خاص نیز اتفاقی عمل نمی کنند و در همان شرایط هم بر اساس سنتهای فرهنگی عمل می کنند و این اعمال هم دارای نظم و قابل پیش بینی است.
‹‹کاملاً واضح است که اعمال انسان با پیچیدگی خود نمی تواند بدون یک نظام نسبتاً پایدار سمبولیک واقع گردد .درحالیکه معنای عمل در شرایط ویژه اتفاقی نیست این نوع نظام مشترک از نظر کنش متقابل دارای کارکرد است و آن را سنت فرهنگی می خوانند ›› 1
متغیرهای الگویی پارسونز فرایند کنش اجتماعی افراد را نسبت به موقعیت خود بیان می کند و شرایط ساختی کنش اجتماعی است .منظور از متغیر الگویی ،انتخاب یک شق از دو شقی است که عامل پیش از آنکه معنای موقعیت بر او معلوم باشد و بخواهد به عمل دست بزند باید یکی از آن دو را انتخاب کند .
پارسنز شقوق دوگانه انتخاب را (متغیرهای الگویی)می نامند .
7- توجه مجدد به چهارچوب عمل :
چهارچوب عمل با یک عمل کننده شروع می شود که می تواند یک فرد یا مجموعه ای از افراد باشند . عمل کننده دارای انگیزه ای است که انرژی خود را صرف دستیابی به یک هدف می کند که هدف توسط نظام فرهنگی تعریف شده است .
(ارزشها از نظام فرهنگی گرفته می شود و انتظارات نقشها و هنجارها در نظام اجتماعی آموخته می شود .
اینکه جوامع مختلف چگونه کار می کنند به انتظارات هنجاری و اهداف فرهنگی مربوط می شود .)
در چارچوب عمل یک عمل کننده هدفمند در جهت رسیدن به یک سری اهداف فعالیت می کند . اما باید با شرایطی مواجه شود و از طریق انتظارات هنجاری رفتارکند تا به رضا مندی دست یابد .2
در جامعه شناسی، عمل همراه با انگیزه و هدفمند را کنش اجتماعی می نامند .
8- تعریف کنش اجتماعی:
کنش اجتماعی ،همه رفتارهای انسانی است که انگیزه و راهنمایی آن ‹‹معانی›› است که کنشگر آنها را در دنیای خارج کشف می کند ، معانی که توجه اش را جلب می کند و به آنها پاسخ می دهد. بنابراین ویژگیهای اصلی کنش اجتماعی در حساسیت کنشگر به معانی چیزها و موجوداتی است که در محیط هستند و آگاهی یافتن به این معانی و واکنش به پیامهایی است که آنها می فرستند .3
9- عناصر کنش اجتماعی:
کنش اجتماعی از چهار عنصر زیر تشکیل می شود :
1-کنشگر:که می تواند یک فرد ،یک گروه یا یک جامعه باشد .
2-وضعیت:که شامل اشیاءفیزیکی و اجتماعی است که کنشگر با آنها ارتباط برقرار می کند .
3-نمادها :که با واسطه آنهاکنشگر با عناصر متفاوت وضعیت ارتباط پیدا می کند و برای هر یک معنایی قایل می شود .
4-قواعد ، هنجارها و ارزشها: که جهت یابی کنش را هدایت می کنند ،یعنی روابطی را که کنشگر با اشیاء اجتماعی و غیر اجتماعی محیطش دارد4 . باید این را در نظر گرفت که‹‹ارزشها همراه با کنش . از خارج بر افراد تحمیل نمی شوند بلکه در مناسبات متقابلشان با جامعه ایجاد می گردد . ارزشها هستند که در عمل ،شرایط ساختی کنش اجتماعی را تشکیل می دهند››5
10 -کنش متقابل:
‹‹عمل یک فرد را تنها با ارجاع به عمل دیگران می توان تحلیل کرد ، زیرا این دو بخش هایی ا یک نظام کنش متقابلند که بر عمل هر دو طرف حاکم است .››1
سه عنصری که کنش متقابل را ممکن می سازند عبارتند از :
1-انتظارات متقابل
2-هنجارها و ارزشها
3-ضمانت اجراها
باید میان کنشگران انتظارات متقابل وجود داشته باشد . این انتظارات متقابل به علت هنجارها و ارزشها که رفتار کنشگران را اداره می کند ،وجود دارند .
هم خود و هم دیگری می تواند طرف مقابلش را بر حسب آنکه مطابق با انتظاراتش رفتار کرده ،باشد یا نه پاداش یا کیفر دهد .
11- نقش اجتماعی:
‹‹نقش اجتماعی شامل انتظارات، هنجارها و ضمانت اجراهای نهادی شده آشکار یا پنهانی است که رفتار یک کنشگر را به تبع موقعیتی که در ساختار اجتماعی دارد ،تعیین می کند .››2
لذا عجین شدن در شبکه روابط اجتماعی ،سرنوشت گریز ناپذیر زندگی بشری است ،اما در ضمن ،از تحقیر نفس او نیز ممانعت می کند . جامعه هم پیدایش فردیت و خودمختاری انسان را روا می دارد و هم از ان جلو گیری می کند . صورتهای زندگی اجتماعی بر هر فردی تأثیر می گذارد و باعث می شود که یک فرد به هیئت خاص انسانی در آید . در ضمن ،همین صورتها با سرکوبی تجلی آزادانه خود انگیختگی ،شخصیت انسان را اسیر و بی رنگ و بو می سازد . انسان تنها از طریق صورتهای نهادی می تواند آزادی بدست آورد ،اما آزادی اش پیوسته در معرض خطر همین صورتهای نهادی است .3
12- سنخ اجتماعی
زیمل هر سنخ اجتماعی ویژه ای را محصول واکنشها و توقعات دیگران می داند . هر سنخی از رهگذر رابطه با کسان دیگرپدید می آید که پایگاه ویژه ای به او می دهد و او انتظار دارد که به شیوه خاصی رفتار کند . ویژگیهای هر سنخی بسان صفات ساختار اجتماعی نگریسته می شوند››4
13- نظام اجتماعی:
‹‹نظام اجتماعی شامل مجموع شبکه کنشهای متقابلی است که در آن دو یا چند کنشگر با یکدیگر در ارتباطند و متقابلاً روی هم اثر می گذارند ،و به شیوه های جمعی مبادرت به عمل می کنند ››5
یک نظام اجتماعی شامل تعدادی عمل کننده می شود که با یکدیگر درحال کنش در شرایطی هستند که حداقل دارای یک بعد فیزیکی یا محیطی است . عمل کنندگان به منظور به حد اکثر رساندن رضامندی خود در وضعیت مشابه وجه مشترکی با هم ارتباط برقرار می کنند این ارتباط از طریق یک نظام ساخت یافته فرهنگی و نمادی مشترک تعریف و برقرار می گردد .6

 

فرایند دو گانه نظام اجتماعی:
فرایند دوگانه نظام اجتماعی فرق گذاری و یگانگی می باشد .
1-فرق گذاری(differenciation) است که از گذر آن اجزای یک نظام از یکدیگر متمایز شده و بر فردیت و استقلال نسبی هریک از آنها بویژه از لحاظ کارکرد اختصاصی شان تأکید می شود .
2-یکی دیگر فرایند یگانگی (integretion) است که اجزای متمایز و فرق گذاری شده نظام را به یکدیگر مرتبط می کند و میانشان روابط متقابل و مبادله برقرار کرده و از مجموعه شان یک کل همساز و هماهنگ می سازد .

 

 

 

14- قشر اجتماعی
قشر در لغت پوشش هرچیز و پوسته آن است ، عرضی یا خلفی (دهخدا) ولی اگر بخواهیم قشر بندی اجتماعی را برسی کنیم باید بپذیریم که ((نابرابریها در همه انواع جامعه انسانی وجود دارند . جامعه شناسان برای توصیف نابرابریها از وجود قشربندی اجتماعی سخن می گویند . قشر بندی را می توان بعنوان نابرابریهای ساختارمند میان گروهبندیهای مختلف مردم تعریف کرد . جوامع را می توان متشکل از ‘قشرها’یی به صورت سلسله مراتبی در نظر گرفت که قشرهای متمایزتر در بالا و قشرهای ممتاز نزدیک به پایین قرار گرفته اند .))1
15- نظامهای قشر بندی اجتماعی :
در قشر بندی اجتماعی چهار نظام اساسی قشر بندی می توان تشخیص داد . بردگی، کاستگی، دسته ای و طبقه ای . نظامهای بردگی ، کاسته ای و دسته ای هرکدام بستگی به نظام اجتماعی هر دوران دارد ولی آنچه با بحث ما ارتباط پیدا می کند نظام قشر بندی طبقه ای می باشد .
فرانک پارکین درباره شالوده اصلی ساخت طبقاتی می گوید:
«می توانیم حصر اجتماعی را به عنوان هر فرایندی که به وسیله آن گروهها سعی می کنند کنترل انحصاری بر منابع برقرار کرده و دسترسی به آنها محدود کنند تعریف کنیم .»دو فرایند در حصر اجتماعی دخالت دارند که عبارتند از :
1-طرد ، به استراتژی هایی اطلاق می شود که گروه ها برای جدا کردن بیگانه ها از خودشان و ممانعت از دسترسی آنها به منابع ارزشمند اتخاذ می کنند .
2-غصب ، به کوششهای گروههای محدودتر برای دستیابی به منابعی که قبلاً در انحصار دیگران بوده گفته می شود .
لازم به ذکر است که هر دو استراتژی ممکن است در بعضی شرایط به طور همزمان مورد استفاده واقع شود . 2
16- مفهوم نفاق:
الف: نفاق : نفاق در لغت نامه دهخدا به معنای “درویی کردن(ترجمان علامه جرجانی ص 101)(آنند راج) (از منتهی الارب) کفر پوشیدن و ایمان آشکار کردن (از منتهی الارب)-کفر دردل نهفتن و ایمان به زبان آشکار کردن (از اقراب الموارد) (از تعریفات) مکر-ربا-جسبوس-جسبوسی (ناظم الاطباء)-منافقت-رماق-دوزبانی(مقابل وفاق)”بیان گردیده است .
مفهوم نفاق را می توان چکیده ای از مطالب مطرح شده در لغت نامه دهخدا دانست لذا نفاق در فرهنگ لاروس به معنای“دروئی-و منافق به معنای پنهان کردن کفر در دل و آشکار کردن ایمان به زبان” می باشد .
ب: منافق: دهخدا در معنای منافق می نویسد:
“آنکه کفر پنهان دارد (مهذب الاسماء).کسی که در آشکار دعوی مسلمانی کند و در نهان کفر ورزد (از کشاف اصطلاحات الفنون) .دارای نفاق و دو رویی در دین یعنی پنهان کردن کفر و آشکار نمودن ایمان (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). آنکه به زبان اظهار ایمان کند و کفر را در دل خود نهان دارد (از اقرب الموارد)آنکه اعتقاداًکفر را پنهان دارد و قولاًایمان را آشکار سازد .(از تعریفات جرجانی ). کسی که اسلام را ظاهر کرده و در باطن کافر است ، و نفاق در اصل مخالفت ظاهر با باطن است (فرهنگ علوم نقلی دکتر سجادی).
خلاصه اینکه منافق به معنای “آنکه کفر خود را پنهان و ایمان خود را آشکار سازد ”(فرهنگ لاروس) می باشد .

 


ب-پیشینه تحقیق
با توجه به اینکه یکی از سوره های قرآن ،منافقین نامیده شده است و علاوه بر آن در بیست سوره دیگر قرآن بعضی آیات نازل شده مربوط به منافقان است ،،می توان دریافت که در کتاب الهی ، توجه خاصی به منافقان، شناساندن باورها ی آنان و رفتار آنان در رابطه با پیامبر ،مؤمنان و کافران و همچنین تعاملات میان خود این دسیسه با یکدیگر شده است . از اینرو محققان و مؤلفان در نوشته ها و سخنرانیهای خود به تبیین ،تحلیل و واشکافی این مسأله پرداخته اند . و از آنجا که موضوع نفاق و منافق در فرهنگ اسلامی ،موضوعی درون دینی است ،همه این گفته ها و نوشته ها مبتنی بر آیاتی از قرآن بوده است . علاوه بر نوشته ها ، بسیاری از سخنرانیها صورت مکتوب به خود گرفته و با پاره ای اصطلاحات به عنوان تألیف نشر یافته است . در بررسیها با کتابهایی مواجه شدیم که موضوع اصلی آنان نفاق نیست ولی بخشی از آن کتاب به مسأله نفاق اختصاص داده شده است . آنچه به عنوان پیشینه خواهد آمد ، گزارش مختصری است از سیزده اثر انتخابی است .

 

1-اخلاق در قرآن
اگرچه این کتاب ، کتابی اخلاقی است ،ولی بخشی از آن به مسأله نفاق اختصاص یافته است .در این کتاب ، نفاق برابر کفر و حتی بدتر از آن دانسته شده است ،زیرا منافق در پشت اسلام ظاهری سنگر گرفته است ،لذا به جامعه اسلامی ضرر بیشتری وارد می کند در نهایت به نظر مؤلف نفاق چیزی جدا از کفر به شمار نمی آید و در حقیقت آنچه هست یا کفر است یا ایمان، علاوه بر این مؤلف از آیه 14 سوره حجرات نتیجه گرفته است که مسلمانان ضعیف الایمان-که ممکن است در زمره منافقان باشند –از آثار مسلمانی بهره مندند ولی از ثمرات ایمان محروم می با شند، (چون اسلام آورده اند ولی ایمان نیاورده اند ).
2-سیمای نفاق در قرآن1
بخشی از این کتاب به ضرورت شناخت سیمای منافق ،اختصاص یافته است در این بخش به اهمیت دشمن شناسی و ابزار آنها در تهاجم پرداخته شده و دشمن به چهار دسته تقسیم شده است ؛شیطان و دار و دسته اش ،کفار ، برخی اهل کتاب ،منافقین (خطر ناکترین دشمنان اسلام) .
مؤلف به معنای نفاق در قرآن اشاره کرده است و آن را دو گونه دانسته است .
تظاهر به اسلام و در باطن کافر بودن –نفاق اعتقادی-و تقریباً منظور از تمام مواردی که واژه نفاق در قرآن به کار رفته همین معنی است .
عدم پایبندی به احکام دین-نفاق اخلاقی-.این نفاق دو بعد دارد:
بعد فردی،که آن بی توجهی به احکام و ارزشهای فردی اسلام است .
بعد اجتماعی که آن بی توجهی به احکام اجتماعی و حقوق افراد در جامعه است .
وی، ابتدای تشکیل نفاق را بعد از اسلام در شهر مدینه دانسته است . علاوه بر این در جنگهای بدر ،احد ، بنی نضیر ، احزاب تبوک ،خدغه بنای مسجد فرار، توطئه های منافقین افشا شده است . ایشان علل نفاق را علاوه بر ترس از قدرت و کثرت مسلمانان ، طمع به قدرت رسیدن و سهم داشتن در قدرت توسط منافقان می داند .
با توجه به منشأ نفاق یا “خوفی” و یا “طمعی” است. عملکرد “نفاق خوفی” کارشکنی تخریب، ضربه زدن و اذیت و آزار می باشد ولی در “نفاق طمعی” ، ابتدا یک جریان ،تلاش می کند تا آن جریان شکل گرفته و نبض قدرت را به دست بگیرند. آنها فقط در صورت به خطر افتادن منافع خود دست به تخریب می زنند .
بخش بعدی کتاب به ویژگیهای سیاسی منافقین اختصاص دارد که عبارتند از :
ارتباط با بیگانگان ،ولایت ستیزی –و جلوه های آن که شامل نپذیرفتن حکومت دینی، مخالفت عملی با دستورات ولایت و شکستن حریم می شود-،فرصت طلبی ،تحقیر غیرتمندان دینی، فتنه گری وایجاد جنگ روانی برای تضعیف روحیه و سلب اعتماد عمومی به اخبار و کارگذاران نظام…
بخش بعدی به بیان ویژگیهای روانی منافقین اختصاص دارد که عبارتند از :
خود بزرگ بینی ، ترس ، دلهره و اضطراب ، لجاجت بر تعصبها و آرزوهای باطل ، سستی در معنویت ، هواپرستی ،توجیه گناه
در بخش بعدی ، ویژگیهای فرهنگی منافقان تبیین شده است که عبارتند از :
خودی جلوه کردن از طریق: اظهارات، قسمهای باطل، توجیه روش نادرست خود ، ظاهر سازی و وعده های دروغ .
تضعیف باورهای دینی از طریق : شبهه افکنی با نسبت فریب دادن به دین و شبهه بر حق نبودن دین بخش بعدی ویژگیهای اجتماعی منافقین را در بر دارد که عبارتند از :
ظهور در جامعه با شعار اصلاح و ایمان ، امر به منکر و نهی از معروف ، بخل ورزی و خودداری کردن از صرف مال در مسیر مصالح جامعه ، استهزاء و عیب جویی از مؤمنین ، شماتت کردن به هنگام بروز سختی و شکست ، کینه توزی نسبت به مؤمنان و نظام اسلامی .در خاتمه چند روش پیشنهادی جهت برخورد با منافقین ارائه شده که عبارتند از :
1- روشنگری و افشاگری منافقان .
2- مقابله باحربه های نفاق از طریق:اطلاع رسانی صحیح – در مقابل شایعه پراکنی - ، پاسخگویی به شبهات و افزایش بصیرت دینی و سیاسی –برای مقابله با شبهه افکنی – و حفظ وحدت – برای مقابله با تفرقه افکنی .
3- برخورد قاطع با منافقین – در صورتی که منافقین دست به تخریب بزنند .

 

3- پیامبر و منافقین
در این کتاب به داستانهایی از منافقین صدر اسلام اشاره شده است که از خلال این داستانها می توان به تا حدودی به ریشه ها و علل نفاق و نیز پیامدهای آن و … پی برد آنچه در پیش دارید خلاصه ای از آن است :
1- علل روی آوردن به نفاق:
عبدالله بن ابی یکی از منافقین صدر اسلام است . در استانه ظهور اسلام وی از موقعیت های ممتازی از لحاظ سیاسی و اجتماعی برخوردار بود . با ورود پیامبر به مدینه آشکارا چه از نظر اعتقادی و چه از لحاظ سیاسی و اجتماعی سقوط می کند و همین امر سبب روی آوردن عبدالله بن ابی به نفاق می شود .
2- شیوه های نفاق :
یک روش عملی نفاق آنهم زمانی که پیامبر (ص) در جنگ احد علی رغم میل باطنی مدینه را ترک کرده و بسوی دشمن رفتند ، عبدالله بن ابی به بهانه اینکه جنگی صورت نخواهد گرفت با سیصد نفر از سپاه مسلمین منشعب می شود . علاوه بر آن با استفاده از روش لفظی درصدد تضعیف روحیه و ایمان مجاهدین خسته و رنجیده احد بر آمده و با لحنی پر کنایه می گویند : اگر جنگ مظفرانه شما در بدر نشانه و آیت الهی است پس شکست مسلمین در احد نشانه چیست ؟ پیامبر به این سؤال پاسخی نمی دهد .
3- ویژگیهای منافقان :
هر جا اختلافی بین مسلمین بوجود می آید عبدالله بن ابی به این اختلافات دامن می زند ( فرصت طلبی ) زمانی که مورد مؤاخذه قرار می گیرد از سوی پیامبر، به ریاکاری و تزویر و انکار سخنان پیشین روی می آورد . و دیگران را به دروغگویی متهم می کند .
4- ابزار منافقان برای نیل به اهداف :
منافقان سعی می کنند از وسائلی استفاده کنند که در بین مردم مقبولیت بیشتر داشته باشد واز آنجاییکه مسجد قداست خاصی در میان مسلمین دارد مسجد ضرار را ساختند و از پیامبر نیز برای تأیید بیشتر خودشان دعوت کردند که ایشان به بهانه جنگ تبوک نپذیرفتند و بعد از جنگ نیز دستور خراب کردن مسجد را دادند .
5- روش پیامبر در برابر منافقان :
پیامبر همیشه روش سکوت را نمی پسندند و زمانی که اطلاع می یابد منافقین در یک جلسه جمع شده اند تا مسلمانان را از رفتن به جنگ بازدارند دستور می دهند که خانه را بر سر آنها خراب نمایند تا هم منافق بودن آنها را بر مسلمانان معلوم گردد و هم توطئه آنها خنثی شود . در ادامه به صفاتی چند از منافقان اشاره شده که از آن جمله می توان گفت : «برای جنگ کردن آماده نمی شوند . اگر برای جنگ همراه مسلمانان باشند تبلیغات منفی می کنند . سرپیچی از دستور پیامبر عادت و روش انهاست . منافقان عامل فتنه ، تفرقه ، تشتت ، بدبینی ، یأس و شکست هستند و در نهایت منافقان دروغ گویند .»
6- مجدداَ سکوت پیامبر در مقابل گستاخی عبدالله بن ابی تکرار می شود و سوء استفاده وی از صبر و گذشت پیامبر نمایان می گردد.
برخی از مهمترین خصوصیات منافقان عبارت است از : ظاهر سازی و تظاهر به ایمان و پرهیز از جنگ با دشمن و تا حد امکان از آنها جزو ستون پنجم دشمن در سپاه مسلمانان می باشند . سود جویی از ضعفها ، اکراه ها و تمایلات باطنی و ناخودآگاه مردم در راه پیشبرد مقاصد خویش از دیگر صفات منافقان است و همینطور کارشکنی و بی اعتنایی و سرپیچی از فرمان صریح رهبر و بنحوی از زیر بار مسئولیت شانه خالی کردن و گستاخی در برابر تصمیم پیغمبر و سوء استفاده از صبر و گذشت و منش او و گردنکشی منافقان در عین نرمی پیامبر .( کارشکنی : ایجاد بلوا و آشوب و تحریک مردم بر ضد مدافعان راستین حق ) روابط با جبهه خارجی
7- روش عملی پیامبر در مقابل منافقین دوری جستن و تأیید نکردن ایندسته است
4- دشمنان دوست نما1:
در پیشگفتار نویسنده تضاد و کشمکش را جزء لاینفک جامعه دانسته و تضاد را عامل پیشرفت جوامع می داند . وی دشمنان را به دو قسمت تقسیم نموده است : دشمنان آشکارا و دشمنان پنهان که به ظاهر با جامعه همراهند ولی در اصل مخالف آنها هستند درادامه توضیح می دهد که منافقین در مدینه به وجود آمدند و بخاطر فشار اکثریت به ظاهر ایمان آورده اند . در قسمت بعد نویسنده به سؤال منافق کیست پاسخ داده است :
کلمه منافق ، مشتق از نفاق است و کسی را که ظاهر و باطن او یکی نباشد ، و به اصطلاح دوجور و «دو رو »باشد منافق می گویند . افرادی که بخاطر اغراض شخصی با مرام و تز یک اکثریت قاطع مخالف باشند و تا آنجا که شراءط اجازه می دهد کارشکنی کنند ولی از ترس جمعیت و یا طمع در منافع فعلی ، به دوستی و یگانگی تظاهر نمایند .در همینجا نویسنده سعی نموده است دسته های منافقان را از یکدیگر تفکیک نماید
1-عده ای برای درخطر افتادن منافعشان با پیامبر اسلام مخالفت می کردند(همچون عبدالله بن ابی)
2- برخی از ابتدای مهاجرت پیامبر به مدینه ، به اسلام ایمان آوردند و مردم را به اسلام دعوت کردند ولی چون امتیازات و عناوین اجتماعی آنها پس از اسلام از بین رفت ، تغییر روش داده و به حزب منافق پیوستند ( مانند ابن عامر که در قبل از اسلام پیشوای گروهی از اهل کتاب بوده است )
3- گروهی پس از فتح مکه ، به عضویت حزب منافقان در امدند ، آنان همان دشمنان سر سخت اسلام بودند . آنها پس از انتشار اسلام ، تظاهر به اسلام کردند ولی کینه و عداوت خود را در دل داشتند ( ابوسفیان و فرزندان اموی )
4- افراد دو دل که نه به سوی اسلام می رفتند و نه به سوی کفر .
در ادامه به یکی از صفات منافقان « دروغگویی » اشاره کرد و در توضیح آن آورده است که اینان کفرشان را در دلشان نهان کرده و ایمان را آشکار می کنند و آنچه را بر زبان جاری می کنند در دل به آن اعتقاد ندارند
در فصل سوم به آثار شوم نفاق اشاره کرده و معتقد است از آنجا که منافق ظاهری دوستانه دارد بیشتر می تواند ضربه بر پیکر جامعه وارد کند بدون اینکه به او گمان بد برده شود وی با استناد به روایات این نوع دشمنان را خطرناکترین دشمنان اسلام می داند .

 

علائم و نشانه های منافق :
1- دارای قیافه های حق بجانبند ( ظاهر اسلامی و زیبا دارند ).
2- پشت هم انداز و خوش گفتارند ( برای اینکه دروغشان آشکار نشود پر شور و حرارت سخن می گویند ).
3- مانند چوبهایی به دیوار تکیه داده شده اند . ( برای دین بی فایده هستند و سخنان پیامبر در آنها تأثیری نداشته و انعطاف پذیری در برابر حوادث ندارند ).
4- از هر حادثه ای می ترسند ( از هر حرکت مسلمانان می ترسند ).
5- دشمنان منحصر به فردند .
نویسنده معتقد است منافقان دارای جهل مرکبند و نمی دانند که نمی دانند که هرگز برای استغفار و شفاعت طلبی اقدام نمی کنند .
در توطئه خطرناک منافقان اینگونه بیان داشته که منافقان تصور کردند که زمین و آب افتخار آمیز است و خواستند با حصر اقتصادی قدرت مهاجران و پیامبر را تضعیف نمایند . بدینگونه مشاهده می کنیم که منافقان از امکاناتی که در دست دارند برای تضعیف روحیه مسلمانان استفاده می کنند .
در ادامه به دیدگاه اسلام از دنیا اشاره نموده که دنیا نباید هدف یک مسلمان قرار بگیرد بلکه دنیا باید وسیله ای برای هدف آخرت قرار گیرد .
5- منافق و منافقین1 :
نویسنده در مقدمه به علل شکست حکومت علی (ع) اشاره داشته که علاوه بر رژیم فاسد اموی ، دوستان ناآگاه ( پیروان عوام ، خوارج ) و دشمنان آگاه – منافقین – دوچهره گان – چند چهره… می باشد.
در قسمت اول کتاب ، تعریف نفاق و منافق و ریشه های آن آمده است که به اختصار می توان گفت نفاق به معنی « باطن خود را پنهان کردن ، دوروئی » و منافق « کسی است که به ظاهر اظهار اسلام کند و در باطن کافر و بی عقیده باشد و این از کلمه « نفق» می باشد .و « نفق» سوراخ ها و لانه های موشی در خلال زمین است که راههای مختلف دارد .»
نفاق یعنی دخول در دین از دری و خروج از آن از دری دیگر .
کلمه منافقون 27 بار و کلمه نویسنده آورده است : 5 بار در قرآن مجید آمده است یعنی : از هر دو جنس در گروه منافقان دیده می شود طبرسی در وجه تسمیه این موضوع در جایی می گوید : منافق به سوی مؤمن با ایمان خارج می شود و بسوی کافر با کفر و یا منافق از ایمان بطرف کفر خارج شده است . در ادامه به تجزیه علل و ریشه های نفاق پرداخته می نویسد : نفاق چهار ستون دارد : هواپرستی ، سستی ، کینه و طمع . هواپرستی چهار پرده دارد :بغی و عدوان و شهوت و عصیان . پرده های سستی : هیبت ، گول و تعلل در کار و آرزو . پرده های کینه ورزی : تکبر و فخر و حمیت و عصبیت .پرده های طمع : شادی و خوش گذرانی و لج بازی و تکبر
در ادامه به نقل از پیامبر سه نشانه از منافق را ذکر نموده اند : سخن بدروغ گوید ، از وعده تخلف کند و در امانت خیانت نماید .
پیامبر چهار نشان برای منافق ذکر کرده اند : 1- نهادش هرزه است . 2- زبان و دلش دوتاست . 3- گفتارش جز کردارش می باشد . 4- نهان اش جز عیان اوست .
در بخش منافق و منافقان نویسنده اشاره به جنسیت منافقین داشته و با ارائه مثالهایی از قرآن به حضور هر دو جنس در گروه منافقان اشاره کرده است .
در بخش نگاهی به قرآن آیاتی از قرآن استناد نموده و به مشخصات منافقان از زبان قرآن پرداخته است .
در بخش شأن نزول آیات سیزده گانه درباره منافقین با استفاده از تفسیر نمونه و مجمع البیان و پرتوی از قرآن سعی در توضیح آیات داشته است . در ادامه در بخش نفاق نویسنده به همین سبک عمل نموده و نمونه هایی از آیات مربوط با منافقان را با مراجعه به تفاسیر ذکر شده بررسی نموده اند.
سپس در بخش چهره منافقان در زمان پیامبر به توضیح این مطلب پرداخته که تا زمان حیات پیامبر بالاخص پس از خراب کردن مسجد ضرار منافقین همواره در خفا کار می کردند . بعد از رحلت پیامبر کوشش و امکان نفوذ برای منافقین پیدا شد (شورای انتخاب جانشین ) از زمان (عمر خلیفه دوم ) بدعتهای پنهان از دید مردم در دین آغاز شد ولی در زمان عثمان بدعتها به صورت آشکار ادامه یافت .
در بخش دیگر به بیان ویژگی مؤمنان و منافقان از کلام پیامبر (ص) پرداخته است.
علامت مؤمن : نماز ، روزه ، انفاق ، زکات بر فقرا
نشانه های منافق : دروغ گفتن در گفتار – خلاف کردن در وعده ها – خیانت کردن در امانتها
در بخش آزار منافقان به ماجرای تاجگذاری عبدالله بن ابی و ناکامی او از حکومت و دشمنی این فرد با پیامبر (با بیان مثالی چون غزوه احد و جدا شدن تعدادی از سپاه اسلام و همراهی با عبدالله بن ابی )و مدارای پیامبر با این دشمن دوست نما اشاره نموده است .
در بخش دسته های مخالف ، منافقین را به دو دسته تقسیم نموده :
1- منافقینی که به خاطر تبعیت از اکثریت و حفظ منافع خود مسلمان شدند .
2- یهودیانی که جهت نفوذ در بین مسلمانان برای هویدا کردن اسرار مسلمانان نزد سران قوم خود به جمع مسلمانان پیوسته بودند .
در بخش نگاهی به نهج البلاغه نویسنده ، چندین خطبه و کلام را به عنوان توصیه امام علی (ع) به دوری از دورویی و پرهیز از تعامل با دورویان نقل کرده است .
در بخش سیمای مردم بصره از دیدگاه امام علی (ع) به دورو بودن و گسسته بودن پیمانهایشان و گناهکار بودن آنها اشاره کرده است سپس او به پیکار با نفاق پرداخته و یک عامل پیروزی نفاق با استفاده از جهل و حماقت افراد دانسته است . توصیه به تیزبینی و عدم ظاهر بینی از مهمترین نکاتی است که در این بخش به آن اشاره شده است .
در بخش دیگر به صفات منافقین پرداخته که عبارتند از :
1-فرصت طلبی 2-دروغ گویی3-خودپرستی4-وفا نکردن به عهد و پیمان 5-مروج فساد 6-جلو گیری کردن از کارهای نیک و پسندیده 7- در پیشرفت آیین حق کارشکنی کردن 8-در اختیار گرفتن ثروت و در تنگنا قرار دادن مسلمین از نظر مالی 9- ترس و وحشت از اینکه مبادا ظاهرشان روشن گردد 10- سوگند به دروغ یاد کردن 11-با بی میلی خدا را عبادت می کنند یا نماز می خوانند 12-تهمت تنها سلاح منافق است
منافقان به رفتارهای زیر خصوصیت پیدا می کنند :
1-اتکا به قدرت خارجی ؟2 -فرصت طلبی. 3 -تجزیه به قصد حفظ موقعیت خود یا ایجاد موقعییت برای خود.4 -استفاده از عقیده در پرورش روحیه خود پرستی و قدرت خودکامه پرستی .
رفتار منافقان در لباس پیمان شکنان :
1-پشت پا زدن به عقیده به قصد وصول قدرت .2 -تحریف در عقیده .3 -مسخ عقیده برای تبدیل آن به ابزار قدرت . 4 -استفاده از پوشش عقیده برای فریب عقیده مندان . 5 -موضع و جبهه عوض کردن بخاطر حفظ یا تحصیل موقعیت . 6 -اتخاذ مذهب شک و زندگی کردن در شک یعنی در موقعیت و وضعیت چند پهلو و مبهم برای انطباق خود با وضعییتهای در تغییر .
منافقان درلباس مبلغان به رفتار های زیر تمایز می یابند
1 -تذبذب درعقیده .2-برگز یدن دشمن بر دوست برای به عزت رسیدن .3 -با هر کس به رنگ او درآمدن. 4 -خد عه به کار بردن .5 -مبلغ فساد شدن .6 -به فساد گرفتارکردن دیگران . 7 -وابسته کردن مردم به فاسدین ومفسدین .
در بخش منافقین نویسنده به چند ویژگی منافقان پرداخته:
1-دروغگویند2-تبلیغ یأس و سستس می کنند 3-همشه به دنباس اکثریت حرکت می کنند 4-تغییر وضعیت می دهند (بین عقیده و کفر بعقیده ، در رفت و آمدند)5-با هرکس به رنگ او عمل می کنند 6-تفرقه افکنی بین افراد یک عقیده و استفاده از افراد ضعیف آنها به نفع خود .7-دو پهلو رفتار می کنند(در هنگام شکست همه را سرزنش می کنند و در هنگام پیروزی خود را همراه آنها می دانند)و در ادامه به پیمان شکنی منافقان اشاره کرده است .
در بخش منافقین امام صادق (ع) می فرماید در منافق سیمای خوب و فهم سنت اسلام جمع نشوند.
در بخش نفاق به برسی ویژگیهای روانشناختی منافقان در پرتو آیات پرداخته است :
1-بی شخصیتی و عدم استقلال و طفیلی زیستن در کنار قدرتهای فرعونی . 2 -استقلال و شخصیت کاذب (در برابر ملت قدرت نمائی می کنند و در برابر قدرتمندان بالا دست خود چاپلوسند) .3 -با حقایق و واقعیت بازی می کنند .4 -نسبت به انجام وظایف کسل ترند .5 -ریاکار و متظاهرند .6 -مبتلا به تضاد شخصیتند(در شک و تردیدند) .7 -بدخواه اجتماع و مروج فساد و زشتی و بازدارنده از خیرو صلاح اند . 8 –خسیسند .9 -بازی کنندگان با تعهدات خود (پیمان شکنند) .10 -میان تهی (مانند چوبند)ترسویند(از مردم می ترسند) . 12 -دشمنان داخلی برای هر نهضت مقدس و هر جنبش اصلاحی اند (داخل صف نیروهای مبارزند اما با آنهانیستند) .
در بحث نگاهی به قرآن به مروج فساد بودن منافقان و یکسانی مردمان وزنان منافق و خسیسی و عدم انفاق اشاره نموده است و آورده که خدا آنها را فراموش کرده و آنها خدا را فراموش کرده اند و آنان تبهکارند .
در قسمت نقش منافق اشاره دارد به خطرناک ترین دشمن اسلام که همان دسته ای از منافقان بودند که ماسک دوستی بر چهره داشتند (عبدا..ابی..)سپس به ماجرای مسجد ضرار و رابطه بین پیامبر و منافقین پرداخته و نفاق و بعد مدارای پیامبربا منافقان حتی تا زمانی که فقط این نفاق دردلشان بوده و هیچ عکس العملی نداشته اند از آن جهت که کلمه شهادتین را رانده جان و مالشان در امان بود ، و سپس به حربه تفرقه اندازی منافقان اشاره نموده است .در نهایت به چند درسی از سوره های توبه و منافقین پرداخته و سپس مطالبی چند راجع به گروهکها و منافقان دین انقلاب آورده است .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   245 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلود مقاله  جامعه شناسی نفاق در قرآن


دانلودمقاله بررسی مقابله ای ساخت جمله

 

 


تعریف و آغاز سخن

 

بررسی مقابله ای (Contrastive Analysis) ، شاخه ای از زبانشناسی مقابله ای است که به بررسی تفاوت ها و شباهت های دو یا چند زبان ، در یک لحظه از زمان می پردازد. بنابراین سیر دگرگونی های تاریخی زبان ها مورد توجه این رشته نیست.

 

بحث زبانشناسی مقابله ای شاید از سال 1876، یعنی زمانی آغاز شد که ویلیام جونز (دانشمند انگلیسی) اعلام کرد که زبان های سانسکریت ، یونانی و لاتین با یکدیگر شبیه بوده و احتمالا ریشه مشترک دارند. پس از وی دانشمندان و زبانشناسان بسیاری راه او را پیموده و آنرا گسترش دادند، اما انتشارِ کتابِ Linguistics Across Cultures توسط رابرت لادو (زبانشناس آمریکایی) در سال 1957 را می توان آغاز زبانشناسی مقابله ای نوین دانست.
لادو کتاب خود را با اشاره به این نکته آغاز می کند که می توان با استفاده از مقایسه روشمند زبان و فرهنگی که باید آموخته شود با زبان و فرهنگ دانش آموز موارد مشکل ساز در آموزش زبان را پیش بینی و تشریح نمود. سپس در فصل نخست کتاب، می گوید : ... یادگیری عناصر آشنا و شبیه در زبان مقصد، نزد دانش آموز، آسانتر و یادگیری عناصر متفاوت، دشوارتر است.
حتما با تیک زدن بر روی نام کتاب، فصل سوم از کتاب زبانشناسی در راستای فرهنگ ها را که به چگونگی بررسی ساختارهای دستوری زبان ها می پردازد مرور کنید:
مراحل بررسی مقابله ای
راندال ویتمن (Randal Whitman) مراحل بررسی مقابله ای را به ترتیب، ”تشریح“، ”گزینش“، ”مقایسه“ و ”پیش بینی“ می داند. اکنون به تعریف هر یک از این مراحل توجه کنید:

 

:1)تشریح : وصف و باز نمودن دو زبان مورد مقایسه بوسیله زبانشناس .
:2)گزینش : انتخاب عناصر زبانی، قوانین و ساختارهایی که در دو زبان مقایسه خواهند شد.
:3)مقایسه : نمایش شباهت ها و تفاوت های موجود در عناصر زبانی، قوانین و ساختارهای برگزیده ی دو زبان.
:4)پیش بینی : پیش بینی خطاهای یادگیری، برپایه دستاوردهای سه مرحله پیشین.
برای درک بهتر مراحل دوم، سوم و چهارم، به بررسی زیر توجه کنید:

 

2) آواشناسیِ دو زبان انگلیسی و اسپانیایی گزینش شده است.

 

3) واژه های dado (مرگ) و dedo (انگشت) را، در زبان اسپانیایی، در نظر بگیرید. حرف d در آغاز این واژگان، مانند آوای /د/ در واژه door تلفظ می شود. اما حرف d در وسط این دو واژه را باید چیزی شبیه به آوای /ذ/ در واژه that تلفظ نمود. آوای /ذ/ در دو واژه یاد شده، نزد یک اسپانیایی زبان ، واجگونه ی (allophone) /د/ محسوب می شود. چون حرف d، اگر پس از آواهای /ن/ و /ل/ و یا پس از ”وقفه میان سخن“ بیاید، بصورت /ذ/ تلفظ می شود و در غیر اینصورت، آنرا /د/ تلفظ می کنند. اما یک انگلیسی زبان، /ذ/ را آوایی جدا از /د/ به حساب می آورد.

 

4) انگلیسی زبان، در هنگام آموزش زبان اسپانیایی، از جنبه تلفظ، دچار اشکال می شود.
پایگانِ (سلسله مراتبِ) اشکال

 

از آنجایی که مرحله پیش بینی در فرضیه بررسی مقابله ای (CA)، بصورت نظری و subjective است، عده ای از دانشمندان برآن شدند تا پایگان اشکال (Hierarchy of difficulty) را پایه گذاری کنند. از نخستین کسانی که این روش را بنیان نهادند، Stockwell، Bowen و Martin بودند که بطور مشترک، پژوهشی را در سال 1965منتشر نمودند. پایه گذاران پایگان اشکال، بر این باورند که دسته بندی ایشان جهانی است و شامل همه زبان ها می شود.
حاصل پژوهش یادشده، بوسیله Clifford Prator در سال 1967 بصورت زیر دسته بندی شد:
تراز (رده) صفر ،انتقال (Transfer)

 

در این رده، تفاوتی میان زبان مادری و زبان مقصد وجود ندارد و زبان آموز به سادگی می تواند موردِ آوایی یا ساختاریِ در حال آموزش را با مورد مشابه در زبان مادری خود تطبیق دهد. برای نمونه، آموختن آواهای /b/، /t/، /s/، و... برای یک فارسی زبان، دشوار نخواهد بود؛ چراکه وی آواهای زبان مادری خویش را به زبان مبداء انتقال خواهد داد.
تراز یک : ادغام (Coalescence)

 

دو مورد در زبان مادری، به یک مورد در زبان مقصد تبدیل می شود. برای نمونه، ”تو“ و ”شما“ در زبان فارسی ،هردو به you در زبان انگلیسی تبدیل می شود. نمونه دیگر اینکه، چون زبان ژاپنی آوای /ل/ ندارد، یک انگلیسی زبان باید بیاموزدکه /ل/ و /ر/، هردو در زبان ژاپنی، تبدیل به /ر/ می شود و مثلا به baseball باید بگوید : bi’se’bu’ru !!!
تراز دو : Underdifferentiation

 

در این رده، موردی در زبان مادری، از زبان مقصد حذف می شود. برای نمونه، ”من حسن را دیدم“ هنگام برگردان به زبان انگلیسی، تبدیل می شود به : ”I saw Hasan“. چنانکه متوجه شده اید، ”را“ در زبان انگلیسی وجود ندارد. نمونه دیگر اینکه برخی آواهای زبان انگلیسی، در زبان اسپانیایی وجود ندارد، مانند: آوای th در واژه that و آوای th در واژه thing و یا نونِ غنه در انتهای همین واژه.
تراز سه : تفسیر دوباره (Reinterpretation)

 

در این رده، هنگام آموختن زبان خارجی ، شکل یا موقعیت یک مورد در زبان مادری، تغییر می کند. برای نمونه، در زبان انگلیسی آوردن حرف تعریف پیش از اسم الزامی است: ”He is a philosopher“. اما در زبان های اسپانیایی و فارسی آوردن حرف تعریف اختیاری است : “El es (un) filosofo” یا ”او (یک) فیلسوف است“.
تراز چهار : Overdifferentiation

 

موردی کاملا نو در زبان مقصد وجود دارد که در زبان مادری وجود نداشته است. این رده، دقیقا بر عکس تراز دو است. نمونه هایی برای Overdifferentiation بیابید.
تراز پنج :تقسیم (Split)

 

موردی در زبان مادری، به دو یا چند مورد در زبان مقصد تبدیل می شود. این رده، دقیقا بر عکس رده یک است. نمونه هایی برای تراز پنج بیابید.
آنچه که تا اینجا مورد بررسی قرار گرفت را روایت قوی (Strong version) از نظریه بررسی مقابله ای می نامیم. چند سال پس از انتشار این نظریه، انتقادها از آن آغاز شد. گرچه انتقادها جنبه های گوناگونی داشت، همگی در این مورد همنظر بودند که این روایت از نظریه بررسی مقابله ای، بیشتر برپایه ی تصور و گمان است تا واقعیت های عینی. شاید قابل قبول ترین انتقاد را رانالد ویتمن و کِنِت جکسون در سال 1972 ارایه نمودند. این دو نفر در سال یادشده، ”آزمونی 40 سوالی“ را در بخش دستور زبان تدارک دیدند. این آزمون در اختیار2500 زبان آموز ژاپنی قرار گرفت که البته از پیش بینی های بررسی مقابله ای آگاه نبودند. نتیجه ی این آزمون با پیشبینی ها تفاوت آشکار داشت و دو پژوهشگر به این نتیجه رسیدند که قوانین پیشنهاد شده بوسیله ی استاکوِل، بوِن و مارتین در سال 1965، چه از دیدگاه نظری و چه از دیدگاه عملی، ناکافی است.
به هر روی گروهی از زبانشناسان دیدگاهی را مطرح کردند که به روایت ضعیف از بررسی مقابله ای (Weak Version) معروف شد. بر پایه ی این نظر:
زبانشناس از دانش زبانشناسی خود برای توجیه اشکال های مشاهده شده در یادگیری زبان خارجه استفاده می کند.
در سال 1970، Oller و ضیاء حسینی نظریه ای منتشر نمودند که بنا به دیدگاه خود، نظریه - ای معتدل یا میانه رو بود (Moderate Version). دکتر ضیاحسینی (که گمان می کنم اکنون استاد دانشگاه علامه طباطبایی هستند) وُ الر، آزمون دیکته ی انگلیسی را برگزار نمودند که یک سوی آن زبان آموزان اسپانیایی و فرانسوی، و سوی دیگر آن زبان آموزان ایرانی و ژاپنی بودند. برپایه ی روایت قوی، چون شباهت میان خط انگلیسی و فرانسوی و اسپانیایی وجود دارد، می بایست امتیاز بدست آمده توسط زبان آموزان کشورهای گروه نخست بیشتر باشد، اما نتیجه درست برعکس بود.
الر و ضیاحسینی به این نتیجه رسیدند که هرکجا اختلاف میان الگوهای زبانیِ دو زبان، ریز، موشکافانه و کوچک است، اشکال بیشتری بوجود خواهد آمد.

 

درپایان این را نیز بگویم که هیچیک از روایت های بررسی شده در بالا، بطور کامل و بعنوان نظر برتر، مورد پذیرش همه زبانشناسان نیست .
معناشناسی
معناشناسی (Semantics)

 

بطورکلی بررسی ارتباط میان واژه و معنا را معناشناسی می گویند. در منطق نیز بررسی ارتباط میان نمادها و آنچه که نمادها نشان می دهند را معناشناسی (Semantics) می نامند.
خوب است در آغاز به این نکته اشاره کنم که در معناشناسی، میانِ واژه (word) و واژه قاموسی (lexeme) تفاوت وجود دارد. واژه را که همه می شناسیم . اما واژه قاموسی شامل بنِ واژه ، واژه کامل ، و یا یک اصطلاح(idiom) است و بطور کلی واحد و یکان فرهنگ نویسی بشمار می رود. از همین رو فرهنگ زبان یا واژه نامه را نیز Lexicon می نامند. بنابراین، ”dog“، ”happiness“، ”put up with“، هرسه، واژه قاموسی هستند.

 


آشنایی با چند اصطلاح:

 

Synonym:
دو واژه ی قاموسیِ هم معنی را مترادف می نامند. توجه کنید که هیچ دو واژه ای در زبان بطور کامل هم معنی نیستند. حتی اگر شما ”پوشیدن“ و ”تن کردن“ را مترادف بدانید نیز این دو هرگز کاملا هم معنی نیستند! آشکارترین تفاوت میان این دو آن است که پوشیدن را می توانید برای موارد رسمی نیز بکار برید، اما از ”تن کردن“ تنها برای موارد غیر رسمی می توانید استفاده کنید.
نکته دیگر این است که دو واژه شاید معناهای متفاوتی داشته باشند؛ بنابراین، ممکن است تنها یک معنا از دو واژه با توجه به بافت سخن، مترادف باشند. با این وجود، شما آن دو واژه را در آن بافت، مترادف می خوانید.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  22  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلودمقاله بررسی مقابله ای ساخت جمله


دانلود مقاله حقوق

 

 

 

چکیده
حقوق علم بررسی قواعد اجتماعی است. بررسی روابط بین دولت و شهروند (حقوق عمومی)، روابط بین اشخاص خصوصی با هم (حقوق خصوصی). حقوق بین الملل نیز به مسائل و روابط بین ملت ها، دولت ها، اشخاص و سازمانها در عرصه فراملی و بیندولی میپردازد.
علم حقوق در شاخههای اصلی خود نیز انشعابات داخلی دارد:
در حقوق عمومی، "حقوق اساسی" به نحوه اعمال حاکمیت ملی، توزیع قدرت در میان قوا، حقوق بنیادین ملت و نهادهای اصلی قدرت با کارکرد هر یک میپردازد و "حقوق اداری" به روابط میان سازمانهای اداری دولت با مردم اختصاص دارد. در حقوق خصوصی رشته اصلی "حقوق مدنی" است که به روابط میان اشخاص صرف نظر از موقع اجتماعی آنان میپردازد. رشتههای دیگر این شعبه از حقوق عبارتند از حقوق تجارت، آیین دادرسی و حقوق بینالملل خصوصی که هر یک به شعبات فرعی بسیار تقسیم میشوند. در "حقوق کیفری" که از رشتههای مهم حقوق عمومی است که مستقل از آن گسترش یافته است، پدیده مجرمانه شدت و نوح برخورد و میزان قبح جامعه و تحت تاثیر قرار گرفتن افکار عمومی در این خصوص را مورد مطالعه قرار میگیرد.
"حقوق بینالملل عمومی" نیز به رابطه دولتها ،به منزله اعضای مستقل و برابر در جامعه بین المللی، با یکدیگر و با سازمانهای بین المللی و اخیرا اشخاص خصوصی میپردازد. "حقوق بشر" که از شاخههای جدید حقوق است و جای اصلی آن در فلسفه حقوق قرار دارد، از لحاظ عملی بیشترین مباحث خود را در حقوق بین الملل عمومی و حقوق عمومی مطرح ساخته است.
مقدمه
واژه حقوق در زبان فارسی به معانی گوناگون به کار میرودکه از مهمترین آ نها عبارتند از:
1- مجموع قواعدی که بر اشخاص ، از این جهت که در اجتماع هستند، حکومت میکند.
انسان موجودی است اجتماعی که میان همگنان خود به سر می برد.به حکم طبیعت، شخص در اجتماع کوچک خانواده زاده میشودو در سایه مراقبت و تربیت این گروه نیاز های مادی و معنوی خویش را تامین میکند.ولی ، پس از دوران کودکی نیز او با دیگران زندگی میکند و با همکاری آنان به خواسته های خود میرسد.
از سوی دیگر ، خواسته های آدمیان به حکم فطرت با هم شباهت زیاد دارد.کم و بیش همه یک چیز را طالبند.پس نزاع بر سر جلب منفع بیشتر و تامین زندگی بهتر در می گیرد.
انسان اندیشمند از آغاز خود شناسی دریافت که بقای اجتماع او با آشوب و زور گوئی امکان نداردو ناچار باید قواعدی بر روابط اشخاص ،از جهتی که عضو جامعه اند،حکومت کند و ما امروز وجموع این قواعد را حقوق می نامیم.
2- برای تنظیم رابط مردم و حفظ نظم در اجتماع ،حقوق برای هر کس امتیاز هایی در برابر دیگران می شناسدوتوان خاصی به او میبخشد.این امتیاز و توانائی را حق می نامند که جمع آن حقوق است و حقوق فردی نیز گفته می شود:حق حیات،حق مالکیت،حق آزادی شغل و حق زوجیت به اعتبار معنی اخیر است که گاه با عنوان حقوق بشر مورد حمایت قرار می گیرد.ولی،واژه حقوق،به معنی نخست،همیشه با ترکیب جمع به کار میرود و برای نشان دادن مجموع نظامها و قوانین است، مانند حقوق ایران، حقوق مدنی، حقوق بین الملل و ..
3- حقوق معانی دیگری هم دارد:برای مثال ،وقتی سخن از حقوق کارمندان دولت یا حقوق دیوانی می شود،مقصود دستمزد کارکنان و پولی است که دولت بابت ثبت اسناد رسمی از دو طرف معامله می گیرد.این معانی،که بیشتر در امور مالیاتی و حقوق اداری به کار میروددر واقع از شاخه های حق است که رنگ اصطلاح پذیرفته.
4- گاه مقصود از واژه حقوق علم حقوق است،یعنی دانشی که به تحلیل قواعد حقوقی و سیر تحول و زندگی آن می پردازد.

 

فواید و اهداف حقوق
بدیهی ترین مفهومی که همه از حقوق و قانون دارند این است که قواعد آن بر اشخاص تحمیل میشود و ایجاد الزام میکند .
پس این پرسش در ذهن هر جویندهای طرح میشود که چرا باید از قانون اطاعت کرد؟ چه نیروئی پشتیبان آن است و چه جاذبه ای ما را به اجرای آن وادار می سازد؟
این نیروی پنهانی را ( مبنای حقوق ) مینامند .
گفته شد که انسان موجودی اجتماعی است و برای نگهداری اجتماع خود لازم دیده است که قواعدی بر روابط اشخاص مقرر کند . پس ، از لحاظ تاریخی ، مفهوم حقوق و دولت ارتباط نزدیک دارد و هدف اصلی آن ایجاد نظمی است که این همزیستی را تامئین کند .
مبنای مستقیم حقوق ، اراده دولت است . یعنی ، مقام صالح دولت در وضع قانون یا تصمیم قوه مقننه ( مجلس) مهمترین منبع حقوقی است و هیچ دادرسی نمیتواند ، به بهانه مخالفت این تصمیمها با قواعد حقوق فطری یا آنچه از سیر تاریخی و مطالعه روابط اجتماعی استنباط می شود ، از اجرای آن امتناع ورزد.
البته این مطلب دلیل بر این نکته نیست که حقوق پیشنهاد پذیر نیست و تنها یک قانون را وضع میکند و پس از آن اجرا میکند
مهمترین وظیفه حقوقدان تلاش در راه شناسائی و اجرای عدالت است . در این مسیر بسیاری از عوامل بر نظرات حقوق دان تاثیر دارد .
تمام عواملی که تمدن و اخلاق ملتی را به وجود آورده است در ایجاد حقوق آن موثر است .
مهمترین عوامل سازنده حقوق را میتوان بدین گونه بیان کرد :
عوامل اقتصادی : قانون گذلر باید عوامل اقتصادی جامعه را بشناسد و در قانون گذاری تاثیر دهد .
اخلاق و مذهب : این دو نیرو که شاید در قوانین ما از نیروهای دیگر بسیار پر ارزش و تاثیر گذار ترند بسیار حساس و ضربه پذیر هستند که لازم است در قانون بسیاری لز شرایط برای حفظ این دو در نظر گرفته شود .
آرمانهای سیاسی و اجتماعی : در عرض عوامل اقتصادی و اخلاقی باید از آرمانهای سیاسی و اجتماعی مطرح است . مانند : دموکراسی ، آزادی ، تساوی حقو ق ، احنرام به مالکیت و غیره.
یکی دیگر از مباحثی که مطرح میشود این است که انسان آزاد به دنیا آمده است و میتواند آزادانه به فعالیتهای مادی و معنوی خود بپردازد . پس چرا قانون این آزادی ها را محدود میکند ؟
چ _ بایستی در پاسخ به این افراد گفت : برای حفظ حقوق همه شهروندان ، ناچار باید حدودی برای آزادی هر یک از آنها به وجود آید و به گونهای آزادی هر کس محدود به آزادی دیگران می شود .
جمله بسیار زیبا و با مغهوم دانشمند بزرگ " کانت " در مورد حقوق در اینجا قابل ذکر است که میگوید :
"حقوق مجموع شرایطی است که در نتیجه آن اختیار هر کس با اختیار دیگران جمع میشود".
اگر بخواهیم مفهوم عدالت را بیان کنیم مجموعه قواعدی که اشخاص به رضای خود و در نتیجه قرار داد اجتماعی به وجود آورده اند . هدفی جز هماهنگ ساختن آزادی انسانها ندارد و تاجائی می تواند آن را محدود کند که برای تامئین آزادی دیگران لازم است. پس در این جامعه عدالت جز برابری و تناسب سودو زیان ناشی از معاملات را ندارد .حقوق بدون در نظر گرفتن شایستگی های افراد تعادل بین اموالی را که مبادله میشود فراهم می سازد .
عدالت به مفهومی که ارسطو و دیگران گفته اند "عدالت معاوضی "است . در اعمال حقوقی ، آنچه دو طرف اراده کنند عادلانه است .حقوق باید مفاد تراضی را به هر صورت محترم شمارد و اگر این عوامل کنار هم جمع شوند عدالت خود به خود رعایت میشود و جائی برای شکایت باقی نمی ماند .
شاخه های علم حقوق:
حقوق عمومی و حقوق خصوصی
حقوق عمومی قواعدی است که بر روابط دولت و ماموران او با مردم حکومت می کند و سازمانهای دولتی را منظم می سازد .
حقوق خصوصی مجموعه قواعدی که حاکم بر روابط افراد است مانند : روابط تجاری و خانوادگی و تعهدات اشخاص در برابر یکدیگر .
تمیز بین حقوق عمومی و خصوصی پیشینه بسیار طولانی دارد و در میان رومیان نیز رواج داشته است و بر اساس دخالت روز افزون دولت میان ارتباط مردم مفهوم حقوق خصوصی مورد نقد قرار گرفته است و تمیز بین حقوق خصوصی و حقوق عمومی را بسیار مشکل و دشوار ساخته است .
پارهای از اندیشمندان تعریفهای جهت بهتر مشخص شدن حریم حقوق عمومی و خصوصی قرار داده اند که عبارتد از :
قواعد حقوق عمومی امری است
یعنی اشخاص ، حتی با توافق یبن خود نیز نمی توان از آنها سرپیچی کنند در حالی که قواعد حقوق خصوصی بر مبنای احترام به اراده افراد استوار است . در این میان بساری از قواعد خصوصی به خاطر حفظ نظم عمومی به صورت قواعد امری در آمده است مانند رابطه زن و شوهر که یک رابطه کاملا خصوصی است که دولت به ناچار جهت حفظ حریم افراد و نظم عمومی یکسری قواعد خاص را در نظر گرفته است .
هدف قواعد حقوق عمومی حمایت از منافع جامه است. یعنی هدف حقوق خصوصی تامین نفع اشخاص است . اما باید در نظر داشت که در هر حقوقی کم پیش نفع عموم مورد نظر است .البته در این میان تعریفی در باره حقوق عمومی وجود دارد که بیان میکند حقوق عمومی قواعدی است که بر سازمانهای دولتی و عمومی حاکم است که به این تعریف اشکالاتی مطرح است .
حقوق عمومی و اعمال حق حاکمیت
هدف اشخاص در فعالیتهای که می کنند سود جوئی و حفظ منافع خصوصی خودشان است . در حالی که منظور از اعمال اداری حمایت از حقوق عمومی و اجرای حاکمیت است . درست است که سازمانهای دولتی توسط افراد اداره میشود ولی چون سود به طور مستقیم برای افراد ندارد ، هنگام انجام وظیفه تنها اجرای درست قوانین و نفع عموم را می بینند . هنگامی که افراد حقوق عمومی به کارهای خصوصی می پردازند و هدفشان اعمال حاکمیت ملی نیست ،روابطشان با مردم تابع حقوق خصوصی است .
پس ، میتوان در تعریف حقوق عمومی گفت " قواعد حاکم بر تشکیلات دولت و روابط سازمانهای وابسته آن با مردم است ، تا جائی که این سازمانها در مقام اعمال حق حاکمیت و اجرای اقتدار عمومی هستند "
شعبه های حقوق خصوصی
الف : اختلاط حقوق عمومی و خصوصی : نفوذ حقوق خصوصی و عمومی تشخیص این دو شعبه را دشوار ساخته است . اساس و مادر حقوق خصوصی حقوق مدنی است و در این صورت اگر گفته شود که حقوق مدنی یا تجارت از رشته های حقوق خصوصی است ، یا آئین دادرسی و حقوق جزا در زمره قواعد عمومی به شمار ما اید ،مقصود این نیست که تمامی احکام این رشته هاجنبه خصوصی یا عمومی دارد .در این طبقه بندی باید موضوع اصلی را به دور از حواشی مورد برسی قرار داد .
ب ": حقوق مدنی : اصطلاح حقوق مدنی از رومیان گرفته شده است و رفته رفته معنای اصلی خود را از دست داده و معنای حقوق خصوصی در مقابل حقوق عمومی به کار رفت .
با این ترتیب ،حقوق مدنی در آغاز شامل تمام رشته های خصوصی بوده است ، ولی بتدریج در روابط تحولاتی به وجود آمده است .
برای مثال بر اساس تجربه معلوم شد که رایطه بین کار گر و کارفرما به تنهای در حقوق مدنی کامل نیست و باید دولت در ان دخالت و نظارت داشته یاشد.بنا بر این حقوق مدنی را نباید یکی از رشته های حقوق خصوصی دانست زیرا مبنای حقوق خصوصی سایر شعبه ها است . حقوق مدنی رابطه افراد را فقط از ان لحاظ که عضو جامعه هستند تنظیم می کند .
مسایل حقوق مدنی را میتوان به قسمت های زیر تقسیم کرد :
1- اشخاص و خانواده
2- مالکیت
3- قرار دادها ومسئولیت مدنی
4- ارث
ج:حقوق تجارت (حقوق هوائی ودریائی ) که بر روابط بازرگانان و اعمال تجاری حکومت میکند .ولی باید دانست که این رشته نیز در مرحله نخست ناظر به روابط اشخاص و دادو ستدها و سودجوئیها است در مرحله دوم در زمره حقوق خصوصی مطرح می شود.حقوق تجارت سه بخش عمده دارد که عبارتند از :
1- تاجر و شرکتهای بازرگانی
2- اسناد ومعاملات تجاری
3- ورشکستگی
شعبه های حقوق عمومی
الف:حقوق اساسی
حقوق اساسی پایه و مبنای حقوق عمومی است . زیرا در آن ساختمان حقوقی دولت و رابطه سازمانهای آن با یکدیگر مطرح میشود . در این قسمت شکل حکومت و قوای سازنده آن و طرز شرکت افراد در ایجاد قوای سه گانه و حقوق و آزادیهای آنان در مقابل دولت مورد گفتگو قرار می گیرد . منبع اصلی حقوق اساسی کنونی ما قانون اساسی جمهوری اسلامی است که در همه پرسی 24 آبان 1358 در 175 اصل به تصویب ملت رسید . در سال 1368 این قانون مورد تجدید نظر قرار گرفت و به ویزه قوه مجریه به سوی تمرکز هدایت شده .ریس جمخهور دارای آزادی عمل بیشتری شد و شامل وظایف نخست وزیر هم شده .
ب:حقوق اداری
این رشته از حقوق درباره اشخاص حقوق اداری و تشکیلات و وظایف وزارتخانه ها و ادارات دولتی و شهرداریها و تقسیمهای کشوری و روابط این سازمانها با مردم گفتگو می کند و به همین جهت با حقوق اساسی رابطه بسیار نزدیک دارد . از مسائل مهم حقوق اداری ،بررسی سازمان و شیوه رسیدگی و رویه های "دیوان عدالت اداری " است .
ج:حقوق مالیه
قواعد مربوط به وضع مالیاتها و عوارضی که ماموران دولت می توانند از افراد مطالبه کنند و همچنین مقرارت ناظر به بودجه و وظایف دیوان محاسبات را " حقوق مالیه " می نامند .البته حقوق مالیه به طور مستقیم از رشته های حقوق عمومی است .ولی با حقوق خصوصی بی ارتباط نیست.
د:حقوق جزا

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  14  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود  دانلود مقاله حقوق


دانلود مقاله هیدرولوژی چیست

 

 

 

 

 

بر اساس آخرین مطالعات تا کنون 5 میلیارد سال از عمر زمین می گذرد و شواهد نشان میدهد که آب از همان ابتدای تشکیل کره زمین نقش مهمی در تحول و قابل سکونت کردن آن به عنوان تنها سیاره قابل زیست داشته است . با تشکیل اقیانوسها و دریاها و تشکیل بخار از روی آنها و ایجاد ابر و بارندگی و به طور کلی گردش آب در طبیعت و جاری شده آب در رودخانه ها و بازگشت مجدد آن به طروق مختلف به اقیانوسها ، ابتدا زندگی اولیه با گیاهان و جانداران پست آغاز شد و سپس گیاهان و حیوانات عالی به وجود آمدند .
پیوسته زمین که از سنگهای آذرین سرد شده تشکیل شده بود در اثر تماس با هوا و جو تحت تأثیر پدیده هوازدگی قرار گرفت و تغییرات همزمان آب ، دما و یخبندان باعث تکه تکه شدن سنگها شده و جاری شدن آبها ، آنها را جابه جا کرده و دشتهای وسیعی را که دارای پوشش خاک بودند به وجود آوردند . این پوشش خاکی همراه با آب قابل دسترس در طبیعت محیط مناسبی را برای رشد گیاهان فراهم شد و محیط مناسب برای زندگی بشر آماده و مهیا گردید . انسان های نخستین از آب تنها برای شرب استفاده می کردند و به تدریج با پیشرفت تمدن و گذشت زمان از آن برای گردش آسیاب ها ، کشاورزی و حمل ونقل نیز استفاده کرد.
همزمان با پیشرفت تمدنها استفاده از آب نیز شکل تازه ای به خودگرفت به طوری که در بسیاری از زمینه ها ، از کشاورزی گرفته تا صنعت و از همه مهمتر تولید انرژی از آب استفاده می شود و امروزه دسترسی به آب کافی و با کیفیت مناسب در زمان و مکان مناسب مد نظر می باشد و هر گونه کمبود آب را مانعی در جهت توسعه پایدار می داند به همین دلیل هر ساله سرمایه های زیادی برای توسعه منابع آب و طرحهای مرتبط با آن مثل سدسازی و احداث شبکه های آبیاری و زهکشی ، آبخیزداری ، مهار سیل و تغذیه آبهای زیرزمینی انجام می دهند.
سیکل (چرخه) هیدرولوژی :
گردش آب در طبیعت که به آن سیکل هیدرولوژی یا چرخة آب گفته می شود ، عبارت است از حرکت و جابجائی آب در قسمتهای مختلف تحت تأثیر نیروی متفاوتی از جمله نیروی جاذبه ، نیروی ثقل ، تغییرات فشار و انرژی خورشیدی می باشد . این چرخش در سه بخش مختلف کره زمین یعنی اتمسفر (هواسپهر) یا چون هیدروسفر یا آب سپهر ، لیتوسفر یا سنگ سپهر صورت می گیرد . آب در داخل و بین این سه لایه در لایه ای به ضخامت 16 کیلومتر صورت می گیرد که 15 کیلومتر آن در اتمسفر و تنها 1 کیلومتر آن در داخل لیتوسفر قرار دارد . سیکل هیدرولوژی در واقع یک سیکل بدون ابتدا و انتها می باشد ، بدین ترتیب که آب از سطح دریاها و خشکیها تبخیر شده وارد اتمسفر می گردد و سپس دوباره بخار آب وارد شده به جو طی فرآیندهای گوناگون به صورت تبخیر شده وارد اتمسفر می گردد و سپس دوباره بخار آب وارد شده به جو طی فرآیندهای گوناگون به صورت نزولات جوی یا بر سطح زمین و یا بر سطح دریاها و اقیانوسها فرو می ریزد . پس نزولات جوی ممکن است با سه حالت روبرو شود :
1- قبل از رسیدن به سطح زمین توسط شاخ و برگ گیاهان گرفته می شوند . (برگاب ، باران گیرش)
2- در سطح زمین جاری می شوند . (روان اب)
3- در خاک نفوذ می کنند .
مقداری از آب که در داخل خاک نفوذ می کند یا بر اثر تبخیر به هوا بر می گردد یا وارد منابع آب زیرزمینی می شود که سرانجام از طریق چشمه ها و یا تراوش به داخل رودخانه ها مجدداً در سطح زمین ظاهر می گردد. در تمام این موارد آب با تبخیر و بازگشت مجدد به اتمسفر سیکل هیدرولوژی یا گردش آب در طبعیت را تکمیل می کند . در شکل 1 نموداری از چرخه هیدرولوژی می باشد نقل و انتقالات آب در طبیعت را نشان می دهد. همانطور که شکل 1 نشان می دهد عناصر مهم گردش آب در طبیعت را بارندگی (p) – رواناب (R ) – تبخیر (E ) تعرق (T) – نفوذ (I) و جریانهای زیرزمینی (G) تشکیل می دهند.
بارندگی :PRECIPITATION
بارندگی مقدار آبی است که از سطح خشکی ها و دریاها تبخیر می شوند و در داخل جو بطور موقت بصورت بخار ذرات ذخیره می گردد . این بخار آب موجود در جو طی فرآیندهای فیزیکی مختلف متراکم (CONDESATION ) می شود و به شکل ابر در می آید که پس از اشباع شدن ، قطرات آب با ذرات یخ تشکیل شده بصورت برف ، باران ، تگرگ و غیره که جمعاً نزولات جوی یا بارندگی گفته می شوند دوباره به زمین برمی گردند . بارندگی پدیده ای است که انسان کمتر در آن می تواند دخل و تصرف کند .
تبخیر : EVAPORATION
تبخیر پدیده ای است که از هرگونه سطح مربوط مانند سطوح آزاد آب یا سطح مرطوب خاک و گیاه صورت می گیرد . طی این فرآیند آب مایع به بخار تبدیل می شود و مجدداً آب به جو زمین بر میگردد. از عوامل مؤثر بر این فرآیند می توان به دمای هوا ، سرعت باد ، تابش خورشید اشاره کرد که هرچه میزان آن بیشتر باشد سرعت تبخیر نیز بیشتر است .

 

اهمیت آب در ایران :
ایران با توجه به موقعیت خاص جغرافیایی که در بین مدار 25 تا 40 درجه عرض شمالی و 44 تا 64 درجه طول شرقی واقع شده است از مناطق خشک جهانی به شمار می رود زیرا میزان متوسط بارندگی سالانه آن کمتر از یک سوم متوسط بارندگی کره زمین (860) می باشد . این مقدار بارندگی هم در طح کشور به طور یکنواخت توزیع نشده است به علت کمبود میزان بارندگی به جز نواحی شمالی و شمال غرب و تا حدودی غرب کشور رود خانه های دائمی کم تر وجود دارد . در سطح کشور مناطقی وجود دارد که نه تنها با کمبود آب سطحی مواجه هستند بلکه آب زیرزمینی آنها هم شور است . البته این کمبود آب در کشور ما مربوط به عصر حاضر نبوده بلکه در گذشته نیز مردم با کمبود آب مواجه بوده اند وجود سدها و بندهای تاریخی کشور دلیلی بر این ادعاست . اما از آنجایی که در گذشته سطح توقع مردم به علت پایین بودن شرایط زندگی کم بوده است ، قرنها بطور هماهنگ از منابع آب و خاک استفاده کرده اند و آب مورد نیاز را از طروق مختلف به دست آورده اند و مسئله کمبود آن مطرح نبوده و مسئله اصلی روش های بهره برداری از آن بوده است . اما در عصر حاضر از یک طرف کمبود آب قابل استفاده و از طرف دیگر افزایش رشد جمعیت و مصرف آب و از همه مهمتر بالا رفتن سطح زندگی و ماشینی و صنعتی شدن و رشد تکنولوژی مسئله نیاز به آب و کمبود آن را بیش از پیش مطرح می سازد .
مسائل شناخت آبهای سطحی :
برای جلوگیری از هدررفتن آبهای سطحی و خسارات ناشی از آنها دو کار زیر بنایی عبارت است از:
1- تأمین نیروی انسانی
2- تأسیس ایستگاههای اندازه گیری آب و آمار برداری مرتب از آنها
امروزه هیچ طرح عمرانی و زیربنایی بدون استفاده از آمار در زمینه های مختلف امکان پذیر نمی باشد ، لذا آمار مورد استفاده باید دقیق و دارای قابلیت اعتماد باشد و همچنین تعداد سالهای آماری نیز زیاد باشد .
ایستگاههای اندازه گیری دبی رودخانه ها در ایران از سال 1325 تأسیس شده اند اما تعداد آنهاکم بوده و طول دوره آماری آنها با توجه به سال تأسیس کوتاه می باشد اما در کشورهای پیشرفته طول دوره آماری به بیش از 150 سال می رسد . در کشور ما تعداد ایستگاههایی که دارای آمار بیش از 50 سال می باشند بسیار کم است و تنها شامل ایستگاههایی است که بر روی رودخانه های جاجرود ، لاروگلپایگانو یکی دو رودخانه دیگر است ، می باشد . امروزه در سطح کشور ایستگاههای اندازه گیری دبی آب زیاد بوده و در حال گسترش می باشد .
نه تنها تعداد ایستگاهها و طول دوره آماری مهم است بکله تعین دقیق ایستگاههای هیدرومتری اهمیت زیادی دارد که حتماً باید توسط متخصصان این امر تعین شود .
بر اساس گزارش سازمان ملل در آینده ای نزدیک 31 کشور جهان با کمبود آب مواجه خواهد شد و نام ایران به عنوان یکی از بزرگترین کشورهای درگیر بحران آب در آینده برده می شود.
انتظار می رود تا سال 2025 بیش از دو سوم جمعیت جهان در شرایط کمبود جدی آب قرار بگیرند و یک سوم بقیه در شرایط کمیابی آب زندگی کنند . 50 سال دیگر عربستان کاملاً از آب تهی خواهد شد .
طلیعه بحران هم اینک در چین ، آفریقا ، هند ، تایلند ، مکزیک ،مصر و ایران نمایان شده است . رودخانه های اصلی دنیا شامل نیل در مصر ، گنگ در جنوب آسیا ، رودخانه زرد چین و کلرادوی آمریکا به شدت تهدید می شوند .
در ایران منبع اصلی آب بارش است که به طور طبیعی سالانه 252 میلی متر یا 413 میلیارد متر مکعب است . این میزان یک سوم متوسط جهان (831 میلی لیتر ) و یک سوم آسیا ( 732 میلی لیتر ) است . حدود 30 درصد بارش به شکل برف و بقیه به شکل باران است . به این ترتیب در حالی که یک درصد جمعیت جهان در ایران زندگی می کنند ، سهم ایران از منابع آب تجدید پذیر فقط 36 صدم درصد است . از 413 متر مکعب بارش سالانه 269 متر مکعل به اشکال مختلف از دست می رود . 93/2 درصد از آب باقی مانده صرف مصارف کشاورزی البته به شکلی غیر اصولی می شود . 1/7 درصد به صنعت و معدن اختصاص می یابد و بقیه به مصارف دیگر می رسد .
ذکر این درصدها برای این اهمیت دارد که بروز بحران آب آنها را دستخوش تغییر می کند و سازمان های بین المللی هشدار می دهند که با افزایش جمعیت در ایران این کشور در سال 2025 درگیر بحران جدی آب خواهد بود.
گفته های دکتر پرویز کردوانی استاد جغرافیای دانشگاه تهران حاکی از بروز نشانه های بحران است . وی می گوید : در سال 1337 جمعیت ایران 16 میلیون نفر بوده و الان بالای 70 میلیون نفر است ، در حالی که میزان آب ثابت مانده به همان نسبت که آب بیشتری مصرف می شود آب بیشتری هم آلوده می شود . به این ترتیب تهران یک رود هم ندارد ولی سه رود از فاضلاب دارد که آدم در آن غرق می شود . کشور ما در منطقه خاورمیانه قرار داد و از نظر بارندگی فقیر است . درست است که بارندگی در شمال زیاد است ولی این باران زمانی می بارد که زیاد به آن احتیاج نیست و سه ماه تابستان که موقع برنج کاری است این مناطق آب ندارند ، در نتیجه در پرباران ترین نقطه هم از آب زیرزمینی استفاده می کنیم . در حالی که که استفاده از آب زیر زمینی برای موقع مباداست، استفاده زیاد از آب زیرزمینی باعث شده که سطح آن در همه جا پایین بیاید . به طوری که در 200 دشت کهبیشتر آنها در خراسان است کسی حق حفر چاه ندارد مگر برای به دست آوردن مقداری آب شرب و مصارف صنعتی .
پیامد بحرانی که در ایران در نتیجه کم آبی و تقاضای رو به افزایش رخ میدهد این است که بخش های مختلف کشاورزی ، صنعت و نیروی انسانی برای استفاده از این آب وارد رقابت می شوند.
مهندس محسن شجاعی کارشناس آب می گوید : افزایش جمعیت ، گسترش بدون برنامه و انگل وار شهرهای بزرگ باعث می شود مجبور شویم آب را از بخش کشاورزی به سمت مصارف انسانی منتقل کنیم. در حالی که افزایش جمعیت و بهتر شدن برنامه غذایی ، ایران را بشدت به واردات محصولات کشاورزی محتاج می کند.
از تبعات دیگر بحران آب این است که همان منابع قابل استفاده و رودخانه ها نیز آلوده و ناسالم می شوند و حتی صنعت ماهیگیری هم با مشکل مواجه می شود . به عنوان مثال دور از انتظار نیست که آب رودخانه های شمال کشور آلوده شود ، بخصوص که سیستم فاضلاب شهرهای شمال هم توسعه نیافته است . این موضوع توجه بانک جهانی را به ایران جلب کرده است .
در هر صورت به موازات آن که دائماً به جمعیت جهان افزوده می شود واین جمعیت به غذای بیشتری نیاز پیدا می کنند ، منابع آب هم کاهش می یابد . بخشی از بحرانی که هم اینک مبتلا به آسیا و آمریکای لاتین است به صنعتی شدن جوامع آنها و برهم خوردن توازن بشر و طبیعت بر می گردد . چنانکه در مکزیوسیتی پایتخت مکزیک بچه های کوچک گاهی به جای آب ، کوکاکولا و پپسی می نوشند . در طول بحران های آبی این کشور ، دولت آب کشاورزان را قطع می کند تا آب را به صنایع عمدتاً خارجی برساند . پیامد چنین وضعیتی به خطرافتادن امنیت غذایی جهان است . کمبود آب کشاورزی در کشوری مثل چین کافی است تا این امنیت به خطر بیفتد . در حالی که چین در رأس فهرست کشورهایی است که با بحران آب روبرو می شوند . 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   23 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 



خرید و دانلود دانلود مقاله هیدرولوژی چیست


دانلود مقاله قبر و عالم برزخ

 

 

چکیده
الَ النَّبِیُّ ص النَّاسُ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا: مردم در خوابند هنگامی که مردند بیدار می شوند (بحار الأنوار ،ج‏50 ،134. مجموعه ورام ،ج 1 ،ص 145
عالم قبر آخرین منزل دنیا و اولین منزل آخرت است که هرگز از آن به سمت دنیا بازگشتی نیست. با آغاز مرگ و ورود به قبر ،کار دینداری و تکالیف الهی به پایان می رسد، شک و تردید برطرف می شود و ایمان به حقایق آخرت کامل می شود اما این ایمان دیگر هیچ سودی نخواهد داشت. ایمان زمانی ارزشمند است که ایمان به غیب باشد وقتی همه چیز آشکار شد و انسان بدون اختیار، تسلیم قدرت الهی شد، ایمان دیگر ارزشی ندارد. دیگر چیزی به اعمال صالح اضافه نمی شود؛ مگر آنکه خود، باقیات صالحات بجا گذاشته باشد یا اینکه بازماندگان چیزی برایش بفرستند. گناهی نیز از گناهانش کم نمی شود؛ مگر آنکه اثر اعمال صالح خودش در دنیا هنوز باقی باشد و بتواند کفاره گناهی را تحمل کند یا آنکه کسی برایش استغفار و طلب بخشش نماید. بنابراین عالم قبر همواره با عذاب حسرت عجین است. حسرت باور نکردن و ایمان نیاوردن. حسرت فرصت های از دست رفته . حسرت اعمال به ریا آلوده شده و ... .

 

 

 

 

 

 

 


عالم برزخ
شب اول قبر
هر مسلمان معتقدی می داند که در آینده ی دور یا نزدیک با چنین شبی روبرو خواهد بود . ما در روایات داریم که کلمه ی قبر همان عالم برزخ است . این قبری که حفره ای است در قبرستان و بدن مادی را در داخل آن قرار می دهند . دیگر با این بدن دنیایی کاری ندارند و نظام دنیا برچیده می شود . یک نظام کامل تری بعنوان عالم برزخ افتتاح می شود . و با این بدن تا قیامت کاری نیست . بنابراین اگر گفته می شود فشار قبر ، سوال اول قبر، وحشت قبر و تعبیراتی از این قبیل ، مراد برزخ است . از همان زمان مرگ که فرد از عالم دنیا مفارقت می کند و روح از بدن جدا می شود شخص وارد برزخ می شود . از امام صادق (ع) سوال کردند که برزخ چیست فرمود: برزخ همان قبر است ، از هنگام مرگ تا قیامت . این فاصله ی زمانی از زمان مرگ تا قیامت ، زندگی برزخی است . آن ساعات اولیه ای که روح از بدن مفارقت کرده و جدا می شود ، ساعات عجیبی است . و حتی روزهای اولیه که روح انسان از بدن جدا شده و فرد می میرد روزهای عجیبی است . از این جهت که در عین حالی که شخص از دنیا رفته هنوز به این خاطر که انس با آن عالم و موجودات برزخی نگرفته و سالها با این بدن و نظام دنیوی انس گرفته ، آنچنان تحیر و سردرگمی و ابهامی دارد که درست نمی تواند دریابد که کیست . یعنی هنوز فکر می کند همان بدن خاکی است که در داخل حفره می گذارند . با اینکه از آن بدن جدا شده اما به این خاطر که درست خود را نیافته گمان می کند که همان بدن است . باید زمان بگذرد تا کم کم با عالم برزخ انس پیدا کرده و از این عالم دنیا دور شده و بداند که دیگر جدا شده است . در دین و توصیه های دینی ما اکیداً گفته شده که مراعات حالات اولیه ی میت را بکنید . که او خود را بیابد و در درک آن حالات و رفع سردرگمی و گیجی او را کمک بدهید . توصیه های دینی چقدر زیبا شما را پیش برده تا آن میت بتواند خود را بیابد و درک کند که کجا است . در قدم اول گفته شده که هنگام غسل آب داغ بر روی فرد نریخته و ادب بدن را حفظ کنید. در روایت داریم که با او مدارا کرده و مهربان باشید. چون شخص میت در آن جا حضور داشته و گمان می کند که همان بدن است . چه بسا زمانی که می خواهند او را چپ و راست کنند اذیت می شود . او مانند تنه ی درخت نیست که هرکاری خواستند بکنند و آب داغ بر روی او بریزند . در روایتی از پیامبر اکرم (ص) است که خدا غضب می کند بر کسی که با مومن ضعیفی مدارا نمی کند . این میت الان مومن ضعیف است و دست او از همه جا کوتاه بوده و کاری از او بر نمی آید بنابراین باید مراعات او را کرد . درقدم بعدی گفته شده وقتی او را تشییع می کنید و به سمت قبر می برید، آهسته آهسته ببرید . با شتاب نبرده و ناگهان او را وارد قبر نکنید . چون او هنوز خود را نیافته و خیلی سخت است که بدن او وارد حفره شود . امام صادق(ع) در روایتی فرمود که میت را در چند قدمی قبر بر روی زمین بگذارید ، چند لحظه صبر کنید . بعد بلند کنید و یک مقدار جلوتر ببرید ، برای بار دوم بر روی زمین بگذارید . باز یک مقدار جلوتر ببرید و برای بار سوم همین کاررا تکرار کنید . در آخر در کنار قبر بر روی زمین بگذارید ، چون قبر وحشت های زیادی دارد . بگذارید آمادگی پیدا کند . برای بار چهارم او را بلند کنید و بدن را وارد قبر کنید . چقدر خوب است افرادی که این آداب را می دانند و می خواهند این کارها را بکنند در موقع دفن زیارت عاشورا بخوانند . یا صدای قرآن و ذکر و صلوات بلند شود . ما نمی دانیم ارتباط آن چیست ولی فقط می دانیم که ذکر به میت کمک می کند که زودتر خود را بیابد. در قدم سوم گفته شده که وقتی او را داخل قبر می گذارید تلقین همراه با تکان دادن بکنید . یعنی شخصی که وارد قبر می شود میت را تکان داده و به او تفهیم کند که کجا است . به او بگوید توجه داشته باش ، حواس خود را جمع کن و نترس . وقتی که دو ملک می آیند و از تو سوال می کنند به آنها این جواب ها را بده . چون میت گیج است فوق العاده این مسائل به درد او می خورد . در قدم چهارم گفته شده که وقتی روی قبر را پوشاندند ، نزدیکان میت که او در زمان حیات با آنها انس داشته و صدای آنها برای او آشنا است در کنار او بمانند . یک بار دیگر از روی قبر و در قسمت بالای سر او را تلقین کنند . حضرت زهرا(س) در وصیت خود به امیرالمومنین (ع) فرمودند که بعد از مرگ من بالای سر من بنشین . بدرستی که این ساعتی است که میت نیاز دارد که افراد زنده یک انسی با او داشته باشند . یک دفعه نرفته و او را تنها نگذارند . متأسفانه گاهی اوقات در این زمان برخی از افراد به زور بستگان میت را از سر قبر دور می کنند . درست است که امکان دارد برخی از بستگان خیلی بی تابی کنند ولی این بی تابی کردن ها در آن زمان باید به گونه ای باشد که بیشتر به درد فرد متوفی بخورد . یعنی انسان فقط نخواهد که غم خود را تخلیه کند . چند نفر از آشنایان او بمانند و این تلقینات را انجام دهند . این کارها قدم به قدم باعث می شود که فرد متوفی انس بگیرد . او فریادهایی دارد که ما نمی شنویم . مرحوم آیت الله انصاری همدانی رضوان اله که استاد شهید دستغیب بودند می گفتند یک بار در همدان در حال تشییع شخصی بودند که من او را با بدن برزخی بالای جنازه دیدم . البته کسی او را نمی دید . می دیدم که او را به سمت تاریکی عمیق و مبهمی می برند . می خواست فریاد بزند که خدایا من را نجات بده اما زبان او به سمت کلمه ی خدا نمی چرخید . من او را می شناختم که فرد بسیار ستمگر و از حکام آن زمان بود . زبان او به خدا و کمک از خدا خواستن نمی چرخید . او به مردم التماس می کرد که من را نبرید . واقعاً یک حالاتی است که ما نمی شنویم . بنابراین حالات اولیه ، حالات تحیر و ترس است . شب اول قبر همان شبی است که فرد را دفن کرده اند . عالم برزخ بر خلاف قیامت شب و روز دارد . در قیامت خورشید و ماه و شب و روز برچیده می شود . اما در برزخ هنوز شب و روز وجود دارد . در قرآن در رابطه با فرعونیان داریم که آنها صبح و شام بر آتش عرضه می شوند . امام صادق (ع) فرمود: این آیه مربوط به برزخ است که صبح و شام گفته است ، چون قیامت روز و شب ندارد . در برزخ چون اولین شبی است که فرد با یک عالم ناشناخته و موجودات ناشناخته برخورد می کند و شب بودن نیز مزید بر علت است . آیا کسی می تواند به سادگی یک شب را در قبرستان بخوابد ؟ معمولاً افراد از این کار وحشت دارند . حالا این فرد از یک طرف در عالم نامأنوس و ناشناخته و با دیدن چهره های عجیب و غریب از طرف دیگر که برخی از چهره های برزخی بسیار وحشتناک هستند وتنهایی و دلتنگی از کسانی که با آنها مأنوس بوده از طرف سوم، در یک تحیر و ترس و اضطراب شدیدی فرو می رود. لذا پیامبراکرم(ص) فرمود: شدیدترین ساعات بر میت شب اول قبر است . این همان شب اولی است که او را دفن می کنند. اما چون تحیری دارد که هنوز خود را نیافته و نمی خواهد در آن قبر زندگی کند ترس دارد . البته تعلق روح به بدن تعلق تدبیری نیست به آن معنا که بدن را مدیریت کرده و بتواند حرکت کند . اما انسی که از قبل بوده برقرار است . لذا کسانی که به زیارت قبر متوفی می آیند، میت متوجه می شود و با آنها انس دارد .
سوال – چکار می توان کرد که از این ترس و وحشت کاسته شود ؟
پاسخ – در همین روایتی که پیامبر(ص) فرمود: سخت ترین ساعات شب اول قبر است . فرمود بر اموات خود رحم کنید اولاً با صدقه دادن در آن هنگام و بعد اگر نتوانستید دو رکعت نماز هدیه کنید . این دورکعت نماز به غیر از آن دو رکعت نماز لیلة الدفن است . دو رکعت نماز به کیفیت نماز صبح است که آن را هدیه می کنیم . پیامبر(ص) در روایتی فرمود: این دو رکعت نماز که شما کوچک می شمارید، نمی دانید برای او چکار می کند . و البته نماز لیلة الدفن که باید خوانده شود . و از همه مهمتر در این دنیا انس با خداوند داشته باشید . یا انیس من لا انیس له که در تنهایی های ما در همیشه ی زندگی و پس از مرگ ، خدا است .

 

ارتباط عالم برزخ با عالم قبر (محل دفن میت) چگونه است ؟
واژه قبر در بسیاری از روایات به معنای برزخ است و منظور از فشار قبر یا سؤال و جواب نکیر و منکر در شب اول قبر شب اول انتقال انسان از این دنیا به عالم برزخ می باشد. در نتیجه اول شبی که انسان از دنیا رفته شب اول برزخ (قبر) او حساب می شود و آنچه که مربوط به فشار قبر می باشد عذابی برزخی است مربوط به شب اول مرگ آدمی در نتیجه اگر کسی را حیوانات درنده بخورند یا در دریا غرق شود از شب اول قبر معاف نمی باشد. مسأله عالم برزخ و چگونگی آن از مباحث دقیق در فرجام‏شناسی می‏باشد و آیات و روایات متعددی به این بحث پرداخته است. انس با محسوسات و امور مادی، تصوری غلط از مسائلی مثل عالم برزخ ایجاد کرده، لذا نیازمند طرح مقدمات مختلفی برای توضیح مسأله می‏باشیم. برای پاسخ به سؤال شما طی چند بند مطالبی عرضه می‏شود. امید آن که مفید واقع شود: 1. بسیاری از حقایق هستی و خصوصا حقایقی که در ماوراء جهان طبیعت وجود دارد، برای ما مجهول است. البته این ندانستن، بیشتر در کم و کیف و چگونگی آن حقایق است؛ ولی اصل آن حقایق را عقل و وحی در جای خود اثبات کرده‏اند و ما نسبت به آن آگاهی داریم. البته علم ما به کنه و ماهیت آن حقایق بسیار محدود است؛ مگر برای عده کمی که با سلوک عملی در همین دنیا به آن عوالم راه یافته باشند و علم اجمالی آنها به علم تفصیلی تبدیل شده باشد. از این رو، سنخیت و چگونگی بدن‏های برزخی برای ما به صورت کامل و دقیق روشن نیست؛ ولی در عین حال از مجموعه آیات و روایات و تحلیل‏های عقلی می‏توان دورنمایی از کم و کیف بدن برزخی را تصویر کرد. قبل از تفسیر اجمالی مطلب، توجه به چند مطلب ضروری است: الف) در تمام عوالم هستی (عالم مادی، برزخ و قیامت) انسان دارای بدن است و در هیچ عالمی بی‏بدن نیست؛ به دلیل این که روح حقیقتی است عین تعلق به بدن و در متن و ذات روح، تعلق به بدن خوابیده است. از این رو، ممکن نیست که روح باشد و بدنی در کار نباشد. پس اگر انسان در عالم طبیعت، برزخ و قیامت، دارای روح است ـ که هست ـ واجد بدن نیز خواهد بود. ب ) هر یک از عوالم هستی دارای نظام، احکام، آثار و قوانین مخصوص به خود است؛ یعنی، در عالم طبیعت قوانینی حاکم است غیر از سننی که بر عالم برزخ حکم‏فرماست؛ و در عالم برزخ نظامی وجود دارد که در عالم قیامت وجود ندارد و در عالم قیامت، آثاری است که در دو عالم برزخ و طبیعت نیست. از این رو، بدنی که در عالم طبیعت است هم سنخ با قوانین حاکم بر این دنیا است؛ و این بدن غیر از بدن برزخی است. بدن برزخی، هم سنخ با احکام و آثار عالم برزخ است. هم‏چنین بدن در قیامت غیر از بدن برزخی و بدن مادی است و بدنی است که هم سنخ با سنن ویژه عالم قیامت و آماده پذیرش آن قوانین مخصوص است. مثلاً بدن قیامتی، بدنی است که در عین سوختن مدام، از بین نمی‏رود؛ یا مثلاً بدن قیامتی یک فرد بهشتی، به صورتی است که در عین خوردن و آشامیدن، نیازی به تخلیه مواد تغذیه شده از بدن ندارد؛ و بدن طوری ساخته شده است که نیازمند چنین امری نیست. بنابراین نباید تصور کرد که بدن مادی، برزخی و قیامتی یکسان هستند. در جای خود مستدل شده است که عالم تجرد و قیامت، عالم بالاتر و نزدیک‏تر به مبدأ متعال است و از این رو موجودات آن از مراتب وجودی بالاتر و کامل‏تری برخوردارند. قبل از آن (یعنی در مرتبه فروتر) عالم مثال و برزخ است که مترتب بر عالم تجرد و متأخر از آن است. عالم آخر، عالم جسم و جسمانیات و یا نظام مادی است که دورترین عالم از مبدأ متعال است. از این رو، موجودات آن نیز از مراتب ضعیف‏تر و ناقص‏تری برخوردارند. بنابراین، موجودات عالم برزخ از موجودات عالم مادی، کامل‏تر؛ ولی نسبت به موجودات عالم قیامت و تجرّد ناقص‏ترند. برای اطلاع تفصیلی از سه نکته فوق نگا: استاد محمد شجاعی، معاد یا بازگشت به سوی خدا، ج اول، صص 141 ـ 128 و 226 ـ 212. با دقت در مطالب پیشین، مشخص می‏شود که: اولاً، بدن برزخی غیر از بدن مادی و غیر از بدن قیامتی است. ثانیا، بدن برزخی متناسب با احکام و آثار و قوانین عالم برزخ است. ثالثا، بدن برزخی از بدن مادی کامل‏تر و بالاتر و از بدن قیامتی ناقص‏تر و پایین‏تر می‏باشد. بنابراین، بدن برزخی از آن جا که از بدن مادی بالاتر است، از سنخ ماده و جسم طبیعی نیست که احکام ماده بر آن غالب باشد. ولی از آن جا که از بدن قیامتی پایین‏تر است، واجد برخی لوازم ماده چون، شکل، اندازه و مقدار می‏باشد. روایات نیز به صراحت بیانگر این حقیقتند که بدن برزخی شبیه بدن دنیوی است. امام صادق(ع) می‏فرماید: «ارواح مؤمنان (در برزخ) در بدن‏هایی شبیه بدن‏های دنیوی آنان است» (بحارالانوار، ج 6، ص 268، روایت 119). و در جمله‏ای دیگر می‏فرماید: «ارواح انسان‏ها (در برزخ) به صورت جسدهای دنیوی‏اند» (همان، ص 269، روایت 121). امّا هر چند بدن برزخی بالاتر و کامل‏تر از بدن مادی است، در عین حال، از بدن قیامتی ناقص‏تر است. امام صادق(ع) فرمودند: «بدن‏هایی شبیه بدن‏های دنیوی» یا «در صورت جسدهای دنیوی» که بیانگر شباهت، است نه یکسان بودن. شبیه آن است چون شکل، مقدار و اندازه دارد، و هر فرد مرده‏ای، مرده دیگر را در این قالب مشاهده کرده، او را می‏شناسد؛ چنان که در خواب، آدمی صورت خود را به شکل دنیوی با دیگران در سرور یا رنج می‏بیند. 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  20  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلود مقاله قبر و عالم برزخ