احادیث خمس و زکات

احادیث خمس و زکات

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:4

 

 

 

 

 

حضرت امام علی (ع)

270 -
[16] وروی انه ذکر عند عمر بن الخطاب فی ایامه حلی الکعبه و کثرته ، فقال قوم :
[1] لو اخذته فجهزت به جیوش المسلمین کان اعظم للاجر، و ما تصنع الکعبه بالحلی ?
[2] فهم عمر بذلک ، و سال عنه امیر المؤمنین (ع) ، فقال (ع) :
[3] ان هذا القرآن انزل علی النبی
[ص ] ، و الاموال اربعه :
[4] اموال المسلمین فقسمها بین الورثه فی الفرائض ،
[5] و الفی ء فقسمه علی مستحقیه و الخمس فوضعه الله حیث وضعه ،
[6] و الصدقات فجعلها الله حیث جعلها و کان حلی الکعبه فیها یومئذ ،
[7] فترکه الله علی حاله ، و لم یتکره نسیانا ، و لم یخف علیه مکانا ،
[8] فاقره حیث اقره الله و رسوله فقال له عمر : لولاک لا فتضحنا و ترک الحلی بحاله


[16] می گویند : در ایام خلافت عمربن خطاب در نزد او از زیورهای کعبه و کثرت آن سخن به میان آمد . گروهی گفتند :
[1] اگر آن را می گرفتی و لشکرهای مسلمین را مجهز می ساختی اجرش بزرگتر بود کعبه زیور و زینت برای چه می خواهد ؟
[2] عمر نیز تصمیم گرفت که چنین کند و در این باره از امیرمؤمنان سؤال نمود . آن حضرت در پاسخ فرمود : این قرآن بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل شد در حالیکه
[3] چهار نوع مال وجود داشت اموال مسلمانان که آنها را طبق دستور قرآن بین ورثه تقسیم فرمود
[5] فیی ء که آن را بر مستحقان آن بخش نمود
خمس که آنرا در مورد خود قرار داد
[6] و صدقات که آنها را نیز در مواردش صرف کرد . و در آن هنگام زیورهای کعبه بر آن بود
[7] و خداوند آنرا بر همان حال گذاشت نه اینکه از روی فراموشی آن را گذاشته باشد و وجودش بر او مخفی باشد .
[8] بنابراین تو هم آن را بر همان حال که خدا و پیامبرش آنرا قرار داده اند باقی گذار . عمر گفت : اگر تو نبودی رسوا می شدیم و زیورهای



خرید و دانلود احادیث خمس و زکات


تحقیق درباره چرا درباره خدا بحث می کنیم

تحقیق درباره چرا درباره خدا بحث می کنیم

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:24

فهرست و توضیحات:

- چرا درباره خدا بحث می کنیم ؟

2- اشکال نخست : با کشف علل طبیعی نیازی به «خدا» نیست!

3- اشکال دوم : اگر هر پدیده ای آفریننده ای دارد پس خدا که آفریده است؟

4- اشکال سوم : چرا برخی از دانشمندان علوم طبیعی به مادیگری گرایش دارند ؟

5- علل گرایش غربیها به مادیگری

 

بشر در تمام ادوار زندگی به وجود صانعی برای جهان اعتقاد داشته و این عقیده از عقاید کهن و راسخ او بوده است که هیچ گاه در صحت و استواری آن به خود شک راه نداده است.

دانشمندانی عالیقدر، فلاسفه گرانمایه ، محققان و کاشفان و مخترعانی بزرگ که در پی ریزی تمدن و پدید آوردن علوم و آرا بشری سهم به سزایی داشته و دارند چنین می گویند:

« نظامات کافی آفرینش، اثر یک اندیشه بزرگ و آفریننده ای توانا است، زیبایی طبیعت و رنگ آمیزی حیرت آور ، و نقش و نگار ظاهر جهان اثر نقاش چیره دستی است که از روی حکمت و دانش بی کران خود به جهان هستی بخشیده و هر جزئی از اجزا آنرا روی نقشه و اندازه گیری خاصی آفریده است».

و نیز در طول تاریخ مردانی پاک و دور از هر نوع آلودگی را می شناسیم، که خود را سفیران و پیامبران الهی معرفی نموده اند ، و در انجام رسالت خود از هر نوع فداکاری و جانبازی دریغ نکرده اند ، تا آنجا که گروهی از آنها جان و زندگی خویش را در راه ارشاد و هدایت مردم از دست داده اند. بدیهی است که یک چنین فداکاری همه جانبه حاکی از اعتقاد راسخ آنان به صدق گفتار خود می باشد.

اینجا این پرسش پیش می آید که : آیا اعتقاد چنین جمعیتهای انبوه که در میان آنها متفکران بزرگ و پی افکنان علوم و مردانی صالح و پاک وجود دارد، کافی نیست که ما را به صحت اعتقاد آنان معتقد سازد! حقیقت اینست که پاسخ داده شود:

آری ، ولی اگر کسی بگوید : نه، از او سوال می شود که آیا اتحاد و اتفاق اکثریت افراد بشر به وجود خدا، لااقل باعث نمی شود که احتمال دهیم که عقیده آنان صحیح بوده و برای جهان خالق و صانعی باشد. هرگز  نمی تواند این احتمال را انکار کند بلکه با مراجعه به وجدان خود به خوبی میابد که وجود چنین احتمالی را نمی توان نادیده گرفت.

در اینجا انسان دچار تردید و دو دلی و اضطراب می گردد، زیرا اگر بخواهد این احتمال را نادیده بگیرد و راه تحقیق و بررسی را برخود ببندد همیشه این نگرانی و ترس را دارد که شاید گفتار آنان راست باشد و من در اثر سهل انگاری گرفتار عذابهای دردناک شوم.

برای رفع این اضطراب و نگرانی به حکم عقل لازم است به بحث و بررسی بپردازد تا روح و روان را از فشار شکننده شک و تردید آزاد نماید . و خود را برای همیشه از نگرانی نجات دهد و از یک آرامش و سکون مخصوصی برخوردار گردد.

هر عاقل و خردمندی می داند که اجتناب از هرگونه ضرر مهم گرچه آن ضرر احتمالی باشد نه قطعی، لازم است و اصولا اجتناب از ضرر قطعی و محتمل فطری بشر است و لذا گاهی انسان به گفتار یک کودک و یک فرد عادی ترتیب اثر می دهد و به فکر تحقیق و جستجو می افتد پس چطور می تواند به گفتار پیامبران و دانشمندان بزرگ که بر فرض صحت ، ضرر آن قابل جبران نیست ترتیب اثر ندهد و حتی از مطالعه و بررسی و تحقیق هم خودداری کند.

 



خرید و دانلود تحقیق درباره چرا درباره خدا بحث می کنیم


مقاله درمورد معراج

مقاله درمورد معراج

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:6

فهرست مطالب:

داستان معراج رسول خدا(ص)در یک شب از مکه معظمه به مسجد الاقصى و از آنجا به آسمانها و بازگشت‏به مکه در قرآن کریم در دو سوره به نحو اجمال ذکر شده، یکى در سوره‏«اسراء»و دیگرى در سوره مبارکه‏«نجم‏»، و تاویلاتى که از برخى چون حسن بصرى، عایشه و معاویه نقل شده مخالف ظاهر آیات کریمه قرآنى و صریح روایات متواتره‏اى است که در کتب تفسیر و حدیث و تاریخ شیعه و اهل سنت نقل شده است و هیچ گونه اعتبارى براى ما ندارد (1) ، و ایرادهاى عقلى دیگرى را هم که برخى کرده‏اند در پایان داستان پاسخ خواهیم داد، ان شاء الله. اما در کیفیت معراج و اینکه چند بار بوده و آن نقطه‏اى که رسول خدا(ص)از آنجا به سوى مسجد الاقصى حرکت کرد و بدانجا بازگشت آیا خانه ام هانى بوده یا مسجد الحرام و سایر جزئیات آن اختلافى در روایات دیده مى‏شود که ما به خواست‏خداوند در ضمن نقل داستان به پاره‏اى از آن اختلافات اشاره خواهیم کرد و آنچه مشهور است آنکه این سیر شبانه با این خصوصیات در سالهاى آخر توقف آن حضرت در شهر مکه اتفاق افتاد، اما آیا قبل از فوت ابیطالب بوده و یا بعد از آن و یا در چه شبى از شبهاى سال بوده، باز هم نقل متواترى نیست و در چند حدیث آن شب را شب هفدهم ربیع الاول و یا شب بیست و هفتم رجب ذکر کرده و در نقلى هم شب هفدهم رمضان و شب بیست و یکم آن ماه نوشته‏اند. و معروف آن است که رسول خدا(ص)در آن شب در خانه ام هانى دختر ابیطالب بود و از آنجا به معراج رفت و مجموع مدتى که آن حضرت به سرزمین بیت المقدس و مسجد اقصى و آسمانها رفت



خرید و دانلود مقاله درمورد معراج


احادیث روزه

احادیث روزه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:17

 

 

 

 

 

11-روزه چشم و گوش

قال الصادق علیه السلام

اذا صمت فلیصم سمعک و بصرک و شعرک و جلدک.

امام صادق علیه السلام فرمود:

آنگاه که روزه مى‏گیرى باید چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزه‏دار باشند.«یعنى از گناهان پرهیز کند.»

الکافى ج 4 ص 87، ح 1

12-روزه اعضا و جوارح

عن فاطمه الزهرا سلام الله علیها

ما یصنع الصائم بصیامه اذا لم یصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه.

حضرت زهرا علیها السلام فرمود:

روزه‏دارى که زبان و گوش و چشم و جوارح خود را حفظ نکرده روزه‏اش به چه کارش خواهد آمد.

بحار، ج 93 ص 295

13-روزه ناقص

قال الباقر علیه السلام

لا صیام لمن عصى الامام و لا صیام لعبد ابق حتى یرجع و لا صیام لامراة ناشزة حتى تتوب و لاصیام لولد عاق حتى یبر.

امام باقر علیه السلام فرمود:

روزه این افراد کامل نیست:

1 - کسى که امام (رهبر) را نافرمانى کند.

2 - بنده فرارى تا زمانى که برگردد.

3 - زنى که اطاعت‏شوهر نکرده تا اینکه توبه کند.

4 - فرزندى که نافرمان شده تا اینکه فرمانبردار شود.

بحار الانوار ج 93، ص 295.

14-روزه بى ارزش

قال امیرالمومنین علیه السلام

کم من صائم لیس له من صیامه الا الجوع و الظما و کم من قائم لیس له من قیامه الا السهر و العناء.

امام على علیه السلام فرمود:

چه بسا روزه‏دارى که از روزه‏اش جز گرسنگى و تشنگى بهره‏اى ندارد و چه بسا شب زنده‏دارى که از نمازش جز بیخوابى و سختى سودى نمى‏برد.

نهج البلاغه، حکمت 145

15-روزه و صبر

عن الصادق علیه السلام فى قول الله عزوجل

«واستعینوا بالصبر و الصلوة‏»

قال: الصبر الصوم.



خرید و دانلود احادیث روزه


تحقیق در مورد خلقت انسان

تحقیق در مورد خلقت انسان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:38

 

 

 

 

 

گاهی انسان نسبت‏به خود و ارزشهای خود جاهل است چنانکه خداوند می‏فرماید: ما امانت [الهی و بار تکلیف] را بر آسمانها و زمین وکوهها عرضه کردیم، پس، از برداشتن آن سرباز زدند واز آن هراسناک شدند، و [لی] انسان آن را برداشت; راستی او ستمگری نادان بود. (احزاب;۷۲).

 

مسئولیت دین در زندگی انسان، تنظیم روابط انسانی است و روابطی که دین در زندگی انسان به تنظیم آنها می‏پردازد چهار نوع است:

۱) رابطه انسان با خدا

۲) رابطه انسان با خود

۳) رابطه انسان با دیگران

۴) رابطه انسان با اشیاء و افکار

این روابط جنبه مثبت و منفی دارند. رابطه انسان با خدا گاهی به بندگی، توبه، تضرغ، اخلاص، حسن ظن، شکر و یقین متصف می‏شود و گاهی به کفر، انکار، استکبار و سوءظن. رابطه انسان با دیگران گاهی به تندی، زورگویی، ملامت، دشمنی، جنگ، بغض، خیانت و تنفر متصف می‏شود و گاهی به نرمی، بخشش، آسان‏گیری، تسامح، خدمت، دوستی، نیکی و امانت. رابطه انسان با اشیاء و افکار گاهی به افساد، تبذیر، تخریب و اهمال متصف می‏شود و گاهی به اصلاح، آبادانی، رشد و حفظ رابطه انسان با خود بعد از رابطه با خدا از مهمترین، پیچیده‏ترین، ظریفترین و دقیق‏ترین این روابط بشمار می‏آید. گاهی انسان نسبت‏به خود و ارزشهای خود جاهل است چنانکه خداوند می‏فرماید:

ما امانت [الهی و بار تکلیف] را بر آسمانها و زمین وکوهها عرضه کردیم، پس، از برداشتن آن سرباز زدند واز آن هراسناک شدند، و [لی] انسان آن را برداشت; راستی او ستمگری نادان بود. (احزاب;۷۲).

جاهل به خود و به ارزشهای خود، ظالم به خود است و گاهی انسان از کسانی است که خداوند خودش را به آنها نشان داده و آنها را به ارزشهای خویش واقف ساخته و به آیات خود آگاه نموده است.

چنانکه خداوند می‏فرماید:

«به زودی نشانه‏های خود را در افقها [ی گوناگون] و در دلهایشان بدیشان خواهیم نمود تا برایشان روشن گردد که او خود حق است‏» (فصلت: / ۵۴). گاهی انسان ارزش خویش را شناخته به آن احترام می‏گذارد، و گاهی نفس خود و مواهبی را که خداوند در آن قرار داده کوچک شمرده و آن را حقیر می‏شمارد. گاهی از خود فرار می‏کند و به انواع کارهای بیهوده‏ای که باعث دوری وی از خود می‏گردد، روی می‏آورد، به مواد مخدر و خودکشی پناه می‏برد. گاهی می‏داند که چگونه با جدیت‏با واقعیت مواجه شود. گاهی با خود هماهنگ است و گاهی در رابطه‏اش با خود دچار آشفتگی و پریشانی است. گاهی دوست دار خود است و گاهی دشمن خود، گاهی به یاد خویش است و گاهی خود را فراموش می‏کند. گاهی بر خویشتن مسلط است و گاهی نفس بر او غالب است، گاهی در خود فرو می‏رود و گاهی عکس این حالت را دارد، گاهی خود را هلاک می‏کند و گاهی باعث احیاء خود می‏شود، خداوند می‏فرماید: «و جز خویشتن را به هلاکت نمی‏افکنند» (انعام: ۲۴)

گاهی با خود صادقانه رفتار می‏کند و گاهی به آن خدعه می‏زند، خداوند می‏فرماید: «ببین چگونه به خود دروغ می‏گویند و آنچه بر می‏بافتند از ایشان یاوه شد.» (انعام: ۲۴) گاهی به خطای خویش اعتراف نموده و خود را مورد انتقاد قرار می‏دهد، گاهی مغالطه می‏کند و خطاهای خود و هواهای نفسانی را نیکو جلوه می‏دهد، گاهی عنان نفس را در شهوترانی رها می‏کند و گاهی با تمام نیرو آن را تحت‏سلطه خویش قرار می‏دهد و از حدود الهی تجاوز نمی‏کند. گاهی در طلب راحتی و غرق در شهوات عنان نفس را رها می‏کند و گاهی با تحمل زحمت و مشقت در رشد و کمال آن می‏کوشد. گاهی خود را بالا می‏برد و گاهی خود را کوچک می‏شمارد، گاهی به حالت از خود بیگانگی دچار می‏شود، گاهی با آن مانوس و در خلوت تنهائی با تامل در خود لذت می‏برد و از این قبیل روابط مثبت و منفی با خود. از آنجا که رابطه انسان با خود غالبا ازظرافت‏خاصی برخوردار است، هنگامی که این رابطه منفی است‏خسارت آن را درک نمی‏کند. گاهی انسان در تجارت مال (کم یا زیاد) ضرر می‏بیند اما آن را احساس می‏کند و درصدد جبران بر می‏آید، لکن گاهی به خودش زیان می‏رساند - که از بزرگترین نوع خسارت به شمار می‏آید - و این خسارت پیوسته زیاد می‏شود تا همه وجودش را فرا می‏گیرد، «قسم به عصر که واقعا انسان دستخوش زیان است.» (و العصر) و باز می‏فرماید: «خودباختگان کسانی‏اند که ایمان نمی‏آورند.» (انعام: ۱۲) گاهی انسان به فرد دیگری غیر از خودش ظلم می‏کند در این صورت آن را احساس می‏کند و می‏کوشد از طریق نیکی و عدل آن را جبران کند، لکن گاهی به خود ظلم می‏کند اما آن را احساس نمی‏کند گاهی انسان بی‏گناهی را از بین می‏برد و به بزرگی گناه خود پی می‏برد، و گاهی خودش را هلاک می‏کند اما این گناه را درک نمی‏کند.



خرید و دانلود تحقیق در مورد خلقت انسان