على غفارزاده
یکى از مسائلى که پیروان ادیانو مذاهب گوناگون ، اعم از یهودیان ،مسیحیان ، زرتشتیان و مسلمانان وهمه ملل عالم بر آن اتفاق نظر دارند،مساله ظهور یک مصلح حقیقى ومنجى اعظم در آخرالزمان است. همهادیان و مذاهب حاکم بر جهان، ازکسى که نجاتدهنده بشریت وخاتمهدهنده به ظلم و ستم ، جنگ،فساد، فقر و ناامنى است، سخن بهمیان آورده و آمدن او را نویددادهاند. همه، چشم به راه و آمادهاندکه شایستهترین انسان روى زمین،پا به عرصه ظهور گذاشته ، کمالواقعى انسان را ارزانى بدارد، کژیهاو کاستىها را ریشهکن سازد،فضیلت و تقوى را بگستراند و پرچمهدایت و ایمان را در همه جهانبرافرازد. محرومیت و ناکامى را ازمیان برداردو بشر را از نعمتآسایش بهرهمند سازد. چرا که اینوعده الهى تخلفناپذیر است.
علامه طباطبایى رحمه الله در این زمینهمىنویسد:
«بشر از روزى که روى زمینسکنى گزیده ، پیوسته در آرزوىیک زندگى اجتماعى مقرون بهسعادت مىباشد و به امید رسیدنچنین روزى قدم برمىدارد و اگر اینخواسته تحقق خارجى نداشت،هرگز چنین آرزو و امیدى در نهادوى نقش نمىبست ; چنانچه اگرغذایى نبود، گرسنگى نبود، اگر آبىنبود تشنگى تحقق نمىیافت و ... ازاین روى ، به حکم ضرورت (جبر)آینده جهان روزى را در برخواهدداشت که آن روز جامعه بشرى پر ازعدل و داد شده و با صلح و صفازندگى خواهند کرد و افراد انسانىغرق فضیلت و کمال مىشوند و البتهاستقرار چنین وضعى به دستخودانسان خواهد بود و رهبر چنینجامعهاى منجى جهان بشرى و بهلسان روایات «مهدى» خواهد بود.» (1)
بنابراین ، اعتقاد به «مهدى» تنهایک باور اسلامى نبوده و رنگ خاصدینى ندارد، بلکه عنوانى ستبراىخواستهها و آرزوهاى همه انسانهابا کیشها و مذاهب گوناگون وهمچنین ، بازتاب الهام فطرى تمامىمردم است که با همه اختلافاتشاندر عقیده و مذهب ، دریافتهاند کهبراى انسانیت در روى زمین، روزموعودى خواهد بود که با فرارسیدن آن ، هدف نهایى و مقصدبزرگ رسالتهاى آسمانى تحققمىیابد و طومار ستمگران درهمپیچیده مىشود.
آرى ، جهان به سوى آیندهدرخشان و تکامل روحانى و عقلانىو نظام واحد و مستحکم دینى وغیبت صغرى از زمانشهادتامامحسنعسکرىعلیه السلامدر هشتم ربیعالاولسال260قکه حضرتولىعصر علیه السلام متولى امرامامت گردید، آغاز شده وبا وفات «على بن محمدسمرى » چهارمین و آخریننایب حضرت، در نیمهشعبان سال 329 ق پایانیافته است.
الهى،و عصر صلح و صفا و برادرىو همکارى پیش مىرود . روز موعودنزدیک است ، نشانههایش یکى پساز دیگرى ظاهر مىشود و ما درآستانه فرا رسیدن روز رهایىانسانها از زیر یوغ استعمار واستبداد هستیم.
علىرغم اتفاقنظر تمام ملل دراصل وجود «مصلح» در مصداق وتطبیق آن اختلاف وجود دارد.روایات نقل شده درباره حضرتمهدى علیه السلام و بحث از نواب خاص آنحضرت که در طول هفتادسالواسطه بین شیعیان و حضرتبودهاند و همچنین تجزیه و تحلیلدوران غیبت صغرى ، این اعتقاد رااز محدوده «ذهن» به دنیاى«واقعیات» مىآورد; یعنى: او یکحقیقت فرضى و خیالى نیستبلکهیک موجود واقعى است و وجود او رااز آینده به حال انتقال داده است تا بهجاى باور داشتن و چشم دوختن بهنجات دهندهاى که در آیندهناشناخته و دور پدید مىآید ، بهرهایىبخشى ایمان داشته باشیم کهاکنون هست و خود نیز همانند دیگرمنتظران ،چشم به راه رسیدن روزموعود است. بنابراین ، موضوعمهدى علیه السلام، نه اندیشه چشم به راهنشستن کسى است که باید زادهشود ونه، یک پیشگویى است که بایددر انتظار مصداقش ماند. بلکهواقعیت استوار و فردمشخصى استکه در میان ما زندگى مىکند، ما رامىبیند و مانیز او را مىبینیم و دراندوه و شادیهامان شریک است. احادیث و نیز تاریخ غیبت صغرى،این باور را در جان مازنده مىکند کهمصداق آن مصلح و موعود منتظر ،کسى جز فرزند امام حسن عسکرىعلیه السلام و امام دوازدهم شیعیان حضرتمهدى علیه السلام نیست; که وجودش بهتجربه تاریخى ثابتشده است.
درباره مصلح جهان ، مسائل بسفراوانى وجود دارد که بیان و تحلیلعلمى و فلسفى آن ظرافت و دقتخاصى لازم دارد و محققان اسلامىدر این مورد کتابهاى فراوان ومقالههاى متنوع به زبانهاى مختلفدنیا نوشتهاند که هر یک گوشههاىمختلف این حادثه را روشنمىسازد.
در میان این مسائل ، موضوع«غیبت» و مسائلى که ارتباط مستقیمو غیرمستقیم با مساله غیبت دارند ،از اهمیتخاصى برخوردار است ،لذاضرورى به نظر مىرسید اینموضوعات را به عنوان مباحثمقدماتى به صورت اجمالى بررسىکنیم و در مراحل بعدى به مباحثمورد نظر که بررسى زندگانى نوابخاص امام زمان علیه السلام است، بپردازیم.
غیبت
امام مهدى علیه السلام بنابر قولمشهور، در سال 255 ق چشم بهجهان گشود . پنجسال بعد، پس ازشهادت امام حسن عسکرى علیه السلامماموران دستگاه عباسى ، به خانهامام علیه السلام هجوم برده و در جستجوىفرزند و جانشین آن حضرتبرآمدند. از این حادثه و پیشامد،معلوم شد که خطر جدى جان امامآینده را تهدید مىکند. لذالازم بودجهت محفوظ ماندن جان باقیماندهسلسله امامت و سلاله نبوت ومصلح بزرگ بشریت ، اقدامى جدىبه عمل آید و به همین خاطر حضرتاز تیررس چشمان کارگزاران خلفاىعباسى پنهان گردید.
غیبت امام زمان علیه السلام براىشیعیان بسیار سخت و دشوار بود واحتمال قوى بود که در این دوراندچار حیرت و سرگردانى و تشتتشوند، ولى براى این که شیعیان بهغیبت امام علیه السلام عادت کنند و باغیبتش دچارشک و تردید نشوند واحساس وحشت نکنند، پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله وسلم و ائمه معصومین علیهم السلام ازسالها قبل ، تدابیر لازم را اندیشیدهبودند و در بیانات نورانى و پرمحتواى خویش ، مساله غیبت را بهطور گسترده یادآورى نموده وافکار عمومى را جهت پذیرش غیبتمهیا ساخته بودند. (2)
برخى از محدثین شیعه ، اخبارمربوط به امام زمان علیه السلام و غیبت آنحضرت را از پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم و ازائمه معصومین علیهم السلام به ترتیب نقلکردهاند. (3)
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 18 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
جزئیات اجرایی ساختمان های بتنی
دیوار چینی
1 - دیواری که از آجر فشاری یا با سنگ مخلوط و یا با مصالح دیگر با ملات ماسه سیمان یا ماسه آهک ویا ملات باتارد چیده شده .
2 - نمای دیوار را می توان از ابتدا با نما سازی خارجی پیوسته ساخته و به تدریج بالا ببرد بطوری که هر رگ آجر چینی قسمت جلوی کار آجر تراشیده گذارده و پشت آنرا از آجر فشاری یا مصالح دیگر می چینند.که ضخامت و مقاومت هر دیوار بستگی به نوع کار بری آن دارد .که در این ساختمان بیشتر دیوار چینی هابه وسیله آجر لفتون و آجر فشاری انجام گرفته.
نحوه شمشه گیری
ابتدا بالای یکی از گوشه های هر قسمت ساختمان را مقدم گرفته و یک کروم گچی به یک زاویه نصب می شود، سپس شاغولی آن کروم را به پایین ارتباط داده کروم دیگری به پایین متصل می سازد بعد خط گونیا 90 درجه را به زاویه های دیگر انتقال داده به طوری که عمل کروم بندی چهار گوشه هر قسمت را زیر پوشش دهد بعد ریسمانی به بالای هر قسمت روی کروم ها گرفته و هر دو متر یک کروم به زیر ریسمان به وجود آورده که این عمل پایین نیز انجام می شود بعد کروم های قسمت وسط و گوشه ها از بالا به پایین با شمشه چوبی یا آلومینیومی شمشه گچی گرفته روی کروم گچی که سرتاسر ارتفاع دیوار را در چند قسمت گرفته از ملات گچ و خاک یا ماسه سیمان می پوشانند.
فرش کف ساختمان
برای عمل فرش کف ابتدا در گوشه های هر قسمت یک قطعه سنگ ساییده شده یا موزائیک یک اندازه بطوریکه تراز روی چهار نقطه باشد قرارمی دهندسپس ریسمانی نازک و محکم به اضلاع بسته و خط گونیا 90 درجه را به گوشه ها انتقال میدهد.بعد ملات را کف آن پهن می کنند و کف را فرش می نمایند البته ریسمان ها را به ترتیب جا به جا می کنند .
نحوه اجرای خط گونیا معماری
ابتدا از گوشه ها دو ریسمان عمود بر هم بسته و 60 سانتی متر به یک طرف نشان گذارده ضلع همجوار را80 سانتیمتر علامت گذاری می کنیم در این حالت خط ارتباط بین این دو باید 100 سانتیمتر کامل باشد که در مغایرت ریسمان را جا بجا کرده تا نقطه 100 سانتیمتر تکمیل گردد.که در این صورت زاویه 90 درجه درست می شود .
قرنیز
بر روی فرش موزائیک یا سنگ قسمتهای ساختمان قطعه سنگی به دیوارنسب مس شودکه قرنیز نا میده می شود . تا شستشوی کف و تنظیم گچ کاری دیوار ها آسان گردد.که در بیشتر ساختمان ها این قرنیز حدود 10 سانتیمتر استفاده می شود که در این جا هم به همین صورت است.
سفید کاری با گچ
هر بنا اول شمشه گیری آستر می شود در اینصورت گچ آماده را پس از الک کردن با الکی که سوراخ های آن نیم میلیمترمربع است الک نموده و سپس حدود سه لیتر آب سالم در ظرفی ریخته گچ الک شده را با دو دست آهسته در آب می پاشند تا اینکه ضخامت گچ به روی آبها برسد بلا فاصله با دست گچ های داخل آن را مخلوط نموده که این عمل بدست شاگرد استاد کار انجام می شود بعد به سرعت استاد کار خمیر گچ را با ماله آهنی روی دیوار آستر شده می گشد و بلا فاصله یک شمشه صاف روی آن می کشد تا ناهمواری های آن روی دیوار گرفته شود.
کاشیکاری
.هنگام شروع نصب کاشی به این صورت اقدام می گردد ابتدا خمیری از خاک رس تهیه و آن را می ورزند این خمیر در ظرفی نزدیک دست استاد کار آماده می ماند سپس با گچ یا سیمان یا ماسه یا خاک رس کوبیده شده زیر رگه اول کاشی در یک ضلع کنار دیوار شمشه کاملا تراز به وجود می آورد تا امکان چیدن رگه اول کاشی به وجود آید.
دو عدد کاشی دو سر ضلع مو قتا با فاصله حداقل 1 سانتیمتر از دیوار قرار می دهند سپس ریسمانی نازک به بالای آن متصل نموده جلوی کاشی ها را از گل ورزیده شده موقتا بست می زنند بعد شمشه فلزی بسیار صاف جلوی کاشی در حال نصب قرار می دهند و بقیه کاشی ها را پشت شمشه چیده بعد با ریسمان کنترل می نمایند، جلوی بند ها را از گل ورزیده شده کروم موقت گذارده سپس دوغاب سیمان رابه صورت رقیق محلول شده از ماسه پاک و سیمان معمولی آماده با ملاقه به آهستگی پشت کاشی ها را پر می کند تمام اضلاع را در رگ اول دور می گردانندتا امکان کنترل تمام زاویه ها وضلع ها ،گوشه ها و نبشه ها به عمل آیدکه چنان چه کنار ضلعی تکه های غیر استاندارد احتیاج شود کاشی های رگه اول را جا بجا نموده و تکه ها به کنار منتقل شود و دوغاب ریزی پشت انجام گیرد پس از کنترل اضلاع هر بنا رگه های دیگر را از اول شروع و انقدر تکرار می شود تا کاشیکاری در حد مطلوب به اتمام برسد پس از خودگیری کامل ملات کاشی ها دوغابی از رنگ کاشی با سیمان سفید ورنگ مشابه تهیه نموده و با پارچه یا گونی به لای بند ها مالیده و بعد از خشک شدن سطح کاشی ها را کاملا نظافت می نمایند ، در این هنگام نصب کاشی های دیواری خاتمه یافته و آماده فرش سرامیک کف می شود.
سرامیک کف
برای فرش کف سرویس هاپس از کنترل لوله گذاری ها و چک نمودن ایزو لاسیون و شیب سازی لازم برای آبروها زیر سرامیک یک پلاستر سیمانی تعبیه می شود تا اینکه 3 میلیمتر جای ملات برای نصب سرامیک باقی بماند سپس با توجه به این که پلاستر زیر بنا نباید خشک شود باید هر چه زود تر دوغابی از سیمان معمولی به ضخامت نیم سانتیمتر روی پلاسترها قرار داده و قطعات سرامیک آماده را در دوغاب غرق نموده تا شیره دوغاب به زیر درزهای سرامیک نفوذ کند و از این روی قطعات به پلاستر زیر چسبیده شود و روی سرامیک ها با شمشه و چکش های لاستیکی کوبیده و هموار گردد ، 24 ساعت بعد کاغذ روی سرامیک را نم زده و پس از خیس خوردن به وسیله پارچه ای جمع آوری و نظافت می گردد، در این حالت باید کنترل شود که چنان چه درزی از سیمان بر خوردار نشده و لای درز باز مانده باشد مجددا از سیمان دوغاب پر می شود ودرز ها با رنگ سرامیک به صورت دوغاب تزئین و چنان چه نیاز به بتونه کاری باشد از سیمان سفید و رنگ خمیری تهیه و جاهای ناهموار درز ها را پر و نظافت می نماید .
چیدن آجرنما
آجر سفید یا رنگی زلال و اعلا که معمولا از بهترین خاک رس خالص به قطرهای 3، 4، 5، 6 ، سانتیمتر بدون مواد گیاهی یا آهکی و یا شنی پخته شده به نزدیک کار آجر تراش حمل می شود و سپس استاد کار آجر تراش با چند نفر شاگرد کار آموخته به وسیله دستگاه برش و تراش آجر ها را بریده و سپس آنها را به ظرف آب موجود وارد می کنند آجر ها حداقل دو ساعت درآب باقی می مانندکه چنانچه مواد آهکی داشته باشد شکسته و با سیراب شدن آن مقاومت و استحکام آجر بالا رفته وثابت خواهد ماند و نیز برای ساییدن لبه های تراشیده شده آماده می گردد. در خاتمه شاگردان با قطعه آجر دیگر روی نره های تراشیده شده را کاملا صیقل می دهند در این صورت خمیری زاییده شده از خود آجر به وجود می آید که به آن بتونه آجر می گویند با پرکردن سوراخ های نره های آجر به وسیله همان بتونه و کشیدن قطعه آجر دیگر تیزی ها و گوشه های آجر را صاف و هموار می کنند در این صورت آجر برای چیدن جلوی دیوار آماده است ولی بهتر است مصرف آن را به روز بعد موکول کنند تا در این فاصله کاملا خشک شود پس از خشک شدن آجرها شوره سفیدی روی آجر را می گیرد که می توان پس از چیدن و خشک شدن شوره ها آن را با پارچه ای از روی آجرها برداشت.
بند کشی آجر
پس از اتمام کل نما سازی با آجر ابتدا ماسه بادی دانه دار پای کار آماده داشته و به هر پیمانه ماسه دو پیمانه سیمان معمولی پرتلند اضافه می کنند وبا مقداری آب به صورت خمیر در آورده پس از نصب داربست برای زیر پای استاد کار بند کش خمیر را در ظرفی نزدیک کار برده با قلم فلزی باریک که عرض آن حد اکثر 10 میلیمتر و ضخامت آن 2 میلیمتر و سر آن نیز منحنی شده باشد ، وسط آن نیز زانویی خورده شده باشد پس از پوشاندن دستهای استادکاربا دستکش های لاستیکی سالم خمیر را کم کم روی کف دست چپ قرار داده و قلم نام برده را به دست راست گرفته دست چپ به زیر درز آجر از چپ به راست حرکت می کند و هم زمان دست راست با قلم فلزی خمیر را به لای درز جای داده پس از پیش رفتن حدود یک متر طول عمل را به درزهای زیر انتقال می دهد سپس از ابتدای هر درز با دست راست قلم را تا آخر ملات یکسره کشیده تا تشخیص داده شود درزها تمیز بند کشی شده و با قطعه پارچه ای لبه های آجر را تمیز می نمایند.
نصب سنگ نما
برای تزیین سنگ نما ضمن آماده شدن سنگ مورد دلخواه استاد کاران ماهر ابتدا جلوی دیوار ها را با قطعه سنگی کروم بندی و اضلاع دیواررا به صورت صاف و گونیا ریسمان بندی می کنند سپس رگه اول سنگ ها را شمشه گیری می کند بعد از ریسما ن بندی بالا و کنترل شاغولی آن سنگ های رگه اول را نصب می نماید و با گچ ساخته شده جلوی آن هارا از کروم های گچی موقت متصل میسازد ، سپس دوغاب سیمان ساخته شه از ماسه درجه یک و سیمان پرتلند را که با آب نیز محلول شده با ظرف قاشقی شکل پشت سنگ ها را پر می کنند. تردید نیست در پشت سنگ ها اتصالات آهنی به نام اسکوب نیز الزامی است چنانچه اسکوب انجام نگرفته باشد سنگ ها اتصال به دیوار آجری نداشته و امکان ریختن سنگ ها وجود دارد در این صورت باید رویل پلاک شود که آن نیز از نظرشکل خارجی زیبا نخواهد شد .
نمای سیمانی
برای تزیین نمای خارجی سیمانی ساختمان در اولین مرحله ملاتی از ماسه پاک نه چندان درشت آماده کرده یعنی چهار پیمانه ماسه و یک پیمانه سیمان معمولی پرتلند را با آب به صورت ملات مخلوط در آورده سپس همان گونه که در قسمت شمشه گیری گفته شد ابتدا بالای دو سر یک ضلع دیوار را کروم بندی و روی کروم ها را رسیمان کشیده وهر یک متر کروم به دیوار متصل می نمایند ،
سپس شاغولی کروم ها را به پایین دیوار داده عمل بالا را در پایین نیز انجام می دهند بعد فاصله کروم ها را از بالا به پایین با ملات ساخته شده فوق پرکرده وروی آن را شمشه کش می نمایند .
پس از اتمام کلیه کارها کروم بندی ها فاصله دو کروم را با همان ملات پر کرده شمشه صافی را از پایین به بالا روی ملات ها کشیده تا روی شمشه صاف کردن این عمل را آستر می نامند ، پس از تمام شدن کل طول دیوار خاک و پودر سنگ را با سیمان بطور نصبی مخلوط نموده یعنی برای سه پیمانه از دو مخلوط یک پیمانه سیمان سفید یا معمولی را با آب مخلوط کرده تاخمیری نسبتا رقیق تهیه شود سپس خمیر را با کمچه آهنی یا چوبی روی آسترها مالیده و با پاشیدن آن به وسیله قلم مو روی آن را با تخته ماله های چو بی ماساژ داده تا زیر تخته ها صاف و موج آن گرفته شود چنانچه بنا به تشخیص استاد کار احتیاجی به خط کشی وبه فرم های مختلف داشته باید پس از اتمام نرمه کشی ذکر شده آماده خط کشی و شیار زنی شده است پس از خاتمه یافتن کل آستر ونرمه کشی تزیین رویه آن با مصالح ورنگهای مختلف امکان پذیر است.
پارکت سازی
برای ساخت پارکت های چوبی یک بنا ابتدا روی موزائیک ها ویابتو ن زیر پارکت را با دستگاه های کف ساب ساییده وکاملا صیقل می نماید
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 76 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
واحد های قدیم مجتمع :
برای اولین بار در سال 1338 اقدام به احداث یک کارخانه کود شیمیایی در مرودشت شیراز گردید که سرمایه آن بالغ بر 2900 میلیون ریال بوده است این کارخانه در سال 1342 مورد بهره برداری قرار گرفت و در سال 1344 به شرکت ملی صنایع پتروشیمی واگذار شد.
علاوه بر واحد های تولید کود شیمیایی واحد کربنات و بی کربنات دو سود در سال 1352 و تری پلی فسفات و کودهای مخلوط در اوائل سال 1355 مورد بهره برداری قرار گرفتند.
الف) واحدهای کود شیمیایی:
این کارخانه در سال 1342 بهره برداری از آن آغاز گردیده، خوراک اصلی آن گاز طبیعی است که از بید بلند آغاجاری تامین می گردد.
مراحلی را که می بایست این گاز طی نماید تا اینکه کود شیمیایی اوره و نیترات آمونیوم تولید گردد بشرح زیر می باشد:
1-اندازه گیری گاز و تنظیم فشار
2-گوگرد زدایی : که در مجاورت کاتالیزور های اکسید روی و کبالت مولیبدن، انجام می گیرد.
3-تبدیل گاز و تزریق هوا: که شامل سه مرحله میباشد:
مرحله اول ریفورمینگ با بخار آب در مجاورت کاتالیزور اکسید نیکل
مرحله دوم ترکیب با هوا در مجاورت کاتالیزور اکسید نیکل
مرحل سوم تبدیل گازCO به CO2 در مجاورت کاتالیزور اکسید آهن
4- تصفیه گاز سنتز: در این قسمت گازهای CO وco2 بترتیب توسط محلولهای کوپروآمونیکال و منو اتانول آمین جدا می شود و گاز سنتز که مخلوطی از گازهای هیدروژن و ازت است باقی می ماند.
5- تراکم گاز سنتز: گاز ازت و هیدروژن که به نسبت حجمی یک به سه می باشد تا 600 – 550 اتمسفر فشرده شده به راکتور آمونیاک انتقال داده می شود و شرایط 380 درجه سانتیگراد حرارت آمونیاک تولید میگردد. ظرفیت اسمی واحد 36600 تن آمونیاک 99.8% در سال می باشد که در واحهای اوره، اسید نیتریک، نیترات آمونیم،سودااش و تهیه کودهای مخلوط مورد استفاده قرار می گیرد.
6- اوره سازی: گاز انیدریک کربنیک و آمونیاک هر کدام جداگانه تا 190 اتمسفر فشرده شده و در راکتور اوره در درجه حرارت 190 درجه سانتیگراد تبدیل به اوره می شود. ظرفیت اسمی این واحد 40000 تن در سال اوره 46 % ازت می باشد که در کشاورزی مورد استفاده قرار می گیرد
7-اسید نیتریک سازی: تولید اسید نیتریک در سه مرحله انجام می گیرد:
مرحله اول مخلوط کردن آمونیاک با ده قسمت هوا و سوزاندن آن در مجاورت کاتالیست پلاتین با 5 % رودیم
مرحله دوم اکسیداسیون گاز NO تولید شده از سوختن آمونیاک در اکسیدهای خنک و تبدیل آن به NO2
مرحله سوم در برجهای جذب NO2 با آب تولید اسید نیتریک با غلظت 53 % می نماید. ظرفیت اسمی این واحد 45000 تن در سال می باشد.
8- نیترات آمونیوم: در نتیجه ترکیب آمونیاک و اسید نیتریک، نیترات آمونیوم تولید میگردد که پس از عبور از تغلیظ کن ها غلظت آن 96 % بالا رفته که پس از مخلوط شدن با گرد سنگ آهک و عبور از گرانالاتور (غربال) خشک کن، دانه دانه شده به انبار منتقل میگردد ظرفیت اسمی این واحد حدود 40000 تن در سال نیترات آمونیوم 26 % ازت میباشدکه درکشاورزی مصرف میگردد.
ب) واحدهای تصفیه اسید فسفریک STPP (سدیم تری پلی فسفات) و کودهای مخلوط:
این کارخانه که در سال 1354 بهره برداری از آن آغاز گردید شامل قسمتهای زیر میباشد:
1 – واحد تصفیه فسفریک: در این قسمت اسید فسفریک ناخالص توسط حلالی به نام ایزوپروپیل اتر در چهار مرحله به رتیب زیر تصفیه می شود:
مرحله شستشو با اسید
مرحله آزاد سازی اسید
مرحله استخراج
مرحله آزاد سازی حلال
2 – واحد STPP (سدیم تری پلی فسفات): کار این واحد تهیه سدیم تری پلی فسفات است که از ترکیب اسید فسفریک تصفیه شده با کربنات سدیم بدست می آید و در صنایع پودرهای پاک کننده استفاده می شود و تولید سالیانه آن 30000 تن می باشد.
3 – واحد کودهای مخلوط NPK و DAP: کود مخلوط NPK از ترکیب اوره اسید فسفریک پس مانده از تصفیه اسید با آمونیاک بدست می آید و تولید سالیانه آن 20000 تن می باشد.
ج) آب و برق و بخار:
آب مورد نیاز مجتمع از سد درودزن تامین می گردد که برای مصرف کمبود برجهای خنک کننده، آب دیگهای بخار و آشامیدنی مورد استفاده قرار می گیرد.
پنج عدد بویلر تولید بخار موجود است که بخار با حداکثر فشار KG/CM2 40 تولید میکند برای به گردش در آوردن توربین ژنراتورهای برق و مقداری هم در فشارهای پایین برای مصرف مبدلهای حرارتی، تعداد 3 عدد می باشد که قدرت هر کدام حداکثر 470 کیلو وات در ساعت که برق مورد نیاز مجتمع را تامین مینماید.
د) واحد سودااش:
قرار داد واحد سودااش در سال 1968 بین شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران و شرکت رومانی به نام Romanian Export منعقد شده و بهره برداری از این واحد در سال 1972-1973 آغاز گردید، ظرفیت اسمی برای تولید کربنات و بی کربنات دو سود 180 تن در روز که اخیرا" تا 220 تن عملا" افزایش یافته است. مصرف عمده کربنات و بی کربنات دوسود در صنایع شیشه سازی، کاغذ سازی، چرم سازی، ذوب آهن، پالایش وحفاری، سیمان سازی، مقوا سازی، قند سازی و نساجی می باشد. و بی کربنات در صنایع مورد مصرف دارد.
تولید سودااش به روش SOLVAY انجام می گیرد که خوراک واحد سنگ آهک و نمک طعام می باشد. واحد سودااش از قسمتهای زیر تشکیل یافته است:
1.کوره ها:
این قسمت دارای سه کوره عمودی است که یکی از آنها همواره به صورت رزرو نگهداری می شود در اثر تکلیس سنگ آهک از بالای کوره گاز CO2 و از پایین آن آهک خارج می گردد.
CaCO3=CO2+CaO-Q
این واکنش گرماگیر بوده و گرمای لازم توسط گاز طبیعی تامین می گردد،کوره دارای 36 مشعل جانبی و یک مشعل مرکزی است،آهک خروجی ضمن تماس با هوای سرد که جهت احتراق توسط دمنده وارد کوره می شود سرد گردیده وبه قسمت شیر آهک سازی هدایت می شود.غلظت گاز CO2 خروجی 28 % بوده که با اضافه کردن گاز CO2 که از واحد گاز تامین می گردد و به میزان 40-36 رسانده می شود (که اگر گاز CO2 از طرح تامین شود غلظت آن به 60%-55% می رسد.)
2.واحد انحلال و تصفیه نمک:
نمک طعام مصرفی این واحد از دریاچه مهارلو تامین گردیده و آب ضمن عبور از لایه های نمک در مخزن اشباع شده و غلظت آن به gr/lit 310 می رسد.
محلول آب نمک:
محلول آب نمک تهیه شده همراه با یونهای فلزی Mg2+ و Ca2+ می باشد که لازم است حذف گردند.
برای این منظور از کربنات کلسیم و منیزیم در املاح کلرور و سولفات و از شیر آهک برای رسوب کاتیون های کلسیم و منیزیم در املاح بی کربنات و کربنات استفاده می شود.
Ca(OH2)+MgCO3=CaCO3+Mg(OH2)
Na2CO3+MgSO4=MgCO3+Na2SO4
3.واحد تهیه شیر آهک
آهک پس از خارج شدن از قسمت زیرین کوره توسط نقاله به سیلوی سیمانی منتقل شده، از قسمت زیرین سیلو وارد Rotary Drum میگردد.
در این مرحله آب با حرارت کنترل شده بطور پیوسته به آهک اضافه می شود، شیر آهک تهیه شده از قسمت زیرین آن با غلظت 20 / ND 100 – 90 با درجه حرارت 80 – 85 در مخزن ذخیره می گردد و سپس به واحد تقطیر و تصفیه نمک فرستاده می شود.
4.کمپرسورها:
در این واحد چهار دستگاه کمپرسور ساخت کشور آلمان از نوع قدیمی موجود است که نیرو محرکه هر کدام توسط ماشین بخار با فشارKG/cm2 13 تامین می گردد، وظیفه کمپرشور مکش گاز CO2 از کوره ها ضمن عبور از برج شستشوی گاز و فشردن آن بمیزان 4.5 و 2.5 اتمسفر می باشد.
5.واحد جذب:
در این واحد آب نمک تصفیه شده تا حد امکان آمونیاک را جذب نموده و اشباع می گردد. این عمل به منظور ایجاد تسهیل در ترکیب با انیدرید کربنیک در واحد کربناسیون می باشد.
6.واحد کربناسیون:
در این واحد آب نمک اشباع شده از آمونیاک با گاز CO2 ترکیب شده و کربنات می گردد، مرحله کربناسیون بشمار می آید که در طی آن مواد خام اولیه تبدیل به یک محصول واسطه ای به نام کربنات سدیم می گردد.
NaCl+nh3+CO2+H2O=CO3HNa+ClNH4
بطور کلی عمل کربناسیون آب نمک آمونیاکی در مراحل زیر انجام می پذیرد:
مرحله اول به نام پری کربناسیون که در طی آن کربنات آمونیوم تشکسیل می گردد.
مرحله دوم به نام کربناسیون، عملیات مربوط به این مرحله در برج های ثالثی به نام برج رسوب دهنده انجام می شود که نتیجه آن تشکیل بی کربنات آمونیوم است.
مرحله سوم که عبارت از تبادل یون بین کلرور سدیم و بی کربنات آمونیوم می باشد.
NaCl+CO3HNH4=NaHCO3+NH4Cl
7.واحد تقطیر:
در این واحد آمونیاک که در مرحله کربناسیون به صورت ترکیب در محصول قرار گرفته به صورت آزاد طی عملیاتی احیاء گشته و به واحد جذب برگشت داده می شود.
لازم به یاد آوری است که محلول نشادر و روی به واحد تقطیر محتوی ترکیبات ناپایدار دیگری از قبیل NH4OH و NH4HCO3 و CO3(NH4)2 خواهد بود که توسط حرارت و شیر آهک به کمک بخار احیاء می گردد.
8.فیلتراسیون:
به منظور جدا کردن محلول کلرور آمونیوم از مایع بی کربنات سدیم از سیستم فیلترهای تحت خلاء استفاده می نمایندکه هدف آن:
جدا کردن مایع بی کربنات از کلرور آموینوم
خشک کردن کریستالهای بی کربنات دو سود و مجزا نگهداشتن آن از یونهای کلرور می باشد.
9.کلسیناسیون:
در این واحد از تجزیه بی کربنات دو سود خام و در اثر کربنات دو سود به دست می آید.
Na2CO3+CO2+H2O=2NaHCO3+Q
10.قسمت تولید بی کربنات دو سود خوراکی:
عملیاتی که در آن بی کربنات سدیم حاصل می شود در راکتورهای کربناسیون مواد خام که عبارت از محلول کربنات سدیم دو سود و گاز می باشد در جهت عکس یکدیگر وارد راکتور می گردند و تولید بی کربنات سدیم می گردد.
NaCO3+CO2+H2O=2NaHCO3+Q
عمل جدا کردن کریستال بی کربنات از مایع اصلی توسط دستگاههای سانتریفوژ صورت می گیرد.
واحد های طرح گسترش:
طرح گسترش مجتمع پتروشیمی شیراز جهت تولید کودهای شیمیایی ازته به ظرفیت 2250 تن کودهای اوره و نیترات در روز که حدود 10 برابر واحدهای قبلی می باشد، برای مصارف داخلی کشور در نظر گرفته شده است.
طراحی و مهندسی قسمتهای مختلف آن از سال 1353 شروع شد و بهره برداری از آن در اواخر سال 1362 آغاز گردید.
واحد های آب و بخار و برق و هوای فشرده :
1.واحد تصفیه ابتدایی آب:
آب از سد درودزن واقع در 48 کیلومتری مجتمع بوسیله لوله 30 اینچی به یک مخزن 10000 متر مکعبی در مجاورت کارخانه وارد شده و ازآنجا پس از ورود به مجتمع توسط 3 تلمبه با حداکثر دبی 1060 متر مکعب در ساعت به حوضچه های ته نشین کننده که هر کدام می توانند در ساعت ماکزیمم 2000 متر مکعب آب را تصفیه نمایند ارسال می گردد.
در این قسمت آب آهک جهت گرفتن سختی موقت آب و لروفریک برای تسریع در عمل تشکیل رسوبات به آب اضافه می شود.
با اضافه کردن این دو محلول شیمیایی عمل ته نشین شدن مواد انجام می شود.
آب نسبتا" صاف شده از قسمت بالای ته نشین کننده ها وارد فیلترهای شنی می شود، که این فیلترها از لایه های شن و انتراسیت که در اندازه های مختلف روی هم قرار داده گرفته اند تشکیل شده اند.
آب آهک مورد نیاز واحد تصفیه آب از اکسید کلسیم (CaO) تولید در کارخانه سودااش پس از انحلال در آب که به صورت محلول 5 % در آورده شده تامین می گردد، که این محلول برای مصرف روزانه در مخازن ذخیره ای ذخیره می گردد.
محلول کلروفریک نیز پس از انحلال در آب که به صورت 10 % می باشد در دو مخزن یک متر مکعبی ذخیره و سپس با حداکثر غلظت 5 میلی گرم در لیتر آب ورودی ته نشین کننده ها تزریق می گردد.
2.واحد تهیه آب بدون املاح:
تبدیل آب به بخار در دیگهای بخار نیروگاه در حجم های زیاد صورت می گیرد در نتیجه حتی اگر مقدار کمی املاح معدنی محلول در آب وجود داشته باشد سالانه هزاران کیلو رسوب در لوله های دیگ بخار خواهد آمد، لذا تهیه آبهای تقریبا" خالص و بدون املاح حائز اهمیت است. به همین منظور آب از روی موادی که می توانند املاح محلول در آب را بخود جنب نمایند می گذرانند، این مواد را رزین می نامند.
رزین ها که مبادله کننده های یونی نیز نامیده می شوند به دو صورت هستند، گروهی که می توانند یونهای فلزی مانند (Ca2+ و Mg2+ و Na+) را جذب نمایند که کاتیون نامیده می شوند و گروهی دیگر که یون های غیر فلزی مانند (HCO3 - و Cl- و SO4 2-) را جذب نمایند که این گروه رارزین های آنیون می نامند. کل آبهایی که توسط این گونه رزین ها برای مصرف در دیگ های بخار تصفیه می شود بالغ بر 400 متر مکعب در ساعت خواهد بود.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 47 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
برنامه مونتاژ نهایی یک سری کامل از محصولات ساخته شده را در بعد از دوره زمانی تعیین می کند.این برنامه برای برنامه ریزی و کنترل برنامه نهایی به کا رمی رود.شامل روانه کردن سفارشات برنامه نها یی و برداشتن اجزا ترکیبات، زیر مونتاژها، رنگ کردن یا سایر اختتامیات، جدول بافت یا خرید هر بخش مرکب که تحت کنترل MPS نیست اما نیازمند به برنامه نهایی است و به طور خلاصه کنترل FAS که سهم کسب و کار از ترکیبات محصولات تکمیل شده آماده برای بارگیری، می باشد. این ممکن است بر حسب سفارشات مشتری، بخش ناهایی محصول ، شماره سریال یا شماره مخصوص سفارش مونتاژ تعیین شود.
رابطه با MPS
برنامه اصلی تولید نشان دهنده یک برنامه ساخت پیش بینی شده است.FASبرنامه واقعی ساخت می باشد. MPS برنامه در بخش ها ، اختیارات ،و یا گروههای بخش ها توزیع می کند . نظر به اینکه FAS آخرین توزیع – دقیقا در بخش آخر- تعریف شده است . فرق MPS این است که به طور کلی پیش بینی هایا تخمین های سفارشات مشتری را با سفارشات واقعی پس از استفاده ازناقص این پیش بینی ها یکی می کند. FAS نشان دهنده آخرین تعدیل ممکن که می تواند توسط MPS صورت گیرد می باشد. بنابر این توصیه می شود که این تعدیل هر چه دیرتر صورت گیرد. هر بخش حل نشده بر روی FAS شروع بخشی ازفهرست موجودی کالا های تکمیل شده شرکت می باشد.
FAS از MPS تفکیک و جدا شده است. تفاوتی که بیشتر به دید می آید در جمع آوری سفارشات از محیط می باشد. MPS به طور مشخص در صورت های بزرگ و اختیارات تعیین می گردد.با توجه به اینکه FAS باید بر حسب بخش های پایانی پیکر بندی شود.به هر حال حتی در ساخت سهام شرکت های (مانند اتان آلن و بلک اند دکر) MPS از بخش های مختلف قوام یافته است.هما نند همه مدل هایی از جدول که فقط در انتها متفاوت هستند . یا همه مدلهای دریل های برقی که تنها در سرعت چرخش چرخ دنده های آن با یکدیگر متفاوت می -باشند.در هر دو مورد انعطاف پذیری تا سرحد تعهد برای بخش های پایانی حفظ می شود.
ذکر این نکته مهم اسن که در شرکت های سهامی یک صورت تک سطحی از مواد برای هر بخش نگهداری می شود.یعنی که تغییر از MPS به FAS با جانشینی یکی از شماره ها ی بخش های پایانی با یکی دیگر به سادگی امکان پذیر است.هر دو ارزشمندند، هردوبه یک شیوه تشریح می گردند. برای بعضی شرکت -های سهامی MPS برحسب بخش پایانی معمول یا بیشتر تکمیل شده تعیین می -گردند.بر اساس اطلاعات واقعی فروش دریافت شده، سایر بخش های پایانی جایگزین شده اند.این فرآیند تا آنجا ادامه می یابد که تمام جایگزینی های پایانی انجام گرفته باشند.
برای شرکت های جمع آوری شفارش و ساختن سفارش ، صورت موجودی بخش پایانی مواد نگهداری نمی شود.اگر FAS بر حسب سفارشات مشتری تعیین شود.این سفارش باید به معادل آن در صورت تک سطحی موجودی مواد تفسیر گردد.این است که سفارشات باید منجر به تشریح مواد برای ترخیص سفارش،اتخاذ و ادامه کارها گردد.این به سادگی وفق می یابد اگر سفارش مشتری در مدل های مشابه همانند صورت برنامه ریزی شده تعیین گردد. برای کشاورزان این به معنی تعیین نام یک شاخه، اسب بخار،و حمل یک قطار اصطلاحات می باشد. اجتناب از استحکام FAS تا آخرین لحظه ممکن به معنی این است که افق زمانی به اندازه دیکته شده توسط مونتاژ نهایی طول خواهد کشید.( شامل آماده سازی اسناد و ترخیص مواد).تکنیک هایی که با عث تاخیر FAS می شوند شامل صورت ساختار،جفت و جور کردن سیستم ورودی / تقبل سفارش، مونتاژ جزئی ،و طراحی فرایند/تولید به وسیله این اهداف می باشد.
FAS درهیل رم
شرکت هیل رم ، یکی از قسمت های صنایع هیلنبراند می باشد که تولید کننده وسائل بیمارستانی و تجهیزات پزشکی می باشد. یک محصول با یک جدول و چهار قابلیت مختلف و 10 متغیر سطح بندی شده اعلی باعث بوجود آمدن 160(4*4*10)بخش نهایی امکان پذیر می شود.اجازه دهید روش یک صورت بزرگ را برای برنامه ریزی اصلی تولید وبرنامه مونتاژ نهایی را در این محیط آزمایش کنیم.
شکل 6016یک صورت بزرگ مواد از این گروه محصولات را نشان می دهد.هدایت زمانی تولید برای 20 هفته به معنای این است که MPS باید تا سرحد ممکن پیشروی در آینده گسترش یابد.این به معنی آن است که یک دوره زمانی MPS باید درحداقل دوره زمانی برای هر بخش معمول و صورت های مواد نشان داده شده در شکل 6016نگهداری شود.
هدایت زمانی مونتاژ نهایی برای این محصول چهار هفته است.این بخش قابل بررسی را در گیر، روانه سفارش ، ترخیص قسمت مرکب ، جوشکاری قطعات،ساییدن و تسطیح سطح جوشکاری شده ،گریس کاری ، نقاشی و مونتاژ نهایی می کند. هیل رم اساسا یک شرکت مونتاژ برای سفارش می باشد.اما برخی صورت کالاهای تکمیل شده در آن لحاظ می شود.به این معنی که برای هر 160 بخش جدول یک سند تعادل موجود باید نگهدای شده باشد.این دارای عدم مشارکت در سند دوره زمانی می با شد.روی هم رفته اسناد 19 دوره زمانی موردنیاز است(برای هر عدد یک امکان و بخش معمول)برای 20 هفته حداقل 5 هفته نگهداری شود.به علاوه اسناد 160 دوره زمانی ، برای هر بخش 1 تا 4 هفته نگهداری شود.وظیفه FASاست که اسناد MPSرا در اسناد FAS به همان صورت نقش در طول زمان در نظر می گیرد.این کار بوسیله تعامل برنامه مونتاژ اصلی با بازاریابی انجام می گیرد، چون که FAS نشان دهنده حد غایت فرآیندهای MPS است.
وظیفه مربوطه تقبل سفارش است.چون که سفارشات مشتری ممکن است بوسیله FASیا سیستم MPS متقبل شود.شکل 6.17،6.18و6.19این فرآیند را نشان می دهند.شکل 6.17یک سندFAS را برای 160 بخش نشان می دهد.آن فقط در طول هدایت زمانی چهار هفتهFAS نگهداری می شود.سند برای 622 مدل می باشد.با گان استوک رنگی در بالا و ترکیب01B boot/caster ؛شماره کالا های تکمیل شده،با تعریف این موقعیت 17123-01B GAN.
توجه داشته باشید که سند فقط شامل سفارشات می شود(نه پیش بینی ها)و آنها برای محاسبه سطوح قابل انجام استفاده می شود.این پیمان نامه نشان می دهد که FASدر موقعیت مخصوص محصولات را تکمیل می کند.50 واحدی که در این هفته تکمیل شده اند دلیلی بر عدم قطعیت نمی باشند.اگر یک سفارش از مشتری برای آنها دریافت شد همه آنها در سهام منظور می شوند، ضرورتا شرکت یک سفارش فروش نوشته بود.
شکل 6017 همچنین ثبت یک سفارش برای 200 واحد را نشان می دهد.درخواست تکمیل بارنامه مشتری هر چه سریعتر انجام می گیرد.منطق ATPمنجر به انجام سفارش در هفته 3 می شود،چون که فقط 160واحد می تواند قبل از هفته 3 پذیرفته شود.ای پس و پیش ها در شکل 6.17 نشان داده شده اند.بخش تحتانی رده بندی داده های سفارشات را پشتیبانی می کند.سفارشات مشتری با یک کد F(سیتم آماری FAS)رده بندی می شوند.
سپس ما فرض می کنیم که سفارش دیگری از مشتری دریافت شده است،درخواست بار در هفته 6.چون که این در بیرون FAS است می تواند توسطMPS مورد رضایت واقع شود.شکل 6.18سند را برای یک اخیتار بخش عادی نشان می دهد.توجه داشته باشید که مقادیر MPS برای شماره های بخش های معمول و اختیاری می باشد.علاوه براین لیست موجودی برای این اختیارات وجود دارد،حتی فکر موجودی فیزیکی یک مجموعه از قسمت ها خواهد بود.(تعادل در تملک قسمت های عادی 10 است).مقادیر آزاد می توانند مونتاژبخش های پایانی به کار گرفته شوند.هنگامی که مونتاژ نهایی آغاز می شود چهار هفته برای اتمام بخش پایانی زمان می برد.شکل 6.19منطق مورد نیاز برای ثبت سفارش هر مشتری در سیستم هیل رم را نشان می دهد.
برنامه ریز اصلی تولید
ما اکنون به موضوع بعدی در مورد برنامه ریز اصلی شرکت می پردازیم:برنامه ریز اصلی شرکت چه کسی است،چه کارمی کند وشرح وظایف او چیست؟ ما ابتدا مفاهیم مورد استفاده برای برنامه ریز اصلی را بیان می کنیم.
MPS به عنوان یک سری از سفارشات برنامه ریزی شده
یک مزیت جالب اسناد استاندارد MRP این است که مدیریت برنامه تولید اصلی از مفهوم سفارش برنامه ریزی شده شرکت منتج می شود.سفارش برنامه ریزی شده شرکت شبیه به هر سفارش برنامه ریزی شده ایست که در آن کل ساختار تولید شکافته می شود.به هر حال این زمان یا مقداربا زمان و مقداربه دست آمده از طریق فرآیند MRP تغییری نخواهند داشت.این موضوع پابرجاست و فقط می تواند در فعالیت های اتخاذ شده به وسیله افراد مسئول تغییر کند.
سبک MPS به عنوان یک مجموعه از سفارشات برنامه ریزی شده مفید است.بنابراین کار برنامه ریز اصلی این است که شفارشات برنامه ریزی شده را به سفارشات برنامه ریزی استوار تبدیل کند.و زمان و مقدار سفارشات برنامه ریزی شده استوار را مدیریت کند.سطر موجود در سند دوره زمانی نشانه اولیه برای عمل به این وظائف می باشد.کدهای متایز MRPاستاندارد ، ارزیابی از مدت و چگونگی گسترش شفارشات برنامه ریزی شده که ممکن است مورد نیاز واقع شوند یا نشوند را تهیه می کند.مدیریت زمان و مقدار سفارشات ثابت برنامه ریزی شده به معنای این است که هر تغییری برای MPS باید به دقت برحسب اثرآن بر روی مواد و ظرفیت بررسی شود.نیاز کلیدی درک واضح از بده بستان های بین نیازهای مشتری و سایر اهداف سیستم MPC می باشد.
شغل
برنامه ریز اصلی شرکت مسئولیتی اولیه در قبال ایجاد ارزش افزوده و تغییر در اسناد MPS دارد.او همچنین در قبال مغایرت برنامه تولید برای ایجاد MPS و اطمینان از اینکه جمع جزئیات تصمیم تولید MPS با برنامه تولید هماهنگ باشد دارد.این شامل تحلیل بده بستان و گفته های مدیریت رده بالا در مورد موقعیت های نیازمند تصمیم گیری فراتر از برنامه می شود.یک بخش از فرآیند عمومی بازخور،برنامه ریز اصلی باید عملکرد واقعی دربرابر MPS و برنامه تولید وخلاصه نتایج برای مدیران رده بالا را زیر نظر داشته باشد.برنامه ریز اصلی شرکت می تواند با تحلیل اثر بر روی تغییرات MPSدر برنامه ،به تحلیل چرایی آنها کمک کند.برنامه ریز اصلی تولید اغلب درقبال روانه کردن آخرین مونتاژ نهایی مسئولیت دارند.این برنامه نشان دهنده کمیته نهایی می باشد.و هر چه دیرتر اتخاذ شود بر بخش پایانی تحمیل می شود.یعنی که برنامه مونتاژ نهایی باید براساس بخش های خاص کالای تکمیل شده باشد.سایر فعالیت های برنامه اصلی شامل مواجه شدن باسفارش ورودی به اضافه یک روال معمول با کنترل تولید برای ارزیابی قابلیت تغییرات پیشنهاد شده می گردد.
بیشتر این فعالیت ها شامل حل مشکلات رقابتی مربوط به محدودیت ظرفیت می باشد.به طور واضح اگر چندین سند برای برنامه ریز اصلی نشان دهنده یک سود منفی در پایان افق زمانی باشد بعضی بده بستان ها باید انجام شوند.همه چیز نمی تواند در یک برنامه باشد. مدیریت سفارشات ثابت برنامه ریزی باید در داخل ظرفیت اجبار قرار گیرد.موقعیت موجود نشان دهنده تقدم انجام این بده بستان ها می باشد.پایین ترین شماره عرضه یا بالاترین شماره تجمعی موقیت موجود را نشان می دهد که اضطراری تر می باشد.اگر خیلی اضطراری باشد بازخور به بازاریابی ممکن است برای تغییر بودجه لازم باشد.شکل 6.20 یک شرح شغلی را برای برنامه ریز اصلی شرکت میتل نشان می دهد.این شرح شغلی رسمی روشن می سازد که برنامه ریز اصلی تولید نیازمند به تعادل دائمی بین تعارضات اهداف و ایجاد بده بستان ها است.مخصو صا بین درخواست های مشتریان و نیاز به ثبات در تولید.به علاوه بر این درخواست تکنیکی برای استفاده از FAST-MANوجود دارد،نرم افزار شببیه سازی که شرکت میتل برای بهبود تحلیل شرایط فوق العاده و فرصت ها ی پیش آمده از آن استفاده می کند. یک نرم افزار کامپیوتری می تواند کمک بزرگی برای برنامه ریز اصلی تولید باشد.اما قضاوت انسان همواره مورد نیاز است.
مدیریت پایگاه داده MPS
برای برنامه ریز اصلی تولید برای عمل کردن به صورت موثر ضروری است که یک سیستم پایگاه داده منسجم وجود داشته باشد.و آن را به برنامه و جزئیات سیستم برنامه ریزی ،و مسئولیت ها برای تعاملات تعین شده ارتباط دهد.این نه فقط شامل داده های درست موضوعست بلکه شامل مباحث سازمانی نیز می شود.
در مورد MPS خیلی از تعاملات در نواحی وظیفه ای مختلف اتفاق می افتد.برای مثال رسید های کالاهای تکمیل شده از دل مونتاژهای تکمیل شده(تولید)،بارنامه برای بستن سفارش(بازاریابی)،یا صورت بارنامه (مالی).این نکته ضروری است که مسئولیت ها به طور دقیق برای فرآیند تعامل ایجاد شوند و اینکه داده ها به سیستم MPS مرتبط شوند و فایل ها به صورت متغیر تعریف و نگهداری شوند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 12 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
اولین طبقه بندی خاک را داکوچایوف انجام داد که این دانشمند معروف است به پدر خاکشناسی.
شروع کننده و اولیت عامل هوادیدگی باران است که با نفوذ باران در شکافها باعث بازشدن صخره ها و خورده شدن آنها می شود و وقتی با باد همراه شد این خوردگی بیشتر می شود و در این حالت درروی صخره ها یک لایه نازک خاک متولد می شود که این خاک ابتدایی ترین خاک است و اصطلاحاً خاک در جا است یعنی در همان بستر متولد شده.
عوامل هوادیدگی خاک:
1- باران
2- یخ زدگی یا آب شدن
3- باد
اقلیم روی خاک یک منطقه تاثیر می گذارد.
عوامل خاکسازی
1- سنگ مادر 2- اقلیم یا آب و هوا 3- پستی و بلندی 4- زمان 5- موجودات زنده
رینی از دانشجویان داکوچایوف بود که عوامل بالا را عوامل خاک سازی نام نهاد.
خاک: محیطی است یا به عبارت دیگر پوستة نازک سطح خشکیهای زمین را گویند که بر اساس عوامل اقلیمی برروی سنگ مادر و بر اساس پستی و بلندی در طول زمان به وجود می آید و موجودات زنده در آن نقش دارند.
Pedology خاک: هدف این گروه این بود که خاک را به عنوان موجود غیرزنده طبقه بندی می کنند.
ادافولوژی: شاخه ای دیگر از علم خاک شناسی است که به رابطه آب و خاک و گیاه می پردازد.
از نظر این گروه خاک موجودی است زنده که به عنوان تکیه گاهی برای گیاه و محلی است برای تغذیه و جذب آب برای گیاه هم می باشد. خاک سطحی ترین پوستة قشر زمین است.
تفاوت خاکشناسی و زمین شناسی: در خاک شناسی فقط 200 متر سطح زمین مورد بررسی قرار می گیرد و از آن به پایین مخصوص زمین شناسی.
برای شناخت خاک (شناخت لایه خاک) لازم است حفره ای حفر کنیم که به آن پروفیل یا نیم رخ گویند. همه خاکها یک نوع پروفیل ندارند.
شرایط پروفیل: اعلام محیط بررسی خاک از نوع سایه بودن یا زیر خورشید بودن و حتماً باید در آفتاب باشد.
1- در نیمکره شمالی پروفیل را طوری می زنیم که یکی از دیواره های پروفیل به سمت خورشید باشد و همچنین نیم کره جنوبی. ابعاد پروفیل 2m طول 1m عرض 1.5m تا 2m متر ارتفاع که ارتفاع پروفیل بستگی به منطقه فعال ریشه در چه منطقه یا قرار دارد یعنی ریشه گیاه چه مقدار رشد می کند.
به هر لایه که روی هم قرار گرفته افق گفته می شود. عوامل تمایز افقها: 1- رنگ 2- ریزی و درشتی ذرات که به آن بافت خاک گویند. 3- ترتیب قررار گرفتن یا طرز قرار گرفتن ذرات آن که به ساختمان خاک معروف است.
Pedon پدون: کوچکترین واحد حجمی یک خاک که تمام خصوصیات آن خاک را داراست گویند. و به حفره ای که وقتی پدون را درمی آوریم پروفیل گویند.
Poly Pedon: به مجموعة چند پدون پلی پدون گویند.
خاک از سه فاز مختلف تشکیل شده
1- فاز جامد
1- فاز معدنی (مواد معدنی)
2- فاز آلی (مواد آلی)
در یک خاک نرمال فاز جامد %50 آنرا تشکیل می دهد که %5 آن مواد آلی، %45 مواد معدنی است.
2- فاز مایع %25 تا %30 آب
3- فاز هوا که %25 تا %30 را تشکیل می دهد.
اگر فاز مایع زیاد شود فاز هوا کم می شود و اگر فاز هوا زیاد شود فاز مایع کم می شود و فاز جامد همیشه ثابت است. بین رطوبت هوا و رطوبت خاک یک تعادل برقرار است. و همچنین در میزان ازت خاک و هوا. تنها مورد متفاوت در میزان Co2 و اکسیژن خاک و هوا است که اکسیژن خاک کمتر از اکسیژن هواست.
املاحی که در آب داخل خاک است بیشتر از املاح آب سطح زمین است.
مواد معدنی در خاک خصوصیات فیزیکی خاک را کنترل می کند.
مواد معدنی در خاک سه گروه هستند1- شن(sand) 2- سیلت(silt)3-رس(clay)
خاک مورد بحث ما خاکی است که قطر ذرات آن کمتر از 2mm است. و به دلیل وجود هدفهای متفاوت میزان مواد معدنی خاک و طبقه بندی آنها متفاوت است.
3 طبقه بندی وجود دارد 1- آمریکایی 2- بین المللی 3- اروپایی.
1- در آمریکایی بیشتر به اندازه شن توجه شده است.
2- در بین المللی به هر سه ذره خاک توجه شده است.
به درصد نسبی ذرات تشکیل دهنده خاک (شن، سیلت، رس) بافت خاک گویند و بافت برای هر نوع خاک متفاوت است.
افق آلی: میزان مواد آلی در اینجا زیاد است یا افق O (Organic) بعد از این افق، افق A است.
سطحی ترین افق در خاک افق O است که محل تجمع مواد آلی و نسبت به افقهای زیرین پررنگ تر است به خاطر وجود مواد آلی. افق بعدی افق A است که مخلوط مواد معدنی و آلی است. یک افق معدنی است و رنگ آن از بقیه افقهای پایین تر و تیره تر است ولی از افق O روشن تر است. محل توسعه ریشه فعال گیاه در افق A می باشد. بیشترین جذب گیاه در افق A انجام می دهد. بیشترین عملیات کشاورزی و خاک ورزی در افق A انجام میشود. به این افق که محل توسعه ریشه است و عملیات کشاورزی در آن انجام می شود افق سطح الارض Top Soil نامیده می شود.
افق B زیر افق A قرار دارد و محل رسوب موادی است که از افق A آمده و یک افق رسوب شده Illuvial گفته می شود. افق B جدای از افق A است و جایی است که عملیات کشاورزی انجام نمی شود ولی استثناً در هنگام subsoiler انجام می شود. اگر رسوب املاح از افق A به افق B متوالی انجام شود و تمام املاح افق A شسته شود افق جدیدی بنام افق E، تشکیل می شود و Elluvial نامیده میشود که بین افق A و B قرار دارد و از همه روشنتر است.
در منطقه B توسعه ریشه وجود ندارد و کم است.
بعد از افق B افق C است.
اگر خاک در جا تشکیل شده باشد و جنس خاک با سنگ زیرین یکسان باشد آن سنگ مادر P است و اگر مشابه نباشد سنگ بستر R است.
هرچه لایه های عمیق تر باشد نشان دهندة عمر بالای خاک است.
در منطقه O و A هوازدگی شیمیایی زیاد است و در منطقه C و P یا R هوازدگی فیزیکی زیاد است. افقهای تحت الارض افقهایی است که عملیات کشاورزی و رشد ریشه در آن انجام نمی شود. در بعضی اوقات افق B و C افق تحت الارض نامیده میشود که بستگی به ضخامت لایه های زمین دارد.
اولین مشخصه شناخت خاکها و افقها: 1- رنگ است 2- ریزی و درشتی به عنوان بافت خاک 3- طرز قرار گرفتن اجزاء (ساختمان خاک).
ذرات خاک نرم از 2 میلی متر کمتر است.
سه جزء تشکیل دهنده خاک (رس clay، سیلت silt، شن sand)
طبقه بندی آمریکا
USDA بین المللی
Sand خیلی درشت mm2-1 -----
درشت 1-0.5 2-0.2
متوسط 0.5-0.25 -----
ریز 0.25-0.1 0.2-0.02
خیلی ریز 0.1-0.05 -----
Silt 0.05-0.002 0.02-0.002
رس clay 0.002> 0.002>
تفاوت در دو طبقه بندی در مرز بین سیلیت و شن است بین 0.02 و 0.05 است و به علت هدف مطالعه ذرات این گونه طبقه بندی شده.
و شباهت آنها مرز بین شن و سیلت 0.002 است. و دلیل این به شکل آن برمیگردد که شن و سیلیت کروی است ولی رس ورقه ای است و کروی نشدن رس به این دلیل است که رس یک کانی ثانویه است (کانی که ترکیب و ساختمان آن اصلاً عوض شده ………) و شن و سیلیت یک کانی اولیه است. کانی اولیه: (کانی که که ترکیب و ساختمان آن همان سنگ اولیه است یعنی سنگ مادر خرد شده و خواص آن تغییر نکرده) رسها خاصیت کلوئیدی دارند یعنی نه محلول اند و نه رسوب و این موضوع در مرز 0.002 اتفاق می افتد. و رسوب ذرات 4 روز طول می کشد و دلیل آن به خاطر ورقه ای بودن آنهاست. و به خاطر اینکه سطح ویژه آنها (سطحی که جسم با محیط در تماس است) بیشتر است.
با کوچکتر شدن ذره سطح ویژه آن نیز افزایش می یابد
شباهت آنها این است که در مرز 0.002 ذرات کلوئیدی می شود و ذرات اینجا از هم جدا می شوند. بین ذرات کلوئیدی و ذرات غیر کلوئیدی در این مرز فصل ایجاد می شود.
تجزیه مکانیکی: روشهایی را که ما بکار می بریم برای تشخیص درصد نسبی ذرات تشکیل دهنده خاک و به دنبال آن بافت را تعیین بکنیم به تجزیه مکانیکی خاک معروف است.
که تجزیه مکانیکی خاک به قانون stoke’slaw معروف است
قانون stoke’slaw: هر ذره ای که وارد سیال می شود 2 نیرو به آن وارد میشود که 1 نیروی جاذبه و 2 نیروی اصطکاک و یا نیروی مقاوت ذرات سیال و غیره می باشد.
ذره در هرجا ثابت است
ذره به بالا حرکت می کند
ذره به پایین حرکت می کند
قانون Stoke
V= سرعت سقوط ذره ، d1= چگالی ذرات خاک
d2= چگالی سیال (آب) ، g = شتاب ثقل زمین =
ι(نو) ضریب اصطحکاک – لزوجت ویسکوزیته، گرانروی
یا پوآز که در پوآز 0.01 .r= شعاع ذره (Cm)
V با شعاع و یا مجذور شعاع رابطه مستقیم دارد
محدودیتهای قانون stoke;s: 1- کروی و سخت 2- ذرات باید دارای چگالی یکسان باشند3- چگالی سیال ثابت 4- سقوط آزادانه (نیروی سوم وجود نداشته باشد) 5- سیال ساکن باشد.
سوال: اگر 50gr خاک نرم برداریم و داخل استوانه 1lit ریخته و 1lit آب نیز در داخل آن ریخته که ارتفاع 1lit ، 30Cm است زمان سقوط ذرات خیلی ریز را محاسبه کنید.
(0.1-0.05mm) قطر
پوآز
به پایین برسد و رسوب کند) sand(طول می کشند که
نمونه
simple
در مثلث تعیین محدوده خاک
sand موازی silt + silt موازی clay + clay موازی sand
در آزمایشات کاملاً نتیجه %100 رسوبات نمی شود بدلیل اینکه در هنگام رسوب امکان دارد ذرات silt وجود داشته باشد که این ذرات در بین ذرات sand محبوس می شود و یا به عبارت دیگر ذرات ریزتر بین ذرات درشت تر محبوس شود و این دلیل بر آن است که ما صدردرصد نتیجه رسوب نکند.
بافت خاک:
خاک به 3 محیط تقسیم می شود 1- خاک سبک (شنی) یا درشت بافت sand، %80 Lomy sand 2- خاک متوسط (میانه) لومی sandy loam خاک لومی که میزان شن بیشتر است، میزان لوم خاک بیشتر است خاک شنی که میزان سیلت و رس آنها تقریباً برابر باشد.
Silty lom خاک لومی که میزان سیلت آن بیشتر است، loam هر سه تقریباً یکسان هستند sandy clay loam خاک لومی که رس بیشتر از شن باشد، silty clay loam خاک لومی که رس بیشتر از سیلت باشد
3- خاک رسی (سنگین) ریزبافت: sandy clay خاک رسی که شن آن زیاد باشد، silty clay خاک رسی که سیلت آن زیاد باشد. Clay خاکی که بیشتر از %40 آن رس باشد.
ساختمان خاک:
طرز قرار گرفتن ذرات اولیه در کنار هم و تشکیل ذرات ثانویه به نام خاکدانه را ساختمان خاک گویند.
اگر ذرات قرار است به هم بچسبند باید به هم نزدیک شوند. ازجمله عوامل نزدیک کننده:
1- ریشه گیاهان 2- چرخ تراکتور، سم حیوانات 3- فشار لایه ها و افقهای رویی 4- فعالیتهای کشاورزی 5- رس 6- فعالیت موجودات زنده مخصو.صاً خاکسازی ها.
ریشه علاوه بر نزدیک کردن اجزاء به وسیله صمغ ریشه یا مواد مترشحه ای که از ریشه خارج می شود می توانند باعث چسبندگی عوامل خاک گردد. بقایای ریشه یکی از عواملی است که هوموس خاک را زیاد می کند (مواد آلی) و باعث افزایش چسبندگی خاک گردد.
در فعالیتهای کشاورزی بهترین حالت آن است که آنرا به حداقل ممکن برسانیم و بیشترین کار را انجام دهیم. ساختمان خاک بر خلاف بافت تغییرپذیر است.
رسها به صورت لایه های منظم بین ذرات قرار می گیرد. و به این رسهای منظم رسهای توجیه شده گویند و تقریباً بین ذراتند. رسهای توجیه شده اطراف ذره را فرا می گیرد که به آن پوشش رسی (clay skin) گویند.
پوشش رسی بعلاوه رسهای توجیه شده تشکیل افق آرجلیک را می دهند که در افق B می باشد.
موجودات خاک زی با فعالیتشان چون دارای مواد مترشجه یا صمغی اند میتوانند باعث چسبندگی شوند و همچنین بعد از مرگشان، جسدشان میتواند باغث افزایش مواد آلی خاک و چسبندگی بیشتر ایجاد کند.
7- رطوبت: به خاطر کشش سطحی ذرات آب می تواند ذرات خاک را به هم بچسباند.
شخمی مناسب است که کمترین خاک را از پشت تراکتور بلند کند. در زمان خیس شدن بهترین حالت برای شخم زدن است چون که چسبندگی بین ذرات در بیشترین میزان است. بنابراین در حالت خیسی حالت شکل پذیری آن (الاستیکی) بیشتر است.
حالتی که در شالیزار است و در هنگام اشباع شخم می زنیم به آن گل غرقآبی گویند به خاطر آنکه در این هنگام باعث درست چیده شدن لایه C، Si، S است که هم از لحاظ آبگیری در سطح آن بیشتر می شود و مناسب برای از بین رفتن علفهای هرز است. همچنین آب کمتری مصرف می شود.
رطوبت نیز با یخ بستن میتواند در ساختمان خاک دخیل باشد.
1) افت دما سریع باشد اگر سریع یخ بزند خاک دانه می ترکد و باعث تزلزل و سستی خاک دانه می شود.
2) افت دما به آهستگی و به مرور زمان باشد رطوبت فرصت دارد از خاک دانه برون بیاید و در بیرون ذره یخ بزند و در ثبات و استقامت خاک موثر خواهد بود.
پایداری، ثبات و استقامت خاک در 3 حالت بررسی می شود.
1) حالت خشک: سختی و نرمی خاک در زمانی است که خشک است بررسی می شود.
2) حالت مرطوب: حالت الاستیکی و شکل پذیری آن بررسی می شود.
3) حالت خیس یا اشباع می توان مقاومت خاکدانه در هنگام اشباع شدن را مورد بررسی قرار دهند.
شکل خاکدانه:
در خاک دو حالت دارد 1- دارای ساختمان 2- بدون ساختمان
بدون ساختمان:
1- ذرات اولیه از هم جدااند بدون خاکدانه اند مانند ماسه بادی که تکدانه ای است.
2- ذرات به هم چسبیده و شکل خاصی نداشته باشد و به صورت یک توده باشد که به آن توده ای گویند مانند خاکهای کاملاً رسی.
دارای ساختمان به این اشکال است.
1- کروی متخلخل. که دارای آن منافذ باشد. کروی بدون تخلخل کروی است که دارای منافذ نیست.
2- ورقه ای: ارتفاع از طول و عرض خیلی کمتر است.
ورقه ای و یا کروی در سطح الارض و افق A دیده می شود و ورقه ای بیشتر در افق E دیده می شود.
3- مکعبی: که طول و عرض و ارتفاع تقرباً به یک اندازه است. اگر گوشه های مکعب تیز باشد به آن زاویه دار گویند و اگر گوشه های آن منحنی باشد به آن بدون گوشه گویند.
4- ستونی و منشوری: بعد ارتفاع خیلی بیشتر از طول و عرض است. تفاوت ستونی و منشوری برش عرضی و ستونی یک گردی است و در منشوری برش عرضی یک چند ضلعی است.
3 و 4 در بخش تحت الارض و مخصوصاً در افق B دیده می شود.
در خاکهایی که ساختمان داریم وقتی ریشه به حالت مکعبی، ستونی، منشوری می رسد به علت اینکه نظام فضا کم است نفوذپذیری ریشه کم می شود.
خاک شنی و رسی تفاوتشان در فضاهای بین خاکدانه ها و یا تخلخل بین آنهاست و خاک شنی یا درشت بافت خشک و خاک شنی یا ریزبافت مرطوب است.
تخلخل (sand) درشت و طیف زیاد نفوذ آب به داخل خاک و تخلخلهای (clay) ریز نگهدار ی آب و یا رطوبت داخل خاک است و تخلل (Loamy) متوسط: حرکت آب داخل خاک.
تخلخل کل مجموعه ای از تخلخل درشت متوسط و ریز است.
تخلخل کل در رسی بیشتر است و در شنی کمتر است. و چون وزن واحد حجم خاک دست نخورده (فضاهای بین ذرات تغییر نکرده باشد و دست نخورده باشد) در خاک شنی بالاست. وزن مخصوص ظاهری که وزن بخش بر حجم خاک دست نخورده است است. (Bd) Bulk d= درنتیجه وزن مخصوص ظاهری در خاک شنی پایین و در خاک رسی وزن واحد حجم دست نخورده کم است وزن ظاهری بالاست.
عوامل مؤثر بر Bd: وزن مخصوص ظاهری 1- بافت خاک 2- ساختمان خاک 3- مواد آلی و یا هوموس 4- فعالیتهای کشاورزی 5- فشار لایه های رویی.
وزن واحد حجم ذرات جامد = وزن مخصوص حقیقی از عواملی که بر تخلخل تاثیر می گذارد. Particald (pd) عواملی که بر وزن حقیقی اثر می گذارد
1- جنس ذرات خاک 2- مواد آلی
دامنه تغییر وزن مخصوص ظاهری که نیز استفاده می شود.
و دامنه تغییر وزن مخصوص حقیقی و یا نیز استفاده می شود
برروی تخلخل کل دو عامل وزن مخصوص حقیقی و وزن مخصوص ظاهری موثر است.
درصد حجمی ذرات جامد خاک = درصد حجمی تخلخل
وزن (یک هکتار زمین) به عمق 20cm و را می توان حساب کرد.
حجم
وزن
رطوبت خاک:
حرارتی که در اثر جذب مولکول خاک توسط ماتریکس در مرحله اول خاک بوجود می آید و علت آن کاهش انرژی جنبشی خاک است.
انرژی این واکنش از پیوند قطبهای مخالف با هم به وجود می آید. آب مایع وقتی که در مجاورت ماتریکس قرار می گیرد ماهیت یخ را پیدا می کنند.
آب ادهسیون:
آب یا لایه ای که در اطراف و مجاورت ماتریکس قرار دارد و با نیروی چسبندگی به ذرات چسبیده و ماهیت یخ را دارد . این لایه غیرقابل استفاده و غیرقابل جذب برای گیاه است.
آب کوهسیون (آب و رطوبت قابل استفاده، سهل الوصول)
آبی که بعد از لایه ادهیسیون قرار می گیرد آب قابل استفاده گیاه است و چون نیروی پیوستگی آب (بین مولکولها) به وجود آمده به آن آب کوهسیون و ریشه آنرا بهتر جذب می کند چون ماتریکس بر آن تأثیر کمتری دارد.
در این نوع یا حالت تخلخلهای ریز لشباع از آب و تقریباً از تخلخلهای متوسط از آب اشباع است.
آب ثقلی
آبی که بر اثر نیروی ثقلشان حرکت می کنند (نیروی وزن) که به این آب، آب ثقلی یا آب آزاد گویند که ماتریکس هیچ تأثیری بر آن نمی گذارد و ریشه این آب را جذب نمی کند و در این حالت خاک کاملاً اشباع است (آب خارج شده از زیر گلدانی آب ثقلی است)
هرچه از آب کوهسیون حجم آب کم می شود تا نزدیکی آب ادهسیون جذب آب توسط ریشه سختر و کمتر خواهد شد.
در این حالت گیاه پژمرده می شود و پژمردگی موقت است اگر آب به گیاه بدهیم گیاه شاداب می شود ولی اگر به سمت ادهسیون بیشتر برویم گیاه کاملاً پژمرده می شود و بازگشت پذیر نخواهد بود و کاملاً به سمت آب ادهسیون حرکت کرده ایم.
هرچه مقدار کشش ماتریکس کمتر باشد آب را ریشه بهتر جذب می کند و به میزان آب بستگی ندارد.
پتانسیل ماتریک:
به نیروی کشش و مکش که توسط ماتریکس یا ذرات جامد خاک برروی مولکولهای آب وارد می شود را پتانسیل ماتریک گویند که جذب آب توسط خاک کاملاً به پتانسیل ماتریک وابسته است و آنرا با (فی ام ) نمایش می دهند. (پتانسیل ماتریک منفی است به علت این که کشش آن منفی است)
پتانسیل ثقلی: آن پتانسیلی است که بر اساس وزن مولکولهای آب به مولکولهای آب وارد می شود و مولکول آب حرکت می کند و نیروی ثقل به آن اعمال می شود و آنرا با نمایش می دهند در پتانسیل ثقلی هرچه از سطح آب پائین تر آییم مثبت و بیشتر می شود. هنگامیکه خاک اشباع است پتانسیل ثقلی مطرح است و هنگامیکه خاک غیر اشباع است پتانسیل ماتریک مطرح است. پتانسیل ماتریک بیان می کند که خاک به آب نیاز دارد یا خیر.
پتانسیل اسمز:
مواد و املاحی که در خاک حمل می شوند باعث بوجود آمدن پتانسیل اسمزی می شود و آنرا با نمایش می دهند.
پتانسیل کل
مجموع سه پتانسیل اسمزی، ماتریک و ثقلی برابر پتانسیل کل است و این پتانسیل باعث حرکت است.
(پتانسیل های جزئی)
برای اندازه گیری پتانسیل از دستگاه پتانسیومتر یا تانسیومتر استفاده می شود. تا موقعیکه هوا وارد دستگاه نشود می توان از این دستگاه استفاده کرد و در فشار صفر تا -0.8 از آن استفاده می شود.
در روش جدید از بلوکهای گچی با پشم شیشه یا آزبستی که داخل آنها دو الکترود وجود دارد که با سطح مقطع مشخص و فاصله مشخص از هم قرار دارند هرچه رطوبت الکتریکی آن بیشتر است رطوبت بیشتر خواهد شد.
و ایراد آنها این است که تخلخلهای آنها پر می شود و هرچند وقت آنها را تست می کنند که اگر پر شده بود بلوک آنرا عوض می کنند دستگاه دیگر نوترون متر است که گودالی حفر شده و آنرا داخل حفره قرار داده این دستگاه میله ای است که در انتهای آن با سرعت مشخص نوترون پرتاب می کند و در یک سطح معلوم تعداد نوترون پرتاب شده را اندازه می گیرند. هرچه رطوبت بیشتر تعداد نوترونهای پرتاب شده کمتر خواهد بود. این دستگاه از لحاظ سلامتی و بهداشت فردی مشکل دار است.
اکثر گیاهان زراعی در فشار تا گیاه شروع به جذب آب میکند که متوسط آن است و به آن ظرفیت زراعی یا رطوبت زراعی می گویند.
اکثر گیاهات در به پژمردگی کامل می رسند که به آن نقطه پژمردگی دائم گویند.
اگر آب ادهسیون را بخواهیم آزاد کنیم باید فشار به آن بدهیم چون فشار در آب ادهسیون است.
آب ادهسیون یا آب هیگروسکوپی، آب مویینه ای، آب کاپیلاریته، آب پوسته ای یا غشائی)
آب ساختمانی ذره که جزء ساختمان خاک است در فشار است و با آزاد می شود.
هرچه پتانسیل به -15 نزدیک تر باشد باید زودتر آبیاری شود.
آب قابل استفاده از تا است.
فشار یک ستون آب روی یک سانتیمتر مربع را یک بار گویند (1020)
PF: برابر منفی لگاریتم فشار ستون آب بر حسب سانتی متر آب است.
میزان PF در نقطه اشباع صفر است.
فرمول اصلی درصد حجمی ذرات=
سوال
درصد حجمی ذرات جامد 100-72=28
درصد تخلخل درصد حجمی ذرات جامد=
وزن یک هکتار زمین به عمق 20 سانتیمتر چند تن وزن دارد در صورتی که باشد و فرض بر اینکه در این خاک درصد رطوبت حدود 20% باشد عمق آب چقدر است.
S=10000m2
H=20Cm=0.2m
وزنW=? Ton
Bd=1/4
تقسیم بر 1000 می کنیم تا تبدیل به Ton شود.
حجم آب
عمق آب
خصوصیات شیمیایی خاک:
تجمع بار الکتریکی منفی در یک ذره به علت زیاد بودن سطح ویژه خیلی بیشتر از شن و سیلت است بنابراین رس تاثیرگذاری زیادی بر خاک دارد.
تجمع بار الکتریکی برروی سیلت و شن کم است بنابراین تاثیر کمتری در محیط می گذارد.
رسها کانی ثانویه هستند که از دوباره متبلور شدن عناصر کانی اولیه بوجود می آید و سیلت و شن کانی اولیه هستند که از خرد شدن ذرات بزرگتر بوجود آمده اند.
وقتی کانی دوباره متبلور می شود و بسته به شرایط محیطی که بلور شکل می گیرد کدامیک از عناصر دارای غلظت بیشتری است آن شکل می گیرد.
، و بیشترین عناصر در خاک هستند. کانی های ثانویه از این سه تشکیل می شود.
Si و O به طور جداگانه می توانند تشکیل شبکه بلور دهند سه در یک سطح قرار می گیرند وسط آنها یک روی Si قرار می گیرد هرم که به این شکل که Si و O می سازند تتراهیدرال گویند.
کانی الیوین: کانی که تترا هیدرالها به صورت رشته ای یا زنجیروار در کنار هم قرار می گیرند را گویند. اگر این زنجیره و این کانی الیوین در یک صفحه به وجود بیاید به آن کوارتز گویند ( کواترز) یکی از محکم ترین کانی های طبیعت کوارتز است.
اگر تعداد بارهای مثبت و مفی را در تتراهیدرال جمع و تفریق کنیم عددی اضافه می آید که اکسیژن در لبه کانی کاملاً خنثی نشده و کانی دارای بار منفی است.
به دلیل عدن توازن بار منفی و مثبت در سر و لبه ها و گوشه ها کانی باعث منفی شدن بار الکتریکی می شو.د.
و :
چهار O در یک صفحه و یک اکسیژن بالا و یکی پایین و Al وسط آنها قرار می گیرد که شکل هشت وجه دارد و به آن اکتا هیدرال گویند.
O که در مجاورت محیط خارج قرار می گیرند یک از محیط جذب می کنند و به OH تبدیل می شود. برای اینکه یک لایه یا یک صفحه اکتاهیدرال بخواهیم تشکیل دهیم باید آنها در کنار یکدیگر قرار بگیرد و به آن واحد ساختمانی گویند.
یک لایه اکتا و یک لایه تترا می تواند به یکدیگر متصل شوند و یک O بین آنها مشترک می شود.
به دو شرط زیر کاتیونهای دیگر نیز می توانند جایگزین AL و Si شود
1- باید آن هم اندازه AL و Si باشد.
2- ساختمان کانی را به هم نزند و آنرا از هم نپاشاند (در صورت جانشین و جایگزین شدن) مانند و و به جای AL مرکزی در اکتا هیدرال می توانند این 3 کاتیون جانشین شوند که به این جانشینی، جانشینی هم شکل گویند. در تتراهیدرال به جای Si فقط ظرفیتی جایگزین می شود.
در اکتاهیدرال جانشینی هم شکل داریم به جای AL در اکتاهیدرال اگر کاتیون 2 ظرفیتی جانشین شود و سه مرکز پر می شود که به آن تری اکتا هیدرال گویند و اگر کاتیون 3 ظریفیتی قرار گیرد دو مرکز پر می شود که به آن دی اکتاهیدارال گویند و این به دلیل ساختمان و پایا بودن ساختمان خاک است.
ساختمان رس:
کانی ها رسی دو دسته اند:
1- ساختمان بلوری دارند یا متبلور شده اند (متبلورها) سیلیکاته گوییم.
2- غیرمتبلورها
1- متبلورها (سیلیکاته)
1- خانواده کائولین که از روی هم قرار گرفتن یک تترا روی یک اکتا به وجود می آید که به همین دلیل به آنها یک به یک گویند که نمونه آن کائولینیت است که چند لایه به شکل بالا روی هم قرار می گیرند. در کائولیت از سطح تترا تا تتراپائین را ضخامت لایه ای گویند و اندازه آن است. و پیوند هیدروژنی در فضای بین لایه ای قرار دارد و بدلیل استحکام و قدرت این پیوند این خاک بسیار چسبنده و مستحکم است. کائولینیت وقتی خیس می شود انبساط پیدا نمی کند و نمی تواند آب وارد این فضای بین لایه ای شود و به همین دللیل سطح ویژه و سطح خارجی ما کم است. ظروف چینی تقریباً همه کائولینیت هستند و کائولینیت به خاک چینی گویند سرامیک نیز از همین جنس است.
2- خانواده اسمکتیت ها که یک رس 2 به 1 است یعنی اکتا در بین دو لایه تترا قرار گرفته مانند ساندویچ
رس مونت موریلونیت که به صورت 2 به 1 است که به ازای هر 2 و یا 3 واحد ساختمانی ما یک Na سدیم داریم در خاک مونت موریلونیتNa+ نقش چسبندگی لایه ها را دارد. این خاک انبساط پذیر کامل است بنابراین آب وارد فضای بین لایه ای می شود و سطح ویژه افزایش پیدا می کند به دلیل وجود و کم بودن Na است.
خاکهایی که انبساط پذیر کامل اند و خاک مونت موریلونیت از این جنس است. یک ایراد دارد که وقتی خاک خیس است تورم می کند و بعد از خشک شدن تورم می خوابد در همین جریان بعد از چند دفعه تکرار ریشه به بیرون می افتد. اگر جانشینی هم شکل داشته باشیم Na+ دیگر جوابگو نیست و به جای آن K می نشیند که به صورت موضع (نقطهای) نیست و ممکن است در جایی K باشد و در جایی نباشد)
ورمی کولیت: رس 2 به 1 از خانواده اسمکتیت ها که انبساط پذیری آن کمتر است به خاطر وجود پتاسیم که نقطه ای وجود دارد و آب در نقاطی که K وجود ندارد نفوذ می کند و سطح ویژه کمتری دارد.
3- اگر جانشینی هم شکل در اکتا کامل انجام شود و در تترا جانشینی حدود %15 AL به جای Si نشسته باشد رس جدیدی بوجود می آید بنام میکاها معروفند که یک لایه کامل از پتاسیم در بین آنها قرار می گیرد به وجود می آید میکاها غیر قابل انبساط اند.
دو نوع میکا وجود دارد. 1- موسکویت (میکای سفید) 2- بیوتیت (میکای سیاه)
1- موسکویت دی اکتاهیدرال است و به فرسایش زیاد حساس نیست
2- بیوتیت تری اکتا هیدرال است و به فرسایش خیلی حساس است.
اگر در اثر فرسایش میکاها پتاسیم در فضای بین لایه ای کم شود انبساط پذیری شروع می شود و ورمی کولیت تشکیل می شود در اصل میکاها، مادر ورمی کولیت ها هستند.
اهمیت میکاها
میکاها به علت وجود K زیاد در ساختمان آنها و فضای بین لایه ایشان زیاد است می تواند یکی از منابع مهم K به شمار آید.
کلریت ها:
هنگام تشکیل کلریت ها ما میزانی از منابع معدنی چون آهن، منیزیم، درحد اشباع بوده و یا فوق اشباع بوده و دومین عنصری که غلظتش از سایر عناصر بیشتر است آلومینیم در تترا جای سیلسیم جانشین همشکل و در اکتا منیزیم و آهن به جای آلومینیم جانشین می شود. در زمان تشکیل چون منیزیم بیشترین غلظت را دارد و در حالت فوق اشباع است به همین دلیل در این فضا در فضای بین لایه ای اکسید آبدار منیزیم می نشیند و ایجاد می شود که بنام بروسیت معروف است.
این رس 2 به 1 است. (2 تترا، 1 اکتا، 1 اکسید آبدار منیزیم)
اگر آلومینیم به جای منیزیم بنشیند آنگاه اکسید آبدار آلومینیم تشکیل میشود که می تواند تقریباً ساختمان اکتا را داشته باشد که می توانیم آنرا 2 به 2 بخوانیم و این اکسید آبدار آلومینیم گیبسایت GibSite گویند.
کلریت ها غیر قابل انبساط اند.
رسهای مختلط
از رسهای تشکیل شده که چند لایه اند و یک دانه بوجود می آید که این لایهها می تواند چند نوع رس و لایه مختلف باشد. و به این نوع رسها که از چند نوع رس مختلف تشکیل شده باشند به آن رسهای مختلط گویند. در طبیعت ما رسهای مختلط داریم نه به صورت تکی از نوعهای مختلف. کلریت ها می توانند بزرگترین منبع برای منیزیم در خاک باشد.
عدم توازن بارهای مثبت و منفی در داخل بلور رس باعث بوجود آمدن بار الکتریکی در ساختمان رس سیلیکاته می شود. بخاطر اینکه تعداد بارهای منفی بیشتر است بار آنها عموماً منفی است و به همین دلیل درونی و به همین خاطر PH بیرون روی آن تاثیر نمی گذارد و همیشه ثابت است به همین دلیل به آنها بارهای دائم گویند.
وقتی PH اسیدی شد هیدروژن مثبت آن زیاد می شود این اکسیدهای H برروی بار OH می نشیند و باعث می شود رس دارای بار الکتریکی مثبت شود.
وقتی PH زیاد شد هیدروژن مثبت کم می شود.
با افزایش و کاهش PH بار الکتریکی تغییر می کند.
نقطه صفر الکتریکی: عدد یا نقطه ای از PH که بارهای الکتریکی رسهای آمورف (مجموع آنها) صفر شود آن نقطه را نقطه صفر الکتریکی گویند ZPC (Zero Point Charge)
ZPC برای هر رس متغیر است.
تفاوت رسهای سیلیکاته با رسهای آمورف:
1- بار الکتریکی رسهای آمورف با تغییر PH تغییر می کند در صورتی که در رسهای سیلیکاته تغییر نمی کند.
2- در رسهای آمورف بار الکتریکی متغیر داریم و در رسهای سیلیکاته بار الکتریمی دائم داریم.
در رسهای آمورف به بار الکتریکی آنها به دلیل وابسته بودن به PH به آنها بارهای الکتریکی وابسته به PH گویند.
بارهای الکتریکی دائم از درون رس است. ولی بارهای الکتریکی متغیر وابسته به PH است.
در رسهای سیلیکاته ما می توانیم هم دارای بار الکتریکی دائم و هم متغیر باشیم که میزان بارهای الکتریکی دائم بیشتر است و علت بار الکتریکی متغیر وجود Oهایی که در سطح خاک وجود دارد و می تواند از محیط H+ بگیرد و این موضوع به PH محیط بستگی دارد و به OH- تبدیل می شود.
* سوال: انواع بارهای الکتریکی را توضیح دهید و ZPC را تعریف کنید. بارهای متغیر یا وابسته به PH بارهای دائم. ZPC یا نقطه صفر الکتریکی نقطه ای یا عددی از PH است که در آن مجموع بارهای الکتریکی رسهای آمورف صفر است.
C.E تبادل کاتیونی:
در اثر ایجاد بارهای منفی در رسهای سیلیکاته باعث جمع کردن کاتیونها از سطح محلول میشود که این موضوع به صورت تعادلی انجام می پذیرد یعنی هرگاه لازم باشد نگه می دارد و هرگاه لازم نبود به بیرون می فرستد. اگر ما به محلول کود و یا به عبارت دیگر کاتیونی اضافه کرده که باعث به هم خوردن تعادل شود و درنتیجه آن مقدار که اضافه شده باعث به هم خوردن تعادل می شود که در این صورت کاتیون جانشین بقیه کاتیونها و به عبارتی ضعیف ترین و کمترین کاتیونهای خاک قرار گرفته تا تعادل برقرارکندکهبهاین کار تبادل کاتیونی گویند(Cation Exchangeable = C.E)در هنگامی که میزان کاتیونها در خاک اضافه شود ما می توانیم با آبشویی میزان کاتیونها را کم کرده و خاک را به حالت تعادل برسانیم.
ظرفیت تبادلی کاتیونی:
به مجموع ماتیونهای تبادلی که در سطح یک کلوئید قرار دارد بهآن ظرفیت تبادل کاتیونی (Cation Exchangeable Capacity) یا CEC گویند. واحد CEC برابر با میلی اکی والان بر 100gr است. واحد جدیدش سانتی مول بر کیلوگرم ویژگیهای CEC: سرعت خیلی زیاد 2- برگشت پذیر است 3- بر اساس اینکه چه کاتیونی بلند شده باشد می توانیم کاتیون مناسب را جایگزین کنیم یا به عبارت دیگر اکی والانی (ظرفیتی) جا به جا می شود که مثلاً اگر یک 3 ظرفیتی بلند شد می تواند یک 3 ظرفیتی یا 3 عدد 1 ظرفیتی جانشین شود و همیشه بر اساس تعادل و تعادلی است.
اکی والان e=
میلی اکی والان me=
:C.E.C
برای کاتیونهای 1 ظرفیتی
برای کاتیونهای 2 ظرفیتی
برای کاتیونهای 1 ظرفیتی
سؤال:
یا به عبارتی میزان ظرفیت تبادلی کاتیونی خاکی را بگویید / میزان کاتیونهای آن به قرار زیر است.
یا: بر اساس گزارشی میزان کاتیونهای تبادلی به صورت زیر گزارش شده میزان CEC را حساب کنید.
تبدیل واحدهای مثال قبل
هرچه به سطح رس نزدیکتر می شویم تعدا کاتیونها به جداکثر خود می رسد و می تواند تعداد آنیون در آن فاصله وجود داشته باشد و هرچه از سطح رس دورتر می شویم تعداد آنیونها زیادتر می شود (نسبت به بخش محلول)
لایه دوگانه پخشیدگی: لایه ای که دور هر ذره رس وجود دارد و هرچه به سطح رس نزدیکتر می شویم کاتیونها بیشتر و هرچه از سطح دورتر شویم تعداد کاتیونها کمتر و آنیونها بیشتر می شود. به این سطح لایه دوگانه یا پخشیدگی گویند. بخش تبادلی نسبت به بخش محلول دارای نسبت یا تا است.
در بخش تبادلی ما مستقیماً نمی توانیم موثر باشیم پس در بخش محلول اثر گذاشته و این تاثیر می تواند آنرا به بخش تبادلی انتقال دهد و تاثیر گذارد.
خاک به خاطر آنکه بخش تبادلی آن خیلی بیشتر از بخش محلول آن است به همین دلیل خاک دارای خاصیت بافر است. (یکی از مهمترین خصوصیات خاک)
هرگاه میزان آنیون و کاتیون برابر شد آنگاه ما به بخش محلول می رسیم.
ما در خاک به علت اینکه خاصیت بافری و یا تامپونی را داریم به همین علت با تغییرات PH می تواند مقابله کند و خاک و تغییرات PH را به بخش تبادلی انتقال می دهد و H مثبت را کم و زیاد می کند.
دلایل ثبات PH و اهمیت PH
1- گیاهان نمی توانند در مقابل تغییرات سریع PH مقاومت کنند
2- عناصر غذایی که در خاک هست در PH های مختلف قابلیت جذب پیدا می کنند.
3- تاثیر PH برروی موجودات خاکزی و آنها نسبت به تغییرات PH خیلی حساس هستند.
شعاع اتمی Na+ کوچکتر از شعاع اتمی K+ است و به همین دلیل شعاع هیدراته Na+ خیلی بزرگتر از شعاع هیدراته K+ است و بار بیشتری در سدیم نگهداری می شود و می تواند مولکولهای آب بیشتری را در خود قرار دهد. و بخاطر اینکه فاصله بار مثبت از سطح K+ کوچکتر از Na+ است به همین دلیل پتاسیم بهتر جذب می شود و می تواند به خاطر اینکه Na+ فاصله بیشتری از بار منفی دارد می تواند پتاسیم بجای آن بنشیند و جانشینی انجام دهد.
در خاک مونت موریلونیت به علت اینکه Na در خاک زیاد است و شعاع هیدارته آن زیاد است پس انبساط پذیری زیاد است. به علت اینکه Ca2+ نسبت به Mg2+ درای شعاع اتمی بزرگتری است به همین ترتیب دارای شعاع هیدراته کوچکتر است بنابراین می تواند Ca2+ به جای Mg2+ بنشیند و با اضافه شدن آب به خاک فاصله بین لایه های خاک بدلیل داشتن سدیم زیاد می شود. در خاکهای ورمی کولیت میزان K+ زیاد پس لایه ها از انبساط پذیری کمی برخوردار است.
در خاکهای سدیمی به علت اینکه در بین لایه خاک سدیم وجود دارد و شعاع هیدراته آن زیاد است به همین دلیل خاک هنگامیکه روی آن راه می رویم تا ساق پای ما داخل آن می رود.
عوامل موثر بر CEC:
1- شعاع اتمی یا شعاع هیدراته 2- ظرفیت کاتیون (هرچه بیشتر باشد بهتر جذب می کند پس H+>AL+3>Ca2+>Ng2+>K+>Na+
H+ وقتی وارد فضای کاتیونی می شود و هیچ کدام از عناصر نمی تواند جانشین آن شود.
فاصله هیدروژن تا بار منفی از سطح همه بارها کوچکتر است پس به همین دلیل از همه بهتر و بیشتر می تواند جذب شود.
3- غلظت یا میزان غلظت می تواند باعث جابجایی CEC شود. اگر به طور مثال بخواهیم K+ را جای Ca2+ و یا Mg2+ بنشانیم باید غلظت K+ خیلی بیشتر از Ca2+ و Mg2+ باشد.
وقتی H+ در سطح تبادلی می نشیند با Al3+ واکنش نشان داده و AL هیدرولیز باعث یک محیط اسیدی می شود.
AL++H2O->Al(OH)2++H+
AL(OH)2++ H2O ->Al(OH)2++H+ AL(OH)+2
AL)OH)2++ H2O ->Al(OH)3 ++H+
دلیل اینکه در خاکهای اسیدی درصد رسهای سیلیکاته کم است.
این Al هیدرولیز شده به هیدروکسید آلومینیم تبدیل می شود و رسهای سیلیکالته به رسهای آمورف تبدیل می شود و با این کار ساختمان رس از هم می پاشد.
1- در خاکهای اسیدی رسهای سیلیکاته دارای درصد کم هستند.
2- هیدرولز باعث افزایش H+ یا PH اسید می شود.
AL3+ وقتی هیدرولیز می شود H+ تولید می کند.
کاتیون اسیدی
AL3+ و Mg2+ و K+ و Na+ املاح نمک اسید ضعیف + باز قوی
درصد اشباع بازی Bas struration P
چون محیط توسط NaoH بازی یا قلیایی می شود پس به این عناصر، عناصر قلیایی گویند.
کاتیونهای تبادلی در یک آزمایش با اعداد زیر داده شد درصد اشباع بازی آنها را بنویسید.
کاتیون اسیدی
درصد اشباع بازی
نسبت کل این کاتیون های بازی به کل کاتیونها می تواند پارامتری برای قلیایی بودن خاک باشد.
(نسبت کل کاتیونهای بازی) = (CEC کاتیونهای تبادلی)
در کشت های هیدروپونیک به دلیل نداشتن خاصیت بافر یا تامپون تغییرات PH بسیار سریع است و این نیز برای گیاهان بسیار مضر بوده و تا به حال کاری برای آن انجام نشده.
هرچه تعداد کاتیونهای بازی بیشتر باشد خاک قلیایی تر است.
زمانی که Hها اسیدی بوده خاکهای آمورف داریم پس در خاک بارهای مثبت خواهیم داشت.
%5 مواد تشکیل دهنده خاک / مواد آلی هستند.
مواد آلی با ورود به خاک توسط میکروارگانیسمها سریع تجزیه می شود و دو دسته ماده به وجود می آید
1- موادی که زود تجزیه می شد مثل قندها (تعداد آنها کم می شود)
2- افزایش موادی که تجزیه پذیری آنها خیلی کند است (چوب / سلولز)
هوموسی شدن ماده آلی سه مرحله را طی می کند:
1- کاهش سریع موادی که زود جذب می شود مثل موادی چون قندها
2- افزایش موادی که دیرجذب می شوند، مانند چوب، لیگنین.
3- افزایش میزان جذب آب.
خاصیت اسفنجی دارد و همیشه آب در خود جمع می کند و هرگاه گیاه لازم دارد آن را به خاک انتقال می دهد.
Humus هوموس می تواند به عنوان یک عامل چسبنده باشد. CEC در هوموس بالا است. (هوموس 15 برابر وزن خود آب جذب می کند) خاک هوموس کروی شکل است.
Peat ماده آلی که کاملاً تجزیه نشده و هنوز ساختمان آن و اسکلت آن باقی مانده.
Muck ماک: ماده آلی که کاملاً تجزیه شده و اسکلت و ساختمان آن از بین رفته و تجزیه تقریباً در آخر است و قابل تشخیص نیست که منشاء آن گیاهی است یا / حیوانی.
Peat در لایه سطحی تر Muck در زیر این منطقه قرار می گیرد و این دو سطح با هم لایهء O را تشکیل می دهد. مابین Peat و Muck افق O است افق O
خصوصیات هوموس بسته به 1- ماده آلی اولیه و 2- شرایط اقلیمی هوموسی شدن بستگی دارد. مواد آلی دو نوع حیوانی و انسانی داریم.
کودهای دامی از جهات 1- نوع دام 2- خوراک دام 3- بستر دام 4- جنس و سن دام 5- قسمت یا اندامی که به عنوان کود مصرف می شود، با هم متفاوت می شوند.
کودهای دامی معمولاً به خاطر اینکه دارای 1- دانه های گیاهی است و تولید علف هرز می کند باید به صورت تازه مصرف نشود چون تولید علف هرز می کند.
کود پوسیده دارای مزیات زیر است 1- در دمای بالا پوسیده شدن علفهای هرز را از بین می برد 2- درحالت تخمیر یک مرحله تجزیه شدن انجام می شود 3-3- در حرارت تولید شده که بالا است باکتریها و بیماریها از بین می رود و بسیاری از بیماریها از بین می رود (عوامل بیماری زا کم می شود) 4- سهولت استفاده آن در مزرعه
بیولوژی خاک:
حداکثر 1% خاک را موجودات زنده تشکیل می دهند. هر خاک و در هر شرایطی شامل موجودات زنده است و به این صورت موجودات زنده دارای پراکندگی جغرافیایی هستند.
از لحاظ فراوانی: موجودات زنده بیشترین و پرجمعیت ترین در خشکیها هستند و دارای تنوع گونه نیز هستند. و پراکندگی موجودات زنده در تمام افقهای خاک می باشد و پروفیل خاک می باشد.
به خاطر این دلایل ما علائم حیاطی را در خاک مشاهده می کنیم. با توجه به این علائم ما خاک را یک جامعه زیستی می دانیم.
شروطی که همه خاکها دارند:
1- تنفس (تبادل گاز با محیط اطراف)
2- آب (مایع حیات برای همه موجودات و گیاهان)
3- تغذیه (غذای اصلی در خاک مواد آلی است)
4- خستگی: در خاک متراکم و مداوم کشت شود و مواد آلی هم به آن ناقص رسد و تغذیه نشود خاک دچار خستگی می شود.
5- خصوصیت ترمیم پذیری که در اثر آیش گذاشتن و کود دادن و تغذیه خاک، خاک خود را ترمیم می کند.
6- مراحل رشد یعنی خاک متولد می شود رشد می کند و اگر ترمیم نشود خاک به مرحله مرگ می رسد و باروری خود را از دست می دهد.
این 6 عامل از خصوصیات یک موجود زنده است که به این صورت ما در خاکشناسی با یک موجود زنده سر و کار داریم و به همین دلیل ما باید به خاک به عنوان یک سیستم زنده معدنی Bio-organic-Mineral نگاه کنیم و خاک را بشناسیم که در این یک چرخه به فرم زیر به وجود می آید.
موجودات خاک زی: موجوداتی هستند که 1- یک یا چند مرحله از رشد خود را به خاک وابسته باشند مانند مورچه ها، موریانه ها، کرم ساقه خانواده روزیاسه
موجودات خاک زی به دو گروه تقسیم می شوند:
1- Funa: فون خاک یا جانوران خاک زی گویند.
2- Flura: گیاهان خاک زی
1- Fune:
A: مورچه ها: که ذرات خاک را خرد و ریز می کنند برای ساختن لا نه خود و با بزاق دهان خود خانه را به صورت کروی و ذرات ریز درآودره و تخلخل خاک را زیاد می کند و درنتیجه خاک دارای نفوذپذیری زیاد می شود و به همین دلیل اثر نفوذپذیری خاک نسبت به آب زیاد می شود. و همچنین بافت خاک را ریزتر و نرم تر می کند و همچنین به بهترین حالت ساختمان خاک را بهبود می بخشد.
خاک دانه کروی به خاطر اینکه دارای بزاق مورچه است دارای مواد آلی و معدنی است.
مورچه در چرخه تجزیه مواد آلی یکی از مرحله ها است. مورجه وقتی ماده آلی را می خورد یکی از مراحل تجزیه مواد آلی را انجام می دهد و مواد آلی را آماده تجزیه و هضم بهتر می کند.
مورچه باعث می شود که ذرات مواد آلی از سطح به عمق برده شود و بعد از مدتی فعالیت پروفیل خاک یکنواخت می شود.
یکی از ایرادهای مورچه این است که فعالیت مورچه موضعی است و در یک منطقه کوچک فعالیت می کند موریانه مزیتی که نسبت به مورچه دارد این است که لیگنین و سلولز را هضم میکند و فعالیت آن شبیه مورچه است.
B کرم خاکی: فعالیتی گسترده دارد و در تمام سطح زمین کار می کند. فعالیت کرم خاکی در سطح یک متر مربع برای 3 سال همانند یک شخم عمیق است.
شرایط زندگی:
1- کرم خاکی تنفس جلدی دارد و باید خاک مرطوب باشد تا قادر به تنفس شود.
2- کرم خاکی به هیچ عنوان آفت نیست و گیاه زنده را نمی خورد و از لاشه گیاهان تغذیه می کند و در خاکی زیاد است که میزان مواد آلی آن زیاد باشد.
3- PH که کرم خاکی در آن فعالیت می کند PH خنثی یا کمی قلیایی است چون در دستگاه گوارشی آن غددی وجود دارد که این غدد املاح کلسیم را ترشح می کند برای بهتر هضم شدن غذا و به همین خاطر باید در منطقه ای باشد که غلظت Ca زیاد باشد (PH بین 6.5 تا 7 و 7.5 تا 8) خاک های معدنی که مواد آلی زیاد دارند و رطوبت هم داشته باشند و PH آن خنثی یا قلیایی باشد محیط خوبی برای زندگی کرم خاکی است.
کرم خاکی مواد معدنی را می بلعد و مواد آلی را در بدن خود با آنها همراه می کند و وقتی به بیرون می دهد به صورت کروی که حاوی مواد آلی و معدنی است. باعث بالا رفتن تخلخل و بالا بردن نفوذپذیری می شود 2- با افزایش نفوذپذیری و ایجاد خاکدانه های کروی ساختمان خاک را بهبود می بخشد 3- مواد معدنی و آلی را در دستگاه گوارش خود مخلوط می کند و تولید خاکدانه حاوی مواد معدنی و آلی می کند که این خاکدانه از بهترین خاک است.
کرم خاکی با آب دهان و هوموسی که داخل معده خود دارد و بخاطر خیسی بدن خود ذرات خاک را که کاملاً به هم می چسباند و ذرات خاک را به هم مستحکم می چسباند و راهروهای با استقامت ایجاد می کند. و سه عامل مهم انجام می دهد 1- فعالیت موجود زنده را زیاد می کند 2- هوموس را در اطراف خاک یکنواخت و پراکنده کرد 3- باعث توسعه ریشه می شود.
کرم خاکی همانند مورچه یکی از مراحل تجزیه مواد آلی را انجام می دهد (از مراحل اولیه) چون میکروارگانیسمها برروی مدفوع کرم بهتر فعالیت می کنند و همچنین باعث تعدیل PH خاک می شود. چون در شکم خود کلسیم دارد و با تعدیل PH محیط مناسبی برای فعالیت میکروارگانمیسمها به وجود می آورد.
کرم خاکی از 0.5mm تا 3m پیدا شده است.
کرم خاکی بر اساس نوع زیست در عمق خاک دسته بندی می شود