لینک دانلود " MIMI file " پایین همین صفحه
تعداد صفحات : " 119 "
فرمت فایل : " word "
فهرست مطالب :
خلاصه تحقیق مقدمه بخش اول: کلیات
الف) فصل اول: حقوق زن
ب) فصل دوم: نکاح
ج) فصل سوم: طلاق
د) فصل چهارم: قاعدهی عسر و حرج
بخش دوم: نکاح
الف) فصل اول: جایگاه ازدواج در ادیان
1) گفتار اول: جایگاه ازدواج در ایران باستان
2) گفتار دوم: جایگاه ازدواج در دین مسیح
3) گفتار سوم: جایگاه ازدواج در دین یهود
4) گفتار چهارم: جایگاه ازدواج در دین اسلام
ب) فصل دوم: شرایط نکاح
1) گفتار اول: اختلاف جنسی
2) گفتار دوم: اراده
3) گفتار سوم: توکل در عقد
4) گفتار چهارم: شرط خیار در عقد
5) گفتار پنجم: سن قانونی برای ازدواج
6) گفتار ششم: نکاح سفید
7) گفتار هفتم: نکاح جنون
ج) فصل سوم: عوامل موثر در موانع نکاح .
1) گفتار اول: قرابت
2) گفتار دوم: شواهد داشتن
3) گفتار سوم: عدهی زن
4) گفتار چهارم: طلاق با رسوم و فهم
5) گفتار پنجم: کفر، اعاده، احرام.
الف) کفر
ب) لعان
ج) احرام
6) گفتار ششم: خارجی بودن
الف) نکاح مرد ایرانی با خارجی
ب) نکاح زن ایرانی با خارجی
بخش سوم: طلاق
الف) فصل اول: مفهوم طلاق
ب) فصل دوم: تاریخچهی طلاق
ج) فصل سوم: مختصری در ارتباط با جایگاه طلاق در ادیان مختلف
د) فصل چهارم: علل و انگیزهی طلاق
هـ) فصل پنجم: شرایط طلاق
1) گفتار اول: قصد و رضای شوهر
2) گفتار دوم: اهلیت
الف) طلاق مجنون
ب) طلاق سفیه
3) گفتار سوم: شرایط لازم در زن
الف) پاکیزگی زن
ب) جدایی جسمی زن و مرد
ف) فصل ششم: تشریفات طلاق
1) گفتار اول: گواهی عدم امکان و سازش
2) گفتار دوم: صلاحیت دادگاه
3) گفتار سوم: اجرای صیغهی طلاق
4) گفتار چهارم: ثبت طلاق
و) فصل هفتم: انواع طلاق و آثار آن
1) گفتار اول: آثار طلاق بائن
2) گفتار دوم: آثار طلاق رجعی
ز) فصل هشتم: عده
1) گفتار اول: تعریف عده
2) گفتار دوم: اقسام عده
الف) عدهی وفات
ب) عدهی طلاق
ج) عدهی بند ل یا انقضاء مدت در ازدواج موقت
ن) فصل نهم: قوانین طلاق
بخش چهارم: قاعدهی عسر و حرج
الف) فصل اول: تعریف قاعده
ب) فصل دوم: مستندات قاعده
1) گفتار اول: کتاب
2) گفتار دوم: سنت
3) گفتار سوم: عقل
4) گفتار چهارم: اجماع
ج) فصل سوم: محدودهی قاعده
د)فصل چهارم: پیشینیه کاربرد قاعده
هـ) فصل پنجم: شرایط و محدوده اعمال مادهی 113ق.م.
ف) فصل ششم: چند نکته در خصوص زمینهی محدوده و آثار
این ماده (1130)
و) فصل هفتم: مبنای فقهی اصلاح مادهی 1130 ق.م.
ر) فصل هشتم: مصادیق خاص عسر و حرج زوجه
ح) فصل نهم: ماهیت عسر و حرج زوجه در مادهی 1130 ق.م
س) فصل دهم: عسر و حرج در نتیجهی عوامل خارجی یا عسر و
حرج واقعی
الف) گفتار اول: حبس قطعی و طولانی زوج
ب) گفتار دوم: غیبت طولانی شوهر و عسر و حرج واقعی زن
ج) گفتار سوم: ترک زندگی خانوادگی از ناحیهی شوهر و
حرج زن
ع) فصل یازدهم: مبنای تشخیص مصادیق عسر و حرج
الف) گفتار اول: ملاک عرف
ب) گفتار دوم: ملک مصالح و مفاسد
نتیجه
پیشنهاد
نمونهی دادخواست
منابع و ماخذ
بخشی از فایل :
. خلاصه
بیشک یافتههای علمی دانش فراوانی از چگونگی تحولات زندگی انسانها از گذشته دور را تاکنون عرضه داشتهاند. کاوشهای علمی و تاریخی و مدارک و مستندات به دست آمده، جملگی نمایانگر آنند که انسانها به تدریج و در فرایند زمان، از یکسو با پیچیدهشدن ذهن و اندیشهشان و از سوی دیگر با بسط نیازهایشان به منظور تطبیق با محیط، بساط زندگی آغازین را پشت سرگذاشته و در هر مرحله، حوزه عمومی زندگیشان متحول گردیده است.
همزمان با دگرگونی زندگی انسانها، اجتماعات و نهادها برخواسته از ساختارهای اجتماعی نیز طی زمان متحول ردیده و سبب شده که انسان در فرایند زندگی اجتماعیاش درگیر معضلات نوینی گیرد.
همچنین میزان تطابق افراد با اجتماع به فراخور اعتقادات، رسوم، سنتها، بایدها، نبایدها و ... متفاوت بوده است. تنوع طبع انسانها طبیعتاً رفتارها و کردارهای گوناگون را منصه ظهور گذارده که سبب ناهمگونی رفتارهای انسانی میگردد. از این رو برخی از افراد جامعه از هنجارهای عمومی پیروی نکرده دارای رفتارهای مخالف با شئون اخلاقی و سبب عدم تحکیم مبانی ارتباطی بین فرد و اعضاء خانواده خود میگردد.
ازدواج و تشکیل خانواده از بنیانهای خویشاوندی درهر جامعه به شمار میرود. در اسلام پیمان زناشویی و تشکیل خانواده دارای اهمیت خاصی است و مسلمانان به وسایل گوناگون به این امر تشویق شدهاند در مقابل طلاق به عنوان پدیدهای ناپسند و مغضوب تلقی شده است. طلاق مهمترین عامل از هم گسیختگی ساختار بنیادیترین بخش جامعه یعنی خانواده است.
در این تحقیق سعی شده است که شرایط نکاح را در دین اسلام، طلاق و در نهایت قاعدهی عسر و حرج مورد بررسی قرار گیرد.
در دین اسلام برای ازدواج برخلاف طلاق سختگیری خاصی وجود ندارد. از جمله شرایط ازدواج و نکاح وجود دو جنس مذکر و مونث است و ازدواج دو همجنس در دین اسلام حرام است.
یکی دیگر از شرایط وجود اراده است که طرفین عقد نکاح باید با اراده و خواست خود مایل به انعقاد عقد نکاح باشند و نبودن اراده باعث می شود که عقد به طور صحیح واقع نشود.
یکی دیگر از شرایط سن قانونی برای نکاح است و رسیدن به سن بلوغ یکی از شرایط نکاح است.
یکی دیگر از شرایط نکاح این است که زوجین میتوانند برای عقد نکاح به دیگری وکالت دهند زیرا نکاح قابل نیابت است.
همچنین دربارهی نکاح سفیه و مجنون در این تحقیق بررسی شده است که سفیه میتواند بدون اجازهی ولی یا قیم عقد نکاح را منعقد کند اما مجنون چنین توانایی را ندارد و باید با اجازهی ولی و قیم خود عقد نکاح را انجام دهد.
در یکی دیگر از فصلهای بخش نکاح در رابطه با عوامل موثر در نکاح توضیح داده شده که این عوامل عبارتند از:
1- قرابت که ازدواج با صارم حرام و ممنوع است و قرابت شامل قرابت نسبی، سببی و رضایی میشود.
2- زن فقط میتواند در آن واحد یک شوهر داشته باشد و چند شوهری در قانون ایران و همچنین سایر قوانین مورد پذیرش نیست و ازدواج با زن شوهردار حرام است و باعث حرمت ابدی میشود.
3- عدهی زن: که عده انواع مختلفی دارد از جمله عدهی طلاق و عدهی وفات که هر کدام مدتهای متفاوتی دارد یعنی عدهی طلاق سه ماه و 10 روز و عدهی وفات 4 ماه و 10 روز است و تا زمانیکه زن در این مدت عده است نمی تواند مجدداً ازدواج کند.
4- کفر، لعان، احرام نیز یکی دیگر از موانع نکاح است.
5- طلاق بار سوم، ششم و نهم که در طلاق سوم و ششم برای ازدواج مجدد نیاز به محلل وجود دارد. یعنی زن باید با مرد دیگری ازدواج کند بعد طلاق بگیرد و بعد از مدت عده میتواند با او ازدواج کند و در طلاق نهم حرام ابدی میشوند و حتی با وجود محلل هم نمیتوانند ازدواج کنند.
در بخش سوم در رابطه با طلاق تحقیق شده است.
که در این بخش در رابطه با مفهوم طلاق صحبت شده است. طلاق در لغت به معنای رها شدن از عقد نکاح و فسخ کردن نکاح بوده و پدیدهای است قراردادی که به زن و مرد امکان میدهد تا تحت شرایطی پیوند زناشویی خود را گسیخته و از یکدیگر جدا شوند و طلاق بر انحلال یک ازدواج رسمی در زمانیکه طرفین هنوز در قید حیاتند و بعد از آن آزادند تا دوباره ازدواج کنند دلالت دارد.
همچنین در رابطه با علل و انگیزههای طلاق صحبت شده است.
و در رابطه با شرایط طلاق که شامل:
1- قصد و رضای شوهر: در قانون ایران حق طلاق با مرد است به همین دلیل مرد باید اراده داشته باشد برای طلاق.
2- اهلیت: که مجنون و سفیه هر کدام شرایط خاصی دارند که طلاق مجنون باید با اجازهی ولی یا قیم او باشد اما سفیه نیازی به اجازهی ولی یا قیم خود ندارد.
3- شرایط لازم در زن: که شامل پاکیزگی زن از عادت ماهیانه است و در این مدت پاکیزگی نباید با مرد رابطهی زناشویی داشته باشد.
در بخش دیگر از این تحقیق در رابطه با تشریفات طلاق صحبت شده است.
که شامل:
1- گواهی عدم امکان سازش: که این گواهی را دادگاه صالح که دادگاه خانواده است باید صادر کند.
2- صلاحیت دادگاه است که دادگاه عمومی صالح است و دادگاه محل اقامت خوانده.
3- اجرای صیغهی طلاق: که طلاق باید به صیغهی طلاق واقع شده و همچنین طلاق باید در حضور دو نفر مرد عادی صیغهی طلاق جاری شود.
4- ثبت طلاق: پس از اجرای طلاق باید در دفتر رسمی طلاق به ثبت برسد.
در فصل دیگری از این بخش در رابطه با انواع طلاق صحبت شده که شامل طلاق: رجعی، بائن، خلع و مبارات میشود.
طلاق رجعی طلاقی است که مرد پس از طلاق در مدت عده میتواند رجوع کند اما طلاق بائن مرد حق رجوع ندارد. و طلاق خلع هم هم طلاقی است که زن از مرد متنفر است و با دادن مالی به شوهر از او جدا میشود و طلاق مبارات که هم زن و هم مرد از یکدیگر کراهت دارند فرق آن با خلع این است که میزان مال نمیتواند بیشتر از مهریه باشد.
و در بخش چهارم در رابطه با قاعدهی عسر و حرج توضیح داده شده است.
که عسر و حرج تعریف شده که عسر و حرج به معنای مشقت و ضیق شدید است به موجب م 130ق.م ماده هر گاه دوام زندگی برای زوجه موجب مشقت و ناراحتی شدید و غیرقابل تحمل باشد میتواند به دادگاه مراجعه و درخواست طلاق کند و دادگاه پس از رسیدگی و مذاکره با طرفین چنانچه موافق به اصلاح نگردد زوج را الزام به طلاق میکند و در صورت استنکاف زوح دادگاه خود راساً طلاق میدهد.
و حکم این ماده مستند به قاعدهی لاحرج میباشد و مدلول این قاعده که مستند اصلی آن آیهی 78 سورهی حج میباشد، آن است که هر گاه حکمی از احکام اولیهی شرع برای فردی ایجاد مشقت شدید و سخت و غیرقابل تحمل نماید، حکم رفع میگردد. در مانحن نیز حکم اولیه آمده است که اختیار طلاق به دست زوج باشد و هیچکس نمیتواند او را مجبور سازد ولی در هر مورد که چنین اختیاری موجب حرج بر زوجه گردد، اختیار مزبور سلب گذشته و زوج ملزم به طلاق میشود.
در پایان متذکر میشوم که مسلماً این تحقیق نمیتواند تمام انتظارات شما استاد گرامی و خوانندهی محترم را برآورده نماید زیرا مصادیق عسر و حرج واقعاً متعددند و بسته به موقعیت زمانی و مکانی نیز متفاوت بوده و دسترسی به همهی آنها به منظور جمعآوری و ارائه در یک تحقیق غیرممکن خواهد بود به همین دلیل از حضور شما عزیزان پوزش میخواهم.
مقدمه
طلاق یکی از مباحث مهم حقوق مدنی است که امروزه اصلیترین مشکل و خواستهی مطروحه در دادگاههای خانواده را تشکیل میدهد. هر چند حق طلاق با مرد است اما علماء دین و به تبع آنها قانونگذار در قانون مدنی مفری برای زنان در نظر گرفتهاندتا در صورتی که ادامهی زندگی بنا به هر دلیلی برای زن ایجاد خطر روحی و جسمی و حیثیتی نماید بتواند خود را از آن مملکه نجات دهد. این مضر و مستمسک چیزی نیست جز (قاعدهی عسر و حرج و شرط ضمن عقد).
خداوند حکیم تکلیف خارج از طاقت را بر انسان روا نداشته است. توجه دین خاتم(ص) به ضرورت وجودی طلاق موجب بازگردان راه رهایی زوجین از ورطههای زندگی مشقتبار است. زندگی که براساس تفاهم و عشق نبوده سد راه هدف نهایی آفرینش میباشد. زندگی زناشویی بر خلاف عقود دیگر، یک علقهی طبیعی است نه قراردادی. و آنگاه که این علقهی طبیعی از بین برود هیچ قانونی نمیتواند زن را به شوهر و یا شوهر را به زن متصل نماید. مشکلات عدیدهای که از دادن حق یکطرفهی طلاق به زوج در اجتماعها وجود دارد عدم آشنایی عامهی مردم از حقوق خویش خصوصاً زنان است.
نداشتن درآمد مالی و عدم حمایت مالی و معنوی لازم از طرف خانواده و اجتماع و ترس از فقر بیشتر و نداشتن مأمن و پناهگاه باعث شده که ما بعضاً شنوندهی اخبار کتک خوردن روزمرهی زنان توسط مردان بیایمان معتاد و خشن باشیم و جز لبخند تأسف و اندکی تفکر، کاری از دست ما برنیاید. با این حال مقتضیات یاد شده و سایر جهاد موجود موجب گردید که نام تحقیق را «تاثیر قاعدهی عسر و حرج در حق طلاق زنان» قرار دهم.
مهمترین هدف این تحقیق تبیین حق خلاصی زن از فشار ممتد روحی ناشی از یک زندگی فلاکتبار است و آن مرحله از زندگی است که در آن باید بپذیرد که شخصیت خویش را نادیده بگیرد و برده باشد و یا زندگی را ترک نموده به اقربای نسبی یا با عدم آنها به اقربای سببی و دوستان خویش پناه ببرد و یا اینکه به دادگاه مراجعه نموده ضمن تقدیم دادخواست طلاق ادعای عسر و حرج نماید. در این صورت بار اثبات آن بر دوش خودش خواهد بود و چنانچه عسر و حرج وی در محکمه ثابت شود. دادگاه میتواند زوج را به اجبار وادار به طلاق نماید و در صورتی که اجبار میسر نشد زوجه به اذن حاکم شرع طلاق داده میشود.
از مزایا و اهداف دیگر این تحقیق این است که با تحلیل درست حالات و شرایط مختلفی که موجبات بروز تنگی و تحملناپذیری مشترک را فراهم میکند و تفسیر موسمی از قاعده به دست میدهد.
و همچنین در این تحقیق سعی شده شرایط و ویژگیهای طلاق و نکاح را در ادیان مختلف بررسی کرده.
بخش اول: کلیات
الف) فصل اول: حقوق زن
در اسلام کلیهی حقوقی که ناشی از جنبهی انسانیت انسان میباشد بین زن و مرد مشترک و یکسان است لیکن با توجه به ویژگیها و ماهیت خلقی زن باید حقوق ویژهای برای آنان قائل شد. نادیده گرفتن اختلافهای حقیقی بین زن و مرد و عدم توجه به استعدادها و تواناییهای خاص هر کدام سبب شده است که در تنظیم حقوق و وظایف آن دو خسارتهای جبرانناپذیری را برای دنیای معاصر به بار آورد. خصوصاً جهان غرب به جای اینکه به تساوی حقوق زن و مرد بیندیشد به تشابه حقوق این دو قشر توجه نموده.
در هند زنان کنیز و خدمتکار مردانند و در سرودهای چینیان آمده است که هیچ چیز پستتر و ارزانتر از زن نیست و یکی از مورخان یونانی مینویسد: (باید نام زن هم مانند خود او در خانه محبوس بماند)
در نزد برخی از یهودیان، پدر حق داشت دختر نابالغ خود را بفروشد و تا مدتها بین کشیشان مسیحی این بحث مطرح بود که آیا زن میتواند خدا را عبادت کند یا نه؟ و بسیاری او را مظهر شیطان و فحشا میدانستند. وضع در ایران باستان و اعراب نیمه وحشی قبل از اسلام هم بهتر از این نبوده است.
لینک پرداخت و دانلود *پایین صفحه*
فرمت فایل : Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه :5
چکیده
در غرب رایج است که زن و مردى بدون ازدواج، همچون زن وشوهر با یکدیگر زندگى مى کنند، آیا این همزیستى نکاح شمرده مى شود و آثار نکاح در پى دارد؟ این پدیده اگر چه از مختصات جوامع غربى است، ولى گاه به نحوى مورد ابتلاى مسلمانان ساکن در آن کشورها نیز واقع مى شود. از این رو موضوعى است که نیاز به تبیین فقهى دارد. بر پایه مبانى فقهى آثار نکاح بر چنین رابطه اى مترتب نیست، زیرا از نظر اسلام در میان صاحبان ملل و نحل زمانى رابطه زن و مرد، نکاح شمرده مى شود که بر پایه شریعت یاقوانین مورد قبول آنها، عنوان نکاح و ازدواج صدق کند، در حالى که چنین رابطه اى هر چند مطابق قوانین برخى کشورها جایز است،ولى نزد آنان ازدواج به شمار نمى آید. پس اگر مسلمانى بخواهد بازنى که داراى چنین رابطه اى با مرد دیگرى است ازدواج کند، این رابطه براى ازدواج او مانعى به شمار نمى آید.
در جوامع غربى - کم و بیش - این رسم شایع شده که زن و مردى بدون ازدواج رسمى با یکدیگر زندگى زناشویى دارند.
پرسش پیش رو این است که آیا این رابطه، نکاح شمرده مى شود و در نتیجه آثارنکاح نیز بر آن مترتب است، یا خیر؟ پاسخ به این پرسش را در چند مرحله بیان خواهیم کرد: اول: محل نزاع در بحث، ترتب اثر نکاح بر این گونه زندگى میان زن و مرد فی حد نفسه یعنى بدون ملاحظه اسلام دو طرف یا یکى از آنها است. پس سؤال این است که آیا مرد مسلمانى مثلا مى تواندبا زن مسیحى که با مردى بدون عقد ازدواج زندگى مى کند، ازدواج دائم یا موقت کند - بنابر جواز ازدواج دائم با زنان اهل کتاب - یاچون این زن در نکاح مرد دیگرى است، ازدواج با او جایزنیست؟ دوم: هنگام شک در ترتب آثار نکاح، مقتضاى قاعده عدم ترتب است و نمى توان به مانند «اوفوا بالعقود» یا «اوفوا بالعهد» تمسک کرد، زیرا این ادله دلالت بر وجوب وفا به عقد و عهدى را دارند که نزد عرف عقلا داراى اثر است، نه عقدى که عقلا آثار صحت را برآن مترتب نمى کنند یا ترتب آثار نزد آنان مشکوک است. پس این گونه ادله، بر صحت عقدى که عرف اثر صحت را بر آن مترتب نمى کند یا ترتب اثر صحت نزد آنان مشکوک است، دلالت ندارندو به طریق اولى دلالت بر لزوم وفا به چنین عقدى نخواهند داشت.این توافق همزیستى به گونه اى نیست که عقلا اثر نکاح صحیح را برآن مترتب کنند، بلکه اساسا عقد شمرده نمى شود. هر چند این رابطه متضمن التزام دو طرف به برخى امور است، ولى صرف التزام طرفینى مستلزم صدق عنوان عقد نیست و امثال این التزامات که به آنها عقد گفته نمى شود، میان مردم زیاد است، مثلا یکى ازالتزامات مرسوم میان مردم، تبادل هدیه است، یعنى اگر شخصى هدیه اى را به مناسبتى از کسى قبول کند، معمولا خود را ملتزم مى داند که مانند آن را به هدیه کننده اهدا کند و عرف عقلایى امثال این التزامات را عقد و عهد نمى شمارد تا سخن از وجوب وفابه آن به میان آید.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:22
فهرست و توضیحات:
مقدمه
بیان مسأله
اهمیت موضوع
نکاح دراسلام
ارجمند و گرامی ام محمد فرهاد کاظمی به رشته تحریر درآمد.
این رساله نه تنها ثمره مطالعات اسلامی اینجانب بلکه ثمره پانزده سال تجربه در عقد نکاح برادارن و خواهران مسلمان اعم از کشور خودم و همچنان ایران و مصر به زبان های فارسی/ دری و انگلیسی میباشد. قابل یادآوری میدانم اینکه نکاح خط را که من برای عقد یک برادر ایرانی ترتیب کرده بودم و بسیار مطالب را که در نکاح نامه های مروج گنجانیده نشده، درج کرده بودم، قونسلگری ایران در واشنگتن به آن مهر تصدیق زد و نکاح آن دو جوان را به رسمیت شناخت.
این رساله کوچک به طور مختصر اجرای عقد را در زندگانی امروز مخصوصا در غرب مد نظر گرفته است نه همه احکام که در فقه نکاح آمده است. طور مثال نکاح صغیرو صغیره در جهانی که زندگی داریم جنبه عملی ندارد. و اما بیان و یاد آوری مطالب که در این نوشتار می خوانید در زندگی امروز بی نهایت ضروری است زیرا ما درهر جا باشیم در یک قرن نو با ساخت و بافت اجتماعی نو زندگی داریم.
در طول این مدت من چند مطلب را آموختم: اول اینکه مجلس نکاح بهترین محل است برای تبلیغ اسلام در جامعه غرب، مخصوصأ برای جوانان ما که درین دیار بزرگ شده اند. ازین لحاظ، و چنانچه علمای کرام گفته اند " اختلف الاحکام بالاختلاف الزمان" یعنی احکام نظر به شرایط زمان تفاوت می کند، همیشه کوشش به عمل آمد ه تا مسایل حقوقی روابط زن و مرد در بیان نکاح در شروع به عبارت عام فهم تشریح شود. دوم مسایل روز را که در زندگی عصر حاضر مطرح است در محفل نکاح و در حاشیه عقد نکاح بمنظور رهنمائی بیشتر و توضیح حقوق ذکر کرده ام. طور مثال در وقت ایجاب و قبول به شوهر پیشنهاد کرده ام که در محیط غرب بیمهء صحت در نفقه شامل است. سوم تشریح حقوق زن و مرد را بدون اینکه از نص قرآن پاک و احادیث معتبر رسول کریم (ص) خارج شده باشم در نکاح مطرح کرده ام. طور مثال بی احترامی به زن wife abuse و یا توهین و اهانت به زن که در اسلام روا نیست و در عین زمان در مقررات ازدواج ایالات متحده امریکا خلاف قانون خانوادگی است و یا نا فرمانی از شوهر مومن و عواقب حقوقی آنرا هنگام عقد نکاح توضیح داده ام. این همه نو آوری ها باعث شد تا مسلمانانی که اسلام را واقعأ دوست دارند و آرزو دارند تا اسلام را به آن شکلی معرفی شود که جوابگوی نیازمندی های عصر حاضر باشد از من نه تنها از ایالت کلیفورنیا بلکه ایالات دیگر امریکا و نیز کشور های اروپا و کانادا دعوت کردند تا افتخار عقد نوردیده های شانرا داشته باشم که بدین وسیله از همه برادران و خواهران که بنده را افتخار بخشیدند و آنهایکه از خدمات من پشتیبانی کردند صمیمانه تشکر میکنم. از استادان گرانپایه کشورم جناب دکتور عبدالستار سیرت و جناب دکتور روان فرهادی که به من افتخار بخشیدند و این رساله را نظراندازی کردند و از نظرات سودمند شان مرا مستفید ساختند، قلبأ سپاسگزارم. از برادر ارجمندم محمد فرهاد کاظمی که نه تنها مرا تشویق به نوشتن این رساله نمودند بلکه مصارف چاپ اول آنرا عهده دار شدند سپاس فراوان می کنم. خداوند اجر این عمل خیر این برادر ما را برای خودش و خانواده اش عنایت فرماید. از برادربی نهایت گرانقدرم استاد فضل غنی مجددی که افتخار چاپ نسخه اول این رساله را در مجله فقه به من دادند و همیشه از روز اول آشنائی من را در کارم تشویق کرده اند ابراز امتنان و سپاس می نمایم. و بالاخره از برادر بی نهایت عزیزم حاجی محمد شریف یاسین که از آوان جوانی باهم دوست هستیم و اخوت در فرهنگ دین مبین اسلام این دوستی را در عالم هجرت تقویه کرد ابراز شکران زیاد می نمایم از اینکه چاپ این رساله را در نیویارک برای مطالعه افغانان مقیم نیویارک عهده دار شده اند. ازینکه در راه تبلیغ دین کمک میکند خداوند به خودش و خانواده عزیزش اجر دارین نصیب گرداند.
امید وارم تا این رساله کوچک جوابگوی نیازمندی های معنوی و عقیدتی جوانان ما در عالم هجرت باشد و دعا می کنم آن عده جوانان ما که ازین سنت خجسته حضرت رسول اکرم (ص) یعنی نکاح پیروی میکنند، زندگی سعادتمند داشته باشند و بتوانند چناچه اسلام حکم میکند خانواده مسلمان را به بار بیاورند.
ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه28
فهرست مطالب
مقدمه
فواید واهمیت نکاح
اقسام نکاح
شروط باطل
شرط خیار
شروط صحیح
شرط ضمن عقد مندرج در قباله های نکاح
سن بلوغ یا قابلیت صحی برای نکاح
- سن ازدواج و معافیت از شرط سن در قانون حمایت خانواده :
انتقاد
و..
نکاته در لغت به معنای زیر به کار می رود:
الف- زن گرفتن
ب-زناشویی کردن
ج-عقد ازدواج
ودر اصطلاح حقوقی ودرکتب حقوقی به شرح زیر تعریف شده است.
د- (نکاح عبارت(4) از رابطه حقوقی است که بوسیله عقد بین مرد و زن حاصل می گرددوبه آنهاحق می دهد که تمتع جنسی از یکدیگر ببرند یا عبارت است از عقدی که
بوسیله آن وضعیت حقوقی مخصوصی بین زوجین(رابطه زوجین)بوجود می آید)
ه-(1-عقدی که بنیان خانواده است وباعث ایجاد رابطه زوجیت بین زن وشوهرمیشود.
2- رابطه ای که در اثر آن عقد بین زن و مردبه وجود می آید)
و- (عقدی است که به موجب آن مرد و زن(6)لااقل بر نفی محرومیت جنسی (مانند نکاح منقطع احیاناً)با علاوه بر نفی آن محرومیت به منظور تشکیل خانواده وقانوناً با هم متحد می شوند (مانند مورد نکاح دائم)
ز-(نکاح در لغت(7)به معنی ضم (پیوستن)است ودر اصطلاح حقوقی می توان آن را چنین تعریف کرد«نکاح قراردادی است که به موجب آنرن ومرد در زندگی با یکدیگر شریک ومتحد شده خانواده ای تشکیل می دهند»)
گرچه همه تعاریفی که بیان گردید جامع کامل می باشد ولی با استفاده از مجموع آنها می توان گفت:ناکاحقراردادی است که برای تشکیل خانواده و ادامه زندگی مشترکبین زن ومردی برابر موازین قانونی وشرعیبسته می شود و پس از انعقاد آن برای آنها حقوق وتکالیفی ایجاد می نماید واز جمله تمتع جنسی زن ومرد وتأمین نفقه زوجه به وسیله شوهر و تکمین زوجه و نیز تأمین نفقه فرزندان پس از تولد بوسیله پدرو نگهداری و تربیت فرزندان بوسیله پدر ومادر می باشد وبالاخرههدف اصلی این قراردادحفظ وبقاء نسل می باشد.
به همین جهت در قرآن مجید به مردان توصیه گردیده کهبا زنانپاک و عفیف ازدواج نمایند(آیه 3 سوره نساء)
فواید واهمیت نکاح:
در باره فوائد واهمیت نکاح در بین نویسندگان ومتفکرین وحقوقدانان بحث وگفتگوی
زیادی است چرا که خانواده منحصر به گروه وجامعه خاصی نبوده بلکه در تمام جوامع وممل تشکیل گردیده ومی گردد وبرای آن فوائد زیادی بر شمرده اند خصوصاً
در حقوق اسلام وکتاب آسمانی مسلمانان به نکاح اهمیت فراوانی داده شده است که از جمله موارد زیر را می توان نام برد:
1- ازدواج وتشکیل خانواده سنت پیامبران الهی می باشدکه قرآن در تایید این مطلب چنین تاکیید دارد:خداوند خطاب به پیغمبر بزرگوار اسلام(ص) می فرمایند) :ماپیش از تو پیامبرانی فرستادیم وبرای اینان زنان وفرزندانی قرار دادیم.)
2-ازدواج موجب آسایش و آرامش انسان می شود وبه زندگی بهتر وبیشتر دلبستگی پیدا می نماید وبامید اینکه زن و فرزندان در کناراو هستند خود را تنها نمی داند و همین امر موجب تقویت روحیه وامید و تلاش وخلاقیت و سازندگی وسیر به سوی پیشرفت وکمال انسان می شود.
3- نکاح مانع فساد و تباهی میگرددو مایه امید و دلگرمی انسان می شوند زیراروابط جنسی بر اساس ضوابط و معیارهای صحیح واخلاقی از بی بندو باری جلو گیری
می نماید.
4-فرزندانی که در کانون گرم خانواده متولد می شوندبا فرزندان ناشی از روابط جنسی آزاد فرق می نمایند چرا که آینده آنها روشن است و احساساامنیت وآرامش می نمایند.
5- مشاهیر جهان دست پرورده پدران ومادران دلسوز و فداکار بوده ومی باشند.
6- ازدواج و تشکیل خانواده دراقتصاد خانواده تأثیر فراوانی دارد.
7- در نتیجه ازدواج حقوق هر یک از افراد خانواده تثبیت می گردد.
9- از جمله آثار مهم خانواده قرابت و خویشاوندی است که از این طریق بین افراد پیوند نسبی وسببی حاصل می شود.
10- و بلا خره ازدواج بنایی است که کانون گرم خانواده و محل مهرو محبت والدین به فرزندان می باشد و در این بنا شخصیت اطفال شکل می گیرد و مستحکم می شود واز بهترین بناها است بنایی که در آن پدر و مادر و فرزندان بدون تنش واضطراب و
دلهره بطور گروهی یار و مددکار یکدیگر می با شندبه اینجهت از امام محمد باقر (ع)
روایت شده که حضرت پیغمبر فرموده اند : (در اسلام بنایی بهتر از ازدواج درنظر خداوند بنا نشده است).
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:121
فهرست و توضیحات:
موارد انحلال عقد نکاح
فصل اول : فسخ نکاح
وجود تفاوت هایی بین فسخ نکاح وطلاق :
تعریف قرن:
تعریف برص :
تعریف افضاء :
تعریف عنن :
« عوامل اصلی به وجود آمدن عنن :
تشخیص عنن
ازنظر حقوقی محض ، خانواده عبارت است ازمجموع اشخاصی که به واسطه قرابت بهم بستگی دارندواین خویشاوندی رابطه ای است که از نسب یانکاح یا رضاع حاصل می شود وخود نکاح ، عقدی است که به واسطه آن زن و مرد به قصد مشارکت در زندگی وتعاون بایکدیگر قانوناً متحد شده اند واین تعریفی است که حقوقدانان ما تقریبا به طور هم آهنگ از نکاح نموده اند »[1]
«خانواده به معنای عام ، یاخانواده گسترده عبارت ازگروهی است مرکب ازشخص وخویشان نسبی همسر او ، گروهی که ازیکدیگر ارث می برندمواد 862، 1032 قانون مدنی طبقات اقرباء نسبی را بیان می کند[2] »« ماده 1032 : قرابت نسبی به ترتیب طبقات ذیل است .
طبقه اول : پدر ومادر واولاد واولاد اولاد .
طبقه دوم : اجداد وبرادر وخواهر واولاد آنها
طبقه سوم : اعمام وعمات واخوال وخالات واولاد آنها» [3].
«ضابطه این خانواده ، همان ارث بردن است البته نکاح با بعضی ازاقرباء سببی قانوناً ممنوع است.»[4]
« ماده 1047 قانون مدنی بیان میدارد : « نکاح بین اشخاص ذیل به واسطه مصاهره ممنوع است :
[1]دعاوی خانوادگی - عارفه مدنی کرمانی – تهران – انتشارات مجد – چاپ اول – جلد اول- صفحه 10.
[2] - مختصر حقوق خانواده - دکتر سیدحسین صفایی – اسدالله امامی – تهران – انتشارات میزان - چاپ هشتم 1384.جلد اول – صفحه ی 11.
[3] - قانون مدنی -تدوین جهانگیر منصور –تهران – نشر دیدار – چاپ بیست وهفتم – 1384 – صفحه ی 178.
[4] - مختصر حقوق خانواده - جلد 1 – صفحه ی 11.