دانلود مقاله کارآموزی کامپیوتر - طراحی و نصب شبکهLan دانشگده ادبیات و زبان خارجه تبریز

 

 

مقدمه :

 

شبکه چیست ؟

شبکه یا Netword یک اصطلاح عمومی است و به مجموعه ای از ابزارهای پردازش اطلاعات اطلاق می شود که با یکدیگر در ارتباط هستند . البته این ارتباط از نوع فیزیکی و منطقی است که از طریق سخت افزار و کابل بر قرار شده است و با یک روش استاندارد مدیریت می شود .

 

Wan and Lan

 

شبکه محلی یا (Local Area Networkinq) Lan شبکه ای است با تعداد محدودی از کامپیوترهای شخصی بطوری که در سطح یک مکان محدود با هم کار می کنند و از منابع یکدیگر مشترکاً استفاده می کنند . شبکه های محلی به اشکال گوناگون قابل استفاده اند اما با وجود این گوناگونی در اصل با هم یکسانند بطوریکه اشتراک در برنامه های کاربردی فایلها و وسایل جانبی از اهداف اصلی آنهاست .
همان طور که می دانیم از Lan برای فضاهای محدود استفاده می شود اما اگر بخواهیم در فواصل طولانی نقل و انتقال اطلاعات با سرعت بالائی انجام شود به سراغ شبکه های گسترده یا Wan ( Wide Aria Nedwork ) می رویم .یک Wan از مرتبط شدن دو یا چند Lan بوجود می آید .

 

تغییر و تحول در تکنولوژی شبکه ها :

 

با پیشرفت روزافزون فن آوری شبکه ها نحوه و نوع ارتباط مابین کامپیوترهای یک شبکه مداماً در حال تغییر است ، پیش از این شبکه به معنای محیط متمرکزتری برای پردازش اطلاعات بحساب می آمد و از ترمینالها به عنوان ابزاری برای دریافت و یا نمایش اطلاعات استفاده می شد . بطوریکه آنها فقط از منابع اطلاعاتی موجود در کامپیوترهای بزرگ استفاده می کردند و سیستم ها به تنهایی قابلیت اجرای فرامین نرم افزاری را نداشتند .

 

اجزای اصلی شبکه :

 

ارتباطات داده ها در ابتدا در انحصار کمپانیهای خاصی از قبیل IBM قرار داشت اما در حال حاضر شرکتهای زیادی دست اندرکار این قضیه هستند بطوریکه تمام اجزای مورد نیاز یک شبکه از نرم افزارهای سطح بالا تا رابط های سطح پایین را ارائه می دهند . تعداد این شرکتها باعث شده است که اجزای متفاوتی در ارتباط با شبکه های محلی بوجود آید . اما بطور کلی آنچه که باعث اختلاف مابین شبکه های محلی می شود تفاوت اجزای اصلی آنهاست .

 

ایستگاه کاری

 

مشهورترین جزء یک شبکه ، ایستگاه کاری یا Workstation می باشد که از طریق آن کاربرد با شبکه ارتباط برقرار می کند . ایستگاه کاری در شبکه به معنای یک پایانه هوشمند است زیرا از توانایی پردازش و اجرای برنامه ها بهره مند می باشد در حالیکه پایانه های ساده (Dumb ) فقط بعنوان یک ابزار ورودی – خروجی به کامپیوتر مرکزی متصل بوده و اطلاعات را جهت پردازش ، به واحد پردازشگر مرکزی ارسال می کنند .
ایستگاههای کاری در یک شبکه محلی به تنهایی قابل استفاده هستند و می توانند در سرعت پردازش ، مقدار حافظه ، برنامه های نصب شده و ابزارهای ذخیره سازی اطلاعات متفاوت باشند .
اغلب ایستگاههای کاری از یک سیستم عامل محلی (host) نظیر DOS و Windows یا OS/2 بهره می برند این سیستم عامل شرایطی را فراهم می کند تا ایستگاه کاری توانائی اجرای نرم افزارهای محلی را مستقلاً دارا باشد .

 

کارت های رابط شبکه

 

رابطی که جسم جدا از شبکه را به LAN متصل می سازد و آن را راه اندازی می کند ، کارت رابط شبکه یا آداپتور شبکه (Network Interface Adapter-NIC) نامیده می شود . یک NIC از شکاف های (SLOT) موجود بر روی برد اصلی کامپیوترها استفاده می کند . و باعث برقراری یک اتصال فیزیکی به رسانه انتقال یا کابل می شود . کارت شبکه ، باعث برقراری ارتباط مابین اجزاء شبکه از طریق سیگنال های خاص می شود . هر عنصری از شبکه محلی که دارای یک کارت شبکه باشد بعنوان یک گروه یا node شناخته می شود بطوریکه هر گروه از یک آدرس واحد برای مسیریابی اطلاعات استفاده می کند .

 

کابل بندی (Cablinq)

 

اتصال فیزیکی گره های شبکه را کابل بندی شبکه می نامند . کابلی که در Lan استفاده می شود از اهمیت خاصی برخوردار است زیرا این عنصر در شبکه ، بیشترین تاثیر را بر میزان نرخ انتقال داده و بازدهی ورودی – خروجی دارد . دو اصطلاحی که در این زمینه برای رسانه انتقال اطلاعات (Media) استفاده می شود عبارتند از : باند پایه (Base Band) و باند پهن (Broad band) . باند پایه روشی از انتقال اطلاعات است که در آن سیگنال دیجیتال تنها با یک فرکانس ، کل پهنای باند رسانه را اشغال می سازد . از طرفی باند پهن به مفهوم آن است که پهنای باند به چندین کانال تقسیم
می شود که این تقسیم بندی بر اساس فرکانس های متفاوت و یا دامنه فرکانسی مختلـف برای سیگنـال آنــالوگ می باشد . در یک چنین حالتی اگر پهنای باند کافی وجود داشته باشد ، می توان چندین سیستم انتقال را تنها با استفاده از یک کابل پیاده سازی کرد . اصطلاحی که چگونگی مشترک بودن رسانه را بوسیله کانال های متعدد ، بیان می کند تسهیم سازی یا Multiplexing
می باشد البته نوع تسهیم سازی ، بستگی به رسانه انتقال دارد .
رسانه های نوع باند پهن، چندین کانال متفاوت دارند که این نوع تقسیم بندی بر اساس فرکانس های مختلف سیگنال های آنالوگ می باشد . به این نوع تسهیم سازی ، مالتی پلکس بر اساس تقسیم فرکانس یا FDM (Frequency Division Multiplexing) گفته می شود . تلویزیون کابلی نمونه ای از EDM است . باند پایه روشی از انتقال داده است که تنها یک فرکانس از سیگنال دیجیتال ، سراسر پهنای باند را اشغال می کند . رسانه از نوع باند پایه در هر لحظه می تواند با یک فرکانس کار کند که البته می تواند مالتی پلکس شده باشد . این عمل به وسیله تقسیم کانال به فواصل زمانی یکسانی انجام می گردد که داده های مربوط به کانال های مختلف ، در این فواصل زمانی جاسازی می شوند . به این روش ، TDM یا مالتی پکس بر اساس تقسیم زمانی (Time Division Multiplexing) گفته
می شود .
انواع کابلهایی که عموماً استفاده می شود عبارتند از زوج سیم بهم تابیده (Twisted pair) کابل هم محور (Coaxial) و فیبر نوری (Fiber-Optic). امروزه همچنین از ارتباطات بی سیم که دارای تکنولوژی مادون قرمز یا مایکروویو هستند ، استفاده مس شود .
توپولوژی (topology) یک شبکه محلی ، معرف نوع ارتباط فیزیکی گره ها و اتصالات کابلی آنهاست . نوع کابل ، توپولوژی و قوانین کنترل دسترسی به رسانه ، در مجموع ، پیکره بندی شبکه را مشخص می کند .

 

سرویس دهنده (server)

 

سرویس دهنده ، یک کامپیوتر است که عملیات دسترسی به فایل ها وانواع سرویس های دیگر را برای شبکه فراهم می سازد . سرویس دهندگان از پردازشگری قدرتمند بهمراه حافظه موقت و دائم با حجم بالا استفاده می کنند . یک سرویس دهنده ، دارای یک سیستم عامل شبکه (Network Operating System-NOS) می باشد که بعنوان مغز فعال شبکه کار می کند و چگونگی دسترسی ایستگاه های کاری را به منابع مشترک کنترل می نماید . امروزه از سیستم عامل هایی نظیر IBM,s OS/2 ,Novells Netware و Microsoft W indows NT برای شبکه های محلی استفاده می شود .
ممکن است برای شبکه های محلی ، سرویس دهنده گان متفاوتی استفاده شود که هر کدام وظایف خاصی را انجام میدهند . از عمومی ترین آنها سرویس دهنده فایل یا file server می باشد که چگونگی امکان دسترسی کاربران شبکه به فایلهای موجود بر روی حافظه اصلی (Master) را تعیین می کند . همچنین یک سرویس دهنده می تواند بعنوان یک بانک اطلاعاتی برای برنامه های کاربردی بکار رود همچنین یک سرویس دهنده چاپ یا print server ، امکان دسترسی به یک یا چند چاپگر موجود در شبکه را مهیا می سازد . از وظایف بعضی از آنها ایجاد امکاناتی برای خصوصی سازی اطلاعات و بالا بردن، امنیت داده ها می باشد که باعث می شود کاربران مختلف در استفاده از منابع شبکه ، محدود شوند .

 

ابزارهای اتصال در شبکه

 

ابزارهای اتصال به دستگاه هایی اطلاق می شود که قطعات یا گره های یک شبکه را بهم متصل
می کند . در ساده ترین حالت ، ممکن است وسیله ای باشد که کابل ها و اتصال گره ها را مدیریت کند و یا ممکن است شامل کامپیوترهایی باشد که عملیات مسیر یابی اطلاعات را برای شبکه های وسیع تدارک ببیند .

 

هاب (Hub)

 

هاب در یک شبکه ، بعنوان نقطه متمرکز کننده و محل اتصالی برای گره های آن شبکه محلی می باشد . به آندسته از هاب هایی که برای اتصال فیزیکی چندین قطعه کابل کوتاه بکار می رود ، هاب های انفعالی (Passive) و به هاب هایی که برای اتصال کابل های طویل بکار می شود ، هاب های فعال (Active) ، گفته می شود . هاب های فعال سیگنال ها را همانند تقویت کننده ها مجدداً تولید و ارسال می کنند در صورتیکه هاب های انفعالی فقط انتقال سیگنال را انجام می دهند .
بعضی از هاب ها دارای اصطلاح خاصی هستند که نوع دسترسی به رسانه را مشخص می کنند . بعنوان مثال هاب هایی که برای شبکه حلقه نشانه (Token Ring) استفاده می شود با نام واحد دسترسی چند ایستگاهی یا MAU معرفی می گردد .
MAU = Multi Station Users

 

ابزارهای اتصال قطعات شبکه

 

برای برقراری ارتباط مابین شبکه های مختلف یک شبکه از پل ها (bridges) ، دروازه ها (gateway) و مسیر گردان ها (routers) استفاده می شود .

 

 

 

ابزارهای جانبی

 

یکی از قابلیت اصلی شبکه های محلی . به اشتراک گذاشتن وسایل جانبی است یعنی این ابزار
می توانند توسط بیش از یک برنامه یا ایستگاه کاری مورد استفاده قرار بگیرد . این وسایل می تواند حافظه جانبی ، چاپگر و یا مودم باشد .

 

خصوصیات شبکه
نرم افزار شبکه

 

در یک ارتباط شبکه ای ، چندان مناسب نیست که هر ایستگاه محلی از طریق نرم افزار شبکه و بطور جداگانه ، به منابع مشترک دسترسی داشته باشد . برنامه های شبکه را می توان به نحوی طراحی کرد تا برای کاهش فعالیتهای اضافی ، کارهای یک گروه را جمع آوری و اجرا کند نرم افزارهای شبکه عموماً از یک بانک اطلااعاتی مشترک استفاده می کنند .

 

دسترسی از راه دور

 

امروزه دسترسی به منابع اطلاعاتی موجود در یک مرکز ، بوسیله ایستگاه های کاری که خارج از این محیط قرار دارند ، کاری بسیار معمولی و عادی است به این عمل اصطلاحاً دسترسی از راه دور یا Remote Access گفته می شود در این حالت یک دستگاه کاری با استفاده از مودم و یک نرم افزار خاص با کامپیوتر دیگر ارتباط برقرار می کند . همانند شبکه های گسترده (WAN)، ارتباط از راه دور سرشار از مسائل حفاظتی است .
امنیت شبکه کل یک صنعت است که ممکن است به سخت افزار و نرم افزار خاص و پیچیده ای نیاز پیدا کند .

 

وسایل جانبی مشترک

 

یکی از راههایی که باعث افزایش کارایی شبکه می شود ، استفاده مشترک از وسایل جانبی است . یعنی چندین کاربر می توانند به وسایلی از قبیل چاپگرها ، دستگاه های ذخیره سازی ، ماشین های FAX و ابزارهای دیگر شبکه ، بطور مشترک دسترسی داشته باشند .

 

پست الکترونیکی (Email)

 

در ساده ترین حالت ، پست الکترو.نیکی به مفهوم نقل و انتقال رشته های متنی (ASC II) ، مابین شبکه های محلی و یا گسترده است . نرم افزارهای جدیدتر حتی اجازه می دهند که تصاویر گرافیکی و فایل ها اطلاعاتی را هم بتوان به متن منتقل شده ، متصل کرد . امروزه در اکثر اداره ها ، پست الکترونیکی جای مکاتبات اداری پر دردسر را گرفته است .

 

اینترنت

 

اینترنت به مجموعه ای از شبکه های متصل به هم و گاهاً متفاوت ، گفته می شود که باعث برقراری ارتباط مابین نقاط مختلف دنیا می شود . از آنجائیکه این ارتباط در سطح وسیعی انجام
می گیرد . باید شبکه های مختلف بتوانند با استفاده از یک زبان مشترک با یکدیگر ارتباط برقرار کنند .
TCP/IP مجموعه ای از پروتکل های ارتباطی است که بعنوان یک استاندارد ، در برقراری ارتباطات جهانی از طریق اینترنت ، بکار می رود .

 

خلاصه مقدمه :

 

- شبکه یک اصطلاح عمومی است که برای توصیف مجموعه ای از ابزارهای پردازش اطلاعات که با هم در ارتباط هستند استفاده می شوند .
- یک شبکه محلی Lan معرف شبکه ایاست که از نظر مساحت جغرافیایی محدود می باشد .
- یک شبکه Wan شبکه ای است که مابین چند شبکه محلی ارتباط برقرار می کند .
- مفهوم شبکه از یک پردازشگر مرکزی با چند ترمینال ارتباط نظیر به نظیر ( Peer to Peer ) تغییر کرده است .
- شبکه به کاربران این امکان را میدهد که از منابع ، امکانات و سرویسهای موجود بصورت بهینه استفاده کنند . که این قابلیت در کاهش زمان و هزینه مؤثر است .

 

 

 

 

 

 

 


چکیده فعالیتهای انجام شده

 

1- راه اندای ( طراحی و اجرای ) شبکه Lan برای 24 کاربر
2- نوع توپولوژی Star
3- پهنای باند 100 mbps
4- کابل مورد استفاده : Cat fire (آخرین و بهترین مدل کابل موجود) از نوع Belden آمریکایی
5- نرم افزار مورد استفاده برای Server : Advans server 2000
6- نرم افزار برای Sherinq کردن اینترنت : Win roter
7- نصب و استفاده از Hub و Rac مورد نیاز برای محافظت از آن Hub

 


(در کل سعی شده است پس از یک توضیح کلی ، ساده و جامع در مورد هر یک از 7 عنوان ذکر شده مراحلی را نتیجه چند ماه مطالعه و تحقیق و 2 هفته کار عملی بوده است را بطور خلاصه جمع بندی کنیم .)

 

 

 

 

 

 

 

اهداف طرح و فعالیتها :

 

طراحی و راه اندازی شبکه Lan برای راه اندازی سایت اینترنتی دانشکده ادبیات و زبان خارجه واقع در دانشگاه سراسری تبریز و سیستمهای یکپارچه کتابخانه ای Pars Azarakhsh و استفاده از نرم افزارهای بخصوص تحت شبکه بطور همزمان بین 24 ایستگاه با پهنای باند 100 mbps توپولوژی Star

 

اولین قدم :

 

از آنجایی که اولین قدم در آغاز طراحی و پیاده سازی یک Lan آگاهی و آشنایی کامل با محل و قطعات مورد نیاز می باشد ابتدا نقشه کلی محل اجرای Lan مورد بررسی قرار می دهیم .
پس از شناسایی دقیق محل مربوط را قطعه بندی ( پارتیشن بندی فیزیکی ) و بعد از مشخص شدن محل دقیق server ، تعداد ایستگاهها ، محل نصب Rec و جعبه توزیع برق ، شروع به نصب سخت افزارهای موجود ( که بعداً به شرح مفصل آنها خواهیم پرداخت ) از جمله کابل کشی ، داک کشی Dak ( کانالهای مورد استفاده برای قرار دادن کابلها در داخل آنها برای حفاظت و تمیزی کار ) و نصب کیستون های دیواری (Castoon) و پچ پنل Pach Panel می پردازیم .server را با استفاده از یک کابل که متراژ آن اصولاُ نباید از سه متر بیشتر باشد به Hub مربوط وصل می کنیم و بعد از آن در آخرین مرحله نوبت به آن می رسد بدانیم ایستگاهها server را می شناسند یا نه که جزئیات بیشتر در این مورد در صفحات آتی داده خواهد شد .

 

 

 

طبقه بندی عمومی شبکه های محلی :

 

هر شبکه محلی یا Lan به دلیل اینکه ممکن است در محیط وشرایط متفاوتی پیاده‌سازی شود ، می‌تواند منحصر بفرد باشد ، بطور کلی در طراحی یک شبکه از نوع Lan باید فاکتورهای اساسی زیر بررسی گردد :
1ـ توپولوژی (TOPOLOGY)
2ـ پهنای باند (BAND WITH)
3ـ روش کنترل و دسترسی به رسانه(Media Access Control – MAC)

 

توپولوژی

 

همانطوری که می دانیم اصطلاح شبکه زمانی مفهوم پیدا می‌کند که کامپیوترها بتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. توپولوژی یک شبکه به معنای نوع ارتباطی است که مابین گروه‌های آن شبکه برقرار می‌شود
بطور کلی توپولوژی یک شبکه ، چگونگی ارتباط کامپیوترها و اجزاء دیگر شبکه را بهمراه نوع کابل استفاده شده مشخص می‌کند . انواع مهمتر و کاربردترین توپولوژی ها عبارتند از :
1- خطی باس (liner bus)
2- ستاره ای (Ster)
3- حلقه ای (Rinq)

 


توپولوژی خطی

 

در این توپولوژی از یک کابل پیوسته یکدست استفاده می شود . ایستگاههای کاری و سرویس دهندگان با استفاده از یکسری اتصال دهنده (Tcannector) به کابل اصلی وصل می شوند .
در این مدل سرویس دهندگان در هر قسمت از کابل می توانند باشند و ملزم نیستند که حتماً در ابتدا و یا انتهای خط باشند . که از مشهورترین قوانین نظارت بر خطوط ارتباطی در شبکه محلی Ethernet ( قراردادی برای مرتبط کردن چند کامپیوتر به یکدیگر از طریق یک کابل اصلی (ether) است بطوری که سرعت مبادله اطلاعات بین آنها 100 mbps باشد ) می باشد .
در انتهای کابل از یک ترمیناتور استفاده می شود . ترمیناتور یک مقاومت است که برای تشخیص ابتدا و انتهای کابل بکار می رود . هر کدام از دو طرف اتصال دهندهT شکل باید یا به یک قطعه کابل متصل باشند و یا به یک ترمیناتور . یکی از معایب این توپولوژی آن است که اگر قسمتی از کابل شبکه قطع شود و یا اگر ترمیناتور برداشته شود ، عملاً ارتباط سیستمها با یکدیگر قطع شده و شبکه از رده خارج می شود . اما مهمترین مزیت این توپولوژی استفاده ازکمترین مقدار کابل شبکه مصرفی و از دیگر مزیتهای آن سادگی ، کم هزینه بودن و توسعه آسان این شبکه است .
در توپولوژی خطی با مدل زنجیره ای (Diasy-chaining) ابزارها بصورت زنجیروار بهم متصل اند . در این حالت از یک کارت شبکه همراه کابلهایی از نوع زوج سیم (Twistedpain) و یا کابل cras و دو عدد جک ، یکی برای کابل وردی و دیگری برای کابل خروجی استفاده میشود در اینجا برای هر از جک های استفاده شده در ابتدا و انتهای خط ، ازترمیناتور استفاده می شود .

 

 

 

توپولوژی Star

 

در این نوع هر ایستگاه کاری از یک قسمت کابل شبکه استفاده می کند . بطوری که سرویس دهنده در مرکز قرار گرفته می شود . و تمام ایستگاههای کاری همانند ستاره ای به آن متصل شوند .از نقاط ضعف این توپولوژی آن است که عملیات کل شبکه به Hub وابسته است و این به این معنا است که اگر Hub از کار بیافتد کل شبکه از کار خواهد افتاد و دیگر اینکه برای نصب شبکه های بزرگ مقدار قابل توجهی کابل مصرف می شود .
مزیتهای این توپولوژی عبارتند از سادگی نصب شبکه با این توپولوژی ، توسعه شبکه به راحتی صورت می گیرد . اگر یکی از خطوط ارتباطی به هاب قطع شود فقط یک کامپیوتر از شبکه خارج
می شود .

 

توپولوژی Ring

 

در این توپولوژی از یک کابل ممتد شبیه به یک حلقه استفاده می شود بطوریکه هم سرویس دهنده و هم ایستگاه کاری از این کابل استفاده کنند و سرویس دهنده در هر قسمت از کابل می تواند قرار بگیرد .
در ساده ترین حالت اگر قسمتی از کابل قطع شود کل شبکه از کار می افتد برای رفع این مشکل اکثر شبکه های محلی با توپولوژی حلقه ای از یک مرکز اتصالی ( هاب ) به نام واحد دسترسی چند ایستگاهی یا (Multistation Aceess unit) MAU استفاده می کنند . تا هنگام قطع کابل ، اگر گرهی بد عمل کرد از شبکه مجزا نگه داشته شده و شبکه به کار خود ادامه دهد . در مقایسه با شبکه های دیگر ، برپایی این نوع توپولوژی به دلیل استفاده از ابزاری همانند MAU گرانتر از بقیه میباشد اما میزان کابل مصرفی در نصب شبکه کم است . از نقاط صضعف این توپولوژی سخت افزار پیچیده مورد نیاز آن و آنکه برای اضافه نمودن یک دستگاه به شبکه باید کل شبکه را متوقف کرد .
با توجه به نقاط ضعف و قوت توپولوژی های فوق نظر به اینکه LAN مورد نظر ما در این پروژه دارای 24 ایستگاه و برای راه اندازی سایت دانشگاه می باشد به دلیل نیاز به مدریت بیشتر ، سرعت بالا و قدرت مانور بیشتر و پهنای باند زیاد و با دنظر گرفتن اینکه پهنای باند استفاده شده درتوپولوژی bus , Ring 100 mbps می باشد ( که آن بیشتر در محیط های Text مورد استفاده قرار می گرفت ولی با توجه به پیشرفت روزافزون علم نیاز شد تا ارسال اطلاعات صوتی و تصویری نیز عملی گردد . بنابراین نیاز به پهنای باند بیشتر بود . بنابراین ، این نقیصه در توپولوژی Star , تقریباً در رفع شد ) و با توجه به نیازهای گفته شده و خصوصیات ذکر شده و توجه به پهنای باند 100 mbps در Star-Top آن را به عنوان توپولوژی مناسب برای طراحی Lan مان در نظر گرفتیم .

 

توزیع پهنای باند

 

یکی از مواردی که باعث ایجاد تفاوت مابین شبکه ها می گردد ، چگونگی توزیع پهنای باند رسانه انتقال است . برای این کار دو راه حل اساسی وجود دارد . یکی مشترک کردن پهنای باند برای کل گره های متصل (Sher) و دیگری تهیه یک مسیر اختصاصی مابین گره های مرتبط (Didicate)
می باشد .

 

 

 


پهنای باند مشترک

 

دو روش مؤثر برای به اشتراک گذاشتن پهنای باند عبارت است از :
1- تسهیم سازی بر اساس تقسیم زمانی ( باند پایه ) : (TDM – Time Dirision Nultiplexing)
2- تسهیم سازی بر اساس تقسیم فرکانس ( باند پهن ) FDM –Frequency Division Multipleaing
برای به اشتراک گذاشتن پهنای باند از یکسری قوانین ترافیکی استفاده می شود تا گره ها بتوانند بطور شهرک به رسانه فیزیکی دسترسی داشته باشد . در اینجا دو روش برای دسترسی به رسانه وجود دارد
1- مجادله (Conten Sion )
2- پرهیز از برخورد (Collision – Avoidanee)
در روش مجادله ایستگاههای کاری قبل از ارسال اطلاعات به کانال گوش می دهند و در صورت آزاد بودن اطلاعات را بر روی آن قرار می دهند که دراین حالت ممکن است دو سیستم اطلاعات خودرا بطور همزمان ارسال کنند که Collision پیش می آید . در روش اجتناب از برخورد ، هیچوقت دو گره شانسی برای ارسال همزمان وجود ندارد FDDI , Toking Ring , ARCNET نمونه های هستند که با استفاده از مدل اجتناب از برخورد به Lan دسترسی دارند .

 

پهنای باند اختصاصی :

 

چنانچه پهنای باند محدودی داشته باشیم و بخواهیم گره های جدیدی را به شبکه محلی اضافه کنیم پهنای باند کمتری در اختیار هر گره قرار می گیرد که این مسئله توان عملیاتی شبکه را کاهش می دهد . تقسیم شبکه به چندین بخش از جمله راه کارهایی است که باعث کاهش ترافیک شبکه می شود . در عمل مثل این است که هر گره از یک پهنای باند اختصاصی استفاده کند . در اینجا تکنیک سوچینگ یا راه گزینی بعنوان روشی است که در شبکه های راه گزین مداری بکار رفته و در عمل پهنای باند مورد نیاز به هرگره را به آن اختصاص می دهد .

 

کابل بندی :( کابلها ، کیستونها و Pach Panel های مورد استفاده )

 

اکثر کابلهایی که امروزه برای راه اندازی شبکه استفاده می شود کابلهای Cat Five می باشد . که دارای دونوع چینی و آمریکایی می باشد . مزیت کابل های Belolen آمریکائی نسبت به نوع چینی آن در این است که Cat Five آمریکائی دارای موج Sin کامل و پیچیدگی زیاد ( در هر یک متر 10 بار پیچیدگی ) د رحالیکه Cat Five چینی پیچیدگی کمتری دارد ( در هر 1 متر 5 بار پیچیدگی ) بنابراین قدرت انتقال Cat Five آمریکائی نسبتاً بیشتر می باشد .
درون کابلمان 4 جفت سیم وجود دارد که هر کدام رنگ بخصوصی دارند . سر سیم های مورد استفاده Rg45 می باشد . در نصب Caston های دیواری و سر سیمهای RG45 و نصب CRAS رنگها ( 8 رنگ) دو نوع نصب رنگ وجود دارد که عبارتند از 586B , 586A . از آنجائیکه نوع اخیر سرعت بالاتری نسبت به نوع اول دارد معمولاً از روش دوم استفاده می کنیم .
طریقه نصب Cras رنگها در مدل 586B در Caston ها باید از راست به ترتیب زیر باشد .
سفید نارنجی – نارنجی ، سفید آبی – آبی ، سفید سبز – سبز ، سفید قهوه ای – قهوه ای
و Cras رنگها در نصب سر سیمها Amp در مدل 586B از سمت راست به قررا زیر می باشد .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  30  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلود مقاله کارآموزی کامپیوتر -    طراحی و نصب شبکهLan  دانشگده ادبیات و زبان خارجه تبریز


دانلود مقاله اندیشه های خام شهرسازی

 

 

 

مقدمه:
ماهیت امروز شهرهای ایران
از سرش پیچیدة شهر سرچشمه می گیرد. این سرشت دارای دو وجه است: یکی فرآیند شهرنشینی مانند مسائل اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی ارتباطات و مانند آن، و دیگری فرآیند خرد و اندیشة شهرسازی، که برای ماسئل شهری بنیان هر دو جنبه را به چهار عامل اسای زیر نسبت می دهند:
1 – پویشهای اجتماعی – اقتصادی
2 – رشد شتابان شهرنشینی
3 – تحول فرهنگ مادی (تکنولوژی) و فرهنگ عقلی (اندیشه)
4 – مدیریت اجتماعی (سیاسی)
عوامل ذکر شدة همة نیروهای موثر در ایجاد مسائل شهری هستند اما در یک تحلیل منطقی، عوامل یاد شده آنچنان درسلسلة علت و معلول به همدیگر مرتبط اند، که هر یک به شمار آید. چنین تحلیلی سرانجام دور و تسلسل به وجود می آورد. برای خروج از چنین دور باطلی کسانی مانند: «انگلس»، «اشپنگلر» و «هانری لافور» مسائل شهری را تجلی اقتصاد سیاسی دانسته اند. و برخی مانند مشیل فوکو از ان تعبیر قدرت گرفته اند و مانوئل کاسل آن را تعبیر به سیاست کرده است.
برخی نویسندگان، بر اساس نظرات نتچه و هادیگر جامعه صنعتی عصر ما و به تبغ آن مدرنیسم نسبت می دهند و حجابی از مفاهیم خردباوری و فرهنگی را بر چهرة ماهیت شهر می کشند. رواج مباحث مدرنیته در چند سال اخیر چنان هزار تویی پدید آورده که خروج از آن آسان نیست برخی مانند کولاکوفسکی می گویند: ابهام و گوناگون کاربرد مفهوم مدرنیسم آن را به برچسبی بدل کرده که فاقد کارکرد و دقت تبینی است.
اما بنا به گفتة بنه ولو شهرسازی نه از طریق این استنتاجها و بکار بردن تئوری آرمانگرایی بلکه از راه استقرار و از تجارت مکرر مشکلات و تصادمهایی صورت گرفت که برخی از افراد متعهد تر مانند موریس و سپس گدس را وادار می سازد تا سلسله علت ها و معلول ها را بپیمایند و تعهد خود را را گسترش دهند و رابطة گمشگتة میان سیاست و فن را بازیابند.
آنچه مسلم است شهرسازی نوین همزاد توسعة تمدن صنعتی است. تحولات ناشی از صعت جدید ساختارهای اجتمای اقتصادی و فرهنگی جوامع را دگرگون کرد و باعث توسعة شهرنشسی شد و نیز همراه با رشد نظام سرمایه داری ثروتهای کلان و همزمان با آن فقر و بیچارگی عظیم پدید آمد. از آن پس پدیده هایی مانند محلات فقیرنشین چشمگیر شدند و بالاخره اتومبیل پیکر شهر را دگرگون ساخت.
افکار و ایده های شهرسازی برای مسائل شهری با تاخیر یک قرن پس از وقوع این تحولات به تدریح شکل گرفت. در طول ایبن یک قرن اتوبیسم اروپایی باری شهرها طرحهای آرمانی ارائه می داد و دولتها به اقدامات موضعی دست می زدند. هوسمن در پاریبس و آنسپاش در بروکسل خیابانکشی می کردند. دولتها نیز مانند صاحبان اندیشه همواره از توسعه و تحول عقب بودند و کارهای آنها حالت علاج واقعه بعد از وقوع را داشت.
بررسی شهرسازی در ایران نیز گویای همین عقب ماندگی اندیشه و عمل به علت دوری از واقعیتها بوده است. التبه جریان توسعه شهر نشینی در ایران با تاخیر یک قرن نسبت به جوامع صنعتی رخ داد و هر چند فرآیند و حتی خصوصیات شهرنشینی در کشورهای توسعه نایافته بکلی با کشورهای صنعتی متفاوت است و در واقع یک جریان برونزا است اما حاصل کار در اصل دارای تفاوت ماهوی نیست.
حاصل توسعه شکل گرفتن تجمعات عظیم است. تحولات شهرسازی در مجموعه های بی نظام شهری است. تحولات شهرسازی دویست سال گذشتة جهان صنعتی و صد سال گذشتة ایران تفاوتی جز تفاوت زمانی و مکانی ندارند. مشکل اصلی در هر دو تاخیر در ادارک ضرورت واقعیت و خامی در تدبیر و اندیشه های شهرهای اروپایی به شهادت مفاد منشور آتن با آن روربه رو بودند ما هم اکنون با آن مواجه هستیم.
درا ین مقاله قصد آن را نداری که منشا این مسائل و تحولات را بیابیم بلکه منظور این است که در وهلة اول به جریان تاخیر در تدابیر شهرسازی ایران اشاره بشود و در وهلة دوم مسائل ناشی از چنین تدابیری را به اجمال بررسی کنیم:
1 – درست در زمانی که اصول منشور آتن در چهارمین کنگرة معماران مدرن زیرنظر لوکوربوزیه به تصویب می رسید و بر ارزشهای انسانی و معماری در شهرها تاکید می شد (در سال 1933 میلادی برابر 1313 هجری شمسی) سرتیپ کریم آقا بوذرجمهری کفیل شهرداری تهران به (1853-1869) که تحت حمایت ناپلئون سوم به نوسازی پاریس پرداخت با قدرت رضاشاهی خیابانهای جدید تهران را در بافت قدیم شهر می گشود. هر روز پرچم سرخی بر فراز محله ای به اهتزاز در می آمد و گروه گروه ساکنین آن به محله های جدید پیرامون شهر رانده می شدند و بدون ارج گذاری به تاریخ، ساختمانهای جدید دولتی و ویرانه های میراث تاریخی دورة قاجاریه بنا می شد.
در آن موقع دو دهه از انتشار کتاب پاتریک گدس به نام شهرها در تحول در 1915 می گذشت. او در کتاب خود از فراز برج ادینبور خاطر نشان می کرد که ارگانیسم شهری را می بایست به مثابة تجمعی بشری دانست که در مسیر تحول خود همواره متاثر از محطیهای دور و نزدیک خویش است. گدس خواهان این بود که همة یافته های علمی در راه این هدف به کار گرفته شوند. از دیدگاه او شهر یک سیستم پیچیده متشکل از ساختارهای مختلف و مقوله های مختلف و طبعاً موضوعی میان رشته ای است. بنابراین متدولوژی سنتی شهرسازی که از یک رشته عملیات حرفه ای و فیزیکی و بر اساس برداشتهای تجربی و ادراکات شخصی شهر ساز استوار بود باید بر پایه الگوی عملی (بررسی تحلیل طرح و با درک همة جوانب و وجوه به طور جامع انجام پذیرد. نظریات گدس مدت 60 سال بر تفکر شهرسازی علمی سایه انداخته بود و بر پایة همین اندیشه مدل یا الگوی طرحهای جامع به عنوان متدولوژی شهرسازی شکل گرفت. این طرز تفکر در 1932 و 1949 در انگلیس و در 1928 و 1949 در ایالات متحده امریکا جنبة قانونی یافت.
25 سال تجربه شهرسازی بعد از جنگ جهانی در اروپا مشکلات این رویکرد یا طرز تفکر را نیز به تدریج آشکار ساخت. از یک سو اعتراض معماران جوان گروه ده (Ten Team) به تقسیمات عملکردی (مسکن، کار، فراغت، و حمل و نقل) منشور آتن و از سوی دیگر تئوری سیستم که در سال 1954 توسط برتالنفی تدوین شد بر تفکر شهرسازی موثر واقع شدند. تحت تاثیر این جریانات فکری ساختگرایان کوشیدند در مخالفت با مقولات عملکرد گرایی با شهر به عنوان یک کلیت واحد (گشتالت Gestalt) برخورد کنند. هر چند تئوری سیستم ثابت کرد که سرشت سیستمها جامع و میان رشته ای است اما اقرار داشت که برای شناخت کلیت سیستمهای باز هیچ معیاری در دست نداریم تا بگوییم که درشناسایی سیستم تمام خصیصه های خاص آن را در نظر گرفته ایم. برتالنفی به صراحت بیان کرد که شناخت شناسی سیستمها با شناخت شناسی پوزیتیویسم یا امپریسیسم (اصالت تجربه) عمیقاً فرق دارد.
تحت تاثیر این جریانها در سال 1964 در انگلیس گروه مشورتی برنامه ریزی (PAG) لایحة تغییر قانون شهرسازی جدید (1969-1971) انگلیس قرار گرفت. بر اساس آن طرحهای جامع که تحت عنوان طرح توسعه و عمران خوانده می شدند. منسوخ و مدل طرحهای ساختاری جایگزین آن گردید. مک لوین یک از اعضای این گروه در سال 1969 کتاب برنامه ریزی شهری و منطقه ای رویکردی سیستمی را منتشر کرد و در سال 1971 جرح چیدویک در تکمیل مباحث آن کتاب مشهور خود نگرش سیستم برنامه ریزی را انتشار داد. حاوی نظریاتی که در مفاهیم و اندیشة شهرسازی متدها و مدلهای آن تحولی اساسی پدید آورد.
در همان حال که مدل طرحهای جامع مورد انتقاد کوبندةاین شهرسازان قرار داشت یعنی در سال 1345 شورای عالی شهرسازی ایران تشکیل و در سال 1347 نخستین قرارداد طرح جامع برای شهر تهران منعقد شد و درست در زمان انتشار کتاب چدویک در سال 1971 میلادی یعنی در سال 1351 (ه ش) مدل طرح جامع به مفهوم کاربری زمین در قانون تغییر نام وزارت مسکن و شهرسازی به تصویب رسید.
2 – تغییرات بنیادی
اواخر دهة هفتاد و اوایل دهة هشتاد را می توان سالهای درخشان تحقیقات شهری دانست. طرحهای جامع در بیشتر کشورهای دستخوش دگرگونی شد و خصلت استراتژیک (راهبری) یافت. برنامه ریزی شهری از یک سو به برنامه ریزی عمل گرایش یافت. این تحولات بر پایة متدهای تحلیل سیستمی به جای صرف نیرو بریا شناخت جامع موضوعی تلاش خود را متوجه تحلیل جامع مساله کرد. زیرا هم در عمل و هم در تئوری مشخص شده بود که حل مساله ا هر چیز مستلزم صورت بندی درست از صورت مساله است.
مدل پوزیتویستی (شناخت، تحلیل، طرح،) که مدتها الگو و روش تهیة طرحهای شهری بود جای خود را به مدل سیستمیک (تحلیل، طرح، سیاست) داد. این مدل به مفهوم رسیدن به اهداف و سرانجام ارزیابی و ساستگذاری برای اجرا بود.
بدین ترتیب انتظار معجزه از مطالعات برنامه ریزی کنار گذاشته شد و شهرسازی عملاً به شهرسازی واقعی روی آورد.
در آوریل 1982 دادگاه شهرستان کالاوراس در ایالات متحده آمریکا بر اساس لایحه ای که از طرف وکلای مردم بر ضد مصوبات طرح جامع شهر تهیه شده بود به دلایل گوناگون بی کفایتی طرح جامع را در تامین منافع مردم اعلام داشت و قانون ایالتی را نقض نمود.
رویدادهای مهمی که از 1975 شروع شده بود در دهة 1980 اساس طرح جامع در ایالات متحدة آمریکا را دگرگون ساخت و از اواسط 1980 تعدادی از شهرداریهای و حکومتهای محلی کار جدیدی را تحت عنوان طرحهای استراتژیک آغاز کردند.
اساس طرحهای استراتژیک از طرحهای ساختاری اقتباس شده است. در طرحهای ساختاری و استراتژیک موضوعتات حیاتی روشن می شوند و مناطقی تعیین می گردند که رشد و تغییر آنهاباید در چهارچوب کلی و انعطاف پذیر خط مشی ها و رهنمودها صورت گیرد. این روش به زمان و کوشش فوق العاده ای برای جمع آوری اطلاعات نیاز ندارند و ایستا نیست. در این رورش به جای آنکه تکلیف تمام بخشهای شهر به طور یکسان برای دراز مدت تعیین گردد به اولویتها و خط مشی ها و رویکردهای مالی برای جوابگویی به این خط مشی های می پردازند.
طی 15 سال گذشته بر پایة تلاشهای دهة 70.

 

چهارچوب نظری تحقیق:
قبل از بررسی موضوع ابتدا لازم است که با فلسفة اجرای طرح های بلند مرتبه سازی آشنا شده و سپس موضوع تحقیق بپردازیم.
مکتب شیکاگو:
اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم همراه با رشد و رونق اقتصاد در آمریکا و رقابت آن با کشورهای اروپایی بود. که این مساله سبب افزایش تراکم زمین در مراکز شهری گردید و 2 عامل اصلی پدید آورندة آسمانخراش یعنی 1 – کمبود زمین و 2 – امکانات فنی و تکنیکی با یکدیگر جمع شدند و اولین آسمانخراش ها را به وجود آورند. این امر سبب شد تا بعد از آتش سوزی بزرگ شهر شیکاگو در سال 1871 که در آن تمام. ساختمان ها که از چوب بودند سوختند، این بار ساختمان هایی بلند با اسکلت فلزی جایگزین ساختمان های سوخته شده شوند.
بنابراین مکتب شیکاگو در راستای جنبش نوگرایی قرون نوزده و بیست حرکت می کرد و از خصایص مهم این جنبش رد سنت های دیرین در تزیین و آراستن بنا و رو کردن به اشکال ساده و خالص () و همچنین نمایان ساختن اسکلت ساختمان می باشد.
لویی سولیوان از اعضاء مشهور مکتب می گوید: خاصیت اصلی و صنعت بارز یک بنای چندین طبقه چیست. فورا جواب می دهیم عظمت این عظمت عاملی است که بیش از همه به یک بنای چندین طبقه فریبندگی برخودار است به خود جلب می کند و آن چیزی است که بیش از همه به یک بنای چندین طبقه فریبندگی می بخشد و بنابراین باید بیش از همه چیز مورد نظر هنرمند قرار گیرد و محرک اصلی تصورات او باشد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 43   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلود مقاله اندیشه های خام شهرسازی


دانلود مقاله چهره ناشناخته تشیع

 

 

 حدود هزارو چهارصد سال بر موجودیّت شیعه می گذرد. نزدیک به چهارده قرن است که نخستین نهضت سیاسی این مذهب آغاز شده1 و تقریباً دوازده قرن است اندیشه شناسی یا به عبارت دیگر مکتب فکری و یا کلامی تشیّع تأسیس گردیده2 اما به جرأت می توان گفت هنوز هم چهره تشیع یا لااقل دیداری ترین چهره این مذهب نه تنها برای دنیای اسلام بلکه برای نظر گروهی از شیعه مذهب ها هم پوشیده مانده است.
صدها سال است بازیگران سیاست کوشیده اند تا نهضت تشیع را از مسیر آن منحرف سازند. و بخصوص کوشش فراوانی بکار رفته است تا حقیقت این نهضت از مسیرش منحرف و از دید مسلمانان غیر شیعی پوشیده بماند. درست است که حقیقت برای آنان که پا بپای تاریخ درست حرکت می کنند روشن است، اما شماره اینان در هر دوره اندک بوده و هست. در پنجاه سال اخیر تنی چند از دانشمندان مجاهد و عالی قدر شیعه با تألیف کتاب ها و ایراد سخنرانی ها و تحمل رنج سفر به گوشه و کنار کشورهای اسلامی به سهم خود معدودی از علمای مصر، شمال آفریقا و خاورمیانه عربی را با آن حقیقتِ پنهان مانده، آشنا ساختند، اما کمتر کوشش شده است که نشان دهند منشأ این نادرست اندیشی چه بوده است؟ آیا خدای نخواسته همه آن علما و نویسندگان در داوری خود نسبت به تشیع به عمد در خطا افتاده و نسبت های ناروا به پیروان این مذهب بسته اند؟
من وظیفه خود دانسته و می دانم که با بضاعت اندک و در حد توانایی بکوشم تا غباری را که تاریخ در طول قرن ها بر روی این چهره افشانده است به یکسو بزنم، و تا آنجا که می توانم آن حقیقت را آشکار سازم و بر عهده متفکران و نویسندگان گرویده بدین مذهب است که این چهره را هرچه روشن تر بشناسانند.
من معتقدم اگر گمشده ای که در فاصله قرن دوم تا آغاز قرن دهم هجری خون ده ها هزار تن، در راه بدست آوردن آن ریخته شد چنانکه شایسته است به دنیای اسلام شناسانده شود، پیروان دیگر مذاهب اسلام و یا لااقل دانشمندان و متفکران آن مذهب ها خواهند دانست که گمشده آنان و اینان یکی است. راستی اگر همه مسلمانان چنین حقیقتی را دریابند، دشمن آنان چه خواهد کرد؟ بیکار خواهد نشست؟ هرگز! زیرا «جمعیت مسلمان» «تفرقه نامسلمانان» و بلکه نابودی آنان خواهد بود.
من در این چند صفحه نمی خواهم در دهلیزهای پرپیچ و خم مسائل کلامی وارد شوم. در این باره به قدر کافی و شاید بیشتر از آنچه باید بحث کرده اند. می توان گفت حقیقت لااقل برای دسته ای خاص روشن است، اما در بحث های کلامی معمولاً هر طرفی می کوشد عقیده خود را با دلیل عقلی استوار، جلوه دهد و آنجا که غرض پیروزی در جدل باشد، حقیقت کمتر مجال ظهور خواهد یافت. در این بحث کوتاه می خواهم نهضت تشیع را از زاویه ای بررسی کنم که تاریخ هم با من همراه است. در پرتو روشنایی تاریخ شاید بتوانم آن چهره ناشناخته را آشنا سازم ـ هرچند بیشتر خوانـنـدگان با آن آشنا هستند ـ .
چنانکه می دانیم در سال 65 هجری هنگامی که معاویه دوم پس از چهل روز پادشاهی درگذشت، در سرزمینی که امروز به نام سوریه مشهور است و آن روز مرکز حکومت اسلامی بود، بر سر زمامداری مسلمانان بین دو تیره از عرب به نام بنی قیس و بنی کلب خلاف افتاد. تیره نخست طرفدار زمامداری پسر زبیر بود و تیره دوم می خواست خلافت همچنان در خاندان اموی باقی بماند. کلبیان از نژاد عرب قَحطانی یعنی عرب های ساکن جنوب شبه جزیره عربستانند و قیسی ها از طائفه عَدنانی یعنی عرب های ساکن حجاز و نجد و تهامه هستند. سرانجام پس از جنگ خونینی که در «مَرْج راهِط» نزدیک دمشق بین آنان درگرفت قحطانیان بر عدنانیان پیروز شدند و مروان بن حکم به پادشاهی رسید. پس از او تیره مروانی مدت شصت و هفت سال زمامدار مسلمانان بود. از همچشمی و بلکه دشمنی قحطانی و عدنانی پیش از اسلام شاید بیشتر شما با اطلاع باشید. این دشمنی و یا همچشمی که معمولاً از خصوصیات اقوام ابتدایی است گاهگاه به درگیری های خونین منتهی می شود. چنانکه داستان هایی از جنگ های خونین قبیله های عرب جاهلی را در کتاب ها خوانده ایم. با ظهور اسلام تعصب های ناشی از نژاد، پیوند، ثروت و آنچه بدان وابسته است از میان رفت. روزی که محمد ـ ص ـ در حَجّة الوداع اعلام کرد: «مردم! هرخونی که در جاهلیت ریخته شده است همه را زیرپا می گذارم و از این پس هیچکس حق تعرض به مال و خون دیگری را ندارد تا روزی که خدای خود را ملاقات کند». سند وحدت اسلامی یا فسخ امتیازات نژادی امضا گردید. اما متأسفانه حوادث پس از مرگ پیغمبر شکاف ها و اختلاف هایی میان مسلمانان پدیدآورد. با این همه، آن اختلاف های داخلی که از سال سی وپنجم پدیدار شد و تا سال 65 ادامه یافت، تا این تاریخ; یعنی به قدرت رسیدن سلسله مروانی، باز هم رنگ عقیده اسلامی داشت. درگیری مرج راهط خلافت اسلامی را زیر پوشش جنگ قبیله ای و پیروزی قحطانی بر عدنانی درآورد. شاعران قحطانی نژاد از این نبرد چنان یاد می کنند که شاعران عرب جاهلی در یکصد سال پیش از اسلام، از درگیری تمیم و تغلب یا بکر و تمیم سخن می گفتند. آنچه در حماسه نامه های این دوره نمی بینیم اسلام است!
از این تاریخ به بعد دیگر زمامداران مسلمان به ظاهر هم توجه نکردند که به نام خلیفه پیغمبر بر امت محمد ـ ص ـ مسلط گردیده اند. حکومت نژادی عربی آنهم بر اساس ریاست عرب های جنوبی بر پهنه حوزه اسلامی سایه افکند و شعر و ادبیات اسلامی رنگ قومی گرفت و قحطانیان برای خود مقامی والاتر از همه نژادهایی که به اسلام گرویده بودند ـ عرب یا جز عرب ـ برگزیدند. و دیگر نژادها را بدیده حقارت نگریستند، کار تحقیر دیگر نژادها بجایی رسید که در مثل های رایج می خوانیم «اَذَلُّ مِنْ قَیْسی بِحِمْص»3
آنچه گذشته از زور حاکمان، کالای مزور این بازار مکاره را رایج تر می ساخت کوشش شاعران و مادحان دین به زر فروخته بود که متأسفانه در هر عصر و زمان یکی از عوامل مؤثر گمراهی توده های کم اطلاع بوده و هستند. من نمی خواهم وقت شما را با خواندن نمونه های بسیاری از شعرهای این دوره بگیرم و خاطرتان را مکدر کنم. گذشته از دیوان های پر از دروغ شاعران، نمونه هایی از این تملقات را می توانید در مجلدهایی از اغانی ابوالفرج اصفهانی ملاحظه فرمایید. برای نشان دادن اندکی از بسیار بدین دو بیت از یزیدبن مفرغ که در ستایش مروان بن حکم سروده است توجه فرمایید:
وَاَقَـمْتُمُ سُـوقَ الثَّنـاءِ وَلَــمْ تَـکُـنْ
ســوقُ الثـَّنـاءِ تُـقـَامُ فی الأسـْواق
فَکَأنَّما جَعَلَ الاْلهُ اِلَیْکُم
قَـبْـضَ النَّـفُوسِ وَقِیْمَــة الأرْزاق4
و اعشی ربیعه، مروان و پسرش را چنین می ستاید:
وَ اِنَّ فُــؤاداً بَـیْــنَ جَـنْــبَی عــالِـــمٌ
بما اَبْصَرَتْ عَیْنی وَما سَمِعَتْ أذْنـی
وَ فَضَّـلَنی فِـی الشِّعـْر وَالـلُّبِ اِنَّـنـی
أقـولٌ عَلـی عِـلْم وَاَعْرِفُ مَنْ اَعْنـی
فَأصْبَحْتُ اِذْ فَضَّلْتُ مَــرْوانَ وَابْنَـهُ
عَلیَ النَّاسِ قَد فَضَّلتُ خَیْرَاَبِ وَابْن ِ5
در این شعرها و مانند آن که در دیوان ابوالعباس اعمی، ابو صخر هُذَلی، امیة ابن ابی عائد، حکم بن عبدل، موسی شهوات و جز آنان می بینیم ـ و تنی چند از اینان از موالی; یعنی هم میهنان عرب مآب ما هستند ـ آنچه دیده نمی شود حقیقتی است که پیغمبر اسلام برای اعلام و نشر و تثبیت آن برخاست ـ عدالت و مساوات اسلامی و آنچه می بینیم همانست که قرآن در آیه های فراوانی آن را نکوهش می کند ـ تعصب نژادی و تفضیل عرب بر غیر عرب و برتری تیره ای بر تیره دیگر ـ کار گستاخی این خاندان بر حریم دین به برتری نژادی محدود نگردید، بلکه اندک اندک به مرز اصول عقاید و مقدّسات دین نیز تجاوز کردند تا آنجا که در پنجاه سال دوم قرن اول هجرت، حاکمان شهرهای مسلمان نشین بر منبرها زبان به نکوهش مشرع اسلام گشودند. حجاج بن یوسف چون دید مردم قبر رسول خدا را طواف می کنند گفت: چه بی خرد مردمی که برگرد «چوب های پوسیده» و «خشت انباشته» می گردند6 چرا نمی روند قصر امیرالمؤمنین عبدالملک را طواف کنند؟! آیا نمی دانند خلیفه شخص بهتر از فرستاده او است؟!7 عبدالملک مروان پس از آنکه عبدالله بن زبیر را کشت در سال 75 هجری به حج رفت. چون به مدینه آمد در مجمع انصار اهل بیت پیغمبر گفت « من مانند خلیفه مستضعف (عثمان) و یا خلیفه سازشکار (معاویه) و یا خلیفه سست رأی (یزید) نیستم. من این امت را با شمشیر درمان می کنم ... به خدا از این پس کسی مرا به پرهیزگاری نمی خواند جز آنکه گردن او را خواهم زد. عبدالملک نخستین کسی است در اسلام که نهی از معروف کرد8.
خالدبن عبدالله قسری که از جانب هشام بن عبدالملک حاکم خراسان و عراق بود و سال 116 هجری از این منصب برکنار گردید، روزی برای خواندن خطبه بر پا ایستاد، چون قرآن را در خاطر نداشت آیه ای را به خطا خواند و درماند. مردی از بنی تغلب از دوستان او برخاست و گفت: ای امیر کار را بر خود آسان بگیر. هیچ مرد عاقلی را ندیدم که قرآن را از بر بخواند. از بر کردن قرآن کار احمقان است. خالد گفت راست گفتی9. ولیدبن یزید که خود را خلیفه مسلمانان می خواند در بزم شراب مستانه قرآن را گشود و چون این آیه را بر بالای صفحه دید «وَاسْتَفْتَحُوا وَ خَابَ کُلُّ جَبَّار عَنید»10 قرآن را هدف تیر ساخت و گفت: روز رستاخیر که پروردگار خود را دیدی بگو ولید مرا پاره پاره کرد!11
اگر بخواهم اسناد گستاخی بنی مروان و حکومت های دست نشانده آنان را بر قرآن و سنت و اصول مسلمانی برشمارم مجلدی بزرگ خواهد شد. آنچه بیشتر مایه تأسف است اینکه در همان روزگار گروهی عالمان شکم خواره و دنیاباره، به خاطر جلوگیری از هیجان و طغیان مردم با تأویل های نادرست آیات و مغالطه کاری ها و سفسطه در حدیث به درست نماندن و یا بی مکافات ماندن این کارهای خلاف شرع برخاستند و به مردم گفتند ما را با این بزرگان کاری نیست. خود می دانند و خدای خود. چه قرآن می گوید «وَآخَروُنَ مُرْجَوْنَ لاَِمْراللهِ اِمَّا یُعَذِّبُهَمْ وَ اِمَّا یَتَوبَ عَلَیْهم»12. در قلمرو چنین حکومت، آنانکه بیش از همه مسلمانان سنگینی بار ستم را تحمل می کردند، نومسلمانان غیر عرب بودند و مخصوصاً ساکنان منطقه شرق اسلامی.
در چنان دنیای تاریک تنها چراغ روشن، که این نومسلمانان می توانستند در پرتو آن عدالت خواهی اسلام را ببینند خاندان رسالت بود. بیش از نیم قرن از حکومت عدل علی نمی گذشت، نمونه های عدالت خواهی علی چه در روزگار خلافت و چه پیش از خلافت، مانند داستان قتل هرمزان، بداوری رفتن او و خصم یهودی وی در محضر خلیفه و ده ها نمونه دیگر زبانزد مسلمانان ایران بود. بیش از نیمی از نسل آن روز واقعه قیام حسین بن علی و مقاومت او را برابر ظلم به چشم دیده و یا از دیده ها به گوش خود شنیده بودند. نهـضت و کشتـه شدن زید در راه عـدالت ـ خواهی تازه ترین فداکاری آل محمد ـ را همه به خاطر داشتند. و برای همه محرومان مسلّم شده بود که اگر بخواهند حقوق خود را آنچنانکه اسلام گفته است به دست آورند، باید با آل محمد ـ ص ـ باشند نه با آل ابو سفیان. از این تاریخ نهضت سیاسی شیعیان آل محمد آغاز شد.
در اینجا باید یک نکته دیگر را تذکر داد و آن اینکه از قیام نافرجام مختار به بعد، همه حرکت محرومان ضد ستمگران، به نام «طرفداری از آل رسول» آغاز شد. بدین معنی که مخالفان حکومت های وقت یا هواداران خاندان رسالت از امامیه، کیسانیه، زیدیه و راوندیه و دیگر فرقه ها برای تحقق یک نیت با یکدیگر همکاری می کردند، برانداختن حکومت نژادی و تأسیس حکومت بر اساس عدالت قرآن که در آن عرب و جز عرب، مساوی هستند. آن روزها مهمترین کانون این طغیان خراسان بود. مردم این سرزمین زیر پرچم تشیع گرد آمده بودند و می خواستند حکومت از آل ابو سفیان به آل علی بازگردد. روزی که محمد بن علی بن عبدالله ابن عباس داعیان خود را به خراسان فرستاد، به آنها سپرد که از شخص خاصی نام نبرند بلکه مردم را به «الرضا من آل محمد» بخوانند. سرانجام چنانکه شنیده اید نتیجه این نهضت آن شد که آل عباس بر خلافت غلبه یافت و بنی الحسن و بنی الحسین محروم ماندند. اما سیرتی که خلفای عباسی، از آغاز کار یا اندکی پس از استقرار حکومت خود، پیش گرفتند، آن نبود که توده های محروم می خواستند. آنچه به دنبال این نهضت تحقّق یافت حکومت نژادی دیگری بود که در آن تیره عباسی جای تیره اموی را اشغال کرد، با این تفاوت که در این حکومت عنصر ایرانی در قوه اجرایی داخل گردید. نگاهی به قصیده های مدحی شاعران دوره رشید و خواندن تاریخ هارون و معتصم و مقتدر و معتضد مسلّم می دارد که گوینده بیت:
یـالَیـْتَ جَـوَر بَنـی مَـروان عادَ لَنا
وَلَیْتَ عَـدْلَ بَنی العَبَّاسِ فِـی النَّار13
سخن به انصاف گفته است.
پس از این دوره بود که متفکران شیعی دانستند، نخست باید اندیشه شناسی تشیع را به مردم آموخت. سپس آنان را به عدالت خواهی و مساوات اسلامی برانگیخت. از قرن دوم هجری به بعد، متکلمان شیعی و شاگردان امام باقر و صادق ـ علیهماالسلام ـ کوشیدند اصول معتقدات تشیع را بر پایه منطق عقلی و علم کلام تثبیت کنند. از این تاریخ تا سال 447 هجری، یعنی سال ورود طغرل سلجوقی به بغداد و برانداختن آخرین پادشاه شیعی، آل بویه الملک الرحیم دانشمندان شیعی با استناد به ظاهر قرآن کریم و استفاده از اخبار اهل البیت، مترقی ترین مکتب اندیشه بررسی دینی را که می توان گفت تا آن روز در دنیای اسلام بی سابقه بود، تأسیس کردند و اصول فلسفی و اعتقادی این مذهب را چنان پی ریزی نمودند که نه تنها توانست در طول تاریخ زنده بماند، بلکه موفّق پیوسته پیشروی خود را حفظ کند و چاره یاب و پاسخ گوی مشکلات اجتماعی باشد; بدین معنی که از یک سو «اصل عدالت» را در زمره اصول اعتقادی درآوردند و از سوی دیگر «عقل» را جزء مدارک استنباط احکام کلی فرعی شناساندند، و به تعبیر دیگر در زمینه اعتقاد و عمل (هر دو) حکومت را برسمیت شناختند.
معنای عدالت در مذهب شیعه این است که: پروردگار بندگان خود را عبث و بی سبب کیفر نمی دهد یا پاداش نمی بخشد بلکه ثواب و یا عقاب آنان برابر اطاعت یا نافرمانی ایشان است. «اطاعت»; امتثال امر و «نافرمانی»; ارتکاب منهی عنه است. و امر یا نهی پروردگار به خاطر مصلحت یا مفسده چیزی، بدان تعلق می گیرد و مفسده و یا مصلحت در «مُکَلَّف به» را عقل تشخیص می دهد. و با تأسیس چنین اصل عقلی، آن دسته از وابستگان به دستگاه قدرت را که می کوشیدند کارهای ناشایست فرمانداران را با تأویل ظاهر آیات قرآنی، مردم پسند کنند و به آنان وانمایند که اینان مرتکب گناهی که مستوجب عقوبت باشد نشده اند، موهون ساختند و مسلّم داشتند که اگر کسی بر خلاف شرع، قدمی بردارد گناهکار و سزاوار کیفر است، زمامدار باشد یا رعیت.
اما گنجاندن عقل در ادله اجتهاد، این اثر را داشت که بگویند آنچه را عقل اجتماعی برای بهبود و پیشرفت اجتماع مسلمانان بپسندد، در صورتی که با ظاهر آیات و سنت پیغمبر مخالفت صریح نداشته باشد لازم الاجرا است. بنابراین بر خلاف مکتب جهمیه و اشعریه که هرگونه قدرت را از مکلف سلب می کرد و نیز ضمانت اجرایی برای اطاعت و یا نافرمانی بنده قائل نبود و بر خلاف مرجئه که بازخواست از کارهای زشت را به خدا واگذار می کردند و مرتکب آن را مستحق ملامت نمی شمردند، کلام شیعی چه در اصول و چه در فروع، حکومت عقل را به رسمیت شناخت. و اجتماع اسلامی را بر رفتار حاکمان و صاحبان قدرت نظارت داد. اکنون که این مقدمات طرح گردید ممکن است با دو پرسش روبرو شویم:
یکی اینکه آیا جهانِ اسلامِ غیرشیعی، با این چهره تشیع آشنا است یا نه؟ اگر آشنا است چرا گاه بیگاه در پاره ای از کتاب ها و نشریه های آنان در باره تشیّع داوری نادرست می شود؟ تا آنجا که کسانی این مذهب را مخلوطی از یهودی گری زرتشتی گری و باطنی گری می پندارند. و اگر آگاه نیست سبب آن چیست؟
پرسش دوم اینکه تشیع که در آغاز از یک سو نهضتی بر ضد بیدادگران بود و از سوی دیگر اندیشه شناسی این چنین پیشرفته داشت، چرا در قرن های اخیر تغییر جهت داد و سیر تکاملی آن متوقف شد و نهضت شیعی که همچون سلاحی برنده برای مبارزه با ستمکاران به کار می افتاد، در طول قرن ها از تاریخ، پناهگاهی برای حکومت های ستمکار گردید.
برای پاسخ به این دو پرسش با حقیقت تلخی روبرو خواهیم شد ـ اما حقیقت را آنچنانکه هست باید گفت و نباید نهفت. از دیر باز آنچه به نام تشیّع در ذهن بعضی از مسلمانان غیر شیعی و حتی بعضی از شیعیان جا گرفته است با چهره ای که از تشیع در عصر ائمه و بعد از غیبت کبری تا نیمه اول قرن پنجم ترسیم کردیم کاملاً مغایرت دارد.
اما در باره تصوّری که جهان غیر تشیّع، خاصّه مسلمانان شمال آفریقا و خاورمیانه عربی، از این مذهب دارند، بطور خلاصه باید گفت، سبب آن اینست که مردم عادت دارند اساس قضاوت خود را در باره چیزی بر نمونه های خارجی و ملموس بنیاد نهند. درگذشته مراجعه به کتاب های کلامی و اندیشه شناسی برای عموم آسان نبوده است ـ امروز هم کم و بیش اوضاع به همین منوال است ـ و متأسفانه حکومتی که در قرن های نخستین اسلام در مصر و قاره آفریقا به نام تشیّع تأسیس گردید و رونق یافت نه از لحاظ روش فکری با آنچه در کلام شیعی می بینیم مطابقت داشت و نه از جهت عمل ـ که بیشتر مردم بدان توجّه دارند ـ آن بود که نهضت محرومان می خواست. حکومت های این خاندان نمونه کوچکی بود از دربار بغداد با همه اسراف و تبذیر و حیف و میل ها و بی عدالتی ها که از آن می دانیم. خوشبختانه یا متأسفانه برای نشان دادن هر دو رویه کار، اسناد قدیمی به زبان فارسی در دست داریم. در اینجا نگاهی به قسمتی از سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی که یکی از داعیان این حکومت است می افکنیم. او در سال چهارصد و چهل هجری جلال و جبروت خلیفه فاطمی را به چشم دیده و ذیل عنوان «صفت خوان سلطان» آن را با شگفتی و اعجاب چنین وصف می کند:
«با یکی از دبیران سلطان که مرا با او صحبتی اتفاق افتاده و دوستی پدید آمده بود گفتم من بارگاه ملوک و سلاطین عجم دیده ام چون سلطان محمود غزنوی و پسرش مسعود، ایشان پادشاهان بزرگ بودند، با نعمت و تجمّل بسیار، اکنون می خواهم که مجلس امیرالمؤمنین را هم ببینم. او با پرده دار که صاحب الستر گویند بگفت، سلخ رمضان سنه اربعین و اربعمائه که مجلس آراسته بودند تا دیگر روز که عید بود و سلطان از نماز به آنجا آید و بخوان بنشیند، مرا آنجا برد. چون از در سرای بدرون شدم، عمارت ها و صفه ها و ایوان ها دیدم که اگر وصف آن کنم به تطویل انجامد. دوازده قصر درهم ساخته، همه مربعات که در هریک که می رفتی از دیگری نیکوتر بود و هر یک به مقدار صدارش و یکی ازین جمله چیزی بود شصت اندر شصت و تختی به تمامت عرض خانه نهاده به علو چهار گز. از سه جهت آن تخت همه از زر بود. شکارگاه و میدان و غیره بر آن تصویر کرده ... و هر فرش و طرح که در این حرم بود همه آن بود که دیبای رومی و بوقلمون به اندازه هر موضعی بافته بودند و دارافزینی مشبک از زر بر کناره های آن نهاده که صفت آن نتوان کرد ... و آن تخت خود چنان بود که اگر این کتاب سر به سر صفت آن باشد مستوفی و کافی نباشد14.
این چند سطر که نوشته شد اندکی از بسیار است و نشان می دهد دستگاهی که مدعی جانشینی علی و حسین و زید و باقر و صادق ـ علیهم السّلام ـ بود، می کوشید تا در اسراف و تبذیر و ضبط مال مسلمانان و صرف آن در آرایش و تجمّل های بیهوده قدم بر جای قدم امپراتوری روم و پادشاهان ساسانی ایران بگذارد.
اما در جهت اندیشه شناسی دینی چنانکه می دانیم و چنانکه کتاب های شیعه اسماعیلی نشان می دهد ـ و می توانید لااقل به رسـاله وجه دین ناصرخسرو مراجعه کنید ـ اعتقاد این فرقه از شیعه این است که «آنچه در شریعت می بینیم از ظاهر قرآن و سنت، همه مانند تن است نسبت به انسان، و تأویل روح شریعت است. اعمال تکلیفی ظاهری که مانند جسد دین است، مخصوص عوام است، و تأویل از آن خواص و دانستن تأویل هم جز از راه بیان امام مقدور نیست». و ما می دانیم آنجا که پای تأویل به میان آمد آن هم تأویلی که در انحصار امیری مقتدر و خودکامه درآید کار به کجا منتهی خواهد شد! نمونه ای که جهان عرب برای نخستین بار از تشیّع فکری و عملی پیش چشم دید این حکومت بود.
در اینجا باید گفت فاطمیان مصر با همه بی عدالتی در جهت فکر و عقل، چه در دوران اقتدار و چه بعد از انقراض حکومت، استحقاق آن همه نسبت های زشت را که عباسیان و کارکنان آنان به آنها دادند ندارند، اما طرفداران خلافت بغداد کوشیدند تا سخیف ترین عقاید فرقه های اسلامی را به نام تشیّع به فاطمیان ببندند. و آنچه در کتاب های ابن تیمیه و ابن حزم می بینیم، و نمونه ای از آن را در این مقاله خواهم آورد، محصول این تبلیغات دروغ است. همین که صلاح الدین ایوبی این خاندان را برانداخت و بار دیگر سلطه بغداد را بر مصر و آفریقا تثبیت کرد، علمای طرفدار خلیفه کوشیدند تا چهره تشیع فاطمی را هرچه زشت تر ترسیم کنند و هرچه از عقیده ها و مذهب ها و دین های دیگر، چون قرمطی، مزدکی، مانوی و احیاناً رسم های یهودی و مسیحی، پیش چشم داشتند به نام فاطمیان خصوصاً، و شیعه عموماً، نوشتند و گفتند و از جعل سند و تزویر در حدیث هم دریغ نکردند.
در دوره های بعد این اسناد مُزَوّر مایه ای برای تألیف کتاب های دانشمندان سنی فراهم آورد. در اینجا تنها به چند داوری به خطا، که در کتاب های ابن تیمیه و ابن حزم راه یافته است اکتفا می کنم.
ابن حزم معاصر خلفای فاطمی مصر به سال 456 هجری مرده و ابن تیمیه در 728 هجری درگذشته است. ابن حزم می نویسد:
«از امامیه کسانی هستند که نکاح نُه زن را روا می دارند و کسانی هستند که می گویند خوردن کلم حرام است. چون از خون حسین روییده شده و پیش از حادثه کربلا کلم وجود نداشته است!15 و ابن تیمیه می نویسد: «اصول دین نزد امامیه چهار است: توحید، عدل، نبوت و امامت»! و نیز می نویسد: از حماقت های آنان این است که لفظ ده را ناخوش می دارند و این به خاطر بغضی است که با عشره مبشره دارند!16
ابن حزم می نویسد: «علی از ثروتمندان بزرگ صحابه به شمار می آمد»17. در صورتی که ابن سعد مؤلف طبقات که دویست وشش سال پیش از او می زیسته مقدار دارایی علی را به هنگام شهادت هفتصد درهم نوشته است18.
مقام شیخ الاسلام ابن تیمیه و امام ابن حزم والاتر از آنست که به عمد چنین افتراها به شیعه ببندند یا نادانسته درباره آنان قضاوت کنند ولی در دوره قدرت بغداد چه در عصر فاطمیان و چه بعد از آنان، بازار تهمت و جعل و دروغ بافی به حدی رونق یافت که مردمان دانشمند هم باور نمی کردند که این همه نسبت های بی مأخذ باشد. درست نظیر آنچه پس از جنگ های صلیبی، در حوزه های مسیحی اروپا نسبت به مسلمانان شایع گردید.
از آن تاریخ این پندارهای غلط در باره شیعه در ذهن مردم مصر و آفریقا جای گرفت و چنین پنداشتند که تشیع مخلوطی از کیش های یهودی، مسیحی، زرتشتی و باطنی است; چنانکه دانشمندی متتبع چون احمد امین چنان عبارتی را در کتاب خود (فجرالاسلام) گنجاند19.
به خاطر دارم نه سال پیش که برای نخستین بار به مصر رفتم مخبر مجله «المصور» هنگام مصاحبه پرسید شما شیعه هستید؟ گفتم آری. پرسید راست است که «شما معتقدید جبرئیل می خواست به علی نازل شود ولی دچار اشتباه شد و به نزد محمد رفت؟». تعجب کردم. گفتم این پرسش از مرد تحصیل کرده ای مثل تو عجیب است. من نمی گویم که فرقه ای با چنین اعتقاد، میان بظاهر مسلمانان نبوده است، اما اگر واقعاً از فرقه های امروز هم فرقه ای این اعتقاد را داشته باشد ـ و گمان نمی کنم چنین فرقه ای موجود باشد20 ـ آنان در شمار غُلات به حساب می آیند و مذهب غالیان از نظر شیعه مردود است. هر کسی بنام مسلمان، علی یا جز علی را از محمد ـ ص ـ برتر بداند مسلمان نیست.
با این توضیح که کوشش کردم هرچه کوتاه تر باشد، تصویری از تشیّع در منطقه غربی حوزه اسلامی ترسیم گردید، اما در قسمت شرقی هم متأسفانه وضع بهتر از قسمت غربی نبوده است. در این منطقه قرن ها طول کشید تا تشیع توانست قدرتی وسیع الاطراف21 به خود ببیند. اگر حکومت آل بویه در ری و نفوذ امیران این خاندان را که گاه تا بغداد ادامه می یافت، از آن رو که به هر حال زیر سلطه عباسیان بود به حساب نیاوریم و اگر وزارت تاج الملک ابوالغنائم را به سال 485 هجری که نخستین وزیر شیعی حکومت سلجوقیان مطیع بغداد است نادیده بگیریم می توان گفت این قدرت در سال 906 با جلوس شاه اسماعیل صفوی تثبیت گردید. متأسفانه صفویان به همان اندازه که نفوذ سیاسی تشیّع را گستردند، و حتی می توان گفت استقلال سیاسی ایران را در پناه ولایت آل رسول تثبیت کردند، در زمینه فکری و عملی کوتاهی ورزیدند. در این عصر نه نمونه هایی از اندیشه شناسی قوی و درخشان قرن سوم و چهارم دیده می شود و نه تقوی و پارسایی قرن پنجم و ششم را می بینیم.
می دانیم که شاه اسماعیل با پشتیبانی گروهی از ترکان که اصل آنان از سوریه و آسیای صغیر بود به قدرت رسید. اگر بخواهیم بدانیم تشیّعی که این قبیله ها بدان معتقد بودند چیست باید سفری به ترکیه کنیم و با علویان آن مملکت آشنا شویم. اگر لطف خدا و برکت اهل بیت شامل شیعیان سرزمین ما نمی شد و عالمان پارسایی چون شیخ علی کرکی و پسرش شیخ عبدالعال و شیخ علی منشار و ده ها تن عالم دیگر نمی بودند و فقه شیعه را از عبادات و معاملات ـ که به وسیله صدوق و کلینی و شیخ طوسی پی ریزی شد و پس از فترت مغول رو به اندراس می رفت ـ از نو زنده نمی کردند، و به طبقه های بعد از خود چون وحیـد بهبـهانی، شیـخ جعـفر کاشف الغطا و شیخ محمد حسن صاحب جواهر نمی سپردند، بدون تردید شعائر شیعی در کارهایی خلاصه می شد که نمونه آن را در روز دهم محرم هر سال در استانبول، قبرستان ایرانیان «دره سید احمد» می توان دید. درگیری های خونینی که بین دو خاندان صفوی ایران و عثمانی ترکیه رخ داد و تذکار خاطره آن هر مسلمان غیرتمند را متأثر می سازد، موجب گردید که مذهب شیعه در دیده مسلمانان منطقه شرقی غیر ایرانی، عقیده ای معرفی شود که از فروع تنها به یک باب پای بند است و آن باب هم «تبری» است!
در اینجا مناسب است از شعائر مذهبی نیز سخنی بمیان آوریم. شعائر مذهبی عامل بزرگ مؤثری در بیداری و تحرک توده مردم بود. اما از این تاریخ به بعد بصورت نمایشی بی روح و گاهگاه مخالف با روح شریعت درآمد. از جمله این شعائر، حماسه سرایی و نوحه خوانی و تعزیه داری بیاد شهیدان کربلاست. حادثه دلخراش کربلا در تاریخ تشیع و بلکه اسلام، تحولی بزرگ بوجود آورد. آثار این تحول را پس از گذشت سیزده قرن در کشورهای شیعی و اسلامی به چشم می بینیم. در آن حادثه تمام نیروی طرفدار ستمدیدگان و محرومان برابر تمام نیروی ستمکاری و عدالت کشی قرار گرفت. از آن روز که ادبیات شیعی حماسه این روز تاریخی را در قالب شعر ریخت، شاعران اهل بیت کوشش کردند مردم را به اهمیت این حقیقت آشنا کنند، حقیقتی که پیشوای وقتِ مذهب، جان خود و عزیزترین کسان خود را در راه تحقق آن فدا کرد. آن روز که مدیحه آل رسول در محضر امام هشتم خاطره این صحنه دلخراش را در قالب شعر تذکار کرد، در ضمن بیت های مهیج خود چنین گفت:
أئـمَّـةُ عَـدْل یُــقْتَدی بِفِعالِـهِـمْ
وَ تُـومَـنٌ مـنْـهُم زَلَّـةُ الْــعَثَراتِ
اَری فَیئهُم فی غَیْرِهِـم مُتَـقَـسِّماً
وَ اَیْدِیَـهُـمْ مَـنْ فَـیْئهـِم صَـفِرات
دیـارٌ رَسُـولِ اللهِ اَصْـبَـحْن بَلْقــعاً
وَ آل زِیــاد یسـکنُ الْـحُـجُراتِ
بیت المال مسلمانان که باید به دست امام عادل بر مستمندان و محتاجان قسمت شود، صرفِ کاخ های مجلل و بذل و بخشش به کنیزکان خواننده و بربط نوازان می گردد. و در پایان این قصیده امید را در دل های مظلومان می افزود، امیدی که ادامه زندگانی با آن شیرین است، امیدی که اگر نباشد حیات و هرچه در آنست تاریک و بی معنی جلوه می کند:
خُــرُوجُ اِمــام لامُحــالـةَ واقــعٌ
یَـقُـومُ عَلَی اسْمِ اللهِ وَالْبـرَکــاتِ
یُـمَـیِّزُ فیـنـا کــلّ حــقّ وَ باطِــل
وَ یَجـزِی عَلَی النَّعْماءِ وَالنَّقِماتِ
دنیان انسان همیشه مقهور چنین بی عدالتی و ستم نخواهد ماند. بدون تردید روزی امام آشکار خواهد شد، امامی که به نام خدا برخیزد و رحمت خدا را بر مردمان بگستراند، امامی که حق را از باطل آشکار کند، امامی که کردار نیک و اعمال زشت مردم را بی پاداش و کیفر نگذارد.
این شعرها و مانند آن که بوی خون می دهد و ستمدیدگان را به کین ستمکاران برمی انگیزد و به مردمان می آموزد که دنیا برای خیر و تقوا و عدالت آفریده شده است، نه زشتی و ناپارسایی و ستم، رفته رفته جای خود را به اشعاری از این قبیل داد:
هـرگـاه آب سـرد بـنـوشیـد شـیـعـیـان
یاد آورید از لب خشکم به هر دیــار
اگر به قیمت جانت آب در این دشت
به التماس من تشنه می دهم جان را
صبر کن تا حجله عیش ترا بندم به هم
حال کاندراین زمین داری به قتل خودشتاب
و احیاناً اگر خواستند نوآفرینی کنند چنین سرودند:
بـــاز دیـوانه شــدم زنـجــیـر کـــــو
مــن حسـیـن اللهـیم تکـفـیــر کـــو
از میان رفت آن دوئی و آن تـوئـی
شد یکی مقصود و بیرون شد دوئی
تردیدی نیست که سراینده های این منظومه ها احساس پاک خود را که ناشی از طبیعت ساده و قلب صافی و یا علیان محبت آنان بوده است در قالب این بیت ها ریخته و به قدر درک خود نسبت به اهل بیت ارادت نشان داده اند. اما اگر متتبع دقیق ادبیات بعد از سال 906 تا پایان دوره قاجاریه را بررسی کنند، کمتر به مضمون هایی از نوع هاشمیات کمیت، غدیریه حمیری و تائیه دعبل دست خواهند یافت، و همین تحول نشان می دهد که سلطه زمامداران و پادشاهان و دربارها بر جامعه شیعی چگونه در طول سیصد سال مسیر فکری مردم را تغییر داده است.
سال 352 که معزالدوله دیلمی زنان شیعه را گفت تا روی های خویش را سیاه کنند و با گریبان چاک در بازار بغداد بیایند و فقهای اهل سنت آن سال را سنة البدعة نامیدند، می خواست بدین وسیله از قدرت و تطاول حکومت آل عباس بکاهد و عواطف مردم را به سود مستضعفانی که نسبت به آل رسول محبت می ورزیدند برانگیزد. اما آنچه در عصر نزدیک به دوره ما به عنوان شعائر در تکیه دولت ها برپا می شد بیشتر نمایش هایی بود که ترتیب دهندگان آن می کوشیدند استعداد و سلیقه خود و تجمل کارفرمایان خود را در مقابل مردان دیگر نشان دهند و آنچه در دربارها به نام عزاداری به راه می افتاد مجلس هایی بود که به منظور سرگرمی و تفریح مردمان وقت گذران تأسیس می گشت. اگر کسی بخواهد بداند چه مراسمی در این مجلس ها به نام «زنده ساختن خاطره جانبازی شهیدان» برپا می شده کافی است که به یادداشت های اعتماد السلطنه و یا گزارش نامه های دوره قاجار مراجعه کند. من در اینجا فقط یک نمونه را می نویسم بقیه را بدان قیاس کنید:
جمله «زینب زیادی» را شاید همه شنیده باشید. مرحوم عبدالله مستوفی می نویسد:
در زمان ناصرالدین شاه زنی با چادر نماز که فراش ها به واسطه نداشتن چاقچور نگذاشتند وارد تکیه دولت شود، برای اینکه دست خالی برنگشته لامحاله بازی کن ها را تماشا کرده، باشد کمی دورتر می ایستد همینکه موقع سواری رفتن شبیه خوان ها به تکیه می رسد، هر یک سوار شتری می شوند. زن چادر نمازی هم بر یکی از شترها سوار می شود. ساربان ها به تصور اینکه این هم یکی از شبیه خوان ها است مخالفتی به عمل نمی آورند. ام کلثوم ... و هریک در نوبت خود به انجام وظیفه پرداختند چادر نمازی هم دو شعر عامیانه سر هم کرده و موقعی که شتر او محاذی غرفه شاه می رسد شروع به خواندن می کند:
مــن زینــب زیــــادی ام
عــروس مــلا هـــادیـــم
اومـده ام پــول بسـونــم
چـادر و چـاقچور بسـونم
قهقهه خنده بلند می شود و پادشاه هم امر کرد پول و چادر و چاقچور به زنک دادند22.
حالا پس از گذشت پنج قرن بار دیگر ملت ما بر سر یکی از پنج های مهم تاریخ خود رسیده است.
درست است که ایران از آغاز قرن دوم هجری تا امروز قیام ها و نهضت های فراوانی به خود دیده است، اما همه آن قیام ها، جز سه نهضت، رنگ سیاسی داشته است. تنها قیام ابومسلم خراسانی و کوشش ضد خشونت های نظام الملک طوسی و قیام شاه اسماعیل است که به نام مذهب آغاز شد.
قیام اخیر ملت ایران تنها جنبه مذهبی و محلی ندارد، قیامی است به نام اسلام و برای نجات مسلمانان، در این پیچ از تاریخ است که نهضت ملت ایران می خواهد سرنوشت ملت های محروم مسلمان را تعیین کند، نه آینده تشیع را به تنهایی. این بار دیگر شعار مردم ایران خشونت، نفرین، بیزاری، تهمت، افترا و بداندیشی نیست. حق طلبی، عدالت خواهی و انسان سازی است. اگر این مقصود هنوز تحقق نیافته باید کوشید تا جامه عمل بپوشد. اگر در نخستین نهضت مردم ایران، چشم نومسلمانان ایرانی به قیام هواخواهان آل علی دوخته شده بود، امروز مسلمانان دنیا از کرانه اقیانوس اطلس تا ساحل دریای مازندران و از اقیانوس هند تا صحرای آفریقا دیده به این نهضت دوخته اند، بلکه دنیا متمدن و غیرمتمدن می خواهد ببیند مردم ما رسالت خود را چگونه پایان می دهند. نهضت امروز ایران نهضتی نیست که بخواهد فکر و عاطفه و احساس مردم ایران را به نفع گروهی خاص برانگیزد، آتش افروخته ای است که باید جویندگان الله را در کنار خود گرم نگاهدارد.
اما آنچه باید نشان دهد ما تا چه اندازه در گفتار خود راستگو هستیم، کردار ما است. نتیجه های این نهضت بزرگ ـ تنها عائد نسل حاضر نمی شود. سند قضاوت انسان های پس از ما، در باره ما در طول تاریخ خواهد بود. آن چنانکه ما امروز بر اساس سندهای هزار سال پیش درباره حکومت های گذشته داوری می کنیم. هر یک از ما برابر دیگری مسئولیم و همه ما برابر خدا. ما وقتی می توانیم بگوییم حق را می طلبیم که حق دیگری را برسمیت بشناسیم، وقتی نشان می دهیم عدالت خواه هستیم که نخست عدالت را در باره خود، بین خود و خدای خود و خدا و دیگر بندگان خدا رعایت کنیم. وقتی می توانیم ادعای انسان پروری کنیم که خود چنانکه خدا فرموده است در شمار «الا الذین» باشیم نه در زمره «ان الانسان»23.
امام صادق پیشوای مذهب ما ضمن نامه مفصلی که به شیعیان خود نوشته است چنین می فرماید: بدانید که اسلام تسلیم و تسلیم اسلام است. هر کس تسلیم شد اسلام آورده است و کسیکه تسلیم نشود برای او اسلامی نیست. کسیکه دوست دارد درباره نفس خود احسان کند باید خدا را اطاعت کند، هر کس خدا را اطاعت کند به نفس خود احسان کرده است. از نافرمانی خدا بپرهیزید که هر کس خود را آلوده معصیت کند به نفس خود نهایت بدی کرده است، چه بین بدی و نیکویی واسطه ای نیست... در بلاهای دنیا شکیبا باشید که تحمل این بلا و سختگیری بر خود در طاعت خدا و ولایت آنکه به ولایت او امر می کند، در آخرت نزد خدا بهتر است از ملک این جهان که نعمت آن پی درپی باشد، اما در نافرمانی خدا صرف گردد24.
در این نامه مفصل، امام به شیعیان می فرماید که ادب خدا و ادب ما اینست: اگر می خواهید خود را به ما ببندید باید به این ادب خو بگیرید.
پــاورقی ها:
1 . مقصود از نهضت سیاسی چنانکه خواهم نوشت، قیام شیعیان آل محمد علیه حکومت نژادی است که پایان آن به سود خاندان عباسی عموی پیغمبر ـ بود.
2 . مسائل کلامی شیعه در عصر ائمه ـ علیهم السّلام ـ نیز مطرح بوده است. مقصود تدوین و تألیف کتاب های کلام پس از غیبت کبری است که دیگر مستقیم یا غیرمستقیم دسترسی به امام ممکن نبود.
3 . خوارتر از قیسی در شهر حمص (که ساکنان آن کلبی بودند).
4 . بازار ستایش را که از این پیش در بازارها جایی نداشت برپا داشتید; گویا خدا گرفتن جان ها و پخش کردن روزی ها را به شما سپرده است.
5 . دلی که در سینه من است آنچه را دیده ام دیده و گوشم شنیده می داند، آنچه در شعر خود مرا برتری بخشیده این است که دانسته سخن می گویم، آن را که می خواهم می شناسم; حال که مروان و پسر او را بر مردم برتری می نهم، بهترین پدر و پسر را برتری داده ام (تاریخ آداب اللغة العربیة، ج 1، ص 2،3).
6 . عقدالفرید، ج 5، ص 284.
7 . مروج الذهب، ج 2، ص 145. و نیز نگاه کنید به کامل مبرد، ج ص 222، ابن ابی الحدید، ج 15 ص 242.
8 . ابن اثیر، ج 4، ص 190 و 251.
9 . الاغانی، ص 63 ج 19، تاریخ تمدن اسلامی، ج 4، ص 80.
10 . ابراهیم، 18.
11 . الاغانی، 25/90 چ سعودی، مروج الذهب، ص 134، ج 2.
12 . توبه، 106.
13 . ای کاش ستمکاری مروانیان برای ما بازمی گشت و ای کاش دادگری عباسیان نابود می شد (در آتش بود)، الاغانی: 16/84.
14 . سفرنامه مصحح دکتر دبیر سیاقی، چاپ انجمن آثار ملی، ص 79 ـ 98.
15 . الفصل، ج 4، ص 181 چاپ افست مکتب.
16 . منهاج السنه، ج 3، ص 148 به بعد.
17 . الفصل، ج 4، ص 141.
18 . الطبقات الکبری، ج 3، ص 6.
19 . حقیقت این است که شیعه گری پناهگاه کسانی است که می خواهند اسلام را ویران کنند. یهودیان، ترسایان و زرتشتیان تعلیمات دینی خود را بنام شیعه گری در اسلام داخل کردند.
20 . فرقه ای از غالبان (دوستان علی ع ـ) بنام غرابیه دارای چنین عقیده ای بودند. بنظر می رسد مؤسس این فرقه مردی یهودی بوده است، زیرا غرابیه و یهود با جبرئیل دشمن اند.
21 . مقصود ما از قدرت وسیع الاطراف حکومت مقتدر گسترده است. بدین طریق حکومت های شیعی محلی چون زیدیه به طبرستان آل عمران در شمال سوریه و سربداران خراسان را بحساب نیاوردیم.
22 . شرح زندگانی من، ج 1، ص 420 ـ 422.
23 . والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.
24 . کلینی: روضه کافی، چاپ آخوندی، ص 2 به بعد.
25 . منتهی الآمال، احوال امام علی بن موسی الرضا. و نیز رجوع شود به سفینة البحار: زیدالنار.
تاریخ تشیع در
مکه، مدینه و . . .
تالیف : مارکو سَلَتی (MARCO SALATI)/ رسول جعفریان
حمله سلطان سلیم به ممالیک در سال 7 ـ 1516، شریف مکه را بر آن داشت تا تسلط دولت عثمانی بر سرزمین حجاز را به رسمیت بشناسد. اندکی بعد، فتح نخست بغداد (در سال 1534) و بصره (به سال 1536) سبب شد تا دولت عثمانی در قلب سرزمین های کهن اسلامی حضور یابد.
در چشم مردمان عرب، سلیم و جانشینان او سلطان الروم بودند، اما این روشن بود که آنچه امپراطوری عثمانی به دست آورد، تنها یک توسعه جغرافیایی نبود، بلکه صرف نظر از تمایلات و باور مذهبی اجداد سلطان سلیم، بعد سیاسی و مذهبی پیدا کرده بود.
اکنون قیافه دولت عثمانی با مسؤولیت سنگینی جلوه می کرد. موقعیت به دست آمده جدید، دستیابی به مقام «خادم الحرمین»ی; یعنی عنوان متظاهرانه ای بود که از ممالیک خلع شده به ارث رسیده بود و به دلیل داشتن ادعای «خلیفة المسلمین»، نخستین وظیفه این دولت حمایت و حفاظت از دو شهر مکه و مدینه، فراهم کردن وسائل نگهداری و تأمین آسایش آن دو شهر، ایجاد نظمی مطمئن و امنیت سالانه برای حاجیان، دفاع از مذهب و عقیده و حفظ وحدت مؤمنان بود.
در اصل، با توجه به وظایف رسمی یک حاکم عادل، هیچ چیز تازه ای رخ نداده بود. تنها پس از شکست دولت ممالیک و پیوستن آخرین سلسله ترکمان در آناتولی شرقی، مقابله با دولت صفوی که مدعی تسلط بر دارالاسلام در محدوده حق خود بود، مطرح شده بود.1
روی کار آمدن سلطان سلیم اول، کسی که خطر بزرگ قزلباشان را در نخستین روزهای پیش از روی کار آمدنش درک می کرد، به عنوان یک نقطه عطف در حیات مذهبی و سیاسی امپراطوری عثمانی شناخته می شود.2 او و جانشینانش با حمایت سرسختانه از تسنن و پس از آن، حمایت های دینی از نهادها و تأسیسات مذهبی، توانستند بمانند و پس از شکست تهدید قزلباشان صفوی، تمامیت ارضی خود را حفظ کنند. با این حال، طبیعت ناهمگون امپراطوری که از زمان تأسیس، شاهد همزیستی گروه های شیعه و سنی، بلکه بالاتر، بدعتگرا بود، همچنان حفظ شد.
این تصور خطاست که گفته شود پس از تصرف ممالک تحت سلطه ممالیک، نوعی همگونی مذهبی به وجود آمد، به عکس، به جز یک استثنای برجسته مانند مصر، این امر (ناهمگونی) با تبلیغات شدیدتر صفویان دنبال شد، به طوری که صفویه با رد کردن عقاید افراطی و پذیرفتن نوعی تشیع معتدل و میانه رو، امید کسب هواداری جوامع کوچک اما ریشه داری را داشتند که در سراسر سرزمین های عربی امپراطوری پراکنده بودند.
یک نگاه سریع به نقشه مذهبی ِ امپراطوری ِ توسعه یافته، خود گویای این واقعیت است که مذهب شیعه امامی تا حدود زیادی در عراق، بحرین، شرق جزیرة العرب، یمن، حجاز، لبنان، سوریه و نیز میان اکثریت شهرهای مرکزی مانند بغداد، بصره، و شهرهای مقدس عراق، و همچنین حلب، دمشق، صیدا، مرسا و بالأخره دو شهر مقدس مکه و مدینه حضور داشته است.
این مقاله تحقیقی ِ عمیق، درباره «اوضاع تشیّع در امپراطوری عثمانی» نیست، بلکه امید آن، تنها مشارکت در بررسی تاریخ تشیع در قلمرو عثمانی در قالب بررسی پنج مورداست که اولا نمونه برخورد دولت عثمانی است باتشیع وثانیا نمودار وضعیت و گرایش های جوامع شیعی است که تحت سیطره حکومت سنی ها زندگی می کنند; مکه و مدینه، جبل عامل، حلب و دمشق.
تشیع در مکه و مدینه
حضور تشیع یا هواداری از علی(علیه السلام) به صورت فردی یا خاندانی در مکه، و نیز به صورت عناصر محلی یا مهاجر از نقاط دیگر، به طور جدی با تاریخ این شهر به نخستین روزهای حضور اسلام در آن باز می گردد. ظهور سلسله خودمختارِ محلیِ خاندانِ شیعی بنی الحسن، به روشنی از موقعیت بالا و ماهیت این حضور خبر می دهد.
مسأله ای که برای مدتی طولانی مورد غفلت بوده، موضع گرایش های شیعی سه سلسله از شرفا است که یکی پس از دیگری از قرن دهم به بعد حاکم بر مکه شدند; جعفری ها، هواشم و بنو قتاده; مسأله ای که اخیراً دریک مقاله عالی توسط R. Mortel مورد بررسی قرار گرفته است.3
وی در پرتو منابع اهل سنت، به روشنی نشان داده است که شرفای مکه به طور رسمی، از تشیعِ به صورت نوع میانه رو زیدی آن، دست کم تا اوایل قرن پانزدهم (میلادی) حمایت می کرده اند. سنی ها به طور غالب، شرفایِ مکّی ِ حامی ِ زیدیان و امام زیدی را که اجازه می یافت در مسجد اعظم (مسجدالحرام) بر مذهب خود نماز بگزارد، سرزنش می کردند. به دیده آنها، مکه محل تجمع بدعتگران یا مجمع الروافض شده بود!
مارتل خاطر نشان کرده است که در قرن پانزدهم، تا اندازه ای به دلیل فشار ممالیک، شرفای مکه به تدریج با روی آوردن به تسنن شافعی، اقدام به قطع پیوند خود با زیدیه نمودند. این واقعیت که شماری از آنها زیر نظر دانشمندان سنی به تعلیم حدیث پرداخته و اجازه از آنها دریافت داشتند، از دید مارتل، به معنای شاهدی قطعی بر تغییر رویه مذهبی شرفای مکه می باشد.4 به باور من، باید در این مسأله احتیاط بیشتری شود; زیرا ما از منابع شیعی در می یابیم که چگونه برخی از دانشمندان شیعی به تعلیم حدیث نزد عالمان سنی پرداخته و از آنها اجازه دریافت می داشته اند; گرچه همین منابع تغییر مذهب شرفا را یادآور می شوند که البته در آغاز دوره عثمانی رخ داده و نیز این که این تنها راه حفظ خودمختاری آنها و حفظ قدرت واقعی آنها بر حجاز بوده است.5
افزون بر حضور مستمر نیروهای منظم مستقر در جده و مکه تحت فرماندهی سنجق بیک و اهمیت جدیدی که به منصب قاضی حنفی داده شد، آمدن عثمانی ها به شهر نیز کوشش های واکنش گرایانه ضد صفوی را به شهر مکه آورد (و جو ضد صفوی را به ایجاد کرد.) ترس از جاسوسان صفوی کاملا محسوس بود، به طوری که منجر به بسته شدن دوره ای و نوبتی راه بیابانی حج، بصره، لحسا، جزیره، به ویژه در طی سال های 1555 تا 1591 شد.6
این وضعیت در سال های 1047 / 1638 به اوج خود رسید، زمانی که فرمان اخراج همه زائران ایران از مکه و ممانعت از انجام حج توسط آنها در سالهای آتی، توسط سلطان مراد چهارم صادر شد.7 گرچه وقایع بعدی نشان می دهد که این فرمان چندان جدی گرفته نشد و حجاج ایرانی همانند دیگران، همچنان به حج می آمدند. در واقع شرفای مکه، دلایل فراوانی برای اجازه دادن به حجاج ایرانی برای آمدن به حج و داشتن روابط خوب با صفویه، داشتند. آنها به عنوان اعقاب پیامبر(صلی الله علیه وآله)، مورد احترام و ستایش تمامی مؤمنان شیعه تحت حاکمیت صفویان بودند. اشخاص بلند پایه درباری، مقامات مذهبی و ثروتمندان افراد دست و دلبازی بودند که بخشش هایی در قالب هبه یا وقف داشتند. با این وصف، حضور حسن بن عجلان ح

خرید و دانلود  دانلود مقاله چهره ناشناخته تشیع


دانلود مقاله موسیقی سنتی نام آور ترین چهره های ایرانی

 

 

 


آقا میرزاعبدالله
آقا علی اکبر فراهانی یکی از نوازندگان بی رقیب دوران قاجار بود که مشهور است " تار " را بسیار نیکو می نواخت و نغمات زیبا و دلپذیری ساخت که عارف در دیوان خود از آن یاد کرده ولی متاسفانه آهنگی در دسترس نیست که از آن بهره گرفته شود ، آقا علی اکبر زیاد عمر نکرد و جوان بود که دارفانی را وداع گفت شادروان علی اکبر فراهانی از خود سه پسر به جای گذارد به نامهای : میرزا حسن که تحت تعلیمات پدرش نواختن تار و سه تار را به خوبی آموخت و با مهارت می نواخت فرزندان دیگر آقا علی اکبر ، آقا میرزا عبدالله و آقا حسینقلی بودند که مورد بحث در اینجا آقا میرزا عبدالله می باشد . وی که در حدود 1222 شمسی متولد شده بود ؛ اصول اولیه موسیقی را نزد برادر بزرگ خود میرزا حسن فرا می گیرد و سپس از مکتب ناپدریش آقا غلامحسین که گفته اند مردی حسود و خسیس بود ، با رنج و سختی فراوان بهره می گیرد . آقا میرزا عبدالله ، همانطور که در پیشگفتار آمد ، دستگاههای موسیقی ملی ایران را مورد تجدید نظر قرار داد و با ادغام بعضی از آنها در هم ، هفت دستگاه مفصل و مستقل را پدید آورد و در اختیار همگان قرار داد و شاگردان بزرگی تربیت کرد که علاوه بر فرزندانش ، باید از سید حسن خلیفه ، میرزا مهدی خان صلحی و مهدیقلی هدایت ، میرزا نصیر فرصت شیرازی ، اسماعیل قهرمانی ، سید لیمحمد خان مستوفی و سید مهدی دبیری ، حسین خان هنگ آفرین ، حاج آقا محمد مجرد ایرانی و ابوالحسن صبا نام برد . بعدها توسط همین شاگردان مثل : میرزا نصیر فرصت شیرازی ، مهدیقلی هدایت ردیف های استاد نت نویسی شد که مدت هفت سال طول کشید .
نوازندگان کمانچه

 

کامران داروغه
به سال 1321 در تهران متولد شد و از سن دوازده سالگی بنا به تشویق و توصیه پدر موسیقی آغاز نمود و در هنرستان عالی موسیقی ثبت نام کرد . او در طی یک سالی که در این مدرسه تحصیل می کرد ، چون در آن جا موسیقی کلاسیک تدریس می شد ، چندان موفقیتی به دست نمی آورد و مردود می گردد و بدون این که به استعداد نهان فرزند اعتقاد و توجه زیادی داشت به وسیله یکی از دوستانش علیمحمد خادم میثاق به هنرستان موسیقی ملی ایران راهنمایی و با سفارش او در این هنرستان ثبت نام می کند .
رئیس هنرستان شادروان روح الله خالقی از وی شخصا می گیرد که اگر نتواند در مدت یک سال موفقیتی کسب کند وی را از هنرستان اخراج نماید . عشق و علاقه و استعداد و پشتکار او به زودی موجب می شود که در هنرستان پذیرفته شود . ناگفته نماند که داروغه در هنرستان موسیقی ملی در آغاز کار زیر نظر استاد حسینعلی ملاح به فراگیری ویولون می پردازد و چنانچه خود وی از زحمات و کوشش فراوانی که استاد ملاح برای آموزش او متحمل شده یاد می کند و همواره خود را مدیون مراقبت ها و توجه آن استاد ارجمند می داند .
روزی اعلانی از طرف مسئولین هنرستان شده بود که کلاس هایی جهت دوره عالی هنرستان دایر خواهد شد و در نتیجه جهت ثبت نام شاگرد می پذیرفتند در آن ایام یکی از شاگردانی که جهت فراگیری دوره عالی آمده بودند ، اسدالله ملک نوازنده معروف بود که در یکی از اتاق های هنرستان مشغول نواختن کمانچه بود که داروغه را بی اختیار مفتون خود می کند و وی بلافاصله از اسدالله ملک خواهش می کند که نواختن این ساز را به وی تعلیم دهد و مدت سه ماهی نزد ملک تعلیم می گیرد و از آن تاریخ کامران داروغه به نواختن کمانچه روی می آورد .
داروغه پس از فارغ التحصیل شدن از هنرستان به مدت دو سال به خدمت مقدس سربازی می رود و پس از پایان خدمت سربازی وارد دانشکده هنرهای زیبا که رشته موسیقی هم جزو آن بود می شود . این دانشکده که با همت استادانی مثل : دکتر نور علی خان برومند و دکتر داریوش صفوت دایر گردیده بود موسیقی ایرانی را در خدمت استاد برومند به مدت پنج سال فرا می گیرد و از دانشکده فارغ التحصیل می شود . کامران داروغه ، از سال 1345 به رادیو راه می یابد سپس به برنامه " گلها "توسط آقای ملاح راه یافت و در رادیو به نوازندگی ویولون و کمانچه می پردازد و پس از تاسیس تلویزیون ملی ایران به نوازندگی کمانچه به سرپرستی مرحوم مرتضی حنانه به عنوان موسیقی اصیل ایرانی مشغول می گردد و از سال 1355 به تکنوازی کمانچه می پردازد و حدود چهل تکنوازی انجام می دهد که در آرشیو رادیو موجود و از بهترین های تکنوازی این ساز می باشد .
وی همیشه سعی داشت که این ساز را بین جوان ها رواج دهد و تغییراتی از لحاظ تکنیک برای کمانچه به وجود آورد که امید دارد با کمک شاگردانش ، کمانچه را که یک ساز ملی و سنتی ایرانی است و از جهت تکنیک و وسعت صدا و واخوان های آوازی خیلی غنی و پربار است رواج و احیاء کند و معتقد است اگر کسی بخواهد ، پرباری و غنی بودن این ساز را بر مبنای واقعی آن درک کند بایستی حتما سفری به باکو داشته باشد تا به بیند آقای هابیل علی اف استاد کمانچه جهان چه کار می کند و چه می گویددرباره ساز کمانچه داروغه می گوید:"اگر کسی تکنیک این ساز را به دست آورد،کارهایی می شود روی آن پیاده کرد که در ویولون امکان پذیر نیست.به هر حال حق کمانچه هنوز ادا نشده و باید آن هایی که در موسیقی ادعایی دارند بیایند و این کارها را انجام دهند و مشوق جوانان باشند که این ساز ملی و سنتی جای والای خود را از دست ندهد و ما هر وقت که به خارج جهت شناساندن موسیقی اصیل و سنتی ایران مسافرت هایی داشتیم وقتی هنرمندان ما ویولون می زدند برای آن ها زیاد جالب نبود ولی هنگام گوش دادن به نوای کمانچه سراپا گوش می شدند و نوازنده را بسیار تشویق می کردند".
کامران داروغه ،کنسرت های فراوانی به نفع مؤسسات خیریه و فرهنگی نظیر:هلال احمر(شیر و خورشید)،انجمن نابینایان ، بیمارستان های مسلولین و دانشجویان بی بضاعت ترتیب داد و برای شناساندن موسیقی سنتی و ملی ایران ، مسافرت هایی از طرف رادیو تلویزیون به کشورهای: ترکیه، آلمان ، فرانسه، ایتالیا ، افغانستان ، ژاپن، پاکستان، هندوستان، شوروی و درآمریکا رفتند..../

 

 

 

نوازندگان تنبک

 

محمد اسماعیلی
محمد علی اسماعیلی به سال 1313 شهریور ماه در تهران متولد شد و از اوان کودکی علاقه شدیدی به نواختن تمبک داشت و هر جا که سینی و پیت و ناودان و غیره ... به دستش می رسید شروع به نواختن می کرد .
مرتضی و مصطفی گرگین زاده ، دایی های وی که هر دو اهل موسیقی بودند مشوق وی در نواختن ضرب بودند و پس از تحصیلات عمومی خواهر زاده خود ، وی را در سال 1330 به حسین تهرانی ، استاد تمبک نواز معرفی می نمایند و در هنرستان موسیقی ملی زیر نظر حسین تهرانی به فرا گرفتن فن نواختن ضرب مشغول می شود و در تاریخ 1337 توسط استاد به وزارت فرهنگ و هنر وقت معرفی و رد ارکسترهای موسیقی ملی و گروه تمبک شروع به همکاری می نماید و بعد از 5 سال برای اجرای برنامه های موسیقی ملی و هر چه بیشتر شناساندن آن به کشورهای : آفریقایی ، آسیایی ، اروپایی و آمریکایی مسافرت کرد و برنامه های اجرا نموده ، از سال 1343 در هنرستان موسیقی ملی ایران مشغول تدریس تمبک شد و از آن تاریخ به بعد شاگردان بسیار تعلیم داد که در مراکز رسمی هنری کشور مشغول فعالیت می باشند .
در سال 1345 سرپرستی گروه تمبک وزارت فرهنگ و هنر آن زمان را عهده دار شد که برای این گروه ، حدود پانزده قطعه فانتزی روی ریتم های ایرانی تنظیم کرد و در کشورهای خارج و تالار رودکی سابق اجرا شد ، موسیقی قطعه یی به نام " رونما "نوشته خانم سرلک سرپرست موسیقی ملی تالار رودکی سابق که روی یکی از داستانهای اصیل ایرانی نوشته شده بود ، به وسیله اسماعیلی تنظیم و توسط گروه تنبک وزارت فرهنگ و هنر سابق در تالار رودکی سابق اجرا گردید که با استقبال فراوان مردم روبرو شد و همین امر موجب شد که بیش از دویست بار اجرا گردد. از ساخته های دیگر او قطعه یی است که به یاد استادش حسین تهرانی ، برای ارکستر سازهای ایرانی و گروه تنبک ساخته است که ملودی آن از استاد فرامرز پایور بوده و با ارکستر پایور و گروه تنبک در شبی که به یاد استاد حسین تهرانی در تالار رودکی سابق برپا گردیده بود اجرا شد.
محمد علی اسماعیلی مشغول تدوین جلد دوم کتاب "تنبک و تدریس آن"می باشد . وی بیشتر اوقات خود را با استاد فرامرز پایور می گذراند.

 

نوازندگان نی

 

حسن ناهید
حسن ناهید یکی دیگر از ? نی نوازان ? خوب و با ارزشی است که به سال 1322 در شهر کویری کرمان متولد شد و از سن 10 سالگی به موسیقی علاقمند گردید و با تهیه یک فلوت به نواختن این ساز بادی مراحل اول موسیقی را نزد خود شروع کرد .
حسن ناهید ، پس از چندی که صدای ? نی ? استاد حسن کسایی را از رادیو شنید به اصفهان نزد ایشان رفت و از محضر وی استفاده های بسیار برد سپس به شیراز می رود و در این شهر که مشغول تحصیل نیز می شود تا سال پنجم متوسطه بدون نت نزد خود تمرین می کند و پس از چندی در اردوی رامسر در مسابقه یی که بین دانش آموزان سراسر کشور برگزار شده بود ، آقای محمد میر نقیبی ، هنرمند شایسته ? گلها ? وی را برنده اول مسابقه اعلام می دارد و آینده نیز نشان داد که انتخابی شایسته و به جا از طرف ایشان بوده است .
پس از چندی حسن ناهید ، به فرهنگ و هنر دعوت می شود و در ارکستر های متعدد این اداره ، همکاری خود را آغاز می نماید ، در همین دوران مدت ها جهت تعلیم ? نت ? نزد آقای حسین دهلوی به فراگیری می پردازد و به عنوان هنر آموز ? نی ? هنرستان عالی موسیقی ملی مشغول تدریس می گردد.
مهدی مفتاح که برای تشکیل ارکستری بنام درویش در رادیو دعوت شد از ایشان هم برای همکاری با این ارکستر دعوت می نماید ، سپس برای شرکت در ارکستر رودکی که از آقایان : ابراهیم منصوری ، حبیب الله بدیعی ، علی تجویدی ، احمد عبادی ، ورزنده ، اصغر بهاری و فرهاد فخرالدینی تشکیل شده بود دعوت می شود و با این ارکستر همکاری می نماید . در سال 1341 توسط استاد حسین قوامی به برنامه ? گلها ? دعوت می شود و همکاری خود را در این برنامه آغاز نموده و در فرهنگ و هنر نیز با ارکستر استاد فرامرز پایور شرکت می نماید که بیست سال این همکاری ادامه می یابد و از پایور نیز کسب فیض می نماید به طوری که خودش می گوید : ? تحت تاثیر نوازندگی آقای پایور هستم و به نوازندگی آقای مهندس همایون خرم نیز عشق می ورزم ? حسن ناهید در ارکستری که با همکاری آقایان : اسدالله ملک ، منوچهر جهانبگلو ، فرهنگ شریف ، محمودی خوانساری و عده یی دیگر برنامه یی به نام ? نوایی از موسیقی ملی ? ترتیب یافته بود شرکت داشت و سلیست بسیاری از این برنامه ها بود .
حسن ناهید انسانی دوست داشتنی ، هنرمند و صمیمی می باشد ولی افسوس که سعادت نصیب بنده نشد در مدت چند سالی که از عمرم برای نوشتن این کتاب صرف کردم ، بتوانم از محضرش کسب فیض زیادی ببرم . زیرا نگارنده برای تهیه ? بیوگرافی و عکس ? ایشان دوباره از تهران به شیراز محل اقامت ایشان مسافرت کردم و بارها به مرکز حفظ و اشاعه موسیقی سنتی مراجعه نمودم تا توانستم شرح مختصری از وی بنویسم ولی عاقبت عکس از ایشان به دست نیاوردم تا این که یکی از دوستان عکس ایشان را در اختیارم نهاد و مرا از این مشکل رهانید .
حسن ناهید برای شناساندن موسیقی سنتی و اصیل ایران ، مسافرت هایی همراه با خوانندگان به نامی مثل آقایان : حسین قوامی ، محمد رضا شجریان ، محمود محمودی خوانساری و عبدالوهاب شهیدی به کشورهای : ترکیه ، بلغارستان ، یوگسلاوی ، ایتالیا ، فرانسه ، بلژیک ، هلند ، آلمان ، اتریش نموده است و در برنامه هایی تحت عنوان کنسرت سازهای ملی ایران شرکت کرده است .
امین الله رشیدی : خواننده
امین الله رشیدی در طلوع یکی از روزهای اردیبهشت ماه 1304 شمسی در روستای زیبا و مصفای راوند کاشان از پدری کشاورز و مادر شاعرزاده و شاعر منش (دختر ادیب بیضائی کاشانی)متولد شد.در چهار ماهگی او را به کاشان آوردند و تحصیلات ابتدائی و متو سطه را در آنجا به پایان رساند و بلافاصله پس از پایان تحصیل در یکی از دفاتر اسناد رسمی کاشان مشغول کار شد.او در ضمن تحصیل ، نقاشی قالی ایرانی را نزد استادان آن زمان، آقایان:محمد دبیر الصنایع و حسن نقشپور اراکی فرا گرفت و در زمانی کوتاه تا مرحله ی طراحی و ابتکار پیش رفت و در حین نقاشی نیز با مقدمات نوازندگی تار نزد نقشپور نامبرده کتار را در نهایت شیرینی می نواخت ،آشنا شد و در سال 1325 به تهران نقل مکان یافت.
رشیدی با موسیقی به اصطلا ح کلا سیک (ردیف آواز ایرانی )از راه شنیدن صفحات قدیم گرامافون و خوانندگان دهه 1320 رادیو ایران آشنا گردید و در اوائل ورود به تهران چند گاهی در کلاس های شبانه هنرستان موسیقی (تالار وحدت کنونی )اصول نت خوانی را نزد آقای موسی معروفی و یکی دو ماه نیز در کلاس موسیقی مسعود معارفی و تئوری آواز را نزد دکتر مهدی فروغ در هنرستان نامبرده آموخت و با یادگیری نت،تار را رها کرد و از آن پس نت آهنگ هایی را که می ساخت بدون استفاده از ساز بروی کاغذ می آ ورد.
در سال 1328 رشیدی از طریق استاد گرانقدر موسی معروفی به آقای علیمحمد میثاق ،رهبر یکی از ارکسترهای رادیو ایران معرفی شد و از همان سال به عنوان خواننده وآهنگساز فعالیت خود را در رادیو آغاز نمودو اولین بار ترانه (رنج جدایی)از ساخته های زنده یاد موسی معروفی را در مایه افشاری با ارکسترنامبرده در رادیو اجرا کرد و همزمان،مدتی نیز در برنامه های موسیقی ارتش (که شب های جمعه ساعت هفت و نیم بعد از ظهر از رادیو ایران پخش می شد) در ارکستر به سرپرستی هنرمند گرامی علی تجویدی می خواند و در چند برنامه رادیویی محمد بهارلو نیز شرکت نمود.در سال 1336 شمسی با دختری از کاشان ازدواج نمود که حاصل آن دو فرزند دختر و پسر (افسانه وصبا)است که آنان نیز از ذوق موسیقی بهره یی بسزا دارند.در سال 1344 بنا به مقتضیات شغلی از رادیو استعفا داد و این داستان تا ثر انگیزی دارد که در اینجا مجال گفتن آن نیست.
رشیدی در مدت فعالیت در رادیو ایران در حدود 100 آهنگ ساخت که شعر بعضی از آن ها را نیز خود می سرود (برای نمونه شعر ترانه ی دریا )اما بیشترین شعر آن آهنگ ها را شاعران گرانمایه ،آقایان :تورج نگهبان ،بیژن ترقی ،مهرداد اوستا ،فریدون مشیری ،رضا ثابتی ،نظام فاطمی،ابوالقاسم حالت ،نواب صفا،عبداله الفت ،پرویز وکیلی و غیره سروده اند و اکثرا به سیله ارکسترهای شماره ی 1و2 رادیو ایران با نوازندگی و همکاری هنرمندان ارجمند آقایان : حبیب اله بدیعی ،پرویز یا حقی،مهندس همایون خرم ،عباس شاپوری ،محمد میر نقیبی،انو شیروان روحانی ،ولی اله البرز،یاوری،حدادی و دیگر عزیزان و با نظارت و سرپرستی استادان :مشیر هما یون شهردار و حسینعلی ملاح ضبط و پخش شده است.
شیوه ی رشیدی در خوانندگی و آهنگسازی ،مرز میان سنت و نوگرایی می باشد و به قول خودش حد وسط را انتخاب کرده است او می گوید : " اگراین میانه روی و اعتدال در تمام امور دنیا جاری بود چهره ی جهان و زندگی خیلی زیباتر و مطبوع تر از آنچه تاکنون هست می بود " .
رشیدی در شاعری و نویسندگی و نقد نیز دستی دارد و مقالاتی از او در مطبوعات سالهای قبل به چاپ رسیده که آخرین آنها نقدی است برکتاب ( شعر نو از آغاز تا امروز ، تالیف محمد حقوقی از انتشارات مؤسسه فرانکلین ) که در شماره 10سال 52 مجله وحید چاپ شده و اکنون نیز سفرنامه یی به نام ( از کاشان تا کاناری ) آماده برای انتشار دارد . رشیدی درباره موسیقی کلاسیک و ردیف آواز که سینه به سینه به ما رسیده و تا این زمان حفظ شده و خوشبختانه کاملترین آن به وسیله شادروان استاد موسی معروفی به صورت نت در آمده است ،نظریاتی دارد،منجمله معتقد است که در اجرای آوازها ،به شرط حفظ اصالت ایرانی و به خصوص تلفیق آن با شعرپارسی باید شیوه یی نو ایجاد کرد و از تکرار مکررات آن هم به طور گسترده امساک نمود و همچنین او،نسبت به کلمات والا و ارزشمند (هنر )و (هنرمند)که دست اندرکاران و به تبع ایشان مردم عادی بدون ضابطه و بی محابا ،به هر چیز و هر کس اطلاق می کنندودست و دلبازانه می بخشند،وسواس و حساسیتی خاص دارد.او به اعتبار قول بزرگان و هنرشناسان می گوید:"هنر یعنی خلاقیت و هنرمند یعنی خلاق و آفریننده .بنابراین اگر در یک اثز هنری (اعم از شعر و موسیقی و نقاشی و غیره)ابتکار و نوآوری به چشم نخورد،به این معنی که اگر در قطعه شعری یک مضمون نو و در آهنگی حتی یک ملودی جدید و زیبا نتوان پیدا کرد،این دیگر هنر نیست و صاحب چنین آثاری مستحق لفظ(هنرمند)نه.و بر همین منوال بر چسب کلمه(هنرمند)بخواننده یا نوازنده یا صاحب اثر دیگری که فاقد شیوه یی نو و ابتکاری و مستقل در کارشان باشند،جایز نیست .باید به این مجریان ماهر و مسلط و چیره دست هنرآفرین گفت و با اطلاق کلمه ی (استاد)از آنان تقدیر کرد و ارجشان را پاس داشت!"این هم نمونه یی از اشعار رشیدی با نام هنری(آشنا) .

 

نوازندگان تار

 

جلیل شهناز
به سال 1300 جلیل شهناز ، در شهر افتخارآفرین و هنر پرور اصفهان چشم به جهان گشود ، پدرش علاقه وافری به موسیقی سنتی ایران داشت و هر روز منزلش محفلی گرم برای دوستداران این هنر بود . پسر دیگرش حسین شهناز تار را بس دل انگیز می نواخت ، پدر از همان اوان کودکی مشوق او در یاد گرفتن و نواختن این ساز اصیل ایرانی گردید ، و به همین سبب جلیل را بدست برادرش حسین سپرد تا او را با نوای ساز آشنا کند ، از این زمان ، جلیل بود و حسین و تار که لحظه ای این سه دلداده از یکدیگر جدا نبودند هر وقت حسین کاسه تار را در آغوش می گرفت و می نواخت ، جلیل از کنار او دور نمی شد و چون دلداده یی شیدا به پنجه های سحار او می نگریست و در پیچ و تاب نوای آن خواسته های کودکی خود را جستجو میکرد و عطش خود را فرو می نشاند .
ایام کودکی سپری شد و دوران جوانی فرا رسید ، هر روز جلیل از مدرسه باز می گشت یکسر به نزد برادر آمده با لحن کودکانه از او می خواست که تار بنوازد و حسین هم سخاوتمندانه هر چه داشت در طبق اخلاص نهاده و به او می آموخت .
جلیل پس از چندی به تهران آمد و به رادیو راه یافت و در ارکسترهای مختلف این دستگاه شرکت جست و پس از مدتی در برنامه " گلها " شرکت و یکی از بهترین سلیست های آن گردید .
جلیل شهناز علاوه بر نواختن " تار " که ساز اختصاصی وی می باشد با نواختن " ویولون " ، " سنتور " ، " ضرب " نیز آشنایی کامل دارد و آنها را بسیار دلنشین می نوازد ، نواخته ها و آثار شهناز در موسیقی ایران به خصوص گلها از آثار بزرگ و ممتاز موسیقی ایران است .

 

خوانندگان
عبدالله دوامی
به سال 1270 در ( طا ) که یکی از دهات تفرش می باشد کودکی دیده به جهان گشود که والدینش نام عبداله را برای او برگزیدند . عبداله دوران کودکی را در این ده سپری کرد و تحصیلات ابتدایی را نزد تنی چند از ملاهای ده فرا گرفت . وی پس از چندی به تهران آمد و در مدرسه تربیت نام نویسی کرد و در این مدرسه با رکن الدین خان مختاری همکلاس بود . وی شبی در منزل شخصی به نام مجدالممالک که از دوستانش بود با علی خان نایب السلطنه که از خوانندگان بزرگ آن زمان بود آشنا شد و در حضور وی قطعه هایی بنا به در خواست مجدالممالک می خواند که مورد قبول علی خان نایب السلطنه قرار می گیرد و او دوامی را تشویق می کند که نزد وی آواز را کار کند و اولین مشق خود را که دستگاه (( شور )) بود نزد علی خان آغاز می کند که اولین استاد وی همین شخص می باشد . عبداله دوامی پس از چندی نزد استادان: آقا میرزا حسینقلی ، حسین خان کمانچه کش ، درویش خان، ملک الذاکرین و آقا میرزا عبداله رفت و بسیاری نیاموخته ها را از آنان اموخت و خود شد استاد عبداله خان دوامی .
دوامی قبل از انقلاب مشروطیت برای شناساندن موسیقی اصیل و سنتی ایران و برای حفظ و حراست و اشاعه آن قرار شد که به اتفاق اقبال السلطان ، باقر خان و مشیر همایون شهردار و عده یی دیگر برای ضبط صفحه به برلن بروند ولی به واسطه جنگ جهانی اول وقفه یی در این مسافرت هنری پیش آمد که اجبارا به جای برلن به تفلیس و قفقاز رفتند و تصمیم خود را در آنجا عملی کردند . استاد دوامی مدت هفت سال در اداره پست کار کرد و پس از این مدت به وزارت دارایی منتقل و تا پایان دوران بازنشستگی در این وزارتخانه مشغول کار بود . وی از فروردین ماه 1334 همکاری خود را با سازمان رادیو تلویزیون وقت و مرکز حفظ و اشاعه موسیقی سنتی ایران شروع کرد که به واسطه کبر سن شاگردانش را در منزل تعلیم می داد ، گفته می شود از شاگردان خوب استاد دوامی شاپور حاتمی ( وی خواهر زاده عبداله خان دوامی است ) ، پرویز مشکاتیان ، داریوش طلایی و ... هستند و استادانی چون : نوعلی خان برومند و حاج آقا محمد مجرد ایرانی نزد دوامی پاره یی از تصانیف را آموخته اند . استاد عبداله خان دوامی در بیستم دی ماه 1359 دار فانی را وداع گفت .
روانش شاد .
مراسم تشییع "علی تجویدی" برگزار شد

 

در روزهای پایانی سال 84 نیز یک بار دیگرهنرمندان و دوستاران هنر مقابل تالار وحدت گردآمدند تا یکی دیگر از عزیزانشان را به خاک بسپارند.
امروز استاد علی تجویدی در خاک آرام می‌گیرد تا برای همیشه از نوای ساز این پیشکسوت هنرموسیقی محروم بمانیم. به گزارش خبرنگار هنری ایسنا، مراسم تشییع پیکر هنرمند فقید استاد علی تجویدی با حضور مردم وهنرمندان امروز صبح از مقابل تالار وحدت برگزار شد.
همایون خرم از اساتید موسیقی ایرانی در ابتدای این مراسم در سخنانی اظهار داشت: هنرمندان همیشه با آثارشان شناخته می‌شوند و حضور این همه جمعیت، به خصوص حضور جوانان، نشان می‌دهد که هنر و شخصیت مرحوم استاد علی تجویدی چه جایگاهی در میان مردم دارد.
وی در ادامه گفت: تجویدی به فرهنگ موسیقی ایران خدمت کرد او کتابهایی نگاشته و دستگاه‌های ایرانی به همراه آواز‌ها و متعلقات آن نوشته است که امیدوارم مسوولان ارشاد کارهای این استاد بزرگ را منتشر کنند. به گفته خرم او علاوه بر هنر موسیقی، دارای صفات اخلاقی بسیاری بود و نسبت به دوستان و استادان و حتی شاگردانش بسیار با محبت عمل می‌کرد. محمدسریر نیز در این مراسم در سخنانی گفت: استاد تجویدی، حلقه پیوند نسل دوم و سوم موسیقی ایران بود و امیدوارم ?شعله کاروانی? که استاد برافروخته، در اختیار جوانان قرار گیرد و جوانان ادامه دهنده راه این استاد بزرگ باشند. استاد علی تجویدی آهنگساز و نوازنده ویولون صبح چهارشنبه پس از چندی که تحت مراقبتهای پزشکی در منزل و بیمارستان قرار داشت، درگذشت.
خبرگزاری دانشجویان ایران - تهران

 

هفده آذر هفتادودو بود انگار. من با یک واکمن و علی هم با دوربین رفتیم تالار وحدت. مراسم تشییع جواد معروفی بود. خیلی‌ها را آن‌روز دیدیم. اکبر محسنی، فریدون حافظی، فخرالدینی و... علی تجویدی. زود آمده بود. ایستاده بود به انتظار. از عکس‌های علی چیزی نماند. همه سوخت. اگر بود حالا عکس تجویدی را می‌گذاشتم این‌جا. مردی با موهایی که یک‌دست شانه شده بود و کت و شلوار قهوه‌ای و کراوات. خالق آثاری مثل دیدی که رسوا شد دلم، آتش کاروان، سفرکرده، مرا عاشق شیدا، می‌گذرم، آشفته حالی، صبرم عطا کن، آزاده و یاد کودکی و... صفحه ی رقص پروانه اش را دارم اما گرامافون نیست تا امشب آن را بشنوم. عکس‌ها سوخت اما صدای خیلی‌ها برایم ماند از جمله صدای علی تجویدی تا بعدها بگذارمش درجایی
تجویدی پنج سال در بستر بیماری ماند. می‌گفتند تاب شنیدن آثار خودش را ندارد. عذاب می‌کشید از این که دیگر نمی‌توانست آهنگ بسازد. در نواری که من از او دارم می‌گوید: این قبیل هنرمندان هرگز نمرده‌اند و من هرگز دلم نمی‌آد که بگم مرحوم جواد معروفی. ایشان زنده هستند. تجویدی هم زنده است. می‌دانم. خیلی جمله‌ی پیش پا افتاده‌ای‌ست اما واقعیت این است که آثارش تا وقتی شنیده می‌شوند او هم زنده است. به هرحال واقعیت این است که تجویدی راحت شد. شتر پشت در را اگر بیش از حد معطل کنی خودت بیشتر عذاب می‌کشی. بهتر است در شرایطی که دیگر دلکشی نیست تا آهنگ‌هات را جاودانه کند یا اگر هم باشد دیگردر این آشفته بازار متاعت خریداری ندارد و حتی رادیو هم از حضور جدی امثال تو خالی‌ست و یک بار سازت را می‌شکنند و بار دیگر از تو تجلیل می‌کنند! بر پشت شتر بنشینی و بروی. رفتن همیشه تلخ نیست. در عزای اهل موسیقی ساز می‌نوازند ومن از این خوش‌تر سراغ ندارم. تجویدی هم با نوای خوش ویولن می‌رود. با صدای دلکش.رفتن این‌جور وقت‌ها پیوستن به آن تنهایی عمیقی‌ست از چشم زمین و زمان پنهانت می‌کند.تجویدی پنهان شده از چشم من و ما. روشنک در ابتدای برنامه ای رادیویی می‌گوید: کمان دلنشین اثر هنرمند ارجمند تجویدی‌ست. تجویدی در نوار من می‌گوید: وچه بهتر که آدم این‌طور افتخار آمیز دنیا رو ترک کنه. تو دل مردم خودش باشه. مهم نیست. شتر مرگ راه افتاده و تجویدی و سازش را با خود می‌برد. دلش اما پیش ماست تا یک‌بار دیگر با هم آشفته‌حالی‌اش را بشنویم و با او بدرود کنیم. انگار به قول قدیمی‌ها قسمت ما از سال هشتادوچهار مرگ بود .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  44  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلود مقاله موسیقی سنتی نام آور ترین چهره های ایرانی


دانلودمقاله صادق هدایت

 

 

 

از کودکی تا آغاز جوانی
صادق هدایت در هفده فوریهٔ ۱۹۰۳ در تهران در خانواده‌ای اصل‌ونسب دار و متشخص متولد شد. پدرش هدایتقلی‌خان (اعتضادالملک) و نام مادرش نیرالملوک (نوهٔ مخبرالسلطنهٔ هدایت) نوه عموی اعتضادالملک بود. جد اعلای صادق رضاقلی‌خان هدایت از رجال معروف عصر ناصری و صاحب کتابهایی چون مجمع الفصحا و اجمل‌التواریخ بود. صادق کوچک‌ترین فرزند خانواده بود و دو برادر و سه خواهر بزرگ‌تر از خود داشت.

 

 

 


صادق هدایت تحصیلات ابتدایی را در مدرسهٔ علمیهٔ تهران گذارند. در سال ۱۹۱۴ به دارالفنون رفت ولی در سال ۱۹۱۶ به خاطر بیماری چشم‌درد مدرسه را ترک کرد و در ۱۹۱۷ در مدرسهٔ سن‌لویی که مدرسهٔ فرانسوی‌ها بود به تحصیل پرداخت. به گفتهٔ خود هدایت اولین آشنایی‌اش با ادبیات جهانی در این مدرسه بود و به کشیش آن مدرسه درس فارسی می‌داد و کشیش هم او را با ادبیات جهانی آشنا می‌کرد. در همین مدرسه صادق به علوم خفیه و متافیزیک علاقه پیدا کرد. این علاقه بعدها هم ادامه پیدا کرد و هدایت نوشتارهایی در این مورد انتشار داد. در همین دوران صادق گیاه‌خوار شده بود و به اصرار و پند بستگانش وقعی نمی‌نهاد. در سال ۱۹۲۴ در حالی که هنوز مشغول تحصیل در مقطع متوسطه بود دو کتاب کوچک انتشار داد: «انسان و حیوان» که راجع به مهربانی با حیوان‌ها و فواید گیاه‌خواری ‌است و تصحیحی از رباعیات خیام با نام رباعیات خیام به همراه مقدمه‌ای مفصل.
(۲۸ بهمن ۱۲۸۱ در تهران - ۱۹ فروردین ۱۳۳۰ در پاریس)، نویسنده، مترجم و روشنفکر ایرانی است.
هدایت از پیشگامان داستان‌نویسی نوین ایران و یک روشنفکر برجسته بود. برترین اثر وی رمان بوف کور است که آن را مشهورترین و درخشان‌ترین اثر ادبیات داستانی معاصر ایران دانسته‌اند.
حجم آثار و مقالات نوشته شده درباره نوشته‌ها، نوع زندگی و خودکشی صادق هدایت بیانگر تأثیر ژرف او بر جریان روشنفکری ایرانی است.
هرچند شهرت عام هدایت نویسندگی است، اما آثاری از نویسندگان بزرگ را نیز ترجمه کرده‌است. آشنایی عمیق وی با ادبیات اروپا، زمینه ساز تحول مهمی در ادبیات داستانی معاصر ایران انجامید.
صادق هدایت در ۱۹ فروردین سال ۱۳۳۰ در پاریس خودکشی کرد. آرامگاه وی در گورستان پرلاشز پاریس واقع است.
گیاه‌خواری
صادق هدایت در جوانی گیاه‌خوار شد و کتابی در فواید گیاه‌خواری نیز نوشت. او تا پایان عمر گیاه‌خوار باقی‌ماند. بزرگ علوی در این باره می‌نویسد: «یک بار دیدم که در کافه لاله‌زار یک نان گوشتی را که به زبان روسی بولکی می‌گفتند، به این قصد که لای آن شیرینی است، گاز زد و ناگهان چشم‌هایش سرخ شد، عرق به پیشانی‌اش نشست و داشت قی می‌کرد که دستمالی از جیبش بیرون آورد و لقمه نجویده را در آن تف کرد.»
عزیمت به اروپا
هدایت در ۱۹۲۵ تحصیلات متوسطه را به پایان رساند و با اولین گروه دانش‌آموزان اعزامی به خارج راهی بلژیک شد و در رشتهٔ مهندسی به تحصیل پرداخت. در همین سال مقالهٔ «مرگ در گان» را در روزنامهٔ ایرانشهر که در آلمان منتشر می‌شد به چاپ رساند و مقاله‌ای به فرانسوی به نام «جادوگری در ایران» در مجلهٔ له‌ویل دلیس نوشت. هدایت از وضع تحصیل و رشته‌اش در بلژیک راضی نبود و مترصد بود که خود را به فرانسه و در آنجا به پاریس که آن زمان مرکز تمدن غرب بود برساند. سر انجام در ۱۹۲۷ پس از تغییر رشته و دوندگی فراوان به پاریس منتقل شد. در همین سال نسخهٔ کامل‌تری از کتاب «انسان و حیوان» با نام فواید گیاهخواری با مقدمهٔ حسین کاظم‌زادهٔ ایرانشهر به چاپ می‌رسد.
خودکشی اول و نخستین داستان‌ها


صادق هدایت پس از اولین خودکشی نافرجامش در پاریس
صادق هدایت در سال ۱۹۲۸ اقدام به خودکشی در رود مارن کرد، لیکن یک قایق ماهیگیری او را نجات داد. در همین دوران در پاریس با دختری به نام ترز دوست بود. صادق در مورد خودکشی‌اش به برادرش محمود می‌نویسد: «یک دیوانگی کردم به خیر گذشت.» ادعا شده‌است که راجع به خودکشی نخستش توضیحی به هیچ‌کس نداده‌است. اما م. فرزانه سال‌ها بعد از زبان هدایت (سال‌ها بعد از خودکشی اولش) نقل می‌کند که علت خودکشی مسائل عاطفی بوده‌است.
نخستین نمونه‌های داستان‌های کوتاه هدایت در همان سال خودکشی‌اش صورت گرفت. نمایشنامهٔ «پروین دختر ساسان» و داستان کوتاه «مادلن» را در همین دوران نوشته‌است. پس از خودکشی نیز داستان معروف «زنده به گور» و «اسیر فرانسوی» و رسالهٔ طنزآمیز «البعثة الاسلامیه الی بلاد الافرنجیه» را نوشت.
بازگشت به تهران
هدایت در سال ۱۹۳۰، بی آنکه تحصیلاتش را به پایان رسانده باشد، به تهران بازگشت و در بانک ملی مشغول به کار شد. لیکن از وضع کارش راضی نبود و در نامه‌ای که به تقی رضوی (که دوستیشان در دوران متوسطه آغاز شده بود) در پاریس نوشته‌است، از حال و روز خود شکایت می‌کند. دوستی با حسن قائمیان که پس از مرگ هدایت خود را وقف شناساندن او کرد در بانک ملی اتفاق افتاد. در همین سال مجموعه داستان زنده‌به‌گور و نمایشنامهٔ پروین دختر ساسان در تهران منتشر شد و هدایت با مسعود فرزاد، بزرگ علوی و مجتبی مینوی آشنا شده و حلقهٔ دوستی‌ای ایجاد می‌شود که نامش را گروه ربعه گذاشتند.[۳]
گروه ربعه
در آن دوران گروهی از ادیبان کهنه‌کار بودند که با آن‌ها ادبای سبعه می‌گفتند و به گفتهٔ مجتبی مینوی «هر مجله و کتاب و روزنامه‌ای که به فارسی منتشر می‌شد از آثار قلم آن‌ها خالی نبود.»[۴] این هفت تن که درواقع بیشتر از هفت تن بودند[۵] شامل کسانی چون محمدتقی بهار، عباس اقبال آشتیانی، رشید یاسمی، سعید نفیسی و بدیع‌الزمان فروزانفر و محمد قزوینی می‌شدند. گروه ربعه این نام را برای دهن‌کجی به این افراد (که به نظر ایشان کهنه‌پرست بودند) انتخاب کردند. گفتگو و دیدارهای گروه ربعه در رستورانها و کافه‌های تهران بود. بعدها نیز افراد دیگری چون پرویز ناتل خانلری، عبدالحسین نوشین، غلامحسین مین‌باشیان و نیما یوشیج به این گروه اضافه شدند. این گروه به فعالیت‌های ادبی و فرهنگی پرداختند و آثاری چند در این سالها با همکاری همدیگر انتشار دادند. مینوی در بارهٔ این دوران می‌گوید: «ما با تعصب جنگ می‌کردیم و برای تحصیل آزادی می‌کوشیدیم و مرکز دایرهٔ ما صادق هدایت بود.»[۶] سال‌های ۱۳۱۰ تا ۱۳۱۴ برای هدایت دورانی پربار محسوب می‌شود و آثار تحقیقی و داستانی بسیاری انتشار داد.
انیران را با همکاری علوی و شین پرتو نوشت. مجموعهٔ داستان‌های کوتاه سایه‌روشن نمایشنامهٔ مازیار با مقدمهٔ مینوی، کتاب مستطاب وغ‌وغ ساهاب با همکاری مسعود فرزاد و مجموعه داستان‌های کوتاه سه قطره خون و چندین داستان کوتاه دیگر در این دوران به چاپ رسید. در این دوران شور میهن‌دوستی و بیگانه‌ستیزی در بسیاری از آثار وی موج می‌زند.
همچنین هدایت برای اولین بار در ایران اقدام به جمع‌آوری متل‌ها و داستان‌های عامیانه کرد و نوشتار «اوسانه» و کتاب نیرنگستان را در این موضوع به چاپ رساند. به علاوه طی دو مقاله در مجلهٔ سخن راجع به فولکلور و ادبیات توده مطالبی نوشت. مجلهٔ موسیقی را هم در این دوران بنا نهاد.
هدایت در خلال این سالها به ترجمهٔ آثاری از چخوف و نویسندگان دیگر نیز پرداخت و همچنین در کتاب رباعیات خیام خود تجدید نظر کرد و آن را مفصل‌تر با عنوان ترانه‌های خیام انتشار داد. سفرنامه‌ای هم راجع به سفرش به اصفهان به نام اصفهان نصف جهان نوشت.
سفر به هندوستان
هدایت در سال ۱۳۱۵ به همراه شین پرتو به هند رفت و در آپارتمان او اقامت کرد. در هند به فراگیری زبان پهلوی نزد دانشمند پارسی‌ (از پارسیان هند) بهرام گور انکلساریا پرداخت و کارنامهٔ اردشیر پاپکان را در هند از پهلوی به فارسی ترجمه کرد.
در طی اقامت خود در بمبئی اثر معروف خود بوف کور را با دست بر روی کاغذ استنیسل نوشته، به صورت پلی‌کپی در پنجاه نسخه انتشار داد و برای دوستان خود فرستاد؛ از جمله نسخه‌ای برای مجتبی مینوی که در لندن اقامت داشت و نسخه‌ای برای جمالزاده که آن زمان در ژنو بود. عده‌ای داستان بوف کور را محصول حال و هوای هند می‌دانند، لیکن چنانکه از گفتگوهای هدایت و فرزانه بر می‌آید هدایت کار روی این اثر را از سالها پیش شروع کرده بود به قول هدایت در گلویش گیر کرده بود. در نسخهٔ پلی‌کپی‌ای که از بوف کور در هند انتشار داد نوشته بود که چاپ اثر در ایران ممنوع است. علاوه بر اینها هدایت دو داستان به زبان فرانسوی در هند به چاپ رساند: "Lunatique" و "Sampingue".

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  16  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید



خرید و دانلود دانلودمقاله صادق هدایت