هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه هوش هیجانی با مؤلفه های جسمانی باید کارکردی اجتماعی ، افسردگی شدید ، اضطراب و در کل سلامت عمومی باشد شناساندن یک مسئله که چطور هوش هیجانی در سلامت عمومی فرد می تواند تأثیر گذار باشد و با در نظر گرفتن اینکه خانواده ها با کلامشان و عملکردشان می توانند کودک را در جهت شناخت خود و رفتارش و در عین حال شناخت دیگران نقش داشته باشند و با توجه به اینکه هوش هیجانی زیر مجموعه ای از هوش اجتماعی است و می تواند فرد را در جهت سازگاری با جامعه همراه نماید .تعداد صفحات:158
مقاله با عنوان بررسی رابطه میان هوش تجاری و هوش رقابتی در اثربخشی فرایند نوآوری که در اولین کنفرانس بین المللی مدیریت، نوآوری و کارآفرینی ارائه شده آماده دانلود می باشد.
محل برگزاری:شیراز
سال برگزاری:1389
تعداد صفحه:12
محتویات فایل: فایل زیپ حاوی یک pdf
نویسندگان:
[ رضا صالح زاده ] - دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی دانشگاه اصفهان
[ محمد رضا عطارپور ] - دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی دانشگاه اصفهان
[ علی شائمی برزکی ] - استادیار گروه مدیریت دانشگاه اصفهان
چکیده
یکی از اصول ایجاد یک محیط نوآورانه، شناخت بازار و آگاهی از محدوده وسیع فرصت های ممکن و همچنین آگاهی از نقاط قوت و ضعف داخلی سازمان می باشد. هوش تجاری و هوش رقابتی با قابلیت های فراوانی که دارند، اطلاعات زیادی در این زمینه ها برای سازمان فراهم می کنند. از طرفی رقابت پذیری یک سازمان عامل دیگری است که در ایجاد یک محیط نوآورانه نقش مهمی ایفا می کند، در واقع می توان بیان نمود که نوآور بودن یک سازمان بدون رقابت پذیری آن بی معناست. با توجه به این مطالب، در این مقاله رابطه میان هوش تجاری و هوش رقابتی در اثربخشی فرایند نوآوری مورد بررسی قرار گرفته است و چارچوبی مفهومی از ارتباط میان این سه موضوع مورد بحث ارائه شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که هوش تجاری و هوش رقابتی هم به فرایند نوآوری و هم به رقابت پذیری سازمان کمک خواهند کرد که این نوآوری و رقابت پذیری نیز ارتباطی دو طرفه و متقابل با یکدیگر دارند.
برای دانلود بر روی دریافت فایل کلیک کنید
دریافت فایللینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:24
فهرست:
مقدمه
بیان مسأله
مرور پیشینه منابع قدرت خارج از ایران
مرور پیشینه منابع قدرت در داخل ایران
مرور پیشینه هوش هیجانی در خارج
منابع انگلیسی
اکثر مردم عضو سازمانهایی1 با ساختار رسمی و ساختار غیر رسمی هستند. رابینز2 سازمان را اینگونه تعریف می کند:
"سازمان پدیده ای اجتماعی است که به طور آگاهانه هماهنگ شده، دارای حدو مرزهای نسبتاً مشخصی بوده وبرای هدف یا مجموعه ای از اهداف بر اساس یک سلسله مبانی دائمی فعالیت می کند."(رابینز، 1987 ص 3). در سازمانها به جز عامل حیاتی مدیریت، عنصر اساسی دیگری به نام «انسان ها» وجود دارند.
در واقع توفیق سازمانها مستقیماً به استفاده مؤثر از منابع انسانی بستگی دارد. (حقیقی و دیگران، 1380). «رهبری» به عنوان یک کارکرد اجتماعی مهم، میانجی بین این دو یعنی «مدیریت» و «منابع انسانی» است.
«رهبری»3 هنر مدیریت است (دویتری4، 1984) به نحوی که رهبری اثر بخش می تواند در افراد که به منظور تعیین و تحقق هدفها نفوذ کند و حس وفاداری وهمکاری همراه با احترام در آنها به وجود آورد. (دویتری، 1984 ترجمه میرسپاسی ص 337). از سوی دیگر توانایی نفوذ در دیگران به وسیله قدرت بوجود می آید. (هرسی و بلانچارد5، ترجمه کبیری ص228).