مجله Nature بزرگترین مجله علمی جهان با نازل ترین قیمت

مجله Nature  بزرگترین مجله علمی جهان با نازل ترین قیمت

حجم فایل 100 مگابایت

هته آخر سال 2015 از 24 تا 31 دسامبر

 

 

 

 

 

فرمت مجله pdf است که به راحتی می توانید در لپ تاپ،تبلت و یا تلفن همراهتان آنها را بخوانید.



خرید و دانلود مجله Nature  بزرگترین مجله علمی جهان با نازل ترین قیمت


مقاله پناهندگی

مقاله پناهندگی

 

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 50 صفحه می باشد. 

 

دانلود مقاله پناهندگی



فهرست مطالب

مقدمه۱

بخش اول

نگاهی به مسائل حقوقی پناهندگان در ایران

فصل اول۳

تاریخچه و منابع حقوقی پناهندگی۳

پناهندگی در اسلام۴

سنت پناهندگی تا زمان مشروطیت۴

منابع حقوقی پناهندگی۵

فصل دوم۶

اعطای پناهندگی۶

علل پناهندگی۶

پناهندگان بدون تابعیت۷

تقاضای پناهندگی۷

مرجع رسیدگی به تقاضای پناهندگی۸

فصل سوم۹

ازدواج پناهندگان با ایرانیان۹

ازدواج مرد پناهنده با زن ایرانی۹

ازدواج زن پناهنده با مرد ایرانی۱۰

فصل چهارم۱۱

احوال شخصیه۱۱

احوال شخصیه پناهندگان۱۱

احاله۱۲

قواعد مربوط به حل تعارض قوانین۱۲

فصل پنجم۱۵

حق مراجعه به دادگاه‌ها۱۵

نحوه دادرسی در ایران۱۵

تامینی که اتباع خارجی باید بدهند۱۶

معافیت پناهندگان از دادن تامین۱۷

ترجمه اظهارات و اسناد در محاکم۱۷

فصل ششم۱۸

اشتغال پناهندگان۱۸

شرایط صدور پروانه کار اتباع بیگانه۱۹

اعتبار پروانه کار اتباع بیگانه۲۰

ضمانت اجرای عدم رعایت مقررات مربوط به پروانه کار۲۰

پناهندگان شاغل در ادارات دولتی۲۱

شمول مقررات قانون کار نسبت به پناهندگان۲۱

فصل هفتم۲۳

تحصیل تابعیت۲۳

معافیت از شرط اقامت۲۳

درخواست تابعیت و نحوه اعطای آن۲۴

تاثیر تحصیل تابعیت ایران۲۵

فصل هشتم۲۶

فوت پناهنده۲۶

فوت پناهنده در ایران۲۶

ترکه پناهندگان۲۷

علت مهر و موم ترکه۲۸

تصفیه ترکه۲۸

بخش دوم

حمایت بین‌المللی از پناهندگان از دیدگاه کنوانسیون ۱۹۵۱ سازمان ملل متحد

فصل اول۳۱

حمایت بین‌المللی پناهندگان و نقش کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد۳۱

پناهنده کیست؟۳۱

فصل دوم۴۱

کنوانسیون ۱۹۵۱ پناهندگان۴۱

منابع و ماخذ:۵۰

منابع و ماخذ:

دکتر الماسی، نجادعلی؛ حقوق بین‌الملل خصوصی، نشر میزان.

دکتر نصیری، محمد؛ حقوق بین‌الملل خصوصی، جلد اول و دوم، نشر آگاه.

دکتر ضیائی بیگدلی، محمدرضا؛ حقوق بین‌الملل عمومی، انتشارات گنج دانش.

دکتر موسی‌زاده، رضا؛ حقوق معاهدات بین‌المللی، نشر میزان.

دکتر ضیائی بیگدلی، محمدرضا؛ حقوق معاهدات، انتشارات گنج دانش.

والاس، ربه‌کا؛ حقوق بین‌المللی، انتشارات شهر دانش.

دکتر سلجوقی، محمود؛ حقوق بین‌الملل خصوصی (تابعیت، تعارض قوانین)، نشر میزان.

عبادی، شیرین؛ نگاهی به مسائل حقوقی پناهندگان در ایران، انتشارات گنج دانش.

مارلی آکی رون، کیت جاسترام؛ حمایت از پناهندگان، انتشارات کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان؛

حمایت از پناهنده؛ انتشارات کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان.

کنوانسیون ۱۹۵۱؛ انتشارات کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان.

قوانین:

قانون اساس؛

قانون مدنی؛

قانون امور حسبی؛

قانون مجازات اسلامی؛

قانون آیین دادرسی مدنی؛

قانون آیین دادرسی کیفری؛

قانون کار.

تاریخچه و منابع حقوقی پناهندگی

مفهوم پناهندگی که عموماً با یک مکان یا محل جغرافیایی ملازمه دارد و در تاریخ بشری ریشه‌ای بس کهن و قدیمی دارد، برخی آن را تقریباً به قدمت زندگی اجتماعی انسان می‌دانند و معتقدند که آدم و حوا نخستین پناهندگان تاریخ هستند، زیرا پس از اخراج از بهشت به زمین پناهنده شدند.

در یونان باستان، معابد محل امنی حتی برای محکومین به مرگ به شمار می‌آمد و این امتیاز از حقوق عمومی یونانیان سرچشمه می‌گیرد. حق پناهندگی چنان ریشه‌‌های استواری در سنت اجتماعی داشت که علیه نقض کنندکان آن مجازات‌های بسیار شدیدی وضع شده بود.

سنت پناهندگی در رم باستان از منازعه قلمروهای مختلف سرچشمه می‌گرفت. بدین معنا که حاکم یک سرزمین از اتباع سرزمین خصم و خصوصاً فراریان از سرزمین دشمن می‌خواست به سرزمین او پناه آورده و در آنجا آزادانه زندگی کنند. معروف است که رومولوس بنیانگذار امپراطوری رم در نزدیکی پایتخت خود محلی را به عنوان مکان امن تعیین کرده بود تا کسانی که مایل هستدن به آنجا پناه برده و با او بیعت کنند. به این گونه افراد حق شهروندی اعطا می‌شد و پس از جنگ با دشمن از سرزمین‌های آزاد شده نصیب می‌بردند.

در ایران باستان نیز پناهندگی به رسمیت شناخته شده بود. مثلاً در تاریخ دوره ساسانی می‌خوانیم که پس از آن که خسرو دوم ملقب به پرویز در جنگ با بهرام چوبین شکست خورد، بعد از عبور از دجله به بیزانس پناهنده شد و امپراطور بیزانس حاضر شد خسروپرویز را حمایت نماید تا به تخت و تاج ایران برگردد، به این شرط که او در ازای چنین همراهی ارمنستان را به دولت بیزانس واگذار کند.

در تورات آسمانی یهود، پناهدگی به رسمیت شناخته شده است. در سفر لاویان باب ۱۹ چنین آمده است: غریبی در میان شما ما واگزینید، مثل مثل متوطن از شما باشد او را میازارید و او را مثل خود محبت نمایید. در انجیل نیز از کسانی نام برده می‌شود که در اورشلیم و دیگر اماکن امن پناه گرفته‌اند.

پناهندگی در اسلام

در میان اعراب قبل از اسلام سنت پناهندگی مرسوم و معمول بود. هر کس که در حرم کعبه پناه می‌گرفته است، از هر نوع تعقیب و خطری که جسم و جان او را به خطر اندازد، مصون بوده و هرگونه شکستن این حرمت گناه به شمار می‌رفته است.

در دین اسلام، هر مسلمانی حق دارد به فرد غیرمسلمان حتی اگر کافری باشد که هنگام جنگ از تعقیب فرار کرده و به سرزمین اسلام پناه برده، پناهندگی دهد. چنین شخصی مستامن نامیده می‌شود و حق او قابل تعرض نیست و افراد خانواده و مال وی نیز در امان خواهد بود. امان، صرف نظر از اینکه چه شخصی آن را اعطا کرده باشد، تعهدی به عهده تمام جامعه است و باید از سوی همه محترم شمرده شود.

مدت امان یک سال است و ظرف این مدت، مال و جان پناهنده تحت حمایت است. مستامن از حقوق اجتماعی و فردی برخوردار است.

در پایان یک سال، اگر مستامن بخواهد در کشور پذیرنده باقی بماند، باید حتماً یکی از ادیان توحیدی (اسلام، یهودی، مسیحی و زرتشی) را قبول کند یا بپذیرد که جزء اهل ذمه  درآید.

اسلام جزء اولین نهادهایی بوده که اصل نگرداندن پناهنده و عدم خروج افراد  و پناهندگانی را که مرتکب جرائم سیاسی شده‌اند، پذیرفته است.

سنت پناهندگی تا زمان مشروطیت

 در کشور ایران تا قبل از انقلال مشروطیت، همواره به سنت پناهندگی با احترام نگاه کرده است. پناهندگی عموماً در داخل کشور به دو صورت متجلی می‌گردید:

الف) تحصن در اماکن مقدسه مذهبی یا در خانقاه‌ها: در این حالت شخص مجرم و یا کسی که جان خود را درخطر می‌دید، برای فرار از مجازات و یا تحصیل امنیت به داخل اماکن مذکور رفته و معمولاً خود را بوسیله طناب یا زنجیری به در اماکن فوق می‌بست و بدین طریق تقاضای پناهندگی می‌کرد. افرادی که بدین طریق پناهنده می‌شدند، تا زمانی که از محل مذکور خارج نمی‌شدند، در امان بودند. البته در تاریخ دیده شده که گاهی اوقات به دستور حکومت پناهنده‌ای را به زور از محل تحصن اخراج کرده‌اند. فرضاً زمانی که ناصرالدین شاه متوجه شد که سیدجمال الدین اسدآبادی به حرم حضرت عبدالعظیم پناه برده است، دستور داد او را از آن محل اخراج و از ایران تبعید نمایند.

ب) پناهندگی در سفارت‌خانه‌های دولت‌های خارجی: نوع دیگر پناهندگی که در ایران مرسوم بود، پناه بردن به سفارت‌ خانه‌های دول خارجی خصوصاً روسیه و انگلستان بود. افرادی که پناهندگی آنها قبول می‌شد، حق داشتند پرچم کشور پذیرنده را بالای منزل خود نصب کنند و بدین ترتیب دولت ایران حق تنبیه شخص مذکور را عملاً از دست می‌داد.

با انقلاب مشروطیت و پیدایش قانون در ایران، سنت پناهندگی نیز متحول شد، زیرا قانون اجازه نمی‌داد که شخص خاطی (اعم از مجرم عادی و مجرم سیاسی) از مجازات فرار کند. از این زمان است که پناهده مفهوم دیگری پیدا کرد و به فردی اطلاق می‌گردید که به خاطر ترس از جان یا مال از دولت ایران تقاضای کمک کرده و پناه بخواهد.

منابع حقوقی پناهندگی

پناهندگی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به رسمیت شناخته شده است. اصل ۱۵۵ قانون مذکور مقرر می‌دارد: «دولت جمهوری اسلامی ایران می‌تواند به کسانی که پناهندگی سیاسی بخواهند، پناه دهد، مگر اینکه بر طبق قوانین ایران تبهکار و خائن شناخته شوند».

در خصوص چگونگی اعطای پناهندگی و حقوق و تکالیف پناهنده در ایران، آیین نامه پناهندگان مصوب ۲۵/۹/۱۳۴۲ و کنوانسیون مربوط به وضع پناهندگان مورخ ۲۸ ژوئیه ۱۹۵۱ و پروتکل مربوط به وضع پناهندگان مورخ ۳۱ ژانویه ۱۹۶۷ که دولت ایران طی ماده واحده‌ای در سال ۱۳۵۴ با تصویب پارلمان به آن ملحق گردید، تکلیف را مشخص می‌سازد.



خرید و دانلود مقاله پناهندگی


تاریخچه امپرسیونیسم

تاریخچه امپرسیونیسم

24 ص

مقدمه

انقلابی به اسم انقلاب امپرسیونیستی آنچه را که برای هنرمندان به ارمغان می‌آورد علاوه بر شیوه نورپردازی کمال از کمال نیافتگی بود و نیز استقلال تصویری در برابر واقعیت و هم‌چنین از شیوه‌های به اصطلاح اشرافی بود.

امپرسیونیسم در واقع اساس دیدن را در دنیا دگرگون کرد به رغم تمام موانع و مشکلات طبیعی و غیرطبیعی به موفقیت مکتب امپرسیونیسم را علاوه بر ارزش ذاتی آن در ارائه بینش اخلاقی دوره‌اش باید داشت.

کلمه امپرسیونیسم از واژه‌ای فرانسوی به معنای احساس و ادراک و دریافت ذهنی برگرفته شده است و این جنبش عظیمم در سده 19 آغاز گردید و به این دلیل امپرسیونیسم خوانده شده که روزنامه‌نگاری ذهن دیدن نمایشگاهی از آثار هنرمندان بزرگ یکی از آثار آنان را به نام امپرسیونیسم ((طلوع خورشید)) به باد انتقاد گرفت و اظهار داشت که این اثر هیچ چیز غیر از یک امپرسیونیسم زودگذر را در بیننده القا نمی‌کند و این سبک بوجود آمد.

از هنر نقاشی سخن نمی‌گوئیم که از ارتباط سخن به میان می‌آوریم. آنگونه که می‌دانید نقاشی تنها نقاشی نیست بلکه پل ارتباطی میان تفکرهاست و نقاش می گوید دردها و مشقت‌ها را پشت سر می‌گذارد تا تفکر خود و جامعه را در راستای پیش برد بهتر تحقق بخشد و تسلی دلی باشد برای همگنانش.

یک اثر نقاشی را عناصر بصری و تکنیک به وجود می‌آورند اما بیشتر ارزش آن را مدیون تفکر آن است و نقاش با تفکر بخشیدن به اثر و به وجود آوردن خلاقیت در اثر حکم آن است.

طرح تحقیق

انگیزه اولیه من شخصی بوده و برای این موضوع امپرسیونیسم را انتخاب کرده‌ام که :

وابسته به رشته‌ام بودهاین سبک برایم سوالاتی بیشمار ایجاد کرده است و برای پاسخ‌گویی به سؤالات خودم و دیگران و اطلاع هر چه بیشتر از این سبک و چگونگی بوجود آمدن و پیدایش و ادامه یافتن آن و چگونگی عملکرد این سبک و وجح تمایز آن با سبکهای دیگر را برای خود و دیگران مشخص کرده و تحقیقی کامل را داشته‌ باشم.

خرید و دانلود تاریخچه امپرسیونیسم


دانلود پایان نامه رشته تاریخ - بررسی بیوگرافی خاندان ابی وقاص و نقش آنها در تحولات مهم تاریخ اسلام با فرمت WORD

دانلود پایان نامه رشته تاریخ - بررسی بیوگرافی خاندان ابی وقاص و نقش آنها در تحولات مهم تاریخ اسلام با فرمت WORD

نقش شخصیت در تاریخ

تجربه‌های‌ تاریخی‌ نشان‌ می‌دهد که‌ ترقی‌، تعالی‌ و فروپاشی‌ هر مملکتی‌ به‌ نقش‌ نخبگان‌و شخصیت‌های‌ مهم‌ سیاسی‌ و اجتماعی‌ آن‌ جامعه‌ وابسته‌ است‌ و اندیشه‌ و تفکر آنها دراجرای‌ برنامه‌های‌ سیاسی‌، اجتماعی و ‌ چگونگی‌ تحقق‌ خواستهای‌ مردم‌ به‌ میزان‌ تعیین‌کننده‌ائی سرنوشت‌ ساز و موثر است‌. بدیهی‌ است‌ نقش‌ اینگونه‌ شخصیتها را در ایجادفرصتهاو یا بهره‌ برداری‌ از فرصتهای‌ موجود به‌ هیچ‌ روی‌ نمی‌توان‌ انکار کرد.

بدین‌ ترتیب‌ می‌توان گفت‌ شخصیتها و بزرگان‌ عامل‌ تحول‌ تاریخ‌ بوده‌اند. در اینجا سوالات‌متعددی‌ مطرح‌ می‌شود؛ از جمله‌ اینکه‌ ایشان‌ این‌ قدرت‌ و نیرو را از کجا گرفته‌ و منشا آن‌ چه بوده است‌؟ و یا اینکه‌ آنها تا چه‌ اندازه‌ در گردش‌ چرخ‌ تاریخ‌ نقش‌ موثری‌ داشته‌اند؟ و...

اصولا نظرات‌ متعددی‌ در جواب‌ این‌ پرسشها در خصوص‌ تاثیر گذاری‌ آنها در تاریخ‌مطرح‌ می‌شود. شهید مطهری‌ ضمن‌ غلط‌ پنداشتن‌ نظریه‌ زیر می‌نویسد: «عده‌ای‌ معتقدندتاریخ‌ را نوابغ‌ به‌ حرکت‌ در آورده‌ و حتی‌ جهت‌ تاریخ‌ را آنها انتخاب‌ کرده‌اند و هر طوردلشان‌ خواسته‌ تاریخ‌ را ساخته‌اند، اندیشه‌ و فکر آنها بوده‌ که‌ جامعه‌ بشری‌ این‌ طور که‌هست‌ باشد و همانها بوده‌اند که‌ تاریخ‌ را ساخته‌اند. معمارهای‌ این‌ ساختمان‌ بزرگ‌، همان‌یک‌ عده‌ مردم‌ نابغه‌ بوده‌اند. در هر ملتی‌ یک‌ یا چند نابغه‌ وجود دارد که‌ تاریخ‌ آن‌ ملت‌ رانوشته‌اند. مثلا فرانسه‌ را ناپلئون‌ ساخته‌، و روسیه‌ رالنین‌ بوجود آورده‌، روسیه‌ ساخته‌دست‌ لنین‌ است‌ به‌ این‌ معنا که‌ اگر لنین‌ نبود روسیه‌ای‌ در کار نبود؛ و هر ملتی‌ همین‌ طوراست‌».[1]

در این‌ نظریه‌ نقش‌ شخصیتهای‌ مهم‌ تاریخی‌ در ایجاد و تحول‌ تاریخ‌ بصورت‌ اغراق‌آمیزمطرح‌ شده‌ است‌ و عوامل‌ دیگرکاملا مورد انکار قرار گرفته‌ است‌. در صورتی‌ که‌ اگر دیگرعوامل‌ همانند افراد جامعه‌، شرایط‌ اقتصادی‌، مختصات‌ جغرافیایی‌ و... حضور نداشتند، قطعا نوابغ‌ و شخصیت‌های‌ مهم‌ تاریخی‌ نمی‌توانستند کاری‌ را صورت‌ دهند. و دراینجاست که باید گفت‌ نمی‌توان‌ نقش‌ دیگر عوامل‌ را نفی‌ نمود.

آنچه‌ که‌ باید به‌ آن‌ اشاره‌ نمود، اینکه‌: نوابع‌ موثرند به‌ این‌ معنا که‌ همه‌ افراد بشر موثرند،زیرا آنها شریک‌ در اجتماعند، و اگر ملتها و افراد نبودند مسلما نوابغ‌ بدون‌ بازو بوده‌ ونمی‌توانستند خود را بروز داده‌ و کاری‌ انجام‌ دهند. پس‌ نه‌ آنها در واقع‌ جهت‌ تاریخ‌ را انتخاب کرده‌اند و نه‌ ملتها هیچ‌ نقشی‌ نداشته‌اند. اگر هنگامیکه‌ نابغه‌ ظهور می‌کرد، افرادی‌نبودند که‌ اراده‌ او را اجرا نمایند و طرح‌ او را به‌ مرحله‌ عمل‌ در آورند آیا کاری‌ انجام‌میشد؟ بنابراین‌ نظریه‌ بعدی‌ می‌گوید«نوابع‌ آندسته‌ از افراد هستند که‌ طبیعت‌ جامعه‌ وقوانین‌ حاکم‌ بر آن‌ را بهتر از دیگران‌ می‌شناسند و همان‌ کاری‌ که‌ نوابغ‌ علم‌ و صنعت‌ درزمینه‌ علوم‌ انجام‌ می‌دهند، این گروه‌ نیز در جامعه‌ انجام‌ می‌دهند.

کار نوابغ‌ صنعت‌ جز این‌ نیست‌ که‌ طبیعت‌ را بخوبی‌ می‌شناسند، راه‌ مهار و هماهنگ‌ساختن‌ آنرا بهتر از دیگران‌ می‌دانند، و اگر چنین‌ شناختی‌ از طبیعت‌ نداشتند، چنین‌موفقیت‌ درخشانی‌ نصیب‌ آنها نمی‌گشت‌.[2] 

نوابع‌ تاریخ‌ هم‌ نبوغشان‌ در این است‌ که‌ بهتر از دیگران‌ طبیعت‌ جامعه‌ را شناخته‌ و خود راباطبیعت‌ جامعه‌ هماهنگ‌ کرده‌اند. و توانسته‌اند نیروهای‌ نهفته‌ در آن را به‌ استخدام‌ خوددرآورده‌ و به‌ نیروهای‌ متفرق‌ وحدت‌ بخشیده‌ و میان‌ قوای‌ پراکنده‌ حلقه‌ اتصالی‌ بوجودآورند و آنرا در مسیر تکامل‌ بسیج‌ نمایند.

حتی‌ پیامبران که‌ بالاتر از نوابغ‌ قرار گرفته‌اند و علم‌ و آگاهی‌ آنان‌ مربوط‌ به‌ مقام‌ وحی‌است‌، کارشان‌ بهره‌ برداری‌ از نیروهای‌ نهفته‌ در طبیعت‌ جامعه‌ است‌، چیزی‌ که‌ هست‌نوابغ‌، گاهی‌ آن نیروها را در مسیر صحیح‌ و گاهی‌ آنرا در مسیر غلط‌ رهبری‌ می‌کنند ولی‌پیامبران‌ آنها را در مسیر صحیح‌ قرا می‌داده‌اند. مثلا حضرت‌ رسول‌ (ص‌) ظهور می‌کنند،قطع‌ نظر از مساله‌ وحی‌، او نابغه‌ است‌، یعنی‌ بهتر از دیگران‌ زمان‌ و جامعه‌ خودش‌ رامی‌شناسد، و میداند راهی‌ که‌ باید از آن‌ راه‌ مردم‌ را نجات‌ داد، چه‌ راهی‌ است‌. چیزی‌ را که‌ او می‌فهمد‌ دیگران‌ نمی‌فهمند. از یک‌ هوش‌ بیشتر و از اراده‌ و تصمیمی‌ برخورداراست‌، به‌ علاوه‌ یک‌ سلسله‌ صفات‌ دیگر مثل‌ خُلق‌ عظیم‌ «انک‌ لعلی‌ خلق‌ عظیم»‌[3] یک‌ سلسله‌خصلتها که‌ در جذب‌ نیروهای‌ دیگر تاثیر دارد.

گذشت‌، ایثار، فداکاری‌، تقوا و پاکی‌، مجموع‌ اینها که‌ در یک‌ فرد جمع‌ شود میتواند ناگهان‌نیروهای‌ نهفته‌ تاریخ‌ را که‌ یا خفته‌اند و یا اگر حرکتی‌ دارند در جهت‌ ضد تکامل‌ تاریخ‌ است‌، بیدار کند. مردم‌ زمان‌ او یکدیگر را غارت‌ می‌کنند، به‌ خاطر عصبیت‌ها با یکدیگر جنگ‌ ونزاع‌ می‌کنند .او نیروهای‌ خفته‌ را بیدار می‌کند، نیروهایی‌ را که‌ جهت‌ انحرافی‌ دارند درجهت‌ اصلی‌ می‌اندازد.[4]

آن گروه‌ که‌ نوابع‌ را جزء تنها نیروهای‌ محرک‌ تاریخ‌ می‌دانند و نقش‌ دیگر نیروها را نفی‌می‌کنند، بطور مسلم‌ یک‌ نظریه‌ نادرستی‌ را القاء می‌کنند. حتی‌ پیامبر(ص)ان‌ نیز که‌ بالاتر ازنوابغ‌ می‌باشند، هرگز به‌ مردم‌ نمی‌گفتند که‌ شما بروید در خانه‌ هایتان‌ بنشینید و تنها من‌هستم‌ که‌ با معجزه‌های‌ خود همه‌ کارها را انجام‌ می‌دهم‌، بلکه‌ کار آنها در راستای‌احتیاجات‌ جامعه‌ بوده‌ است‌. اگر بر ضد احتیاجات‌ باشد اصلا او نابغه‌ نیست‌، و اصولانبوغ‌ اینست‌ که‌ احتیاجات‌ را خوب‌ تشخیص‌ می‌دهد. و نیز معنایش‌ این‌ نیست‌ که‌ مردم‌هیچ‌ کاره‌اند، «فاذهب‌ انت و ربّک‌ فقاتلا انا هیهنا قاعدون‌»[5] به‌ مردم‌ نگفت‌: «شما بروید در خانه‌بنشینید من‌ که‌ نابغه‌ هستم‌ بجای‌ شما می‌روم‌ همه‌ کارها را انجام‌ می‌دهم‌». برعکس‌، این‌منطق‌ را رد کرد، گفت‌ خود شما هستید که‌ مسئول‌ هستید و باید مجاهد باشید، یعنی‌نیروهای‌ تاریخ‌ را در جهت‌ تکاملی‌ تاریخ‌ به‌ حرکت‌ در آورد.[6]

در اینجا ذکر این‌ نکته‌ ضروری‌ است‌ که‌ نقش‌ نوابغ‌ ممکن‌ است‌ گاهی‌ منفی‌ باشد و نبوغ‌ خود را در جهتی‌ صرف‌ کند که‌ مصالح‌ ملت‌ در آن‌ متصور نباشد. استاد مطهری‌ در این‌مورد در کتاب‌ فلسفه‌ تاریخ‌ می‌نویسد:

«نقش‌ نوابغ‌ در تغییر تاریخ‌ لزومی‌ ندارد که‌ در جهت‌ تکامل‌ تاریخ‌ باشد. یا تکامل‌ در هرجهت‌ باشد. همان‌ معاویه‌ از جنبه‌های‌ سیاسی‌ قدرت‌ فوق‌ العاده‌ای‌ بود که‌ شاید اگر اونمی‌بود یا آدم‌ ضعیفی‌ بجای‌ او می‌بود اوضاع‌ جور دیگری‌ بود. قهرا این‌ جور است ولی‌این‌ نابغه‌ها اغلب‌ از یک‌ جهت‌ نابغه‌ هستند. اسکندر نابغه‌‌ای است‌ که‌ فقط‌ در امر نظامی‌ نابغه‌است‌. نادر هم‌ همینطور است‌. نا دریک‌ نابغه‌ نظامی‌ است‌، آنهم‌ فقط‌ در کار سپاهی‌گری‌.دراداره‌ مملکت‌ که‌ از حد عادی‌ هم‌ منحط‌تر بود، آدمی‌ بود که‌ به‌ همان‌ نسبت‌ که‌ در کارنظامی‌ گری‌ قوی‌ بوده‌، در کار مدیریت‌ مملکت‌ مرد منحط‌ و پستی‌ بوده‌ است‌، خیلی‌ هم‌فضاحت‌ راه‌ انداخت‌.[7]

بنابراین‌ در یک‌ نگاه‌ می‌توان‌ دریافت‌ که‌ در تاریخ‌ سیاسی‌ و نظامی‌ جوامع‌ بشری‌ همواره‌وجود قشر نخبگان‌ در جهان‌ سیاست‌ و جامعه‌ سیاسی‌ امری‌ اجتناب‌ناپذیر است‌. توانائی‌و تحرک‌ این‌ قشر بستگی‌ دارد به اینکه تا چه‌ اندازه‌ قشرهای‌ میانی‌ و پائین‌ جامعه‌ را بتواند به‌خدمت‌ در آورده‌ و متوجه‌ خود سازد.

اگر تاریخ‌ را انباشته از افراد نخبه‌ بدانیم‌، پس‌ همواره‌ جوامع‌ بشری‌ شاهد گروه‌های‌ جدیدی از نخبه‌گان‌ که‌ دارای‌ پویائی‌ و تحرک‌ بیشتری هستند‌ می‌باشد. نخبگان‌ همواره‌ با هم‌ در حال‌ رقابت‌ هستند و تاریخ‌ چیزی‌ جز دفن‌ یک‌ قشر نخبه‌ و پیدایش‌نخبگان‌ جدید نیست‌.

نکته‌ دیگر اینکه‌ نخبگان‌ دارای‌ تنوع‌ و گوناگونی‌ وسیع‌ بوده‌ و از دیرباز تا کنون‌ در جوامع‌بشری‌ بروز و ظهور یافته‌اند و آنها با یکدیگر یا در تضاد و رقابت‌ بوده‌اند یا با همزیستی مسالمت‌‌آمیز‌ با یکدیگر یک‌ نوع‌ خاصی‌ از تاریخ‌ را ورق‌ می‌زدند.

استاد شهید مطهری‌ در کتاب‌ جامعه‌ و تاریخ‌ خود در مورد نقش‌ شخصیت‌ در تاریخ‌ چنین‌می‌گوید: بعضی‌ ادعا کرده‌اند که‌ «تاریخ‌ جنگ‌ میان‌ نوابغ و افراد عادی‌ است‌» یعنی‌ همواره‌افراد عادی‌ و متوسط‌ طرفدار وضعی‌ هستند که‌ به‌ آن‌ خو گرفته‌اند، و نوابغ‌ خواهان‌ تغییرو تبدیل‌ وضع‌ موجود به‌ وضع‌ عالیتر هستند.«کارلایل‌» مدعی‌ است‌ که‌ تاریخ‌ با نوابغ‌ وقهرمانان‌ آغاز می‌شود. نقطه‌ مقابل‌ این‌ نظریه‌ که‌ مدعی‌ است‌: «تاریخ‌ را شخصیت‌هابوجود می‌آورند» نظریه‌ دیگری‌ است‌ که‌ درست‌ عکس‌ آنرا می‌گوید، مدعی‌ است‌ تاریخ‌شخصیت‌ها را بوجود می‌آرود، نه‌ شخصیتها تاریخ‌ را، یعنی‌ نیازهای‌ عینی‌ اجتماعی‌ است‌که‌ شخصیت‌ را خلق‌ می‌کند.

از زبان‌ منتسکیو گفته‌ شده‌ است‌:«اشخاص‌ بزرگ‌ و حوادث‌ مهم‌ نشانه‌ها و نتایج‌ جریانهای‌وسیعتر و طولانی‌تری‌ هستند.» و از زبان‌ هگل‌:«مردان‌ بزرگ‌ آفریننده‌ تاریخ‌ نیستند،قابله‌اند» مردان‌ بزرگ‌ «علامت‌» اند نه‌ «عامل‌».

از نظر منطق‌ افرادی‌ که‌ مانند دورکیم‌ «اصاله‌ الجمعی‌» می‌اندیشند و معتقدند افراد انسان‌مطلقا در ذات‌ خود فاقد شخصیت‌ اند، تمام‌ شخصیت‌ خود را از جامعه‌ می‌گیرند.

کسانی‌ که‌ مانند مارکس‌ علاوه‌ بر آنکه‌ جامعه‌شناسی‌ انسان را کار اجتماعی‌ وی‌می‌شمارند و آنرا مقدم‌ بر شعور اجتماعیش‌ تلقی‌ می‌کنند، یعنی‌ شعور افراد را مظاهر وجلوه‌ گاههای‌ نیازهای‌ مادی‌ و اجتماعی‌ می‌دانند، از نظر این گروه‌، شخصیتها، مظاهرنیازهای‌ مادی‌ و اقتصادی‌ جامعه‌اند.[8]

در اینجا نظریه‌ سومی‌ مطرح‌ است‌ که‌ مارکسیسم‌ به‌ آن‌ گرایش‌ دارد و یک‌ نوع‌ تفریط‌گرائی‌ و انکار اصالت‌ انسان‌ و نبوغ‌ افراد فوق‌ العاده‌ است‌.

مارکسیسم‌ در حرکت‌ تاریخ‌ به‌ عوامل‌ زیستی‌، و استعدادهای‌ نهفته‌ در بدن‌ انسان‌ توجه ‌ندارد و وجود نابغه‌ را محصول‌ شرایط‌ تولیدی‌ می‌انگارد و از آنجا که‌ مارکسیسم‌،استقلال‌ را از انسان‌ سلب‌ می‌کند اندیشه‌ نابغه‌ را نیز از طریق‌ اقتصادی‌ توجیه‌ می‌کند، ومی‌گوید: چون‌ نابغه‌ و غیر نابغه‌ هر دو در یک‌ شرایط‌ اقتصادی‌ خاصی‌ زندگی‌ می‌کنند، ازاین‌ جهت‌ نابغه‌ جز این‌ نمی‌تواند فکر کند، مطلبی‌ است‌ که‌ پایگاه‌ طبقاتی‌ به‌ او الهام‌ کرده‌است‌.[9]

عوامل‌ بروز استعدادهای‌ خاص‌

    بر خلاف‌ افراد انسان‌ که‌ احیانا از نظر استعدادها، تفاوتهائی‌ از زمین‌ تا آسمان‌دارند، نوابغ‌ افراد استثنائی‌ هر جامعه‌اند. افراد استثنائی‌ که‌ از قدرت‌ خارق‌ العاده‌ای‌ از نظرعقل‌ یا ذوق‌ یا اراده‌ و ابتکار برخوردارند هر گاه‌ در جامعه‌ای‌ پدید آیند آن‌ جامعه‌ را از نظرعلمی‌ و فنی‌، یا از نظر اخلاقی‌، یا از نظر سیاسی‌، یا از نظر نظامی‌ جلو می‌برند.

کارلایل‌ فیلسوف‌ معروف‌ انگلیسی‌ که‌ کتاب‌ معروف‌ «قهرمانان‌» (الابطال‌) را نوشت‌ و ازرسول‌ اکرم‌ آغاز کرد، چنین‌ نظریه‌ای‌ دارد.

از نظر کار لایل‌ در هر قومی‌ یک‌ یا چند شخصیت‌ تاریخی‌ جلوه‌ گاه‌ تمام‌ تاریخ‌ آن‌ قوم‌است‌ و به‌ عبارت‌ صحیحتر تاریخ‌ هر قوم‌ جلوه‌ گاه‌ شخصیت‌ و نبوغ‌ یک‌ یا چند قهرمان‌است‌. مثلا تاریخ‌ اسلام‌ جلوه‌ گاه‌ شخصیت‌ رسول‌ اکرم‌(ص) است‌ و تاریخ‌ جدید فرانسه‌ جلوه‌گاه‌ شخصیت‌ ناپلئون‌ و چند نفر دیگر و تاریخ‌ شوروی‌ جلوه‌ گاه‌ شخصیت‌ لنین‌.

شخصیت‌ تنها در موردی‌ می‌تواند استعداد خود را ظاهر سازد که‌ در اجتماع‌ موقعیت‌ لازم‌برای‌ بروز آن‌ استعداد را بدست‌ آورد.

در مورد عوامل‌ بروز استعدادها چندین‌ نظریه‌وجود دارد:

یکی‌ از آن نظریه‌ها اینکه‌ شخصیت‌ این‌ قهرمانان‌ صرفا معلول‌ جریانهای‌ طبیعی‌ و موروثی‌ است‌ وشرایط‌ اجتماعی‌ و نیازهای‌ مادی‌ نقشی‌ در آفرینش‌ این‌ شخصیتها ندارند. در حقیقت‌ این‌نظریه‌ مدعی‌ است‌ که‌ اکثریت‌ قریب‌ به‌ اتفاق‌ افراد جامعه‌ فاقد ابتکار و قدرت‌ پیشروی‌ و پیشتازی‌اند. چنانچه‌ افراد جامعه‌ همه‌ از این‌ دست‌ باشند، هرگز کوچکترین‌ تحولی‌ در جامعه‌پدید نمی‌آید. ولی‌ یک‌ اقلیت‌ با نبوغی‌ خدادادی‌ که‌ در جامعه‌ پدید می‌آیند ابتکار به خرج می‌دهند وطرح‌ می‌ریزند، تصمیم‌ می‌گیرند، سخت‌ مقاومت‌ می‌کنند، مردم‌ را در پی‌ خودمی‌کشانند و به‌ این‌ وسیله‌ دگرگونی‌ بوجود می‌آورند. [10]


 



خرید و دانلود دانلود پایان نامه رشته تاریخ - بررسی بیوگرافی خاندان ابی وقاص و نقش آنها در تحولات مهم تاریخ اسلام با فرمت WORD


دانلود پاورپوینت بررسی معماری دوران نوسنگی

دانلود پاورپوینت بررسی معماری دوران نوسنگی

 

 

 

 

 

 

 

 

پاورپوینت بررسی معماری دوران نوسنگی در 46 اسلاید جامع و قابل ویرایش می باشد.

مقدمه

تقسیمات دوران باستان، تاریخ زندگی بشر به سه دوران باستان ، میانی و جدید تقسیم شده بود. امروزه باستان شناسان ، زندگی بشر را از آغاز به دو دوران تقسیم کرده اند: 1) پیش از تاریخ ؛ 2) تاریخی .

1) دوران پیش از تاریخ ، بیش از نود و نُه درصد از تاریخ زندگانی انسان را شامل می شود و به همین دلیل ، خود به چهار عصر تقسیم شده است : الف . پارینه سنگی ، از آغاز پیدایش بشر بر روی زمین (ح 000 ، 500 ، 3 سال قبل ) تا شانزده هزار سال قبل (رجوع کنید به نمودار تطبیقی دوران باستان )؛ ب . میانسنگی ، از فاصلة زمانی شانزده تا دوازده هزار سال قبل ، در خاورمیانه و خاورنزدیک ، که از ویژگیهای مهم این عصر، پیشرفت در ساختن ابزارهای سنگی بود (رجوع کنید به نمودار تطبیقی دوران باستان )؛ ج . نوسنگی ، که در ابتدا کاربرد «سنگ صیقلی »، ایجاد سفالینه ها و تنوع در ساختن ابزار سنگی ، از مشخصه های بارز این دوره محسوب می شد. ولی بعدها رویدادهای اقتصادی ـ اجتماعی بنیادی ، این عوامل را تحت الشعاع قرار داد. در این عصر، کشاورزی (کاشتن گندم و جو) و دامپروری (اهلی کردن حیواناتی چون بز و گوسفند در خاورمیانه ) به وجود آمد وانسانِ مصرف کننده برای اولین بار به تولید مواد غذایی پرداخت . اهمیّت این رویداد بدان حدّ بود که چایلد آن را انقلاب نوسنگی یا اولین دگرگونی بنیادی در تاریخ بشری نامید (ص 90)؛ د. مس ـ سنگی ، که در آن علاوه بر مصنوعات سنگیِ رایج ، نخستین بار از افزار مسی استفاده شد. این عصر از لحاظ زمانی بین دو عصر نوسنگی و مفرغ (برنز) قرار دارد ( > فرهنگ دورة پیش از تاریخ < ، ص 216. نیز رجوع کنید به نمودار تطبیقی دوران باستان ). اگر چه قدیمیترین نشانه های استفاده از مس به ابتدای عصر نوسنگی برمی گردد، در غار شانیدَر در کوههای زاگرس ، آویز کوچکِ مسی از هزارة دهم ق م به دست آمده است که برای ساختن آن از روش چکش کاری روی مسِ سرد، استفاده شده است ، در حالی که سابقة کاربرد این روش در بین النهرین و آسیای صغیر، به هزارة هشتم ق م می رسد. چکش کاری روی مس گرم سابقة کمتری دارد. بنا به شواهد موجود، در خاورمیانه و خاورنزدیک در هزارة ششم ق م ، برای این گونه چکش کاری ، دمای فلز را به هزار درجة صد بخشی (سانتیگراد) می رسانده اند. در تلّ ابلیس ایران نیز آثاری به دست آمده که نشانة استفاده از این روش در اواخر هزارة پنجم ق م است (همان ، ص 688).

همچنین مهمترین فعّالیّت تولیدی در تپة باستانی قبرستان در دشت قزوین (لایة 9 II از نیمة دوم هزارة پنجم ق م ) صنعت ذوب مس بود و باتوجه به قراین ، مس تنها در کارگاههای فلزگری این محوطه ذوب و اشیای ساخته شده از آن در منطقه توزیع می شد. در کاوش این تپّه ، دو کارگاهِ مس ، تأسیسات کارگاهی دیگر و ابزار فلزکاری کشف شد که یک بوتة ذوب فلز بر بالای کوره و تکّه ای از یک قالب در کنار آن قرار داشت . از داخل و خارج کارگاه نیز حدود ده قالب ریخته گری ، از جمله قالبهای ساختن کلنگِ دوسر، تیشه ـ تبر و قالب شمش ، به دست آمد (مجیدزاده ، ص 6). در مرکز آسیای صغیر در هزارة دوم ق م ، اقوام حِتّی از قدیمیترین و بزرگترین تولیدکنندگان و صادرکنندگان آهن بودند و با قراین موجود، احتمالاً ساکنان تپة حسنلوی آذربایجان غربی (آغاز هزارة اول ق .م ) با صنعت فولادسازی آشنایی کافی داشتند ( > فرهنگ دورة پیش از تاریخ < ، ص 688).
2) دوران تاریخی ، با شکل گرفتن نگارش و بخصوص پیدایش خط در هزارة سوم ق م آغاز شد. نخستین شهرها در این دوره به وجود آمد و به همین دلیل به عصر آغاز شهرنشینی موسوم است ، و با انتساب به همبستة مفرغ که در آن دوره به کار می رفت ، عصر مفرغ نیز نامیده می شود (همانجا). اگر آثار به جا مانده از دوران تاریخی ، آثار تاریخی نامیده می شود، آثار باقیماندة پیش از آن را می توان آثار باستانی نامید. نامشخص بودن محدودة زمانی «باستان » در ترکیب باستان شناسی نیز نشان می دهد که این علم اغلب به مطالعة بقایای ادوار پیش از تاریخ می پردازد (همان ، ص 868).
مروزه ، برای تعیین قدمت آثار باستانی ، از روشهای پیشرفتة شیمی ـ فیزیکی و گیاه شناسی استفاده می شود؛ از جمله می توان کاربرد کربن 14 را برای تاریخگذاری اشیای باقیمانده بین پنج تا هفتاد هزار سال قبل ، و پتاسیم ـ آرگون را برای تاریخگذاری آثار بیش از صد هزار سال پیش ، نام برد.

  



خرید و دانلود دانلود پاورپوینت بررسی معماری دوران نوسنگی