مقاله تربیت اخلاق از دیدگاه اسلام doc

مقاله تربیت اخلاق از دیدگاه اسلام doc

مقاله  تربیت اخلاق از دیدگاه اسلام، مربوط به پودمان دروس عمومی 

درس : اخلاق اسلامی، کاملا ویرایش شده با قوانین دانشگاه علمی کاربردی، دارای نتیجه گیری و منابع،شامل 28 صفحه در قالب  word (قابل ویرایش)

 

 

 

 

مقدمه

پرورش فضایل اخلاقی یکی از مهمترین اهداف والای رسالت پیامبران خدا بوده است تا انسان در مسیر کمال، که علت غایی آفرینش است، قرار گیرد و پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) با اشاره به فلسفه بعثت خویش در حدیث معروف: «انما بُعُثَت لأتمم مکارم الاخلاق» بدان تصریح فرموده اند. فلاسفه و اندیشمندان حتی پیروان مکتبهای مادی نیز هر یک با بینش و اهداف خاص خود از تربیت و اخلاق سخن گفته و اصول و روش هایی را برای آن ارائه داده اند، که این خود بیانگر اهمیت و سرنوشت ساز بودن این مسأله برای انسان، در هر شرایط و همه جوامع است.امروزه به دلیل غرق شدن انسان در امور مادی کمتر به این مسأله مهم پرداخته می شود و در بیشتر جوامع دور شدن از بحثهای اخلاقی و نپرداختن به تربیت و تهذیب فساد، قتل، غارت، نیرنگ و نظایر اینها را اشاعه می دهد دانشمندان غربی در آثار خود به این واقعیت اشاره کرده اند.

پیام آوران الهی آمده اند تا زمینه های این تحول بزرگ را در وجود انسان فراهم آورند و آنان را از این برهوت ظلمانی به نور هدایت رهنمون گردند. تردیدی نیست که اگر انسان بر اساس معیارهای الهی تربیت نشود در همان مرتبه حیوانیت باقی خواهد ماند.

قرآن کریم و سنت بهترین راه تربیت را که مبتنی بر شناخت حقیقت انسان و نیازهای اوست، ارائه می کند.

اخـلاق و تربیـت اسـلامی، با ویژگی خاص و بعد تعالی خود تضمین کننده ی سعادت انسانها در همه ی عـصرها و ره توشـه ی همه ی ره پویان راه کمال است و فراگیری علمی و تخلق عملی به آن، با شیوه ی منطقی و در چهارچوب برنامه های آموزشی و تربیتی، امری ضروری و لازم است.



خرید و دانلود مقاله تربیت اخلاق از دیدگاه اسلام doc


تحقیق در مورد رابطه دین و اخلاق

تحقیق در مورد رابطه دین و اخلاق

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 7
فهرست مطالب:

رابطه دین و اخلاق

معمولا در ارتباط دین با اخلاق سه فرضیه تصور مى‏شود:

نظر دانشمندان غربی درباره ارتباط دین و اخلاق

پاسخ دانشمندان اسلامی

منبع

رابطه دین و اخلاق

بحث و بررسى، رابطه دین و اخلاق‏ به‏صورت مستقل در جامعه ما کمتر مطرح‏شده ولی در مغرب‏زمین تحولات ونوسانات فکرى زیادى در این زمینه انجام گرفته است. نقطه‏عطف مهم در تاریخ فرهنگى اجتماعى مغرب‏زمین رنسانس‏ است، تا قبل از رنسانس، دین رایج در آن دیار که همان‏مسیحیت ‏بود بر همه شئون زندگى مردم از جمله علم، فرهنگ،سیاست، اجتماع، اخلاق و سایر مسائل حاکم بود و با شکست ‏کلیسا در صحنه‏هاى مختلف، مردم نیز از دین و گرایشهاى دینى ‏بیزار شدند و به‏جاى گرایش به خدا، گرایش به انسان‏مدارى‏مطرح شد. کار به آنجا رسید که بعد از انکار الهیات و معارف‏دین آنها احساس نیاز به نوعى دین کردند و کسانى مانند اگوست‏کنت فرانسوى که دوران حضور دین را سپرى‏شده اعلام کرده‏بودند ، دین انسان‏پرستى و انسان‏مدارى را به‏جاى آن اختراع واعلام کردند. به‏دنبال این تحول فکرى و فرهنگى در تمام شاخه‏هاى‏ معارف انسانى تحولات عظیمى پدید آمد و نوسانات مختلفى درخطوط مختلف پراکنده شد که هیچ جهت واحدى نداشت. یکی از این زمینه ها زمینه ارتباط دین با اخلاق است . بحثهاى‏زیادى در زمینه ارتباط دین و اخلاق مطرح شده است .

معمولا در ارتباط دین با اخلاق سه فرضیه تصور مى‏شود:

یکى اینکه دین و اخلاق دو مقوله مشخص متباین ازهم هستند و هرکدام قلمرو خاصى دارند و هیچ ارتباط منطقى‏بین آنها وجود ندارد. اگر مسائل دینى با مسائل اخلاقى تلاقى‏پیدا مى‏کند یک تلاقى عرضى و اتفاقى است و یک رابطه‏منطقى نیست که بین دین و اخلاق اتصالى برقرار شود. زیرا هرکدام فضاى خاص خود و قلمرو مشخص دارند که از هم دیگرجدا هستند و ربطى به‏هم ندارند. اگر به یکدیگر ارتباط پیدامى‏کنند مثل این است که دو مسافر هرکدام از یک مبدئى به‏سوى‏یک مقصدى حرکت کرده‏اند و در بین راه اتفاقا در یک ‏نقطه‏اى همدیگر را ملاقات مى‏کنند، ولى این معنایش این نیست ‏که بین این دو مسافر یک رابطه‏اى وجود دارد. پس یک فرض‏این است که دین و اخلاق چنین وضعى دارند، مثلا گفته شود که‏قلمرو دین مربوط به رابطه انسان با خدا است اما اخلاق مربوط به‏روابط رفتارى انسانها با یکدیگر است.

 

فرضیه دوم این است که‏اصلا دین و اخلاق یک نوع اتحاد دارند یا یک نوع وحدت بین‏آنها برقرار است ‏یا به تعبیر امروزیها یک رابطه ارگانیک بین‏آنها است. البته این رابطه باز به‏صورتهاى فرعى‏ترى قابل تصوراست ولى آنچه به فرهنگ ما نزدیکتر و قابل قبولتر مى‏باشد این‏است که اخلاق به‏عنوان یک جزئى از دین تلقى شود ما با این‏تعریف آشنا هستیم که دین مجموعه‏اى است از عقاید و اخلاق‏ و احکام، پس طبعا اخلاق مى‏شود جزئى از مجموعه دین،رابطه‏اش هم با دین رابطه ارگانیک و رابطه یک جزء با کل‏است مثل رابطه سر با کل پیکر انسان. از باب تشبیه مى‏توان‏گفت، اگر ما دین را به یک درختى تشبیه نماییم، این درخت‏داراى ریشه‏ها و تنه و شاخه‏هایى است. عقاید همان ریشه‏هاست‏و اخلاق تنه درخت است و شاخه و برگ و میوه درخت نیزهمان احکام است. رابطه تنه با خود درخت رابطه دو شى‏ءنیست. تنه هم جزء خود درخت است. در این تصور رابطه دین‏و اخلاق رابطه جز با کل است ‏یا چیزى شبیه به اینها، مى‏شودفرض کرد منظوراین است که یک نوع اتحاد بین دین و اخلاق در نظر گرفته‏مى‏شود که یکى در درون دیگرى جا بگیرد.

خرید و دانلود تحقیق در مورد رابطه دین و اخلاق


تحقیق درباره اخلاق در سیره پیامبر

تحقیق درباره اخلاق در سیره پیامبر

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:30

فهرست و توضیحات:

مقدمه:

البته سوز هم باید از روی اخلاص باشد، دکان نباشد! هر کس باید ببیند چه کاری کعطل مانده است، آستین ها را بالا بزند و کار را انجام دهد. به نوع کار، پستی و شرافت ظاهری آن نباید نگاه کرد. کاری که بر زمین مانده استباید با نیت پاک و خالص انجام داد.

یکی از خصوصیات انبیاء از جمله پیامبر اسلام پرهیز از تکلف. خداوند از پیامبرش می خواهد که به مردم بگوید: «و ما انا من  المتکلفین» من اهل تکلف نیستم و خود و دیگران را به سختی نمی اندازم.

در کارهایی که از طرف خدا فرمان مخصوصی صادر نشده و کار به خود امت واگذار شده بود، گاه و بیگاه پیامبر با مردم مشورت می کرد و حتی در مواردی رأی دیگران را بر نظر خود مقدم می داشت. در جنگ احد پیامبر شورایی تشکیل داد و درباره اینکه برای جنگیدن از مدینه بیرون بروند یا در مدینه ستگر بگیرند مشورت نمود.

در سفری که رسول خدا با اصحاب داشتند، هنگام تهیه غذا هر یک از آنان کاری را قبول کردند، پیامبر هم هیزم جمع کردن را بر عهده گرفت و هر چه اصحاب خواستند از کار پیامبر جلوگیری نمایند نپذیرفت.

عمار می گوید: پیش از بعثت، من و جضرت محمد با هم چوپانی می کردیم، یک روز به او پیشنهاد کردم که فلان منطقه چراگاه خوبی برای گوسغندان است فردا به آنجا برویم. حضرت محجمد پذیرفت. من فردا به آنجا رفتم و دیدم پیامبر قبل از من به آنجا رسیده است ولی گوسفندان خود را از چریدن باز می دارد. پرسیدم چرا نمی گذاری گوسفندان بچرند؟ فرمود: چون وعده من با تو این بود که با هم شروع کنیم، نخواستم قبل از تو گوسفندان من از این چراگاه استفاده کنند.

یکی از فرزندان پیامبر، به نام ابراهیم در کودکی از دنیل رفت، اندکی پس از مرگ او خورشید گرفت، مردم گمان کردند این خورشید گرفتگی به خاطر فوت ابراهیم است. ولی پیامبر فوراً مردم را جمع نمود و فرمود: گرفتن خورشید به خاطر مرگ فرزندم نبوده است.

در جنگ احزاب که تمام نیروهای ضد اسلامی یعنی مشرکان و کلفران و منافقان با طراحی گسترده قصد کودتا علیه اسلام را داشتند، پیامبر با مشورت اصحاب بنا گذاشتند که دور مدینه را خندق بکنند. در اینجا نیز رسول خدا اول کسی بود که شورع به کندن خندق نمود و با اینکه برخی مسلمانان با کسب اجازه و گروهی هم بدون آن، کار را رها می کردند اما پیامبر تا پایان کار ایتاد و همچنان مشغول کندن خندق بود.

عده ای خدمت آن حضرت رسیدند و گفتند: ما به تو ایمان می آوریم به شرط اینکه نماز نخوانیم.

اما پیامبر نپذیرفت زیرا حاضر نبود به قیمت زیاد شدن پیروان گوشه ای از مکتب آسیب ببیند. این دیگرانند که برای به دست آوردن پیروان زیادتر هر لحظه به شکلی و نامی و آرمی تغییر روش می دهند و همچون تجار دنبال پیدا کردن مشتری هستند.

ازدواج های پیامبر بخاطر مسائل جنسی زیرا آن حضرت در سن 25 سالگی با حضرت خدیجه که چهل ساله بود حضرت خدیجه رحلت نمود، آن حضرت ازدواج دیگریس نداشت.

پیامبر 63 سال بیشتر بیشتر عمر نکرد و تمام ازدواجهای مکرر حضرت در 10 سال آخر عمرشان بود. آیا ازدواج بعد از سن 53 سالگی را می توان گفت برای شهوت بوده است؟

.واقع آن است که ازدواج با آن زنان به خاطر آن بود که در آن زمان رسم بود که قبیله ها از بستگان و دامادهای خود حمایت می کردند و پیامبر و پیامبر اکرم تشخیص دادند که با چندین قبیله فامیل شوند تا حمایت قبیله ها را برای پیشرفت اهداف خود دانسته باشند و هم قبایل نیز نسبت به یکدیگر حسادت نکنند.



خرید و دانلود تحقیق درباره اخلاق در سیره پیامبر


مقاله در مورد رابطه اخلاق و آزادی

مقاله در مورد رابطه اخلاق و آزادی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:25

 

  

 فهرست مطالب

 

مقدمه: طرح مسأله

مفهوم اخلاق

مفهوم آزادی

دلایل ضرورت آزادی

 آزادی، چونان روش و ارزش

موانع و محدودیت‌ها

خاتمه: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

چکیده

 

 

مقدمه: طرح مسأله
 پرسش از نسبت اخلاق و آزادی را می توان از منظرهای مختلف معرفت‌شناختی مطرح ساخت. از این رو پرسش‌های متنوع و متکثری پیش روی پژوهشگر نهاده و از هر زاویه‌ بحثی گشوده می شود. از جمله می توان به طور کلی این پرسش را مطرح کرد که اساساً چه نوع رابطه‌ای میان اخلاق و آزادی وجود دارد؟ آیا اخلاق و ارزش‌های اخلاقی در دست‌یابی به آزادی و پایداری و استمرار آن تأثیرگذار است یا در از دست دادن و مقید شدن آزادی؟ آیا آزادی می‌تواند برای رسیدن به یک جامعه اخلاقی به انسان‌ها مساعدت نماید یا اینکه رسیدن به جامعه ضد اخلاقی را تسریع می‌کند؟ مبانی و معیارهای  مفهوم اخلاق و آزادی کدام است؟ آیا آزادی می‌تواند و یا باید بر مبانی اخلاقی استوار باشد یا تحقق اخلاق در جامعه به تحقق آزادی در آن جامعه بستگی دارد؟
در نسبتی دیگر و از منظری دیگر می‌توان پرسش‌های مذکور را به گونه‌ای دیگر نیز طرح کرد. از جمله اینکه: آیا نهال اخلاق در فضا و بذر آزاد به بار می‌نشیند و یا برعکس، این آزادی است که خود را با قامت اخلاق متناسب می‌نماید؟ آیا بدون آزادی و آزاداندیشی می‌توان معرفت اخلاقی کسب نمود و یا اینکه اعتبار آزادی نیز بر پیش‌دانسته‌ها و مبانی اخلاقی مبتنی است؟ آیا اساساً آزادی می‌تواند ارزش‌های اخلاقی را تقویت نماید یا اینکه وجود فضای آزاد باعث کاهش تأثیر ارزش‌های اخلاقی در جامعه می‌شود و چه بسا اخلاق را از میان می‌برد؟
این مقاله با این هدف نگارش شده است تا به تبیین رابطه و سنجش دو مفهوم آزادی و اخلاق، با تأکید بر اندیشة آیت‌الله مرتضی مطهری، بپردازد و تأثیر هر یک بر دیگری را بکاود. به عبارت روشن‌تر تقدم و یا تأخر آزادی یا اخلاق را بر دیگری تبیین نماید. در این رابطه نگارنده بر این باور است که برخلاف آنچه در رابطه اخلاق و سیاست در نزد اندیشمندان مسلمان معروف شده است ـ که همانا تقدم اخلاق بر سیاست است و به همین نسبت این بحث به رابطه اخلاق و آزادی نیز کشیده می‌شود و اخلاق مقدم بر آزادی فرض می‌شود ـ  نوشته حاضر این فرضیه را طرح می‌نماید که در اندیشة آیت‌الله مطهری، آزادی، به لحاظ رتبی و زمانی، مقدم بر اخلاق است. از این رو می‌بایست برای چیدن میوه‌های اخلاقی و سر برآوردن و رشد نمودن اخلاق در جامعه از آزادی عبور نمود و تحقق اخلاق در جامعه منوط به تحقق حد اقلی از آزادی در حوزه جمعی است. البته هم اخلاق و هم آزادی از ضروریات زندگی فردی و به ویژه زیست جمعی و برای رسیدن به هدف‌های خاصی مورد نیاز آدمی است، گرچه این هدف‌ها از منظرهای مختلف که به آنها نگاه شود ناهمگون جلوه ‌نماید.
در جامعه‌ای که استبداد در آن حاکم است و شیوه‌های استبدادی و توتالیتری در آن مقدم بر اخلاق و آزادی است، هم آزادی غایب و هم اخلاق جامعه منحط و فاسد است. اخلاق مناسب و درخور یک جامعه که مبتنی بر مبانی معرفت‌شناختی و انسان‌شناختی و هستی‌شناختی معتبر باشد تنها در جامعه‌ای رخ می‌نماید که بهره‌ای از آزادی داشته باشد و تملق و چاپلوسی و... در آن راه به جایی نبرد و اخلاق و ارزش‌های اخلاقی حاکم باشد. هنگامی که تملق و چاپلوسی در سطح جامعه رواج داشته باشد و کارها بر مبنای آن پیش رفته و حل و فصل شود و حاکمان از انتقاد و اعتراض و صداقت و صراحت استقبال نکنند چگونه می‌توان از اخلاق و ارزش‌های اخلاقی سخنی به میان آورد و ارزش‌های اخلاقی را ستود؟ و چگونه می‌توان از آزادی سخن گفت و برای تحقق و نهادینه شدن آن تلاش نمود؟
مباحثی که در پی می‌آید به تقدم آزادی بر اخلاق اشاره دارد و در طی مباحثی همچون مفهوم آزادی، دلایل ضرورت آزادی، آزادی چونان روش و ارزش و موانع و محدودیت‌ها به اثبات این مسأله با تأکید بر اندیشه‌ و آرای آیت الله مرتضی مطهری می‌پردازد.
لازم به یادآوری است که در بحث حاضر، اخلاق و آزادی در مقابل و ضد یکدیگر نیستند، بلکه اساساً آزادی یک فضیلت اخلاقی و بلکه مهم‌ترین و اساسی‌ترین فضیلت اخلاقی شمرده می‌شود. از این رو از پژوهش فرا روی و پرسش‌های طرح شده، نمی‌توان این گونه تلقی کرد که آزادی و اخلاق از یکدیگر جدا بوده و در مقابل یکدیگر صف‌آرایی کرده‌اند، که در این صورت دیگر نمی‌توان از رابطه و نسبت آنان با یکدیگر گفت‌وگو نمود؛ زیرا حکم به تقابل آنان و در نتیجه فقدان رابطه میان آنان صادر شده است. همین طور می توان گفت که آزادی در مقابل عدالت نیز صف‌آرایی نمی‌کند، که آزادی خود در شمار مصادیق عدالت است.



خرید و دانلود مقاله در مورد رابطه اخلاق و آزادی


پروژه ورد اخلاق کودکان 46 صفحه

مقدمه

نخستین نکته مهم این است که جوهر اخلاق احترام است. احترام به خود، احترام به دیگران، احترام به همة اشکال حیات و محیطی که آنها را دربرگرفته است.
لازمة احتران به خویشتن این است که برای زندگی و شخص خود ارزشی قایل باشیم. «با دیگران چنان رفتار کن که می خواهی با تو رفتار کنند و به عبارتی آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران مپسند» یک اصل اخلاقی است که در تمامی مذاهب و فرهنگهای دنیا توصیه شده است. برای ترتبیت فرزندان شایسته به چیزی بیش از اخلاق احترام نیاز دارید. ایجاد اخلاق احترام گام مؤثری برای رسانیدن فرزندانمان به بلوغ اخلاقی است.
2ـ تکامل اخلاقی فرآیندی تدریجی است :
نکته بسیار مهمی است که اخلاق احترام ناگهان و تمام و کمال در هیچ سن به خصوصی دیده نمی شود. تکامل اخلاق فرآیند تدریجی است که مرحله به مرحله به دست می آید. زیرا پایه های تکامل اخلاق از بدو تولد تا پایان سه سالگی استوار می باشد. بخش دوم به مراحل استدلالی اخلاقی مربوط است و این مرحله ای است که با دخالت پدر و مادر و سایرین از زمان پیش از مدرسه تا بلوغ صورت خارجی می گیرد. آنها می توانند در کنار خواسته های خود توجه به خواسته های دیگران را هم یاد بگیرند و در جادة دور و دراز منتهی به بلوغ اخلاقی قدم بردارند.
تجربه نشان می دهد که مراحل استدلالی شبیه نردبانی است که کودک برای صعود از آن باید از پله ها به ترتیب و تدریج بالا رود. به تدریج و به دنبال هر صعود، احترام کودک به دیگران بیشتر می شود. توجه داشته باشید که بچه ها هم مثل بالغها گاه به پایین سر می خورند و موقتاً در مرحله پایین تری قرار می گیرند. بعضی از بچه ها سریعتر از دیگران پله های تکامل را می پیمایند. اما تکامل اخلاقی مسابقه نیست، یک جریان و فرآیند است.



خرید و دانلود پروژه ورد اخلاق کودکان 46 صفحه