مشاهده این نکته که برخی از عوامل بهتر از بقیه عمل می کنند، به طور طبیعی ما را به عامل منطقی رهنمون می کند عاملی که تا حد امکان خیلی خوب رفتار می کند. اینک یک عامل تا چه حد به خوبی رفتار می کند به ماهیت محیط بستگی دارد. برخی از محیطهای دشوار تر از سایرین هستند. ما طبقه بندی خام ونا پروده ای از محیطها را ارائه نموده ومشخص کرده ایم که چگونه ویژگی های یک محیط بر طراحی ...
پرسشنامه هوش سازمانی، دارای 49 سوال با طیف 5 درجه ای می باشد.این ابزارجدول توزیع تناظر سوالهای پرسشنامه هوش سازمانی با شاخص هاو روش تفسیر و نمره گذاری و روایی و پایایی نیزدارد.
تاریخ تمدن ثبت توانایی خلاقانه بشر است. با آنکه انسان توانسته است همواره از طریق قوای خلاق به بسیاری از ناشناخته ها دست یابد تا مدت ها برای شناختن این نیروی عظیم تلاش نمی کرد. شاهد این مدعا این است که تا سال 1950 خلاقیت کاملاً گمنام و تنها معدودی تحقیق درباره توانایی ذهنی و هوشی انجام شده است. برای مثال، فرانسیس گالتون (1985) برای اولین بار در کتاب نبوع ارثی خویش به بررسی توانایی هوش و نبوغ در انسان پرداخت و خانواده افراد برجسته را مطالعه کرد. ترمن در سال 1921 در مورد کودکان تیزهوش مطالعات روان سنجی انجام داد و اعلام داشت که تیزهوشان به طور کلی رشد تحقیقی و جسمی برتری دارد. کاترین کوکس نیز مطالعه ای درباره دوره کودکی نوابغ انجام داد و دریافت که بعضی از نوابغ زمان کودکی برچسب عقب مانده و کودن خورده بودند.
از حدودد سال 1950 به بعد روانشناسان دریافتند که هوش با خلاقیت از یک مقوله نیست. اولین بار، گیلفورد در این زمینه طرح وسیعی اجرا کرد. او در سال 1950 در سخنرانی افتتاحیه، در مقام سرپرست طرح گفت: من به دقت موضوع خلاقیت را مورد بحث قرار داده ام، زیرا در طول چند دهه، روانشناسان از ورود به این موضوع وحشت داشتند. طرح گیلفورد تأثیر زیادی بر ادامه تحقیق درباره خلاقیت داشت.
در این مقاله باتوجه به این پژوهش به بررسی نقش هوش و ویژگی های شخصیتی و سلامت روانی در خلاقیت می پردازیم
این مقاله به صورت ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 58صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن office2010 به بالا بازکنید
هوش تجاری و تصمیمات کلان سازمانی
17 صفحه فایل ورد و قابل ویرایش
در این نوشتار آثار مثبتی که هوش تجاری (BI=BUSINESS INTELLEGENCE) بر تصمیمات عمده و کلان سازمانی دارد اشاره شده است و به عمده موارد قابل توجه در معماری هوش تجاری و مزایای آن به همراه نحوه برخورد و نوع پیاده سازی آن پرداخته شده است، هوش تجاری نه به عنوان یک ابزار یا یک محصول و یا حتی سیستم، بلکه بعنوان یک رویکرد جدید در معماری سازمانی بر اساس سرعت در تحلیل اطلاعات به منظور اتخاذ تصمیمات دقیق و هوشمند کسب و کار در حداقل زمان ممکن مطرح شده است. در این مقاله، دلایل لزوم استفاده با تشریح اهداف آن، ضمن معرفی تکنیکهای عمومی، مورد بررسی قرار گرفته است
عنوان :
هوش چند گانه
قالب بندی : پاورپوینت
تعداد اسلاید : 35اسلاید
پاورپوینت شکیل و جامع
تکه های از متن اسلاید ها
هوش چند گانه
متولد ۱۹۴۳ پنسیلوانیا
والدینش در سال ۱۹۳۸ از هامبورگ به آمریکا مهاجرت کردند؛ چون یهودی بودند. مرگ برادر بزرگترش در یک تصادف فعالیت های دوره کودکی او را محدود کرد و همین موضوع در تکامل فکری او مؤثر بود.
ورود به دانشگاه هاروارد در رشته حقوق.
اریک اریکسون معلم گاردنر می شود و به قول خود گاردنر بر پای تحقیقات او مهر می زند. وی از جروم برونر و دیوید رایزمن نیز تأثیر می پذیرد. در سال ۱۹۶۵ با عنوان دانشجوی ممتاز فارغ التحصیل می شود. در ۱۹۷۱ PhD خود را می گیرد و با دیوید پرکینز در پروژه زیرو همکار می شود. در ضمن استاد آموزش در هاروارد نیز هست.
کارهای مهم : چارچوب های ذهن. نظریه هوشمندی های چندگانه
“من از بچه هایم می خواهم که دنیا را بشناسند نه برای آنکه دنیا جذاب است و انسان کنجکاو. می خواهم که آن را بفهمند تا دنیا را تبدیل به محلی بهتر برای زندگی کنند. “
در حوزه روان شناسی و علوم رفتاری معمولا باور بر این است که هوش موجودیتی منفرد است که به ارث می رسد و ابناء بشر مانند لوح سفیدی هستند که هر چیزی را در صورتی که به شیوه ای مناسب ارائه شود، می توان به آنها آموزش داد. تحقیقات اخیر نشان می دهد که عکس این مسأله صادق است و هوش های چندگانه وجود دارد که کاملا از یکدیگر مستقل هستند.
گاردنر هوش را “ظرفیتی برای حل مسائل یا تطبیق ساخته ها متناسب با مجموعه فرهنگی ” می داند
در کتاب چارچوب های ذهن گاردنر با هوش های شخصی به عنوان یک کل برخورد می کند؛ چرا که بسیار به هم نزدیکند و هماهنگ عمل می کنند. افراد ترکیب یگانه ای از هوش ها دارند و این هوش ها بدون جهت گیری اخلاقی است و می تواند برای مقاصد خوب یا بد بکار آید.نظریه گاردنر در روان
شناسی جایگاه معتبری به دست نیاورده است ولی به شدت مورد توجه معلمان قرار گرفته است. در اصل این تئوری، هفت روش تدریس به جای یکی را امکان پذیر می کند؛ یعنی می توان ذهن را در زمینه ای که آماده است، تحریک کرد و با شیوه ای که مورد علاقه دانش آموز است پیش رفت. توصیه های گاردنر:”معلمان باید توجه خود را به همه هوش ها معطوف کنند.””باید آموزش و اخلاقیات را به یکدیگر گره زد.”
معتبر و سودمندی برای اندازه گیری توان بالقوه دانش آموز می دانند. این آزمونها دیگر به صورت جمعی به کار نمی رود بلکه برای تعیین این امر به کار می رود که آیا بچه ای که در مدرسه مشکل دارد، دچار ناتوانی در یادگیری یا مشکل دیگری است. تمام آزمون های استاندارد بهره هوشی و امتحان پایانی دروس تا حد زیادی دانش آموزان را به یک شکل دسته بندی می کنند چون عامل جی، پیش بینی کننده عمده موفقیت در تحصیل است.در خلال دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ تلاش شد در
برخی پیش دبستانی ها در آمریکا بهره هوشی بچه های محروم افزایش یابد. نتایج دلسردکننده بود. حتی در جایی که بالا بردن بهره هوشی بچه های کوچک ممکن شد، این نتایج به نتایج مشابه در امتحان پایان دروس منجر نشد و افزایش بهره هوشی مدت کوتاهی پس از اتمام دوره ها از بین رفت. این نتایج ناامیدکننده باعث شد عده ای از پژوهشگران مفاهیم جی و بهره هوشی را زیر سؤال ببرند. در عوض عرضه نظریه هوش چندگانه که در کتاب قالب های ذهن (۱۹۸۳) گاردنر مطرح شد، با استقبال روبه رو شد. گاردنر روانشناس دانشگاه هاروارد به جای هوش کلی ،هفت هوش دارای ارزش یکسان را پیشنهاد کرد: زبانی، منطقی- ریاضی، تصویری- فضایی، موسیقایی،
جسمی- حرکتی، درون شخصی و بین فردی(وی بعداً هوش هشتم را با عنوان طبیعت گرایانه مطرح کرد.). نظریه گاردنر یادآور خوبی است که توانایی های انسان زیاد است و می توان بر برخی از متداول ترین آنها اسم گذاشت. در نتیجه ورزشکاران خوب هوش جسمی- حرکتی دارند به عبارت دیگر، هر کس به نوعی باهوش است.
این نظریه زبانی جدید برای توصیف احساسات و بچه ها و فضای کلاس به آموزگاران داده است. کتابهای راهنمای آموزگاران توصیه می کنند که این هوش های چندگانه به عنوان نقاط ورودی به درس برای دانش آموزان مختلف در نظر گرفته شود. مثلاً در درسی درباره فتوسنتز، معلم باید
دانش آموزان را به خواندن توصیف فتوسنتز وادارد تا افراد باهوش از نظر زبانی با موضوع آشنا شوند، گیاهان نیازمند و غیرنیازمند به نور را مقایسه کند تا بچه های باهوش از نظر طبیعی آشنا شوند، از بچه ها بخواهد جدول زمانی مراحل فتوسنتز را آماده کنند تا هوش منطقی- ریاضی بچه ها تحریک
شود و غیره. چنین سناریویی بسیار جذاب است، اما بعید است ورود به یک موضوع از چندین جهت مختلف زمان کافی برای پیشرفت در موضوع های دیگر باقی بگذارد. یک معلم زیست شناسی گفت، رویکرد هوش چندگانه شاید باعث شود تا بچه های دارای استعداد خاص، فهم خود را به گونه ای بیان کنند که از نظر شخصی ارضا کننده باشد، اما علم اساساً تحلیلی است و فهم آن نهایتاً نیازمند به کارگیری مهارت های تحلیلی و تعقل قوی است.یک قرن تحقیق نشان داده است هیچ کدام از انواع متمایز هوش به اندازه عامل جی سودمند نبوده است. دو نظریه پرداز عمده هوش چندگانه یعنی هاوارد گاردنر و رابرت استرنبرگ در مورد وجود جی مناقشه نمی کنند و فقط در مورد جایگاه آن در میان توانایی های ذهنی سؤال دارند. مسلماً انواع بسیاری از توانایی های ذهنی وجود دارد اما آنها نه از هم مستقل هستند و نه فایده یکسانی دارند.پژوهش در ۱۰۰ سال گذشته به مجموعه اطلاعاتی منجر شده است که تقریباً تمام دست اندرکاران به رغم دیدگاه
های مختلف خود، معتبر می دانند. تفاوت در بهره هوشی بچه ها را می توان به یک اندازه به اختلاف در ژنها و محیط آنان مربوط دانست. با بالا رفتن سن بچه ها، نقش تفاوت های ژنتیک در
اختلاف هوشی بیشتر می شود. دانشمندان گمان می کنند با افزایش استقلال بچه ها، توانایی آنان برای انتخاب و شکل دهی به محیط خود بیشتر می شود و محیط نیز بر شکل گیری آنان تأثیر می گذارد. قدرت ژنها را می توان در این حقیقت دید که دوقلوهای همسان که جدا از هم بزرگ شوند، بیشتر از دوقلوهای جدا که در یک خانه بزرگ شده اند، در بزرگسالی از نظر بهره هوشی، کارکرد مغز، شخصیت و بسیاری رفتارها و ویژگیها به هم شباهت دارند
ژنها احتمالاً از طریق شکل دهی به ویژگیهای سوخت و سازی، الکتریکی و ساختاری مغز تأثیرگذار می شوند. مثلاً مغز افراد دارای بهره هوشی بالا به هنگام حل مسئله انرژی نسبتاً کمتری مصرف می کند و در واکنش به محرک های حسی مانند نور و صدا، امواج مغزی سریع تر و پیچیده تری تولید می کند. پژوهشگران از مدتها قبل در این باره بحث کرده اند که آیا افراد دارای بهره هوشی
بالا، مغز بزرگتری دارند و یافته های جدید نشان می دهد که این گونه است. تفاوت از نظر جی یا هوش کلی همان اندازه طبیعی است که اختلاف در قد، فشار خون و غیره طبیعی است.تحقیقات نشان می دهد جی پس از مدرسه نیز اهمیت دارد. یافته ها حاکی از این است که بهره هوشی
فرد بیش از تحصیلات یا شغل پدر، مؤید شغل و درآمد وی در بزرگسالی است. تأثیر جی در قلمروهای مختلف زندگی فرق می کند- مدرسه، کار، همسری- چون برخی از این قلمرو ها توانایی شناختی کمتری از سایرین طلب می کنند. برخی نتایج مهم در زندگی بیش از بقیه از عوامل غیر شناختی همچون بلندپروازی و برون گرایی و تصمیم هایی که بقیه در مورد شخص می گیرند، تأثیر می پذیرند.
با این حال، مستندات درباره تأثیر گسترده و ماندگار جی به خصوص در کارهای پیچیده تر زندگی زیاد است. تحقیقات حاکی از آن است که آزمون های قوای ذهنی بهتر عملکرد شغلی را پیش بینی می کنند تا شخص، میزان درستکاری، تجربه و تحصیلات به علاوه همین تحقیقات نشان می دهد بهره هوشی و با سوادی با انواع دستاوردهای بزرگسالی مانند بهداشت و طول عمر صرف نظر از خاستگاه اجتماعی همبستگی دارد.تعریف دقیق جی و کارکرد آن دشوار است، اما متخصصان سنجش ذهنی معتقدند که جی بر فراز سلسله مراتبی از توانایی های ذهنی قرار دارد. بسیاری از این پژوهشگران سلسله مراتب سه سطحی را که جان بی کارول در کتاب توانایی های شناختی ذکر کرده است، قبول دارند. کارول پس از استخراج آماری عوامل توانایی مشترک از بین
۴۵۰ مطالعه پیشین، تمام توانایی های ذهنی را به سه دسته تقسیم کرد.در بالاترین سطح یعنی لایه سوم، کارول شواهد یک توانایی را یافت یعنی جی. در لایه دوم، وی هشت توانایی گسترده شامل زبان، تعقل، تصویربرداری فضایی، درک شنیداری، حافظه و سرعت انتقال. لایه اول شامل
توانایی های ذهنی نسبتاً خاص همچون گستره حافظه و درک مطلب است.تمام توانایی های لایه دوم با هم همبستگی زیادی دارند. فردی که از نظر توانایی زبانی استعداد چندانی ندارد، بسیار بعید است که از توانایی دیگری در این لایه برخوردار باشد، مانند تصویرپردازی فضایی. تحقیقات
نشان می دهد این توانایی ها با یکدیگر و با جی همبستگی بالایی دارند. تمام آنها متشکل از جی و قدری از یک توانایی دیگر هستند. به قول کارول، تمام توانایی های لایه دوم رنگ های مختلف جی هستند. به رغم تلاش های بسیار، تا به حال کسی موفق نشده است آزمون هایی طراحی کند
که این توانایی ها را جدا از جی اندازه بگیرد
و...........