پیشگفتار
بنای زیقورات چغازنبیل شاید برای همگان آشنا نباشد. در کتابها و منابع معتبر در رابطه با این بنا توضیحات جامعی وجود دارد. ولی من به دلیل علاقه و کنجکاوی نسبت به این مکان مقدس و تاریخی و همچنین نزدیکی این مکان به محل زندگی ام تصمیم به جمع آوری اطلاعاتی تقریباً میدانی از این بنا گرفتم.
برای جمع آوری این تحقیق به شهرستان شوش رفتم. از آنجا که اطلاعاتی مربوط به این بنا به صورت منسجم در دسترس مردمی که اطراف این معبد مشغول به کار و یا زندگی اند نبود، به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری شهرستان شوش رفتم. در آنجا با مدیر پایگاه چغازنبیل صحبت کردم. ایشان اطلاعات و بروشورهایی از بنای زیقورات در اختیار من گذاشتند. همچنین در محوطه ی بنا با دکتر مفیدی باستان شناس، آقای حیدرزاده کارشناس مرمت و چندی از راهنمایان صحبت کردم. تصاویری نیز از این معبد تهیه کردم. ولی به علت نزدیکی به ایام نوروز و مشغله کاری این عزیزان و همچنین تنگی وقت مطالب جمع آوری شده در حد یک کار جامع نبود. در نتیجه برای تکمیل آنها از سایت های اینترنتی و کتابهایی در این زمینه کمک گرفتم.
آنچه گردآوری شده به منظور گزارشی از کشفیات و واقعیاتی است که در مورد معماری ذیقورات چغازنبیل در شهرستان شوش واقع در استان خوزستان و بناهایی که اطراف این معبد در اثر کاوش های باستان شناسی کشف شده است.
محو طه ی باستانی چغازنبیل در جنوب غربی ایران، استان خوزستان، 35 کیلومتری جنوب شرقی شهر باستانی شوش، درطول جغرافیایی 48 دقیقه و30 ثانیه وعرض جغرافیایی 32 دقیقه قرار گرفته است.
یکی از برجسته ترین آثار معماری دوران ایلامیان در40 کیلومتری جنوب شرقی شوش ودرکنار رودخانه ی دز مشاهده میگردد. این مکان که اکنون به نام محلی آن چغازنبیل یعنی تپه ی سبدی نامیده می شود دراواخر هزاره ی دوم قبل از میلاد به فرمان اونتاش ناپیریشا پادشاه ایلامی بنا گردید.
اونتاش ناپیریشاه درمرکز این شهر که در بعضی ازمتون میخی دور اونتاش به معنای قلعه ی اونتاش ودر بعضی دیگر آل اونتش(Aluntash )به معنی شهر اونتاش معرفی گردیده است.معبد عظیم و مطبقی راکه زیگورات نامیده می شد برای2 خدا معروف ایلامیان یعنی اینشوشینک و نپیریش برپا کرد.
کلمه ی زیگورات از نام (کدی) این گونه معابد و از فعل زقارو به معنی برپا کردن و بر پا داشتن گرفته شده و در سایر زبان های بین النهرین باستان و ایلام باستان مورد استفاده قرارگرفته است.
تصویر 1
طرح اصلی زیگورات که هنوز هم حدود 2 طبقه از آن با بلندی تقریبی 25 متر از زمین پا برجاست مربعی با اضلاع حدود 105 متر است که گوشه های آن تقریباًٌٌ در 4 جهت اصلی شمال، جنوب، شرق و غرب قرار دارد.
تصویر 2
صدهاهزار خشت در ساخت بنای زیگورات و دیگر ساختارهای معماری موجود در مجموعه تاریخی چغازنبیل به کار رفته است.
تصویر 3
معماران ایلامی برای حفاظت هسته ی خشتی زیگورات از گزند رطوبت و باران های سیل آسای منطقه دور تا دور آنرا با دیوار آجری قطوری مهار کرده اند.
تصویر 4
علاوه بر دهها هزار آجر ساده آجرهای ویژه ای برای ایجاد سازه های خاص که دایره وار هستند و آجرهای لعابدار وکتیبه دار نیز در ساخت بنا به کار رفته اند.
تصویر 5
در میان بیش از 5000 آجر کتیبه دار که در دور انتاش بدست آمده تقریباُّ % 70 آنها دارای متن یکسانی است. اونتاش ناپیریشاه برای حفاظت بنای خود نفرین های بیشماری را به ایلامی و گاه اکدی بر تعدادی از آجرهای نقر کرده که هنوز صدای او پس از 3000 سال در فضای معبد طنین انداز است.
تصویر 6 و 7
«آن کس که تجاوز کند، دیوارهای حریم مقدس، آن که در آنها رخنه ایجاد کند . آجرهای کتیبه دار را بدزدد ، پیرهای درها را بسوزاند و دروازه ها را به روی دشمنان باز کند باشد که گرز مجازات خداوند ، نپیریش، اینشوشینگ و کریریشا بر او فرود آید باشد که او در زیر خورشید عقبه ای نداشته باشد.»
احتمالاً یکی از دلایل اصلی پایداری این بنای خشتی ـ آجری علارغم وجود باران های شدید در فصل زمستان را باید مدیون ناودان ها و آبراههای منظمی دانست که آب باران را از سطوح مختلف بنا به پایین هدایت و دفع می کردند . مسلماً تعداد و چگونگی این آبراهها با توجه به شکل و ابعاد قسمتهای مختلف بنا طراحی و ساخته شده و مجموعاَُ نظامی را تشکیل می دادند که کار آرایی مناسبی در جهت دفع آب باران ایفا نمایند ، ایلامیان در ساخت این سازه ها از ملات قیر برای جلوگیری از نفوذ رطوبت و آب به قسمتهای درونی این زیقورات بهره بردند .
تصویر 8 و 9
عمده ترین و بیشترین حفاری ها در محوطه ی باستانی چغازنبیل توسط رومن گیرشمن (Ghirshman roman) صورت گرفت . گیرشمن که سخت دلباخته ی تمدن ایلام بود در بخشی از گزارش خود چنین می نویسد : «من در سال 1329 تصمیم خود را گرفتم و از سال 1330 تا 1341 به موازات کاوشهای انجام شده در شوش 9 فصل حفاری پیاپی در چغازنبیل انجام دادم.» از نکات جالب گزارش گرشمن ، طول راهی است که کارگران جوان برای جابجایی خاک در محوطه ی چغازنبیل طی کرده اند که معادل طول خط استوای زمین بر آورد می شود .
گرشمن از طریق تونلی که در ضلع شمال غربی زیگورات احداث کرد به نتایج ارزشمندی دست یافت . مطالعات باستان شناسی نشان داد که در محل کنونی زیگورات ابتدا بنای معبد بزرگی به شکل چهار گوشه با خشت خام ساخته شده بود که هر ضلع آن حدود 100 متر طول داشت . در میان هر دیوار دری به حیاط مرکزی که احتمالاَُ محل برگزاری آیین های مذهبی در هوای آزاد بود گشوده می شد .
این مجسمه کوچک برنزی که از حفاری های شوش بدست آمده باز گو کننده ی نمونه ای از مراسم مذهبی در ایلام باستان است که اغلب اجرای تدعی نقش مهمی را در آن ایفا می کرده است .
تصویر10
اتاق اصلی معبد که به خدای اینشوشینک اهدا شده بود در ضلع جنوب شرقی بنا قرار داشت وبرای ورود به آن ابتدا وارد حیاط مرکزی و سپس از طریق حیاط به معبد وارد می شدند .
بعدها به فرمان اونتاش ناپیریشا این بنا به یک معبد مطبق یا به عبارت کهن آن به زیقورات تبدیل گردید . برای تغییر شکل بنا از معبد به زیقورات حیاط مرکزی آن با خشت خام پر شد و به این ترتیب طبقات بالایی زیقورات تشکیل گردید که محل زندگی خدایان در بالاترین قسمت آن قرار گرفت . با بر پا شدن حیاط مرکزی در ورودی معبد اینشوشینک نیز که در حیاط واقع شده بود مسدود شد . به همین دلیل معبد دیگری برای اینشوشینک در همین ضلع بنا ایجاد شد که در آن به طرف بیرون قرار داشت .
«به گفته ی دکتر بهزاد مفیدی( باستان شناس ) : ما از این جهت می دانیم که این معبد مربوط به اینشوشینک خدای اینشوشینک بوده که اونتاش نپریشاه سازنده ی این شهر تعداد زیادی آجر کتیبه دار تهیه کرده بوده ، روی این آجرهای کتیبه دار نوشته شده بوده که این آجر برای کدام معبد به کار می رود و اسم معابد و ساختمان های مختلف که ساخته شده بودند بر روی اینها ذکر شده درست مقابل در ورودی یک سکویی مشاهده می شود که به احتمال زیاد مجسمه ی این خدا در مواقعی که مراسم خاصی اجرا می شده مثل مراسم سال نو از بالا به پایین آورده می شده و روی این سکو قرار داده می شده تا مردمی که در مقابل در ورودی ایستاده اند و مراسم را می بینند بتوانند مجسمه ی اینشوشینک را هم نظاره بکنند. بعد از اجرای مراسم به احتمال زیاد مجسمه یا به سکویی که در قسمت عقبی معبد بوده برده می شده و به احتمال زیاد در نهایت باز دوباره به معبد بالا که در حقیقت خانه ی اصلی این خدای ایلامی بوده حمل می شده این مراسم را ما با توجه به مشابهت هایی که بین مراسم های مذهبی ایلامی ها و بین النهرین هست اینگونه فرض می کنیم . دقیقاًٌ هنوز جزئیات آن را نمی شناسیم ولی در بین النهرین این مراسم توسط متون کتبی که آنجا پیدا شده اند بهتر شناخته شده است .»
تصویر 11 و 12 و 13 و 14
از آنجایی که پس از ایجاد طبقات زیقورات ، درب تمامی اتاق های پیرامون حیاط اولیه به دلیل پر شدن حیاط مسدود شده بودند . درهایی برای این اتاق ها در سقف آنها که در حقیقت سطح طبقه ی اول زیقورات بود ایجاد شدند تا ورود به این اتاق ها از طریق پله ی
باریکی از سقف امکان پذیر گردد .
راهیابی به سطح طبقه ی اول از طریق پلکانهایی در چهار سطح معبد امکان پذیر بود .
تصویر 15
در دو سوی پلکان پیکره هایی از جانوران مانند گاو کوها ندار با پاهای بلند قرار داشت که بیشتر آنها از بین رفته است .
تصویر 16 و 17
در صفه ی طبقه اول تنها پلکان سمت جنوب غربی به طبقه ی دوم کشیده می شود و رشته پلکانهای دیگر به همان صفه ی طبقه ی اول ختم می گردد .
در صفه ی طبقه ی دوم سعود به طبقات سوم و چهارم احتمالاَُ با رشته پلکان جدیدی در جبهه ی جنوب شرقی صورت می گرفته است . گریشمن معتقد بود به رغم ویرانی طبقات بالا با مطالعه ی بقایای بنا می توان فرض نمود که زیقورات دارای 5 طبقه بوده و در اصل حدود 52 متر ارتفاع داشته است .
تصویر 18
از معبدی که بر بالای زیقورات بر پا گردیده بود اثری بر جای نمانده اما بر اساس آجرهای کتیبه دار می توان دریافت که معبد بالای زیقورات متعلق به نپیریشا و اینشوشینک دو خدای بزرگ ایلام بوده است .
اونتاش ناپیریشا بر یکی از آجرهای کتیبه دار چنین میگوید : «من اونتاش ناپیریشا با آجرهای طلایی رنگ ـ نقره ای رنگ ـ سبز وسیاه این معبد را ساختم و آنرا به نپیریشا و اینشوشینک خدایان این محوطه ی مقدس هدیه کردم »
نپیریشا خدای توانا ، خدای بزرگی است که پادشاه تحت حمایت فره او قرار دارد . و اینشوشینک برای همه ایلامی ها حامی شهر شوش بود و وی را در اصل یکی از خدایان جهان زیرین می دانستند .
آشور بانیپال در شرح ویران کردن شوش می گوید : «من اینشوشینک خدای رازهای ایلامی ها را که در محلی اسرار آمیز زیست می کردند و هیچ کس هرگز مجاز به دیدن اعمال الهی وی نبود با خود به آشور بردم.»
دست کم بخشهایی از این معبد می بایستی با آجرهای لعابدار مربع شکل با یک زائده دستگیره مانند به رنگ فیروزه ای تزئین شده باشد .
تصویر 19
یک عامل معماری ـ مذهبی در چغازنبیل ، فرو رفتگی های درگاهی مانندی است که در برابر پلکان جنوب غربی ، چهار سوی سکوی گردی را تزئین می کردند ولی اکنون به صورت نیمه ، باز سازی شده است . دو سکوی مشابه دیگر آسیب زیادی دیده اند و جزئیات آنها دیده نمی شوند .
تصویر 20 و 21
همچنین در ضلع جنوب شرقی زیقورات دو ردیف سکو با آجرهای بزرگ ساخته شده اند که تشکیل هرم های کوتاه سر بریده را می دادند . در برابر سکوهای هرمی شکل که شاید برای هدایا استفاده می شده اند ،سکوی بزرگ چهار گوشه ی آجری وجود داشته که به احتمال برای شستشوی مذهبی بوده است .
تصویر 22
زیقورات به وسیله ی حصار درونی که هفت دروازه داشته احاطه شده است . بزرگترین دروازه در طرف جنوب شرقی واقع شده است . که حفار آن را دروازه ی شاهی نامگذاری کرده است . دروازه ی نزدیک گوشه ی جنوبی از الگوی کلی تبعیت نمی کند زیرا تنها این دروازه بوسیله ی سنگ های تراشیده شده مفروش و درز آنها با قیر پر شده است .
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 19 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
مقدمه مطالب:
آلبرت انیشتین در سال 1879 میلادی در اولم آلمان متولد شد. در سال 1905 چهار گزارش که تعریف مجددی را بر مطالعات در رشته فیزیک ارائه می نمود چاپ کرد . همچنین در سال 1933 با به قدرت رسیدن هیتلر آمریکا را برای زندگی خود انتخاب کرد . در آخر در سال 1955 میلادی در پرنیستن دار فانی را وداع گفت.
«آلبرت انیشتین ، معمار دنیای (دینامیک ) تصور ما را از طبیعت تغییر داد.»
«هندسه ی مقدس»
در سالهای اول زندگی وی در آلمان نشان چندانی از نبوغ در وی مشاهده نشده تا سه سالگی زبان به سخن نگشوده بود . در نوجوانی تحت یک دوره ی آموزشی مذهبی قرار گرفت ولی با پرداختن به علم ،فلسفه و ریاضیات را جایگزین آن کرد. او شیفتهی کتاب الفبای ریاضیات یعنی همان « کتابچه ی هندسه ی مقدس» شده بود که مراحل و روشهای آن نه در آزمایشگاه بلکه در ذهن و صورت می پذیرفت. در این زمینه شکل امواج نور را از نظر بیننده ای که در طول آن حرکت می کند در ذهن خود مجسم کرد. پس از ورشکستگی پدر و عزیمت به شمال ایتالیا مدرسه را ترک گفت. یک سال از عمر خود را در سفر گذرانید و پس از آن به انسیتتوی فدرال تکنولوژی سوئیس مستقر در زور یخ ملحق گردید. در امتحان ورودی این انستیتو مردود و پس از یکسال مطالعه مجددا پذیرفته شد.
در دانشگاه به ارائه مقاله و خواندن مطالب مورد علاقه خود می پرداخت تا آنجا که یکی از معلمان او را « سگ تنبل » نامیده بود. در رشته خود فارغ التحصیل ولی در احراز پست آموزشی در دانشگاه با شکست روبرو شد در بیست و سه سالگی به سمت ممتحن یکی از ادارات سوئیس در برن به کارگمارده شد. عنوان کارشناس فنی درجه سر و حقوق متوسطش 675 دلار در سال بود . این پست به او اجازه داد تا با یکی از همکلاسیانش به نام میلوا ماریک اهل صربستان ازدواج کرده و بدین وسیله فرصتی یافت تا به علم فیزیک بپردازد.
در این رشته موارد بسیاری برای سنجش و آزمایش وجود داشت زیرا به مدت دو قرن قوانین اصلی حرکت و جاذبه توسط اسحاق نیوتن مطرح شده و در بین مردم انتشار لازم را یافته بود. موارد موجود برای توصیف حرکتهای نجومی دینامیک گازها و دیگر پدیده های فیزیکی روزانه از حد کافی فراتر بود. ولی در دهه 1880 ابراز پدیده های دیگری را به ویژه در فیزیک نور کشف کرد که با قوانین نیوتن در تضاد قرار داشت . تا پیش از آن بنا به گفته ی نیوتن چنین فرض می شد که نور تشکیل یافته از ذرات نیست بلکه یک موج است . دانشمندان برای اثبات فیزیکی نیوتن از وجود ماده ای به ئام اتر که تصور می کردند برای انتقال امواج نور از هوا لازم است خبر می دادند ولی آزمایشات متعدد ثابت کرد در این زمینه ماده ای به نام اتر وجود ندارد از این رو در مشکلی پیچیده گرفتار آمده و در اعتماد خود به قوانین نیوتن و نتایج آزمایشات او دچار تردید شد نه آنها بیست سال در این فضای خالی از اتر شناور گردیدند.
انیشتین در سال 1905 چهار گزارش کاری خود را که به واسطه ی آن فضای خالی مذکور پر می شد به چاپ رسانید . او به این نتیجه دست یافته بود که اگر جسمی انرژی 1 را به صورت پرتو ساطح نماید جرمی معادل 2را از دست می دهد . بعدها تجربه خود را به صورت معادله کوتاه شده که از نظر سادگی با اولین نت های پنجم بتهوون شباهت داشت ارائه داد. در طی سالهای آتی همین فرمول ساده به عنوان اساس ساخت بمب اتم مورد استفاده قرار گرفت . سپس گزارشی را در خصوص حرکت براونی 3 که به واسطه ی آن در سال 1872 گیاه شناسی به نام رابرت براون حرکات تصادفی ذرات میکروسکوپی داخل سیالات را مورد بحث قرارداده بود به رشته تحریر در آورده و چنین مطرح نمود که ذرات مذکور در داخل مایع به وسیله ی جنبش دو بعدی مولکولها حلال حل می شوند . این عقیده بعد ها بسیاری از تردیدهای طبیعت اتمی مواد را حل کرد.
افکار منحرف
کارمند سوئیسی داستان ما تقریبا یک شبه به عنوان مشهورترین دانشمند جهان مطرح گردید به صورتی که دانشگاه ها برای استفاده از او با یکدیگر به رقابت می پرداختند ولی سرانجام به عنوان استاد انستیتوی کیسر ویلهم شهر وین مشغول به کار شد. در سال 1915 عقایدش را به صورت تئوری جامع نسبیت که از فرضیه ی انکار نور به واسطه ی نیروی جابه حمایت می کرد بیان داشت . این تئوری برای اولین بار در 29 مه 1919 در طول یک کسوف توسط منجم بریتانیایی به نام آرتورا دینگتون که به انکار نور ستارگان پی برده بود به صورت علمی اثبات گردید.
در دنیای انیشتین تنها چیزی که باقی می ماند سرعت نور است . تئوریهایی را که در ارتباط بین فضا زمان جرم و چگالی ارائه نمود منجر به اتخاذ نتایج نامشخصی در خصوص تاثیر سرعتهای به اصطلاح نسبی یعنی سرعتهای نزدیک به سرعت نور گردید . او در مثالی معروف دو برادر دو قلو را در نظر گرفت که اگر یکی سوار بر سفینه ای با سرعت فراتر از نور حرکت کند در بازگشت نسبت به برادر دیگر خود که در این مدت در زمین ساکن بوده است جوانتر خواهد بود.
انیشتین ، آرمان گرا ، سوسیالیست و طرفدار پر و پا قرص صلح و آرامش در رویداد جنگ جهانی اول بیانیه ای را در نکوهش جنگ امضا کرد . یهودیان آلمان ، او را عامل شکست خود در جنگ جهانی اول می دانستند و با توهین و ناسزا وی را مورد حمله و نکوهش قرار می دادند . کمی پس از ظهور هیتلر در سال 1933 یعنی مقارن با زمانی که در آمریکا به سر می برد ، عهده دار یکی از پست های انیستتوی جدیدی واقع در پرینتون گردید و تا پایان عمر هیچ گاه به المان بازنگشت .
او تحقیقات خود را بر روی هسته ی اتم ادامه داد. برای مشاهده ی هسته ی اتم استفاده از ابزاری چون دستگاه های کوانتومی مورد نیاز بود اصل نامشخص این تئوری مانند اینکه :« تصور مکان صحیح و دقیق اتم ها امکان پذیر نیست زیرا حتی نگاه کردن به آنها در وضعیتشان اختلال ایجاد می کند» انیشتین را با مشکل روبرو کرده بود زیرا مجبور نتایج آزمایشات خود را به صورت احتمالی و نه صد در صد بیان نماید . او همواره بر عدم اداره جهان به خود و وجود خدایی قدرتمند تاکید می کرد و این مسئله را بارها تکرار نمود تا آنجا که رقیب دانمار کیش با نام نیئلز بور چنین بیان داشت :« صحبت در مورد خدا و نحوه اداره ی گیتی توسط او کافی است ».
بمب:
در سال 1939 دو دوست انیشتین با نام های مائوزیلا رد و یوژن ویگز که جز آوارگان جنگی محسوب می شدند ، متوجه تلاش دانشمندان المانی در جستجوی راهی برای شکافتن اتم گردیدند . از این رو هر دو به سراغ او رفته و وی را راضی کردند تا نامه ای برای فرانکلین روز ولت تهیه کرده و او را از امکان ساخت بمب اتمی توسط نیروهای نازی آگاه نماید . این نامه از اهمیت بسیار برخوردار بود زیرا روز ولت را بر آن داشت تا برای راه اندازی پروژه ی مانهاتان که کار ساخت اولین موشکهای اتمی صورت پذیرفت سرمایه ی بسیاری را صرف نماید . بعدها وقتی دو بمب اتمی هیروشیما و ناکازاکی را ویران کرد پشیمانی و اندوه بسیاری را برای انیشتین به ارمغان آورد و در آخرین عملکرد خود 4 به گروه تشکیل یافته از دیگر محققان که برای ممنوعیت استفاده از بمبها و دیگر سلاحها ی گرم جنگی تلاش می کردند پیوست .
اگر چه عده ای معتقد بودند که نسلهای آینده انیشتین را مورد نکوهش قرارخواهند داد ولی با این وجود هنوز هم به عنوان یکی از برجسته ترین چهره ای جهان مطرح بوده و از او به عنوان نیوتن قرن بیستم که توانست علاوه بر اکتشافات خود راه را برای رویداد پیشرفتهای آتی در علم فیزیک هموارنماید یاد می شود . اگر چه شکافتن اتم توسط وی ساخته شدن بمب اتمی بر اساس آن یادواره تلخی از او به حساب می آید ، ولی استفاده بهینه از این نیروی لاینتاهی که در سالهای اخیر مشهور بوده است نیز میراث اوست.
برگزیده ی سخنان
«خداوند با کیهان تاس
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 15 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
بازاریابی محصولات کشاورزی و روستایی فرصتها، چالشها و راهکارهای تجاری
کنترل :
کنترل عبارت است از فرآیند چند مرحله ای نزدیک کردن نتایج واقعی و نتایج مورد انتظار. به منظور کنترل، باید موارد ذیل رعایت شود:
1. اهداف مورد نظر تعریف شوند.
2. استانداردهای اجرایی ایجاد شود.
3. اعمال خلاف استاندارد ارزیابی شوند.
4. گامهایی جهت تصحیح هر گونه انحراف برداشته شود.
عملیات واحد
در فرآوری محصولات کشاورزی
کی . ام . ساهی – کی . کی . سینگ
ترجمه :
هاشم پورآذرنگ – حمیدرضا ضیاء الحق
فصل 1
مقدمه :
فرآوری محصولات کشاورزی شامل عملیاتی است که به منظور حفظ یا بهبود کیفیت یا تغییر شکل یا تغییر خصوصیات یک محصول کشاورزی انجام می شود. این عملیات برای افزایش ارزش افزوده مواد کشاورزی بعد از تولید به کار می روند. هدف اصلی از فرآوری محصولات به حداقل رساندن افت کمی و کیفی محصولات پس از برداشت می باشد.
عملیات واحدی که معمولاً بر روی محصولات مختلف کشاورزی (غلات، حبوبات و دانه های روغنی) اعمال می شوند. عمدتاً شامل تمیز کردن، درجه بندی، تفکیک کردن ، خشک کردن، سرد کردن، انبار کردن، آسیاب کردن، کاهش اندازه ، استخراج ، مخلوط کردن، آمیختن ، بسته بندی، مصرف ضایعات ، تیمار دانه و غیره می باشند.
یک عملیات کامل شامل یک گروه از عملیات واحد می باشد. این عملیات واحد به ترتیب زیر انجام می شوند:
1. تمیز کردن، درجه بندی و تفکیک کردن
2. خشک کردن و آب زدایی
3. انبار کردن
4. آسیاب کردن
5. جابه جایی، بسته بندی و حمل و نقل
6. مصرف ضایعات کشاورزی و فرآورده های جانبی
بعضی از این عملیات واحد مثل تمیز کردن، خشک کردن و جابه جایی مواد در بیش از یک مرحله انجام می شوند.
برای ابداع و توسعه روشهای مناسب برای یک محصول خاص، علاوه بر عملیات واحد فوق به اطلاعات پایه ای زیادی در زمینه خواص مهندسی، انتقال حرارت، سردسازی و ساختار و ترکیب دانه ها نیاز است. در مورد طراحی هواکشها و دمنده ها نیز باید به مقدا کافی آگاهی وجود داشته باشد.
تمیز کردن، درجه بندی و تفکیک کردن :
محصولات کشاورزی پس از برداشت و خرمن کوبی حاوی ناخالصیهای آلی و غیر آلی از قبیل کاه، سبوس، تخم علف هرز، ذرات آهن، سنگ، گل و غیره می باشند. دانه های غلاتی که ناخالصی دارند با قیمت کمتری به فروش می رسند. حضور مواد خارجی حجم محصول را افزایش می دهد و از این رو هزینه جابه جایی و حمل و نقل افزایش می یابد. دانه های غلات آلوده در طی نگه داری دچار افت زیادی می شوند و ماشینهای فرآوری را خراب و فرسوده می کنند. بنابراین تمیز کردن دانه های غلات و سایر محصولات کشاورزی اهمیت زیادی دارد که قبل از عملیات دیگر باید انجام شود. بذرهای تمیز شده به منظور افزایش کیفیت بذر همچنین افزایش کارآیی و قدرت جوانه زنی درجه بندی می شوند. درجه بندی میوه ها و سبزیها به منظور طبقه بندی آنها بر اساس کاربردها و استانداردهای تجاری ضروری می باشد.
خشک کردن :
دانه ها معمولاً با رطوبت بالاتری برداشت می شوند تا افتهای ناشی از برداشت کاهش یابند. این میزان رطوبت برای ذخیره کردن در انبار یا آسیاب کردن مناسب نیست. چنین دانه های غلتی باید به سرعت تحت تیمارهایی قرار گیرند تا از کاهش کیفیت آنها در اثر رشد کپکها جلوگیری شود. عملیاتی مثل نگه داری در شرایط کاملاً بسته، تیمار حرارتی یا شیمیایی، سرد کردن و خشک کردن پس از برداشت بر روی محصولات اعمال می شوند تا بتوان آنها را برای مدت کوتاه یا طولانی نگه داری کرد.
خشک کردن دانه ها از متداولترین روشهایی است که برای نگه داری آنها استفاده
می شود. جدول 1-1 میزان رطوبت بعضی از دانه های غلات برای برداشت و نگه داری را نشان می دهد. در صورتی که عمل خشک کردن به طور صحیح انجام نشود، شکستگی انه های ذرت و سویا افزایش یافته و کیفیت آسیابی برنج و گندم کاهش
می یابد.
ذخیره کردن در انبار:
بیشتر افتهای پس از برداشت در طی نگه داری در انبار رخ می دهند. افتهای انباری دانه ای غلات ناشی از حشرات، قارچها، جوندگان، پرندگان، رطوبت و غیره
می باشند.
آگاهی از روشهای علمی نگه داری برای به حداقل رساندن افتهای انباری ضروری
می باشد. داشتن آگاهی از طراحی ساختمان انبارهای جدید غیر قابل نفوذ نیز اهمیت دارد. همچنین شرایط بهداشتی در طی انبارداری باید حفظ شود.
آسیاب کردن: دانه های غلات یک آندوسپرم نشاسته ای بزرگ در مرکز خود دارند که غنی از پروتئین نیز می باشد. این دانه ها با لایه های محافظ پوسته و سبوس پوشانده شده اند. پوسته رنگی بوده و حاوی تانن می باشد و کاملاً غیر قابل هضم است. جوانه یکی از اجزای دانه غلات می باشد که سرشار از روغن و از لحاظ آنزیمی فعال می باشد و در بعضی شرایط سبب تیز شدن دانه غلات می شود. از این رو، پوسته و جوانه در عملیات آسیاب کردن جدا می شوند. آندوسپرم نشاسته ای و پروتئینی از آسیاب کردن به دست می آید که در بعضی موارد آندوسپرم ریزتر می شود.
حبوبات که غنی از پروتئین هستند 15 تا 30 درصد پروتئین روزانه مردم هندوستان را تامین می کنند. حبوبات عمدتاً به صورت پوست گیری شده، غلات گیری شده، و دانه های شکسته شده، مصرف می شوند. عمل غلاف گیری و شکستن حبوبات در مرحله آسیاب کردن انجام می شود.
روغن دانه های روغنی به وسیله حلال یا استخراج کننده مکانیکی استخراج می شود. عصاره محصولات مختلف نیز به وسیله ماشینهای آسیاب استخراج می شود.
انتقال مواد :
اجرای هر عمل فرآوری به مقدار زیادی تحت تاثیر حرکت مواد از یک واحد عملیاتی به واحد دیگر قرار می گیرد. بهینه کردن زمان و حرکت مواد در یک کارگاه فرآوری برای به حداقل رساندن هزینه های اجرایی و به حداکثر رساندن سود ضروری
می باشد. در مورد طراحی صحیح تجهیزات انتقال باید آگاهی کافی وجود داشته باشد.
مصرف ضایعات و فرآورده های جانبی:
پختن غذا حدود 80 درصد کل انرژی مصرف شده در نواحی روستایی را تشکیل
می دهد. همچنین تخمین زده می شود که حدود 80 درصد انرژی لازم برای پخت عمدتاً از چوب، باقیمانده محصولات کشاورزی و کودگاوی تامین شود. تقریباً 50 درصد انرژی که در نواحی روستایی مصرف می شود را می توان با استفاده از اجاقها و تنورهای اصلاح شده ذخیره کرد. کودگاوی و سایر جرمهای زیستی (بیومس) را
می توان برای تولید گاز زیستی (بیوگاز) مورد استفاده قرار داد. استفاده اقتصادی از فرآورده های جانبی حاصل از آسیاب دانه های غذایی می تواند راه گشای مدرنیزه شدن آسیاب برنج و حبوبات باشد.
ساختمان و ترکیب دانه های غذایی :
شناخت ساختمان و ترکیب دانه برای انتخاب عملیات خاصی که باید برای فرآوری و تبدیل آن ب محصولات مختلف صورت بگیرد، مفید است. اصولاً ساختمان آناتومی تمام دانه های غلات مشابه می باشد و تنها در بعضی جزئیات با یکدیگر اختلاف دارند.
گندم، ذرت، سورگوم و چاودار شامل فرابر و بذر هستند. بذر از یک پوشش، جوانه و آندوسپرم تشکیل شده است. شلتوک، جو و حبوبات دارای یک لایه خارجی دیگر
به نام پوسته هستند فرابر، پوشش بذر، جوانه و آندوسپرم به لایه ها و بافتها یا نواحی مختلف دیگری تقسیم می شوند.
دانه های گندم دارای طول 5 تا 8 میلی متر و قطر معادلی برابر 7/3 تا 5/4 میلی متر
می باشند. شکل آنها بیضی است که در دو انتها گرد می باشد. در یک انتها جوانه و در انتهای دیگر دسته ای از پرزها قرار دارند. فرابر و آندوسپرم خارجی (یا آلرون) که 3 تا 15 درصد وزن دانه را تشکیل می دهند در طی عملیات آسیاب کردن حذف
می شوند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 19 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
همة فولادها، ترکیب های ساده یا پیچیده ای از آلیاژ های آهن و کربن هستند. همة فولادهای کربنی ساده ، دارای درصدهای خاصی از منگنز، و سلیکون بعلاوة مقادیر بسیار کمی از فسفر و سولفور می باشند.
برای مثال، ترکیب اسمی فولاد 1045 استاندارد AISI یا SAE ممکن است شامل 45/0کربن؛ 75/0 منگنز، 040/0 فسفر، 050/0 سولفور و 22/0 گوگرد باشد. فولادهای آلیاژی دستة دیگری از فولادها هستند که در ترکیب شیمیایی خودشان عناصر دیگری هم دارند.
بیشترین عناصری که در ترکیب فولادهای آلیاژی بکار رفته اند، عبارتند از: نیکل، کرم، مولیبدن، وانادیوم و تنگستن.
وقتی که درصد منگنز بیشتر از یک درصد باشد این عنصرهم جزء عناصر آلیاژی بحساب می آید. برای رسیدن به خواص مطلوب فولاد در کاربرد های مهندسی، یک یا چند عنصر از عناصر فوق را به فولاد اضافه می کنند.
عنصر کربن، اصلی ترین عنصر در تمام فولادها است؛ بطوریکه میزان کربن موجود در فولاد های کربنی ساده تأثیر زیادی بر خواص فولاد و انتخاب عملیات حرارتی مناسب فولاد دارد. این عملیات بمنظور بدست آوردن خواص مطلوب برروی فولاد انجام می شود.
به دلیل اهمیت میزان کربن در فولادها، یکی از تقسیم بندی های فولادهای کربنی ساده، براساس مقدار کربن آنها می باشد. وقتی که فقط مقدار کمی کربن در فولاد موجود باشد، آن فولاد را کم کربن یا فولاد نرم می نامند. اگر مقدار کربن کمتر از 30/0درصد وزنی فولاد باشد، آن را فولاد کم کربن گویند. اگر میزان کربن فولاد تقریباً 30/0 درصد الی 60/0 درصد وزنی باشد،در گروه فولادهای متوسط کربن دارد قرار می گیرد و فولادهایی که بیشتر از 60/0 درصد وزنی کربن داشته باشند، فولاد پرکربن نامیده می شوند اگر مقدار کربن فولاد بیشتر از 77/0 درصد وزنی باشد، فولادهای ابزار مینامند. میزان کربن فولاد بندرت بین 3/1الی 2 درصد قرار می گیرد.
بیشترین حد کربن در فولاد، تقریباً 2 درصد می باشد و زمانی که مقدار کربن آن بیش از این باشد، آن را آلیاژ چدن می نامند. مقدار کربن در چدن ها، معمولاً بین 3/2 الی 4 درصد می باشد. چدن ها گروه مهمی از آلیاژهای ریخته گری هستند.
دلایل عملیا ت حرارتی
درعملیات حرارتی فولاد معمولاً یکی از اهداف زیر دنبال می شود:
• تنش گیری حاصل از اکر یا تنش گیری حاصل از سردکردن ناهمگن
• بهینه سازی ساختار دانه در فولادهایی که برروی آنها کار گرم انجام شده است وممکن است دانه های درشت داشته باشند.
• بهینه سازی ساختار دانه
• کاهش سختی فولاد و افزایش قابلیت شکل پذیری
• افزایش سختی فولاد بمنظور زیادشدن مقاومت سایشی و یا سخت کردن فولاد برای مقاومت بیشتر در شرایط کاری
• افزایش چقرمگی فولاد بمنظور تولید فولادی که استحکام بالا و انعطاف پذیری خوبی دارد و افزایش مقاومت فولاد در برابر ضربه
• بهبود قابلیت ماشین کاری
• بهبود خواص برش در فولادهای ابزار
• بهینه کردن خواص مغناطیسی فولاد
• بهبود خواص الکتریکی فولاد
بازپخت (TEMPERING)
شکل پذیری عبارت است از تغییر شکل فولاد قبل از شکست مارتنزیت تندسرمایی شده ، سخت و غیر قابل شکل پذیری می باشد.
برای بهبود قابلیت شکل پذیری مارتنزیت، باید آنرا بازپخت کرد البته در این حالت استحکام آن مقداری کاهش می یابد. از طرفی بازپخت مقاومت مارتنزیت را در برابر ضربه ناگهانی افزایش می دهد. به عنوان مثال، اگر چکشی تندسرمایی شود ساختار آن کاملاً مارتنزیتی می شود که احتمالاً بعد از اولین ضربات ترک خواهد خورد. اما با استفاده از عملیات بازپخت ضربه پذیری چکش افزایش می یابد (شکنندگی کم می شود) و در عوض سختی و ستحکام قطعه سخت شده تا حدودی کاهش خواهد یافت، عملیات بازپخت به این ترتیب است که قطعه تندسرمایی شده را تا دمایی زیر دمای انتقال حرارت می دهند و سپس با توجه به اندازه قطعه به مدت یک ساعت یا بیشتر در این دما نگه می دارند. بیشتر فولادها در دمای 400 تا 1100( 205 تا 959) بازپخت می شوند.
هر چه دمای بازپخت بیشتر شود چقرمگی و ضربه پذیری فولاد بیشتر می شود. در عوض سختی واستحکام آن کم می شود. از بین رفتن مارتنزیت سوزنی شکل و رسوب ذرات بسیار ریز کاربید از جلمة تغییرات ساختمانی در ضمن بازپخت می باشد. ساختمان میکروس کوپی فولادهای تندسرمایی و بازپخت شده به عنوان مارتنزیت بازپخت شده معرفی شده اند.
آنیل
عملیات حرارتی تندسرمایی و سپس بازپخت فولاد باعث میشود که استحکام و قابلیت شکل پذیری و مقاومت به ضربة آن بالا برود. علمیات ماشین کاری و خمکاری در ساخت اغلب محصولات فولادی بکار میرود بنابراین بمنظور بهبود خواص ماشین کاری و قابلیت تغییر فرم فولاد، آن را آنیل می کنند. حتی در برخی از موارد ماشین کاری و خم کاری قطعات بازپخت شده نیز مشکل است برای رفع این مشکل نیز قطعات را آنیل میکنند.
آنیل مرحله ای
فولاد را به مدت کوتاهی در زیر دمای حرارت میدهند، این کار باعث میشود که فولاد آسانتر شکل بگیرد، این نوع عملیات حرارتی را در تولید ورق و سیم استفاده می شود و دمای کاری آن بین 1020 تا 1200(550 تا 650) است.
آنیل کامل
آنیل کامل عبارت است از حرارت دادن فولاد تا بالای دمای آستنیت و سپس سردکردن آهسته آن، طوریکه آستنیت کاملاً تجزیه شود. فولادهای هیپریوتکتوئید را تا دماوی بین 50 تا 100( 90 تا 180) بالای دمای و فولادهای هیپرتکتوئید را تا بالای دمای حرارت می دهند و پس از آن آهسته سرد می کنند. این کار باعث می شود که فولاد آسان تر خم شده و یا بریده شود. در آنیل کامل فولاد باید خیلی آهسته سرد شود تا پرلیت درشت دانه تشکیل شود. در آنیل فولاد مرحله ای لازم نیست که آهسته سرد شود، برای این که هر نوع سرعت سرد کردن در دمای زیر منجر به تشکیل ساختار میکروسکوپی و سخیت یکسان فولاد می شود. در حین تغییر شکل سرد فولاد، تمایلی که به سخت شدن در قسمت های تغییر شکل یافته وجود دارد مانع از خم شدن و آمادگی قطعه را برای شکست بیشتر می کند. بنابراین در محصولات فولادی، تولید آنها در چند مرحله تغییر فرم انجام می شود پس از هر مرحله تغییر فرم قطعه را آنیل می کنند.
یکنواخت سازی( نرمال کردن)
فرآیند یکنواخت سازی عبارت است از حرارت دادن قطعه تا دمایی بالای و سپس سردکردن آن در هوای آزاد. درجه حرارت لازم یکنواخت سازی بستگی به ترکیب فولاد دارد که معمولاً حدود 1600( 870) می باشد. فرآیند یکنواخت سازی به عملیات همگن سازی یا جوانه زایی موسوم می باشد.در هر قطعه فولاد، ترکیب معمولاً در کلیه سطوح یکنواخت نیست. بدین معنی که میزان کربن در یک قسمت از فولاد ممکن است بیشتر از بخش های دیگر باشد. این تفاوت های ترکیباتی در عملیات حرارتی فولاد تأثیر می گذارد. اگر فولاد را در دمایی بالا حرارت دهند، کربن می تواند به آسانی در تمام سطح فولاد ترکیبی یکنواخت داشته باشد در این صورت فولاد همگن تر شده و آمادگی بهتر برای عملیات حرارتی دارد.
به دلیل خواصی که قطعات ریختگی دارند، معمولاً شمشها را قبل از استفاده یکنواخت سازی می کنند. به همین ترتیب فولادهای ریختگی و آهنگری شده را قبل از سخت گردانی همگن می کنند.
تنش زدایی
وقتی که فلز را در دمائی بالا حرارت می دهند، فلز منبسط می شود و برعکس هنگامی که فلز را از دمای بالا سرد می کنند، انقباض صورت می گیرد. در حین جوشکاری با آهنگری وقتی که یک قسمت از لوله یا ورق فولادی بیشتر از قسمت های دیگر گرم می شود تنش های داخلی زیادی در فولاد بوجود می آید. در حین گرم شدن فولاد، قسمت های منبسط شده جایی برای قرارگیری ندارد بنابراین قطعه تغییر فرم می دهد.
درهنگام سردشدن، انقباض قطعه مانع از ایجاد فلز سرد و سخت در اطراف منطقه حرارت دیده می شود نیروهایی که درحین انقباض در قطعه بوجود آمده اند، هنوز آزاد نشده اند و هنگامی که فلز مجدداً سرد می شود این نیروها به عنوان تنشهای داخلی باقی می مانند. تنشهای داخلی در اثر تغییرات حجمی و انتقال و رسوب فلز نیز به وجود می آیند.
اصطلاح تنش کاربرد وسیعی در رشته متالورژی دارد و عبارت است از بار یانیروی که بر سطح مقطع فولاد وارد می شود. نتنش های داخلی و تنشهای باقیمانده برای فولاد مضر هستند زیرا ممکن است درحالی که فولاد ماشین کاری می شود باعث ایجاد ترک در آن شوند. برای رهاسازی ازاین تنش ها، فولاد را دمای حدود 1100( 595) حرارت میدهند، تاوقتی که مطمئن شوند تمام قسمت های فولاد بطور یکنواخت حرارت دیده اند، سپس آن را تا دمای اتاق آهسته سرد می کنند این مراحل را آنیل تنش گیری یا فقط همان تنش زدایی می نامند.
دسته بندی فولادها
تعداد کل فولاد های موجود بالغ بر هزا ر نوع است، ولی نمی توان ترکیب و سایر متغیرهای آنها را دقیقاً مشخص کرد اما بنابه قرارداد فولادها را به پنج دسته تقسیم کرده اند: این پنج دسته عبارتند از: فولاد کربنی، فولاد آلیاژی، فولاد زنگ نزن، فولاد ابزاری، و فولاد ویژه چهار دسته اول در استاندارد
(American Iron and Steel Institute( AISI
کام مشخص شده اند و خود زیر گروههایی را شامل هستند ولی فولادهای دسته پنجم ترکیبات مختلفی داشته و کاملاً اختصاصی می باشند با این حال بسیاری از این فولادها ترکیبی مشابه فولادهای دیگر دارند. برای مثال در استاندارد AISI قریب 75 نوع فولاد زنگ نزن مشخص شده است که به چهار گروه استاندارد تقسیم شده اند.علاوه بر این تعداد حداقل صد نوع ترکیب دیگری نیز وجود دارند که غیر استاندارد هستند، ولی برای اهداف خاص توسعه یافته اند.
پارامتر های مؤثر بر روی سختی پذیری
در صورتی سختی پذیری یک فولاد زیاد است که حتی در آهنگهای سرد شدن نسبتاً آهسته نیز دگرگونی نفوذی تشکیل پرلیت انجام نشده و آستنیت به مارتنزیت تبدیل شود. بر عکس در فولادهایی که سختی پذیری آنها کم است، تشکیل مارتنزیت مستلزم سرد شدن سریع است. در هر دو حالت، پارامتر محدود کننده، آهنگ تشکیل پرلیت در دماهای بالاست. به طور کلی هر عاملی که خطوط تشکیل پرلیت در نمودار CCT را به سمت راست منتقل کند امکان تشکیل مارتنزیت در آهنگهای سرد شدن کمتر را فراهم می کند. بنابراین، انتقال دماغه نمودار CCT به سمت راست همراه با افزایش سختی پذیری است. به بیان دیگر می توان گفت، هر عاملی که باعث کاهش آهنگ جوانه زنی و رشد پرلیت شود (زمان برای جوانه زنی و رشد پرلیت را افزایش دهد) سختی پذیری را در فولاد ها افزایش می دهد. این عوامل عبارت اند از:
سختی و سختی پذیری
میکروساختار مارتنزیتی سخت ترین میکروساختاری است که میتواند در یک فولاد کربنی ساده بوجود آید. تشکیل میکروساختار مارتنزیتی در صورتی امکان پذیر است که از دگرگونی آستنیت به مخلوط فریت و سمنتیت در دماهای بالا جلوگیری شود.
اندازه دانه آستنیت
از آنجائیکه با ریزشدن دانه ها کل سطوح مربوط به مرزدانه ها افزاش می یابد در یک فولاد با دانه های ریز تشکیل پرلیت به مراتب سریعتر از یک فولاد با دانه های درشت است. در نتیجه سختی پذیر فولاد با دانه های ریز کمتر از سختی پذیری فولاد با دانه های درشت خواهد بود. لیکن استفاده از فولاد با دانه های درشت بمنظور افزایش سختی پذیری عملاً کاربرد صنعتی ندارد، زیرا افزایش سختی پذیری از این روش با تغییرات ناخواسته و زیان آور در خواص فولاد نظیر افزایش تردی و کاهش انعطاف پذیری همراه است. از جمله معایب دیگر که بیشتر در فولادهای دانه درشت بوجود می آید عبارت است از: ترکهای ناشی از سریع سردکردن یا ترکهای ناشی از شوک های حرارتی که در اثر تنشهای حاصل از عملیات حرارتی بوجود می آیند.
درصد کربن
سختی پذیری یک فولاد شدیداً تحت تأثیر درصد کربن آن تغییر می کند بدین صورت که اگر کربن به صورت محلول در آ ستنیت باشد افزایش آن باعث افزایش سختی پذیری میشود. دلیل این امر را می توان در این حقیقت جستجو کرد که با افزایش درصد کربن تشکیل پرلیت و فاز پرویوتکتوئید مشکلترشده و در نتیجه نمودار CCT به سمت راست جابجا می شود این موضوع نه تنها برای فولادهای هیپوپوتکتوئید بلکه برای فولادهای هایپرپوتکتوئید که قبل از سریع سردشدن کاملاً آستنیته شده باشند نیز صادق است.
عناصرآلیاژی
عناصر آلیاژی بجز کبالت تا حدی که در آستنیت کاملاً حل شده باشند سختی پذیری را افزایش میدهند.
عناصر آلیاژی در حد متوسط می توانند سختی مارتنزیت حاصل از سریع سرد شدن فولادهای کم کربن و کربن متوسط را به میزان بسیار کم افزایش دهند. با افزایش درصد کربن احتمال کاهش سختی حاصل از سریع سردشدن در فولاد های یادشده افزایش می یابد. این پدیده ناشی از افزایش درصد آستنیت باقیمانده در ساختار حاصل است. بجز موارد فوق، عناصر آلیاژی اثرات بسیار جزئی بر روی سختی مارتنزیت حاصل از سریع سردشدن دارند.
عملیات حرارتی فولادهای آلیاژی
فولادهای آلیاژی کدامند؟
فولاهای آلیاژی به فولادهایی گفته می شود که در آنها مقدار عناصر، منگنز، سیلیسیم و مس به ترتیب بیشتر از باشند.
ممکن است فولاد آلیاژی را فولادی در نظر بگیریم که مقدار و یا حداقل عناصر آلومینیوم، بُر، کرم،(تا %3.91 ) کبالت،نیوبیم، مولیبدن، نیکل، تیتانیم، تنگستن، وانادیم، زیر کنیم مشخص باشد. علاوه بر این ممکن است عناصر دیگری برای اهداف معینی به فولاد اضافه شود.
دسته بندی. همانند فولادهای کربنی و فولادهای سولفوره شده در سیستم AISI این فولادها نیز شماره بندی است. مفهوم دو رقم اول برای هر گروه از فولادها در جدول 1 بیان شده است. دو رقم دیگر مقدار متوسط کربن را نشان می دهد. ممکن است گاهی اجباراً جداً از قاعده فوق عدد دیگری در مورد مقدار کربن، منگنز، سولفور، کرم و یا عناصر دیگر به شماره مزبور اضافه شود.
پیشوند E مربوط به فولادهایی است که در کوره های الکتریکی تولید شده اند. فولادهای تولیدشده در کنورتور اکسیژن و یا کوره های زیمنس مارتین بدون پیشوند می باشد. در مورد فولادهای حاوی بُر بین دو رقم اول حروف B قرار می گیرد. برای مثال 41B30 و یا برای فولادهای حاوی سرب بعد از دو رقم اول حرف L آوره می شود برای مثال41L30./
بعضی از فولادها تنها برای موارد بخصوصی مناسب هستند، برای مثال 52100 منحصراً برای یاتاقان های ضدسایشی و سری آلیاژهای 9200 برای ساخت فنر و مواردی که مقاومت در برابر شوک حرارتی اهمیت دارد بکار میرود. ممکن است فولادی موارد کاربرد زیادی داشته باشد، برای مثال 434 ، 864 و 874 کاربرد متنوعی دارند.
فولادهای H ، دامنه سختی پذیری بعضی از فولادها مشخص شده است، این فولادها با پسوند حرف H شناسایی می شوند، برای مثال 4140H.
ترکیب فولادهای آلیاژی- تقریباً ترکیب تعداد 64 نوع فولاد آلیاژی توسط
استاندارد AISI-SAE مشخص شده است.در خیلی موارد ترکیب این فولادها تفاوت اندکی با هم دارند.
منگنز منگنز مهمترین عنصر آلیاژی است و تقریباً در تمامی فولادها به مقدار %0.30 یا بیشتر وجود دارد. منگنز عنصر کاربیدزا بوده و سرعت استحاله اوستنیت به فریت را بطور قابل توجهی پایین می آورد. به همین دلیل سختی پذیری فولاد را ا فزایش می دهد. علاوه بر اهمیت منگنز د رفولاد به نقش آن در جلوگیری از شکنند گی گرم مربوط می شود.
سولفید آهن که د رفولاد تشکیل می شود نقظه ذوب نسبتاً پائینی دارد و به هنگام سردشدن فولاد در مرز دانه ها منجمد میشود این حالت موجب تضعیف فولاد می شود بطوریکه در حین عملیات کار گرم نظیر نورد یا آهنگری باعث ا ز هم گسیختگی و شکست آن می گردد. منگنز اضافه شده به فولاد ترجیحاً با سولفور ترکیب شده و تولید سولفور منگنز می کند که نقظه ذوب بالاتری دارد. توزیع ذرات سولفید منگنز و بالابودن دمای ذوب آن شکنندگی ناشی از سولفید آهن را از بین می برد.
سیلیسیم:
درفولادسازی از سیلیسیم به منظور آرام کردن مذاب با اکسیژن زدایی استفاده می شود. ممکن است به مقدار کم حدود %0.50-%0.30 در فولاد وجود داشته باشد. بعبارت دیگر سیلیسم بندرت بعنوان عنصر آلیاژی به فولاد اضافه می شود. مگر اینکه اثر مقاوم بخشی آن زیاد باشد. سیلیسیم سرعت بحرانی سردشدن فولاد را به تأخیر می اندازد و به این ترتیب باعث افزایش سختی پذیری فولادی می شود. همینطور سیلیسیم مقاومت آلیاژ را در برابر شوک و ضربه افزایش می دهد. در فولادهای فنر از سیلیسیم بعنوان عنصر آلیاژی استفاده می شود و فولادهای سیلیسیم ساختمانی کاربرد چشمگیر دارند.
نیکل: نیکل دماغه منحنی TTT را به سمت راست کشیده و به این ترتیب سختی پذیری فولاد را افزایش می دهد. همینطور نیکل دمای استحاله به را پایین می آورد. بطوری که اگر مقدارنیکل زیاد باشد، ممکن است فولاد، در دمای محیط کاملاً اوستنیتی باشد. مقدار نیکل در فولادهای آلیاژی معمولاً کمتر از %10 است گروه فولادهای 43XX و 48XX از این نظر مستثنی است به طور کلی نیکل باعث:
1 – همگنی فولادهای کوئینچ شده ومقاوم شدن فولادهای بازپخت شده، می شود.
2- بالارفتن چقرمگی فولادهای فریتی- پرلیتی به ویژه در دمای پایین می شود.
3- بالارفتن مقاومت خستگی فولاد می شود.
4- مقاومت خوردگی و اکسیداسیون را افزایش می دهد.
کرم:کرم با کاهش سرعت استحاله اوستنیت باعث افزایش سختی پذیری فولاد میشود. علاوه بر این درصد زیاد کرم، در فولاد بطور قابل توجهی مفاومت اکسیداسیون و خوردگی آن را افزایش می دهد، ولی بطورکلی مقدار کرم در فولادهای آلیاژی %0.2 یا کمتراز آن است.
مولیبدن: همانند کرم، مولیبدن سرعت استحاله به را کاهش داده و به این ترتیب تا حد زیادی سختی پذیری فولاد را افزایش میدهد، ولی نسبت به کرم حتی در مقادیر کم( عموماً کمتر از %0.40 )مؤثر است. بهترین حالت اضافه کردن مولیبدن به فولاد هنگامی است که همراه با نیکل یا کرم باشد.
وانادیم: وانادیم اکسیژن زدای قوی است و موجب دانه ریزشدن فولاد نیز می شود. در مقادیر زیاد وانادیم شدیداً کاربیدزا بوده و سرعت استحاله به کاهش داده و به این ترتیب سختی پذیری فولاد افزایش می یابد. د ولی مقدار آن در فولادهای آلیاژی کمتر از آن است که بتواند کاربید تشکیل دهد بنابراین نقش عمده آن کوچک کردن اندازه دانه های فولاد است. همانگونه که در جدول 1 آمده است مقدار وانادیم تنها در سری فولادهای 16XX مشخص گردیده است و در بقیه فولادها مقدار آن خیلی کم است.
نحو ه عملیات حرارتی فولادهای کم کربن آلیاژی
تکنولوژی علمیات حرارتی فولادهای آلیاژی تفاوت چندانی با فولاهای کربنی ندارد. تمامی فولادهای آلیاژی که کربن آنها از %0.25 تجاوز نمی کند، با روشهای عملیات حرارتی سطحی سخت می شوند همینطور فولادهای آلیاژی پر کربن را می توان با گرم کردن تا دمای بالاتر از استحاله اوستنینتی و به دنبال آن سردکردن سریع تا دمای محیط سخت کرده و سپس برای تعدیل سختی آنها را برگشت داد. تفاوت مهم فولادهای آلیاژی در مقایسه با فولادهای کربنی مشابه از نظرنحوه عملیات حرارتی به شرح زیر است:
• دمای عملیات نرمالیزاسیون، بازپخت، و اوستنیت زاییی حداقل به اندازة ( )نسبت به فولادهای کربنی همرده بیشتر است.
• با زیاد شدن عناصر آلیاژی سیکل عملیات بازپخت پیچیده تر می شود اساساً سردکردن از دمای بازپخت باید آرامتر باشد.
• با توجه به اینکه فولادهای آلیاژی سختی پذیری، بالایی دارند، سردکردن سریع مورد نیاز نمی باشد.
به همین دلیل محیط های کوئنچ آبب محلول های نمکی به ندرت برای فولادهای آلیاژی انتخاب می شود علاوه بر این فولادهای آلیاژی نسبت به ترک های آب دهی حساستر هستند، روند عملیات حرارتی چهارنوع فولاد آلیاژی که کاربرد وسیعی دارند در قسمت زیر آورد شده است. برای جزئیات بیشتر در این مورد به مرجع شماره 7 مراجعه نمائید.
کربن دهی پودری( جامد)
در این روش قطعات موردنظر همراه با مواد کربن ده که اغلب ذغال چوب و یک ماده انرژی زا( جدول 10-2) است را در یک جعبه فولادی که از جنس فولاد نسوز است، به نحوی بسته بندی می کنند که فاصله بین قطعات در حدود 50 میلیمتر باشد. سپس در جعبه را به نحوی می بندند که هیچگونه تبادل هوا با خارج نداشته باشد. برای این منظور می توان از آزبست استفاده کرد. این جعبه را تا دمای کربن دهی که اغلب بین 875 تا 925 درجة سانتیگراد است حرارت داده و برای مدت زمان مشخصی در این دما نگه میدارند. زمان نگهداری بین دما و زمان کربن دهی بستگی به ضخامت لایة سطحی مورد نیاز دارد.
کربن دهی مایع
کربن دهی مایع در مذاب مخلوط های نمک های سیانید سدیم( 20 تا 50 درصد )، کربنات سدیم( 40درصد) و مقادیر متنابهی از کلرید سدیم و یا کلرید باریم انجام می شود. این مخلوط غنی از سیانید را در بوته هایی که با پوشش شیمیایی آلومینیوم( آلومینیوم کاری شده) ذوب کرده ودردمایی بین 870 نا 950 درجه سانتیگراد نگه می دارند. قطعات مورد نظر برای کربن دهی را در سبدهای فلزی ریخته و یا توسط سیمهای فلزی بطور معلق در مذاب فوق برای مدت زمان طولانی درحدود 5 دقیقه تا یک ساعت نگه میدارند زمان کربندهی بستگی به عمق نفوذ موردنظر دارد.
پس از پایان عملیات، سبد حاوی قطعات کربن داده شده را در آب و یا روغن فرو می برند.
کربندهی گازی
در کربندهی گازی قطعات کار را در 900 در جه سانیتگراد برای مدت 3 تا 4 ساعت در محیطی که شامل گاز یا گازهایی باشد که بتواند در سطح فولاد تجزیه شده و تولید کربن اتمی کند حرارت میدهند. این محیط معمولاً از هیدروکربنها نظیر متان( گاز طبیعی)، اتان( 4 CH ) و یا پروپان(8 H 3 C ) تشکیل شده است که به طور جزئی درکوره سوخته شده و یا اینکه با یک گاز رقیق کننده موسوم به گاز حامل مخلوط شده باشد. سوختن ناقص و با استفاده از گاز حامل به منظور حصول پتانسیل کربن موردنظر در سطح فولاد است.
کربن- نیتروژن دهی
کربن- نیتروژن دهی عملیات سخت کردن سطحی است که در آن نیتروژن و کربن هردو جذب سطح فولاد میشوند و به این ترتیب نیتروژن جذب شده، سختی سطح کربن داده شده را بیشتر افزایش می دهد. گرجه در کربن دهی مایع نیز تقریباً همین عمل انجام می شود ولی واژه کربن – نیتروژن دهی معمولاً به سخت کردن سطحی که در آن زا محیط گازی استفاده شود گفته می شود. عملیات کربن- نیتروژن دهی معمولاً گسترده دمایی 800 تا 875 درجه سانتیگراد و در محیطی از مخلوط منواکسید کربن و هیدروکربن شامل 3 تا 8 درصد آمونیاک انحام می شود. درصد کربن و نیتروژن جذب شده توسط فولاد را می توان با کنترل دما و غلظت آمونیاک تغییر داد.
نیتروژن -کربن دهی
این فرایند که شامل نفوذ همزمان نیتروژن و کربن به داخل فولاد است در گسترة دمایی پایداری فاز فریت( زیر دمای 1 A ) انجام می شود و لذا به نیتروژن- کربن دهی فریتی نیز موسوم است. انجام این فرآیند به هر دو صورت گازی و مایع امکان پذیر است. از جمله مزایای مشترک این روشها، تشکیل لایه نازک تکفازی از کاربرنیتریداپسیلن و یک ترکیب سه تایی از آهن – نیتروژن و کربن تشکیل شده در گسترة دمایی 450 تا 590 درجة سانتیگراد است.
ترکیب شیمیایی
UNS.AISI-4118 18/0 تا 23/0 کربن، 70/0 تا 90/0 منگنز، حداکثر 035/0 فسفر، حداکثر 040/0 گوگرد، 15/0 تا 30/0 سیلیسیم، 40/0 تا 60/0 کروم، 08/0 تا 15/0 مولیبدن
UNS.AISI- 4118H : 17/0 تا 23/0 کربن، 60/0 تا 00/1 منگنز، حداکثر 035/0 فسفر، حداکثر 040/0 گوگرد، 15/0 تا 30/0 سیلیسیم، 30/0 تا 70/0 کروم، 08/0 تا 15/0 مولیبدن
فولادهای مشابه( آمریکایی و یا غیر آمریکایی)
4118- UNS G41180;ASTM A 322,A331,A505,A 519;SAEJ404,J412,J770
4118H:UNS H41180;ASTM A304; SAE J 407
خصوصیات
فولادیست کم آلیاژ که در سخت گردانی سطحی و همچینن کربندهی و کربونیتروره از آن استفاده می شود. قابلیت سختی پذیری فولاد 4118H اختلاف کمی با فولادهای سری 4000 دارد. میزان افزایش کروم در فولاد 4118H بیشتر ازکاهش مولیبدن است. با توجه به میزان کربن موجود در این فولاد سختی سطح قطعه پس از تندسرمایی تقریباً به HRC 38 یا کمی بیشتر می رسد. قابلیت آهنگری خیلی خوبی دارد اما قابلیت ماشین کاری آن متوسط است. فولاد 4118H را میتوان به آسانی جوشکاری کرد اما قبل از جوشکاری کربن معادل باید مشخص و روشهای جوشکاری بررسی شود.
آهنگری
قطعه را تا دمای 2275 ( 1245 ) حرارت می دهند و آنرا در دمای کمتر از 1600 ( 870) آهنگری نمی کنند.
روشهای عملیات حرارتی پیشنهادی
یکنواخت سازی
فولاد را تا دمای 1700 ( 925) حرارت میدهند و سپس آن را در هوا سرد می کنند.
آنیل
عملیات آنیل معمولاً برای این فولاد بکار نمی رود اگر خواص ماشین کاری این فولاد موردنظر باشد آن را یکنواخت سازی می کنند و ااگر قطعه نورد شده باشد، عملیات آنیل تک دما را بر روی آن انجام میدهند با حرارت دادن در دمای 1290( 700) آنیل تک دما انجام می شود و به مدت 8 ساعت در این دما نگه می دارند.
سخت گردانی مستقیم فولاد 4118H بندرت در عملیات سخت گردانی مستقیم استفاده می شود اما برای این کار در دمای 1650 ( 9000) آستنیته کرده و پس از آن در روغن تندسرمایی می کنند.
کربندهی
هر یک از روشهای کربندهی گازی یا کربندهی در مایع را می توان برای فولاد 4118H بکار برد اما بیشتر از کربن دهی گازی استفاده می شود که به روش زیر می باشد:
• حرارت دادن به مدت کافی تا دمای 1700( 925) در اتمسفر گازی یا پتانسیل کربنی. 90/0 درصد. برای اینکه عمق پوسته به in 050/0 (mm27/1) برسد حدود 4 ساعت وقت لازم است
• کاهش دما تا F 1550 (C845) و کاهش آهسته پتانسیل کربنی و انجام سیکل نفوذی به مدت 1 ساعت.
• تندسرمایی در روغن
• بازپخت از دمای 300 تا 350( 150 تا 175) اگر سختی سطحی موردنظر نباشد، فولاد را می توان در دماهای بالاتری بازپخت کرد.
ازدیگر سیکل های کربن دهی هم میتوان استفاده کردکه یکی از آن سیکل ها به صورت زیر است:
• سردکردن آهسته ازدمای کربندهی و سپس گرم کردن دوباره آن تا دمای 1550( 845) وتندسرمایی در روغن، انجام این پروسه پرخرج است و به زمان زیادی نیاز دارد بنابراین این در موارد خاص از آن استفاده می شود. در گذشته عملیات فوق را دوبار انجام می دادند که این روش در حال حاضر منسوخ شده است.
عمق و پوسته کربن دهی شده به زمان ودما بستگی دارد. با افزایش دمای کربن دهی از 1700( 925)تا 1900( 1040) سرعت کربندهی به صورت نمایی بیشتر می شود در هر صورت جنبه اقتصادی کار را بایددر نظر داشت. احتمال ایجاد خطا در کوره های کربن دهی و در دماهای بالاتر از 1700( 925) خیلی کم است بهترین روش آن است که قطعه در کوره های خلاء با دمای بیش از 2000( 1095) کربن دهی می شود.
برای بررسی جزئیات کربندهی به کتاب Carburizing and carbonitriding ''ASM,1977 مراجعه کنید.
کربونیتروره
کاربرد فولاد 4118H بیشتر برای یراق آلاتی که باید قسمتی از لایه سطحی آن سخت باشد کربونیتروره این قطعات در اتمسفری است که برای کربن هید استفاده می شود و 10 درصد حجم آن آمونیاک خشک میباشد دمای کربونیتروره اغلب در محدوة 1450 تا 1550 (790 تا 845) است.
روش کلی کربونیتروره فولادهای آلیاژ های کم کربن( مانند فولاد 41118H بدین صورت است که کربونیتروره به مدت 45 دقیقه دردمای 1550( 815) انجام شده و پس از آن قطعه در روغن تندسرمایی می شود پس از انجام این پروسه، عمق پوسته در حدود in 005/0 (mm 127/0) است. با افزایش زمان، دما، و یا هردو می توان به عمق بیشتر رسید، این پروسه بیشتر برای قطعات کوچکی استفاده می شود که عملیات پرداخت وسنگ زنی نهایی بر روی آن انجام نمی شود.
معمولاً قطعات کربونیتروره شده را دردمای 300 تا 500(150 تا 260) بازپخت می کنند، چرا که در این صورت میزان شکنندگی قطعه کمتر می شود اما درهر حال بیشتر قطعات کربونیتروره شده بدون بازپخت مورد استفاده قرار می گیرند.
ترتیب انجام مراحل کاری
• آهنگری
• یکنواخت سازی
• آنیل( اختیاری)
• ماشینکاری خشن، و نیمه پرداخت
• سخت گردانی سطحی یا مستقیم
• بازپخت
• ماشین کاری پرداخت( فقط قطعات کربندهی شده)
ترکیب شیمیایی
UNS.AISI-4118 17/0 تا 22/0 کربن، 45/0 تا 65/0 منگنز، حداکثر 035/0 فسفر، حداکثر 040/0 گوگرد، 15/0 تا 30/0 سیلیسیم،65/1 تا 00/2 نیکل40/0 تا 60/0 ، کروم، 20/0 تا 30/0 مولیبدن
UNS.AISI- 4118H : 17/0 تا 23/0 کربن، 40/0 تا 70/0 منگنز، حداکثر 035/0 فسفر، حداکثر 040/0 گوگرد، 15/0 تا 30/0 سیلیسیم، 55/1 تا 00/ 2 نیکل، 35/0 تا 65/0، کروم، 20/0 تا 30/0 مولیبدن
فولادهای مشابه( آمریکایی و یا غیر آمریکایی)
4320- UNS G41320;ASTM A 322,A331,A505,A 519;SAEJ404,J412,J770
4320H:UNS H43200;ASTM A304; SAE J 407
خصوصیات:
این فولاد در عملیات کربن دهی کاربرد زیادی دارد و در ساخت قسمتهای سنگین پینیون و اجزاء ماشین کاری استفاده می شود. به دلایل قابلیت سختی پذیری بالا می توان آن را تا HRC 40 سخت کرد، به دلیل هزینة بالای این فولاد در مقایسه با فولادهای کربن دهی و آلیاژی دیگر، کمتر از فولاد 4320H استفاده می شود. قابلیت آهنگری و جوشکاری خوبی دارد اما قابلیت ماشینکاری آن ضعیف است.
آهنگری
فولاد را حداکثر تا دمای 2275 ( 1245 ) حرارت میدهند و آن را در دمای کمتر از 1600( 870) آهنگری نمی کنند.
روش های عملیات حرارتی پیشنهادی
یکنواخت سازی
فولاد را تا دمای 1700 ( 925) حرارت می دهند و سپس در هوا سرد می کنند.
آنیل
معمولاٌ عملیات آنیل را برای ساختار های پرلیتی به کار نمی برند، از آنجایی که قابلیت ماشینکاری ساختار کاربید کروی بهتر است، در عملیات آنیل از این ساختار استفاده می شود. روش کار بدین صورت است که قطعه را بعد از یکنواخت سازی( به همراه آهنگری یا نوردکاری) تا دمای 1200 ( 775) سرد می کنند و به مدت 8 ساعت در این دما نگه می دارند.
سخت گردانی سطحی
عملیات کربن دهی این فولاد شبیه فولاد 4118H است. فولااد 4320H را میتوان کربرونیتروره کرد اما به ندرتاین پروسه انجام می شود. چرا که قطعات فولاد 4320H برای پروسه کربونیتروره مناسب نیست در صورت کاربرد، به عملیات کربونیتروره فولاد 4118H مراجعه شود.
بازپخت
قطعات کربورنیتروره کربن دهی شده فولاد4320H را همیشه بازپخت می کنند. دمای بازپخت باید حداقل 300 ( 150) باشد گاهی اوقات بمنظور افزایش چقرمگی، از دمای بازپخت بالاتری استفاده می شود که در این مورد سختی ممکن است کمتر شود.
ترتیب انجام مراحل کار
• آهنگری
• یکنواخت سازی
• آنیل( اختیاری)
• ماشینکاری خشن، و نیمه پرداخت
• کربن دهی سخت گردانی
• بازپخت
• ماشین کاری پرداخت( معمولاً سنگ زنی، در مناطق بحرانی از هر طرف بیشتر از 10 درصد از کل پوسته را نمیتوان برداشت)
ترکیب شیمیایی
UNS.AISI-4118 17/0 تا 22/0 کربن، 50/0 تا 70/0 منگنز، حداکثر 035/0 فسفر، حداکثر 040/0 گوگرد، 15/0 تا 30/0 سیلیسیم،90/1 تا 20/1 نیکل350/0 تا 55/0 ، کروم، 15/0 تا 25/0 مولیبدن.
UNS.AISI- 4118H : 17/0 تا 23/0 کربن، 45/0 تا 75/0 منگنز، حداکثر 035/0 فسفر، حداکثر 040/0 گوگرد، 15/0 تا 30/0 سیلیسیم، 85/0 تا 25/1نیکل، 30/0 تا 60/0، کروم، 15/0 تا 25/0 مولیبدن.
فولادهای مشابه( آمریکایی و یا غیر آمریکایی)
4720- UNS G47200;ASTM A274,A332,A331,A 519,A535 ;SAEJ404,J412,J770
4720H:UNS H47200;ASTM A304; SAE J 404
خصوصیات:
این فولاد شبیه فولاد 4620 H است. میزان کمبود نیکل در فولاد H 4720 با افزایش کروم جبران می شود بنابراین قابلیت سختی پذیری در این دو فولاد مشابه است سختی پس از تندسرمایی در هر دو بین 40 تا HRC 45 است بدلیل میزان نیکل کمتر و کروم بیشتر تمایل این فولاد در حفظ آستنیت در مراحل کربندهی بیش از فولاد 4620H است. در جایی که کربندهی موردنظر باشد فولاد 4720H جایگزین می شود.
آهنگری
قطعه حداکثر تا دمای 2250 ( 1230 ) حرارت داده می شو و زمانی که دمای کوره تقریباً به 1550 ( 845) رسید قطعه آهنگری نمی شود.
روشهای عملیات حرارتی پیشنهادی
یکنواخت سازی
قطعه تا دمای 1700 ( 925) حرارت داده می شود و سپس در هوا سرد می شود.
آنیل
قطعات( ماشین کاری) را قبل از ماشین کار یکنواخت کرده و یا تحت عملیات تک دما قرار می دهند، بدین ترتیب که قطعات را تا دمای 1500 ( 815) گرم کرده و تا دمای 1200 ( 650) سرد می کنند قطعات را به مدت 8 ساعت در این دما نگه می دارند.
سخت گردانی سطحی
به مراحل کربن دهی، کربونیتروره و بازپخت در فولاد 4118H مراجعه شود.
ترتیب انجام مراحل کاری
• آهنگری
• یکنواخت سازی
• آنیل( اختیاری)
• ماشینکاری خشن، و نیمه پرداخت
• سخت گردانی سطحی یا مستقیم
• بازپخت
ماشین کاری پرداخت( فقط قطعات کربن دهی شده)
ترکیب شیمیایی
UNS.AISI-411 13/0 تا 18/0 کربن، 40/0 تا 60/0 منگنز، حداکثر 035/0 فسفر، حداکثر 040/0 گوگرد، 15/0 تا 30/0 سیلیسیم،25/3 تا 75/3 نیکل20/0 تا 30/0 ، مولیبدن.
UNS.AISI- 4118H : 12/0 تا 18/0 کربن، 30/0 تا 70/0 منگنز، حداکثر 035/0 فسفر، حداکثر 040/0 گوگرد، 15/0 تا 30/0 سیلیسیم، 20/3 تا 80/3نیکل، 20/0 تا 30/0 مولیبدن.
فولادهای مشابه( آمریکایی و یا غیر آمریکایی)
4817- UNS G48170;ASTM A322,A331,A505 ;SAEJ404,J412,J770
4817H:UNS H48170;ASTM A304; SAE J 407
خصوصیات
آهنگری
قطعه حداکثر تا دمای 2275 ( 925) حرارت داده می شود و هنگامی که دما به زیر 1550 ( 925) رسید دیگر آهنگری ادامه پیدا نمی کند
روشهای عملیات حرارتی پیشنهادی
یکنواخت سازی
قطعه تا دمای 1700 ( 925) حرات داده می شود و سپس در هوا سرد می شود.
آنیل :
پس از یکنواخت سازی قطعه را تا دمای 1200 ( 650) حرارت میدهندف و به ازای هر اینچ ضخامت، قطعه را یک ساعت در ا ین دما نگه می دارند، سرعت سرد شدن از این به بعد دما، بحرانی نیست. ممکن است قطعه آنیل تک دما شود؛ بدین صورت که آن را تا دمای
1370 ( 745) حرارت داده و تا دمای F 1125 (C605) سرد می کنند و قطعات را به مدت 8 ساعت در این دما نگه میدارند.
سخت گردانی سطحی
به مراحل کربن دهی، در فولاد 4118H مراجعه شود این فولاد بندرت کربونیتروره می شود.
بازپخت
تمام قطعات این فولاد باید در دمای 300 ( 150) بازپخت شوند. اگر کاهش سختی مورد قبول باشد میتوان آن را در دماهای بالاتر بازپخت نمود. بازپخت این قطعات باعث انتقال آستنیت باقیمانده می شود.
ترتیب انجام مراحل کاری
• آهنگری
• یکنواخت سازی
• آنیل
• ماشینکاری خشن، و نیمه پرداخت
• سخت گردانی سطحی
• بازپخت
ماشین کاری پرداخت( فقط قطعات کربن دهی شده)
ترکیب شیمیایی
UNS.AISI-4817 18/0 تا 23/0 کربن، 50/0 تا 70/0 منگنز، حداکثر 035/0 فسفر، حداکثر 040/0 گوگرد، 15/0 تا 30/0 سیلیسیم،25/3 تا 75/3 نیکل20/0 تا 30/0 ، مولیبدن.
UNS.AISI- 4820H : 17/0 تا 23/0 کربن، 40/0 تا 80/0 منگنز، حداکثر 035/0 فسفر، حداکثر 040/0 گوگرد، 15/0 تا 30/0 سیلیسیم، 20/3 تا 80/3نیکل، 20/0 تا 30/0 مولیبدن.
فولادهای مشابه( آمریکایی و یا غیر آمریکایی)
4817- UNS G48170;ASTM A322,A331,A519 , A519,A535 ;SAEJ404,J412,J770
4817H:UNS H48200;ASTM A 304;SAE J407
خصوصیات:
جز مقدار کربن بالاتر، فولادهای 4815H و 4817H مشابه یکدیگرند خصوصیات این دو یکسان است سختی پس از تندسرمایی( سختی داخلی) در فولاد 4817H بالاتر است( تقریباً بین 36 تا HRC 43) قابلیت سختی پذیری در آنها تقریباً یکسان است در این فولاد جوشکاری ممکن است اما نیاز به پیشگرم و پسگرم شدن دارد .
آهنگری
قطعه حداکثر تا دمای 1550 ( 845) رسید دیگر آهنگری ادامه پیدا نمی کند.
روشهای عملیات حرارتی پیشنهادی
یکنواخت سازی
قطعه تا دمای 1700 ( 925) حرارت داده شده و سپس در هوا سرد می شود.
آنیل:
پس از یکنواخت سازی قطعه را تا دمای 1200 ( 650) حرارت می دهند و به ازای هر ا ینچ ضخامت، قطعه را یکساعت در این دما نگه می دارند. سرعت سردشدن از این به بعد دما بحرانی نیست. ممکن است بطور تک دما آنیل شود. بدین صورت که قطعه را تا دمای 1370 ( 745) حرارت داده و تا دمای 1125 ( 650)سرد می کنند و قطعات را به مدت 8 ساعت در این دما نگه می دارند.
سخت گردانی سطحی
به مراحل کربن دهی در فولاد 4118H مراجعه شود این فولاد بندرت کربورنیتروره می شود.
بازپخت
تمام قطعات این فولاد باید در دمای 300 ( 150) بازپخت شوند. اگر کاهش سختی مورد قبول باشد، میتوان آن را در دماهای بالاتر بازپخت نمود. بازپخت این قطعات باعث انتقال آستنیت باقیمانده می شود.
ترتیب انجام مراحل کاری
• آهنگری
• یکنواخت سازی
• آنیل
• ماشینکاری خشن، و نیمه پرداخت
• سخت گردانی سطحی
• بازپخت
ماشین کاری پرداخت( فقط قطعات کربن دهی شده)
ترکیب شیمیایی
UNS.AISI-4817 15/0 تا 20/0 کربن، 40/0 تا 60/0 منگنز، حداکثر 035/0 فسفر، حداکثر 040/0 گوگرد، 15/0 تا 30/0 سیلیسیم،25/3 تا 75/3 نیکل20/0 تا 30/0 ، مولیبدن.
UNS.AISI- 4118H : 14/0 تا 20/0 کربن، 30/0 تا 70/0 منگنز، حداکثر 035/0 فسفر، حداکثر 040/0 گوگرد، 15/0 تا 30/0 سیلیسیم، 20/3 تا 80/3نیکل، 20/0 تا 30/0 مولیبدن.
فولادهای مشابه( آمریکایی و یا غیر آمریکایی)
4820- UNS G48200;ASTM A322,A331,A505,A519,A535 ;SAEJ404,J412,J770
4820H:UNS H48200;ASTM A 304;SAE J407
خصوصیات
بطور کلی ویژگی های فولاد 4820H با فولادهای 4815H و 4817H یکسان است. به دلیل میزان کربن بالا ، سختی پس از تندسرمایی در فولاد 4820H بین 40 تا HRC 45 است. قابلیت سختی پذیری این فولاد نسبت به فولادهای 4817H و 4815H بالاتر است.
مرز سختی این فولاد در مقایسه با فولادهای 4816H و 4815H به سمت بالا جابجا می شود و این خصوصیت درمورد سایر فولادهای به شکل کربندهی شده صادق است. به همین دلیل تمایل زیادی برای باقیماندن آستنیت در سطح فولادهای کربندهی شدة 4820 و 4820H وجود دارد.
آهنگری
قطعه را حداکثر تا دمای 2275 ( 1245) حرکت می دهند و تقریباً در زیر دمای 1550 ( 845) آهنگری ا دامه پیدا می کند.
روشهای عملیات حرارتی پیشنهادی
یکنواخت سازی
قطعه را تا دمای 1700 ( 925) حرارت میدهند و سپس در هوا سرد میکنند.
آنیل
پس از یکنواخت سازی قطعه را تا دمای 1200 ( 650) حرارت میدهند و به ازای هر اینچ ضخامت قطعه را یک ساعت در این دما نگه میدارند سرعت سردشدن دما ازاین به بعد بحرانی نیست. ممکن قطعات بطور تک دما آنیل شود. بدین صورت که آن را تا دمای 1370 ( 745) حرارت داده و تا دمای 1125 ( 610) سرد می کنند و قطعات را به مدت 8 ساعت در این دما نگه میدارند.
سخت گردانی سطحی
به مراحل کربندهی فولاد 4118H مراجعه شود این فولاد بندرت کربونیتروره می شود.
بازپخت
تمام قطعات این فولاد باید در دمای 300 ( 150)بازپخت شود اگر کاهش سختی مورد قبول باشد، می توان قطعات را در دماهای بالا بازپخت نمود.بازپخت قطعات به انتقال آستنیت باقیمانده کمک می کند.
ترتیب انجام مراحل کاری
• آهنگری
• یکنواخت سازی
• آنیل
• ماشینکاری خشن، و نیمه پرداخت
• سخت گردانی سطحی
• بازپخت
ماشین کاری پرداخت( فقط قطعات کربن دهی شده)
ترکیب شیمیایی
UNS.AISI-4817 13/0 تا 18/0 کربن، 70/0 تا 90/0 منگنز، حداکثر 035/0 فسفر، حداکثر 040/0 گوگرد، 15/0 تا 30/0 سیلیسیم،40/0 تا 70/0نیکل40/0 تا 60/0 کروم ، 15/0 تا 25/0 مولیبدن.
فولادهای مشابه( آمریکایی و یا غیر آمریکایی)
UN G86150;ASTM5333;ASTM A322, MIL SPCE MIL S- 866 ;SAEJ404, J770
خصوصیات
بجز میزان کربن کمتر بقیه خصوصیات آن مانند فولادهای 8620H و 8617H است بیشتردر ساختار قطعاتی که نیاز به کربن دهی و کربونیتره شدن دارند، بکار می رود. اگرچه قابلیت سختی پذیری در AISI برای این فولاد نوشته نشده است اما قابلیت سختی پذیری AISI برای این فولاد نوشته نشده است. اما قابلیت سختی پذیری AISI در آن مانند 86871H است( بدلیل میزان کربن کمتر، در 8615 پایین تر است.) سختی سطحی پس از تندسرمایی در 8615 معمولاً 35 تا HRC 40 است. قابل جوشکاری و آهنگری است همچنین قابلیت ماشین کاری آن نسبتاً خوب است.
آهنگری
قطعه حداکثر تا دمای 2275 ( 1245) حرارت داده میشود و زمانی که دما به زیر 1650 ( 900) رسید دیگر آهنگری نمی شود.
روشهای عملیات حرارتی پیشنهادی
یکنواخت سازی
قطعه تا دمای 1700 ( 925) حرارت داده شده و سپس در هوا سرد میشود.
آنیل
قطعات جهت بهبود خواص ماشینکاری نیاز به یکنواخت سازی و یا آنیل تک دما دارند.بدین ترتیب که قطعات را تا دمای 1625 ( 885)حرارت می دهند سپس به سرعت آن را تا دمای 1450 ( 790) حرارت میدهند سپس به سرعت آن را تا دمای 1225 ( 660) سرد می کنند وبه مدت 8 ساعت آن را در این دما نگه می دارند.
بازپخت
تمام قطعات که کربن دهی و کربونیتروره( سیانیدی)شده بدون از دست دادن خسختی سطحی در دمای 300 ( 150) بازپخت می شوند اگر، کاهش رد سختی مورد قبول باشد چقرمگی قطعه را با بازپخت در دمای 500 ( 260) افزایش می دهند.
ترتیب انجام مراحل کاری
• آهنگری
• یکنواخت سازی
• آنیل(در صورت نیاز)
• ماشینکاری خشن
• ماشین کاری نیمه پرداخت: سنگ زنی قطعات باید بگونه ای باشد که حداکثر 10 درصد از ضخامت پوسته بعد از کربن دهی پرداخت شود در بعضی نمونه ها قطعات کربونیتروره شده، در این مرحله کاملاً پرداخت می شوند.
• کربن دهی، کربونیتروره و تند سرمایی
• بازپخت
ترکیب شیمیایی
UNS.AISI 8617- 15/0 تا 20/0 کربن، 70/0 تا 90/0 منگنز، حداکثر 035/0 فسفر، حداکثر 040/0 گوگرد، 15/0 تا 30/0 سیلیسیم،40/0 تا 70/0نیکل40/0 تا 60/0 کروم ، 15/0 تا 25/0 مولیبدن.
UNS,AISI,8617H 14/0 تا 20/0 کربن، 60/0 تا 95/0 منگنز، حداکثر حداکثر 035/0 فسفر، حداکثر 040/0 گوگرد، 15/0 تا 30/0 سیلیسیم،40/0 تا 70/0نیکل40/0 تا 60/0 کروم ، 15/0 تا 25/0 مولیبدن.
فولادهای مشابه (آمریکایی و یا غیر آمریکایی ) 8617: UNS G 86170; AMS 6272; SAE J 404, J 770, (W .Ger) DIN 1.6523;(Fr) AFNOR 20 NCD 2.22 NCD 2; ( Ital) UNI 20 NiCr2;Mo(Jap ) JIS SNCM 21 H , SNCM 21;(U.K)B.S 805 H 20, 805 M 20 .
8617H: UNS H86170;ASTM A304 SAE J 407 ; (W .Ger) DIN 1.6523;(Fr) AFNORD 20 NCD 2,22 NCD 2; (Ital) UNI 20 NiCrMo 2;(Jap) JIS SNCM 21 H , SNCM 21; (U.K) B.S 805 H 20, 805 M 20
خصوصیات:
فولاد چند آلیاژی Ni-Cr-Mo است که قابلیت کربندهی دارد. مانند فولادهای 8620H و 8622H برای قطعاتی که نیاز به سخت گردانی سطحی دارند، زیاد بکار نمی روند. بدون کربن دهی، سختی پس از تندسرمایی تقریباً 35 تا HRC 40 است. قابلیت سختی پذیری و آهنگری آن بالاست. جوشکاری آن با روش فولادهای آلیاژی امکان پذیر است. همچنین قابلیت ماشینکاری در آن نسبتاً خوب است.
آهنگری
قطعه حداکثر تا دمای 2275 ( 1245)حرارت داده می شود وزمانیکه دما تقریباً به زیر 1650 ( 900) رسید، دیگر آهنگری نمی شود.
روشهای عملیات حرارتی پیشنهادی
یکنواخت سازی
قطعه تادمای 1700 ( 925)حرارت داده شده و سپس در هوا سرد می شود.
آنیل
برای بهبود خواصماشین کاری قطعات را یکنواخت سازی می کنند و یا قطعه را تا دمای 1225 ( 660) سرد می کنند و به مدت 4 ساعت در این دما نگه می دارند روشیگر آن است که قطعه را تا دمای 1450 ( 790) حرارت می دهند سپس به سرعت آن را تا دمای 1225 ( 660) سرد کنند و به مدت 8 ساعت دراین دما نگه دارند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 81 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
DNS از کلمات Domain Name System اقتباس و یک پروتکل شناخته شده در عرصه شبکههای کامپیوتری خصوصا اینترنت است . از پروتکل فوق به منظور ترجمه اسامیکامپیوترهای میزبان و Domain به آدرسهای IP استفاده میگردد. زمانی که شما آدرس www.srco.ir را در مرورگر خود تایپ مینمائید ، نام فوق به یک آدرس IP و بر اساس یک درخواست خاص ( query ) که از جانب کامپیوتر شما صادر میشود، ترجمه میگردد .
تاریخچه DNS
DNS ، زمانی که اینترنت تا به این اندازه گسترش پیدا نکرده بود و صرفا در حد و اندازه یک شبکه کوچک بود، استفاده میگردید. در آن زمان ، اسامیکامپیوترهای میزبان به صورت دستی در فایلی با نام HOSTS درج میگردید . فایل فوق بر روی یک سرویس دهنده مرکزی قرار میگرفت . هر سایت و یا کامپیوتر که نیازمند ترجمه اسامیکامپیوترهای میزبان بود ، میبایست از فایل فوق استفاده مینمود. همزمان با گسترش اینترنت و افزایش تعداد کامپیوترهای میزبان ، حجم فایل فوق نیز افزایش و امکان استفاده از آن با مشکل مواجه گردید ( افزایش ترافیک شبکه ). با توجه به مسائل فوق، در سال 1984 تکنولوژی DNS معرفی گردید .
پروتکل DNS
DNS ، یک بانک اطلاعاتی توزیع شده است که بر روی ماشینهای متعددی مستقر میشود ( مشابه ریشههای یک درخت که از ریشه اصلی انشعاب میشوند) . امروزه اکثر شرکتها و موسسات دارای یک سرویس دهنده DNS کوچک در سازمان خود میباشند تا این اطمینان ایجاد گردد که کامپیوترها بدون بروز هیچگونه مشکلی، یکدیگر را پیدا مینمایند . در صورتی که از ویندوز 2000 و اکتیو دایرکتوری استفاده مینمائید، قطعا از DNS به منظور ترجمه اسامیکامپیوترها به آدرسهای IP ، استفاده میشود . شرکت مایکروسافت در ابتدا نسخه اختصاصی سرویس دهنده DNS خود را با نام ( WINS ( Windows Internet Name Service طراحی و پیاده سازی نمود . سرویس دهنده فوق مبتنی بر تکنولوژیهای قدیمیبود و از پروتکلهایی استفاده میگردید که هرگز دارای کارایی مشابه DNS نبودند. بنابراین طبیعی بود که شرکت مایکروسافت از WINS فاصله گرفته و به سمت DNS حرکت کند .
از پروتکل DNS در مواردی که کامپیوتر شما اقدام به ارسال یک درخواست مبتنی بر DNS برای یک سرویس دهنده نام به منظور یافتن آدرس Domain مینماید ، استفاده میشود .مثلا در صورتی که در مرورگر خود آدرس www.srco.ir را تایپ نمائید ، یک درخواست مبتنی بر DNS از کامپیوتر شما و به مقصد یک سرویس دهنده DNS صادر میشود . ماموریت درخواست ارسالی ، یافتن آدرس IP وب سایت سخاروش است.
پروتکل DNS و مدل مرجع OSI
پروتکل DNS معمولا از پروتکل UDP به منظور حمل داده استفاده مینماید . پروتکل UDP نسبت به TCP دارای overhead کمتری میباشد. هر اندازه overhead یک پروتکل کمتر باشد ، سرعت آن بیشتر خواهد بود. در مواردی که حمل داده با استفاده از پروتکل UDP با مشکل و یا بهتر بگوئیم خطاء مواجه گردد ، پروتکل DNS از پروتکل TCP به منظور حمل داده استفاده نموده تا این اطمینان ایجاد گردد که داده بدرستی و بدون بروز خطاء به مقصد خواهد رسید .
فرآیند ارسال یک درخواست DNS و دریافت پاسخ آن ، متناسب با نوع سیستم عامل نصب شده بر روی یک کامپیوتر است .برخی از سیستمهای عامل اجازه استفاده از پروتکل TCP برای DNS را نداده و صرفا میبایست از پروتکل UDP به منظور حمل داده استفاده شود . بدیهی است در چنین مواردی همواره این احتمال وجود خواهد داشت که با خطاهایی مواجه شده و عملا امکان ترجمه نام یک کامپیوتر و یا Domain به آدرس IP وجود نداشته باشد. پروتکل DNS از پورت 53 به منظور ارائه خدمات خود استفاده مینماید. بنابراین یک سرویس دهنده DNS به پورت 53 گوش داده و این انتظار را خواهد داشت که هر سرویس گیرندهای که تمایل به استفاده از سرویس فوق را دارد از پورت مشابه استفاده نماید . در برخی موارد ممکن است مجبور شویم از پورت دیگری استفاده نمائیم . وضعیت فوق به سیستم عامل و سرویس دهنده DNS نصب شده بر روی یک کامپیوتر بستگی دارد.
DNS
DNS مسئولیت حل مشکل اسامی کامپیوترها ( ترجمه نام به آدرس ) در یک شبکه و مسائل مرتبط با برنامه های Winsock را بر عهده دارد. به منظور شناخت برخی از مفاهیم کلیدی و اساسی DNS ، لازم است که سیستم فوق را با سیستم دیگر نامگذاری در شبکه های مایکروسافت(NetBIOS ) مقایسه نمائیم .
قبل از عرضه ویندوز 2000 تمامی شبکه های مایکروسافت از مدل NetBIOS برای نامگذاری ماشین ها و سرویس ها ی موجود بر روی شبکه استفاده می کردند. NetBIOS در سال 1983 به سفارش شرکت IBM طراحی گردید. پروتکل فوق در ابتدا بعنوان پروتکلی در سطح لایه " حمل " ایفای وظیفه می کرد.در ادامه مجموعه دستورات NetBIOS بعنوان یک اینترفیس مربوط به لایه Session نیز مطرح تا از این طریق امکان ارتباط با سایر پروتکل ها نیز فراهم گردد. NetBEUI مهمترین و رایج ترین نسخه پیاده سازی شده در این زمینه است . NetBIOS برای شیکه های کوچک محلی با یک سگمنت طراحی شده است . پروتکل فوق بصورت Broadcast Base است . سرویس گیرندگان NetBIOS می توانند سایر سرویس گیرندگان موجود در شبکه را از طریق ارسال پیامهای Broadcast به منظور شناخت و آگاهی از آدرس سخت افزاری کامپیوترهای مقصد پیدا نمایند. شکل زیر نحوه عملکرد پروتکل فوق در یک شبکه و آگاهی از آدرس سخت افزاری یک کامپیوتر را نشان می دهد. کامپیوتر ds2000 قصد ارسال اطلاعات به کامپیوتری با نام Exeter را دارد. یک پیام Broadcast برای تمامی کامپیوترهای موجود در سگمنت ارسال خواهد شد. تمامی کامپیوترهای موجود در سگمنت مکلف به بررسی پیام می باشند. کامپیوتر Exeter پس از دریافت پیام ،آدرس MAC خود را برای کامپیوتر ds2000 ارسال می نماید.
همانگونه که اشاره گردید استفاده از پروتکل فوق برای برطرف مشکل اسامی ( ترجمه نام یک کامپیوتر به آدرس فیزیکی و سخت افزاری ) صرفا" برای شبکه های محلی با ابعاد کوچک توصیه شده و در شبکه های بزرگ نظیر شبکه های اترنت با ماهیت Broadcast Based با مشکلات عدیده ای مواجه خواهیم شد.در ادامه به برخی از این مشکلات اشاره شده است .
• بموازات افزایش تعداد کامپیوترهای موجود در شبکه ترافیک انتشار بسته های اطلاعاتی بشدت افزایش خواهد یافت .
• پروتکل های مبتنی بر NetBIOS ( نظیر NetBEUI) دارای مکانیزمهای لازم برای روتینگ نبوده و دستورالعمل های مربوط به روتینگ در مشخصه فریم بسته های اطلاعاتی NetBIOS تعریف نشده است .
• در صورتی که امکانی فراهم گردد که قابلیت روتینگ به پیامهای NetBIOS داده شود ( نظیر Overlay نمودن NetBIOS بر روی پروتکل دیگر با قابلیت روتینگ ، روترها بصورت پیش فرض بسته های NetBIOS را منتشر نخواهند کرد. ماهیت BroadCast بودن پروتکل NetBIOS یکی از دو فاکتور مهم در رابطه با محدودیت های پروتکل فوق خصوصا" در شبکه های بزرگ است . فاکتور دوم ، ساختار در نظر گرفته شده برای نحوه نامگذاری است . ساختار نامگذاری در پروتکل فوق بصورت مسطح (Flat) است .
Flat NetBios NameSpace
به منظور شناخت و درک ملموس مشکل نامگذاری مسطح در NetBIOS لازم است که در ابتدا مثال هائی در این زمینه ذکر گردد. فرض کنید هر شخص در دنیا دارای یک نام بوده و صرفا" از طریق همان نام شناخته گردد. در چنین وضعیتی اداره راهنمائی و رانندگی اقدام به صدور گواهینمامه رانندگی می نماید. هر راننده دارای یک شماره سریال خواهد شد. در صورتی که از اداره فوق سوالاتی نظیر سوالات ذیل مطرح گردد قطعا" پاسخگوئی به آنها بسادگی میسر نخواهد شد.
• چند نفر با نام احمد دارای گواهینامه هستند؟
• چند نفر با نام رضا دارای گواهینامه هستند؟
در چنین حالی اگر افسر اداره راهنمائی و رانندگی راننده ای را بخاطر تخلف متوقف نموده و از مرکز و بر اساس نام وی استعلام نماید که آیا " راننده ای با نام احمد قبلا" نیز مرتکب تخلف شده است یا خیر ؟" در صورتی که از طرف مرکز به وی پاسخ مثبت داده شود افسر مربوطه هیچگونه اطمینانی نخواهد داشت که راننده در مقابل آن همان احمد متخلف است که قبلا" نیز تخلف داشته است .
یکی از روش های حل مشکل فوق، ایجاد سیستمی است که مسئولیت آن ارائه نام بصورت انحصاری و غیرتکراری برای تمامی افراد در سطح دنیا باشد. در چنین وضعیتی افسر اداره راهنمائی و رانندگی در برخورد با افراد متخلف دچار مشکل نشده و همواره این اطمینان وجود خواهد داشت که اسامی بصورت منحصر بفرد استفاده شده است . در چنین سیستمی چه افراد و یا سازمانهائی مسئله عدم تکرار اسامی را کنترل و این اطمینان را بوجود خواهند آورند که اسامی بصورت تکراری در سطح دنیا وجود نخواهد داشت؟. بهرحال ساختار سیستم نامگذاری می بایست بگونه ای باشد که این اطمینان را بوجود آورد که نام انتخاب شده قبلا" در اختیار دیگری قرار داده نشده است . در عمل پیاده سازی اینچنین سیستم هائی غیر ممکن است.مثال فوق محدودیت نامگذاری بصورت مسطح را نشان می دهد.
سیستم نامگذاری بر اساس NetBIOS بصورت مسطح بوده و این بدان معنی است که هر کامپیوتر بر روی شبکه می بایست دارای یک نام متمایز از دیگران باشد. در صورتی که دو کامپیوتر موجود بر روی شبکه های مبتنی بر NetBIOS دارای اسامی یکسانی باشند پیامهای ارسالی از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر که دارای چندین نمونه ( نام تکراری ) در شبکه است، می تواند باعث بروز مشکلات در شبکه و عدم رسیدن پیام ارسال شده به مقصد درست خود باشد.
اینترفیس های NetBIOS و WinSock
DNS مسائل فوق را بسادگی برطرف نموده است . سیستم فوق از یک مدل سلسله مراتبی برای نامگذاری استفاده کرده است . قبل از پرداختن به نحوه عملکرد و جزئیات سیستم DNS لازم است در ابتدا با نحوه دستیابی برنامه ها به پروتکل های شبکه و خصوصا" نحوه ارتباط آنها با پروتکل TCP/IP آشنا شویم .
برنامه های با قابلیت اجراء بر روی شبکه هائی با سیستم های عامل مایکروسافت، با استفاده از دو روش متفاوت با پروتکل TCP/IP مرتبط می گردنند.
• اینترفیس سوکت های ویندوز (WinSock)
• اینترفیس NetBIOS
اینترفیس های فوق یکی از مسائل اساسی در نامگذاری و ترجمه اسامی در شبکه های مبتنی بر TCP/IP را به چالش می کشانند.برنامه های نوشته شده که از اینترفیس NetBIOS استفاده می نمایند از نام کامپیوتر مقصد بعنوان " نقطه آخر" برای ارتباطات استفاده می نمایند در چنین مواردی برنامه های NetBIOS صرفا" مراقبت های لازم را در خصوص نام کامپیوتر مقصد به منظور ایجاد یک session انجام خواهند داد. در حالیکه پروتکل های TCP/IP )IP,TCP) هیچگونه آگاهی از اسامی کامپیوترهای NetBIOS نداشته و در تمامی موارد مراقبت های لازم را انجام نخواهند داد.
به منظور حل مشکل فوق( برنامه هائی که از NetBIOS بکمک اینترفیس NetBIOS با پروتکل TCP/IP مرتبط خواهند شد) از اینترفیس netBT و یا NetBIOS over TCP/IP استفاده می نمایند. زمانیکه درخواستی برای دستیابی به یک منبع در شبکه از طریق یک برنامه با اینترفیس NetBIOS ارائه می گردد و به لایه Application می رسد از طریق اینترفیس NetBT با آن مرتبط خواهد شد.در این مرحله نام NetBIOS ترجمه و به یک IP تبدیل خواهد شد. زمانیکه نام NetBIOS کامپیوتر به یک آدرس فیزیکی ترجمه می گردد درخواست مربوطه می تواند لایه های زیرین پروتکل TCP/IP را طی تا وظایف محوله دنبال گردد. شکل زیر نحوه انجام عملیات فوق را نشان می دهد.
اینترفیس Winsock
اغلب برنامه هائی که براساس پروتکل TCP/IP نوشته می گردنند، از اینترفیس Winsock استفاده می نمایند. این نوع برنامه ها نیازمند آگاهی از نام کامپیوتر مقصد برای ارتباط نبوده و با آگاهی از آدرس IP کامپیوتر مقصد قادر به ایجاد یک ارتباط خواهند بود.
کامپیوترها جهت کار با اعداد ( خصوصا" IP ) دارای مسائل و مشکلات بسیار ناچیزی می باشند.در صورتی که انسان در این رابطه دارای مشکلات خاص خود است . قطعا" بخاطر سپردن اعداد بزرگ و طولانی برای هر شخص کار مشکلی خواهد بود. هر یک از ما طی روز به وب سایت های متعددی مراجعه و صرفا" با تایپ آدرس مربوطه که بصورت یک نام خاص است (www.test.com) از امکانات سایت مربوطه بهره مند می گردیم. آیا طی این نوع ملاقات ها ما نیازمند آگاهی از آدرس IP سایت مربوطه بوده ایم؟ بهرحال بخاطر سپردن اسامی کامپیوترها بمراتب راحت تر از بخاطر سپردن اعداد ( کد ) است . از آنجائیکه برنامه های Winsock نیازمند آگاهی از نام کامپیوتر و یا Host Name نمی باشند می توان با رعایت تمامی مسائل جانبی از روش فوق برای ترجمه اسامی استفاده کرد. فرآیند فوق را ترجمه اسامی (Host Name Resoulation) می گویند.
موارد اختلاف بین NetBIOS و WinSock
برنامه های مبتنی بر NetBIOS می بایست قبل از ایجاد ارتباط با یک کامپیوتر، نام NetBIOS را به یک IP ترجمه نمایند.( قبل از ایجاد ارتباط نام NetBIOS به IP تبدیل خواهد شد.) در برنامه های مبتنی بر WinSock می توان از نام کامپیوتر (Host name) در مقابل IP استفاده کرد. قبل از عرضه ویندوز 2000 تمامی شبکه های کامپیوتری که توسط سیستم های عامل ویندوز پیاده سازی می شدند از NetBIOS استفاده می کردند. بهمین دلیل در گذشته زمان زیادی صرف ترجمه اسامی می گردید. ویندوز وابستگی به NetBIOS نداشته و در مقابل از سیستم DNS استفاده می نماید.
DNS NameSpace
همانگونه که اشاره گردید DNS از یک ساختار سلسله مراتبی برای سیستم نامگذاری خود استفاده می نماید. با توجه به ماهیت سلسله مراتبی بودن ساختار فوق، چندین کامپیوتر می توانند دارای اسامی یکسان بر روی یک شبکه بوده و هیچگونه نگرانی از عدم ارسال پیام ها وجود نخواهد داشت. ویژگی فوق درست نقطه مخالف سیستم نامگذاری NetBIOS است . در مدل فوق قادر به انتخاب دو نام یکسان برای دو کامپیوتر موجود بر روی یک شبکه یکسان نخواهیم نبود.
بالاترین سطح در DNS با نام Root Domain نامیده شده و اغلب بصورت یک “.” و یا یک فضای خالی “” نشان داده می شود. بلافاصله پس از ریشه با اسامی موجود در دامنه بالاترین سطح (Top Level) برخورد خواهیم کرد. دامنه های .Com , .net , .org , .edu نمونه هائی از این نوع می باشند. سازمانهائی که تمایل به داشتن یک وب سایت بر روی اینترنت دارند، می بایست یک دامنه را که بعنوان عضوی از اسامی حوزه Top Level می باشد را برای خود اختیار نماید. هر یک از حوزه های سطح بالا دارای کاربردهای خاصی می باشند. مثلا" سازمان های اقتصادی در حوزه .com و موسسات آموزشی در حوزه .edu و ... domain خود را ثبت خواهند نمود.شکل زیر ساختار سلسله مراتبی DNS را نشان می دهد.
در هر سطح از ساختار سلسله مراتبی فوق می بایست اسامی با یکدیگر متفاوت باشد. مثلا" نمی توان دو حوزه .com و یا دو حوزه .net را تعریف و یا دو حوزه Microsoft.com در سطح دوم را داشته باشیم .استفاده از اسامی تکراری در سطوح متفاوت مجاز بوده و بهمین دلیل است که اغلب وب سایت ها دارای نام www می باشند.
حوزه های Top Level و Second level تنها بخش هائی از سیستم DNS می باشند که می بایست بصورت مرکزی مدیریت و کنترل گردنند. به منظور ریجستر نمودن دامنه مورد نظر خود می بایست با سازمان و یا شرکتی که مسئولیت ریجستر نمودن را برعهده دارد ارتباط برقرار نموده و از آنها درخواست نمود که عملیات مربوط به ریجستر نمودن دامنه مورد نظر ما را انجام دهند. در گذشته تنها سازمانی که دارای مجوز لازم برای ریجستر نمودن حوزه های سطح دوم را در اختیار داشت شرکت NSI)Network Solutions Intcorporated) بود. امروزه امتیاز فوق صرفا" در اختیار شرکت فوق نبوده و شرکت های متعددی اقدام به ریجستر نمودن حوزه ها می نمایند.
مشخصات دامنه و اسم Host
هر کامپیوتر در DNS بعنوان عضوی از یک دامنه در نظر گرفته می شود. به منظور شناخت و ضرورت استفاده از ساختار سلسله مراتبی بهمراه DNS لازم است در ابتدا با FQDN آشنا شویم .
معرفی FQDN)Fully Qualified Domain Names)
یک FQDN محل یک کامپیوتر خاص را در DNS مشخص خواهد نمود. با استفاده از FQDN می توان بسادگی محل کامپیوتر در دامنه مربوطه را مشخص و به آن دستیابی نمود. FQDN یک نام ترکیبی است که در آن نام ماشین (Host) و نام دامنه مربوطه قرار خواهد گرفت . مثلا" اگر شرکتی با نام TestCorp در حوزه سطح دوم دامنه خود را ثبت نماید (TestCorp.com) در صورتی که سرویس دهنده وب بر روی TestCorp.com اجراء گردد می توان آن را www نامید و کاربران با استفاده از www.testCorp.com به آن دستیابی پیدا نمایند.
دقت داشته باشید که www از نام FQDN مثال فوق نشاندهنده یک شناسه خدماتی نبوده و صرفا" نام host مربوط به ماشین مربوطه را مشخص خواهد کرد. یک نام FQDN از دو عنصر اساسی تشکیل شده است :
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 21 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید