معماری هنری است در خدمت انسان و پیوسته در متن زندگی انسان حضور دارد یا شاید انسان در
متن معماری قرار می گیرد اما به هر حال معماری بر انسان است
نه انسان برای معماری و ارتباط انسان با جهان پیرامونش با حواس پنج گانه می باشد که چشم
بعنوان یکی از این حواس بیشترین ارتباط را با این هنر
بر قرار می کند و شاید به دلیل درصد بسیار زیاد بهره گیری این حس نسبت به سایر
حواس از این هنر بتوان نقش سایر حواس را در این هتر ناچیز شمرد .
زیرا شکل بعدی معماری که صورت هنری آن است تنها از طریق چشم درک می شود و سایر حواس بیشتر
از جنبه های غیر هنری و صنعتی است که
بر سلامتهای بهداشتی در معماری است مثلاً تهویه مناسب هوا که به سلامت ریه ها و بویایی مربوطاست
و یا اکوستیک بودن ساختمان در سلامت گوش موثر است و یا ...
اما جلوه های بصری و هنری معماری تنها از طریق چشم لمس می شود و اما مهمترین اصل در کارکرد چشم حضور نور است .
نور عنصر بیدارکننده چشم است لذا در این تحقیق با بررسی مختصر ساختار چشم سعی شده است
نقش نور در فعالیت های چشمی و تاثیر آن بر سلامت جسم و روح
با توجه به موضوعات علمی در جهت معماری بهتر ، زیباتر و صحیح تر کرد
کار اصلی چشم آن است که نورهایی را که از خارج دریافت می کند طوری روی پرده شبکیه متمرکز کند که تصویر دقیقی از شیء مورد نظر روی پرده شبکیه ایجاد شود. شبکیه این تصاویر را به صورت پیام های عصبی به مغز ارسال می کند و این پیام ها در مغز تفسیر می شوند. بنابراین برای واضح دیدن، قبل از هرچیز لازم است که نور به طور دقیق روی پرده شبکیه متمرکز شود.
ساختمان چشم شبیه یک کره است. در قسمت جلوی این کره یک پنجره شفاف به نام قرنیه وجود دارد. نور از محیط خارج وارد قرنیه شده پس از عبور از مردمک به عدسی می رسد. عدسی نور را به صورت دقیق روی شبکیه متمرکز می کند تا تصویر واضحی بر روی شبکیه ایجاد شود.
برای آنکه اشیاء به صورت دقیق و واضح دیده شوند لازم است مسیری که نور در چشم طی می کند شفاف باشد و قرنیه و عدسی نور را درست روی شبکیه متمرکز کنند.
شامل 59 اسلاید powerpoint
مقدمه
عکاسی
اندیشه انتقادی در باب عکاسی در سدهی بیستم، بحثهایی در قبال قبول عکاسی به عنوان یک شکل هنری درابتدای این قرن، آثاری در باره تأثیر عکاسی بر رسانههای هنری قدیمیتر، تحول تاریخ این رسانه و آثار اخر نویسندگان و در راستای ارائهی نظریهی در باره این راسانه را در بر میگیرد.
بسیاری از آثار متأخر در زمینه عکاسی معطوف به جریانهای گوناگون اندیشهی پسیمدرن در راستای شالودهشکنیمدرنیسم در هنر است.
در نظر نویسندگان و هنرمندانی که این آثار اخیر را عرضه کردهاند، پسی مدرنیسم را بحرانی در فرآیند بازنمایی غربتعریف کرد و عکاسی نقش بسیار مهمی ر در آن ایفا کرده است.
بسیاری از نظریهپردازان مطرح حوزهی عکاسی را به خاطر سرشت بینا رشتهاییاش مورد توجه قرار میدهند. شاید تنها خصلت غالب این رسانه انعطافپذیریاش باشد. این نکته با کاربردهای گوناگون این رسانه در عرصه فرهنگروشن میشود. کاربردهایی که تنها بخش اندکی از آنها وجهی هنری دارند.
نخستین تاریخ جامع عکاسی بو مونت نیوهال بود. به عنوان کاتالوگ نمایشگاهی در «موزه هنر مدرن» با نام «عکاسی: 1937-1839» نوشته بود، نقش بسیار مهمی در مورد پذیرش قرارگرفتن عکاسی به عنوان یک شکل هنری مشروع ایفاکرد.
در اوایل سده بیستم، شکافی میان دو گونه عکاسی در آمریکا پدید آمد؛ گونهیی که از خصلت اجتماعی این رسانه بهرهمیگرفت و گونهئی که با برداشت نابگرایانهی عکاسی «هنری» همخوان بود.
این شکاف موجود میان عکاسی هنری و عکاسی مستند رویارویی دو اسطورهی عامیانه یکی نمادگرا و دیگریواقعگراست.
در کار نابگرایان، از آن جا که هنر بیان حقیقت درونی به شمار میرود عکاسی یک نهان بین است. اما در عکاسیمستند عکاس یک شاهد و عکس گزارشی از حقیقت تجربی است.
در اروپا عکاسان اجتماعی، کارشان را بر پایهی واقع گرایی طبقاتی استوار کرده بودند. والتر بنیامین از نخستیننظریهپردازانی بود که در بستری سیاسی در باره عکاسی دست به قلم برد.او تأثیر تکنولوژی بر شاخههای مختلف هنررا مورد توجه قرار داده است. با تکثیر مکانیکی که به واسطه عکاسی امکانپذیر شد اقتدار اثر هنری، یا به تعبیر بنیامین«هاله»ی بیهمتای آن از بین میرود. حال انبوه نسخههای بدل جای نسخهی اصل را میگیرد. یکی از عمیقترین عواقب تکثیر مکانیکی برای هنر که بنیامین در مقابله خود به آن پرداخته رسیدن به این تصور میباشد که هنر دیگر مبتنیبر آئین نبوده، بلکه بر پایهی سیاست استوار شده است. اساس این تصور را کاهش فاصلهی موجود میان بیننده و اثرهنری تشکیل میداد. با افزایش دسترسپذیری اثر هنری، ارزش آئینی آن کاهش مییابد.
سرآغاز اندیشهی پسیمدرن در هنر را میتوان در ساختارگرایی و پساساختارگرایی به ویژه در نوشتههای رولان بارت یافت. نوشتههای بارت اهمیت خاصی در زمینهی عکاسی و تکوین یک «نظریهی عکاسی» دارند. بارت در مقالهی «پیامعکاسانه» (1961) «نوع» خاصی از عکاسی یعنی عکاسی مطبوعات را مورد بررسی قرار میدهد. جریانهای تازه دنیای هنردر اواخر دههی هفتاد عکاسی را در محور نقدهای خود بر مقولهی «بازنمایی» قرار دادند. این روی کرد متخصصان هنرمفهومی به عکاسی در اواخر دههی شصت و در دههی هفتاد، اساساً از اشتیاقی مدرنیستی به خلق هنری نشأتمیگرفت که برداشتهای سنتی از ماهیت هنر را متزلزل میسازد.
دامنهی تأثیرگذاری هنر مفهومی حوزههای سنتیتر عکاسی را نیز فرا گرفت. اگرچه عکاسی به عنوان یک شکل هنریمدرنیستی پذیرفته شده بود، مقتضیات این هدف، یعنی خلوص و خودآئینی عکاسی به عنوان یک رسانه، دیگر از جملهمسائل مطرح در دنیای هنر به شمار نمیرفتند. جالب آن که توجه فزاینده به این رسانه به نوبهی خود ارزش اقتصادیآن در دنیای هنر را افزایش داده است. محوریتیابی عکاسی به این معنا است که عکاسی دیگر چون گذشته در دنیای هنر غریبه نیست. در دههی هشتاد دنیای هنر به طرز فزایندهیی به عکاسی به عنوان راهی برای برقراری تماس تازهیی باامور اجتماعی و درنتیجه به عنوان وسیله برای جانبخشی دوباره به کالبد هنر توجه نشان داد. عکاسی در اکثر آثار ایندوره محملی برای نقد محسوب میشود؛ آثار اولیه سیندی شرمن معطوف به راهیابی به نوع نگاه عکسهای فیلمهایهالیوودی به منظور افشای ایدئولوژی عامل در آنها بود.
در دهه نود، جاناتان کرری (1990) با مردود دانستن روایت خطی پیشرفت فنی که از «اتاقِ تاریک» (کامرا آبسکورا)آغاز شده به عکاسی امروزی میانجامد، سرمشق تازهیی برای تفکر در باب عکاسی در چهار چوب چشمانداز غرب ارائه میکند. نظری در اوایل سدهی نوزدهم را نشان میدهد که طی آن راستای بحث از نورشناسی هندسی بهبرداشت فیزیولوژیکی از بینایی معطوف میشود. در گزارشهای تاریخی پیشین از سیر تحولات عکاسی «اتاق ِتاریک» به عنوان الگوی دوربینهای امروزی مورد توجه قرار میگیرد اما او در بحث خود این طرز فکر را کنار می گذارد وسرمشق جدید او تازه ترین جهتگیریهای رسانهی عکاسی به سوی فنآوریهای رایانهای است.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 16
فهرست مطالب:
آب سیاه چشم
آب مروارید
چند توصیه مفید برای حفظ چشمها
آب سیاه چشم
این مبحث دربارة چشم و بیماریهای چشم و راه جلوگیری از این بیماریها و آسیب های بینایی است . در سراسر جهان متمدن از هر 20 نفر یک نفر در سال به چشم پزشک مراجعه می کند . در آمریکا هر 11 دقیقه یک نفر کور می شود . این کشور 500 هزار نابینا دارد . 5/3 میلیون آمریکایی فقط از بینایی یک چشم برخوردارند و بینایی 12 میلیون آمریکایی کافی نیست و معیوب است .
در گذشته در طول قرنها می گفتند که ازدواجهای همخونی مثلاً دختر عمو و پسر عمو ممکن است به بینایی نوزادی که حاصل این ازدواج است لطمه بزند ، در بسیاری از کشورها ، قانونی و اخلاقی ، این گونه ازدواجها منع شده است . امّا بررسیهای اخیر تا حدّی از شدت آن کاسته و نشان می دهد که این ازدواجها آن چنان عامل قوی که تصور می رفت نیست البته اگر انجام نشود بهتر است .
این مشکلات از کجا ناشی می شود ؟ و چه می توان کرد تا از بیماریهای چشم جلوگیری کرد ؟
اگر قبل از 35 سالگی هر یک بار و بعد از این سن ، هر سال دو بار به یک چشم پزشک مراجعه کنید و آسیبهای احتمالی چشم خود را قبل از آنکه دیر شود توسط او رفع کنید هرگز مشکلی در این زمنیه برایتان پیش نخواهد آمد .
اولیّن عامل کوری بین بزرگسالان ( بالای 35 سال ) آب سیاه است این بیماری در صورتی قابل پیشگیری است که به موقع تشخیص داده شود . آب سیاه هنگامی بوجود می آید که فشار مایع در کرة چشم زیاد می شود و کرة چشم را سفت می کند . این فشار به شبکیه درونی ترین پوشش کرة چشم و حادی عصب ها منتقل میشود . وظیفة شبکیه دریافت اشعة نورانی وارده به چشم و انتقال آن به مغز است چنانچه فشار داخلی چشم بالا رود سلولهای عصبی شبکیه و تارهای آنها از وظایف عادی خود باز می مانند و دید چشم دچار اختلال می شود و این اختلال ادامه می یابد . عموماً این بیماری به تدریج گسترش می یابد ولی دیده شده است که گاهی بسیار سریع حادث می شود یعنی یک فرد در چشم خود احساس درد ناگهانی می کند و سپس چشم تار می شود . چنانچه فوراً و بلادرنگ به چشم پزشک مراجعه نشود . دید چشم به تدریج بدتر شده به طوری که چشم در جاهای تاریک به سختی می تواند حالت تطابق ( هماهنگی ) را انجام دهد . و همه چیز برای او نامرئی خواهد بود درست مثل این که یک شخص سالم از زیر نور آفتاب درخشان وارد سالن سینما شود. چنین بیمارانی ممکن است در اطراف نقاط نورانی مثلاً لامپ حلقه هایی شبیه قوس و قزح ببینند و تصویرها به تدریج تیره و مه آلود به نظر برسند .
مرحلة بعدی آب سیاه از دست دادن دید طرفین است . در این حالت شخص فقط می تواند روبرو را ببیند .
چرا دید طرفین زودتر از دید روبرو از بین می رود ؟
برای اینکه فشار مایع داخل کرة چشم نخست به سلولهای شبکیه و تارهای عصبی آن صدمه می زنند مرحله آخر این بیماری نابینایی کامل است و آن هنگامی اتفاق می افتد که کار همة سلولهای عصبی و تارهای آنها مختل می شود .
اگربه همان اندازه که نیست به شیک پوشی خود وسواس دارید مراقب دید چشمان خود هم باشید یعنی همیشه به دید چشم خود شک و تردید کنید همین شک شما رابه مطب دکتر بکشاند بینایی خود را از دست نخواهید داد
آب سیاه بندرت قبل از 35 سالگی بروز می کند و معمولاً بین افراد 40 تا 70 ساله دیده شده است . و همچنین افرادی که نزدیک بین هستند و یا بیماری قند دارند وهمین طور کسانی که در خانوادة آنها افراد مبتلا به آب سیاه وجود داشته اند باید بیشتر از دیگران مراقب خود باشند زیرا مبتلا شدن آنها بیشتر است .
در ضمن آب سیاه بر اثر فشار داخلی چشم است به معنی فشار خون نیست و این دو ارتباطی به هم ندارند .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 6
فهرست مطالب:
گوش
چَشم
گوش خارجی ، گرفتن امواج
گوش میانی :ارتعاشات مفید
گوش داخلی : شروع تحریکات عصبی
گوشها و تعادل
منابع
گوش اندام حسی است که صدا را دریافت میکند. گوش انسان از سه قسمت خارجی، میانی و داخلی تشکیل شدهاست. امواج حرکتی
صوت در گوش یه امواج الکتریکی تبدیل و به مغز فرستاده میشوند. گوش انسان قادر است بین ۲۰ تا ۲۰۰۰۰ هرتز را درک کند.به این
محدوده محدوده شنوایی انسان میگویند
گوشها اندام ظریفی هستند.آن ها مادهای شبیه موم ترشح میکنند تا از داخل گوش محافظت نمایند.اگر ترشح موم خیلی زیاد باشد٫
سفت میشود و ممکن است گوش را به درد بیاورد واگر خودتان بخواهید موم سفت شده را از گوش خارج کنید به گوشتان آسیب خواهد
رساند.
گوش از سه بخش مختلف تشکیل شده است . گوش خارجی ، میانی و درونی .
چَشم یا چـِشم عضو بارز اولین حس از حواس پنجگانه یعنی بینایی است. در زبان پهلوی هم این واژه به همین گونه به کار میرفتهاست.
انواع گوناگونی از اندامهای حساس به نور در موجودات زنده یافت میشود. سادهترین انواع چشمها تنها توان تشخیص وجود نور در پیرامون را
دارند در صورتیکه چشمهای پیچیدهتر قادرند شکلها و رنگها را نیز از هم بازشناسند.
چشم انسان دارای اجزای پلک ، مژه ، ملتحمه ، صلبیه ، قرنیه ، مردمک ، عنبیه ، زجاجیه ، عدسی (چشم) ، زلالیه ، شبکیه و مشیمیه
است .
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول: بیومتریک
-1 مقدمه بیومتریک 1 -1
-2 فرصتها 3 -1
-3 روشهای شناسایی 3 -1
-4 بیومتریک 4 -1
-5 اهمیت بیومتریک 5 -1
-6 مهمترین روشهای تشخیصهویت 6 -1
6 DNA -1-6 تشخیصهویت از طریق -1
-2-6 تشخیصهویت از طریق چهره 8 -1
-1-2-6 مشکلات اساسی در بازشناخت 8 -1
- 2-2-6 روشهای استخراج خصوصیات از چهره 9 -1
-3-6 تشخیصهویت از طریق اثر انگشت 10 -1
-4-6 تشخیصهویت از طریق چشم 11 -1
-1-4-6 بازشناسی هویت با استفاده از شبکیه 11 -1
-2-4-6 تکنولوژی دستگاههای اسکن 11 -1
-3-4-6 بازشناسی هویت با استفاده از عنبیه 12 -1
-5-6 تشخیصهویت از طریق گفتار 13 -1
-6-6 تشخیصهویت از طریق امضا 14 -1
-7-6 تایید هویت با استفاده از عنبیه 15 -1
ت
-1-7-6 مزایا و معایب استفاده از عنبیه برای تعیین هویت 17 -1
-2-7-6 بافت عنبیه 18 -1
-3-7-6 ساختار فیزیولوژیک عنبیه 18 -1
-4-7-6 مراحل پیاده سازی سیستم تشخیص عنبیه 21 -1
فصل دوم: پردازشتصویر
-1 مقدمه 24 -2
-2 ورودی 25 -2
-3 پردازش تصویر 25 -2
-4 فرمتهای اصلی تصویر 25 -2
-5 پیش پردازش 26 -2
-1-5 حذف نویز 27 -2
-1-1-5 حذف نویز با فیلتر خطی 27 -2
-2-1-5 حذف نویز با فیلتر میانه 28 -2
-3-1-5 حذف نویز با فیلتر انطباقی 28 -2
-2-5 تشخیص لبه 28 -2
28 Robert -1-2-5 روش -2
29 Prewitt -2-2-5 روش -2
29 Sobel -3-2-5 روش -2
30 Canny -4-2-5 روش -2
-3-5 استخراج ویژگیها 31 -2
فصل سوم: شبکه عصبی
-1 تاریخچه شبکههای عصبی مصنوعی 36 -3
ث
-2 ایده شبکههای عصبی 37 -3
-3 کاربرد شبکههای عصبی مصنوعی 38 -3
-4 نحوه عملکرد شبکه عصبی 39 -3
-5 یادگیری در مغز 40 -3
-6 مدل شبکه عصبی 41 -3
-7 مدل نرون 43 -3
-8 توابع فعالسازی 44 -3
-9 ساختارهای شبکه 47 -3
-1-9 شبکههای عصبی پیشرو تکلایه 47 -3
-2-9 شبکههای عصبی پیشرو چندلایه 48 -3
-3-9 شبکههای برگشتی 49 -3
-10 یادگیری در شبکههای عصبی 50 -3
-11 نورون با یک بردار به عنوان ورودی 51 -3
-12 معماری شبکه های عصبی 52 -3
-13 ورودیها و لایهها 53 -3
-14 شبکههای چند لایه 54 -3
-15 شبکه عصبی احتمالی 56 -3
فصل چهارم: شبیه سازی پروژه
-1 مقدمه 60 -4
-2 معرفی نرمافزار 61 -4
-3 جمعآوری دادهها 61 -4
-4 پیش پردازش 62 -4
-5 استخراج ویژگیها 63 -4
ج
-6 کلاسبندی دادهها 63 -4
-7 تست سیستم 64 -4
-8 گامهای بعدی 66 -4
مراجع 67
فهرست شکلها
عنوان صفحه
فصل اول: بیومتریک
7 DNA -1 شناسایی بر اساس -1
-2 نمونه یک دستگاه اسکنر اثر انگشت در کامپیوترهای بیومتریکی 10 -1
-3 ساختار چشم 11 -1
-4 نمونهای از یک سیستم تشخیصهویت با استفاده از عنبیه 17 -1
-5 تصویر یک چشم قهوه ای تیره که با مادون قرمزگرفته شده 20 -1
فصل دوم: پردازشتصویر
٢٩ Rebert -1 الگوهای تشخیص لبه در روش -2
٢٩ Prewitt -2 الگوهای تشخیص لبه در روش -2
-3 نمودار پراکندگی مربوط به یک مجموعه داده دو بعدی 33 -2
فصل سوم: شبکه عصبی
-1 ویژگیهای مهم سیناپس 41 -3
-2 یک نرون مصنوعی 42 -3
-3 مدل یک نرون غیرخطی 43 -3
-4 نحوه عملکرد بایاس در خروجی ترکیب کننده خطی 44 -3
-5 تابع (الف) حدآستانه (ب) خطی تکهای (ج) سیگموئید تک قطبی (د)گوسین (ه) خطی (و) سیگموئید -3
دوقطبی 46
-6 شبکه پیشرو با یک لایه فعال (خروجی) 47 -3
-7 شبکه عصبی پیشرو با یک لایه مخفی و یک لایه خروجی 48 -3
-8 شبکه بازگشتی بدون حلقه خودپسخور و نرونهای میانی 49 -3
خ
-9 شبکه بازگشتی با نرون های مخفی 50 -3
-10 نرون با یک بردار به عنوان ورودی 51 -3
-11 نمایشساده نرون با یک بردار بع عنوان ورودی 52 -3
نورون 53 S ورودی و R -12 یک شبکه تک لایه با -3
ورودی 54 R نورن و S -13 یک شبکه یک لایه با -3
-14 یک شبکه سه لایه 55 -3
56 (14- -15 شکل سادهشده شبکه شکل ( 3 -3
- 16 معماری شبکه عصبی احتمالی 57 -3
فصل چهارم: شبیهسازی پروژه
61 tif -1 تصویر عنبیه با فرمت -4
-2 تصویر عنبیه پس از حذف نویز 62 -4
62 canny -3 تصویر عنبیه پس از لبهیابی به روش -4
-4 نمونهای از دادههای کلاسبندی شده پس از آموزش سیستم 63 -4
د
فهرست جداول
عنوان صفحه
فصل چهارم: شبیهسازی پروژه
-1 جدول نتایج 65