دانلود مقاله ی ترجمه شده ی رشته ی حسابداری ریسک سود مازاد، ارزشهای ذاتی و قیمتهای سهامResidual income risk, intrinsic values, and share pricesفابل ترجمه به صورت ورد وقابل ویرایش میباشد
برای دریافت رایگان اصل مقاله اینجا کلیک کنید
ریسک سود مازاد
، ارزشهای ذاتی و قیمتهای سهام: از استفن پی باجینسکی و جیمز ام والن ـ تحقیقات تجربی حسابداری شواهد نسبتاً کمی در مورد این که آیا از نظر ریسک ، اختلافات مقطعی سودی حسابداری با اختلافات مقطعی در قیمتهای سهام، ارتباط دارند یا نه؟ ارائه میدهد. ما با توجه به ریسک یا خطر مربوط به ارقام حسابداری دو پرسش را مطرح میکنیم: 1 ـ آیا ارزیابیهای خطر مربوط به حسابداری (یعنی خطر نظام مند و تغییر پذیری کل در مجموعه زمانی بهره مازاد حقوق صاحبان سهام شرکت) با ارزیابی بازار و برآورد خطر حقوق صاحبان سهام ارتباطی دارد یا نه؟ 2 ـ اگر این چنین است، پس آیا این ارزیابیها به صورت افزایشی با ارزشیابی بازار و ارزیابی خطر حقوق صاحبان سهام در ورای دیگر عوامل قابل بررسی و مشاهده، نظیر عوامل موجود در الگوی سه عامل French, Fama (1992) ارتباط دارند؟ ما بر مبنای یک معیار اساسی حسابداری در مورد ریسک قیمت بازار اختلاف میان قیمت واقعی سهام و الگوی ارزشیابی سود مازاد بر پایه برآورد ارزش سهام و با استفاده از نرخ بهره بد ون ریسک را ارزیابی میکنیم. نتایج ما حاکی از آن است که هم ریسک سیستماتیک و هم مجموع تغییر پذیری در بهره مازاد حقوق صاحبان سهام به طور ناقص تفاوت قیمت گذاری را نشان میدهد، و تأثیر توضیحی مجموع تغییر پذیری به عوامل فاما و فرنچ ـ بقای بازار، اندازه شرکت و نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری ـ افزوده میشود. اصطلاحات کلیدی: سود بازار، معیارهای ریسک حسابداری، صرف ریسک ضمنی، ارزشیابی حقوق صاحبان سهام. دادههای موجود: دادهها در منابع لیست شده متن موجود هستند. 1 ـ مقدمه: ارزشیابی اصولی حقوق صاحبان سهام مستلزم ارزیابی پرداختهای پیش بینی شده آتی و خطر موجود در این پرداختها میباشد. تحقیقات موجود در مورد مفید بودن ارقام درآمدهای حسابداری بیشتر به نقش آنها به عنوان اطلاعات مربوط به پرداخت اختصاص یافته تا نقش آنها به عنوان اطلاعات مربوط به خطر یک مورد استثناء مطالعه بنیادین و اصولی Beaver و همکاران است که نشان میدهد ارزیابیهای خطر حسابداری با الگوی بقای بازار رابطه مثبت دارد، ولی این که آیا ارزیابیهای خطر حسابداری قیمتهای بهره سهام را توضیح میدهد یا نه را مورد ارزیابی و بررسی قرار نمیدهد. از این گذشته، تحقیقات تجربی حسابداری در مورد این که آیا ارقام درآمدهای حسابداری از نظر خطر توأم با اختلافات مقطعی در قیمتهای سهام، دارای اختلافات مقطعی است یا نه صحبت چندانی به میان نمیآورد. ما در این مطالعه با ارائه این پرسش خطر مربوط به ارقام حسابداری را مورد بررسی قرار میدهیم: آیا ارزیابی خطر درآمدهای حسابداری با ارزیابی بازار سرمایه و برآورد خطر شرکت ارتباطی دارد یا خیر؟ پاسخ به این پرسش شرکای بازارهای سرمایهای، نیز محققان و مدرسان حسابداری را از تأثیرات اصولی ارقام درآمدهای حسابداری در ارزیابی و برآورد خطر آگاه میکند. یافتهها نیز به درک بهتر چگونگی تشخیص الگوی ارزشیابی درآمدهای حسابداری و چگونگی بکارگیری آنها در مجموعههایی که ارزیابی خطر بازار (مثلاً الگوی بقای بازار) موجود نیست کمک میکند. ما نیز پرسش دومی را مطرح میکنیم: آیا ارزیابی ریسک سود حسابداری به صورت افزایشی با ارزیابی بازار و ارزیابی خطر حقوق صاحبان سهام در ورای دیگر عوامل قابل بررسی، نظیر سه عامل موجود در الگوی فاما و فرنچ (بقای بازار، اندازه شرکت و نسبتهای ارزش بازار به ارزشهای دفتری) ارتباطی دارد یا خیر؟ تحقیقات به عمل آمده از سوی فاما و فرنچ و دیگران حاکی از آن است که الگوی یک سازه (عامل) ارزیابی دارایی سرمایهای کامل نیست چون به نظر میرسد عوامل خاص خارج از این الگو (از قبیل عواملی بر مبنای ارقام حسابداری، نظیر نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار) بهرههای سهام را توضیح میدهد. بررسی ما شواهدی مبنی بر اینکه : آیا ارزیابی خطرسود حسابداری عوامل خطر برآورد شدهای که ارزیابی سنتی خطر حقوق صاحبان سهام(نظیر الگوی بقای بازار) یا عوامل تعیین شده توسط فرآیندهای خاص اخیر (نظیر تحقیقات فاما و فرنچ)را مطرح میکند یا نه ؟ ارائه میدهد. تئوری سنتی نقش ارقام حسابداری در ارزشیابی، نظیر الگوهای ارزشیابی سود مازاد (از قبیل ا ولسون 1995؛ فلتام وا ولسون 1995) با فرض این که سرمایه گذاران از نظر خطر حنثی هستند و نرخ تنزیل خالص و Non stochastic است نقش خطر را تسهیل میکند. فلتام و ا ولسون (1999) اخیراً خاطر نشان میکنند که ارزش حقوق صاحبان سهام باید همانند خطر اصلی تغییر غیر قابل تشخیص در درآمد مازاد پیش بینی شدهی آتی برآورد شود. فلتام و ا ولسون از نظر تحلیلی نشان میدهند که با کاهش درآمدهای پیش بینی شده غیر عادی آتی در معادلات قطعیت بر مبنای تغییر خطر سرمایه گذار در میان کل وقایع و زمانهای ممکن میتوان خطر درآمد مازاد را افزود. فلتام و ا ولسون در این بررسی درآمدها را به عنوان درآمدهای فاقد هزینه سرمایه حقوق صاحبان سهام، بر مبنای هزینه ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام و ساختار زمانی نرخ بهره بدون خطر در زمان ارزشیابی ارزیابی میکند. بنابراین برآورد خطر به برآورد مجموعه رویدادهای احتمالی و تاریخی درآمدهای غیر عادی آتی که به عنوان معادلات قطعیت ارزیابی شده بستگی دارد. ولی تحقیقات این دو محقق در مورد این که سرمایه گذاران و محققان تجربی چگونه باید این مجموعه برآوردهای احتمالی و تاریخی رویدادها را به کار بندند حرفی به میان نمیآورند. در نبود اصل تئوری قابل اجرا، کاربردهای تجربی الگوهای ارزشیابی درآمد مازاد با افزودن یک صرف ریسک ویژه به نرخ تنزیل بدون خطر و نتایجی که قطعاً نسبت به فرضیهی صرف ریسک حساسیت پذیر است، ریسک را با ارزشیابی ترکیب کردهاند. دیگر مطالعات اخیر با آمیزهای از نتایج الگوی ارزشیابی درآمد مازاد را به برآورد صرف ریسک منتهی آینده در نرخ تنزیل تبدیل میکنند. نظام مطالعات قبلی ارزش سهام بررسی شده یا بهرههای سهام را در برآورد صرف خطر و نرخ بهره پیش بینی شده مورد نیاز الگوهای ارزشیابی به کار میبرد. استفاده از ارزش سهام بررسی شده یا بهره سهام در ارزیابی خطر در ارزشیابی یک مقدار تغییر ایجاد میکند. ما روند دقیق تری را مطرح میکنیم که در ارزیابی خطر شرکت و ارزش سهام در یک بافت ارزشیابی درآمد مازاد، ارقام حسابداری را به کار میبرد. ابتدا، تنزیل خطر موجود در قیمتهای سهام را ارزیابی میکنیم و ارزش بدون خطر را بر مبنای الگوی درآمد مازاد، پیش بینی تحلیل گران از درآمدها، و نرخ بهره بدون خطر رایج بر آورد میکنیم. سپس تفاضل قیمت یعنی برآورد ارزش بدون خطر منهای قیمت سهام را محاسبه میکنیم. تفاضل قیمت به صورت فرضی ساده ولی از نظر تئوری ارزیابی دفاع پذیر تنزیل خطر قسمتی در قیمت سهام است. این ارزیابی فقط به پیش بینی تحلیل گران از درآمدها، الگوی ارزشیابی درآمد مازاد، ارزش زمانی پول با نرخهای رابع بدون خطر و قیمت سهام بستگی دارد. تفاضل قیمت بالقوتاً ارزیابی ویژه و جالب توجهی از خطر شرکت است چون به هیچ یک از اشکال کاربردی نرخهای پیش بینی شده، یا برآورد پارامترهای آشکارای خطر بازار (یعنی بقاها) یا صرف خطر بستگی ندارد. همان طور که پیش بینی شده، تفاضل قیمتها تقریباً در تمام سالهای فعالیت شرکت مثبت است چون ارزشهای بدون خطر تنزیل خطر در قیمتهای سهام را نادیده میگیرد. برآورد ما از تفاضل قیمتها از نظر عملی با برآورد نرخ بازده مورد انتظار ضمنی در قیمتهای سهام رابطه کاملاً مثبتی دارد، ولی محاسبه آنها سادهتر است. سپس خطر سیستماتیک (نظاممند) و تغییر پذیری کل در مجموعه زمانی بازده غیر عادی صاحبان سهام (ROE غیر عادی) را که به عنوان بازده ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام منهای نرخ بهره رایج عاری از خطر محاسبه شد ارزیابی کرده، در نتیجه ارزیابی ROE غیر عادی را از ارزیابی خطر جدا میکنیم. خطر سیستماتیک در درآمد مازاد را به عنوان بقای ROE غیر عادی مشابه با بقای درآمدهای حسابداری در نظریه Beaver و همکاران با استفاده از رگراسیون Roe غیر عادی شرکت بر روی نمونهای گسترده از ROE غیر عادی ارزیابی میکنیم. و همچنین تغییر پذیری کامل درآمدها مازاد را با استفاده از انحراف استاندارد (استاندارد روی اشن) ROE غیر عادی بررسی میکنیم، چون تحقیقات قبل نشان داده است که تغییر پذیری کل در درآمدها شاخصی از خطر است. بررسی میکنیم آیا خطر سیستماتیک و تغییر پذیری کل در درآمد مازاد توضیح گر مقطعی از تفاضل قیمتها میباشد یا خیر. اگر تفاضل قیمتها تنزیل اصلی خطر در قیمتهای سهام را در تصرف خود درآورد، و در صورتی که بقای ROE غیر عادی و یا انحراف استاندارد ROE غیر عادی جانشینان معتبری برای عوامل خطر باشند، پیش بینی ما بر این است که این مابه التفاوت با خطر درآمد مازاد افزایش پیدا میکند. بر طبق فرضیه ما، نتایج پورتفولیو و بررسیهای رگراسیون تک متغیری نشان میدهد که بقای ROE غیر عادی و تغییر پذیری کل در ROE غیر عادی با تفاضل قیمتها رابطهی کاملاً مثبتی دارد. نتایج بررسی پورتفولیو حاکی از آن است که این تفاضلها از نظر اقتصادی نسبت به قیمت سهام بیشتر هستند. ولی، با وجود این که بقای ROE غیر عادی در اکثر سالهای نمونه برداری با تفاضل قیمتها رابطه کاملاً مثبتی دارد، در مورد تفاضل قیمتها شواهد توضیحی زیادی ارائه نمیدهد. (غالباً کمتر از یک درصد). در مقایسه، تغییر پذیری کل در ROE غیر عادی تقریباً در تمام سالهای نمونهبرداری با تفاضل قیمتها رابطه مثبت و قویتری دارد. به طور کلی، این نتایج تأیید میکند که شرکای بازارهای سرمایهای و محققان میتوانند ارقام حسابداری را همراه با الگوی ارزشیابی درآمد مازاد در ارزیابی خطر شرکت و تنزیل خطر فمنی در قیمت سهام به کار ببرند. یافتهها نشان میدهد که شرکا و محققان بازارهای سرمایهای میتوانند با ارزیابی مستقیم خطر موجود در درآمد مازاد، پرهیز از چرخش موجود در ارزیابیهای خطر بازار سهام درآمد مازاد را ارزیابی کنند. شواهد ما نیز حاکی از آن است که وقتی در محاسبه ارزیابیهای خطر بازار (نظیر، سه عامل فاما و فرنچ) دادههای اصلی موجود نباشند (از قبیل شرکتهای خصوصی یا هدایای عمومی اولیه)، تغییر پذیری کل در ROE غیر عادی شاخص مؤثر خطر در ارزیابی است. در رگراسیونهای مرکب تفاضل قیمتهای مربوط به عوامل خطر، در مییابیم که بازارهای سرمایهای علاوه بر سه عامل موجود در الگوی فاما و فرنچ و کنترل خطای بالقوه ارزیابی در تفاضلهای قیمت (رشد طولانی مدت درآمدها و خطاهای پیش بینی تحلیل گران) بقای ROE غیر عادی را از نه سال نمونه برداری فقط در سه سال مورد ارزیابی قرار میدهند. به عبارت دیگر، در مییابیم بازارهای سرمایهای، تغییر پذیری کل در ROE غیر عادی را علاوه بر سه عامل موجود در الگوی فاما و فرنچ و کنترل خطای ارزیابی ار نه سال نمونه برداری در شش سال ارزیابی کرده، و تغییر پذیری کل در ROE غیر عادی بهترین توضیح در مورد کل ارزیابیهای خطر تفاضل قیمتها را ارائه میدهد. علیرغم این امر که ما تغییر پذیری کل در ROE غیر عادی را با استفاده از عوامل خطر سیستماتیک صریح ارزیابی نمیکنیم، ولی این تغییر پذیری کل، هزینه یابی یا ارزیابی عوامل خطر سیستماتیک بازار، از قبیل عوامل خطر در ورای الگوی سه عامل فاما و فرنچ را در تصرف خود دارد. ما در بررسیها و تحلیلهای تکمیلی مفاهیم ضمنی قیمت سهام از دو ارزیابی خطر درآمد و ارزیابیهای خطر مشابه را بر مبنای درآمد خالص گزارش شده مقایسه میکنیم. تعجب ندارد، ما در مییابیم که ارزیابیهای خطر بر مبنای درآمد گزارش شده یا درآمد مازاد به عنوان شاخصهای خطر و به منظور اهداف ارزشیابی درآمد مازاد عملکرد یکسانی دارند.
دانلود مقاله ی ترجمه شده ی رشته ی حسابداری شناخت ریسک و بازده ، CAPM و مدل سه عاملی فاما – فرنچUnderstanding Risk and Return, the CAPM, and the Fama-French Three-Factor Modelفایل ترجمه با فرمت ورد وقابل ویرایش میباشد
برای دریافت رایگان اصل مقاله اینجا کلیک کنید
ریسک و بازده:
مفهوم عمومی: انتظار بازده بالاتر داشتن مستلزم پذیرش ریسک بیشتر است. بسیاری از سرمایه گذاران به این نکته توجه دارند که پذیرش ریسک بالاتر برای دریافت بازده های بالاتر الزامی است. در این مقاله ما دو مدل مهم را برای توضیح این رابطه بکار گرفته وآنها را توضیح می دهیم. آنگاه توضیح خواهیم داد که چگونه این ابزارها می توانند بوسیله سرمایه گذاران برای ارزیابی داراییهایی همانند اوراق قرضه مورد استفاده قرار گیرند. چرا باید شرکتهای با ریسک بالاتر درآمدهای بالاتری هم داشته باشند ؟ مسلمً یک سرمایه گذار به ازای پذیرش ریسک بالاتر ، نیاز به بازده پیش بینی شده بالاتری دارد. و ما در واقع این ارتباط را با بررسی بازده های بلند مدت تاریخی سهام، اوراق قرضه و داراییهای با ریسک کمتر ، همانگونه که در اولین نمودار آمده است ، مشاهده می کنیم. برای درک این مطلب ، فرض کنید که یک سرمایه گذاری که پیش بینی شده است یک میلیون دلار را بطور مستمر و سالانه ایجاد کند ، انجام گرفته است. یک فرد برای یک چنین دارایی چقدر حاضر است بپردازد؟ پاسخ به نامشخص بودن یا ریسک پذیری گردش وجوه نقد بستگی دارد. با مشخص بودن کامل شرایط که در آن گردش وجوهخ نقد بهنگام قرارداد کاملاض مشخص می شود ، یک سرمایه گذار دارایی را با نرخ بدون ریسک در نظر خواهد گرفت . همچنانکه میزان نا مشخصی افزایش می یابد ،بازده مورد نیاز برای جبران ریسک افزایش می یابد و در نتیجه در قیمت پایینتری سرمایه گذار مایل به سرمایه گذاری است ، زیرا ریسک بالاتر مستلزم دادن تخفیف است. بعلاوه اقتصاد دانان فرض می کنند که سرمایه گذاران ریسک گریز هستند ، به این معنا که آنها حاضرند از بخشی از بازده چشم پوشی کنند ( و حتی حاضرند کمتر از ارزش فعلی بازده آتی پیش بینی شده را دریافت کنند ) تا ریسک را کاهش دهند. اگر این فرض درست باشد،انتظار داریم سرمایه گذاران برای جبران ریسک اضافی پذیرفته شده بواسطه نگهداری داراییهای ریسک پذیرتر ، بازده بیشتری را تقاضا کنند. بی ثباتی شاخصی برای ریسک: یکی از معیارهای کاملاً پذیرفته شده برای ریسک ، بی ثباتی ، یعنی میزان تغییر بازده دارایی در دوره های زمانی موفق ، است که عموماً به صورت انحراف استاندارد بازده ها بیان می شود. یک دارایی که دارای نوسانات شدید است ، انتظار میرود که دارای ریسک بالاتری باشد ، زیرا ارزش دارایی در زمانی که سرمایه گذار می خواهد آنرا بفروشد کمتر از آنچه است که پیش بینی شده بود. بعلاوه ، بی ثباتی بالاتر از نظر آماری، به معنی این است که ارزش آتی و بالقوه یک دارایی که بی ثباتی بالایی دارد در رنج وسیعتری افت می کند. متنوع کردن و ریسک سیستماتیک: البته از نظر قانونی ، بی ثباتی یک سهام خاص مربوط به خودش است و بهنگام بررسی ریسک اصلاً اهمیتی ندارد.وضعیتی را در نظر بگیرید که یک سرمایه گذار بدون اینکه متحمل هزینه اضافی گردد ، بی ثباتی مربوط به پورتفولیو ی داراییهای خود را کاهش دهد. این کار معمولاً از طریق متنوع کردن انجام می شود. فرض کنید به جای یک نوع سهام ، دو نوع سهم با بازده های پیش بینمی شده برابر نگه داری می شوند. از انجاییکه بازده سهام هیچ همبستگی با هم ندارند ، غیر ممکن است که در یک زمان هر دو حرکات شدیدی را تجربه کنند و در نتیجه بی ثباتی کل پورتفولیو را کاهش می دهند. چون داراییها در یک ارتباط محدود با یکدیگر حرکت نمی کنند (البته نسبت به هم کمی همبستگی مثبت دارند ) ، بی ثباتی کل بدون آنکه بازده مورد انتظار کاهش یابد و با توزیع پول در بین چند دارایی ،کاهش می یابد . این مفهوم متنوع کردن یکی از مهمترین اصول پورتفولیو ی مدرن است ، بی ثباتی با اضافه شدن داراییهای بیشتری به پورتفولیو کاهش می یابد. اگرچه این نکته را باید متذکر شد که ، نرخ کاهش بی ثباتی بر اثر اضافه شدن داراییها در صورتی که تعداد داراییها در پورتفولیو افزایش یابد ، کاهش پیدا می کند. همانگونه که نمودار زیر برای یک سناریوی خاص نشان می دهد (%20 بی ثباتی برای هر دارایی و کووراریانس صفر بین داراییها) ، قاعده کلی این است که یک پورتفولیو که شامل حداقل 30 % دارایی است ، به خوبی متنوع شده است.
دانلود مقاله ی ترجمه شده ی مدیریت ,مدیریت ریسک آماری و کمی برای بانکداری و بیمه Statistics and Quantitative Risk Management for Banking and Insurance فایل ترجمه به صورت ورد وقابل ویرایش تعدادصفحات 37
برای دریافت رایگان اصل مقاله اینجاکلیک کنید
چکیده
به عنوان یک زمینه نوظهور از تحقیقات کاربردی، مدیریت کمی ریسک(QRM) چالش های بسیاری را در خصوص مدل سازی احتمالی و آماری در بر دارد.این بررسی یک بحث انتخابی در گذشته، حال و زمینه های آینده ممکن پذیر از پژوهش در نقطه اتصال مدیریت رسیک کمی و اماری، ارائه می دهد.مباحث در دست بررسی شامل، استفاده از معیارهای ریسک در مقررات، از جمله برآورد آماری و خواص تجمع می شود. ادبیات گسترده خوانندگان آماری علاقه مند را با یک مقدمه به این رشته هیجان انگیز آشنا می کند. مقدمه در سال 2005،اولین مولف (Paul Embrechts) به همراه Alexander J. McNeil و Rüdiger Frey متن به خوبی تثبیت شده McNeil et al(2005) را نگاشتند.در حالی که عنوان "مدیریت ریسک کمی خوانده می شود:مفاهیم، تکنیک ها، ابزارها" تا حدودی شرح دقیق تر محتوا "روش های آماری برای مدیریت ریسک کمی" منعکس خواهد شد: مفاهیم، تکنیک ها، ابزار.اکنون تقریبا یک دهه و چند بحران مالی بعدی،بیش از هر زمان، موضوع مدیریت ریسک کمی در راس دستور کار دانشگاهیان، متخصصان،تنظیم کنندگان، سیاستمداران، رسانه و همچنین عموم مردم قرار دارد. مقاله حاضر با هدف ارائه مرور تاریخی مختصری از نحوه QRM به عنوان یک زمینه آمار و احتمال کاربردی به دست می آمد. ما برخی از موضوعات فعلی پژوهشی آن را به بحث خواهیم گذاشت و تلاش می کنیم (برخی از) چالش های اصلی پیبرد را خلاصه کنیم.این امر یک وظیه آسان نیست همانطور که واژه " ریسک" در جامعه مدرن و به تبع آن (آماری) کمی کردن آن، فراگیر است.بنابراین در این مورد مجبور است در از دست دادن بینایی جنگل مراقبت به خرج ندهد!تحت عنوان QRM: ماهیت چالش "، به گفته ی McNeil و همکاران(2005،بخش 1.5.1) نوشته شده است: ما خودمان وظیفه ی تعریف رشته جدید QRM را تنظیم می کنیم و رویکردمان به این به این کار دارای دو رشته اصلی می باشد. از یک سو، تلاش کردیم عملکرد فعلی را بر روی جای پای محکم تر ریاضی قرار دهیم.از سوی دیگر، دومین رشته از تلاش ما کنار هم قرار دادن مواد در تکنیک ها و ابزار بوده که فراتر از عملکرد فعلی رفته و برخی از کاستی ها را مورد بررسی قرار داده که بارها از سوی منتقدان مطرح شده است. به خصوص در پی بحران مالی،همواره دفاع از یک رویکرد ریاضی بیشتر در مورد "خطر" (اطلاعات بیشتر در آینده) ساده نیست. برای رسیدن به هدف مقاله، ریسک را در سطح بیشتر ریاضی (تصادفی) عدم قطعیت در هر دو فرکانس و همچنین شدت حوادث زیان شرح دادیم.ما به مسائل بسیار مهم پیرامون" ریسک و عدم قطعیت " (Knight1921) در موارد مختلف " شناخته شده ها، ناشناخته ها و ندانستنی ها" وارد نخواهیم شد. در مورد "سطح ریاضی"، اجازه دهید که نقل قول های زیر خودشان سخن بگویند.ابتدا Gale و Shapley(1962) در مقاله بریدگی مسیر(Nobel-) پرسش "ریاضیت چیست؟" را بررسی کردند.مولفان نوشتند" هر گونه استدلال که با دقت کافی اجرا شود، ریاضی است...". Lloyd Shapley( به همراه Alvin Roth) جایزه نوبل 2012 را برای اقتصاد دریافت کردند؛ به Roth و Shapley(2012) مراجعه کنید.به عنوان دومین نقل قول در موضوع، به Wiener(1923) مراجعه کنید: " ریاضیات یک علم تجربی است... آن کمی مهم است... که آزمایش های ریاضیدان با مداد و کاغذ در حالی که شیمیدان از لوله آزمایش و دستگاه تقطیرو یا زیست شناس از لکه و میکروسکوپ استفاده می کند... تنها نکته بزرگ واگرایی بین ریاضیات و سایر علوم بر تداوم به مراتب بیشتر دانش ریاضی قرار دارد، در شرایطی که تجربه تنها "بله" یا "خیر" را در پاسخ به سوال هایمان زمزمه می کند، در حالی که منطق فریاد می کشد." این امر به صراحت آماری است که بایستی فریاد جهان از منطق ریاضی را با با زمزمه ی یکی از واقعیت های عملی متصل کند. 2.زمزمه ای از عملکرد نظارتی در صنعت مالی(بانکداری و بیمه) مقررات پرداخت بدهی در حدود برای مدت طولانی بوده است.کلمات راهنما برای برای بانکداری و پرداخت بدهی برای بمیه بازل می باشند.مورد قبلی مشتق شده از کمییته بازل نظارت بانکداری ،یک نهاد فرا ملی، مستقر در بازل، سوئیس،دستورالعمل پرداخت بدهی برای بانک ها به کار می برد. چارچوب های اساسی تحت نام های بازل I، II، III همراه با برخی از مراحل میانی به پیش می رود.وبسایت www.bis.org/bcbsبانک بین المللی اسکان (BIS) بازدید منظم از هر کسی که علاقه مند به مقررات بانکی باشد را تضمین می کند.یک مروری تاریخی عالی از کار کمیته در اثر Tarullo(2008) پیدا می شود. تحولات مشابه برای صنعت بیمه به تحت عنوان پرداخت بدهی، به ویژه چارچوب پرداخت بدهی II فعلی رو به جلو رهسپار است. برای مرور وسیع تر به Sandström(2006) مراجعه کنید. در حالی که پرداخت بدهی II هنوز اجباری نیست،زیرا از ژانویه 1، 2011، آزمون پرداخت بدهی سوئیس (SST) اجباری است. اصول کلیدی که در آن SST،از سال 2003 ناشی می شوند بر اساس موارد زیر هستند: (a) مبتنی بر ریسک،کمیت بازار،بیمه و ریسک اعتباری (b) بر ارزیابی مداوم بازار دارایی ها و بدهی تاکید دارد و (c) طرفداران رویکرد ترازنامه کلی. قبل از اینکه، کارشناسان بیمه به طور عمده با قیمت گذاری مسئولیت و رزرو محاسبات درگیر شوند.در SST سناریوهای تاکیدی برای تقاضای سرمایه کمیت سنجی شده و تجمعی هستند. در نهایت، تحت رژیم بازل برای بانکداری، مدل های داخلی حمایت می شوند، و نیاز دارند توسط تنظیم کننده های مربوطه تایید شوند(FINMA در مورد سوئیس).یک متن جالب توجه مسائل اصلی را از روانشناختی و همچنین نقطه نظر عملی که SCOR(2008) است را افشاء می کند. در هر زمینه از برنامه های کاربردی اگر یک آمار گیر واقعا بخواهد تاثیر گذار باشد بایستی باید عمیقا در عمل درگیر شود. ز این نقطه نظر، برخی از نشریات فوق باید خوانده شوند. McNeil و همکاران(2005 فصل1) تا حدودی مقدمه ای روان را برای افرادی که فاقد زمان لازم هستند را ارائه می دهد. اجازه دهید در یکی از نمونه های خاص برجسته تعاملات بالقوه جالب بین روش و عمل، و درنتیجه عنوان این بخش تمرکز کنیم.همانطور که قبلا اشاره شد،کمیته بازل،به طور منظم،اسنادی را با هدف بهبود انعطاف پذیری از نظام مالی بین المللی تولید می کند. ذینفعان مختلف، از جمله دانشگاهیان،خو.استار این هستند که در مورد دستورالعمل جدیدقبل از آن که در نمایندگی های ملی مختلف برای تعین قانون محلی ارائه شود،اظهار نظر کنند.یکی از این اسناد BIS(2012) است. در سند مشاوره ای دوم،ص41،سوال زیر می پرسد(Nr. 8)"محدودیت های عملیاتی احتمالی با حرکت از VAR به ES،شامل هرگونه چالش در ارائه آزمون بازگشتی مهم،بهترین نحوه غلبه بر آن چیست؟"برای VAR و ES به تعریف2.1 مراجعه کنید. این یک سوال برجسته آماری است به این معنی که همراه با پاسخ های ممکن، ما در ادامه بحث خواهیم کرد. این مثال به عنوان یک طرح برای بحث مشابه ماهیت آماری در چشم انداز QRM فعلی بررسی شده است. برخی از توضیحات قانونی بیشتر ممکن است از این نظر مفید باشد: با صدور اسناد مشورتی، کمیته بازل خواستار تشدید مشاوره و بحث خود با ذینفعان مختلف سیستم مالی است.به ویژه دانشگاه و صنعت به اظهار نظر در مورد طرح های پیشنهادی جدید دعوت شدند و همینطور، در فرمولاسیون دقیق پیشبزد نفوذ داشته باشد.پاسخ خای رسمی در وب سایت BIS منتشر شده اند.ما قادر نخواهیم بود به تمام جزئیات مربوطه بلکه صرفا تاکید بر مسائل مربوط از نقطه نظر آماری وارد شویم. در این راستا ما چندین فرض ساده را ایجاد می کنیم.
دانلود مقاله ی ترجمه شده ی رشته مدیریت کاربرد تئوری سبد سرمایه گذاری مشتریThe Use of Customer Portfolio Theoryفایل ترجمه به صورت ورد وقابل ویرایش میباشد
برای دریافت رایگان اصل مقاله اینجا کلیک کنید
کاربرد تئوری سبد سرمایه گذاری مشتری
(مجموعه سرمایه گذاری مشتری) یک بررسی تجربی معرفی : نظریه سرمایه گذاری چون اولین باردر تصمیمات سرمایه گذاری درطی دهه 1950 مورد استفاده قرارگرفت به طورگسترده مطرح شد. درتصمیمات مالی به عنوان میزان ریسک یا میزان برگشتی انتظارداشته پذیرفته شد. به هرحال این نظریه در قسمتهای دیگری به جزء قسمتهای مالی نیز مورد استفاده قرار گرفته است. اولین قسمتی که این نظریه مورد استفاده قرارگرفت بررسی برنامه های تولیدی بود جایی که یک محصول یا گروهی از محصولات با توجه به سهم فروش آینده یا کنونی شان همچنین حجم فروش ها ، هزینه ها یا نیازهای سرمایه گذاری مورد تجزیه وتحلیل قرار می گرفتند بعدها اصل نظریه سرمایه گذاری توجه زیاد استراتژی های منسجم را به خود معطوف داشت که تمام این استراتژی ها قبلا در دسته بندی محصولات یا کارهای تجاری در ابعاد کلیدی مشخص به منظورکمک به رسیدن اهداف استراتژیکی منسجم مورد توجه قرار گرفته بودند. ابعاد کلیدی شامل سهم بازار ، افزایش فروش ، جذابیت های بازار وموقعیت رقابتی که وابسته به مدل پیشنهادی می باشد می شود. بدون توجه به ابعاد استفاده شده نظریه اصلی این است که وضعیت واحدها درشبکه باید خلاصه ای از اکثراستراتژی های مخصوص مشخص کند. این نظریه ضرورتاً مورد توجه قرار می گیرد بنابراین با تصمیمات سهولت دهنده در جمع آوری منابع محدود دربین دارایی های مختلف آن سرمایه گذاری های مالی ، تولیدات یا واحدهای تجاری استراتژیک می باشد. این منابع محدود ممکنه در روش های متناوب مورد استفاده قرار گیرد تا به اهداف توافق شده نایل شود. به هرحال همچنین انتقاداتی نیز به این نظریه وارد شده است که به این صورت ارائه شده که آن به عنوان یک ابزار تحلیلی به جای به کارگیری بیشتربه تجسم موارد می پردازد. به عبارت دیگر، انتقاداتی این مطلب را خاطرنشان می کند که این نظریه یک جواب استراتژیک برای جمع آوری منابع وخلاصه ای از استراتژی تهیه نمی کند. به هرحال آن این فشار را به وجود می آورد که آنها به تصمیم گیری کمک می کنند اما باید با احتیاط استفاده شوند. تحلیل سبد سرمایه گذاری مشتری : کاربرد این نظریه برای مصرف کنندگان یک پدیده رایج ترمی باشد. براساس این تئوری فروشندگان می توانند اعتبارهر مشتری را برخلاف موقعیتش بر روی شبکه سرمایه گذاری چک کنند. به علاوه ، آنها می توانند پیچیدگی وموجودی این مشتریان را ارزیابی کنند وآیا اینکه آنها احتمال دارد که به اهداف فروش وبازار برسند. بنابراین تحلیل سرمایه گذاری می تواند طرح فروش وارتباطات را افزایش وترقی بخشد. دوتا از مؤثرترین کارهای صورت گرفته فیوکا وکمبل می باشد. فیوکا یک تحلیل سرمایه گذاری مشتری دو مرحله ای را پیشنهاد داد. اولین مرحله دریک سطح کلی میباشد ، جایی که تکمیل سرمایه گذاری مصرف کنندگان از شرکت عرضه کننده درنظر گرفته می شود. فیوکا ذکرکرد که تقریبا درتمام شرکتها تعدادی ازمشتریانشان نسبت به دیگران به خاطر حجم زیاد کالایی که خریداری می کنند یا آنها می توانند خریداری کنند مهمترمی باشند. بعلاوه عوامل دیگری مانند وضعیت حساب یا مدیرفروش در بازار خودش می توانند اهمیت استراتژیکی حساب را افزایش دهد. همچنین فیوکا که تمام شرکتها مشتریانی دارند که نسبت به دیگران کنترلشان مشکل تراست. با ترکیب اهمیت استراتژیکی ومشکل کنترل، یک حساب با توجه به تداوم کم یا بالا یک قالب ساده می تواند ساخته شود. این قالب می تواند آن حساب هایی رانشان دهد که نیاز به تحلیلات عمیق تر یا موارد کلیدی / مشکل وکلیدی / آسان دارند. بنابراین در اولین مرحله تحلیل مدیران می توانند تصمیم بگیرند کدام حسابها نیازبه توجه ویژه دارند درنتیجه تحلیل عمیق تری را به خود اختصاص دهند. دردومین قسمت تحلیل هرحساب کلیدی بنابراین مشخص می شود که بیشتر مورد تجزیه تحلیل قرار می گیرد. دراین تحلیل دو متغیردر نظر گرفته می شوند که ابعاد به قسمتی قالب را شکل می دهند این متغیرها عبارتند از : 1) جذابیت های تجاری مصرف کنندگان (بالا، متوسط ، کم) 2) مرحله مربوط به ارتباطات کنونی فروشنده / مشتری (قوی، متوسط ،ضعیف) جذابیت های تجاری عملی است از تقاضای گرفته شده برای پیشنهادات مشتریان و همچنین موقعیت تجاری مصرف کننده. مرحله مربوط به ارتباط جاری فروشنده / خریدار می تواند به عنوان سنجش وضعیت رقابتی شرکت فروشنده درنظر گرفته شود. آن می تواند با توجه به درازای مدت ارتباط وارتباطات شخصی هم از لحاظ تجاری وهم اجتماعی بین خریداران وفروشندگان سنجیده شود. مسافت روانی همچنین بدون تاثیر نیست به عنوان مثال، جایی که نزدیکی های جغرافیایی وشباهت های فرهنگی یک تاثیر مثبت بر درازای ارتباطات خواهد داشت زمانی که آن برای رسیدن وبرقراری ارتباط آسان تر باشد. مرحله سوم: که تحلیل سبد مصرف کنندگان ارائه می شود : مشتریانی که درقسمت های مختلف سرمایه گذاری قرار می گیرند بنابراین نیاز به استراتژی های متفاوت نیز دارند که هر یک میزان مشخصی از منابع را برای رسیدن به اهدافی که برای آنها گذاشته شده را جذب می کند. کمبل یک تحلیل سه مرحله ای از مصرف کننده را ارائه داد. مجددا هدف ازتحلیل قرار است استراتژی های مخصوص فروش رابرای مصرف کنندگان متفاوت یا گروههای مشتریان خلاصه کند وبنابراین منابع لازم رابرای تکمیل آنها جمع آوری کند. مرحله اول : دسته بندی چرخه زنده ارتباطات مصرف کننده : علی رغم انتقادات وارد شده برآن مفهوم تولید چرخه زنده دراین مورد برای مصرف کنندگان عرضه کننده نیز استفاده می شود . شماری ازمعیارها برای ارزیابی هرحساب درمقابل مرحله چرخه زنده ای که درآن واقع شده استفاده می شود. مشتریان ممکنه درچهار مرحله اصلی دسته بندی شوند که به ترتیب مشتریان دیروز، مشتریان منظم امروزمشتریان مخصوص امروز ومشتریان فردا نامیده می شوند. مرحله دوم :تحلیل رقیب / مشتری به وسیله بخش بازار با رسم یک نمودار رقیب / مشتری این امکان وجود دارد تا سهم هر مشتری از فروش خودش را با همدیگربا نرخ رشد تقاضا برای محصول خود مشتری بسنجیم. بعلاوه ، سنجش می تواند از کل حجم محصول خریداری شده توسط هرمشتری با سهم هررقیب که از کل این خرید دارد گرفته شود. نموداررقیب / مصرف به مدیریت اجازه می دهد تا وضعیت رقلبتی اش را درهر بخش مصرف ارزیابی کند وتهدیدها وفرصت ها را نیز ارزیابی کند. بازنگری از نمودارهای آماده شده درسالهای قبل یک شرکت را قادر می سازد تا تاثیر رقابت را وتغییرات را در رابطه با اهمیت مشتریان مختلف مشاهده کند. بعلاوه ، چنین ارزیابی های رقابتی مدیریت را قادرمی سازد تا ساختار قدرت خریدار / فروشنده را تشخیص دهد وهمچنین وابستگی های عملی را در هر یک از بخشهای مشتریانشان. مرحله سوم : نحلیل سرمایه سبدگذاری های مشتریان کلیدی / اصلی : مرحله مالی فقط شامل مشتریان کلیدی یا اصلی می شود. در اکثریت موارد، مشتریان بزرگتر به عنوان مشتریان کلیدی در نظر گرفته می شوند گام سوم در حقیقت در دو مرحله زیر مجموعه ای تقسیم می شود. اول تمام مشتریان کلیدی که با همدیگر مورد تحلیل وتجزیه قرار می گیرند. ودوم مهمترینشان که به صورت فردی مورد تجزیه وتحلیل قرارمی گیرند. اولین مرحله زیرمجموعه ای مشتریان کلیدی را با کاربرد تنوعی از قالبهای سهام / رشد آشنا تحلیل می کند. سهم محفوظیات عرضه کننده از خریدهای مشتریان به سهامی که توسط بزرگترین رقیب حفظ می شود مربوط می باشد که یک نمایندگی می باشد که برای وضعیت رقابتی سنجیده می شود. نرخ رشد فروش یک شاخصی است که برای جذابیت های مصرف سنجیده می شود. هدف اصلی انجام این تحلیل قراراست وضعیت بزرگترین مشتریان را نشان دهد وهمچنین وضعیت انتظارات آینده را نیز معرفی کند. دومین مرحله زیرمجموعه ای استفاده می شود تا اطلاعات جزئی تری را برای بزرگترین مشتریان یا افرادی که دریافت های شرکت را مستقلا انجام میدهند داده شود. سنجش ها مرحله ارتباط هر یک از مشتریان متفاوت را با عرضه کننده با رشد واقعی خریدها را تعیین می کنند. آن دو تحلیل زیرمجموعه ای مشتریان درسه مرحله می تواند به عرضه کنندگان دربدست آوردن تصویر واضحی از وضعیت استراتژیکی با توجه به مشتریان کلیدی کمک کند. درسال 1986 یورک پیشنهاد داد که نظریه سرمایه گذاری مصرف بیشتریک مورد ویژه می باشد بخصوص جایی که خرید محصولات از تکنولوژی کمی بهرمند بود وبه صورت مداوم عرضه می شد وخطرات مربوط به آن کم بود وهمچنین جایی که اطلاعات موجود در مورد مصرف کنندگان ورقیبان کامل تر بود. بعلاوه ، قبل از ایجاد یک سرمایه گذاری توجه زیادی باید به اهداف شود. وهمچنین نیازهای مالی کوتاه مدت عرضه کنندگان یا رشد تکنولوژی متقابل بلند مدت.