تاگور امروزه یک شاعر، نقاش و سراینده ای بزرگ است که قدرت تخیل و بیانش اعجاز آمیز است. وی یک شخصیت ملی و مبارزه جو است که به دلیل محبت و احترام به انسانیت در قلب همه مردم جهان جا دارد.
«رابیند رانات تاگور Rabidranath Tagor» شاعر، متفکر و نابغه ی هندی درششم ماه مه سال ۱۸۶۱ درشهر کلکته درخانواده مهاراجه ای که ثروتش از پارو بالا می رفت متولد گردید و درهفتم اوت ۱۹۴۱ در شهر کلکته در۸۰ سالگی درگذشت . درآغاز قرن نوزدهم مرد متفکری به نام «راجا را موهان روی » نهضت تازه ای در ادب و فلسفه بنیاد نهاد؛ نهضتی که عظمت آن را هیچ مرد متفکر اروپایی نمی تواند دریابد و همین نهضت بود که صد سال بعد توانست هندی آزاد ومستقل به وجود آورد. تاگور از پیروان شایسته این نهضت عظیم بود. او از محیط مدرسه و معلمین خصوصی تنها توانست قواعد علوم و زبان را فراگیرد و تفکرات تنهایی او وی را بر کرسی افتخار قرار داد، مادر وبرادر بزرگش نیز از استعداد فهم زبان و فلسفه ومنطق برخوردار بودند ومشوق او در دانش اندوزی بودند، و بحث های پرشور آنان پایه فهم عمیق وجهان بینی شگفت آوری شد که نام وی را جاودان ساخت . تاگور کار ادبی خود را درسال ۱۸۷۶ با سرودن اشعار «غنایی» آغاز کرد. وی در بیستم سپتامبر ۱۸۷۷میلادی برای تحصیل حقوق عازم لندن گردید اما حقوق هرگز نمی توانست روح نوجو و فیاض وی را قانع کند، از این رو پس از یک سال به زادگاه خویش بازگشت و در نهضت پر دامنه ای که در تمام زمینه های زیست ، اقتصاد ، سیاست و فرهنگ و فلسفه در این کشور و خصوصاً در ایالت بنگال به حد عصیان رسیده بود نقش حساسی به عهده گرفت و دومین اثر خود را که حاوی افکار مختلف او بود، در قالب ترانه هایی لطیف و پرشور منتشر کرد. دراین اشعار، زیبایی، عظمت و روح مبارزه جویی همه یک جا گرد آمده و نمایشگر عالی ترین عواطف بشری و تلاش مقدس انسان برای زیستن بود. آثار اولیه ی وی تقلیدی از شعرای بزرگ هندی بود که با مایه ای از فولکلور چاشنی خورده بود، لیکن درسال ۱۸۷۸ منظومه های «ترانه های آفتاب» و «سرودهای شبانه» که حاوی ایده های انسانی و بزرگی بودند انتشار یافت. انتشار آنها در سراسر هندوستان وی را به عنوان یک شاعر بزرگ معرفی کرد. او برای اندیشه های خود قالبی از رمانتیسمی داشت که از فرهنگ و دانش و سرودهای جاویدان و با عظمت هند باستانی آکنده بود. تاگور درسال ۱۸۸۴ طی یک ماجرای پرشور عاشقانه ازدواج کرد و در آرامش و تنهایی مطلق به تفکر و تحریر و سرودن ترانه های جاویدان و مطالعه برای ایجاد مکتب تربیتی نوین مبتنی بر سنن ارزنده ملت هند پرداخت. دراین زمان مدرسه نمونه ای به نام «سنگر صلح» با هزینه ی خود تأسیس کرد و اصول وعقاید تربیتی خود را درآنجا به کار بست که متضمن نتایج درخشانی برای وی بود ؛ این مدرسه بعدها به صورت یک کانون آموزش جهانی شناخته شد. او در این دوران با زندگی مردم عادی، با دردها و رنج ها، با گرسنگی و فقر و مرض آشنا شد. او ملت واقعی هند را شناخت و به ترسیم چهره آنان پرداخت: رخساره زرد و نحیف زنان، شکمهای آماس کرده ی کودکان، و دستهای پینه بسته ی مردان دهقانی که هیچ گاه شکم خود را سیر ندیده بودند. تاگور با مفهوم واقعی کار، آشنا شد و از آن پس قهرمانان او به جای روسپی های بزک کرده کاخهای اشرافی، که در قصرهای مجلل با استخرهایی از کاشی های چین و روم زندگی می کردند، به ترسیم سیمای واقعی ملت هند پرداخت. شعر او مرثیه مرگ کودکان گرسنه، و ترانه های او نمایشگر اندوه زنان رنجدیده دهقان بود. او بهترین آثار خود را در این دوران به وجود آورد ، داستانهای هیجان انگیزی به رشته تحریر کشید و نمایشنامه های کم نظیری نگاشت که از میان آنها «باغبان و سنگ های گرسنه»، «امید دهقان»، « مهتاب درخشنده » را می توان نام برد. اما وقایع دردناکی برای وی پیش آمد. درسال ۱۹۱۰ ابتدا زن محبوبش و پس از آن دخترش و سه ماه بعد پسر کوچکش یکی پس از دیگری در ظرف یک سال جان سپردند. این وقایع ضربه ی هولناکی به روح حساس تاگور وارد کرد تا جایی که کنترل اعصاب خود را تا حدی از دست داد.
درسال ۱۹۱۱، مجدداً برای معالجه به انگلستان رفت و در این سال ترجمه انگلیسی اشعار او به نام « آوازهایی از قربانی»، «چیستان جالی » و «مرگ امید» مورد استقبال کم نظیری قرارگرفت و جوامع انگلیسی زبان، یک شاعر بزرگ از مشرق زمین را مورد تجلیل شایسته ای قرار دادند. اشعار تاگور به اغلب زبان های اروپایی ترجمه شده و در سال ۱۹۱۳ به عنوان اولین هنرمند از آسیا جایزه نوبل گرفت.شخصیت تاگور کاملاً در آثار او متجلی است. او به عنوان یک هنرمند رسالت خود را می شناخت و همیشه آماده ی مبارزه با بیداد و ظلم و شقاوت بود و مبارزه پی گیر و بی امانی را علیه ناسیونالیسم آلمان و رژیم نازی آغاز نمود. تاگور پس از مرگ زن و فرزندانش به مسافرت پرداخت و از کلیه ی کشورهای اروپایی ، چین وآمریکا و اتحاد جماهیر شوروی ، ایران ، آمریکای جنوبی وکانادا دیدن کرد. تاگور در ۶۸ سالگی به آموختن نقاشی پرداخت و نمایشگاه آثار نقاشی او در مونیخ ، پاریس ، برلین ، نیویورک و مسکو مورد توجه قرارگرفت. وی در آهنگسازی نیز دست داشت و برای اغلب ترانه ها ی خود آهنگ های جالبی ساخته است .
متد فلسفی این نابغه ی بزرگ مبتنی بر درون بینی و اعتماد به تجلی بارقه ای از نورخداوند در وجود انسان است و اندیشه های فلسفی او در پیدایش مکاتب فلسفی جدید تاثیری عظیم بخشیده است .
تاگور بیش از شصت جلد از آثار منظوم خود منتشر نمود وداستانهای بزرگ ، مقالات ، نمایشنامه های او به اغلب زبانهای زنده دنیا ترجمه شده است . ازآثار جاویدان او می توان «سلطان قصر سیاه »، «میوه جمع کن»، «اشعارخیبر»، «رشته های گسسته»، «نامه هایی به یک دوست»، «پیوند آدمی»،«مذهب بشر»، «شخصیت» ،«نکاتی از بنگال»، «هدیه عاشق» و «چیتر ا» را نام برد .
رابیندرانات تاگور
رابیندرانات تاگور (به زبان بنگالی রবীন্দ্রনাথ ঠাকুর) (زاده ۷ مه۱۸۶۱،درگذشته ۷ اوت۱۹۴۱ (میلادی)) شاعر،فیلسوف،موسیقیدان و چهرهپرداز هندی بود. ناماوریش بیشتر از برای شاعری اوست. وی نخستین کسی است که از آسیا توانست به جایزه نوبل دست یابد. پدرش دبندرانات(مهاریشی) و مادرش سارادادیوی نام داشت. تبار
تاگور از خاندان برهمنان هند بود. بنیادگذار خاندانش مردی به نام پَنچامَن کوشاری بود. او در آغاز در جسورJesseor در بنگال جنوبی میزیست ولی پس از پیدا کردن اختلاف با مرزبان آن سامان در سالهای پایانی سده هفدهم از شهر خویش به دهکده ماهیگیری کوچکی به نام گوویندپور کوچید. مردم این دهکده که از طبقههای پست هندوستان شمرده میشدند زیستن خانوادهای از طبقه برهمنان را در میان خویش ارج نهادند و به پنچامن لقب تهاکور Thakur دادند که معنای سرور را در زبان هندی میرساند.پس از چندی که این خاندان با انگلیسیان ارتباط برقرار کردند و به داد و ستد با هم پرداختند نزد انگلیسیان تاگور Tagore خوانده شدند که تغییر شکل داده همان تهاکور بود و رفته رفته به عنوان نام خانوادگی بر این خاندان به جای ماند.
پس از چندی دهکده زیستگاه آنان و دهکدههای گرد آن به شهری دگرش یافت و نام کلکته را به خود گرفت. خاندان تاگور هم که داد و ستد گستردهای با انگلیسیها داشتند به رونق و سود و دارایی بسیاری دست یافتند. اوج پیشرفت این خاندان در زمان پدربزرگ رابیندرانات تاگور که دورکنات Dwarkanath نام داشت پدید آمد. وی که در ۱۷۹۴ دیده به جهان گشوده بود به جوانمردی و بخشندگی ناماور بود،همچنین وی رهبر آیین راج رامهوم روی Raja Rammohum Roy بود.وی دو بار به انگلستان رفت که بار دوم به سال ۱۸۴۴ بود وی از این سفر باز نگشت و در سال ۱۸۴۶ در شهر لندن درگذشت. از او سه پسر به جای ماند که بزرگترین آنها دبندرانات Dbendranath ه در سال 1817 زاده شد پدر رابیندرانات تاگور است. از آنجا که وی مردی دیندار و پارسا بود از سوی هندوان لقب مهاریشی -را که لقبی است ویژه رهبران دینی - یافت.
مادر رابندرانات ،سارادادیوی Sarada-devi نام داشت که در 8 مارس1885 درگذشت.
مهاریشی چهارده فرزند داشت که رابیندرانات کوچکترین آنها بود. بزرگترین برادر رابیندرانات دویجیندرانات نام داشت که مردی دانشمند بود و دستی در فلسفه و شعر و ریاضی و موسیقی و ادب داشت. وی در سال 1926 درگذشت. دومین پسر او ساتیندرانات نام داشت که دارای دانش سانسکریت و چیره به زبانهای بنگالی و انگلیسی بود. سومین پسر او همندرانات که در چهل سالگی درگذشت و از رابیندرانات بیش از دیگران پرستاری کرد و بدو بنگالی و انگلیسی آموخت. پنجمین پسرش جویتیریندرانات نام داشت که شاعر،نویسنده،موسیقیدان و همچنین مردی میهنپرست بود. او تاثیر بسیاری بر رابیندرانات گذارد. وی در سال 1925 درگذشت. از دختران او یکی سودامینی بود که پرستار پدر پیرش و برادر خردسالش رابیندرانات بود،دیگری که پنجمین دختر مهاریشی هم بود سورناکوماری نام داشت که نویسنده و موسیقیدانی آزادیخواه بود که در بیداری زنان بنگالی کوشش بسیار نمود.
آغاز زندگی
رابیندرانات در بامداد هفتم ماه مه سال 1861 ترسایی زاده شد. او چهاردهمین و واپسین فرزند مهاریشی بود. وی را در میان خانواده رابی میخواندند. سیزده سال و ده ماه از زندگیش گذشته بود که مادرش را از دست داد. از آنجا که پدرش که زمیندار بزرگی بود پیوسته در سفر بود نگهداری وی بر گرده برادرانش افتاد.
وی زیر تاثیر خانواده از کودکی با فلسفه و چهرهپردازی و موسیقی و شعر و نویسندگی آشنا شد. خواندن و نوشتن را در خانه آموخت. او از هشت سالگی شعر میگفت. وی را به آموزشگاههای گوناگون فرستادند ولی وی با مدرسه خو نمیگرفت و از آن گریزان بود چنانکه در بزرگسالی مدرسه را آمیزهای از بیمارستان و زندان خواند.
هنگامی که وی دوازده ساله بود پدرش وی را با خود به هیمالیا برد. دیدار از طبیعت و نیایشگاههای هندوان اثر بسیاری در او گذارد. وی دانشگاه تاگور را در جایی که در این سفر دیده بود و پسندیده بود در آینده برپا داشت. این سرزمین را که خاکی سرخ داشت خریداری کرد و چندی پس از آن در آنجا خانه و باغی ساخت و آنجا را شانتینیکتان(به معنای رامشگاه) نامید. او از این پس دلبستگی بسیاری به طبیعت پیدا کرد. پدرش بدو سانسکریت و انگلیسی و ادب بنگالی میآموخت.
وی در سال 1875 هنگامی که چهارده ساله بود دیگر مدرسه را کنار گذاشت. در همین هنگام بود که مادرش درگذشت. برادرش جویتیریندرانات وی را به خانه خود برد و همسرش کادامبری چون مادر از او پرستاری کرد. در آوریل 1884 کادامبری به دلیلی ناآشکار خودکشی کرد. مرگ وی بر رابی جوان اثر بدی گذاشت.
مهاریشی به پیشنهاد ساتیندرانات برادر دیگر رابی وی را برای دانشاندوزی به انگلستان فرستاد. در سپتامبر1878 رابی به همراه برادرش ساتیندرانات به انگلستان رفت. او را در آغاز برای خواندن حقوق بدانجا فرستادند ولی رابی به موسیقی و شعر و ادب پرداخت.
تاگور در کنار همسرش مرینالینی در سال 1883
در 1883 رابیندرانات به خواست پدر در هنگامی که بیست و دو ساله بود با دختری از گروه برهمنان به نام بهاوتارینی ری چودری Bhavatarini rai Chowdhry پیمان زناشویی بست. رابیندرانات پس از آن همسرش را مرینالینی Mrinalini میخواند.
در 22 دسامبر1901 وی به شانتینیکتان رفت و در آنجا آموزشگاهی را به نام برهماچاریه اشرام گشود .این آموزشگاه در آغاز پنج شاگرد داشت که یکی از آنان بزرگترین پسر خود تاگور بود. همچنین آنجا پنج آموزگار نیز داشت. از آنجا که از میان آموزگاران پنج تن مسیحی بودند برپایی چنین جایی بر هندوان دیندار خوش نیامد.
در همان سال همسرش مرینالینی سخت بیمار شد،وی را به کلکته بردند ولی وی در 23 نوامبر1902 درگذشت. از او پنج فرزند به جای ماند.
چندی پس از آن دومین دخترش رنوکا بیمار گشت و سرانجام در سپتامبر1903 نه ماه پس از مادر و در سیزدهسالگی در گذشت. چندی پس از آن در پی با مرگ یکی از شاگردانش به بیماری آبله روبرو شد و چون این بیماری واگیر بود به ناچار آموزشگاه را به جای دیگری به نام شلیدا برد. در 9 ژانویه1905 پدرش مهاریشی در هشتاد و هشت سالگی جان سپرد. در 23 نوامبر1907 جوانترین پسرش سامیندرا مرد و پدر را داغدار کرد،وی هنگام مرگ سیزده ساله بود. این رویدادهای تلخ بر شعرهای تاگور اثر بسیاری گذارد.
ناماوری
وی در سال 1912 در اندیشه افتاد تا شعرهای دفتر شعر پرآوازه خود گیتانجلی Gitanjali را به انگلیسی برگرداند. وی در 27 مارس همان سال با پسرش راتیندرانات و همسر او به لندن رفت،در آنجا برگردان گیتانجلی را به پایان رساند. این شعرها در انگلستان بسیار پذیرفته شد و با اقبال اهل ادب روبهرو گردید. وی در ماه اکتبر همان سال با پسر و همسرش به آمریکا رفت و در ژانویه1913 به لندن بازگشت و چندی پس از آن به زادگاهش بازگشت. در نوامبر همان سال در شانتینیکتان آگاه شد که شعرهای گیتانجلی برایش جایزه نوبل را به ارمغان آورده است. او از این پس آوازه جهانی یافت. تاگور نخستین آسیایی است که به جایزه نوبل دست یافت. وی در 1914 جایزه نوبل و نشان فرهنگستان سوئد را از دست لرد کار مایکل مرزبان بنگال دریافت داشت.
در هنگام برپایی جنگ جهانی یکم در مه1916 به ژاپن رفت و پس از سه ماه در ماه سپتامبر همانسال برای دومین بار به آمریکا رفت. در ژانویه 1917 به ژاپن و از آنجا به هند بازگشت.
در 3 ژوئن1915 دولت انگلستان بدو لقب شوالیه داد ولی پس از کشتار مردم پنجاب در 13 آوریل1919 تاگور از لقب و نشان انگلیسیها چشم پوشید و آن را برای فرماندار آن زمان هندوستان پس فرستاد.
وی در بسیاری از کشورهای آسیا،اروپا،آفریقا و آمریکا به گردش و دید و بازدید و سخنرانی پرداخت.
تاگور در کنار نمایندگان مجلس ایران،تهران،آوریل و مه 1932
وی در 15 آوریل1932 به همراه عروسش پراتیمادیوی ودینشاه ایرانی(از پارسیان نامدار هند) به دعوت دولت ایران به ایران رفت. جشن هفتادمین زادروز او در تهران برپا گردید. در این هنگام از رضاشاه پهلوی شاه ایران خواست تا برای آموزش جوانان هندی استادی را به هندوستان به دانشگاه او بفرستد که او ابراهیم پورداوود را برگزید وبه هندوستان فرستاد.
پس از آن وی از راه بغداد به هند بازگشت. در این هنگام بود که خبر درگذشت نوهاش نیندرانات را که در آلمان درس میخواند را شنید.
تاگور در 15 مه1926 به دعوت بنیتو موسولینی به ایتالیا ره سپرد. در آن هنگام با جواهر لعل نهرو و همسرش دیدار کرد و میهندوستی و آزادگی وی را ستود.
وی در سپتامبر 1940 به کوههای هیمالیا همانجا که در کودکی پدرش وی را بدانجا برده بود رفت. ناگهان ناخوش شد و به ناچار به کلکته بازگشت. پس از درمان به شانتینیکتان رفت. دوباره بیمار شدو او را در 25 ژوئیه1941 به کلکته بردند. در انجا او را جراحی کردند ولی حالش بدتر شد. سر انجام در 7 اوت همان سال در حالی که هشتاد سال و سه ماه از زندگیش میگذشت جان سپرد. او آن اندازه زنده نماند تا آزادی هند را ببیند.
فرزندان
1. مادوریلاتا Madhurilata،دختر
2. راتیندرانات Rathindranath (یا راتیRathi)،پسر
3. رنوکا Renuka،دختر؛درگذشته به سال 1903
4. میرا Mira،دختر
5. سامیندرا یا سامیندرانات Samindra،پسر؛درگذشته به سال 1905
تاگور و گاندی
تاگور در کنار گاندی،سال 1940
تاگور نخستین بار در 10 مارس1915 با ماهاتما گاندی در شانتینیکتان دیدار کرد و گاندی شش روز مهمان تاگور بود. از این پس دوستی پایداری میان این دو پدید آمد. بار دوم در مه 1925 باز گاندی چند روزی را در کنار تاگور گذراند. در هنگامی که در سال 1932 گاندی دست به روزه برای پذیرش خواستههای هندیان از سوی انگلستان زد در آغاز کار نامهای به ناگور نوشت و در آن از او خواست تا برایش دعا کند. تاگور به دیار او شتافت و پس از بیست و شش روز که انگلستان درخواستهای او را پذیرفت وی در حالی که سر بر بالین تاگور داشت روزه خود را گشود.
در سکوت شب
رابیندرانات تاگور
ترجمه خسرو ناقد
پنداشتم، سفرم پایان گرفته است،
بهغایتِ مرزهای تواناییام رسیدهام.
سد کرده است راه مرا،
دیواری از صخرههای سخت.
تاب و توان خود از دست دادهام
و زمان، زمانِ فرورفتن
در سکوتِ شب است.
اما ببین، چه بیانتهاست خواهش تو در درون من.
و اگر واژههای کهنه بمیرند در تنم،
آهنگهای تازه بجوشند از دلم؛
و آنجا که امتدادِ راهِ رفته،
گُم شود از دیدگان من،
باری چه باک، رخ مینماید،
گسترده و شگرف، افق تازهای در برابرم
رابیندرانات تاگور
RABINDRANATH TAGORE
صداى میراث معنوى هند
همه انسانها در قلب هایشان شعر دارند و برایشان ضرورى است که تاحدامکان عواطف و احساسات خویش را بیان کنند.
براى این کار باید وسیله اى سیال و انعطاف پذیر دراختیار داشته باشند که بتواند درهرنسل و دوره اى تجدید شود و ازآن خودشان باشد.
همه زبان هاى بزرگ دچار تغییرمى شوند. آن زبان هایى که دربرابر تغییر و پویایى مقاومت مى کنند روبه زوال مى روند و هرگز قادرنخواهندبود ثمرات بزرگى دراندیشه و ادبیات به بارآورند.
وقتى شکل ها صلب ثابت مى شوند، روح یا ازروى ضعف، حبس خود را مى پذیرد یا سر به طغیان مى گذارد.
همه تحولات بزرگ عبارتند از نزاع «درون» علیه هجوم از «بیرون»... همه حرکت هاى بزرگ انسانى مرتبط با اندیشه ها و آرمان هاى بزرگ است.»
رابیندرانات تاگور
شاعر بزرگ هند رابیندرانات تاگور درسال ۱۸۶۱ درکلکته به دنیا آمد. او کوچکترین پسر دبندرانات تاگور رهبر برهمو سماج بود، یک فرقه مذهبى جدید در بنگال در قرن نوزدهم که مى کوشید اساس یکتاپرستى آیین هندو را آن گونه که در اوپانیشادها (کتاب مذهبى بزرگ ادیان هند) استقرار یافته بود، احیاکند و به تحولات جدید در دنیاى معاصر نیز توجه داشت.
این جریان، ریشه در اندیشه هاى «رام موهان روى» (Ram Mohan Roy) (۱۷۲۲ـ۱۸۳۳) داشت که رابیندرانات از او با ستایش یادمى کرد و در مصاحبه اى با رومن رولان در سال ۱۹۳۰ هنگامى که رولان از او درباره پیام بزرگى که غرب از شرق انتظاردارد به رام موهان روى اشاره مى کند و مى گوید: «او انسانى با ذهن و اندیشه فراگیر و جهانى در قرن نوزدهم بود و دلمشغولى عمیق به حقیقت داشت.در یک خانواده سنتى هندو به دنیا آمده بود اما همه قیدهاى خرافه و قشرى گرایى را گسست و به بررسى آیین ها و ادیان مختلف جهان و مطالعه عبرى، یونانى، عربى، فارسى، انگلیسى و فرانسه پرداخت و سفرهاى گسترده در سراسراروپا کرد و سرانجام در بریستول درگذشت.
او به تحقیق دریافته بود که رشته وحدتى معنوى کل بشریت را به هم پیوند مى دهد و هدف دین آن است که انسانها را به آن وحدت و یگانگى بنیادین در روابط انسانى، برساند.»
وقایع زندگى و اندیشه رام موهان روى شایان توجه است از جمله تحصیل او در دانشگاهى اسلامى و علاقه مندشدن او به عرفان و تصوف اسلامى.
به هرروى اندیشه ها و کردار او پس از وى هم منشأ اثربود و درشکل گیرى جریان برهمو سماج در سال ۱۸۴۳ توسط پدر رابیندرانات و بالتبع در دنیاى اندیشه و شعر رابیندرانات نقشى مهم ایفاکرد.رابیندرانات تحصیلات اولیه خود را دروطنش سپرى کرد.
در ۱۷سالگى براى تحصیل رسمى به انگلستان فرستاده شد اما مطالعاتش را درآنجا به پایان نرساند.درطول این سالها و در دوران جوانى در فعالیت هاى مختلف ادبى نقش داشت، درعین حال از فعالیت هاى اجتماعى هم دورنبود.او همچنین مدرسه اى تجربى درمنطقه شانتى نیکتان بنیان نهاد و سعى کرد آرمان هایش درباره آموزش نوین را که ملهم از اوپانیشادها بود درآن جامه عمل بپوشاند.
این مکان آموزشى امروزه به صورت دانشگاهى دولتى درآمده است.
تاگور افزون براین درحرکت هاى ملى هند نیز شرکت مى جست اما به شیوه غیراحساسى و خاص خود و با گاندى رهبر سیاسى هند جدید دوستى صمیمى داشت. تاگور در ۱۹۱۵ ازسوى حکومت بریتانیا نشان شوالیه دریافت کرد اما چندسال بعد در اعتراض به سیاست هاى بریتانیا درهند آن را بازگرداند.
تاگور زمانى که هنوز بیست سال بیشترنداشت در بنگال به عنوان یک شاعر ملى شهرت پیداکرد و باترجمه پاره اى از اشعارش، به سرعت درغرب نیز شناخته شد.
شهرت او چنان فزونى گرفت که درغرب از او باعنوان «صداى میراث معنوى هند» یادمى شد.تاگور درانواع مختلف ادبى ازجمله نمایشنامه نویسى، داستان نویسى، مقاله نویسى و سفرنامه نویسى قلم زد اما مقدم برهرچیز یک شاعر بود، شاعرى با درکى پرطراوت از هستى.براى او هستى و وجود، خود بزرگترین شگفتى ها و حیرت ها است.
«این که من هستم شگفتى و حیرت افزاى مستمرزندگى است». «بنیادى ترین شوق و تمناى زندگى تمناى وجودداشتن است.»
درشعر و اندیشه تاگور احساس وحدت و همدلى با هستى و شورعشقى که درتاروپود عالم وجود سریان دارد برجسته است: «براى ما والاترین هدف این جهان آن نیست که صرفاً درآن زندگى کنیم، آن را بشناسیم و ازآن بهره بجوییم. بلکه خودمان را با وسعت بخشیدن به احساس همدلى و یگانگى مان با آن از عمق وجودبشناسیم و به کمال ره بجوییم. نه آنکه از عالم بیگانه شویم وبرآن چیرگى و سلطه یابیم بلکه درکى ژرف از آن پیداکنیم و به وحدت و یگانگى با آن برسیم.»
معروف ترین کتاب شعر رابیندرانات تاگور، گیتانجالى (Gitanjali) نام دارد که در ۱۹۱۰ منتشرشد و ترجمه انگلیسى آن مورداستقبال فوق العاده محافل ادبى دراروپا و آمریکا قرارگرفت و باتوجه به مجموعه آثارادبى تاگور تا آن زمان جایزه نوبل ادبیات را درسال ۱۹۱۳ براى او به ارمغان آورد.
تاگور علاوه بر پدیدآوردن انواع آثار ادبى درزمینه نقاشى و موسیقى و آهنگسازى و نمایشنامه هاى موزیکال و جز اینها نیز فعال بود.از او طرح ها و نقاشى هاى بسیار و آوازهایى که خود براى آنها موسیقى تصنیف کرد و نیز دوزندگینامه خودنوشت یکى در سالهاى میانى و دیگرى کمى قبل از مرگش به جا مانده است. تاگور در ۷اوت ۱۹۴۱ ازدنیا رفت.
«مرگ ازبین رفتن روشنایى نیست، خاموش کردن چراغ است آنگاه که روشنایى سپیده دم پدیدارمى شود.»
***
فراسوى ملى گرایى: تاگور و گاندى معاصر و دوست هم بودند و یکدیگر را تحسین مى کردند. تاگور گاندى را «روح بزرگ در جامه روستایى» مى خواند و گاندى او را «نگهبان بزرگ». مع الوصف این موضوع مانع از آن نبود که میان آنها از پاره اى جهات اختلاف وجودنداشته باشد.
تاگور در اکتبر ۱۹۲۱ نخستین مقاله اصلى اش درباره گاندى و نهضت استقلال هند را با عنوان «نداى حقیقت» منتشرساخت و درآن استدلال کرد که حقیقت هم به دل وابسته است و هم به سر.درحالى که گاندى عمدتاً برعشق و حقیقت درونى تأکیدمى کرد.
تاگور اطاعت محض همگان در برابر پیام charkha گاندى را یعنى تصویر چرخ متحرک که نماد استقلال و خوداتکایى هند در صنعت بومى و خانگى بود، نمى پذیرفت. تاگور مى خواست رهبران و اقتصاد دانان هندى در باره طرح گاندى تحقیق جامعى کنند و معلوم کنند که آیا اصولاً چنین طرحى از لحاظ اقتصادى معنى دارد یا نه
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 31 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
اسم من سیب زمینی است
من از آمریکای جنوبی آمده ام ـ مسکن دردهای معدی هستم
مقوی قلب بوده ، لثه ها را محکم کرده و از خونریزی آن جلو گیری می کنم .
تنوری من ویتامین بیشتری دارد.
از سرخ کردن من بپرهیزید … و اگر زخم معده دارید از نوع اسلامبولی من استفاده کنید.
به من در زبان فارسی سیب زمینی می گویند و چون در زمان ناصر الدین شاه ، میرزا ملکم خان مرا به ایران آورد ، مدتی به «آلو ملکم» معروف بودم. اعراب به من بطاطا ـ بطاطس و بطاطه می گویند و عده هم از آنها مرا «تفارح الارض» می خوانند. زادگاه اولیه من امریکای جنوبی است و برای اولین بار ملاحان اسپانیولی مرا در کشور پرو پیدا کرده و در سال 1550 یعنی چهارصد و بیست سال قبل به اروپا آوردند و از آن تاریخ کشت من در جهان شروع شد و اکنون در بیشتر کشورها به عمل می آیم ، قسمت قابل استفاده من در تغذیه و درمان ، غده زیر زمینی است که به نام سیب مشهور شده است.
گل و برگ من به علت داشتن سم سولانین چندان مصرفی ندارد. معذلک جوشانده سی در هزار آنها ، خواب آور و آرام بخش است. برای رماتیسم ، ضعف اعصاب و درد مفاصل تجویز می شود. اگر این شربت را با عسل شیرین کنید ، برای رفع عفونت های ریوی و معدی مفید شناخته شده است . سم سولانین من با سم سایر خانواده ی ما فرق دارد. این سم قی آور بوده مردمک دیده را باز می کند تولید سرگیجه ، قولنج و اسهال می نماید. رنگ چهره را بر افروخته و ایجاد تشنج می کند و درمان آن پس از شستشوی معده ، خوردن شیر و تخم مرغ است. این سم در تمام قسمت های بوته من وجود دارد و تنها در غده ی زیر زمینی من مقدار آن کم است ، ولی پس از جوانه زدن زیاد می شود و علامت آن سوزاندن بیخ گلو است. گرچه خوردن من در این حالت برای تسکین دردهای عصبی و معدی و خارش اگزما مفید است ، ولی باید از خوردن آن اجتناب کرد. من ملین هستم و به علت داشتن بیست میلی گرم ویتامین ث در صد گرم ، ضد رقیق شدن و فساد خون بوده ، لثه ها را محکم و از خونریزی جلوگیری می کنم. در اثر ماندن در انبار و پختن ، مقداری از ویتامین ث من هدر می رود ، اگر مرا پوست کند در آب جوش بیندازید و بپزید فقط چهل درصد از ویتامین ث خود را از دست داده و شصت درصد را حفظ می کنم ولی اگر مرا در آب سرد انداخته و بعد بجوشانید پنجاه درصد از ویتامین ث من از بین می رود ، و اگر پوست کنده بپزید 65 درصد از ویتامین من نابود می شود. تنوری و کباب شده من ویتامین بیشتری دارد.
علاوه بر ویتامین ث من دارای ویتامین های ب و املاح پتاسیم و فسفر ، آهن ، منیزیم و آهک هستم. به علت داشتن پنج گرم املاح پتاسیم در یک کیلوگرم ، مقوی قلب بوده و با داشتن مواد نشاسته ای ، برای مبتلایان به مرض قند زبان ندارم و این دسته از بیماران می توانند بجای نان تنوری مرا میل نمایند. ولی اگر مرا در آب انداخته بپزند ، مقداری از املاح من در آب حل شده و برای مبتلایان مفید نیست. مگر آنکه آب جوشانده مرا همراه با من نوش نمایند. به بیماران قلبی توصیه کنید که برای جبران کمبود پتاسیم ، یک رژیم غذایی با من بگیرند و برای این کار ، ابتدا چند روز شیر زیاد میل نمایند و بعد سه روز متوالی هر روز یک کیلو تنوری یا پخته مرا بدون نمک زدن بتدریج در شش نوبت میل نمایند و به جز من غذای دیگری نخورند . در روز سوم مقدار ادرار خیلی زیاد می شود و بایستی رژیم را قطع کنند. مقدار نشاسته در انواع من فرق می کند . در انواع درشت من که به سیب زمینی آردی معروف است ، زیادتر و در نوع اسلامبولی و فشندی کمتر است. من دارای دو تا سه درصد مواد ازته و نیم درصد چربی هستم.
بدترین غذایی که در ایران با من درست می کنند ، سرخ کرده من است که غالباً آنرا برشته می نمایند ، اگر می خواهید مرا همراه با روغن بخورید ، آب پز آنرا گرم گرم پوست کنده با کره مخلوط و نرم نمایید و اگر می خواهید با روغن بپزید بهتر آن است که روغن مایع گیاهی را جوشانده و خلال های مرا در آن بریزید و بهم بزنید و پس از آنکه کف آن تمام شد و من بخوبی پخته شدم ، آنها را با کفگیر گرفته در آبکشی که روی دیگ روغن قرار گرفته بریزید و بگذارید روغن اضافی آن خارج شود ، برای تهیه چیپس معمولاً خلال مرا در آب انداخته و نشاسته ی آنرا می گیرند و بعد بطریق فوق در روغن می پزند و بعد نمک زده و بسته بندی می کنند. از خوردن آن موقعی که زیاد مانده است خود دار کنید و اطفال را از خوردن آن منع نمایید.
اگر آب پز مرا گرم گرم پوست کنده و له کنید و روی مواضع دردناک و متورم بگذارید ، درد آنها را تسکین خواهم داد. من به علت داشتن املاح فسفر شهوت را زیاد می کنم و قوای عقلانی را تقویت می نمایم. یکی دیگر از خواص من زیاد شدن ادرار است. کلیه و مثانه را به این وسیله زهکشی می کنم. مهمترین خاصیت درمانی من که شایان توجه و تحسین است ، معالجه زخم معده می باشد. من به علت داشتن دیاستازو آنزیمی مخصوص ، زخم های معدی را التیام و فضولات خارجی معدی را که غالباً سبب زخم هستند همراه خود دفع می نمایم . حتی اگر این فضولات تکه هایی فلزی را از قبیل میخ ، سنجاق و ذرات لعابی باشد.
برای معالجه زخم معده ، آب نوع اسلامبولی مرا خام گرفته و میل نمایید. برای جبران کمبود ویتامین ث رنده کرده خام مرا همراه با سالاد میل کنید و در موقع تهیه سالاد اولویه ، خام مرا رنده کرده اضافه نمایید. پخته و آب پز مرا زیاد نگاه ندارید ، زیرا یک نوع قارچ سمی می تواند روی آن رشد نماید.
در صنعت با من الکل و عسل مصنوعی و نشاسته درست می کنند.
اگر هنگام شب مرا با روغن گردو به سالاد اضافه کنید برای از بین بردن کرمهای معدی و روده أی مفید می باشم. ضماد خام من مرهمی گرانبها و عالی است . اگر آنرا روی یک پارچه تمیز گذاشته ، روی پلک چشم های ورم کرده بگذارید ورم آنرا فرو می نشانم . ترک دست و پا را که در اثر سرما زدگی پیدا می شود ، معالجه می کنم و درد و سوزش و سوختگی را بر طرف می سازم. رنده کرده خام من مخلوط با روغن زیتون بثورات چرکی جلدی را درمان می کند و گذاشتن این مرهم روی دکمه های بواسیر و نواسیر مفید است.
اگر خام مرا در شیر رنده کنید ، بهترین شیر زیبایی جهت نرم و لطیف کردن پوست های دست و صورت شما می باشم و به این شیر بهتر است کمی گلاب اضافه نمایید. اگر آبگوشت یا آش شما در اثر غفلت کمی شور شد می توانید تکه های مرا در آن بریزید تا نمک اضافی را به خود جذب نمایم.
اگر در سماور و کتری شما املاح آهکی رسوب کرده و قشر سختی به وجود آورده است ، می توانید پوست مرا در آن ریخته بجوشانید تا آنها را کنده و تمیز نمایم. اگر غذای شما در اثر مسامحه سوخت و دیگ شما ته گرفت ، می توانید چند دانه از نوع آردی مرا در آن انداخته ، در کمی آب بپزید و بعد آنرا به ته دیگ مالیده و ذرات سوخته را به کمک آن پاک نمایید.
من در شهرهای صنعتی اروپا و آمریکا یک وعده غذای کارگران را تامین می کنم. و آلمان ها پیشرفت خود را در علم و صنعت از نیروی من می دانند. در ایران مرا در آبگوشت ، طاس کباب و اسلامبولی و خورش قیمه و اکثر خوراکی های فرنگی اضافه می نمایند ، تنوری و آب پز مرا همراه با گلپر زیاد می خورند. اگر می خواهید فرزند شما در درس پیشرفت نمایند ، مرا به خوراک آنها اضافه کنید و پوره مرا به اطفال شیرخوار که می خواهند غذاخور شوند بدهید ، برای باز شدن آبسه ی دندان ، تنوری یا پخته مرا گرم گرم له کرده کنار آن بگذارید.
اسم من عسل است !
هم دوا هستم ، هم غذا
اکسیر طول عمر را در من جستجو کنید.
هیچ نوع میکربی در من اثر ندارد ، زیرا دشمن سر سخت آنها هستم.
شفا بخش زخمهای دهان بوده ، سستی اندام و عضلات را از بین می برم.
پادزهر خوبی برای سموم مختلف هستم.
دوست کبدم و سنگهای کلیه و مثانه را خرد می کنم.
و خلاصه هزاران خاصیت دیگر که کمتر کسی از آن مطلع است !
مرا به فارسی انگبین ، و برادر ارجمندم را که خوراک ملکه کندو بوده ، و دارای اکسیر جوانی و طول عمر است ، شاه انگبین گویند . شهد ، نوش ، نوشابه ، هم به من گفته اند.
من از زمانهای خیلی دور ، یعنی قبل از پیدایش انسان در کندوهای طبیعی درلابلای صخره ها و شکاف درختان جنگلی وجود داشتم ، من از نیکنوش گلها و برگها و دمبرگها که بوسیله زنبور عسل کشیده می شود درست می شوم زنبور عسل تمدنی بسیار قدیمی دارد و قوانین کندو از زمانی اجرا می شد که انسان آشنا به مقررات انتظامی و حقوقی نبود ، مصریان و ایرانیان عهد باستان ، تقریباً چهار هزار سال پیش به اصول کندو داری و پرورش زنبور عسل همت گماردند ، سقراط مرا اکسیر طول عمر می دانست. من تنها ماده قندی بودم که قبل از قند کام انسان را شیرین کرده و ارزش غذایی خود را در طول تاریخ حفظ نموده ام.
در مقابر فراعنة مصر ، کوزه هایی پر از عسل سالیان دراز باقی مانده و هنوز با گذشت چهل قرن فاسد نشده و مقداری از منافع خود را حفظ کرده است و این خود از عجایب ذاتی من است که با وجود شیرینی ، ترش نمی شوم ، کپک نمی زنم و تغییر ماهیت نمی دهم. در قرآن مجید سوره ی مبارکه ی « نحل» در شان من نازل شده و این افتخاری بس بزرگ برای من است.
عده ای مرا هم دوا و هم غذا دانسته اند. من این تعریف را قبول ندارم ، زیرا دوا معمولاً به آن دسته از گیاهان اطلاق می شود که با بدن انسان بیگانه بوده و پس از تاثیر ، زیان فراوانی به دنبال می آورد و با توجه به اینکه در عصر حاضر ، بعضی از داروها بیفایده و خطرناک می باشند کمال بی انصافی است اگر کسی مرا دوا بخواند ، من با بدن انسان آشنا و یکی از غذاهای اصلی شما هستم که بدون تشریفات و به آسانی هضم شده ، جذب یاخته های عضلات شما می گردم. بهترین تعریفی که تاکنون از من شده و سزاوار آن می باشم شفا است که بنابر مندرجات قرآن مجید ، در من وجود شفا موهبتی است که ایزد توانا آنرا در نیکنوش گیاهان به ودیعت نهاده و برای آنکه اندیشمندان پی به عظیمت دستگاه آفرینش برند به زنبور عسل دستور داده است که آن را از شیره گلها و برگها گرفته ، و مرا که حاوی نیکنوش های گوناگون به رنگهای مختلف هستم بسازد.
اسرار ساختمان من با وجود پیشرفت های علمی هنوز بر زیست شناسان و دانشمندان دیگر کشف نشده ، و فقط می دانند که زنبور عسل پس از مکیدن شیره گیاهان آنرا به کیسه ی عسل که در شکم است برده و س از چند عمل شیمیایی ناشناخته و محرمانه ، آنرا به مایعی خوشبو و خوش طعم ، مقوی ، نشاط آور ، و نیکو خصال تبدیل کرده و در خانه های مومین که قبلاً ساخته شده است ، ذخیره می نماید. برای تهیه یک کیلو از این شهد گوارا زنبور ناگزیر است دو میلیون دفعه روی گلها بنشیند و برای شما انگبین تهیه نماید که هم غذا باشد و هم شفا ، حال اگر زنبور بجای مکیدن شیره گلها از قند سفید استفاده کند ، فرآورده او را نمی توان عسل نامید و به همین جهت است که در قوانین کشورهای مترقی ، عسل به شهدی اطلاق می شود که آنرا زنبور عسل پس از تغذیه از گیاهان مختلف ساخته باشد. هنر من تنها شفای بیماران نیست ، بلکه اکسیر طول عمر نیز در شاه انگبین قرار دارد و از این رو مشاهده می فرمایید که عمر ملکه زنبور عسل که تنها از شاه انگبین تغذیه می کند ، چهار تا پنج سال می باشد . در صورتیکه عمر زنبورهای کارگر تابستانی شش تا هشت هفته و عمر کارگر زمستانی که از اضافات شاه انگبین بهره مند می شوند ، شش تا هشت ماه است. حال ببیند دو زنبور که یکی از انگبین و دیگری با شاه انگبین تغذیه می کند ، چقدر تفاوت طول عمر دارند.
این که گفته شد خدا شفا را در نیکنوش ما قرارداده است ، تنها یک ادعا نیست ، بلکه متکی به دلایل علمی و تجربی زیر می باشد. نخستین تجربه ای که آزمایش آن با وسایل علمی امروزی بسیار آسان است ، این است که شما می توانی مقدار میکرب خطرناک را با من مخلوط کنید و ببینید با این که من یک ماده غذایی کامل هستم و بایستی محیط خوبی برای پرورش میکربها و قارچها باشم ، نه تنها این موجودات در روی من رشد نمی نمایند ، بلکه به زودی از بین رفته و اجساد آنها نیز به تدریج محو و نابود خواهد شد. این تجربه کوچک و بسیار آسان از آن جهت شایان توجه است که من فاقد مواد سمی هستم و با این حال ، خاصیت میکرب کشی و ضد عفونی کننده ی من از قوی ترین زهرها زیادتر و از همه آنتی بیوتیک ها وسیع ر است. ممکن است بعضی بپرسند که من با کدام اسلحه به جنگ این موجودات خطرناک می روم و چگونه این جانوران موذی را از بین می برم. سوالی است بسیار بجا و منطقی . من دارای چندین نوع آنتی بیوتیک خوراکی و بی ضرر با طیفی وسیع که انسان نسبت به آنها حساسیت ندارد بوده و نیز دارای تشعشعات رادیو اکتیو و از همه مهمتر دارای مقداری دیاستاز و عوامل زنده هستم که می توانند این میکربها را خورده و از بین ببرند و حتی قادرند هر ماده ی خارجی را که با عسل مخلوط شود از خود برانند و روی همین اصل است که عسل مخلوط و تقلبی به آسانی شناخته شده و حتی اگر قند هم به آنها بزنند ، به صورت شکرک در آمده متقلبین را رسوا می نماید. این عوامل زنده که در عسل هرچه تازه تر باشد بیشتر است هنرهای بسیار دارند که دانستن بعضی از آنها خالی از لطف نیست. اولین کار این دسته تجزیه ی قند چغندر قند به قندهای انگور و توت است و با این که ابتدا من دارای مقداری از نوع قند چغندر هستم معذلک پس از چندی فاقد آن شده ، و تمام قندهای من ، تجزیه شد به قند توت تبدیل می شود عوامل زنده می توانند مواد نشاسته ای و چربی را نیز تجزیه و تبدیل نمایند و روی همین اصل است که قوی ترین میکربها و قارچها در برابر آنها یارای مقاومت ندارند. اگر شما عسل تازه را روی پینه های دست و پا و زبریهای روی زانو و آرنج بمالید ، آنها را از بین خواهد برد و با همین حربه است که من می توانم سنگرهای میکرب های کهنه و مزمن را خراب کرده و به داخل آنها نفوذ نمایم.
یکی دیگر از خواص شفا بخشی من آن است که هر دارویی با من مخلوط شود و یا همراه من مصرف گردد خاصیت بهی بخشی آنرا چند برابر می نمایم ، و روی همین اصل مسلم بود که پزشکان و داروسازان قدیم بیشتر داروها را همراه من تجویز و تهیه می کردند.
من با داشتن قند فراوان سر که نمی شوم و قندهای من با شیرینی فراوان که دارند ، به دندانهای شما صدمه نمی زنند ، بلکه می توانند آنها را سفید و لثه ها را محکم سازند.
خاصیت ضد عفونی کننده من ، اگر تا کنون بر شما ثابت نشده است می توانید یک کاسه عسل و یک کاسه شربت قند را کنار هم بگذارید . پس از چندی خواهید دید که پشه و مگس در روی کاسة شربت جمع شده ولی جرأت نزدیکی به عسل را ندارند.
شما می توانید از خاصیت ضد عفونی کننده من برای کلیه امراض جلدی به صورت خالص و یا مخلوط با مواد گیاهی دیگر استفاده کنید. مضمضه با شربت من برای زخم های دهان و غرغره با آن جهت اورام گلو بسیار سودمند است. بهترین خمیر دندان را می توانید از ترکیب من با مواد دیگر درست نمایید و مالیدن خالص من به لثه و دندان نیز نافع است و سبب روییدن گوشت نو می شود. من معده و عروق را باز می کنم لیزابه های بلغمی را جذب و از عمق بدن بیرون می آورم. برای سستی اندام و عضلات و استسقاء و یرقان و ورم طحال مفید می باشم.
باد شکن بوده برای معالجه قولنج روده تجویز شده ام پادزهر سموم مخصوصاً مسمومیت غذایی هستم. دوست کبد و شکننده سنگهای کلیه و مثانه می باشم. من به علت طعم شیرین ، خاطرخواه زیاد دارم و ناسازگاری غذا را از بین برده غذاهای ناگوار را گوارا می سازم چون زود جذب یاخته می شوم هر دارویی که همراه من خورده شود به سرعت اثر نیکنوش را خواهد بخشید . من حاوی تمام ویتامین ها و تمام عناصر معدنی مورد نیاز بدن انسان هستم و کمبودهای غذایی را جبران می نمایم. با داشتن قند زیاد آن گونه که سایر قندها برای مبتلایان به مرض قند ضرر دارند زیان بخش نیستم. ترشحات غدد داخلی و بزاق را تعدیل می کنم و برای معالجه سختی عمل بلع و خشکی گلو و درمان سرفه زیاد توصیه و تجویز شده ام. مبتلایان به مرض کم خوابی و بی خوابی می توانند از من استفاده کنند قبل از خواب چند قاشق مربا خوری از شهد گوارای من میل نمایند. برای رفع درد دل و یبوست و کم اشتهایی می توانید از من استفاده کنید. خوردن من جریان خون را آسان می کند و کندی آنرا از بین می برد و گرفتگی مویرگها را باز می نماید و از سکته قلبی جلو گیری می نماید . برای زخم معده و امعاء مفید است و ترشی معدی را از بین می برد و اشتها به غذا را زیاد می کند .
در دوران پیری برای حفظ سلامتی انسان ، غذایی مناسبتر از من نیست . به اشخاص سالخورده بگویید که تا می توانند از خوردن قند سفید که بی جان و مرده است خودداری کرده و از شهد من که زنده و فعال است تناول نمایند.
در صنعت داروسازی از وجود من برای شیرین کردن داروها بجای قند استفاده می کنند تا بیماران شما شفای عاجل پیدا نمایند. مرا همراه خمیر دندان کنید تا کرم خوردگی را از بین ببرم. در حب ها در شیافها و پمادها از من داخل کنید تا اثر معجزه آسای آنرا ببینید. در شهرهای جنوبی فرانسه ، شربت مرا با مخمر آبجو مخلوط کرده و می نوشند. عمل آنها چندان خوب نیست زیرا مخمر آبجو قادر نیست با من رشد نماید.
خوردن من همراه با کندر جهت پاک کردن سینه و قصبه الریه و استسقا و بند آمدن ادرار و شکستن بادهای سرفه و دفع سموم و مخلوط با آب مقطر یا باران جهت زیاد شدن ادرار و خوردن سنگهای کلیه و مثانه و رفع تشنگی بسیار نافع است . سرمه من به تنهایی یا مخلوط با آب پیاز جهت شفاف شدن چشم و رفع خارش پلک و جلو گیری از آب ریزش چشم مفید است. این خواص و هزاران منافع دیگر موقعی در من جمع است که تقلبی و ساختگی نبوده ، بوسیله زنبور عسل از نیکنوش گلها تهیه شده باشم.
سکنجبینی که با من تهیه شود بهترین مشروبات بوده و صفرا بری اعلا می باشد.
شربتها و مرباها و مارمالادها و شیرینی ها را با من درست کنید تا از زندگانی لذت ببرید.
از نوع وحشی من هنوز در بعضی از کوههای ایران خصوصاً بلوچستان و کردستان پیدا می شود و بسیار لذت بخش می باشد. بهترین نوع محصول من محصول بهاره است که از گلهای معطر بهاری بهره مند گردیده است.
پرده ای از موم که زنبور عسل روی من می کشد بهترین نشانه ی اصلیت من است. اگر این پرده را به عنوان ماسک زیبایی به روی صورت خود بکشید و پس از چندی آنرا با آب پاک کنید و با آب نیم گرم بشویید چین و چروک و گوشت های اضافی و پس و بلندیهای کوچک را از بین می برد و به لطافت پوست شما کمک می کند.
به مبتلایان به جوش غرور توصیه کنید که همه روزه کمی عسل به صورت خود بمالند و آنقدر با دست مالش دهند تا از بین برود و بدون شستن آثار آن دیده نشود. اگر چند روز مرتباً به این کار ادامه دهند جوش از بین رفته و آثار آن نیز محو می گردد.
ممکن است بعضی از زنبورها به گل خرزهره و چند گل سمی دیگر عادت کنند و محصولی سمی تهیه نمایند. این کار به ندرت اتفاق افتاده و قابل جلوگیری است.
نیکنوش یک کلمه فارسی است و فرنگی ها به آن نکتار گویند.
اسم من چغندر است !
خام من به اندازة عسل خاصیت دارد
درمان بی دریغ رعشه هستم.
درد مفاصل و نقرس را درمان می کنم خوردن آب برگ من ، مسکن سردرد و دندان درد است
و آنها که از شوره مو رنج می برند علاج ناراحتی خود را در من خواهند یافت….
من چغندر هستم به من چگندر و چندر هم می گویند. اعراب مرا سلق صدا می کنند . در گذشته به پخته بیخمن لبلبو و اکنون لبو می گویند.
گیاه شناسان قدیم ایران بیخ مرا از دسته میوه ها و سبزیها جدا کرده و جزو هویجها شمرده اند ولی برگ من در دسته سبزیهاست. برگ من سحرگاه بی مزه و شامگاه شیرین است. زیرا در روز با کمک نور آفتاب قند می سازم و شب بتدریج آنرا جهت ذخیره به بیخ خود که انبار من است می فرستم به همین جهت است که اگر برگ مرا صبح بچینند و میل نمایند جزو سبزیهای خنک بوده و عصر خنکی کمتری دارم و خیلی متأسفم که شما نمی توانید برگ و بیخ مرا خام خام میل نمایید والا می توانستم ادعا کنم که خداوند بعد از عسل شفا را در من قرار داده است . بیخ من اگر خام خورده می شد بدون شک شما می توانستید آنرا عسل گیاهی بدانید من با این که خاصیت مسهلی ندارم معذالک پاک کننده شکم هستم به هضم غذا کمک می کنم و التهاب معده را فرو می نشانم . مفیدترین و بهترین اعضای من برگ من است و بعد ساقه های آن و سپس بیخ من که پخته آن لبو نام دارد.
قند من برای مبتلایان به مرض دیابت خوب نیست ولی در عوض خداوند مصلح آن ، یعنی دوای مرض قند را در ساقه و برگ من قرارداده است مشروط بر این که صبح زود آنرا بچینند و در سایه حفظ نمایید.
برگهای کلفت من سنگین و دیر هضم است ولی در اثر پختن سختی و نفخ آن از بین می رود خنکی برگهای نازک من زیاد است و قوت غذایی کمتری دارد ولی در عوض دوای بسیار خوبی است خوردن پخته من رعشه را معالجه می کند مخصوصاً برگ سرخ رنگ آن اگر آنرا خام با سرکه و خردل بخورید طحال را باز می کند و ورم آن را فرو می نشاند جهت درد پشت و مثانه و امراض مقعد مفید است . آب برگ من با داروهای مسهل به اخراج بلغم کمک می کند جهت درد مفاصل و نقرس سودمند است اگر بیخ مرا با عسل ممزوج کرده در بینی بکشید فضولات را پاک می کند. خوردن آب برگ من جهت سردرد و دندان درد مفید است کمپرس با آب برگ من قرمزی چشم را از بین می برد مخصوصاً اگر با روغن بادام یا عسل مخلوط کرده باشید شستشو با جوشانده برگ می شوره و چربی سر را از بین می برد و شپش را نابود می کند ضماد برگ من با بوره جهت کک مک و طاسی به مار می رود. و همچنین برای ورم پشت پا و استقساء و سایر اورام مفید است تنقیه با آب نیم گرم من جهت ورم روده و گرفتگی آن نافع است نگران نباشید آن را مدتی در آب کرم من بگذارید بر طرف خواهد شد. مالیدن برگ پخته من پس از سر شدن درمان سوختگی آتش و آب جوش است و آفتاب زدگی را معالجه می کند ضماد برگ کوبیده من جهت تسکین درد و پاک کردن کک و مک و معالجه طاسی و با عسل جه دمل و جوشهای جلدی و با حنا جهت رویاندن مو و رشد آن و با روغن بادام جهت فروکش کردن اورام و خوردن آن با خردل مسکن درد شکم بوده و باد شکن می باشد.
من به علت داشتن ارسنیک و گوهر شب چراغ و روبیدیم از بیماری جذام جلوگیری می کنم و به علت داشتن فسفر غذای مغز بوده و نیروی حافظه را زیاد می کنم. اعصار را محکم می نمایم و استخوانبندی را تقویت می کنم. من برای درد کلیه مفید می باشم من دارای مواد ازته ، مواد قندی ، املاح مثل کلسیم و آهن می باشم. من چه پخته و چه خام مقوی هستم و با این که هفده درصد قند دارم خنک می باشم و این خاصیت در برگ من زیادتر است آب لبو برای بهبود التهاب مثانه ، رفع یبوست و بیماریهای پوست مصرف می شود بو داده پوس بیخ مرا می توان مانند قهوه دم کرده و نوشید من دارای ویتامین A به صورت جوهر زردک و انواع ویتامین های B و C بوده اشتها آور هستم. برگ قرمز من به علت داشتن ویتامین های زیاد و کمی ارسنیک و روبیدیم تا بخواهید مفید است.
حال که خواص لبو را دانستید و توجه فرمودید که بیخ من تمام مواد لازم را از نظر ویتامین و آنزیم جهت هضم و جذب قند دارد. بد نیست بدانید که قندی که با کمک داروهای شیمیایی از بیخ من گرفته می شود فاقد این عوامل مفید است و برای اینکه در بدن شما سوخته و نیروی لازم را تحویل دهد ناچار است که این عوامل را از غذاهای دیگر و ذخایر بدن گرفته انسان را دچار کمبود آنها ساخته و موجب گرسنگی نامرئی گردد و سرانجام صدها مرض ایجاد نماید. قند سفید یک غذای محرک و بیماری زاست و در زندگی نیم مصنوعی شما از غذاهای کشنده محسوب می شود مرگ تدریجی که از خوردن قند سفید به انسان دست می دهد عامل بسیاری از ناخوشی ها و ناراحتی های جسمی و روحی است دندان را خراب می کند. خون را کثیف می نماید کبد را که سکان کشتی بدن است خراب می نماید و سلسله اعصاب را ضعیف می سازد به این جهت من به شما توصیه می کنم که برای شیرین کردن کام خود حتی المقدور از شیرینی های طبعی مثل عسل ، مویز ، شیره خرما و از بیخ من استفاده نمایید و اگر خواستید قند سفید بخورید از قند نیشکر بهره مند شوید.
اسم من انگور است
من مجموعه ای از عناصر مفید و سودمندم ضد سرطانم و ترشی خون را کم می کنم تنها میوه ای هستم که وقتی خشک می شوم ارزش غذاییم بالا می رود.
از نظر ترکیبات غذایی شباهت زیادی به شیر مادر دارم. با سوء هاضمه مبارزه می کنم رماتیسم را از بین می برم و خلاصه خواصی دارم که کمتر کسی از آنها با خبر است….
اسم من انگور است و اعراب مرا عنب می نامند خشک کرده من مویز و کشمش خوانده می شود. به درخت من مو ، تاک ، رز ، رزان ، رزگون ، رزجون ، تنگ و کرمه البیضا می گویند . زادگاه اولیه من ایران است ولی امروز در بیشتر نقاط دنیا کاشته شده و به انواع و اقسام گوناگون در آمده ام. نوع پیش رس من یاقوتی است که در دنیا کمتر نظیر دارد و برای خوردن آن بایستی قبلاً آنرا دانه کنید و پس از شستن میل نمایید. قسمت مورد استفاده من میوه برگ و شیر گیاهی من است پروردگار توانا در قرآن مجید و سایر کتب آسمانی از من تعریف کرده است و ارامنه ایران جشنی به نام من برپا می نمایند. سابقه این جشن در ایران هفتصد سال قبل از ظهور حضرت مسیح است. من بقدری انواع و اقسام دارم که تا کنون هیچ آمارگری نتوانسته است رقم قطعی آنرا پیدا کند من به رنگهای سفید ، سبز ، صورتی ، سیاه و بنفش ظاهر می شوم و دانه های ریز ، درشت ، متوسط ، گرد ، بیضی و دراز با هسته و بی هسته می باشد. یک نوع من معطر بوده ، انگور گلاب خوانده می شود و در الجزایر یاد است و در بازار اروپا به قیمت گزاف خریدار دارد . در ایران یک نوع مرا شکر شیراز نامیده اند و با این که در اطراف تهران خصوصاً شهریار زیاد کاشته شده است معذالک هنوز پای آن به میدان های تهران نرسیده است.
من دارای مقدار زیادی پتاس و فلزات دیگری مثل آهک ، منیزی ، آهن ، منگنز، کلر ، ید ، ارسنیک ، فسفر ، سیلیس می باشم دارای مقدار زیادی قند ـ تانن ـ اسید تارتاریک و عوامل زنده أی مانند دیاستازها و فرمانها هستم. اگر به این ترکیبات مفید ویتامین های A و انواع B و C و D و مواد رادیو اکتیو را اضافه کنید و عوامل موثر و مفیدی که در برگ و شیره و دانه و ساقه های من است در نظر بگیرید تصدیق خواهید فرمود که من تنها میوه ی مقوی و مفید نیستم بلکه مجموعه ای از عناصر و عوامل سودمند و ترکیبات بهی بخش می باشم.
بیش از سایر میوه ها ویتامین دارم و بیش از همة خوراکیها دارای ارزش غذایی هستم . قند من بطور مستقیم و آسان وارد خون شده و در عضلات و بد ذخیره می گردد. در حالی که سایر قندها اول باید به قند من تبدیل شوند. و بعد وارد خون گردند ، به این ترتیب اجازه ورود به یاخته های بدن به آنها داده می شود. من ترشی خون و مایعات بدن را کم می کنم و از ابتلاءِ به امراض گوناگون، حتی وحشتناک تر ین آنها که سرطان می باشد جلوگیری می نمایم، میوه من هنگامی که خشک می شود هیچ یک از خواص خود را از دست نمی دهد، بلکه ارزش غذایی آن بالا می رود، بطوریکه یک دانه کشمش خیلی بیشتر از یک حبه انگور قوت دارد و این به علت آنست که دیاستازهای موجود روی پوست من، به تدریج سلولز پوست را تبدیل به قند می نمایند و نیز به همین علت است که هیچ معده ا ی از خوردن مویز ناراحت نمی گردد. آب میوه تازه من چنان که از دانه های سالم و تخمیر نشده گرفته شود ، از نظر ترکیبات غذایی شباهت زیادی به شیر مادر دارد و می توان آنرا غذای کودکان شیرخوار نمود و اشخاص بزرگ هم می توانند آنرا به جای شیر ، بدون احساس ناراحتی نوش جان نمایند و به کمک آن سموم بدن را خارج کنند این آب دارای مقداری قند ، تانن ، تارتارات دو پتاس ، فسفات دو پتاس ، مالات دو پتاس ، مواد صمغی ، مواد سفیده ای ، کلسیم ، منیزیم و عناصر و عوامل دیگر دارد. برای کم خونی ، زیادی اوره ، زیادی چربی خون ، امراض قلبی سودمند است و بادشکن نیز می باشد. به بیمارانی که قادر به خوردن غذا نیستند ، معمولاً سرمی تزریق می کنند که مقداری از قند من در آن محلول شده است. در اثر خوردن من معده کاملاً تخلیه می شود. ادرار زیاد می گردد و ترشحات صفرا به حالت اعتدال در می آید . در اثر سوز و سازی که از مشخصات من است ، فضولات معده از بین می رود. من از امراض زیر جلوگیری می نمایم : ترش کردن و تخامه نمودن غذا ، سوء هاضمه ، خونریزی معدی ، پیداشدن سنگ در کلیه و مثانه ، مسمومیت جیوه و سرب ن بعضی از امراض جلدی ، بعضی درجات سل باد مفاصل . من بیماری های زیر را معالجه می کنم.
رماتیسم ، امراض شریانی وریدی ، نقرس ، فشار خون ، زیادشدن اوره در خون . من محرک اعمال کبدی هستم و چنانچه آب مرا همراه با شیر خشک به اطفال شیرخوار بدهید ، از عوارض شیر خشک روی کبد آنها جلوگیری می نمایم. من هم چاق می کنم و هم لاغر . اشخاصی که احتیاج به لاغر شدن دارند باید صبحانه خود را به من اختصاص دهند و تا ظهر جز من غذای دیگری نخورند و برای چاق شدن ، اشخاص ضعیف البته بایستی میوه ی مرا همراه با نان و غذاهای دیگر میل نمایند. به زنان آبستن بگویید برای سلامتی فرزند آینده ی خود ، تا می توانید از میوه من بهره مند شوند. مالیدن من به صورت و پوست ، رنگ آن را روشن می کند و به لطافت و نرمی آن می افزاید. مالیدن تفاله ی من در حمام به بدن ، فواید زیاد دارد و باعث تسکین درد رماتیسم و سیاتیک و نقرس می شود. کرمی که با آب من درست شود ، بیش از کرم های دیگر پوست صورت را نرم و لطیف می سازد. برگ درخت من دارای تانن ، بی تارتارات دو پتاس ، نشاسته ، اسید مالیک ، یک نوع صمغ ، قند ، اکزالات دو پتاس ، گچ و چند ترکیب شیمیایی مخصوص به خود دارد. این ترکیبات اختصاصی ، در برگهایی که پاییز چیده شوند ، زیادتر است. با برگ من دلمه و خیار شور درست می کنند. طعم برگ من کمی گس و ترش است . در طب به عنوان مقوی معده ، درمان اسهال مزمن و خون دماغ مصرف می شود. دم کرده بیست و پنج گرم برگ من در یک لیتر آب ، در امراض اسهال ، حبس البول و یرقان توصیه شده است و چنانچه با آب دم کرده برگ من چشم را به شویید ، آن را ضد عفونی کرده و ورم پلک را فرو می نشاند. در موقعی که درخت مرا هرس می کنند ، آبی از سر شاخه های آن بیرون می آید که به اشک مو معروف است. مایعی است بی رنگ و زلال. این اشک سابقاً در امراض جلدی زیاد مصرف داشت ، ولی در طب امروز فقط برای معالجه چشم درد و به صورت کمپرس برای التیام تمام زخم ها به کار می رود.
اگر مبتلا به سنگ کلیه و مثانه هستید ، هر روز صبح ناشتا یک قاشق از این اشک را بنوشید. شیره ی جوانه های تازه درخت مرا ، با کمک الکل گرفته ، به صورت عصاره در آورید و مجدداً تقطیر کنید تا سفت شود . این ماده مدر و ضد تشنج است. هسته ی دانه های من دارای تانن بوده و قابض است. تولید باد می کند و ادرار را کم می نماید. مخصوصاً دانه هایی که از تفاله ی سرکه بدست آید و چنانچه آن را بو بدهند ، خاصیت قبض کردن آن زیاد می شود. پوست میوه ی من کمی دیر هضم و مولد باد است. مالیدن سوزانده ی آن جهت نرمی پوست و کم کردن رطوبت چشم و بیشتر زخم ها مفید است. روغن دانه های من که بوسیله یک حلال گرفته می شود ، بهترین روغن جلا بوده ، زود خشک می شود و در نقاشی مصرف دارد. سر شاخه های من و تفاله های سرکه را اگر بسوزانید ، زغالی بدست می آید که فوق العاده سیاه بوده و برای نقاشی و آبرنگ بسیار عالی است.
میوه نارس من که غوره نامیده می شود ، و شعرا به آن حصرم می گویند ، دارای طعمی ترش بوده و قابض است و آب آن که آب غوره نام دارد ، یکی از چاشنی های مفیدی است که در رژیم لاغری موثر می باشد. خاکستر شاخه های من اگر به صورت پماد مالیده شود ورم بیضه را فرو می برد و بواسیر را درمان می کند و اگر خورده شود ، سنگ ها را می ریزاند اگر خاکستر چوب درخت مرا حل کرده و پس از صاف کردن غلیظ نمایید و آن را گرم گرم کمپرس کنید ، انواع دمل و کورک را باز کرده و معالجه می کند. اگر می خواهید پوست بدنتان نرم و شاداب شود ، انگور را له کرده به آن بمالید و پس از خشک شدن ، با آب نیم گرم بشویید.
حال که به فواید من پی بردید و دانستید که من یک غذای کامل همراه با یک انبار دارو بوده و آنچه بدن شما لازم دارد در وجود من جمع است ، از شما یک سئوال دارم : آیا انصاف است که میوه ی مرا گندانده و به صورت دشمن سلامتی انسان در آورده و یاخته های بدن خود را با آن مسموم و کبد خود را خراب نمایید ؟!
من خلاصه ای از تشعشعات خورشیدم. ارزش مرا بدانید و مرا به صورت زهر در نیاورید. من دو برابر گوشت به بدن شما حرارت میدهم. من یکی از بهترین غذاهای مقوی بوده ، مزاج را معتدل می نمایم. خون را صاف می کنم و خون صالح می سازم. جهت تقویت کلیه و از بین بردن سوخته های اخلاط مفید می باشم ، سینه و ریه را اصلاح می کنم. برای معده های مرطوب و خونی ضرر دارم ، مگر آن که مرا با زیره میل نمایید. خوردن آب سرد بعد از من ، خیلی مضر است. بهتر است مرا بین دو غذا میل نمایید سوخته ی دانه های من برای جراحات و جلای بینایی و آبریزش چشم مفید است. پوست میوه من در معده های ضعیف دیر هضم است.
اگر معده ای ضعیف دارید ، از آب من یا کشمش استفاده کنید . اگر مقداری از میوه ی مرا در روغن زیتون جوشانده و صاف کنید و بر روی پوست صورت و بدن بمالید ، معنی نرمی و لطافت را خواهید دانست. به کسانی که با خوردن آب گندیده من خود را از نعمت سلامتی محروم کرده اند ، به بانوانی که با خوردن قرص های ضد بارداری کلیه و کبد خود را تباه ساخته اند ، بگویید انگور بهترین دوست شماست. تا می توانید از این میوه بهشتی تناول کنید و با این اکسیر بهی بخش پلیدی ها را از خود دور نمایید ، خوشبختانه زبان خوراکی ها مخالف تنظیم با خوراکیهای مفیدی که دارای هورمون های گیاهی و بی ضرر هستند آشنا ساخته و خواهد ساخت به کسانی که منکر تاثیر خوراکی ها در جنسیت نطفه هستند و نمی دانند خوردن من خون و ترشحات رحم را قلیایی کرده و کروموزومهای ماده را از بین می برد. شرح مفصل این موضوع را جای دیگر از زبان خوراکی ها خواهید شنید و بر شما ثابت خواهد شد که زبان خوراکی ها چشمه ی بی زوالی است که با اقیانوسی از تجربیات هزاران ساله ی دانشمندان ایرانی مربوط بوده و با استفاده از کشفیات و تحقیقات جدید علمی به شما عرضه می شود.
آب غوره ضد نقرس ، ضد رماتیسم و قاعدگی آور است.
اسم من «نعناع» است !
ضد تشنج ، محرک و نیرو بخش هستم
سکسکه و تنگ نفس را شفا می دهم. اگر به دستوری که داده ایم عمل کنید ، از سردرد راحت خواهید شد. ترشحات معده را کم می کنم و عفونت ها را از بین می برم.
هنگامی که سبزی فروشهای دوره گرد آهنگ گل پونه ، نعنا پونه را می خوانند همه می دانند که بهار نزدیک شده و نوروز باستانی به زودی خواهد رسید. در بین سبزی ها ، من یادآور طراوت بهار می باشم ، به همین جهت موقع را مغتنم شمرده و از طرف کلیه خوراکیها که خود را در زبان خوراکیها معرفی کرده و می کنند ، این جشن بزرگ را به شما تبریک می گویم
اسم من نعنا است ، به من نعناع و نعنع هم می گویند. فارسی من سبزی هزار پا است ، زیرا ریشه من پاهای زیاد دارد و با سرعت در زمین جلو می رود و شاخه های نو از خود خارج می کند و یکی از راههای تکثیر من این است که این شاخه های نو را وجین کرده و در جاهای دیگر می کارند . در شیراز به من «رافویه» می گویند. بیش از سه هزار نوع دارم و تاکنون نام هشتاد گیاه از خانواده ما در کتاب های داروسازی وارد شده و استفاده از آنها در درمان بیماریها تجویز شده است. پونه ها و سوسن برها برادران تنی من هستند که انواع و اقسام زیاد دارند. ملایم ترین انواع ما نعنای بومی ایران است که در شمال و مرکز ایران می روید و آنرا در ردیف سبزی های خوردنی می فروشند ، و نعنای اهوازی قسم دیگری از آ است . یک نوع بومی من نیز در جنوب ، مخصوصاً بلوچستان بطور وحشی می روید و با این که عطر زیادی دارد هنوز مورد توجه صنعتگران واقع نشده و از اسانس فراوان آن بهره برداری نشده است. قسمت مورد استفاده ما خانواده برگ و شاخه های گلدار ماست که از آنها عرق نعنا و اسانس نعنا می گیرند. عرق و اسانس نعنا باد شکن ، ضد تشنج ، محرک و نیروبخش می باشد ، ترشحات زیادی معده را کم می کند و مسکن درد و زخم معده و سوزش آن است. دم کرده من جهت تقویت معده و روده توصیه شده و در ایران معمولاً برگ های مرا خشک کرده و برای خوش بو کردن ماست و دوغ بکار می برند و نیز آنرا سرخ کرده به نام نعنا داغ جهت خوشبو کردن آش ها و سوپ ها مصرف می کنند. برگ های ما پس از خشک شدن به صورت پودر در می آیند و به همین جهت است که قبل از خشک کردن بایستی آنها را شست و تمیز نمود. چه در غیر اینصورت پس از خشک شدن شستن آن مقدور نیست . خانواده ما به علت داشتن عطر و خواص بسیار ، دارای اهمیت بوده ، ضد عفونی کننده ، ضد سم و ضد حشرات می باشیم. در خوزستان با بسته های خرما چند شاخه نعنا همراه می کنند تا از کرم گذاشتن آنها جلوگیری کنند . در طب سنتی ایران زخمهایی که در اثر کثافات و چرک کرم می گذاشتند با جوشانده ی نعنا شسته و ضد عفونی می کردند و برای جلوگیری از شپش و سایر حشرات نیز از این گیاه استفاده می شد. جوشانده دم کرده برگ ما ضد کلسترل بوده و خون غلیظ را طبیعی می نماید و این خاصیت در نوع بومی ایران زیادتر است و روی این اصل به اشخاصی که خون غلیظ دارند و چرب خونشان زیاد است توصیه می شود به جای چای از دم کرده نعنا خشک استفاده نمایند. مالیدن برگ ما مخصوصاً با آرد جو مسکن سردرد می باشد. چکاندن آب ما با عسل در گوش ، درد آنرا ساکت می کند. جویدن ساقه و برگ ما ، درد دندان را از بین می برد و چون مرا با پر سیاوشان بجوشانند و آنرا بنوشند ، جهت درد قلب و خفقان و تقویت معده و قوه ماسکه (نگاهدارنده غذا در معده) و تقویت هاضمه و تسکین درد معده نافع است. نفخ معده و آروغ را تسکین می دهیم و خوردن چند شاخه ی ما با رب انار ترش ، مسکن سکسکه و مانع قی است. ثقل سرد و اسهال شدید که در اثر مسمومیت غذایی ایجاد شده باشد با خوردن ما بر طرف می شود. برای تسکین سکسکه و تنگ نفس بهتر است مرا همراه با مستکی بجوند. ما ضد یرقان ، مقوی قوه باء می باشیم.
چنانچه یکی دو شاخه ما را در شیر بمالید مانع بریدن و لخته شدن آن می شویم . خوردن ما همراه با سرکه و سایر ترشی ها مانع ضرر آنها روی اعصاب است. برای تقویت اعصاب ، خوردن نان و پنیر و نعنا سودمند می باشد. دوغ و سکنجبین را همیشه با برگ و سر شاخه های ما معطر کنید تا نوشابه ای مفید و معطر داشته باشید. وقتی شیر در پستان جمع شد و منعقد گردید ، بهترین راه درمان آن استفاده از ضماد ما همراه با آرد جو می باشد. ضماد ما جهت درمان بواسیر ورم بیضه و درد آن نافع است. حمول ما قبل از اجماع مانع باردار شدن است و این یکی از دستورهای مفیدی است که از هزار سال قبل در ایران جهت تنظیم خانواده و کنترل موالید مرسوم بوده است. زیاده روی در خوردن ما مولد باد بوده و تولید خارش در گلو می نماید. حالا اجازه بفرمایید چند تن از برادران و افراد سرشناس خانواده ما خود را به شما معرفی کنند.
سوسنبر
اسم من سوسنبر است. به من سیسنبر و آسن بویه هم می گویند. گیاه شناسان قدیم ایران مرا دو رگه و بین نعنا و پونه می دانستند. اخیراً یکی از فرنگی ها با تشریح ساقه و ریشه من این موضوع را ثابت کرده و کشف آن را به خود نسبت داده است. عربی من غام است و فرنگی ها به من نعناع فلفلی گویند و اقسام زیاد دارم که فرنگی ها آن را به سیاه و سفید قسمت کرده اند. مرزنگوش ، فراسیون و مشکطرامشیع از اقسام من بوده و همگی مقوی جسم و روح و احشاء و امعاء می باشیم. قلب و دماغ را نیرو می بخشیم ، ضد عفونی کننده ، پیشاب آور بوده ، عرق را زیاد می کنیم و عادت ماهانه زنان را باز می نماییم. ضد کرم بوده و زیاده روی در خون ما جهت زنان آبستن خوب نیست ، زیرا ممکن است باعث سقط جنین شود . مسکن التهابات معدی و بادشکن می باشیم. خوردن من با عسل ضد سم عقرب ، با سکنجبین پادزهر نیش زنبور است و مالیدن برگ من بر محل نیش حشرات نافع است. جوشانده ما مسکن سکسکه و پیچش شکم است ، برای مبتلایان به تقطیر بول و سنگ مثانه غذای خوبی هستیم و مسکن درد رحم می باشیم. حشرات مخصوصاً شپش از بوی ما گریزانند و حمول برگ من بد بویی رحم را بر طرف می کند. با اسانس من قرص نعنا درست می کنند و برای معطر کردن شربتها و داروهای معدی به کار میرود. دم کرده ده در هزار برگ ما درمان شکم روش و سوء هاضمه بوده دردهای عصبی را نیز بر طرف می کنیم. دو تا ده قطره اسانس من در تسکین دردهای عصبی و سیاتیک و التهابات معدی مفیدی است.
مشکطرامشیر
در شیراز به من رنگ گویند. به من مشکطرامشیع هم گویند و گویند اسم فارسی من مشکطرامشیر بوده است. قوی ترین اقسام نعنا هستم و زیاده روی در خوردن من خطرناک است چنانچه گوسفند از گیاه من چرا کند ، مسموم می گردد و در شیرش خون پیدا می شود . خوردن من به مقدار کم اشتها آور است و سینه را از خلط پاک می کند. ضد تشنج بوده و غم و غصه را از بین می برم ، باز کننده ادرار و قاعده بوده و خون نفاسی را قطع می نمایم. خوردن من برای زنان باردار خطرناک است و باعث سقط جنین می شود. خوردن من به مقدار کم شهوت را زیاد می کند مخصوصاً اگر همراه با عسل خورده شود.
مرزنگوش
فارسی من مرزنگوش و معرب آن مرزنجوش است. اعراب به من سرمق و عنقر می گویند. من از اقسام قوی سوسنبر هستم. بوییدن من و نوشیدن جوشانیده من دماغ را باز می کند و سردرد را بر طرف می کند و مالیخولیا را درمان می نماید و معالج زکام و آبریزش بینی است. بوییدن من مستی را کم می کند و رفع خماری می نماید و گرفتگی سوراخهای بینی را باز می نماید.
مالیدن من با حنا در تسکین سر درد اثری نیکو دارد. برگ و سرشاخه های من اسانس فراوان دارد و در داروسازی از آنها استفاده فراوان می شود. برگ من علاوه بر معطر کردن اغذیه سبب آرامش خاطر بوده ، کینه و حسد را از بین می برد. از اسانس من در صنعت برای معطر کردن صابون استفاده می شود. یک نوع من که به نام مرزنگوش افریقایی معروف است در نواحی خشک ایران و اروپا و افریقا می روید ، و در ایران به آویشن کوهی معروف است. ارسطو خواص زیادی را به آن نسبت داده که مهمترین این خواص تقویت معده ، بادشکن ، معرق
ضد تشنج است.
فراسیون
فارسی من براسیون است و معرب آن فراسیون می باشد. من در کنار جاده ها ، نقاط بایر غالب نواحی آسیا و اروپا و افریقا و جزایر قناری می رویم.
در ایران ، در اطراف تهران ، نواحی البرز ، اطراف کرج ، نواحی شمال ایران ، لاهیجان ، بندرگز ، تفرش ، کرمان ، خراسان ، سمنان ، بین فشم و سرخه ، بین بجنورد و مرادتپه و شریف آباد مشهد بطور خود رو می رویم. در طب سنتی ایران مرا به عنوان خلط آور و ازدیاد ترشح صفرا و ضد عفونی کننده ی مجاری تنفسی به کار می برند.
من پادزهر قارچهای سمی هستم و خطر من برای سقط جنین زیاد است. جوشانده ی من با انجیر و عسل اثری نیکو در معالجه تنگی نفس و آسم دارد و با شربت بنفشه جهت زخم ریه و التیام آن مفید است. سرمه ی عصارة من در چشم بهترین دارو جهت از بین بردن زردی آن است که در اثر یرقان به هم رسیده باشد. زیاده روی در خوردن من ، برای کلیه و مثانه خوب نیست و تولید خون در ادرار می نماید. چون مرا در آب انگور خیسانده و سه ماه نگهداری نمایند و بعد صاف کنند ، شرابی بدست می آید که در معالجه امراض سینه و پاک کردن آن از اخلاط نافع است . در طب جدید این خواص مورد تایید است و بیشتر جهت تحریک اشتها در مسلولین تجویز می شود. در طب عوام جهت مداوای تب و نوبه مصرف می شود.
کاکوتی
من برادر تنی فراسیون و از انواع خوراکی آن هستم که بیشتر مرا برای خوشبو کردن ماست و دوغ به کار می برند.
در ایران در کوه های اطراف تهران و کرج ، پل جاجرود ، سیاه کوه ، دوشان تپه ، نواحی شمال ایران ، منجیل ، آذربایجان و اصفهان و خراسان ، دامغان ، سمنان سرخه ، نزدیک شیراز ، راجرد قم ، همدان ، بلوچستان می رویم و به اسامی محلی تخم ملین ، مسنه یورچینگ ، کاکتو ، کاکوتو استویا و اشترپای معروف می باشم. مقوی معده و ضد عفونی کننده مجاری تنفس می باشم و کم و بیش سایر خواص نعنا در من جمع است. محصول زیاد من در خراسان به عمل می آید.
پونه ها
در فارسی به من پونه ن پودنه ، پودینه و پودرنگ گویند. معرب من فودنج است. اعراب به من حبق گویند. بیابانی ، کوهی و نهری دارم . من دارای انواع و اقسام بوده و به اسامی پونا ، نحانحه ، حبق ، حبق الماء ، نحناع ، حبق التمساح … معروف می باشم.
خانواده ما همه خلط آور و ملین معده بوده و ا
درمان اعتباد با متادون
مقدمه
امروزه انواع آسیب های اجتماعی اعتیاد به مواد مخدر یکی از شاخصه مهم ترین آسیب های اجتماعی در کشور به شمار می آید. رشد روز افزون گرایش جوانان و نوجوانان به اعتیاد در جامعه ما و مصرف مواد مخدر این معضل اجتماعی را به یک بحران تبدیل نموده است. از آنجا که میانگین سن ابتلا به اعتیاد به شدت کاهش یافته است این امر آثار و پیامدهای بسیار نگران در جامعه خواهد داشت و به پیچیدگی مسائل اجتماعی می افزاید. بر اساس آمارهای موجود ایران یکی از جوان ترین جوامع دنیاست بطوریکه 60 درصد افراد آن زیر 30 سال هستند و بدون تردید این گروه از جامعه بیشتر در معرض آسیب های اجتماعی قرار میگیرند. اعتیاد به مواد مخدر که به عنوان یک نابسامانی اجتماعی تلقی می شود پدیده ای است که آن را برای هستی سوز نام نهاده اند. زیرا ویرانگری های حاصل از آن زمینه ساز سقوط بسیاری از ارزش ها و هنجارهای فرهنگی – اخلاقی میگردد. و سلامت جامعه را به مخاطره می اندازد.
اعتیاد را به عادت کردن، خو گرفتن و خود را وقف عادتی نکوهیدده کردن تعریف نموده اند و در تعریف دیگر اعتیاد ابتلای اسارت آمیز به ماده مخدر که از نظر جسمی یا اجتماعی زیان آور بوده نامیده می شود.
با توجه به عوارض و پیامدها و تأثیر اعتیاد بر فرد، خانواده، و اجتماع، خطر اعتیاد بیشتر – آسیب پذیری بر منابع، انسانی است و چون منابع انسانی از عوامل زیربنایی پیشرفت و تعالی در جوامع بشری بشمار می رود و ناکارآمدی منابع انسانی، عوارضی چون عدم اعتماد به نفس، عدم تعادل روانی و ضعف اعتقادات و باورهای دینی و موجب تزلزل در نظام اجتماعی می گردند. بدیهی است که جامعه مبتلا به آن فرصت توفیق و سعادت و پیشرفت را از دست داده است.
تا دهه پنجاه شمسی در ایران ترک اعتیاد معتادین با روش صرف سم زدایی (پاک نمودن بدن از مواد مخدر) انجام می شد در این روش فقط وابستگی فیزیکی معتاد به مواد مخدر با روشهای دوری معتاد از مواد مخدر، یا ترک تدریجی میزان مصرف مواد مخدر در وی انجام می شد در این روش چه فرد معتاد داوطلب ترک بود و یا به اجبار مبادرت به ترک می نمود خود بعلت وابستگی روانی عود مجدد و تمایل به مصرف در معتادین بصورت مکرر مشاهده می گردید در دهه پنجاه، استفاده از روش استفاده از دارو جایگزین متادون بصورت محدود در برخی از زندانهای کشور از جمله زندان عادل آباد شیراز انجام شد این طرح مورد استقبال قرار نگرفت و استمرار نیافت از دهه 80 شمسی درمان با معتادان بصورت پایلوت در چند درمانگاه در سطح تهران و معدودی شهرهای دیگر انجام شد در سال 1381 به تدریج آثار مثبت این درمان بر کاهش رفتارهای پر خطر مانند اعتیاد تزریقی و نیز بهبود وضعیت اجتماعی و اقتصادی آن مشهود گشت. اکثر مطالعات حاکی از آن است که mmt یا درمان با متادون در کاهش میزان مصرف مواد طول مدت عاری بودن از دارو ، میازن ارتکاب جرایم در میان معتادان و کاهش میزان بستری های بیمارستانی برای سم زدایی بسیار مؤثر بوده است.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 10 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
مقدمه
آنچه که در متن می خوانید :
در ادامه شما با نحوه عملکرد هر بخش از برنامه آشنا خواهید شد . توضیحات به همراه شکل ارائه شده است تا شما را در درک بهتر یاری نماید .
هدف از طراحی برنامه :
1-امکان مکالمه متنی بین مشتری های یک شبکه محلی
۲-به حد اقل رساندن بر شبکه ( تبادل حد اقل اطلاعات بین خطوط شبکه)
۳-استفاده از آلگوریتم های رمز گذری و رمزگشای جهتِ جلو گیری از نفوذ هکر ها
۴-عدم استفاده از بانک اطلاعات
توضیح مختصر :
این برنامه برای کاربری های زیر طراحی شده است :
1 –ارتباط بین اعضای یک شبکه توسط متن برای جلوگیری از رفت و آمد های اضافی در محیط سایت
۲-امکان ارسال فایل بدون به اشتراک گذشتن فایل های مشتری
چکیده:
به علت نیاز کاربران یک شبکه برای تبادل اطلاعات به صورت الکترونیکی نرم افزار های مختلفی در بازار من جمله نرم افزار out look وجود دارد لزوم استفاده از این نو ارتباط کاهش رفت آمدهای کاربران در یک سایت و یا حتی طبقات یک ساختمان میشود. در این میان مسالی چون صورت،امنیت و قابلیت اطمینان بسیارهاءزاهمیت است .منظور از صورت در شبکه های کامپیوترحد اقل سازی حجیم اطلاعات مراوده شده می باشدقابلیت اطمینان از این نظر هاءزاهمیت است که پیام ها با کمترین خطا به مقصد ارسال شوند.در امنیت که بحث اصلی این پروژه می باشد با الگوریتم های مختلف رمز گزاری آشنا میشویم تا از نفوذ هکرها جلوگیری شود.
رمزنگاری
١-1 - معرفی و اصطلاحات
رمزنگاری علم کدها و رمزهاست . یک هنر قدیمی است و برای قرنها بمنظور محافظت از پیغامهایی که بین فرماندهان، جاسوسان، عشاق و دیگران ردوبدل م یشده، استفاده شده است تا پیغامهای آنها محرمانه بماند.
هنگامی که با امنیت دیتا سروکار داریم، نیاز به اثبات هویت فرستنده و گیرنده پیغام داریم و در ضمن باید از عدم تغییر محتوای پیغام مطمئن شویم . این سه موضوع یعنی محرمانگی، تصدیق هویت و جامعیت در قلب امنیت ارتباطات دیتای مدرن قرار دارند و م یتوانند از رمزنگاری استفاده کنند.
اغلب این مساله باید تضمین شود که یک پیغام فقط میتواند توسط کسانی خوانده شود که پیغام برای آنها ارسال شده است و دیگران این اجازه را ندارند . روشی که تامین کننده این مساله باشد "رمزنگاری" نام دارد. رمزنگاری هنر نوشتن بصورت رمز است بطوریکه هیچکس بغیر از دریافت کننده موردنظر نتواند محتوای پیغام را بخواند.
رمزنگاری مخف ف ها و اصطلاحات مخصوص به خود را دارد . برای درک عمیق تر به مقداری از دانش ریاضیات نیاز است.
شناخته می شود)، آنرا با استفاده از یک کلید (رشته ای محدود از plaintext برای محافظت از دیتای اصلی ( که بعنوان بیتها) بصورت رمز در م ی آوریم تا کسی که دیتای حاصله را م ی خواند قادر به درک آن نباشد . دیتای رمزشده (که شناخته می شود) بصورت یک سری ب ی معنی از بیتها بدون داشتن رابطه مشخصی با دیتای ciphertext بعنوان اصلی بنظر م ی رسد. برای حصول متن اولیه دریاف ت کننده آنرا رمزگشایی م ی کند. یک شخص ثالت (مثلا یک هکر ) نوشته رمز کشف یابد، دست اصلی دیتای به کلید دانستن بدون اینکه برای تواند )s(cryptanalysi . می کند بخاطرداشتن وجود این شخص ثالث بسیار مهم است.
رمزنگاری دو جزء اصلی دارد، یک الگوریتم و یک کلید . الگوریتم یک مبدل یا فرمول ریاضی است . تعداد کمی الگوریتمقدرتمند وجود دارد که بیشتر آنها بعنوان استانداردها یا مقالات ریاضی منتشر شد ه اند. کلید، یک رشته از ارقامدودویی (صفر و یک ) است که بخودی خود بی معنی است . رمزنگاری مدرن فرض م ی کند که الگوریتم شناخته شده Ircert.com P30World.com
Ircert.com P30World.com است یا م ی تواند کشف شود . کلید است که باید مخفی نگاه داشته شود و کلید است که در هر مرحله پیاد ه سازیتغییر می کند. رمزگشایی ممکن است از همان جفت الگوریتم و کلید یا جفت متفاوتی استفاده کند.شناخته م یشود. بصورت scrambling دیتای اولیه اغلب قبل از رمزشدن بازچینی م ی شود؛ این عمل عموما بعنوانتر، nfunctio hash مشخص شده مشخص پیش از طول به د(اشب داشته ای اندازه هر تواند می که) ار دیتا از بلوکی هااز تواند evalu hashed شود بازسازی . Hash function کاهش می دهد. البته دیتای اولیه نمی بخشی عنوان اغلب ها
از یک سیستم تایید هویت مورد نیاز هستند؛ خلاص ه ای از پیام (شامل مه مترین قسمتها مانند شماره پیام، تاریخ وو hhas ساعت، و نواحی مهم دیت ا) قبل از رمزنگاری خود پیام، ساخته
می شود.
یک الگوریتم ثابت با تولید یک امضاء برروی پیام با MAC یا (Message Authentication Check) یک چک تایید پیاماستفاده از یک کلید متقارن است . هدف آن نشان دادن این مطلب است که پیام بین ارسال و دریافت تغییر نکردهاست. هنگامی که رمزنگاری توسط کلید عمومی برای تایید هویت فرستنده پیام استفاده می ایجاد به منجر شود،می شود. (digital signature) امضای دیجیتال
1-٢ - الگوریتم ها
طراحی الگوریتمهای رمزنگاری مقوله ای برای متخصصان ریاضی است . طراحان سیستمهایی که در آنها از رمزنگاریاستفاده می شود، باید از نقاط قوت و ضعف الگوریتمهای موجود مطلع باشند و برای تعیین الگوریتم مناسب قدرتدر اواخر دهه ٠۴ و اوایل دهه ٠۵ (Shannon) تصمیم گیری داشته باشند . اگرچه رمزنگاری از اولین کارهای شانونبشدت پیشرفت کرده است، اما کشف رمز نیز پاب ه پای رمزنگاری به پیش آمده است و الگوریتمهای کمی هنوز باگذشت زمان ارزش خود را حفظ کرد ه اند. بنابراین تعداد الگوریتمهای استفاده شده در سیستمهای کامپیوتری عملی ودر سیستمهای برپایه کارت هوشمند بسیار کم است.
سیستمهای کلیدی متقارن
یک الگوریتم متقارن از یک کلید برای رمزنگاری و رمزگشایی استفاده م ی کند. بیشترین شکل استفاده از رمزنگاری DEA یا data encryption algorithm که در کارتهای هوشمند و البته در بیشتر سیستمهای امنیت اطلاعات وجود دارد
یک محصول دولت ایالات متحده است که امروزه بطور وسیعی DES . شناخته می شود DES است که بیشتر بعنوانبعنوان یک استاندارد بین المللی شناخته می شود. بلوکهای ۴۶ بیتی دیتا توسط یک کلید تنها که معمولا ۶۵ بیت طولاز نظر محاسباتی ساده است و براحتی می تواند توسط پردازند ههای کند DES . دارد، رمزنگاری و رمزگشایی م ی شوند
(بخصوص آنهایی که در کارتهای هوشمند وجود دارند) انجام گیرد.این روش بستگی به مخف ی بودن کلید دارد . بنابراین برای استفاده در دو موقعیت مناسب است : هنگامی که کلیدهامی توانند به یک روش قابل اعتماد و امن توزیع و ذخیره شوند یا جایی که کلید بین دو سیستم مبادله می شوند که
عموما برای DES قبلا هویت یکدیگر را تایید کرد ه اند عمر کلیدها بیشتر از مدت تراکنش طول نم ی کشد. رمزنگاری حفاظت دیتا از شنود در طول انتقال استفاده م یشود.
بیتی امروزه در عرض چندین ساعت توسط کامپیوترهای معمولی شکسته می شوند و بنابراین نباید DES کلیدهای ۴٠ برای محافظت از اطلاعات مهم و با مدت طولانی اعتبار استفاده شود . کلید ۶۵ بیتی عموما توسط سخت افزار یا سه از استفاده با اصلی دیتای کدکردن از عبارتست تایی DES شبکه های بخصوصی شکسته م ی شوند. رمزنگاری که در سه مرتبه انجام م یگیرد. (دو مرتبه با استفاده از یک کلید به سمت جلو (رمزنگاری) و یک مرتبه DES الگوریتم به سمت عقب (رمزگشایی) با یک کلید دیگر) مطابق شکل زیر:
این عمل تاثیر دوبرابر کردن طول مؤثر کلید را دارد؛ بعدا خواهیم دید که این یک عامل مهم در قدرت رمزکنندگی است.
برای زمانی مورد IDEA و Blowfish الگوریتمهای استاندارد جدیدتر مختلفی پیشنهاد شد ه اند. الگوریتمهایی مانند برای رقیبی بعنوان بنابراین نشدند افزاری سخت سازی پیاده هیچکدام اما اند DES استفاده قرار گرفته در استفاده برای الگوریتم (AES) کاربردهای میکروکنترلی مطرح نبود ه اند. پروژه استاندارد رمزنگاری پیشرفته دولتی ایالات متحده مشخصا برای Twofish بعنوان الگوریتم رمزنگاری اولیه انتخاب کرده است . الگوریتم DES را برای جایگزیتی Rijndael یاده سازی در پردازند ههای توان پایین مثلا در کارتهای هوشمند طراحی شد.
Fortezza و مبادله کلید را که در کارتهای Skipjack در ٨٩٩١ وزارت دفاع ایالات متحده تصمیم گرفت که الگوریتمها استفاده شده بود، از محرمانگی خارج سازد . یکی از دلایل این امر تشویق برای پیاد هسازی بیشتر کارتهای هوشمند برپایه این الگوریتمها بود.
که رمزنگاری دیتا در حین ارسال صورت م ی گیرد بجای اینکه دیتای ) (streaming encryption) برای رمزنگاری جریانی ۴از کلیدها طول از ای سرعت بالا و دامنه فراهم بیت ۶۵٢ ات ٠ RC کدشده در یک فایل مجزا قرار گیرد ) الگوریتم 4 است، بصورت عادی برای رمزنگاری ارتباطات دوطرفه امن در اینترنت RSA که متعلق به امنیت دیتای RC می کند. 4 استفاده می شود.
سیستمهای کلیدی نا متقارن
سیستمهای کلید نامتقارن از کلید مختلفی برای رمزنگاری و رمزگشایی استفاده م ی کنند. بسیاری از سیستمها private منتشر شود در حالیکه دیگری (کلید اختصاصی یا (public key اجازه می دهند که یک جزء (کلید عمومی یا توسط صاحبش حفظ شود . فرستنده پیام، متن را با کلید عمومی گیرنده کد می کند و گیرنده آن را با کلید (key اختصاصی خودش رمزنگاری میکند . بعبارتی تنها با کلید اختصاصی گیرنده م ی توان متن کد شده را به متن اولیه صحیح تبدیل کرد . یعنی حتی فرستنده نیز اگرچه از محتوای اصلی پیام مطلع است اما نمی تواند از متن کدشده به متن اصلی دست یابد، بنابراین پیام کدشده برای هرگیرند ه ای بجز گیرنده مورد نظر فرستنده ب ی معنی خواهد بود .
و Rivest ، Shamir شناخته می شود (حروف اول پدیدآورندگان آن یعنی RSA معمولترین سیستم نامتقارن بعنوان است). اگرچه چندین طرح دیگر وجود دارند. می توان از یک سیستم نامتقارن برای نشاندادن اینکه فرستنده Adlemen شامل دو تبدیل RSA . پیام همان شخصی است که ادعا م ی کند استفاده کرد که این عمل اصطلاحا امضاء نام دارد است که هرکدام احتیاج به بتوان رسانی ماجولار با توانهای خیلی طولانی دارد:
امضاء، متن اصلی را با استفاده از کلید اختصاصی رمز می کند؛
رمزگشایی عملیات مشابه ای روی متن رمزشده اما با استفاده از کلید عمومی است . برای
تایید امضاء بررسی می کنیم که آیا این نتیجه با دیتای اولیه یکسان است؛ اگر اینگونه است،
امضاء توسط کلید اختصاصی متناظر رمزشده است.
به بیان ساده تر چنانچه متنی از شخصی برای دیگران منتشر شود، این متن شامل متن اصلی و همان متن اما رمز شده توسط کلید اختصاصی همان شخص است . حال اگر متن رمزشده توسط کلید عمومی آن شخص که شما از آن مطلعید رمزگشایی شود، مطابقت متن حاصل و متن اصلی نشاندهنده صحت فرد فرستنده آن است، به این ترتیب امضای فرد تصدیق می شود. افرادی که از کلید اختصاصی این فرد اطلاع ندارند قادر به ایجاد متن رم ز شده نیستند بطوریکه با رمزگشایی توسط کلید عمومی این فرد به متن اولیه تبدیل شود.
X = Yk (mod r) : این فرمول است RSA اساس سیستم حاصلضرب دو عدد اولیه بزرگ است که با دقت انتخاب r کلید اختصاصی و k ، متن اصلی Y ، متن کد شده X که
شده اند. برای اطلاع از جزئیات بیشتر م ی توان به مراجعی که در این زمینه وجود دارد رجوع کرد . این شکل محاسبات روی پردازنده بنابراین، ت.اس کند بسیار شود می استفاده هوشمند کارتهای در که ه ابیتی ٨ روی بخصوص بایتی های هم تصدیق هویت و هم رمزنگاری را ممکن م ی سازد، در اصل برای تایید هویت منبع پیام از این الگوریتم RSA اگرچه در کارتهای هوشمند استفاده م ی شود و برای نشاندادن عدم تغییر پیام در طول ارسال و رمزنگاری کلیدهای آتی استفاده می شود. مانند شوند lElGama ،nHellma-eDiffi سایر سیستمهای کلید نامتقارن شامل سیستمهای لگاریتم گسسته می و
سایر طرحهای چندجمله ای و منحن ی های بیضوی . بسیاری از این طرحها عملکردهای ی ک طرفه ای دارند که اجازه است که از یک تولیدکننده مرکب برای RPK تاییدهویت را م ی دهند اما رمزنگاری ندارند . یک رقیب جدیدتر الگوریتم یک پروسه دو مرحل ه ای است : بعد از فاز RPK . تنظیم ترکیبی از کلیدها با مشخصات مورد نیاز استفاده م ی کند آماده سازی در رمزنگاری و رمزگشایی (برای یک طرح کلید عمومی ) رشته هایی از دیتا بطور استثنایی کاراست و می تواند براحتی در سخت افزارهای رایج پیاد ه سازی شود . بنابراین بخوبی با رمزنگاری و تصدی ق هویت در ارتباطات سازگار است.
است که آنها برای RSA طولهای کلیدها برای این طرحهای جایگزین بسیار کوتاهتر از کلیدهای مورد استفاده در RS استفاده در چی پ کارتها مناسب تر است . اما است؛ مانده باقی الگوریتمها سایر ارزیابی برای محکی حضور و بقای نزدیک به س هدهه از این الگوریتم، تضمینی در برابر ضعفهای عمده بشمار م یرود.
کلید ها
در رمزنگاری
با روشن شدن اهمیت وجود کلیدها در امنیت داد ه ها، اکنون باید به انواع کلیدهای موجود و مکان مناسب برای استفاده هر نوع کلید توجه کنیم.
4-1 (Secret keys)- ١- کلیدهای محرمانه
الگوریتمهای متقارن مانند DES از کلیدهای محرمانه استفاده می کنند؛ کلید باید توسط دو طرف تراکنش منتقل و ذخیره شود. چون فرض بر این است که الگوریتم شناخته شده و معلوم است، این قضیه اهمیت امن بودن انتقال و ذخیره کلید را مشخص می سازد. کارتهای هوشمند معمولا برای ذخیره کلیدهای محرمانه استفاده می شوند. در این حالت تضمین اینکه قلمرو کلید محدود است، مهم است: باید همیشه فرض کنیم که یک کارت ممکن است ب ا .موفقیت توسط افراد غیرمجاز تحلیل گردد، و به این ترتیب کل سیستم نباید در مخاطره قرار گیرد
4-2 (Public and private keys) ٢- کلیدهای عمومی و اختصاصی
امتیاز اصلی و مهم سیستمهای کلید نامتقارن این است که آنها اجازه می دهند که یک کلید (کلید اختصاصی) با امنیت بسیار بالا توسط تولید کننده آن نگهداری شود در حالیکه کلید دیگر (کلید عمومی )می تواند منتشر شود . کلیدهای عمومی می توانند همراه پیامها فرستاده شوند یا در فهرستها لیست شوند (شروط و قوانینی برای کلیدهای 50 . الکترونیکی رسانی X ITU عمومی در طرح فهرست پیام د.شون داده بعدی شخص به شخص یک از و ،(ددار وجود مکانیسم توزیع کلیدهای عمومی م یتواند رسمی (یک مرکز توزیع کلید) یا غیررسمی باشد .
محرمانگی کلید اختصاصی در چنین سیستمی مهمترین مساله است؛ باید توسط ابزار منطقی و فیزیکی در کامپیوتری که ذخیره شده، محافظت گردد . کلیدهای اختصاصی نباید هرگز بصورت رمزنشده در یک سیستم کامپیوتر معمولی یا بشکلی که توسط انسان قابل خواندن باشد، ذخیره شوند . در اینجا نیز کارت هوشمند برای ذخیره کلیدهای اختصاصی یک فرد قابل استفاده است، اما کلیدهای اختصاصی سازمانهای بزرگ معمولا نباید در یک کارت ذخیره شود.
4-3 (Master keys and derived keys) ٣- کلیدهای اصلی و کلیدهای مشتق شد
یک روش کاستن از تعداد کلیدهایی که باید منتقل و ذخیره شوند، مشتق گرفتن از آنهاست هر زمانی که استفاده می شوند. در یک برنامه اشتقاق کلید، یک کلید اصلی همراه با چند پارامتر مجزا برای محاسبه کلید مشت ق شده استفاده می شود که بعدا برای رمزنگاری استفاده م ی گردد. برای مثال، اگر یک صادرکننده با تعداد زیادی کارت سروکار دارد، می تواند برای هر کارت، با استفاده از کلید اصلی، شماره کارت را رمز کند و به این ترتیب کلید مشتق شده حاصل می شود و به آن کارت اختصاص داده م یشود .
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 59 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
انسان ، به سبب ویژگیهای بی نظیرش در میان همه موجودات ، عنوان اشرف مخلوقات را به خود اختصاص داده است. او استعداد خاص تفکر و یادگیری دارد که به او اجازه می دهد اعمال خاص انجام دهد . نتایج اعمالش را پیش بینی و ارزیابی کند .تغییر و تحولات گوناگون و سریعی را در عرصه علم و فناوری به وجود آورد. آنچنان که به قول تافلر دنیا را به دهکده ای تبدیل کند که اطلاعات را در سریع ترین زمان ممکن از قاره ای به قاره دیگر انتقال دهد .
بنابراین بر اثر پیشرفت سریع و غیر قابل انتظاری که در قلمرو دانش و فناوری طی چند قرن اخیر نصیب انسان شده است حجم اطلاعات و دانسته های بشری روز به روز به طور سر سام آوری در حال افزایش است. بر دانش آموزان و دانشجویان لازم است که هرچه سریعتر خود را با این تغییر و تحولات همگام سازند. در این راستا، بسیاری از دانش آموزان و دانشجویان کوشش زیاد می کنند . بسیار مطالعه می کنند اما به دلیل عدم توانایی در تمرکز حواس، هنگام مطالعه نمی توانند به نتیجه د لخواه دست یابند.
تمرکز در لغت یعنی تراکم ، فشردگی مجموعه، چکیده، تمرکز در اصطلاح یعنی حفظ و نگهداری توجه و تمرکز حواس ، روی موضوعی معین ، بدون تمرکز حواس ، یادگیری مثمر ثمر نخواهد بود . بنابر این همه افراد توانایی تمرکز دارند و چون تمرکز نسبی است یعنی کسی نمی تواند ادعا کند کاملا حواس پرت است ویا همیشه تمرکز حواس دارد.
تمرکز گاهی ساده است و گاهی مشکل. تمرکز در موضوع هایی که نیاز به تفکرو تجزیه و تحلیل دارند مشکل و تمرکز در موضوع هایی که جنبه ی تفریحی و سرگرمی دارند ، بسیار آسان است.
تمرکز حواس
یعنی عوامل حواس پرتی را به حد اقل رساندن… تمرکز هر شخص به نسبت کاهش عوامل حواس پرتی او افزایش می یابد و بنا به تغییرات موقعیت ذهنی و محیطی او تغییر می کند . بیشتر افراد گمان می کنند که تمرکز یک امر ذاتی و تغییر آن ناممکن است ، در حالی که تمرکز یک امر اکتسابی است و باید هر روز پرورش و جهت داده شود و هر کس با هوش عادی خود می تواند به آن دست یابد. پس برقراری تمرکز حواس به میزان کاهش عوامل حواس پرتی بستگی دارد . یعنی هر چه عوامل مزاحم و مخل تمرکز بیشتر باشند توانایی حفظ تمرکز حواس کمتر است و بر عکس. لذا حواس پرتی ؛ یعنی خارج شدن از روند مطالعه یا جریان کا ری و فرو رفتن در افکار و تخیلات و یا انجام کار دیگر.
منشاء حواس پراگندگی
حواس پرتی یا منشاء ذهنی و درونی دارد و یا منشاء بیرونی و محیطی
حواس پرتی درونی و ذهنی: عبارت است از اشکالات فکری انسان و اندیشه هایی که موانعی بر سر راه توجه دقیق به مطالعه و تمرکز حواس ایجاد می کنند. این موقع شامل مواردی از قبیل: درد، رنج، غم وغصه ، نگرانی، گرسنگی و تشنگی ، سردی و گرمی ، ترس و خشم و شادی ، سردرد و … می باشد
حواس پرتی بیرونی و محیطی
آنچه که به محیط پیرامون فرد ارتباط پیدا می کند و یا تحریکات غیر عادی که توسط حواس مختلف انسان ایجاد می شوند مانند نور شدید و نور ضعیف ، صداهای ناهنجار، روشن بودن رسانه ای صوتی و تصویری و نظایر اینها ممکن است فرایند تمرکز حواس را با اشکال مواجه کنند. رهایی از حواس پرتی و ایجاد تمرکز حواس در افراد مختلف ، متفاوت است و به حالت درونی ، تجربه ها مکان و موقعیت آنها بستگی دارد. . برخی از افراد اظهار می دارند که من آدم کاملا حواس پرتی هستم و برخی دیگر می گویند نمی توانم تمرکز حواسم را به روی کاری حفظ کنم . در حالی که این تفکر غلط است و هیچ کس نباید خود را فردی کاملا حواس پرت یا فاقد تمرکز حواس بداند بلکه بهتر است وقتی که تمرکز حواس فردی دچار اختلال شد ، بگوید در این لحظه و در محیط فعلی حواس پرتی من بیشتر و میزان تمرکزمن کمتر است. لذا حواس پرتی بیشتر علل درونی دارد و به طبیعت خود فرد، ویژگیها، حالات روحی و روانی، و عادات فردی بستگی دارد.بی شک حواس پرتی بیرونی آسانتر از عوامل حواس پرتی درونی بر طرف می شود .پس می توان بدون توجه به عوامل محیطی مانند : سرو صدای زیاد، شلوغ بودن محیط و حتا داخل موترسرویس و هنگام مسافرت تمرکز حواس خود را حفظ کرد . اما نمی توان در حال گرسنگی و یا تشنگی شدید نگرانی و ناراحتی دگرگونی فکر و اندیشه با تمرکز مطالعه کرد و یا کار دیگری را با تمرکز انجام داد و مطالعات و یا تجربیات زیادی این موضوع را تائید کرده است که یک انسان می تواند در محل پر سرو صدا و نا آرامی با تمرکز و توجه کافی مطالعه کند.
روشهای تقویت تمرکز حواس
تمرکز حواس هنگام مطالعه کلید اصلی و اساسی درک و فهم مطالب است. و کلید اساسی تمرکز حواس استفاده از روشهایی است که باعث تقویت و پرورش ومهارت در برقراری تمرکز حواس هنگام مطالعه می شوند. بنا براین بدون تمرکز حواس ممکن است درک و فهم مطلبی که فقط یک ساعت وقت لازم داشته باشد ، ساعتها وقت بگیرد اما به خوبی فهمیده نشود و امر مطالعه بی فایده است و اثر مثبتی نخواهد داشت. لذا کاربرد روشها و فنونی که به خواننده کمک می کند تا هنگام مطالعه فعال باشد ، تمرکز حواس را تقویت و مهارت فرد را در ایجاد تمرکز حواس هنگام مطالعه افزایش می دهد این روشها عبارتند از:
آمادگی برای مطالعه
برای شروع مطالعه ، ابتدا بایستی خود را از جهات گوناگون آماده کرد، زیرا حداکثر آمادگی ، مقدمه ای برای علاقمندی به مطالعه، ایجاد تمرکز حواس و یادگیری بهتر می باشد. منظور از آمادگی پیدایش تمام شرایطی است که شخصی را قادر می سازد تا با اطمینان به موفقیت و اعتماد به نفس، به تجربه خاصی بپردازد .
آمادگی بدنی
به رشد و تکامل طبیعی بدن ، تندرستی و نداشتن نقصهای بدنی مربوط است. گاهی وجود بیماریهایی مانند زخم معده، میگرن، سردرد و نظایر اینها باعث از بین رفتن تمرکز حواس و مانع مطالعه فرد می شود و فرد تا به دست آوردن تندرستی کامل قادر به برقراری تمرکز حواس و مطالعه ثمر بخش نیست و انگیزه کافی هم برای مطالعه ندارد
آمادگی ذهنی: آمادگی ذهنی را می توان از خصوصیاتی نظیر رشد گویای سالم ، قدرت تفسیرو تعبیر اشکال ، توانایی درک همانندیها و نا همانندیها میان کلمات و … شناخت دانست .
آمادگی اجتماعی
به ماهیت و وسعت تجارب فرد بستگی دارد که می توان آنرا با تجربه و تحلیل زمینه خانه و خانوادگی ، محیط وسیع اجتماعی که او در آن تجربه اندوخته است و تربیت پیشین او تعیین کرد.
آمادگی روانی: آمادگی روانی به شکل پیچیده ای با رشد و تکامل بدنی ، ذهنی و اجتماعی آمیخته است . خستگی، بی قراری ، بی تابی، کوتاهی زمان، دقت نداشتن تمرکز در مطالعه ، واکنشهای منفی نسبت به خود و دیگران ، ضعف اعتماد به نفس و نظایر آنها همگی نشانه نبودن آمادگی روانی ، بدنی ،ذهنی و اجتماعی دانش آموزان و دانشجویان ، اجرای برنامه های آموزشی ، تمرکز حواس و فرایند یادگیری را آسانتر و مطلوبتر می کند
۲-داشتن علاقه به مطالعه: مطالعه ثمر بخش از دو عامل متاثراست: یکی علاقه نسبت به مطالب خواندنی ، دیگر کاربرد ماهرانه فنون مطالعه نسبت به مطلب خواندنی سبب می شود تا شخص به مطالعه بیشتر بپردازد ، مطالعه بیشتر منجر به بهتر شدن فنون مطالعه می شود ، کاربرد فنون بهتر ، مطالعه را آسانتر ، سریعتر و لذت بخش تر می سازد؛ در نتیجه علاقه خواننده نسبت به مطالعه افزایش می یابد. پس تا زمانی که فرد تمایل یا علاقه به انجام کاری نداشته باشد نمی تواند برانگیخته شود. لذا وقتی خواننده به موضوعی علاقه مند می شود، خود به خود بر آن تمرکز می کند، بیشتر دقت می کند و به راحتی مطالب را به حافظه می سپارد و بعدا هم خیلی راحت به خاطر می آورد .پس ازعلاقه پیدا کردن نسبت به مطالب، گام بعدی تعیین هدف مطالعه است زیرا هدف زیر بنای انجام کاری است و به فعالیت انسان جهت و نیرو می دهد . هدف ارزشمند، فرد را به خواستن و طلب کردن وادار می کند و نیروی لازم را برای فعالیت در وی بوجود می آورد وسبب پیدایش تمرکز در او می شود . لذا هر فرد برای مطالعه باید هدف مشخصی داشته باشد.« زیرا تعلیم و تربیت علم اهداف است و همه بر این باورند که بدون داشتن هدف، یادگیری کاری بس دشوار و غیر ممکن است» همانطور که فرانکین معتقد است انسان بدون هدف مانند گلوله ای است که بدون هدف شلیک می شود . علاوه بر آن مطالعه بدون هدف یکی از عادات غلط مطالعه بشمار می رود .
تعیین زمان و مکان مطالعه:
یکی از راه های برقراری تمرکز حواس این است که مطالعه در آن ساعت از روز انجام گیرد که برای فرد مناسبتر است. اما تعیین مناسبترین زمان برای مطالعه کاری دشوار است و به عادات فردی بستگی دارد. برخی افراد عادت دارند تا نیمه های شب بیدار بمانند و با استفاده از سکوت و آرامش شبانه با خیالی راحت و آسوده مطالعه کنند برخی دیگر عادت دارند شب زود بخوابند و صبح زود از خواب بیدار شوند وبه مطالعه بپردازند. با این توصیف تعیین زمان و مقدار مطالعه باعث آگاهی از تمام زمینه مطالعه ، برقراری تمرکز حواس، عدم سردرگمی، جلوگیری از اتلاف وقت و انرژی و فهم بهتر مطالب می شود.
وا لتر پارک در کتاب خود به نام « چگونه درس بخوانیم؟» چنین می نویسد: « موفقیت یا عدم موفقیت شما در تحصیلات دانشگاهی ، مستقیما به این امر بستگی دارد که چگونه از وقت خود استفاده می کنید ؟ موفقیت در دانشگاه و البته در مقاطع تحصیلی پایین تر نیز بستگی به استفاده اشتباه از زمان دارد .» «محیط آشنای یک اتاق مشخص، در حین مطالعه موجب انصراف کمتر و تمرکز بیشتر حواس می شود ،زیرا لوزم آن اتاق هر روز پیش چشم شما است و کمتر توجهتان را به خود جلب می کند . به علاوه اگر هر روز به وقت مطالعه در اتاق معینی بودید کم کم ذهنتان عادت می کند که به محض رسیدن به آن اتاق آماده تمرکز حواس و فراگیری شود. » بنا براین ثابت بودن مکان مطالعه و مشخص بودن آن به علت دسترسی به آن و فراهم بودن وسایل مورد نیاز از قبیل کتب درسی ، دفاتر، کتاب لغت، خط کش، قلم و نظایر آن جهت مطالعه موجب تمرکز حواس بیشتر و آمادگی ذهنی هنگام مطالعه می شود. پس یکی از بهترین راه های برقراری تمرکز اختصاص دادن یک اتاق مجهز به آنچه لازم دارید ، در موقع مطالعه است. این اتاق خیلی زود مناسب تمرکز و یادگیریتان شده و کار شما را به طور خودکار راحت تر می کند و بعد برایتان یک عادت مفید می شود. « برای داشتن تمرکز به هنگام مطالعه ابتدا باید خود را از دنیای خارج جدا کنید و محیط مناسبی برای مطالعه بر گزینید . چنین محیطی باید آرام، روشن و دارای هوای مناسب باشد. هیچ چیز به اندازه سر و صدا ، خسته کننده و مانع تمرکز حواس نیست. ایجاد محیط کار مناسب، به دلیل ایجاد آرامش و شرایط مناسب اهمیت دارد و زمینه ای است برای تمرکز و دقت» یادبگیر که بگویی «نه»:
«زمانیکه تصمیم گرفتید باید مطالعه کنید اما دوستان یا هم اتاقی های شما در خواست می کنند که دور هم جمع شوید ؛ هنر گفتن «نه» را در خود تقویت کنید . اگر این اراده در شما ضعیف است ، می توانید روی در اتاق مطالعه خود بنویسید « مزاحم نشوید» اگر موفق نشدید می توانید کارهای دیگری انجام دهید که نشان دهد شما دوست ندارید که کسی باعث از هم گسیختن افکار شما شود».
ترک افکار منفی و داشتن افکار مثبت:
مطالعه عمیق و یادگیری ثمر بخش وقتی حاصل می شود که فرد تصور مثبتی از خود داشته باشد و به خود اعتماد کند . زیرا اعتماد به خود در موفقیت مؤثر است و مهارت را بیشتر و نیرو را افزایش داده و مغز را سالمتر می کند . وقتی می خواهید کاری انجام دهید از گفتن کلماتی همانند : نمی خواهم ، نمی دانم، نمی توانم بپرهیزید. جمله« این کار محال» است را از دفتر زندگی خود خط بزنید ، ترس و بدگمانی و بی ارادگی را از ذهن خود دور کنید . هرگز به خویشتن اجازه ندهید که هیجانات و افکار منفی شما را در خود غرق سازد و تمرکز حواس شما را مختل کند. اعتماد به نفس داشته باشید و پیوسته به نزد خود تکرار کنید که قادر به انجام کار هستم ، می توانم انجام دهم و باید انجام دهم . بدین طریق تفکر مثبت را در خود پرورش دهید. قوی بودن اعتماد به نفس احساس شعف و شادی را در شما بوجود می آورد و در حالت شادمانی از تمرکز حواس خوبی برخوردارید. بهتر فکر می کنید، بهتر مطالعه می کنید و نتیجه کارتان بهتر می شود.
مارگریت کوربت می نویسد « انسان در بحر اندیشه های خوشایند حافظه بهتری پیدا می کند و ذهن در حالت آرامی قرار می گیرد و میل به یادگیری را در خود بوجود می آورد» لذا خود پنداری مثبت مهمترین کمک برای تمرکز و یادگیری است اگر بتوانیم تصورات غلط ومنفی را از ذهن خود دور نموده و تصورات مثبت را جایگزین کنیم ، می توانیم علاقه به مطالعه و یادگیری را در خود ایجاد کنیم چرا که علاقه به مطالعه شرایط اصلی و اساسی ایجاد تمرکز حواس به هنگام مطالعه است .آلفردآدلر روانشناس مشهور ، در دوره جوانی در درس ریاضی بسیار ضعیف بود
. معلمش این موضوع را با والدینش در میان گذاشت آنها باور کردند که آد لر در درس ریاضی ضعیف است ، آدلر هم این موضوع را پذیرفته بود . یکی از روزها که معلم مسئله ای را روی تخته نوشته بود و شاگردان کلاس از حل مسئله عاجز مانده بودند ، آدلر جواب مسئله را پیدا کرد ، پای تخته رفت و در میان حیرت همگان مسئله را حل کرد . فهمید که توانایی درک و فهم مطالب درس ریاضی را دارد ، استعدادش را باور کرد، تصورات مثبت را جایگزین تصورات منفی کرد و از آن به بعد یکی از دانش آموزان ممتاز درس ریاضی شد
طرح سئوال:
طرح سئوال یکی از شیوه های مطالعه دقیق و فعالانه است که در تمام اوقات مطالعه، مفید است. طرح سئوال پیش از مطالعه دقیق، فرد را وادار می کند تا به طور فعالانه و با تمرکز و دقت کافی و با انگیزه و علاقه به مطالعه بپردازد . طرح سئوال هنگام مطالعه یکی از روشهایی است که خواننده را فعال و به طور عمقی او را در گیر مطالعه می کند وسبب برانگیختن جدیت و تلاش وی به هنگام مطالعه می شود و فرد برای یافتن پاسخ به سئوالات بایستی تمرکز حواس خود را حفظ نماید ، زیرا در هنگام مطالعه ، نمی توان بدون تمرکز پاسخ سئوالات را پیدا کرد. بعد از خواندن مطالب با طرح سئوال می توان میزا ن فراگیری خود را ارزش یابی نموده و به نقاط قوت و ضعف خود پی برد و سبب ایجاد نظر انتقادی نسبت به مطالب در فرد می شود. خواننده در مطالعات بعدی برای از بین بردن نقاط ضعف خود با دقت و تمرکز بیشتری مطالعه می کند.
- آگاهی از شیوه های صحیح مطالعه و یادگیری: « برخی از والدین به طور مدام به فرزندان خود می گویند درس بخوانید، مطالعه کنید، ولی هرگز نمی گویند چگونه مطالعه کنید و روشهای صحیح مطالعه را نمی دانند» بنابر این آگاهی از شیوه های صحیح مطالعه و یادگیری چون:تند خوانی ، عبارت خوانی، خواندن اجمالی ، خواندن تجسمی، و … به خواننده کمک می کند تا تمرکز حواس خود را هنگام مطالعه حفظ نمایند
تند خوانی:
تند خوانی باعث توجه و تمرکز بیشتر و فهمیدن مطالب و در نتیجه باعث یادگیری بهتر می شود . فکر و ذهن ما قادر است هزاران کلمه را در دقیقه از خود عبور دهد ولی اگر سرعت مطالعه ما پائین باشد، ذهن وقت اضافی می آورد و ناچار به این شاخه وآن شاخه می پرد و در نتیجه حواس پرتی ایجاد می شود . اما مطالعه سریع و یا تند خوانی فرصت جولان به ذهن نمی دهد و سبب برقراری تمرکز حواس هنگام مطالعه می شود.
عبارت خوانی : عبارت خوانی یعنی خواندن عبارات و جملات به عوض خواندن کلمات . عبارات خوانی به نوع دیگری به تمرکز حواس کمک می کند از این طریق خواننده باید با سرعتی که نزدیک به سرعت اندیشیدن اوست . بخواند، اگر سرعت آنقدر کم باشد که ذهن از حالت فعال بودن باز بماند ، احساس دلزدگی ایجاد می شود و چیزهای دیگری ذهن فرد را مشغول می کند و از روند مطالعه خارج می شود . بنا بر این اگر سرعت خواندن با سرعت اندیشیدن هماهنگ باشد باعث افزایش تمرکز حواس می شود.
خواندن اجمالی:
روش خواندن اجمالی مبتنی است بر یک نمونه گیری سریع از نکات اساسی و صرف نظر کردن از جزئیات، در این روش خواننده مطالب را سازمان بندی می کند ، آنگاه هدف از مطالعه خود را مشخص نموده و مقدار زمان مطالعه و میزان دشواری کتاب را تخمین می زند و سپس از طریق سئوال کردن کنجکاوی ، علاقه، دقت و تمرکز حواس فرد ، افزایش میابد.
خواندن تجسسی:
منظور از روش تجسسی طرح انواع سئوالات جزئی و کلی و مطالعه عمیق و اثر بخش در جهت دست یافتن به پاسخ این سئوالات است … کسی که به دنبال چیزی می گردد به احتمال بیشتری آن چیز را پیدا می کند لذا هدف خواندن تجسسی افزایش دامنه تمرکز و درک عمیق تر معانی است . به همین دلیل خواندن تجسسی تمرکز حواس و علاقه فرد را افزایش می دهد و به او کمک می کند تا مطالب دشوار را تجزیه و تحلیل نموده
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 19 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید