دانلود تحقیق پژوهشی با موضوع رمانتیسم که شامل 22 صفحه میباشد:
نوع فایل : Word
رمانتیسم
نام جنبش هنری که در اواخر سده هجده و اوایل سده نوزده میلادی شکل گرفت. رمانتیسم به قدری جلوه ها و نمودهای متنوعی دارد که ذکر یک توصیف واحد برای آن غیر ممکن است. اما موضع اصلی آن اعتقاد به ارزش تجربه شخصی و فردی است.
کلمه رمانتیک که از قرن 17 در انگلستان مورد تعبیرات شاعرانه به کار می رفت از سال 1676 وارد فرانسه نشد. مدت زیادی مترادف با Pittoresgeu خیال انگیز و Romanes (افسانه ای).
هنرمند رمانتیک ارزش های شهودی و غریزی را مورد کاوش قرار می دهد. هگل (فیلسوف بزرگ آلمانی در گفتاری در بازه زبیا شناسی) میگه، در هنر رمانتیک، خرم را ایده روزی ماده که این هنر مدعی بازنمایی آن است، تعیین میکند.
رمانتیسم عموما به عنوان آنتی تز کلاسیسم شناخته می شود و هر دو مفهوم نیز گاه به معنای کلی تشریح کثرتی که در گرایشان هنری هر عصری قابل تشخیص است به کار می شود. بر این اساس رامائل را می توان به عنوان هنرمند کلاسیک شناخت، در حالی که نقاش معاصر وی یعنی جیور جونه را هنرمندی رمانتیک با این وجود هر دو خواهان رمانتیسم و کلاسی سیسم از این نظر که به ایده های آرمانی بیش از ایده های واقعی اهمیت می دهند، وجه اشتراک دارند. قهرمان رمانتیک خود را به چالش با محیط خشن خو می اندازد و هیچ گاهی حتی اگر به اهدافش دست یابد، تن به مصالحه با آن نمی دهد چرا که در غیر این صورت دیگر رمانتیک نخواهد بود.
رمانتیسم بیشتر گرایش ذهنی راائه می دهد تا مجموعه ای از روش های سبک شناسانه و بیشتر با بیان ایده های مرتبط است که منشأ در قالب سخن دارد تا قالب بصری. از این رو رمانتیسم خود را با سهولت بیشتری در موسیقی و ادبیات بیان میکند تا هنرهای بصری. زیرا مفهوم لاینتاهی و تعالی، مفهوم نیروهایی که فراتر از مرز های خرد می روند ضرورتاً باید مبهم باشند. یعنی بیشتر ذهنی باشند تا محسوس. آن گونه که در نقاشی و مجسمه سازی مصداق دارد.
از سوی دیگر گرچه هیچ سبک و مکتب رمانتیکی در معماری وجود ندارد اما احیا مجدد یک گوتیک به ویژه در مراحل آغازین آن جنبه ای از رمانتیسم محسوب می شود.
هنرمندانی چون بلیک Blake و ترنر Turner در بریتانیا، دلاکروا و Delactoilx گریکولت Gericault در فرانسه کاپسر داوید فردریش friedrich و رانگه Runge در آلمان. جنبشی که این هنرمندان بخشی از آن بودند در واسط سده نوزده خاموش شد، ولی روح رمانتیسم در مفهوم وسیع تر آن به حیات خود ادامه می دهد و جلوه ای است از شورش علیه محافظه کاری، میانه روی و ریاکاری و تاکیدی است بر اولویت تخیل در تجربه هنری.
رمانتیسم که از اواخر قرن 18 (در انگلستان بوجود آمده بود بعداً به آلمان رفت و پس از مدیت در سال 1830 وارد فرانسه و اسپانیا و روسیه گردید و تا سال 1850 بر ادبیات اروپا حاکم بود. در اثنای تاسیس مکتب رمانتیک در فرانسه از طرفی آثار ریچاردسن و یانک و والتر اسکات و از طرف دیگر آثار گونه و شیلر و همچنین «کمدی الهی» اثر داشته و تورات و انجیل مورد توجه قرار گرفت و در عرصه ادبیات و فکر موثر واقع شد.
رمانتیسم فرانسه با آنکه نخست تحت تاثیر ادبیات بیگانه بود فاصله به صورت مکتب مشتکل و پر سر و صدایی در آمد و تاثیر آن به قدری بود که هنرمندانی از قبیل مارتین- آلفرد دووینی و الکساندر دو ماپدر و ویکتور گوو آلفره دو موسه و نسبت بود و ژرژسان را که اغلب از لحاظ روحیه و طرز فکر خیلی با هم فرق داشتند در میان طوفانی از هیجان به دنبال کشید.
به طوری که در اواخر دوره رمانتیسم، ادبیات انگلستان و آلمان نیز که دوره رو نقشان به سر آمده بود تحت تاثیر ادبیات فرانسه قرار داشتند...
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:24
عقل فعال تعلیم و تربیت از طریق «عقل فعال» گروه سوم، آنهایی هستند که از لحاظ عقلی عملی برتر هستند. تعلیم و تربیت و خیر دانش و عقل
ابن سینا نخستین فیلسوف اسلامی است که در زمینهی مسایل آموزشی، به گونهای عمیق اندیشیده است. اکنون بر آنیم روشن کنم ابن سینا چگونه توانست برپایهی دیدگاههای افلاطون و ارسطو و در عین وفاداری به تعلیمات قرآنی، سیستم خود را بنا نهد. ابن سینا در این مسأله که کسب دانش، هدف اصلی خلقت انسان است با فیلسوفان یونانی موافق بود. علاوه بر این، او جستوجوی حقیقت را، صَرف نظر از نتیجهی ماتریالیسمِ نهایی آن، قابل قبول میدانست. ارسطو نیز عقیده داشت «عقل عملی» و به عبارت دیگر « شعور » بهترین راهنمای عملی است. فضایل باید توسط عادت استحکام یابد و آموزش نظری باید برپایهی فضایل و دوری از رذایل صورت گیرد. کسب علم به معنای درک حقیقت و ضرورت وجود اشیاء است. ابن سینا دیدگاههای ارسطویی را با چارچوبهای اسلامی درآمیخت که در این نوشتار به بررسی این فرآیند می پردازیم و در نهایت نیز ارتباط ابن سینا را با جوامع نوی مسلمانان مانند ایران بررسی خواهیم کرد.
دانش و عقل
ابن سینا، انواع آموزش و پرورش را بررسی میکند. «مهمترین نوع، آموزش عقلی» است که در حقیقت پرورش ذهن انسان است. او نیز مانند افلاطون و ارسطو به نظم جهان اعتقاد داشت؛ بنابراین تعلیم و تربیت را رشدِ عقل، و به منظور درک واقعی و عمیق این نظم میدانست. در این راه، اهداف مادی ارزش تلقی نمی شوند؛ هرچند منافع روحانی تعلیم و تربیت برای اشخاص و پس از آن برای جامعه، همواره مدنظر او بوده است.
ابن سینا به عنوان یک متفکر مسلمان، تعلیم و تربیت را راهی برای رسیدن به خدا میداند؛ اما این بدان معنا نیست که او به پیشرفت علم اعتقاد ندارد. وی از مهمترین و معروفترین پزشکان عصر خود بود و آثار او در پزشکی، مدتها در دانشگاههای معتبر اروپا استفاده میشد. بنابراین او ارزش تجربه را در علم درک نموده بود؛ با این وجود، اعتقاد داشت تعلیم و تربیت باید با هدف شناخت حقیقت معنوی و مطلق باشد. چنین حقیقتی از راه شهود حاصل میشود. به طور معمول، آموزش از شناخت عمیق شاخههای مختلف دانش به منظور پیشرفت مادی نبوده، هر چند اعتلای آن هدف جانبی مورد قبول وی بوده است. در حقیقت ایجاد نوعی عشق به لزوم درک حقیقت و طبیعت اشیاء، در درون این تفکر نهفته است. بنابراین، فلسفهی تعلیم و تربیتِ ابن سینا، بیشتر به تفکراتی مربوط است که امکان اِعمال آنها بر دانش وجود داشته باشد، نه قضاوت صرف در مورد مسایل.
«هنگامی که قضاوت ما نه تنها کلی است بلکه لازم نیز میباشد، ما به گونهای از معرفت دست مییابیم که امکان توضیح و پیشبینی را به ما میدهد. در حقیقت تنها به جمعآوری حقایق نمیپردازیم.»