مقایسه هوش هیجانی بین دختران عادی و فراری 25 – 15 ساله شهر تهران

مقایسه هوش هیجانی بین دختران عادی و فراری 25 – 15 ساله شهر تهران

پایان نامه برای دانشگاه آزاد

موضوع:مقایسه هوش هیجانی بین دختران عادی و فراری 25 – 15 ساله شهر تهران

 فرمت:ورد و قابلیت ویرایش آسان

تعداد صفحات:70صفحه

عناوین:

فصل اول :

  مقدمه1 

بیان مسأله 6

اهمیت و ضرورت مسئله 7

اهداف تحقیق 9

 سوالات پژوهش 10

فرضیه های پژوهش 10

 تعاریف عملیاتی واژه ها 10

فصل دوم :

 ادبیات و پیشینه تحقیق 11

مبانی نظری و تئوریک 11

پژوهش در زمینه هیجان خواهی 14

 بررسی های مربوطه به دوقلوها 16

 شواهد موجود درباره ساعتهای درونی 17

مطالعات انجام شده بر روی انسان 18

مطالعات انجام شده بر روی حیوانات 19

 ساعتهای درونی و مغز 19

ساعتهای درونی انسان 21

یک ساعت درونی دوم 22

شواهد موجود درباره اثر عوامل محیطی 22

باز – تنظیم ساعتها 23

نور به عنوان یک نشانه راهنمای خارجی 23

ترکیبات بیوشیمیایی در نقش نشانه های راهنمایی خارجی 24

کنترل فیزیولوژیکی ریتمهای زیستی 25

کنترل برون زاد (خارجی) 25

کنترل برون زاد (داخلی) 26

بررسی خواب 28

انواع مختلف خواب 29

مراحل خواب 31

تحقیقات استانی 33

فصل سوم : 

روش اجرای تحقیق 39

حجم نمونه 40

روش تحقیق 41

ابزار جمع آوری اطلاعات42



خرید و دانلود مقایسه هوش هیجانی بین دختران عادی و فراری 25 – 15 ساله شهر تهران


پایان نامه سلامتى تن و روان

پایان نامه سلامتى تن و روان

185 ص

فصل نخست : شناخت انسان

انسان از تن، نفس و روان به وجود آمده است.تن:وجه مادى انسان است که عین حیات نیست.
امّا وقتى که روح به آن تعلق مىگیرد، دیگر مادّه صِرف نیست، بلکه کالبدى حیات یافته است که با مادّه، تفاوتى اساسى دارد.
بعد از این که روح به بدن ملحق شد، درست مانند دو آینه، مقابل یکدیگر قرار مىگیرند و به هم آمیخته مىشوند، و در این وضعیت، دیگر جسم و روح را از همدیگر جدا نمىدانیم.
درست است که بدن و روح، جداى از هم بودهاند، اما وقتى به همدیگر تعلق مىگیرند دیگر نباید فکر کنیم که بدن و روح، مثل مرغ در قفس تن است، بلکه روح با حقیقت مادّه، در هم مىآمیزد.نفس:مجموعهاى است که ناشى از مجاور شدن روح با تن، به وجود مىآید و بیشتر، منظور ما در این کتاب، خواستهاى انسان در رابطه با تن و نفس است، و به عبارت دیگر، منظور، منِ مجازى است که در فصل آینده از آن، بحث خواهد شد.روان:گوهر اصلى انسان است که در مرحله نهایى خود، مىتواند حتى بدون ابزار یا واسطه (ى بدن) معنى داشته باشد و این، همان منِ اصلى است.
بنابراین، به نظر مىرسد که انسان، سه مرتبه یا سه مقام دارد:مقام اوّل:مقام روح (= روان) که قبل از دنیاست:
(لقد خلقنا الإنسان فى أحسنِ التّقویم)]که[ براستى انسان را در نیکوترین اعتدال آفریدیم.
، که وجه الهى انسان و مقام اصلى اوست.مقام دوم:مقام دنیوى و تنزل یافته و مادّى او، که انسان در این مقام، در حجاب تن و نفس است.مقام سوم:مقامى است که انسان باید به آن برسد و آن، مقام اصلى، یا مقام روح است.

فصل دوم: شناخت نفس و روان

1 ـ نفس و شئون آننفس، از دیدگاه تحلیل علمى، به سه جزء تقسیم مىشود:
نفس نباتى، نفس حیوانى و نفس انسانى.نبات:عبارت است از:
مادّه + نفس نباتى.حیوان:عبارت است از:
مادّه + نفس نباتى + نفس حیوانى.انسان:عبارت است از:
مادّه + نفس نباتى + نفس حیوانى + نفس انسانى.
(= ناطقه)این مراحل، در مورد انسان، شاید چنین مطرح شود که نفس ناطقه انسانى، مراحل زیر را طى مىکند:
نفس نباتى (اوایل جنینى) و نفس حیوانى (اوایل زندگى) و سرانجام، نفس انسانى که رسیدن به نفس ناطقه است و با کمک عقل، امکانپذیر است.
شئون نفس عبارتند از:اوّل:شئونى که از طریق آنها، نفس با بیرون، ارتباط مىیابد که همان حواس پنجگانه هستند.دوم:شئونى که از طریق آنها، احساس از درون پیدا مىشود، که همان وهم و خیال است.
(وهم، احساسى است که در پناه عقل نباشد و خیال، احساس در پناه عقل را گویند.)سوم:عقل، که قواى حسّى و خیالى را فرمان مىدهد.قواى پنجگانه:عبارتند از:
حسّ لامسه، حسّ بویایى، حسّ سامعه و حسّ باصره، که با آنها، درک محسوسات خارجى انجام مىگیرد و در حقیقت، قواى نفس، در جلوه نازلهاند.
همچنین، اعتقاد دارند که یک حسّ مشترک هم هست که عبارت است از ادراکى که محسوسات و فرآوردههاى حسّى به آن مىرسند و بنابراین، جامع و گردآورنده دیگر محسوسات است.
البته حسّ مشترک، حسّ ششم نیست، بلکه یک طبیعت مشترک میان حواس پنجگانه است و ادراک حواس پنجگانه، در آن تجمع مىیابند، و تجمع حواس است که شیئى را به صورت برداشت واحد، تصور مىکند.
خلاصه این که، جمع و نتیجه میان محسوسات را حسّ مشترک نامند.وهم و خیال:از محسوسات است و باعث درک معانى مىگردد و به عبارت دیگر، نیروى وهم و خیال، آمیزهاى از معنى و مادّه را تصویر مىکند.
در فصول آینده از وهم و خیال، بیشتر بحث مىشود.عقل:مراتبى گوناگون دارد و تمام شئون نفس (= حواس و وهم و خیال) را مىتواند تحت فرمان و نظارت خود درآورد.
اگر وهم و خیال و حواس، تحت نظارت و فرمان عقل نباشند، مشکلآفرین خواهند بود.
خلاصه مطلب این که نفس، با حسّ ظاهر متحد مىشود که همان نفس حیوانى است در حالى که اگر نفس با وهم و خیال و یا با عقل متحد شود، آن را نفس انسانى نامند.
این مراتب نفس را حرکت جوهرى نفس مىنامیم و در ذات نفس است و نفس براى ارتباط با بیرون از بدن، توسط شئون خود، این ارتباط را برقرار مىکند و باعث ایجاد ادراک مىشود که ادراک، یک حالت غیر مادى است و در خیال واقع مىشود، و در حقیقت، در نفس یک حالت تصویرگیرى به وجود مىآید.
بنابراین:
نفس، جوهرى است که در ذات و حقیقت خویش، قابلیت تحوّل، دارد و از احساس تا وهم و خیال و سرانجام تا عقل و در نهایت، تا عقل کلّ، مىتواند کمال یابد.
همان طور که ما، در آینه ظاهر، مادّه را مىبینیم، در آینه وجودى (نفس)، نیز تصویرگرى داریم; یعنى آینه وجودى ما، مثل یک نوار، فیلمبردارى مىکند، اما مادام که در مرحله صورت (= ظاهر) و حسّ بماند، نتیجه این انعکاس، مجازى خواهد بود، و این امر، همان برداشت در حسّ و وهم و خیال است (منِ مجازى، این جا مطرح مىشود); اما اگر تصویرگیریها در آینه وجودى ما (= نفس)، همراه و از روى عقل باشد، برداشت واقعى خواهد بود و سرانجام اگر در پناه عقل کلّ باشد، برداشت حقیقى و بینش حقیقى و نگاه اصلى خواهد بود.انواع نفسنفس امّاره:یکى از جنبههایى که در نفس انسان هست و مربوط به خودِ طبیعى است و تحت فرمان عقل نیست، همان نفس امّاره است.
این نام، در قرآن هم آمده و نفس امّاره، انسان را به بدیها سوق مىدهد، که (انّ النّفس لامّارة بالسّوء).]بىگمان، نفس به بدى امر مىکند.
[ این نفس، حتّى تحت تأثیر عقل جزئى، با شدتى بیشتر، در جهت ناصواب عمل مىکند.
خواست نفس امّاره، آرزوهاى ناصواب است و انسان را فریب مىدهد، مشغول مىکند، از حال بازمىدارد و قول آینده مىدهد.
نفس امّاره، پایگاه شیطان است.
نفس و شیطان هر دو یک تن بودهانددر دو صورت خویش را بنمودهاندآمال و آرزوهاى نفس امّاره پایانى ندارد; همچون آب شور که هر چه بیشتر بنوشیم، عطش، فراوانتر مىشود.
دوزخ است این نفس و دوزخ اژدهاستکو به دریاها نگیرد کم و کاستهفت دریا را در آشامه هنوزکم نگردد سوزش آن حلق سوزتمام رذایل اخلاقى، در نفس امّاره شکل مىگیرد و ناشى از نفس امّاره است و بزرگترین پرستش را انسان براى نفس خود، که صنم اکبر است، انجام مىدهد.
کسى که مالک نفس خود نباشد، اگر همه دنیا را هم داشته باشد، به گوهر اصلى انسانى نخواهد رسید که:
اللّهم أعوذبک من الشّرک الخفىّ.
النّفس هى الصّنم الأکبر.
أعدى عدوّک نفسک الّتى بین جنبیک.
و همین است که گفتهاند، پیامبر گرامى، همواره در سجده مىفرمودند:
إلهى لا تکلنى إلى نفسى طرفة عین أبداً.البته گفتیم که دشمن برونى، شیطان، و دشمن درونى، نفس است.
اما حقیقت این است که اگر نفس را در فرمان خویش درآوریم، شیطان نیز دستش کوتاه مىشود:
گر شود دشمن درونى نیستباکى از دشمن برونى نیستبنابراین، همیشه باید دعاى ما این باشد که پروردگارا:
بازخر ما را از این نفس پلیدکاردش تا استخوان ما رسید

خرید و دانلود پایان نامه سلامتى تن و روان


تحقیق در مورد تمایزهای بین مشاوره و روان درمانی

 

 

فرمت فایل:word



تعداد صفحات:12

 

 

 

تمایزهای بین مشاوره و روان درمانی

     کوشش هایی که به منظور مجزا کردن مشاوره از روان درمانی به عمل می آید در جهان مورد تأیید همگان قرار نگرفته است گروهی را عقیده بر آن است که باید دو اصطلاح مشاوره و روان درمانی را به صورت مترادف مورد استفاده قرار داد و از فکر جدا سازی آنها احتراز جست.

صاحب نظران دیگر و مخصوصا کسانی که کارشان تربیت مشاوران دبیرستان است با این طرز فکر موافق نبوده و معتقدند که حتما باید دو واژه مذکور را از هم جدا دانست . به عقیده این گروه، حتی در صورت عدم تفاوت در ماهیت مشاوره و روان درمانی، لازم است میان آنها تفاوتی هرچند مصنوعی به وجود آورد. بر اساس استدلال این دسته از صاحب نظران اگر مجزا کردن مشاوره از روان درمانی امکان پذیر نباشد، قطعا همه برنامه های مربوط به تربیت مشاور در سطح فوق لیسانس متوقف مانده و بیست هزار از کارکنان دبیرستانها که به عنوان مشاور استخدام شده اند بیکار خواهند ماند، زیرا تنها عده معدودی از مردم به چشم روان-درمانگر به آنها نگاه خواهند کرد . بنابراین باید در صدد پیدا کردن فرقی میان مشاوره و روان درمانی بر آمد، هر چند که ممکن است حد فاصل این دو نا محسوس و توافق درباره همه جزئیات آن غیر ممکن باشد . “ هاهن ” از زمره کسانی است که مشکل جدا سازی مشاوره از روان درمانی را مورد بررسی قرار داده و می نویسد :

“ من بعضی از مشاوران و روان شناسان را می شناسم که به جهت تفاوتی که میان مشاوره و روان درمانی پیدا کرده اند کاملا راضی بنظر می رسند ... شاید توافق های عمده آنها بر سر آن است که :

مشاوره و روان درمانی را نمی توان کاملا از هم جدا ساخت .مشاوران کارهایی انجام می دهند که روان درمانگران آنها را وظیفه خود می دانند.روان درمانگران کارهایی انجام می دهند که مشاوران آنها را وظیفه خود می دانند.علیرغم مطالب فوق مشاوره و روان درمانی با یکدیگر فرق دارند .

مشکل بودن تمیز مشاوره از روان درمانی بوسیله نویسندگان دیگری چون “ انگلیش ها ” نیز شناخته شده بود . آنها پس از تعریف مشاوره به رابطه آن با روان درمانی اشاره کرده و می نویسند : “ هر چند مشاوره برای کمک به مراجعان بهنجار مورد استفاده قرار می گیرد، با این همه به میزان غیر قابل تصوری با روان درمانی درهم می آمیزد .”

پیش از اینکه سعی خود را مصروف پیدا کردن تفاوت میان مشاوره و روان درمانی سازیم احتمالا مفید خواهد بود که درنگ کرده و ابتدا خود روان درمانی را تعریف کنیم . “ ولبرگ” روان درمانی را نوعی درمان تعریف می کند که هدف آن معالجه مشکلاتی است که طبیعت عاطفی دارند . در این درمان شخصی تربیت یافته آگاهانه یک ارتباط حرفه ای با بیمار بر قرار می سازد . هدف وی از ایجاد چنین ارتباطی بر طرف کردن ، تعدیل کردن و یا کند ساختن نشانه ها و الگوهای آشفته رفتار و کمک به رشد و نمو مثبت و تعالی بخشیدن شخصیت بیمار است . “آیزنک” در تعریف طنز آمیزی که از روان درمانی نقل می کند می نویسد :“ روان درمانی تکنیک بدون هویتی است که برای درمان مشکلاتی نا معین به کار رفته و دارای نتایجی غیر قابل پیشگویی است . برای چنین تکنیکی ما برنامه های تربیتی و آموزشی سختی را توصیه می کنیم ” . آیزنک پس از آن ، تعریف جدی تری به عمل آورده و می گوید که روان درمانی شامل عناصر زیر است :

1.  ارتباط طولانی میان اشخاص

درگیری متخصص تربیت یافتهخود – ناخشنودی مراجع از نظر عاطفی و یا از جهت سازگاری میان اشخاصکاربرد روش های روان شناسیفعالیتی مبتنی بر یک نظریه درباره اختلالات روانیهدف از ایجاد ارتباط بهبود بخشیدن خود-ناخشنودی مراجع است .

برای درک پاره ای از تفاوتهای موجود میان مشاوره و روان درمانی، بهتر است هدف ها ، مراجعان ، متخصصان ، موقعیت ها و روش های خاص هر کدام را مورد مطالعه قرار دهیم . با این همه ، هرگز نباید انتظار تفاوت کاملا روشن ، رضایت بخش و قابل دفاعی را داشته باشیم . احتمالا بر حسب هر یک از عناصر فوق الذکر ( هدف ها، مراجعان، متخصصان ، موقعیت ها و روش ها)پیوستس از یک فعالیت تا فعالیت دیگر وجود دارد . درست مانند کمک های اولیه که ممکن است نحوه عمل پزشکی را تحت تأثیر قرار دهد، مشاوره نیز ممکن است نحوه عمل روان درمانی را دگرگون سازد ولی ، هرگز کسی به این فکر نمی افتد که جراحی مغز و به کار بردن باند کمک های اولیه با هم فرقی ندارند . بطوری که “ گولدمن ” می نویسد “ بعضی اوقات نزدیکی های غروب انسان واقعا نمی داند که آیا وقت روشن کردن چراغ رسیده یا نه ... ولی آیا این اشکال در اخذ تصمیم بدان معنی است که تفکیک شب و روز از هم ارزشی ندارد، ...؟

این نظریه پیوست از مشاوره به روان درمانی توسط “ برامر” و “شوستروم” بخوبی تشریح شده است . بعقیده آنها دو فعالیت مذکور ممکن است با هم تداخل حاصل کنند ، اما بطور کلی مشاوره با واژه هایی از قبیل “ تربیتی ، کمکی، موقعیتی ، حل مسئله، آگاهی شعوری و تأکید روی عادی ” مشخص می شود .و واژه هایی همچون “ بازسازی، تأکید روی عمق، تحلیل تمرکز روی ناخودآگاه و تأکید روی مشکلات عصبی یا عاطفی ” نیز روان درمانی را مشخص می سازند .

“ پاترسون ” پس از بررسی کتب و مقالات مربوط به مشاوره خاطر نشان می سازد که انتهای مشاوره ای پیوست مشاوره- روان درمانی بوسیله واژه هایی همچون “ عادی، پیش گیری ، رشدی، نه چندان شدید، سطح در مقابل مجموع، واقعیت گرایی، مثبت بودن و آسان گرفتن “ مشخص می شود . این تأکید روی تشخیص مشاوره از روان درمانی بر اساس وضع آنها در پیوست های مختلف، چهارچوبه سودمندی را فراهم می آورد که به موجب آن می توان تفاوت های ویژه مشاوره و روان درمانی را بر اساس هدف ها، مراجعان، متخصصان، موقعیت ها و روش های هر کدام تعیین کرد .



 

 



خرید و دانلود تحقیق در مورد تمایزهای بین مشاوره و روان درمانی


پایان نامه در مورد رابطه جسم و روان

پایان نامه در مورد رابطه جسم و روان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه41

 

فهرست مطالب

اعتماد به نفس برای یک عمر

1- همانطور که در بخش قبلی گفته شد، خود را

بشناسید

2- به خودتان ارزش بدهید و به خود اعتماد

داشته باشید

3- بیش از حد توان تان کار نکنید

4- از افراد منفی دوری کنید

5- مثبت فکر کنید

8- به دیگران کمک کنید و اجازه دهید دیگران به

شما کمک کنند

6- ورزش، ورزش، ورزش

 

رابطه جسم و روان (جسم و رفتار) آن چنان نزدیک است که روان را « مجموعه تجربه انسانی که تابع یک نظام عصبی است. » تعریف کرده‌اند.

در این تحقیق سعی شده است مشکلات اساسی و تقریباً گسترده تر روحی و روانی بررسی شود و راه کارهای کلیدی در رابطه با آنها به صورت خلاصه و نکته نکته بیان گردد. مسائلی از قبیل اعتماد به نفس، استرس، افسردگی  و... بررسی می شود.

 

 
مقدمه

می‌توان گفت هیچ موضوع روانی وجود ندارد که نتوان آن را از دیدگاه فیزیولوژیک بررسی کرد. از طرف دیگر ، مرز مشخصی بین فیزیولوژی (جسم) و روان شناسی (روان) وجود ندارد. برای مثال ، وقتی بینایی را مطالعه می‌کنیم، در قلمرو « فیزیولوژی » هستیم، حال آنکه مطالعه « ادراک بینایی » جزء روان شناسی است، ولی به درستی نمی‌دانیم مطالعه « حس بینایی » در کجا خاتمه پیدا می‌کند و مطالعه ادراک بینایی از کجا آغاز می‌شود.

در یک دید کلی می‌توانیم بگوییم که تجزیه و تحلیل روانی رفتارهای مختلف در واقع دنباله تجزیه و تحلیل‌های فیزیولوژیکی رفتار اعضا مختلف است، با یک حرکت مضاعف از روان شناسی به فیزیولوژی و از فیزیولوژی به روان شناسی.

با مطالعات روانشناختی به تدریج راه های گسترده ای در رابطه شناخت بین جسم و روان آدمی کشف شد و راه حل های مختلفی برای مواجهه با مشکلات روحی مشخص گردید. امیدواریم با مطالعه این تحقیق بتوانید گام های موفقیت را بهتر بردارید. اهداف، احساسات و محدودیت های خویش را بشناسید و با آرامش با آنها برخورد نمایید . اما مهم این است که تعادل را در زندگی حفظ کنیم. بهتر است در تعیین اولویت ها بازنگری

 

ش



خرید و دانلود پایان نامه در مورد رابطه جسم و روان


تحقیق در مورد راههای رسیدن به آرامش روانی ازنگاه قرآن

تحقیق در مورد راههای رسیدن به آرامش روانی ازنگاه قرآن

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:72

 

 

 

 

دلایل نقلی:

ایمان به قرآن

ایــمان

دلایل عقلی:

راههای رسیدن به آرامش روانی ازنگاه قرآن(راه اول –ایمان(

 

 

 

ایمان عبارت است از باور وتصدیق قلب به خدا ورسولش ،آنچنان باور وتصدیقی که هیچگونه شک و تردیدی بر آن وارد نشود.تصدیق مطمئن وثابت ویقینی که دچار لرزش  وپریشانی نشود وخیالات ووسوسه ها در ان تأثیر نگذارد وقلب واحساس در رابطه با آن گرفتار تردید نباشد.[1][1]

در قرآن در سوره مبارکه فتح می خوانیم : "هوالذی انزل السکینه فی قلوب المؤمنین لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم..[2][2]."‹‹اوکسی است که آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی به ایمان شان بیافزایند...››. اولین برداشتی که صورت می گیرد این است که بدون ایمان ، آرامش روحی وروانی وجود ندارد .یا حداقل اینگونه می توان گفت که یکی از عوامل ایجاد آرامش دارابودن ایمان به خدا می باشد.به تعبیر علامه طبا طبایی‹‹ ظاهرا مراد از سکینت در این آیه آرامش وسکون نفس واطمینان آن ، به عقائدی است که به آن ایمان آورده ولذا نزول سکینت را این دانسته که ""لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم"" تا ایمانی بر ایمان سابق بیفزایند.پس معنای آیه این است که :خدا کسی است که ثبات واطمینان  را لازمة مرتبه ای از مراتب روح است در قلب مؤمن جای داد تا ایمانی که قبل از نزول سکینت داشته بیشتر وکاملتر شود[3][3].››

یقیقا داشتن آرامش در زندگی نخستین چشمه خوشبختی است وکسی که از این نعمت محروم باشد از نعمت خوشبختی نیز محروم است وهیچگاه طعم خوشبختی را نخواهد چشید.انسان بی ایمان در دنیا با اندیشه وافکار موهوم وبا نگرانی های فراوان دست به گریبان است . ولذا دائما در درون خود دچار پیکاری بزرگ است وهمیشه هم در انتخاب مسیر زندگی ودر تصمیم گیریهایش دچار سر در گمی است.ولی بر خلاف آن انسان با ایمان از همة اینها آسوده است وهمة افکار واهداف واندیشه هارا تحت لوای یک هدف گرد آورده است وفقط به خاطر آن تلاش می کندوبه سوی آن می شتابد وآن عبارتست از  خشنودی خدای متعال .دیگر کاری به این ندارد که مردم از او خشنود باشند یا بر او خشم گیرند.ولذا هیچ وقت  سردر گم نیست وهمیشه در یک آرامش روحی به سر می برد.

راجع به ایمان وفواید آن در قرآن آیات فراوانی وجود دارد ، ولی چون در اینجا بحث  ما روی عوامل آرامش دور می زند

لذا نمی توان به صورت مبسوط به این موضوع پرداخت.با این حال جا دارد به یکی از آیات که با بحث ما ارتباط دارد اشاره کنم:

 آیة‹‹ الذین آمنوا ولم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم الامن وهم مهتدون››[4][4] "" (آری) آنها که ایمان آوردند،وایمان خود را با شرک وستم نیالودند ، ایمنی تنها از آن آنهاست وآنها هدایت یافتگانند""

این آیه متضمن یک تأ کید قوی است زیرا مشتمل است بر اسنادهای متعددی که همگی آنها در جمله اسمیه است.[5][5]به تعبیر علّامه طباطبایی نتیجة این تأکیدهای پی در پی این است که نبایدبه هیچ وجه در اختصاص (امنیّت)و(هدایت)برای مؤمنین شک وتردید داشت واین آیة شریفه هم دلالت می کند براینکه امنیّت (آرامش )وهدایت از خواص وآثار ایمان است .البته به شرط اینکه روی این ایمان با پرده هایی مثل  شرک وستم پوشیده نشود.ومراد از ظلم در این آیه به معنای چیزهایی است که برای ایمان مضرّ بوده وآن را فاسد وبی اثر می سازد.[6][6]که اکثر مفسرین آنرا شرک دانسته واین را از آیة(انّ الشرک لظلم عظیم)[7][7] استفاده کرده اند.


 

 

 

 

 

 

 



خرید و دانلود تحقیق در مورد راههای رسیدن به آرامش روانی ازنگاه قرآن