تحقیق در مورد ادبیات

تحقیق در مورد ادبیات

 

 

 

 

 

 

 

 

بخشی از متن اصلی :

برای دانش آموزان سطح ابتدایی, هدف از آموزش خواندن آشنا کردن با طرحهای عملی گرامر و بخشهای لغوی در متن و تقویت این دانش اساسی است.

خواندن واقعی یک فعالیت فردی است که در خارج از کلاس به جز خواندن موقتی کلاس روی می دهد بعضی از دانشمندان معتقدند که خواندن فعالیتی چند قسمتی است.

این امر فعالیت را چند قسمتی می سازد یعنی, خواندن گروهی از کلمات که واحدهای معنا داری را تشکیل   می دهند مهارتی فرعی است که برای سریع خواندن در آینده اساسی است.

همچنین گفته شده است که خواند نوعی فعالیت حل مسأله است که در آن توضیح اصول کلی به خواندن دانش آموز کمک می کند.

بر طبق نظر فرایر, خواندن ایجاد دامنه قابل توجهی از پاسخهای همیشگی(مادی) به مجموعه خاصی از الگوی اشکال گرافیکی است. چستین (chostain) ابراز می دارد که خواندن یک فرآیند شناختی فعال (موثر) است.

فرآیند خواندن به طور ضمنی به یک سیستم شناختی فعال اشاره می کند که بر روی مواد جانبی برای رسیدن به درک پیام عمل می کند. وظیفه خواننده فعال کردن دانش پیش زمینه و زبانی برای خلق مجدد پیغام مورد نظر نویسنده است(1988,222 Chastar)

چند شیوه برای یادگیری خواندن وجود دارد:

شنیداری زبانی: مدل یادگیری رفتار شناس که در آن نقش تجویز شده برای خواندن تقویت عادتهاست.

گرامر – ترجمه: ارائه خواندن(قرائت) هایی که شامل لغت و مثالهایی از گرامری است که باید آموخته شود.

برنارد(1984) سناریوی عملی خواندن کلاسی را به شکل زیر توصیف می کند.

این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمتword در اختیار شما قرار می‌گیرد

تعداد صفحات : 21



خرید و دانلود تحقیق در مورد ادبیات


دانلود مقاله منظومه ده نامه یا روضه المحبین

دانلود مقاله منظومه ده نامه یا روضه المحبین

فزمت فایل: ورد قابل ویرایش

تعداد صفحات: 15

 

منظومه ده نامه یا روضه المحبین

از ابن عماد خراسانی شیرازی
گرچه تحفه العشاق در مواردی از منظومه سلفش منطق العشاق تبعیت می‌نماید، لیکن موارد متفاوت با آن نیز در منظومه کم نیست. شاعر در اینجا عناوینی چون حکایت، تمامی سخن یا خلاصه سخن را حذف و گویی آنان را زاید می‌دانسته، یا محتمل است این عناوین و ابیات آنان جزو محذوفات کاتب بوده.
دیگر اینکه اوحدی روایت را به صورت نقل از کسی دیگر آورده، در حالیکه رکن‌الدین به گونه‌ای سروده که گویی از تجربیات عرفانی و عاشقانه خودش بوده است. چنین به نظر می‌رسد که واقعه در اوان جوانی خودش اتفاق افتاده و آن در نتیجه جدا ماندن از امیرزاده مذکور، امیر بهاءالدین بوده است:

مرا روزی هوای دلبـــــری بود نظر بر روی زیبا منـــــــظری بود
که از بهر رخش سرگشته بودم ز راه عافیت بــــــــــر گشته بودم
نه صبرم بود بی رویش نه آرام گذشته کــــــارم از آغــاز و انجام
نه او آگه ز آحوال درونـــــم که دور از روی او در موج خونم ….

که از آن احساس واقعی شاعر از دور ماندن از امیر بهاء الدین مشهود است. به بیان دیگر اگر اوحدی در منطق العشاق بنا بر درخواست ممدوحی منظومه را سروده،‌ در اینجا رکن صاین تنها و تنها از سوز درون دست به سرودن این منظومه زده .به تصریح خودش زمانی فکر سرودن این منظومه به ذهنش خطور کرده که شدیداً تحت تاثیر دوری از محبوب و لذا دوستی سرودن چنین منظومه را بدو پیشنهاد نموده

شبی با من رفیقی راز می‌گفت زهر معنـــــی حدیثی بــاز می‌گفت
حدیث عشقرا تقــریر می‌کرد وزان معنی چنین تفسیر مــــــی‌کرد
که کــــار عاشقی بادرد باشد همیشه روی عـــــــــاشق زرد باشد
اگر با او سخن گویی ندانــد سخــــــــــن جز از ره مستی نراند

گرچه تنظیم و ربط اجزاء این منظومه به نظم و قاعده منطق العشاق نیست، لکن مایه داشتن از عواطف شخصی شاعر و از آن بیشتر سلامت و روانی سخن او بیش از منظومه اوحدی بوده و جلوه خاصی بدان بخشیده. پایان سخن را بر درج غزلی از این منظومه قرار می‌دهیم که فرموده:

دلــــم زار ست و من زارم ز عشقـــت اسیـــــر رنج و بیمارم ز عشقت
علاجی کن که رفت از دست کــارم دوایی کن که بیـــمارم ز عشقت
ز عشقت نیست حاصل جز غم و درد بلی حاصل همیـن دارم ز عشقت
مرا درد دل از حد رفت لیــــــــــکن به درد دل گــــــرفتارم ز عشقت
اگر چه مـــــــــــــی‌کند آزار با من ولـــــــی هرگز نیازارم ز عشقت
مرا گفتی چرا گشتی گرفتـــــــــار گــــــرفتارم، گرفتارم ز عشقت

سومین ده نامه که ما از آن اطلاع داریم توسط «ابن نصوح فارسی» به نظم کشیده شده وعنوانش محبت نامه بوده است. ناظم یکی از معاصران رکن‌الدین صاین مذکور در فوق بوده و نام کاملش را خواجه کمال‌الدین فضل دانسته‌اند. زادگاهش چنانکه در عنوان منظومه مشهود است فارس، لیکن در تبریز توطن داشته. نامبرده چنانکه در منابع مربوط نوشته‌اند یکی از مریدان شیخ علاء الدوله سمنانی، عارف معروف این ادوار (متوفی به سال ۷۳۶ ه.) و در هنر شاعری استادش را شاعر معروف این دوران «سلمان ساوجی» دانسته‌اند.
ابن نصوح در آغاز شاعر دستگاه خواجه غیاث الدین رشیدی سابق‌الذکر بوده، یعنی همان کس که ممدوح رکن صاین چنانکه گذشت به شمار می‌رفته. لیکن بعداً به خدمت شاهان جلایری عراق عرب درآمده و مدح سلطان احمد جلایر (متوفی به سال ۸۱۳ هـ.) را گفته که همین سلطان به ظاهر بیشترین حمایت را از شاعر به عمل می‌آورده. وفات ابن نصوح به سال ۷۹۳ هـ . اتفاق افتاد.

آنچه مسلم است محبّت نامه تقدیم به خواجه غیاث الدین رشیدی وزیر گردیده. دولتشاه سمرقندی، صاحب تذکره الشعرا که این ده نامه را به ما شناسانده متذکر می‌شود که منظومه بسیار مورد توجه مردم و نیز اهل علم بوده است. ولی مؤلف آتشکده آذر، یعنی لطفعلی‌خان بیگلدلی بر عکس این نظر داده و ان را دور از دسترس همگان دانسته. ما نیز نظر به اینکه نسخه این ده نامه تا کنون به نظرمان نرسیده لذا قادر نیستیم قضاوتی در باب مضمون و هنر شاعری ناظم در آن بنمائیم.

چهارمین ده نامه که توسط خواجه عمادالدین فقیه سروده شده بر عکس موارد پیشین نشانی از ده نامه به معنی نامه های عاشقانه متعارف نداشته، بلکه این بار مضمون نامه‌ها خطاب به سلاطین معاصر شاعر چون امیر مبارزالدین مظفر و فرزندش شاه شجاع است. به عبارت دیگر این بار ده نامه منظوم مورد بحث مجموعه‌ایست از نامه‌های منظوم و در بحور و قالبهای شعری متفاوت که شاعر در زمانها و به مناسبهای مختلف برای وزرا و سلاطین وقت سروده و سپس بنابر قراین در اواخر عمر آنها را در مجموعه‌ای که عنوان کلی آن پنج گنج(به سبک نظامی) و یکی از گنجهایش همین ده نامه بوده جمع‌آوری و مقدمه منثوری نیز بر آن نوشته است.

قابل توضیح است که از همین شاعر و در مجموعه فوق‌الذکر منظومه دیگری به نام «محبت‌نامه» در موضوع عرفان ثبت است که در مواردی عنوان آن با ده نامه مورد بحث مشتبه شده. محبت نامه مذکور هشت فصل دارد با عناوینی چون: در بیان تعلق جوهر علوی و سفلی،‌در بیان تعلق جمادی به جمادی، در بیان تعلق جمادی با نباتی ….

قبل از بیان اشتباهی که در مورد این عمادالدین فقیه کرمانی و ابن عماد شیرازی، صاحب ده نامه بعدی توسط فهرست نویسان خارجی به عمل آمده، لازم می‌دانم اضافه نمایم که نام کامل عماد فقیه خواجه عمادالدین علی فقیه کرمانی بوده است. در مثنوی صفانامه، شاعر خود شرحی از احوالاتش آورده و گوید که زادگاهش کرمان، ‌پدرش از محرمان شیخ نظام‌الدین محمودعارف و او خود از شاگردان قطب الاقطاب زین الدین عبدالسلام کامویی(صوفی مشهوراین زمان) بوده است.ازقراین پدرشاعردستگاه ارشادوتکیه صوفیانه داشته بدین ترتیب که شیخ نظام الدین محمود به سال ۷۰۵ هـ . وفات یافته و به فاصله هفت روز مریدش، یعنی پدر شاعر نیز در گذشته و شاعر تصریح می‌کند که با صغر سن ناگزیر به جای پدر بر مسند شیخی خانقاه نشسته است.

هفتصد و پنج ز هجرت چو رفت وز صفر از روز همانا که هفت
منزل او روضة فـــــردوس گشت نامة شادی دلــــــــم برنوشت
تکیه به فرزند و برادر گـــذاشت آه، چو فرزند گرامیش داشت
محرم خاصش پــــــدر این گـدا رفت همــــــان هفته زدار فنـا
بندة بی تو شه در این گوشه ماند کشته درودند همین خوشه ماند…
اما آغاز ده نامه عماد الدین فقیه چون دیگر ده نامه‌ها با ستایش خداوند است
به نام آنکه معجز نــــامه اوست حروف کائنات از خامة اوست

محقق شد که بی‌نامش ز خامه نمی‌آید برون فرخنده نـــــامه
تعالی الله حکیم حکمت آموز که در لعلی نهد در شب افروز…
سپس در سبب تألیف کتاب گوید:
چنین گوید فقیر خستـــه خــاطر مشوش باطــــن شوریـــده ظاهر
که در بـــــاب بیان اهـــل معنـی سرافـرازان ملـــک نکته دانـــی
که گوی دانش از اقـــران ربودند دراین میدان یــــد بیضا نمــودند

به دیوان در یکی ده نــــامه دارند که از وی گـــــرمی هنگامه دارند
که باید ز در قم ده نامــــــه‌ای را ز نو اصلاح کـــــردن خامه‌ای را
گرایشان جمله بر یک وزن گفتند جواهر هم سَره هم سنگ سفتند
تو طرزی نو برون آور ز خاطـــر که گردد صورتش نقش ضمایر

اگر هر نامه در وزنی دهد دست بر ارباب معـانی رخصتی هست …
لازم به توضیح است از ده نامه موصوف عماد فقیه سه نامه خطاب به شاه شجاع، یعنی جلال الدین ابوالفوارس حاکم فارس و شیراز مظفری است. چنانکه شاعر در الطاف او گفته:
مرا لطفش ز خاک راه بـــــرداشت کز آب چشم گریانم خبر داشت

همان لطف از کرم با جان من کرد که باران بهاری با چمـــــن کرد
مرفه خاطرم اکنون و خــــــــــــّرم ندارد آشنایی با دلــــــــــم غم …
دیگر نامه‌ها خطاباتی است به امیر مبارز الدین مظفری پدر شاه شجاع، ‌غیاث الدین محمد وزیروخواجه قوام الدین صاحب عیارممدوح خواجه حافظ
گرچه خود سراینده، چنانکه گذشت، معترف است که شیوه ده نامه او با دیگر منظومه‌های مشابه از حیث قالب شعری و مضمون متفاوت است،مضافاً به اینکه این ده نامه به اعتراف گوینده به گونه ای سفارشی وکمترازمکنونات ذهنی شاعرنشان دارد.وسرانجام اینکه برخلاف دیگرده نامه هاخطابات ومجادلاتی است باشاهان وقت، معهذا دیده می‌شود که چون ده نامه‌های پیشین در بین مثنویهایش قطعات غزلیات لطیفی هم ثبت است:

کسی با بیدلان خواری نکرد دست عزیزان را جگر خواری نکرده است
دل صاحبدلان را صید کــــــردن نداند هر که دلــــداری نکرده است
چه داند سرّ ســــــــــودای زلیـخا که یوسف را خریداری نکرده است
دلا پیوسته در دور طلب بــاش که عاشق جز طلبکاری نکرد است



خرید و دانلود دانلود مقاله منظومه ده نامه یا روضه المحبین


مقایسة مبانی فکری و سنت شعری رودکی (پدر شعر فارسی) و نیما یوشیج (پدر شعر نو فارسی)

قسمتی از متن این تحقیق در زیر آمده هست:نخستین شناسندگان رودکی:درباره‌ی چند تن از بزرگان ادب و سخن سرایان ایران دشواری بسیار بزرگی که در پیش ماست این است که درباره‌ی نام و نسب و تاریخ در گذشت و جزییات زندگی ایشان آگاهی درست و دقیق در کتاب‌های رایج نیست. گویی شهرت ایشان وانتشار فوق‌العاده‌ی آثارشان چنان در میان مردم ایران درگرفته است که در پی این گونه جزئیات که درباره‌ی ایشان بسیار اهمیت دارد نرفته‌اند و در حقیقت شهرتشان، زندگیشان را تحت‌الشعاع قرار داده است. چنانکه درباره‌ی فردوسی هنوز مجهولات فراوان در پیش داریم. یکی از آن گویندگان شهیر رودکی است که زندگی و آثار و افکار او پیوسته در ابهام مانده است و نخستین کسی که بحث درباره این مرد بزرگ را به جایی رسانده است که برخی جزییات زندگی او را از زیر پرده استتار روزگار بیرون کشیده مرحوم محمد قزوینی در حواشی چهار مقاله نظامی عروضی است.[1][1] . محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی، سعید نفیسی، ص 257.

خرید و دانلود مقایسة مبانی فکری و سنت شعری رودکی (پدر شعر فارسی) و نیما یوشیج (پدر شعر نو فارسی)


دانلود تحقیق زندگی و شعر اوحدی مراغه ای

دانلود تحقیق زندگی و شعر اوحدی مراغه ای

فرمت فایل: ورد قابل ویرایش

تعداد صفحات: 11

ترجیعات اوحدی

انسان موقعی که به مطالعه غزلیات اوحدی مراغه ای می پردازد، علاوه بر این که مفاهیم تازه، معانی عمیق، استعارات شیوا، تشبیهات کم  نظیر و محتوای گسترده اشعار او رو به رو می شود، جنبه های دیگری از شعرش نیز به همان نسبت توجه و تحسین خواننده را به خود جلب می کند که عبارت اند از: حلاوت گفتار و موزونی کلام که از کاربرد عوامل صوری از قبیل قافیه های میانی، وزنهای دوری، مکثهای موسیقیایی بین پاره ها و مصراعها، ذو قافیتینها و ردیفها نشأت می گیرد. اوحدی از به کار گیری التزامهای واژگانی چشمگیر، واج آراییهای فریبا، وزنها و حرکات نغز و جذبه های نواختی چارخانه ها یا چارپاره های مختوم به قافیه  های میانی، همراه با اوزان دوری، گویی فرصت ناخودآگاه را برای خواننده ابیات خویش فراهم آورده تا مصراعهای هر بیت را یکی یکی و با تأنی و دقت زیر لب زمزمه کند و پاره های هر مصراع را با اوزان آهنگیشان ترانه وار بخواند، و ارکان هر پاره را با نواخت دلنشین در مذاق روح و جسم خود لمس کند، و با تأمل و مکثهای مکرر هم مفاهیم نغز و هم صورت آهنگین شعر را به آرامی احساس و ادراک کند و با آمیزش این احساس و ادراک تا حداکثر ممکن تحت تأثیر صورت و محتوا یا موسیقی و معنای شعر قرار بگیرد. در این جا نمونه هایی از ابیات برگرفته از غزلیات اوحدی را تجربه می کنیم:

شـیـوه شـوخـان شـنـگ، عــربـده  رنــگ رنــگ     

غــمـزه چشـمان تنـگ، جمله تقاضـای اوست

***

تا کی در آب و گل شوی، وقت است اگر مقبل شوی   

تا چون تو یکتا دل شوی، من اوحدی نامت کنم

 ***

عـهـد مـن از یـاد مـهـل، تـا نـشـوم خـوار و خـجـل

نـامـه فـرسـتـادم و دل، بـنـگـر و در حـال بـیـا

***

بـگـردان بـاده ای سـاقـی، چـو انـدر خـیـل عـشـاقـی

به من ده شربت باقی، که بـیـمـار خـرابـاتـم[i][i]

سخن شناسان در این مسئله اتفاق نظر دارند که «قصاید اوحدی همگی در وعظ و تحقیق و ذکر حقایق اخلاقی، عرفانی است و ترجیعاتش که در مرتبه ای بلند از فصاحت و حسن تأثیر کلام و گرمی و گیرندگی است در عین اشتمال بر معانی غنایی و عشقی حاوی نکات عرفانی بسیار است.»[ii][ii]

برخی از شاعران دیگر بعد از اوحدی، از اشعار او الهام گرفته اند و کسان زیادی از جمله دولتشاه سمرقندی، امین احمد رازی در تذکره هفت اقلیم[iii][iii]، ادوارد براون در کتاب تاریخ ادبی ایران[iv][iv] در این زمینه متفق القولند. در اینجا یکی از برجسته ترین آنها  می توان به ترجیع بند معروف هاتف اصفهانی اشاره کرد که مستقیماً از دو ترجیع بند و یک قصیده بلند عرفانی الهام گرفته است.

پیشینه سرودن شعر در قالب ترجیع بند به  عصر غزنویان می رسد و نخستین شاعری که این قالب تازه را در شعر فارسی ابداع کرد. فرخی سیستانی قصیده سرای بزرگ ایران و ملک الشعرای دربار سلطان محمود غزنوی است. پس از او مسعود سعد سلمان، اوحدی، سعدی و سرانجام هاتف و دیگران از این قالب شعری استفاده کردند اما اگر ترجیعات امثال فرخی سیستانی و مسعود سعد سلمان در مدح و ستایش امیران و وزیران بوده است، ترجیعات اوحدی به ذکر معانی بلند عرفانی و شیوه سالکان در طرز سلوک و کسب معرفت و  نیل به حقیقت اختصاص یافته است.

هر چند تجلی افکار اوحدی در ترجیع بند معروف هاتف کاملاً آشکار است اما این نفوذ اوحدی از جهات مختلف قابل ذکر است. «نخستین ترجیع بند اوحدی در بحر سریع مطوی مقطوع مشتمل بر یک صد بیت و در نه بند است با تعداد ابیات یکسان در هر بند، همراه با نظم و قاعده خاص... دومین ترجیع بند نیز با همان نظم و قاعده خاص، مشتمل بر دویست و ده  بیت در بیست و یک بند با ابیات مساوی در بحر خفیف مسدس مخبون مقصور است.»[v][v]

قصیده بلند اوحدی نیز که شامل یکصد و شصت و چهار بیت است در همین وزن سروده شده، وزنی که مورد توجه هاتف قرار گرفته و ترجیع بند خود را در این وزن سروده است.


مقبره

زمان ساخت : پهلوی
نوع کاربری : مذهبی (آرامگاه)

بنا محل دفن رکن الدین ابوالحسن مراغی مشتهر به اصفهانی و مشهور به اوحدی مراغه ای عارف و شاعر پارسی کوی نامدار صاحب مثنوی معروف جامجم است که در میان باغ سرسبزی  جنب هنرستان پور رستم واقع شده است. صندوق خیراوحدی از سنک کبود  درست شده است بر دیوار شمالی و جنوبی ان نام اوحدی و تاریخ فوت که 738 ه.ق است حک شده است. صندوق سنگی قبر وی که سه پله بالاتر از کف باغ قرار گرفته از سنگ کبود معمولی تهیه شده است و بر بالای دیواره های شمالی و جنوبی آن عبارتی عربی نقر گردیده است . در سال1352 از سوی انجمن اثار ملی ایران بنای جدیدی بر  روی قبر مذبور احداث شده  و بنای جدید حاوی آرامگاه و محوطه سازی و کتابخانه می باشد و در وسط باغ گنبد زیبایی از بتن آرمه بجای آرامگاه قبلی احداث و سنگ مقبره قبلی به موزه آرامگاه منتقل گردیده است.در کنار مقبره اوحدی موزه اوحدی واقع کردیده است. این موزه به علت اینکه شهر مراغه در دوره ایلخانیان مغول مقر حکومتی و پایتخت انان بوده است عنوان موزه تخصصی ایلخانی را بخود اختصاص داده است. اشیا موجود در این  موزه شامل ظروف سفالی.سکه.کتابت.ظروف مفرغی.شیشه که کتیبههای باقی مانده  از رصدخانه و سنک قبورمربوط به دوران اسلمی است.
مرت بنا :
درسال 75
اجرای راه پله جدید برای دسترسی به طبقه دوم – کف سازی طبقه دوم با استفاده از آر کف اصفهان – اجری سفید کاری طبقه دوم – رنگ آمیزی کامل طبقه دوم – تامین آبدارخانه و سرویس و کاشیکاری آنها – تکمیل تاسیسات برق طبقه دوم – تکمیل ویترینهای موزه – ساماندهی فضای باغ – تجهیز سالنها و کف سازی آن با کف پوش لینولئوم و رنگ آمیزی سالن ها جهت تشکیل نمایشگاه کتاب و عکس – توسعه سالنهای موجود
درسال 76
عایقکاری ( ایزوگام ) پشت بام – نرده کشی پنجره ها و دربها – نرده کشی حیاط خلوت – رنگ آمیزی درب و پنجره و نرده – جدول کشی اطراف باغچه های حیاط – درختکاری و آبیاری حیاط
در سال 78
جمع آوری سرویسهای نامناسب قبلی – اجرای 3 باب سرویس بهداشتی و یک باب اتاق نیروی انتظامی سفید کاری و کف سازی اتاق فوق – کاشیکاری سرویسهای بهداشتی – تهیه و نصب درب آهنی و چوبی – سیم کشی و لوله کشی و رنگ آمیزی اتاق مهمانسرا  منبع : سازمان میراث فرهنگی   

 

                  

خرید و دانلود دانلود تحقیق زندگی و شعر اوحدی مراغه ای


دانلود مقاله مبانی و مفاهیم کفر در دیوان حافظ

دانلود مقاله مبانی و مفاهیم کفر در دیوان حافظ

فرمت فایل : ورد قابل ویرایش

تعداد صفحات: 64

 فهرست مطالب:

چکیده

مبانی و مفاهیم کفر در دیوان حافظ..

مقدمه.

معانی و تعاریف کفر در قرآن.

معانی و تعاریف کفر نزد عارفان.

طبقات و انواع کفر.

توسعة معنای کفر در نزد عارفان.

لزوم وجود کفر برای شناخت ایمان و ظهور آن.

یگانگی یا وحدت مقصد کفر و دین.

کفر در معنای کفران یعنی ناسپاسی.

وسعت کاربرد کفر در معنای ناسپاسی یا کفران.

مبانی و مفاهیم کفر در دیوان حافظ..

رنجیدن.

بخل و امساک..

تکیه بر تقوا و دانش..

خزینه داری میراث خوارگان.

خامی.

خود بینی و خود رایی.

ریا و سالوس..

نتیجه بحث..

آیات و کلمات قرآنی.

احادیث..

اقوال.

منابع.

 

مبانی و مفاهیم کفر در دیوان حافظ

ما در این مقاله که حاصل مطالعه و بررسی خاص مقولة «کفر» در دیوان حافظ و تعدادی از امهات کتب عرفانی است کوشیده ایم تا نشان دهیم:اولاً حافظ علاوه بر وقوف بر معانی گوناگون دینی و قرآنی کفر بر معانی عرفانی آن آگاه بوده و در شعر خود به آن معانی نظر داشته، ثانیاً کفر بمعنی بی ایمانی در دیوان او آنچنانکه ویژگی سبک و زبان او یعنی ایهام است موهم معنای «کفران» یعنی ناسپاسی هم هست؛ سوم آنکه او در بکارگیری کلمات کفر یا کافر قصد اتهام نداشته و خود را در مقام مفتیان متصلب اهل تکفیر نمی نشاند، چهارم آنکه او ضمن اطلاع از معانی و مفاهیم رایج کفر معانی و مفاهیم خاص خویش را از کفر بیان داشته و آنگونه که شیوة ابتکاری و خلاق اوست برای مقولة کفر یا کافری نیز مصادیقی را نشان داده است که بدون تأمل و درنگ در دیوان او این تازگی و خلاقیت در اظهار معانی و مصادیق خاص آشکار نمی‌شود؛

پنجم آنکه استفادة او از کلمة کفر یا کافری بیشتر وسیله ای است برای ابراز انزجار و نفرت از رفتار خلاف اخلاق و دیانت مدعیان اخلاق و دینداری و بنابراین کفر مشبه بهی است متناسب با زمان شاعر برای اعمال ناپسند آنان و همة غافلان از حقیقت از جمله ارباب زو و تزویر .

بنابراین تفاوت و تازگی این مصادیق و مفاهیم برای نگارنده او را بر آن داشت تا این جلوه های متفاوت و تازه از مفهوم کفر و مصادیق آنرا در معرض توجه علاقه مندان پژوهشگر قرار دهد.

حاصل کار آنکه در دیوان حافظ هفت کفر یا مظهر و مصداق آن تجلی یافته و ما در این مقاله آن هفت را مورد ارزیابی قرار داده و مبانی و آبشخور اعتقادی آنها را نیز در حد توان و مقدور بیان داشته ایم که عبارتند از:رنجیدن، بخل و امساک، تکیه بر تقوا و دانش، خزینه داری میراث خوارگان، خامی، خودبینی و خود رأیی، و سرانجام زرق و ریا که به تعبیر خواجه ، آتش آن «خرمن دین» را خواهد سوخت. تا که قبول افتد و چه در نظر آید.

واژه های کلیدی :کفر، کافری، کفران، حافظ، دیوان حافظ، مبانی و مفاهیم کفر


مبانی و مفاهیم کفر در دیوان حافظ

پیش از ورود به بحث عناوین مهم مقاله را به شرح زیر طبقه بندی و تقسیم می نماید.

- معانی و تعاریف کفر در قرآن

معانی و تعاریف کفر در نزد عارفان

- طبقات و انواع کفر

- توسعة معنای کفر در نزد عارفان

- لزوم وجود کفر برای شناخت ایمان و ظهور آن

- یگانگی یا وحدت مقصد کفر و دین

- تحول معنایی کفر در معنای کفران یعنی ناسپاسی به کفر در معنی بی ایمانی

- وسعت کاربرد کفر در معنای ناسپاسی یا کفران

- مبانی و مفاهیم کفر در دیوان حافظ

-کفرهای هفتگانه و تعلیل آنها

1-رنجیدن

2-بخل و امساک

3-تکیه بر تقوا و دانش

4-خزینه داری برای وارثان

5-خامی

6-خودبینی و خودرایی

7-ریا و سالوس

- نتیجه

 

مقدمه
معانی و تعاریف کفر در قرآن
«بدان که کفر در قرآن بر پنج وجه باشد. وجه نخستین کفر بمعنی انکار کردن بود چنانکه خدای در سورة بقره گفت:ان الذین کفروا سواء علیهم ء انذرتهم ام لم تنذرهم لا یؤمنون» (بقره/۶)
وجه دوم کفر بمعنی فرا پوشیدن بود چنانکه در سوره الحج گفت: ان الذین کفروا و یصدون عن سبیل الله» یعنی کفروا بتوحید الله. (حج/۲۵)
وجه سیم کفر بمعنی ناشناختن بود چنانکه در سورة البقره گفت:«فلما جاء هم ما عرفوا کفروا به» یعنی لم یعرفوه (بقره/۸۹)
وجه چهارم کفر بمعنی ناسپاسی کردن بود. چنانکه در سورة البقره گفت :«واشکرو لی و لا تکفرون» یعنی و لا تکفروا نعمتی
و وجه پنجم کفر بمعنی بیزار شدن بود چنانکه در سورة ابراهیم گفت:«انی کفرت بما اشرکتمونی من قبل» (ابراهیم/۲۲) یعنی انی تبرات . و در سورة العنکبوت گفت:«ثم یوم القیامه یکفر بعضکم ببعض»(عنکبوت/۲۵) یعنی یتبرا بعضکم من بعض
صاحب «قاموس قرآن» در ترجمة کفر از «مفردات» راغب اصفهانی آورده است:«کفر در لغت بمعنی پوشاندن شیء است. شب را کافر گوئیم که اشخاص را می‌پوشاند و زارع را کافر گوئیم که تخم را در زمین می پوشاند. کفر نعمت، پوشاندن آن است با ترک شکر، بزرگترین کفر انکار وحدانیت خدا یا دین یا نبوت است. کفران، بیشتر در انکار نعمت و کفر در انکار دین بکار رود. »

معانی و تعاریف کفر نزد عارفان
«متصوفان، بسیاری از کلمات قرآنی را بعنوان کلمات کلیدی خود بکار می برده‌اند … می توان گفت که کاربرد کلمات قرآنی به وسیله متصوفان بسیار آزادانه و حتی از روی دلخواه بوده است. آنان چنان تمایل داشتند که به کلماتی که در قرآن جالب توجه می‌یافتند، معانیی- معانی «نسبی»- ملحق کنند که از متن استخراج می کردند.»

به همین دلیل آنان تعاریفی را از کلمة «کفر» ارائه داده اند که با تعاریف و معانی قرآنی آن بسیار متفاوت است. برای نمونه تعاریف زیر را ارائه می نماییم:
«کفر در ادب عرفانی ظلمت عالم تفرقه است. نیز گفته اند کفر، پوشیدن وحدت در کثرت است. برخی گفته اند:کفر حقیقی فنای عبد است . عزیز نسفی گوید:ای درویش معنای مطابق کفر پوشش است و پوشش بر دو قسم است:یک پوشش آن است که به واسطة آن پوشش خدای را نمی بینند و نمی دانند. و این کفر مبتدیان است… و این کفر مذموم است؛ دیگر پوشش آن است که به واسطة آن پوشش غیر خدای نمی بینند و نمی دانند و این کفر منتهیان است، و این کفر ممدوح است.

جنید فرماید:«اساس الکفر قیامک علی مراد نفسک، بنای کفر قیام بنده باشد بر مراد تن خود. از آنچه نفس را با لطیفة اسلام مقارنت نیست، لا محاله پیوسته به اِعراض کوشد و معرض منکرِ بود و منکرِ بیگانه »

طبقات و انواع کفر
عارفان غیر از تعاریف گوناگون بر شمرده از کفر برای آن انواعی نیز ذکر کرده اند. آنچنانکه عین القضات می گوید:« ای عزیز شمه ای از کفر گفتن ضرورت است: بدان که کفرها بر اقسام است و خلق همه کفرها یکی دانسته اند.»
«گفتم که کفرها بر اقسام است، گوش دار:کفر ظاهر است و کفر نفس است، و کفر قلب است. کفر نفس نسبت به ابلیس دارد، . کفر قلب نسبت با محمد دارد، و کفر حقیقت، نسبت با خدا دارد، بعد از این جمله خود ایمان باشد. اکنون گوش دار: کفر اول که ظاهر است که خود همه عموم خلق را معلوم باشد که چون نشانی و علامتی از علامات شرع رد کند یا تکذیب، کافر باشد، این کفر ظاهر است. اما کفر دوم که به نفس تعلق دارد، و نفس بت باشد که «النفس هی الصنم الاکبر» و بت خدایی کند. «افرایت من اتخذالهه هواه» (فرقان/۴۳) این باشد …»

صاحب «رساله القدس» در تقسیم بندی کفر تحت عنوان «کفر دل» برای آن به تناسب زمان سه شأن قایل است و می گوید:کفر دل درسه وقت است:
«۱-در وقت مراقبه:چون مراقبه کند و نظرش نه بر وجود حق افتد بدان التفات کافر است.
۲-در وقت مناظره:چون در مناظره آید اگر از حق بجز از حق چیزی التماس کند، یا از خود با حق باز گوید کافر است.
۳-در وقت محاسبه: چون در تهذیب اسرار است محجوب انوار است چرا که با غیر اویش کار است. در حقیقت افعال او بدو می شمارد، هرکه چیزی از آن در حد آورد کافر است. و اگر در فعل نه فاعل بیند کافر است.»



خرید و دانلود دانلود مقاله مبانی و مفاهیم کفر در دیوان حافظ