تحقیق در مورد مطابقه بیانات روح با کتب اسلامی

تحقیق در مورد مطابقه بیانات روح با کتب اسلامی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:21

 فهرست مطالب

مطابقه بیانات روح با کتب اسلامی

 

مطابقه بیانات روح با کتب اسلامی احیاء العلوم غزالی

 

مطابقه بیانات روح با قرآن

 

رابطه انسانهاباقرآن

 

اوصاف و ویژگیهای قرآن

 

رابطه انسانهاباقرآن

 

1-      اندیشه درقرآن:

 

2-     اندیشه با قرآن:

 

عدم جدایى قرآن از اهل بیت (ع)

 

انس با قرآن وآثارآن

قرائت قرآن عاملی برای آرامش روحی و روانی انسان است

آفرینش تبدیلی انسان در آموزه های قرآنی /  خلیل منصوری

 

 رابطه قران با انسان

 

 

مطابقه بیانات روح با کتب اسلامی احیاء العلوم غزالی

 

نیز باید دانست که این خواطر همه حادث و جدیدند و هر حادثه باعث و موجدی می‌خواهد که به اختلاف نوع حوادث اسباب و علل نیز مختلف می‌باشند، این است که شریعت اسلام به ما می‌گوید:
نیز باید دانست که این خواطر همه حادث و جدیدند و هر حادثه باعث و موجدی می‌خواهد که به اختلاف نوع حوادث اسباب و علل نیز مختلف می‌باشند، این است که شریعت اسلام به ما می‌گوید

 

دنیا دار اسباب است و خدا هیچ کاری را بدون سبب و وسائط اجرا نمی‌کند و معمول فرع علت است و این هم ناموس مهم و بزرگ خداوند است که مسببات را بر اسباب منوط و متفرع کرده است.

 

بنابر این سبب داعی به سوی کار خوب را فرشته گویند و فرشته مخلوقی است که وظیفه او افاضه خیر بر مخلوقات و افاده علم و معرفت و کشف حقیقت بر انسان است و اوست که امر به معروف و نهی از منکر می‌کند و خداوند او را مخصوص این کارها آفریده است و شیطان مخلوقی است که درست نقطه مقابل فرشته خلق شده است و برای کارهای ضد کارهای فرشته است. قلبن انسانی میان کشمکش فرشته و دیو گرفتار است چنانکه پیامبراکرم(ص) فرمود:

 

در قلب آدمی همیشه دو احساس عارض می‌شود یکی از طرف فرشته که احساس کار خوب و تصدیق به حق است و آن کس که این احساس را در قلب خود یافت بداند که تفضل خداوند شامل حال او شده و هماندم سپاسگذار شود و خدا را شکر کند. ودیگر احساس از طرف دیو است که احساس کار بد و تکذیب حق و حقیقت است و هر کس آن را در قلب خود احساس کرد باید فورا به خدا پناه برد که او را از شر شیطان محفوظ دارد زیرا:

 

خداوند فرموده:
«دیو به شما وعده فقر و بی‌چیزی داده و امر به فحشاء می‌کند ولی خداوند به شما وعده عفو و بخشش و فضل و رحمت از طرف خود می‌دهد».
تفصیل این بیان در کتاب شرح (عجایب قلب) تصنیف غزالی مفصلا ذکر شده است.

 

در این صورت معلوم شد که کشفیات جدید دانشمندان غرب راجع به روح کاملا مصداق دین اسلام است! زیرا مطابق بیانات روح هر گونه رای و علم و معرفت و خوبی و بدی که برای انسان حادث و حاصل می‌شود همه و همه ناشی از القائات ارواح طیبه یا خبیثه است که پیغمبر اسلام هزار و سیصد سال قبل از این همین بیان را فرموده است و می‌توان آن را یکی از معجزه‌های بزرگ او دانست زیرا در قرآن می‌فرماید:

 

بزودی ما آیات آفرینش خود را در آفاق و انفس به مردم ارائه خواهیم داد.
و البته کشفیات طبیعی و ترقیات مادی بشر همه نمایش آفاقی آفرینش است و کشفیات روحی و عجائب بیانات ارواح همه نمایش انفسی آفرینش است.
و بسی جای تعجب است که ملل غرب با آنکه اعتقاد به قرآن و دین اسلام ندارند و به چیزهایی معتقد شده‌اند که حقیقت اسلام است!

 

ای کاش مسلمین دنیا هم خود آگاه شده و به وسیله سیر آفاق و انفس به کشفیات و ترقیات حیرت کن عقل که امروزه ملل غرب در سایه سعی و کوشش و جد و جهد یافته‌اند نائل می‌گردیدند؟!

 

 



خرید و دانلود تحقیق در مورد مطابقه بیانات روح با کتب اسلامی


تحقیق در مورد راههای رسیدن به آرامش روانی ازنگاه قرآن

تحقیق در مورد راههای رسیدن به آرامش روانی ازنگاه قرآن

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:72

 

 

 

 

دلایل نقلی:

ایمان به قرآن

ایــمان

دلایل عقلی:

راههای رسیدن به آرامش روانی ازنگاه قرآن(راه اول –ایمان(

 

 

 

ایمان عبارت است از باور وتصدیق قلب به خدا ورسولش ،آنچنان باور وتصدیقی که هیچگونه شک و تردیدی بر آن وارد نشود.تصدیق مطمئن وثابت ویقینی که دچار لرزش  وپریشانی نشود وخیالات ووسوسه ها در ان تأثیر نگذارد وقلب واحساس در رابطه با آن گرفتار تردید نباشد.[1][1]

در قرآن در سوره مبارکه فتح می خوانیم : "هوالذی انزل السکینه فی قلوب المؤمنین لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم..[2][2]."‹‹اوکسی است که آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی به ایمان شان بیافزایند...››. اولین برداشتی که صورت می گیرد این است که بدون ایمان ، آرامش روحی وروانی وجود ندارد .یا حداقل اینگونه می توان گفت که یکی از عوامل ایجاد آرامش دارابودن ایمان به خدا می باشد.به تعبیر علامه طبا طبایی‹‹ ظاهرا مراد از سکینت در این آیه آرامش وسکون نفس واطمینان آن ، به عقائدی است که به آن ایمان آورده ولذا نزول سکینت را این دانسته که ""لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم"" تا ایمانی بر ایمان سابق بیفزایند.پس معنای آیه این است که :خدا کسی است که ثبات واطمینان  را لازمة مرتبه ای از مراتب روح است در قلب مؤمن جای داد تا ایمانی که قبل از نزول سکینت داشته بیشتر وکاملتر شود[3][3].››

یقیقا داشتن آرامش در زندگی نخستین چشمه خوشبختی است وکسی که از این نعمت محروم باشد از نعمت خوشبختی نیز محروم است وهیچگاه طعم خوشبختی را نخواهد چشید.انسان بی ایمان در دنیا با اندیشه وافکار موهوم وبا نگرانی های فراوان دست به گریبان است . ولذا دائما در درون خود دچار پیکاری بزرگ است وهمیشه هم در انتخاب مسیر زندگی ودر تصمیم گیریهایش دچار سر در گمی است.ولی بر خلاف آن انسان با ایمان از همة اینها آسوده است وهمة افکار واهداف واندیشه هارا تحت لوای یک هدف گرد آورده است وفقط به خاطر آن تلاش می کندوبه سوی آن می شتابد وآن عبارتست از  خشنودی خدای متعال .دیگر کاری به این ندارد که مردم از او خشنود باشند یا بر او خشم گیرند.ولذا هیچ وقت  سردر گم نیست وهمیشه در یک آرامش روحی به سر می برد.

راجع به ایمان وفواید آن در قرآن آیات فراوانی وجود دارد ، ولی چون در اینجا بحث  ما روی عوامل آرامش دور می زند

لذا نمی توان به صورت مبسوط به این موضوع پرداخت.با این حال جا دارد به یکی از آیات که با بحث ما ارتباط دارد اشاره کنم:

 آیة‹‹ الذین آمنوا ولم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم الامن وهم مهتدون››[4][4] "" (آری) آنها که ایمان آوردند،وایمان خود را با شرک وستم نیالودند ، ایمنی تنها از آن آنهاست وآنها هدایت یافتگانند""

این آیه متضمن یک تأ کید قوی است زیرا مشتمل است بر اسنادهای متعددی که همگی آنها در جمله اسمیه است.[5][5]به تعبیر علّامه طباطبایی نتیجة این تأکیدهای پی در پی این است که نبایدبه هیچ وجه در اختصاص (امنیّت)و(هدایت)برای مؤمنین شک وتردید داشت واین آیة شریفه هم دلالت می کند براینکه امنیّت (آرامش )وهدایت از خواص وآثار ایمان است .البته به شرط اینکه روی این ایمان با پرده هایی مثل  شرک وستم پوشیده نشود.ومراد از ظلم در این آیه به معنای چیزهایی است که برای ایمان مضرّ بوده وآن را فاسد وبی اثر می سازد.[6][6]که اکثر مفسرین آنرا شرک دانسته واین را از آیة(انّ الشرک لظلم عظیم)[7][7] استفاده کرده اند.


 

 

 

 

 

 

 



خرید و دانلود تحقیق در مورد راههای رسیدن به آرامش روانی ازنگاه قرآن


تحقیق در مورد روح

تحقیق در مورد روح

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه20

 

فهرست مطالب

 

روح

- انسان مرکب از جسم و روح
-
 روح حادث است
-
 روح و نفس
-
 روح بعد از مفارقت از جسد
-
 سؤال قبر
-
 محل استقرار ارواح
 
انسان ترکیبی از روح و جسم
انسان به وسیله جسم می جنبد و احساس می کند و با روح می اندیشد و علم، آگاهی، هوشیاری، دوستی، نفرت و اختیار و... را در پرتو شعاع روح می گیرد.
اصل جسم از خاک است و انسان موقعی که بمیرد، جسمش تجزیه شده و به همان عناصر اولیه ای که از آن تشکیل یافته است، تبدیل می گردد.
اگر انسان مشتی خاک زمین را بردارد و در آزمایشگاه تجزیه و تحلیل شیمای کند، می بیند که از تعدادی عناصر تشکیل شده است و اگر همین عملیات را بر قسمتی از جسم انسان اجرا کند، باز هم همان عناصر را در آن می بیند.
شیمیدانان تعداد عناصر جسم انسان را بر شمرده و گفته اند: تعداد عنصر کربن موجود در آن برای 9 هزار قلم سرب کفایت می کند و مقدار فسفریا کربن آن به اندازه ای است که 2 هزار سرچوب کبریت را می توان ساخت و عناصر دیگر از قبیل: آهن، پتاسی، مس، منیزیم، شکر، نمک، گوگرد و... در آن وجود دارد و همگی از جمله عناصر سازنده ی خاک زمین نیز هستند.
اما در باره ی روح باید عرض کنم که همیشه بین دانشمندان و فیلسوفان مناقشه و جدل روی داده است و هیچ کدام تاکنون به نتیجه ی قاطع و روشنی در باره آن نرسیده اند.
اما قرآن کریم، به این سؤال پاسخ می دهد که می توان آن را به عنوان یکی از معجزاتش به شمار آورد.
(یسألونَکَ عن الروح قل الرُّوحُ من اَمرِ ربئ و ما

 



خرید و دانلود تحقیق در مورد روح


تحقیق در مورد روح چیست؟

تحقیق در مورد روح چیست؟

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه9

 

فهرست مطالب ندارد 

روح چیست؟

 

مقدمه

 

روح, موجودى مجرد است و جسم و قابل قسمت نیست و حیات و فعالیت اعضاى بدن, به او متکى است.

 

واژه روح در قرآن در سوره ها و آیات متعددى تکرار شده است و متبادر از آن, همان موجودى است که مبدإ حیات و زندگى است و آن را منحصر به انسان و یا انسان و حیوان ننموده است, بلکه آن را در غیر انسان و حیوان نیز اثبات نموده است مثل آیه مبارکه: ((...فاتخذت من دونهم حجابا فإرسلنا الیها روحنا))(1).

 

((..مریم میان خود و آنان حجابى افکند و در این هنگام, ما روح خود را به سوى او فرستادیم)).
و آیه مبارکه: ((و کذلک إوحینا الیک روحا من إمرنا))(2). ((همان گونه(که بر پیامبران پیشین, وحى فرستادیم) بر تو نیز روحى را به فرمان خود وحى کردیم)). و آیات دیگر. پس براى روح, مصداقى در انسان هست و مصداق هاى دیگرى نیز در برخى موجودات دیگر.

 

این دو آیه و آیات دیگر به صراحت دلالت بر وجود روح در انسان و برخى موجودات دیگر غیر از انسان به معانى مختلف وجود دارد از جمله آیاتى که به صراحت دلالت بر این دارد که مراد از روح, تنها روح انسانى است, آیه مبارکه زیر است:

 

((یسئلونک عن الروح قل الروح من إمر ربى))(3).

 

((از تو (اى پیامبر) راجع به روح مى پرسند, بگو روح از کار خدا است و به شما جز اندکى از علم داده نشده است)).

 

در این آیه گرچه روح, مطلق آورده شده و لکن از قرائن موجود در آیه, استفاده مى شود که مراد از روح مورد سوال, روح انسانى است که به امر خدا انجام گردیده است.

 

بنابر عقیده بیشتر مفسران در آیه بالا روح به معناى روان و عامل حیات به کار رفته است(4).

 

مفسر بزرگ اهل سنت ((شیخ ابوالفتوح رازى)) در تفسیر ((روح الجنان))(5). در ضمن بیان اقوال مختلف در مورد مفهوم و معناى روح مى گوید:

 

((آنچه در این آیه مورد سوال قرار گرفته, روح آدمى است که قوام حیات به آن است و آدمى به آن زنده و با فقدان آن انسان زنده نمى ماند)).

 

مرحوم شعرانى در حاشیه تفسیر رازى چنین بیان مى کند:

 

((تفسیر روح با این مفهوم درست تر به نظر مىآید که سوال از وجود روح و حقیقت آن از دیرباز میان ملل جهان متداول بود, خاصه یهود و مخصوصا آن جماعت از یهودیان که با فلاسفه آمیخته و از عقاید و اختلافشان درباره روح, اطلاع یافته بودند, تعجب بشر درباره روح از آن است که مى بیند قدرتى است بر خلاف طبیعت و گوئى بر ضد آن در نبرد است و گوشت و پوست و استخوان را چون به خود رها کنند زود پوسیده و متعفن و پراکنده مى گردد و روح, او را سالها از فرسودگى و تعفن, نگاه مى دارد و به حرکت و سخن مىآورد و تعقل و ادراک مى کند و اینها هیچ یک, کار جسم نیست, جسم, سنگین است و سوى پائین میل دارد و روح بر مى جهد و جسم را مى جهاند.
((حال پس خود روح از چه مبدإ و منشإ است؟ خداوند جواب داد که مبدإ آن از فرمان خدا است و مانند نور خورشید بر ابدان تابیده و اگر فرمان الهى نبود و از وراى عالم طبیعت, دستورى نرسیده و فروغى نتافته بود, همه چیز جامد بود و صامت)).

 

تفسیر آیه ((و ما اوتیتم من العلم الاقلیلا)). ((شما آدمیان جز اندکى که از علم, نصیب ندارند)). این است که روح از دیدگاه قرآن, موقعیتى در عالم وجود دارد و آثار و خواصى در این عالم, بروز مى دهد که بسیار بدیع و عجیب است و شما از آن بى خبرید!

 

مرحوم ((بحرانى)) مولف تفسیر ((برهان)) در تفسیر آیه فوق از حضرت امام باقر(ع) نقل مى کند که فرمود:

 

((معناى آیه, این است که جز تعداد کمى از بشر; از روح, آگاهى ندارند)).

 

استاد معظم علامه فقید, سید محمد حسین طباطبائى(ره) در تفسیر ((المیزان))(6) مى نویسد:

 

((کلمه روح به طورى که در لغت معرفى شده, به معناى مبدإ حیات است که جاندار به وسیله آن قادر بر احساس و حرکت ارادى مى شود ولى مراد از روح در این آیات همان روح و نفس به نام ((نفس ناطقه)) مى باشد که در کالبد همه افراد انسانهاى موجود, وجود دارد. و وجود آن از ناحیه خدا و وابسته به او است)).

 

چنانکه در آیه دیگر مى فرماید:

 

((..انما إمره اذا إراد شیئا إن یقول له کن فیکون))(7).

 

((فرمان او چنین است که هرگاه چیزى را اراده کند, تنها به آن مى گوید: موجود باش! آن نیز بى درنگ موجود مى شود)).

 

از این آیه معلوم مى شود که:

 

امر خدا یعنى ایجاد هستى و وجودى است که از ناحیه خداوند به روح متعلق شده و این موجود, وابسته به خداست و به امر او پیدا شده نه علل و اسباب دیگرى. موجودى به نام روح, وجود دارد و به همین مناسبت حضرت مسیح(ع) به عنوان کلمه خدا و روح او شمرده شده, آنجا که مى فرماید: ((انما المسیح عیسى بن مریم رسول الله و کلمه إلقاها الى مریم و روح منه))(8). ((مسیح, عیسى بن مریم, فقط پیامبر خدا و کلمه اوست که آن را به مریم القإ کرده است و روحى از جانب او است)).

 

خداوند در برخى از آیات روح و جان موجود در انسان ها را متعلق به خود دانسته یعنى تنها از ناحیه او به انسان, عطإ شده است چنانکه در مورد خلقت حضرت آدم(ع) مى فرماید:

 

((فاذا سویته و نفخت فیه من روحى))(9). ((هنگامى که کار انسان را به پایان رساندم و در او از روح خود (یعنى یک روح شایسته و بزرگ) دمیدم)). و در آیه مبارکه دیگر چنین وارد شده است: ((ثم سواه و نفخ فیه من روحه))(10) ((سپس اندام انسان را موزون ساخت و از روح خویش در وى دمید)).

 

در این دو آیه روح, متعلق به انسان ذکر شده و با کلمه ((من)) آورده شده یعنى مبدإ پیدایش او از ناحیه خداست. و نام این ایجاد را ((نفخ)) یعنى دمیدن نهاده است(11) هم چنانکه این کلمه در سایر آیات وارده در این باب نشان دهنده همین واقعیت است: ((یلقى الروح من إمره على من یشإ))(12). ((وحى را به هر یک از بندگان خویش که بخواهد القإ مى نماید)). و آیه ((ینزل الملائکه بالروح من إمره على من یشإ من عباده))(13). ((فرشتگان را با وحى به هر یک از بندگان خویش که بخواهد مى فرستد تا دلهاى مرده را به وسیله آن زنده نماید)).

 

و آیه ((تنزل الملائکه و الروح فیها باذن ربهم من کل إمر))(14).

 

((فرود آیند فرشتگان و روح(مراد جبرئیل است) در آن شب به اذن خدا با هر کارى که تقدیر خدا در امور مختلف است)). چنانکه خوانندگان ملاحظه مى کنند, کلمه ((من)) در همه این آیات      مى فهماند که روح از جنس و سنخ امر است و آنگاه امر را بیان مى کند و مى فرماید:

 

((انما إمره اذا إراد شیئا إن یقول له کن فیکون))(15). ((فسبحان الذى بیده ملکوت کل شىء)), ((جز این نیست که هرگاه خداوند اراده کند چیزى را, امر کند به او و بگوید باش, پس به وجود مىآید)).

 

عالم خلق و عالم امر

 

به طور کلى در مطالعه آیات قرآنى در جهان آفرینش دو پدیده, جلب توجه مى نماید: یکى پدیده ((خلق)) که در مسیر سلسله علل و اسباب, قرار داشته و بر زمان و مکان, منطبق مى گردد و مسیر تکامل را تدریجا مى پیماید. دیگرى پدیده ((امر)) که نشان دهنده ارتباط موجودات با خداوند مى باشد, در این پدیده, تدریج وجود ندارد و تنها با اراده خداوند به طور آنى, موجود مى گردد و اسباب و وسائل مادى در آن راه ندارد و در حقیقت پدیده و عالم امر که روح از آن عالم است, عالم موجودات غیر مادى است(16).

 

مرحوم علامه طباطبائى(ره) در معناى امر در ذیل آیاتى که از تفسیر ((المیزان)) نقل کردیم,         مى گوید: امر هر چیز عبارت است از ملکوت آن چیز و براى هر موجودى, ملکوتى و امرى است که در آیات 185 و آیه 75 سوره انعام و آیه 4 سوره قدر به آن اشاره شده است.

 

مطابق آیات قرآن هر دو پدیده یعنى پدیده مادى و قابل لمس یعنى ((عالم خلق)) و پدیده هاى امرى و مجرد غیر مادى یعنى ((امر و خلق)) هر دو از جانب خداوند مى باشد چنانکه در سوره اعراف آیه 54 مى فرماید:

 

((الا له الخلق و الامر)). ((آگاه باشید که آفرینش و تدبیر جهان از آن اوست یعنى به فرمان او است)).
خداوند این معنى را در آیات دیگر از جمله آیه 59 سوره آل عمران, نیز متذکر مى گردد به این صورت که ابتدا خلقت آدم را ذکر و ارتباط آن را با خاک که یکى از اسباب آن است, بیان, سپس وجود آن را بدون ارتباط به چیزى با تعبیر ((کن)) یعنى ((باش)) خاطرنشان مى سازد پس کیفیت خلقت آدم به صورت تدریج, انجام پذیرفته ولى نفخ روح به صورت غیر تدریجى و یا پدیده امر به وجود آمده پس روح انسان به امر خداوند موجود گشته است و نظیر این آیه را خوانندگان مى توانند در آیات 12 تا 14 سوره ((مومنون)) مطالعه نمایند.

 

چنانکه در آیه 59 سوره آل عمران ملاحظه مى گردد, قرآن پیدایش پدیده روح را به عنوان کیفیتى متفاوت با مراحل قبلى, معرفى کرده است یعنى جنین در ماه هاى اول دوره جنینى, داراى حیات و در حال رشد و نمو مى باشد و موقعى که رشد به حدى رسید که ساختمان قلب, کامل گردید و شروع به طپش نمود و اعضاى بدن کامل شد, حیات نباتى جنین تبدیل به حیات عالى ترى گردیده, پدیده دیگرى به نام روح و نفس, به وجود مىآید و از آن تعبیر به کیفیت امرى شده است.
در روایت وارد از امام سجاد(ع) در تفسیر نورالثقلین(17) به این حقیقت اشاره شده که حیات ابتدائى که بیشتر, جنبه نباتى دارد به کیفیت بالاترى که براى تعقل و زندگى مستقل آماده گردیده, تبدیل مى گردد(18).

 

پس; از آیات فوق استفاده مى شود که روح موجودى محقق و مجرد از ناحیه پروردگار بوده, جسم نیست زیرا به تعبیر مولف کتاب ((رساله النفسیه))(19) ((جسم قسمت پذیر بوده و روح, قسمت پذیر نیست, و روح عرض هم نیست زیرا که عرض را به خود, قیام نبود و جان, اصل آدمى است و همه اعضإ, تبع وى است, عرض چگونه بود...؟))

 

جالب این است که مولف کتاب ((رساله النفسیه)), ((فضل الله بن حامد حسینى)) متوفاى 921هـ.ق. بعد از ذکر مطالب یاد شده, دو بیت شعر فارسى نیز در زمینه مورد بحث چنین سروده است:

 

 

 

سرى است که جز نهفتنش نیست روان

 

درى است نفیس و سفتنش نیست روا

 

رازى که میان جان جانان منست

 

دانسته نیست و گفتنش نیست روا


پى نوشت:
1. مریم, 17.
2. شورى: 52.
3. اسرإ, 85.
4. بررسى مقدماتى اصول روانشناسى اسلامى, جلد اول, تإلیف دکتر سید ابوالقاسم حسینى, سال 1364, ص 21 و 20.
.5 تإلیف: شیخ ابوالفتوح رازى, با حواشى مرحوم حاج میرزا ابوالحسن شعرانى, کتابفروشى اسلامى, سال 1385هـ ق.
6. ترجمه آقاى موسوى, ج25, ص 340 و 341. 7. سوره یس, آیه 89.
8. سوره نسإ, آیه 171.
9. حجر, 29.
10. سجده, 9.
11. کتاب بررسى مقدماتى روانشناسى اسلامى, ص 23. 12. مومن, 15.
13. نحل: 2.
14. قدر, 4.
15. یس, 82.
16. رساله نفسیه, تإلیف: فضل الله بن حامد الحسینى, متوفاى 921هـ, ص 27.
17. ج1, ص 540.
18. بررسى مقدماتى اصول روانشناسى اسلامى, ج1, ص 24 - 25.
19. ص 27 و 28.

 

 



خرید و دانلود تحقیق در مورد روح چیست؟


تحقیق در مورد روح چیست

تحقیق در مورد روح چیست

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه8

 

فهرست مطالب

سعادت روح و بدنحکمت متعالیه و سعادت روحهدف خلقتغنا و علم خداتخلق خلیفه خدا به صفات الهىوجه الله

مسئله صد و دوم

راجع به روح

قال الله تعالی:((و یسئلونک عن الروح قل الروح من امر ربی و اوتیتم من العلم الا قلیلا))سوره اسرا آیه ۸۵.

سوال:روح چیست؟و آیه فوق چه معنی میدهد؟

 

جواب:اگر صد سال از سن شما گذشته باشد و شما بگوئید یادم می آید که من در سن سه سالگی با مادرم رفتم فلان آبشار خوب یادم می آید که من در سن سه سالگی با مادرم رفتم فلان آبشار خوب یادم می آید مثل اینکه دیروز است الان مادرم مجسم است همان محل چه زمین آن چه ساختمان آن مجسم است مثل اینکه صدای آبشار آن به گوشم میرسد و مثل اینکه جزء جزء آن را دارم می بینم.سوال این است که آیا این ((من)) چیست که در این صد سال به حالت((یک)) باقی مانده؟

اگر بگویی بدن است که این بدن تمام اجزاء آن بدون استثناء حتی مغز و قلب آن عوض شده،اگر بگوئی ((من)) مغز است و سلولهای آن هنگام تعویض خاصیت خود را به جانشین خود داده و رفته مثل اینکه همه سلولهای بدن هنگام تعویض خاصیت خود را از قبیل سفیدی،سیاهی،حرارت،برودت و سایر احوال به جانشین خود داده و رفته،گوئیم راجع به این احوال درست است و حتی مغز هم خاصیت خود را داده و رفته ولکن آنکه فکر می کند و شاد می شود،اندوهناک می شود،عاشق می شود،متنفر می شود،دوست می شود،دشمن می شود،مغز است یا چیز دیگر است نمی شود ولکن بالاخره مدرک چیز دیگر است و مغز مثل تلسکوپ است که گرچه شما بدون تلسکوپ و عدسه صرفا آلت است ما می خواهیم بگوئیم مغز فقط آلت ادراک است و الا مدرک چیز دیگری است مستقل که ما از او تعبیر می کنیم به ((من)) یا ((روح)) به چند دلیل:

اول: شکی نیست که ما در ذهنمان تصوراتی است کوه،دشت،کره زمین،کره شمس،ستارگان و خلاصه آنچه دیدیم و همچنین معانی مثل اینکه شما دوازده زبان می دانید و میلیونها کلمات در ذهن شما ضبط است،آیا می شود اینها در مغز کوچولوی شما ضبط شود؟اگر بگویید بله می شود،نقشه های ذهنی ما همانند میکروفیلم ها هستند که با مقیاس های معینی کوچک شده اند.

جواب:در میکروفیلم اشیاء ذره بینی و کوچک است اما نقشه های ذهنی ما با همان بزرگی که در خارج است در ذهن ما وجود دارند.دلیل دوم:برای استقلال روح و مادی نبودن آن موجودات مادی تدریج الحصول است و زمان می خواهد اما شما نمی توانید یک عالم را در آن واحد در ذهن خود ترسیم کنید نه تدریجی است و نه زمان می خواهد.

دلیل سوم:همان که گفتم شما اگر صد سال عمر کنید با موقع تولد ((یک)) هستید،با اینکه شاید ده مرتبه تمام اجزای بدن شما عوض شده پس ثابت شد که روح استقلال دارد و از عالم ماده نیست و خلاصه مجرد است((من عرف نفسه فقد عرف ربه.))

روح

روح چیست؟

همه چیز.

از دیدگاه شاخه مهایانه دین بودا، روح همه چیز است. به این دیدگاه، فلسفه همه-روحی (Yogacara) می گویند. این فلسفه در خیلی موارد با نظریه کوانتوم در فیزیک همانندی دارد.

از نظر یوگاچاره:

همه چیز نمایشی از روح مطلق است. بنابر این روح، سرشت واقعی چیزها است. روح به صفحه تلویزیون می ماند که بر روی آن چیزها قابل رؤیت می شوند. ما بخاطر نداشتن بینش و بخاطر اینکه گمراه هستیم تنها تصاویر روی صفحه را می بینیم و ذات و سرشت اصلی را نمی شناسیم. جهان و همه چیز درون آن همچون یک پندار است، یک بازی.

 



خرید و دانلود تحقیق در مورد روح چیست