تحقیق در مورد خوارج در ایران

تحقیق در مورد خوارج در ایران

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:13

 

 

 

 

دکتر حسین مفتخرى

 

خوارج یکى از جریان‏هاى مؤثر در تحرکات دنیاى اسلام در قرون اولیه محسوب مى‏شوند که به دلایل مختلف سیاسى، مذهبى، در نخستین نیمه قرن اول ظهور کردند و با پراکنده شدن شعب گوناگون آنان در نقاط مختلف قلمرو اسلامى، هوادارانى از میان غیر عرب یافتند. به پشتوانه این نیروهاى جدید بود که حدود سه قرن چهره نظامى خود را حفظ نمودند و قیام‏هاى گسترده‏اى را علیه خلفاى اموى - عباسى ترتیب دادند. با این حال، خوارج به رغم تلاش‏هاى مداوم در متزلزل ساختن بنیان‏هاى این دو سلسله، هیچ‏گاه به عنوان آلترناتیو - جانشین احتمالى - امویان یا عباسیان مطرح نشدند.

 

از جمله مناطقى که از کانون‏هاى دیرپاى خوارج شد، مناطق جنوب شرقى ایران (سیستان بزرگ) بود. در مقاله حاضر ضمن توصیف کلیاتى درباره خوارج به بررسى فراگرد نفوذ و استقرار خوارج در ایران پرداخته و برخى نتایج ناشى از آن را یاد آور مى‏شویم.

پیدایش خوارج

 

اما در واقع ریشه تکوین خوارج را به عنوان یک جریان سیاسى 1 به طور بالقوه باید در اواخر عصرعثمان و خصوصا تحریک وشرکت آنان در قتل وى جست و جو نمود، چنان که خود خوارج به شرکت در قتل عثمان اعتراف مى‏کردند. (2) خوارج به صورت جریانى متشکل و منسجم در صفین پا گرفته و پس از اصطکاک‏هایى با حاکمیت على(ع) سرانجام در نهروان رو در روى وى قرار گرفتند و به رغم شکست‏سنگین، به حیات سیاسى نظامى خود در تمامى دوران خلافت اموى و اوایل عهد عباسى ادامه دادند. از این روى برخى محققان میان خوارج (از خرج + عن...) با خوارج (از خرج + على...) فرق بسیار قائلند. (3)

خاستگاه و منشا اجتماعى خوارج

 

جریان خوارج نیز به‏سان تشیع، گرچه بعدها توسط غیر عرب رشد و نمو یافت، ریشه در میان مسلمانانى داشت که از اعراب بودند. نشانه‏اى دال بر حضور غیر عرب در میان اولین خوارج موجود نیست; همه سران و بزرگان اولیه خوارج که اطلاعاتى از آن‏ها باقى مانده است، از قبایل شناخته شده عرب بودند. به نظر مى‏رسد حضور بندگان (رقیق‏ها) در میان صفوف خوارج نهروان نیز که بلاذرى به آن اشاره دارد، (4) غیر آزادانه و به تبع صاحبانشان بوده است. بعدها نیز که خوارج به سرزمین‏هاى غیر عربى راه یافتند، نخست در بین قبایل عرب ساکن در این نقاط ظهور کردند و از آن طریق غیر عرب را به سمت‏خود جذب کردند. (5) منشا و خاستگاه اجتماعى خوارج اولیه و این که از اعراب بدوى یا شهرنشین بوده‏اند موضوعى است که برخى محققان به بررسى آن پرداخته‏اند.

 

«فلهاوزن‏» در اثر خود، نظریه «برونو» مبنى بر بدوى بودن اولین خوارج را بررسى و رد نموده است. فلهاوزن به این مطلب اشاره دارد که به یک معنا، تقریبا همه اعراب و از جمله اعراب مهاجر مقیم بصره و کوفه که خوارج ابتدا از میان آن‏ها برخاستند، همگى بادیه‏نشین بوده و پس از فتوحات مسلمین در شهرها مستقر شدند، اما در واقع از همان زمان مهاجرت تقریبا ارتباط خود را با قبایل ساکن در بادیه قطع کردند و به تدریج‏با حرکت‏به سمت زندگى شهرى، خصلت‏هاى بادیه نشینى را ترک نمودند و اصولا هجرت، نفى بدویت‏بود. وى در نهایت‏به این نتیجه مى‏رسد که خوارج، نه از عصبیت عربى بلکه از متن اسلام نشئت گرفتند. (6) در دیدگاه «اشپولر» نیز اصولا نظریه بدوى بودن خوارج، کمتر با احساساتى که بدویان براى قومیت‏خود داشتند و با کوششى که براى پاک نگه داشتن خون عربى مى‏کردند، سازگار به نظر مى‏رسد (7) .

 

در تایید همین نظر، «لوینشتاین‏» با نقل عبارتى از نویسنده‏اى «اباضى‏» مذهب مى‏نویسد: خوارج «ازارقه‏» از اعراب بدوى که مى‏خواستند به آن‏ها بپیوندند دورى مى‏کردند (8) . گر چه مدارک و شواهد تاریخى بیشتر نظریه‏هاى فوق را تایید مى‏کند، اما حداقل در دو موضع مختلف اطلاع داریم که از دیدگاه اعراب همان عصر، بعضى از خوارج به بدویت منسوب یا متهم شده‏اند (9) .

 

این نکته شایان ذکر است که خوارج اولیه گرچه میان بعضى قبایل شاخص‏تر بودند، ولى به یک یا چند قبیله خاص وابسته نبوده و تقریبا از تمام قبایل عرب ساکن کوفه و بصره، افراد خارجى مذهب یافت مى‏شدند. اصولا تشکیلات خوارج بیشتر منشا ایدئولوژیک داشت تا ریشه‏هاى قبایلى و خانوادگى و وابستگى‏هاى قومى و نژادى. برخورد تساوى طلبانه خوارج با موالى و غیر عرب، نشان از کم توجهى ایشان به تعصب عربى و قبایلى دارد. با این همه، گاه رگه‏هایى از عنایت‏به تفاخر قبیلگى بین آن‏ها یافت مى‏شود; از جمله در شعرى از شاعرى خارجى به پیروزى خوارج قبیله بکربن وائل بر قریش، افتخار شده است (10) .

مهم‏ترین عقاید خوارج

 

بى‏شک برخى از اصول و فروع فکرى خوارج مانند دیگر فرقه‏هاى اسلامى در قرون اولیه، به خاطر اوضاع زمان و بر اثر تماس و اصطکاک با ادیان و نحله‏هاى فلسفى - کلامى در بین النهرین و ایران دچار تغییر شد که در این میان آمیزش اعراب با ملل دیگر و نیز اسلام آوردن غیر عرب و در نتیجه نفوذ آرا و عقاید قبلى آن‏ها - هر چند در حد اندک - در مذهب جدید، در این تغییر تاثیر به سزایى داشت. هم چنین به دلیل انشعاب‏هاى مکرر در میان ایشان مشکل مى‏توان اصولى را ذکر کرد که تمامى خوارج، خصوصا خوارج بعدى، بدان معتقد بوده باشند، با این حال مسئله امامت و رهبرى جزء اولین مسائلى بود که در جامعه اسلامى به ظهور فرقه‏هاى گوناگون و از جمله خوارج منجر شد.

 

موضوع امامت و رهبرى در نزد خوارج مراحلى چند طى کرده است. در حالى که اولین خوارج تحت‏شعار «لاحکم الا لله‏» اصل و در اجتماع «حروراء» در نزدیکى کوفه گفتند که ما با خداوند بیعت مى‏کنیم (12) اما مدتى بعد از نظر خود عدول کرده، در همان اجتماع افرادى را به سمت فرماندهى سپاه و امامت نماز برگزیدند. هم‏چنین اعتقاد خوارج به صحت‏خلافت ابوبکر و عمر و تایید حکومت على(ع) تا قبل از پذیرش حکمیت (13) و پیشنهاد بیعت مجدد با على(ع) مشروط بر این که وى توبه کند، (14) این نکته را مى‏رساند که خوارج اگر هم اصل امامت و رهبرى را انکار کرده‏اند براى مدت کوتاهى بوده است.



خرید و دانلود تحقیق در مورد خوارج در ایران


تحقیق درباره امام حسین ( ع ) و هفتاد و تن یاران

تحقیق درباره امام حسین ( ع ) و هفتاد و تن یاران

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:36

فهرست و توضیحات:

امام حسین ( ع ) و هفتاد و تن یاران

مقدمه :

علی اکبر :

علی اصغر :

ابوالفضل العباس

کربلا سرزمین خون ، ایثار ، شهادت ، پیام . کربلا سرزمینی به پهنای فلک ، به بلندای آفتاب ، سرزمین انسانهایی که عاشقانه در کنار رهبر الهی ، از سلالة طلاها ، در راه پاسداری و اعتلای کلمه العلیا ، جان یافتند و زور ، زر ، تزویه و کفر اموی را باطل نمودند سلام خدا بر تو ای حسین ( ع ) ای سالار شهیدان  و بر روان پاک فرزند برومند و برادران فداکار و کودک شیر خوارت و درود بی پایان بر ارواح آن پاکانی که با یک جهان شهامت جان و خویش را در کف اخلاص نهاده و در رکاب مقدست خود را قربان دین و شریعت نمودند و با دادن سرمای پر شور و هیجان خود از حریم قرآن و عترت ( ع ) دفاع کردند و با ریختن خون خویش درخت فرخنده اسلام را آبیاری و تربت خجسته کربلا را رنگین ساخته و با صورتی آغشته به خون لبخند زنان پیک مرگ را استقبال نمودند و دامن خاک را از قطعات بدن خویش پر از عظمت ساخته و با کشش معنوی خود قلوب جهانیان را متوجه خویش کرده و مزار خود را قبله گاه ارباب معرفت نمودند .

 

آن جناب که بزرگترین فرزند امام حسین ( ع ) است در اوایل خلافت عثمان متولد شد کینه حضرت علی اکبر ( ع ) ابوالحسن و در حادثه کربلا ، بیست و هفت ساله بود . آن حضرت با دختری از نوادگان ‹‹ ام ولد ›› ازدواج کرده ولی فرزندی نداشت 1 . آن حضرت اولین شهید از بنی هاشم بود . او جوانی خوش چهره ، زیبا ، با وقار ، شجاع ، سخاوتمند و در عین حال خویشتن دار بود 2 . هنگام شهادتش امام حسین ( ع ) خود را به بالین علی اکبر رساند و او را به سینه اش چسباند چهره ی مبارکش را بر چهره فرزند نهاد و کلماتی زیر لب زمزمه کرد و پس از لحظاتی علی اکبر شهید شد .

 

علی اصغر در مدینه متولد شد و مشهور است که هنگام شهادت 6 ماهه بود و تنها خواهر علی اصغر حضرت سکینه می باشد . امام حسین ( ع ) هنگامی که برای وداع دوباره به سوی خیمه ها آمد صدای علی اصغر را شنید که از تشنگی گریه می کرد به حضرت زینب فرمود :‌ آن کودک را به من بده تا بالا و وداع کنم سپس او را در بغل گرفت و بوسید و به سوی دشمنان آمد و فریاد زد اگر به من رحم نمی کنید به این نوزاد ترحم کنید ناگهان حرمه بن کامل اسدی تیری به سوی علی اصغر پرتاب کرد که بر گلوی او نشست و او را به شهادت رساند . امام ( ع ) کودک را به خواهرش داد و مشت خود را از خون علی اصغر پر کرده و به سوی آسمان افکند و فرمود : آنچه بر من آمد بسی آسان است ، چرا که در پیش چشم خداست .

 


1 . انصار الحسین ، ص 125

2 . انصار الحسین ، ص 125



خرید و دانلود تحقیق درباره امام حسین ( ع ) و هفتاد و تن یاران


تحقیق در مورد یاران امام حسین

تحقیق در مورد یاران امام حسین

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 6

پس از سخنان عباس بن على سرانجام دشمنان پاسخ امام را گفتند و آن شب را به حضرت مهلت دادند.نزدیک شبانگاه بود که حسین ع یاران خویش را فراهم آورد.امام زین العابدین ع مى‏گوید : من نزدیک شدم که ببینم پدرم به آنان چه مى‏گوید.در آن هنگام من بیمار بودم.شنیدم پدرم با یاران خود مى‏گفت، سپاس مى‏گویم خداى را به بهترین سپاسها، و او را بر گشایش و سختى حمد مى‏کنم.بارالها تو را حمد گویم، که ما را به پیمبرى گرامى داشتى و قرآن را به ما آموختى و به کار دین دانا کردى.گوش و چشم و دلمان بخشیدى.پس ما را از سپاسگزاران قرار ده.اما بعد یارانى باوفاتر و بهتر از یارانم نمى‏شناسم و خاندانى از خاندان خودم نیکوتر و نسبت به خویشان مهربانتر ندیده‏ام.خدایتان از جانب من پاداش نیک دهد.بدانید که مى‏دانم فردا روزمان با این دشمنان چه خواهد شد.بدانید که من اجازه‏تان مى‏دهم.شما همگى آزاد هستید.با رضایت من مى‏توانید بروید.من بیعت خود را از شما برداشتم و حقى بر شما ندارم .اینک شب فرا رسیده است.آن را وسیله رفتن کنید و هر یک از شما دست یکى از مردان خاندان مرا بگیرد و در این تاریکى شب به هر سو که مى‏خواهید پراکنده شوید.این قوم با من کار دارند و بس.وقتى به من دست یافتند، دیگران را فراموش مى‏کنند به آنها کارى نخواهند داشت .

 

پس برادرانش و پسران و برادرزادگانش و فرزندان عبد الله بن جعفر گفتند: چرا چنین کنیم؟ براى آنکه پس از تو بمانیم؟ خداوند هرگز چنین روزى را نیاورد.این گفتار را نخست عباس بن امیر المؤمنین آغاز کرد.سپس دیگر یاران وى این سخن و امثال آن را به زبان آوردند .حسین ع رو کرد به پسران عقیل و گفت: شهادت مسلم براى شما کافى است.بروید که اجازه‏تان دارم، آنان در پاسخ حضرت گفتند: سبحان الله، مردم درباره ما چه خواهند گفت؟ مى‏گویند : بزرگ و سرور و فرزندان عمویمان را که بهترین عموها بود رها کردیم و با آنها یک تیر رها نساختیم و یک نیزه و یک ضربت شمشیر نزدیم و ندانستیم با دشمن چه کردند.نه، به خدا ما هرگز چنین کارى نخواهیم کرد.جان و مال و کسان خود را فداى تو خواهیم کرد و همراه تو مى‏جنگیم، تا به هر جا درآمدى سرانجام خود را فدایت سازیم.خداوند زندگى بعد از تو را سیاه گرداند.

 



خرید و دانلود تحقیق در مورد یاران امام حسین


مقاله امام حسین ( ع ) و هفتاد و تن یاران

مقاله امام حسین ( ع ) و هفتاد و تن یاران

کربلا سرزمین خون ، ایثار ، شهادت ، پیام . کربلا سرزمینی به پهنای فلک ، به بلندای آفتاب ، سرزمین انسانهایی که عاشقانه در کنار رهبر الهی ، از سلالة طلاها ، در راه پاسداری و اعتلای کلمه العلیا ، جان یافتند و زور ، زر ، تزویه و کفر اموی را باطل نمودند سلام خدا بر تو ای حسین ( ع ) ای سالار شهیدان و بر روان پاک فرزند برومند و برادران فداکار و کودک شیر خوارت و درود بی پایان بر ارواح آن پاکانی که با یک جهان شهامت جان و خویش را در کف اخلاص نهاده و در رکاب مقدست خود را قربان دین و شریعت نمودند و با دادن سرمای پر شور و هیجان خود از حریم قرآن و عترت ( ع ) دفاع کردند و با ریختن خون خویش درخت فرخنده اسلام را آبیاری و تربت خجسته کربلا را رنگین ساخته و با صورتی آغشته به خون لبخند زنان پیک مرگ را استقبال نمودند و دامن خاک را از قطعات بدن خویش پر از عظمت ساخته و با کشش معنوی خود قلوب جهانیان را متوجه خویش کرده و مزار خود را قبله گاه ارباب معرفت نمودند .

 

 

 

 

 

 

این مقاله به صورت  ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 33صفحه  آماده پرینت می باشد

چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد

مقالات را با ورژن  office2010  به بالا بازکنید



خرید و دانلود مقاله امام حسین ( ع ) و هفتاد و تن یاران


تحقیق در مورد سرنوشت‏ شوم دشمنان امام حسین‏ علیه السلام و یاران باوفای ایشان

تحقیق در مورد سرنوشت‏ شوم دشمنان امام حسین‏ علیه السلام و یاران باوفای ایشان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:9

 

 

 

 

 

حرمله ابن کاهل اسدی

شمربن ذی الجوشن

عبیدالله ابن زیاد(ابن مرجانه)

 

آنچه در زیر می‏خوانید، سرنوشت‏شوم کسانی است که امام حسین‏علیه السلام و یاران باوفایش را به شهادت رساندند.

... آنان که بعد از حادثه عاشورا طعم تلخ مرگ را چشیدند وچیزی جز شقاوت و ذلت از خودشان به جای نگذاشتند.

1- عبیدالله ابن زیاد(ابن مرجانه)

عبیدالله ابن زیاد هنگام حادثه عاشورا والی کوفه بود. امام‏حسین و یارانش به دستور او به شهادت رسیدند. به ابن زیاد «ابن‏مرجانه‏» هم می‏گویند چون مادرش که کنیزی زناکار و مجوسی بود،«مرجانه‏» نام داشت. وی عمربن سعد و سپاهش را به کربلا فرستادتا امام حسین(ع)را به بیعت وادار سازند و یا او و یارانش را به‏شهادت برسانند و اهل‏بیتش را به اسارت بگیرند.

ابن زیاد پس از مرگ یزید، ادعای خلافت کرد و اهل بصره و کوفه‏را به بیعت فراخواند ولی‏کوفیان او و یارانش را از شهر بیرون‏کردند و در صدد انتقام گرفتن از خون شهدای کربلا برآمدند. وی که‏به شام گریخته بود، برای خاموش ساختن انقلاب توابین به جنگ آن‏هاشتافت.

سرانجام او در یکی از درگیری‏ها با سپاه مختار، در سال‏67 هبه هلاکت رسید. اکنون به چگونگی کشته شدن او اشاره می‏کنیم:

به مختار گزارش دادند که عبیدالله ابن زیاد، با گردآوری‏سپاهی عظیم از سرزمین شام، در راه کوفه است. مختار سپاه اندکی‏گردآورد و ابراهیم ابن مالک اشتر را فرمانده آن قرار داد. آن‏هابرای مقابله با لشکرشام به سمت مرزهای شام رفتند. دو سپاه درمنطقه «موصل‏» باهم رو به رو شدند. طولی نکشید که جنگ سختی‏آغاز شد. سپاه شام شکست‏خورد و ابن زیاد اسیرشد. به دستورابراهیم سرش را از تنش جداکردند و همراه چند سر دیگر از بزرگان‏شام، به نزد مختار فرستادند. سرها را مقابل مختار به گوشه‏ای‏افکندند. تپه کوچکی از سرهای قاتلان امام حسین(ع)مقابل مختار به‏وجود آمد. هنوز چشمان مختار از سرهای سران کفر و فتنه برداشته‏نشده بود که «مار» کوچکی بعد از چند مرتبه پیچ و تاب خوردن،از لابلای سرها گذشت و خودش را به سرابن زیاد رساند. مار آرام‏آرام وارد بینی او شد و بعد از چند لحظه از گوشش بیرون آمد. بار دیگر وارد بینی‏اش شده از گلویش خارج شد. چند مرتبه این عمل‏تکرار شد و حیرت حاضران را برانگیخت.

مختار سرابن زیاد را برای محمد حنفیه در مدینه فرستاد. محمدآن را نزد امام سجاد(ع)آورد. هنگامی که محمد سر را نزد امام‏سجاد(ع)حاضر کرد، امام(ع)مشغول غذاخوردن بود. امام(ع)با دیدن‏سرابن زیاد به زمین افتاد و سجده شکر بجا آورد و فرمود: «الحمدلله الذی ادرک لی‏ثاری من عدوی و جزی الله المختارخیرا» ; سپاس خداوند را که انتقام خون مرا از دشمنم گرفت وخداوند به مختار جزای خیر عنایت فرماید.

سپس امام افزود: هنگامی که ما را نزد ابن زیاد بردند، او درحال غذا خوردن بود و سر بریده پدرم کنارش بود. آن موقع گفتم: خدایا! مرا نمیران تا سربریده ابن زیاد را به من نشان دهی.



خرید و دانلود تحقیق در مورد سرنوشت‏ شوم دشمنان امام حسین‏ علیه السلام و یاران باوفای ایشان